بس هدف داری کنی طرحی دلا
با هدف اندیشه ها داری بیا
خوب می دانی تحقق آرزو
با عملکردی عیان در بین ما
آن زمان مفهوم پیدا بین ما
با رقیبانی رقابت ای رها
با رقیبانی کشند مو را ز ماست
تیز بینی مایه پیروزی تو را
همچو دریا زندگی داریم ما
در میان گرداب دامی چون رها
همچو مسخ انسان هایی بی هدف
لا رهایی از میان گرداب ها
قایقی داریم با رؤیا عیان
روی امواجی خروشانی روان
سینه دریا را شکافد رو جلو
بادبانش آرزویی گر نهان
با خودی خود را شناسان بین ما
خلق را عبرت میان خلقی دلا
دور از حسرت رها از هر قیاس
طرح دارد هر کسی بیهوده لا
همچو منصوری رها از دارها
در میان خلقی کنی کسب علم را
با عملکردی معارف پیشه ای
هم جهت با خلق دانا هر کجا
باوری داریم همچون آفتاب
همچو باران روح داریم ما چه ناب
در میان پیکر به باور زندگی
باوری عینی یقینی لا سراب
خلق دنیا آدمی بیهوده لا
منزلت آدم میان خلقی نما
همچو خورشیدی برایش لا غروب
تحت فرمان خالقی یکتا دلا
گر ستمگر بین خلقی ما بشر
بر گذر ایام دورانی نگر
در تقلّا دوره ها چون روز و شب
از پلیدی برحذر دور از شَرَر
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
گروه رسانه/
در پی انتشار مطلبی با عنوان : " در نامه انجمن اسلامی معلمان استان بوشهر به وزیر آموزش و پرورش مطرح شد :
انتقاد از عملکرد مدیر کل آموزش و پرورش استان بوشهر " ( این جا ) ؛ اداره کل آموزش و پرورش این استان جوابیه ای برای صدای معلم ارسال کرده است .
ضمن تشکر و قدردانی از پاسخ گویی ؛ عین جوابیه به شرح زیر است .
از جمیع گفته ها و شنیده ها و اخبار چند هفته ی اخیر مربوط به آموزش و پرورش می توان نتیجه گرفت که مقامات عالی این وزارتخانه عزم خود را جزم کرده اند که به هر شکل ممکن و با تکرار و تکرار ، حساسیت معلمان را نسبت به طرح " معلم تمام وقت " کاهش داده و زمینه را برای اجرای هر چه بهتر این طرح نامبارک مساعدتر کنند.
صدا سیما نیز در این راه با این مقامات هم نوا شده و با پخش گفت و گوهای خبری آنهم از نوع ویِِژه اش ، حتی گوی سبقت را از این مقامات ربوده است. البته اساسا از صدا سیما که در طول این سالها همیشه سیاست یک بام و دو هوایی در قبال معلمان داشته ، انتظاری جز این هم نمی رود.
آموزش و پرورش دوره دکتر فانی اعتقاد عجیبی به ساماندهی نیروی انسانی و کاهش تعداد معلمین از یک میلیون نفر به هفتصد و پنجاه هزار نفر داشت . آنها با این سیاست می خواستند هم نسبت معلم به دانش آموز را مثلا به استاندارد نزدیک تر کنند و هم بدین وسیله وضعیت معیشتی معلمان را بهبود بخشند.
آموزش پرورش دوره آقای بطحائی جور دیگری فکر می کند. یعنی مجبور است که جور دیگری فکر کند.آنها از سونامی کمبود معلم سخن می گویند تا جائی که وزیر شخصا نامه ای به دکتر جهانگیری ، معاون اول رئیس جمهور، می نویسد و در آن کاهش جدی تعداد معلم را در سال تحصیلی 98-97 و سالهای بعد به ایشان گوشزد می کند.
دکتر فانی با آن سیاست ساماندهی نیروی انسانی نسنجیده اش ، عجیب دست و پای آقای بطحائی را در پوست گردو گذاشت.
البته نظام 3-3-6 دکتر حاجی بابائی هم در این میان بی تقصیر نبود . آموزش و پرورش بطحائی در سال تحصیلی 98-97 چاره ای نداشت جز اینکه دست به دامان معلمان در شرف بازنشستگی و حتی معلمانی شود که سالهای سال از تاریخ بازنشستگی آنها می گذشت. البته ترفندهای دیگری مثلا تحمیل شش ساعت تدریس اجباری به مدیر و معاونین نیز به کار گرفته شد.آنها به هر وسیله ای متوسل شدند که به اصطلاح کلاس درسی بدون معلم نماند. برای آنها کلاس و درس و آموزش و یادگیری دیگرمهم نبود . مهم فقط و فقط حضور فیزیکی یک نفر به نام معلم سر کلاس بود تا صدای اعتراضی از کسی به گوش نرسد. مقامات عالی این وزارتخانه عزم خود را جزم کرده اند که به هر شکل ممکن و با تکرار و تکرار ، حساسیت معلمان را نسبت به طرح " معلم تمام وقت " کاهش داده و زمینه را برای اجرای هر چه بهتر این طرح نامبارک مساعدتر کنند.
سخن از کاهش 250 هزار نفری نیرو در سال تحصیلی 94-93 کجا و صحبت از سونامی کمبود معلم در سال تحصیلی 98-97 کجا.
آموزش و پرورشی که تکلیفش با خودش معلوم نیست و در طول دو سه سال و با این وسعت متناقض عمل می کند ، برای جبران کاهش نیرو چه کار مهم دیگری می توانست بکند. باید طرح نسنجیده تر دیگری به جامعه آموزشی عرضه می کرد. و چه طرحی بهتر از طرح استثماری و توهمی " معلم تمام وقت ".
وچه شگفت انگیزتر و فریبنده تر که ادعا می شود این طرح در راستای بهبود معیشت معلمان است!
به راستی کدام طرح و سیاست رفاهی و معیشتی در آموزش و پرورش ختم به خیر گشته و منجر به بهبودی محسوس شده است که طرح معلم " تمام وقت " دومین آن باشد؟
از این حیث آموزش و پرورش همیشه شرمنده معلمین بوده است. در هر صورت همان طور که در بالا به آن اشاره شد ، مقامات آموزشی کمر همت به اجرای طرح نامبارک " معلم تمام وقت " بسته اند.
در این میان تک تک فرهنگیان وظیفه ی خطیری به عهده دارند . آنها باید هوشیاری و فراست خود را نسبت به این گونه طرح ها و برنامه ها حفظ کرده و با تحقیق و مطالعه و به صورت مکتوب و شفاهی اقدام به روشنگری کرده و در صدد جواب برآیند و اجازه ندهند که چنین طرح های توهمی مبنای سیاست گذاری و برنامه ریزی آتی در آموزش و پرورش قرار گیرد.
با این روش و منش ، معلمان عزیز به این طرح سراب گونه " نه " بزرگی خواهند گفت و اجرای این سیاست غلط را ناکام خواهند گذاشت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این نبرد و یا دو دستگی بعد ابراز نظر نوید ادهم صورت گرفت. همه در جریان امر هستند که ابتدا معاون پشتیبانی نیروی انسانی خبر تمام وقت شدن معلمان را 6 ساعت اعلام داشتند و بعد وزیر آن را 12 ساعت اعلام کردند و در نهایت دبیر کل شورای آموزش و پرورش آن را به 20 ساعت اضافه نمودند. بعد ابراز نظر نوید ادهم ، آنچه که جای تأمل و تعجب دارد حمایت های اخیر سحرخیز و حاج بابایی از عدم اجرای این طرح و مخالفت با آن است! ما در آموزش و پرورش فقر تفکر و خلاقیت داریم و عمده ترین دلیل آن ثبات مدیریت ها و پیر شدن مدیران ارشد و سطوح پائین تر است
ظاهرا این حرکت در جهت مخالفت با سند تحول بنیادین است تا طرح تمام وقت شدن معلمان و چیزی که از ورای این تصمیمات شتاب زده به چشم می خورد عدم هماهنگی مابین وزیر و معاونانش است و ظاهرا هر کدام جداگانه در این خصوص تصمیم گرفته اند. استناد طرح به سند هم برای قوام بخشی روند اجرایی سند تحول است و هم خاتمه بخشیدن به مخالفت ها با عنوان کردن قانونی بودن آن ، اما خود آن جای بحث و اما و اگر بسیاری دارد باید دید نتیجۀ این صف آرایی ها چه خواهد شد ؟
دو دستگی اخیر مابین موافقان و مخالفان طرح ، بیشتر شبیه فعالیت های حزبی است تا اتخاذ یک تصمیم مؤثر و ارزنده برای رشد و توسعۀ آموزش و پرورش. یک طرح اصولا باید متنی قابل دفاع داشته باشد. بند و تبصره و آئین نامه داشته باشد. آموزش و پرورش فعلا فقط عنوان طرح را مطرح ساخته است و یا متأسفانه این طرح به جز عنوان ، چارچوبی استوار برای دفاع و پشتیبانی ندارد. بهتر بود متن کلی طرح در اختیار سایت های معتبر و مدارس مورد نظر طرح ، در بین همکاران قرار می گرفت تا زیرمجموعه اصلی مشمولین طرح از محتوای آن حق آگاهی و ابراز نظر و انتخاب عمل بدست می آوردند.
قلم بر کدام ارزش و یا متن قابل دفاع ، می بایست به چرخش درآید؟ چرا جامعه ما به مرتبت اعتلای ارزشی افکار عمومی نمی رسد و یا آن را باور ندارد؟ به طور مثال با تجربۀ تدریس ، من دبیر بازنشسته می دانم که ظرفیت تدریس بیش از 24 ساعت برای یک دبیر با این ساختار آموزشی ، وجود ندارد، و گرنه بعد 20 سال خدمت ، ساعات تدریس را به 20 ساعت تقلیل نمی دادند. حساب ظرفیت ها محاسبه گردیده است چون در گذشته زور آزمایی مدیریت ها و یا خط و ربط مدیران ، تعیین کنندۀ قوانین و قواعد نبود ، اما دهۀ 90 ، جریانی اوج گرفته برای این مسیر مستهلک پذیر است. هر چقدر ترکیب سیاست با نظام آموزشی ، بیشتر می شود ناکارآمدی تصمیمات اجرایی هم سیر صعودی می یابد و در این بین آنچه که قربانی می شود : کسب سواد و دانش و رشد و توسعۀ آن ، اعتلای دانش آموز و معلم و اصلاح ساختار وزارت آموزش و پرورش است.
ما فقر اطلاع رسانی داریم ، ما فقر ارائه قانون نویسی داریم ، ما فقر دریافت منطقی و عقلانی از قوانین مصلحت آمیز برای عموم مردم را داریم. ما کلا در فقرِ فقر، فقط کارکردهایی برای کسب منفعت بیشتر و تصرف قدرت و توانمندی برای اِعمال سلطه را داریم. آموزش ، پدیده ای سلطه پذیر نیست. آموزشی که جامعه پذیری و درونی شدن ارزش های کودکانش بر عهدۀ معلم و نظام آموزشی است نمی تواند زیر سیطرۀ تفکر و یا قدرتی خاص باشد. ما مسیل دانش و خرد را با ناتوانی خود ، مسدود ساخته ایم و برای همین قوانین وضع شده به جای نظم بخشی و تسهیل امور ، به سوی بی نظمی و بی قاعدگی روان می شود.
راستی امروز ما موافق و مخالف چه چیز هستیم ؟ قاعده یا قانون ؟
اگر این طرح استحکام یک قانون درست را داشت نیازی نبود ابتدا آن طرح را بیان کنیم تا جریان افکار موافق و مخالف و درصد هر یک را محک زنیم و بعد آن را به اجرا درآوریم و یا از آن منصرف شویم. این هم اشتباه دیگر آموزش و پرورش است که برای هر طرح ، ابتدا اطلاعات ناقص و گاه اشتباه پخش می نماید و بعد بدون توجه به بازتاب نظرات ، اقدام به اجرای آن می کند. هر نوع طرحی باید چنان مستند و قوی نگاشته و بعد اقدام شود که روزنه ای برای اعتراض به این عظیمی ، باقی نماند.
آنان نیک می دانند که ظرفیتی بیشتر از این برای معلم نیست و گرنه بلافاصله اقدام می کردند و دست به عصا با عناوین اختیاری بودن و منفعت معلم و.... راه نمی رفتند. آنان از یک سو می خواهند معلم را تعریف کنند چون در این 40 سال ، معلم تکلیفش مشخص نیست که کارمند است و یا همانند اعضای هئیت علمی دانشگاه ! بعد آنان می خواهند طرح رتبه بندی را اجرا کنند و نیاز به ساز و کار ی مناسب برای طرح خود هستند، و در نهایت آنان می خواهند به همسان سازی حقوق معلمان با سایر شاغلان برسند . اما مسیر و آدرس نیل به این اهداف افزایش ساعات کار معلمان آن هم 44 ساعت نیست! در این طرح محتوای نظام آموزشی و معلم و دانش آموز و آموزش و پرورش و مدرسه و حتی خود وزارتخانه ، بی رحمانه مستحیل خواهند شد و لاشه ای تأسف بار از آموزش و پرورش برای آیندگان باقی خواهد ماند.
بهبود اوضاع زندگی فرهنگیان نیازی به تصویب و اجرای طرح رتبه بندی ندارد ، هیچ شغلی در جامعه رتبه بندی نشده است ، در مشاغل دیگر سلسله مراتب هست که بر اساس تجربه و مهارت و دانش بیشتر و یا کمتر ، تعیین می شود و این مهم در آموزش و پرورش معکوس است. یعنی دبیرانی که در سطح کارشناسی ارشد و دکتری هستند تقریبا در حد و اندازۀ دیپلم و فوق دیپلم و کارشناسی ، حقوق و مزایا دریافت می کنند. ارزشگذاری ها در آموزش و پرورش صحیح نیست لذا به دنبال راه کار هستید اما آن راه ، تمام وقت کردن معلمان نیست !
رساندن حق و حقوق معلمان به بهانه و ابزار نیاز ندارد. افزایش سالانۀ حقوق معلمان هم نابخردانه ترین طریق و تصمیم تاریخ آموزش و پرورش و نهادهای اقتصادی کشور است، که نتیجه ای جز تورم بیشتر ندارد. عاقلانه آن است که کف و سقف حقوق معلمان ، یک بار برای همیشه تعریف متناسب با استاندارد دیگر شاغلان کشور بیابد و سپس همانند قبل از انقلاب و 2 دهۀ اول انقلاب برای هر 4 سال خدمت ، یک گروه به افراد اختصاص داده شود تا :
1) افزایش حقوق متناسب با افزایش سنوات خدمت باشد.
2) انگیزه ای شفاف برای ادامه فعالیت معلمان تا پایان خدمت باشد.
3) عدالت در مورد همۀ افراد به طور یکسان رعایت شود.
4) فضای رقابت سالم با دادن گروه تشویقی ، ممکن گردد و از دست زدن به حیله و نیرنگ و دروغ برای کسب امتیاز پرهیز شود.
علت حذف این روش ، ارزش گذاری متفاوت به نسبت میزان فعالیت معلمان بود، اما چون قوانین و مجریان آن در جامعه ما بدان درجۀ توانمندی برای تشخیص سره از ناسره نرسیده اند لذا ناکام ماندند و از اجرای بهترین و ساده ترین روش نیز محروم شدند. (در خصوص پرداخت نقدی یارانه ها نیز چنین اشتباهی صورت گرفته است.)
بهبود اوضاع معیشتی فرهنگیان کشور، توسط تصمیمات ظاهرا خلاقانۀ وزرای دوره های مختلف در چنان پیچیدگی و لاینحلی طرح ها و تبصره ها ، گرفتار شده است که واکاوی آن نیازمند نگرش خارج از سیستم به نظام آموزشی دارد. اگر قرار است بر همین پیکر زخمی 40 ساله ، هر فردی که وزیر خوانده می شود به نسبت سلیقه و افکار خود و تیم اش ، ضربه ای مهلک وارد آورد و سپس خونسرد، بعد اتمام مدت وزارتش به راحتی کنار رود ، ریش ریشی دل و زندگی و دردنامۀ فرهنگیان هرگز به التیام نخواهد رسید .
متأسفانه ما باید به 40 سال پیش برگردیم و از آنجا قوانین درست را پی بگیریم و بعد نسبت به تغییرات 40 سالۀ جهان و آموزش و پرورش کشورهای برتر آموزشی ، بهترین ، مطلوب ترین و مؤثرترین تصمیمات را اتخاذ نمائیم . این عقب گرد ، سیر قهقرایی برای ایجاد سنت و تقویت محدودیت و عصبیت نیست ، تلاشی برای ایجاد تحولات و تغییراتی است که ما از آنها غفلت کرده ایم و راه به انحراف و خطا پیموده ایم.
برای وضع قواعد درست ، ابتدا باید الفبای درستی برگزینیم. تلاش امروز مسئولان بر پیکر نحیف و بیمار فعلی آموزش و پرورش آب در هاون کوبیدن است و نتایج مفید و مؤثری در پی نخواهد داشت. ما در آموزش و پرورش فقر تفکر و خلاقیت داریم و عمده ترین دلیل آن ثبات مدیریت ها و پیر شدن مدیران ارشد و سطوح پائین تر است.افراد سالخورده ، فقط چین و چروک پوست شان بیشتر نمی شود ، از نشانه های پیری و سالخوردگی ، فاصله گرفتن آنان از آرمان های دوران جوانی شان است. آنان آرمان های اجتماعی دوران جوانی خود را فراموش کرده اند لذا ارزشی قابل اعتماد و تکیه ، خلق نمی شود. آموزش و پرورش به نَفَس های تازه ای برای مصرف بهینۀ اکسیژن نیاز دارد. حقیقت امر آن که منواکسید کربن و دی اکسید کربن در نظام آموزشی کشور از حد نورمال گذشته و به مرحله خطر رسیده است که از اثرات تخریبی آن می توان : اثرگذاری بر عملکرد مغز و کاهش ضریب هوشی ، اختلال حواس و اختلال در تمرکز ، احساس خواب آلودگی ، افسردگی ، بی تفاوتی ، بی حسی و ضعف عمومی و گاهی نیز پرخاشگری ، را نام برد. هر چند همۀ این ها مربوط به آلودگی هواست اما ظاهرا نظام آموزشی ما هم مبتلا به چنین کارکرد نقصانی گردیده است.
طرح تمام وقت کردن معلمان ، پیش نویسی خلاقانه و خردمندانه برای التیام بخشی زخم های مزمن 40 ساله نظام آموزشی کشور نیست.
طرح تمام وقت کردن معلمان ، فقط با نیت خاموش کردن اعتراض جامعه به کم کاری معلمان است و بی اثر کردن تعطیلات مشهور عید نوروز و تابستان.
طرح تمام وقت کردن معلمان ، عرصۀ جدیدی برای زور آزمایی سیاست مداران جهت ابراز موافقت و مخالفت با آن است تا پوششی برای
ماجرای تحصن 22 و 23 مهر ماه 97 معلمان و دبیران باشد و یا پوششی برای درخواست اجرای همسان سازی حقوق ، که طی آن شاهد رأفت معلمان در رعایت عدم آسیب رسانی به روند آموزشی دانش آموزان بودند، اما هیچ تحصنی در طول تاریخ دو روزه نتیجه نداده است.
طرح تمام وقت کردن معلمان به شفافیت عدم تناسب ظرف و مظروف است که نیازی به ادله و تجزیه و تحلیل ندارد.
ما معلمان و دبیران این مرز و بوم در خلق و ثمربخشی انقلاب اسلامی ، سهمی به سزایی داشته ایم که سزاواری مان شرایط فعلی و یا بدتر از آن نیست :
وظیفۀ من معلم و دبیر ، سرو کله زدن با طرح ها و آئین نامه ها نیست.
وظیفۀ من معلم و دبیر نالیدن و احساس خفت در باتلاق زیر خط فقر نیست.
وظیفۀ من معلم و دبیر خشم و خشنونت علیه دانش آموز یا کودک معصوم هموطن نیست.
وظیفۀ من معلم و دبیر رانندگی سرویس مدرسه و تاکسی و مینی بوس نیست.
وظیفۀ من معلم و دبیر دست فروشی با نظارت رهگذرانی از اولیا و دانش آموزانم نیست.
وظیفۀ من معلم و دبیر رو سیاهی برای فرزند خودم که در آموزش او ناتوان شده ام نیست.
وظیفۀ من معلم و دبیر شرمندگی بین آشنا و هم محله و اهل و عیال نیست.
وظیفۀ من معلم و دبیر خفت اسکان در مدارس نیست .
وظیفۀ من معلم دریافت بستۀ حمایتی دهک های پایین جامعه نیست.
و.....
اما قوانین و قواعد و ماده ها و تبصره های نابخردانه مرا به همۀ این موارد و موارد بسیار دیگر محکوم کرده است و امروز من همه چیز هستم الّا معلم و دبیر . اسوۀ ناله و سردرگمی و ناتوانی و کم سوادی هستم که در انتظار پرتاب سنگ هایی بیشمار توسط مسئولین و افراد جامعه ام. راستی مقصرین و مسببین بحران هویتی و ارزشی معلمان و دبیران ، در این کشور چه کسانی هستند ؟!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ما مردان کهن سال امروز، نوجوانان و جوانان دهه شصتیم که پاسداری از انقلاب اسلامی را بر میز و مداد و معلم و مدرسه ترجیح دادیم.
- سلامی به سترگی سعادت و به لطافت مهر و محبت تقدیم شما، رهبرعزیز و فرمانده دل های رئوف رزمندگان دوران دفاع مقدس
ما مردان کهن سال امروز، نوجوانان و جوانان دهه شصتیم که پاسداری از انقلاب اسلامی را بر میز و مداد و معلم و مدرسه ترجیح دادیم.
ما از نسل آن تبار پاکیم که در عنفوان جوانی، خور و خواب و خوشی خویش را فدای فرمان تو کردیم و با جان و جهان خود در مقابل متجاوزان ایستادگی کردیم.
ما آن جوانان سی سال پیشیم که پدران و مادران خویش را در زیر چادرهای سرد و نمناک به امان خدا گذاشتیم و سنگرنشینی را در جنوب و غرب کشور برگزیدیم و با سلاح سلامتی خود سد راه صدام تکریتی شدیم.
ما پیران امروز، همان جوانان دیروزیم که برای عبور از میادین مین و پوشیدن رخت شهادت از همدیگر سبقت می گرفتیم.
ما گوشه نشینان خلوت امروز، فرمانبرداران ولایتیم که با مدد خون، جهان را وادار به پذیرش شکست درمقابل اراده ملت ایران کردیم.
ما افتادگان امروز، همان ایستادگان دیروزیم که با صفیر گلوله از تمامیت ارضی ایران حراست کردیم.
ما تاریخ مصرف گذشتگان امروز، بسیجیان بی ترمز دیروزیم که هیبتمان هیمنه آمریکا را شکست و قدرت ایران را به رخ جهانیان کشید.
کهنه پوشان امروز، سنگرنشینان خاموش دیروزیم که سنگ بر شکم بسته و دم برنیاوردیم.
ما عصابه دستان امروز، تفنگداران دیروز شماییم که امام خمینی ( ره )ما را ستوده و به تاریخ سفارش کرده است.
ما اسیران جور امروز، آزادگان دیروزیم که در اسارتگاه های دشمن بعثی عزم و اقتدار ایران و ایرانی را به اوج عظمت رساندیم.
ما ناتوانان امروز، همان برنایان دیروزیم که با دستکاری تاریخ تولد خود به جبهه جنگ اعزام می شدیم تا جمهوری اسلامی بماند.
ما محتاجان امروز، سربازان مخلص دیروزیم که کسب و کار و تلاش و تجارت خود را فدای ایران و امام و رهبر خویش کردیم.
ما قدخمیده های امروز، سرو سامان جبهه های نبرد حق علیه باطل دیروزیم که جوانیمان را تقدیم مرز و مملکت و ایمان و اعتقادخود نمودیم.
ما عائله مندان امروز، همان نونهالان دیروزیم که هفت سین سال را در ته سنگر و سیم و سلام و صلوات و سکوت وسایه به سر می کردیم تا مرزهای ایران دستخوش ولع مهاجمان نگردد.
ما خانه نشینان تهی دستان امروز، جبهه گردان و شب زنده داران دیروزیم که آرامش دشمنان را به تاراج تحور خود برده بودیم.
ما درماندگان و بینوایان امروز همان پیشکسوتان جهاد و شهادت دیروزیم که قرار بود درپیچ و خم های زندگی گرفتار نشویم.
ما فراموش شدگان امروز، خبرسازان دفاع مقدس دیروزیم که با نارنجک دستی وچاشنی عمر، تانک دشمن را منفجر و افکارعمومی دنیا را متوجه ایثار ایرانیان می کردیم.
ما به تعبیر بعضی مدیران اجرایی، خشکه درختان بی ثمر امروز، درختان مثمر دیروزیم که میوه جانمان مایه افتخار انقلاب گردید.
ما منفوران سرمایه داران و مدیران نجومی بگیر امروز، همان دلاورمردان دیروزیم که بازوانمان متبرک به بوسه بابرکت امام راحل و مراد و مرید وجودمان است.
ای امام و ای پیشوای عزیزمان: ما گم گشتگان دشت تزویر امروز همان خاکی پوشان ساده دل دیروزیم که جان برکف و سلاح در دست و برگ خطر برتن، جان و نان را ارزانی انقلاب اسلامی کردیم. ای امام و ای فرمانده کل قوا ومرجع محبوبم.
ما خاک خوردگان کنام شیران درجای جای ایران، امروز نیز آماده ایم تا در رکابت رمق جان و تن مجروح و قلب ریشمان را به فرمان تو قربانی کنیم.
تو بیا و باز هم پیشوایی کن و با تذکر به دولتمردان و به خصوص متولیان بنیادشهید و امور ایثارگران نگذار فرزندان بسیجی ات بیش از این در چنبره مشکلات درمانی متذلل شوند و در گوشه بیمارستان ها اسیر دست فقر و نداری گردند.
بیا و با هیبت نبوی خود فرمان ابطال تصمیم اخیر دولت مبنی بر قطع بیمه تکمیلی جانبازان شاغل و بازنشسته را صادر و با مکلف نمودن بنیاد شهید به پوشش مجدد بیمه تکمیلی جانبازان مورد بحث، بار دیگر سربازان کهن سال خود را قرین منت و رحمت قرار بده .
جانباز اعصاب و روان از استان مرزی ایلام
و جمعي از جانبازان شيميايي اصفهان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
گروه گزارش/
در نخستین اظهار نظر معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در مورد طرح معلم تمام وقت چنین عنوان شده بود : ( این جا )
" ...رایزنیها با سازمان امور اداری و استخدامی انجام شده است و طرح نهایی بهعنوان معلم تماموقت در دو شورای حقوق و دستمزد و شورای توسعه مدیریت تصویب شد و کلیات آن این است که اگر یک فرهنگی 6 ساعت بیشتر از ساعت موظفی تدریس بکند به فوقالعاده ویژه اش 25 درصد اضافه خواهد شد " .
ایشان بعدا چنین بیان کرد :
" در بررسی که ابتدا برای طرح معلم تمام وقت داشتیم، افزایش 25 درصدی حق شغل و شاغل مطرح شد که پس از آن تصمیم گرفتیم آن را به 18 درصد افزایش فوقالعاده ویژه تبدیل کنیم که رقم بیشتری را شامل میشود و با مساعدت شورای توسعه مدیریت و شورای حقوق و دستمزد توانستیم آن را به فوق العاده ویژه تبدیل کنیم که مبلغ ریالی و امتیازات بیشتری را در مقایسه با حق شغل و شاغل دارد."
همان موقع صدای معلم پرسش هایی را در این مورد بیان کرد .
« الهیار ترکمن » در پاسخ به پرسش رسانه ها در مورد میزان افزایش ناشی از طرح معلم تمام وقت بیان کرده بود که اعلام این افزایش نیاز به محاسبات ریز دارد . ( این جا )
معاون اداره کل امور اداری و تشکیلات آموزش و پرورش که قبلا سرپرستی این اداره کل را بر عهده داشته است مجددا این درصد را به " فوق العاده شغل " نسبت داده و میزان آن را هم مشحص کرده است .
گروه گزارش/
دومین تحصن فرهنگیان در سراسر کشور در روزهای 22 و 23 آبان ماه به دعوت « شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران » برگزار گردید .
این دعوت در مخالفت با طرح " معلم تمام وقت " صورت گرفت .
دعوت پیشین در مهر ماه انجام پذیرفته بود .
« شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران » در بیانیه ای از طرح " معلم تمام وقت " انتقاد کرده و نوشت : ( این جا )
" همان طور که همگان می دانند نظام آموزشی ایران با بحران ها و معضلات جدی روبه رو است و مسئولان در قوای سه گانه اراده و تمایلی به حل مشکلات ندارند و گرنه در قبال خواسته های معلمان خود را به ندیدن و نشنیدن نمی زدند.
بارها دیدار و گفت و گو، نامه نگاری و طومارنویسی، تجمع و اینک تحصن، اما دریغ از یک واکنش مثبت از سوی دولتیان و مجلس نشینان!
دولتیان نه تنها به مطالبات بی توجه هستند بلکه فراتر از آن در حال اجرایی نمودن طرح ضد آموزشی و ضد معلمی موسوم به طرح معلم تمام وقت هستند طرحی که قرار است بیشتر از گذشته معلمان را با دستمزد و حقوق پایین استثمار نماید .
این شورای صنفی به 4 مورد اشاره کرده و می نویسد :
" ۱. تامین و تضمین بودجه عادلانه برای اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری و رفع تبعیض علیه فرهنگیان شاغل و بازنشسته و اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی،آموزش رایگان
۲. اجرای فاز دوم رتبه بندی
۳. توقف طرح معلم تمام وقت
۴. توقف روند پرونده سازی و سرکوب معلمان و آزادی معلمان دربند.
هنوز مسئولان وزارت آموزش و پرورش در مورد این حرکت معلمان به طور مشخص اظهار نظری نکرده اند .
یک روز قبل از برگزاری تحصن معلمان ، « مجمع فرهنگیان ایران اسلامی » بدون اشاره به طرح " معلم تمام وقت " در بیانیه ای نوشت :
" همان طور كه مستحضريد با توجه به شرایط امروزکه بعد از اعمال تحریم های ظالمانه و یکجانبه آمریکا علیه کشورمان به وجودآمده است، دریک موقعیت حساس قرارگرفته ایم به طوری که تمامی دشمنان منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی ایران در صددند تا مسئله امنیت داخلی را با چالش مواجه نمایند.
دشمنان ملت ايران در برنامه ریزی های قبلی خود انتظار داشتند که باسوءاستفاده از مشکلات وکاستی های قبل از اعمال دور دوم تحریم ها ، ناآرامی های مردمی را شاهد باشند اما با هوشمندی و درایت مردم ، مسئولين خصوصا مقام معظم رهبري تلاش های ساختارشکنانه انان ناکام ماند به طوری که تحریم های ثانویه امریکا هم اجرایی شد امادشمنان ايران اسلامي به لطف الهي به اهداف خود نرسیدند .
در ادامه چنین آمده بود :
مجمع فرهنگيان ايران اسلامي دراین برهه حساس ضمن احترام به خواسته های به حق این قشر شریف و فرهیخته از دولت و مجلس انتظار دارد تا برای رفع تبعیض ها و کمبودهاي اين قشر زحمت كش و موثر اقدام اساسي بنمایند.
از فرهنگیان عزیز در سراسر کشورمان درخواست داریم به دلیل حساسیت شرایط موجود و احتمال بهره برداری جریانات و رسانه های معاند نظام از هرگونه اقدام اعتراضی که زمینه سوء استفاده دشمنان را فراهم آورد خودداری نمایند و با حضور شاداب خود در كلاس هاي درس و با ارتقائ هر چه بيشتر جایگاه ویژه خود نزد تمامی اقشار و جامعه بتوانيم مطالبات و خواسته های به حق فرهنگیان عزيز را از مسیرهای قانونی پیگیری نماييم.
امید است تمامی اقشار و گروه های جامعه به ویژه ما فرهنگیان با درک شرایط حساس کنونی بتوانيم همانند گذشته در جهت وحدت و تقویت انسجام ملی حرکت نموده و اقدامات و برنامه ریزی های دشمنان کشور را ناکام بگذاريم. "
با این حال « علی اکبر محسنی نسب » مدیر آموزش و پرورش منطقه 9 تهران در هنرستان شهید باهنر و به دعوت معلمان این مدرسه حضور یافته و به پرسش های همکاران پاسخ داد .
« قاسم زاده » نماینده دبیران این مدرسه به « صدای معلم » گفت :
" مطالبات معلمان زیاد و متاسفانه پاسخ گویی مسئولان قابل ذکر نیست .
تنها چیزی که شنیده می شود اظهار شرمندگی آنان است که مشکلی از معلمان حل نمی کند .
نماینده معلمان سپس به برخی مطالبات معلمان اشاره کرده و می گوید :
1- 15 روز حق التدریس شهریور و خرداد به معلمان پرداخت نمی شود .
2- بیمه تکمیلی مشکلات زیاد دارد و کسی هم پاسخ گو نیست . جدیدا هم بیمه مرکزی گفته است بیمه آتیه سازان حافظ غیرقانونی است .
می گویند وزارت آموزش و پرورش طلب شرکت بیمه را هم نمی دهد .
3- هنوز تبعیض های فاحش میان فرهنگیان و سایر ادارات و نهادها مرتفع نشده است .
معلمان مواد قانونی را برای معلمان اجرا نمی کنند و حق آن ها را نمی دهند اما می گویند می خواهند معلمان را تمام وقت کنند !
4- چه لزومی به رسانه ای کردن اندک پرداختی مطالبات در صدا و سیما آن هم به صورت " زیرنویس " وجود دارد ؟
مگر پاداش میلیاردی برخی مدیران هم رسانه ای می شود ؟!
5- وضعیت مراکز رفاهی و خانه های معلم واقعا در شان معلمان نیست .
6- چرا باید برای اعمال مدرک تحصیلی معلمان محدودیت اعمال شود ؟
7- چرا " حق مسکن " به فراموشی سپرده شده است ؟
8- مراکز درمانی فرهنگیان تقریبا به حال خود رها شده اند .
9- چرا باید علی رغم گذشت چند هفته از سال تحصیلی هنوز دانش آموزان کتاب درسی نداشته باشند ؟
10 - چرا وزارت آموزش و پرورش قوانین و آیین نامه های خودش را در مورد حمایت از فرزندان فرهنگیان در مدارس خاص اجرا نمی کند و از معلمان حمایت نمی کند ؟
11- چرا سختی کار را کم کردند و چرا دوباره برگشت و آن ها کسر مقرری ماه اول دیگر چه بود ؟
قاسم زاده در پایان گفت که معلمان با طرح معلم تمام وقت مخالف هستند و از مسئولان وزارت آموزش و پرورش دعوت کرد تا با معلمان صادق باشند .
معلم دیگری ضمن پرسش از مدیر آموزش و پرورش منطقه 9 تهران خواهان نظر صریح و شفاف وی در مورد طرح معلم تمام وقت شد و به وی پیشنهاد تا نماینده معلمان منطقه در شورای معاونین با حق رای حضور یابد .
این معلم همچنین خواهان توجه و احیای گروه های آموزشی و اجرای ماده 5 آیین نامه مربوطه در مورد انتخابی شدن این گروه ها شد .
مدیر آموزش و پرورش منطقه 9 تهران پس از استماع سخنان و انتقادات معلمان گفت :
ما نمی توانیم این طرح را به معلمان تحمیل کنیم و بدون تردید فرصت مطالعه آنان را محدود خواهد کرد .
محسنی نسب در ادامه ضمن تایید نظر معلمان عنوان کرد طرح معلم تمام وقت باید کارشناسی شود و البته در این مورد نظرات نماینده معلمان اخذ نشده است .
مدیر منطقه 9 تهران در پایان این گفت و گوی صمیمی قول داد تا زمینه حضور نماینده معلمان را در شورای معاونین منطقه فراهم کند .
پایان گزارش/
گروه رسانه/
در پی درج مطلبی با عنوان : "معلمان بازنشسته آموزش و پرورش استثنایی کشور بی پناه تر از همیشه ! " ( این جا ) به قلم امیر اسماعیلی سازمان آموزش و پرورش استثنايي وزارت آموزش و پرورش جوابیه ای را برای صدای معلم ارسال کرده است .
ضمن تشکر و قدردانی از پاسخ گویی ؛ عین پاسخ به شرح زیر است :