صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« به راستی، آيا با وجود چنين روابط و فضای اجتماعی می توان انتظار داشت كه مسائل حوزه‌های ديگر به درستی حل شود و جامعه روی رستگاری را ببيند ؟ »

" دیکتاتوری " در وجودمان است !

حسين نوری نيا/ روزنامه نگار

نقدی بر دیکتاتوری و استبداد ایرانی ها در صدای معلم  ديروز سوار بر مترو بودم. ايستگاه هفت تير مسافران زيادي سوار شدند. چهار پنج زن نيز سوار شدند و كنار در ايستادند. در ايستگاه طالقاني مسافران اندك خود را با كمي  سختي جا دادند. در لحظات آخر مرد جواني كه كمي هم چاق بود خود را به فشار و هل دادن سوار كرد. زني كه گوشه ورودي و در كنار ديگر زنان ايستاده بود، تذكري داد كه آقا هل ندهيد. مرد با قيافه و صدايي حق به جانب گفت براي شما دو واگن زنانه گذاشته‌اند مي‌خواستيد برويد آن جا!

به او گفتم : جوان اين كه پاسخ نشد. به هر دليلي در اين واگن سوار شده‌اند، شما نبايد هل دهيد. حالا مجبور شديد با فشار و هل سوار شويد، يك عذرخواهي ماجرا را حل مي‌كند. مرد بار ديگر با صداي حق به جانب اش گفت مقصر خودش است كه اين جا سوار شده. زن گفت ايشان ادب نمي‌داند چيست تا بخواهد عذرخواهي كند.

چند مرد نيز كه پيش از آن جوان هيكلي سوار شده بودند، از جوان دفاع كردند كه مقصر زنان هستند كه سوار اين واگن شده‌اند.

در اين هنگام، مردي از ميانه جمعيت با عصبانيت فرياد كشيد: نه آن آقا مقصر است و نه آن خانم. مقصر آن ديوثي است كه پول اين مملكت رو جاي ديگري خرج مي‌كند و ما رو تو اين مشكلات گذاشته.

ممكن است شما نيز با چنين رويدادي با موضوع و به نحو ديگري مواجه شده باشيد.

نقدی بر دیکتاتوری و استبداد ایرانی ها در صدای معلم

من با اين گونه اتفاق‌ها زياد مواجه مي‌شوم؛ رويدادي كه در آن مردم نقش نادرست خود را نمي‌بينند، رفتار خود را عين حق مي‌انگارند، كار نادرست خود را با حواله دادن به كاري كه ديگري كرده يا نكرده درست جلوه مي‌دهند و در نهايت اين كه با به ميان كشيدن حوزه سياست و قضاوت در ناسالم بودن روابط و رفتار در اين حوزه، مشكل بين فردي رخ داده را وابسته به آن ارزيابي مي‌كنند و احتمالا خود را پيروزمند ميدان نشان مي‌دهند كه به ريشه زده‌اند.

نقدی بر دیکتاتوری و استبداد ایرانی ها در صدای معلم

اما به نظر من واقعيت اين است كه ما از نادرستي‌هاي خود مي‌گريزيم.

ترس از مواجهه با خطاهايمان و ترس از پذيرش گفتار و كردار و انديشه نادرست مان ما را به كام قضاوت‌هاي نادرست كشانده است و اين قضاوت‌هاي نادرست در شرايط گوناگون مطرح مي‌شود كه رفته رفته چنين مي‌انگاريم كه غير از اين نيست و حقيقت همان است كه گفته‌ايم.

همين جهل نيز موجب تداوم و بازتوليد روابط ناسالم در جامعه‌مان شده است و ما را از اصلاح امور دور نگاه داشته است. شايد به همين جهت باشد كه دوران اصلاحات دوام چنداني نداشت و جامعه نتوانست فاصلة بين خاتمي و احمدي نژاد را درك كند و بسياري از كساني كه به خاتمي رأي داده بودند در همان دور اول به احمدي نژاد رأي دادند.

نقدی بر دیکتاتوری و استبداد ایرانی ها در صدای معلم

به نظرم، پاسخ آن مرد كه گفت مي‌خواستي سوار اين واگن نشوي، با پاسخ محمدرضا شاه به كساني كه عضو حزب رستاخيز نشده بودند(گفته بود پاسپورت تان را بگيريد) به لحاظ ماهيت تفاوتي ندارد.

روحيه ديكتاتوري اجازه نمي‌دهد كه فرد خطاي خود را ببيند. خطاي ديكتاتور از نگاه خودش عين حق است. مشكل، دم حضرت ظل السلطان نيست، بلكه قدم‌هاي من است كه هر جا پا مي‌گذارم دم ايشان وجود دارد. روابط ناسالم و مسائل متعدد در حوزه سياست بسيار متأثر از روابط ناسالم در حوزة اجتماعي است.

روحيه ديكتاتور مأبانه نمي‌گذارد من پس از هل دادن يا تنه زدن يا لگد كردن عذرخواهي كنم. حتي ممكن است مرا با فرد مقابل گلاويز هم بكند كه چرا حواست نيست.

روحيه ديكتاتورمآبانه موجب مي‌شود كه من تعيين كنم چه كسي كجا سوار شود و كجا سوار نشود.

ما روحية ديكتاتورمآبانه و مخالف با دموكراسي را روزانه در زندگي روزمره خود بازتوليد مي‌كنيم.

نقدی بر دیکتاتوری و استبداد ایرانی ها در صدای معلم

وقتي به رفتارمان در كوچه و بازار، در خيابان و پاساژ، سواره و پياده دقت مي‌كنيم مي‌بينيم ما كمترين حقي براي طرف مقابلمان قائل نيستيم.

در زندگي روزمره‌‌مان بيشتر خودمان را مي‌بينيم تا ديگران را.

قاشق دسته بلندي به دست داريم كه درصدد هستیم تنها خودمان را سير كنيم ولي نمي‌توانيم با آن آش بخوريم.

نقدی بر دیکتاتوری و استبداد ایرانی ها در صدای معلم

به راستی، آيا با وجود چنين روابط و فضای اجتماعی می توان انتظار داشت كه مسائل حوزه‌های ديگر به درستی حل شود و جامعه روی رستگاری را ببيند ؟

به نظرم روابط ناسالم و مسائل متعدد در حوزه سياست بسيار متأثر از روابط ناسالم در حوزة اجتماعي است. از اين رو، هر كدام از ما بايد ابتدا با روحية ديكتاتورمآبانه خود مبارزه كند تا مبارزه‌اش در سطحي كلان‌تر معنادار شود.

آینده آبی

( هر جا که می‌رویم نابودش می‌کنیم.

انگار ما آخرین نفراتی هستیم که به آن نقطه پا می‌گذاریم ! ) - کانال کمپین مبارزه با بی شعوری :


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر دیکتاتوری و استبداد ایرانی ها در صدای معلم

پنج شنبه, 16 فروردين 1403 15:54 خوانده شده: 497 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ
مردانی 1403/01/18 - 01:48
درود
با توجه به نگاه روانشناسی و جامعه شناسی این داستانی که آقای نوری نیا از دیکتاتور بودن مردم تعریف می کند می تواند دلایل زیادی داشته باشد.

اخیرا یک تکه کلامی زیاد شده است که مردم اعصاب ندارند

آیا قبول ندارید که که یک حکومتی دیوانه و مریض ، مردمی مریض می سازد؟!

مگر مردم روسیه دیوانه بودند که دیوانه ای مثل استالین گیرشان امد یا مردم آلمان چنین بودند که هیتلر پیدا شد؟

مسائل اجتماعی را باید از نگاه اجتماعی بررسی کرد و نگاه اجتماعی یعنی دید سیستماتیک
و دید سیتماتیک یعنی یک موضوع را در قالب مجموعه ای از عوامل مرتبط به هم متصل بررسی کرد و صحبت غیر از این یعنی ناپختگی و سادگی و حرف زدن های بی ارزش.

مثلا در اینجا که می توانیم آن را زورگویی یا احترام نگذاشتن دانست هیچ وقت نمی تواند به تنهایی به خود مردم مرتب شود

در اینجا مهمترین دلیل چنین رفتارهایی را برآمده از آموزش و پرورش و وضع اقتصادی می بینم که تربیت درستی نتوانسته ایجاد کند و جوی پرتنش در جامعه درست کرده اند.
پاسخ + 0 0 --
احسنت 1403/01/18 - 17:20
احسنت دقیقا درست می فرمایید:" مهمترین دلیل چنین رفتارهایی را برآمده از آموزش و پرورش و وضع اقتصادی می بینم که تربیت درستی نتوانسته ایجاد کند و جوی پرتنش در جامعه درست کرده اند."

وقتی وزیرش در سال 89 آزمون استخدامی برگزار می کند و هیچگاه تا کنون حاضر به دادن کارنامه آزمون نمی شود، این خودش یک نوع دیکتاتوری است.

و جالب اینجاست که به چنین دیکتاتوری همچنان رأی می دهند و تأیید صلاحیتش می کنند و جامعه را از تعقیب لعن در امان نمی سازند.
پاسخ
مردانی 1403/01/18 - 01:56
روشنفکری ایران واقعا خودش یکی از مشکلات است و در سطح نازلی از اندیشه که به راحتی حرف می زند به سادگی گول می خورد و مثل بقیه طبقات اجتماع و قسمت های آن یک بادکنک قرمزی بیش نیست.
پاسخ
ناشناس 1403/01/18 - 09:31
خودخواهی و دیکتاتوری در وجودمان است. اما حقیقتا مترو نباید اینقدر کم جا و شلوغ باشد که نشود نفس کشید.
پاسخ
ناشناس 1403/01/18 - 10:58
در مورد حق و حقوق معلم. در مورد مجموعه ادارات و وظایفی که انجام نمیدن. در باره افرادی که ادارات را پله کرده اند و مدام تغییر پست می دهند و بی ثباتی در کل ارکان وجو.د دارد. چرا در این زمینه نمی نویسید؟
درباره اداره استثنایی حتی یک صفحه تا به حال نوشته نشده.
شما صدای معلم هستید یا یک سایت مخلوط از مسائل متفرقه اجتماعی.
پاسخ
مردانی 1403/01/18 - 21:07
نقد پوپولیستی یا پوشالی
نکته دیگری که در سطح نازل نقد و تحلیل ها مانند این متن بالا وجود دارد و یکی از دلایل شکست روشنفکری (قلم به دست ها) و ناکارآمدی آن در ایران است نگاه یک بعدی است آن ها مانند کودکان نمی توانند موضوعات یک بررسی همه جانبه کنند
مثلا در همین متن دقت کنید چطور به موضوع از یک سمت و همچنین کلی نگاه می کند و نیز یک استنتاج قطعی می کند
اگر یک خبر صرف بود که هیچ اما این تحلیل است
و این موضوع از خود آن بحثی که در مترو صورت گرفته فاجعه بارتر و بر اجتماع تاثیر گذارتر است

اینکه قرار باشد هر کس تحلیل کند و حرف بزند که سنگ روی سنگ بند نمی شود. آیا بهتر نیست نقد و تحلیل نیز تخصصی شود
مثل خارج که فرد منتقد و تحلیلگر با خبررسان فرق می کند و هر کس کار خود را می کند

یا آموزش داده شود

فردی که می خواهد بر موضوعات اجتماعی تحلیل و نقد بنویسد آیا بهتر نیست که جامعه شناس باشد یا حداقل تحصیلات جامعه شناسی و همچنین روشهای نقد اجتماعی را بداند و تمرین کرده باشد
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1403/01/18 - 21:54
درود

آقا / خانم مردانی

آقای حسین نوری نیا کارشناس ارشد جامعه شناسی از دانشگاه علامه طباطبایی دارد و روزنامه نگار و پژوهشگر هم هست و از دیدگاه خودش مسائل جامعه را آسیب شناسی کرده است .

( حداقل لینک ماخذ را مطالعه می کردید )

سخنان او غیرمنطقی و غیرعقلانی هم نیست .


اما به قول معروف :

شما اول برادری ات را ثابت کن بعد ادعای ارث و میراث بکن !

شما خودتان چه کسی هستید ؟

درجه و تحصیلات شما چقدر است ؟

شما هنوز وقتی مطلب برای صدای معلم ارسال می کنید می ترسید تلفن معرفی کنید !

اتفاقا روشنفکرانی چون شما که از سایه خودشان هم می ترسند برای جامعه « سم » هستند نه آنان که با شناسنامه می نویسند و نقد می کنند .

پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
مردانی 1403/01/18 - 22:14
درود
دیگر بدتر
و این همان چیزی است که گفتم را ثابت می کند و اوضاع وخیم روشنفکری ما را نشان می دهد.
پس احتمالا با سهمیه درس خوانده است که اصول اولیه نقد و مهارت یک جامعه شناس را ندارد
دکترا هم تازه دارد
الان اکثر تحصیل کرده ها از این نوع اند
یک بادکنک قرمز

دیدگاه خودش چیست؟!
البته دیدگاه میتواند شخصی باشد اما دیگر ارزش بررسی و وقت گذاشتن ندارد
یک خاطره نویسی کودکانه است

در مورد تلفن و ... فکر میکنید من هم نمی خواهم خودم با مشخصات آشکار باشم
برای قدری نوشتن آزادانه تر و ادامه دار بودن مجبور به چنین کاری هستم
این روشی است که همیشه در چنین شرایطی در همه زمان ها و همه کشورها مرسوم است
اگر قرار باشد نتوانم آزادانه تر حرفی بزنم همان بهتر که اصلا نزنم و نباشم

ولی این دلیل نمی شود من خودم نباشم و ننویسم
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1403/01/18 - 22:38
آقا / خانم مردانی

1- شما از کجا متوجه شدید که آقای نوری نیا با سهمیه درس خوانده است که این گونه برچسب می زنید و قضات می کنید ؟

2- لابد هر کسی مخالف نظریات شما چیزی بنویسد و خودانتقادی پیشه کند و... در ورطه « خاطره نویسی کودکانه » افتاده است اما کسی که مشخصات ندارد و ناشناس است ؛ هر حرفی بزند عین حقیقت مجسم است و باید چون سقراط او را تکریم کرد ؟

3- من از شما تشکر می کنم که در این رسانه نظر می نویسید و نقد می کنید چون اساس کار ما این است اما کسی شما را مجبور نکرده است که برای صدای معلم تعیین تکلیف کنید که چه مطلبی را منتشر بکند و یا نکند .

4- در کدام کشورها مثل ما این همه غیرشفاف بودن وجود دارد ؟

بدون تردید ؛ با شناسنامه نوشتن ، یک مزیت و یک پرستیژ است و برای نویسنده مسئولیت می آورد .

پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
قسام 1403/08/26 - 00:00
سلام. وقت بخیر

آقای دکتر نوری نیا، دکترای بررسی مسائل اجتماعی ایران از دانشگاه تهران دارند. عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی هستند، هیچ سهمیه ای هم جز شرافت و صداقت ندارند ..

بنده از نزدیک ایشان را میشناسم، درد در جامعه ما این است که تمام حرف و صنف ها، خود را جامعه شناس می دانند و در مسایلی که تخصص ندارند، هم نظر می دهند و هم استاد صاحب نظر را زیرسوال می برند ..

شما هم یک سوزن به خود بزنید و یک جوال دوز به دیگری ..

اگر بزرگواری با موشکافی پیام های شما را مطالعه کند، دقیقا مصداق بارز روحیه دیکتاتوری در وجود خود شما نهفته است که در همان سیکل معیوب افتاده آید و خود خبر ندارید ..
پاسخ
مردانی 1403/01/18 - 21:16
در همین متن از یک واقعه استفاده می کند و می گوید دیکتاتوری در وجودمان است

به گزاره دقت کنید

یک گزاره حتمی و کلی و یک بعدی بر اساس یک اتفاق جزئی و تصادفی و احساسی

در مورد این اتفاق، آقای نوری نیا این ها را از خود نپرسیده است:
آیا همیشه این اتفاق می افتد؟
آیا همه افراد جامعه اینگونه اند؟
آیا این مشکل مربوط به همان زمان است؟
ریشه این مشکل فردی است یا اجتماعی؟
و ....

ما وقتی می خواهیم در مورد یک اتفاق تجربی و قابل آزمایش بحث کنیم نیاز به در نظر گرفتن موضوعات مختلف و ... داریم
آن وقت چطور یک موضوع اجتماعی که از قابلیت ثبات کمی برخوردار است و متغیرهای نامعلوم زیادی بر آن چیره است را چنین کودکانه تحلیل می کنیم؟!
مثلا در مورد دلیل جوش آمدن آب
یک فرد یا افراد زیادی ممکن است بگویند خب به آتش و گرما دادن ربط دارد
اما یک نفر ممکن است بگوید به نوع آب، جنس ظرف، هوای اطراف ظرف، نوع آتش و ... ربط دارد
پاسخ + +4 -1 --
ناشناس 1403/02/07 - 17:35
دیکتاتوری در وجود هر کس هست؟ خیر

آنچه تاسف انگیز است جلو افتادن دیکتاتور است.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور