میراث مدیریت ارشد سابق استان لرستان، مدیریتی فشل، ناکارآمد و شلخته است که هنوز دارد جلوه نمایی می کند و در ذهن و زبان حامیان راستین دولت ،تخم یاس و بی تفاوتی می کارد.
حدود ۶ ماه از حضور استاندار محبوب، علمی و بی آلایش لرستان-دکترخادمی- می گذرد ؛ خوشبختانه شنیده شده است که برخی از مدیران ناکارآمد عزل و تبدیل به احسن می شوند!
استاندار محترم ناگزیر است بدنه ی اجتماعی حامیان دولت را با انتصاب مدیران با شناسنامه ، کاربلد و کاریزماتیک فعال کند.
مدیری که شانزده سال پیاپی مدیر و هیچ تحرکی هم به دستگاه خود نداده است و کارکردی ضعیف دارد، یک روز هم اگر بیشتر بر منصبش بماند خیانت است!
برخی انگار موجود "هزارپا"هستند و هزار رابطه ی تو در تو برای ماندن بر منصب مدیریت می سازند!
مدیریت در نظام، فقط یک فرصت و بزنگاه خدمت به مردم است نه هتل خانه شاه عباس، مدیریت ارثیه نیست که برخی آن را ملک طلق خود بدانند!
میانگین سنی مدیران بهتر است پایین بیاید، نارضایتی های دی ماه نشان داد که بهتر است مدیریت دستگاه ها را از پیران، به میانسالان و جوانان بسپاریم!
کسانی که سال ها بر میزها مدیریت کرده اند و حاصل و نتیجه ی مدیریت خودرا هم ضعیف می بینند، بهتراست خود کنار بروند و میدان را به جوانان پیر در پشت سرخود واگذار کنند!
مدیری که در چهار سال ندرخشد! دیگر هیچ گاه نمی درخشد و دستگاه را به روزمرگی می کشاند بهتر است حواسمان جمع باشد که گاهی "تجربه" خود عامل پسرفت در مدیریت می شود مگراین که مدیر خلاق، به روز، شناخت گرا و عملگرا باشد.
گاهی "تجربه" خود عامل پسرفت در مدیریت می شود مگراین که مدیر خلاق، به روز، شناخت گرا و عملگرا باشد در دستگاه آموزش و پرورش داریم کسانی که بالای سی و اندی سال خدمت کرده اند چندین سال هم مدیر هستند اما همچنان دودستی میز مدیریت را چسبیده اند و کارکرد درخشانی هم ندارند! چه خوب است چنین کسانی کنار بروند و اگر می خواهند خدمت کنند باقی خدمت به عنوان مشاوران مدیران جوان ایفای نقش کنند!
نقش "جوانان و زنان" در مدیریت ها بسیار بیشتر از پیش ناگزیر باید پررنگ شود و از "قراین و شواهد" روشن است که دکترخادمی دراین باره تصمیمات خوبی دارند امیدواریم تخم امید و نشاط و آینده پویی دردل جوانانمان بکاریم!
خودبینی یک بیماری است و این بیماری اصلاح طلب و اصولگرا ندارد بهتراست درمان شود! دود این خودبینی ها و ندیدن توانایی جوانان و زنان دراداره ی امور جامعه به چشم مردم و درپایان به چشم جمهوری اسلامی می رود که خونبهای هزاران شهید و جانباز و ایثارگر و رزمنده است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
گروه اخبار/ عضو گروه آموزش و تحقیقات مجلس با اشاره به اینکه حوزه آموزش و پروش اولویت سیزدهم تخصیص اعتبار دولت است، از اين امر انتقاد کرد.
گروه اخبار/
دکتر مسعود پزشکیان عصر امروز در گردهمایی معاونین تربیت بدنی و سلامت ادارات کل آموزش و پرورش استان های سراسر کشور در باشگاه فرهنگیان تبریز با بیان اینکه وزارت بهداشت و درمان با اشاره به نقش 25 درصدی وزارت بهداشت در تامین سلامت مردم اظهار کرد: ۷۵ درصد دیگر در اختیار خود مردم است لذا باید به سلامت خود بیشتر توجه کنند.
وی با تاکید بر اینکه حفاظت از محیط زیست نیازمند مشارکت دانش آموزان است، افزود: در این راستا طی روزهای اخیر نهضت کاشت نهال را با کاشت 36 هزار اصله نهال توسط دانش آموز آغاز کرده ایم.
پزشکیان همچنین با اشاره به کمبود منابع مالی در دولت گفت: برای حل مشکلات موجود و بهبود وضعیت جامعه نیازمند مشارکت مردم هستیم.
پزشکیان تصریح کرد: ما با تکیه به مثلث علم، مشارکت و باور و ایمان، کوه ها را جابه جا کرده و خواهیم توانست کارهای برجسته ای انجام دهیم و تمامی مشکلات را از سر راه خود برداریم.
وی به بررسی های صورت گرفته در خصوص شاخص های اجتماعی تاثیرگذار در سلامت اشاره کرد و گفت: بررسی ها نشان می دهد سلامت گروهی از مردم بیش از سایرین در معرض خطر است، حال آنکه ما با سالم سازی محیط زندگی می توانیم مانع بیماری و احیانا مرگ این افراد شویم.
نائب رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: ما نمی توانیم نسبت به تامین سلامت مردم بی تفاوت باشیم، چرا که ما مسئولیت تامین سلامت مردم جامعه را برعهده داریم و در این راستا باید با تمام توان تلاش کنیم.وی تصریح کرد: در این مملکت نیازی نیست به فکر ثروتمندان و بالای شهری ها بود، بلکه باید به فکر افراد نیازمند و بی بضائتی باشیم که هر لحظه جانشان در خطر است.
پزشکیان در ادامه با انتقاد از تصمیمات اتخاذ شده در شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت:متاسفانه خواب تعدادی از پولداران آشفته شده و منافع شان به خطر افتاده است، به همین دلیل این شورا با تشکیل جلسه اضطراری قصد دارد مانع اجرای مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش در خصوص حذف آزمون ورودی مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی در دوره ابتدایی شود.
وی با بیان اینکه برقراری عدالت جزو اصول دین بوده و حمایت از نیازمندان جزو وظایف حاکمیت است، تاکید کرد: بنابراین برای باید دست به دست هم دهیم و با برقراری عدالت در جامعه باید در جهت رفع مشکلات این افراد حرکت کنیم.
نگاه، کانال رسمی آموزش و پرورش
یک جامعه در قبال تمامی جمعیت تحت پوشش خود موظف به رعایت اصول حمایتی و تقویتی است. گاه این اصول تدوین یک حق شهروندی است چون احداث پارک های مخصوص بانوان ، گاه این اصول منوط به برخورداری از ویژگی خاص است چون استخدام افراد
معلول در مراکز دولتی ، گاه این اصول شامل پوشش حق بیمه یا عائله مندی است و.........
همچنان که از نام این حق پیداست پرداخت مبلغی به شاغلانی است که ازدواج کرده و دارای اهل و عیال هستند. لذا علیرغم تصویب پرداخت چنین حقی به تمامی زنان شاغل اعم از مجرد و متأهل در سال 93 ، باید گفت که این مصوبه از لحاظ بار معانی مشکل اساسی و یا تناقض با عنوان داشته است که اخیرا متوجه این مسأله گردیده و اجرای آن را منع کرده اند.
هر چند در دین ما به امر ازدواج از کلی جهات توصیه شده است اما ما حق نصیحت یا ورود به حریم خصوصی شاغلان مجرد جهت تجسس دلایل عدم ازدواج را نداریم ، ازدواج یک حق فردی است و احدی حق تحمیل نظر یا اجبار برای آن را ندارد. یک دختر شاغل بنا به دلایل شخصی که وظیفه ما احترام گذاشتن بدانهاست یا بنا به شرایط بازدارنده چون پرستاری از والدین بیمار یا سالخورده و....... امر ازدواج را به تأخیر می اندازد یا اصلا اعتقادی به ازدواج ندارد ، حال وظیفه مسئولین در قِبال این گروه از افراد که تصور می کنم تعدادشان هم خیلی زیاد نباشد ، تصویب قانون غلط است یا تفکر برای چگونه حمایت کردن از آنهاست؟
به این گروه حق عائله مندی باید هم تعلق نگیرد چون صغری و کبری حق عائله مندی ، نتیجه اش مجرد بودن نیست ، اما این بدان معنی نیست که نباید از این افراد اصلا حمایتی صورت نگیرد. چون آنان نیز زندگی می کنند و زندگی هزینه بسیار بالایی در شرایط امروز جامعه ما دارد. ما حق نداریم کمتری امتیاز را نیز از آنان دریغ داریم.
لذا پیشنهاد معقول آن است که برای شاغلین مجرد مادامی که در این وضعیت قرار می گیرند "حق رفاه " یا "حق سرپرستی از والدین" پرداخت گردد. اما با توجه به این که شاید والدین آنها در قید حیات نباشد و باز اجرای قانون دچار دشواری گردد لذا همان "حق رفاه " معقول تر است.
در ضمن این پرداختی های دولت فقط سمبلیک می باشد و مقدارش آنقدر زیاد نیست که موجبات تأخیر ازدواج این افراد گردد یا چون بعد ازدواج می توانند از سایر مزایا استفاده نمایند لذا ممانعتی برای پرداخت حق رفاه وجود ندارد .مسئولین دقت نمایند که برای شاغلین زن متأهل حقوقی چون حق مهدکودک ، حق شیر ، مرخصی زایمان و حق عائله مندی وجود دارد اما برای مجردان تنها حقِ نامنطبق بر واقعیت پرداخت شده نیز قطع گردیده است.
همه در این کشور نفس می کشند . همه برای رشد و تعالی اهداف شغلی خود زحمت می کشند و ما اجازه نداریم تا با برچسب هایی ،عده ای را از حمایت های حتمی دولت محروم سازیم . هر فرد مشکلات خاص خود را دارد و بار سنگین این مشکلات بر دوش زنان مجرد فشار مضاعفی وارد می نماید. آنان تکیه گاهی برای تقسیم دردها و آلام خود ندارند یا حقوق آنان با حقوق فردی به نام همسر مجموع نمی گردد تا توانایی مالی شان افزایش یابد، آنها شاید تنها نان آور خانواده ای هستند که حداقل یک یا دو نفر از اعضای آن بیمارند، لذا وظیفه مرهم بودن بر این دردها و رنج ها بر عهده دولت است.
نمایندگان مجلس با بررسی جوانب این حق برای این دسته از شاغلان ، به ترویج عدالت و برابری بپردازید. چون هر دسته ای از شاغلین که بنا به هر دلیل موجه یا غیر موجه از حق و حقوقی محروم می گردند ، تبعیض را احساس کرده و انگیزه های ارتقای شغلی را از دست می دهند. هر گروه شغلی به نشاط و شادابی برای تداوم زندگی نیازمند است و ما اجازه نداریم سهم چنین افرادی را از زندگی افزایش ناملایمات و درد و رنج سازیم.
سعادت و سربلندی همه شاغلان جامعه در هر شرایطی مایه مسرت و اطمینان خاطر ماست. نمایدگان مجلس با تصویب " حق رفاه " شاغلان مجرد زن بجای حق عائله مندی که عنوان آن صحیح نبوده است ، مرهم دردهای بسیار آنان باشید. تا می توانید دلی بدست آورید دل شکستن هنر نیست.
سخن پایانی از قرآن مجید:
دل آزردن و دل شكستن اگر ناحق باشد، از مصاديق ايذاء مؤمن است و ايذاء و اذيت مؤمن از گناهان بزرگ محسوب مي شود. قرآن مجيد مي فرمايد:
کساني كه مردان و زنان مؤمن را مي رنجانند ، در حالي كه استحقاق آن را ندارند ، بار بهتان و گناه آشكاري را به دوش كشيده اند. ( احزاب 133 آيه 58)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ « صدای معلم » گفت و گوی تفصیلی را با « فاطمه مهاجرانی » سرپرست مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان ( سمپاد ) شنبه 5 اسفند ماه انجام داد.
این گفت و گو به صورت کارشناسی و تخصصی به چالش های اخیر در مورد حذف آزمون های مدارس سمپاد و مساله " نخبگی " پرداخته است .
بخش پایانی این گفت و گو تقدیم شما می شود.
آقایی فاکتوری به ارزش دو میلیارد تومان را پیش شهردار یکی از مناطق تهران برده تا در قالب کار فرهنگی پولش را از شهرداری طلب کند. فاکتور، فاکتور نخود و لوبیای آش نذری بوده! مردِ مؤمن! آش چی؟ کشکِ چی؟ از کی تا حالا جایگاه کار فرهنگی از مغز به شکم تنزّل یافته؟ کار فرهنگی با اندیشهی آدمی سروکار دارد یا با روده و معدهاش؟
صبح تلویزیون داشت اوّلین همایش سادات را پخش میکرد. تا من بروم آشپزخانه و برای خودم چای بریزم و برگردم، خانم سخنران مراتب خاکساری خود را به مجری و بانی این همایش ابراز کرد. اوّلی را با عبارت برادر حاج آقا ابوترابی معرّفی کرد و دومی را به نام فرزند آیت الله اراکی. گویا این دو نفر جز رابطهی نسبی با پدر و برادر، چیز باارزشتری در چنته نداشتند تا عرضه کنند.
همان موقع که مجری، سخنران و بانی همایش داشتند در حضور صدها مهمان ایرانی و خارجی برای همدیگر نوشابه باز میکردند و نبوغ و حُسن نیتشان در پایهگذاری این مراسم را تحویل میگرفتند، موتور جست و جوگرهایم را روشن کردم تا بدانم برگزاری چنین مراسمی در سالن اجلاس سران و پخش زندهی آن چه هزینهای روی دست بانیان میگذارد.
بیتفاوتی شهردار به حرکات موزون دخترکان خردسال غیرتِ انقلابیتان را به جوش و خروش آورد، با نگاهِ حسرتبار دختر آن کارگری که شش ماه است زندگیاش را با صفر میچرخاند چه میکنید؟ به گزارش فردا، هزینهی رزرو سالن اصلی این مجموعه با گنجایش ۳۰۰۰ نفر و برای یک روز در سال ۱۳۸۸، ۲۰۰میلیون تومان بوده است که با احتساب هزینهی خدمات جانبی مورد درخواست چون ترانسفر از محل در اصلی به سوی سالن اصلی، گلآرايی، چاپ استند و بنر، فيلمبرداری داخلی، اتاق انتظار مقامات و پذيرايی ميانوعده و البته بدون غذا تا ۲۲۰ میلیون تومان هم خرج میتراشیده است.
با عنایت به هزینههایی که معمولاً در چنین همایشهایی بهعنوان حقّ ایاب و ذهاب و قدمرنجه به حساب مهمانان و مجریان واریز میشود، مطلوب است محاسبهی هزینهی رزرو یک روزهی سالن اجلاس سران در سال ۱۳۹۶.
اقدامات فرهنگی بالا را از دید کارگری که شش ماه است حقوق نگرفته و دمِ عیدی سرخورده از وعدههای سرخرمن کارفرمایان و شرمنده پیش خانواده پای تلویزیون نشسته، ببینید. در سالی که رهبر انقلاب آن را سال اقتصاد مقاومتی نامیده و در دوران دولتی که رئیسش بارها و بارها از لزوم قطع بودجهی مؤسساتی که به نام فرهنگ بیتالمال را میبلعند سخن گفته، با دیدن این همایش پرخرج و کمبازده چه حالی خواهید داشت؟
رقص دخترکان خردسال در سالنی نه چندان بزرگ و در حضور جمعی محدود دلتان را به درد آورد، خوشرقصی دستهگلهای چندصد هزار تومانی در قاب رسانهی ملّی را چگونه تاب آوردید؟
بیتفاوتی شهردار به حرکات موزون دخترکان خردسال غیرتِ انقلابیتان را به جوش و خروش آورد، با نگاهِ حسرتبار دختر آن کارگری که شش ماه است زندگیاش را با صفر میچرخاند چه میکنید؟
کانال گیومه باز
گروه اخبار/
نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس از کاهش سن بازنشستگی به عنوان عامل ورشکستگی این صندوقها یاد کرد.
آموزش و پرورش در کشور ایران، گویی یک هدف را در نظر دارد و بنا بر این، وقتی کودکان و نوباوگان را در مهد کودک یا کودکستان تحویل می گیرد، هدفش این است که آنان را به گونه ای تعلیم دهد تا در آینده دارای شغل و حرفه ای باشند. گویی که کسب درآمد مهمترین چیز در زندگی است و کسب درآمد بدون شغل و حرفه امکان پذیر نیست. گویی نظرشان بر این است که انسان ناگزیر است که حرفه ای را در یکی از مقولات علم، فن و یا هنر داشته باشد و چون حرفه ی بدون تخصص امکان پذیر نیست، هر یک از این نوباوگان باید برای تخصصی تعلیم داده شوند. با تاملی در آموزش و پرورش ایران، آنچه حاصل می آید پیش فرض هایی است که بیان شد.
اینکه لفظ "گویی" استفاده می شود بدین خاطر است که آموزش و پرورش هنوز به گونه ای سامان نیافته است که حتی این غرض خود را هم به خوبی اظهار کند.
در اینجا دو نکته وجود دارد:
اول اینکه در طول تاریخ فرهنگ بشری، متفکرینی که در زمینه آموزش و پرورش فعالیت کرده اند، همگی بر این عقیده نیستند که هدف آموزش و پرورش، ارائه ی تخصص به کودکان و آماده سازی آنها برای ورود به بازار کار است. کنفسیوس چین باستان، و افلاطون و ارسطو یونان باستان، و کانت و جان و دیوئی، و متفکرین معاصری چون پائولو فِرِره (Paulo Freire) و ایوان ایلیچ از اندیشمندان بزرگ تعلیم و تربیت در طول تاریخ هستند و همگی اجماع ندارند که هدف تعلیم و تربیت، آماده سازی افراد برای تصدی مشاغل است.
پنج هدف بزرگ برای آموزش و پرورش توسط پنج مکتب ارائه شده است و تنها یکی از آنها، این است که آموزش و پرورش، وظیفه اش این است که نوباوگان را متخصص بار بیاورد. اما چهار دیدگاه رقیب نیز که بسیار جدی هستند، وجود دارند.
در کشورهای غربی امروز، یک نوع لیبرالیسم آموزشی وجود دارد و هر مدرسه، دیدگاه خود را دارد و والدین نیز، هر کدام از این دیدگاه ها را که صحیح بدانند فرزند خود را برای تعلیم و تربیت به دست آنان می سپارند.
در کشورهای پیشرفته مدارسی وجود دارند که با روش های مختلف رودولف اشتاینر، پائولو فرره و ایوان ایلیچ کار می کنند که به این مدارس، مدارس مدرسه زدایی هم گفته می شود. مدارسی وجود دارند که به روش رابیندرانات تاگور-اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم- عمل می کنند.
سوالی که وجود دارد این است که چرا آموزش و پرورش در ایران، این هدف را انتخاب کرده است؟
همچنین لیبرالیسم آموزشی در ایران وجود ندارد و تمامی مدارس موجود، با همان سیستمی کار می کنند که از مرکز به آن ها دیکته می شود و اگر والدینی نخواهند که فرزندشان با این سیستم آموزشی، پرورش پیدا کند، مدرسه ای دیگر با سیستم آموزشی متفاوتی وجود ندارد که مطابق خواسته ی آنها باشد.
نکته ی دوم این است که فارغ التحصیلان دانشگاه ها ی ایران، نیازمند مشاور خانواده و روانشناس و روان کاو و مشاور روابط اجتماعی هستند.
در ایران، وقتی شخصی در اوایل دهه ی سوم زندگی خود مدرک دکتری خود را می گیرد، منصفانه که به خود می نگرد متوجه می شود که زندگی کردن بلد نیست!
در حالت آرمانی، این فرد مثلا در آزمایشگاه فیزیک همه کاری از دستش بر می آید، اما وقتی پا را از آن آزمایشگاه بیرون می گذارد، گویی که هیچ چیز نمی داند! زندگی کردن را نمی داند.
مصطفی ملکیان؛ سخنرانی آموزش هنر زندگی به کودکان ، نشر آسمان خیال