با احتساب حدود یک ماه از برگزاری انتخابات برای تعیین 2 نفر برای عضویت در هیات امنا و یک نفر جهت بازرسی صندوق ذخیره فرهنگیان یک سال گذشت .
در این مدت این 3 نفر منتخب فرهنگیان تا جایی که می دانم هیچ گونه گزارش کاری و بیلان عملکرد به معلمان و اعضای صندوق ارائه نکرده اند .
تحلیل من این است که با توجه به کاهش شدید اعتماد معلمان به صندوق ذخیره فرهنگیان با توجه به اختلاس هایی که عمدتا در بانک سرمایه صورت گرفته بود بطحایی و یا افرادی که به ایشان مشورت می دهند تصور می کردند که با این کار می توانند این اعتماد را بازتولید کنند .
همان موقع و زمانی که مسئولان وزارت آموزش و پرورش بر تنور برگزاری انتخابات می دمیدند بدون آن که برنامه ای برای خروج صندوق ذخیره فرهنگیان از بن بست داشته باشند نوشتم : ( این جا )
" جای پرسش است زمانی که افرادی مانند دکتر محمدعلی نجفی و یا مرتضی حاجی علی رغم عضویت در هیات امنا نتوانسته اند منشاء اثر در موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان باشند چگونه آن 3 نفر می توانند تحولی در وضعیت به وجود آورند ؟
با وجود آن که این 2 نفر در مقابل 5 نفر دیگر اعضای هیات امنا در اقلیت هستند و از نظر " وزن رای " بیشتر حالت تشریفاتی خواهند داشت اما همان مدیران اداری و ستادی تا جایی که بنده اطلاع دارم احتمالا نگران نشر برخی ناگفته ها و اخبار از درون صندوق به بیرون می باشند .
در این وضعیت دو 2 حالت متصور خواهد بود :
1- یا آن دو نفر و یک نفر بازرس افتخاری به طرق مختلف ... مثل سایرین خواهند شد که البته این حالت خیلی دور از ذهن و تجارب مشابه نخواهد بود .
2- ممکن است آن دو نفر بخواهند رویه " مستقل " پیش بگیرند .
مثلا بخواهند هر چه در نشست ها و درون صندوق می گذرد را به اطلاع همه برسانند .
با توجه به تجربیاتی که دارم ... اگر چه بروز این اتفاق " نادر " است اما بعید به نظر می رسد که سرنوشتی بهتر از " سیدمجتبی قریشیان " عضو هیات مدیره تعاونی مصرف فرهنگیان تهران داشته باشند که البته از هیات مدیره سرانجام عزل شد ...
جالب است بدانیم اعضایی که از سوی بدنه معلمان رای گرفته اند هیچ کدام به لحاظ سازمانی " معلم " نیستند و هر 3 نفر پست های اداری دارند .
به نظر می رسد متاسفانه فرضیه نخست من تقریبا محقق شده است .
می توان گفت که بدنه مدیریتی و افراد اصلی و موثر در تصمیم گیری های صندوق این 3 نفر را به بازی نگرفته اند .
از سوی دیگر در این 1 سال هم تحول خاصی در وضعیت صندوق ذخیره رخ نداده است .
هنوز هم شفاف سازی یک معمای پیچیده و لاینحل در این موسسه اقتصادی است که ظاهرا اراده ای برای تغییر آن مشاهده نمی شود .
مهدي نيكدل درباره انتخابات نمايندگان فرهنگيان در صندوق ذخيره فرهنگيان گفته بود :
" يكي از مزيت هاي اين طرح آن است كه صندوق خيلي وابسته به وزير آموزش و پرورش نخواهد بود و حضور اين دو نماينده در هيات مديره و يك نفر بازرس افتخاري، يكي از مهمترين اثرهاي آن تمرين دموكراسي است و باعث شفافيت و اطلاع رساني در صندوق مي شوند و تاثير خوبي در بين افكار عمومي و جامعه فرهنگيان خواهد داشت. "
حال می توان از مدیر عامل صندوق پرسش کرد که حضور این 3 نفر چقدر به میزان شفافیت و اطلاع رسانی در صندوق ذخیره فرهنگیان کمک کرده است و اساسا چه تاثیری میان افکار عمومی داشته است ؟
هنوز برای من جای بسی پرسش و ابهام است که این 3 نفر وقتی که به بازی گرفته نشده اند چرا حداقل با جمعیت رای دهنده اعضا گفت و گو نکرده اند و یا حتی از سمت خود استعفا نداده اند ؟
پس از تجربه ناموفق در انتخابات صندوق ذخیره فرهنگیان وزیر آموزش و پرورش عنوان کرد که قصد دارد 3 نفر از اعضای 22 نفره شورای عالی آموزش و پرورش را از طریق انتخابات و از میان فرهنگیان برگزیند . با توجه به فرآیند انتخاب نماینده معلمان در شورای معلمان که معمولا فردی مورد دلخواه مدیر مدرسه و معمولا با هماهنگی انتخاب می شود چنین قضاوت هایی نمی تواند خیلی دور از ذهن باشد
بطحایی در توئیتی نوشت :
" بعد از انتخابات صندوق ذخیره گام مهم دیگری در افزایش مشارکت معلمان در تصمیمسازیها برداشته شد. سه نفر از اعضا شورای عالی آ. پ. که پیش از این با نظر وزیر انتخاب میشدند، اینک با رای مستقیم جامعه فرهنگیان انتخاب میشوند.
ثبتنام برای شرکت در این انتخابات از دیروز آغاز شده است "
هنوز برای من جای بسی پرسش و ابهام و شگفتی است زمانی که معلمان حتی در مقیاس منطقه و یا ناحیه آموزشی محل خدمت خود نمی توانند حداقل سرگروه آموزشی خود را انتخاب کنند و عملا ماده 5 آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی تعطیل است و بارها این مساله گفته شده و حتی نگارنده شخصا در نشست رسانه ای وزیر آن را صریحا و موکدا به آقای بطحایی گوشزد کرده ام ؛ ایشان چگونه می تواند سخن از " مشارکت " معلمان را بر زبان آورد ؟
زمانی که نماینده معلمان که با رای مستقیم معلمان در هر واحد آموزشی انتخاب می شوند هنوز به اندازه یک " رای " در شورای معاونین منطقه و یا ناحیه خدمت خود ارزش و جایگاه ندارند چگونه وزیر آموزش و پرورش و مسئولان ریز و درشت دم از دموکراسی و مشارکت می زنند ؟
در نشست عمومی هیات های اندیشه ورز که 19 آذر ماه سال جاری در محل هیات های اندیشه ورز جهت تبیین و تشریح انتخابات اعضای شورای عالی آموزش و پرورش برگزار شد آقای حصیری و 2 نفر دیگر حضور داشتند .
از ایشان پرسیدم چرا از ظرفیت نماینده معلمان در مدرسه استفاده نمی کنید ؟
می توان در سطح منطقه و یا استان با یک فراخوان عمومی نمایندگانی مشخص کرد .
پاسخی که یکی از مسئولان برگزاری این انتخابات ارائه کرد قابل تامل و البته تاسف برانگیز بود .
ایشان گفت که در انتخابات الکترونیکی امکان نظارت و پایش در مورد روند انتخاب وجود دارد اما در مدرسه چنین امکانی وجود ندارد .
البته با توجه به فرآیند انتخاب نماینده معلمان در شورای معلمان که معمولا فردی مورد دلخواه مدیر مدرسه و معمولا با هماهنگی انتخاب می شود چنین قضاوت هایی نمی تواند خیلی دور از ذهن باشد .
حتی یکی از مسئولان در زمان برگزاری انتخابات صندوق ذخیره فرهنگیان نقل می کرد که بعضا خود معلمان برای آن که " رقیب " را از میدان خارج کنند تلفن می کردند و یا حضورا مسائلی را بیان می کردند که شاید بعضا واقعیت هم نداشت ...
با این حال این وضعیت نیز معلول عملکرد و سیاست گذاری های نادرست تصمیم سازان و تصمیم گیران در نظام آموزشی است که مجالی برای رشد حرفه ای و ارتقاء سازمانی بر اساس شایستگی ها ، ارزیابی های علمی و دانش بنیان و قابلیت های فردی و کاری فراهم نشده است و چیزی که معمولا معیاری برای ارتقاء است همان روابط غیرشفاف ، رانت و میزان مجیزگویی ها و چاپلوسی های افراد متقاضی است .
واقعا معلمی که در سطوح پایین تر ، مشارکت و تفکر را تجربه نکرده باشد در سطوح عالی مانند شورای عالی آموزش و پرورش و... چه کاری می خواهد و یا می تواند صورت دهد ؟
امیرعلی نعمتاللهی در برنامه تلویزیونی پرسشگر ( دی ماه ) درباره انتخاب سه نفر از فرهنگیان برای عضویت در شورای عالی آموزش و پرورش می گوید :
" شورای عالی آموزش و پرورش رکن اصلی سیاستگذاری نظام تعلیم و تربیت کشور است که متشکل از 22 نفر اعضای حقیقی و حقوقی است که برخی اعضای آن وزرا هستند، ریاست شورا با رئیسجمهور و نائب رئیس آن وزیر آموزش و پرورش است. "
من در این جا قصد وارد شدن در نقد محتوایی و ساختاری شورای عالی آموزش و پرورش را ندارم چرا که موضوع بحث این نیست .
اما پرسش من از فردی که خود را قائم مقام وزیر آموزش و پرورش می خواند این است که آیا واقعا شورای عالی آموزش و پرورش چنین شانی دارد ؟
زمانی که به راحتی مصوباتش توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی وتو و یا نادیده گرفته می شود ؟
چگونه می توان شورای عالی آموزش و پرورش را رکن اصلی سیاستگذاری نظام تعلیم و تربیت کشور نامید در حالی که بودجه این نهاد حتی در سال 10 میلیارد تومان هم پیش بینی نشده است و در همین آموزش و پرورش نزدیک به 400 میلیارد تومان بودجه برای سازمان نهضت سوادآموزی تخصیص پیدا می کند ؟ اگر قرار بر مشارکت واقعی است همین ها را در یک جریان شفاف ، آزاد و مردمی به بازی بگیرید
بودجه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی زیر نظر حجتالاسلام علیاکبر ارشاد که در سال 73 تأسیس شده برای سال 97، 15 میلیارد و 583 میلیون و 900 هزار تومان بود که امسال این رقم به 18 میلیارد و 300 میلیون تومان رسیده است.
گفته می شود شورای عالی آموزش و پرورش اتاق فکر این وزارتخانه گسترده است اما ویژگی های یک " اتاق فکر " بر آن حکم نیست .
پویایی ، سیالیت و به روز بودن و همگام بودن با تحولات مفاهیمی است که در ساختار روزمره و کهنه شورای عالی آموزش و پرورش جایگاهی ندارند .
حضور مدیران ناکارآمد و حتی بی سواد این وضعیت را بدتر هم کرده است تا جایی رئیس سازمان سنجش آموزش کشور در واکنش به اظهارات دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش مبنی بر اینکه سازمان سنجش در خصوص حذف کنکور طفره رفته و شرایط را بهانه کرده است می گوید :
" ایشان فرافکنی میکند و متاسفانه هم قانون را خوب نمیداند و هم وظایف دستگاهها را به طور کامل نمیشناسد.
من به عنوان یک برادر به ایشان توصیه میکنم، اول قانون را بخواند، بعد مصاحبه کند. حتی ایشان تفاوت ۸۵ درصد ظرفیت را که در قانون سال ۹۲ بصورت صریح آمده، ۸۵ نمره میگویند، این نشان میدهد، ایشان حتی فرصت مطالعه قانون را هم نداشتهاند."
نگاهی به ترکیب اعضای تشکیل دهنده شورای عالی آموزش و پرورش نشان از غیرواقعی بودن وفرمایشی و نمایشی بودن این تشکیلات دارد . هنوز هم شفاف سازی یک معمای پیچیده و لاینحل در این موسسه اقتصادی است که ظاهرا اراده ای برای تغییر آن مشاهده نمی شود
حضور وزير جهادسازندگى ، يک نفر مجتهد آشنا به مسائل تعليم و تربيت به معرفى فقهاى شوراى نگهبان ، يک نفر صاحب نظر در صنايع و معادن به انتخاب شوراى عالى صنايع ، يک نفر صاحب نظر در امور کشاورزى به انتخاب شوراى عالى کشاورزى و... در حالی که به لحاظ اسمی ریاست این شورا با رئیس جمهور است اما حضوری در آن ندارد تاکنون چه کمکی به حل مشکلات و چالش های نظام آموزشی و چالش های درون و برون سیستمی آن کرده است ؟
از نظر نگارنده انتخاب 3 نفر برای ترکیب شورای عالی آموزش و پرورش با این همه تبلیغات و بزرگ نمایی نقش این شورا در بهترین حالت پایانی بهتر از وضعیت صندوق ذخیره فرهنگیان نخواهد داشت جز آن که بطحایی احتمالا قصد دارد فقدان جایگاه ، مقبولیت و پایگاه مردمی را خویش را در میان معلمان کمی " رفو " کند .
وزیر آموزش و پرورش را ارجاع می دهم به همان سخنانی که در میان مشاوران زنان سراسر کشور در باشگاه فرهنگیان در مورد " شیپور را از سر گشادش زدن " ایراد نمود .
ارکان اصلی نظام آموزشی ما بر 3 پایه استوار هستند .
معلم ، دانش آموز و اولیاء دانش آموز .
اگر قرار بر مشارکت واقعی است همین ها را در یک جریان شفاف ، آزاد و مردمی به بازی بگیرید .
شورای عالی آموزش و پرورش را به معلمان و مردم واگذارید .
نیازی به بازی دادن دیگران نیست !
نظرات بینندگان
از اختلاس 15000میلیارد تومانی در بانک سرمایه و صندوق ذخیره
وبعد جا دادن روحانیان حکومتی در مدارس . و بستن دهان ها
ووو.
احسنت
آقای قاسم پور
از لطف شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
آقا/ خانم دبیر م
از محبت شما سپاسگزارم .
مشکل " نهادهای موازی " ریشه در فرهنگ ما دارند .
پایدار باشید .
در صندوق ذخیره وقتی فردی ۱۰ سال عضد باشد به محض درخواست خروج از صندوق فقط سرمایه خودش برگشت میشود و سود حاصله ی سرمایه گذاری فرد برگشت نخواهد ، همچنین سهم همیشه در شک و شبهه دولت نیز به فرد تعلق نمیگیرد...
این قبیل مسائل عین اعتمادزدایی است.
پس چگونه در عمل اعتمادزدایی اعمال میشود ولی آقایان انتظار جلب اعتماد دارند؟
اگر با حرف زدن مشکلات حل میشد که ما الان هیچ مشکلی نداریم...