صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

تربیت ایرانی ها و چالش های آموزش و پرورش رسمی و غیررمسی  به عنوان متفکر تعلیم و تربیت سال هاست می اندیشم که چه نقصان های جدّی تربیتی داریم ولی این روزها به این ایده رسیده ام که ما ایرانی ها به خوبی تربیت نشده ایم و در یک کلام صریح بگویم که:

بی تربیتیم.

قطعا ما به دو دلیل تربیت نشده ایم: نخست این که نهادهای تربیت رسمی مانند مدرسه و دانشگاه و نهادهای غیر رسمی مانند خانواده از تربیت ما غافل بوده اند. دوم روش های تربیتی ما تلقینی، مزورانه و اشتباه بوده است.

دلایل بی تربیتی ما در سراسر جامعه دیده می شود.

سیاستمداران و نمایندگان مجلس ما تربیت سیاسی ندارند. ما آدم های خودخواه تربیت کرده ایم که نه خودش را قبول دارد نه همه ی مردم دنیا را. جالب است همین آدم خودخواه و بی تربیت گاهی نسخه ی تربیتی و اقتصادی برای تمام دنیا می پیچید

پزشکان ما انصاف و اخلاق را رعایت نمی کنند.

اساتید دانشگاه ها دانشجویان خود را کنار زده و درگیر القاب علمی شده اند.

اغلب شهروندان ما حقوق مدنی و شهروندی یکدیگر را رعایت نمی کنند.

حقوق مدنی زنان و کودکان و گروه های اخلاقی و اقلیت ها که بماند زیر پاهای ما لگدمال شده است.

کارکنان ادارات  با ارباب رجوع، با همکاران و حتی با خودشان نامهربانند.

معلمان کم تر انرژی خرج می کنند.

تربیت ایرانی ها و چالش های آموزش و پرورش رسمی و غیررمسی

مغازه داران تا جا دارد در معاملات خود بی انصافی به خرج می دهند.  در چنین شرایط بحرانی همه به فکر پر کردن جیب خود هستند و در اختلاس و ارتشا، قدرت طلبی و خودخواهی و ضعیف کشی گوی سبقت را از هم دیگر ربوده ایم.

در زمینه هایی مانند محیط زیست، مقررات رانندگی، وجهه ی بین المللی، صلح طلبی، عدالت و تامین اجتماعی، امنیت روانی و بسیاری از استانداردهای تربیتی به شدت رکود کرده ایم. همه ی این ها اگر بیانگر بحران تربیتی نباشد پس بیانگر چیست؟!
وقتی آگاهانه به اطراف خود نگاه می کنیم همه می دانیم چه خبر است. ما درگیر تربیت بچه زرنگ ها شده ایم. آدم های زرنگی تربیت کرده ایم که به راحتی سر هم کلاه می گذارند. ما آدم دو رو تربیت کرده ایم، آن چنان که با خود خودش هم صادق نیست.

تربیت ایرانی ها و چالش های آموزش و پرورش رسمی و غیررمسی

ما آدم های خودخواه تربیت کرده ایم که نه خودش را قبول دارد نه همه ی مردم دنیا را. جالب است همین آدم خودخواه و بی تربیت گاهی نسخه ی تربیتی و اقتصادی برای تمام دنیا می پیچید.

ما انسان جنگ طلب و خشن تربیت کرده ایم که مرگ خواه است.

ما دختران و مادران خود را طوری تربیت کرده ایم که نقش های تحریف شده ای داشته باشند و فقط درگیر سرگرمی های کوچکی مانند عمل جراحی زیبایی و آرایش صورت شوند. 

تربیت ایرانی ها و چالش های آموزش و پرورش رسمی و غیررمسی

معلمان کم تر انرژی خرج می کنند  ما هر چند پولدار هم باشیم شاد نیستیم و دلیل  ناشادمانی ما این است که خوشبختی امری اجتماعی است. کسانی که داخل کشور زندگی می کنند شاد نیستند چون در میان چند میلیون ناشاد مگر می شود شاد و خوشبخت بود. اکثریت باید شاد باشند که ما هم احساس خوشبختی کنیم و این مسئله را متاسفانه دیر متوجه شده ایم. باور کنید ژن های خوب هم شاد نیستند. آن هایی که غربتی شده اند هم شاد نیستند.
و امروز بیش از هر زمان دیگر می فهمیم که به جای خیلی چیزهای دیگری که مردان حکومت دغدغه ی آن ها را دارند، کاش انسان های صلح طلب و آرام، آدم های مهربان، مردم شاد و طرفدار محیط زیست و هنرمند تربیت می کردیم. چقدر جامعه ی ما امروز به تربیت نیاز دارد خدا می داند؟!

کانال دکتر سعید صفایی موحد

منتشرشده در یادداشت

بيمه ‌تکميلي فرهنگيان و رضایت معلمان

بيمه ‌تکميلي فرهنگيان به طور جدي تحت عنوان «بيمه طلايي» از سال 1389 به اجرا درآمد و توانست با توجه به شرايط نابه سامان درمان کشور بخشي از دغدغه درماني فرهنگيان را پوشش دهد. در طرح اختياري بيمه‌طلايي فرهنگيان، 50 درصد حق بيمه توسط آموزش‌ و‌ پرورش و نيم ديگر آن از سوي بيمه‌ شده پرداخت مي‌شود. قرارداد اوليه بيمه‌ طلايي فرهنگيان با شرکت بيمه ايران تا سال 1393 ادامه يافت.

اگرچه اين طرح در سال‌هاي ابتدايي اجرايي خود علي‌رغم تنوع تعهدات و تعداد بيمه‌شدگان توانست رضايت نسبي اکثريت فرهنگيان را به دست آورد اما در سال‌هاي 91 و 92 با توجه به مشکلات و محدوديت‌هاي تامين منابع مالي و انباشت بدهي با مشکل مواجه شد که ماحصل آن انصراف شرکت بيمه ايران از ادامه همکاري با وزارت آموزش‌ و‌ پرورش بود.

بيمه ‌تکميلي فرهنگيان و رضایت معلمان  در سال 1393 شرکت آتيه‌سازان حافظ به عنوان مجري قرارداد بيمه‌ طلايي فرهنگيان انتخاب شد. بيمه آتيه‌سازان حافظ شرکت کارگزاري است که متعلق به سازمان بيمه سلامت است و وظيفه‌ آن فروش بيمه‌تکميلي و کنترل بازار بيمه‌هاي‌ تکميلي است. بيمه‌ طلايي فرهنگيان در سال‌هاي 94 تا 96 با حذف عنوان طلايي و تحت عنوان« بيمه تکميلي» با شرکت آتيه‌سازان حافظ منعقد شد.

در حال حاضر بيمه تکميلي فرهنگيان به شکل «صندوق درمان» اداره مي‌شود. روش صندوقي به عنوان يک روش جديد در اجراي بيمه تکميلي، فقط توسط آموزش‌ و‌ پرورش اجرا مي‌شود. در روش صندوق درمان، مديريت منابع مالي در اختيار وزارت آموزش‌ و‌ پرورش است و شرکت بيمه‌گذار عملاً بابت بررسي اسناد پزشکي حق‌ العمل دريافت مي‌کند و بيمه‌شدگان به ميزان سقف مشخص شده مي‌توانند از خدمات بيمه‌اي استفاده کنند. در اين روش هزينه‌هاي درماني فرهنگيان از محل صندوقي که از حق بيمه‌ها جمع شده است با نظارت و مميزي شرکت کارگزار پرداخت مي‌شود.

قرارداد بيمه تکميلي فرهنگيان در شرايطي هر ساله با بيمه آتيه‌سازان حافظ تمديد مي‌شود که نارضايتي‌هاي بسياري در خصوص نحوه ارائه خدمات از سوي اين بيمه‌گذار مطرح است. کم‌ بودن مراکز طرف قرارداد، کيفيت پايين خدمات ارائه شده و تاخير در پرداخت هزينه‌هاي درماني از جمله اعتراضات فرهنگيان درخصوص بيمه تکميلي فرهنگيان است.

از مهم‌ترين دلايل وزارت‌نشينان برای انتخاب روش صندوق درمان مي‌توان به مديريت بهينه منابع مالي، بهبود ارائه خدمات و تسريع در فرآيند بررسي و پرداخت هزينه‌هاي درماني بيمه‌شدگان اشاره کرد که با توجه به عملکرد ضعيف بيمه‌آتيه سازان از يک سو و از سوی ديگر به دليل بي‌برنامگي، ضعف نظارت و عدم پيگيري مناسب وزارت آموزش‌ و‌ پرورش، بيمه ‌تکميلي فرهنگيان علي‌رغم پرداخت هزينه‌هاي هنگفت به معضلي جدي براي آنان تبديل شده است.

در حال حاضر آموزش‌ و‌ پرورش بابت بيمه تکميلي حدود 200 ميليارد تومان به شرکت بيمه آتيه‌سازان حافظ بدهکار است و شرکت‌هاي بيمه‌اي به دليل بدهي وزارت آموزش‌ و پرورش خدمات درماني فرهنگيان را به درستي پوشش نمي‌دهند. از سوي ديگر به دليل بدهي شرکت‌هاي بيمه‌ به داروخانه‌ها، کلينيک‌ها و بيمارستان‌ها باعث شده است تا اين مراکز خدمات دارويي و درماني مناسب به فرهنگيان ارائه ندهند و فرهنگيان مجبور به پرداخت هزينه‌هاي خود به صورت آزاد باشند.

بيمه ‌تکميلي فرهنگيان و رضایت معلمان

متاسفانه علي‌رغم سود هنگفتي که نصيب شرکت‌هاي بيمه طرف قرارداد با آموزش‌ و‌ پرورش مي‌شود، مسئولان وزارت آموزش‌ و‌ پرورش نتوانسته‌اند يا نخواسته‌اند امتيازات بيشتري براي فرهنگيان درخواست نمايند. آنان بدون آسيب شناسي معضلات و مشکلات روش درمان صندوقي، هر ساله بدون درنظر گرفتن اعتراضات و انتقادات فرهنگيان بار ديگر با بيمه آتيه‌سازان قرارداد مي‌بندند.

به نظر مي‌رسد با توجه به شرايط اقتصادي حال و حاضر آموزش‌ و‌ پرورش و به بهانه نبود اعتبارات رفاهي کافي، مسئولان امر نه تنها به فکر اصلاح شکل بيمه تکميلي فرهنگيان بصورت «بيمه‌گري» نيستند بلکه در سال 97 تصميم به ادامه روش صندوقي با آتيه‌سازان حافظ دارند.

حال سوالي که براي بسياري از فرهنگيان مطرح است اين است که با وجود شرکت‌هاي بيمه‌گذار قوي که خدمات بهتر و كامل‌تري از آتيه‌سازان ارائه مي‌دهند اصرار متوليان امر بر ادامه همکاري با بيمه آتيه‌سازان چيست؟

اگر مديران آموزش‌ و‌ پرورش نظر سنجي از فرهنگيان را دليل انتخاب اين روش بيمه‌اي و شرکت طرف قرارداد عنوان مي‌کنند، مي‌توانند بار ديگر ميزان رضايت‌مندي فرهنگيان از «روش صندوق درمان» و «نحوه ارائه خدمات آتيه سازان حافظ» را بسنجند تا کارشناسان و منتقدان بي‌طرف بر درستي ادعاهايشان تاکيد کنند و درغگويان و اتهام زنندگان رسوا گردند؟!

حال بايد منتظر ماند و ديد که در سال 97 مديران تصميم‌ساز اين وزارتخانه به دنبال شرکت‌هايي مي‌روند که منافع فرهنگيان را تامين مي‌کنند يا با ديگر بدون توجه به دغدغه‌ها و نارضايتي اکثريت فرهنگيان با شرکت‌هايي قرارداد مي‌بندند که به نفع مديران باشند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

کهگیلویه و بویراحمد

منتشرشده در نامه های دریافتی

به نام آنکه عدل را یکی از اصول دین قرار داد

بررسی سهمیه ایثارگران درآزمون های ورودی به دانشگاه

موضوع : بررسی سهمیه ایثارگران درآزمون های ورودی به دانشگاه در تمام مقاطع از دیدگاه عدالت نه از دریچه ملاحظات سیاسی

پیش مقدمه  : همه کسانی که در جنگ شرکت کرده اند برای همه محترم هستند.

 

مقدمه :

در زمان جنگ تحمیلی بسیاری از رزمندگان دانش آموز ، و درصدی از آنها که داوطلب کنکور بودند ، برای آنها سهمیه لحاظ شد که بر اساس مقتضای شرایط داوطلبان کنکور شرکت کننده در جنگ ، منطقی به نظر می رسید . اما بعد از جنگ تصمیم گیرندگان ، دچار برداشتی متفاوت با هدف و روح اصلی قانون سهمیه ها شدند به طوری که بعدا برای اجرای این قانون مقتضای  زمان  و شرایط ( شرایط داوطلبان سهمیه دار ، شرایط علمی کشور و ... ) را نادیده گرفتند.

مقاله را با چند سوال پی می گیریم :

1- اینکه شخصی بیش از 30 سال پیش ایثارگر بوده چه ربطی به سواد علمی امروز فرزند او دارد ؟

2- چقدرعادلانه است کسی که سواد علمی لازم را ندارد و در پایین ترین رشته هم قبول نمی شود به واسطه سهمیه به رشته و دانشگاه برتری راه پیدا کند که هر ساله حدود 400000 هزار نفر برای همان رشته محل ها پشت کنکور می مانند ؟

3- با توجه به شرایط امروز زندگی  فرزندان ایثارگران ، که درصد بالایی از آنها  ، از سطح رفاهی نسبی بالاتری و همچنین امکانات آموزشی بهتری  نسبت به داوطلبان مناطق محروم برخوردارند ، آیا عادلانه و منطقی است که در آزمون علمی که ملاک توان علمی داوطلبان است ، برای آنها سهمیه قائل شویم ؟ 

4- چه قدر عادلانه است : داوطلب مناطق محروم  که از امکانات اولیه آموزشی محروم هست و نمره بالاتری از داوطلب دارای سهمیه ، در کنکور کسب کرده است ولی به واسطه اعمال سهمیه ، داوطلب دارای سهمیه جای او را در دانشگاه بگیرد ؟

از طرح سوالات ذکر شده زود قضاوت نکنید !

برای اینکه پاسخ سوالات فوق الذکر را بدانیم  و عادلانه قضاوت کنیم ، دو داوطلب A و B را که هردو دارای سهمیه شاهد هستند و دو داوطلب C و D را که هر دو دارای سهمیه جانبازی 50 درصد هستند و داوطلب E  از مناطق محروم را برای شما مثال می زنم .

داوطلب A  : به فرض پدر او 18 سال پیش شهید شده و بعد از گذشت این همه سال بار روانی از دست دادن پدر دیگر داوطلب کنکور را اذیت نمی کند و او از آرامش و سطح رفاهی نسبی برخوردار است و هیچ مانعی برای درس خواندن او وجود ندارد ولی درصد بالایی از آنها درس نمی خوانند و به سهمیه دل خوش می کنند و سهمیه را جایگزین تنبلی های خود می کنند و این داوطلب ، سهمیه به او روا نیست .

داوطلب B : به فرض پدر او یک ماه پیش در مرز شهید شده و داوطلب ، امسال کنکور دارد ، از دست دادن پدر آن هم در سال کنکور بسیار برای داوطلب سنگین و شوک روانی شدیدی به او وارد می کند و بر روی درس او تاثیر منفی می گذارد  بنابراین این داوطلب  امسال ، سزاوار سهمیه هست تا برای ورود به دانشگاه حمایت شود.

به فرض ، هر دو داوطلب C و D دارای سهمیه جانبازی 50 درصد هستند .

داوطلب C: فرزند جانباز 50 درصد است که پدر سرکار می رود و به فعالیت های روزمره مشغول است و جانباز شدن پدر بعد از 30 سال دیگر بار روانی عصبی برای فرزند او ندارد و این داوطلب از آرامش و سطح رفاهی نسبی برخوردار است و هیچ مانعی برای درس خواندن او وجود ندارد  ولی درصد بالایی از آنها درس نمی خوانند و به سهمیه  دل خوش می کنند و سهمیه را جایگزین تنبلی های خود می کنند ، سهمیه به این داوطلب روا نیست.

داوطلب D: فرزند جانباز 50 درصد است که پدر جانباز شیمیایی جنگ است و وضعیت سلامتی مناسبی ندارد و  گاهی در بیمارستان بستری می شود و دائم یکی از اعضای خانواده باید از او مراقبت  کند ، چه بسا داوطلب D  ساعاتی از وقت خود را صرف پرستاری از پدر کند ، برای این داوطلب با توجه به شرایط زندگی او ، سهمیه رواست و باید در آزمون مورد حمایت قرار گیرد.

داوطلب F  : داوطلبی از مناطق محروم و روستای مرزی که از حداقل های امکانات آموزشی محروم هستند ، داوطلبی که دوازده سال مدرسه خود را در چادر ،کانکس ، کپر و یا کلاس های خشتی و گلی گذرانده و با تمام تلاش در کنکور سراسری موفق به کسب نمره و رتبه ای به مراتب  بالاتر از داوطلبان A و C (مقصود  داوطلبانی است  که سزاوار سهمیه  نبودند ) شده است ولی با تاثیر سهمیه ایثارگران داوطلبان A و C وارد رشته و دانشگاه  برتر می شوند و داوطلب F باید رشته و دانشگاه پایین تری را انتخاب کند یا پشت کنکور بماند !

 

 کدامیک به رشته و دانشگاه برتر شایسته و سزاوارتر بودند ؟

خدای عادل در قرآن به صراحت می فرمایند :

(( هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون  ))

آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابرند ؟

آیا داوطلبی که رنج آموختن برده و بر منابع آزمون تسلط پیدا کرده و می داند ، با داوطلبی که درس نخوانده یا کم خوانده و نمی داند این دو برابرند ؟

در دین خدا که این دو برابر نیستند  در دین شما چه طور ؟ آیا این دو برابرند ؟

با بررسی عادلانه و بدور از ملاحظات سیاسی مثال ها ،  درمی یابیم : اینکه گفته می شود سهمیه ایثارگران کلا" برای آزمون های ورود به دانشگاه باید حذف شود سخن عادلانه ای نیست چون داوطلبانی هستند که  با توجه به شرایط  امروز زندگی آنها ( با این شرط که شرکت پدر یا همسر در جنگ باعث به وجود آمدن شرایط امروز شده باشد ) سزاوار سهمیه هستند ولی این قانون و مصوبه فعلی هم که در حال اجرا است و برای همه داوطلبان سهمیه دار حق سهمیه قائل شده هم ناعادلانه است چون درصد بالایی از داوطلبان با توجه به شرایط زندگی آنها سزاوار سهمیه نیستند و باعث تضییع حق داوطلبان آزاد می شود. ( در ادامه گذری به نحوه تقسیم بیت المال توسط امیرالمومنین (ع)  را خواهم گفت )

همچنین اینکه گفته می شود برای داوطلبان سهمیه دار، ظرفیت مازاد تعریف شده هم ، سخنی بی پایه و اساسی است چون عملا چنین اتفاقی نیفتاده است و اگرهم  دانشگاه ها پتانسیل ظرفیت مازاد را داشته باشند باید به عدالت بین داوطلبان آزاد و سهمیه دار تقسیم شود. ( در ادامه در مورد میزان ظرفیت اختصاص داده شده به هر دو نوع  داوطلبان توضیح خواهم داد ، واینکه براساس عدالت چگونه باید باشد )

پس چه راه کاری می توان داد که نه در حق داوطلبان سهمیه دار و نه در حق داوطلبان آزاد ظلم نشود . 

 

راهکار:

باید داوطلبان در هر نوع سهمیه ایثارگران (شاهد ، جانباز بالای 25% ، آزاده ، رزمنده ) براساس شرایط امروز زندگی  آنها و ...  به دسته های زیادی تقسیم شوند ؛ مثلا داوطلبان دارای سهمیه شاهد به فرض به 30 دسته تقسیم شود و هر داوطلب در یکی از این دسته ها قرار می گیرد .

داوطلبان دارای سهمیه جانبازی بالای 25% به فرض به 50 دسته تقسیم شود و هر داوطلب براساس زمان جانباز شدن پدر یا همسر ، شرایط زندگی ، امکانات آموزشی و... در یکی از این دسته ها قرار می گیرد.

و در هر نوع سهمیه  ، فقط به دسته هایی سهمیه تعلق گیرد که واقعا مستحق سهمیه  باشند .

برای این کار باید کمیسیون هایی تشکیل شود (دو کمیسیون بدوی، یک کمیسیون تجدید نظر و یک کمیسیون عالی) و به عدالت پرونده تک تک داوطلبان سهمیه دارمورد بررسی قرار گیرد.به عکس زیر که آمار منتشرشده از مانیتور سازمان سنجش است توجه بفرمایید:

در کنکور سراسری 96  بر اساس عدالت : به داوطلبان  دارای سهمیه 5% ظرفیت که  60121 نفر بوده اند اصلا نباید سهمیه  داده می شد.

به داوطلبان دارای سهمیه  رزمنده که  228نفر بوده اند اصلا نباید  سهمیه داده می شد .

برای  داوطلبان سهمیه شاهد که تعداد آنها  1231نفربوده و داوطلبان سهمیه ایثارگر 25% ظرفیت  که تعداد آنها 29323 بوده باید براساس شرایط زندگی، امکانات آموزشی ، شرایط روحی روانی  و فاکتورهای دیگر ،  پرونده آنها مورد بررسی قرار می گرفت و فقط  ، هر داوطلبی که سزاوار سهمیه می بود باید برای او سهمیه لحاظ می شد.

بررسی سهمیه ایثارگران درآزمون های ورودی به دانشگاه

اگر این گونه بدون ملاحظات سیاسی و به عدالت داوطلبان دارای سهمیه شاهد و ایثارگران 25، شرکت کننده در کنکورهای سراسری سال های قبل ، مثلا کنکور96 مورد بررسی قرار گیرند ، خواهید دید که درصد کمی از آنها سزاوار سهمیه هستند ، شاید تقریبا تنها به 2 تا 3 % آنها سهمیه تعلق گیرد و به بیش از 97% آنها سهمیه روا نیست و مرتکب حق الناس شده اند. 3% یعنی تقریبا  حدود 1000 نفر .

در کنکور 96 از جمع کل داوطلبان دارای  سهمیه ایثارگران 25% و ایثارگران 5%  که 90903 نفر بوده اند شاید تنها به 1000 نفر سهمیه تعلق بگیرد نه بیشتر. یعنی حدود 0.094% کل داوطلبان شرکت کننده (کل داوطلبان 1055835 نفر بوده اند). براساس عدالت باید 1% ظرفیت دانشگاه ها هم به آنها اختصاص داد چون تعداد آنها خیلی کمتر از یک درصد کل داوطلبان شرکت کننده است. 

 

حد نصاب نمره آخرین فرد قبولی

برای آن دسته از داوطلبان سهمیه داری که سزاوار سهمیه هستند به دلایل زیر باید حدنصاب نمره را افزایش داد. 

1- جلوگیری از تضییع حق داوطلبان آزاد   (برقراری عدالت)  

2- بالا بردن سطح علمی داوطلبان سهمیه دار.

3- جلوگیری از پایین آمدن سطح علمی دانشگاه ها 

4- تربیت  نیروهای  باسواد و کارآمد .

 

راهکار

حد نصاب نمره برای رشته  محل های پرمتقاضی  به 95%حد نصاب نمره برای رشته های  معمولی به 90% باید افزایش یابد.

نکته قابل تامل :

اگر طبق نظر بنده حد نصاب نمره 95% لحاظ شود طبق بررسی کارنامه های داوطلبان سال گذشته برای داوطلبان سهمیه دار در رشته های پرمتقاضی تفاوت 5% نمره حد نصاب نسبت به آخرین داوطلب آزاد قبول شده تقریبا تفاوت 10 درصدی را در تک تک دروس عمومی و تخصصی در کنکور سراسری ایجاد می کند  بدین صورت که:

اگر آخرین فرد قبولی داوطلب آزاد در رشته پزشکی دانشگاه تهران از منطقه دو و از استان غیر بومی ، عمومی ها را میانگین 80 % و تخصصی ها را میانگین  90% زده باشد برای داوطلب سهمیه دار عمومی میانگین 70% و تخصصی میانگین 80% خواهد بود .

حالا شما ببینید اگر در رشته های پرمتقاصی طبق کنکور 95 و 96 ( که با بی توجهی مجلس  و بی تفاوتی سازمان سنجش فاجعه رخ داد )  حد نصاب نمره 70 %( یعنی 30 درصد نمره ،  پایین تر از آخرین داوطلب آزاد قبول شده ) باشد چه تفاوت درصد بالایی را در تک تک دروس ایجاد می کند که واقعا بی عدالتی محض است.

شما خواننده  گرامی را ارجاع می دهم به بررسی کارنامه داوطلبان سهمیه دار قبول شده مثلا در رشته پزشکی  در کنکور 96،  آنگاه خواهید دید که چه فاجعه ای رخ داده و چه ظلمی به داوطلبان آزاد و همچنین به علم شد.

اگر با اصلاح مجلس حدنصاب نمره به 85% در رشته محل های پرمتقاضی برسد (یعنی 15%، کمتر از نمره آخر ین داوطلب آزادقبول شده در همان رشته محل  ) تفاوت حدود 20 درصدی را در تک تک دروس ایجاد می کندکه باعث تفاوت بالای ، سطح علمی دانشجویان همکلاسی هم خواهد بود .

تفاوت 5%  نمره ،  تفاوت 10% را در دروس ایجاد کرده حالا تفاوت 15% نمره ، تفاوت  20% را در دروس ایجاد می کند.

تفاوت 30% نمره ، تفاوت  ؟% را در دروس ایجاد می کند .

پاسخ ؟ را بیابید !

ظلمی که به داوطلبان آزاد شده را در تصویر زیر ببینید.

تصویر پایین آمار منتشر شده از مانیتور سازمان سنجش هست توجه بفرمایید ببینید  داوطلب دارای سهمیه ایثارگران در کنکور 95 با رتبه 93180 کشوری ، پزشکی قبول شده !

با رتبه 97521کشوری ، داروسازی قبول شده !

با رتبه 77038 کشوری ، دندانپزشکی قبول شده ! و در کنکور 96  با رتبه  100962 کشوری ، پزشکی قبول شده ! با رتبه  104662 کشوری ، داروسازی قبول شده ! با رتبه 80107  کشوری،  دندانپزشکی قبول شده !

به خدا قسم در روز رستاخیز باید پاسخگو باشید.

بررسی سهمیه ایثارگران درآزمون های ورودی به دانشگاه

ظرفیت دانشگاه هاطبق قانون فعلی

1-    25 % ظرفیت هر کد رشته محل به (همسر و فرزندان شهدا و مفقودالاثر) (آزادگان و همسر و فرزندان آنان) (جانبازان 25 % و بالاتر و همسر و فرزندان آنان ) اختصاص دارد .(سهمیه ایثارگران 25 % ظرفیت گفته می شود  ) 

2-پنج درصد ( 5%) ظرفيت هر كد رشته محل نيز به (جانبازان زير 25 % و همسر و فرزندان آنان) ( همسر و فرزندان رزمندگان با حداقل شش ماه حضور داوطلبانه در جبهه ستاد كل نيروهاي مسلح،داوطلبان بسيجي و جهادسازندگي )اختصاص دارد.( سهمیه ایثارگران 5% ظرفیت گفته می شود .)25% + 5%  جمع کل 30 % ظرفیت هر کد رشته محل به سهمیه  ایثارگران اختصاص داده شده سهمیه ایثارگران چگونه باید باشد که حق داوطلبان ایثارگر و آزاد تضیع نشود ؟

همانطور که در بالا توضیح داده شد تنها یک درصد باید تعلق گیرد،  درست خواندی ! تنها یک درصد ،  چون اگر به عدالت مورد بررسی قرار گیرند تنها حدود 1000 نفر سزاوار سهمیه خواهند بود و این 1000 نفر ، خیلی کمتر از یک درصد کل داوطلبان شرکت کننده هست  پس تنها یک درصد ظرفیت دانشگاه ها باید به این دسته از داوطلبان اختصاص داده شود. اینکه داوطلبان سزاوار سهمیه ، چند درصد کل داوطلبان شرکت کننده در آزمون هستند به همان میزان باید ظرفیت اختصاص داده شود و این یعنی عدالت .

 

سخنی با مسئولین 

تقسیم بیت المال توسط امیرالمومنین ( علیه السلام )شرح نهج البلاغه ،جلد 7 ، صفحه 25 امیرالمومنین به طلحه و زبیر فرمود: پس چه كارى از كارهاى مرا ناخوش داشتيدكه مخالفت با مرا انديشيده‌‏ايد؟!

گفتند: مخالفت تو با عمربن خطاب در چگونگى تقسيم اموال كه تو حق ما را همچون ديگران قراردادى و ميان ما و كسانى كه با ما سنجيده نمى‌‏شوندتساوى برقراركردى خداونداين اموال را در پناه شمشيرها و نيزه‌‏هاى ما و زحمت بسيار سوار ان و پيادگان ما فراهم و دعوت ما را پيروز فرمود و با زور و زحمت ،آن سرزمين‌ها و اموال را به دست آورديم و نبايد با كسانى كه با كراهت به اسلام معتقدشده‌‏اند يكسان باشيم!

على (علیه‌السلام) در پاسخ فرمود: اما درمورد اموال و اين روش قسمت،من در آن مورد از خودحكم و عملى نكرده‌‏ام،من و شما شاهدبوده‏‌ايم كه پيامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) همين گونه حكم و رفتارفرمود.

وانگهى كتاب خدا در اين مورد گوياست و آن كتابى است كه « نبايدآن را باطلى از پيشروى و از پشت سرش فرو فرستادنى است از درستكارى ستوده»و اين سخن كه مى‏‌گوييد «به رهما از اموالى كه خداوند در پناه شمشيرها و نيزه‌‏هاى مابه ما ارزانى فرموده است ما و ديگران را برابر قرار دادى» از دير باز گروهى بر مسلمانى سبقت گرفته و اسلام را با شمشيرها و نيزه‌‏هاى خود يارى داده‏‌اند و رسول خدا (صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله) در تقسيم اموال،آنان را برديگران برترى نداده و آنان را به سبب پيشگامى و سبقت بر ديگران برنگزيده است، و خداوند سبحان پيشگامان و مجاهدان را روز قيامت پاداش عنايت خواهد فرمود. 

 

  سخنی با داوطلبان سهمیه دار  :

درست است که قانون این حق را به شما داده اما این بدان معنا نیست که هرچه قانون بگوید درست است ، خیلی از قوانین با گذشت زمان ویرایش، اصلاح یا لغو می شوند و این نشان می دهد که اشتباه بوده است.

داوطلب سهمیه دار ، شرایط زندگی شما سخت تر است یا داوطلب مناطق محروم که از نعمت آب ، برق، گاز و... محرومند ،از سوءتغذیه در رنج هستند ، در فقر دست و پا می زنند و داوزده سال مدرسه خود را در چادر ، کپر ، کانکس یا کلاس های خشتی و گلی می گذرانند  شما به واسطه سهمیه ، جای همچین داوطلبانی را می گیرید  پس آگاه باشید بدانید که چه می کنید  !

شما باید براساس شرایط زندگی امروز خود یعنی : شرایط مالی ، آموزشی و روحی  ،خود را مورد ارزیابی قرار دهید و اگر شرایط مناسبی نداری ،سزاوار سهمیه هستی و اگر شرایط بهتری نسبت به داوطلبان مناطق محروم داری ، سهمیه به شما روا نیست  و اگر به واسطه سهمیه وارد دانشگاه شوی مرتکب حق الناس شده ای . 

آنچه گفته شد به عدالت نزدیک تر است اگر بدانید .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

شاداب سازی دختران در آموزش و پرورش از شعار تا عمل

" به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم ، فرحناز مینایی پور در حاشیه نمایشگاه دستاوردها و عملکرد یک ساله وزارت آموزش ‌و پرورش در دبیرستان البرز اظهار کرد: ( متن گفته های ایشان را دسته بندی نموده ام تا مطالعه آن آسانتر باشد.)


1 ) برای ایجاد نشاط در مدارس یکی از کارهای پیشنهادی ما ساخت سرود ویژه دختران است و از تیمی که سرود ملی را ساخته اند، خواستیم تا سرودی ویژه دختران را نیز بسازند.
2 ) برای اولین بار گردهمایی مدیران زن کشور را برگزار کردیم . کارگاه‌های مهارت‌های گفت ‌و گو را برای زنان برگزار کرده‌ایم که تا سال آینده هم ادامه دارد.
3 ) سلسله نشست‌های زنان فرهنگی برای تحکیم بنیان خانواده در دستور کار قرار گرفته است.
4 ) همچنین طرح بُشری با محوریت آموزش بلوغ دختران اجرا می‌ شود و کتاب " آموزش بلوغ دختران" تهیه و به استان‌ها ارسال شده است. مدیرکل دفتر امور زنان وزارت آموزش ‌‌و پرورش بیان کرد : طرح بُشری به صورت ویژه در مدارس شبانه روزی اجرا می ‌شود و ویژه دانش‌آموزان پایه هفتم است که از سوی استان‌ها درخواست شد تا در پایه ششم هم اجرا شود .
5 ) در حوزه غربالگری بیماری‌های خاص زنان ، مکاتبه‌ ای با وزارت بهداشت داشتیم و این طرح برای 500 هزار زن فرهنگی اجرا می‌شود.
6) برنامه ‌ریزی شده تا حق مهد کودک به زنان فرهنگی داده شود و باید سازمان برنامه و بودجه اعتبار آن را تأمین کند.
7 ) همچنین موافقت وزیر آموزش‌ وپرورش را گرفته‌ ایم تا زنان در ادارات بتوانند سه ساعت در هفته از زمان خود را به حضور در باشگاه‌های ورزشی اختصاص دهند. (1)

شاداب سازی دختران در آموزش و پرورش از شعار تا عمل

اجرای آنچه که گفته شد هر یک می تواند تبعات منفی یا مثبتی در مدارس یا جامعه داشته باشد که به بررسی هر یک می پردازم :سرآغاز آموزش هر نوع مهارتی برای جامعه پذیری و درونی شدن ارزش ها ابتدا خانواده و سپس مدارس خصوصا در دورۀ ابتدایی است نه زنان فرهنگی کشور، آن هم مدیران که هر دائم در حال گفت و گو و توضیح بدیهیات به مسئولین اند

1) خانم مینایی پور ، کاش می شد نشاط و شادی را آن هم فقط برای دختران این کشور با تهیه و تنظیم یک سرود به دانش آموزان ، تزریق نمود ! وقتی به یک گلدان گیاهی در منزل آب فراوان داده می شود آن گیاه پژمرده می گردد چون ریشه اش پوسیده شده است .

ما در مدارس آن قدر به دانش آموزان برنامه های ایدئولوژیک در قالب مسابقات نهج البلاغه ، ترتیل و قرائت قرآن ، تهیه روزنامه های دیواری برای مناسبات مذهبی ، سخنرانی های مذهبی و.....ارائه نموده ایم که به جای رشد و نشاط ، دچار افسردگی و پژمردگی گردیده اند ، می دانید چرا ؟ چون فقط بُعد مذهب را از ابعاد گوناگون فرهنگ به آنان تزریق نموده ایم و سایر ابعاد فرهنگ چون هنر و آداب و رسوم و ارزش ها و اخلاقیات و.... را از آنان دریغ نموده ایم تا جایی که اگر امروز خیلی از افراد جامعه عِرق مذهبی تندی دارند ، عِرق ملی زیادی ندارند ، اما افتخار و سربلندی کشور به تحریک و تربیت هر دو عِرق نیازمند است.

شاداب سازی دختران در آموزش و پرورش از شعار تا عمل

اگر جذابیت برنامه های مذهبی تا حدی بود که دانش آموزان خود بنا به سرشت معنوی و الهی درون خود بدانها گرایش می یافتند ، باور کنید اثرگذاری عمیق و مؤثرتر بود اما طبق معمول به حساب بزرگی خود از بالای نوک دماغ مان ما نوع و محتوای برنامه ها را به آنان تحمیل کردیم و مجالی برای تعقل و اندیشه و انتخاب آنان ندادیم چون ما از نوع برداشت یا نتیجه گیری آنان برخلاف سیاست مان واهمه داریم. تزریق قالب های از پیش اندیشیده شده با حصول نتایج مورد انتظار ، معامله ای است که ما همیشه با این ملت کرده ایم.

اگر به آمار خودکشی در همین سرزمین ملبس به اعتقادات مذهبی نگاهی بیفکنیم شاهد افزایش آمار خودکشی هستیم که پایین آمدن سن خودکشی خطر بزرگی را برای نظام آموزشی کشور در عمل به رسالت خود گوشزد می نماید.

شاداب سازی دختران در آموزش و پرورش از شعار تا عمل

نمودار نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی در ایران و برخی کشورهای جهان ـ ۲۰۱۲

از زمان تحصیل دانشگاهی خود تأکید استادم را در بالا بودن نرخ خودکشی در استان ایلام را به خاطر دارم که دختران بیشتر با خودسوزی خودکشی می نمایند. هر چند در منبع فوق به عامل جنگ و اثرات تخریبی بعد آن در غرب کشور اشاره کرده اند اما ظاهرا بیشتر خودکشی ها در این منطقه مربوط به عصبیت های فرهنگی و ماجراهای ناکامی عشق جوانی است که برای حفظ آبرو صورت می گیرد.

دو استان کرمانشاه و لرستان نیز در سنوات متفاوت بیشترین میزان خودکشی را داشته اند که می بایست به جای ساخت سرود برای ایجاد نشاط مقطعی ، بهتر است برای این معضل برنامه ریزی و کارهای تحقیقاتی داشته باشیم. البته بدون مطالعه و بررسی قضاوت در خصوص دلایل خودکشی گروه سنی 24 - 15 سال کشور آن هم با تک سبب بینی ، صحیح نیست اما اگر قدری بیشتر حسّاس باشیم در کنترل معضل مؤثر خواهد بود.

" الگوی سنی غالب در بین اقدام کنندگان به خودکشی در ایران در سال 91 در گروه سنی جوانان 24 - 15 سال بوده در حالی که در دنیا سن خودکشی افراد بالای 70 سال سه برابر بیش از جوانان 24 - 15 سال است. این نرخ در زنان برابر با 15 و در مردان برابر با 11.7 است. در جهان مردان دو برابر بیشتر از زنان اقدام به خودکشی می کنند. نرخ خودکشی در استان ایلام از دهه شصت تاکنون تقریباً هفتاد برابر شده که این میزان رشد، بسیار قابل تأمل می باشد. " (2)

شاداب سازی دختران در آموزش و پرورش از شعار تا عمل

یاد سرود پُر تحرک ورزش صبحگاهی قبل انقلاب به خیر. از جلو و پهلو نظام . فاصله ها خود به خود تنظیم و مرتب می شد و شروع ورزش با صوت یکی از دانش آموزان یا معلم ورزش بود ، تغییر حرکت نیز همین طور. اگر چیزی همانند همین است دختر و پسر ندارد ، نشاط برای هر جنس و هر سنی لازم و حیاتی است. راستی از روانشناسان و جامعه شناسان کارشناس کشورمان بپرسید که آیا یک سرود به تنهایی عامل نشاط آن هم فقط برای دختران می تواند باشد ؟ یعنی بدین طریق آدرنالین خون افزایش یافته و فرد احساس سرزندگی ، قدرت و هوشیاری خواهد کرد ؟ اما پس از اتمام آهنگ نواخته شده و بعد از فروکش کردن موج آدرنالین و با رفتن به کُمای یکنواختی آموزش سنتی ، عوارضی چون سر درد، بی خوابی ، عصبانیت و حتی ناراحتی معده را چه خواهید کرد ؟ دویدن ، جست و خیز کردن و پیاده ‌روی نیز راه‌هایی برای مصرف انرژی هستند از آنها چه خبر؟

شاداب سازی دختران در آموزش و پرورش از شعار تا عمل گر جذابیت برنامه های مذهبی تا حدی بود که دانش آموزان خود بنا به سرشت معنوی و الهی درون خود بدانها گرایش می یافتند ، باور کنید اثرگذاری عمیق و مؤثرتر بود اما طبق معمول به حساب بزرگی خود از بالای نوک دماغ مان ما نوع و محتوای برنامه ها را به آنان تحمیل کردیم و مجالی برای تعقل و اندیشه و انتخاب آنان ندادیم چون ما از نوع برداشت یا نتیجه گیری آنان برخلاف سیاست مان واهمه داریم

2 ) عادتی در جامعه ما وجود دارد که گه گاهی تب یک چیز در آن همه گر می شود و یا کپی برداری از آن نشانی از همسویی تلقی می شود. این روزها تب بحث از " گفت و گو " زیاد گردیده است حتی نوع نوشتاری آن نیز عوض شده است. گفتگو یا گفت و گو ما را به گفته و اما نکرده های سیاست رئیس جمهور اسبق خاتمی می اندازد که بزرگ ترین دغدغه ایشان گفت و گوی تمدنها بود. ما ایرانی ها که تمدن های ماقبل تاریخ و تمدن های تاریخی پیش از دوران پیدایش خط را بسیار داشته ایم امروز در این مهم تا چه حد توفیق داریم ؟ شاید تاریخ بتواند به قضاوت عادلانه و بدون جانبداری بنشیند. برای گفت و گو و ترویج فرهنگ آن نیازی به آموزش مهارت های آن حداقل برای زنان کشور نیست چون آنان به نیکی این هنر را چه به زبان خوش و فصیح و چه به زبان تند و تلخ ، بسیار نیک می دانند.
اول آن که این جداسازی جنسی برای آموزش مهارتها ، امروز دیگر برازندۀ فرهنگ کشورمان نیست. ما روز به روز می بایست به جلو حرکت کنیم نه عقب یا اهتمامی برای در جا زنی داشته باشیم.
دوم آن که سرآغاز آموزش هر نوع مهارتی برای جامعه پذیری و درونی شدن ارزش ها ابتدا خانواده و سپس مدارس خصوصا در دورۀ ابتدایی است نه زنان فرهنگی کشور، آن هم مدیران که هر دائم در حال گفت و گو و توضیح بدیهیات به مسئولین اند. پس مبنای عملکردمان با توضیحات داده شده صحیح نمی باشد ، حال بماند نحوۀ کارکردمان و یا مدت دوام آن . چون نیک می دانید که برنامه های ما در این وزارتخانه منوط به شخص است و با تعویض یا اتمام مدیریت آنها ، برنامه نیز فراموش می گردد.
فرهنگ گفت ئو گو و آستانه تحمل آرای دیگران همچنان که گفتم می بایست از کودکی در محیط خانواده و سپس مدرسه خصوصا در دورۀ ابتدایی آغاز گردد. برای این مهم می بایست ساعاتی توسط معلمان در طول یک سال تحصیلی در کلاس درس پیش بینی شود که به تناسب سن دانش آموز با گفت و گوهای متقابل اما ساده و کوتاه آنان را تشویق به اِبراز وجود بنمائیم تا در خود غرق نشوند و بتوانند توانایی و مهارت فن بیان به دست آورند و به تدریج آستانه تحمل خود را افزایش دهند. منتهی مراتب تفکیک جنسی برای این کار پسندیده نیست ، آموزش هر نوع مهارتی حق تمامی دانش آموزان و تکلیف وزارت آموزش و پرورش است. پس آموزش فرهنگ گفت و گو در تمامی مدارس سراسر کشور برای همۀ دانش آموزان باید در برنامه درسی گنجانده شود. خانم مینایی پور ، موقعیت سنی و جامعه آماری انتخاب شده توسط شما برای فرهنگ سازی درست نمی باشد.

شاداب سازی دختران در آموزش و پرورش از شعار تا عمل

3 ) با توجه به آمار طلاق که در سال 1389 ارائه گردیده است کمترین میزان طلاق مربوط به معلمان زن است یعنی حدود 4 تا 5 درصد ، بعد کارمندان 10 درصد و بیش از 72 درصد به زنان خانه دار تعلق دارد لذا چه ضرورتی برای هزینه کرد زمان و انرژی و سرمایه برای تحکیم بنیان خانواده ، احساس نموده اید ، نمی دانم. شکر که شعور و سازگاری و قناعت طبعی و همراهی زنان معلم در کشور و فرهنگ جامعه ما زبانزد خاص و عام است و تصور می کنم در ترجیح ازدواج مردان با آنان نیز رتبه اول را داراست. (3)

4 ) اجرای طرح بُشری که به معنای مژده دادن است در مدارس شبانه روزی دخترانه برای کلاس هفتم و تعمیم آن به کلاس ششم با تقاضای استانها نیز چند مشکل اساسی دارد :
الف - آشنایی با شرایط خاص بلوغ ابتدایی ترین حق هر مادر است و مدرسه نمی تواند در این خصوص از آنان پیشی جوید. زمان و نحوۀ طرح مسأله هر چند دشوار اما وظیفه مادران است. شما به جای آموزش برای خود دختران ، می توانید در مناطق محروم و حاشیه نشین شهرها در خانواده های پرجمعیت و فقیر و بیسواد ، برای خود مادران آموزش دهید و شیوه های مناسب طرح مسأله را یادآور شوید.
ب - با آموزش شرایط بلوغ در طرح " بُشری " برای دانش آموزان کلاس هفتم که 11 یا 12 سال سن دارند با توجه به دوری از خانواده در مدارس شبانه روزی ، استرس و ترس آنان را بدون حمایت و همراهی مادران می افزایید و این کار می تواند عواقبی چون خودکشی یا انزواگزینی داشته باشد. دوری از خانواده برای این گروه سنی به اندازۀ کافی مشکلات خاص خود را خصوصا از لحاظ وابستگی عاطفی دارد لذا با محتوای چنین آموزش هایی به تشدّد مشکلات نیفزائیم.
ج - ترکیب کلاس ششم با دوره ابتدایی به اندازه کافی کاری اشتباه و پر دردسر بوده است ، اگر قرار باشد طرح بُشری برای این کلاس هم آموزش داده شود مشکلات اخلاقی و رفتاری زیادی در مدارس ابتدایی بوجود خواهد آمد. ناهمخوانی دانش آموزان این کلاس با سایر کلاسها در دوره ابتدایی معلمان را خصوصا در مدارس دخترانه ( چون سن بلوغ شان پائین تر از پسران است ) به اندازه کافی عاصی نموده است . انجام چنین تصمیمات کارشناسی نشده ، برای آینده کشور نیز مخرب است.
د - در مورد تدوین کتاب " آموزش بلوغ دختران" و ارسال آن به مدارس باید گفت :
اول آن که دقیقا معلوم نشد این طرح برای تمامی مدارس دخترانه اجرا می گردد یا فقط ویژه مدارس شبانه روزی است ؟
دوم چرا جزوه خیر ، کتاب ؟ مگر یک دانش آموز 11 یا 12 ساله چقدر نیاز به دریافت آموزش های مسیر بلوغ خود دارد ؟
سوم این کتاب جزوی از کتب درسی است یا برای مطالعه آزاد است ؟
چهارم این کتاب از منابع خارجی استفاده شده است یا محتوای بومی – ملی دارد ؟ چون چنین آموزش هایی برخاسته از فرهنگ هر جامعه ای است و متفاوت از یکدیگرند.

5 ) امید که غربالگری بیماری زنان فرهنگی با اهداف سالم سازی در سایه امنیت پوشش بیمه ای و رعایت مهمترین اصل سوگندنامۀ بقراط یعنی رازداری پزشکی صورت بگیرد و خدای ناکرده عاملی برای تداعی شرایط استخدام معلمان جدید که در تابستان سال 96 مطرح گردید، نباشد. بهتر است به پوشش بیمه تکمیلی کارآمد بیندیشید تا درمان و سلامتی به تعویق نیفتد. این که زنان برای خود متولی خاصی دارند و ما در این بین مردان را فراموش می کنیم یا دعوای زرگری برتری مرد و زن را ناخواسته مطرح می سازیم ، پدیده ای زیاد خوشایند و باب میل تمامی زنان فرهنگی نیست.لطفا از تفکیک جنسیت در تمامی شرایط و موارد اجتناب بورزید. سلامتی تمامی فرهنگیان یعنی تضمین سلامتی کل نظام آموزشی . تزریق قالب های از پیش اندیشیده شده با حصول نتایج مورد انتظار ، معامله ای است که ما همیشه با این ملت کرده ایم

6 ) حق مهد کودک از اصل شل کن سفت کن تبعیت می کند و دقیقا سلیقه ای با آن برخورد می شود. طرح های حمایتی از شاغلین برای آن است که فرد شاغل ابتدا اطمینان و امنیت خاطر از خانوادۀ خود یعنی فرزندان و سپس خانوادۀ دوم یعنی مدرسه را برای دانش آموزانش داشته باشد. سپس بر اساس این قوّت قلب به افزایش انگیزه شغلی خود با تمام قوای جسمی و روحی بپردازد. حق مهدکودک فقط شامل زنان نیست و باید به مردانی که طلاق گرفته اند اما فرزند مهدرو دارند نیز پرداخت گردد. خیلی از حق های این چنینی جزو ابتدایی ترین فاکتورهای شغلی است اما برای ما درجات طرح مسأله در آخر است . به چرای این مهم می توانیم بیندیشیم ؟!

7 ) ابتدا گلایه کنم که چرا تصور می کنید فقط زنان ادارات آموزش و پرورش نیاز به ورزش دارند ؟ دوم آموزش و پرورش می تواند به جای فروش سالن های ورزشی خود ، از آنها همانند تمامی وزارتخانه ها چون برق و نفت و.... برای ورزش فرهنگیان با تخفیف قابل توجه استفاده نماید. با تقسیم بندی مناسب زمانی می توان از این سالن ها در رشته های گوناگون ورزشی برای فرهنگیان زن و مرد ، انگیزۀ ورزش کردن را ایجاد نمود. آموزش و پرورش چرا نباید به این مهم بیندیشد ؟ واقعا فروش سالن های ورزشی وزارتخانه به بخش خصوصی تأسف بار است. عقل سالم در بدن سالم است . بدین طریق می توان افسردگی معلمان را در زیر بار سنگین چرخ های غیرعادلانه تورم و گرانی ، تا حدودی تخفیف داد.

شاداب سازی دختران در آموزش و پرورش از شعار تا عمل

آری سرکار خانم مینایی پور ،

نشاط و شادی حق تمامی افراد جامعه است نه فقط دختران ، با تنظیم یک سرود شاد نمی توان شادی را به دختران تزریق نمود، نشاط و شادی در آموزش و پرورش باید با سایر بخش ها و سازمانها همسویی و همزمانی داشته باشد که مهم ترین نقش را صدا و سیما باید داشته باشد که دریغ ! آموزش و پرورش به تنهایی قادر به اجرای هیچ برنامه ای نیست ، باید به نشاط و شادی خانواده ها بیندیشیم ، برنامه های جمعی برای شادی بسیار اندک داریم ، گرانی کمرشکن شده و مردم برای هزینه کرد بهانه های شادی مجبور به طفره رفتن هستند. به این بیندیشید که ما چرا ملت شادی نیستیم ؟ شاید خارج از حیطه دانش آموزان دختر یا فرهنگیان زن ، کل جامعه را دریابید بهتر باشد.

به قول حافظ شیرین سخن :

هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی کاین کیمیای هستی قارون کند گوارا
یا
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی مایه نقد بقا را که ضامن خواهد شد
یا ساقیا عشرت امروز به فردا مفکن یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر


1) خبرگزاری تسنیم - 5 شهريور ۱۳۹۷ .
2) کد خبر : 421833 - دوم آبان 1395 .
3) کد خبر: 1093843 - 11 خرداد 1389 - خبرگزاری مهر.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها - محمدرضا انصاری/

اقدام جالب مدیریت آموزش و پرورش شهرستان امیدیه

بدون شک پاسخ گو بودن می تواند بالاترین نقطه قوت برای یک مدیر در جایگاهی که دارای مسئولیت هست باشد .
در اقدامی جالب « احمدرضا کرایی » مدیر آموزش و پرورش شهرستان امیدیه با وجود مشغله کاری فراوانی که در این پست مدیریتی وجود دارد در فضای مجازی و در گروهی که مختص فرهنگیان شهرستان امیدیه هست به صورت مستقیم و با به وجود آوردن فضایی که در آن دیگر کادر اداری آموزش و پرورش این شهرستان حضور دارند به صورت مستقیم برای پیگیری مطالبات، سوالات و گلایه های فرهنگیان در ارتباط هست و از نزدیک و با شرکت کردن در بحث های مهمی که همکاران باید با گرفتن وقت برای در میان گذاشتن مطالبات خود به اداره مرجعه کنند به راحتی می توانند پیگیر مطالبات خود باشند.
همچنین با تلاش این مدیریت  برای اولین بارمرکز خدمات رفاهی فرهنگیان و همچنین راه اندازی و پایه گزاری دائمی امور ورزش بانوان فرهنگی و غیره فرهنگی و تاسیس سالن تندرستی برای رفاه حال بیشتر فرهنگیان  این شهرستان تاسیس شد.
امید است که دیگر روسای آموزش و پرورش ادارات استان با وجود مشغله کاری فراوانی که دارند و همچنین با توجه به بستری که فضای مجازی ایجاد کرده است با فرهنگیان به صورت مستقیم برای شنیدن مطالبات آنها در این گونه گروه ها در ارتباط باشند.

پایان پیام/

گروه استان ها و شهرستان ها - رضا قاسم پور/

نشست مدیران هنرستانهای هنرهای زیبای کشور

نشست مدیران هنرستانهای هنرهای زیبای کشور یازدهم شهریور ماه اولین نشست سراسری مدیران هنرستانهای هنرهای زیبای سراسر کشور به میزبانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار گردید .
این نشست یک روزه به منظور ایجاد وحدت رویه، گسترش و حفاظت از کیان هنرستانهای هنر و همچنین افزایش بهره وری و رفع موانع و چالش های موجود با حضور مدیران سراسر کشور و مسئولین مربوطه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالن اجتماعات وزارت ارشاد برگزار گردید .

در این مراسم پس از خیرمقدم گویی و تشریح اهداف حضور مدیران در نشست یک روزه توسط دکتر الهیار فومنی فرصتها و تهدیدات پیش روی هنرستانهای هنر تبیین گردید .
در ادامه مدیران استانهای تهران، اصفهان،فارس ،البرز و آذربایجان شرقی به نمایندگی از سایر استانها و به انتخاب دفتر تجهیز و توسعه هنرستان ها مشکلات و تونمندی هنرستانها را به سمع و نظر حضار رساندند .
به دلیل ادا نشدن حق مطلب نمایندگان استانهای زنجان و یزد پشت تریبون قرار گرفته و مباحث مطروحه را تکمیل تر و شفاف تر بیان نمودند.

در ادامه نشست راحله رودکی مدیرکل برنامه و بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قاسم خسروی مدیرکل امور اداری ،خانم استادقاسم کارشناس مسئول هنرستانها، سرابی مدیر کل دفتر نوسازی و تحول اداری در حوزه های تخصصی خود نکاتی را به مدیران یادآور شده و همچنین به سوالات و نقطه نظرات مدیران پاسخ دادند .


در این مراسم همچنین دکتر رفاهی به نمایندگی از هنرستان هنرهای زیبای زنجان پیشنهادات چندی ارائه نمودند ( از جمله تشکیل انجمن هنرستانهای هنر کشور ، بررسی برنامه ها و رهیافت های سند تحول آموزش و پرورش و...  )که برخی از آنها به اتفاق آرا تصویب و به دستور جلسه نشست افزوده شد .

نشست مدیران هنرستانهای هنرهای زیبای کشور

 نگاهی به هنرستان‌های هنرهای زیبا
سلسله هنرستان‌های هنرهای زیبا افزون بر چهل عدد در گستره جغرافیای کشورند.
این هنرستان‌ها مخرج مشترک وزارتین آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و با قوانین مدون آموزش و پرورش اداره می‌شوند.
با توجه به این که متولی رسمی آموزش هنر در کشور وزارت فرهنگ و ارشاد  اسلامی است، لذا طبق توافق دو وزارتخانه، تأمین مدرسین دروس عمومی بر عهده آموزش و پرورش و تأمین هنرآموزان تخصصی و همچنین امکانات سخت افزاری به عهده ارشاد می باشد .

وجه تمایز هنرستانهای هنر دوره نوجوانی دوره رویاپردازی نوجوانان ماست و هنر کاری است دلی و روانخواه.
در هنرستان‌های هنر تعلیم و تربیت توأمان صورت می‌گیرد. دروس تخصصی هنرجویان رشته‌های هنری عمدتاً کارگاهی و عملی برگزار می‌شود.
جست و جوگری و خلاقیت ملاک هنرجویان هنر بوده و هنرجو برعکس مدارس آموزش و پرورش نیازمند سخت گیری و اعمال قوانین خشک نیست.به واسطه انجام توأمان فعالیت‌های عملی و آموزشی و در نتیجه توسعه و تعالی فکر و بسط اندیشه، فارغ التحصیلان رشته‌های هنری معمولا پیشروتر از فارغ التحصیلان دانشگاه‌های هنر هستند و عموما خروجی چنین هنرستانهایی افرادی نسبتا خودساخته، کمال‌طلب و معرفت‌گرا می‌باشد.

نشست مدیران هنرستانهای هنرهای زیبای کشور

 نقاط قوت و ضعف هنرستان‌های هنر 

از نقاط قوت هنرستان‌های هنر ساماندهی و تجمیع آموزش تخصصی هنر در این هنرستانهاست. به طوری که در برخی از استانها هنرستانهای هنر در حال تبدیل شدن به قطب هنر می‌باشند.

در تهران و کلان‌شهرهایی چون اصفهان، تبریز و... اولا هنرستانها کاملا تخصصی هستند؛ مانند هنرستان موسیقی پسران تهران. ثانیاً قدمت برخی از آن‌ها نزدیک به یک قرن می‌باشد.

امسال هنرستان موسیقی تهران یکصدسالگی خود را جشن خواهد گرفت.

وجود چنین مراکزی باعث جذب و شکوفایی استعدادهای بکر (به ویژه در مناطق محروم) شده و از به حاشیه رفتن رشته‌های هنری جلوگیری خواهد کرد.

 از کاستی‌های هنرستانهای هنر می توان به بلاتکلیفی، مبهم و محل مناقشه بودن بحث مدیریت هنرستانهای هنر اشاره کرد. به طوری که هر کجا اقتدار ارشاد بیشتر باشد مدیر از کارکنان ارشاد انتخاب می‌شود و برعکس.

 دومین آسیب هنرستانهای هنر فقدان هنرستانهای دخترانه در اکثر استانهاست. به طوریکه علاقه مندان دختر مجبورند به استانهای برخوردار مراجعه کنند و یا در هنرستانهای جوار تحصیل کرده و بعضاً از خیر تحصیل در رشته های هنر بگذرند.

سومین آسیب هنرستانهای هنر بلاتکلیفی بین آموزش و پرورش و ارشاد (مخصوصا در بحث تجهیز و هزینه های جاری) می‌باشد. برای مثال ما در زنجان برای گزینش نیروهای آزاد تخصصی هر ساله بین آموزش و پرورش و ارشاد پاسکاری شده و نهایتاً بدون کسب نتیجه مطلوب مستأصل می‌شویم.

 چهارمین آسیب که عمدتاً متوجه شهرستانهاست، عدم دریافت شهریه و کمکهای مصوب انجمن و اولیا به بهانه دولتی بودن هنرستانهای هنر می باشد. این در حالیست که اکثر مراکز آموزشی به بهانه‌های مختلف برای گذران امورات جاری خود مجبور به دریافت کمکهای مردمی هستند.


 سخن آخر

علی‌رغم داشتن ردیف بودجه مشخص برای هنرستان‌های هنر، در برخی از شهرستانها احساس می‌شود که ادارات ارشاد چنین هنرستانهایی را بار اضافی تلقی می کند ؛ از جمله نتایج مفید و درخور نشست مدیران هنرستانهای سراسر کشور تلطیف چنین برداشت ها و همچنین حرکت به سوی همدلی و هماهنگی بیشتر وزارتین ارشاد و آموزش و پرورش در اداره بهینه هنرستانهای هنر می باشد .

صدای معلم - گروه گزارش/

یکشنبه 4 شهریور نمایشگاه دستاوردها و عملکرد یکساله وزارت آموزش و پرورش در دولت دوازدهم با حضور خبرنگاران ، وزیر آموزش و پرورش و مسئولان ستادی و اداری در دبیرستان ماندگار البرز برگزار گردید .

در ابتدای این مراسم « سید محمد بطحایی » به دفاع از عملکرد یک ساله خود به عنوان " وزیر آموزش و پرورش " پرداخت .

در این نمایشگاه معاونت ها و دوایر ستادی هر یک جداگانه به ارائه کارنامه و عملکرد خود پرداختند .

در بخش های پیشین گفت و گوی دانش آموزان البرزی و صدای معلم در مورد عملکرد وزیر آموزش و پرورش ، پرسش و پاسخ با معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش ، پرسش و پاسخ با رئیس آموزش و پرورش استثنایی و متن کامل سخنان وزیر آموزش و پرورش منتشر گردید .

در این قسمت بخش نخست پرسش و پاسخ « صدای معلم » و  « حسین خنیفر » تقدیم شما می گردد .

پرسش و پاسخ صدای معلم و حسین خنیفر رئیس دانشگاه فرهنگیان

صدای معلم :

ابتدا لازم می دانم از شما به خاطر " وقت شناسی " تان تشکر کنم .

 

خنیفر :

خبرنگاران بیایند . ماهی یک بار خوب است ؟ فصلی خوب است ؟ ما نمی ترسیم .

جملات و دیالوگ بالا در 30 بهمن 1396 در استودیو الفبای وزارت آموزش و پرورش بیان شده اند .

شما تاکنون 147 روز سرپرست و حدود 4 ماه رئیس بوده اید و این نخستین نشست رسانه رسمی است که برگزار شده است و امیدوارم که به سخنانی که گفته اید پای بند و متعهد باشید.

1- در جاهاى مختلف صحبت از تربيت "معلم فاخر" كرده ايد، براى تربيت معلم فاخر بايد دانشگاه فاخر داشت، آيا دانشگاه فرهنگيان يك دانشگاه فاخر است؟ (از لحاظ هيأت علمى شايسته، رونق تحقيقات تربيتى، برنامه هاى درسى تخصصى، مجلات علمى-پژوهشى و تخصصى فعال، كتابخانه هاي مجهز و مدارس آماده همكارى و...)

به عنوان مثال، آيا در دوره تصدى چهارساله شما مى توان انتظار داشت با ده هزار استاد حق التدريسى كه هيچ احساس تعلق سازمانى ندارند و نسبت به اعضاى ثابت سازمان حقوق كمتر و ناعادلانه ترى (گاه با تأخير يك ساله يا بيشتر) دريافت مى كنند، دهها هزار معلم فاخر براى آموزش و پرورش تربيت كرد؟

2-همگان از مأموريت تربيت معلم تراز جمهورى اسلامى صحبت مى كنند و گويا از مأموريت جمهورى اسلامى (بر اساس قانون اساسى) براى تأمين تربيت باكيفيت براى فرزندان ملت غافل شده اند. آيا دانشگاه فرهنگيان مأموريتى براى تأمين تربيت تراز معلم دارد؟

3- یکی از موضوعات مهم در دانشگاه فرهنگیان این است که سالانه افرادی که از طریق آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش استخدام می شوند را به دانشگاه فرهنگیان می دهند که یک دوره یکساله کسب مهارت های معلمی را طی کنند ولی دانشگاه برنامه و محتوای قابل قبولی برای این دوره ندارد و صرفا با دادن یه پروژه های صوری و یه آزمون سر و ته این دوره رو هم می آورد !

4- یکی دیگر از مواردی که دانشجویان به خصوص تشکل های سیاسی دانشگاه فرهنگیان نسبت به آن معترض هستند دخالت نهاد در همه بخش های فعالیت های دانشگاهی و دانشجویی است به طوری که یک دانشگاه در دل دانشگاه تشکیل داده است .

برای  اصلاح این وضعیت  چه برنامه ای دارید ؟

پرسش و پاسخ صدای معلم و حسین خنیفر رئیس دانشگاه فرهنگیان

آقای خنیفر !

بنده 29 سال معلم هستم  و سر کلاس می روم .

فقط خواهش من این است که مثل خیلی از معلمان ما " قصه " تعریف نکنید !

در موضوع و کادر صحبت کنید و حاشیه هم نروید .

بسیار ممنونم .

 

خنیفر :

صراحت و صداقت .

معلمی است دیگر .

 

نجات بهرامی ( معاون رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ) :

البته آقای دکتر !

ببخشید !

همیشه این انتقاد را به آقای پورسلیمان داشته ام .

خانم عابدینی ( فارس ) هم 3 سوال کردند اما کم تر از 10 ثانیه طول کشید .

بعد توصیه اخلاقی هم نکردند !

شما به عنوان خبرنگار از مدیران آموزش و پرورش سوال می پرسید ولی این جا توصیه اخلاقی نداریم !

ممنونم .

پرسش و پاسخ صدای معلم و حسین خنیفر رئیس دانشگاه فرهنگیان

خنیفر :

ما می گوییم معلم و لر .

صراحت و صداقت !

حالا خبرنگار را هم اضافه کنید .

من نمی دانستم شما 29 سال معلمید و این را تبریک می گویم .

معلمی کردن کار سختی است .

آقای پورسلیمان عزیز !

ما در این 147 روز چند نشست داشتیم ولی شما را ندیدم  !

خدا می داند .

من همین جا اعتراف می کنم .

چرا شما نیامدید و یا دعوت نشدید ولی در خود دانشگاه هم نشست خبرنگاران را هم داشتم .

استان های مختلف هم که می رفتیم تک تک خواهران مان آمدند .

تک تک آمدند اما شما نیامدید !

خبرنگاران آمده اند ولی نشست که می فرمایید داشتیم.

نمی دانم شاید شما نیامدید یا دعوت نشدید یا قلم خوردید و یا دوست نداشتید .

چرا نیامدید و یا ما خدمت شما نبودیم نمی دانم .

پرسش و پاسخ صدای معلم و حسین خنیفر رئیس دانشگاه فرهنگیان

صدای معلم :

منظور اعلان رسمی توسط مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش است .

آیا این نشست هایی که می فرمایید توسط وزارت آموزش و پرورش به همه خبرنگاران اعلان رسمی شده است ؟

آقیا بهرامی این جا هستند . بپرسید !

( سکوت نجات بهرامی ... )

 

خنیفر :

نمی دانم ...

در دانشگاه نشست خبرنگاران را داشتیم .من نمی دانم. پشت گوشی من می گوید من  خبرنگار  فلان جا هستم ؛ به خدا من جواب می دهم .

بارها و بارها شما سایت  های مختلف را ببینید . طرف تلفنی خبر خواسته ، صحبت خواسته حتی سوال داغ  ، سوال تیز ، سوال عجیب و من سعی کردم جوابش را بدهم ولی نگفتم جواب نمی دهم. حالا روابط عمومی است و الفبا است می توانید بپرسید که چرا در این نشست ها نبودید ؟

 دانشگاه فرهنگیان این آمادگی را دارد بین یک تا دو ماه یک نشست خبری بگذارد اگر خبری برایتان داشته باشیم. خدا کند خبری برایتان داشته باشیم.

در مورد بحث تربیت معلم فاخر ؛ من در آن چهار سال نبودم و گفتم از مدیران قبلی تشکر می کنم اما در این هفت هشت ماهی که بودم داریم یک کارهایی می کنیم.

فاخر بودن و یا فاخر نبودن ...

بعضی از نقادان ما می گویند تربیت معلم ما هفتاد سال است که نابود شده یعنی قبل از انقلاب. نگاهی که دنیا بعد از جنگ جهانی به معلم کرد ما نکردیم. بعد از سال 1945 که حقوق دوم بعد از نظامیان در بعضی از کشورها و حقوق دوم بعد از متخصصین در بعضی از کشورها است معلم نشده.

حقوقی که الان به معلم داده می شود در حدی است که بیاید مدرسه را ببوسد و برود خانه.

همین قدر است .

 البته من می گویم معلم ما معلمی است که مفت حرف می زند اما حرف مفت نمی زند. مفت حرف می زند پولش را نمی دهند . من اعتقاد دارم روزی این باید ترمیم بشود.

پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی

ادامه دارد

منتشرشده در گفت و شنود

افزایش مجدد حقوق کارمندان از مهرماه سال 97  گروه اخبار/

زمزمه افزایش مجدد حقوق کارمندان دولت از مهرماه شنیده می شود.

به گزارش تسنیم از برخی مقامات مسئول در دولت حاکی است، درپی افزایش قیمت های اخیر و بروز برخی مشکلات معیشتی، دولت در حالی نهایی کردن چند بسته حمایتی و معیشتی است که احتمالا یکی از این اقدامات افزایش مجدد حقوق کارمندان دولت است.

بر اساس این گزارش، حقوق کارمندان دولت که در ابتدای سال جاری 10 درصد افزایش یافته بود، در این مرحله مجدد افزایش می یابد ولی نرخ افزایش هنوز در دولت نهایی نشده است.

شنیده شده که افزایش مجدد حقوق کارمندان از مهرماه سال 97 اتفاق خواهد افتاد.

پایان پیام/

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور