با توجه به سونامی بازنشستگی معلمان و کمبود معلم به تعداد 300 هزار نفر که از سال تحصیلی آینده تبعات برنامه ریزی غلط و سلیقه ای مدیران ناکارآمد این وزارتخانه از گذشته تا حال را به رخ همگان خواهد کشید می شد پیش بینی کرد که مقامات وزارت آموزش و پرورش و در راس آن علی الهیار ترکمن به تکاپو افتاده و بخواهند مسکنی برای گذار از وضعیت این موسسه ورشکسته بیابند .
حجم گزارش ها و یادداشت های انتقادی که در صدای معلم منتشر شده است شاید قابل مقایسه با هیچ رسانه دیگری نباشد .
به نظر می رسد راه حلی که این مقامات برای این " مساله " ابداع کرده اند بدترین و پر هزینه ترین روش برای عبور از بحران باشد و اجرای این طرح که اکنون به صورت مصوبه درآمده است " کیفیت آموزش " در کلاس های پرجمعیت قبلی را به " صفر " خواهد رساند .
بسیار واضح و مبرهن است فرد و یا افرادی پشت میز نشین که تاکنون حتی 2 ساعت ابلاغ تدریس رسمی در کلاس های متراکم مدارس دولتی را تجربه نکرده اند هضم این گونه شرایط و استرسی که به دانش آموز و معلم وارد می شود را درک نکنند .
هدف نهایی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی افزایش " بهره وری " با قرائت منحصر به فرد خودش است .
البته فرمول ایشان فقط برای معلمان و در حوزه " کلاس " می گنجد اما کافی است که این مقام محترم وزارتی از طبقه خود بیرون آمده و به این پرسش پاسخ دهد که واقعا وجود دو دایره ستادی به نام های " دفتر وزارتی " و " مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی " که وظایف شان و ماهیت و کارکردشان در بسیاری از موارد با همدیگر " هم پوشانی " دارند اساسا چه معنایی جز اتلاف و پرت منابع را می تواند به ارمغان بیاورد ؟
و یا فلسفه وجودی معاونت پرورشی در ستاد تا سطوح پایین هرم متمرکز این وزارتخانه در " خوانش های مدرن تعلیم و تربیت " که آموزش یک مقوله و هویت یکپارچه تعریف و تبیین شده و اساسا قابل تفکیک نیستند چه معنایی می تواند داشته باشد جز ملاحظات ایدئولوژیک و نیز تزویر و دورویی که هویت اکثر مسئولان ستادی این وزارتخانه را به اشغال خود درآورده است و جرات بیان آن را نداشته و در برابر این پرسش ها هیچ پاسخی ندارند .
ممکن است برخی از نیروهای ستادی عنوان کنند که فرضا چند صد نفر هم از این رویکرد " کوچک سازی و بهره وری واقعی " آزاد شدند ؛ اما مساله اصلی به قوت خود باقی خواهد ماند .
در پاسخ باید گفت که حتی اگر یک نیروی زاید و یا معطل که خروجی خاصی در سیستم ندارد اگر در جای " درست " قرار گیرد فی نفسه ارزشمند است هر چند باور نگارنده بر این است که اصولا " مدیریت منابع انسانی " در آموزش و پرورش تعریف نشده است وگرنه در یک فرمول ساده ؛ نسبت 13 میلیون دانش آموز در برابر یک میلیون پرسنل که سهم هر کلاس درس 13 نفر می شود نه کلاس های متراکم باید به یک فرمول تعدیل شده نزدیک می شد .
مدعای این گزاره سخنانی است که بطحایی روز چهارشنبه سوم آبان ماه 97 در جمع شركت كنندگان در دوره آموزش تامين مدرس راهبران برنامه تعالي مديريت مدرسه در باشگاه فرهنگيان تهران ایراد کرده است : ( این جا )
" مدیریت مدرسه باید مهمترین نقش را در فرآیند مدیریت نظام آموزش و پرورش ما داشته باشد. چون همه شما موقعیت اداری دارید عرض می کنم امروز ما در کشورمان منطقه آموزش و پرورشی داریم که دو هزار و پانصد نفر هم دانش آموز دارد. کل منطقه دو هزار و پانصد دانش آموز دارد و فقط این دو هزار و پانصد دانش آموز یک اداره آموزش و پرورش دارد و چهل پنجاه نفر پرسنل در آنجا مشغول به کارند. این چهل پنجاه تا پرسنل نمی گذارد مدرسه نفس بکشد اجازه نمی دهد مدیریت مدرسه رشد پیدا کند ! "
" ... بنده در حوزه ستادی سه هزار نفر پرسنل دارم. در سطح ادارات کل آموزش و پرورش در هر استانی دو اداره کل داریم به غیر از کانون پرورشی فکری که یک شرکت دولتی است و اداره کل نوسازی داریم و اداره کل آموزش و پرورش استان. هفتصد و شصت منطقه آموزشی و قریب پنجاه هزار نفر پرسنل داریم. این را از زبان کسی می شنوید که سی و پنج سال در سیستم آموزشی بوده است.
در ایام وزارت آقای حاجی من در شورای آموزش عالی آموزش و پرورش بودم . بخشنامه ای خیلی به سختی تهیه شد ، بیست و شش مورد داشت. چقدر خون و خونریزی شد. چه آدم هایی کشته شدند ، چه آدم هایی ترک کردند، چه آدم هایی خودشان را زدند ، که وا مصیبتا وا اسلاما! بیست و شش مورد طی یک بخشنامه ای تفویض شد به استان و منطقه و مدرسه !
سه چهار سال بعد از آن که من در کمیته مستند سازی وزارت خانه مشغول به کار بودم آمدم از روی ذوق بررسی کردم تا ببینم آن بیست و شش مورد و هزینه سنگینی که برای آن اتفاق افتاد چقدر هنوز وجود دارد و دیدم از آن بیست و شش مورد، شانزده موردش به سر خانه اولش برگشته است !
فقط ده مورد از آن بیست و شش مورد باقی مانده بود !
به امید خداوند این اقدام را انجام خواهیم داد و این کارها جرات و جسارت می خواهد !"
در وهله اول به خودم انتقاد می کنم. بنابراین اگر صحبت از کاهش تمرکز و کوچک سازی سیستم اداری و چابک سازی سیستم اداری می شود نه به خاطر این که سی هزار نفر کم کنیم ، بیست هزار نفر کسر کنیم . بیست هزار را ضرب در دو میلیون تومان در ماه ضرب در دوازده ماه در سال ...
نه ! خواسته این نیست ! تا زمانی که در سلسله مراتب و ساختار سازمانی یک چنین لایه قطوری داشته باشید اصلا مدرسه رشد نمی کند تا بتواند توانایی تصمیم گیری پیدا کند. مدرسه به بلوغ نمی رسد ! "
ماندن در وزارت و کنار آمدن با این نمایندگان برای به حداقل رساندن ریسک " استیضاح " شاید مهم ترین دغدغه و دکترین وزیر فعلی آموزش و پرورش باشد
شاید بهتر باشد وزیر آموزش و پرورش گزارشی از پیشرفت کار را در این موارد به اطلاع افکار عمومی برساند .
اما استدلال های الهیار ترکمن در خصوص منتقدان این مصوبه قابل تامل است .
" الهیار ترکمن در آخرین اظهار نظر و در واکنش به انتقادات وارده به طرح معلم تمام وقت که منتقدان بر این اعتقادند که این طرح یک طرح انحرافی است در گفت و گو با میزان می گوید :
اگر بزرگواران این طرح را مطالعه کنند از زیر و بم آن آگاه میشوند. منتقدان به دنبال این هستند که اقتدار خود در فضای رسانه حوزه آموزش و پرورش را داشته باشند.
این طرح توسط وزارت آموزش و پرورش، وزیر آموزش و پرورش، شورای توسعه مدیریت و شورای حقوق و دستمزد تهیه شده است ؛ آیا امکان دارد این سه نهاد یک طرح انحرافی را تهیه کنند.
این گونه انتقادات غیر مستند، غیر علمی و غیر کارشناسی است. دوستان فقط به خاطر اینکه میخواهند عریضه خالی نباشد حرفی بزنند.
وی با بیان اینکه تمام کسانی که در حوزه آموزش و پرورش فعالیت میکنند باید دغدغه معلم را داشته باشند افزود: باید از ظرفیتهای فرهنگیان درست استفاده کنیم که صرفه و صلاح معلمان تامین شود. هدف غایی و نهایی آموزش و پرورش معلم است که معلم تمام وقت در این راستا است.
آقای الهیار ترکمن قبل از جلوس بر صندلی معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش بیش از 23 سال رئیس امور آموزش و پرورش عمومی و فنی و حرفه ای در سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به عنوان یک " نهاد بالادستی " بوده است .
آیا ایشان که خودشان را کارشناس و خبره در این حوزه می دانند از دو دهه قبل پیش بینی نمی کردند که زمانی وزارت آموزش و پرورش دچار بحران کمبود معلم خواهد شد و باید در این زمینه از قبل برنامه ریزی و مدیریت می کردند ؟
این فرمول شامل همه روسا ، مقامات و پشت میز نشینانی می شود که از ابتدا در این سیستم مدیریت و مسئولیت داشته اند .
پس می توان نتیجه گرفت که این افراد باید در برابر ناکارآمدی سیستم و همه بحران های آن به جای آن که ژست " طلبکارانه " گرفته و منتقدان را بی سواد و ناآگاه خطاب کنند در مورد عملکرد گذشته خویش پاسخ گو باشند .
طراحان این طرح عامدا و آگاهانه از روان شناسی اجتماعی جامعه در مورد نگرش مردم نسبت به حجم تعطیلات معلمان بهره جسته و با علم کردن نام " معلم تمام وقت " ضمن صحه گذاشتن ضمنی بر این تصورات و توهمات عوام فریبانه این پیام را به جامعه القا کرده و می کنند که علت کمبود حقوق معلمان نیمه وقت بودن و یا پاره وقت بودن آنان است و این طرح می خواهد که معلم همانند سایر کارمندان تمام وقت باشد .
اساس این نگرش نگاه " کارمندی " به حرفه معلمی است .
در حالی که تعریف " معلم حرفه ای " با پیش فرض های این مقامات و حتی جامعه همخوانی ندارد هر چند این ایراد بر بسیاری از معلمان نیز وارد است که در این مدت نتوانسته و یا نخواسته اند ارزش افزوده " آموزش " را در جامعه به نمایش گذارده و به دنبال نهادینه ساختن فرهنگ پرسشگری و مطالبه گری مسئولانه باشند .
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی تاکنون بر " کاملا داوطلبانه و اختیاری " بودن این مصوبه تاکید کرده است .
ظاهر این حرف درست و منطقی است .
اما اگر فرضا فردا همین آقایان با لابی و نفوذی که در سازمان برنامه و بودجه و ... دارند بندی را در لایحه رتبه بندی معلمان به تصویب برسانند که رتبه بندی شامل معلم تمام وقت می شود و... چه می توان کرد ؟
و اما نکته مهم تر که در این بحث ها مغفول مانده است فقدان اعتماد معلمان به این افراد ستادی و مقامات وزارتی و البته سایر مسئولان است .
وزارت آموزش و پرورش و سایر مسئولان تاکنون نسبت به انتقاد معلمان در مورد " افزایش 2 ساعت " کار معلمان در زمان وزارت علی اکبر پرورش پاسخی نداده اند . ( این جا )
انتظار این بود که پس از پایان جنگ مسئولان آن را به حالت قبلی برگردانند اما ظاهرا نه آنان پی گیر بودند و نه برای سال ها معلمان اعتراض جدی و قابل توجه نسبت به این " عمل غیرقانونی " داشتند و این " قانون نانوشته " بدون آن که در هیچ مرجع قانون گذاری به تصویب برسد به معلمان تحمیل شد .
این آزمونی برای اثبات صداقت مقامات فعلی وزارت آموزش و پرورش است .
ماجرای کاهش سختی کار معلمان و بازگشت آن هنوز فراموش نشده است .
جهت یادآوری به بخشی از گزارشی که در نشست پرسش و پاسخ من و آقای الهیار در دبیرستان البرز به مناسبت ارائه دستاورهای یک ساله بطحایی برگزار شده بود اشاره می کنم : ( این جا )
" آقای الهیار !
سیاست اصلی دولت خرید خدمات از بازار آزاد و توسعه مدارس غیردولتی است. شما و آقای بطحایی بارها اعلام کرده اید که قیمت تمام شده خدمات آموزشی در بخش دولتی بیش از 3 برابر بخش خصوصی است. چرا شما این سیاست را دنبال نمی کنید ؟
چرا این را صریح و شفاف به جامعه و معلمان اعلام نمی کنید ؟
مطابق قوانین ؛ چهار گروه برای مستمری سقفی برایشان پیش بینی نشده است . پیشنهاد من به الهیار ترکمن و سایر مقامات و دست اندرکاران وزارت بطحایی آن است که در اسرع وقت به جای تحقیر منتقدان که متاسفانه به یک فرهنگ غالب سازمانی در این وزارتخانه تبدیل شده است به پرسش های این وزیر اسبق آموزش و پرورش که ژستی " طلبکارانه " گرفته پاسخ دهند و منتظر نوشته ها و یا نقدهای بنده و سایر معلمان منتقد در مورد ایشان ننشینند
این 4 گروه عبارتند از :
قضات ، دیوان محاسبات کشور ، کادر سیاسی وزارت امور خارجه ، اعضای هیات علمی دانشگاه ها .
3 گروه اول " جایگاه حاکمیتی دارند .
گروه چهارم هم به روز و با توسل به " رانت " خودش را حاکمیتی کرده است .
وضعیت آموزش و پرورش و معلمان هم این وسط مشخص نیست !
برخی می گویند حاکمیتی است و بعضی دیگر غیرحاکمیتی .
نمی دانیم چه کاره ایم !
لابد با استفساریه ای بگیریم تا وضعیت مان مشخص شود .
آقالی الهیار !
معلمان در زمستان سال 85 جلوی مجلس جمع شدند ، اعتراض کردند و هزینه ها دادند برای این که " قانون مدیریت خدمات کشوری " که قبلا استرداد شده بود قانون شده و اجرا شود .
بابت تصویب آن خیلی ها هزینه دادند ...
خودتان می دانید و مستحضر هستید همه گروه ها و نهادها و وزارتخانه ها به نوعی سعی کردند خودشان را از شمول این قانون خارج کنند .
به نظر می رسد تنها گروهی که مانده اند ؛ " معلمان " هستند . بسیار واضح و مبرهن است فرد و یا افرادی پشت میز نشین که تاکنون حتی 2 ساعت ابلاغ تدریس رسمی در کلاس های متراکم مدارس دولتی را تجربه نکرده اند هضم این گونه شرایط و استرسی که به دانش آموز و معلم وارد می شود را درک نکنند
همیتن قانون هم برای معلمان درست و کامل اجرا نمی شود .
" دیوان محاسباتی " که در داخل خودش سقفی برای پرداخت مستمری ندارد آمده و سختی کار من معلم را حذف کرده است !
چرا ؟
به بهانه های مختلف ...
و شما هم به عنوان معاون این وزارتخانه آمدید و دقیقا حرف آن ها را تحویل معلمان دادید بدون آن که کوچک ترین اعتراضی و یا کوچک ترین دفاع منطقی از معلمان بکنید که :
آقا !
در این شرایط سخت اقتصادی و با این وضعیت اصلا منطقی و عقلانی است که فرضا درصدی از حقوق معلمان را کم کنید ؟
( کاری به میزانش ندارم )
این کار اصولا با عقل سازگار است و به مصلحت بوده است ؟
و شما هم گفته اید این حکم ها و کسری ها را جبران می کنید .
آقای الهیار !
آیا شما در این زمینه و به خاطر عملکردتان خود را مدیون و وام دار معلمان نمی دانید ؟
آیا این دیوان محاسبات با آن وضعیتی که گفته شد حاضر است خود را حتی یک لحظه به جای " معلمان " بگذارد ؟ "
پاسخ معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی :
دقیقا به نکات مهمی اشاره کردید .
مسائلی که دغدغه خیلی از کسانی است که در حوزه تعلیم و تربیت صاحب نظرند . فرمول ایشان فقط برای معلمان و در حوزه " کلاس " می گنجد اما کافی است که این مقام محترم وزارتی از طبقه خود بیرون آمده و به این پرسش پاسخ دهد که واقعا وجود دو دایره ستادی به نام های " دفتر وزارتی " و " مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی " که وظایف شان و ماهیت و کارکردشان در بسیاری از موارد با همدیگر " هم پوشانی " دارند اساسا چه معنایی جز اتلاف و پرت منابع را می تواند به ارمغان بیاورد ؟
این جور نیست که اصلا این ها غفلت شده باشد و یا به آن ها توجه نشود .
من از سوال آخر شروع می کنم .
ببینید بحث سختی کار زمانی که در قانون استخدام کشوری بود درصدی بود که برای آموزش و پرورش 10 درصد مشخص شده بود .
وقتی که به قانون مدیریت خدمات کشوری تبدیل شد " امتیازی " شد .
در ماده 68 جزء 3 اگر اشتباه نکنم یک جایی گذاشته اند برای کار در محیط های سخت و نامتعارف که مصادیق هم داشت و سقف باید 1000 امتیاز هم داشته باشد تا این کار انجام شود .
آن موقع گروهی که 10 درصد را در آموزش و پرورش می گرفتند معادای سازی کردند و 120 امتیاز برایشان برقرار شد و به آن ها ابلاغ شد .
سال بعد شورای توسعه مدیریت وقت یک مصوبه ای را برای آموزش و پرورش و همچنین سایر دستگاه های اجرایی گذراند که این سختی کار را به همه کارکنانشان تسری دهند .
این را آموزش و پرورش اجرا کرد .
کسی که 120 امتیاز را از قبل داشت 120 امتیاز مجدد گرفت شدن 240 امتیاز و کسی هم نداشت برایش 120 امتیاز برقرار شد .
سال 91 دیوان عدالت اداری ورود پیدا کرد و گفت آقای آموزش و پرورش راه را اشتباه رفته اید !
این مصوبه ای که اجرا کردید خلاف قانون است . و یا فلسفه وجودی معاونت پرورشی در ستاد تا سطوح پایین هرم متمرکز این وزارتخانه در " خوانش های مدرن تعلیم و تربیت " که آموزش یک مقوله و هویت یکپارچه تعریف و تبیین شده و اساسا قابل تفکیک نیستند چه معنایی می تواند داشته باشد جز ملاحظات ایدئولوژیک و نیز تزویر و دورویی که هویت اکثر مسئولان ستادی این وزارتخانه را به اشغال خود درآورده است و جرات بیان آن را نداشته و در برابر این پرسش ها هیچ پاسخی ندارند
به دنبال آن در مستشاری 1 و 3 دیوان محاسبات کشور موضوع مطرح شد .
آن جا هم تایید شد که آقا راه را اشتباه رفته اید .
از 91 رفت تا 92 و 93 .
در سال 94 به محکمه تجدید نظر دیوان محاسبات رفت با وجود آن که مستشاری دیوان به شما اعلام کرد راه را اشتباه رفته اید اما چرا اقدامی نمی کنید ؟
محکمه تجدید نظر تایید کرد که اقدام آموزش و پرورش در این شکل از برقراری سختی کار اشتباه بوده است .
از دفتر وزیر گرفته تا دورترین نقاط کشور چه آن که آموزگار ابتدایی و چه آموزگار استثنایی است و چه آن که در نقاط محروم همه این 120 امتیاز را گرفته اند .
در چندین جا اجرای غیرقانونی این کار تایید شد تا این که در سال 96 برای 3 تا از مدیران کل استان ها حکم جلب صادر شد ... "
« صدای معلم : زمانی که این مصوبه ملغی شد چنین نوشت : ( این جا )
صدای معلم در نشست رسانه ای که در نمایشگاه ارائه دستاوردهای وزارت آموزش و پرورش و در دبیرستان البرز برگزار گردید اعتراض شدید خود را نسبت به کاهش فوق العاده سختی کار معلمان اعلام کرده بود .
در حالی که تعریف " معلم حرفه ای " با پیش فرض های این مقامات و حتی جامعه همخوانی ندارد هر چند این ایراد بر بسیاری از معلمان نیز وارد است که در این مدت نتوانسته و یا نخواسته اند ارزش افزوده " آموزش " را در جامعه به نمایش گذارده و به دنبال نهادینه ساختن فرهنگ پرسشگری و مطالبه گری مسئولانه باشند « علی الهیار ترکمن » در حال حاضر و در حالی بازگشت سختی کار معلمان را به تصویب شورای توسعه مدیریت احاله داده است که در نشست رسانه ای عنوان کرده بود که مستشاری 1 و 3 دیوان محاسبات کشور رای به حذف آن داده است .
معلمان از خود می پرسند چگونه یک مصوبه پس از سال ها " غیرقانونی " تلقی شده و از حقوق معلمان کسر می شود و دوباره بدون هیچ گونه توضیحی بر می گردد ؟
الهیار ترکمن ابتدا در مورد طرح معلم تمام وقت چنین می گوید : ( این جا )
" ...رایزنیها با سازمان امور اداری و استخدامی انجام شده است و طرح نهایی بهعنوان معلم تماموقت در دو شورای حقوق و دستمزد و شورای توسعه مدیریت تصویب شد و کلیات آن این است که اگر یک فرهنگی 6 ساعت بیشتر از ساعت موظفی تدریس بکند به فوقالعاده ویژه اش 25 درصد اضافه خواهد شد " .
اما بعدا می گوید :
" در بررسی که ابتدا برای طرح معلم تمام وقت داشتیم، افزایش 25 درصدی حق شغل و شاغل مطرح شد که پس از آن تصمیم گرفتیم آن را به 18 درصد افزایش فوقالعاده ویژه تبدیل کنیم که رقم بیشتری را شامل میشود و با مساعدت شورای توسعه مدیریت و شورای حقوق و دستمزد توانستیم آن را به فوق العاده ویژه تبدیل کنیم که مبلغ ریالی و امتیازات بیشتری را در مقایسه با حق شغل و شاغل دارد."
و یا سخنان و قول های مکرر و خلف وعده ایشان در مورد پرداخت پاداش بازنشستگان و سایر مطالبات ...
آیا معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش بهتر نیست به جای تحقیر معلمان منتقد و یا بی سواد و غیرکارشناس خطاب کردن آنان به این نظرات و موضوعات پاسخ دهد ؟
« حمیدرضا حاج بابایی » رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس فعلی به تازگی در تسنیم گفته است :
" یکی از مشکلات آموزش و پرورش اعداد و ارقام است فکر میکنید بنبست فعلی از کجا ایجاد شد؟ سال 92 که بنده وزارت آموزش و پرورش را تحویل دادم فردی که وزیر آموزش و پرورش شد گفت، 150 هزار معلم مازاد داریم و در جایی دیگر خطاب به سازمان برنامه و بودجه گفت، 350 هزار نیروی مازاد داریم و آموزش و پرورش را میتوان با 700 هزار نفر اداره کرد این نوع نگاه باعث شده در حال حاضر 194 هزار نفر کمبود معلم داشته باشیم، این چه نوع ارائه آمار و ارقام است؟ "
پیشنهاد من به الهیار ترکمن و سایر مقامات و دست اندرکاران وزارت بطحایی آن است که در اسرع وقت به جای تحقیر منتقدان که متاسفانه به یک فرهنگ غالب سازمانی در این وزارتخانه تبدیل شده است به پرسش های این وزیر اسبق آموزش و پرورش که ژستی " طلبکارانه " گرفته پاسخ دهند و منتظر نوشته ها و یا نقدهای بنده و سایر معلمان منتقد در مورد ایشان ننشینند .
هر چند می دانم و مطمئن هستم که بطحایی و الهیار ترکمن و سایر ستادی ها وارد چالش با او نخواهند شد .
ماندن در وزارت و کنار آمدن با این نمایندگان برای به حداقل رساندن ریسک " استیضاح " شاید مهم ترین دغدغه و دکترین وزیر فعلی آموزش و پرورش باشد .
نظرات بینندگان
آقای احمد
می شود رابطه بین "نئولیبرالیسم " و یادداشت من را شفاف و یا فکت توضیح دهید .
با تشکر .
پایدار باشید .
کار به جایی رسیده که پست هایی مثل سرپرست خوابگاه و کتابخانه و کانون ها و...که قاعدتا نیاز به نیروی دیپلم هم ندارند در اختیار معلمان فوق لیسانس است.
جناب پورسلیمان
سونامی بازنشستگی نداریم، بلکه سونامی فرار از تدریس داریم. سونامی سوء مدیریت و نابسامانی بخصوص در مدیریت نیروی انسانی داریم.
دوست عزیز ناشناس
واژه ی " سونامی بازنشستگان " چیزی است که توسط خود مسئولان وزارت آموزش و پرورش بیان شده است .
نرخ متوسط بازنشستگی سالانه حدود 30 تا هزار نفر است اما از سال 1397 تا 1404 به دو برابر خواهد رسید .
البته برای مدیریت از تنها واژه ای که می توان استفاده کرد فقدان عقلانیت و سوء تدبیر و در یک کلمه " بحران " است .
پایدار باشید .
با سلام وارادت
مطابق آمار رسمی جمعیت دانش آموزان کشور یازده میلیون و پانصدهزار نفر است و اگر به ازای هر بیست دانش آموز ، یک معلم داشته باشیم حدود ششصد هزار معلم مورد نیاز است.
به نظر شما مابقی پرسنل آ.پ که حدود ششصد هزار بقیه را شامل می شود به چه مشغولند؟!
پس نتیجه می گیریم که سونامی تعدد پست های اجرایی و الکی داریم.
دوست عزیز ناشناس
1- چرا باید به قول شما آفای حاجی بابایی را ول کنیم ؟
مگر ایشان رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس و وزیر اسبق آموزش و پرورش نیستند ؟
و روزی نیست که در مورد آموزش و پرورش و معلمان اظهار نظر نکنند !
2- در این رسانه و در همان زمان از آقای نجفی انتقادات فراوانی شده است.
بنده هیچ گونه رابطه " مرید " و " مرادی " با هیچ مقامی ندارم .
3- ترجیح می دهیم وارد حوزه شخصی افراد نشویم .
چه آقای حاجی بابایی هم دو همسر دارد و.....
4- حرف آخر شما را نسبتا می پذیریم .
همه ما به نوعی و در درجاتی ماسکی بر چهره داریم و فیلم بازی می کنیم !
پایدار باشید .
دوست عزیز ناشناس
1- این تغییر موضع و یا چرخش ناگهانی برای من خیلی قابل فهم نیست .
2- در جامعه ای که فرهنگ عافیت طلبی حاکم باشد و قرار باشد معدودی کنش گر بوده و دائما هزینه بدهند و بقیه فقط نقش " تماشاچی " داشته باشند آن جامعه محکوم به دور باطل شکست و ناکامی بوده و هیچ گاه روی خوشی و سعادت نخواهد دید ....
3- خیلی نباید از این اعداد و ارقام تعجب کرد .
هنوز جامعه ما در ابتدای " راه " قرار دارد و مهم تر این که روشنفکران و گروه های مرجع اگر بتوان آن ها را مرجع نامید به نقش های خود عمل نمی کنند .
پایدار باشید .
سپاسگزام .
پایدار باشید .
فلانی
چندسال بعد شما اومده الان رئیس اداره شده فلانی هم معاون اداره اس تو چطور هنوز معلمی؟
متاسفانه این نگاه به معلمی وتدریس، رایج است بنده که تا الان نشنیده ام کسی حتی از دوستان اهل علم وادب و مثلا باسودمان هم بگوید : دمت گرم خدا خیرت بده کلاس و تدریس رو رها نکردی آفرین. کلا نگاه به کسی که طی سی سال معلم مانده این است که نتوانسته از کلاس خودش را نجات بدهد
چنین نگاهی به معلمی وتدریس باعث می شود نجات یافتگان از تدریس بدون داشتن درکی از کار تدریس وکلاس داری چنین طرح هایی بدهند و خیلی هم دانشمند مآبانه از این طرح ها دفاع کنند
آقای درویشی
با سخنان شما موافقم .
اما برای اصلاح این فرهنگ غلط سازمانی " معلمان " باید نقش اول را داشته باشند .
معلمان باید با قلم و اندیشه اقتدار و برتری خود را به رخ دیگران بکشند .
پایدار باشید .
حتی درآن دنیا هم برایمان طرح تدریس معلم درآخرت یا دربهشت وجهنم را به صورت شبانه روزی وبا حقوق صلواتی به اجرا می گذارند
بااین کاردنیا وآخرت را باهم ازدست دادیم
آقای سیف
البته من افتخارم این است که معلم هستم و خواهم بود .
پایدار باشید .
متاسفانه نوعی بیماری ترییون زدگی به جای عملگرایی مثبت در اکثر مسئولان مشاهده می شود .
پایدار باشید .
با تغیر وزیر هیچ اتفاقی نمی افتد. وزرا کاره ای نیستن. کل سیستم معیوبه.و نمی خواد واسه معلمان هزینه کنن.
تو این 5 سال کی اتفاق افتاده که در لایحه بودجه دولت، کسی دست ببرد و بودجه آموزش و پرورش را کم کند؟
مسئولان می دانند اگربازنشستگی پیش ازموعدرا اجرا کنند نیروی زیادی باقی نمی ماندبا توجه به این شرایط بهتر نیست فکری به حال معیشت معلم بکنند درآمد دولت هم چندبرابر شده است آیا این همه ظلم وفشار برمردم درست است
آیا از عاقبت این ظلم ها نمی ترسید تا چه زمانی قراراست گناه را به گردن دیگر کشورها بیندازید
واقعا فشاراقتصادی زیادی برقشر حقوق بکیر وضعیف جامعه وارد شده است
مقاله ی خوبی بود. سپاس
استخدامی داشتن .بدون هیچگونه شایستگی.برخی لیسانس مهندسی دارن دارن عربی وقران درس میدن.خلاصه این هدیه بطحاییواللهیار به برخی نمایندگان مناطق است.تاکی این
فاجعه ادامه یابد .بیچاره دانش آموزان .بطحایی اگه احساس مسولیت
میکنی بیا مسجدسلیمان ببین چه فاجعه ای است
لعنت به کسانی که اینطور نابود کردن آقای
پورسلیمان خواهش میکنم یک سری به این شهر بزنید وگزارشی
تهیه کنید .فاجعه رخ داده.
هنوز معضل افزوده شدن پایه ششم به مقطع ابتدایی حل نشده لطفا منصفانه تر قضاوت کنید هیچ وزیرآ.پ ی ازابتدای انقلاب تاکنون برای این سیستم کاری انجام نداده است