صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

آموزش و پرورش ناحیه 2 ارومیه

آذربایجان غربی

منتشرشده در نامه های دریافتی

غیبت وزیر آموزش و پرورش در دوره ي آموزشي توسعه مهارت‌های مدیریتی زنان براي مديران زن مناطق آموزشي كشور  جوامع توسعه يافته زماني به رفاه در تمامی‌ابعاد زندگي – سياسي، اقتصادي، اجتماعي و...-  با شاخص‌هاي پايدارِ توسعه دست پيدا كردند كه به اهميتِ ساختار و پيامدهاي نظام آموزشي پي بردند. از آن رو با سرمايه گذاري در تمامی‌جنبه‌هاي سيستم آموزشي خود،  به سامان و هدفمندي سازه‌هاي اجتماعي دست يافتند.

امروز بر كسي پوشيده نيست كه نظام آموزشي مترقي و مطلوبي نداريم و براي به روز رساني و رسيدن به داشته‌هاي نظام آموزشي نوين نياز به حركت و تحول و خلاقيت هست . بنابراين تا اينجا همگان چه كارشناسان آموزشي و معلمان و چه ذي نفعان اين نظام از اين نياز باخبر هستند و قصد برآن شده تا همگام با اسناد بالادستي در  اين مسير تغييرات موثري رخ دهد‌. گاهي وقت‌ها شانتاژهاي خبري و بردهاي تبليغاتي برخي از برنامه‌ها و ايده‌هاي  دولتي – چه برنامه خوب اثر و چه برنامه بد اثر- بيش‌از اندازه در جامعه نمود پيدا می‌كند، آنقدر كه باعث ضربه زدن و خسران به ديگر فعاليت‌ها و برنامه‌هايي می‌شود كه در حال شكل گيري و اقدام هستند.


 با شروع كار دولت دوازدهم و تكيه زدن بطحايي بر مسند وزارت آموزش و پرورش، در كنار انتقادات و استقبال‌هايي كه از آمدن وي شد آنچه خوب جلوه كرد و وعده داده شد، اين بود كه قرار است اتفاقات خوبي در اين وزراتخانه بيفتد كه تاكنون شاهد برخي از تحولات خوب همچون رسيدگي به محتواي كتب درسي، حذف آزمون‌هاي مدارس، هدفمندي تكاليف نوروزي‌، گام برداشتن در مسير ترويج كتاب خواني، پيشگيري از آسيب‌هاي اجتماعي و... در اين وزارتخانه بوده‌ايم. البته در كنار اينها برنامه‌هايي هم بوده كه نه تنها باري از دوش اين نظام برنداشته بلكه آن را سنگين‌تر و راكد‌تر نيز كرده، اما در اين يادداشت به آنها پرداخته نخواهد شد و تنها به يك وعده عملياتي نشده اشاره خواهد شد.

غیبت وزیر آموزش و پرورش در دوره ي آموزشي توسعه مهارت‌های مدیریتی زنان براي مديران زن مناطق آموزشي كشور

بطحائي با وجود مشاوراني كه دارد چند ايده و  برنامه ‌ملي و تحولي داشته كه تيم رسانه‌اي وي به خوبي توانسته‌اند بر روي آنها مانور تبليغاتي و فضاسازي  داشته باشند و با بهره‌گيري از اين روند، جو هميشه معترض اين سيستم را كمی‌آرام نگه دارند. اما گاهي بايد شمرده‌تر حركت نمود و آهسته طي مسير كرد تا با طوفاني كه بلند می‌شود ديگر برنامه‌ها ضرري نبينند.

بايد اذعان نمود كه تا امروز حضور مردان در پست‌هاي مهم و كلان اين وزارتخانه به اندازه‌اي پر رنگ بوده وهست كه فهم تساوي، برابري و همچنين شايسته‌سالاري را در ذهن مخاطب دچار چالش كند‌  فريدريش نيچه در اين خصوص می‌گويد: «آن که می‌خواهد روزی پریدن بیاموزد، نخست می‌‌باید ایستادن و راه رفتن و دویدن و بالارفتن و رقصیدن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی‌کنند».

آموزش و پرورش هم اگر خواهان تحول و تغييرات ملموس هست نبايد از اين حركت مداوم و تدريجي دور شود‌. در دوران انتخابات رياست جمهوري در كنار آن همه گفتمان‌هاي تبليغي و وعده‌اي، قول و قرار حضور زنان بيشتر از همه خوش درخشيد و تاكنون در برخي از وزارتخانه‌ها و نهاد‌ها هم به شكلي عملي شدن اين وعده اتفاق افتاده است. آموزش و پرورش هم در اين ميان براي آنكه از اين جريان جا نماند به تكاپوي حضور زنان رسيد اما تا امروز نتوانسته به خوبي آن را نمايان و اجرايي كند. بهره‌گيري از حضور زنان در مناصب مديريتي و سياستگذار از جمله مصاديق وعده‌هاي وزير آموزش و پرورش در روزها ي آغازين دوران وزارتش بوده است. اما آنچه به چشم می‌آيد و در نهان خبر می‌شود هنوز به آن حد از عمل نرسيده كه به وعده ي وزير جامه ‌اجرا بپوشاند.

غیبت وزیر آموزش و پرورش در دوره ي آموزشي توسعه مهارت‌های مدیریتی زنان براي مديران زن مناطق آموزشي كشور

بايد اذعان نمود كه تا امروز حضور مردان در پست‌هاي مهم و كلان اين وزارتخانه به اندازه‌اي پر رنگ بوده وهست كه فهم تساوي، برابري و همچنين شايسته‌سالاري را در ذهن مخاطب دچار چالش كند‌. اين نظام لنگ لنگان  كنوني چند دهه هست كه با افكار و انديشه‌هاي  مردانه مديريت می‌شود واكنون  وقت آن رسيده و گذشته كه به ذخاير غني نيروي انساني در جنس زنان هم رجوع شود و به آنان كه به حق، خلاق، مدير، مدبر و علمی‌هستند، فضاي اقدام و عمل  در حيطه‌هاي سياستگذاري داده شود.

زنان توانمند و متعهد آن قدر در همين وزارتخانه و مدارس تابعه اش هستند كه هر كدامشان با رويكردهاي نويني كه دارند توان تحولي خوش رنگ و نشان را در اين نظام آموزشي دارند. در همين راستا  مدير كل امور زنان و خانواده وزارت آموزش و پرورش با هدف تحقق برنامه ششم توسعه مبنی بر سهم سی درصدی زنان از مدیریت عالی کشور، در اقدامی ابتکاری برای اولین بار دوره ي آموزشي «توسعه مهارت‌های مدیریتی زنان» را براي مديران زن مناطق آموزشي كشور برگزار کرد. نحوه برقراری ارتباط موثر، اصول و فنون گفت و گو و مذاکره، بودجه ریزی عملیاتی، کاربرد فن آوری اطلاعات در مدیریت و اینکه چگونه می توان یک رهبر آموزشی بود و.... از جمله آموزش‌هايي بود كه در اين دوره اجرا شد.

در روزگاري كه كشور درگير بودن و نبودن زنان در منصب وزارتي و حضور آنان در عرصه‌هاي سياستگذاري و حتي بيشتر شدن فعاليت‌هاي اجتماعي‌شان هست، اين قبيل اقدامات نه تنها بايد مورد تقدير قرار بگيرد بلكه تداوم آن در مسير توسعه واجب و ضروري است‌.

آنچه اين قلم را براي آن واداشت تا از اين ايده ‌آموزشي و حركت نوين در عرصه‌ توان‌افزايي زنان در مديريت بنگارد، نه تنها قدر و منزلت بخشيدن به  اين برنامه اميدبخش هست، بلكه با اشاره به وعده وزير بر به كارگيري بانوان در فعاليت‌ها، شِكوه از عدم حضور وي به عنوان عالي‌ترين مقام وزارتي  در اين دوره‌ آموزشي است . نه به اين منظور كه صرفا حضور وزير دربرنامه‌اي باشد، بلكه با اين نشان كه به مثال چندين برنامه ‌كه با عنوان وزير دعوت می‌شود اين بار در گردهمايي مديران زن حضور می‌‌يافت و با آنان سيستم آموزشي كشور را واكاوي می‌کرد. فرض بر اين كه بطحايي آن قدر برنامه‌ها و فعاليت‌هاي ديگر دارد كه نمی‌تواند در همه ‌آنها حضور داشته باشد و پاي سخن‌ها و برنامه‌ها بنشيند. اما اين دليل باز هم نمی‌تواند عدم حضور وي را در جمعي كه مديران زن آموزش و پرورش كشور هستند- جمعي فرهيخته كه هركدام در حوزه ي مديريتي خود اقدامات ماخوذ به نتيجه‌اي داشته اند- توجيه
کند.
در اين جمع،  بي‌شك افرادي هستند كه وزير می‌توانست در جمع آنان ضمن بررسي مسائل و چالش‌هاي مديريت زنان دربرخي از نقاط كشور، گزينه‌هاي خوبي از بين آنان براي مناصب كلان وزارتخانه در نظر بگيرد.

غیبت وزیر آموزش و پرورش در دوره ي آموزشي توسعه مهارت‌های مدیریتی زنان براي مديران زن مناطق آموزشي كشور

بطحايي در اين چند ماه بودنش در وزارت آموزش و پرورش، فراز و فرودهايي داشته كه بايد براي فرازهاي آن به وي تبريك گفت و حمايتش كرد، اما اين خواست از وي مبني  بر افزايش سهم زنان از مدیریت عالی دستگاه تعليم و تربيت، درخواست منطقي و اصولي است كه بايد براي آن بيشتر از پيش برنامه‌ريزي کند.

نظام آموزشي كشور آن قدر تن رنجور و خسته‌اي دارد كه براي بهسازي و توانمندي خود نيازمند حضور زنان و مردان فرهيخته در كنارهم در امور سياستگذاري و تصميم گير  هست. 

امید است با تغییر نگرش مثبت اجتماعي و برقراري  برابری و عدالت جنسیتی و همچنين دغدغه شدن اين امربراي وزير آموزش و پرورش، این امکان فراهم شود تا نظام آموزشی کشور با حضور زنان انديشمند، از تحول مدیریتی در ساز و کار خود  برخوردار شود.

روزنامه مردم سالاري -٩ اسفندماه

منتشرشده در یادداشت
انتقال حق بیمه پرداختی برخی از همکاران به سازمان تامین اجتماعی جهت برگشت به صندوق بازنشستگی
 
سلام خدمت دوستان عزیز 
من در « صدای معلم »  پیگیر خبرها و تلاش های شما از پیگیری حقوق معلمان هستم و به همین دلیل این نامه را برای شما می فرستم تا اگر می توانید در انتشار این خبر همکاری کنید شاید کمکی به احقاق حقوق همکاران محترم بشود.
 
موضوع : انتقال حق بیمه پرداختی برخی از همکاران به سازمان تامین اجتماعی،جهت برگشت به صندوق بازنشستگی
 
بعد از اجبار و الزام معلمان به عضویت در بیمه خدمات درمانی ، همکارانی هستند که داوطلبانه یا اجباری در طی سال های گذشته چند سالی از خدمات بیمه تامین اجتماعی استفاده نموده اند ؛ طبیعتا بعد از تغییر نوع بیمه از تامین اجتماعی به خدمات درمانی ،بیمه قبلی باید نسبت به انتقال سوابق بیمه ای بیمه شده به صندوق جدید اقدام نماید ،اما این موضوع برای معلمان استثنائی، با مقاومت سرسختانه مسئولین تامین اجتماعی مواجه شده است .
 
بنابراین همکاران در شرف بازنشستگی در صورت عدم انتقال سوابق بیمه ای مورد اشاره شخصا ناگزیر به واریز حق بیمه که اتفاقا مبلغ زیادی هم خواهند بود به صندوق باز نشستگی خواهند بود ،به رغم تقاضاهای مکرر همکاران تاکنون این مهم  بلا تکلیف مانده است .
همکارانی که در سال ۹۶ بازنشست شده اند علیرغم پیگیری های فراوان هنوز به دریافت حکم بازنشستگی و برقراری حقوق موفق نشده اند و هر روز از این اداره کل به وزارت خانه واز وزارت خانه به آموزش استثنایی و از آن جا به سازمان بازنشستگی و …. می روند و دریغ از یک جواب درست .
 
امسال آموزش و پرورش استثنایی برای بازنشستگان سال ۹۷ اجبار کرده که اگر خواهان بازنشستگی هستند  باید این فرم تعهد نامه پرداخت خسارت بیمه را پر کنند. در غیر این صورت با بازنشستگی آن ها موافقت نمی شود .
 
و با توجه به این نوشته ی بالا آیا گرفتن تعهد نامه از معلمین استثنایی که در شرف بازنشستگی در سال 97 هستند وجه قانونی دارد یا خیر ؟
 
 
کپی فرم تعهد نامه به پیوست ارسال می شود :
 
انتقال حق بیمه پرداختی برخی از همکاران به سازمان تامین اجتماع جهت برگشت به صندوق بازنشستگی

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

عزل مدیر کل آموزش و پرورش لرستان و مرثیه ای برای آن"   ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی "

سرانجام هشتم اسفند ۹۶ پس از کشمکش های طولانی تعدادی از نمایندگان استان و برخی دیگر ازصاحب منصبان، مدیر کل آموزش و پرورش استان لرستان، از سمتش کناره گیری کرد.

جناب آقای خدانظر دریگوند پس از ۱۴ ماه و یک روز منصبش را به سید احمد علی موسوی نیا ،سرپرست جدید ،سپرد.
در این جستار سر آن نداریم که از محاسن کاری و شخصیتی جناب دریگوند و یا محسنات سرپرست خلف ایشان سخن برانیم بلکه برآنیم  لختی قلم را از زاویه دیگری بچرخانیم.

آموزش و پرورش لرستان چونان بیماری است که سال هاست از درد مزمن "سیاست زدگی" رنج می برد.این درد در سال های استقرار دولتین جناب روحانی، به مرحله لاعلاج کشندگی رسیده است.

اغلب نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی انگار وظیفه ذاتی خود را "دخالت کردن"و یا سهم خواهی از این تن رنجور می خواهند. انگار امور دیگر وحیاتی تر را به فراموشی سپرده اند. از بام تا شام مدیران کل این سازمان را زیر فشار قرار می دهند.به جای این که یار شاطر مدیران کل باشند و خیرین را برای آبادانی مدارس دعوت نمایند،متاسفانه بعضی"بارخاطر"بوده اند و هستند.
برخی "دن کیشوت" وار صحن علنی مجلس را آوردگاهی برای نبرد با مدیران استان و شهرستان می دانند و می بینند.
رگ گردن را "به حجت قوی"می کنند وندای وامصیبتا سر می دهند!

هرروز بیرقی را بر می افراشند تا لشگریانی برای مقابله با مدیران لایق فراهم سازند بلکه"عیاری"گیرند و طرفه آن که مآلا مقصود آن ها سپردن مدیریت به حلقه های نزدیک انتخاباتی خویش است.

افق روشنی برای آموزش و پرورش لرستان و برون رفت از این دمل های چرکین سیاست زدگی، نمی بینم  آن چه در این کشمکش ها حلقه مفقوده است "آموزش"و بهبود کیفیت تحصیلی فرزندان این خاک و بوم است.نام به این نشان که سال های متوالی استان لرستان در کنکور و دروس نهایی در بین سه استان پایین جدول جا خوش کرده است.

رویکرد مدیریتی نوین در کشورهای توسعه یافته برپایه ی "امنیت شغلی" استوار است.

در کشور ما به ویژه لرستان مدیران دولتی عموما امنیت شغلی مستحکمی ندارند.خیل مدیرانی هستند که با آزمون و خطا از اموال عمومی تا به مرحله پختگی وکار آمدی نایل می شوند به دلایل مخالفت های سیاسی و بیشتر با مخالفت افراد غیر مسئول ناگزیرند غزل خدا حافظی را بسرایند!

بار ها خوانده ایم و شنیده ایم در کشور های پیشرفته ای نظیر ژاپن وآلمان بسیاری از مدیران در مسند های خود پیر می شوند و حتا می میرند.

قریب ۱۳۰ سال از پیدایش پدیده ی جذاب فوتبال می گذرد در آلمان به تعدادکمتر انگشتان دودست رئیس فدراسیون فوتبال آمده اند و رفته اند!

آخرین مدیر کل این کوی پرسنگلاخ جناب آقای خدانظر دریکوند بودند که هفتم دی ماه ۹۵ سکان این کشتی توفان زده را به دست گرفتند.

تلاش گسترده ای برای به ساحل رساندن کشتی آموزش از پس تلاطم ها به انجام رساندند. لیکن پس از فقط"چهارده"ماه مهار را از دست ایشان گرفتند.

در این ۱۴ ماه بحران آفرینان به جای کمک مشفقانه به پیشبرد آموزش و پرورش هر روز"مارهایی"از آستین درمی آوردند تا فضا را زهر آگین کنند. گاهی با تهمت "اباحی"گری و یا بزرگ نمایی یک اشتباه سهوی در چاپ یک کتاب غوغا سالاری می کردند.

در این اواخر هم وادار کردن مدیران معزول به ابقای غیر قانونی و تمرد از تصمیمات قانونی را به ارمغان آوردند.

عزل مدیر کل آموزش و پرورش لرستان و مرثیه ای برای آن


با اوصاف ذکر شده این جانب افق روشنی برای آموزش و پرورش لرستان و برون رفت از این دمل های چرکین سیاست زدگی، نمی بینم.

مدیر کل آینده باید بداند که ناخواسته به یک دوئل دعوت شده است ومع الاسف بیش ازآن که آموزش را مدیریت کند باید "نبرد"کند.هرچند باید"امیدوار"باشیم اما بپذیریم بازار مکاره سیاست بازان"پتیاره"است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

حذف پیک نوروزی و جایگزین شدن داستان گویی و داستان نویسی و داستان خوانی

حذف پیک نوروزی و جایگزین شدن داستان گویی و داستان نویسی و داستان خوانی برای دانش آموزان ابتدایی موجب  تقویت خلاقیت  و هم افزایي اجتماعی در فراسوی حقیقت کودکی است .
بسیاری از رنج های مدرن ما در یک تعین فرهنگی که مرتبط بودن همه چیزها را با همدیگر رد می کند ریشه دارد  این مهم در سال های ماضی در سایه نسخه های تجویزی پیک نوروزی  و شبيه آن فراموش شده بود .
اغلب صاحب نظران  تعلیم و تربیت اتفاق نظر دارند که فقر شادی و سلب آزادی  در كودكان موجب مرگ یادگیری و کور شدن خلاقیت مي شود .

در سال های گذشته  تعیین تکلیف اجباری به نام پیک نوروزی و مشق شب برای دانش آموزان ابتدایی مانع یادگیری مهارت های اجتماعی بود .
دستگاه تعلیم و تربیت پویا باید بدون نیاز به انجام تغییرات دایمی و بنیادی، در مسیر تغییرات سریع ملزم به داشتن راهبردهای انطباق پذیر و پاسخگو و کارا  باشد ؛ با اين ديدگاه، داستان گویی  روان خوانی و تقویت درک مطلب  دانش آموزان ابتدایی از سر میل و رغبت آرام آرام فاصله از رتبه تیمز و پرلز را هم  می تواند بهبود بخشد .


از طرفی سرعت رشد فن آوری در سیستم های مجازی با وجود مزایای فوق العاده اثربخش،کارکرد پنهانی نیز دارد که اوقات آموزش صرف حضور در تلگرام و سایت ها و شاید امور غیر اولویت دار می شود که موجب فاصله گرفتن با میراث کهن و ارزشمند قصه ها و روايت گري و و گوش جان سپردن به تجربه های داستان شده  است که حاوي پند و تجربه ارزشمند عاطفی و مهارت های شناختی و درک مطلب مي باشد که خالق امید ،شادی و مهارت گوش دادن است، به ویژه اگر از بزرگان خانواده  انتقال یابد باعث گرمی کانون خانواده و حرمت داری  خواهد شد.

حذف پیک نوروزی و جایگزین شدن داستان گویی

اعجاز زبان در سکوت پدیدار می شود . امیال، علایق ، آلام و آرزوها از عنفوان کودکی، نوجوانی در حقیقت  فراسوی تفسیر يعني تخیل که بنای تصورات خلاق است در داستان نويسي  تقويت و اوج می گیرد .
در ايده داستان گویی و داستان نویسی روایت های سرکوب شده زمان خودمان هم مثل معنویت گرایی ها احیا می شود و امکان شنیدن و دیدن که وجوهی از زندگی بامعنا است  و اکنون در زیر بار سنگین برنامه های تجاری ،سیاسی و اقتصادی زمانه سرکوب شده در تعلیم و تربیت جان تازه خواهد گرفت.


باور دارم بسیاری از رنج های مدرن ما در یک تعین فرهنگی که مرتبط بودن همه چیزها را با همدیگر رد می کند ریشه دارد .
رجعت به ادبیات ناب روایت گری و قصه گویی و داستان نویسی  علاوه بر ممانعت از سوء استفاده های تجاری از اوقات فراغت و شادی دانش آموزان ابتدایی باعث تحریک خلاقیت درونی و درک دقیق از جهان و فرهنگ صورت پذير خواهد شد .

حذف پیک نوروزی و جایگزین شدن داستان گویی

حتی می توان ادعا کرد  برگشت صحیح به داستان گویی و داستان نویسی وروایت گری و درک مطلب در ابتدایی به صورت آزاد در اوقات مقتضی كه امروز به بهانه حذف پیک نوروزی  طرح موضوع شده به نظر من با این تصمیم " یافتن خودمان به طرز کنجکاوانه درباره از دست دادن خودمان "صورت مي گيرد چون در این مسیر تحقق چند بعدی آرمان های بزرگ آموزشی از قبیل روان خوانی، ساده گویی، تخیل پروری و نشاط کودکی  با انتخاب آزاد همراه است که از منظر تعلیم و تربیت بالاترین امكانات برای کودکان نوجوانان فراهم مي شود.
از حیث فلسفی آگاهی به آگاهی تاریخی صورت می پذیرد و ترک خودبنیادی و تسلیم روش شناسی  شدن است .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور در یکی از شبکه های اجتماعی نوشت: همه مطالبات معلمان - حق التدریس پیش از پایان سال پرداخت می شود.

زنگ تفریح مدارس و جای خالی موسیقی و هنر در آموزش و پرورش   خواجه عبدالله انصاری می گوید :

دلی که در آن سوز نیست دل نیست

دل افسرده غیر از آب و گِل نیست

ما دانش آموزان را با نظام آموزشی خود افسرده ساخته ایم . رأس ساعت معین در مدرسه حضور داشتن یا سرکلاس رفتن ، تدریس معلم را صُم بُکم عُمی شنیدن ، در زنگ سیاحت سه طبقه را پایین رفتن و سپس بالا آمدن در عرض 10 – 15 دقیقه و باز......

ما نشاط و شادی را از دانش آموزان برای راحتی خودمان ، مضایقه کرده ایم. زنگ های تفریح 10 – 15 دقیقه ای ، به کرّات در طی 12 سال تحصیل یادآور سربازخانه بودن مدارس کشورمان هست. دانش آموز در زمان کم چیزی بخورد یا سرویس بهداشتی برود یا محکوم به تداوم حفظیات درس برای تحویل به رأس هرم در زنگ بعدی گردد؟

  موسیقی گوش کردن لزوما به معنای مطربی نیست ، هدف بازیابی توان از دست رفته است هر دانش آموز 12 سال از بهترین شرایط سنی خود را در محلی بسر می برد که خاطرات خوشی در آینده برای او در آن رقم نمی خورد. 12 سالی که مساعدترین سن برای یادگیری دانش و مهارت و فنون است اما ما فقط به سوادآموزی بسنده می کنیم.

استفاده از هر دو واژه زنگ سیاحت یا تفریح در کشور ما ناصحیح است ، چون تفریح یعنی:

کاهش فشارعصبی .
حس شادی و بی خیالی.
به مسئولیت ها نیندیشیدن.
اختصاص زمانی برای خود.
انجام فعالیت های مسرت بخش.
و
سیاحت یعنی سیر و سفر و گردش .

حال به نظر شما معلم یا دانش آموز کدام یک از این فعالیت ها را برای رفع خستگی و تجدید قوای ذهنی و جسمی خود انجام می دهد؟ ما در زمان 10 – 15 دقیقه بین دو کلاس ، به کدام یک از این معانی سیاحت یا تفریح نائل می گردیم؟

زنگ تفریح مدارس و جای خالی موسیقی و هنر در آموزش و پرورش

چرا جای بازی و هنر و موسیقی در مدارس ما خالی است؟ چرا بهایی برای این بُعد فرهنگی در مدارس ما جهت ترویج و فراگیری و اثرگذاری آن داده نمی شود ؟

با توجه به افزایش مدارس یک شیفته می توان جذابیت برنامه ها را در مدارس طوری برنامه ریزی نمود که معلم و دانش آموز برای شنیدن صدای زنگ آخر و رفتن به منزل به کرّات ساعت خود را نگاه نکنند یا هنگام شنیدن صدای آن از مدرسه به بیرون خیز برندارند و یکدیگر را برای سبقت در بیرون رفتن از مدرسه هول ندهند.

شما دست اندرکاران امر آموزش کشور به چرایی این فرار از کلاس و مدرسه هیچ می اندیشید؟ به شادی آنان برای تعطیلی ناشی از بارش برف یا در سه دهه اخیر ناشی از آلودگی هوا؟

پاک کردن صورت مسأله به جای حل آن رویه عادی ما گردیده است. اما این راه کار نیست ، این پنهان کردن صورت زشت و کریه المنظر معضلات آموزشی است. آن دانش آموز نیز یاد می گیرد که ساده ترین و کوتاه ترین مسیر در برخورد با مشکلات ، ندید گرفتن آنهاست و این بدآموزی تبدیل به یک فرهنگ عمومی در لایه های پنهان جامعه می گردد. همان داستان تکراری گذاشتن تخته پاک کن لای دری که مشکل بسته شدن دارد. معلم جامعه ما به دانش آموز یاد می دهد که برای ادامه فعالیت کلاسی لازم است در بسته شود پس با گذاشته شدن پاک کن لای در ، به دانش آموزان یاد می دهد که دردهای بیشمار جامعه ما نیاز به مُسکن دارند نه درمان.

زنگ تفریح مدارس و جای خالی موسیقی و هنر در آموزش و پرورش

زنگ سیاحت برای رفع خستگی و تجدید قواست نه برای افزایش استرس و برخورد معاون و معلم با دانش آموز یا بُدو بُدو کردن دانش آموز جهت انجام کارهایش . قبلا در نوشته ای در مورد نقش ورزش در مدارس ، از شهرداران تقاضا کرده بودم تا بخشی از وسایل ورزشی کم خطر پارک ها را به مدارس بیاورند و با نصب آنها در حیاط مدارس، کودکان و نوجوانان را به تحرک بیشتر وادارند تا هم سلامتی روحی – روانی آنان تضمین گردد و هم با تضاعف انرژی، امر آموزش تقویت گردد.  چرا جای بازی و هنر و موسیقی در مدارس ما خالی است؟

با افزایش زنگ سیاحت و با پخش موسیقی و فراهم سازی امکان تفریح و بازی کودکان و نوجوانان در مدارس ، رغبت آنان را برای حضور در مدارس بیفزاییم. موسیقی گوش کردن لزوما به معنای مطربی نیست ، هدف بازیابی توان از دست رفته است. لوازم ورزشی را فقط در زنگ ورزش در اختیار دانش آموزان قرار ندهیم ، اجازه تحرک و فعالیت به آنان بدهیم ، یا اگر هزینه نگه داری وسایل ورزشی برای تربیت بدنی گران تمام می شود حداقل اجازه دهیم خود دانش آموزان وسایل ورزشی بیاورند.

علاوه بر توجه به اهمیت این مسأله باید به امر تغذیه دانش آموزان و معلمین خصوصا در مناطق محروم نیز اندیشید. ما در توزیع شیر مدارس توفیق چشمگیری نداشتیم. دانش آموزان برخی از مناطق کشور از سوء تغذیه شدید رنج می برند.
از آنجایی که امر تغذیه در ساعات آموزشی برای بازیابی توانایی یادگیری دانش آموزان خیلی مهم است می توان بخشی از یارانه را برای مدارس محروم مناطق شهری و روستایی اختصاص داده و مواد غذایی مفید و مقوی مؤثر در بازیابی نیروی فکری و جسمی دانش آموزان تقدیم نمود تا شدت اثر سوء تغذیه ناشی از ناتوانی اقتصادی آنان را بدین طریق جبران کنیم.

خیلی از دانش آموزان عادت به صرف صبحانه ندارند یا برای به موقع رسیدن به مدرسه مجبور به حذف این وعده غذایی مهم می باشند. بدین طریق مشمولین هر سه علت یعنی فقر ، عادت به نخوردن صبحانه و وقت نکردن جهت میل آن ، پوشش داده می شوند. نیک می دانید که اثرات گرسنگی یا تغذیه نامناسب فقط بر سلامتی یا کوتاهی قد کودکان نیست بر کارآیی مغز آنان نیز اثرات منفی دارد. وظیفه اصلی مسئولین باید تغذیه روح و جسم کودکان در مدارس باشد.

زنگ تفریح مدارس و جای خالی موسیقی و هنر در آموزش و پرورش

در کشور ژاپن در مدارس تمام مقاطع تحصیلی ، برای اطمینان از غذای سالم و متعادل دانش آموزان طبق یک منوی استاندارد که نه تنها توسط سرآشپزهای واجد شرایط بلکه توسط متخصصان مراقبت‌های بهداشتی نیز طراحی شده است ، برای وعده ناهار غذا پخته می‌شود. همه دانش‌آموزان همراه معلم در کلاس درس و روی میزهای استانداردی که با توجه به قد و قامت آنها طراحی شده ، ناهار می‌خورند . هدف از این اقدام ایجاد روابط مثبت میان معلم و دانش‌آموز است.
دانش‌آ‌موزان ژاپنی 8 ساعت در مدرسه حضور دارند ، اما جدا از آ‌ن حتی در تعطیلات آخر هفته یا تعطیلات اعیاد ملی و مذهبی ، مطالعه سر جای خود قرار دارد و آنها بر اساس برنامه آموزشی تدوین شده پیش می ‌روند.

دانش آموزان در کشور ژاپن با آموزش هنرهای سنتی که نیازمند دانش زبانی است ، ارزش و احترام زیادی برای هنرهای فرهنگی خود قائل می شوند. بودجه‌های هنگفتی صرف تجهیز مدارس به کتابخانه، آزمایشگاه، زمین بازی، وسایل ورزشی، استخر شنا، سالن نمایش، وسایل سمعی و بصیری و حتی گلخانه می‌شود. ***

و ما برعکس تمامی کشورها طی طریق کرده و به تقابل نقش معلم و دانش آموز با هر ابزار فیزیکی و غیر فیزیکی دامن می زنیم و همین فاصله بین آن دو را روز به روز بیشتر و بیشتر می کند.

مدرسه مکانی برای شکنجه دانش آموزان یا معلمان نیست.
مدرسه مکان خشم و غضب و اِعمال قدرت نیست.
مدرسه مکان خاطرات تلخ زندگی کودکان نیست.
مدرسه مکان ترویج اندوه و یأس و نومیدی نیست.
مدرسه دارالتأدیب نیست.

زنگ تفریح مدارس و جای خالی موسیقی و هنر در آموزش و پرورش

مدرسه مکانی مقدس است که وظیفه آن تعلیم و تربیت نیروهای جوان برای جایگزینی نیروهای سالخورده و از کار افتاده است. مدارس کشور را دریابیم.

همه این موارد فقط در صورت تدوین برنامه ای نو و هدفمند در بطن نظام آموزشی ممکن می گردد و ضرورت اولیه این کار افزایش زنگ های سیاحت از 10– 15 دقیقه به حداقل 30 دقیقه می باشد. معلم و دانش آموز برای حضور منضبط در رأس ساعت معین در کلاس درس ، نیازمند بازیابی توان خویش هستند. مَخلص کلام آن که روند حاکم در مدارس به نفع آینده هیچ بخش کشور نیست. به خود آئیم و قدری تفکر کنیم.
 وظیفه اصلی مسئولین باید تغذیه روح و جسم کودکان در مدارس باشد  نظم و وقت شناسی برای حضور در کلاس درس و مدرسه هم برای دانش آموز و هم معلم ، وقتی ممکن می گردد که جذابیت های ساختار آموزشی ما کشش و گیرایی داشته باشد.
این نوشته ، هیچ نوع تناقضی با ضرورت تنظیم دقیق ساعت آموزشی از سوی مسئولین و حضور به موقع معلم در کلاس درس ندارد. بلکه در راستای اجرای درست همان هدف نگاشته شده است. ما دو اصل را باید رعایت کنیم:

1 - ساعت آموزشی ما بایستی واقعی باشد نه مجازی. دو ساعت آموزش مساوی است با دو ساعت آموزش نه 75 تا 85 دقیقه.
2 - آغاز حقیقی درس در رأس ساعت معین با حضور به موقع دانش آموز و معلم در کلاس ممکن می گردد.

نظیری قرنها پیش بیت زیر را سروده و به یادگار گذاشته است . زمانی که چوب فلک بود و جهل استاد برای تربیت. امروز معلم دیوان محبت هم بسراید چون شرایط دیگر فراهم نیست ، تلاش فردی او بی اثر یا کم اثر است. تحول اصلی باید در تارو پود مدارس کشور صورت بگیرد، امروز چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید .

در شعر زیر اگر اجازه داشتم که یقین ندارم ، به جای معلم ، مدرسه جایگزین می کردم ، چون بیشتر منظور نظرم در این نوشته ، مدرسه است.

محمد حسین نظیری نیشابوری می گوید:

درس معلم ار بود زمزمۀ محبتی

جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

**آشنایی با آموزش و پرورش ژاپن ،کد خبر: ۱۳۲۶۴۹ - 96/10/20


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دانش آموز

گروه اخبار/ جمعی از معلمان حق التدریس آزاد با ارسال نامه ای به صدای معلم نسبت به فعال نبودن کد پرسنلی آنان در سامانه اسکان فرهنگیان انتقاد کرده اند .

« صدای معلم » منتظر پاسخ و اقدام مسئولان وزارت آموزش و پرورش است .

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور