یاد روزهای برفی را که برای بچه ها و یا دانش آموزان تعریف می کردیم ، با آه و حسرت می نگریستند و حس باختن داشتند . باخت ندیدن روزهایی که طبیعت و آسمان آن را از این نسل دریغ کرده است ، دریغ و دردی که حاصل کار ما زمینیان است و چه شرمگین که با خود چه کرده ایم/ خوشحال از اینکه بتوانی خوشحالی خود را با فرزند یا دانش آموزانت به اشتراک بگذاری و با هم کودکی را ، گذشته را ، خاطره ها را ببینی و تجربه کنی/ نظام خشک ، بسته ، متصلب ، کلیشه ای و غیر قابل انعطاف تعلیم و تربیت در ایران ، شادی را ، بازی را ، هنر و موسیقی را ، هیجان و زیبایی را از دانش آموزان سلب کرده و کلاس های شبه کنکوری ، شبه منبری ، و تلقینی و بمباران مغز و ذهن دانش آموزان با محفوظات ، انباشته کرده است/ شادی و تجربه هایی که این تعطیلی ها برای بچه ها به ارمغان آورده بیش از دایر بودن کلاس ها ، دارای ارزش افزوده برای خانواده ها و ایرانیان می باشد
گروه استان ها و شهرستان ها/
جمعی از فرهنگیان استان آذربایجان شرقی در نامه ای که خطاب به وزیر آموزش و پرورش نوشته و برای صدای معلم ارسال کرده اند ضمن انتقاد از عملکرد نامطلوب و ناکارآمد مدیر کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی خواهان رسیدگی به مطالبات قانونی خود شده اند.
« صدای معلم » تاکنون نامه های مختلفی را در انتقاد از عملکرد این اداره کل منتشر کرده است .
« صدای معلم » آمادگی خویش را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
گروه اخبار/ محسن مهرعلیزاده، استاندار اصفهان گفت: در نشستی که امروز به منظور بررسی و تحلیل رفتار فرماندار گلپایگان با خبرنگار برگزار شد، حسین فراست از سمت فرمانداری این شهر برکنار شد.
نهاد آموزشی هر جامعه بخشی از ساختار اجتماعی آن و همچنین متاثر از نظام جهانی است و برای دستیابی به اهداف بنیادین خود باید با تغییرات اجتماعی و فرهنگی سازگار و هماهنگ شود/ از جمله این کارکردها میتوان به کارکرد سیاسی یعنی ایجاد هویت ملی و مدیریت اجتماعی و فرهنگی و کارکرد اقتصادی یعنی تولید نیروی متخصص اشاره کرد. این کارکردها به تدریج از انحصار نهاد مدرسه خارج شدهاند و یا به دلایل مختلف این نهاد در دستیابی به آنها ناکارآمد شده است/ در جامعه ما تربیت ایدئولوژیک شهروندان از طرق مختلف از جمله آموزش عمومی و با شیوه مدیریت متمرکز فرم و محتوای آموزشی پیگیری میشود/ نظام آموزشی که همواره به اهمیت هماهنگی و همسویی سیاستهای آموزشی خانه و مدرسه تاکید میکند، تعریفی یک سویه را از هماهنگی مد نظر دارد و جایگاهی برای اولویتها و انتظارات جامعه و خانوادهها از آموزش قایل نیست/ در حالی که مطالعات حوزه آموزش هدفگذاری برای دوره ابتدایی را بر پایه ایجاد اشتیاق به یادگیری از طریق استفاده از محتوای جذاب برای کودکان و کاهش فشار زمانی و محتوایی قرار میدهند، در جامعه ما نه تنها آموزش رسمی در این زمینه بسیار کند به این سمت میرود، آموزشهای خارج از برنامه نیز توسط والدین به آن افزوده میگردد/ کودکان در این کلاسها همان اجبار و نظم مدرسه را تجربه میکنند و فرصت و فضای چندانی برای بازی یا آزادی فکری برایشان باقی نمیماند، که چنین فشاری بر ذهن و جسم کودکان نوعی اعمال خشونت بر آنان است/ کودکان در این کلاسها همان اجبار و نظم مدرسه را تجربه میکنند و فرصت و فضای چندانی برای بازی یا آزادی فکری برایشان باقی نمیماند، که چنین فشاری بر ذهن و جسم کودکان نوعی اعمال خشونت بر آنان است/ با افزایش سطح تحصیلات والدین طی دو دهه اخیر، همچنین با کسب اطلاعات تربیتی و آموزشی از رسانههای جمعی، امروزه خانواده در زمینه برنامهریزی تحصیلی فرزندان صاحب نظر بوده و تابع مطلق مدرسه نیست/ اعلام ممنوعیت هر گونه آموزش زبان انگلیسی خارج از برنامه رسمی در مدارس که در روزهای اخیر اتفاق افتاد، نمونهای از سیاستگذاری فرهنگی حاکمیتی است که همانند ایجاد محدودیتهای رسانهای و ارتباطی، در دوران پسامدرن جایگاه و تاثیرگذاری خود را از دست داده است/ گذشته از تاثیر نگرش رقابتی که همچنان بر آموزش عمومی سایه افکنده و بازار کاسبان آموزشی را گرمتر میکند، عدم اعتماد و مشارکت والدین در تنظیم و انتخاب برنامه درسی،بیش از هر چیز آنان را به سمت شرکت در کلاسهایی مثل زبان انگلیسی، موسیقی و ورزش که در برنامه مدارس جایی ندارند و یا از کیفیت قابل قبول برخوردار نیستند، متمایل میکند/ بازنگری در اهداف و سیاستهای آموزشی و حرکت به سمت تعامل با جامعه میتواند مدرسه را به عنوان محور و نه مکان یادگیری حفظ کند
ما ايرانى ها يک ترسى داريم كه همزاد ما است، يعنى از روزى كه به دنيا مى آييم با ما همراه است و وقتى خارج از كشور مى آييم اين ترس بيشتر به چشم مي آيد، و تا مدتى اذيت مان ميكند، بعد كم كم با زندگى در فرهنگ جديد اين ترس برطرف مي شود/ بيشتر اين ترسها فارغ از منشأهاى روانى درونى ناشى از زندگى در شرايط نابسامان و لرزان فرهنگى-اقتصادى محلى است كه در آن رشد كرده ايم و بزرگ شده ايم/ يكى از كارهايى كه غربى ها كرده اند اين است كه: ترس را به طور كلى از جامعه حدف كرده اند/ جامعه به بهانه هاى واهى با آدمها درگير نمي شود. اين نوجوان رشد مي كند، در دانشگاه هيچ ترسى ندارد، حرفش را و هنرش را ارائه مي دهد، و باز رشد مي كند/ هميشه اين ترس با ما هست، در خانواده محدود بوده ايم، در مدرسه زده اند توى سرمان، در دانشگاه نگذاشته اند حرفمان را بزنيم، در جامعه مورد توهين و تحقير بوده ايم . اين آدمها معلوم است كه رشد نمي كنند، اين جامعه معلوم است كه تغيير نمي كند
تعدادی از مدیران ارشد، مدیران کل ، مدیران مناطق ، معاونین و... چطور جایگاه خطیر خود را درسالهای اخیر بر عهده ایشان گذاشته شده است را تحت هیچ عنوان واگذار و صندلی را رهانمی نمایند و از این حب مقام به نام " خدمت " سواستفاده می نمایند و همچنین مانع تغییر و تحول بنیادین می باشند که البته تعدادشان کم هم نیست ،درحالی که با بررسی پیشینه و سوابق این عزیزان به راحتی می توان متوجه شد که حتی یکسال سابقه مدیریت یا معاونت در مدارس رانداشته اند و اکنون نیز از حضور به مدرسه و کلاس درس فراری اند/ آیا مگر نه اینکه امروز مدیران باید سلسله مراتب را از معلمی ، معاونت های آموزشی و پرورشی و بعد مدیریت طی نموده و سپس ارتقای درجه کسب نمایند/ آیا همیشه باید چماق " استیضاح" حربه ی این تعداد نمایندگان باشد و به خود اجازه دهند حتی در کمترین مسئولیتها نیز دخالت و افراد همراه خود را وارد نمایند