کشته شدن شریف باجور خدمتگزار و دوستدار صمیمی و صادق محیطزیست به همراه سه تن دیگر از یارانش را به مردم مریوان تسلیت عرض میکنیم.
به امید آن که روزی احترام و نگهداشت محیط زیست جزئی لاینفک از زندگی و باورهای مردم ما شود .
پابان پیام/
بدون تردید پزشکان مهمترین صنف در کشور هستند که بر سیاستگذاری در حوزههای مرتبط حضوری موثر دارند. آنان در تامین منافع خویش بسیار قدرتمند عمل میکنند و بر نهادهای سیاستگذار و تصمیمگیر تاثیر میگذارند.
مدتهاست در مورد سایر اصناف قدرتمند و تاثیرگذار جست و جو میکنم؛ در رسالهام (باقری، 1396) به این جمعبندی رسیدم که تشکلهای کارگری در «سیاستناگذاری» (نامی که در آنجا برای مانعگذاری بر سر راه سیاستگذاریها و توقف یا انحراف آن گذاشتهام)، تا حد زیادی موفق عمل کردهاند اما در «سیاستگذاری»، کنشگران خوبی نبودهاند.
کوشش سیاستگذاران و قانونگذاران در تدوین برخی سیاستها علیه این صنف، در دو مرحله خنثی میشود: مرحله نخست، قرارگرفتن اعضای صنف در جایگاه مشاور سیاستگذار؛ مرحله دوم فشارهای رسانهای و گروهی
اینک اما میتوانم با حد درخور توجهی از اطمینان بگویم که صنف مهم دیگری که در هر دو وجه سیاستگذاری و سیاستناگذاری، در تقویت منافع خود موفق و موثر عمل کرده، «هیئت علمی دانشگاه»ها بودهاند.
بهخوبی آگاهم که پس از نگارش این متن، از سوی دوستانم به «عدم فهم رسالت دانشگاه» و اهمیت دانش، متهم خواهم شد اما همانطور که هاله قدسی پزشکان مانعی در برابر مواجهه نقادانه و بهبود وضعیت سلامت در کشور است، هاله قدسی اساتید نیز چنین کارکردی دارد؛ بنابراین نهتنها خود را به عنوان یک دانشآموخته علوم اجتماعی موظف به نقد میدانم که اساتید را هم به خودانتقادی در این زمینه فرامیخوانم.
اساتید دانشگاه در عرصههای تصمیمگیری نفوذ گستردهای دارند و ضمن ارائه رهنمودهایی در سایر حوزهها، آگاهانه یا ناآگاهانه از منافع خویش نیز در این میان حمایت میکنند. آنان در جایگاه مشاور قرار گرفته و سهم درخور توجهی در رشد/ عقب ماندگی کشور دارند.
به جرات میتوان ادعا کرد که پشت هر مدیری از جمله مدیران ناکارآمد، مشاوری از این صنف قرار داشته و دارد که برخی از رهنمودها را برای آن مدیران تعیین کرده است. آنان نفوذ گستردهای در نظام اداری و دولتی داشته و در تمام ارکان تصمیم گیری، هماهنگی و گاه اجرا حضور دارند.
این حضور مستمر هرگز بدین معنا نیست که هیئت علمی دانشگاه ها تماما براساس منافع خود عمل میکنند. اما نتیجه فرعی و گاه حتی ناآگاهانه آن، تقویت منافع صنفی (نه لزوما فردی) آنان است.
در مقام مصداق در حوزه سیاستگذاری اجتماعی، میتوان به استثناهای قوانین بازنشستگی اشاره کرد:
همه شغلها در دوره بازنشستگی حداکثر تا 7 برابر حداقل حقوق میتوانند مستمری دریافت کنند اما براساس قوانین، چهار گروه سقفی برای دریافت مستمری نداشتهاند:
قضات، دیوان محاسبات کشور، کادر سیاسی وزارت خارجه و «اعضای هیات علمی دانشگاهها»!
سه گروه نخست، در جایگاه حاکمیتی قرار داشته و منافع خود را در کنار منافع نظام تعریف میکنند اما اعضای هیئت علمی که در نهایت خود را مستقل از حاکمیت و در جایگاه یک صنف تعریف میکند، با چه توجیهی در کنار سایرین قرارگرفته است؟
این موضوع تنها به سقف مستمری محدود نمیشود بلکه پاداش پایان خدمت اعضای هیئت علمی نیز فاقد سقف است! در مواردی (هرچند نادر) پاداش مذکور به 900 میلیون تومان هم میرسد. آنان نفوذ گستردهای در نظام اداری و دولتی داشته و در تمام ارکان تصمیم گیری، هماهنگی و گاه اجرا حضور دارند
این تبعیض، نه زاییده دوران اخیر که حداقل از دهه 1360 وجود داشته است:
ماده 4 قانون اصلاح پارهای از مقررات مربوط به پایه حقوق اعضاء رسمی هیأت علمی (1368)، صراحتی قابل توجه دارد؛ به مفاهیم این ماده نگاه کنید: براساس ماده مذکور، حقوق بازنشستگی هیات علمی نباید «در هیچ مورد» از «بالاترین حقوق بازنشستگی» مستخدمین مشمول قانون استخدام کشوری «کمتر» باشد.
کوشش سیاستگذاران و قانونگذاران در تدوین برخی سیاستها علیه این صنف، در دو مرحله خنثی میشود:
مرحله نخست، قرارگرفتن اعضای صنف در جایگاه مشاور سیاستگذار؛ مرحله دوم فشارهای رسانهای و گروهی.
سیاستهای معدودی ممکن است از فیلتر مرحله نخست عبور کنند که یکی از آنان تلاش کمیسیون تلفیق مجلس برای اعمال سقف بر پاداش پایان خدمت آنان و نیز ممنوعیت افزایش حقوق بالای 50 میلیون ریال در بودجه 97 بود اما سیل هجوم به این سیاست کمنظیر بود: از نامه 34 تشکل دانشگاهی تا مصاحبههای متعدد اعضای صنف. یکی آن را مغایر با سیاستهای کلی نظام در مورد توسعه آموزش و پژوهش میدانست، دیگری آن را با حقوق اساتید دانشگاه در ایالات متحده مقایسه میکرد. «فرار مغزها» و «بازنشستگی گسترده» اعضای هیئت علمی، «عواقب خطرناک برای آموزش عالی» و افول دانش و پژوهش در کشور و... بخشی از بازتاب رسانهای نسبت به این موضوع بود.
در نهایت اعتراضات نتیجه داد و قضات و اعضای هیئت علمی مستثنی شدند.
برای روشنتر شدن این موضوع تنها به تیترهای «اخبار مرتبط» در لینک زیر توجه کنید
isna.ir/news/96103015887
کانال سیاستگذاری اجتماعی
ویدئویی در کانال های تلگرامی در حال دست به دست شدن است که در آن وزیر آموزش و پرورش کشور در بازدیدی از یک مدرسه پسرانه، زمانی که به جمعی از بچه های مدرسه پیشنهاد مسابقه فوتبال می دهد و به شوخی به آنها می گوید که در این بازی خواهید باخت، یکی از بچه ها در پاسخ می گوید: " ما که همه چی رو باختیم، اینم روش!"
از منظر گفتمانی طبیعتا می بایست این متن را به کنتکست و بستر اجتماعیِ برآمده از آن بازگردانیم تا زمینه و روایت/های منتهی به آن را به شکلی عمیق تر فهم کنیم. بلوغی که مهمترین مشخصه ی آن انزواطلبی، بی تفاوتی و عدم تمایل برای مواجه با کلیت جامعه و ماهیتِ در جریان آن است
این عبارت گفتاری زبان ناطقِ ناخودآگاهِ بخشی بزرگ اما بی صدای جامعه است. صدای پدری که هر شب فریاد اعتراضِ نداری و شرمساری اش را به خانه می آورد، صدای برادر و خواهر بزرگ ترِ تحصیل کرده ی بیکاری که توان برآوردن نیازهای اولیه خود را هم ندارند، یا نگاه پر درد مادری که در سکوت خویش اشک هایش را برای تسکین همه رنج های خانواده اش پنهان می سازد.
منظور از "ما"یی که در این جمله مطرح شده کدام است؟ خانواده؟ دوستان؟ هم نسلان؟ یا کلیت جامعه ای که دردها و زخم های عریان و عمیقش سن بلوغ اجتماعی را تسریع بخشیده است؟ مفهوم "باختن"، نشانی/نشانه ای از کدام رویداد اجتماعیِ به نفس افتاده ای است؟
شاید بدترین رخداد برای هر جامعه ی انسانی این باشد که نقش آفرینان آن امکان ترسیمِ افق های آینده را برای خود و اهدافشان از دست بدهند یا به عبارتی امکان چنین تصویر سازی از آنها سلب شده باشد.
ساختارهای اجتماعی و شرایط و زمینه های برسازنده آنها مدام در حال تولید و بازتولید سوژه های پیش برنده مقاصد خویش هستند و در این میان ساختارهای ناقص و مبهم، سوژه های "ناقص، مبهم و اتفاقیِ" خود را تولید و تثبیت می کنند. واکنشگرانی که واقعیت را قربانی فهم اتفاقی و مواجهات سطحی خود می نمایند. با نگاهی به نظام های اجتماعی - اقتصادی در ایران و رویکردهای عاملیت و مشارکت زدایانه ی آنها می توان به ابعاد مختلف جامعه ای در حال فروپاشی پی برد؛
نظام آموزش و پرورشی که به دنبال برساخت سوژه های سخیفِ کنکوری است - "بچه زرنگ "، حسود، تنگ نظر، اتمیزه شده و فاقد درک عملکردهای جمعی.
نظام آموزش عالی که با کمی نگری و تقلیلِ کل فرایند تحصیلات عالی به تولید انبوه مقاله و پایان نامه، عملا رسالت اصلی این نهاد که خلق انسان اجتماعی و شهروندِ مسئولِ دارای تخیل، خلاقیت و خودانگیختگی است را به حاشیه رانده است. بازار کسب و کار و مکانیزم های اقتصادی مبتنی بر نصیبِ هرچه بیشتر سود و فاقد توان تنظیم قوای طبقاتی که به تولید نیروی کارِ سرخورده، خسته و هراسانی انجامیده که اولویت اول و آخرش غم نان است و بقایِ قالبِ جسمانی.
بی تردید در چنین بستری "ما"یِ اجتماعی، همه چیزش را از کف داده است. توسعه و راه های آن پیش از هرچیز مستلزم شکل گیریِ فهم و درک توسعه خواهی در خودآگاه جمعی است. امری که در جامعه ایران و در چنین فضایِ فردی شده، درهم شکسته، مبهم و معنازدوده ای دور از ذهن و حتی تصور است. برای بچه هایی در این سن بازی های گروهی و تیمی نظیر فوتبال (شاید به جرات بتوان گفت که صادقانه ترین لحظات ورزشی در همین دوران زندگی رخ می دهد) و برد و باختِ حاصل از آن پدیده ای بسیار مهم و اثر بخش در مناسبات دوستی، نقش پذیری، مدارا طلبی و تجربه امر اجتماعی در قالب گروه همالان است. نظام آموزش و پرورشی که به دنبال برساخت سوژه های سخیفِ کنکوری است - "بچه زرنگ "، حسود، تنگ نظر، اتمیزه شده و فاقد درک عملکردهای جمعی
بُرد و باختی که تصویر سازی های عمیق ذهنی را برای رقابت های بزرگ تر زندگی برایشان ممکن می سازد. اینکه این بخش مهمِ شکل گیری شخصیت در چنین فضایی به امری پیش پا افتاده برای آنها بدل شده، روایتگرِ نوعی بلوغ زودرس اجتماعی است، بلوغی ناخواسته که به انتزاعی شدن هر چه بیشترِ زندگی و مناسبات جمعی و تعاملی آن برای نسلی می انجامد که خود را از هم اکنون و به شکلی خودآگاه در جایگاهی فرودست و منفعل و شکست خورده در منازعاتِ از دست رفته ی طبقاتی تصویر می کند. بلوغی که مهمترین مشخصه ی آن انزواطلبی، بی تفاوتی و عدم تمایل برای مواجه با کلیت جامعه و ماهیتِ در جریان آن است.
پاسخ این نوجوان به وزیر آموزش و پرورش، نه انعکاس شکستی صرفا ساختاری برای مناسبات تصمیم سازِ قدرت که بار سنگین و بر زمین نهاده و رها شده ی انگیزه ی احیای وطن است.
شبکه جامعه شناسی علامه
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ یکشنبه 4 مرداد نمایشگاه دستاوردها و عملکرد یکساله وزارت آموزش و پرورش در دولت دوازدهم با حضور خبرنگاران ، وزیر آموزش و پرورش و مسئولان ستادی و اداری در دبیرستان ماندگار البرز برگزار گردید .
مطابق اعلام مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش روزانه و به مدت یک هفته معاونین وزیر و مسئولان ستادی وزارت آموزش و پرورش مطابق جدول زمان بندی شده در این نمایشگاه حضور پیدا کرده و نشست رسانه ای خواهند داشت .
نشست رسانه ای معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش فردا سه شنبه برگزار می شود .
نکته قابل توجه در این غرفه غلط املایی یکی از تابلوها می باشد .
پایان گزارش/
آری !
باز هم نوشتن حس و حال عجیبی به آدم می دهد،این حس آن قدر عجیب است اگر حالت هم گرفته باشد این خصیصه باعث آرامش می شود.
در اتوبوس نشسته بودم و خیلی در فکر فرو رفته بودم. ذهنم پر از سوالات نامرتبط و ناخوشایند بود. روز پر کاری را سپری کردم اما نمی دانم دستاورد این روز چه بود.
اگر یافته ای در اختیار کسی قرار دادید و نتیجه ای در دنیای واقعی زندگی به صورت عملی نشان نداد بدانید که آن یافته و آموزش اشتباه بوده است از این سوالات نامرتبط که ذهن را ساعتی پاندول مانند حرکت می داد بر روی یک موضوع مصمم تر کرد .بعد از یک مکالمه کوتاه در مسیر به این نتیجه رسیدم که به راستی بازی با سرنوشت دیگران در مطالعه درسی چیست؟ چرا ما درس می خوانیم؟ مدرسه چیست؟ چرا به مدرسه می رویم؟ اگر به مدرسه نرویم چه اتفاقی می افتد؟در مدرسه مگر قرار است چه چیزی یاد بگیریم؟ چرا باید برای موفقیت خود البته در یک بعد زندگی که چندان هم تضمینی ندارد فراگیران خود را به بردگی می گیریم؟ ذهن این عزیزان باید خام باشد؟ بچه ها را مدرسه می فرستیم تا حافظه مدار بار بیایند؟ آنها را می فرستیم تا با یک عدد و نمره اندازه گیری کنیم آن هم به صورت کمی؟ داریم رقابت را به بچه ها یاد می دهیم و بدون اینکه به دیگران کمک کنیم؟ چرا داریم تجارت می کنیم؟چرا به فکر این عزیزان نیستیم؟ مگر واقعا زندگی فقط منبع درآمد برای یک سری موسسات خصوصی شده و بچه ها را به صورت فریز شده بیرون تحویل دهند؟
چرا بیلان کاری خودشان را نشان نمی دهند؟چرا ب هصورت واقعی با این عزیزان صحبت نمی کنند؟چرا شماها به جای این عزیزان تصمیم می گیرید؟ مگر شما چه تخصصی دارید؟در این زمینه چه مطالعاتی داشته اید؟ فقط بنگاه راه انداخته اید؟ شما می دانید با روح و روان این دوست داشتنی ها چه کرده اید؟ زندگی را برایشان استرس وار بار آورده اید. بیایید همبستگی مثبت را در بین خودمان ترسیم کنیم. و این زمانی میسر می شود که نفع جمع بر نفع فردی بچربد
به چهره شان خوب نگاه کرده اید؟ چهره ی معصومانه ای که دل هر فردی را ریش می زند.می دانید اوج بی اعتمادی را شما کاشته اید؟کسانی که با خانواده های خودشان،دوستانشان و دیگران از راستی سخن نمی گویند.چه بذری برایشان کاشته اید؟ در بوق و کرنا می کنید در دنیای مجازی،واقعی و غیره که اینان افتخار افرینانی هستند که امسال در فلان موسسه یا آموزشگاه به موفقیتی نائل شده اند.اما چرا نمی گویید که چند نفر ثبت نامی داشته اید و از بین هزاران نفر انگشت شمارانی بودند که این راه موفقیت خود را با تلاش خودشان به اینجا رسیده اند؟
به راستی بازخوردتان چه بوده است؟مدارس و آموزش خودتان را سر کلاس رها کرده اید به سمت موسسات خصوصی و منبع درآمد زایی رفته اید. مگر دانش آموز هم دانش آموز نیست؟مگر خودتان همان معلم نیستید؟ مگر کتاب هم کتاب نیست؟ مگر تعداد نفرات همان تعداد نفرات نیستند؟ پس چه چیزایی تغییر کرده است؟
آری !
وجدان اخلاقی عوض شده است.به خودتان بیایید.با هم رقابت نکنید.بیایید راه و رسم درست را تهیه کنید. به راستی از چه موقع ما به جای علاقه دیگران تصمیم می گیریم؟به جای دیگران انتخاب می کنیم؟ به جای دیگران حرف می زنیم؟ روش های جدید و نوین آمده اند.
تا کی می خواهیم دیگران را با تبلیغات سو فریب بدهیم؟ بیایید سرمشق مان عدالت آموزشی، راستگویی،درست رفتاری، صادقانه حرف زدن باشد نه به فکر جیب خود و دزدیدن از جیب دیگران باشد.
بیایید همبستگی مثبت را در بین خودمان ترسیم کنیم. و این زمانی میسر می شود که نفع جمع بر نفع فردی بچربد.
به راستی از تعامل بین دانش آموز و معلم چه می دانید؟که به جایشان نقل قول می کنید؟ از مسئولیت فردی چطور؟ داغ بزرگی است که یکی سوالی طرح می کند و نفر دوم ان سوال را جواب می دهد و در قالب یک پکیجی که هیچ دردی از یک دانش آموز را دعوا نمی کند و حتی باعث فشار بیش از اندازه بر خود فرد، خانواده، جامعه می شود به آنان داده می شود این همان ظلمی است که ما در واژه ای به نام کنکور و تاسیس موسسات و آموزشگاهایی با القاب شکیل می کنیم و در ذهن خام همه عزیزان می کنیم.
به جای اینکه آنان را خلاق، متفکر، کنجکاو، پرسشگر، مطالبه گر، نقادانه، جامعه باورانه، هدایت گرانه و .... بار بیاوریم، استرس زا و همیشه پریشان حال بار آورده ایم.
عاقبت خوبی ندارد که دیگران برای شما تصمیم بکیرد نمی شود با گرفتن هزینه های گزاف و کمر شکن کسی را موفق کرد،توصیه می کنم خانواده های عزیز هوشیار باشید، گول این تبلیغات فریبنده نخورید.اکر قرار است بچه های دلبند شما موفق باشد تا راه و رسم درست آموزش که همانا آموختن برای زیستن، در جمع زیستن و برای بهتر زیستن را یاد نگیرد هر هزینه ای هم صورت بپذیرد در دراز مدت نتیجه ای مطلوب برایتان تصور نمی کند و معکوس جواب می دهد.
اگر یافته ای در اختیار کسی قرار دادید و نتیجه ای در دنیای واقعی زندگی به صورت عملی نشان نداد بدانید که آن یافته و آموزش اشتباه بوده است.
بیایید این راه را خودمان عوض کنیم.مطمئن باشیم که این کار شدنی است.جیب دیگران را پرپول نکنیم.خودتان می دانید با یک مقایسه علمی از سال های گذشته افراد کمی بودند که در این راه موفق بوده اند.پس تعمقی بیشتر می توان از فاجعه ای نابخشودنی جلوگیری کرد.نباید خودم ان را سرزنش کنیم، به تفاوت های فردی هم احترام بگذاریم و بتوانیم آنها را به خلق موقعیتی بهتر که هم برای خود فرد و هم جامعه مفید است، تبدیل کنیم. بیایید با سرنوشت دیگران بازی نکنیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم - گروه گزارش/ نمایشگاه دستاوردها و عملکرد یکساله وزارت آموزش و پرورش از امروز و در دبیرستان ماندگار البرز آغاز به کار کرد.
گروه اخبار/
منصور مجاوری مشاور وزیر آموزش و پرورش در خصوص وضعیت حقوقی اردوگاه شهید باهنر تهران، اظهار کرد: مسائلی که مطرح میشود برخی درست و برخی نادرست است؛ برخی کارشناسی شده حرف نمیزنند.
وی ادامه داد: وزارت آموزش و پرورش قرار نیست اقساطی را پرداخت کند بلکه سازمان برنامه و بودجه و دولت مسؤول تأمین کننده این پول است.
مجاوری با بیان اینکه در حال حاضر ۲ سال گذشته و اقساط پرداخت شده است، گفت: ما بر اساس آییننامه و مصوبه دولت، این اختیار را داشتهایم که وثیقهای را بگذاریم و عرصه اردوگاه بر اساس نظر کارشناسی رسمی دادگستری قیمتگذاری شده است.
وی در پاسخ به این پرسش که عنوان میشود یکسوم قیمت اردوگاه تعیین شده است، افزود: زمان امروز را در نظر نگیرید که قیمت ملک چندین برابر شده است؛ آن زمان ۳ کارشناس رسمی، عرصه اردوگاه را قیمتگذاری کردند و هیچ ابنیه و هیچ اعیانی قیمتگذاری نشده است.
مشاور وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: این اقدام طبق قانون و آییننامهای است که کارگروه تعیین کرد و خوشبختانه همه اقساط تاکنون پرداخت شده است.
وی تصریح کرد: ما نباید آینده را با نگاه منفی ببینیم؛ همین تابستان چند ده هزار دانشآموز در اردوگاه برنامه دارند و فعالیتها در حال انجام است.
مجاوری با تأکید بر اینکه کار اشتباهی صورت نگرفته است، گفت: اقساط اردوگاه، بدهی آموزش و پرورش نیست که مورد غفلت قرار بگیرد بلکه بدهی دولت است و بر اساس تبصره قانونی پرداخت خواهد شد.
وی افزود: ۲ سال از اقساط باقی مانده است که بعد از آخرین پرداختی، در اختیار خودمان است البته اکنون هم برنامهها در اردوگاه برگزار میشود و این موارد روی کاغذ بوده است.
مشاور وزیر آموزش و پرورش تصریح کرد: اینکه مطرح میشود شرکتی تحت عنوان سوم شهریور ایجاد شده و غیبش زده است، این گونه نیست.
خبرگزاری فارس
به نام احسب الحاسبین و شکر الطاف و تفضّل آن ذات لایتناهی و با آرزوی توفیق الهی و زاد آخرت برای متولیانی که مطابق رهنمودهای امام خمینی (رضوان الله علیه) رضایخدا و آنچه واقعیت اقتضا میکند را در نظر داشته و گرایشهای سیاسی را کنار گذارده و برای رضای مخلوق،خدای ناخواسته به سَخَط خالق مبتلا نگشته و در حقیقت مجریان عدل الهی میباشند.
روی سخن و عرائضم خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی بالاخص اعضای محترم کمیسیون آموزش و تحقیقات میباشد که با گذشت قریب به دوسال کش و واکش های بین این کمیسیون و صحن علنی مجلس اختتاماً طرحی را به تصویب رساند که متأسّفانه «مِنَ البَدو الی الخَتم» حسن المآب یک گروه بود و لا غیر!
والله فغان کز هرچه ترسیدیم به آن رسیدیم و باز علی الدوام قانون برای ما سوزن شد و به زمین فرو رفت.به راستی که از هر جا سنگ آید به پای لنگِ ما آید.
یاللعجب که ما تاکنون مهره کور نخ میکردیم و آنچه را که با هزار«یاحسین» جمع کردیم عدهای با یک «یاعلی» بردند و فَرای شایستگیهای کافی و ناکافی با شعار آزموده را آزمون خطاست خود را از آزمون رهانیدند تا خود را اَعالی و ما را اَسافل بنامند و از باغ به آن بزرگی غوره را نصیب ما نمودند ، محققاً بزرگان چه زیبا نقل کرده اند که «آتش چنان نسوزد فتیله را که عداوت بسوزد قبیله را».نمایندگان خانه ملّت!
همگی نیک می دانید که ملاک در تمامی کارها و عرصهها قانون است و توجه به کیفیت در تصویب لوایح و طرحها و قوانین گرهگشا و پرتأثیر، جامع،سنجیده، کارآمد، روان،شفاف و روزآمد با بهرهگیری از خردجمعی و کارشناسی در تدوین آن از جمله ضرورتها و اولویتهایی هستند که در رهنمودهای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری به آن اشاره شده تا نصب العین نمایندگان قرار گیرد تا دوره مسئولیت خودرا به حسنهیی ماندگار و نه سیئهیی دامنگیر مبدل سازند.
آقایان و حضرات عزیز!
قطعاً و یقیناً به خوبی واقفید که قال رسول الله صلی الله علیه و آله:«إنَّ العَدلَ میزانُ اللهِ تَعالی فِیالارضِ» و همچنین فرموده اند: «أنَّ اللهَ یأمُرُ بالعَدلِ والاِحسان» علی القاعده نباید محو خاطر گشت آنان که عدالت را از خاطر بردهاند در حقیقت قندیل شب افروز خود را به پستو راندهاند، اما آنچه از مصوبه مورخ سهشنبه 16/ 5 / 97 با گذشت مقارن به دوسال انتظار می رفت قانونی جامع و کامل و بینقص از آب درآید بسی متحیّرانه در کمتر از ۴ دقیقه به تصویب رسید و مع الاسف از «بای بسم الله تا تای تمّت» من جمیع جهات آن سرشار از تبعیض و رجحان بلامرجّح بود که فیالواقع عدالت را به تمسخر و فروغ امید را به خاموشی بدل نمود که تصویب این گونه قوانین در طلیعه و پیشانی نظام جمهوری اسلامی به مصلحت نیست که چنانچه فقهای محترم شورای نگهبان نیز مُهر تأیید بر آن زنند باید داد از منصف بودن نظامی سر داد که شریعت محمدی را راهنمای خویش مبذول نموده است.
علی ای حال برخی از این تبعیضات گروهی که اینک لباس قانون برتن نموده را برشمرده ، باشد که مسیحا نفسی آید و خط بطلانی بر ویژهنگریها نگارد و این خلقالله را از یوغ بیعدالتی رهانده و با استماع ندای «هَل مَن ناصِر یَنصُرنی» حق را بر مسند محق نشاند و فی نفسه با یدبیضایی خود حق و عدالت را که در گردونه تلاطم و تلازم میچرخند را ممزوج یکدیگر سازد.
۱- در این مصوبه مفاد مواد ۳ و ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی و نیز مواد ۷ و ۸ منشور حقوق شهروندی نقض شده است.
۲- برای آموزشیاران و آموزش دهندگان مستمر نهضت سوادآموزی (دونفر و بالاتر) واکسن پیش از ورود و پیش از خروج تجویز شده یعنی ابتدائاً در بدو ورود با توجه به شروطی که در بطن مصوبه گنجانده شده باید در یک آزمون داخلی که توسط وزارت آموزش وپرورش برگزار میشود شرکت جویند تا پس از قبولی با طی یک دوره آموزشی حداقل یکساله در دانشگاه فرهنگیان و سپس شرکت در آزمون پایان دوره و قبولی در آن تا پایان قانون پنجساله برنامه ششم توسعه به استخدام درآیند اما در مقابل کلیه معلمین حق التدریس و مربیان پیش دبستانی بدون هیچ گونه آزمونی در بدو ورود تنها باید در یک دوره آموزشی در دانشگاه فرهنگیان که حتی مدت زمان این دوره نیز مشخص نشده و بنابراین می تواند از یک ساعت تا یک روز باشد شرکت کنند و پس از قبولی در آزمون پایانی از سال دوم قانون پنجساله برنامه ششم توسعه به استخدام درآیند.
۳- برای آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی همچو مصوبه اصلاحیه تبصره ۱۰ ماده ۱۷ که با لحاظ واژه «تجمیعی» واتیکانیزه شد و به ورطه ذهول و دیار باقی شتافت تا مربیان آن که نه تنها از آتشش گرم نشدند بلکه از دودش نیز کور شدند حال باز واژه دیگری تحت عنوان «مستمر» مقوَّم گشته تا همان سناریو و سرنوشت اسبق دوسال پیش تکرار گردد اما در مقابل برای معلمین حق التدریس و مربیان پیش دبستانی هیچگونه واژه «مستمر یا غیرمستمر» ملحوظ نگشته است.
۴- برای آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی پیش از ورود به دانشگاه فرهنگیان دو فیلتر «تجمیعی» و «مستمر» در نظر گرفته شده تا تعداد آنها به ۱۹ هزار نفر تقلیل یابد اما در مُحاذی معلمین حق التدریس و مربیان پیش دبستانی و جاماندگان که تعداد آنها بالغ بر ۴۱ هزار نفر میباشد از این فیلترها مبرا هستند.
۵- این مصوبه بدون دوراندیشی مکفی اغلب معلمین حق التدریس و مربیان پیش دبستانی و جاماندگانی که در آزمون داخلی سال ۹۰ حد نصاب قبولی را کسب نکردهاند تنها به سبب وجود تجربهکاری بدون آزمون به استخدام رسمی تبدیل وضعیت میکند به این ترتیب پیش بینی میشود وزارت آموزش وپرورش عن قریب موظف خواهد شد در سالهای آتی معلمین خرید خدمات آموزشی را نیز با این اسلوب و معاذیر به استخدام درآورد.
۶- با التفات به اینکه دانشجو معلمانی که با مدرک تحصیلی دیپلم از طریق کنکور سراسری جذب دانشگاه فرهنگیان شده و سنوات آنها نیز از ۴ به ۳ سال تنزل پیدا نموده و پس از طی دو سال از سنوات خویش برای تدریس رهسپار مدارس دولتی می شوند لحاظ داشتن حداقل یک دوره یکساله در این دانشگاه برای آموزش دهندگانی که دارای مدارج کارشناسی و بالاتر بوده و نیز گواهی صلاحیت حرفهای و آشنایی با سواد آندارکوژیک را در چنته داشته و بهطور حتم سایر مشمولین طرح از این مزیت معرّا میباشند، تجلی نگاه عاقل اندر سفیه و تحقیرآمیز نگارندگان طرح به این مربیان و بیسواد متصور شدن آنهاست.
۷- با استناد به اظهارات رئیس مرکز برنامه ریزی و معاونت نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش این مصوبه با شرط و شروط اعمال شده از جانب مجلس تنها حدود ۳۰ تا ۳۲ هزار نفر را در طول ۳ سال آینده جذب این وزارتخانه می نماید بنابراین به نظر می رسد با توجه به اینکه آمار معلمین حق التدریسی دارای کد پرسنلی ۳۱ هزار نفر میباشد مسلماً این مصوبه فقط پیشکش آنها خواهد بود و مابقی تماشاگرند.
۸- بار مالی ناشی از اجرای این طرح مقرر گردیده از محل حذف حقوق حق التدریسی های تعیین وضعیت شده در بودجه سنواتی تأمین شود که این مورد نیز با توجه به حق الزحمه دریافتی این معلمین که کمتر از یک دوم حقوق معلمان رسمی بوده اندکی محیر العقول است.اینک باید به حضراتی که خود را تحت عنوان پیگیران و دلمشغولان این طرح معرفی و به قول خود تصویب آن را به آبروی خویش گره زده بودند گفت: خدا قوت! دست مریزاد!
ارچه گفتنی است با التقاط به منویات مقام معظم رهبری که خطاب به نمایندگان خانه ملت فرمودند:
«مجلس قوه مفکّره کشور است فکر در لباس قانون تجلی و بعد در سراسر وجود کشور سریان و جریان پیدا میکند چیزی که دائم باید در نظر باشد این است که ببینیم فکر این قوه مفکّره اولاً نسبتش با ارزشهای انقلاب چیست ثانیاً نسبتش با جامعه با مشکلات کشور و با نیازهای مردم چیست اگر اولی نباشد قانون مثل شاخه از درخت بریده اصالت خود را از دست خواهد داد و دیگر قانون اصیل نیست اگر دومی نباشد قانون اصیل و مشروعیت دارد اما مقبولیت ندارد»
قدر متقیّن میتوان قانونی اصیل ،مقبول و یکسره معطوف به نیازهای جامعه و مردم تصویب نمود تا فی الحال برخی با بال به بال همدیگر دادن و ابراز این سنخ مطایبات تلخِ ذیل کام جماعتی را پر حلاوت و کام جمعیتی دیگر را مُرّ نمی ساختند.
رئیس فراکسیون فرهنگیان
حمیدرضا حاجیبابایی: حقی که ادا شد!
مقتضی است فردی که رخصت این سخن را بر زبان خود احاله مینماید باید از فرمایش امیرالمؤمنین علی (ع) که به حارث بن حوط فرمودند: «أَعرِفِ الحَقَّ فَتَعرِفَ اَهلَهُ» اشرافیت و مشرفیت وافر داشته باشد تا عندالزوم بتواند حق و اهل حق را بشناسد و چنانچه حق را «اختیار و مزایایی که قانون ، عرف و طبیعت به کسی یا موسسهای داده باشد» و عدالت را «توازن اعطای حقوق افراد و دادرسی بر پایه برابری» بدانیم آیا تقسیم «غذا» و «پس مانده غذا» بین دو گروه که تلخ و شور را باهم چشیدهاند ، ادای حق و عدالت است؟
الحق والانصاف شایسته بود حال که بر اریکه حقگذار جلوس نموده و خود را حقگو میپندارید حق را تنها محقّ یک گروه نمی دانستید و با حق به جانب خواندن آن تمام حقآبه را به سوی جوی آنها روانه نمیساختید،حقا که حقیقتاً به جای حقانیت بر آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی حقارت را ندید و محققاً با عدول از حق نه تنها حق ادا نشد بلکه علی العجاله حق «سر به هوا»و «دو هوا» و «پا در هوا» شد.
نائب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس قاسم احمدی لاشکی :
مجلس با تعیین تکلیف معلمان حق التدریسی شأن معلمی را حفظ کرد !
دیگر بر هیچ تنابندهای پوشیده نیست که کسوت معلمی به منصبی مبدل گشته که از برون لالهزار و از درون نالهزار است و از آن کوه یخ قدر و منزلت معلمی شبنمی نیز برجای نمانده تا متصدیانی که رابطه را بر ضابطه تسری می بخشند و با مونتاژ قوانینی که تنها به درد صَلاح و فَلاح ملیجکان و عناصر تحت الحمایة خود میاندیشند ارادت را بر جای لیاقت نشانند و علی الظاهر این ناملایمات را فصلالخطاب حفظ شأن معلمی قلمداد نمایند اما فیالواقع خود با تفکیک معلمین به دو گروه «راکِب» و «مَرکب» بر آن لوح نفیس پای کوبیدند.
بایسته است حضراتی که در کارنامه عملی خود نزد اطباء علم و ادب کشور عجالتاً «نیازمند به تلاش بیشتر» میباشند به جای تملقاتی که در حفظ و وصف شأن معلمی بر زبان جاری و ساری مینمایند لَختی نیز به اصلاح آییننامه داخلی مجلس بیاندیشند تا از عدم شرکت نمایندگان در رأیگیری و دادن رأی ممتنع که نه در شأن مجلس و نه در شأن رأیی که مردم با آن وکلای خود را برگزیدهاند میباشد ، ممانعت به عمل آورند فیالمثل در روز رأیگیری مصوبه فوقالذکر از مجموع ۲۲۶ نفر نماینده حاضر در صحن در نهایت این طرح با رأی ۱۵۴ نفر موافق ، ۱۴ نفر ممتنع و ۱۳ نفر مخالف که این تعداد حتی زحمت ثبت نام به عنوان مخالف طرح و نیز رغبت اظهار نطق چند دقیقهای در مذمت آن را بر خود تکلیف ندانستند و معالاسف نیز ۴۵ نفر در رأیگیری شرکت نکردند تا اینگونه قوانین با تسامح و تساهل تصویب و بار تغافل آن بر دوش مردمی باشد که با گوشت و پوست خود سنگینی آن را لمس میکنند ای کاش رأی تک تک نمایندگان برای عموم مردم شفاف بود تا آنها در انتخاب خویش محتاطتر و حتیالمقدور خانهتکانی کنند.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس
سید محمد جواد ابطحی: تلاشی که به ثمر نشست!
قطعاً مطمحنظر ایشان در باب این سخن اشاره به اهتمام شبانهروزی معلمین حق التدریس در ترضیه نمایندگان کمیسیون و اقناع سایر نمایندگان مجلس به سکوت در راستای اصابت زوبین خواستههای این قشر به سیبل هدف که همان استخدام بدون آزمون بوده که انصافاً نیز به خوبی به ثمر نشست.
باید مدنظر داشت که «آب به آب می خورد گرداب میشود» و وحدت و یکپارچگی این معلمین توأم با لحن طلبکارانه آنها در مواجهه با نفاق و عدم همبستگی مربیان نهضت سوادآموزی همراه با لحن ملتمسانه آنها به خوبی مثمر ثمر گشت تا فیالحال با اجرای سمفونی تحسین برانگیز تقدیر و تقریظ از اولیایامر این نمایش به سکانس پایانی خود رسد.
حسن ختام کلامم را با تبرّک یکی از فرمایشات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به پایان میرسانم:
« روی این کرسی ها انسانهای زیادی نشستند، در همه دنیا مناصب گوناگون یک روز دست زید است یک روز دست عمرو! وقتی عمرو آمد از زید خبری نیست و زمانی که زید آمد از عمرو خبری نیست عبرتی از این بالاتر نیست! فقط کسی میتواند به آن دوره تکیه کند که در آن دوران کار کرده باشد ، ذخیرهای برای خود درست کرده باشد و اِلّا «لَفیخُسر» سرمایهاش سوخته است.»
رضی الله عَنکُم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز شنبه چهارم شهریور ماه همایش " آسیب های نوپدید ، فضای مجازی ، فرصت ها و تهدیدها " با حضور اصحاب رسانه ، کارشناسان مشاوره پردیس ها و مراکز آموزش عالی دانشگاه فرهنگیان و برخی مسئولان در پردیس نسیبه ( دانشگاه فرهنگیان ) با میزبانی معاونت دانشجویی این دانشگاه – اداره کل مشاوره برگزار شد .
مطابق برنامه اعلام شده می باید « حسین خنیفر » رئیس دانشگاه فرهنگیان در این همایش کشوری به ارائه نظرات خود بپردازد اما ایشان در این نشست حضور نیافت .
این در حالی بود که مطابق اعلام مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش قرار بود ایشان در این نشست حضور یابد .
در تربیون رسمی این نشست علت عدم حضور حسین خنیفر همراهی وزیر آموزش و پرورش در مجلس شورای اسلامی در موضوع " استیضاح " بیان شد .
همایش " آسیب های نوپدید ، فضای مجازی ، فرصت ها و تهدیدها " در دو روز برگزار می گردد و کارگروه هایی تخصصی به ارائه یافته ها و پژوهش های خود خواهند پرداخت .
لازم به ذکر است حسین خنیفر در مدت 147 روز سرپرستی دانشگاه فرهنگیان و نیز حدود 4 ماه ریاست بر دانشگاه فرهنگیان تاکنون نشست رسانه ای با حضور خبرنگاران نداشته است .
مشروح سخنان « مصطفی عرب » مدیر کل مشاوره ، بهداشت و سلامت دانشگاه فرهنگیان در صدای معلم منتشر خواهد گردید .
پایان گزارش/