پس از قانون مدیریت خدمات کشوری و طرح رتبه بندی معلمان، حال نوبت طرح جدید معلم تمام وقت است، که ذهن آشفته ی معلمان را آشفته تر کند. رو نمایی از طرح معلم تمام وقت در ماه گذشته و حضور قابل تامل علی الهیار ترکمن (معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش) در برنامه ی گفت و گوی ویژه خبری شبکه دو سیما در این هفته خبر مهم آموزش و پرورش برای فرهنگیان بود که اما و اگرهایی نیز داشت.
آقای الهیار با تاکید بر اختیاری بودن طرح، افزایش هجده درصدی فوق العاده ویژه و تاثیر این افزایش بر احکام بازنشستگی فرهنگیان از طرح معلم تمام وقت تمام قد دفاع کردند. تا زمانی که جزئیات این طرح منتشر نشده است نمی توان نقد و تحلیلی دقیق به آن داشت؛ اما با نگاهی گذرا به کلیات طرح معلم تمام وقت می توان دریافت، جنس این طرح با طرح های پیشین و ابتر وزارت آموزش و پرورش یکسان است.
تجربه ی تاریخی معلمان نشان می دهد که همواره طرح های پیشین و طرح هایی چون معلم تمام وقت با هدف صرفه جویی در منابع مالی آموزش و پرورش و با شعارهایی پر طمطراق، چون کمک به معشیت و اقتصاد معلم و بهبود کیفیت آموزش یرای دانش آموزان بوده است.
با بی تفاوتی دولت ها از گذشته تا به امروز و ناکارآمدی تصمیم گیران نظام آموزشی و ایجاد شکاف چند لایه میان معلمان و وزرات آموزش و پرورش، اعتماد جامعه ی فرهنگیان از این وزارتخانه رخت بر بسته است و معلمان دیگر نمی توانند با عینک خوش بینی به طرح های آموزش و پرورش و مجلس نگاه کنند.
جناب آقای الهیار ترکمن:
معلمان چگونه می توانند به طرح ظاهراً اختیاری شما خوش بین باشند زمانی که آنها تجربه ی تلخ طرح تدریس 6 ساعت مدیران و معاونان را همراه خود دارند؟ طرح 6 ساعت تدریس مدیران و معاونان هم در ابتدا با هدف فاصله نگرفتن آنها از تدریس و شعارهایی از این دست آغاز شد و در نهایت به غیر از تضییع حقوق مدیران و معاونان و دانش آموزان و بی اعتبار شدن درس هایی چون انشا و ورزش و هنر، نتیجه ای در بر نداشت.
از شروع اجرای این طرح زمان زیادی نمی گذرد و مدیران و معاونان فراموش نکرده اند که این طرح نیز با قید اختیار آغاز شد و امروز به اجبار مقید شده است.
جناب آقای الهیار ترکمن:
معلمان حق دارند بپرسند پس از چند دهه سرانجام قانون مدیریت خدمات کشوری چه شد و چرا هیچ گاه اجرایی نشد؟
معلمان حق دارند بپرسند سرانجام طرح رتبه بندی معلمان به کجا رسید؟ جنس این طرح با طرح های پیشین و ابتر وزارت آموزش و پرورش یکسان است
معلمان حق دارند بپرسند کدام طرح وزارتی در چند دهه ی گذشته کیفیت آموزش و معیشت معلمان را بهبود بخشیده است؟ و کسی هم حق ندارد به نام معلم و دفاع از معیشت و حقوق معلمان و آموزش با کیفیت، برای معلمان امید واهی ایجاد کند.
جناب آقای الهیار ترکمن
بهبود حقوق و معیشت معلمان هیچ قید و شرط و طرحی نمی خواهد و بهتر است به عنوان عالی ترین مقام مالی وزارتخانه به پرسش های معلمانی پاسخ دهید که اعتمادشان از طرح های شما و وزارت متبوع و دولت محترم برای تغییر وضعیتشان سلب شده است.
روزنامه قانون
گروه استان ها و شهرستان ها/
پس از انتشار مطلبی با عنوان : " در نامه انجمن اسلامی معلمان استان بوشهر به وزیر آموزش و پرورش مطرح شد :
انتقاد از عملکرد مدیر کل آموزش و پرورش استان بوشهر " ( این جا ) ؛ اداره کل آموزش و پرورش این استان جوابیه ای برای صدای معلم ارسال کرد .
آقای رحیمی مسئول انجمن اسلامی معلمان استان بوشهر پاسخی بر این جوابیه نگاشته است .
گروه گزارش/
گزارش تحصن برخی از معلمان در مدارس در صدای معلم منتشر گردید . ( این جا )
پس از آن صدای معلم در گزارشی از وزیر آموزش و پرورش درخواست کرد تا پی گیری وضعیت معلمان بازداشتی باشد . ( این جا )
پس از گذشت چند روز از اعتراض معلمان ؛ وزیر آموزش و پرورش در مورد اعتراض معلمان موضع گیری کرده است .
بطحایی اشاره ای به وضعیت معلمان بازداشتی نکرده است .
حدود سه ماه پیش با تصویب هیئت دولت و موافقت آقای شهیدی نماینده ولی فقیه و رئیس بنیاد شهید و ایثارگران ، جانبازان معلم و بازنشسته بیمه ندارند و در پی این مصوبه نه آموزش و پرورش قبول می کند که به آنان همانند معلمان عادی از بیمه های مرسوم استفاده کنند و نه بنیاد شهید اجازه دسترسی به امکانات بیمارستان های تحت پوشش خود برای سیرویس دهی جانبازان همانند دیگر ایثارگران برخوردار و بهره مند شوند ( گوشه ای از بی توجهی در اینجا آمده است )
حتی حانبازانی که مستاصل شده اند ناچارا به بیمه های خصوصی مراجعه نموده اند اما با جواب منفی مواجه شده اند که چون شما کد و هولوگرام و دفترچه دارید از تشکیل پرونده و ثبت بیمه خصوصی معذوریم .
صد هزار نفر جانباز معلم و بازنشسته و خانواده مظلوم با سراشیبی تند کهنسالی و پیر سالی و انواع بیماری ترکش ها ، شیمیایی ، سرطانی ، قلب و عروق ، پرستات ، زخم معده ، مری و نای ، کیسه صفرا و سنگ کلیه ، دیالیز و بیماری های خاص فرزندان و همسرانشان مانده اند که در لابه لای پیچ و خم های زندگی کسی بدادشان نمی رسد ، به مجلس و تک تک نمایندگان شهرها ، هیت دولت و وزرا ، وزارت اطلاعات و بنیاد شهید و ایثارگران ، سپاه شهر ، استان و کشور مراجعه نموده اند و هیچ کدام پاسخ گو نبوده اند.
یادمان باشد در زمان حیات امام خمینی چند روزی کفالت امر بیمارستانی سیرویس دهی بیماری های جانبازان را به جهت تخصصی بودن از بنیاد مستضعفان و جانبازان سلب و به وزارت بهداشت محول نموده اند ، ماموران و بازرسان به امام گزارش داده اند جانبازان از این موضوع اعلام نارضایتی دارند ، امام بلافاصله و بدون فوت وقت به حاج احمد با ناراحتی فرمودند همین امروز پیگری و خواست جانبازان تامین و تمام پیگیری ، پشتیبانی مادی ، معنوی و مالی از صفر تا صد بعهده بنیاد مستضعفان و جانبازان برگردد و به وزیر بهداشت تذکر دهید همچنان سرویس دهی این عزیزان در تمامی مراکز و بیمارستان های سراسر کشور چه عمومی و چه خصوصی با ارایه کارت شناسایی جانبازان را پذیرش و سیرویس دهی رایگان انجام و دریافت هزینه آن را از بنیاد راسا اقدام نمایند و به هیچ عذر و بهانه ای جانبازان را در پیچ وخم های اداری گرفتار نکنند.
واقعا آقای حجه الاسلام شهیدی نماینده رهبر معظم و رئیس بنیاد ایثاگران باید پاسخ دهد که چرا از امر و نظر امام خمینی عدول کرده و رای به مخالفت با نظر امام داده است او مدافع جانبازان است یا چوب خشک هیت دولت ؟
واقعا آقای بطحایی باید پاسخ دهد که امام فرمود نگذارید فرزندان جبهه و جهاد در پیچ وخم های زندگی فراموش شوند چگونه ضد نظر امام رای داده است و رای ارباب نوبخت خزانه دار را بر نظر امام ترجیح داده است ؟!
واقعا آقای وزیر بهداشت چگونه شب سربر بالین می گذارد که خود را منتسب به خانواده ایثارگر می داند ؟ اما دوستان و همرزمان برادر شهیدش در سرگردانی بین بیمه ای به مرگ تدریجی و خاموش کشیده شده اند و او در بی خیالی روزگار منسب وزارت می گذراند ؟
و آقای روحانی رئیس جمهور باید از خدا شرم کند که در هئیت دولت مصوبه می گذراند که جانبازان معلم تف سربالا هستند و به درک بین گدا خانه وزارت آموزش و پرورش و کارتل بنیاد شهید وایثارگران مختلس شده پاس کاری می شوند ؟
و لاریجانی ، حاجی بابایی و همه نمایندگان مجلس آفرین بر نظارت شما و آفرین بر غیرت شما ! که باید بدانیم ؛ اگر فردا خدای نکرده برای کشور اتفاقی بیافتد آنقدر که جانبازان و آن هم جانبازان معلم ، یادگاران صحنه های عشق و شهادت به وطن می توانند سرمشق و الگو و تاثیر گذار برای دفاع از مملکت باشند عنصر دیگری شاید بکار نیاید ، چرا با تغافل و کج فهمی این موشک های خفته دفاع از کشور را با دست خود نابود می کنیم؟
صدای معلم :
هادی اسماعیلی، معلم کردستان و از قربانیان جنگ ایران و عراق ، چهارم دی ماه 1394، رخ در خاک کشید.
اسماعیلی به خاطر صدمات ناشی از شیمیایی شدن ، سال ها در وضعیت بد اقتصادی با بیماری جنگید و سرانجام روز جمعه 4 دی ، قلبش از طپش ایستاد.
اسماعیلی که قربانی سلاح های شیمیایی بود، در طول سال های تدریس همواره برای تهیه اکسیژن مشکل داشت.
او سال ها با بیماری و درد حاصل از دوران جنگ و دفاع از وطن دست و پنجه نرم کرد و پس از آن سال ها در تبعیض زیست و در نهایت چهارم دی ماه، جان به جان آفرین تسلیم کرد. ( این جا )
یادش گرامی .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
پس از مخالفت « شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران» با طرح معلم تمام وقت ( این جا ) ؛ « کانون صنفی مستقل فرهنگیان آذربایجان شرقی » نیز در بیانیه ای ضمن انتقاد از سیاست های مدیران گذشته و عملکرد مدیران ناکارآمد مخالفت صریح خود را با این طرح پوپولیستی اعلام داشته است .
متن کامل این بیانیه که در اختیار صدای معلم قرار گرفته است به شرح زیر است .
با اندکی اغماض و البته واقعبینی باید شهردار تهران را سومین دولتمرد مؤثر و پرنفوذ کشور پس از مقام معظم رهبری و رییس جمهور تلقی کنیم.
گستردگی مسئولیتها و حیطه اختیارات، حساسیتهای خاص پایتخت، امکانات و منابع مالی فراوان و حوزه اثربخشی و... دلایل اهمیت فوق العاده پست شهرداری پایتخت میباشد. برای نمونه بودجه و امکانات فرهنگی شهرداری تهران به تنهایی از بودجه وزارت ارشاد و دهها نهاد موازی فرهنگی به مراتب بیشتر است.
به همین دلیل از دیرباز احزاب و شخصیتهای مؤثر سعی در انتخاب همفکران و نزدیکان خود در این پست استراتژیک و محوری داشته و دارند.
در کشورهای توسعه یافته هر کس شهردار پایتخت باشد، معمولا از شانس های اصلی ریاست جمهوری برای ادوار آتی خواهد بود.
در ایران نیز پست شهرداری پایتخت عملاً سکوی پرتاپ دکتر محمود احمدی نژاد به نهاد ریاست جمهوری گردید.
دکتر حناچی متخصص و اصلاح طلبی بیحاشیه
دکتر پیروز حناچی متولد ۱۳۴۳ تهران و البته زنجانی الاصل میباشد. وی از رزمندگان دفاع مقدس و اصلاح طلبان بی حاشیه و تحصیلکرده بوده و در دوره اصلاحات و همچنین تدبیر و امید مسئولیتهای حساسی را در حوزههای عمران، شهر سازی و... داشته است.
حناچی از کاندیداهای شهرداری تهران در سال ۹۶ بود. وی با انتخاب نامعقول « محمدعلی نجفی » به عنوان شهردار تهران وارد کابینه وی و همچنین شهردار بعدی گردید.برخی پیروز حناچی را به خاطر سوابق چند وجهی، تحصیلات مرتبط و طی کردن سلسله مراتب پلههای ترقی، نخستین شهردار متخصص پایتخت قلمداد میکنند. وی در ۲۲ آبان ۹۷ با پشت سر گذاشتن عباس آخوندی سومین شهردار تهران در دو سال اخیر میباشد.
دکتر حناچی دانش آموخته معماری و مرمت بناهای باستانی و متخصص در حوزه شهرسازی و آشنا به مسائل امور شهری است.
وی در عین گرایشات اصلاح طلبی در نوک تخریبهای رقبا و تیررس شیطنتها نیست. در عین حال معاونت معماری و شهرسازی شهرداری و همچنین معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران را در رزومه کاری خود حک کرده و به جرائت میتوان گفت که تنها شهردار متخصص تهران حداقل در دهههای اخیر می باشد. عقد قرارداد با ضعیفترین بیمه ها چون آتیه سازان نمونهای از این زوار دررفتگی ارتباطات بین بخشی و بین سازمانی است.
تهران شهری برای همه
حناچی به درستی معتقد است که دولت باید بیش از نیم میلیون واحد خالی در تهران را شناسایی و برایشان مالیات ببندد. همچنین وی معتقد است که وابستگی بودجهای شهرداری به منابع عمومی و دولتی باید قطع شده و به جای تراکم فروشی به دنبال حرکت به سمت درآمد پایدار برای پایتخت بود.
گسترش حمل و نقل عمومی با هدف کاهش و کنترل ترافیک نیز از دیگر رئوس اعلامی برنامه های دکتر حناچی بوده و در یک کلام وی به دنبال تحقق شعار تهران شهری برای همه میباشد.
نجفی و خیانت به آموزش و پرورش
نجفی با وجود تمام حواشی ایجاد شده هنوز هم یکی از محبوبترین چهره ها بین فرهنگیان میباشد. خاطرات خوش معلمان از دوره وزارت وی در یاد قدیمی ها نقش بسته است. وی مدیری لایق در عرصه فرهنگی و البته ناتوان در عرصههایی چون شورا و شهرداری است. اهمال نجفی و خیانت مجلس در دور اول روحانی در عدم رأی اعتماد به وزارت آموزش و پرورش وی زخمی کاری بر پیکره عظیم الجثه و البته مریض این وزارتخانه تلقی میگردد.
آموزش و پرورش و شهرداریها
در طول یک ماه و اندی تلاش و تقلا برای تجهیز و تعمیر هنرستان دستغیب گوهردشت کرج و قبل از آن چهار سال تجربه مدیریت هنرستان هنرهای زیبای زنجان به این نتیجه رسیدم که رؤسای آموزش و پرورش در کل کشور روابط حسنه و برد_برد با دیگر سازمانها و به ویژه شهرداریها ندارند. این در حالیست که شهرداریها بودجه قابل توجهی در حوزه فرهنگ دارند.
شایسته است که مسئولین آموزش و پرورش با اتخاذ تصمیمات عاجل و فعال کردن روابط عمومیها در این خصوص تجدید نظر اساسی بنمایند.
در نظر آوریم که در بسیاری از استانها معلمین حضور قابل توجهی در قالب شوراهای اسلامی شهر و روستا دارند. ورود در تعاملات برد_برد از حلقههای مفقوده در حوزههای مختلف آموزش و پرورش ماست.
عقد قرارداد با ضعیفترین بیمه ها چون آتیه سازان نمونهای از این زوار دررفتگی ارتباطات بین بخشی و بین سازمانی است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
«20» نمرهای است که اگرچه هنوز به خاطرهها نپیوسته و بهطور نامحسوس برای دانشآموزانی که در عمر خود، حتی یکبار هم آنرا در نظام آموزشی تجربه نکردهاند، از ارزش و اعتبار برخوردار است، اما دیگر سالهاست که رقابت بر سر رسیدن به آن از بین رفته است.
بیش از 15 سال از اجرای سیستم ارزشیابی کیفی توصیفی در مقطع ابتدایی میگذرد؛ شیوهای که در آن، عملکرد دانشآموزان ابتدایی دیگر نه بر مبنای آزمونهای سنتی و نمره، بلکه بر مبنای عملکردشان در طول سال تحصیلی و بهصورت توصیفی ارزشیابی میشود. اما اینکه اجرای این شیوه آموزشی چقدر مفید بوده، موضوعی است که باید در فضای واقعی جامعه آن را بررسی کرد.
از جمله اهداف ارزشیابی کیفی توصیفی، این گونه بیان شده است که دانشآموزان در کلاس درس با شادابی بیشتر و کیفیتی مطلوبتر و عمیقتر مطالب درسی را یاد بگیرند. در این سیستم آموزشی، دانشآموزان به دور از هرگونه استرس نمره، در فضایی آمیخته از مشارکت و خلاقیت به تحصیل میپردازند، تشویق میشوند که علائق، تجارب و ایدههای خود را به کلاس درس میآورند و میتوانند درباره هدفهای کار روزانه خود با معلمان گفت و گو کنند. به آنها استقلال کاری داده میشود تا تصمیم بگیرند. احساس آرامش میکنند و تنشها و فشارهای کسب نمره را ندارند. اما همه آنچه که بیان شد، همراه با معضلاتی است که گاهی به بحثهای تربیتی و تفکر اولیای دانشآموزان برمیگردد. تفکری که در نبود معیاری به نام «نمره» انتظار «خیلیخوب» بودن را ایجاد کرده و «خوب» بودن را مردود میداند، از اینرو مشکلاتی را برای معلم و نیز نحوه تربیت و رشد اجتماعی دانشآموز ایجاد میکند.
بهمنظور بررسی این موضوع با چند تن از معلمان مقطع ابتدایی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
کریمی، معلم پایه پنجم ابتدایی است. او میگوید: «سیستم ارزشیابی کیفی توصیفی مزایای زیادی برای آموزش دارد، اما چون پای نمره در میان نیست، گاهی توقعات اشتباه برای دانشآموزان و بهویژه اولیای آنها بهوجود میآورد.»وی بر این عقیده است که متاسفانه این تفکر در میان برخی از خانوادهها وجود دارد که حتی به دروغ باور کنند که حتما تلاش و استعداد فرزندشان در حد بالاترین امتیاز بوده است. کریمی با تأکید بر اینکه این معضل با حذف نمره از سیستم آموزشی بیشتر شده است، ادامه میدهد: «در برخی موارد حتی خود اولیای دانشآموز واقف به این موضوع هستند که سطح یادگیری و تلاش و استعداد فرزندشان چگونه است، اما با این حال انگار دوست دارند معلم آنها را فریب دهد و به دروغ بگوید که فرزند شما در حد عالی و بدون مشکل است و متاسفانه این نحوه تفکر به فرزندانشان نیز منتقل میشود، بهطوری که همواره دوست دارند در هر شرایطی مورد ستایش قرار بگیرند؛ گویی اصرار دارند که به دروغ امتیاز «خیلی خوب» را کسب کنند و مورد تحسین کاذب قرار بگیرند.»
وی اظهار میکند: «همواره شعار ما این بوده است که تربیت رکن اساسی آموزش در مدارس است و حتی باید مقدم بر تعلیم باشد، اما تا زمانی که سیستم آموزشی جدید کاملا برای دانشآموزان و اولیای آنها توجیه و تبیین نشده باشد، متاسفانه شاهد موارد سوء تربیتی خواهیم بود.»
میرزایی، معلم پایه پنجم ابتدایی نیز در این خصوص اظهار میکند: «اصولا سیستم ارزشیابی کیفی توصیفی، سعی بر آن دارد که دانشآموز را متناسب با استعداد و توانایی خودش ارزیابی کند و به هیچ عنوان او را با همکلاسیهایش مقایسه نمیکند و امتیاز خیلیخوب، خوب و... براساس سنجش فعالیت دانشآموز در مقایسه با استعداد و توانمندی خودش به او اعطا میشود؛ بهگونهای که ممکن است چنانچه ارزشیابی از طریق نمره صورت بگیرد، امتیاز خیلیخوب یک دانشآموز با امتیاز خوب دانشآموز دیگر تقریبا برابری کند، اما هرکدام براساس توانمندی خود، امتیاز مربوطه را کسب کردهاند. اما این فرآیند برای دانشآموزان، اولیا و حتی گاهی برای خود معلمان بهخوبی تبیین نشده است. بهخصوص در رابطه با دروسی مثل ورزش و هنر که همواره انتظار اولیا این است که چون فرزندشان در دروس پایه امتیاز بالایی کسب کرده، پس لزوما در این مواد درسی هم باید بهترین باشند، در حالی که این دیدگاه کاملا اشتباه است؛ چراکه توانمندی و استعداد افراد در زمینههای مختلف، متفاوت است که در این خصوص طرح شهاب در صورتی که درست اجرایی شود، تا حدی مشکل را حل خواهد کرد.»
محمودی نیز یکیدیگر از معلمان مقطع ابتدایی است که اظهار میکند: «در این خصوص همه مشکل از ناحیه دانشآموز و اولیای او نیست؛ متاسفانه در مواردی هم مشاهده شده است که مدرسه اصرار به این دارد که دانشآموزان با امتیازهای غیرواقعی که وضعیت را مطلوب جلوه دهد، وارد پایه تحصیلی بالاتر شوند که آثار این موضوع در پایه بعدی مشاهده میشود، بهطوری که توانایی دانشآموز بسیار پایینتر از توانایی واقعی او دیده میشود، در حالی که او جزء دانشآموزان خیلیخوب محسوب و ردهبندی شده است که این امر هم باعث ضعف پایه تحصیلی او خواهد شد و هم اعتماد به نفس کاذب را در او تقویت خواهد کرد. توجه داشته باشید که چنین فرآیندی در ارزشیابی کمی و نمرهای چندان ممکن نبود، اما در ارزشیابی کیفی توصیفی، بهدلیل عدم توجیه کافی درباره این سیستم آموزشی، مبتلابه پیدا کرده است.»
وی ادامه میدهد: «البته مواردی مثل شرایط شرکت در آزمون تیزهوشان که براساس آن فقط افرادی میتوانستند در آزمون شرکت کنند که همه امتیازهای دوران تحصیلشان «خیلی خوب» باشد، این موضوع را تشدید میکرد که امیدواریم با حذف این آزمون و تست های مربوطه، مشکل حساسیت نسبت به امتیازها از بین برود؛ چراکه یکی از اهداف ارزشیابی کیفی توصیفی، از بین بردن حساسیت نسبت به امتیاز و نمره بود تا دانشآموز بتواند با آسودگی خاطر تحصیل کند.»
در این زمینه با ویدا محبی، کارشناسارشد روانشناسی بالینی و مشاور حوزه کودکان نیز گفتوگویی انجام دادهایم که از نظرتان میگذرد.
محبی درخصوص تاثیر کسب امتیازهای غیرواقعی در طول تحصیل در دانشآموزان، اظهار میکند: «این مسئله مصداقی از دروغ است که باعث ایجاد اعتماد به نفس کاذب در دانشآموز حتی در بزرگسالی وی میشود، تا جایی که سبب میشود فرد به تواناییها و کاستیهای خود واقف نباشد و به خودشناسی نرسد.»
وی با تاکید بر اینکه این تفکرات اغلب از طریق والدین به فرزندان منتقل میشود، اظهار میکند: «در موارد زیادی شاهد بودهایم که مادر خود از سطح توانایی فرزندش باخبر است، اما همواره کاستیهای او را پوشانده و بهعنوان توانایی جلوه میدهد. این امر نهتنها فرزند را پرتوقع میکند، بلکه باعث میشود او خود را فریب دهد و همواره با خود بگوید من هر طور هم که تکالیفم را انجام بدهم، مادرم آنرا عالی میداند؛ بنابراین ما باید در رابطه با فرزندانمان واقعگرایانه نظر بدهیم تا به خودشناسی آنها کمک کنیم.»محبی اظهار میکند: «متاسفانه در جامعه تعارضهای اخلاقی زیادی وجود دارد که کودکانمان از همه آنها میآموزند. مثلا والدین در محیط خانواده سعی بر این دارند که ارزشبودن صداقت را برای فرزندشان تبیین کنند، ولی همین کودک در محیط جامعه و حتی مدرسه شاهد است که صداقت حتی در کسب نمره و امتیاز درسی هم وجود ندارد و در این شرایط روحیهای را کسب میکند که دوست دارد به او به دروغ گفته شود که امتیاز تو «خیلیخوب» است...»
وی ادامه میدهد: «اگر این روحیه در کودک تقویت شود که مدام منتظر کسب امتیاز دروغین بالاتر باشد، منجر به این خواهد شد که وی حتی در بزرگسالی شخصیتی دهنبین و مدعی و با اعتماد به نفس کاذب باشد که همواره مسیر زندگی خود را براساس دیدگاه و نظر دیگران تعیین خواهد کرد.»
توصیه این مشاور به معلمان این است که در رابطه با دانشآموزان، نظر واقعیشان را ابراز کنند و نهتنها در پایان ترم، بلکه در طول سال تحصیلی، اولیا را در جریان دقیق و صحیح وضعیت تحصیلی و اخلاقی فرزندشان قرار دهند، نه اینکه حتی در طول سال اطمینان خاطر کاذب به آنها بدهند که منجر به انتظار کاذب شود.
این مشاور به والدین نیز توصیه میکند که همواره در رابطه با فرزندانشان واقعبین باشند. وی تاکید میکند که مادر آگاه و واقعبین به تعریف و تمجید بیهوده از فرزندش استناد نمیکند، بلکه توانایی واقعی او را در نظر میگیرد، ضمن اینکه این واقعبینی را به فرزند خود نیز منتقل میکند.
روزنامه مردم نو