نقل است که نقاشِ جوانی، کنار روخانه ای نشسته و نقاشی می کرد و رهگذاران بعد از تماشای نقاشی نقاش شروع می کردند به عیب و ایراد گرفتن. وقتی نقاش این موضوع را با استاد خود در میان گذاشت، استاد از او خواست که زین پس هر کس از نقاشی هایت ایراد گرفت، قلمت را در اختیارش بگذار تا ایرادات را اصلاح کند. بعد از ارائه این راه حل، دیگر احدی از نقاش ایرادی نگرفت.
آیا این داستان، برای-تان حکیمانه می نماید؟ لطفا کمی دقت کنید!
آیا هر کس نقص امری را متوجه شد، باید راه اصلاح آن یا علل پیدایشِ آن را نیز بداند؟ اگر نداند، سخن او راجع به نقص مورد اشاره اش، نادرست یا بی فایده است؟
برای مثال، قلب شما درد می گیرد و شما از این درد، پی به وجود عارضه ای می برید، اما نه نوع بیماری را می دانید و نه علل پیدایشِ بیماری را و نه راه درمان را؛ یا شما نزد پزشکِ متخصص می روید و نسخه او را آزمون می کنید و درد قلب شما درمان نمی شود و از این رو به صحتِ تشخیص و تدبیر پزشک-تان شک می کنید و می فهمید که او در تشخیص یا تمهیدِ راه درمان یا در هر دو اشتباه کرده است؛ اما خودتان از نوعِ عارضه قلبی یا علل پیدایش آن یا راه درمان آن اطلاع ندارید.
در فرضی دیگر، شما ممکن است، بدانید که نوعِ نقص و بیماری در قلبِ شما چیست، اما عللِ پیدایش و یا راه درمانِ آن را ندانید یا نوعِ نقص و بیماری و نیز علل پیدایشِ آن را بدانید، اما راه درمان را ندانید.در فرضِ بعدی، ممکن است هم در تشخیص نقص و بیماری و علل پیدایشِ بیماری دانا باشید و هم در تشخیصِ راه درمان، اما نیرو و امکانات و یا مهارتِ به فعلیت در آوردن آن دانایی را از عالم نظر به عالمِ عمل نداشته باشید. همچنین ممکن است شما نقصی که راه رفع اش را نمی دانید، بیان کنید و سخن-تان نیز صادق باشد و در وهله بعد، در ذهنِ فرد دیگری که آن نقص را تشخیص نمی داد، جرقه ای بزنید و او راه رفع اش را بیابد؛ لذا هم سخن-تان صادق باشد و هم با واسطه، مفید در خلقِ راه رفع.
به عبارتی، استاد قصه فوق الذکر، به شاگردش، شارلاتان-بازی و فساد و رکود و تباهی و انحطاط را آموخته و در اینجا، تنها چیزی که در مغزِ پوکِ او نبوده، حکمت است و متاسفانه فرهنگ و ذهن ما پُر است از خرافات و مهملات و اباطیل و اراجیف و آموزه های بررسی و نقد ناشده از این دست؛ چون فاقد توان تفکر و استدلال کردن در حد لازم هستیم.
منتقدینِ نقاشِ قصه ما نیز اگر شعور لازم را داشتند، به جای منفعل و مقهورِ این شارلاتان-بازی شدن، در پاسخ به آن نقاش جوان می گفتند:《 تو از ما در خصوصِ نقص هایِ نقاشی هایت مطالبه دلیل کن؛ ما وقتی در جایی، نقصی را می بینیم، تصوری اجمالی یا تفصیلی از وضعِ مطلوب داریم؛برای مثال، وقتی به نقاشی تو ایراد می گیریم که چرا بین سر و بدنِ انسانی که کشیده ای تناسب موجود نیست، تصوری از انسانِ واجد تناسب اندام داریم؛ اما ضرورتی ندارد که درستیِ نقد ما منوط به تواناییِ عملیِ ما در کشیدنِ نقاشیِ درست باشد》.
کانال تفکر انتقادی
گروه اخبار/ سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس درباره اینکه چرا هیچ یک از اعضای این کمیسیون به عنوان کمیسیون تخصصی حوزه آموزش و پرورش با طرح استیضاح بطحایی موافق نیستند، توضیح داد.
پست مشاوره برای تمام مقاطع از ضروریات است اما دوره ابتدایی متفاوت تر و خاص تر از بقیه دوره های تحصیلی است و توجه به اهمیت حضور مشاوران دوره ابتدایی ضروری و حتمی است.
اولا" دانش آموزان و والدین در این دوره نسبت به مسائل مشاوره هیچ آگاه نیستند و متاسفانه مشاوره در این سنین فرهنگ سازی نشده است و دانش آموزان با مهارت ها و راهبردهای یادگیری صحیح آشنایی و آگاهی کافی ندارند و همچنین فاصله سنی زیاد بین دانش آموزان در نظام 6-3-3 ( پایه یکم تا ششم )- پایین آمدن سن بلوغ - بروز مسایل و مشکلات تربیتی و رفتاری، ، وجود آسیب های ناشی از تکنولوژی و شبکه های گسترده اجتماعی جامعه ، استعداد و آمادگی دانش آموزان برای یادگیری در این سنین - عدم آگاهی کافی در استفاده از تکنولوژی های روز دنیا و آسیب پذیر بودن دانش آموزان در این سنین و پیچیدگی زندگی مدرن و پرمخاطره قرن حاضر ، سلامت فکری و روانی و آینده ی دانش آموزان این دوره را با مخاطرات و در معرض آسیب جدی مواجه نموده است ، و مسائلی شایع چون افت تحصیلی و اختلالات روانی ورفتاری دانش آموزان و.... نیازمند کار تخصصی در حوزه مشاوره و راهنمایی هستند.
هم چنین موکول کردن آگاهی بخشی ،پیگیری و آموزش این مسائل به سن بالاتر در متوسطه اول و دوم آسیب زا و براثر گذشت زمان تثبیت و جزیی از رفتار و شخصیت دانش آموز می گردد و کار هدایت و اصلاح و درمان و تغییر در فرد را پیچیده تر و دشوارتر می کند.
منطقی تر و علمی تر این است که مشاوره را از پایه و در سنین آغازین مدرسه (مقطع ابتدایی) شروع نماییم و آموزش لازم را دانش آموزان بیاموزیم و هم چنین مسائل و مشکلات را از همان ابتدا شناسایی و ریشه یابی و درمان کنیم.
لذا ضروری است معاونت محترم آموزش ابتدایی با هماهنگی کارشناسان فعال و دلسوز مشاوره در وزارت آموزش و پرورش با توجه به حساسیت این دوره سنی در این زمینه برای سال تحصیلی 97-98 برنامه و تدبیری بیندیشند و ساعاتی از موظفی مشاوران را به مدارس ابتدایی اختصاص بدهند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با سلام و تشكر از مدير سايت صداي معلم به خاطر انعكاس و پيگيري مطالبات فرهنگيان
دو سال پيش اداره كل آموزش و پرورش تهران طي مصوبه اي اعلام كرد فرهنگياني كه مدير مدرسه دولتي هستند و قصد تاسيس مدرسه غير دولتي دارند نمي توانند در همان منطقه اي كه شاغل هستند مدرسه تاسيس كنند و يا اينكه بايد از مديريت مدرسه دولتي استعفا بدهند. كاري به قانوني بودن يا نبودن اين مصوبه ندارم و به هر حال در منطقه ما آن را اجرا كردند ولي در منطقه 4 در همان موقع مديران و مدارسي با اين شرايط بودندكه هنوز هم در حال فعاليت دو گانه هستند و اخيرا" نيز مدارس ديگري ( كه منتسب به جريان سياسي خاصي مي باشند ) به اين مجموعه اضافه شده است .
اميدوارم با پيگيري موضوع ، جريانات پشت پرده عيان گردد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش - جمعه 26 مرداد 1397/
شاید در پاییز 93 کم تر کسی خبر داشت که چرا استخر و سونای باشگاه فرهنگیان تهران بیش از یک ماه تعطیل شده است .
پی گیری های صدای معلم نشان می داد که این مجموعه فرهنگی به علت " عدم رعایت مسائل بهداشتی " توسط مقامات ذی صلاح تعطیل گردیده است . ( این جا )
البته در سایر ایام هم این مجموعه از نقایص و کاستی های فراوانی رنج می برد .
« آهنگری » به صدای معلم می گوید :
" یک هفته می گویند جکوزی تا اطلاع ثانوی تعطیل است ، یک روز می گویند سونای بخار و یا خشک خراب است ... انگار افزایش قیمت بلیت هم تاثیری روی کیفیت خدمات هم ندارد .
چه کسی باید پاسخ گوی این وضعیت باشد ؟ "
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در نشست رسانه ای در سال 96 گفت که در بودجه آموزش و پرورش ردیفی به نام " رفاه معلم " پیش بینی نشده است .
اما به نظر می رسد مراکز رفاهی مانند خانه های معلم ، مراکز اسکان فرهنگیان و نیز این گونه مجموعه ها نیز به علت ضعف و ناکارآمدی در مدیریت نتوانسته اند حداقل رضایت معلمان را کسب کنند .
« فلاح دار " معلم بازنشسته منطقه 2 تهران به استخر نیل آموزش و پرورش منطقه 2 تهران می رود .
او ضمن گلایه و ابراز نارضایتی از کیفیت خدمات در این مجموعه به صدای معلم می گوید :
" چندی پیش قیمت بلیت 2 هزار تومان بود و یک دفعه آن را کردند 5000 تومان .
الان چند هفته است که مسئولان این استخر می گویند جکوزی خراب است ."
یکی از مشکلات رایج در مراکز رفاهی آموزش و پرورش ترافیک زیاد در آن است .
کمبود این گونه مراکز در مقایسه با گستردگی و جمعیت بالای آموزش و پرورش در سراسر کشور که حدود یک میلیون و هشتصد هزار فرهنگی را شامل می شود موجب شده است تا کم تر فرهنگی هنگام مراجعت و یا خروج از این گونه مراکز رضایت خود را اعلام کند .
معلم بازنشسته ای که یک روز در میان به استخر و سونای باشگاه فرهنگیان مراجعه می کند می گوید :
" هر روز من در این جا به خصوص روزهای جمعه افراد غیرفرهنگی را می بینم .
معلمان ( شاغل و بازنشسته ) خود زیادند وقتی که این ها هم می آیند محیط استخر خیلی شلوغ می شود و برخی اوقات حتی باعث درگیری و تنش هایی هم می شود . "
او ضمن اعتراض به مدیریت ضعیف این مرکز ادامه می دهد :
" مگر مسئولان مجموعه آمار ندارند ؟ مگر استخر و سونا ظرفیت مشخصی ندارد ؟
آیا در سایر نهادها و دستگاه ها هم وضعیت این گونه است ؟
این جا مال معلمان است و اولویت با آنان است . "
برخی اوقات شلوغی زیاد این مجموعه ها باعث درست شدن صف های طولانی می شود .
پیش از این چند صندلی و نیمکت را برای نشستن قرار داده بودند .
اما در حال حاضر جز یک نیمکت شکسته در کنار دیوار مجموعه چیز دیگری وجود ندارد .
برخی اوقات که شلوغ می شود تعدادی که عنوان می کنند کارت دارند بی صف وارد مجموعه می شوند و این موجب تنش می شود .
« یوسفی » در این مورد می گوید :
" این کارت ها برای مجموعه فایده دارد اما آیا هر کسی کارت گرفت باید بدون صف وارد مجموعه شود ؟
البته مسئولان استخر بیش از آن که به فکر معلمان باشند به فکر سود و منفعت خویش هستند . "
« مسعود ثقفی » مدیریت قبلی این مجموعه که در حال حاضر مسئولیت روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران را بر عهده دارد دیوارهایی را بین این مجموعه و نیز باشگاه فرهنگیان ایجاد کرد اما ایجاد این دیوارها علاوه بر هزینه های جنبی زیبایی و لطافت مجموعه را از بین برده است .
" یاور خانی " مدیر استخر و سونای باشگاه فرهنگیان در پاسخ به چرایی خرابی جکوزی به صدای معلم می گوید :
" لوله های به کار رفته در این جا خیلی قدیمی و مستهلک شده است .
برخی اوقات با اسید باز می شود اما برخی اوقات به علت غلظت زیاد املاح آب دیگر اسید هم کارساز نیست و مجبوریم آن را تعطیل کنیم . "
مدیر مجموعه در پاسخ به پرسش صدای معلم در مورد افرادی که کارت دارند و بدون صف وارد می شوند گفت که مجوزی برای این کار نیست و همه باید در صف بایستند .
او قول داد که این موضوع را پی گیری کند .
برخوردهای بد و یا غیرفرهنگی توسط عواملی همچون نگهبانی و حتی افراد شاغل در این مجموعه ها یکی دیگر از موضوعاتی است که در آینده به آن پرداخته خواهد شد .
پایان گزارش/
گروه اخبار/ اولادقباد یکی دیگر از دلایل مقاومتها در برابر حذف کنکور را برگزاری غیر ایمن امتحانات نهایی خواند و اضافه کرد: ظرف همین سالهای اخیر ابهامات متعددی پیرامون نحوه برگزاری انتخابات نهایی مدارس مطرح شد که برخی از آنها وارد بود.
* هر خانواده ایرانی بهطور متوسط ١٣٣ هزار و ٤٠٢ تومان برای دخانیات مصرف میکند. اگر این رقم را در ٢٥ میلیون خانوار ایرانی ضرب کنیم، متوجه میشویم که ایرانیها در یکسال بیشتر از ٣ هزار و ٣٣٥ میلیارد تومان برای دخانیات هزینه میکنند. اگر این رقم را برای هر روز به دست بیاوریم، متوجه میشویم براساس گزارش بانک مرکزی، ایرانیها هر روز حدود ٩ میلیارد و ٢٦٤ میلیون تومان برای سیگار و دخانیات مصرف میکنند.
* گردش مالی کتاب در ایران سالانه ٣ هزار میلیارد تومان است که ٢ هزار و ٢٠٠ میلیارد تومان از گردش مالی انجامشده متعلق به کتابهای کنکور و کتابهای درسی است و در واقع گردش مالی کتابهای غیردرسی سالانه تنها ٨٠٠ میلیارد تومان است. این در حالی است که ایرانیها سالانه حدود ٣ هزار و ٣٣٥ میلیارد تومان برای سیگار پول میپردازند. به این ترتیب، در آمار کلی بازار کتاب هم مردم کشور ما برای خرید کتاب کمتر از سیگارشان پول میدهند. اگر بخواهیم در یک نگاه منطقیتر آمار کتابهای کنکور و درسی را از این بازار حذف کنیم، متوجه میشویم در ایران ٤/١ برابر کتاب برای خرید سیگار پول پرداخته میشود.
* همچنین سرانۀ کتاب برای هر کودک و نوجوان ایرانی تنها ٣هزار تومان در سال است که اگر این رقم را با جمعیت ٢٠میلیون نفری کودک و نوجوان درنظر بگیریم، متوجه میشویم خانوادههای ایرانی تنها ٦٠میلیارد تومان برای خرید کتاب برای بچههایشان هزینه میکنند؛ این درحالی است که آنها ٥٥/٥ برابر برای خرید سیگار و دخانیاتشان هزینه میکنند. ( فردا )
سيدمحمد بطحايي وزير آموزش و پرورش در مراسم گراميداشت يکصدمين سالگرد تاسيس آموزش و پرورش گناباد در جمع فرهنگيان اظهار داشت: «لايحه رتبهبندي معلمان آماده شده است اما به دليل مشکلات اقتصادي اخير، اجراي آن براي ما نگرانيهايي ايجاد کرده است». اين اظهار نظر مبهم ميتواند بخشي از يک سناريوي محتمل براي اجرا نکردن طرح رتبهبندي معلمان يا اجراي ناقص آن باشد.
رتبهبندي معلمان بخشي از نظام سنجش صلاحيتهاي حرفهاي معلمان است که بر اساس اين طرح، با افزايش شايستگيها و صلاحيتهاي حرفهاي معلمان در دو بخش «شايستگيهاي عمومي و مهارتي»، رتبه و درجه معلماني که شرايط لازم را از حيث سنوات خدمت و مدرک تحصيلي احراز کنند افزايش پيدا کرده و با توجه به رتبه احراز شده، مشمول افزايش درصدي از فوقالعاده شغل خواهند شد. اجراي طرح رتبهبندي معلمان نهتنها ميتواند وضعيت معيشتي معلمان را بهبود بخشد بلکه در کيفيت آموزشي نيز اثرگذار است چراکه باعث ارتقاي کيفيت علمي معلمان خواهد شد.
دولت يازدهم در مهر 94 براي كاهش فاصله دريافتي معلمان با سايركاركنان دولت و ارتقاي عوامل انگيزشي و رفاهي معلمان «طرح رتبهبندي معلمان» را با اعتباري بالغ بر 1350 ميليارد تومان اجرا کرد. بر خلاف تمامي خبرسازيهاي رسانهاي، عملاً آنچه تحت عنوان نظام رتبهبندي معلمان اجرا شد با نظام رتبهبندي که پيشتر از آن صحبت ميشد و در سند تحول بنيادين نيز به آن اشاره شده بود، تفاوت بسياري داشت و طرحي که قرار بود موجب ارتقاي جايگاه معلمان و حل بسياري از مشکلات معيشتي آنان گردد نتوانست رضايت اکثريت معلمان را جلب نمايد.
قرار بر اين بود که طرح رتبهبندي معلمان به صورت مرحله به مرحله (پلکاني) در سه فاز طي سالهاي 94، 95 و 96 اجرايي شود. اجراي فاز دوم رتبه بندي معلمان که قرار بود در فروردين 95 اجرايي شود به بهانه عدم توانايي مالي دولت به سال 96 حواله گرديد و در سال 96 هم به خاطر ضعف برنامهريزي و عدم آمادگي وزارتخانه آموزش و پرورش و دولت، عملاً اجراي طرح رتبهبندي متوقف گرديد تا قاطبه فرهنگيان از بيعدالتيها و تبعيضهاي آشکاري که دانسته يا ندانسته نسبت به آنان اعمال ميشود ناراضيتر گردند.
اگرچه اجراي رتبهبندي معلمان در سند تحول بنيادين و ماده 63 قانون برنامه ششم به وضوح آمده است اما به نظر ميرسد اجراي طرح رتبهبندي معلمان در مهر 97، در هالهاي از ابهام قرار گرفته است و اجراي آن با اما و اگرهاي فراواني روبه روست. به گفته بطحايي قرار است لايحه رتبهبندي معلمان تا اواسط شهريور97 به دولت فرستاده شود و پس از تصويت آن در هيات دولت، براي «تصويب نهايي» به مجلس فرستاده شود.
اجراي طرح رتبهبندي معلمان با تنگناها و موانع بسياري رو به رو است. از يک سو طرح رتبهبندي معلمان پس از تهيه و تدوين در شوراي عالي آموزش و پرورش، براي اجرايي شدن نيازمند تصويب دولت و مجلس است و از سوي ديگر در صورت تصويب «به موقع» لايحه رتبهبندي در مراجع ذيصلاح، تامين منابع مالي اين طرح هنوز کاملاً مشخص نيست.
بر اساس سند تحولبنيادين اجراي «کامل» طرح رتبهبندي معلمان نيازمند مبلغ 8 هزار ميليارد تومان است که آن نيز منوط به تصويب مجلس شوراي اسلامي است که به نظر ميرسد با توجه به اختصاص 6 هزار ميليارد تومان در بودجه 97 آموزش و پرورش, عملا اجراي کامل آن امکان پذير نباشد چراکه آموزش و پرورش اعتبار لازم براي اجراي کامل رتبهبندي را ندارد.
شوربختانه به نظر مي رسد ارادهاي جدي براي اجراي نظام رتبهبندي معلمان وجود ندارد و از اظهار نظر مبهم و غير شفاف بطحايي اين گونه استباط ميشود که دولت و وزارت آموزش و پرورش به بهانه مشکلات اقتصادي اخير اجراي طرح رتبهبندي معلمان را به بعد حواله ميدهند !؟
تعبير گفتههاي دو پهلو و غير شفاف وزير هرچه باشد آن را مي توان نويد بخش روزهاي سختتر اقتصادي براي فرهنگيان دانست.
اکنون اين سوال پيش ميآيد که « مقصر عدم برنامهريزي درست و عدم آمادگي وزارت آموزش و پرورش و دولت براي اجراي بدون قيد و شرط رتبهبندي کيست؟ آيا تاوان تمام بي تدبيريهاي اقتصادي دولت روحانی را بايد آموزش و پرورش به تنهايي بپردازد؟ »
اينروزها آموزش و پرورش با يک بحران عميق اقتصادي روبه روست.
متاسفانه در طول اين چهلسال دولتهاي مختلف با گرايشهاي متفاوت، نگاه واحدي به آموزش و پرورش داشتهاند.
بدون ترديد چنين رويکردي به آموزش و پرورش در بلندمدت اثرات مخربي بر جامعه بزرگ فرهنگيان و انگيزه آنان در پي خواهد داشت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وزیر آموزش و پرورش جناب بطحایی اخیرا" مصاحبه ای را در برنامه ۱۰ و ۱۰ دقیقه باشگاه خبرنگاران جوان انجام داد که حاوی نکات قابل تامل است و برای هر جمله آن می توان نقد چند صفحه ای نوشت .
نکته جالب در حرف های وزیر که از لابه لای صحبت های وی می توان استنباط کرد عدم آشنایی ایشان به زیر مجموعه تحت مدیریت خویش است و هم چنین همانند رییس جمهور به سئوالات جواب انحرافی می دهد و از پاسخ روشن طَفره می رود .
هم چنین ایشان می گویند ۳۶ سال است که در آموزش و پرورش از نزدیک تحولات تعلیم و تربیت را دنبال می کنند ! با این حرف وزیر و سابقه کاری که دارند روشن است که خسته شده اند و به مانند اکثر وزرای کابینه که سِن زیادی دارند توانایی لازم برای اداره امور را ندارند و این از عملکرد ۱۱ ماهه ایشان مشخص است .
اما در این مطلب می خواهم به یک جمله از مصاحبه وزیر در این مصاحبه بپردازم .
در قسمتی از مصاحبه وزیر گفت: بودجه کشور توانایی تامین هزینه های نظام آموزش و پرورش را ندارد!
در ادامه آن جمله می فرماید: شرایط باید به گونه ای باشد که معلم تمام وقت در مدرسه باشد و در اختیار دانش آموز و نظامِ پرداخت آن طوری باشد که نیاز به شغل دوم نباشد مثل دانشگاه ها که استاد تمام وقت در دانشگاه است.
با توجه به این سخنان مشخص است که وزیر محترم از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش برداشت اشتباهی دارد و یا مشاورانش اطلاعات کاملی به او نداده اند !
این سخن وزیر اشاره به راهکار ۵-۲۱ -سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دارد که در آن ساماندهی ساعات کاری معلم ها متناسب با ضرورت جبران خدمت مناسب ایشان دارد.
وزیر می پندارد استاد دانشگاه چون به طور تمام وقت در دانشگاه است لذا تمام هفته را هم به تدریس می پردازد یعنی ۴۰ ساعت در هفته ! اما ایشان مطلع نیستند که اساتید تمام وقت در دانشگاه هستند و متناسب با سابقه و پایه علمی از ۸ تا ۱۴ ساعت در هفته تدریس می کنند و بقیه ساعات حضور در دانشگاه را به کارهای علمی و تحقیقاتی می گذرانند .
پس معلم نیز اگر قرار است در مدرسه باشد با توجه به سابقه از ۱۶ تا ۲۴ ساعت در هفته باید تدریس کند و بقیه حضور خود در مدرسه را به کارهای تربیتی و پژوهشی بپردازد و متناسب با آن همانند هیات علمی دانشگاهها افزایش حقوق داشته باشد .
اما سخنان وزیر ضد و نقیض است از یک طرف می فرماید کشور توانایی تامین هزینه های آموزش و پرورش را ندارد و از طرف دیگر می فرماید معلم تمام وقت در مدرسه باشد و نظام پرداخت متناسب با آن داشته باشد!
حال که کشور به گفته آقای وزیر توانایی تامین مالی وزارت آموزش وپرورش را ندارد پس از کجا می خواهد معلم را تمام وقت در مدرسه نگه دارد و حقوق اضافی به او بدهد!
به نظر می رسد آقای بطحایی می خواهد به شکل غلط این قسمت از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را اجرا کند و مشکلی بر مشکلات معلمان بیفراید .از ایشان می خواهیم اگر این طور است لطفا" سند تحول را که بعد از گذشت ۶ سال اجرا نکردید باز هم مسکوت بگذارید و هرگز به مرحله عملیاتی نرسانید!
همان طور که مجری برنامه هم گفت جناب بطحایی بُرش لازم در دولت و مجلس را ندارد و کم کاری خود و یا عدم توانایی در رایزنی خود با هیات وزیران و رییس جمهور و مجلس را به گردن کشور می اندازد که می گوید اعتبار مالی کافی وجود ندارد!
واقعا" جای تعجب است وزیری که در ایران زندگی می کند نمی بیند که در تمام زمینه ها پول خرج می شود و حتی از زیادی اعتبارات و ثروت مملکت اختلاس ها ایجاد می شود و دولت پول اضافی کشور را به گردشگرانی که به خارج از کشور می روند به شکل یارانه یورو می دهد تا خوش بگذرانند! چطور ادعا می کند که کشور توانایی تامین اعتبارات آموزش و پرورش را ندارد!
بهتر است ما معلم ها این طور سخنان وزیر را اصلاح کنیم که علی رغم وفور ثروت و پول زیاد کشور ایشان توانایی لازم برای جذب اعتبارات برای آموزش و پرورش را ندارد.
و نقطه آخر اینکه متاسفانه در سال های اخیر روسای جمهوری کسانی را جهت تصدی وزارت آموزش و پرورش به مجلس معرفی می کنند که همانند شاگرد خوب ها در کلاس باشند و صحبت نکنند و درد سَر ایجاد نکنند و نمایندگان مجلس نیز به وزیر آموزش و پرورشی رای اعتماد می دهند که به مجلس رفت و آمد نکند و در هنگام تنظیم بودجه رایزنی نکند !
اما همان وزیر در زمانی که استیضاح مطرح است بساط خود را در مجلس پهن می کند!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید