گروه رسانه/
خواب ديدم قيامت شده است ...
هرقومي را داخل چاله اي عظيم انداخته و بر سرهر چاله نگهباناني گرز به دست گمارده بودند الا چاله ي ايرانيان.
خود را به عبيد زاكاني رساندم و پرسيدم:
«عبيد اين چه حكايت است كه بر ما اعتماد كرده نگهبان نگمارده اند؟»
گفت: «ميدانند كه به خود چنان مشغول شويم كه ندانيم در چاهيم يا چاله.»
خواستم بپرسم: «اگر باشد در ميان ما كسي كه بداند و عزم بالا رفتن كند...»
نپرسيده گفت: گر كسي از ما، فيلش ياد هندوستان كند ....
خود بهتر ازهر نگهباني لنگش كشيم و به تهِ چاله باز گردانيم !
کلیات عبید زاکانی
نظرات بینندگان
شیوه تربیت معمول ماست. بارها از آن سخن گفته شده است همدلی و همیاری غربی ها برای پیشبرد امور و بیداری و سرزندگی انسانیت انسانها.
و فردگرایی و خودخواهی ایرانی ها برای پیشی گرفتن از مابقی افراد. و تلخ تر آن که من و شمای زیادی این واقعیت چندش آور را می دانیم اما باز اوضاع همین است و لگدها بر سر و پاکشی ها فراوان تا مبادا کسی جلو رود و یا زند و انسانیت انسانها مرده است.
شعری از زنده یاد حسین منزوی:
« از زمزمــــه دلتنگیم، از همهمــه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم
آوار پریشانــیست، رو ســوی چـــه بگریزیم؟
هنگامه ی حیرانی ست، خود را به که بسپاریم؟
تشویش هزار آیا، وسواس هزار امّا
کوریم و نمیبینیم، ورنه همه بیماریم
دوران شکوه بـــاغ از خاطرمان رفتــه ست
امروز که صف در صف خشکیده و بیباریم
دردا کــه هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی بریم، ابریم و نمی باریم
ما خویش ندانستیم بیداریِمان از خواب
گفتند کــه بیدارید؟ گفتیم کـه بیداریم
من راه تــو را بسته، تـــو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم! »
از اين تعبير زيبا و حكيمانه عبيد زاكاني
و شاعر چه نيكو گفته :
تنها نه ز سستي هنري سر نزد از ما
در بي هنري نيز به جايي نرسيديم
در يك جمله : خروجي نظام آموزشي تراريخته، تحويل فارغ التحصيلان نوتركيبي و غير طبيعي تحت سيطره كنكور و دانشگاه است.
پژوهشهای مستند بر مضر بودن اغلب اين محصولات براي خود فرد و جامعه حكايت مي كند.
سيستم مديريتي منبعث از تربيت تراريخته هرگز قدرت دفاع و ابتكار عمل را نخواهد داشت.