گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ « صدای معلم » گفت و گوی تفصیلی را با « فاطمه مهاجرانی » سرپرست مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان ( سمپاد ) شنبه 5 اسفند ماه انجام داد.
این گفت و گو به صورت کارشناسی و تخصصی به چالش های اخیر در مورد حذف آزمون های مدارس سمپاد و مساله " نخبگی " پرداخته است .
بخش سوم این گفت و گو تقدیم شما می شود.
مدتها است که وزارت آموزش و پرورش انواع و اقسام برنامهها را اجرا میکند تا کمترین مسئولیت و هزینه را در مدیریت مدارس بر عهده بگیرد.
اجرای برنامههایی مانند برون سپاری مدارس، اداره مدارس به سبک خودگردان، ارائه تسهیلات مختلف به مدارس غیر انتفاعی و… همگی از جمله برنامههای اولویتدار آموزش و پرورش هستند. در حالی که به اعتقاد کارشناسان این اقدامات میتواند ضربههای جبراننشدنی به سیستم آموزشی و در نهایت جامعه وارد کند.
رضا امیدی جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی یکی از کسانی است که در این مورد هشدار میدهد. او درباره عواقب مسلط شدن گفتمان خصوصی سازی آموزش، به اعتمادآنلاین میگوید: «با وجود اینکه مطالعات محدودی در ایران در این زمینه انجام شده اما همین مطالعات در کنار مطالعات گستردهای که در مجامع بین المللی مطرح میشوند، نشان میدهند که یکی از بدترین پیامدهای خصوصیسازی آموزش افت تحرک طبقاتی است.»
گزارشهای جهانی نشان میدهد که میانگین نمره درسی و سطح تحصیلی دانش آموزان در مدارس غیر دولتی پایینتر از دانش آموزان بخش دولتی است امیدی ادامه میدهد: «یکی از اصلیترین شاخصهای توسعه یافتگی این است که طبقات پایین جامعه امکان تحرک داشته باشند و یکی از عوامل تحرک بهره مندی از آموزش با کیفیت است اما وقتی آموزش را مخصوصاً در ردههای پایینتر از دانشگاه به سمت خصوصی شدن ببریم طبقات ضعیف از آموزش با کیفیت بهره نمیبرند و در نتیجه امکان ورود به دانشگاههای برتر و بعد کسب مشاغل خوب را از دست میدهند. آنها مجبور میشوند در همان طبقهای که در آن به دنیا آمدهاند بمانند و طبقات بالاتر با استفاده از آموزش با کیفیت و تحصیل در رشتههای خوب در دانشگاههای خوب به مشاغل پردرآمد هم دست پیدا کنند. به این ترتیب شکاف طبقاتی بیشتر میشود. در حالی که دولت باید زمینه را برای تحرک طبقاتی فراهم کند.»
او توضیح میدهد که آموزش و پرورش ایران تا چه به دنبال خصوصیسازی است. او میگوید: «برخی می گویند که آموزش و پرورش تعداد زیادی مدرسه دولتی را نگه میدارد و تعدادی هم مجوز فعالیت مدرسه غیردولتی با امکانات ویژه صادر میکند تا عدهای خاص فرزندانشان را به این مدارس بفرستند. این حرف درستی نیست چون ما میبینیم که رفتار آموزش و پرورش کشور نشان میدهد که فعالیت مدارس غیردولتی در اولویت است و این وزارت خانه تا جایی که بتواند برای توسعه آنها تلاش میکند. در تمام برنامههای توسعه بعد از انقلاب نسبت دانش آموزان مدارس غیر انتفاعی به دانش آموزان مدارس دولتی، یکی از فاکتورهای توسعه یافتگی بوده یعنی برنامه نویسان ما بالا رفتن تعداد مدارس این چنینی را یکی از نشانههای توسعه قلمداد میکنند در حالی که چنین نیست و دقیقاً برعکس این است.»
امیدی ادامه میدهد: «اگر تا کنون سهم مدارس غیردولتی کنترل شده به دلیل وضعیت اقتصادی مردم است یعنی تعداد کسانی که با هر ضرب و زوری شده میتوانند بچهشان را به این مدارس بفرستند بیشتر از این نیست و اقتصاد مردم تاب افزایش سهم آموزش خصوصی را ندارد وگرنه تعدیل تعداد مدارس غیردولتی ربطی به سیاستهای آموزش و پرورش ندارد.»
او برنامههای مختلف سیستم آموزشی ایران را در جهت خصوصیسازی آموزش میداند و میگوید: «هدایت آموزش کشور به سمت خصوصی سازی فقط به صدور مجوز برای تأسیس مدارس غیرانتفاعی محدود نمیشود بلکه ما شاهد اقدامات دیگری هم هستیم مانند اجرای سیستم خرید خدمت، به این صورت که آموزش و پرورش یک مدرسه کامل را به همراه دانش آموزانش به دست بخش خصوصی میسپارد و بعد برای هر دانش آموزی مبلغی هم به گردانندگان میپردازد. در این شرایط دیگر مشخص نیست که این مدارس با چه کیفیتی به دانش آموزان خدمات آموزشی میدهد و چقدر تلاش میکند که بیشتری سود برایش باقی بماند. یک اقدام دیگری که صورت میگیرد و من نمونهاش را در هیچ کجای جهان ندیدهام تجاریسازی بخشی از عرصه مدرسه برای درآمدزایی است.»
او ادامه میدهد: «به طور کلی میتوان گفت که آموزش و پرورش انواع و اقسام سازکارها را انجام میدهد تا مسئولیت کمتری نسبت به دانش آموزان متوجه دولت باشد. اخیراً هم تصویب قانون حمایت از توسعه مدارس غیر دولتی را شاهد بودیم.» رفتار آموزش و پرورش کشور نشان میدهد که فعالیت مدارس غیردولتی در اولویت است و این وزارت خانه تا جایی که بتواند برای توسعه آنها تلاش میکند
امیدی افت تحصیلی دانش عمومی در دانش آموزان را یکی دیگر از پیامدهای خصوصی سازی آموزش میداند و میگوید: «گزارشهای جهانی نشان میدهد که میانگین نمره درسی و سطح تحصیلی دانش آموزان در مدارس غیر دولتی پایینتر از دانش آموزان بخش دولتی است. این را در کشور خودمان هم میتوانیم ببینیم. بنابر گفته یکی از مدیران آموزش و پرورش، نتایج مقایسه نمرات امتحانات نهایی نشان میدهد که دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی کیفیت آموزشی پایینتری دریافت کردهاند یا اساساً ملزم به درس خواندن نشدهاند.»
به اعتقاد امیدی خصوصی سازی آموزش یکی از بسترهای استفاده از انواع رانتها است. او می گوید: «اگر مدیران مدارس غیر انتفاعی که این روزها با عنوان لاکچری فعالیت میکنند، بررسی کنید میبینید از افراد معمولی جامعه نیستند و ارتباطاتی داشتهاند. این را در سایر بخشهایی که دولت تصمیم به خصوصی سازی در آنها گرفته هم میبینیم. این موضوع در نهایت موجب تعارض در منافع و مسئولیتها میشود و دودش به طور مستقیم به چشم دانش آموزان میرود.
شبکه جامعهشناسی علامه
سامانه پیامک و پی وی افراد متخلف مشخص شد/ بعضی از کاندیداهای راه یافته به دور دوم کمتر از 500 رای کسب کرده اند/ تخلف برخی از مدیران مناطق و سوء استفاده از دسترسی به اطلاعات پرسنل، شکاف اداره – مدرسه را فعال تر کرد/ اغلب کاندیداها حضور در هیات امنای صندوق را یک شغل آب و نان دار تصور می کنند/ تخلف مدیران متخلف مناطق خیانت در امانت و استفاده از اطلاعات پرسنل برای مقاصد شخصی است و باید به هیات تخلفات اداری معرفی شوند/ انتخابات چه بزرگ و چه کوچک بدون وجود ناظرِمستقلِ از مجری بی معنا است/ مبلغ و جزییات قرارداد با شرکت مجری فنی یعنی پارس فن آوران مبتکر (PFM) اعلام نشده است/ شرکت پیمانکار یکی از تخصص های فنی خود را امنیت اطلاعات و ارتباطات اعلام کرده است/ آموزش و پرورش باید از این شرکت شکایت کند و از آن خسارت بگیرد/ در سایت شرکت اسامی مدیر عامل و هیات مدیره موجود نیست/ بابت حضور در جلسات به اعضای هیات امنا (جز وزیر ) حق حضور تعلق می گیرد و حق حضور را وزیر به عنوان رییس هیات امنا تعیین می کند/ مرتضی حاجی می گوید که چیزی از سود صندوق به هیات امنا نمی رسد.او مظفر را به عنوان شاهد معرفی می کند/ برخلاف اطلاعات منتشر شده توسط مجموعه آقای حصیری موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان در دفتر ثبت شرکتها ثبت نشده است/ در اساسنامه صندوق رکنی به نام مجمع عمومی پیش بینی نشده است و هیات امنا همان جایگاه مجمع عمومی را دارد/ هیات امنا اختیار تعیین مدیرعامل و اعضای هیات مدیره و حسابرس مستقل و بازرس صندوق و برکناری آنها را دارد/ بطحایی گفت که هیات امنا صرفا نقش سیاستگذاری دارد و سالی یک بار تشکیل جلسه میدهد و صورتهای مالی و گزارش حسابرسی را تشریح و تصویب میکند / بطحایی گفت : "بر اساس قانون تجارت هیات امنا حق دخالت در وظایف هیات مدیره را ندارد/ بطحایی گفت : هیات امنا نمیتواند بگوید فلان قرارداد مالی بسته شود یا نشود یا فلان مبلغ پرداخت نشود" / مرتضی حاجی گفت: "اعضای هیات امنا به تنهایی هیچ اختیاری ندارند و فقط می توانند در جلسات اظهار نظر کنند."/ به گفته حاجی هیات امنا نمیتوانند در تصمیمات جزیی مثلا در مورد یک شرکت خاص و یا در مورد نقل و انتقالات در بانکها و شرکتهای زیر مجموعهی صندوق ذخیره دخالت کنند/ حسابرس مستقل وظیفه بررسی صحت اسناد مالی و حسابداری و انطباق آنها با اصول حسابداری و موارد قانونی را بر عهده دارد/ مرتضی حاجی : "هیات امنا اختیار انتخاب اعضای هیات مدیره را دارد ولی وقتی که هیات مدیره را انتخاب کرد دیگر در کار هیات مدیره دخالتی ندارد مگر در جلسات رسیدگی به عملکرد سال مالی قبلی و تدوین و تصویب بودجه سال بعد"/ وارد کردن دو عضو معلم به هیات امنا و یک بازرس تشریفاتی به منظور اعتبار بخشیدن به صندوق ذخیره صورت می گیرد/ اداری ها را کنار می زنند و دو معلم را وارد باتلاق صندوق می کنند / افراد حقیقی عضو هیات امنا برای سیاستگذاری نیاز به تخصص و تجربه اقتصادی در سطح راهبردی دارند/ معلوم نیست برای منتخبان که مدیر مدرسه و معلم و کارمند حسابداری و رفاه معلم مناطق هستند چه دوره هایی و کجا قرار است برگزار شود/ فرض کنیم هر 5 یا 7 عضو حقیقی هیات امنا را به قید قرعه از میان معلمان انتخاب کنند. آنها با این صندوق چه می توانند بکنند/ اگر قصد خدمت دارید به جای کرد زنگنه و مدیران بانکی و وزرای قبلی یا معلمان ساده مدرسه، 5 اقتصاددان مستقل از دولت را به هیات امنا دعوت کنید/ کنترل صندوق از دست همه از نماینده مجلس تا وزیر آموزش و پرورش در رفته است حتی مدیرعامل هم بر همه امور صندوق اشراف ندارد/ موسسه صندوق با این شاکله و ساختار مستعد فساد و بی انضباطی مالی است/ خیلی فرقی نمی کند که چه کسی رییس هیات امنا و چه کسانی عضو هیات امنا و مدیرعامل باشند/ صندوق ذخیره فرهنگیان بازمانده ای از دوره ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی است/ بر اساس یک درک غلط قرار بود دستگاه های دولتی و غیر دولتی وارد فعالیتهایی اقتصادی مستقیم و غیر مستقیم بشوندو برای کارکنان خود درآمدزایی کنند/ این سیاست منبع رانت و فساد در اقتصادشد / عده ای با عدد و رقم حساب کرده اند که پولشان را هرجا گذاشته بودند، سودش از صندوق بیشتر بود/ صندوق ذخیره را پس از بازستاندن پولهای برباد رفته و به قول آقایان " معوقات مشکوک الوصول " طبق ماده 24 اساسنامه منحل کنید و سرمایه اعضا را به آنها برگردانید/ این باتلاق استعداد این را دارد که هر مدیرعامل ، وزیر و نماینده اعضا را در خود فرو برد/ سهم پرداختی دولت به صندوق را هم صرف تقویت بیمه درمانی فرهنگیان کنید
ما معلمان همواره به دور از بازی های سیاسی به مسئولین اعتماد داشته ایم . بارها چوب این اعتماد را خورده ایم ولی باز در برهه ای دیگر به همان فرد و جریان یا به کس و جریان دیگری اعتماد کردیم و رویمان نشد بگوییم آیا به وعده ای قبلی عمل کرده اید که به این راحتی امروز وعده جدید می دهید ؟
در باب وعده های جدیدی که هر روز و هروقت می شنویم و می بینیم باز هم حکایت سالهای قبل پابرجاست .
اجرای کامل قانون مدیریت خدمات کشوری ، مرحله بعدی رتبه بندی معلمان ، قانون نظام معلمی و اجرای برخی از موارد قانون خدمات کشوری با رای دیوان عدالت و ... ... همه وعده هایی هستند که هر روز می شنویم و جامعه را بیش از پیش از فرهنگیان طلب کار تر می بینیم و هرجایی می رسیم مردم می پرسند که شما چقدر می گیرید که مطالبات شما تمامی ندارد و هر روز از دولت دریافتی دارید و هرروز قانونی برای افزایش حقوق شما وضع می شود ؟ !در حالی که هیچ کدام از این وعده ها و قوانین عملی نمی شود و اگر قرار بر اجرا شدن بود باید سالها قبل به طور کامل اجرایی می شدند و قانون جدیدی نیاز نداریم . در سالهای قبل حتی قوانین موجود وقتی به آموزش و پرورش رسیده اند به کلی تعطیل شده اند و یا دور زده شده اند !
ولی باز هم ما فرهنگیان ساده دل نمی پرسیم که وقتی مطالبات قانونی مان که سالها خاک خورده اند، پرداخت نمی شود چه امیدی به گشایش های مالی جدید هست؟
تمام مطالباتی که هرکدام از ما فرهنگیان داریم و در طی سالهای متمادی جمع شده است ، در بیشترین حد خود در حد چند میلیون تومان است که برایش خواب ها می بینیم و و چه وعده هایی که به خانواده و طلب کاران و ... نداده ایم . غافل از اینکه این مطالبات فقط تفاوت دریافتی یک ماه ما با برخی از کارمندان سوگلی دولت است !
حال با این اوصاف باور کنیم که این همه وعده شما جامه عمل خواهد پوشید؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
راهبرد " کوچک های بزرگ " پس از راهبرد درس زلزله ، مسواک زدن ، برف بازی ، اینک راهبرد کلاس اردوی های دانش آموزی . به اصرار مدیریت مدرسه و بر حسب فرصتی که پیش آمده بود ، با دانش آموزان مدرسه عازم اردویی یک روزه شدیم . چند سالی می شد که دیگر در هیچ اردوی دانش آموزی شرکت نکرده بودم و چندان تمایلی به رفتن نداشتم ، ولی به دلیل تعداد زیاد دانش آموزان و تنهایی معاونت پرورشی مدرسه ، توفیق اجباری شامل حالم شد تا با دانش آموزان همراه شوم .در تمام مدت رفت و برگشت سفر ، و مشاهده ی آن چه که در رفتار و کردار بچه ها می دیدم ، مهم ترین پرسشی که ذهنم را درگیر خود کرده بود ، فقدان یک تعریف اردوی دانش آموزی و عدم مدیریت بهره وری در چنین فرصت مناسبی بود .
اردوهای دانش آموزی به دلیل داوطلبانه بودن ، غیر رسمی و خارج از مقررات کلاسی و مدرسه بودن ، آزادی جنب و جوش و شادی و بازی و تنوعی که بیرون از مدرسه دارد ، و هیجان زایدالوصف آن ، از ماندگارترین لحظات دوران تحصیل برای هر فراگیری است ؛ از این رو با دارا بودن یک نقشه ی راه انعطاف پذیر و غیر کلیشه ای می توان از چنین موقعیتی ، ارزش افزوده ای به مراتب تاثیرگذارتر از چهاردیواری کلاس درس داشت .
دانش آموزان چگونگی رفتار با طبیعت و محیط زیست را نیاموخته اند اردوهای دانش آموزی ، به علت قرابت زیاد با واقعیت زیست بچه ها ، و عنصر رئال و پراتیکی که در یک سفر تفریحی نهفته است ، می تواند ادامه ی کلاس درس در خارج از مدرسه باشد ، و این در حالیست که اصولا در مدارس و در نزد مربیان پرورشی یا مدیریت مدارس چنین تلقی و بینشی از اردوهای دانش آموزی وجود ندارد . اما نگاه آموزشی به اردوهای دانش آموزی می تواند آسیب زا نیز باشد ، چرا که بر اثر کم تجربه گی ، قشری گرایی یا نگاه خشک پادگانی و یا متعصبانه داشتن ، این اردوها به تجربه ای تلخ مبدل خواهند شد ، از این رو باید ، همکاران و مدیریت مدارس کاملا با جوانب امر آشنا باشند و با ظرافت ، تدارک یک اردوی تفریحی - آموزشی را با هنرمندی به اجرا بگذارند .
برای تدارک یک اردوی موفق دانش آموزی باید کلیه ی همکاران ( اعم از مدیر و معاونان و دبیران ) که با دانش آموزان برای برگزاری اردوها همراه می شوند ، آموزش لازم و اطلاعات کافی از چگونگی رفتار با دانش آموزان و تعامل با آنان را داشته باشند .
همه ی کارشناسان رشته های چون پزشکی ، جغرافیا ، فرهنگ و سیاست ، جامعه شناسان ، اقتصاد دانان و علمای علوم اجتماعی در ایران متفق القولند که ایرانیان نحوه ی زیست مخرب و پر انتقادی با طبیعت پیرامون خود دارند ، همچنین تغذیه ی بسیار غلط و زیانبار آنان ، هم سلامت و هم اقتصاد کشور را با آسیب ها و هزینه های سنگینی مواجه کرده است و همین امر روند خشکسالی ، بیابان زایی ، جنگل زدایی ، مهاجرت ، حاشیه نشینی ، تشدید فقر و فاصله طبقاتی و در نتیجه تسهیل شدن خشونت و جرائم را ، تسریع بخشیده است .
اردوهای دانش آموزی آینه ی تمام نما از این گونه زیست پرسش برانگیز ما ایرانیان است که به وضوح و آشکارا نشان از عدم آموزش یا ناکارآمدی نحوه ی تربیت دانش آموزان توسط نهاد خانواده ( پدر و مادر ) و یا نهاد مدرسه است . برنامه ریزی ، درایت ، عقلانیت توام با نگرش توسعه گرا و تربیت شهروند مسئول و پاسخگو و مسئولیت پذیری در قبال رفتار و کردار خود باید پیوست اردوهای دانش آموزی باشد
در مدت یک روز سفر با دانش آموزان ، به سبب عطوفت ، پاکی ، مهربانی و روح بی آلایشی که دانش آموزان نسبت به مربیان و معلمان خود دارند ، همراهان خود را ( اعم از معاونین مدرسه و معلمان تا راننده گان را ) مورد لطف و مهر خود قرار دادند و با انواع خوراکی ها و اغذیه ای که همراه خود داشتند از آنان پذیرایی کردند . پذیرایی که گرچه صادقانه و بی تکلف بود ، اما سوگمندانه تغذیه ای ناسالم ، بیماری زا و هدر رفت درآمد خانوارهایی است که با هزاران مشقت و سختی آن را برای فرزندان خود تدارک دیده اند .اغلب تغذیه و خوراکی های دانش آموزان عبارت بود از انواع چیپس ها و پفک ها و تنقلات فانتزی و بی کیفیت که نه تنها هیچ گونه فایده ای در رشد و سلامتی آنان ندارد بلکه عامل انواعی از بیماری ها همچون چاقی ، سوء تغذیه ، کمبود ویتامین ها ، اختلالات گوارشی یا اختلال رشد میباشد و یا زمینه ساز انواع سرطان ها در آینده برایشان خواهد شد .
همچنین در طول سفر ، دانش آموزان چگونگی رفتار با طبیعت و محیط زیست را نیاموخته اند . آنان پس از مصرف تنقلات یا خوراکی های خود ، بطری ها ، شیشه جات ، پلاستیک ها ، باقیمانده ی غذا یا نوشیدنی ها را در طبیعت رها می کردند و یا اصولا تعهد و مسئولیتی برای جمع آوری یا دفع درست زباله برای خود قائل نبودند و یا راه و روش آن را نمی دانستند.از این رو اردویی که با اندکی درایت و مدیریت می توانست اردویی تفریحی و فرح بخش توام با آموزشی پراتیک و ثمربخش وعینی برای دانش آموزان باشد ، مبدل به یک اردوی صرفا تفریحی - سرگرم کننده همراه با تخریب محیط زیست و نقض حقوق دیگر شهروندان ایرانی و آسیب به سلامتی خودشان شده بود .
برنامه ریزی ، درایت ، عقلانیت توام با نگرش توسعه گرا و تربیت شهروند مسئول و پاسخگو و مسئولیت پذیری در قبال رفتار و کردار خود باید پیوست اردوهای دانش آموزی باشد تا بتوانیم جامعه ای مبتنی بر توسعه ی پایدار همراه با شهروندانی آگاه به حقوق خود و مسئولیت هایشان داشته باشیم ، و خروجی این برنامه ها که با صرف هزینه های مادی و انسانی قابل توجهی برگزار می شود ؛ وقت کشی و اتلاف پول و عمر آینده سازان این مرز و بوم نباشد . اصولا در مدارس و در نزد مربیان پرورشی یا مدیریت مدارس چنین تلقی و بینشی از اردوهای دانش آموزی وجود ندارد
اتلاف سرمایه و هدر رفت منابع و فراموشی چگونگی زیست سازگار با طبیعت پیشینیان ما و تغذیه ی سالم آنها ، باعث تحمیل هزینه های گزاف و گاه جبران ناپذیر بر پیکر طبیعت و نیروی انسانی میهنمان شده است . راهبرد " کوچک های بزرگ " بر آن است ، بدون کوچکترین بروکراسی و تشریفات پیچیده ی اداری ، و صرف هزینه یا تخصیص بودجه ، و صرفا با اتخاذ یک مدیریت خلاقانه و ابتکاری ، میزان بهره وری از سرمایه انسانی ( عمر ) و سرمایه ی مادی ( پول موجود ) را افزایش و ارتقا داده و کیفیت آن را به سطح استانداردهای قابل قبول در جهان توسعه یافته نزدیک سازد .از همین رو خلاء آموزش و پیوست زیست محیطی ، بهداشتی ، و آموزش حقوق شهروندی و سازگار با طبیعت و هم نوعان در اردوهای دانش آموزی محسوس است که باید با همت و تعهد انسانی - وجدانی و ملی که اکثریت همکاران فرهنگی دارند در رفع آن کوشید تا گامی هر چند کوچک در کاهش فاصله میان جهان شمال و جنوب برداشته شود و به جای روایت " داشتم ها " از دارم های " امروزی میهنمان گفت و نوشت .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
به شورای محترم نگهبان؛
شورای نگهبان قانون اساسی مهمترین نهاد نظارتی جمهوری اسلامی ایران است که قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی را از نظر انطباق با شرع و قانون اساسی بررسی و تایید یا رد می نماید.
مطابق اصل ۹۴ قانون اساسی کلیه مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان فرستاده شود. شورای نگهبان موظف است آن را حداکثر ظرف ۱۰ روز از تاریخ وصول از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار دهد و چنانچه آن را مغایر ببیند برای تجدید نظر به مجلس برگرداند.
لایحه بودجه سال ۹۷ که بخشهایی از آن توسط مجلس تصویب شده و شورای نگهبان کار بررسی آنرا آغاز نموده است در مورد رعایت حقوق صدها هزار بازنشسته کشوری و لشکری نه تنها با موازین شرع مقدس و قانون اساسی مطابقت ندارد بلکه حتی خلاف مصلحت نظام جمهوری اسلامی است زیرا:
۱-دین مقدس اسلام بر پایه ۵ اصل استوار است که اصل "عدل" یکی از آنهاست.عدل از نظر لغوی به معنای مساوات و برابری آمده است و انسان برابر آیات قرآن جانشین و نماینده خداوند در زمین است ، بنابراین رعایت عدل توسط حاکمان در جامعه اسلامی از ضروریات دین اسلام است.
۲-در بند ۹ از اصل ۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مورد وظایف دولت جمهوری اسلامی آمده است:
"رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی"
۳ -پیامبر گرامی اسلام میفرماید: "الملک یبقی معالکفر و لایبقی مع الظلم"
این بدان معناست که حکومت ها ممکن است کفرآمیز باشند ولی حاکمان آنها دوام یابند ولی اگر حاکمان از ظلم بر مردم هراسی نداشته و به دادخواهی مردم بیاعتنا باشند و فقط حرف خود را بزنند بنا به فرموده پیامبر(ص) و به گواهی تاریخ دوام نخواهند آورد.ظریفی می گفت چون مقامات کشور هرگز بازنشسته نمیشوند بنابراین لزومی نمیبینند مشکلات بازنشستگان را درک نمایند!
لذا با این شرایط ، طبیعی است که بیش از دومیلیون بازنشسته که از تبعیض و بیعدالتی رنج می برند و در دو سال گذشته به انواع روشهای مسالمتآمیز و قانونی مراتب اعتراضشان را به مقامات دولت و مجلس رسانده و پاسخ مناسبی نشنیدهاند به همراه خانوادههایشان از این ظلم و بیعدالتی دلخور و ناراضی باشند و این موضوع به مصلحت نظام جمهوری اسلامی و مسولان آن نیست.
صدها هزار بازنشسته کشوری و لشکری از سال ۱۳۸۷ ، و بعد از حاکم شدن قانون مدیریت خدمات کشوری به واسطه عدم اجرای قانون ، به تدریج و هر ساله از نظر میزان دریافت حقوق از همتایان شاغل و بازنشسته جدید خود فاصله گرفته و گرفتار ظلم مضاعف شدهاند.
صرف نظر از اختلاف فاحش دریافتی این جماعت با همتایان آنها در وزارتخانههای مختلف از جمله نفت ، دادگستری ، علوم ، بانکها و شرکتهای دولتی و بسیاری موسسات دیگر ، اکنون بحث بر سر تبعیض و بیعدالتی در درون دستگاههاست و به عنوان مثال دبیر لیسانس آموزش و پرورش که با ۳۰ سال خدمت در سال ۸۵ بازنشسته شده زیر دو میلیون حقوق میگیرد اما دبیر همتای او که در سال ۹۶ بازنشسته شده بالای سه میلیون حقوق می گیرد در صورتی که استحقاق و شایستگی های آنها برابر بوده و لازم است اصل تساوی و عدم تبعیض در مورد آنها اعمال گردد.
بازنشستهای که ۳۰ سال به صندوق دولت سهم بازنشستگی پرداخت نموده و قرار بود در دوران بازنشستگی زندگی راحتی داشته باشد چه گناهی کرده که امروز باید با تنی رنجور و با انواع بیماریها به دنبال احیای حق مغفول خود بدود؟!
بازنشستگان منکر تلاشهای نافرجام جمعی از نمایندگان مجلس برای اصلاح لایحه بودجه در مورد مطالبات به حق خود نیستند لیکن
آنچه که توسط برخی مقامات دولت و نمایندگان مجلس به طور یکطرفه از طریق صدا و سیما و رسانه ها به مجریان مجبور! یا بی اطلاع آنها در مورد روش پلکانی و همسانسازی حقوق بازنشستگان در بازه ۵ ساله در لایحه بودجه اعلام می شود هیچ تناسبی با واقعیات و شکاف و بی عدالتی موجود نداشته و با این فرمول ها هرگز به عدالت و مساوات نخواهیم رسید و دولت و مجلس علیرغم وعدهها و ادعاها ، هیچ اهتمام جدی برای اجرای قانون و عدالت ندارند.
ظریفی می گفت چون مقامات کشور هرگز بازنشسته نمیشوند بنابراین لزومی نمیبینند مشکلات بازنشستگان را درک نمایند!!
لذا به نظر می رسد بازنشستگان به کلی از مراعات عدالت و انصاف توسط آنها مایوس شده و فعلا تنها چشم امیدشان به ۱۲ فقیه و حقوقدان محترم شورای نگهبان است.
لذا از آن شورای محترم انتظار می رود من بعد به تداوم بیعدالتی و تبعیض راضی نبوده و این لایحه برای اجرای عدالت و رعایت بند نهم اصل ۳ قانون اساسی به مجلس برگشت داده شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اندام گلی دیدم با صورت انسانی
لب لعل و دهن غنچه با هیبت انسانی
می گفت که ای عاشق معشوق بیاراید
آن چهره نورانی با شوکت انسانی
چشمش به نظر نرگس زلفش به نظر سنبل
درعشق تو می گویم این رویت انسانی
صورت چو گلی روشن هیکل چو درختی سرو
آن سرو روان بینی با سیرت انسانی
بینی چو قلم نازک دستش به نظر تابان
چون موسی عمرانی با همت انسانی
صورت شده خورشیدی فکرش همه دانایی
بقراط صفت جانا با عصمت انسانی
اندیشه فکرش بین چون نم نم بارانی
ابروی کمانش بین با حشمت انسانی
لب گر بکند بارش شاباش بهاری بین
ذاکر لب قرآنی با دولت انسانی
ای عشق قبولم کن من مستحق عشقم
بلبل به ندا آمد در عزلت انسانی
والی به کجا امشب درگاه خداوندی
خواهان تو شد جانا در فطرت انسانی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
" پایه هایی که برای نیک و بد گزارده شود باید آن را سست نگردانید " ( 1 )
اوایل اسفندماه ماه یکی از سال ها بود .
وارد کلاس شدم .
هوا نسبتا سرد بود و 3 پنجره کلاس تماما باز بودند .
نکته جالب این بود که برخی از دانش آموزان با کاپشن پشت نیمکت ها نشسته بودند .
دانش آموزی را دیدم که در گوشه ای از کلاس کز کرده و کلاهی روی سرش کشیده و کلاه کاپشن اش را هم روی آن کشیده بود .
به مبصر کلاس گفتم دو پنجره را ببندد و یکی از آن ها باز باشد .
خیلی سریع دانش آموزان واکنش نشان داده و با حالت اعتراض گفتند که هوا گرم است .
نخستین پرسشی که از آن ها کردم این بود که اگر هوای کلاس گرم است چرا کاپشن پوشیده اید ؟
گفتم اگر هوا گرم است نماینده کلاس با معاون مدرسه و یا مدیر صحبت کند تا درجه شوفاژ مدرسه را کم کنند .
پاسخ آن ها سکوت بود .
زمانی که پنجره ها بسته شد یکی دو نفر از دانش آموزان طوری که من متوجه نشوم با کنایه گفتند که مگر دیکتاتوری است ؟
از آن دو نفر خواستم که بلند شده و دلایل خود را بیان کنند .
اما کسی از جایش بلند نشد .
دوباره حرفم را تکرار کردم اما پاسخ سکوت بود .
یکی از دانش آموزان جلوی کلاس گفت مگر دموکراسی رای اکثریت نیست ؟ این جا همه موافقند که پنجره ها باز باشند .
گفتم درست است اما تکلیف " اقلیت " چه می شود ؟
آن دانش آموزی که سرما خورده و با آن وضعیت در کلاس نشسته است تکلیفش چیست ؟
نتیجه گرفتم که دموکراسی رای اکثریت با در نظر گرفتن حقوق اقلیت است .
از آن ها پرسیدم کسی کتابی در مورد دموکراسی خوانده است ؟
حال این پرسش مطرح است در چنین سیستمی با این تعریف و مختصات می توان به شکل گیری دموکراسی و الگوهای مطالبه گری امیدوار بود ؟ از حدود 30 نفر کسی دستش را بلند نکرد .
انگار این ها هم در کوچه و خیابان و یا شبکه های مجازی چیزهایی را جسته و گریخته شنیده و آن ها را تکرار می کردند .
به آن ها گفتم دموکراسی به درد آدم های ترسو نمی خورد ! آن هایی که نمی توانند حتی نظر خود را بیان کنند .
هر سال انتخابات شورای دانش آموزی در مدارس برگزار می شود و تعدادی از سوی دانش آموزان به عنوان نماینده آنان در این شورا انتخاب می شوند .
از شورای دانش آموزی فقط نشست هایی است که در مدارس با مدیر و یا معاونین مدرسه انجام می شود و البته برون داد و یا نتیجه خاصی هم ندارد .
اکثرا شنیده ام که دانش آموزان منتخب شورای دانش آموزی از این که حرف شان خریدار ندارد و کسی به نقطه نظرات آنان توجهی ندارد گلایه مند بوده و انتقاد می کنند .
می گویند که گهگاهی جلساتی تشکیل می شود و می نشینیم و صحبت می کنیم . صورت جلسه ای امضا شده و به اداره ارسال می شود اما نه مصوبه ای داریم و اگر هم پیشنهادی مظرح می شود خیلی جدی گرفته نمی شود و تغییری در اوضاع به وجود نمی آید .
وقتی از دانش آموزان می پرسم که چرا از روند موجود انتقاد نمی کنید و یا پی گیر مطالبات خود نیستید با بی میلی وناامیدی تاکید می کند که از تبعات بعدی آن می ترسند و ممکن است روی " نمرات " آنان تاثیرات سوئی بگذارد ...
حتی برخی از دانش آموزان مصرا می خواهند که من معلم پی گیر مطالبات آنان باشم !
الگوی روابط بین فردی در میان دانش آموزان درنظام آموزشی ما نه از جنس مشارکت که عمدتا بر مبنای " رقابت " است .
موضوع تاسف برانگیز آن است که مسئولان مدرسه و حتی معلمان از " رقابت " به عنوان عاملی مهم برای مدیریت و اعمال " اقتدار " خود در کلاس و مدرسه استفاده می کنند .
برخی اوقات احساس می کنم که زندگی ایرانی ها با " رقابت " و " چشم و هم چشمی " عجین شده و به یکی از پایه های اصلی و تشکیل دهنده " فرهنگ " تبدیل شده است . همه قابل تغییرند به شرط آن که واقعا مطالبه گری و مفاهیم اولیه در " مدرسه " به عنوان " واحد و سلول بنیادی " جریان آموزش توسط متولیان جدی گرفته شود
زندگی ایرانی ها به یک مسابقه " چه کسی بیشتر دارد " تبدیل شده است و معنا و مفهوم زندگی در آن رنگ باخته است .
الگوهای مشارکت و کار تیمی در مدارس ما مفاهیمی ناآشنا و عجیب و غریب به نظر می رسند و سعی تمامی عوامل مدرسه در این است که مدرسه ساکت و بدون حاشیه باشد غافل از آن که اگر افراد در مدرسه الگوهای زندگی را نیاموزند به احتمال زیاد در مراحل بعدی هم دست شان خالی خواهد بود .
این جا دیگر نخبه و غیرنخبه مطرح نیست .
در گفت و گویی که با « فاطمه مهاجرانی » داشتم ؛ ( این جا ) پرسیدم :
" گفته اید :
" همین الآن می توانم برای شما اسم آدم هایی که اثر گذار در همین مملکت هستند و مقامات بالای وزارت اطلاعات از بچه های سمپاد هستند حیف که نمی توانم اسمشان را ببرم .
از بچه های موثر بنیاد نخبگان ، وزارت علوم و دانشگاه ها از بچه های سمپاد هستند. متاسفانه مانند خیلی از جاها که ما خودزنی می کنیم اینجا هم خودزنی کردیم .
استحضار دارید در حال حاضر حدود 100 بحران و 10 تا 15 ابَر بحران در کشور داریم .
اگر واقعا این مقامات حامل این ویژگی ها هستند پس این همه بحران و ابربحران از کجا آمده است ؟ "
البته ایشان در پاسخ چنین می گوید :
" بحران یا ابربحران های ما ناشی از گسست سیستمی است . ناشی از این است که وقتی من مهاجرانی به این اتاق می آیم در را می بندم و احساس می کنم بناست که همه مسائل را باید من یکی به تنهایی حل بکنم. بپذیریم در کشورمان ایجاد کارهای بین سیستمی مان مشکل وجود دارد . مشکل اساسی ما این است که یک، کمتر به علم اعتقاد داریم. ما به سلیقه اعتقاد داریم. ما لزوما به همان چیزی که دیگران می گویند اعتقاد داریم.
حتی پس از انتشار این مدارک برخی افراد و نیز اعضای تشکل ها با معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارتخانه جلسات مخفیانه هم گذاشتند ! وقتی یک موضوعی به عنوان یک تصمیم به فرض علمی اتخاذ می شود چه دلیلی دارد منی که حوزه ام هیچ ربطی به این موضوع ندارد بخواهم آن را تایید بکنم ؟ شما اسم این رفتار را چه می گذارید؟"
در واقع در مدرسه و نظام آموزشی ما افراد در حین آموزش نه به بالندگی ( Becoming ) فردی نائل می شوند و نه توانایی گفت و گو و تفکر نقادی و تاب آوری را آموزش می بینند .
از " مهاجرانی " می پرسم :
" یعنی سیستم ما کوتوله پرور است؟ "
او در پاسخ می گوید :
" بپذیریم که ما تاب آوری مان کم است. تاب مان در مقابل شنیدن نقدها کم است. تفکر واگرا نیاز به تاب آوری بالا دارد. سقف اندیشه هایمان باید بالا برود و نیست !
به محض این که یک نظر کارشناسی داده می شود، یک فضای مشوش درست می شود که این با این مخالف است ... نه ! "
کتابخانه فعال که به عنوان " قلب مدرسه " باید نقش اساسی را در روند آموزش ایفا کند در اکثر مدارس ما به موضوعی " مهجور " و " دست چندم " تبدیل شده است .
محتوای موضوعی کتاب ها در اکثر کتابخانه مطابق نیازهای واقعی دانش آموزان و زندگی آینده و الزامات توسعه پایدار پیش بینی نشده است .
در این جا نیز دست چین و فرآورده های فکری مافیای کنکور و آزمون ها خودنمایی می کنند .
شاید بتوان گفت عنصر و حلقه مفقوده در نظام آموزشی ایران همانا " تفکر " است .
نه اجازه فکر کردن داده می شود و البته استمرار منطقی این قضیه موجب خواهد شد که افراد به علت همان " تربیت های اولیه و طبیعی " از تفکر نیز گریزان باشند .
همان برخوردی که با موضوع " دموکراسی " داشتند و فراموش کرده بودند که رای اکثریت در غیاب احترام به " حقوق اقلیت " نوع دیگری از خود رایی و دیکتاتوری را باز تولید می کند .
در این نظام آموزشی انتقاد و مخالفت تحمل نمی شود چون هدف فقط کسب نمره و تحصیل است و فرآیند آموزش به فراموشی سپرده شده است و اراده ای برای بازیابی مشکلات سیستمی نیز دیده نمی شود .
در چنین سیستمی طرح مسائلی مانند حذف آزمون و... بدون طرح و حل این گره ها فقط نوعی آدرس اشتباهی دادن برای پاک کردن صورت مساله خواهد بود .
مبنای دموکراسی مشارکت و تمرین و پذیرش اشتباهات و داشتن الگوی " صداقت " در روابط میان فردی است .
مساله ای پیش می آید .
فرد و یا افرادی در مظان اتهام قرار می گیرند .
در این حالت در جامعه ما عکس العمل ما اکثر افراد چه خواهد بود ؟
تجارب نشان می دهند که کنش افراد در برابر آدم های خاطی و ناقض قانون در بهترین حالت "سکوت " است .
کم نیستند افرادی که به علت همان " تربیت غلط اولیه و پایدار " حتی روابط مخفیانه ای با " فرد خاطی " برقرار می کنند و به اصطلاح " قانون " را دور می زنند .
چندی پیش « صدای معلم » با مستندات و مدارک نشان داد که معاون وزیر آموزش و پرورش آقای علی الهیار ترکمن مدرک دکتری ندارد و به افکار عمومی دروغ گفته است .
در یک جامعه سالم و توسعه یافته با نهادهای مدنی قدرت مند و رسانه های مستقل و حساس به محض انتشار این خبر توجه سایر رسانه ها و افراد و نهادها جلب شده و فرد مورد نظر حداقل استعفا می داد .
اما پس از گذشت دو ماه اتفاقی نیفتاده است .
حتی پس از انتشار این مدارک برخی افراد و نیز اعضای تشکل ها با معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارتخانه جلسات مخفیانه هم گذاشتند ! ( این جا )
در این نشست حتی افراد این نشست زحمت یک سوال کوتاه در مورد این موضوع را به خود هم ندادند .
در واقع افراد در مواجهه با یک " مساله " ابتدا مساله را از لحاظ برخورد با منافع فردی و شخصی خود اسکن می کنند .
برخی از این ها هم تصور می کنند که در این اوضاع می توانند بهتر و بیشتر " امتیاز " بگیرند و روابط خود را با فرد خاطی حفظ و حتی توسعه می بخشند .
برخی نیز چون خود بیکاره اند و تربیت نشده اند و دیگران را هم مانند خود فرض می کنند ( حکایت ماشین دودی ) و از مرحله کودکی و تمایلات آن عبور نکرده اند حداکثر سعی خود را می کنند تا افکار عمومی را دچار گسست و تردید کنند تا شاید دیگران را نیز مانند " خودشان " کنند چون در زندگی شان فقط رقابت و اثبات خود از طریق نفی دیگران را آموخته اند ...
آیا می توان در چنین جامعه ای به تثبیت و تعمیق " سرمایه و اعتماد اجتماعی " امیدی داشت ؟
در واقع این گونه افراد در مدرسه مشارکت و دموکراسی را یاد نگرفته و سعی می کنند بدون توجه به " منافع جمعی و گروه " مقاصد خود را دنبال کنند .
حال این پرسش مطرح است در چنین سیستمی با این تعریف و مختصات می توان به شکل گیری دموکراسی و الگوهای مطالبه گری امیدوار بود ؟
شخصا امید زیادی برای ارائه پاسخ مثبت به این پرسش اساسی و راهبردی ندارم . کنش افراد در برابر آدم های خاطی و ناقض قانون در بهترین حالت "سکوت " است
اما به یک عامل باور دارم .
" تغییر " .
همه قابل تغییرند به شرط آن که واقعا مطالبه گری و مفاهیم اولیه در " مدرسه " به عنوان " واحد و سلول بنیادی " جریان آموزش توسط متولیان جدی گرفته شود .
شرط لازم و کافی برای حصول تغییر آن است که مدعیان و حاملان تغییر خود به عصاره تغییر دست یافته باشند .
در غیر این صورت باید همواره منتظر ظهور بحران های جدید و تبدیل بحران ها به ابر بحران ها و نهایتا افزایش گسست سیستمی باشیم .
( 1 ) کتاب نیک و بد ، چاپ دوم ص 28
گروه اخبار/
یک دستگاه مینی بوس حامل دانش آموزان پسر در نکا- روستای شیت واژگون شد.
بنا بر اعلام سازمان اورژانس کشور، یک دستگاه مینی بوس حامل دانش آموزان پسر ساعت ۸ و ۳۵ دقیقه امروز در محل نکا-روستای شیت واژگون شد.
بر اساس این گزارش، ۱۴ مصدوم این سانحه به بیمارستان اعزام شده اند.
خبرگزاری مهر