«20» نمرهای است که اگرچه هنوز به خاطرهها نپیوسته و بهطور نامحسوس برای دانشآموزانی که در عمر خود، حتی یکبار هم آنرا در نظام آموزشی تجربه نکردهاند، از ارزش و اعتبار برخوردار است، اما دیگر سالهاست که رقابت بر سر رسیدن به آن از بین رفته است.
بیش از 15 سال از اجرای سیستم ارزشیابی کیفی توصیفی در مقطع ابتدایی میگذرد؛ شیوهای که در آن، عملکرد دانشآموزان ابتدایی دیگر نه بر مبنای آزمونهای سنتی و نمره، بلکه بر مبنای عملکردشان در طول سال تحصیلی و بهصورت توصیفی ارزشیابی میشود. اما اینکه اجرای این شیوه آموزشی چقدر مفید بوده، موضوعی است که باید در فضای واقعی جامعه آن را بررسی کرد.
از جمله اهداف ارزشیابی کیفی توصیفی، این گونه بیان شده است که دانشآموزان در کلاس درس با شادابی بیشتر و کیفیتی مطلوبتر و عمیقتر مطالب درسی را یاد بگیرند. در این سیستم آموزشی، دانشآموزان به دور از هرگونه استرس نمره، در فضایی آمیخته از مشارکت و خلاقیت به تحصیل میپردازند، تشویق میشوند که علائق، تجارب و ایدههای خود را به کلاس درس میآورند و میتوانند درباره هدفهای کار روزانه خود با معلمان گفت و گو کنند. به آنها استقلال کاری داده میشود تا تصمیم بگیرند. احساس آرامش میکنند و تنشها و فشارهای کسب نمره را ندارند. اما همه آنچه که بیان شد، همراه با معضلاتی است که گاهی به بحثهای تربیتی و تفکر اولیای دانشآموزان برمیگردد. تفکری که در نبود معیاری به نام «نمره» انتظار «خیلیخوب» بودن را ایجاد کرده و «خوب» بودن را مردود میداند، از اینرو مشکلاتی را برای معلم و نیز نحوه تربیت و رشد اجتماعی دانشآموز ایجاد میکند.
بهمنظور بررسی این موضوع با چند تن از معلمان مقطع ابتدایی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
کریمی، معلم پایه پنجم ابتدایی است. او میگوید: «سیستم ارزشیابی کیفی توصیفی مزایای زیادی برای آموزش دارد، اما چون پای نمره در میان نیست، گاهی توقعات اشتباه برای دانشآموزان و بهویژه اولیای آنها بهوجود میآورد.»وی بر این عقیده است که متاسفانه این تفکر در میان برخی از خانوادهها وجود دارد که حتی به دروغ باور کنند که حتما تلاش و استعداد فرزندشان در حد بالاترین امتیاز بوده است. کریمی با تأکید بر اینکه این معضل با حذف نمره از سیستم آموزشی بیشتر شده است، ادامه میدهد: «در برخی موارد حتی خود اولیای دانشآموز واقف به این موضوع هستند که سطح یادگیری و تلاش و استعداد فرزندشان چگونه است، اما با این حال انگار دوست دارند معلم آنها را فریب دهد و به دروغ بگوید که فرزند شما در حد عالی و بدون مشکل است و متاسفانه این نحوه تفکر به فرزندانشان نیز منتقل میشود، بهطوری که همواره دوست دارند در هر شرایطی مورد ستایش قرار بگیرند؛ گویی اصرار دارند که به دروغ امتیاز «خیلی خوب» را کسب کنند و مورد تحسین کاذب قرار بگیرند.»
وی اظهار میکند: «همواره شعار ما این بوده است که تربیت رکن اساسی آموزش در مدارس است و حتی باید مقدم بر تعلیم باشد، اما تا زمانی که سیستم آموزشی جدید کاملا برای دانشآموزان و اولیای آنها توجیه و تبیین نشده باشد، متاسفانه شاهد موارد سوء تربیتی خواهیم بود.»
میرزایی، معلم پایه پنجم ابتدایی نیز در این خصوص اظهار میکند: «اصولا سیستم ارزشیابی کیفی توصیفی، سعی بر آن دارد که دانشآموز را متناسب با استعداد و توانایی خودش ارزیابی کند و به هیچ عنوان او را با همکلاسیهایش مقایسه نمیکند و امتیاز خیلیخوب، خوب و... براساس سنجش فعالیت دانشآموز در مقایسه با استعداد و توانمندی خودش به او اعطا میشود؛ بهگونهای که ممکن است چنانچه ارزشیابی از طریق نمره صورت بگیرد، امتیاز خیلیخوب یک دانشآموز با امتیاز خوب دانشآموز دیگر تقریبا برابری کند، اما هرکدام براساس توانمندی خود، امتیاز مربوطه را کسب کردهاند. اما این فرآیند برای دانشآموزان، اولیا و حتی گاهی برای خود معلمان بهخوبی تبیین نشده است. بهخصوص در رابطه با دروسی مثل ورزش و هنر که همواره انتظار اولیا این است که چون فرزندشان در دروس پایه امتیاز بالایی کسب کرده، پس لزوما در این مواد درسی هم باید بهترین باشند، در حالی که این دیدگاه کاملا اشتباه است؛ چراکه توانمندی و استعداد افراد در زمینههای مختلف، متفاوت است که در این خصوص طرح شهاب در صورتی که درست اجرایی شود، تا حدی مشکل را حل خواهد کرد.»
محمودی نیز یکیدیگر از معلمان مقطع ابتدایی است که اظهار میکند: «در این خصوص همه مشکل از ناحیه دانشآموز و اولیای او نیست؛ متاسفانه در مواردی هم مشاهده شده است که مدرسه اصرار به این دارد که دانشآموزان با امتیازهای غیرواقعی که وضعیت را مطلوب جلوه دهد، وارد پایه تحصیلی بالاتر شوند که آثار این موضوع در پایه بعدی مشاهده میشود، بهطوری که توانایی دانشآموز بسیار پایینتر از توانایی واقعی او دیده میشود، در حالی که او جزء دانشآموزان خیلیخوب محسوب و ردهبندی شده است که این امر هم باعث ضعف پایه تحصیلی او خواهد شد و هم اعتماد به نفس کاذب را در او تقویت خواهد کرد. توجه داشته باشید که چنین فرآیندی در ارزشیابی کمی و نمرهای چندان ممکن نبود، اما در ارزشیابی کیفی توصیفی، بهدلیل عدم توجیه کافی درباره این سیستم آموزشی، مبتلابه پیدا کرده است.»
وی ادامه میدهد: «البته مواردی مثل شرایط شرکت در آزمون تیزهوشان که براساس آن فقط افرادی میتوانستند در آزمون شرکت کنند که همه امتیازهای دوران تحصیلشان «خیلی خوب» باشد، این موضوع را تشدید میکرد که امیدواریم با حذف این آزمون و تست های مربوطه، مشکل حساسیت نسبت به امتیازها از بین برود؛ چراکه یکی از اهداف ارزشیابی کیفی توصیفی، از بین بردن حساسیت نسبت به امتیاز و نمره بود تا دانشآموز بتواند با آسودگی خاطر تحصیل کند.»
در این زمینه با ویدا محبی، کارشناسارشد روانشناسی بالینی و مشاور حوزه کودکان نیز گفتوگویی انجام دادهایم که از نظرتان میگذرد.
محبی درخصوص تاثیر کسب امتیازهای غیرواقعی در طول تحصیل در دانشآموزان، اظهار میکند: «این مسئله مصداقی از دروغ است که باعث ایجاد اعتماد به نفس کاذب در دانشآموز حتی در بزرگسالی وی میشود، تا جایی که سبب میشود فرد به تواناییها و کاستیهای خود واقف نباشد و به خودشناسی نرسد.»
وی با تاکید بر اینکه این تفکرات اغلب از طریق والدین به فرزندان منتقل میشود، اظهار میکند: «در موارد زیادی شاهد بودهایم که مادر خود از سطح توانایی فرزندش باخبر است، اما همواره کاستیهای او را پوشانده و بهعنوان توانایی جلوه میدهد. این امر نهتنها فرزند را پرتوقع میکند، بلکه باعث میشود او خود را فریب دهد و همواره با خود بگوید من هر طور هم که تکالیفم را انجام بدهم، مادرم آنرا عالی میداند؛ بنابراین ما باید در رابطه با فرزندانمان واقعگرایانه نظر بدهیم تا به خودشناسی آنها کمک کنیم.»محبی اظهار میکند: «متاسفانه در جامعه تعارضهای اخلاقی زیادی وجود دارد که کودکانمان از همه آنها میآموزند. مثلا والدین در محیط خانواده سعی بر این دارند که ارزشبودن صداقت را برای فرزندشان تبیین کنند، ولی همین کودک در محیط جامعه و حتی مدرسه شاهد است که صداقت حتی در کسب نمره و امتیاز درسی هم وجود ندارد و در این شرایط روحیهای را کسب میکند که دوست دارد به او به دروغ گفته شود که امتیاز تو «خیلیخوب» است...»
وی ادامه میدهد: «اگر این روحیه در کودک تقویت شود که مدام منتظر کسب امتیاز دروغین بالاتر باشد، منجر به این خواهد شد که وی حتی در بزرگسالی شخصیتی دهنبین و مدعی و با اعتماد به نفس کاذب باشد که همواره مسیر زندگی خود را براساس دیدگاه و نظر دیگران تعیین خواهد کرد.»
توصیه این مشاور به معلمان این است که در رابطه با دانشآموزان، نظر واقعیشان را ابراز کنند و نهتنها در پایان ترم، بلکه در طول سال تحصیلی، اولیا را در جریان دقیق و صحیح وضعیت تحصیلی و اخلاقی فرزندشان قرار دهند، نه اینکه حتی در طول سال اطمینان خاطر کاذب به آنها بدهند که منجر به انتظار کاذب شود.
این مشاور به والدین نیز توصیه میکند که همواره در رابطه با فرزندانشان واقعبین باشند. وی تاکید میکند که مادر آگاه و واقعبین به تعریف و تمجید بیهوده از فرزندش استناد نمیکند، بلکه توانایی واقعی او را در نظر میگیرد، ضمن اینکه این واقعبینی را به فرزند خود نیز منتقل میکند.
روزنامه مردم نو
نظرات بینندگان
در مورد درس قرآن هم شنیدم که همکاران ابتدایی همین رو می گن که از اداره توصیه شده قرآن رو به کسی نیاز ندین یه توجیهاتی هم ارائه میدن واسه این توصیه اشون
ولی معمولا این دستورها و توصیه ها رو به صورت بخشنامه و مکتوب نمی فرستند مدارس که سندی برای اعتراض دست معلمی نباشه