
یلدا آخرین روز پاییز و درازترین شب سال میباشد. عدهای بر این باورند که این شب نحس بوده و برای رفع نحسی باید تا صبح علیالطلوع بیدار ماند.
عدهای نیز بر این باورند که شب چله همچون بسیاری از آیینهای ایرانی ریشه در رویدادی کیهانی داشته و انطباق کامل با تقویم طبیعی دارد.
مراسم نکوداشت شب یلدا (چیلله گئجهسی) علاوه بر ایران در بسیاری از کشورهای همجوار همچون آذربایجان، ترکیه، تاجیکستان، افغانستان و.... نیز با سلایق و علایق بومی و منطقهای خاص خود برگزار میگردد.
جشن یلدا در گستره فرهنگی ما
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبهٔ نمادین دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. یلدا بهانه با هم بودن است و پیامک بازی و تزئین هندوانه و طبقی از میوههای رنگارنگ هیچ ربطی به آیین این مراسم ندارد

پیشواز یلدا با بچههای آسمانی
روز چهارشنبه ۲۸ آذر ۹۷ به دعوت خانم دکتر گوهرزاد از خیرین البرز و سرکار خانم کریمی (از معلمین دلسوز ناحیه ۳ کرج) برای همراهی با جشن یلدای بچههای روستای سیاهکلان گوهردشت عازم دامنههای زیبای البرز میشویم. روستایی بکر و توریستی با حدود دویست خانوار سکنه عمدتا بومی با گویش خاص کرجی.
مدرسه ابتدایی دو شیفت (پسرانه و دخترانه) که سال گذشته با صرف بیش از هفتاد میلیون تومان توسط خانم گوهرریز و دوستانش بازسازی و مرمت شده است.
وارد مدرسه میشویم. بچه ها چون پروانه حول بانوی نیکوکار جمع میشوند. پس از اندکی خوش و بش و بازدید عمومی فضای آموزشی با اجازه مدیر و سایر مسئولان از کلاس پنجم ابتدایی پسران خانم کریمی بازدید میکنیم. جنب و جوشی غریب بر کلاس حاکم است. یکی از اولیای خانم مدرسه که اتفاقا رییس انجمن مدرسه نیز میباشد لباس محلی پوشیده و اسباب و وسایل جشن یلدا برای کل کلاس تدارک دیده است، از میوه و آجیل گرفته تا انواع و اقسام وسایل و کادوهای تزئینی.
کلاس پنجم ابتدایی با سلیقه تمام معلم و بچه ها تزئین شده است. بچهها غرق شادی و سرورند. پخش نهار لقمهای آماده شده، میوه و آجیل، شیرینی همراه با موسیقی و تئاتر و البته عکسهای یادگاری دسته جمعی.
تجملگرایی پاشنه آشیل شب یلدا
متأسفانه امروزه شرایط دگرگون شده و تجملگرایی و چشم و همچشمی بر یلدای ایرانی، سایه انداخته است.
چشم و همچشمی و تمایل به هزینه تراشیهای بسیار برخی از خانوادهها، شب یلدا را به شبی پرخرج در سال تبدیل کرده است. آداب و رسوم خوش بلندترین شب سال به مهمانیهای تجملاتی تغییر شکل داده و ماهیت اصلی خود را از دست داده است.
ما فراموش کردهایم حافظ خوانی و تفأل به دیوان او رسم زیبایی بود، گویی نمیدانیم دور هم بودن و سادگی و صمیمیت این مراسم، راز حفظ این آیین خوش در طی قرنهاست.از چند هفته مانده به این شب، یکی بهدنبال خرید آجیل شب یلداست و دیگری به فکر تدارک چند نوع غذا و آن یکی دنبال هندوانه مربعی شکل برای تزئین مراسمش! بماند که عدهای دیگر بهدنبال پیامک تبریک شب یلدا هستند یا با گرفتن فال قهوه میخواهند اطرافیانشان را به اصطلاح غافلگیر کنند.

گویی فراموش کردهایم که یلدا را بدون هندوانههای مربعی و آجیلهای تزئین شده گران قیمت هم میتوان گذراند. یادمان رفته است یلدا بهانه با هم بودن است و پیامک بازی و تزئین هندوانه و طبقی از میوههای رنگارنگ هیچ ربطی به آیین این مراسم ندارد، چون تجملات زیاد اجازه نمیدهد اقوام و دوستان راحت و صمیمی در کنار هم جای بگیرند و فلسفه واقعی شب یلدا را به جای آورند.
بهتر است در کنار پاسداشت بلندترین شب سال طولانیترین روز سال نیز به مثابه نکوداشت شفافیت و روشنایی گرامی داشته شود.
تعطیلی تحت فشار
پسندیده بود که مسئولین آموزش و پرورش با پیش بینی حساسیت های ویژه خانوار ایرانی و مماس بودن شب یلدا با استارت امتحانات داخلی دی ماه، قبل از اعمال فشار و رسانه ای شدن اعتراضات ،با دور اندیشی و درک حساسیت های مردم ،خودجوش امتحانات داخلی شنبه را تعطیل می نمود تا مجبور نباشد تحت فشار افکار عمومی تن به خواسته به حق مردم دهد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
آموزش و پرورش ایران، برای بهسازی و تحول، به چیزهای زیادی نیاز دارد. مثلا به وزیری دلسوز و جسور، که بلد باشد نه بگوید و بلد باشد به موقع استعفا دهد.
از چند روز پیش خبری منتشر شده که نهادی بیرون از آموزش و پرورش درخواست برکناری نجات بهرامی، معاون رسانه مرکز روابط عمومی واطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش را کرده است – گویا به این دلیل که بهرامی به درستی مخالف دخالت های افراد و نهادهای بیرون از آموزش و پرورش بوده است- و گویا وزیر هم گفته چشم!
گویا برخی از نمایندگان مجلس، درخواست برکناری مرتضی نظری، رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش را کرده اند چرا که نظری سخن حقی گفته و نوشته :
"دخالت برخی از نمایندگان مجلس در امور داخلی آموزش و پرورش استان ها و شهرستان ها به حد غیرقابل تحمل رسیده. مدیران تحولگرای آموزش و پرورش، تحت فشار انتصابات قومی و قبیله ای هستند. آموزش و پرورش، سازمان رای کسی نیست!"
هنوز نمی دانم که وزیر این بار هم گفته چشم یا نگفته.

من بهرامی و نظری را می شناسم و هیچ گمانی ندارم که اگر قرار است آموزش و پرورش ایران، گامی به سوی بهسازی بردارد یکی از لوازمش این است که افراد جوان و خوشفکری چون این دو، کار مدیریت این نهاد را در سطوح متفاوت به دست گیرند. و حالا که دیگران می خواهند چنین افرادی در آموزش و پرورش نباشد به نظرم بهتر است وزیر هم دست از این آش دهان سوز و آبرو و استقلال و حتی غیرت سوز وزارت بردارد.
کانال فرهنگیان سلام
گروه استان و شهرستان ها/

امروز پنج شنبه 29 آذرماه تعداد قابل توجهی از فرهنگیان شاغل و بازنشسته در برابر اداره کل آموزش و پرورش اصفهان تجمع کردند .
این گردهمایی اعتراضی که از ساعت 10 صبح آغاز گردید با شعارهایی مانند :
" معلم زندانی آزاد باید گردد " ، " فریاد فریاد از این همه بیداد " ، " رفاه اجتماعی حق مسلم ماست " ، " آتیش به جون بچه ها ، بودجه شده سهم شما " ، " هزینه ها دلاریه ، حقوق ما ریالیه " و... همراه گردید .
این فرهنگیان در پلاکاردها و بنرهایی که به همراه داشتند خواهان لغو طرح معلم تمام وقت ، امنیت اقتصادی و درمانی بازنشستگان ، افزایش بودجه آموزش و پرورش ، افزایش حقوق فرهنگیان و آزادی معلمان زندانی شدند .
فرهنگیان در این تجمع همچنین به عملکرد یک سویه و غیرحرفه ای صدا و سیما اعتراض کردند .
برخی مسئولان اداری آموزش و پرورش در این تجمع با معلمان گفت و گو کرده و مورد خاصی از برخورد گزارش نشده است .
در ساعت 13 فرهنگیان معترض به سمت استانداری حرکت کردند .
در تجمع امروز « محمد اعتدادی» مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان به همراه سایر معاونین اداره کل حضور نداشته و وزیر آموزش و پرورش را در سفر کاشان آران و بیدگل همراهی می کردند .




پایان پیام/
گروه اخبار/
« دیدار اعضای انجمن فرهنگی ناشران آموزشی کشور ( سران موسسات کنکور ) با برخی مراجع تقلید و از جمله آیت الله جعفر سبحانی در روزهای اخیر خبر ساز شد . ( این جا )
این مرجع مذهبی توضیحاتی را در این مورد ارائه کرده است .
« صدای معلم » تحلیل مبسوطی را در این مورد منتشر کرد . ( این جا )
وزير آموزش و پرورش در روز ملي پژوهش، در حضور جمعي از پژوهشگران و معلمان پژوهنده، طي سخناني، پژوهشگاه را به انحراف از مأموريت خود متهم كرد. او از پژوهشگاه انتظار دارد به عنوان پل بين مدرسه و وزارتخانه عمل كند و اعضاي هيأت علمي پژوهشگاه با حضور در مدارس به درس پژوهشي و اقدام پژوهشي و راهنماي عوامل مدرسه اهتمام ورزند.
جاي تاسف است كه وزير آموزش و پرورش فهم درستي از مأموريت پژوهشگاه ندارد و خيال ميكند كه اعضاي هيأت علمي نقش راهنماي تعليماتي را بايد ايفا كنند.
او نميداند كه پژوهشگاه براي اين تأسيس شده كه مانع تصميمها و سياستهاي ناپخته و نسنجيده حوزه ستادي وزارتخانه شود.

ماموريت اصلي پژوهشگاه ارزيابي سياستها و برنامهها در سطح كلان ملي است. براي مثال، پژوهشگاه ميتواند در باره تكليف شب ، تمام وقت كردن معلم، توسعه برنامههاي آموزش پيش دبستاني، قبض و بسط رشتهها، ساختار دورههاي آموزشي، حجم محتوا، زمان آموزش، برنامهها و طرحهاي مختلف، مطالعه و اظهار نظر كند نه اينكه اعضاي آن به مدرسه رفت و آمد كنند و معلمان را راهنمايي كنند.
البته، حضور اعضاي پژوهشگاه در مدرسه براي رصد برنامهها و مشاهده واقعيتها ضروري است ولي ماموريت اصلي پژوهشگاه چيزي نيست كه آقاي بطحايي ميگويد.
کانال شخصی
گروه گزارش/
چندی پیش « صدای معلم » گزارشی را با عنوان : "
مقارن شدن نخستین روز آغاز امتحانات پس از شب یلدا چه نسبتی با مدرسه شاد و بدیهی ترین اصول تربیتی و آموزشی دارد ؟
رئیس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش و سرپرست فعلی آموزش متوسطه و چند پرسش! " ( این جا ) منتشر کرد . ( این جا )
در این گزارش آمده بود :
" می توان گفت که جامعه ایرانی به این سنت احترام می گذارد و این فرصتی است تا خانواده ها و اقوام و دوستان " یک شب " را در کنار یکدیگر بگذرانند و از این دورهمی لذت ببرند .
آیا دانش آموزان قرار است " شب یلدا " را در استرس و یا اضطراب ناشی از امتحان فردایشان بگذرانند و دائما این نهیب را از والدین بشنوند که فردا امتحان داری ؟
مدارس شاد و یا با نشاط که وزیر آموزش و پرورش دائما از آن صحبت می کند اساسا چه هستند و نسبت به آن با این گونه بخشنامه های خشک و غیرقابل انعطاف کدام است ؟
آیا شایسته نبود همان گونه که وزیر آموزش و پرورش به خاطر فوتبال فرصتی برای دورهم بودن دانش آموزان را فراهم می کند کمی هم به خودش و معاونش به سنت های پسندیده و کهن ایرانی توجه می کرد و احترام می گذاشت ؟
چگونه است زمانی که " ماه رمضان " با ایام تحصیلی مقارن می شود در دو نوبت مدارس و ادارات با چند ساعت تاخیر هنگام صبح آغاز می شود و یا در این ایام و یا ماه محرم مسئولان آموزش و پرورش و مدیران به معلمان توصیه می کنند که از برگزاری امتحانات تا حد امکان اجتناب کنند و به دانش آموزان فشار نیاورند اما حاضر نیستند حتی یک روز تقویم امتحانات را دیرتر شروع کنند ؟"
وزارت آموزش و پرورش در اقدامی مناسب و شایسته امتحانات روز شنبه یکم دی ماه ( به جز امتحانات داخلی ) را لغو کرده است .
« صدای معلم » از این اقدام وزارت آموزش و پرورش تشکر و قدردانی می کند .
پایان گزارش/

گریه کردن مرده ها را زنده نمی کند ، فقط انسان را سبک می کند. در ایران دانش آموزان در اردوهای راهیان نور می میرند و در آتش سوزی مدارس کباب می شوند . ما هم دلمان خوش است که وزیر آموزش و پرورش ما دُن کیشوت وار در حال جنگ با مافیا و ایجاد شادی در مدارس و عاشق مدارس بدون دیوار است
متن های رمانتیک هم فقط به درد مراسم عزا می خورند .
آتش سوزی در مدارس گویی جزیی از سرنوشت دانش آموزان در فصل سرما است. وزیر در این خصوص توبیتی صادر نمی کند ، چون نبض توئیت های او با مدارس فنلاند و ژاپن و شادی می تپد و در کلاس های آنجا بخاری نفتی و علاء الدین و منقل وجود ندارد .
وزیر به مشاور ویژه خود آقای خرم ماموریت داده که ظرف سه روز گزارش تقصیر یا قصور در رعایت مقررات تهیه کند.
زینی وند رییس مشارکت های مردمی را هم به خاطر غیر دولتی بودن مدرسه فرستاده که از خانواده ها دلجویی کند. این کارها برای خرید زمان برای عبور از بحران است.

به افکار عمومی گزارشی داده نخواهد شد و احتمالا چند مسئول دون پایه مجازات خفیف می شوند.
سال 83 که بخاری مدرسه روستای سفیلان آتش گرفت و 13 دانش آموز سوختند نوشتم که اقلا نرده های آهنی پنجره های کلاس های طبقه همکف مدارس را بردارید که دانش آموزان بتوانند از آتش فرار کنند.

سال 91 دانش آموزان کلاس سوم دبستان دخترانه شین آباد بر اثر آتش گرفتن بخاری در کلاس به دام افتادند و باز هم نرده های آهنی مانع فرار آنها شد.
دو دختر مردند و تعدادی هم زیبایی شان به یغما رفت. به افکار عمومی گزارشی داده نخواهد شد و احتمالا چند مسئول دون پایه مجازات خفیف می شوند.
نرده های آهنی پنجره ها هنوز سرجایشان هستند اما آقای بطحایی و اعوان وانصار ایشان از مدرسه بدون دیوار فنلاند تعریف و تمجید می کنند. عیبی ندارد اما لااقل دستور بدهند محافظ آهنی پنجره های کلاس ها را بردارند تا اگر اتفاقی افتاد با شکستن شیشه ها بتوان دانش آموزان را نجات داد.
تفاوت مدارس فنلاند و مدرسه اسوه حسنه زاهدان چیزی است که وزیر و توئیت نویس های او نمی بینند.

هیات تحقیق حاجی بابایی در ماجرای شین آباد سال 91 نهایتا بخاری ارج را مقصر اعلام کرد. الان هم مربی پرورشی و مدیر را گرفته اند. اما اگر دنبال شخصی به عنوان مقصر واقعی می گردید ، این شخص آقای بطحایی است که به عنوان بالاترین مقام اجرایی وزارتخانه واقعیت ها را رها کرده و در باره مسایل ذهنی و ایده ها و علایق خود توئیت صادر می کند.
وزیر مسئول اجرایی است نه نظریه پرداز !
وزیر باید به مشکلات واقعی مدارس برسد.
برای وزیر شرم آور است که معلمی در یک دبستان روستایی کلاسش را با منقل پر از هیزم و آتش و دود گرم کند.

برای وزیر شرم آور است که تعداد زیادی از مدار س روستایی سرویس بهداشتی نداشته باشند و برای وزیر شرم آور است که هنوز در مدارس از بخاری چکه ای استفاده می شود. هیات تحقیق حاجی بابایی در ماجرای شین آباد سال 91 نهایتا بخاری ارج را مقصر اعلام کرد
برای وزیر شرم آور است که یک معلم بازنشسته خانه مسکونی اش را تبدیل به مدرسه غیر انتفاعی و آشپزخانه 12 متری و اتاق خواب 14 متری را تبدیل به کلاس درس کند.
در ژاپن و فنلاند و سوئد اول این مشکلات را حل کردند. در این کشورها برای هر چیزی استاندارد وجود دارد.

در ایران دانش آموزان در اردوهای راهیان نور می میرند و در آتش سوزی مدارس کباب می شوند . ما هم دلمان خوش است که وزیر آموزش و پرورش ما دُن کیشوت وار در حال جنگ با مافیا و ایجاد شادی در مدارس و عاشق مدارس بدون دیوار است.
گروه تلگرامی

شاید اشتباه کردن در فکر و عمل ، از ملزومات حیات بشری است. بارها از افراد پا به سن گذاشتۀ پیرامون خود شنیده ایم که ای کاش این زندگی و تجربه را در 20 سالگی خود داشتم تا مسیر زندگی ام با ضریب خطا و اشتباه بسیار اندکی پیش می رفت. این جمله همسنگِ آه جوانی کجایی است که دست نیافتنی است. عده ای از افراد ناخواسته و بدون عزمی بر خطا ، صرفا به دلیل حرکت کردن ، لاجرم اشتباهاتی هم می کنند ، این نوع اشتباه کردن از مواردی است که ما را به پختگی و تجربه در زندگی می رساند و پسندیده هست. اما اشتباهات عمدی و لجوجانه و گاه نابخردانۀ برخی ، زندگی او و دیگران را به مخاطره می اندازد. ما با اشتباهات نوع دوم در زندگی فقط به خودمان آسیب نمی رسانیم و یا فقط مسیر زندگی خودمان را به انحراف و کجی نمی کشانیم ، تمامی افراد درگیر با خطای ما ضرر می بینند و حتی جامعه هم آسیب می بیند. مثلا : در یک دعوای دوستانه بر سر هدفی واحد ، سه چهار دوست 20- 25 ساله با هم درگیر می شوند . یکی از این افراد همیشه چاقوی ضامن داری پیش خود دارد و در یک لحظه بر اثر هیجان خشم آن را از جیب خود در آورده و در شکم دیگری فرو می برد . اشتباه اول او همراه داشتن اسلحه سرد است که از نظر قانون جرم است و اشتباه دومش به جای تخفیف عصبانیت خود و دوستان ، شعلۀ آتش خشم را برافروخته و به چاقوکشی روی آورده است. هر چهار تن دوست چند ثانیه پیش و اکنون دشمن یکدیگر ، دستگیر می شوند . خانواده های آنان همدیگر را مقصر خطاب می کنند و با هم درگیر می شوند و.....
وقتی دیواری از فرط فرسودگی فرو می ریزد، یا سیل خانه های گِلی را با خود کیلومترها پیش می برد، زلزله ای خانه های گاه گِلی و خشتی را بر زمین می خواباند ، ساختمان مدرسه و یا کارخانه ای در اثر اِهمال مدیر و کارفرمایی در آتش سیم کشی دستی کارگری غیر ماهر با اتصال سیم های لخت ، دچار حریق می شود و...... این همه وقایع طبیعی و غیر طبیعی است که با دخالت عامل انسانی در اتخاذ تمهیدات مقتضی ، قابل کنترل هستند و می توان خسارات آنها را به حداقل ممکن رساند اما اشتباه اصلی آنان غفلت و یا سودجویی بیشتر و یا تبعیت از شعار فردا فردا درست می کنم است که اهمالی نابخشودنی است. اما چیزی که در این بین کم رنگ تر از همۀ اشتباهات افراد مسئول و یا کارفرماست عدم اعتراف به اشتباه و متعاقب آن عذرخواهی است.
در جامعه ما هم عذرخواهی صورت نمی گیرد و یا اگر هم بگیرد پذیرفته نمی شود. رفتار شایسته و تحسین برانگیزی که در فیلم های خارجی به عنوان معدود ابزار ارتباط فرهنگی ما با آنان ، می بینیم عذرخواهی و مهمتر از آن پذیرش عذرخواهی است. یعنی یک بده بستان معقول آرمانی - انسانی که معترف است هر کسی می تواند اشتباه و یا خطا کند اما پذیرفتن عذرخواهی او یعنی بخشش ، یعنی درس گرفتن از خطا و اجازه دادن به او جهت ادامۀ زندگی با این جهت . اما اگر ما با فرد خاطی ، خویشاوند نسبی و یا سببی هم باشیم و یا همسایه و همکار باشیم و...... او را طرد می کنیم ، با او قهر می کنیم ، منفذهای ارتباط سالم با او را مسدود می سازیم ، نه تنها خود که همسر و فرزندان را نیز بدین کار محکوم و مجبورمی سازیم که مبادا با او حرف بزنی . کودک 7 سالۀ ما می گوید : آخه مامان چرا ؟ چرا نباید با یلدا صحبت کنم و قهر باشم؟ دنیای صاف آنان از درک این بی رحمی یک طرفه عاجز است. اما ما مصمم هستیم. برای ما به جز سیاه و سفید رنگی وجود ندارد حتی خاکستری هم محلی از اِعراب ندارد. آنان یک جرم دارند اما ما ایرانی ها دو جرم : هم اشتباه کرده عذرخواهی نمی کنیم و هم عذرخواهی خاطیان را نمی پذیریم.

بارها در کشورهای پیشرفته با زایش فرهنگی به روز شده که ماحصل و ثمرۀ پیشرفت اقتصاد و علوم و فنون در آنهاست ، سیاستمداران از ملت خود عذرخواهی کرده و استعفا داده اند. ما ملتی هستیم که از این نعمت نیز محرومیم . جذابیت مقام و پست و لذت قدرت در این کشور رقمی با صفرهای بی نهایت است که خواندن آن دشوار است. حتی اگر یکی از آنان عذرخواهی کند هرگز برای اثبات تأسف خود ، استعفا نمی دهد و یا اگر استثناعا استعفایی هم داده شود صرفا نمایشی بوده و به فعالیت خود در همان زمینه ادامه می دهد.
فرهنگ فعالیت در جامعه ما بر محور اولویت و برتری توان فکری و عملی خودم بنا شده است. هرگز هیچ خطاکاری تصور نمی کند که اگر کنار برود لابد فرد شایسته تری سرکار می آید و جالب تر آن که شایسته تر از خود کسی را برای این سِمت نمی بیند و در نظر خودش خدمتی جانکاه به جامعه و ملت می نماید. یعنی ملت فقط طلبکار نیستند که بدهکار خدمات شکسته و بسته و بدون نتیجۀ این حضرات نیز هستند. تا امروز هیچ مدیری در مدرسه و یا مدیر کلی در استان ، از زیر مجموعه خود به خاطر خطاها و لرزش های انجام داده در حق معلمان و دانش آموزان و نظام آموزشی ،عذرخواهی ننموده است که هیچ ، برای بقای چند روز بیشتر خود اشتباهات مکرّرِ به هم پیوستۀ بسیاری نیز انجام داده است.

الحق و انصاف ، جامعۀ آموزش و پرورش اعم از معلم و دانش آموزش قدرشناس خوبی و نیکی هاست و اگر مدیری به شرح وظایف خود در جهت خدمت رسانی عمل نماید ، او را تحسین و تمجید می کند اما این همه ناله و لعن و نفرین در حق آنان ، هیچ مدیر ارشد و یا وزیری را به شک و شبهه نمی اندازد که این همه سر و صدا نشان از متعفن بودن کارکرد مدیر و یا مدیر کلی است و عزم جزم جهت مداخله بر نمی آید. گویی از این همه نقد و خطا و لرزش و اشتباه آنان ،جهت سرگرم سازی زیرمجموعه خود راضی و خشنود نیز هستند و گرنه تلاشی جهت جبران اشتباهات صورت می گرفت. حتی اگر مدیر و یا مدیرکلی و حتی مقام بالاتری همین امروز به اشتباهات خود اعتراف نماید و درصدد جبران برآید و تغییر مسیر از اشتباه به صواب بدهد باز معلمان رئوفت از خود نشان می دهند اما دریغ از اعتراف و پوزش و استعفا.
دلایل عدم اقرار به اشتباه
غرور به عنوان یک صفت شخصیتی از اهم دلایل عدم اقرار به اشتباه در خانواده و محیط های اجتماعی است. پذیرفتن اشتباه و خطا و اقرار به آن از نشانه های بزرگواری و کرامت انسانی است. احترام گذاشتن و ارزش قائل شدن به غیر از خود است. این صفت اکتسابی است پس به هنگام تربیت کودک خود می بایست رفتار بعد اشتباه و خطا و لرزش را نیز به آنان آموزش داد. ببخش گفتن کودک در قبال اعضای خانواده به او یاد می دهد که باید عذر بخواهد تا مورد رأفت و مهربانی دیگران قرار بگیرد. هر چند قبل آن بهتر است یاد دهیم که تلاش کند تا خطایی انجام ندهد و جایزالخطا بودن انسان قابل تأیید نیست. خطا برای کودکان که هر دائم در حال یادگیری هستند شاید طبیعی باشد اما برای یک بزرگسال ، قابل تحمل نیست. البته برخی تا یک جمله سخن می گویند حتما یک کلمۀ ببخش در تعقیب آن ذکر می کنند ، این را هم باید یاد بگیریم که بدون سبب عذرخواهی کردن بیش از حد ، پسندیده نیست. چرا بیش از حد خطا و در نتیجه عذرخواهی بیشمار و یا چرا بدون خطا عذرخواهی ؟! هر دو مذموم شمرده می شود. ما با اشتباهات نوع دوم در زندگی فقط به خودمان آسیب نمی رسانیم و یا فقط مسیر زندگی خودمان را به انحراف و کجی نمی کشانیم ، تمامی افراد درگیر با خطای ما ضرر می بینند و حتی جامعه هم آسیب می بیند
تعریف غرور
"غرور به حالت و احساسی گفته می شود که در آن ، شخص برای خود ارزشِ بسیار زیادی قائل است و در برابرِ تواضع به کار می رود. در موارد حاد غرور، شخص از همه کس و همه چیز خود را بالاتر می داند. همچنین شخص می تواند نسبت به کسی یا گروهی یا ملتی یا چیزی خاص، احساس غرور کند. خود بزر گ بینی و یا خودکوچک بینی نیز جزوِ آثار غرور است. غرور به معنی فریفتن ، بیهوده امیدوار کردن کسی است." (1)
آثار این غرور در محیط خانواده مابین زن و شوهر، مصادیق بسیاری دارد که اصولا برای حفظ چارچوب خانواده ، زنان کوتاه می آیند و یا باید بیایند چون خشم و غرور مردان بیشتر است. اما غرور مقدمۀ شکست است ، لذا گاه باید به اشتباه خود صمیمانه اعتراف کنیم و با عذرخواهی دوام پیوند را بیشتر نمائیم.
دیگر دلایل عدم اقرار به اشتباه ، خود بزرگ بینی و یا خود برتری ، جهل و نادانی نسبت به موقعیت اشتباه و خطا و عادی قلمداد کردن آن خطا، اهمیت نداشتن دیگران برای او ، فرصت طلبی برای نیل به منافع بیشتر، نادان شمردن افراد و عدم درک شرایط و موقعیت و... می باشد. اگر من انسانم تو نیز انسان هستی و من برای حفظ روابط اجتماعی هر دائم باید انسانیت خویش را مدنظر داشته باشم.
برخی از نقش ها چون پدر و مادر و یا معلم و یا مدیر و مدیر کل و وزیر و نمایندۀ مجلس و... تصور می کنند در مَسندی هستند که هرگز
اشتباه و خطا نمی کنند، لذا هرگز بدان اقرار هم نمی کنند و اگر در فضای موجود اشتباهی فاحش صورت بگیرد، برون افکنی نموده و بر گردن دیگری می اندازند. اقرار به اشتباه شهامت اخلاقی لازم دارد. جسارت جبران می طلبد. شاید برای همین مستتر ساختن اشتباه و یا انکار کردن آن ، کوتاه ترین ، ساده ترین و بهترین طریق برای ادامۀ حیات خاطیان است.
در پایان یادی کنم از دبیر ریاضی سال اول متوسطه ام :
در زمان ما بیشتر از حل مسأله شاید ضرب و تقسیم چند رقم در چند رقم مهم بود حداقل برای من دانش آموز رشتۀ علوم انسانی. یک روز ، یکی از همکلاسی ها برای حل مسأله پای تخته سبز کلاس رفت. ما مجاز به استفاده از ماشین حساب نبودیم و من سرعت عمل زیادی در نوشتن و محاسبات داشتم. همزمان با او من هم در دستۀ صندلی خود محاسبات را انجام دادم . حل مسأله تمام شد و در کلاس 50 نفره ، با توضیح دبیر ریاضی سکوت حاکم بود که من با شتاب و هیجان یک دفعه فریاد زدم آقا غلط کردید ! همه خندیدند و آقای باقرزادگان نیز خندید و چون رابطۀ دبیر و دانش آموزی محترمانه ای داشتیم با متانت گفت : البته خانم امامی منظورش جواب مسأله است و...... بنده دقایقی بعد متوجه خطایم شدم و عذرخواهی کردم .
البته برخی از اشتباهات قابل جبران است چون خطای غیرعمدی بنده ، اما اشتباهاتی چون قتل نفس و یا اختلاس و ساخت و پاخت سیاسی و......که به تعداد افراد زیادی در جامعه زیان می رساند سخت تلافی می شود. سعی کنیم کمتر اشتباه کنیم ، اگر هم کردیم حتی از فرزند خردسال و یا دانش آموز خود عذر بخواهیم . افراد را با فراز و فرودهایشان ، با دانسته ها و ندانسته هایشان ، با شرایط سن و موقعیت هایشان ، محترم بشماریم و با اقرار به اشتباهات خود در خانواده و مدرسه و محله و وزارتخانه و مجلس و.... عذرخواهی کنیم تا احترام بگذاریم و محترم شمرده شویم . فرهنگ چنین ساخته می شود. فرهنگ در روابط مجموعۀ افراد بالا و پایین جامعه ساخته می شود. برخورد فرهنگی یعنی بسترسازی فضای سالم برای زندگی . هر کس در حد خود مسئول کرده ها و نکرده های خودش نسبت به ملت و جامعه است. بیایید خود شکنیم که شکستن آیینه خطاست .
1) ویکی پدیا - دانشنامۀ آزاد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر آمد ؛ بسیج دانشجویی پردیس شهدای مکه ( این جا ) نشست مناظره ای را بین « ابراهیم سحرخیز » و « علی الهیار ترکمن با موضوع " معلم تمام وقت " اعلام کرد .
همان گونه که انتظار می رفت معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در این نشست حضور پیدا نکرد .
در این قسمت ؛ بخش نخست سخنان ابراهیم سحر خیز معاون آموزش متوسطه در وزارت حاجی بابایی به صورت کامل منتشر می گردد .
در این نشست دانشجو معلمی تنها رسانه ی « صدای معلم » حضور داشت .
گروه اخبار/

دادستان عمومی و انقلاب مرکز سیستان و بلوچستان نیز در واکنش به آتش سوزی در پیش دبستانی در زاهدان گفت:
"متاسفانه در اثر آتش سوزی ۲ نفر از دانش آموزان فوت شدند و عدهای دیگر در بیمارستان بستری هستند، تیم پزشکی از تهران اعزام شده و برای انجام اقدامات درمانی در محل مستقر هستند."
به گزارش میزان، او با اشاره به اینکه در حال حاضر معاون و بازپرس ویژه قتل در محل حاضر هستند، ادامه داد: "با بررسیهای صورت گرفته قصور مدیر و مربی آموزشی محرز شده است و در این رابطه دستور بازداشت آنها صادر شد."
پایان پیام/