خبرنگار اسپوتنیک روسیه از وزیر آموزش و پرورش می پرسد : " دانشجویان ایرانی در روسیه و در شهر های مختلف چه به صورت بورسیه و چه با هزینه ی شخصی تحصیل می کنند. شما می توانید دانشجویان ایرانی را در دانشگاه های پزشکی، فنی مهندسی، تربیت معلم وعلوم انسانی ببینید. دانشجویان روس در ایران بسیار کمترند. اغلب این دانشجویان برای دوره های آموزشی و یادگیری زبان فارسی به ایران می روند. آیا ایران برای توسعه ی برنامه های آموزشی و جذب دانشجویان روس در رشته های دیگر برنامه هایی دارد و ایران چه پیشنهاداتی در این زمینه آماده کرده است؟"
معمولا مسافرت خارجی در آموزش و پرورش نوعی امتیاز به مدیران است آقای وزیر در ابتدا نقبی به تاریخ می زند و می گوید: "تبادل دانشجو بین دو کشور ایران و روسیه موضوعی است از خیلی گذشته وجود داشته . شاید کشور روسیه یکی از قدیمی ترین کشورهایی است که در این زمینه با ایران مبادله دانشجو بینشان وجود داشته است. اینکه عرض می کنم قدیمی ترین با قاطعیت عرض می کنم حتی شاید از زمانی که ما با اروپا به مبادله دانشجو می پرداختیم کشور روسیه حتی پیش از آن این اتفاق می افتاد برایش . در طی سالهای اخیر با گسترش روابط بین دو کشور تفاهم نامه ها در این زمینه به روز شده است."
ادعای آقای بطحایی که با "قاطعیت" بیان می شود این است که روسیه قدیمی ترین کشوری است که با ایران "تبادل دانشجو" داشته و در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی تاریخ مبادله دانشجو با روسیه از همه قدیمی تر است. استفاده از عبارت "با قاطعیت عرض می کنم " ظاهر نشانه این است که آقای بطحایی با دست پر حرف می زند و این جملات را از باب تعارف و رودربایستی با خبرنگار روس دارای لهجه شیرین دری نمی گوید . این حرفها با واقعیت های تاریخی نسبتی ندارند و توهین به ایران و ایرانی است. برخی از مسافرت های معاونان وزیر و مدیرکل ها اصولا رسانه ای نمی شود تا مبادا معلمان تحریک شوند
مقدمه تاریخی بطحایی ربطی به سوال خبرنگار روس ندارد و بیشتر نوعی خودشیرینی است. آقای بطحایی احتمالا برای این که پیازداغ رابطه با روسها را زیاد کند و به آنها حالی بدهد با قاطعیت تاریخ را تحریف می کند و در مورد رابطه آموزشی ایران و روسیه حرفی اغراق آمیز و بی ربط و غیرمستند می زند. قاعدتا آقای بطحایی از مبادله دانشجو در دوره ساسانیان و اشکانیان و هخامنشیان حرف نمی زند، بلکه فرمایش تاریخی ایشان ناظر به تاریخ معاصر ایران است.
به دلیل تفاوت سطح علمی دانشگاه های ایران با دانشگاه های غرب و برخی محدودیت ها مسیر حرکت دانشجویان هنوز هم یکطرفه است . عنوان رایج و درست مساله ، "اعزام دانشجو" است و نه مبادله دانشجو . البته تعداد کمی دانشجوی خارجی برای یادگیری زبان فارسی یا مطالعات خاص فرهنگی و ادبی و تاریخی در دانشگاه های ایران درس خوانده اند و می خوانند. اما جذب جدی دانشجو از کشورهای دیگر لازمه اش وجود دانشگاهی با زبان انگلیسی است. در روسیه دانشگاه هایی وجود دارند که زبان آنها انگلیسی است.
به دلیل اینکه در جلسات اداری 90 درصد افراد اصولا به این حرفها توجه ندارند و آن ده درصد هم از ترس دردسر احتمالی به روی مبارک وزیر نمی آورند، جسارت مدیران در بیان حرفهای بی درو پیکر بیشتر می شود یک دانشجوی اروپایی یا روسی که می خواهد مهندسی یا پزشکی بخواند اول باید زبان فارسی را یاد بگیرد. زبانی که جنبه بین المللی ندارد و آموختن آن خودش نیاز به یک دوره آموزشی در حد لیسانس دارد. آیا برای شما معقول است که مثلا فرزند خود را به یک دانشگاه مثلا بلغارستانی برای تحصیل مهندسی به زبان بلغاری بفرستید؟ یک زبان واسطه و پرنفوذ لازم است . این زبان در سطح جهانی زبان انگلیسی است. دانشگاه های بین المللی چین و هند و مالزی و ژاپن هم زبانشان انگلیسی است. مساله زبان علمی را نمی شود سیاسی کرد. اگر بکنیم خودمان جا می مانیم و ضرر می کنیم.
دانشجویان خارجی دانشگاه های ایران عمدتا از کشورهای همسایه و عرب و افریقایی (افغانستان و عراق ) جذب می شوند . که باز هم جنبه مبادله دانشجو ندارد. مبادله دانشجو بین دو کشور با سطح علمی تقریبا یکسان امکان پذیر است. اعزام دانشجویان ایرانی به غرب امری جدید و ناشی از آشنایی و برخورد ایران با قدرتهای غربی در آغاز قرن نوزدهم (200 سال پیش) است. اتفاقا روسیه در این قضیه بسیار تاثیر گذار بوده است اما نه آن گونه که بطحایی روایت می کند.
اگر از اعزام محمد زمان نقاش ایرانی در دوره شاه عباس دوم به ایتالیا بگذریم اعزام دانشجو به خارج به تحولات فکری عباس میرزا ولیعهد ایران در زمان فتحعلی شاه و فرمانده جنگهای ایران و روس برمی گردد. ارتش ایلیاتی دوره قاجار با وجود رشادت فرماندهان و سربازان توان رویارویی با ارتش منظم و مجهز به سلاح های مدرن روسیه را نداشت و این اتفاق عباس میرزای شجاع را متحیر کرده بود. فکر اعزام دانشجو به غرب در جنگ با روس در خلال همین جنگها در ذهن عباس میرزا و قائم مقام فراهانی شکل می گیرد.
عباس میرزا، سرخورده از شکست سپاه خویش در برابر روس ها و از دست رفتن بخش هایی از خاک ایران خطاب به فرستاده ناپلئون سردار فرانسوی به ایران، می گوید: "بیگانه! تو این ارتش، این دربار و تمام دستگاه قدرت مرا می بینی. مبادا گمان کنی که من مرد خوشبختی باشم... دلاوری های من در برابر سپاه روس شکست خورده است. مردم کارهای مرا می ستایند، اما تنها خود من از ضعف های خود خبر دارم... آوازه پیروزی های ارتش فرانسه به گوش من رسیده است و نیز دانسته ام که دلاوری روس ها در برابر آنان جز یک پایداری بیهوده نمی تواند باشد. با این همه، مشتی سرباز اروپایی همه دسته های سپاه مرا با ناکامی روبه رو کرده و با پیشرفت های دیگر خود ما را تهدید می کند... می دانم این قدرتی که شما اروپایی ها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما وترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن وبه کار بردن قوای عقلیه متبحرید وحال آنکه ما در جهل وشغب غوطه ور و به ندرت آتیه را در نظر می گیریم.
مگر جمعیت وحاصلخیزی وثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما می تابد تاثیرات مفیدش در سر ما کمتر از سر شماست؟یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمی کنم اجنبی حرف بزن! بگو من چگونه باید ایرانیان را هوشیار کنم؟ "
عباس میرزا با فرستاده ناپلئون بحث اعزام دانشجویان ایرانی به فرانسه را برای یادگیری علوم و فنون جدید مطرح می کند. فرانسه اما بعد از صلح با روسیه پشت ایران را خالی می کند.مقصد دانشجویان ایرانی فرانسه ، انگلیس و برخی کشورهای دیگر اروپایی بود . بدیهی است که عباس میرزا دانشجویی به روسیه که با ایران در حال جنگ بود اعزام نکرد. اگر آقای بطحایی معلوماتی تاریخی در حد تاریخ معاصر کلاس سوم دبیرستان داشت مرتکب این خطای فاحش نمی شد.
امیرکبیر تا ایجاد دارالفنون کوشید از اساتید خارجی دعوت و دانشجویان ایرانی را در داخل ایران تربیت کند هرچند قبل از افتتاح دارالفنون امیر با دسیسه درباریان و به فرمان ناصرالدین شاه کشته شد، در اینجا هم خبری از روسها نیست. اولین دسته استادان دارالفنون اطریشی بودند . بعدها هم اساتیدی از آلمان و فرانسه و ایتالیا دعوت شدند. اعزام دانشجو در زمان ناصرالدین شاه قطع شد. در دوره رضا شاه تعداد بیشتری دانشجو در رشته های مختلف به اروپا اعزام می شدند و این روند تا انقلاب اسلامی ادامه داشت.در اینجا باز هم دانشجویی به رووسیه اعزام نمی شود.
از 1917 که انقلاب بلشوویکی در روسیه پیروز شدتا سال 1979 به دلیل قرار داشتن ایران در اردوگاه غرب و جنگ سرد و تلاش شوروی برای نفوذ در ایران، روابط آموزشی دو کشور تقریبا قطع شد. حتی روشنفکران چپ و کمونیستهای ایرانی که از ترس زندان و اعدام به شوروی گریختند ، اغلب روانه اردوگاه های کار اجباری شدند و در سیبری مردند . خاطرات برخی از این افراد مانند اتابک فتح الله زاده در کتاب "خانه دایی یوسف " که عنوان آن اشاره ای به نام جوزف استالین است، رنج و درد ایرانیانی که به امید سراب سوسیالیسم وارد شوروی شده بودند را نشان می دهد.
در این دوره یک دانشگاه بین المللی در شوروی به نام دانشگاه پاتریس لومومبا وجود داشت که محلی برای پرورش کادرهای احزاب کمونیست جهان سوم بود. اغلب دانشجویان در دوره تحصیل، توسط سازمان جاسوسی شوروی (ک.جی.ب) جذب می شدند. در این دوره هرچند فضای روشنفکری و ادبی و هنری ایران تحت نفوذ مارکسیسم روسی بود اما در طول 57 سال حکومت پهلوی ها مبادله رسمی دانشجو بین دو کشور وجود نداشت.
به نظر من حرفهای بطحایی در مسکو ناشی از تمایلات روسوفیل ایشان نیست. بطحایی تحت تاثیر فضا مقدار زیادی جوگیر شده و خواسته کمی به میزبان روس حال بدهد. در حالی که کسی باید به او می گفت که اصولا لزومی ندارد وزیر آموزش و پرورش ایران در باره طیفی از مسایل مرتبط و غیر مرتبط به یک خبرگزاری درجه 3 روسی جوابگو باشد. مصاحبه ای که ویرایش شده آن 20 دقیقه طول کشیده و متن خام آن احتمالا بالای 40 دقیقه بوده ، می توانست در سه دقیقه تمام شود. بطحایی در این مصاحبه تحت تاثیر پرسشگر قرار دارد. این مصاحبه نوعی استنطاق خبرنگار روس از وزیر آموزش و پرورش است و خبرنگار هرجور که می خواهد افکار و سخنان وزیر را جهت می دهد.
دانستن ترکیب هیات همراه وزیر در روسیه مهم و کلید رمز این سفر است. هم اجلاس یونسکو در باره( ICT ) بوده و هم پنجمین نمایشگاه آموزشی مسکو . بسیار مهم است که اسامی هیات همراه وزیر اعلام شود تا وزن فنی و کارشناسی این هیات هم معلوم شود. معمولا مسافرت خارجی در آموزش و پرورش نوعی امتیاز به مدیران است . هدف سفر به یک کشور خارجی با هزینه دولت است. برخی از مسافرت های معاونان وزیر و مدیرکل ها اصولا رسانه ای نمی شود تا مبادا معلمان تحریک شوند. حالا جدا از تعارفات و لفاظی های اداری باید وزیر و همراهان بگویند دستاورد شرکت در نشست یونسکو و بازدید از نمایشگاه آموزشی مسکو چه بوده است؟
دلیل بی دقتی ها در اظهارات وزیر، توهمی است که جایگاه غیرقابل نقد در داخل سیستم به برخی مدیران می دهد. به طور قطع حرفهای غیر مستند ، غلط و غیرکارشناسی آقای بطحایی و امثال او در جلسات اداری و شورای معاونان و سخنرانی های عمومی برای مدیران و معلمان بسیار بیشتر از مصاحبه با خبرگزاری خارجی است. اما به دلیل اینکه در جلسات اداری 90 درصد افراد اصولا به این حرفها توجه ندارند و آن ده درصد هم از ترس دردسر احتمالی به روی مبارک وزیر نمی آورند، جسارت مدیران در بیان حرفهای بی درو پیکر بیشتر می شود. سخنان وزیر آموزش و پرورش معمولا به عرصه عمومی کشیده نمی شود اما در برخی موارد مثل اخبار این سفر مورد توجه قرار می گیرد و مایه وهن مجموعه آموزش و پرورش می شود . ما در جهل وشغب غوطه ور و به ندرت آتیه را در نظر می گیریم
برای توضیح یک جمله نامربوط از اظهرات وزیر باید چندین پیوست توضیحی ضمیمه شود و اغلب هم بی فایده است. اینکه بعد از انتشار یک خبر و جمله ای از وزیر در مورد آموزش زبان روسی و بازات گشترده آن روابط عمومی وارد شود و اصلاحیه و متمم و تکمله صادر کند ، تاثیرگذار نیست. وزیر باید متناسب با جایگاه خود مواظب زبانش باشد. اصولا یکی از مشکلات مدیران ما شهوت کلام و زیاد حرف زدن برای نگفتن حرفهای لازم است. وقتی شما در برخورد با یک خانم خبرنگار 40 دقیقه مثل مسلسل کلمه پرتاب می کنی ، مطمئنا نیمی از آن در طبقه بندی چرت و پرت و به عبارتی حرفهای زاید می گنجد . البته نه آن قسمتی که با توافق قیچی می شود بلکه بخش مهمی از ویدئوی ویرایش شده است .
نظرات بینندگان
زبان مادری اقوام را ول کردن و رفتن سراغ زبان مادری برادر پوتین کمونیست.!
از طرفی ما در تاریخ بین خود و روس چشم اندازهای روشنی نداری که بخواهیم با افتخار از آن در محتوای کتبرنامه درسی سخن بگوییم .
قطعا باید جواب این سخنان نسنجیده را مشاوران جناب وزیر بدهند که نتوانستند به موقع به وی مشورت های کارشناسی شده بدهند تا سخنی بر خلاف جایگاه خود و شان و جایگاه مردم ایران بر زبان نرانند
گویا ما باید تمام وکمال در خدمت منافع روسیه باشیم.
ما که قشنگ شرق کمونیست را در آغوش کشیدیم و داریم براش خرج می کنیم.
حرفهایی میزنی که هیچ منطق و تفکری پشتش نیست.
البته دلیل این توهم هم اینه که بطحایی مایه ای از تفکر و منطق یک سیاست مدار حرفه ای رو ندارد.
ایشان خودش رو در غالب مترسک یک قایم کرده و برای حفظ جایگاه خودش قبول کرده که ملعبه نهادهای قدرت در حکومت باشه.
... این خوش رقصی های شخص وزیر هم فقط برای معلمان است. در مقابل همه موش بودن و در مقابل معلمان شیر.
ای کاش ذره ای از ...و شجاعت امثال هاشمی وزیر بهداشت، در وجود این آقا بود!!!
همین ایجاد تبعیض بین اقشار مختلف با طرح تحول درآمد
رو می فرمایین ؟
مثل فانی که دایم خانواده اش را با پول اموزش و پرورش روسیه می برد ،متاسفانه این سفرها غیر از وزارتخانه به حوزه های ستادی هم کشیده شده