در کشوری که همه مردم در آن خود را در اکثر مسایل به ویژه مسایل سیاسی صاحب نظر و متخصص و کارشناس می پندارند، روال بر این شده اغلب امور زندگی از مسائل پیش پا افتاده و روزمره تا مسائل کلان از روند عادی و طبیعی خود خارج شده و طعم و بوی سیاسی بگیرد.
از این رو به محض پیروز شدن یک طیف در سپهر سیاسی کشور، تمام نگاه ها به نحوه چینش و انتخاب و انتصاب نیروها در مناصب خرد و کلان،بر اساس دیدگاه و گرایش جناح غالب معطوف می شود که امری بدیهی و مورد انتظار است !
جناح هایی که پای بند تعهد و اخلاق هستند، لزوما تمام توان خود را برای انتخاب افراد مورد نیاز خویش، در وهله اول بر اساس شایستگی ها و صلاحیت های شغلی و در وهله دوم بر اساس همسویی دیدگاه ها با خود، به کار می برند.
البته باید اذعان داشت که عقلای هر طیف ،معمولا راه اعتدال و وسط را برمی گزینند و از سیاسی کردن امور زیر مجموعه خویش پرهیز می کنند و سیاست را در غیر مواقع کاری و بیشتر در ایام انتخابات مدنظر قرار می دهند.
اما شوربختانه بسیار اتفاق می افتد که سیاست نقش و تاثیر پر رنگ تری از صلاحیت و توانمندی ایفا می کند و آن چه در این میان به فراموشی سپرده می شود ،تعاون و همدلی همه اقشار اعم از غالب و مغلوب در جهت پیشبرد امور و آبادانی کشور و خدمت به مردم است.
این اتفاق در اکثر دستگاههای اجرایی و سازمانها رخ می دهد و آموزش و پرورش نیز با داشتن بیشترین تعداد نیروی شاغل از این امر مستثنی نیست.
در حالی که این سازمان در تمام کشورهای پیشرفته از نیروهای ثابت توانمند و طرح های کارشناسی شده برخورداراست، در کشور ما هر دم طرحی نو از راه می رسد و مع الاسف کودکان و نوجوانان را عملا به مثابه موجودات آزمایشگاهی تلقی می کند.
در این میان تعدد مراکز تصمیم گیر نیز دو چندان برمشکلات می افزاید و نتیجه آن می شود که روزبه روز در این وادی خطیر و سرنوشت ساز ،ناتوانی بروز کند و سیر قهقرایی یابد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
علی پورسلیمان :
سلام
خوب هستید ؟
چه خبر بود ؟
نماینده مجلس دانش آموزی :
سلام آقای پورسلیمان عزیز
نماینده مجلس دانش آموزی :
خوبیم به خوبی شما
خبرای همیشگی
علی پورسلیمان:
اگر خبرهای همیشگی است پس چرا این همه رنج سفر کشیدید ؟!
نشست پایانی هشتمین دوره مجلس دانش آموزی روزهای سه شنبه و چهارشنبه چهارم و پنجم اردیبهشت ماه در ساختمان قدیمی مجلس شورای اسلامی برگزار شد .
در این نشست سیدمحمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش ، علیرضا کاظمی معاون پرورشی و فرهنگی وزارتخانه ، شهیندخت مولاوردی دستیار ویژه رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی سخنرانی کردند . مایی که خودمان و عامدا و یا ناآگاهانه این نهادها را به " ابتذال " و " فرومایگی " کشانده ایم اما نقطه تراژیک این ماجرای تاریخی آن است که اکثریت جامعه ما در گروه ها و طیف های مختلف حاضر به پذیرش " مسئولیت های " فردی و جمعی خویش نیستند و هر کسی عادت به " فرافکنی " پیدا کرده است
با آن که کمی پیش تر در نهمین دوره انتخابات مجلس دانش آموزی و بیستمین دوره انتخابات شوراهای دانش آموزی از « صدای معلم » برای حضور دعوتی به عمل نیامده بود ( این جا ) اما در واپسین ساعات اداری فکسی از وزارت آموزش و پرورش برای صدای معلم ارسال شد که دعوت به حضور در نشست پایانی هشتمین دوره مجلس آموزی شده بود هر چند این دعوت عمومی از همه رسانه های فعال در حوزه آموزش و پرورش بود .
با این که واقعا تمایل داشتم در این نشست حضور پیدا کنم اما تداخل آن با ساعات تدریس مدرسه ، بنده را از این فرصت مهم و ارزشمند محروم ساخت .
همان گونه که انتظار می فت پرتال وزارت آموزش و پرورش اکثرا سخنان مسئولان وزارتخانه و سایر شخصیت ها را انعکاس داده بود .
سایر رسانه ها هم فقط اشاره ای گذرا به برخی سخنان دانش آموزان و مطالبات آنان کرده بودند . علی رغم احراز و اذعان مسئولان وزارت آموزش و پرورش به ویژه مهدی فیض معاون پرورشی و فرهنگی به وقوع تقلب و تخلفات در این دوره و قول ایشان به برگزاری مجمع فوق العاده در تابستان 96 هیچ گونه شفاف سازی در این موارد صورت نگرفت
خبرگزاری صدا و سیما توجه به زنگ ورزش در مدارس و به روز شدن کتابهای درسی را برجسته کرده بود .
پرتال وزارت آموزش و پرورش سخنان دانش آموزان و مطالبات آنان را چنین گزارش می کند :
" در این نشست که 150 نفر از نمایندگان دانش آموزان از سراسر کشور حضور داشتند، برنامه های متنوعی از جمله؛ نطق نمایندگان ، اهدای تندیس یادمان هشتمین دوره مجلس دانش آموزی به وزیر آموزش و پرورش، ارائه گزارش توسط کمیسیون های پنج گانه مجلس دانش آموزی، پنجمین کلیپ از فعالیت های مجلس دانش آموزی، سخنرانی وزیر و سایر مسئولین و ... انجام شد.
براساس این گزارش؛ دانش آموز عرفان زاهدی رئیس مجلس دانش آموزی ضمن خیرمقدم، بر ضرورت بهره گیری بیشتر از جوانان در امور اجرایی تأکید واظهار کرد: بهتر است به جای سپردن کارهای اجرایی به افراد و مسن و سالخورده، استفاده از وجود جوانان به عنوان مشاور، عکس این موضوع عمل می شد.
برخی اوقات و به کرات می شنویم که نهادهای مدرن و انتخابی مانند پارلمان به درد جامعه ما نمی خورند و چاره ای جز حذف آن ها نیست وی با اشاره به اداره جنگ توسط جوانان و حفظ میهن با اعتماد بر نیروهای جوان، گفت: به کارگیری جوانان در زمان کنونی می تواند بسیاری از مشکلات جامعه را مرتفع کند.
در ادامه چند تن از نمایندگان مجلس دانش آموزی با استقرار در جایگاه به ایراد نطق پرداختند و به مسائل و مشکلاتی از جمله؛ کمبود امکانات در مناطق محروم و مرزی به ویژه در مناطق زلزله زده، رفع مشکلات دانش آموزان بی بضاعت و ترک تحصیل، اجرای اصل 158 قانون اساسی درخصوص تدریس زبان مادری در مدارس و حمایت از طرح های وزیر مخصوصاً اجرای سند تحول بنیادین، گنجاندین بیشتر مطالب مربوط به انقلاب و مورد تأکید رهبر معظم انقلاب در کتاب های درسی ، اشاره شد.
در ادامه، یکی از نمایندگان مجلس دانش آموزی شعری زیبا با موضوع حمایت از کالای ایرانی قرائت کرد ... "
تنها وجدان نمایندگان است که واقعا مشخص خواهد کرد کدام سفر کاری و کدام غیر کاری است نکته جالب توجه آن که علی رغم حضور 150 نفر از نمایندگان مجلس دانش آموزی از سراسر کشور خیلی به سخنان دانش آموزان پرداخته نشده بود و گزارش تصویری این رسانه ها از پوزیشن های مختلف بر گزارش محتوایی آنان کاملا می چربید .
بطحایی در بخشی از سخنرانی خود چنین می گوید :
" ... مشاهده دانش آموزانی با روحیه انقلابی و پرانرژی و با شور و هیجان مضاعف برای مسئولین امیدبخش است و همه را نسبت به آینده کشور بیش از پیش امیدوار و دلگرم می کند... "
معاون پرورشی وفرهنگی وزیر آموزش وپرورش نیز در این نشست چنین می گوید :
یکی از خروجی های خوب مجلس دانش آموزی، طرح مسائل مختلف و اغلب انتقادی با شجاعت تمام در محضر مسئولین می باشد و این موضوع یکی از تجلّی های نظام جمهوری اسلامی است. به جای آن که ترفیعی رئیس مجلس شود ، زاهدی را به جای او نشانده بودند !
علی رغم این گونه تاکیدات و شهادت ها اما خبری از سخنان انتقادی و شجاعانه و... نیست و مسائل مطروحه چیزهایی است که اکثرا هر روزه در رسانه ها تکرار می شوند .
در 23 اسفند 95 در یادداشتی گزارش گونه نوشتم : ( این جا )
برای من واقعا موجب تعجب و شگفتی بود که وزیر آموزش و پرورش دائما بر ارتباط دو سویه و تعاملی معلم با دانش آموزان در نشست ها و گفت و گو ها تاکید داشته اما بنده به عنوان یک ناظر چنین الگویی را از کسی که معلمان را دائما به تحول در روش های تدریس و انتقال مطلب فرا می خواند مشاهده نکردم !
آری !
سخنرانی وزیر آموزش و پرورش بیشتر حالت وعظ و خطابه داشت و ایشان متنی را از پیش آماده شده برای دانش آموزان قرائت می کرد .
حتی برخی دانش آموزان در حین سخنرانی وزیر آموزش و پرورش در حال چرت زدن بوده و حالتی بین بیداری و خواب را طی می کردند.
اگر واقعا آقای دانش آشتیانی به این چیزها باور دارد به عنوان روش الگویی آن را از خود و در همین نشست ها شروع کند .
با دقت روند جلسه را دنبال می کردم .
نکته عجیبی ذهن مرا به خود مشغول کرده بود .
این که هیات رئیسه این مجلس با نمایندگان استان ها تفاوت بسیاری دارند .
هیچ گونه شباهتی میان هیات رئیسه مجلس دانش آموزی به ویژه رئیس آن با سایر دانش آموزان نبود .
هیات رئیسه مجلس به ویژه رئیس آن آقای زاهدی بسیار محافظه کارانه و کلیشه ای صحبت می کردند .
سخنانی که از برخی دانش آموزان شنیدم ظن مرا تقریبا به یقین تبدیل کرد .
آری !
نتایج انتخابات هشتمین دوره مجلس دانش آموزی توسط برخی از مسئولان این نهاد دستکاری شده بود .
به جای آن که ترفیعی رئیس مجلس شود ، زاهدی را به جای او نشانده بودند !
این امر موجب اعتراض نمایندگان دانش آموزان قرار گرفته بود اما صدایشان به جایی نرسیده بود .
گفت و گوی من با برخی از دانش آموزان معترض حس کنجکاوی برخی مسئولان را برانگیخته بود ...
مراسم اختتامیه مجلس دانش آموزی ! چرا اکثریت خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش بیش از آن واقعا خبرنگار و روزنامه نگار باشند بیشتر نقش " میرزابنویس " و " عکاس باشی " را در نشست ها ایفا می کنند ؟
روز یکشنبه بعد ظهر در مجلس دانش آموزی جهت مراسم اختتامیه حضور پیدا کردم .
روز قبل با برخی دانش آموزان به ویژه نماینده دانش آموزان استثنایی کشور صحبت کردم .
با آن ها در مورد اهمیت " رسانه " و لزوم ارتباط دانش آموزان با رسانه ها صحبت کرده بودم .
قرار شده بود تا من بخش نخست گزارش را تهیه کنم و آن را در اختیار او و سایر دانش آموزان قرار دهم .
مسئولان وزارت آموزش و پرورش توضیح دهند کدام مصوبات مجلس دانش آموزی اساسا و تاکنون در شورای عالی آموزش و پرورش طرح شده است ؟ زمانی که اقدام به توزیع این برگه ها کردم چند نفر بنده را احاطه کردند .
از من پرسیدند که آیا برای توزیع این برگه ها با کسی هماهنگ کرده ام ؟
ابتدا خود را معرفی کردم . کارت خبرنگاری ، کارت دعوت به نشست و... را به آن ها نشان دادم .
از آن ها خواستم که متقابلا خود را معرفی کنند . اما آن ها از این کار طفره رفتد و در عوض بی سیم خود را به بنده نشان دادند .
جریان کار را برای آن ها توضیح دادم .
گفتم این برگه حرف های خود دانش آموزان است که هیچ رسانه ای در کشور آن را منتشر نکرده است .
اما صدای معلم تصمیم گرفته است که آن ها را منتشر نماید ...
واقعا برای من محل پرسش و ابهام است که چرا هیچ یک از خبرگزاری ها و رسانه ها سخنان دانش آموزان را منتشر نکردند اما به محض این که مثلا دانش آموزی تنبیه می شود آن را در بوق و کرنا کرده و از یک کاه کوه می سازند !
این تناقض وبرخورد دو گانه ناشی از چیست ؟
آیا این ها واقعا به فکر دانش آموزان و منافع آنان هستند و یا واقعا نگاه ابزاری و کاسب کارانه با چاشنی سیاست زدگی دارند ..."
گزارش تخلفات و تقلب در هشتمین دوره مجلس دانش آموزی در صدای معلم منتشر شد . ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا ) و ( این جا )
علی رغم احراز و اذعان مسئولان وزارت آموزش و پرورش به ویژه مهدی فیض معاون پرورشی و فرهنگی به وقوع تقلب و تخلفات در این دوره و قول ایشان به برگزاری مجمع فوق العاده در تابستان 96 هیچ گونه شفاف سازی در این موارد صورت نگرفت .
گزارشی نیز در این مورد در نشست پایانی دیده نمی شود .
واقعا برای من پرسش است ؛ رسانه هایی که در این گونه نشست ها حضور پیدا می کنند اساسا برای چه می آیند ؟
آیا قرار است گزارش ها همه کلیشه ای و روزمره بوده و طوری نوشته شوند که به اصطلاح " نه سیخ بسوزد و نه کباب " ؟
فلسفه رسانه در جامعه چیست ؟
چرا اکثریت خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش بیش از آن واقعا خبرنگار و روزنامه نگار باشند بیشتر نقش " میرزابنویس " و " عکاس باشی " را در نشست ها ایفا می کنند ؟
این همه عکس در حالی که محتوای چندانی آن ها را پشتیبانی نمی کند واقعا به چه دردی می خورد ؟
آیا حتی یک رسانه در آن نشست نبود که این مسائل را طرح کند ؟
فرضا دانش آموز از طرح آن می ترسد اما وظیفه خبرنگار و رسالت او چیست ؟
آیا قانون نانوشته ای وجود دارد که سخنان دانش آموزان که در صحن علنی مجلس مطرح می شود باید همان جا بماند و افکار عمومی و حتی سایر دانش آموزان در جریان آن قرار نگیرند ؟
این همه که صحبت از " تمرین دموکراسی " می شود در کجا باید عینیت پیدا کند ؟
آیا مجلسی که در آن " تقلب " می شود و صدای دانش آموزان شنیده نمی شود و مسئولان سازمان دانش آموزی و سایرین مساله را ماست مالی می کنند انگار که اصلا چنین اتفافی نیفتاده است می تواند به لحاظ کارکرد محلی برای " تمرین دموکراسی " ، " تفکر انتقادی " ، " تربیت سیاسی " ، و " آموزش حقوق شهروندی " باشد ؟
نکته تاسف انگیز آن که با وجود وقوع حوادث تلخ و مرگبار برای اردوهای دانش آموزی و راهیان نور ؛ تاکنون نه مجلس دانش آموزی که ادعای نمایندگی دانش آموزان کشور را دارد به این مساله ورود پیدا کرده است و نه حتی پرسشی از آن خطاب به مسئولان مطرح کرده است . (این جا )
آیا مجلس دانش آموزی برای آن است که کارناوالی از دانش آموزان راه بیندازیم و با کلی تبلیغات و بوق و کرنا مسئولان مختلف در آن سخنرانی کنند و حرف های قشنگ بزنند اما بعدا مسئولان همین وزارتخانه در آن از غایب بودن دانش آموز در ارکان آموزش و پرورش ، مظلومیت او و غلبه مافیای آزمون و... حرف ها بزنند و مرثیه بسرایند و اتفاقی هم نیفتد ؟
آیا تاکنون پژوهشی در مورد میزان موفقیت مجلس دانش آموزی در رسیدن به اهداف اولیه و ذاتی به عمل آمده است ؟
آیا تاکنون مسئولان از خود پرسیده اند با وجود عمر 17 ساله مجلس دانش آموزی چند درصد از دانش آموزان مدارس حتی نام این نهاد را شنیده اند ؟
مسئولان وزارت آموزش و پرورش توضیح دهند کدام مصوبات مجلس دانش آموزی اساسا و تاکنون در شورای عالی آموزش و پرورش طرح شده است ؟
مشکل این جاست که غالب کارهای ما و مسئولان نمایشی و روزمره شده است .
پوسته با محتوا تفاوت های قابل ملاحظه ای پیدا کرده است .
شاید مجلس دانش آموزی مهم ترین تفاوتش با مجلس شورای اسلامی این باشد که در اولی سفرها از نوع " داخلی " است اما در دومی از نوع " خارجی " .
عباس گودرزی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در نشست علنی پارلمان در تذکر شفاهی خود خطاب به هیئت رئیسه مجلس گفت: «تقاضا دارم هیئت رئیسه سفرهای خارجی نمایندگان که اخیراً به کثرت انجام میشود را کنترل کند.»
او در پاسخ به این سوال که آیا فرایند خاصی برای دستاورد سفرهای کاری خارج از کشور وجود دارد که مفید بودن یا نبودن آن را بتوان از هم تمیز داد، اظهار داشت : هیچ فرایندی تعبیه نشده است، در مورد اکثریت این سفرها هیچ گزارشی داده نمیشود. عضو کمیسیون اجتماعی مجلس پیرامون اینکه سفرهای کاری و یا مسافرتی به خارج از کشور تا چه میزان از یکدیگر جدا هستند؟ گفت : تنها وجدان نمایندگان است که واقعا مشخص خواهد کرد کدام سفر کاری و کدام غیر کاری است.
وی با تایید این مطلب که اساسا متقاضی برای برخی از کمیسیونها نیز به دلیل وجود سفرهای خارجه در آن کمیسیون بیش از باقی کمیسیونهاست، اظهارداشت : این در حالی است که گاهی برخی کمیسیونها بدون مشتری میمانند و تشکیل یک جلسه رسمی در آنها ماهها به طول میانجامد.
سخن آخر :
برخی اوقات و به کرات می شنویم که نهادهای مدرن و انتخابی مانند پارلمان به درد جامعه ما نمی خورند و چاره ای جز حذف آن ها نیست .
به قول معروف این ها مناسب جامعه ایرانی نیست و به درد همان جوامع غربی و توسعه یافته می خورند .
باید به این نکته مهم و راهبردی توجه داشت که این نهادها بر اثر ضرورت ها زمانه و نیاز مبرم جامعه برای به حداقل رساندن هزینه ها و کاهش خطاهای فردی به وجود آمده اند .
اگر فرضا مجلس دانش آموزی و سایر نهادهایی با کارکرد مشابه حالت فرمالیته و یا نمایشی پیدا کرده اند مشکل در فلسفه تشکیل این نهادها نیست .
مشکل در خود ماست .
مایی که خودمان و عامدا و یا ناآگاهانه این نهادها را به " ابتذال " و " فرومایگی " کشانده ایم اما نقطه تراژیک این ماجرای تاریخی آن است که اکثریت جامعه ما در گروه ها و طیف های مختلف حاضر به پذیرش " مسئولیت های " فردی و جمعی خویش نیستند و هر کسی عادت به " فرافکنی " پیدا کرده است .
مدیران اعتدالگرای دولت روحانی خودشان را در منطقه مرزی اصلاح طلبان و اصولگرایان تعریف می کنند. اگر فرض را بر این بگذاریم که این مدیران صادقند و واقعا خیر و صلاح مردم را در نظر دارند ، در بهترین حالت طوری حرف می زنند و رفتار می کنند که نه سیخ بسوزد نه کباب . یعنی طرف اصولگرا بر آنها خُرده نگیرد که اصول و مبانی عقیدتی و سیاسی نظام را زیر پا گذاشته اند و طرف اصلاح طلب هم به نوعی بوی انتقاد از وضع موجود و تلاش برای تغییر را ولو به صورت کُددار و سمبلیک از گفتارشان استشمام کند.
پایگاه رای با شنیدن گوشه و کنایه ای دلش را خوش می کند که رایش در انتخابات هدر نرفته است و روحیه اش تازه شود .مسئولیت ها اغلب به گفته رییس دولت به کسانی سپرده شده که “روزه سکوت “گرفته اند و هرگاه دهان باز می کنند اظهار نظر آنها بیشتر لفاظی های بی محتوا است و معمولا “جمع جبری” گفته هایشان صفر یا نزدیک به صفر است. در جمع جبری برخلاف جمع حسابی اعداد با ملاحظۀ علامت مثبت یا منفی آنها با هم جمع می شوند. مثلا جمع جبری مجموعه زیر برابر صفر است. ( ۵a -2a+3a –۶a). این نوع حرف زدن ها و نوشتن های خنثی به منتقدین و فعالان مدنی هم سرایت کرده است. برای اینکه شما را خسته نکنم و کلی گویی هم نکرده باشم، مثالی مشخص می زنم. ما با نوع جدیدی از مدیران دولتی مواجهیم که با رای اصلاح طلبان روی کار آمده اند اما جمع جبری مواضع سیاسی و اظهارات آنها صفر و دیدگاه کارشناسی آنها فاجعه است
آقای بطحایی برای شرکت در اجلاس یونسکو (یواشکی و بی سروصدا ) و بازدید از نمایشگاه ICT وزارت آموزش روسیه (علنی و همراه با تبلیغات ) به مسکو رفته بود. وزیر با راهنمایی و مشاوره غلامرضا کریمی قائم مقام وزیر در امور بین الملل تصمیم گرفت که حین سفر و بعد از سفر به دلیل ملاحظات داخلی در باب سند ۲۰۳۰ ، اصولا اسمی از یونسکو نبرد و از اجلاس یونسکو تحت عنوان “اجلاس مسکو یادکند تا بر اساس آن ضرب المثل معروف ” نه خانی آمد و نه خانی رفت “، صورت مساله را پاک کند ، البته ما هم که طرفدار دولت تدبیر و امید هستیم به زیرکی وزیر و معاونش واقعا درود می فرستیم که هم با زرنگی در اجلاس یونسکو شرکت و قلب ما را شاد کردند و هم با سکوت خود سر اصولگرایان تندرو را که منتظر چنین سوتی های وحشتناکی هستند را به سنگ کوبیدند. البته چون وزیر با ما همسو است، اصلا نمی پرسیم که هزینه حضور هیات ایرانی چه مبلغی بود و یا این سفر چه دستاوردی برای آموزش و پرورش داشت؟ وظیفه ما به هر حال حمایت است. از اقتدار وزیر همین بس که در فضای پرهیاهوی نمایشگاه مسکو به تمام سوالات مرتبط و غیر مرتبط خانم خبرنگار اسپوتنیک با اقتدار و تسلط کامل پاسخ داد و مشت محکمی به دهان استکبار غرب زد و دل برادران روس را شاد کرد.
خبرنگار اسپوتنیک از وزیر آموزش و پرورش ما پرسید : “جمهوری اسلامی ایران چند سال تحت تحریم آمریکا و غرب بوده است. آیا این تحریم های آمریکایی بر سیستم آموزشی ایران تاثیر گذاشته یا خیر، مثلا در زمینه تامین تجهیزات و نرم افزارها؟” خبرنگار با این سوال احتمالا دنبال یافتن نقاط مشترک سیاسی ضد غربی بین ایران و فدراسیون روسیه از زبان وزیر ایرانی است . وزیری که در آن واحد نقش وزیر خارجه و وزیر اقتصاد و وزیر علوم را هم بازی می کند. جواب آقای بطحایی نمونه ای از همان مطلبی است که در ابتدای نوشته گفتم.
ما با نوع جدیدی از مدیران دولتی مواجهیم که با رای اصلاح طلبان روی کار آمده اند اما جمع جبری مواضع سیاسی و اظهارات آنها صفر و دیدگاه کارشناسی آنها فاجعه است وزیر کاری به واقعیت ندارد در درجه اول باید جوابی بدهد که روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس و تسنیم از او ایراد نگیرند. پس سینه اش را جلو بدهد و شعار می دهد. اما بعد از هر شعار یادش می آید که بالاخره عضوی از دولت تدبیر و امید است و علاوه براین باید هوای اصلاح طلبان را هم داشته باشد ، پس به دنبال هر شعار قیدی به اظهار نظر خود می زند و در مجموع جمع جبری حرفهایش صفر است. هربار یاد شریعتمداری کیهان می افتد دُز اصولگرایی را افزایش می دهد. بعد فکر می کند که زیاده روی کرده و باید حالی به اصلاح طلبان بدهد، یک چیزی اضافه می کند .
بطحایی می گوید : ” حالا آموزش و پرورش ما همان طور که می دانید چون مبتنی بر یک سری فلسفه داخل کشور و فلسفه بومی کشور خودمان است کمتر تاثیرپذیری دارد از این نوع تحریمات ظالمانه تحمیل شده از سوی آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی و هر از گاهی هم به هرحال بحثش را روش می کنند و شروع می کنند که مجددا این تحریم ها را به کشور ما و به مردم ما واردبکنند . ما در آموزش و پرورش خیر به طور مستقیم از این تحریمات صدمه نخوردیم. اما به طور غیر مستقیم، تاثیراتی که بر تجهیزات آموزشی و فضای آموزشی ما می گذارد بی تاثیر نیست.” فقط می توان نتیجه گرفت که هدف از این سفرها سیاحت با هزینه دولت است. آقای بطحایی اگر یونسکو را عامل دشمنان ایران می داند ، چرا در هیات دولت موضوع خروج ایران از یونسکو را مطرح نمی کند؟
باید از وزیر دانشمند پرسید : ” فقط همین ؟ تاثیرات غیر مستقیم ؟ پس سقوط ارزش ریال به یک سوم قیمت تاثیری روی آموزش و پرورش و معلمان نگذاشت ؟ آخر فلسفه آموزش چه ربطی به اثرگذاری تحریم دارد؟”
البته طبق فرمول اصولگرایان باید دشمن را تحقیر کرد و گفت تحریم ها اثر نداشت. اما بطحایی وسط حرف یادش می آید که دولت روحانی چقدر روی بر طرف کردن تحریم ها سرمایه گذاری کرده . فرمولش را زود پیدا می کند: “مستقیم صدمه نخوردیم اما غیر مستقیم یک اثرات مختصر جانبی روی ما گذاشت!” البته ما از نظر تجهیزات و فن آوری در آموزش و پرورش ضربه زیادی نخوردیم چون اصولا آموزش و پرورش ما متکی به تجهیزات و فن آوری نیست. اما کارکنان وزارتخانه با کاهش ارزش ریال به ته دره فقر سقوط کردند.
احتمالا آقای بطحایی فکر می کند در پاراگراف بالا زیاده از حد به دولت تدبیر و امید امتیاز داده ، بلافاصله برای ایجاد تعادل شتابزده می گوید : “یک نکته ای اجازه بدهید من عرض بکنم و آن اینکه واقعا اگر در یک جاهایی تحریم های آمریکا به ویژه در حوزه فرهنگ و آموزش ما که از حیث مبانی تفاوت ماهوی با آموزش و پرورش غرب داره [ضربه زده ] یه جاهایی، این تحریمات خودش یک حسنی برای ما داشته و در حقیقت ویژگی مثبتی برای ما برای ما نیز داشته، چرا که به ما اجازه داده شده تا کارهایمان را با استفاده از مبانی که داریم خودمان انجام بدهیم. ولی در کل، این تحریمات اثر مادی، اقتصادی و سوء آموزشی بر نظام آموزش و پرورش ایران نگذاشت.”
بطحایی می خواهد گروه های افراطی اصولگرا را هم از خودش راضی کند . آنها می گفتند تحریم ها کاغذپاره است اما بطحایی می گوید : “تحریم ها یک حسنی برای ما داشته “. او مثل یک اصولگرا از نوع بی ترمز تحریم ها را ربط می دهد به “مبانی اعتقادی” . انگار نه انگار که عدد و رقم می شناسد. اینکه آسمان مبانی را به ریسمان تحریم ببافی مهم نیست، مهم این است که حرفهایی بزنی که هم به عنوان وزیر روحانی باب طبع پایداری چی ها باشد و هم میزبان روس را خوش آید. اما آقای بطحایی یک واقعیت مهم را نادیده گرفته است:
“معلمان و سایر کارکنان آموزش و پرورش”! بلایی که تحریم ها سر زندگی معلمان آورد را از قلم انداخته است.
در فرمول بندی سیاسی وزیر ، تحریم فقط یک موضوع سیاسی است که با رجز خوانی خنثی می شود. بر خلاف آنچه بطحایی با عینک سیاسی می بیند. تحریم یک واقعیت دردناک بود که روی آموزش و پرورش تاثیر گذاشت، آنهم تاثیر مخرب و خانمان بر باد ده .
نیازی نیست که به آقای بطحایی یادآوری کنیم که با افزایش قیمت دلار از ۱۱۰۰ تومان طی دوسال به ۳۵۰۰ تومان ارزش واقعی حقوق معلمان به یک سوم قبل از سال ۹۰ کاهش یافت و نه تنها همه افزایش حقوق های سالهای قبل از آن خنثی شد بلکه معلمان مبلغی هم بدهکار شدند.
هنوز جامعه و دولت از زیر بار تحریم های دور قبل ۹۰ تا ۹۲ خارج نشده اند که آقای بطحایی با شیرین زبانی می گوید: ” این تحریمات خودش یک حسنی برای ما داشته و در حقیقت ویژگی مثبتی برای ما برای ما نیز داشته، چرا که به ما اجازه داده شده تا کارهایمان را با استفاده از مبانی که داریم خودمان انجام بدهیم.”
بطحایی، امروز، وزیر دولت تدبیر و امید است و زیست در شکاف های مرزی دولت با اصولگرایان را باید کنار بگذارد. وجود یک فرد اصولگرای واقعی در دولت ایرادی ندارد اما وجود مدیران دوزیست مخرب است و رییس جمهور بارها از این مساله شکایت کرده است. بطحایی اگر صداقت داشت باید صریحا می گفت که تحریم ظالمانه و بد است و زندگی معلمان را تباه کرد. هنوز اثرات کامل افزایش جهشی قیمت دلار در فروردین ۹۷ در زندگی شهروندان کاملا عیان نشده است اما نگرانی ها از تکرار اتفاقات دو سال پایانی دولت دهم مشهود است. بطحایی به جای رجزخوانی در مورد تحریم باید تلاش کند مانع برقراری تحریم های جدید شود.
این گونه شرکت در مجامع بین المللی افتخار که هیچ ، حتی ذره ای فایده برای دولت و اصلاح طلبان ندارد و حتی اسباب سرشکستگی است.
شما به عنوان وزیر دولت روحانی در کنفرانس یونسکو شرکت می کنی اما نامی از یونسکو نمی بری ؟ کجای این مایه سرافرازی دولت و ملت است؟
فقط می توان نتیجه گرفت که هدف از این سفرها سیاحت با هزینه دولت است. آقای بطحایی اگر یونسکو را عامل دشمنان ایران می داند ، چرا در هیات دولت موضوع خروج ایران از یونسکو را مطرح نمی کند؟
در فرمول بندی سیاسی وزیر ، تحریم فقط یک موضوع سیاسی است که با رجز خوانی خنثی می شود از این ساده تر، چرا در اجلاس یونسکو در مسکو شرکت می کند؟ این اجلاس چه در مسکو و چه در واشنگتن ، اجلاس یونسکو است. حالا که شرکت کرده چرا از بیان آن واهمه دارد و هزار تا حرف متفرقه می زند که مساله شرکت در اجلاس یونسکو را بپوشاند؟
همانگونه که در ابتدا گفتم ما با نوع جدیدی از مدیران دولتی مواجهیم که با رای اصلاح طلبان روی کار آمده اند اما جمع جبری مواضع سیاسی و اظهارات آنها صفر و دیدگاه کارشناسی آنها فاجعه است.
حسن روحانی از روزه سکوت مدیران دولتی شکایت می کند . اما سکوت فضیلت دارد. حداقل در آموزش و پرورش مدیران سکوت نکرده اند . حرف می زنند، اما مواظبند که جمع جبری صحبت هایشان صفر باشد یا موازنه کمی به نفع اصولگرایان مخالف دولت سنگین تر باشد.
ما هم به عنوان طرفداران خوشحال اصلاح طلبی دلمان خوش است که به جای تقی ، نقی وزیر و قائم مقام و مدیرکل است.
حدود یک سال و نیم از اعتراضات گسترده فرهنگیان خراسان شمالی و درخواست تغییر مدیریت عالی آموزش و پرورش این استان گذشته و در پنجم فروردین ماه سال جاری مدیرکل مربوطه که از بازنشستگان دوباره دعوت شده به خدمت هستند ؛ برای دومین بار به بازنشستگی نایل آمدند و نشان دادند که در دولت های ناکارآمد که خواست و رضایت اقشار مختلف مردم نوعی زیاده طلبی به شمار می رود؛ ضعف و نارضایتی مجموعه ضمان خوبی برای ابقای یک مدیر ضعیف بوده و هست؛ و استانداری و سایر مسوولان استانی تصمیم ساز با همین چماق که ما تورا نگاه داشته ایم ؛ می توانند به نحو مقتضی و مطلوب خویش این مدیریت تاثیر گذار و پرجمعیت استان و کشور را در ید قدرت خویش گرفته و مستعمره خویش سازند.
معضلی که تا حد مدیریت شهرستان ها و گاهی تعیین مدیران مدارس نیز بسط و تعمیم پیدا نموده و استقلال این نهاد حیاتی را به ورطه نابودی کشانده است.در این میان کنار رفتن چنین فردی و تعیین جایگزین وی بسیار حایز اهمیت است و حفظ این جولانگاه برای استانداری و..... از اوجب واجبات. پس اگر گزینه هایی از طرف تشکل های فرهنگیان که مورد خواسته قاطبه طیف معلمان هستند به وزارتخانه ارایه شدند و احتمال انتخاب آنان و از کف رفتن این جولانگاه مهم برای شان وجود داشت؛ با به تعویق انداختن موضوع و کارشکنی و عدم پیگیری از وزارت و طرح شایعات موهوم سنگ اندازی نماییم تا زمینه حضور غیرقانونی این چنین مدیری را بیشتر فراهم آوریم تا بتوان در مورد تعیین جایگزین نزدیک به خود ؛ چاره ای دیگر بیاندیشیم و یا لااقل چند نیروی دیگر را در همین مدت کوتاه برای ما جابه جا نماید.
در این میان تشکل های فرهنگیان استان خراسان شمالی که از سال ۹۴ در استان به خوبی فعال شده اند و با جذب اعضای بسیار ؛ تاثیرگذاری خوبی بر فضای سیاسی و مدنی استان داشته اند؛ در چنین موضوع مهمی مورد مشاوره استاندار و تیمی که گزینه های مختلف را بررسی و گاه معرفی نموده اند ؛ قرار نگرفته اند و در عمل دولت تدبیر و امید را در حوزه آموزش و پرورش؛ عالم بی عمل نشان داده که همچنان نقاب احترام به حقوق شهروندی و فعالیت های مدنی را بر صورت زده است.
آیا جناب روحانی متر و معیار مشخصی جهت ارزیابی عملکرد استانداران و تشخیص میزان موفقیت و رضایت مندی مردمی داشته و دارند و آیا در برنامه های خود ؛ عزمی جهت رفع این نقاط ضعف دیده اند؟! خصوصا که آخرین گزینه پیشنهادی استاندار به شخص وزیر خانمی با لیسانس آموزش ابتدایی بوده اند که بالاترین پست شان در آموزش و پرورش مدیریت آموزشگاه بوده و نشان داده اند صرف قرابت ایشان در استانداری جهت معرفی ایشان به عنوان گزینه پیشنهادی مدیر کل آموزش و پرورش کفایت می نماید!
حال این پارادوکس را چگونه به عنوان یک فعال صنفی وسیاسی برای فرهنگیان عزیز استان می توان توجیه نمود که دولتی که شعارش احترام به فعالیت مدنی بوده به چنین دیکتاتوری در انتخاب ها در سطح استان ها مبتلا گشته که حتی نماینده عالی استان نیاز نمی بیند که در چنین موضوع مهمی نظر تشکل های فرهنگیان استان که قاطبه معلمان را تشکیل می دهند ؛ جویا گردد.
انجمن صنفی فرهنگیان استان؛ انجمن اسلامی معلمان؛ مجمع فرهنگیان ایران و سازمان معلمان و جامعه اسلامی معلمان و.......البته این نوع معرفی نیرو و حتی انتصاب مسبوق به سابقه بوده و سال گذشته دکتری ادبیات جهت معاونت اقتصادی استاندار به وزارت کشور معرفی شده و پس از مخالفت نمایندگان جهت معاونت سیاسی و ..... مطرح شده و در جایی دیگر نیز ضمن وجود افراد موفق اقتصادی بومی با مدارک دکتری و کارشناسی ارشد؛ فردی از نزدیکان استاندار از گرگان و همشهری شان مانند معاون سیاسی اسبق و معاون اقتصادی فعلی و بسیار موارد دیگر؛ به دلایل مشخص انتخاب شده است.
حال که وضعیت تدبیر و امید دولت جناب روحانی به جایی کشیده شده که علنا یا به خواست مردم دهن کجی می گردد و یا آن قدر در مسیر کار سنگ اندازی می شود تا رویه طولانی و بهم ریختگی حاصله موجب دلسردی افراد پیگیر ایجاد تغییرات گردد؛ چطور می توان به سخنرانی اخیر جناب رییس جمهور دل خوش داشت که چرا افرادی در مجموعه دولت همراه نیستند و روزه سکوت گرفته اند ؟!
آیا جناب روحانی متر و معیار مشخصی جهت ارزیابی عملکرد استانداران و تشخیص میزان موفقیت و رضایت مندی مردمی داشته و دارند و آیا در برنامه های خود ؛ عزمی جهت رفع این نقاط ضعف دیده اند؟!
به عنوان یک فعال مدنی اصلاح طلب که هزینه های زیادی را بابت همراهی و حمایت از دولت تدبیر و امید داده ام ؛ سوالات و نقاط مبهم بسیاری در ذهنم وجود دارد که موجب یاس و سرخوردگی بنده و بسیاری از فعالان شده که امیدواریم به همین زودی بازخورد مناسبی جهت رفع و اصلاح آن شاهد باشیم و خدای ناکرده به نتایج دیگری نیانجامد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بطحایی دوسه روز احتمالا فراموش کرده بود که شعار جمهوری اسلامی "نه شرقی ، نه غربی" است/ حرفهای بطحایی در باره تاریخ مبادله دانشجو بین ایران و روسیه دروغ است/ بطحایی برای خبرنگار روسی اسپوتنیک و میزبانان روس خودشیرینی می کند/ به جای مبادله دانشجو باید از عبارت اعزام دانشجو استفاده کرد چون این مسیر یکطرفه است/ جذب دانشجوی اروپایی و آمریکایی و روسی توسط دانشگاه های ایران شعار توخالی است/ تعداد کمی دانشجوی خارجی برای یادگیری زبان فارسی یا مطالعات خاص فرهنگی و ادبی و تاریخی جذب دانشگاه های ایران می شوند/ دانشجویان خارجی دانشگاه های ایران عمدتا از کشورهای افغانستان و عراق و نیجریه و یمن هستند/ فکر اعزام دانشجو به غرب در جنگ با روس با توصیه قائم مقام فراهانی در ذهن عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه و فرمانده جنگ ایران و روس شکل گرفت/ عباس میرزا، به فرستاده ناپلئون گفت که دلاوری های من در برابر سپاه روس شکست خورده است / عباس میرزا پرسید مگر جمعیت و حاصلخیزی وثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است/ مقصد دانشجویان ایرانی هرگز روسیه نبود/ عباس میرزا اولین اعزامگر دانشجوی ایرانی به اروپا، روسیه را دشمن اصلی و غدار ایران می دانست/ اولین دسته ی استادان دارالفنون اطریشی بودند بعدها هم اساتیدی از آلمان و فرانسه و ایتالیا دعوت شدند/در اینجا هم خبری از روسها نبود/ در دوره رضا شاه و محمدرضا هزاران دانشجوی ایرانی با بورسیه به اروپا و امریکا اعزام شدند اما به روسیه هرگز/ روشنفکران چپ و کمونیستهای ایرانی که از ترس زندان و اعدام رژیم شاه به شوروی گریختند ، اما اغلب روانه اردوگاه های کار اجباری شدند و در سیبری مردند/ کتاب "خانه دایی یوسف " که اشاره ای به نام جوزف استالین است، نشان می دهد که روسها حتی به روشنفکران و کمونیست های هوادار خود رحم نکردند/ در شوروی یک دانشگاه بین المللی به نام دانشگاه پاتریس لومومبا وجود داشت که محلی برای پرورش کادرهای احزاب کمونیست جهان سوم بود/ اغلب دانشجویان در دوره تحصیل، توسط سازمان جاسوسی شوروی (کی.جی.بی) جذب می شدند/ هرچند فضای روشنفکری و ادبی و هنری ایران قبل از انقلاب تحت نفوذ مارکسیسم روسی بود اما در طول 57 سال حکومت پهلوی ها مبادله رسمی دانشجو بین دو کشور وجود نداشت/ اسامی هیات همراه وزیر اعلام شود تا وزن فنی و کارشناسی این هیات معلوم شود/ سفر خارجی در آموزش و پرورش نوعی امتیاز به مدیران برای گردش و خرید و پُزدادن است / بسیاری از مسافرت های معاونان وزیر و مدیرکل ها اصولا رسانه ای نمی شود تا مبادا معلمان تحریک شوند/ گردش و تفریح گوارای وجودتان اما دستاورد شرکت در نشست یونسکو و بازدید از نمایشگاه آموزشی مسکو برای آموزش و پرورش چه بود/ برای توضیح یک جمله نامربوط از اظهارات وزیر باید چندین پیوست توضیحی ضمیمه شود و اغلب هم بی فایده است/ یکی از مشکلات مدیران ما شهوت کلام و زیاد حرف زدن برای نگفتن حرفهای لازم است/ وقتی شما در مقابل یک خانم خبرنگار روسی 40 دقیقه بدون ویرایش مثل مسلسل کلمه پرتاب می کنی مسلما 90 درصد از حرفهایتان چرندبافی است / دلیل بی دقتی ها در اظهارات وزیر، توهمی است که جایگاه غیرقابل نقد در داخل سیستم به برخی مدیران می دهد
وزیر محترم آموزش آموزش و پرورش
جناب بطحایی
با سلام و تحیات !
سخنانی که در ذیل آمده، نکاتی است که این روزها جناب رئیس جمهور محترم ،"مدیران دولت تدبیر و امید" را مخاطب قرار داده است امیدواریم حضرتعالی تامل کنید و عملکرد خویش را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهید !
"کسی که از قانون عقب نشینی کند،صندلی اش بر او حرام است .
بار مسئولیت بر عهده بخش اجرایی است.
هر مدیری در برابر فشارها عقب نشینی می کند ،از دولت دوازدهم برود همان جایی که قرار است 5 یا 6 سال دیگر باید برود ."
دیدگاه بیشتر بزرگان تعلیم و تربیت این است که :
موجبات رشد فردی ، رفاه جمعی ، پرورش استعدادهای فردی ،تحکیم پایه های زندگی جمعی ، گسترش آرمان های دموکراتیک و ایجاد تفاهم میان افراد انسانی و ....تنها در سایه نظام تعلیم و تربیت صورت می گیرد ؛ اما آیا هر نظام تربیتی توانایی تحقق این گونه اهداف و آرمان های بشری را دارد ؟
بدون شک پاسخ این سوال منفی است و معتقدیم که حداقل باید امروز از دو نظام تربیتی سخن گفت که یکی همان اهداف بالا را پیگیر و به دنبال توانمند ساختن افراد و مجهز نمودن آن ها به آگاهی انتقادی برای روشنگری و نقد ایدئولوژی های حاکم و نهایتا رهایی افراد از جبرها و سلطه های موجود است که معلم تحول خواه و روشنگر و نیز دانش آموز منتقد و مشارکت جو و نظام تربیتی مبتنی بر مبانی انسانی و اصالت بشری ،تاکید بر گفت و گو و آزادی و رهایی از سلطه پذیری و نیز توانمندی فراگیران رادر درون ساختار خود اصل و مبنا قرار می دهد و گونه دگری هم نظام تربیتی است که به نوعی اقتباس از کشورهای استعماری در دولت های جهان سومی است که تاکید بر تمرکز حافظه و عادت دادن شاگردان به روش های مکانیکی محتوای دروس و حفظ و تکرار است تا بتوانند موجوداتی سازگار و رام شده و فرمانبردار و مطیع تحویل جامعه دهند .*اینک حضرتعالی را خطاب و مورد سئوال قرار می دهیم که :برنامه ها و راهبردهای جنابعالی در کدامین مسیر سیر می کنند ؟
آیا مجریان کنونی ستادی اساسا به برنامه معتقدند و یا قدرت کافی مدیریتی برای اجرا دارید ؟
به صورت مصداقی به برخی از نقاط ضعف مدیریتی این وزارت خانه و مجریان آن اشاره می کنیم که امیدواریم پاسخی اقناع کننده را دریابیم :
* آنچه که امروز در برخی استان های کشور مشاهده می شود این است که واگذاری سکان مدیریت آموزش و پرورش به دستان نمایندگان محترم شهرستان ها چیده می شوند نه شخص وزیر محترم ،به گونه ای که در استان های همچون لرستان و ایلام این پدیده کاملا عینی و واضح رخ داده و مدیر کل با تحصیلات عالیه و دارای برنامه و هدف را عزل و شخصی یا اشخاصی با مدرک فوق دیپلم و لیسانس ضمن خدمت را از میان 40 هزار معلم که 750 نفر آنان دارای مدرک دکترای علوم انسانی و تربیتی و 8400 نفر با تحصیلات کارشناسی ارشدکه از برترین مراکز علمی و دانشگاهی کشور فارغ التحصیل شده اند ،به عنوان سرپرست انتصاب می نمایند که این اقدام نشان از بی توجهی جناب وزیر محترم به علم و مبانی علمی و دانش و تخصص می باشد . واکنش وزارت و مسئولان آن در برابر این نقصان ها و کاستی ها و فراقانونی ها سکوت و سکوت ....بوده است که این امر جای تامل و سئوال دارد !
* جای تاثر و تاسف دارد که سرپرست موقت آموزش و پرورش لرستان طی این 2 ماه کنونی به علت عدم احاطه علمی بر دانش تعلیم و تربیت و فقدان برنامه نتوانسته اندکه جلسات ماهانه روسای آموزش و پرورش را برگزار و به تبیین برنامه ها و سیاست های ...بپردازند همچنین به علت ضعف شدید علمی و ناتوانی در اجرای جلسات با معاونین ایشان که غالبا از اساتید دانشگاه و تحصیل کردگان عالیه و دارای مقطع دکترا می باشند و لذا فهم کلام آنان بر ایشان بسیار سنگین و گران می باشد .
* به سبب ضعف علمی و نداشتن توانایی لازم شاهد غیبت مکرر ایشان در جلسات تخصصی و علمی که با حضور مدیران کل و مدیریت ارشد استان بوده ایم که می توان بعضا به عدم حضور ایشان در :
- جشنواره نوجوان و جوان خوارزمی با حضور معاون محترم سیاسی و امنیتی استان
- جلسات علمی هم اندیشی با سرگروههای آموزشی و مدیران دوره های مختلف تحصیلی
- جلسات تجلیل از برگزیدگان و نخبگان علمی و فرهنگی و رتبه های برتر کنکور ...
*عدم توانایی برگزاری مصاحبه و نشست با رسانه ها و مطبوعات و صاحبان مجلات تخصصی و آموزشی ،اشاره کرد .
* تنها بعد موفقیت ایشان "خوش خدمتی به نمایندگان جمنا و اصولگرا بوده تا جایی که برادران و دامادهای آنان را به عنوان سرپرستان آموزش و پرورش مناطق گماردند و باز در جهت رضایت آنان سایر نیروهای علمی و تخصصی را قلع و قمع نموده به مدد اینکه سکان کشتی طوفان زده تعلیم و تربیت لرستان را تا اعماق اقیانوس جهل و نادانی مدیریت کنند در حالی که "واکنش وزارت و مسئولان آن در برابر این نقصان ها و کاستی ها و فراقانونی ها سکوت و سکوت ....بوده است که این امر جای تامل و سئوال دارد !
جناب وزیر محترم !
این نکاتی را که به سمع و نظر حضرتعالی و سایر فرهنگیان کشور بیان گردید تنها یک از هزار مورد آسیب ها و تهدیداتی است که گریبان گیر آموزش و پرورش شده است و ان شاالله در مطالب بعدی سعی خواهیم کرد که به مسائل کلان آموزشی و پرورشی و تهدیدات فرا روی آن و قصور تیم مدیریتی جنابعالی و نیز تقسیم ساختار مدیریت این نهاد با نمایندگان سهم خواه در مجلس شورای اسلامی بپردازیم .
با پوزش و عذر خواهی از حضرتعالی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اخیراّ وزیر آموزش و پرورش در سفری به روسیه پیشنهاد داده است که زبان روسی در مدارس ایران آموزش داده شود. وی گفته است: «در بازدیدی که از یکی از مدارس روسیه داشتم، متاسفانه هیچ یک از دانش آموزان روسی شناختی از ایران نداشتند که ما امیدواریم با اجرای این طرح، روس ها شناخت بیشتری از ایران پیدا کنند.»
در این خصوص به عنوان یک معلم ذکر نکاتی را خالی از لطف نمی دانم:
1- زبان روسی با آنکه یکی از زبانهای رسمی در سازمان ملل متحد است که آن هم احتمالا به خاطر داشتن حق وتوی روسیه در شورای امنیت رسمیت یافته است، اما جزو زبان های زنده و پر کاربرد جهان به شمار نمی آید و از این لحاظ با 150 میلیون گویشور، زبان هشتم به حساب می آید. از آنجا که جناب وزیر این پیشنهاد را به منظور جایگزین کردن زبان دوم (انگلیسی) مطرح نموده، پس بر این اساس در آینده ممکن است شاهد افول زبان انگلیسی و رشد زبان روسی در کشور باشیم.
2- گفته می شود به دلیل آنکه بخش فضانوردی روسیه پیشرفته است، هرکس که بخواهد وارد رشته فضانوردی بشود باید زبان روسی را بلد باشد. شاید جناب وزیر خواسته است برای آن دسته از دانش آموزان ایرانی که مایل به سفرهای فضایی و ادامه تحصیل در این رشته هستند، تسهیلات فراهم نموده و اقدامی عملی نماید.
3- آقای وزیر با این پیشنهاد ساده اما تا حدود زیادی بحث برانگیز، پا در رکاب سیاسیون گذاشته و در جهت پولیتیزه کردن آموزش و پرورش گام نهاده است. از این لحاظ احتمالا دچار نوعی جوزدگی در خصوص روابط ایران با روسیه شده، خواسته که آموزش و پرورش را هم از برکات این نوع رابطه بهره مند سازد.
4- آقای وزیر احتمالا چون بیشترین زمان حضورش در وزارت را در حوزه معاونت مالی گذرانده و از این رو بیشتر با اعداد و حسابهای مالی سروکار داشته است، فلذا عجیب نیست که درک دقیقی از تاریخ نداشته باشد و لا اقل روایت تاریخی مندرج در کتاب های درسی دانش آموزان ایران را مطالعه کرده باشد. دانش آموزان ایرانی در همین کتابهای تاریخ غیر از تجاوز، حمله نظامی، تحمیل عهدنامه های ننگین، اشغال، تصاحب قلمرو سرزمینی و بدعهدی خاطره دیگری از روسها ندارند.
5- آقای وزیر همچنین اظهار امیدواری می کند که با اجرای این طرح، روسها شناخت بیشتری از ایران پیدا کنند! باید به عرض ایشان برسانم که دانش آموزان روسی، ایران را از طریق آموزش زبان فارسی نخواهند شناخت (زیرا مولفه های شناخت ایران تنها زبان فارسی نیست) بلکه آنان با مراجعه به تاریخ و گذشته کشور خود ایران را خوب می شناسند و می دانند که کشورشان از زمان پطر کبیر چه رویایی برای رسیدن به آبهای گرم جنوب در سر داشته است.
6- اگر این پیشنهاد جناب وزیر در قالب تفاهم نامه همکاری بین دو کشور عملی شود، آن وقت بایستی به فکر تربیت و استخدام هزاران معلم زبان روسی در آموزش و پرورش بود که در کسوت زبان آموزان روسی دل روسها را در حوزه تعلیم و تربیت هم به چنگ آورند! در عوض بایستی هزاران معلم زبان انگلیسی که اکنون در استخدام رسمی آموزش و پرورش هستند نیز بازنشسته و یا از کار برکنار شوند.
7- به نظر می رسد این حرف جناب وزیر بالبداهه و برای خالی نماندن عریضه گفته شده باشد از این رو بعید می نماید که در دستور کار سفرش بوده باشد؛ زیرا از تحلیل محتوای کلامش می توان فهمید که علت بر زبان آوردن این پیشنهاد، اظهار بی اطلاعی دانش آموزان آن مدرسه روسی از ایران بوده است. یعنی اگر دانش آموزان آن مدرسه روسی، اطلاع کمی هم از ایران داشتند، آن وقت وزیر محترم دیگر حرفی برای گفتن نداشت!
برای وزیر آموزش و پرورش، اندکی تأمل و مطالعه تاریخ آرزو می نمایم!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اشاره:
در دیماه ۱۳۹۶، فیلمی منتشر شد که احساسات بسیاری از مردم را برانگیخت. اینکه یک جوان تهرانی در وسط خیابان پرچم کشورش را آتش بزند و یا یک نوجوان همدانی پرچم کشورش را از میدان پایین بکشد و مردمِ اطرافش کف و سوت بزنند؛ اگر نگوییم در تاریخ سابقه نداشته است، دستِ کم بسیار نادر بوده است! قطعاً چنین هتک حرمتی به ساحتِ پرچم، قبل از مجازات نیاز به رفتارشناسی و جامعهشناسی هم دارد. آیا این افراد وطنفروش و بیغیرت بودند و یا در توجیه کارشان، این تکه پارچهی سه رنگ را پرچم خود نمیبینند؟
شاید آموزش و پرورش نیز در این واقعهی تلخ سهمی داشته باشد؛ شاید!
حال سوال اینجاست آیا در کشور ما نیز پرچم تا این اندازه تکریم میشود؟ کودک دبستانیِ ما با دیدن پرچم در مدرسه چه احساسی دارد؟ ایام دههی فجر بود و بچهها کاردستیِ پرچم میساختند. یکی از آنها به جای نماد «الله» از «شیر و خورشید» استفاده کرده بود. علت را جویا شدم و او از علاقهاش به پرچم قبلی ایران گفت و اینکه آرم «شیر و خورشید» را دوست دارد. خیلی تعجب نکردم چون این کودک، پیش از ورود به مدرسه در کانادا زندگی میکرد و احتمالاً در محافل ایرانیِ آنجا شیفتهی این پرچم شده بود. ضمن اینکه کودکان در سنین ابتدایی به نمادهایی چون شیر و خورشید علاقهی وافری دارند و مفهوم نماد کنونی پرچم را چندان نمیفهمند. این موضوع اما جای نگرانی هم داشت. چراکه «شیر و خورشید» اکنون یک نماد اپوزیسیونِ نظام و ضدانقلاب است و دلبستگی به آن، شاید دوری از «گفتمان انقلاب» را در ضمیر ناخودآگاه فرد جای دهد. وقتی یک مسئول رده بالای دولت از احیای «شیر و خورشید سرخ» سخن میگوید، انتظار بی اعتنایی به این پرچم در نسل چهارم و پنجم انقلاب، قطعا دور از ذهن نیست!
پرچم ایران و تغییرات آن یک قصهی خواندنی دارد. حدود ۱۷۰ سال پیش، نخستین پرچم رسمی ایران در مجامع بین المللی و در زمان صدارت امیرکبیر رونمایی شد. پرچم سه رنگی که در مرکز آن «شیر و خورشید» قرار داشت. این پرچم با کمی تغییرات جزئی تا نخستین روزهای پس از انقلاب اسلامی ایران، نماد هویت ملی بود. دهم اسفند ماه ۱۳۵۷، امام خواستار حذفِ نشان «شیر و خورشید» شد. اگرچه دولت موقت با برگزاری مسابقهای، نشان «مشت و ستاره» را جایگزین کرد اما نماد «شیر و خورشید» تا تیرماه سال ۱۳۵۹، همچنان بر روی اسناد دولتی به کار میرفت. همین مسئله اعتراض شدید امام (ره) در سخنرانی ششم تیرماه سال ۱۳۵۹ را به دنبال داشت. فردای آن سخنرانی، بنیانگذار انقلاب برای حذف آرم شاهنشاهی یک مهلت ده روزه تعیین کرد که در نهایت پرچم کنونی جمهوری اسلامی ایران در ۱۵ تیرماه ۱۳۵۹ از سوی شورای انقلاب تصویب شد. مراسم «تکریم پرچم» جزء برنامههای ثابت مدارس این کشور هاست. گویا «پرچم» و «سرود ملی» با نام مدرسه عجین شده است
اهمیت نماد ملی و پرچم تا این اندازه برای امام خمینی (ره) مهم بود که برای تغییر آن ضرب الاجل ده روزه تعیین کرد و مراتب نگرانی و اعتراض خود را در چندین سخنرانی اعلام کرد. این موضوع جای تامل و تفکر دارد، اینکه واقعا پرچم مهم است و فقط یک پارچهی رنگ شده نیست که در بعضی از مدارس ما حالت نیمهافراشته دارد و غبار و سیاهی روی آن توی ذوق میزند!
با جست و جوی عبارت School"" در اینترنت و یا تماشای چند فیلم هالیوودی که در آن دانش آموز و مدرسه حضور دارد، به خوبی در مییابیم که پرچم در مدارس کشورهایی همچون آمریکا از اهمیت بسیاری برخوردار است. ورودی هر مدرسه و در فضای کلاسها خصوصاً دبستانها، معمولا یک پرچم بزرگ و یا دو پرچم کوچک وجود دارد. همچنین مراسم «تکریم پرچم» جزء برنامههای ثابت مدارس این کشور هاست. گویا «پرچم» و «سرود ملی» با نام مدرسه عجین شده است.
حال سوال اینجاست آیا در کشور ما نیز پرچم تا این اندازه تکریم میشود؟ کودک دبستانیِ ما با دیدن پرچم در مدرسه چه احساسی دارد؟ در برنامهی درسی ملی، به موضوع «اهمیت پرچم» به عنوان نماد همبستگی و علامت «الله» که نشان حاکمیت و یگانگی خداوند است، چه مقدار پرداخته شده است؟ واقعا پرچم مهم است و فقط یک پارچهی رنگ شده نیست که در بعضی از مدارس ما حالت نیمهافراشته دارد و غبار و سیاهی روی آن توی ذوق میزند!
در فصل ششم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و راهکار (1/7) برای پرورش صحیح نسل آینده آمده است:
ایجاد ساز و کار برای تقویت انسجام اجتماعی و وحدت ملی و احیای هویت افتخارآمیز اسلامی-ایرانی با تاکید بر آموزش و اجرای سرود ملی و به اهتزاز درآوردن پرچم جمهوری اسلامی ایران در تمام مدارس
عبارت «هویت اسلامی-ایرانی» که بیش از پنج بار به جای «هویت ملی» در این سند تکرار شده است، پیام معناداری برای مدارس دارد. شاید تاکیدات چندبارهی امام (ره) در اوایل انقلاب و تغییر پرچمِ «شیر و خورشید» به پرچم کنونی، برای گذر از هویت صرفاً ملی به «هویت اسلامی-ایرانی» بوده است که امری لازم برای صیانت از وحدت ملی و انسجام اجتماعی است.
امید است که آموزش و پرورش با اتکا به سند تحول بنیادین خود زمینه ساز شکل گیری هویت یکپارچهی «اسلامی-ایرانی» دانشآموزان باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید