گروه اخبار/
علی الهیار ترکمن معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش درباره اجرای طرح معلم تمام وقت و بررسی نقاط ضعف و قوت آن اظهار کرد: در شرایط فعلی هر برنامهای که در آموزش و پرورش تهیه میشود؛ واکنشهای منفی درفضای مجازی به دنبال دارد بر همین اساس برای طرح معلم تمام وقت هم این موضوع صدق میکند و آن را طرحی انحرافی عنوان کردهاند.
وی ادامه داد: سوال من اینجاست که چرا باید وزیری که از مجلس بالاترین رأی اعتماد را گرفته است طرح انحرافی را تهیه کند و در ۲ شورای توسعه مدیریت و حقوق و دستمزد آن را مطرح کند که نمایندگان تمام دستگاههای اجرایی در این شوراها حضور دارند.
الهیار ترکمن اظهار کرد: اکنون شرایط به گونهای است که کارشناس معمولی در فضای مجازی انحرافی بودن این طرح را تشخیص میدهد در حالی که نمایندگان دستگاههای اجرایی که شاکله دولت را تشکیل میدهند چنین نگاهی ندارند.
مسموم کردن جامعه فرهنگیان به نفع هیچ کس نیست
معاون توسعه، مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش با اشاره به اینکه مسموم کردن جامعه فرهنگیان به نفع هیچ کس نیست، تصریح کرد: همه دغدغه ما باید به سمت معلم باشد تا بتوانیم در کنار مهیا کردن شرایط مناسب تدریس آرامش فکری را برای آنها تأمین کنیم اگر ادعای مدافع معلم بودن را داریم، نباید ذهن او را مغشوش کنیم.
وی با تأکید بر اینکه طرح معلم تمام وقت کاملا اختیاری و داوطلبانه است درباره تغییر در میزان دریافتی معلم گفت: در طرح اولیه ۲۵ درصد حق شغل و شاغل برای معلم تمام وقت در نظر گرفته شده بود، اما بعد از آن در شورای توسعه و مدیریت این موضوع را به ۱۸ درصد فوقالعاده ویژه تبدیل کردیم که میزان دریافتی بر اساس این طرح جدید بیش از طرح قبلی خواهد بود.
الهیار ترکمن بیان کرد: فوق العاده ویژه مبلغ بیشتر و امتیاز بالاتری را برای معلم در پی خواهد داشت و جدولی در حال تهیه است که در همین روزها و اوایل آبان ماه به استانها ابلاغ میشود؛ هر فرهنگی میتواند با مراجعه به این جدول از میزان دریافتی خود براساس فوقالعاده ویژه مطلع شود که این جدول پیوست بخشنامه معلم تمام وقت ارسال خواهد شد. ( باشگاه خبرنگاران جوان )
پایان پیام/
وَ دو))
این کلماتِ کال و ناکامی که تو به چشم خود می چینی؛ چیزی که من درسر می پزم و به دست می کارم؛ نیست! و آنهایی که من نمی نویسم و نمی خواهم و نمی توانم که بنویسم؛ درست، همانی ست که تو باید بخوانی و نمی خوانی! اینک اما، پاره ای از این همه ای را که من از خود، نمی توانم بنویسم؛ تو بخواه تا بخوانی
که تنها، خواستن توست که توانستن است:
اشکهایِ شکسته، بغضهایِ جاری، شکایتهای خوش بَر و رو، دردِ دلهای نگفته، لبخندهایِ نشکفته، سکوتهایِ شنیده، مهربانی هایِ پوشیده و محافظه کار، زخم هایِ باز، لبهای پینه بسته، رازهای ِ رو شده، خیالهایِ خامْسوخته، عقده هایِ منتظر...
اینها گوشه ای از سخنانی اند که من نمی توانم بنویسم تا تو بخواهی بازبخوانی اش.
هم آنچنان که تو با نگرانی هایِ بی آغازت، مهربانی هایِ نکرده ات، انتظار ِ ازدست گریخته ات، سرسپردگی ِ بلاتکلیفت، وفاداری ِ وارونه و دلهره دارت، عشق بازی های ِ مشروطت، خودخواهی هایِ ناخودآگاهت،...
تو با اینها ، وجودی آنچنان غریب ازخود برساخته ای که رازت را به سرّ آفرینش، گره می زند و کیش و اندیشه ی مرا مات می کند.
آفرینش که آفریده شد؛ نه آغاز و انجامش معلوم شد، نه دست و دیده و دانشی به آن راه بُرد، نه به رستاخیز ِ یکباره ای ختم شد! تو هم مثل او یا او مثل تو:عجیب/ناپیدا/ معلق/بلاتکلیف/مشغله برانگیز و محتوم...به قلبم قول داده بودم و ... قرار نبود تا بنویسم!
آخر چقدر نوشته! چقدر نانوشته! چقدر نوشتیم! و چه هاکه هنوز تا همچنان ها نتوانیم نوشت...در میان ِ نوشتن، به این گمان ِ گُنگ افتادم که گویا آرام گرفتم. همین که حالم را بازمی نگرم؛ بازمی گِریم!
آرامش ِ توُتهی ام از دست رفت و دوباره رنجپاره ای، دردمندانه به دورم پیچید. و هزارباره دریافتم این کشفِ کهنه را که نوشته و نوشتن، در اینجایی که منم؛ حتا تسکین ِموقتی هم نیست.
من اگر درمیان آن همه متن، درد را کمتر احساس می کردم این نه به آن خاطر بود که دردی درمان می شد بلکه غم از قلبم به قلم، تغییرِ حالت می داد و تبدیلِ موقعیت می یافت.
از این عضوم به آن عضو می کوچید و می پَراکَند! از مغزم به انگشتانم، از خاطرم به چشمانم، از دلم به پوستم، از اینجا به آنجا و ازآنگاه به اینگاه...همین!
به خود می خندم و خودم را و نوشتن را رها می کنم!
جز آنچه هستم؛ نمی توانم باشم [و نمی خوهم]. من "عاشقم": دردمند و خیالپرداز، شیفته و آشفته، صبور و شکور، خسته و امیدوار، آگاه و رنجور،... و تو"معشوقی": دور دست ترین دوستِ دست یافتنیِ من! شیطنت خیزترینِ غمِ شکوهمندم...شبیه ترین معنی به رنج ها و شادی های بی سر و تهم!
[اما]راستش را بگو
دوباره دور از من چه کرده ای
که دلم این نزدیکی ها نیست!؟
مرا نزدیکتر کن از آنچه هستی_نه از آنچه هستم_...
که من پیش و پشت تو ،هیچ هم نمی توانم بود ؛ اگر نخواهی! ویران ویران از هم می پَراکنم ؛ اگر پُر و آکنده ام نکنی. این روزها تا آفتاب ِ کدام آسمان ِ دوری بالا رفته ای که از من برمی تابی و اندک پرتوی هم نمی تابی؟! تیک تاکِ ناکوکِ قلبِ مرا مگر نمی شنوی که بی تو نوای مرگ می نوازد و مُرده مرده می تپد.مَفصل ِ استخوانهایم را از "خستگی" ساخته اند.تاروپودِ پوستم را از "پارگی و پوسیدگی" بافته اند.
آنگاه تمامت ِ نابه اندامم را با وصله پینه های ِ "آتش و خاک"، به هم پیوند زدند. این است پای و پی ِ آفرینشِ موجودی به نامِ "من" که تو به تماشایش دمی بازنمی ایستی تا بنشینی و کمی غمی بنشانی تامگر دوباره بازایستم .
قصر ِ گِل اندودِ دیگران، با آن سایه بامِ سنگی ِ دیوارش هرلحظه درحال ِ آوار، بر من ِ افتاده است!
"تو" اگر باشی؛ "عشقت_عشقم"، شوکران ِ شبهایمان را سُقراط گونه سَر می کشد. و هیچ گزند و آسیبی هم نصیب نمی بریم.چه آسیبی! وقتی که تاریخِ زندگی ِ تنِ تو با یاد و نامِ جانِ من، تکرار می شود.
و این همان "عمرِ مکرر"بُردن است.در همین روزهایِ حاضر و غایب، دعایی که بهانه ی دست ِ دور و دامنِ نزدیکِ تو و من است؛ چنین بر لبهای ِشبآویخته ام روان است که:
( ای خدای ِ خودآیینِ من! حلولِ آینه را در کالبد ِتاریک و حُفره ناکِ چشمهایی که پیش ازاین نبوده اند؛ "مبارکبادی" بگو!
"شاباشی" پیشکش کن! "گشایش" را مژدگانی بده!
و بر بالینِ اخته یِ رَحِم هایِ غُربت بار، "نوزایی ِ بلندِ مادرانه ات" را بیار و ببار!
قابِل بدان و قابله یِ مان باش...
خوشا خشمی که تو بر من می گیری! حبّذا فخر، که از کنارِ من بی تفاوت نمی گذری! همین بس است مرا صحبتِ صغیر و کبیر که گاه کیسه ای می بُری و کاسه ام می شکنی و بامن ، نه چنانی که با خلق جهانی!...
با اینهمه، ای راز پررورنده ی نازنینم! درحق من لبت این حکم که می فرماید، سخت خوب است ؛ ولیکن قَدَری بهتر از این! ناصحم گفت که (جز "غم" چه هنر دارد "عشق"؟!)
برو! ای خواجه ی ِ عاقل! هنری، بهتر از این؟!"کلکِ حافظ"، شکرین میوه نباتی ست؛ بچین!
که در این باغ نبین .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
هنوز 24 ساعت از انتشار گزارش صدای معلم با عنوان :
" صدای معلم گزارش می دهد : آیا واقعا زور وزیر آموزش و پرورش به مافیای کنکور نمی رسد ؟!
مبارزه با مافیای کنکور و آموزش با طعم سفرهای تفریحی و... ؟! " ( این جا ) نمی گذرد که سیدمحمد بطحایی در نشست امروز خود با کانون تربیت اسلامی دوباره شعار مبارزه با مافیای کنکور و آزمون و... می دهد .
در بخشی از گزارش صدای معلم آمده است :
" « سیدمحمد بطحایی » در 11 تیرماه سال جاری توافق نامه ای را با اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان در زمینه کنکور منعقد می کند .
جالب است که اتحادیه های انجمن های اسلامی دانش آموزان قراردادی را نیز با موسسه " مرات " در این زمینه منعقد کرده است .
بنا بر اظهار نظر صریح وزیر آموزش و پرورش ، این وزارتخانه از این موسسات 5 درصد بایت فعالیت هایشان در مدارس اخذ می کند .
یکشنبه 29 مهر 97 مدیرکل آموزش پرورش شهر تهران به اتفاق کلیه روسای مناطق و مشاورین به میزبانی یکی از موسسات معروف کنکور سفر یک روزه تهران تا کاشان را اجرا نمودند.
« صدای معلم » در این زمینه از مسعود ثقفی رئیس روابط عمومی شهر تهران توضیح خواست اما ایشان در مورد این موضوع اظهار بی اطلاعی می کند .
یکی از مسئولان واحد بازرگانی موسسه گاج به صدای معلم می گوید که این موسسه میزان مدیران آموزش و پرورش در هفته گلاب گیری کاشان در اردیبهشت ماه سال جاری بوده است .... "
هنوز وزارت آموزش و پرورش و به ویژه مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به این خبر واکنشی نشان نداده است .
« صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش انتظار دارد تا مطابق گفته های امروز خود با معلمان و جامعه آموزش و پرورش صادق بوده و اقدام جدی برای مبارزه با تزویر و دورویی در ستاد وزارت آموزش و پرورش را در دستور کار خویش قرار دهد .
آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش و آقای الهیار ترکمن معاون متوسطه به توصیه سازمان برنامه ،در صدد اجرای طرحی به نام " معلم تمام وقت" هستند. در فاز اول این طرح ساعت کار معلمان به 30 و در فاز دوم به 36 ساعت افزایش می یابد. این طرح قبل از هرچیز حاوی یک پیش فرض غلط است و آن اینکه گویا در حال حاضر که معلمان 24 تا 25 ساعت در هفته کار می کنند " تمام وقت " نیستند و کار معلمی کاری "نیمه وقت "یا "پاره وقت" است.
آقای بطحایی و الهیار از کارشناسان پژوهشگاه سوال کنند که چرا ساعت تدریس معلم در هفته 24 ساعت تعیین شده است؟
حتی اگر از جنبه رفاهی نگاه کنیم افزایش حقوق معلم به اصطلاح تمام وقت هر مبلغ و هر درصدی باشد بعد از دو سه سال در فیش حقوقی مستهلک می شود، اما 30 ساعت یا 36 ساعت تدریس هفتگی به عنوان ساعات کار گردن معلم می افتد و کم کم برای همه اجباری می شود.
در حال حاضر طبق قانون دبیر با 24 ساعت و معلم ابتدایی با 25 ساعت معلم "تمام وقت" محسوب می شوند. پس عنوان معلم تمام وقت با 30 یا 36 ساعت کار در هفته عنوانی جعلی است که می خواهند آن را جا بیاندازند. ظاهرا معیار جدید برای تعیین ساعت کار معلم ، معیار کارمندی یعنی 40 ساعت در هفته است. آقای بطحایی و الهیار در حال جا انداختن این بحث هستند که معلمی در حال حاضر شغلی نیمه وقت است و اگر معلمان خواهان حقوق برابر با کارمندان هستند باید نهایتا 36 ساعت در هفته کار کنند.
مبنای این بحث غلط است چون کار آموزشی و کار کارمندی از یک جنس نیستند. البته اگر وزارتخانه شرایطی فراهم کند که معلمان برای کارهای مطالعاتی و پژوهشی و ارتباط با اولیا و دانش آموزان 36 ساعت در مدرسه حضور داشته باشند قابل قبول است به شرط آنکه ساعت حضور معلم در کلاس تغییر نکند و شرایط مناسبی برای این حضور در حد یک صندلی و میز و کمد فراهم شود.
تبدیل معلم به ماشین تدریس و ضبط صوت آموزشی با بحث کیفیت بخشی آموزش تناقض دارد و به زیان دانش آموزان است.
طرح معلم تمام وقت که در سازمان مدیریت پرورده شده ، طرحی برای صرفه جویی در هزینه ها و جبران کمبود دبیر در حال و آینده است. اما مدیران آموزش و پرورش ناصادقانه آن را به عنوان طرح رفاهی برای معلمان معرفی می کنند.
حتی اگر از جنبه رفاهی نگاه کنیم افزایش حقوق معلم به اصطلاح تمام وقت هر مبلغ و هر درصدی باشد بعد از دو سه سال در فیش حقوقی مستهلک می شود، اما 30 ساعت یا 36 ساعت تدریس هفتگی به عنوان ساعات کار گردن معلم می افتد و کم کم برای همه اجباری می شود.
این طرح با تمام شعارهای وزیر در مورد مدرسه با نشاط و آموزش مهارتهای زندگی به جای تدریس خشک و خالی و.... و حقوق آموزشی دانش آموز هم در تناقض است.
مبنای این طرح فریب معلم و کاهش کیفیت آموزش است. هر معلمی که وارد این طرح شود به طور ضمنی پذیرفته است که معلم با 24 ساعت کار در هفته معلم "نیمه وقت" است و این حرف که معلمان چون کمتر از کارمندان کار می کنند پس حقوقشان هم باید کمتر باشد را تایید می کند.
با قبول این استدلال حقوق معلمان زمانی با کارمندان برابر می شود که 7 روز هفته و روزی 6 ساعت کارکنند!
کانال تلگرامی
حقوق مهر ماه فرهنگیان در حالی واریز شد که بازگشت دوباره سختی کار ، بازتاب های مختلف را در بین معلم ها به دنبال داشت.
این مبلغ از فروردین ماه امسال در حکم جدید افزایش سالانه حقوق حذف شده بود و علت آن را ایراد دیوان محاسبات مجلس شورای اسلامی عنوان کردند.
دیوان محاسبات ایراد گرفته بود که فرهنگیان به لحاظ شغلی در شرایط سختی کار نمی کنند و به تبع آن دریافت مبلغی با عنوان سختی شرایط محیط کار ، غیرقانونی است.
وزیر آموزش و پرورش هم در همان موقع بیان کرد که دیوان محاسبات از سال ها قبل به این مورد ایراد گرفته است و ما مجبور به اجرای حکم دیوان بودیم در غیر این صورت باید به دادگاه می رفتیم!
فارغ از این نکته که وزرای وزارتخانه ها برای افزایش حقوق کارکنان خود با رییس دولت و نمایندگان مجلس چانه زنی می کنند و امتیازات مختلف می گیرند اما متاسفانه این تحرک در بین وزیرهای آموزش و پرورش که در طول این سال ها بر سر کار آمده اند دیده نشده است!
کم کردن مبلغی از دریافتی معلم ها بدعتی جدید است که امسال به معضلات دیگر آنان اضافه شد.
فوق العاده سختی کار و کار در محیط های غیرمتعارف جزو احکام قانون مدیریت خدمات کشوری است که در بند ۳ ماده ۶۸ قانون مذکور به آن اشاره شده است و تا سقف ۱۰۰۰ امتیاز قابل پرداخت است یعنی با ضریب امسال تا ۱۸۷ هزار تومان قابل پرداخت است.
سقف پرداخت آن هم همانند سایر مواد قانون مدیریت خدمات کشوری بسته به وزیر هر یک از وزارتخانه ها دارد و در مورد وزارت آموزش و پرورش از ابتدای اجرای قانون که به نیمه دوم سال ۱۳۸۶ بر می گردد همواره سعی شده است حداقل ها را درحکم حقوقی فرهنگیان اعمال کنند و این مبلغ امسال برای سختی کاربه حدود ۲۲ هزار تومان می رسد! پیشنهاد می دهم که وزارت آموزش و پرورش با همکاری صندوق بازنشستگی کشوری هر سال یک ردیف حقوقی مندرج در حکم فرهنگیان را به مدت چند ماه قطع کنند و دوباره با تبلیغات فراوان آن را به جریان بیاندازند تا بدین وسیله هم افزایش ماه اول کسر شود و هم به معلم ها منت بگذارند که در فکر شما هستیم و در جهت احقاق حقوقتان شبانه روز تلاش می کنیم!
در مورد شرایط سختی کار معلم ها و اینکه معلم ها هم با توجه به کار روزانه خود شامل سختی کار می شوند یا نه روی سخن من نیست و در بحث دیگری به آن اشاره خواهم کرد.
مطلب فعلی تنها به حواشی حذف فوق العاده سختی کار و بازگشت دوباره آن می پردازد.
اواسط نیمه اول امسال که فرهنگیان احکام جدید خود را دریافت کردند و عده بسیاری از آنان متوجه حذف سختی کار شدند انعکاس های محدودی از طرف آنها در گروه های مختلف مجازی صورت گرفت و رسانه ها و مطبوعات به این موضوع وارد نشدند اما جالب اینجاست از مدتی قبل که زمزمه بازگشت مجدد این مبلغ به حکم فرهنگیان شدت گرفت تقریباً تمام رسانه ها و مطبوعات این بحث را پوشش دادند و طوری مطلب را به افکار عمومی منعکس کردند که گویی چند صد هزار تومان به حقوق معلم ها اضافه خواهد شد علت آن هم مصاحبه های مختلف مسئولان وزارت به خصوص جناب الهیارترکمن معاون پشتیبانی وزیر بود که بارها به تصمیم جدی برای برگشت دوباره این مبلغ به فیش معلم ها خبر می داد.
بر عکس سایر مؤسسات و وزارتخانه ها که افزایش های متعدد در طول سال برای کارمندان شان دارند و هیچ وقت هم رسانه ای نمی شود متأسفانه این تصمیمات در وزارت آموزش وپرورش و لو اندک هم باشد در بوق و کرنا اقدام می شود!
با تمام حرف و حدیث ها بالاخره فرهنگیان زمانی که فیش حقوقی مهر ماه خود را دریافت کردند متوجه شدند که بند مربوط به فوق العاده سختی شرایط کار به دریافتی آنان اضافه شده است ، اقدامی که مسئولان وزارت آن را در نتیجه تلاش و جدیت خودشان به نفع فرهنگیان قلمداد می کنند!
در این میان سوءاستفاده صندوق بازنشستگی کشوری از بازگشت دوباره این بند به حقوق معلم ها قابل تامل است.
صندوق بازنشستگی کشوری که در کمین نشسته تا هر گاه ریالی به حقوق معلم ها اضافه می شود ماه اول آن را با عنوان "کسرمقرری ماه اول "از حقوق آنان کسر کند این بار هم این کار را به موقع انجام داد و توانست طعمه را صید کند! اما به اشتباه!
اشتباه صندوق بازنشستگی کشوری اینجاست که خیال کرده این بند اضافه شده دریافتی جدید است در حالی که حقی بود که قبلاً در فیش حقوقی بود و چند ماهی بود قطع شده بود و دوباره به فیش حقوقی بازگشته است و از این بازگشت دوباره به احکام حقوق مبلغی کسر نمی شود.
صندوق بازنشستگی کشوری می خواهد خود را از بحران خارج کند آن هم به هر قیمتی شده و این بار از آب گل آلود ماهی گرفته است آن هم چه ماهی لذیذی که حتی صیاد مجوز صید هم ندارد!
چند روز پیش بود که معاون اول رییس جمهور گفت : ۸۰ درصد منابع صندوق های بازنشستگی را دولت تامین می کند.
البته باید از ایشان و کسانی که در گوش کارمندان می خوانند که صندوق های بازنشستگی ورشکسته هستند و در بحران قرار دارند این پرسش را کرد که حق بازنشستگی کارمندان که ماهانه کسر می شود و سود حاصل ازآن و همچنین سرمایه گذاری این مبالغ کلان کجا می رود؟!
با در نظر گرفتن این نکته که عده ای از معلم ها عضو صندوق تامین اجتماعی هستند که از آنان افزایش ماه اول کسر نمی شود می توان این محاسبه ساده را انجام داد که از فوق العاده سختی کار فرهنگیان در مهر ماه امسال صندوق بازنشستگی حداقل مبلغ ۱۸ میلیاردتومان به جیب زده آن هم پول مفت!
پیشنهاد می دهم که وزارت آموزش و پرورش با همکاری صندوق بازنشستگی کشوری هر سال یک ردیف حقوقی مندرج در حکم فرهنگیان را به مدت چند ماه قطع کنند و دوباره با تبلیغات فراوان آن را به جریان بیاندازند تا بدین وسیله هم افزایش ماه اول کسر شود و هم به معلم ها منت بگذارند که در فکر شما هستیم و در جهت احقاق حقوقتان شبانه روز تلاش می کنیم!
حال صندوق بازنشستگی کشوری مزه دلچسب آن را چشیده است اما از مبالغ کم شروع کرده تا معلم ها را محک بزند و گویا از این آزمایش سربلند بیرون آمده است!
در حکمها ردیف های متعدد دلچسب دیگری وجود دارد از جمله فوق العاده شغل یا حق شغل که برای صندوق مبلغ وسوسه انگیزی است و یا حق عائله مندی و حق اولاد یا حق مدیریت و.....هر سال می توان از طریق قطع یکی از آنها و برقراری مجدد آن بعد از چند ماه درآمد هنگفتی را با کسر کردن مقرری ماه اول به درآمدهای هنگفت صندوق بازنشستگی اضافه کرد!
با این مطلب یادداشت خودم را به پایان می رسانیم که وقتی فیش حقوقی مهر ماه را گرفتم و متوجه "کسرمقرری ماه اول "در مورد فوق العاده سختی کار شدم به کارمند مرتبط با این موضوع در اداره مراجعه کردم و قضیه را گفتم ایشان پاسخ دادند: زیاد حساس نشو! و همه چیز را زیر ذره بین نیانداز!
با خودم فکر کردم خوب است من هم قرص ضد حساسیت بخورم تا مثل این کارمند حساس نشوم!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
جمعی از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان سراوان در نامه ای که خطاب به نماینده این شهر نوشته و برای صدای معلم ارسال کرده اند خواهان توجه مسئولان این دانشگاه و وزارت آموزش و پرورش نسبت به مطالبات خود شده اند .
گروه گزارش/
وزیر آموزش و پرورش مدت ها است که شعار با مبارزه با مافیای کنکور و آموزش می دهد .
« صدای معلم » در نشست رسانه ای شنبه 31 شهریور می پرسد : ( این جا )
اگر مسئولان آموزش و پرورش واقعا معتقدند که فعالیت موسسات آموزشی آزاد باعث اخلال در فعالیت آموزشی و تربیتی وزارتخانه می شود چرا به جای سخنرانی در جمع معلمان یا دانش آموزان که تاثیری بر فعالیت این موسسات ندارد ، با استفاده از اختیارات قانونی خود در مصوبه 483 از جمله بند 3 مجوز فعالیت برخی از این موسسات را باطل اعلام نمی کنند و از نیروی انتظامی درخواست پلمپ مراکز این موسسات را نمی کنند؟
این همه درهم تنیدگی میان موسساتی که به اذعان وزارت آموزش و پرورش حتی مجوز تبلیغات در صدا و سیما را ندارند با مدیران آموزش و پرورشی که بعضا حتی نمایندگی این موسسات را بر عهده دارند دستگاه تعلیم و تربیت ما را به کجا خواهد برد ؟ اگر آموزش و پرورش مجوز فعالیت این گروه ها را باطل کند نیروی انتظامی هم موظف است که بر اساس مقررات اماکن ، مراکز فاقد مجوز را پلمپ کند.
چرا آموزش و پرورش موسسات و گردانندگان این موسسات را با طرح شکایت به دادگاه نمی کشاند؟
چرا به جای نامه ملتمسانه به رییس صدا و سیما به شورای نظارت بر صدا و سیما ، قوه قضاییه و مراجع قانونی شکایت نمی کنید؟
بعضی ها می گویند این یک جنگ زرگری است و حمله به مافیا فقط جنبه تبلیغی دارد.
وزیر آموزش و پرورش برای جبران ناتوانی خود در ایجاد تغییر در نظام آموزشی و پرورشی شعار بدون زمینه و پشتوانه ایجاد نشاط و حذف امتحان و مافیا می دهد.
مدارس در اختیار شماست.
مافیا را بیرون کنید و نشاط را برقرار نمایید. خارج از مدرسه هم به جای شعار ، از اختیارات قانونی وزارتخانه برای برخورد با موسسات آموزشی متخلف استفاده کنید."
بطحایی به جای پاسخ شفاف و قاطع به صدای معلم عنوان می کند که در حال " گفتمان سازی " است و تغییر این فرهنگ و تغییر این نگرش و تغییر این باور نیاز به یک گفتمان عمومی دارد...
اما همین وزیر آموزش و پرورش سرانجام اعلام می کند که زورش به مافیا نمی رسد .
آیا واقعا مافیای کنکور و آموزش این قدر قدرت مند و با نفوذ است ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش و مدیران زیردست ایشان آن گونه که در انظار و در سخنرانی ها در مورد اثرات مخرب این آزمون ها و موسسات داد سخن می دهند در پشت پرده نیز این چنین هستند ؟
مهر ماه سال 96 ، « محمدرضا پوردستمالچی » از کلیه مدیران و معاونین آموزشی مدارس تهران ( هر دبیرستان 2 نفر ) برای شرکت در ضیافت نهار در مجتمعی مجلل واقع در خیابان ملاصدرا دعوت می کند و آخر کار یک پکیج تبلیغاتی در اختیار آن ها قرار می دهد .
همین فرد که از مشاوران معروف کنکور می باشد دوشنبه 4 تیرماه در اردوگاه منظربه ( شهید باهنر ) وزارت آموزش و پرورش برای روسای ادارات مشاوره سراسر کشور سخنرانی می کند . ( این جا )
« سیدمحمد بطحایی » در 11 تیرماه سال جاری توافق نامه ای را با اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان در زمینه کنکور منعقد می کند . ( 1 )
جالب است که اتحادیه های انجمن های اسلامی دانش آموزان قراردادی را نیز با موسسه " مرات " در این زمینه منعقد کرده است .
بنا بر اظهار نظر صریح وزیر آموزش و پرورش ، این وزارتخانه از این موسسات 5 درصد بایت فعالیت هایشان در مدارس اخذ می کند .
یکشنبه 29 مهر 97 مدیرکل آموزش پرورش شهر تهران به اتفاق کلیه روسای مناطق و مشاورین به میزبانی یکی از موسسات معروف کنکور سفر یک روزه تهران تا کاشان را اجرا نمودند.
« صدای معلم » در این زمینه از مسعود ثقفی رئیس روابط عمومی شهر تهران توضیح خواست اما ایشان در مورد این موضوع اظهار بی اطلاعی می کند .
یکی از مسئولان واحد بازرگانی موسسه گاج به صدای معلم می گوید که این موسسه میزان مدیران آموزش و پرورش در هفته گلاب گیری کاشان در اردیبهشت ماه سال جاری بوده است .
بسیاری از این موسسات هفتگی در مدارس آزمون های مختلف برگزار می کنند .
حال پرسش « صدای معلم » این است که آیا واقعا زور وزیر آموزش و پرورش به این موسسات نمی رسد ؟
گفتمان سازی که وزیر آموزش و پرورش از آن صحبت می کند این گونه قرار است پیاده شود ؟
این همه درهم تنیدگی میان موسساتی که به اذعان وزارت آموزش و پرورش حتی مجوز تبلیغات در صدا و سیما را ندارند با مدیران آموزش و پرورشی که بعضا حتی نمایندگی این موسسات را بر عهده دارند دستگاه تعلیم و تربیت ما را به کجا خواهد برد ؟
پایان گزارش/
هفته سوم مهر سال جاری شاهد تحصنهای پراکندهای در گوشه و کنار برخی از مدارس کشور بودیم.
بازخوانی اعتراضات معلمان
معلمان دو دهه در حال اعتراض مدنی به وضعیت نامناسب معیشت و منزلت رو به تنزل خویش هستند.در فضای نسبتا باز دوران اصلاحات کانونهای صنفی با تأسی از سندیکاهای جهانی معلمان، یکی پس از دیگری مجوز فعالیت گرفته و با متشکل شدن کانونهای سراسر کشور تحصن های مقابل مجلس، ادارات کل آموزش و پرورش و سایر اشکال اعتراضات مدنی روز به روز رونق بیشتری مییافت.
با روی کار آمدن دولت مهرورز و تداوم اعتراضات مدنی معلمان، با تصمیم پادگانی یک شبه فاتحه تمام کانونهای صنفی فرهنگیان خوانده شده و اکثر دفاترشان پلمپ گردید. محافظه کاری اکثریت همکاران در خصوص پرداخت هزینه احتمالی اعتراض مدنی در اجابت درخواست مکتوب کردن مطالبات نیز جالب توجه بود. عموما اعتراضات از حد شفاهی و کلامی فراتر نمی رود
کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان که در برههای مسئولیت آن را به عهده داشتم نیز به بهانه نداشتن پروانه فعالیت تخته شد.
دوره هشت ساله احمدی نژاد برای تمام فعالین صنفی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دوره انقباضی محسوب میشود.
کانونهای صنفی نیز همانند احزاب و سندیکاها در حالت کمای نیمه تعطیل به سر کردند.در سال ۹۲ با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و ذوب شدن یخهای فضای سنگین امنیتی مستولی بر حوزههای فرهنگی و اجتماعی، کانونهای صنفی نیز از خواب زمستانی بیدار شده و با تشویق ضمنی دولتیها برای احیای کانونهای صنفی و به رسمیت شناخته شدن اعتراض معلمان توسط رئیس جمهور با اعتماد به نفس بیشتری به فعالیتهای صنفی پرداختند.
عمده فعالیت کانونهای صنفی در این دوران معطوف به عضوگیری جهت سازماندهی اعتراضات مدنی مشابه دهه هشتاد برای پیگیری مطالبات انباشته فرهنگیان بود.
صدور فراخوان های مکرر برای حضور چندین باره مقابل سازمانهای آموزش و پرورش و همچنین تحصن در مقابل خانه ملت، استانداریها و فرمانداریها حاصل متشکل شدن دیگر باره کانونهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور میباشد.
در دوره دوم دولت روحانی شاهد افول محسوس در خیلی از حوزهها من جمله حوزه آزادیهای مصرح در فصل سوم قانون اساسی هستیم. به نظر می رسد به دلایل مختلفی از جمله بحران ارزی، ناکامی نسبی در برجام و... در دوره دوم روحانی آستانه تحمل دولت سیر نزولی طی می کند.
متعاقب سیاستهای انقباضی دولت و نتیجتا بالا رفتن تدریجی هزینه فعالیتهای مدنی، دایره فعالیتهای صنفی نیز در حال تنگ تر شدن است. به طوری که به خاطر برخورد با اعتراضات مدنی با رویکرد ظهور و بروز بیرونی متحصنین در جلو خانه ملت و ادارات کل و... کانونهای صنفی بر آن شدند جهت پایین آوردن هزینه فعالیتها از یک طرف و متوجه کردن خانوادهها به مشکلات رو به تزایدشان از طرف دیگر شکل اعتراضات را عوض کرده و به جای اعتراض در ملاء عام در دفاتر مدارس متحصن شوند.
ویژگیهای اعتراضات اخیر
اعتراضات اخیر همکاران دارای ویژگی های مثبت و منفی چندی بود:
از ویژگیهای مثبت این دوره از تحصن ها علاوه بر پافشاری بر مشکلات معیشتی و منزلتی، حضور پررنگ بانوان و پخش عکسهای اعتراضی همکاران در شبکههای مجازی بود. همچنین اعتراض به فلسفه وجودی مدارس رنگارنگ و تبعیضهای روا و ناروا بر دانش آموزان در سیستم فعلی آموزش و پرورش نیز از نقاط قوت تحصن اخیر بود. به عبارتی جنبش نشسته صرفاً در اعتراض به معیشت و منزلت همکاران خلاصه نمیشد.
ویژگی منفی اعتراضات اخیر سپر بلا قرار دادن دانشآموزان بیگناه، جهت اجتناب از برخوردهای احتمالی خیابانی دولت همچون گذشته بود.همچنین در اعتراضات اخیر به دلیل تحصن در دفاتر مدارس و عدم حضور در کلاس، شکاف محسوسی بین همکاران اجرایی (مدیر، معاونین و...) با همکاران آموزشی ایجاد گردید.
بدون شک دو روز کنترل دانش آموزان بی معلم در کلاسها و حیاط مدارس توسط سه چهار نفر کاری شاق و طاقت فرسا بوده و حاصل آنها فروپاشی نظم و انضباط حاکم بر محیط آموزشی، درگیریهای فیزیکی بین دانش آموزان، شکسته شدن شیشه مدارس و آچمز شدن مدیر و معاونین از ناحیه مسئولین بالادستیِ منتظر و متوقع گزارشدهی و معرفی لیدرهای جریان از یک طرف و فشار و شلوغی دانش آموزان و اعتراض خانوادههایشان از طرف دیگر بود.
محافظه کاری اکثریت همکاران در خصوص پرداخت هزینه احتمالی اعتراض مدنی در اجابت درخواست مکتوب کردن مطالبات نیز جالب توجه بود. عموما اعتراضات از حد شفاهی و کلامی فراتر نمی رود.
ارزیابی و اثر بخشی تحصن اخیر از دید ناظرین بیرونی تحصن معلمان در ساعت موظفی، نوعی سپر بلا کردن و قربانی نمودن دانش آموزان برای رسیدن به مقاصد صنفی بوده و علاوه بر اختلاف افکنی بین همکاران صف و ستاد باعث بدبینی گسترده خانوادهها نسبت به جامعه فرهنگیان میگردد.
شایسته است تشکلهای صنفی فرهنگیان از کم و کیف و اثربخشی تحصن در دفاتر مدارس گزارشی واقعگرایانه تهیه و پس از پردازش و ارزیابی به اطلاع همکاران برسانند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید