
تحصن یا بَست نشینی یا تجمع گونهای کنشِ اعتراضی بدون خشونت است که در آن فرد یا افرادی با تجمع در یک منطقه و بیشتر برای اعلام خواسته های بیشتر صنفی خود و ایجاد تغییرات در نگرش ها ،سیاست گذاری ها واقدامات اقتصادی کلان ، به آن دست میزنند.
مسلماً همه اقشار مختلف مردم برای رسیدن به حقوق و جایگاه واقعی خود تلاش می کنند و از هر راهی برای اعلام نظرشان دریغ نمی کنند.
معلمان نیز به عنوان گروه شغلی فعال و فرهیخته جامعه به لحاظ جمعیتی جز پرشمارترین کارمندان دولتی هستند که برای جایگاه بهتر و موقعیت شغلی و درآمد بیشتر در قبال فعالیتی که انجام می دهند تلاش می کنند.
با توجه به اینکه وضعیت اقتصادی ایران در طول چهل سال گذشته ، فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته و همیشه با تورم وگرانی و تحریم و کمبود مواجه بوده و در بسیاری مواقع دستمزد قشر حقوق بگیر جامعه به خصوص فرهنگیان از سرعت تورم و گرانی عقب می مانده و فشارهای معیشتی زیادی برای معلمان وارد می شد و معمولاً دولتها نیز به علت شرایط اقتصادی و کمبود بودجه نمی توانستند حقوق فرهنگیان را افزایش دهند لذا خود معلمان دست به کار می شدند و با تجمعات اعتراضی خواسته های صنفی خود را مطرح می کردند.
مسلماً دولت و مجلس همیشه سعی دارند برای افزایش کیفیت آموزش و بالا بردن سطح شاخصها ، رفاه فرهنگیان را تامین نمایند و با ارائه لایحه و طرح و برنامه می کوشند قسمتی از مشکلات را برطرف کنند.اما مواقعی در انجام این امر تعلل نموده و اولویت های دیگری را که از نظر مردم نادرست است در نظر می گیرند و یا با اتخاذ سیاستهایی، موجب تبعیض و فاصله طبقاتی در جامعه می شوند که در بیشتر مواقع قشر کارگران و فرهنگیان در مضیقه قرار می گیرند.
اما اینکه فرهنگیان چگونه اعتراضات خود را به گوش مسئولان برسانند و احقاق حقوق نمایند پرسشی است مهم! و این که این تجمعات چه میزان و چه موقع می تواند موثر باشد؟ و خواسته ها و مطالبات فرهنگیان که اکثراً صنفی اند دقیقاً چه هستند؟ روشهای احقاق حق و اعتراضات و ابراز وجود در جامعه متنوع است و معلمان نیز از هر طریقی که بتواند نیازها و خواسته ها و مطالبات صنفی خود را برآورده سازد ، استفاده می کنند.
برخی مواقع تحصن ها و اعتراضات معلمان جنبه نمادین دارد و بیشتر برای همبستگی با سایر اقشار جامعه و ابراز وجود است تا اعتراضات مدنی و مطالبات صنفی. به علت نادیده گرفتن حقوق اجتماعی معلمان و فشارهای سیاسی و اقتصادی که این قشر حقوق بگیر در بحبوحه گرانی ها و اوضاع بد اقتصادی با آنها دست به گریبان هستند و یا فسادهای سیستماتیک که موجب تضییع حقوق فرهنگیان به صورت کوتاه مدت یا دراز مدت می شود و نیز اقداماتی که منزلت اجتماعی آنان را تحت الشعاع قرار می دهد دست به تحصن نمادین می زنند.
برخی مواقع هم که فرهنگیان بیشترین نقش در تربیت فرزاندان جامعه ، شکل گیری تربیت سیاسی و اجتماعی کودکان و نوجوانان و نیز اجتماعات ملی و دینی و انتخاباتها دارند اما به طرز بی رحمانه ای با بی مهری مسئولان و منتخبین مواجه می شوند لذا خشم معلمان برانگیخته می شود .
اعتراض نمادین، به شکلهای مختلفی ابراز می شود .تحصنی که در 22 مهر ماه 97 انجام شد کاملاً جنبه نمادین داشت و خواسته و مطالبات عمومی جامعه از جمله گرانی و تورم را دنبال می کرد.در این کنش اجتماعی برخی از معلمان متحصن عکسهای دسته جمعی خود همراه با دست نوشته هایی، در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشتند و بیشتر همبستگی و موجودیت خود را نشان دادند تا تحصن و اعتراض .
کمپین های رسانه ای یکی از راههای به کرسی نشاندن خواسته ها و مطالبات معلمان است. امروزه شبکه های اجتماعی ابزار قدرتمندی برای ابراز وجود و بیان مطالبات و انعکاس مشکلات اقشار مختلف جامعه است.گرچه در این زمینه قدرتهای مداخله گر خارجی همیشه در صدد سودجویی در این زمینه هستند و خیلی از فعالان رسانه ای را با اتهاماتی مانند تشویش اذهان عمومی یا جاسوسی ، قربانی خود می کند .
گروه ها و جریانات سیاسی هم در دوران انتخابات و بزنگاهها که مترصد فرصتند تا از این ابزار حداکثر استفاده را به نفع خود و برای سرکوب رقبا نمایند وارد عمل می شوند. اما تجربه نشان داده است که اگر این کمپین ها تکراری و بدون هدف خاص باشد اثرش کمتر می شود . معمولاً دولتها به این کمپین هایی که در روزنامه ها، وبلاگها، و اخیراً توییتر ،تلگرام و ایسنتاگرام و... انجام می شود اهمیتی نمی دهد.
برخی تبلیغات و ایده های آرمانی که در رسانه ها توسط خود مردم یا گروهها و جریانها پخش می شود سالها طول می کشد تا به عنوان فرهنگ عمومی درآید و نتیجه بدهد ؛ به عنوان مثال آن گونه که دولت و بخشهای مذهبی مردم به بازسازی عتبات و گسترش فضاهای مذهبی در داخل وخارج از کشور اهمیت می دهند به مدارس فرسوده و دانش آموزان بی بضاعت در شهرها و در روستا ها و مناطق دور دست توجه زیادی نمی کنند یا اولویتی که برای کمک به مردمان ستمدیده و فقیر سایر کشورها و یا سرمایه گذاری در بخشهای نظامی و تجاری قائل هستند به آموزش و پرورش ، بودجه کافی اختصاص نمی دهند.
گسترش شبکه های اجتماعی و استفاده بسیاری از مردم از رسانه های نوین موجب شده بسیاری از مردم به عنوان خبرنگار و خبرگزار مطرح شوند و نظرات ،تصاویر و فیلمهای خود را در سطح عمومی به اشتراک بگذارند.برای همین علرغم شعارها و آمارهایی که حکومت ارائه می دهد،مشکلات مردم اعم از بیکاری و فقر و تباهی در شهرها و روستاها بسیار عمیق است و تنها بودجه ناکافی دولت و کمک های محدود مردم و خیرین جامعه ، چندان کمکی به توسعه کشور در زمینه های مختلف نمی کند.
فشار به نمایندگان شوراها و نمایندگان مجلس و ارائه طرح در مجلس یکی از بهترین راههایی که معلمان می توانند به خواسته های خود برسند .معلمان در دیدار با نمایندگان و ایجاد فشار اجتماعی ، آنها را مجاب می کنند تا با ارائه طرحی از حقوق معلمان در زمینه خاص دفاع کنند و طرحهایی را تصویب کنند.
البته این گزینه به شرطی محقق می شود که آن نمایندگان را معلمان انتخاب کرده باشند و یا در انتخاب آنان نقش مهمی ایفا کرده باشند.نمایندگان هم به قول هایی که داده اند عمل کنند و به محض انتخاب شدن موضوع را پی گیری کنند . به عنوان نمونه در سالهای 84 و نیز سال 89 که قانون استخدام معلمان حق التدریس تصویب شد آنان توانستند با مراجعه به ستادهای انتخاباتی نامزدهای مجلس شورای اسلامی ،خواسته های خود را مطرح کنند و با فرستادن آنها به مجلس به اهداف خود برسند.افزایش تعداد کسانی که خواسته به خصوصی دارند هم مهم است .اگر تعداد آنها کم باشد از سوی مقامات و نمایندگان توجهی نمی شود.اما اگر تعداد آنها رو به فزونی بگذارد یا تعداد بیشتری مشمول شوند از جنبه های مختلف مانند مسایل امنیتی و حاکمیتی مورد توجه قرار می گیرند .
البته در بسیاری موارد نمایندگان مجلس پس از ورود به مجلس خواسته های حوزه انتخابیه خود را فراموش می کنند یا خواسته های آنان در اولویت اول قرار نمی دهند.اما در هر صورت در بسیاری موارد این راه مناسب ترین راه تحقق خواسته های اقشار مختلف مردم است .هم اینک نیز تعداد کسانی که مدرک دوم جهت اعمال در حکم کارگزینی می خواهند در حال افزایش هست برای همین نمایندگان مجلس طرحی به مجلس ارائه داده اند تا کسانی که برای دوم مدرک تحصیلی بالاتر ارائه می دهند آموزش وپرورش ملزم به اعمال آن ها گردد.

دیوان عدالت اداری هم یکی از روزنه های امید معلمان می باشد که برخی رای هایی که صادر می شود به علت تکرار آرای صادره ، وحدت رویه پیدا کرده به کل فرهنگیان تعمیم داده می شود و بسیاری از معلمان می توانند از مزایای قوانین و آرای صادره استفاده کنند.
ممکن است وزیر و یا رئیس جمهور در ابتدای صدارتشان ، علاقه مند باشند به سبب شعارهای تبلیغاتی و نیازهایی که قبلاً خودشان احساس کرده اند در مواردی در راستای
افزایش حقوق و مزایای معلمان اقداماتی انجام دهند .اما معمولاً دولت سعی می کند براساس میزان درآمد خود و بودجه متعارف ، از افزایش هزینه ها و بار مالی دولت بکاهند و توقعات را کاهش دهد.
تظاهرات اجتماعی در میان معلمان و سایر اقشار مختلف آن گونه که در کشورهای غربی انجام می شود در ایران چندان رایج نیست و همیشه به خشونت منتهی می شود.
دولت سازماندهندگان راهپیمایی را بیم می دهد که صلاح نیست در این برهه حساس از زمان این تظاهرات انجام شود و ممکن است گروههای تندرو و فرصت طلبان سوء استفاده کنند. برای همین همیشه از دادن مجوزهای لازم که در قانون اساسی هم تصریح گردیده طفره می روند.

در بسیاری از کشورهای غربی معمولاً تظاهرات بدون خشونت و با حمایت سندیکاها و موسسات مدافع حقوق کارکنان و نیز با حضور نمایندگان و با همراهی پلیس و در وقت غیر اداری انجام می شود و در نهایت با مذاکرات نمایندگان دولت وسندیکاها به حل و فصل مشکلات می پردازند.
در ایران ، معلمان بیشتر مواقع اعتراضات خود را به شکل تجمع در مقابل مجلس و یا در مقابل ادارات آموزش وپرورش برگزار می کنند.
در برخی مواقع دولت برای اینکه مسئله امنیتی نشود مقداری از خواسته های معلمان را برآورده می سازد و یا قانونی که سالهاست در انتظار اجرایی شدن است را حداقل نصف و نیمه به جریان می اندازد.مانند طرح رتبه بندی معلمان که سالهاست به صورت ناقص اجرا شده و هر وقت اعتراض معلمان بر می خیزد آن را با حرکت لاک پشتی به جریان می اندازند .
اعتصاب و دست از کار کشیدن یکی دیگر از راه های اعتراض به وضع موجود است و بیشتر به عنوان اتمام حجت با مسئولان استفاده می شود.معلمان با توجه به اینکه این روش ، عواقبی در پی دارد به ندرت انجام می دهند و اکثراً به صورت فردی و محدود انجام می شود.
در چنین مواقعی حمایتهای لازم از فرهنگیان متحصن ، از طرف کانون های صنفی و نمایندگان انجام نمی شود و معلمان تنها می مانند و تحت پی گیری حراست و نهادهای امنیتی قرار می گیرند.

مسلماً در میان فرهنگیان کسانی هستند که با آگاهی کامل با حقوق و مقررات و قوانین تلاش می کنند از طریق مجاری قانونی از جمله دیوان عدالت اداری، نمایندگان مجلس، افراد موثر در وزارتخانه و ادارات آموزش وپرورش به هنگام نوشتن بودجه و جذب اعتبارات ملی و استانی،و نیز از طریق رسانه های مختلف از حقوق معلمان دفاع کنند و امکانات و تسهیلات جدیدی به وجود بیاورند و تا حدودی حقوق و مزایا را افزایش دهند.برای همین قدر این چنین افرادی را باید دانست.
مطمئناً وقتی حقوق و مزایایی افزایش می یاید و یا امکانات رفاهی ایجاد می شود حتماً فرد یا افرادی هستند که با سماجت و پی گیری مستمر و حتی با صرف هزینه و به خطر انداختن جان ومال خود ،ایثارگرانه از حقوق ومنزلت فرهنگیان دفاع می کنند و منشا خیر می شوند در حالی که شاید خودشان از آن حقوق محروم می شوند و در بیشتر مواقع گمنام می مانند و فراموش می شوند...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/

هرمزگان نامی است که با بندرعباس گره خورده است . بزرگترین بندر تجاری کشور با آمار بالای صادرات و واردات کالاهای کشور و همچنین با رشد و توسعهای خیرهکننده که سهم استان در دریافت آن مبهم است.
اینجا جزیره تجاری قشم با بازارهای انبوه قرار دارد که ورود هزاران گردشگر از سراسر کشور و تجارت در آن میتواند در بهبود شکل فرهنگی و جغرافیایی این منطقه اثر مستقیم داشته باشد.
اینجا جزیره کیش قرار دارد که رؤیای سفر به آن خواسته بسیاری از ایرانیان و غیر ایرانیان است.
اینجا شرکت آلومینیوم المهدی بزرگترین و پیشرفته ترین تولید کننده شمش خالص آلومینیوم در ایران، اینجا شرکت فولاد هرمزگان دومین کارخانه بزرگ تولید فولاد بعد از انقلاب ، اینجا بندر شهید رجایی، اینجا سیمان هرمزگان...

چه شده است که در حوزه تعلیم و تربیت هرمزگان در جایگاه سوم کودکان بازمانده از تحصیل قرار دارد؟
در این استان جنوبی 2040 مدرسه ابتدایی با 242 هزار دانشآموز در سراسر هرمزگان در سال جدید تحصیلی مشغول تحصیل هستند.
چه شده است که سه هزار و ۷۷۶ کودک در هرمزگان از تحصیل بازماندهاند!

به نقل از خبرگزاری صداوسیمای استان هرمزگان معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش این استان گفته است: سالانه حدود ۳ هزار کودک در هرمزگان از تحصیل بازمیمانند. آمار اعلامشده زنگ خطر بحرانی است که چند سال پیش رو گریبان این استان را خواهد گرفت و جا دارد مدیران ارشد آموزش و پرورش و مدیران عالی استان راهکاری برای آن بیابند
ایرج بیت الهی معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش هرمزگان خبر داده است: سالانه نزدیک به ۲ تا ۳ هزار کودک در هرمزگان از تحصیل باز میمانند.
وی با اعلام اینکه پس از سیستان و بلوچستان و جنوب کرمان هرمزگان در جایگاه سوم کودکان بازمانده از مدرسه قرار دارد گفته است برای تأمین پوشاک، نوشتافزار و سرویس رفتوآمد این کودکان به سه میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان اعتبار نیاز است.
بیشتر این کودکان در روستاهای شرق هرمزگان ازجمله بشاگرد، جاسک، سیر یک و میناب زندگی میکنند.

سالهای نهچندان دور هرمزگان و شهر بندرعباس بهعنوان تبعیدگاه استفاده میشد آیا بازماندن اسفبار این همه کودک از تحصیل برای آیندهای هرمزگان چه ارمغانی به بار خواهد آورد؟
بیشتر هرمزگانیها خاطره سفر اجباری به شهرهایی چون یزد و یا شیراز را دارند. سفری که به خاطر درمان و استفاده از مزیتهای پزشی این مناطق صورت میگیرد.

آیا اگر در زمینهٔ آموزش و پرورش سرمایهگذاری نکنیم سالها بعد این استان مستعد و پر از جاذبههای اقتصادی و فرهنگی میتواند رفاه و معیشت مناسبتری برای شهروندانش پدید آورد؟
آمار اعلامشده زنگ خطر بحرانی است که چند سال پیش رو گریبان این استان را خواهد گرفت و جا دارد مدیران ارشد آموزش و پرورش و مدیران عالی استان راهکاری برای آن بیابند.

مدیران بزرگوار:
برای چه چیزی برنامه ریزی کرده ایم به کجا می خواهیم برسیم؟
گروه استان ها و شهرستان ها/
سال قبل خبری در مورد جذب و به کارگیری نیروها بدون ضابطه در آموزش و پرورش خوزستان در صدای معلم منتشر شد . ( این جا )
به جای پاسخ گویی اداره کل آموزش و پرورش خوزستان از سایت عصر خبر شکایت کرد . ( این جا )
علی اصغر فانی وزیر اسبق در دیدار با نمایندگان تشکل های صنفی معلمان سراسر کشور در ساختمان شهید رجایی گفت : ( این جا )
" در دولت دهم در مدت 44 ماه ، 116 هزار نفر را بدون ضابطه و نیاز و بعضا براساس روابط خانوادگی و قومی استخدام کرده اند و این که بدون کارشناسی و سنجیدن نیاز واقعی پیش دبستانی ها و آموزشیاران نهضت سوادآموزی را استخدام کردند .
فانی تأکید کرد: من استخدام های کارشناسی نشده و بدون نیازسنجی را در آموزش و پرورش به دلیل بهره وری پایین نیروی انسانی ، خیانت به نظام تعلیم و تربیت دانسته و راه حلّ اساسی برون رفت از این مشکل را کاهش نیروی انسانی آموزش و پرورش به تعداد 750 هزار نفر می دانم ، چون می دانستند نیستند دروازه های ورود بی ضابطه به آموزش و پرورش را بازکردند ... )
متاسفانه سیدمحمد بطحایی تاکنون موضع صریح خویش را در مورد چنین رفتارهایی از مدیران زیر مجموعه خویش مشخص نکرده است
نامه زیر توسط یکی از فرهنگیان استان برای صدای معلم ارسال شده است .
کماکان این رسانه آمادگی خود را برای توضیح و پاسخ گویی مسئولان اعلام می کند .
این بسیار ناگوار است که گفته شود برخی از کودکان استان خوزستان به خاطر نداشتن کفش به مدرسه نمیروند. ناگوارتر آنکه در جلسه استانداری خوزستان اعلام شود که فایل ۱۲ هزار نفری از کودکان بازمانده از تحصیل توسط آموزش و پرورش به بهزیستی خوزستان ارسال شده است.
معاون وزیر آموزش و پرورش اطلاع داد که در سال تحصیلی جاری ۱۴۲ هزار کودک بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی داریم. ۱۴۲ هزار عدد کوچکی نیست. ۱۴۲ هزار نفر جمعیت یک شهر است.
طبق اصل مصرح قانون اساسی تحصیل باید در کشور عمومی و رایگان باشد. بازماندگی از تحصیل دلایل گوناگون دارد.
یک عامل آن فقر است اما فقر فرهنگی، شرایط دشوار زندگی، اقلیم، زندگی در نقاط صعبالعبور، بیماری و بیاطلاعی از اهمیت و ضرورت آموزش عوامل دیگر آن است. مردم مطمئن باشند این طرحها هوشمندانه، دقیق، سالم و امانتدارانه اجرا میشود و تأثیر معنیداری در توانمندسازی کودکان محروم خواهد داشت.
عامل بازماندگی از تحصیل، هرچه باشد، دولتها در برابر آن مسئولند. اگر خانوادهای در نقطهای دور دست و صعبالعبور زندگی میکند، اگر عشایر کوچندهاند، اگر برخی به خاطر طمعورزی از کودکانشان به عنوان کودک کار استفاده میکنند، اگر از سر فقر و استیصال همان کار را میکنند، اگر برخی کودکان مشکل جمعی دارند و نمیتوانند مسیر خانه تا مدرسه را طی کنند، دولت در برابر همه اینها مسئول است. اساساً فلسفه وجودی دولتها برای یافتن راه حل و اجرای آن است.
دولتها که فقط برای بیانیه دادن برسرکار نمیآیند. فقر فرهنگی را دولتها باید با آموزش مستمر رفع کنند، فقر مادی را باید با کارآفرینی و حمایتهای مستقیم جبران کنند. مسیر صعبالعبور را با راهسازی برطرف کنند و کودکان کار را دولتها باید با حمایت و اقتدار به مدرسه برگردانند و خلاصه اطفالگریزان را که به خاطر سرد و صعب بودن کتابها و کلاسها، از درس دور میمانند، با زمزمه محبت معلمهای برگزیده و آموزشیافته و با انگیزه و متعهد به مدرسه آورند.

ما، در ایران، کمبود مدرسه و میز و نیمکت نداریم. درست است که بسیاری مدارس از استاندارد لازمه برخوردار نیستند یا فرسودهاند، اما به قدری خیر مدرسهساز داریم که کانون خیرین مدرسهساز و انجمن خیرین مدرسهساز تشکیل دادهاند.
همهی مشکل سیاستگذاری، هماهنگی و اجراست. مدارس ما باید به سطح مدارس مدرن بینالمللی برسند. خیرین که فقط برای در و دیوار هزینه نمیکنند. اگر وزارت آموزش و پرورش آنها را متقاعد کند که سرمایهگذاری در هوشمندکردن مدارس، تجهیز مدارس به امکانات دیجیتال، تجهیز دانشآموزان و حتی سرمایهگذاری برای بورسیهکردن معلمهای توانا و مسلط، اهمیتش امروز، بیشتر از سرمایهگذاری برای آجر و آهن مدرسه است، قطعاً آنها همراهی میکنند. یقیناً همراهی میکنند. حتی مردم هم همراهی میکنند. کافیست طرح هوشیارانهای ارائه شود برای مشارکت اقشار متوسط به بالا در سرمایهگذاری آموزشی. تردیدی نیست که عمده مردم همراه خواهند بود. مشروط بر اینکه مردم مطمئن باشند این طرحها هوشمندانه، دقیق، سالم و امانتدارانه اجرا میشود و تأثیر معنیداری در توانمندسازی کودکان محروم خواهد داشت. دولتها که فقط برای بیانیه دادن برسرکار نمیآیند. فقر فرهنگی را دولتها باید با آموزش مستمر رفع کنند، فقر مادی را باید با کارآفرینی و حمایتهای مستقیم جبران کنند
اخیراً فروشگاه زنجیرهای رفاه با مشارکت یونیسف و هلال احمر طرحی را به نام «پویش برای مادران» اجرا کرده است. در این روش، در کنار صندوقهای فروش، برگههای هزار، دو هزار و پنجهزار تومانی قرار دارد تا افراد در هنگام خرید کالا به هر میزان که بخواهند از این برگهها خرید کنند و مبلغش را با هزینه کالاهایشان یکجا بپردازند. آن فروشگاه نیز دو برابر مبالغ جمعآوری شده را به آن میافزاید و همه این پول صرف تغذیه مادران شیرده محروم از تغذیه مناسب میشود. این کاری فوقالعاده انسانی و به جاست وقتی بدانیم که سوء تغذیه مادران، بر یک نسل تأثیر مخرب میگذارد؛ وقتی بدانیم نوزادان هیچگناهی ندارند که در منطقه یا خانواده محروم پا به حیات گذاشتهاند… عین همین طرح را میتوان برای تحصیل کودکان ارائه کرد. البته تحصیل کودکان وظیفه دولت است اما مردم میتوانند و میخواهند که برای تحصیل کودکان سرزمین خود به دولتها کمک کنند. میتوانند در فروشگاههای بزرگ کالاهایی که به کودکان مربوط است، از جمله اسباببازی، لوازمالتحریر، کالسکه و دوچرخه و لباس، پای صندوق سازو کاری طراحی کرد که افراد در هنگام خرید، مبلغی هم به دلخواه صرف تأمین همین لوازم برای کودکان محروم کنند.
مردم، اگر از سلامت و امانتداری این طرحها اطمینان داشته باشند، حتی در شرایط تنگنای اقتصادی، همت خواهند کرد. مشارکت خواهند کرد. همیاری و مشارکت، زیباترین خصیصه زندگی اجتماعی است. اینها کارهایی است که مشارکت را افزایش میدهد، مهربانی را ترویج میکند، احساس تعهد و مسئولیت را بالا میبرد احساس تعلق را قوت و غنا میبخشد و یک ملت را همیشه در پویش نگه میدارد.
این کارها را باید کرد. خیلی کارها را باید کرد. همت میخواهد و احساس همبستگی و دلسوزی و دلبستگی و البته نگرانی. بهویژه اگر بدانیم ۱۴۲ هزار نفر عدد درشتی است. جمعیت یک شهر است.
روزنامه اطلاعات

دو طرف دعوا در مانده اند. فرهنگیان دیگر نمی توانند این وضع را تحمل کنند و اربابان امر هم نمی توانند برایشان کاری کنند.معلمان اما یقین دارند آنها می توانند اما نمی خواهند.
لب کلام معلمان در بی عدالتی روا داشتن و فرق گذاشتن بین آنها و باقی حقوق بگیر هاست اما برای بهتر به کرسی نشاندن دعوی خویش، حرف کیفیت آموزش و فضای آموزشی را هم پیش می کشند. گفتن ندارد اما در جامعه ای اسلامی که معجزه پیامبرش کتاب است و در آن به قلم و آنچه می نویسد قسم خورده شده است، قاعدتا اهل مدرسه اش باید چنان قدر ببینند و بر صدر نشینند که حتی فکر بی نانی و بینوایی را نکنند. همچنین در نظامی که انقلابش را انقلاب ارزشها و احیای همان آرمان های اسلامی می پندارد، پس از این چهل سال، سیستم آموزشی آن باید چنان فربه و بالنده شده باشد که معلمانش نتوانند جز به اعتلای فرایند آموزش و پرورش بیندیشند.
اما ؛ تا وقتی که در فرایند بودجه بندی، آموزش و پرورش جزء اولویت های نظام نیست و حتی رتبه سیزدهم را دارد، تا وقتی که بسیاری از معلمان فعال و زبان دار ، زیر لوای امور صنفی ، کار سیاسی می کنند، تا وقتی که معلمان هراسان از حراست برای پیگیری مسائل صنفی خویش، باهم همراه نمی شوند، تا وقتی که مشکلات معلمان، پیراهن عثمان سیاسیون است که گاهی اصول گرایان و گاهی اصلاح طلبان آن را علم می کنند، تا وقتی که نظام آموزشی ، کارخانه حافظه سازی و بنگاه مدرک فروشی است، تا وقتی که امر آموزش، اسیر سیاسی بازی ها و سلیقه کاری های آن همه وزیر اهل و نااهل بوده است ،تا وقتی که همکاری خانه و مدرسه فقط در زمینه بذل پول و وظیفه سرمایه دارها تلقی می شود، تا وقتی که در تصور برخی مسئولین، جمعیت معلمان چون زیادند، اعتراضاتشان هم زیادی تلقی می شود، تا وقتی که ... اصلا تا وقتی که این همه اما و اگر وجود دارد، حتی اگر دیویی یا پیاژه هم وزیر شود، کاری نمی تواند بکنند و ریشه مشکلات معلمان را بکنند.
در تداوم این وضع، اعتراض و اعتصاب فرهنگیان به آسانی فروکش نخواهد کرد. راه حل های آنی و تزریق های چند درصدی به دستمزدها، تنها برای مدتی کوتاه آنها را آرام می کند. هنوز تعیین تکلیف رتبه بندی و امورفاهی و بیمه و باز نشستگی، از اصلی ترین مشکلات معلمان است.
نظام آموزشی برای برون رفت راحت تر از این اوضاع ، خیلی راه ها را امتحان می کند. مثلا پیشنهاد معلم تمام وقت را می دهد. با این که می داند تا بوده ، معلم جماعت به 24 ساعت کار در هفته معروف بوده است و اساسا چون جنس کارش، فکری و فرهنگی است ،نمی تواند تمام هفته اش را اشغال کند و بقیه هفته را باید به بازآموزی و نوسازی ذهنی خویش برای تدریس اختصاص دهد.
وزارت نشینان احتمالا تصور کرده اند چنین که پیداست هم معلمان نمی توانند و نمی خواهند در باقی هفته برای آمادگی آموزشی بکوشند و هم دانش آموزان امروز ، انتظار زیادی از معلمان ندارند، پس شایسته تر آن است آنها را مثل سایر کارمندان تمام وقت بار بیاورند.
این طور هم معلمان دنبال کار و کلاس اضافی نمی گردند و هم نظام مجبور نخواهد بود نیروی جدید استخدام کند.

یک نتیجه ناگوار این امر، تبدیل معلم به ماشین تدریس و ضبط صوت آموزشی است که با بحث روش های فعال تدریس و کیفیت بخشی به آموزش تناقض دارد. در تداوم این وضع نه معلمان بیشتر فکور و فهیم می شوند و نه دانش آموزان خلاق و کجنکاو می شوند. همه چیز دست به دست هم می دهد و به تربیت اهل علمی ساکت و سربه زیر می پرداند تا در حفظ ثبات وضع موجود بکوشند. در تداوم این وضع، اعتراض و اعتصاب فرهنگیان به آسانی فروکش نخواهد کرد. راه حل های آنی و تزریق های چند درصدی به دستمزدها، تنها برای مدتی کوتاه آنها را آرام می کند
اکنون فضای مجازی به کمک معلمان آمده است و آنها را آخر ماه در مدرسه ها متحصن می سازد. اگرچه برخی از معلمان مایوس ، این رفتارها را بیشتر نوعی سرگرمی می پندارند که چون تنها نیستند ، خطر و دردسر زیادی ندارد .با این همه هنگام عکس گرفتن از تحصن خویش، پوستر در دست شان را روبروی صورت شان نگه می داند تا شناخته نشوند.

ضمن این که فرایند تحصن به سبک تازه نیز، جهت پایین آوردن هزینه فعالیت ها و متوجه کردن خانوادهها به مشکلاتشان است که به جای اعتراض در میدان و خیابان شهر در دفتر مدارس دور هم جمع می شوند.
اما نباید فراموش کرد که در تداوم این اقدام، هم دانشآموزان بیگناه سپر بلا قرار داده می شوند و هم به خاطر تکرار حرف دستمزد و درآمد، نقش الگویی معلمان در انظار آنها ضعیف می شود و هم به واسطه کلاس نرفتنشان ، شکاف و اختلاف محسوسی بین آنها با همکاران دفتر نشین صورت می گیرد و ...
نقطه، سر خط!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اوایلِ هفته دوم آبانماه بود ....!
برنامه ی " حالا خورشید " از شبکه ۳ به صورت زنده پخش می شد و مهمان برنامه " آقای محمد ابراهیم زاده " معلم دبستان شهید امیری روستای محروم آب پخش !
بنا بر نقل مهمان برنامه ؛ مقارنِ ظهر روز ۳۰ مهر ، بر اثر آتش سوزی در آزمایشگاه دبستان ، جانِ ۲۷ دانش آموز به خطر می افتد . معلم مسئول و شریفِ مدرسه جان ۲۷ دانش آموز را با تلاشِ در خور تقدیرِ خود نجات میدهد ! پس از اقدام فوق دست به کار خیلی عجیب تری می زند ؛ نجات لب تابِ مدرسه که به قول ایشان اموال دارای اطلاعات مفیدِ مدرسه محسوب می شد که بالاخره آن را هم از سوختن نحات می دهد و در این مرحله بر اثر تنفسِ انبوهِ دود ، دچار حالت کُما می شود و در بیمارستان چند روزی بستری می شود !
اولیای قدرشناسِ دانش آموزان به دیدار او می روند و معلمِ شریف هم مقارن با این دیدارِ اهالی نمک شناس و غیور به هوش می آید !
در برنامه حالا خورشید این معلم جوان با ۱۰ سال سابقه به دانش آموزان خود پیام می داد : معلمِ مسئولِ دبستان ؛ لب تاب را به عنوان اموالِ دولتی حفظ کرد و شما مسئولین ؛ در این کشور که مدعی انقلابِ درخشان و شکوهمند هستیم ؛ کفایت ِ حفظ صندوق ذخیره را نداشتید ؟
بچه ها دوست تان دارم و خوشحالم که موفق به نجاتِ همه شما شدم ؛ امیدوارم تا شاهد موفقیتِ شما در اهداف تان باشم .!
جناب رضا رشیدپور به او می گوید خواسته ای از مسئولین نداری و او می گوید : مدرکم کارشناس ارشده و ۱۰ سال سابقه استخدام رسمی دارم که ۲۲۰۰۰۰۰ تومان حقوقم می باشد و با محاسبه کسورات مالیات ، حق بازنشستگی و بیمه به میزان ۱۸۰۰۰۰۰ تومان فقط دریافت می کنم و ما معلمین مغضوبیم ؛ فقط به ما برسند !
تقاضا دارم مسئولین به این مناطق محروم کشور بیشتر برسند !
وقتی مطالب او را می شنیدم بغض گلویم را گرفته و اشک در چشمانم حلقه زده بود !
معلم با محاسبه قانون مدریت و خدمات کشوری حسِ مغضوب بودن دارد !

در حالی این حقوق را با طی کردن راه طولانی از خانه به او می پردازند ؛ در حالی که کارمند دیپلم در بانک و یا کادر بیمارستانِ وابسته به تامین اجتماعی با دیپلم ۴ میلیون تومان دریافت میکند و قطعا همین مدرک در شرکت نفت بیشتر می گیرد !
۳۰ سال خدمت ما در مظلومیت و حس مغضوب بودن گذشت و اکنون هم که بازنشسته ایم و قانون مدیریت و خدمات کشوری در مورد ما همچنان بلاتکلیف است و هنوز باز حس شدید مغضوب مضاعف واقع شدن .
با این تیم نالایق اقتصادی بنا نیست رفع مغضوبیت از ما بشود ؟
شاید زبانم لال از ترامپ به فرهنگیان این کشور خیر برسد ولی از نوبخت و تیم اقتصادی کشور تاکنون که چنین نشده !
به راستی حاضر نیستید کمی عقل و انصاف را به قضاوت بطلبید...!
معلمِ مسئولِ دبستان ؛ لب تاب را به عنوان اموالِ دولتی حفظ کرد و شما مسئولین ؛ در این کشور که مدعی انقلابِ درخشان و شکوهمند هستیم ؛ کفایت ِ حفظ صندوق ذخیره را نداشتید ؟
اموال صندوق بازنشستگان کشوری و حق بازنشستگی ۳۰ ساله را که به دولت پرداخت کرده ایم برای این روزهای ناتوانی ما حفظ کرده اید ؟
چرا بعد از اتمام خدمت ؛ معادلِ ۲۲۰۰۰۰۰ تومان با مدرک کارشناسی می گیریم و اکثر افراد حتی کمتر از این مقدار دریافت می کنند.!
پس حقوقهای کلانِ سایر نهادها و سازمانها از کدام حساب و کدام دولت پرداخت می شود !
بی قانونی ، تبعیض ، بی تفاوتی شخصیتی برخی از مسئولین واقعا در حد ننگ و نوبر می باشد !
تدبیرِ و امید غیر مرئی که مشمول مالیات واقع نمی شود و رایگان است و الی ماشاء الله تعارف می شود ولی عملکرد و کارنامه در مورد آموزش و پرورش همیشه مردود قطعی بوده است !
کاش شرافت شغلیِ برخی از مسئولین اجرایی به میزان این معلم باعاطفه و شریف بود !
فعلا وزیر اقتصاد هم فردی شده که یک سور به نوبخت می زند و مواضع او را شخصا و حضوراً بارها شنیده ایم !
در ایامی که معاون سازمان برنامه بودجه بود بی قیدترین فرد نسبت به سرنوشتِ بازنشستگان محسوب می شد و با بیرحمی تمام از اجرای قانون مدیریت در طی برنامه دراز مدت حرف می زد ! هرچه از سالخوردگی و تهدیدِ مرگِ خود سخن می راندیم ، حضرت دژپسند ما را که بزرگتر از او و معلمین او بودیم با اشاره ، مرگ دست خداست ، دلداری می داد و فکر می کرد که شعورمان اندازه او نمی رسید و تا این حد درک نداریم !
در اتاق ۲۰ متری او و در بالای سرش دو عکس رهبری و در ویترین کنار او عکس مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی و عکس مزارِ آن مرحوم بود که واقعا یاد چفیه خاوری می افتادم . عاشق بودن که نیاز به این بازی ها ندارد ! کافیست که عکس محبوب و معشوق خود را در قاب دلت داشته باشی و گرنه تلقی ریا و طناب رشد کردن محسوب می شود !
خداوندا...!
برخی این نظام را عامدانه و حسابگرانه به چالش می کشند و نسبت به امام ؛ رهبری و امت برخوردی کاسب کارانه دارند و لذا از تو که قادر متعال هستی ، درخواستِ عاجزانه داریم..!
خدایا....!
حسابِ این جماعتِ طرفدار اشرافیتِ لجام گسیخته و بی توجه به مظلومین را به خودت وا می گذاریم و خواری زن و فرزندانشان را از تو می خواهیم !
ان شاءالله
کانال خبری حق خواهی بازنشستگان (گنجینه های علم و تجربه )
گروه گزارش- نرگس کارگری/

رفتن به نمایشگاه و فروشگاه کتاب و بودن در محیط آن ، جزو بهترین و اصلی ترین جذابیت های تفریحی من محسوب می شود و از چندین ماه قبل که متوجه شدم که چنین نمایشگاهی در استان محل زندگی ام برگزار خواهد شد ، برای بازدید و حتی خرید کتاب برنامه ریزی کردم.
9 تا 15 آبان ماه ، در محل دائمی نمایشگاه های بین المللی استان اصفهان ، واقع در پل شهرستان ( که جزو آثار تاریخی دوره ساسانیان ساخته شد و در دوره سلجوقیان و دیلمیان تعمیر و مرمت گردید در شرق اصفهان ) بعد از چندین سال وقفه در برگزاری آن ، با تمام کم و کاستی نمایشگاه کتاب برگزار گردید.
سعی نمودم در روزهای برگزاری نمایشگاه ، آن جا حضور پیدا کنم و از کم و کیف آن گزارشی تهیه نمایم. جامعه آگاه و باسواد ، کمتر دچار مخاطره می شود.
مأنوس بودن مردم با کتاب ، احساس قوت فرهنگی بودن را به جامعه تزریق می کند. لذا وقتی حضور مردم و علاقه آنان را به کتابفروشی ها و نمایشگاه های کتاب می بینیم ، خود را در سطح بالاتری تعریف می کنیم. این بزرگترین امتیاز یک کشور برای بیان توسعه یافتگی خویش در ابراز دلیل موفقیت و تلاش رو به رشد آن ملت محسوب می شود.

به گفته جناب آقای انصاری ، مدیر کل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان ، 500 ناشر داخلی در این نمایشگاه حضور پیدا کردند. که با چند تن از آنان در زمینه های مختلف از افتتاحیه تا اختتامیه نمایشگاه گفتگو شد و ماحصل آن ، لبخند سردی بود که از بیان رضایت خود از نمایشگاه داشتند. بازدید با توجه به فضای تعبیه شده ، به نسبت خوب بود ولی قابل توجه نبود.
اگر بر طبق آماری که از خرید بن های کتاب و میزان خرید کلی بخواهم بگویم ، از صد درصد ، به چهل و هشت درصد امتیاز فروش در این نمایشگاه به طور کلی می توان گزارش داد که آن هم میانگین کل یک هفته و بررسی کل غرفه هاست.

بر حسب علاقه ، جست و جوی غرفه کتب پزشکی و هنر را به عنوان اول راه نمایشگاه گردی انتخاب کردم. خیلی زود از این بخش ناامید شدم و ذوقم کور شد. کتاب هایی که مدنظر داشتم را پیدا نکردم. قیمت کتاب ها زیاد بود و کیفیت چاپ و محتوا، برای کتاب های نقاشی و معماری و عکاسی پایین بود.
غرفه کتاب های پزشکی ، همه تست و آزمون بود. سخت می شد کتاب تخصصی پیدا کرد.

در کنار گذر نمایشگاه ، غرفه ای به نام « نذر کتاب » که متعلق به آموزش و پرورش استان اصفهان برای اهدای رایگان کتاب به مدارسی که توانایی خرید کتاب های درسی و کمک درسی و یا تکمیل کتابخانه های خود ندارند ، آماده خدمت رسانی بود. شاید به خاطر ساعت های زیاد تعیین شده ، غرفه دارانش زیاد حوصله ماندن در واحد خویش را نداشتند. حرکت خیر خواهانه خوبی هست .امیدوارم کتاب هایی که تحویل گرفته می شود ، بر خلاف اتفاقاتی که در مدارس شاهدش هستیم ، مستقیم به کتابخانه مدرسه های نیازمند رسانده شود و استفاده از آن ها برای دانش آموزان فراهم شود.
مدارس مغازه و پاساژ نیستند. این را مدنظر داشته باشیم ، مطمئنا تحول بزرگی در آموزش و پرورش ایجاد خواهیم کرد.
از همشهری و بازیگر خوب شهر هم تشکر می کنیم که در کنار سایر دوستان خود ، شاد سازی فضای نمایشگاه را برای بازدید کنندگان ایجاد نمودند.

غرفه ی ناشران کودکان و نوجوان ، کمی نسبت به سایرین وضعیت مطلوب تری داشت. گرچه حضور کودکان بسیار کم رنگ بود و خانواده ها اغلب برای آنان در صورت نیاز ، کتابی خریداری می کردند. با خانواده ها راجع به این که چرا فرزند خود را همراه نیاورده اند ولی برای او کتاب کمک آموزشی یا داستان می خرند صحبت کردم. برخی می گفتند شرایط آوردن آنان نبود. عده ای هم به صراحت گفتند ، هزینه های کتاب زیاد است. ممکن بود بیایند و کتاب هایی را انتخاب کنند و نتوانیم برایشان بخریم و این گونه چون هنوز نمی توانند همه مسائل زندگی و احتمالا شرایط را درک کنند ، برداشت خوبی از کتاب نخریدن ما نداشته باشند.

خانواده ها از بی ارزش بودن برگه های تخفیف نمایشگاه که مدارس در اختیار دانش آموزان گذاشتند ، ناراحت بودند و با پرس و جو از غرفه ها متوجه شدیم که این بن ها بدون هماهنگی با ناشران و توسط اداره ارشاد استان توزیع شده بود و ناشران نمی توانستند با توجه به بدقولی های بسیار و بدهی های بالایی که در سال های قبل وزارت ارشاد بر عهده ایشان گذاشته بوده است ، نسبت به پذیرش این بن ها اقدام کنند و ترجیح داده بودند که خودشان در غرفه ها تخفیف ده تا بیست درصدی را برای کتاب ها در نظر بگیرند و وابسته به این نهاد نباشند. یکی از غرفه داران از پرداخت نشدن نه میلیونی برگه های تخفیف خود توسط وزارت ارشاد در نمایشگاه تهران در اردیبهشت ماه اعتراض نمودند و معتقد بودند این باعث سلب اعتماد ناشران از قبول این کار در این نمایشگاه شده است. تنها غرفه ای که بن های حاضر را قبول می کردند ، مربوط به شهرداری استان اصفهان بود.

ناشرانی که شرکت کرده بودند تمام سعی شان این بود که رقابتی کار کنند و کتب چاپ قدیم و جدید را در غرفه داشته باشند. تلاش بر فروش حداکثری بود. بالاخص ناشران بخش دانشگاهی.
ناشران با اخلاق هم در نمایشگاه کم نبودند. از انتشارات فرشتگان ، جنگل ، اسوه ، سلام ، سایان و آبژ و ... برای وقتی که گذاشتند سپاسگزارم.
برخی از ناشران بر خلاف خواست مدیران نمایشگاه و اعتراض سایر غرفه ها از تخفیف های 50 درصد به جای 20 درصد هم برای رضایت مشتریان استفاده می کردند . با ایشان مصاحبه ای هم داشتم تا دلیل این تناقض را با توجه به گرانی کاغذ و چاپ بدانم. حیطه کار این ناشر ، کُتبی بود که به ادبیات و اطلاعات عمومی مربوط می شد و باور ایشان این گونه بود که با این نیت به نمایشگاه آمدم که فرصت داشتن کتاب های از یاد رفته را در مردم زنده کنم. این روزها مردم فقط به فکر سیر کردن شکم خویشند. نه به فکر سیر کردن مغز خویش. نمی گویم من به دنبال ضرر برای خویش هستم. بلکه از سود خود کم می کنم. شاید سود بهتری اتفاق بیفتد. به کسی ضرر نمی رسانم. تخفیف بیشتر من برای ضربه زدن نیست.

ناشر دیگری می گفت کتاب ها را به جای رنگ و لعاب دادن بیش از اندازه ، ساده تر چاپ کنیم تا اهل کتاب بتوانند آن را خریداری و مطالعه کنند. جلد برخی از کتاب ها از قیمت خود کتاب گران تر است. مردم توان خرید کتابی که می توانند با بیست هزار تومان تهیه کنند را با پنجاه هزار تومان ندارند.
متأسفانه فروشندگان کتاب اصفهان در این نمایشگاه شرکت نداشتند . بالاخص فروشگاه کتاب فرهنگیان که با اداره کل آموزش و پرورش همکاری مستمر دارد. این نقطه ضعفی برای این نمایشگاه محسوب می شد.

هیچ کدام از غرفه داران از خریدِ تعدادی کتاب برای کتاب خانه های مدارس حرفی نزدند. حضور گروهی دانش آموزان از مدارس به نمایشگاه بسیار کم بود و در طول مدت برگزاری نمایشگاه تعداد کمی از مدارس همراه دانش آموزان به نمایشگاه آمدند.
در ضمن مدارسی هم که به نمایشگاه مراجعه می کردند ، به سالنی که مربوط به سن و مقطع تحصیلی آنان بود برده نمی شدند . البته دلیل مشخصی از این حرکت عنوان نگردید و این گونه توجیه شد که چون زمان برای بازدید کوتاه است ، این مورد پیش می آید.
البته بهتر بود واحد « از من بپرس » نمایشگاه در چندین نقطه اسکان پیدا می کرد که بتوانند راهنمای بهتری برای ورود بازدیدکنندگان از نمایشگاه باشد.
برای ناشران بخش کتب دینی و مذهبی ، این لبخند رضایت کمی بسته تر بود. یکی از ناشران قرآن و کتب مذهبی که خود سه انتشارات کلیدی را در سه حوزه در چند استان تحت پوشش داشت ، از ناباوری خود نسبت به استقبال بسیار کم مردم از خرید کتب مذهبی سخن گفت. البته خودشان نیز پاسخ این عدم توجه را ، دل خستگی اقشار اجتماعی از دین عنوان کردند و این که دیگر برای اکثریت مردم به خصوص جوانان موعظه و پند و اندرز ، جذابیت ندارد چه برسد که بخواهیم آنان را در این حدود مجبور به خواندن کنیم.

سری به انتشارات جنگل که از جمله ناشران پر بازدید نمایشگاه محسوب می شد نیز زدم. کسانی که به یادگیری زبان های خارجی علاقه داشتند ، در این انتشارات به دنبال علاقه مندی های خود بودند.
با توجه به پرسش های بازدید کنندگان از غرفه داران و خرید اقلامی که بتوانند اطلاعات خود را درزمینه گرامر و مکالمه برای زبان هایی چون انگلیسی و آلمانی و فرانسه افزایش دهند ، مصاحبه ای تخصصی تر را با یکی از غرفه داران این انتشارات و تعدادی از مشتریان آن انجام دادم.
برخورد بسیار خوب و با حوصله غرفه داران در قبال سؤالات و درخواست های مراجعه کنندگان ، نکته قابل توجه جلب مشتری بود که نمی توان آن را نادیده گرفت.
انتشارات جنگل ، نشر جاودانه که مختص رشته های حقوق هست را نیز در سیطره خود دارد و دانشجویان و اساتید این حوزه در این غرفه حضور پررنگی داشتند.

این روزها مردم فقط به فکر سیر کردن شکم خویشند. نه به فکر سیر کردن مغز خویش اغلب کسانی که از انتشارات جنگل خرید می کردند ، دانش آموزان و دانشجویانی بودند که در کلاس های زبان های خارجی ، دوره های مختلف را برای یادگیری زبان می گذرانند. از ایشان پرسیدم هدفشان از یادگیری زبان دوم چیست؟
اینکه می خواهند به مکالمه زبان انگلیسی مسلط شوند جزو بیشترین پاسخ ها بود. خانواده ها می خواهند ، فرزندانشان به سواد رایانه ای تسلط داشته باشند و بتوانند برای آشنایی با مردم جهان احساس نزدیکی بیشتری داشته باشند و این نیاز به یادگیری زبان انگلیسی را برایشان بیشتر می کند. حضور افراد مسن سال و توجه آنان به این شاخه از آموزش برایم جالب بود.
بحث مهاجرت و تحصیلات خارج از کشور در بین دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویانی که متقاضی خرید کتب آموزشی مورد نظر بودند هم در پاسخ ها مورد توجه بود.
از آنان پرسیدم شما در مدرسه زبان انگلیسی و عربی را آموزش می بینید، آیا از آن بهره ای می برید؟
اکثریت پیشنهاد دادند که حاضرند در این کلاس ها شرکت نکنند. چون فقط تلف کردن وقت و هزینه است. معلم شیمی به ما انگلیسی درس می دهد و معلم ادبیات ، عربی تدریس می کند. خودشان یک جمله هم نمی توانند صحبت کنند . شما انتظار دارید ما امتیاز عالی به این درس بدهیم ؟!
ما مجبوریم چندین برابر هزینه کنیم و در آموزشگاه های آزاد ، این زبان ها را یاد بگیریم. بهتر هست این کتاب ها را در مدرسه به سبک آموزشگاه و با اساتید و مربیان مسلط به ما یاد بدهند. ما فقط گرامرها و قواعد را حفظ می کنیم و امتحان می دهیم. هیچ کس در مدرسه انگلیسی و عربی نمی تواند یاد بگیرد چه برسد که صحبت کند !
برخی غرفه ها در فصل پاییز، هنوز خیلی سبز بودند. دانش آموزان دوره اول و دوم ابتدایی در این غرفه ها بیشتر بودند. نارنجی بودن پرتقال ها را می دیدند و خنده انار را برای یلدای پیش رو در خاطر می سپردند. گل واژه به مبتکران خوش آمد گویی می کرد و آدرس های بنفشه و اندیشه برتر را اشاره می کردند. حال زنبورهای کندوی عسل هم خیلی خوب بود. کاگو هم که از بازیگوشی کنار کودکان خوشحال بود.
مدیر انتشارات سلام نیز با ما گفت و گویی داشتند. برخی دبیران بلد نیستند سؤالات کتاب هایمان را جواب دهند و خودشان کتاب های راهنما را به ما معرفی می کنند که پاسخ تمرین ها را از روی آن پیدا کنیم
ارزیابی وی از نمایشگاه و فروش شان با توجه به نبود چند ساله نمایشگاه رضایت بخش بود. گفتند ناشران هر چه توان داشتند گذاشته بودند و از نشرهای جدید خود نیز رونمایی کردند. چون خود نمایشگاه هم بیست درصد تخفیف داده بود ، توان خرید مردم بهتر بود. از ایشان پرسیده شد ، به نظر شما بیشتر استقبال مردم از چه کتاب هایی بوده است ؟
گفتند: کتاب های کمک آموزشی چون کتاب های آموزش و پرورش ضعف های زیادی دارد. دانش آموز با این کتاب ها ، درس را به خوبی یاد نمی گیرد . متأسفانه آقای وزیر هم به جای اینکه چاله را پر کند ، چاه کنده است. من با عملکرد وزیر مخالفم. البته اصل کار خوب است و ما با آن موافقیم. به شرط آن که زیر ساخت ها درست شود. در مجموع من نه به عنوان یک ناشر و کتاب فروش بلکه به عنوان یک پدر ، از اینکه فرزندم این حجم کتاب را بخواند ، ناراحتم. این ضعف با کتاب های کمک آموزشی کمی مرتفع می شود. از پایه اول ابتدایی هم این الزام شروع می شود.

پیشنهاد ایشان این بود که اول از همه معلم را آموزش دهید. معلمی که برای حل مسائل کتاب ، به دنبال حل المسائل می گردد ، چگونه می تواند برای دانش آموزانش کتاب کمک آموزشی را قدغن کند.
انتشارات قدیانی ، مؤلفین کتب درسی به ویژه مقطع ابتدایی را در مجموعه خود گرد هم آورده است.با این فعالیت مسلما باید به این نتیجه رسید که احتمالا تا شورای تدوین کتب درسی ، بازنشسته نشوند و نیروی جوان و خلاق جای ایشان ننشیند ، وضع همین است که هست ! تا آن زمان کتاب با کیفیت نداریم.

حال انتشاراتی چون گاج و قلم چی هم عالی بود. از فرط شلوغی غرفه ، حاضر به مصاحبه نشدند و تمایلی به گفت و گو هم نشان ندادند. دانش آموزان از بد خلقی این غرفه ها گله کردند ولی باز هم سعه صدر داشتند و در صف انتظار ایستاده بودند. معلم شیمی به ما انگلیسی درس می دهد و معلم ادبیات ، عربی تدریس می کند. خودشان یک جمله هم نمی توانند صحبت کنند . شما انتظار دارید ما امتیاز عالی به این درس بدهیم ؟!
با خریداران کتاب های این دو انتشارات صحبت شد. اغلب دانش آموزان دوره ی متوسطه بودند که برای شرکت در کنکور و جمع بندی مطالعات خود این کتاب ها را تهیه می کردند. همکاران فرهنگی هم حضورشان در این غرفه ها چشمگیر بود.
چند دانش آموز را با حجم زیادی از کتاب هایی که خریده بودند و از لابه لای جمعیت بیرون می آمدند ، دعوت به گفت و گو کردم.
از ایشان پرسیدم چرا این کتاب ها را خریداری کردید ؟ آیا این حجم کتاب را می توانید بخوانید ؟
گفتند : مجبوریم. کنکور از کتاب های درسی مان نیست. معلم ها هم خوب درس نمی دهند. اگر این کتاب ها را نخوانیم نمی توانیم در کنکور قبول شویم و در دانشگاه های سراسری در رشته مورد علاقه خود قبول شویم.
مگر رشته تحصیلی شما چیست ؟
ریاضی و تجربی
می خواهید چه رشته ای قبول شوید ؟
رشته ای که پول در آن باشد. حالا هر چه شد.
از پس هزینه های این کتاب ها بر می آیید ؟
نه .
الان چقدر برای این پنج کتاب هزینه کردی؟
با تخفیف سیصد هزار تومان .
از کتاب های سال قبل دوستانتان نمی توانستید استفاده کنید؟
کتاب ها هر سال تغییر می کند. نو بخریم بهتر است.
آیا در کلاس های کنکور هم شرکت می کنید؟
بله .
برای آن چقدر هزینه کردید؟
سه ماه را یک میلیون و نیم پرداخت کردم.
در مدرسه این کتاب ها را با شما کار می کنند ؟
برخی دبیران بلد نیستند سؤالات کتاب هایمان را جواب دهند و خودشان کتاب های راهنما را به ما معرفی می کنند که پاسخ تمرین ها را از روی آن پیدا کنیم.
ما ترجیح می دهیم به جای رفتن به مدرسه ، در کلاس های آموزشی آزاد شرکت کنیم که مجبور نباشیم دو سه جا هزینه کنیم و این همه درس بخوانیم. و از همه مهمتر اصل درس را یاد بگیریم.
دانش آموزان هنرستانی و کاردانش بسیار از مدارس و آموزش خود شاکی بودند. کتاب های کمک آموزشی برای این قشر از دانش آموزان هم محدود بود.
از نداشتن امکانات و کتاب هایی که اصلا برای یادگیری آن ها مفید نیست گله مند بودند.
می شود گفت درد و دل های ناشران با دانش آموزان در یک مسیر است. همه از بی مدیریتی ناله می کنند.
در حاشیه این نمایشگاه ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مسئولین ستادی و اجرایی هم سری به نمایشگاه زدند. از ایشان تقاضا کردیم ، به حوزه کتاب اهمیت بیشتری دهند و با نو اندیشی جوانان شهر ، در جهت علاقه مندی خانواده ها به حوزه کتاب و کتابخوانی مثبت فکر کنند.
به عنوان یک بازدید کننده و پژوهشگر ،کیفیت نمایشگاه کتاب اصفهان را در مقایسه با نمایشگاه کتاب تهران و تبریز در سطح پایینی دیدم. در جایگاه یک معلم از این همه نارضایتی دانش آموزان و حجمه دروسی که به اجبار و از سر بی سامانی در برنامه ریزی درسی بر کودکان و نوجوانان تحمیل شده و باعث گردیده نه از روی علاقه بلکه برای جبران مافات بی توجهی مسئولان امر به جای تحقیق و پژوهش و اندیشیدن در طبیعت و نشانه های الهی و رسیدن به آرامش و کمال انسانی از سر ناآگاهی و بعضا حرص و طمع کارشناسان این گونه تعلیم و تربیت را بر دوش خود بکشند و ارزشش را درک نکنند ، ناخرسندی خود را به وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان می نمایم. مأنوس بودن مردم با کتاب ، احساس قوت فرهنگی بودن را به جامعه تزریق می کند
مدیران نمایشگاه و تعدادی از اعضای شورای شهر اصفهان این وعده را دادند که با کمک شورای شهر استان اصفهان در برگزاری بهتر این نمایشگاه در سال آینده بیشتر تلاش کنند.
ناشران و غرفه داران از اطلاع رسانی ضعیف مدیران استان در سطح شهر برای وجود این نمایشگاه انتقاد کردند . نحوه اطلاع رسانی به نحو بهتری هم می توانست اتفاق بیفتد . بهترین اطلاع رسانی از طریق مدارس در این زمینه ، صورت خوشایندی می توانست داشته باشد.
برای دانش و آگاهی مردم ، هرچه قدر تلاش و هزینه شود ، بهتر است. اسراف و تجل گرایی لازم نیست. با راه های بسیار ساده می توان وارد عمل شد. این را جزو خسارت ها به حساب نیاوریم. جامعه آگاه و باسواد ، کمتر دچار مخاطره می شود.
پایان گزارش/
