اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری در آخرین اظهار نظر خود گفته است: "در شرایط تحریم دو خطر از جمله بیکاری و کاهش قدرت خرید کشور را تهدید می کند.
جهانگیری علاوه بر این به واقعیتی اشاره کرده که ربط مستقیمی به تحریم ندارد او گفته است: " بنیادها ، آستان ها و شرکتهای دولتی بد اداره می شوند" منظور جهانگیری این است که "این بنگاه ها که ده ها میلیارد دلار سرمایه دارند نه تنها سودی به دولت نمی رسانند بلکه از دولت کمک می گیرند و اگر کمک دولت نباشد از پرداخت حقوق کارکنان خود هم عاجزند. " برنامه دولت افزایش ریالی حقوق و دستمزد نیست. دولت دنبال ارائه بسته های حمایتی برای حمایت از اقشار جامعه است
مشکل اصلی اقتصاد ما سوء مدیریت و فساد است و تحریم ها آن را تشدید می کند. نگرانی بیرانوند در مورد کار دوم معلمان هم بی وجه است چرا که در شرایط رکود اقتصادی این راه هم به روی معلمان بسته است.
قیمت دلار در کمتر از یکسال بیش از سه برابر افزایش یافت. هر چند دولت می کوشد تبعیت قیمت کالاها از دلار 14 هزار تومانی را با چند نرخی کردن ارز متوقف کند اما این اقدامات موقتی است و نقش مسکن دارد . در ماه های آینده سیاست سرکوب قیمت ها شکست می خورد و کالاها خود را با قیمت واقعی ارز تطبیق می دهند. قیمت برابری دلار و یورو و ین و...صرفا نشانه کاهش ارزش پول ملی است. کاهش ارزش ریال برای کارمندان و حقوق بگیران به معنای کاهش قدرت خرید کالا و خدمات است. وقتی قیمت گوشت و شیر و گوجه فرنگی و گوشی تلفن و اینترنت و کرایه تاکسی و ده ها قلم کالا و خدمات افزایش می یابد، قدرت خرید شما کاهش یافته است.
دولت قرار است لایحه رتبه بندی معلمان را به مجلس ارائه دهد. این لایحه هنوز در هیات دولت تصویب نشده اما محمدبیرانوندی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفته : "در صورت اجرای به موقع این لایحه با توجه به میزان تورم کنونی از یک میلیون 500 هزار تومان تا سه میلیون و 500 هزار تومان به حقوق معلمان اضافه میشود و آنها میتواند با دریافتی حدود پنج و نیم میلیون زندگی تقریبا راحتی داشته باشند."
معلوم نیست آقای بیرانوندی از محتوای لایحه خبر دارد و یا اینکه صرفا تیری در تاریکی رها کرده است ؟
اگر حرفهای او صرفا بیان انتظارات است ، باید اضافه کنم که در شرایط فعلی درآمد پنج و نیم میلیون تومان در ماه مماس با خط فقر است و با این حقوق نمی شود زندگی راحتی داشت.
برنامه دولت افزایش ریالی حقوق و دستمزد نیست. دولت دنبال ارائه بسته های حمایتی برای حمایت از اقشار جامعه است. بستههای حمایتی دولت شامل : 1- یک بسته برای همه اقشار جامعه، 2- یک بسته مختص اقشار ضعیف و کم درآمد، 3- یک بسته برای اقشار تحت پوشش سازمانهای حمایتی کمیته امداد امام خمینی (ره) و سازمان بهزیستی، 4- یک بسته خاص اقشار حقوقبگیر، کارمندان و کارگران و 5- یک بسته برای حمایت از تولید و پیمانکاران. این بسته ها دو نرخی شدن کالاها را تثبیت و باعث گسترش فساد می شوند. این بسته ها با دلار 4200 تومانی عرضه می شود و اگر به صورت نقدی ارائه شود افراد می توانند از فروشگاه های خاص کالا بخرند.
اگر حرفهای آقای بیرانوند تبلیغات زودهنگام انتخاباتی و برای خرید محبوبیت در بین معلمان لرستان نباشد باید از ایشان بپرسیم که بودجه این افزایش احتمالی تقریبا 100 درصدی حقوق ها از کجا تامین می شود؟
رساندن پایه حقوق معلمان به پنج و نیم میلیون تومان مستلزم حداقل دو برابر شدن بودجه آموزش و پرورش برای سال آینده است. در شرایطی که درآمدهای نفتی و صادراتی دولت شدیدا کاهش می یابد و به دلیل رکود اقتصادی درآمدهای مالیاتی دولت هم کمتر می شود و طبق معمول هزینه های دولت هم افزایش می یابد ، دولت چگونه این افزایش 30 -40 هزار میلیارد تومانی را تامین می کند. ضمن اینکه سایر کارکنان دولت هم توقع دارند که با توجه به تورم حقوقشان اضافه شود. آیا دولت منابع پنهانی دارد ؟ مشکل اصلی اقتصاد ما سوء مدیریت و فساد است و تحریم ها آن را تشدید می کند
دولت زیر فشار اقشار حقوق بگیر یک راه برای افزایش حقوق ها دارد و آن هم چاپ اسکناس بدون پشتوانه و افزایش بیش از پیش نقدینگی است.این اتفاق منجر به ونزوئلایی شدن اقتصاد می شود . حقوق شما ظاهرا دوبرابر می شود و در بهترین حالت قیمتها سه برابر می شوند. اما چون اسکناس بیشتری در کیف یا حساب خود داری ، احساس رفاه می کنی ! افزایش حجم و عدد حقوق ترفند اقتصادی دولتها است. روزی می رسد که با یک فرغون اسکناس به میدان میوه و تره بار بروی . در 40 سال گذشته قیمت کالاهای مختلف بین 1000 تا 2000 برابر افزایش یافته است. تصور اینکه یک خانواده 4 نفری در سال 56-57 با حقوق 5 هزار تومان به راحتی زندگی می کردند برای کارمند امروز با حقوق 3 میلیون تومان دشوار است.
یک پرسش از آقای بیرانوند هم این است که اگر دولت در لایحه خود چنین افزایشی را پیش بینی نکند واکنش او چه خواهد بود؟ آیا مجلس می تواند حقوق معلمان را دو برابر کند ؟
کانال تلگرامی
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ نخستین نشست هم اندیشی نمایندگان مدیران کل استان ها و حوزه ستادی در حقوق شهروندی با حضور وزير آموزش و پرورش و دستیار ویژه رئیسجمهور در امور حقوق شهروندی امروز در اردوگاه منظریه ( شهید باهنر ) برگزار گردید.
در این نشست در مورد حقوق شهروندی تفاهم نامه ای میان وزیر آموزش و پرورش و دستیار ویژه رئیس جمهور در حقوق شهروندی منعقد گردید.
لی رغم این کوشش ها هنوز برای " حقوق شهروندی " در ساختار متمرکز وزارت آموزش و پرورش فایلی به جز " مشاور وزیر آموزش و پرورش " در امور حقوق شهروندی باز نشده است .
« مهناز احمدی » در حال حاضر مشاور وزیر آموزش و پرورش در امورحقوق شهروندی است و هم زمان سمت مشاور عالی « حسین خنیفر » رئیس دانشگاه فرهنگیان در امور بانوان را نیز بر عهده دارد .
همچنین علی رغم تدوین " منشور حقوق شهروندی " که از نکات مهم و برجسته دولت های یازدهم و دوازدهم است در نمایشگاه دستاوردها و عملکرد یکساله وزارت آموزش و پرورش در دولت دوازدهم که سال جاری و در دبیرستان ماندگار البرز تهران برگزار شد این وزارتخانه از اختصاص غرفه ای برای " حقوق شهروندی " خودداری نمود . ( این جا )
پی گیری های « صدای معلم » نشان می دهد افرادی که به عنوان " نمایندگان حقوق شهروندی " از استان ها در این نشست حضور پیدا کرده بودند انتخاب " مدیر کل استان " و این انتخاب در چارت تشکیلات اداری آن استان بوده است .
حال این پرسش مطرح است که آیا " معلمان " که نقش اصلی را در پیاده کردن مفاهیم حقوق شهروندی بر عهده دارند چرا در این نشست ها به بازی گرفته نمی شوند و آیا امضای این گونه تفاهم نامه ها در غیاب مشارکت "واقعی " معلمان سرنوشتی بهتر از سایر تفاهم نامه های متعدد قبلی خواهد داشت .
نکته قابل تامل در نشست امروز پرهیز وزیر آموزش و پرورش از نام بردن در مورد مافیای آزمون و کنکور در سخنان خود بود .
صحبت از مافیای آزمون و کنکور همیشه پای ثابت در موضوعات و مطالب مطروحه توسط بطحایی در یک سال گذشته بوده است .
اخیرا « صدای معلم » گزارشی را با عنوان " وزیر آموزش و پرورش مافیای آزمون و کنکور را محکوم می کند ؛ معاونش مجوز عقد قرارداد صادر می کند ؟! " ( این جا ) منتشر نمود .
گروه رسانه/
طرح " معلم تمام وقت " واکنش های مختلفی را در میان جامعه فرهنگیان ایجاد کرده است .
« صدای معلم » با توجه به اهمیت موضوع از همه مخاطبان و کارشناسان دعوت می کند تا با نگاه کارشناسی و علمی این طرح را مورد نقد قرار دهند .
پیشرفت و توسعه ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با بحث آموزش و پرورش به مفهوم عام کلمه دارد (نه لزوما وزارت آموزش و پرورش).
بنیان و اساس توسعه هر جامعه و کشوری، داشتن انسان های دانا و سالم است. دانایی محوری، مفهوم انسانی توسعه است. بدون وجود انسانهای دانا و سالم، توسعه در حد یک بحث و یک آرزو خواهد ماند. با رصد اوضاع امروز جامعه، شاخصهای این دو مؤلفه مهم توسعه، یعنی«دانایی و سلامت » را بسیار وخیم، نگران کننده، تهدید آفرین، فرصت سوز، هزینه افزا، بحرانی و برهم زننده نظم آینده جامعه در تمام حوزههای سیاسی، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... میتوان تلقی کرد.
راه برون رفت از این وضعیت، تلاش برای «آموزشِ بیشتر» افراد جامعه است. رشد آگاهیها و شعور و درک اجتماعی و مفاهمه ملی بین آحاد مردم و مدیران کشور، منجر به رشد سرمایه اجتماعی خواهد شد.
ریشه بسیاری از معضلات و مشکلات امروز ما، فرهنگی و ناشی از فقر دانایی است. فقر دانایی الزاماً فقر سواد و مدرک تحصیلی نیست. دانایی، عنصر و جوهره و اساس رفتارهای درست و مبتنی بر عقلانیت است. اصلاً عقلانیت زاییده توسعه است و از سوی دیگر، «توسعه» بهخصوص توسعه سیاسی، فرآیندی است که ضرورتاً در بستر«عقلانیت» رشد مینماید. ایران با بیش از 6 میلیون نزاع خیابانی و انواع خشونت و بیش از 15 میلیون پرونده جدید در محاکم قضایی در سال گذشته، جزو کشورهای با خشونت بالا قرار گرفته است که باتوجه به پایین بودن سطح مطالعه در کشور، جای تأمل فراوان دارد
توسعه یافتگی و عقلانیت چنان درهم تنیده هستند که جدایی آنها قابل تصور نیست.
دوری از خشونت یا مهار و کنترل آن، تزریق آرامش در جامعه، سیاستگذاریها، تصمیم سازی و تصمیمگیریهای درست و علمی و کارشناسی خرد و کلان ملی که بر زندگی فرد فرد ما تأثیرگذارند و سلامت روحی، جسمی، اخلاقی و اجتماعی ما را به دنبال دارد، همه و همه دریک کلمه خلاصه میشود:
«توسعه و عقلانیت».
تأکید بر این نکته ضروری است که «مسیر توسعه کشور» از «پیشرفت و ارتقای فرهنگی» جامعه میگذرد که آن نیز بدون ارتقای سطح آگاهی، دانش، معرفت و فضیلت شهروندان جامعه میسر نیست.
به نظرمی رسد پیمودن این «مسیر» باید با رویکرد فرهنگی باشد تامانایی و پایداری فرهنگی اتفاق افتد و یک راهش، خواندنِ کتابهای مفید و مؤثر است.
بدون تردید و یقیناً یکی از ابزارهای بسیار مؤثر در توسعه فرهنگی، «کتاب» و استفاده مناسب از ظرفیتهای آن در مسیر تعلیم و تربیت آحاد جامعه بهعنوان عناصر سازنده جامعه پویا و توسعه یافته است.
در واقع «کتابِ»خوب و مفید، خشت اول بنای توسعه است. هر شهروند ایرانی با هر کتابی که می خواند به ساختن این بنا کمک کرده است.
در این میان بهترین و مؤثرترین رویکرد در سیاست گذاری برای تقویت فرهنگ مطالعه و کتابخوانی، تشویق، جذب و تربیت کودکان و نوجوانانِ ما- در خانه و مدرسه- است،یعنی پایه گذاری یک عادت خوب در سنین پایین.
البته نقش کتابخانه های آموزشگاهی مدارس ما- به عنوان موتور توسعه فرهنگ مطالعه- بسیار مهم تر و چشمگیرتر است.
یافته های پژوهشی نشان می دهد بین میزان استفاده از کتابخانه های آموزشگاهی و پیوند دانش آموزان با مدرسه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. یعنی هرچقدر وضعیت کتابخانه مدرسه مطلوب تر باشد به همان اندازه نیز پیوند دانش آموزان با مدرسه بهتر است.
همچنین بین میزان استفاده از کتابخانه های آموزشگاهی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
اما براساس آمارها و تحقیقات، فقدان یا وضعیت نامطلوب کتابخانه های آموزشگاهیِ مدارسِ کشور، بسیار ناامیدکننده است،به گونه ای که میزان استفاده دانش آموزان از آنها در سطح بسیار پایین بوده و یا اصلا استفاده نمی کنند.
برای این که مجبور نشویم تمام تاریخ را دوباره تجربه کنیم بیایید«کتاب»، «بیشتر» بخوانیم و با خواندن و مطالعه کتاب آشتی کنیم تا ملتی توسعه یافته، صاحبِ عقلانیت، دانا و سالم باشیم این بررسی ها نشان می دهد وضعیت کتابخانه های مدارس از لحاظ ساخت و فضا، تجهیزات فیزیکی، تعداد کتاب ومنابع کتابخانه ای، بودجه، ارائه خدمات، نیروی انسانی متخصص، استفاده از فناوری های جدید مانند رایانه، لوح های فشرده آموزشی و... با مشکل اساسی روبه رو بوده و در تمام زمینه ها در حد استاندارد کتابخانه های مدارس نیستند و به طور کلی می توان گفت با چالش های جدی مواجه اند و توان پاسخگویی به نیازهای دانش آموزان را ندارند.
این در حالی است که امروزه جذابیت ها، قابلیت ها و ظرفیت های خیره کننده شبکه های اجتماعی و رسانه های مجازی مانند تلگرام و ...که توانسته اند کاربران پرشمار و روزافزونی را برای ساعت های طولانی به خود مشغول کنند، کارِ تشویق و ترغیب افراد به مطالعه کتاب را بسیار سخت تر و ضروری تر از قبل هم کرده است.
اما همین رسانه های مجازی در کنار افزونگی اطلاعات و پیشرفت های شتابان فناوری اطلاعات، گرچه اطلاعات مورد نیاز را به سرعت در اختیار قرار می دهد اما با ایجاد چالش هایی برای جامعه امروزی و به خاطر تنوع در شیوه های دسترسی به منابع و همچنین پایین بودن سواد رسانه ای اغلبِ کاربران، موجب سردرگمی آنها خصوصا دانش آموزان شده است.
تجهیز کودکان و نوجوانانِ امروز به اطلاعات و مهارت های لازم برای زندگیِ فردا توسط آموزش و پرورش، باعث می شود تا سایر نهادهای جامعه در ارائه نقش خود موفق تر عمل کنند.
کتاب و کتابخانه ها و مراکز اطلاعاتی، ابزارهای مؤثری هستند که در کنارِ نظام آموزشیِ موجود، اطلاعات مورد نیاز را دراختیار دانش آموزان قرار می دهند.
چنین ضرورت هایی می طلبد متولیان امر سمت و سوی تلاش ها، طرح ها و برنامه های خود را برای «توسعه یادگیری» به گونه ای سامان دهند که دانش آموزان در فضای کتابخانه ایِ مجهز و آکنده از زیبایی، جذابیت، شادی و نشاط، زندگی کنند،کاوش و مطالعه کنند، یادبگیرند، تجربه بیندوزند و تمرین مباحثه و تفکر انتقادی و گفت وگو نمایند و به این باور برسند که «کتاب، نماد آگاهی» است.
در فضای عمومی جامعه نیز می توان با تشویق و مشارکت مردم، گام های مؤثری در این زمینه برداشت و بازارکساد مطالعه را رونقی دوباره بخشید.
تقویت راه های آسان و کم هزینه ای مانند: ایجاد ایستگاه مطالعه ، طرح نذر کتاب-نذر دانایی، طرح کتابت را بخوان و جا بگذار، و ...در مترو، اتوبوس، پارک ها، اداره ها، سازمان ها و... می تواند به گسترش فرهنگ کتابخوانی و جذب افراد کم مطالعه و بی مطالعه منجرشود. مردم باید به این باور برسند که جامعه بی مطالعه، جامعه خطرناکی است!
به عنوان مثال، تحقیقات مؤسسه بین المللی مطالعاتی اقتصاد و صلح در بیش از 160 کشور جهان در سال های 2015 تا 2017 نشان داد که بین سطح مطالعه و میزان انواع خشونت در جامعه رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. جالب این که در بررسی های این مؤسسه، 30 کشور اول، از آرام ترین، امن ترین و مهربان ترین کشورهای جهان، در صدر لیست کشورهای پرمطالعه هستند و در مقابل، میزان مطالعه در کشورهای خشونت آمیز و ناامن بسیار پایین گزارش شده است.
در این گزارش، ایران با بیش از 6 میلیون نزاع خیابانی و انواع خشونت و بیش از 15 میلیون پرونده جدید در محاکم قضایی در سال گذشته، جزو کشورهای با خشونت بالا قرار گرفته است که باتوجه به پایین بودن سطح مطالعه در کشور، جای تأمل فراوان دارد.
به هرحال با چنین دغدغه هایی است که شعار محوری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران «نه به کتاب نخواندن» و در هفته کتاب امسال نیز «حال خوش خواندن» عنوان شده است.
پس برای این که مجبور نشویم تمام تاریخ را دوباره تجربه کنیم بیایید«کتاب»، «بیشتر» بخوانیم و با خواندن و مطالعه کتاب آشتی کنیم تا ملتی توسعه یافته، صاحبِ عقلانیت، دانا و سالم باشیم./
* فعال فرهنگی، اجتماعی و مدیرکانال فرهنگ و توسعه @FarhangTose-eh
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
علی الهیار ترکمن که توسط بطحائی وزیر فعلی آموزش و پرورش به عنوان معاون توسعه و پشتیبانی معرفی شد (ما او را در اصطلاحی کوتاه معاون اداری_ مالی می شناسیم); جایگزین حسین فرزانه شد تا بلکه معجزه ای کند.
آقای بطحایی که خود در روز اول حضور در وزارت از داخل خودرویش 3 هدف را اولویت جدّی خود معرفی کرد که یکی نیز وضعیت ( نگران کننده) معیشت معلمان بود ، با مهره چینی هایی مانند آقای الهیار ترکمن از سازمان برنامه و بودجه بودجه خواسته است پل لرزان میان وزارت آموزش و پرورش را با سازمان برنامه و بودجه و رئیس بدبین و شکّاک آن ( آقای نوبخت) مستحکم کند که البته گامهایی نیز برداشته شده است.( مانند اهتمام قابل توجه در بروز کردن معوقات حق التدریس و...)
اما به نظر می رسد اقدامات انجام گرفته در نظر همکاران زحمت کش و عزیز کافی نبوده است( که البته این حق معلمان قابل دفاع است) و اعتصاب دو روزه در مهرماه هشداری بر این نارضایتی آنان است.
سفره زندگی معلمان هر روز در مقایسه با سایر کارمندان کوچکتر و ناامید کننده تر می شود و امثال الهیار ترکمن ها از ترس اعتراض و اعتصاب های داخل مدارس معلمان با طرحهای نارسی چون معلم تمام وقت زخم بر زخم و نمک بر زخمهای معلمان می زنند.
آموزش و پرورش و امثال الهیار ترکمن ها راهی جز سر تعظیم بر خواست جامعه معلمان که اعتراضات آنان قطعا در راستای تعالی علم و معلم است, ندارند.
طرح های محکوم به شکست الهیار ترکمن( معلم تمام وقت) دفع الوقتی برای عدم استخدام جوانان وطن و گریزی از فشارهای سهمگین معلمان و نیز فشار بالغ 2000000( دو میلیون_ 1200000 هزار ساعت توسط نیروهای و رسمی و 800 هزار توسط نیروهای غیر رسمی) ساعت اضافه کار و نحوه پرداخت آن است .
از طرفی خاطره تلخ تبدیل 22 ساعت موظف به 24 ساعت در دوران جنگ که اکنون به قانون نانوشته تبدیل شده است( و معلمان از آن به سردی یاد می کنند), معلمان را در عرض این تصمیم دولت و وزارت آموزش و پرورش قرار داده است.
آنچه آشکار است عدم توجه دولتهای قبلی و دولت فعلی به آموزش و پرورش ( بر خلاف قاطبه حاکمیت های جهانی) اکنون معلمان را در بی اعتمادی کامل( تاکید می شود بی اعتمادی کامل) نسبت به دولت و مسئولین وزارت آموزش و پرورش قرار داده است و سخنرانی های امثال الهیار ترکمن بلاشکّ این روند را اصلاح نخواهد کرد.
اما سئوال اساسی تر:
چرا دولت های ادواری ایران از بدو انقلاب اسلامی نسبت به آموزش و پرورش بی توجه و نامهربان بوده اند ؟
راه احقاق حق آموزش و پرورش و رسیدگی به مظلومیت آن چیست؟
کانال صنفی معلمان
در ساختار ستاد وزارت آموزش و پرورش و متناظر با آن در ادارات کل تابعه نیز، بخشی پر دبدبه، اما بی مسما با نام" تعاون و امور رفاهی" پیش بینی شده است که متاسفانه" بود و نبودشان "چندان توفیری دررحال و روز معلمان نداشته اشت.
تعاونی در آموزش و پرورش ،در اذهان اعضا و ذینفعان تداعی کننده پروژه های خسارت باری است که در هردو بخش " مصرف و مسکن"معلمان اغلب دل خوشی از آن ندارند.
بیمه هم به ویژه نوع تکمیلی آن در حوزه درمان ، به سریال اسف باری بدل شده است که پایان خوشی برایش متصور نیست.
بد عهدی آموزش و پرورش در پرداخت مطالبات خویش موجب شده است حتی ضعیف ترین کارگزاری بیمه با نام آتیه سازان حافظ نیز بستانکار ماجرا باشد.
کارکنان و مددجویان دستگاه های حمایتی مانند کمیته امداد و بهزیستی نیز امروزه از پوشش حمایتی مناسب تری نسبت به معلمان در مراکز درمانی برخودارند.
جمع کثیر بازنشستگان فرهنگی در کنار بیش از یک میلیون معلم شاغل در چنبره بیمه تکمیلی آتیه سازان حافظ، از ابتدایی ترین حمایت در حوزه درمان به ویژه دندان پزشکی ، چشم پزشکی تا هزینه های سنگین در ام .آر.آی ،گاما اسکن ،سیتی اسکن و ... حتی به صورت نسیه نیز محرومند. کثرت شاغلین در دستگاهی مثل آموزش و پرورش به جای آنکه فرصت تلقی شود جای خود را در عمل به تهدید داده است
به نظر می رسد تنها جایی که سکه از رونق افتاده بیمه آتیه سازان حافظ به صورت" نیم بند" خریدار دارد درمانگاه هایی است که در مالکیت آموزش و پرورش است.که آنها هم با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند.
امروز از بیمه طلایی دوران" حاجی بابایی" تنها پوششی مفرغی به جای مانده است که هیچ دکانی حتی آتیه سازان حافظ نیز حاضر نیست برایش تره خرد کند.
دیگر هیچ بیماری با بیمه فرهنگیان ، جرات مراجعه به کلینک ها و بیمارستان های خصوصی را در خود نمی بیند.
تازه همین بیمه نیم بند ، فکسنی هم با گذشت هشت ماه از سال ،بلاتکلیف و با تهدید ،امروز و فردا را سپری کرده است.
گوش معلمان مثل همیشه ، به این حرف و حدیث ها عادت کرده و به خوبی آگاه است که از مصاحبه های بی حاصل جناب وزیر و معاون مربوطه در خصوص بیمه تکمیلی نه تنها آبی برای آنان گرم نخواهدشد بلکه بر وخامت شرایط نیز افزوده خواهد شد. تنها چاره آن است که بسوزند و با نداشته ها بسازند.
چاره چیست ؟
باید وام گرفت و نقد از جیب هزینه کرد تا شاید پس از گذشت یک سال دفاتر بیمه آتیه سازان ، سدسی از آن را به نسیه بپردازند.
در بین عائله دولت ،این ژن برتری های شرکت نفت ، شاغلین بانک ها، شرکتهای دولتی و خصولتی هستند که اگر اراده کنند در مراکز درمانی لاکچری از جراحی هایی حساس گرفته تا ایمپنلت دندان و جراحی بینی ، هتلنیگ و ... از کیسه دستگاه مربوطه در قالب بیمه تکمیلی برایشان نقد هزینه می شود.
کثرت شاغلین در دستگاهی مثل آموزش و پرورش به جای آنکه فرصت تلقی شود جای خود را در عمل به تهدید داده است.
صندوقی با عضویت بیش از 900 هزار نفر با نام "صندوق ذخیره " به جای آن که در چنین بزنگاهی یار شاطر باشد بار خاطر است.
این صندوق با دریافت حداقل 20 میلیارد تومان حق عضویت در ماه در سایه مدیریتی اثربخش و کارآمد می توانست بهترین ها را برای معلمان در حوزه بیمه تکمیلی رقم بزند اما افسوس که حتی قدرت حراست از سرمایه خود را هم ندارد.
از اتحادیه ی تعاونی های مصرف فرهنگیان ، امروز کشتی به گل نشسته ای باقی مانده است که قادر نیست حتی با سوپر مارکت یک محله ، رقابت سالم و سازنده در ارائه عرضه مناسب مایحتاج فرهنگیان داشته باشد.
تنها هنرش آب کردن اجناس بنجل، ته انباری و گران در اقساط چند ماهه ای است که حسابداری ادارات را برای دریافت کسوران اسیر خود کرده است.
پرداخت وام های ناچیز قرض الحسنه در قالب قرعه کشی آن هم در قبال سپرده های اعضا و یا از طریق بانکهای عامل به جهت رسوب و ماندگاری چند صد میلیاردی درحساب استانها ، شق القمری نیست که به خاطر آن برای ادارات رفاه و بانک ها سوت و هورا بکشیم.
لیزینگ خودرو هم در زمان خود با دریافت سودهای آن چنانی باید ممنون خریداری متعهد و خوش حسابی مانند معلمان باشند که بازار آنها را گرم نگه می دارند.
خلاصه و بی پیرایه بگویم تشکیلاتی با اسم و رسم" تعاون و رفاه" گره گشا نیست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
در حالی که « میرحمایت میرزاده سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با طرح معلم تمام وقت موافقت کرده است ( این جا ) ؛ « حمیدرضا حاجی بابایی » رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس با این طرح مخالف است .
پیش از این صدای معلم در گزارشی با عنوان : " مخالفت یک تشکل صنفی با طرح " معلم تمام وقت " ( این جا ) نوشت :
" طرح و یا مصوبه "معلم تمام وقت " به یک موضوع چالشی و بحث برانگیز تبدیل شده است .
مسئولان وزارت آموزش و پرورش که عمدتا شامل « علی الهیار ترکمن " معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی و نیز « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش است حامی این طرح بوده و جدیدا « مهدی نوید ادهم » دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش هم به این تیم دو نفره پیوسته است .
نظرسنجی « صدای معلم » تاکنون نشان می دهد که بیش از 80 درصد فرهنگیان مخالف اجرای این طرح هستند .
علی رغم وجود فضای مخالفت با این طرح که با دلایل و استدلال های کارشناسی صورت می گیرد به نظر می رسد مسئولان وزارت آموزش و پرورش حرف تازه ای برای گفتن ندارند و با لجاجت مستمر و یک سونگری همان حرف های قبلی را از تربیون های مختلف تحویل معلمان می دهند و کسی هم پاسخ گوی این نقدهای کارشناسی نیست .
آن چه مهم است سکوت اکثریت تشکل های فرهنگیان و نیز کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در مورد این طرح " مهم " است .
« فراکسیون فرهنگیان » مجلس نیز مطابق معمول در این موارد منفعل است .
در پایان این گزارش آمده بود :
"به نظر می رسد وزارت آموزش و پرورش می باید در زمینه مدیریت " بحران کمبود معلم " سیاست ها و برنامه های دیگری را اتخاذ کند .
راه هایی که کیفیت آموزشی در مدارس دولتی را به صفر و یا هیچ نخواهند رساند ."
« صدای معلم » از مواضع رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس در مورد " معلم تمام وقت " تشکر و قدردانی می کند .
گروه گزارش/
مطابق اظهارات معاون عمرانی وزارت آموزش و پرورش و رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور در سال 96 ؛ 30 درصد از مدارس غیر مقاوم بوده که قرار است تا پایان برنامه ششم توسعه تمامی مدارس غیر مقاوم، مقاوم سازی شوند.
در این راستا « صدای معلم » در سال 95 در گزارشی از همه فرهنگیان و معلمان درخواست کرد تا گزارشی از این گونه مدارس را برای ما ارسال فرمایند . ( این جا )
مهم ترین نتیجه این گونه گزارش ها جلب توجه بیشتر افکار عمومی و حساسیت آن ها برای توجه به " مدرسه " به عنوان واحد اساسی و بنیادین دستگاه تعلیم و تربیت است .
ضمن تشکر و قدردانی از آقای صالح سوری گزارش زیر تقدیم شما می گردد.