معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش اظهار کرد:
" طرح کاملاً اختیاری است و افرادی که از آن استفاده کنند فوقالعاده ویژه دریافتی آنها 25 درصد اضافه خواهد شد. این طرح با هدف بهبود معیشت معلمان مد نظر است و با اجرای آن معلمان بالاجبار تمام وقت نمیشوند، بلکه به اختیار خود از این طرح استقبال خواهند کرد. در طرح تمام وقت شدن معلمان که ۶ ساعت اضافه کاری در نظر گرفته شده است، آنها از فوقالعاده ویژه بهره مند خواهند شد و با توجه به این که این مقوله به بند (و) منتقل شده در طول سال به حساب معلمان واریز میشود و در فیش حقوقی آنها لحاظ خواهد شد. معلمان تمام وقت از مزایای افزایش حقوق هنگام بازنشستگی هم بهره خواهند برد و این طرح تا هفته آینده به استانها ابلاغ خواهد شد ."
نکته اول
گفته اید : " این طرح کاملاً اختیاری است و افرادی که از آن استفاده کنند فوقالعاده ویژه دریافتی آنها 25 درصد اضافه خواهد شد . این مقوله به بند (و) منتقل شده در طول سال به حساب معلمان واریز میشود و در فیش حقوقی آنها لحاظ خواهد شد. "
اختیاری بودن طرح احتمالا برای محک زدن استقبال و یا عدم استقبال معلمان است ، از کجا معلوم در سنوات آتی این طرح اجباری نگردد؟ و یا اختیاری بودن طرح به لحاظ واهمه مسئولین از تصمیمات اجباری آنهاست به طور مثال بیمه آتش سوزی که اعلام شده بود اجباری است و واکنش همکاران را شاهد بودیم که بعدها تبدیل به گزینه اختیاری شد. معلمان چگونه به شما در پرداخت به موقع 6 ساعت اضافه شده در طول سال اعتماد ورزند در حالی که سابقه تبدیل حق و حقوق معلمان به مطالبات ده ساله را در پرونده خود دارید؟
در ضمن اختیاری بودن طرح، خود دلیلی برای برنامه ریزی ضعیف و دور از انتظار است. طرح اگر موثق و استخوان دار بود می بایست جذابیت های لازم برای استقبال همکاران را با خود داشت ، اما چرا ندارد و چرا اختیاری است؟
نکته دوم
"گفته اید : این طرح با هدف بهبود معیشت معلمان مد نظر است."
بهتر بود صادقانه برای جلب اعتماد معلمان و دبیران سراسر کشور ، اعلام می کردید اولویت اول این طرح پر کردن خلاء 300 هزار کمبود معلم است ، و سپس قید می کردید بدین طریق با یک تیر دو نشانه رفته ایم و معیشیت معلمان نیز بهبود می یابد. پس علت اصلی تصمیم گیری برای چنین طرحی ، کمبود معلم است نه صرفا بهبود معیشت معلمان.
نکته سوم
گفته اید : " معلمان تمام وقت از مزایای افزایش حقوق هنگام بازنشستگی هم بهره خواهند برد."
مگر معلمان پاداش خود را به موقع دریافت می کنند که از این مطالبه جدید نیز هنگام بازنشستگی آن هم به موقع ،بهره مند شوند؟ لازم به یادآوری است که پاداش بازنشستگان سال 96 ، یک سال بعد آن هم در سه قسط بندی و با کسر 5 میلیون تومان ( حال به چه بهانه و یا دلیلی بدون هر نوع توضیحی ) پرداخت گردید!
نکته چهارم
گفته اید: "طرح فعلاً برای دوره متوسطه طراحی شده است و سوابق اجرایی آنکه ایجاد شد و پس از کسب تجربه، پیشنهادهای جدیدتر تسری به کل دورههای تحصیلی را خواهیم داشت."
ما دبیران فراموش نکرده ایم که 20 ساعت تدریس دوره متوسطه در اوایل انقلاب با افزایش سریع جمعیت و شرایط جنگ ، چگونه تبدیل به 24 ساعت گردید و قانونی ماندگار شد ، از کجا معلوم این 30 ساعت نیز بعد سالها ، تبدیل به قانونی ماندگار نگردد؟
شغل معلمی در این کشور به اندازۀ کافی فرساینده هست، با اضافه شدن این 6 ساعت به صورت اجباری و اجتناب ناپذیر ، استهلاک و تخریب روحی - جسمی معلمان را خواهید افزود.در ضمن برای تعمیم به سایر دوره ها بعد کسب تجربه عملی ، فقط می ماند دوره ابتدائی ، که الان هم به جز پنجشنبه ها ، تمام هفته مشغولند و افزودن به ساعات آموزشی این دوره ، نه برای معلم و نه دانش آموز کششی برای پذیرش نخواهد داشت .
ایراد اصلی کارگزاران آموزش و پرورش ما آن است که عوامل زیرمجموعه را در مقابل خود حس می کنند نه همراه خود. اگر کارکرد شما سیتماتیک ، منطقی و عقلانی باشد ما معلمان دشمن جامعه یا آموزش و پرورش که نیستیم ما خود برای پر کردن کلاس های خالی ، آستین بالا می زدیم !
قدر مسلم می بایست بیشتر از هر فرد یا گروه دیگر، منِ معلم ، دلسوز ِکاستی و ضعف های آموزش و پرورش باشم ، اما نیستم چرا؟! چون من معلم را قبول ندارید ، باور ندارید ، اعتماد ندارید ، معلم و مسئولان وزارتخانه نقطه مقابل یکدیگرند برای همین هر دو با یکدیگر با چنگ و دندان سخن می گویند نه با احترام و اعتماد. در واقع پل اعتماد و احترام بین معلم و نظام آموزشی ، سالهاست که تخریب شده و همانند آثار تاریخی فراموش شده ، بر ستون آن فقط خاطره نویسی ها حک است !
ما معلمان شده ایم گروه شغلی غرزن نالان ناتوان ، و شما مسئولین شده اید کارنابلد تنهای بدون حامی . شما حتی از حمایت زیرمجموعه خود یا همان تعدادِ " زیاد فرهنگیان " برخوردار نیستید چه رسد به حمایت سایر سازمانها و یا قدرتهای موجود جامعه. انزوای مدیریت در چارچوب محدود و مشخصی از افراد ، فقط هر دائم در حال جابجایی است والسلام.
اما بهترین تصمیم چه بود و یا چه طرحی معقول تر بود؟ من معلم این سرزمین هستم ، وظیفه ام مثل برخی مبصری در کلاس درس نیست
با توجه به جذب دانشجو معلمان جدید ، بهتر بود برای 5 سال آینده این طرح را تدوین و با عقد قراردادی به طور محترمانه و دوجانبه ( همانند قرارداد بورسیه ها که لازم الاجراست ) به امضای همکاران داوطلب می رسانیدید. به طور صمیمی در عنوان این طرح قید می کردید که به دلیل کمبود شدید معلم در این برهۀ زمانی ، این قرارداد به مدت 5 سال تعهد ، تدوین می گردد و برحسب آن 25 درصد به فوق العاده شغل فرد داوطلب اضافه گردیده و این 5 سال تدریس تمام وقت، به هنگام بازنشستگی نیز محاسبه خواهد گردید.
چرا ما دانش تنظیم قرارداد متقابل برای ابراز واقعیت ها و اعتمادسازی جو همکاری را نداریم ؟ آیا دانش مسئولان برای این مهم کم و ناقص است و یا معلمان همانند رعایایی در بند و التزام رکاب دولتی محسوب می شوند که ضرورتی برای امضای قرارداد مابین احساس نمی شود. نمونۀ این موارد را در صندوق ذخیره فرهنگیان و بیمه آتش سوزی نیز ، تجربه کرده ایم ، حقیقتا چرا یک پیمانکار ، قراردادی برای اجرا دارد ، اما من فرهیخته جامعه ارزش و لیاقت عقد قرارداد با اداره مربوطه خود را ندارم ؟ اختیاری بودن طرح ، انتظارات شما را و یا کمبودهای موجود در کلاس درس را پاسخ خواهد داد ؟
در ضمن آموزش و پرورش تا امروز ، باید دریافته باشد که دانشگاه فرهنگیان از نظر کمی و کیفی ، قابلیت و توان لازم برای تربیت و تأمین نیروی لازم را ندارد لذا بهتر است کمافی السابق از نیروهای تربیت شدۀ رشته دبیری در دانشگاهها نیز استفاده تنگاتنگ را بنماید. شما انزوای کمونیستی چین را ازسال 1921 به بعد را هم دیده اید و رشد اقتصادی برتر و تسخیر بازارهای جهانی در دهه های اخیرش را . کدام مطلوب تر است ؟
جناب آقای ترکمن ،
من معلم این سرزمین هستم ، وظیفه ام مثل برخی مبصری در کلاس درس نیست ، تمامی حالات روحی - روانی و ظاهری بنده در کلاس درس، بر روح و عقل دانش آموزان این سرزمین اثر می گذارد. کار من معلم استراتژیک تر از هر موشک و بمب اتمی است ، منتهی مراتب سرعت تخریب آنها در همان لحظه شلیک ، قابل ادراک و لمس هست ، و سرعت تخریب ناکارآیی معلم در کلاس درس ، طی 20 سال آینده ، نمایان می شود.
امروز تمامی کاستی ها بر کارکرد من معلم اثر سوء می گذارد. آن کلاس خالی بدون معلم ، در ده بیست سانتی متری کلاس من ، مزاحم آموزش و تدریس بنده هست. پس درد موجود فقط درد شما مسئولان نیست .
آسیبی که من و دانش آموزان کلاسم در همسایگی کلاس بدون معلم می بینم بسیار بیشتر از تخریب هر بمبی است. منتهی مراتب شما هیچ گاه ما را نمی بینید و برای ما مناسب ترین و یا محترمانه ترین تصمیم را نمی گیرید، لذا آسیب ها و تخریب ها همچنان تداوم دارد.
با تنظیم قراردادی قابل اعتماد به من معلم احترام بگذارید تا من معلم صمیمانه با در نظر داشتن امتیازات ویژه با شمای مسئول همکاری نمایم. قراردادی که اجرای آن تأمین بودجه معتبر ثابت را به همراه داشته باشد و بعدها با بهانه هایی چون غلط بودن قانون ( حذف سختی کار و یا حذف حق عائله مندی معلمان مجرد زن ) اقدام به حذف چنین حقی ننمائید. عمر دولت شما سه سال است ، تضمینی برای ادامۀ این طرح هست ؟ یا بدون پرداخت حق و حقوق ، طرح مسکوت اعلام خواهد شد؟ این ها خوف و رجا های منطقی معلمان است که باید در قرارداد دقیقا پیش بینی شود.
کد خبر : 32264 - دوشنبه ۹ مهر ۱۳۹۷ .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظام آموزش و پرورش کشور مرتکب گناهان نابخشودنی ای شده است که برای بری و دور شدن از این گناهان ضمن توبه ای نصوح باید از بنیاد تغییرات اساسی در سیاستگذاری و ها و برنامه های خودش ایجاد کند تا شاید اندکی موجب التیام زخم های وارد شده به جسم و جان و روان دانش آموزان و جامعه نماید. در این نوشته به برخی گناهان نابخشودنی آموزش و پرورش کشور به طور فهرست وار به شرح زیر می پردازم:
نظام آموزش و پرورش کشور در بسیاری از کتاب های درسی و همچنین برنامه های روزانه مدارس تمام کوشش خود را به کار گرفته است مباحث ایدئولوژیکی که گرایی مناسبی هم ندارند را به دانش آموزان القاء نماید و گویا نمی داند که این مباحث نوعی دوگانه سازی نظام شخصیتی و رفتاری برای دانش آموزان به دنبال داشته و در واقع به تباهی آنان و در نتیجه جامعه می انجامد.
برنامه های درسی و غیر درسی مدارس که به صورت کلیشه ای و جهت دار و کاملا ایدئولوژیک طراحی شده اند دانش آموزان را وارد دنیایی خیالی و آرمانی به دور از دنیای واقعی موجود کرده بدتر این که به جای کوشش در جهت تقویت خلاقیت و به کارگیری استعدادها و توانمندی های فکری و ذهنی دانش آموزان آنان را با مشتی حفظیات سرگرم می کند و بدین گونه تمامی استعدادهای آنان را به تباهی می کشاند.
مطالب بسیاری از کتاب های درسی هیچ انطباقی با واقعیت های جهان امروزین نداشته و گویا کوشش می کنند دانش آموزان را از واقعیت های اصلی جامعه دور نگاه دارند و آن ها را با امور غیر واقعی آشنا سازند. به طور مثال روند مدرنیته مهم ترین و انکار ناپذیرترین واقعیت جهان امروز است اما با تأسف باید گفت که مطالب درسی مدارس عموما مدرنیته را انکار کرده و کوشش می کنند دانش آموزان را به جهان پیشامدرن و سنتی بازگردانند. برنامه ریزان و طراحان کتاب های درسی کم ترین آگاهی و آشنایی با جهان مدرن و مولفه های سازنده آن نداشته و نابخردانه و غافلانه این واقعیت مهم و اساسی را منکر می شوند و گویا خوش دارند آن چه که در ذهن و ضمیرشان به صورت نادرست و غیر منطقی می گذرد را به دانش آموزان نیز آموزش دهند.
کتاب های دینی مدارس کاملا عاری از آموزش های اخلاقی به ویژه آموزش های اخلاقی برای جهان امروز بوده و تنها به آموزش تاریخ دین آن هم تاریخ کاملا جهت گیری شده و نادرست و هم چنین آموزش احکام فقهی مبادرت می ورزند و روشن است که چنین آموزش هایی نه تنها موجب گرایش و علاقه دانش آموزان به دین نمی شود، بلکه سبب بدبینی و حتی تنفر آنان از دین نیز می شود. امروزه به راحتی می توان خروجی های مدارس در پایان دوره دانش آموزی را دید که علاقه و گرایش بسیار کمی به دین در آنان دیده می دشود و این ها نتیجه تأکید بیش از اندازه بر تاریخ دین و احکام فقهی بوده است. اما آن چه که بیش از همه مورد نیاز داشتن یک جامعه اخلاق مدار است آموزش های اخلاقی است که شوربختانه برنامه های درسی فاقد چنین آموزش هایی است. همواره بر نوعی دینداری نمایشی و ظاهری و تقلیدی تأکید رفته است و هیچ گاه سایر انواع دینداری مانند دینداری عالِمانه و عارفانه و اخلاق مدارانه مورد توجه قرار نگرفته است.
از آن جا که در نظام آموزشی مدارس همواره نوعی اقتدار آمرانه از بالا به پایین وجود داشته و دارد لذا مهم ترین وظایف دانش آموزان سکوت، تقلید و عدم گفت و گو و مدارا است. در واقع، دانش آموز خوب و سر به راه دانش آموزی است که همواره در برابر معلم سکوت کند، از همه گفته های او تقلید و پیروی نماید، وارد گفت و گو نشود و بدتر این که هیچ گونه مدارا و رواداری ای از خود نشان ندهد. به راستی باید پرسید چنین آموزش و تربیتی کجا خواهد توانست سرمایه های انسانی ارزشمندی برای توسعه و پیشرفت کشور تربیت کند؟ چنین روندی چگونه خواهد توانست برای توسعه همه جانبه یک جامعه مفید به فایده باشد؟
نظام آموزش و پرورش کشور نوعی روند جامعه پذیری ناقص و معیوب را القا می کند که دانش آموزان را در این روند ناقص و معیوب گرفتار کرده است و تمامی توانمندی های ذهنی و روانی آنان را به تباهی کشانده است. ضمن این که هیچ گونه هماهنگی ای با سایر کارگزاران جامعه پذیری مانند نظام رسانه ای کشور نداشته و هر کدام شان دانش آموزان را به دنیایی کاملا متضاد و ناسازگار با یکدیگر دعوت می کنند که نتیجه چنین اقدامی تربیت افراد چند شخصیتی، فاقد مهارت، ناتوان، ضعیف، سرخورده و نا امید از آینده خواهد بود.
سایت انگاره
گروه اخبار/
معاون اول رییس جمهور در آیین بهره برداری ۱۷۰۰ فضای آموزشی، ورزشی و پرورشی در سراسر کشور با اشاره به شرایطی که کشور در آن قرار گرفته اظهار کرد: دشواری شرایط فعلی کشور به معنای بن بست نیست و اگر اراده ملت بر عبور از این مسیر قرار گیرد، طی چند ماه این شرایط سخت را سپری خواهیم کرد.
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه زیر در انتقاد از وضعیت کانون های فرهنگی - تربیتی آموزش و پرورش به صدای معلم ارسال شده است .
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ مراسم آغاز سال تحصیلی و آیین استقبال از نو دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شنبه 7 مهر در پردیس نسیبه تهران برگزار شد .
در این مراسم « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش 21 دقیقه سخنرانی کرد .
« صدای معلم » متن کامل این سخنرانی را که در این مراسم ایراد شده است را منتشر می کند .
گروه استان ها و شهرستان ها/
« فرهنگیان بازنشسته سال97 آموزش و پرورش استثنایی استان البرز » در نامه ای که خطاب به وزیر آموزش و پرورش نوشته و برای صدای معلم ارسال کرده اند خواهان توجه به مطالبات قانونی خود شده اند .