صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

معلم تمام وقت و اتهام پراکنی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش

با توجه به سونامی بازنشستگی معلمان و کمبود معلم به تعداد 300 هزار نفر که از سال تحصیلی آینده تبعات برنامه ریزی غلط و سلیقه ای مدیران ناکارآمد این وزارتخانه از گذشته تا حال را به رخ همگان خواهد کشید می شد پیش بینی کرد که مقامات وزارت آموزش و پرورش و در راس آن علی الهیار ترکمن به تکاپو افتاده و بخواهند مسکنی برای گذار از وضعیت این موسسه ورشکسته بیابند .

حجم گزارش ها و یادداشت های انتقادی که در صدای معلم منتشر شده است شاید قابل مقایسه با هیچ رسانه دیگری نباشد .

به نظر می رسد راه حلی که این مقامات برای این " مساله " ابداع کرده اند بدترین و پر هزینه ترین روش برای عبور از بحران باشد و اجرای این طرح که اکنون به صورت مصوبه درآمده است "  کیفیت آموزش " در کلاس های پرجمعیت قبلی را به " صفر " خواهد رساند .

بسیار واضح و مبرهن است فرد و یا افرادی پشت میز نشین که تاکنون حتی 2 ساعت ابلاغ تدریس رسمی در کلاس های  متراکم مدارس دولتی را تجربه نکرده اند هضم این گونه شرایط و استرسی که به دانش آموز و معلم وارد می شود را درک نکنند .

معلم تمام وقت و اتهام پراکنی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش

هدف نهایی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی افزایش " بهره وری " با قرائت منحصر به فرد خودش است .

البته فرمول ایشان فقط برای معلمان و در حوزه " کلاس " می گنجد اما کافی است که این مقام محترم وزارتی از طبقه خود بیرون آمده و به این پرسش پاسخ دهد که واقعا وجود دو دایره ستادی به نام های " دفتر وزارتی " و " مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی " که وظایف شان و ماهیت و کارکردشان در بسیاری از موارد با همدیگر " هم پوشانی " دارند اساسا چه معنایی جز اتلاف و پرت منابع را می تواند به ارمغان بیاورد ؟

و یا فلسفه وجودی معاونت پرورشی در ستاد تا سطوح پایین هرم متمرکز این وزارتخانه  در " خوانش های مدرن تعلیم و تربیت " که آموزش یک مقوله و هویت یکپارچه تعریف و تبیین شده و اساسا قابل تفکیک نیستند چه معنایی می تواند داشته باشد جز ملاحظات ایدئولوژیک و نیز تزویر و دورویی که هویت اکثر مسئولان ستادی این وزارتخانه را به اشغال خود درآورده است و  جرات بیان آن را نداشته و در برابر این پرسش ها هیچ پاسخی ندارند .

معلم تمام وقت و اتهام پراکنی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش

ممکن است برخی از نیروهای ستادی عنوان کنند که فرضا چند صد نفر هم از این رویکرد " کوچک سازی و بهره وری واقعی " آزاد  شدند ؛ اما مساله اصلی به قوت خود باقی خواهد ماند .

در پاسخ باید گفت که حتی اگر یک نیروی زاید و یا معطل که خروجی خاصی در سیستم ندارد اگر در جای " درست " قرار گیرد فی نفسه ارزشمند است هر چند باور نگارنده بر این است که  اصولا " مدیریت منابع انسانی " در آموزش و پرورش تعریف نشده است وگرنه در یک فرمول ساده ؛ نسبت  13 میلیون دانش آموز در برابر یک میلیون پرسنل که سهم هر کلاس درس 13 نفر می شود نه کلاس های متراکم باید به یک فرمول تعدیل شده نزدیک می شد .

مدعای این گزاره سخنانی است که بطحایی روز چهارشنبه سوم آبان ماه 97  در جمع شركت كنندگان در دوره آموزش تامين مدرس راهبران برنامه تعالي مديريت مدرسه در باشگاه فرهنگيان تهران ایراد کرده است : ( این جا )

" مدیریت مدرسه باید مهمترین نقش را در فرآیند مدیریت نظام آموزش و پرورش ما داشته باشد. چون همه شما موقعیت اداری دارید عرض می کنم امروز ما در کشورمان منطقه آموزش و پرورشی داریم که دو هزار و پانصد نفر هم دانش آموز دارد. کل منطقه دو هزار و پانصد دانش آموز دارد و فقط این دو هزار و پانصد دانش آموز یک اداره آموزش و پرورش دارد و چهل پنجاه نفر پرسنل در آنجا مشغول به کارند. این چهل پنجاه تا پرسنل نمی گذارد مدرسه نفس بکشد اجازه نمی دهد مدیریت مدرسه رشد پیدا کند ! "

" ... بنده در حوزه ستادی سه هزار نفر پرسنل دارم. در سطح ادارات کل آموزش و پرورش در هر استانی دو اداره کل داریم به غیر از کانون پرورشی فکری که یک شرکت دولتی است و اداره کل نوسازی داریم و اداره کل آموزش و پرورش استان. هفتصد و شصت منطقه آموزشی و قریب پنجاه هزار نفر پرسنل داریم. این را از زبان کسی می شنوید که سی و پنج سال در سیستم آموزشی بوده است.

در ایام وزارت آقای حاجی من در شورای آموزش عالی آموزش و پرورش بودم . بخشنامه ای خیلی به سختی تهیه شد ، بیست و شش مورد داشت. چقدر خون و خونریزی شد. چه آدم هایی کشته شدند ، چه آدم هایی ترک کردند، چه آدم هایی خودشان را زدند ، که وا مصیبتا وا اسلاما! بیست و شش مورد طی یک بخشنامه ای تفویض شد به استان و منطقه و مدرسه !

معلم تمام وقت و اتهام پراکنی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش

سه چهار سال بعد از آن که من در کمیته مستند سازی وزارت خانه مشغول به کار بودم آمدم از روی ذوق بررسی کردم تا ببینم آن بیست و شش مورد و هزینه سنگینی که برای آن اتفاق افتاد چقدر هنوز وجود دارد و دیدم از آن بیست و شش مورد، شانزده موردش به سر خانه اولش برگشته است !

فقط ده مورد از آن بیست و شش مورد باقی مانده بود !

به امید خداوند این اقدام را انجام خواهیم داد و این کارها جرات و جسارت می خواهد !"

در وهله اول به خودم انتقاد می کنم. بنابراین اگر صحبت از کاهش تمرکز و کوچک سازی سیستم اداری و چابک سازی سیستم اداری می شود نه به خاطر این که سی هزار نفر کم کنیم ، بیست هزار نفر کسر کنیم . بیست هزار را ضرب در دو میلیون تومان در ماه ضرب در دوازده ماه در سال  ...

نه ! خواسته این نیست ! تا زمانی که در سلسله مراتب و ساختار سازمانی یک چنین لایه قطوری داشته باشید اصلا مدرسه رشد نمی کند تا بتواند توانایی تصمیم گیری پیدا کند. مدرسه به بلوغ نمی رسد ! "

ماندن در وزارت و کنار آمدن با این نمایندگان برای به حداقل رساندن ریسک " استیضاح " شاید مهم ترین دغدغه و دکترین وزیر فعلی آموزش و پرورش باشد

شاید بهتر باشد وزیر آموزش و پرورش گزارشی از پیشرفت کار را در این موارد به اطلاع افکار عمومی برساند .

اما استدلال های الهیار ترکمن در خصوص منتقدان این مصوبه قابل تامل است .

" الهیار ترکمن در آخرین اظهار نظر و در واکنش به انتقادات وارده به طرح معلم تمام وقت که منتقدان بر این اعتقادند که این طرح یک طرح انحرافی است در گفت و گو با میزان می گوید :

 اگر بزرگواران این طرح را مطالعه کنند از زیر و بم آن آگاه می‌شوند. منتقدان به دنبال این هستند که اقتدار خود در فضای رسانه حوزه آموزش و پرورش را داشته باشند.

این طرح توسط وزارت آموزش و پرورش، وزیر آموزش و پرورش، شورای توسعه مدیریت و شورای حقوق و دستمزد تهیه شده است ؛ آیا امکان دارد این سه نهاد یک طرح انحرافی را تهیه کنند.

این گونه انتقادات غیر مستند، غیر علمی و غیر کارشناسی است. دوستان فقط به خاطر اینکه می‌خواهند عریضه خالی نباشد حرفی بزنند.

وی با بیان اینکه تمام کسانی که در حوزه آموزش و پرورش فعالیت می‌کنند باید دغدغه‌ معلم را داشته باشند افزود: باید از ظرفیت‌های فرهنگیان درست استفاده کنیم که صرفه و صلاح معلمان تامین شود. هدف غایی و نهایی آموزش و پرورش معلم است که معلم تمام وقت در این راستا است.

معلم تمام وقت و اتهام پراکنی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش

آقای الهیار ترکمن قبل از جلوس بر صندلی معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش بیش از 23 سال  رئیس امور آموزش و پرورش عمومی و فنی و حرفه ای در سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به عنوان یک " نهاد بالادستی " بوده است .

آیا ایشان که خودشان را  کارشناس و خبره در این حوزه می دانند از دو دهه قبل پیش بینی نمی کردند که زمانی وزارت آموزش و پرورش دچار بحران کمبود معلم خواهد شد و باید در این زمینه از قبل برنامه ریزی و مدیریت می کردند ؟

این فرمول شامل همه روسا ، مقامات و پشت میز نشینانی می شود که از ابتدا در این سیستم مدیریت و مسئولیت داشته اند .

پس می توان نتیجه گرفت که این افراد باید در برابر  ناکارآمدی سیستم و همه بحران های آن به جای آن که ژست " طلبکارانه " گرفته و منتقدان را بی سواد و ناآگاه  خطاب کنند در مورد عملکرد گذشته خویش پاسخ گو باشند .

طراحان این طرح عامدا و آگاهانه از روان شناسی اجتماعی جامعه در مورد نگرش مردم نسبت به حجم تعطیلات معلمان بهره جسته و با علم کردن نام " معلم تمام وقت " ضمن صحه گذاشتن ضمنی بر این تصورات و توهمات عوام فریبانه این پیام را به جامعه القا کرده و می کنند که  علت کمبود حقوق  معلمان نیمه وقت بودن و یا  پاره وقت بودن آنان است و این طرح می خواهد که معلم همانند سایر کارمندان تمام وقت باشد .

اساس این نگرش نگاه " کارمندی " به حرفه معلمی است .

در حالی که تعریف " معلم حرفه ای " با پیش فرض های این مقامات و حتی جامعه همخوانی ندارد هر چند این ایراد بر بسیاری از معلمان نیز وارد است که در این مدت نتوانسته و یا نخواسته اند ارزش افزوده " آموزش " را  در جامعه به نمایش گذارده و به دنبال نهادینه ساختن فرهنگ پرسشگری و مطالبه گری مسئولانه باشند .

معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی تاکنون بر " کاملا داوطلبانه و اختیاری " بودن این مصوبه تاکید کرده است .

ظاهر این حرف درست و منطقی است .

اما اگر فرضا فردا همین آقایان با لابی و نفوذی که در سازمان برنامه و بودجه و ... دارند بندی را در لایحه رتبه بندی معلمان به تصویب برسانند که رتبه بندی شامل معلم تمام وقت می شود و... چه می توان کرد ؟

و اما نکته مهم تر که در این بحث ها مغفول مانده است فقدان اعتماد معلمان به این افراد ستادی و مقامات وزارتی و البته سایر مسئولان است .

وزارت آموزش و پرورش و سایر مسئولان تاکنون نسبت به انتقاد معلمان در مورد " افزایش 2 ساعت " کار معلمان در زمان وزارت علی اکبر پرورش پاسخی نداده اند . ( این جا )

معلم تمام وقت و اتهام پراکنی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش

انتظار این بود که پس از پایان جنگ مسئولان آن را به حالت قبلی برگردانند اما ظاهرا نه آنان پی گیر بودند و نه برای سال ها معلمان اعتراض جدی و قابل توجه نسبت به این " عمل غیرقانونی " داشتند و این " قانون نانوشته " بدون آن که در هیچ مرجع قانون گذاری به تصویب برسد به معلمان تحمیل شد .

این آزمونی برای اثبات صداقت مقامات فعلی وزارت آموزش و پرورش است .

ماجرای کاهش سختی کار معلمان و بازگشت آن هنوز فراموش نشده است .

جهت یادآوری به بخشی از گزارشی که در نشست پرسش و پاسخ من و آقای الهیار در دبیرستان البرز به مناسبت ارائه دستاورهای یک ساله بطحایی برگزار شده بود اشاره می کنم : ( این جا )

" آقای الهیار !

سیاست اصلی دولت خرید خدمات از بازار آزاد و توسعه مدارس غیردولتی است. شما و آقای بطحایی بارها اعلام کرده اید که  قیمت تمام شده خدمات آموزشی در بخش دولتی بیش از 3 برابر بخش خصوصی است. چرا شما این سیاست را دنبال نمی کنید ؟

چرا این را صریح و شفاف به جامعه و معلمان اعلام نمی کنید ؟

مطابق قوانین ؛ چهار گروه برای مستمری سقفی برایشان پیش بینی نشده است . پیشنهاد من به الهیار ترکمن و سایر مقامات و دست اندرکاران وزارت  بطحایی آن است که در اسرع وقت به جای تحقیر منتقدان که متاسفانه به یک فرهنگ غالب سازمانی در این وزارتخانه تبدیل شده است  به پرسش های این وزیر اسبق آموزش و پرورش که ژستی " طلبکارانه " گرفته پاسخ دهند  و منتظر نوشته ها و یا نقدهای بنده و سایر معلمان منتقد در مورد ایشان ننشینند

این 4 گروه عبارتند از :

قضات ، دیوان محاسبات کشور ، کادر سیاسی وزارت امور خارجه ، اعضای هیات علمی دانشگاه ها .

3 گروه اول " جایگاه حاکمیتی دارند .

گروه چهارم هم به روز و با توسل به " رانت " خودش را حاکمیتی کرده است .

وضعیت آموزش و پرورش و معلمان هم این وسط مشخص نیست !

برخی می گویند حاکمیتی است و بعضی دیگر غیرحاکمیتی .

نمی دانیم چه کاره ایم !

لابد با استفساریه ای بگیریم تا وضعیت مان مشخص شود .

معلم تمام وقت و اتهام پراکنی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش

آقالی الهیار !

معلمان در زمستان سال 85 جلوی مجلس جمع شدند ، اعتراض کردند و هزینه ها دادند برای این که " قانون مدیریت خدمات کشوری " که قبلا استرداد شده بود قانون شده و اجرا شود .

بابت تصویب آن خیلی ها هزینه دادند ...

خودتان می دانید و مستحضر هستید همه گروه ها و نهادها و وزارتخانه ها به نوعی سعی کردند خودشان را از شمول این قانون خارج کنند .

به نظر می رسد تنها گروهی که مانده اند ؛ " معلمان " هستند . بسیار واضح و مبرهن است فرد و یا افرادی پشت میز نشین که تاکنون حتی 2 ساعت ابلاغ تدریس رسمی در کلاس های  متراکم مدارس دولتی را تجربه نکرده اند هضم این گونه شرایط و استرسی که به دانش آموز و معلم وارد می شود را درک نکنند

همیتن قانون هم برای معلمان درست و کامل اجرا نمی شود .

" دیوان محاسباتی " که  در داخل خودش سقفی برای پرداخت مستمری ندارد آمده و  سختی کار من معلم را حذف کرده است !

چرا ؟

به بهانه های مختلف ...

و شما هم به عنوان معاون این وزارتخانه آمدید و دقیقا حرف آن ها را تحویل معلمان دادید بدون آن که کوچک ترین اعتراضی و یا کوچک ترین دفاع منطقی از معلمان بکنید که :

آقا !

در این شرایط سخت اقتصادی و با این وضعیت اصلا منطقی و عقلانی است که فرضا درصدی از حقوق معلمان را کم کنید ؟

( کاری به میزانش ندارم )

این کار اصولا با عقل سازگار است و به مصلحت بوده است ؟

و شما هم گفته اید این حکم ها و کسری ها را جبران می کنید .

آقای الهیار !

آیا شما در این زمینه و به خاطر عملکردتان خود را مدیون و وام دار معلمان نمی دانید ؟

آیا این دیوان محاسبات با آن وضعیتی که گفته شد حاضر است خود را حتی یک لحظه به جای " معلمان " بگذارد ؟ "

معلم تمام وقت و اتهام پراکنی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش

 پاسخ معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی :

دقیقا به نکات مهمی اشاره کردید .

مسائلی که دغدغه خیلی از کسانی است که در حوزه تعلیم و تربیت صاحب نظرند . فرمول ایشان فقط برای معلمان و در حوزه " کلاس " می گنجد اما کافی است که این مقام محترم وزارتی از طبقه خود بیرون آمده و به این پرسش پاسخ دهد که واقعا وجود دو دایره ستادی به نام های " دفتر وزارتی " و " مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی " که وظایف شان و ماهیت و کارکردشان در بسیاری از موارد با همدیگر " هم پوشانی " دارند اساسا چه معنایی جز اتلاف و پرت منابع را می تواند به ارمغان بیاورد ؟

این جور نیست که اصلا  این ها غفلت شده باشد و یا به آن ها توجه نشود .

من از سوال آخر شروع می کنم .

ببینید بحث سختی کار زمانی که در قانون استخدام کشوری بود درصدی بود که برای آموزش و پرورش 10 درصد مشخص شده بود .

وقتی که به قانون مدیریت خدمات کشوری تبدیل شد " امتیازی " شد .

در ماده 68 جزء 3 اگر اشتباه نکنم یک جایی گذاشته اند برای  کار در محیط های سخت و نامتعارف که مصادیق هم داشت و سقف باید 1000 امتیاز هم داشته باشد تا این کار انجام شود .

آن موقع گروهی که 10 درصد را در آموزش و پرورش می گرفتند معادای سازی کردند و 120 امتیاز برایشان برقرار شد و به آن ها ابلاغ شد .

سال بعد شورای توسعه مدیریت وقت یک مصوبه ای را برای آموزش و پرورش و همچنین سایر دستگاه های اجرایی گذراند که این سختی کار را به همه کارکنانشان تسری دهند .

این را آموزش و پرورش اجرا کرد .

کسی که 120 امتیاز را از قبل داشت 120 امتیاز مجدد گرفت شدن 240 امتیاز و کسی هم نداشت برایش 120 امتیاز برقرار شد .

سال 91 دیوان عدالت اداری ورود پیدا کرد و گفت آقای آموزش و پرورش راه را اشتباه رفته اید !

این مصوبه ای که اجرا کردید خلاف قانون است . و یا فلسفه وجودی معاونت پرورشی در ستاد تا سطوح پایین هرم متمرکز این وزارتخانه  در " خوانش های مدرن تعلیم و تربیت " که آموزش یک مقوله و هویت یکپارچه تعریف و تبیین شده و اساسا قابل تفکیک نیستند چه معنایی می تواند داشته باشد جز ملاحظات ایدئولوژیک و نیز تزویر و دورویی که هویت اکثر مسئولان ستادی این وزارتخانه را به اشغال خود درآورده است و  جرات بیان آن را نداشته و در برابر این پرسش ها هیچ پاسخی ندارند

به دنبال آن در مستشاری 1 و 3 دیوان محاسبات کشور موضوع مطرح شد .

آن جا هم تایید شد که  آقا راه را اشتباه رفته اید .

از 91 رفت تا 92 و 93 .

در سال 94 به محکمه تجدید نظر دیوان محاسبات رفت با وجود آن که مستشاری دیوان به شما اعلام کرد راه را اشتباه رفته اید اما چرا اقدامی نمی کنید ؟

محکمه تجدید نظر تایید کرد که اقدام آموزش و پرورش در این شکل از برقراری سختی کار اشتباه بوده است .

از دفتر وزیر گرفته تا دورترین نقاط کشور چه آن که آموزگار ابتدایی و چه آموزگار استثنایی است و چه آن که در نقاط محروم همه این 120 امتیاز را گرفته اند .

در چندین جا اجرای غیرقانونی این کار تایید شد تا این که در سال 96 برای 3 تا از مدیران کل استان ها حکم جلب صادر شد ... "

« صدای معلم : زمانی که این مصوبه ملغی شد چنین نوشت : ( این جا )

صدای معلم در نشست رسانه ای که در نمایشگاه ارائه دستاوردهای وزارت آموزش و پرورش و در دبیرستان البرز برگزار گردید اعتراض شدید خود را نسبت به کاهش فوق العاده سختی کار معلمان اعلام کرده بود .

در حالی که تعریف " معلم حرفه ای " با پیش فرض های این مقامات و حتی جامعه همخوانی ندارد هر چند این ایراد بر بسیاری از معلمان نیز وارد است که در این مدت نتوانسته و یا نخواسته اند ارزش افزوده " آموزش " را  در جامعه به نمایش گذارده و به دنبال نهادینه ساختن فرهنگ پرسشگری و مطالبه گری مسئولانه باشند  « علی الهیار ترکمن » در حال حاضر و در حالی بازگشت سختی کار معلمان را به تصویب شورای توسعه مدیریت احاله داده است که در نشست رسانه ای عنوان کرده بود که مستشاری 1 و 3 دیوان محاسبات کشور رای به حذف آن داده است .

معلمان از خود می پرسند چگونه یک مصوبه پس از سال ها " غیرقانونی " تلقی شده  و از حقوق معلمان کسر می شود و دوباره بدون هیچ گونه توضیحی بر می گردد ؟

الهیار ترکمن ابتدا در مورد طرح معلم تمام وقت چنین می گوید : ( این جا )

" ...رایزنی‌ها با سازمان امور اداری و استخدامی انجام‌ شده است و طرح نهایی به‌عنوان معلم تمام‌وقت در دو شورای حقوق و دستمزد و شورای توسعه مدیریت تصویب شد و کلیات آن این است که اگر یک فرهنگی 6 ساعت بیشتر از ساعت موظفی تدریس بکند به فوق‌العاده ویژه اش 25 درصد اضافه خواهد شد " .

اما بعدا می گوید :

" در بررسی که ابتدا برای طرح معلم تمام وقت داشتیم، افزایش 25 درصدی حق شغل و شاغل مطرح شد که پس از آن تصمیم گرفتیم آن را به 18 درصد افزایش فوق‌العاده ویژه تبدیل کنیم که رقم بیشتری را شامل می‌شود و با مساعدت شورای توسعه مدیریت و شورای حقوق و دستمزد توانستیم آن را به فوق العاده ویژه تبدیل کنیم که مبلغ ریالی و امتیازات بیشتری را در مقایسه با حق شغل و شاغل دارد."

و یا سخنان و قول های مکرر و خلف وعده ایشان در مورد پرداخت پاداش بازنشستگان و سایر مطالبات ...

آیا معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش بهتر نیست به جای تحقیر معلمان منتقد و یا بی سواد و غیرکارشناس خطاب کردن آنان به این نظرات و موضوعات پاسخ دهد ؟

معلم تمام وقت و اتهام پراکنی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش

« حمیدرضا حاج بابایی » رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس فعلی به تازگی در تسنیم گفته است :

" یکی از مشکلات آموزش و پرورش اعداد و ارقام است فکر می‌‌کنید بن‌بست فعلی از کجا ایجاد شد؟ سال 92 که بنده وزارت آموزش و پرورش را تحویل دادم فردی که وزیر آموزش و پرورش شد گفت، 150 هزار معلم مازاد داریم و در جایی دیگر خطاب به سازمان برنامه و بودجه گفت، 350  هزار نیروی مازاد داریم و آموزش و پرورش را می‌توان با 700 هزار نفر اداره کرد این نوع نگاه باعث شده در حال حاضر 194 هزار نفر کمبود معلم داشته باشیم، این چه نوع ارائه  آمار و ارقام است؟ "

 پیشنهاد من به الهیار ترکمن و سایر مقامات و دست اندرکاران وزارت  بطحایی آن است که در اسرع وقت به جای تحقیر منتقدان که متاسفانه به یک فرهنگ غالب سازمانی در این وزارتخانه تبدیل شده است  به پرسش های این وزیر اسبق آموزش و پرورش که ژستی " طلبکارانه " گرفته پاسخ دهند  و منتظر نوشته ها و یا نقدهای بنده و سایر معلمان منتقد در مورد ایشان ننشینند .

هر چند می دانم و مطمئن هستم که بطحایی و الهیار ترکمن و سایر ستادی ها وارد چالش با او نخواهند شد .

ماندن در وزارت و کنار آمدن با این نمایندگان برای به حداقل رساندن ریسک " استیضاح " شاید مهم ترین دغدغه و دکترین وزیر فعلی آموزش و پرورش باشد .

منتشرشده در یادداشت

کمیت و کیفیت گرایی در دانشگاه فرهنگیان

 این روزها که وزارت آموزش و پرورش با مشکل کمبود نیروی انسانی دست به گریبان است، مدیریت فعلی این نهاد در کنار طرح های ابتر گذشته همچون «رتبه بندی معلمان» دست به ابتکارات خلق الساعه چون «طرح معلم تمام وقت» می زند تا شاید به صورت مقطعی مرهمی بر زخم عمیق نابه سامانی در نظام آموزش و پرورش بگذارد و با تلاش بسیار از این مسیر ناهموار بگذرد.

این گذاشتن و گذشتن سالهاست که طریق معمول برنامه های مدیریتی سیاسیون شده است و حاصل آن می شود هجوم نقدهای تیم های تازه وارد به مدیران گذشته بدون اینکه خود برنامه راهبردی مشخص و کاربردی ارایه دهند و در نهایت به محض ورود یا به وقت خطر، اقدام به اجرای ضربتی برنامه های ناگهانی و بدون پشتوانه پژوهشی و ارزشیابی شده می کنند تا آنها نیز از مخمصه مدیریتی که در آن افتاده اند، بگذارند و بگذرند.

در تمام این سال هایی که دانشگاه فرهنگیان در کنار مراکز تربیت معلم تاسیس شد تا به عنوان متولی تامین نیروی متخصص برای آموزش و پرورش باری از دوش این نهاد عظیم الجثه بردارد انتظار نمی رفت بعد از هفت سال از تاسیس این دانشگاه همچنان مشکل کمبود نیروی انسانی دغدغه اصلی آموزش و پرورش باشد، گویی کوچکترین قدمی برای حل این معضل در گذشته برداشته نشده است.

مدتی قبل حسین خنیفر، که توانسته است بعد از7 سال بلاتکلیفی سرپرستی دانشگاه فرهنگیان، به عنوان اولین رییس این دانشگاه معرفی شود در گفت و گو با خبرگزاری «میزان» خبر از جذب حداکثری دانشجو در این دانشگاه می دهد و با نقد سرپرست قبلی این دانشگاه می گوید: « در سال ۹۱ تعداد دانشجوی جذب شده ۲۱ هزار نفر بودند که با یک شیب تند و نزولی این تعداد در سال ۹۲ به ۱۵ هزار نفر سال ۹۳ به ۱۱ هزار، سال ۹۴ به ۹ هزار، سال ۹۵ به ۶ هزار و در سال ۹۶ این تعداد به ۳ هزار نفر کاهش یافت.

مسئولین سابق دانشگاه باید پاسخ دهند که چرا میزان جذب سیر نزولی را طی کرده است؟ معتقدیم وقتی ظرفیت ۲۵ هزار نفر خالی باشد در ۱۶ رشته، ۳۱ استان و در ۹۸ پردیس و مرکز، می‌توان آموزش داد و غنی سازی کرد.»

از همین رو پیگیر این سوال شدیم تا از «محمود مهرمحمدی» جویا شویم که چرا در همه این سال هایی که مسئولیت سرپرستی دانشگاه را برعهده داشته اند نه تنها اقدامی برای تامین حداکثری دانشجو نکرده اند بلکه این روند سیر نزولی نیز داشته است. پاسخ ایشان را در این گفت و گو می خوانید:

موافق جذب حداکثری دانشجو در دانشگاه فرهنگیان هستید؟ اکیدا به صاحب نظران و اعضای هیات علمی به ویژه به رشته های حوزه تعلیم و تربیت و تربیت معلم توصیه می کنم از توجه نسبی که طی سالهای اخیر بعد از یک دوره خاموشی مطلق در دانشگاه های کشور نسبت به مساله تربیت معلم ایجاد شد، پاسداری شود و دانشگاهیان و و بویژه دانشگاه های علوم تربیتی از توجه و مسئولیت ملی منصرف نشوند و عقب نشینی نکنند

توسعه کمی محملی برای اثبات خدمت و محدود کردن آن مبنایی برای اثبات خیانت نیست. عکس این قصه به نظر می رسد با واقعیت سازگارتر باشد. دانشگاه فرهنگیان برای تربیت نسل جدید معلمان جهت تربیت در تراز دانشگاهی و جایگاهی بالاتر از گذشته و آنچه در مراکز تربیت معلم اتفاق می افتاد، تاسیس شده است.

کجاست اکنون نشانه های بالاتری از تراز دانشگاهی تربیت معلم و اگر نشانه هایی از این سطح کیفیت را می توان سراغ گرفت بد نیست به آن اشاره کنیم و بعد بر طبل کمیت بکوبیم.

اگر نشانه هایی باشد مربوط به پی ریزی اصلاح روندهای غلطی است که در زمان تاسیس دانشگاه فرهنگیان به چشم می خورد. از جمله اصلاح برنامه های درسی کهنه و فرسوده و طراحی برنامه های روزآمد و مطابق با سند تحول بنیادی و تحولات بین المللی که البته در اجرا هنوز با آنچه در سند برنامه درسی جدید آمده فاصله بسیار داریم اما، این جزو دستاوردهای پیشین دانشگاه است. به چالش کشیدن برنامه های مدیریتی پیشین دانشگاه خوب است اما بهتر است این چالش در ریل و بر مبنای کیفیت باشد. یعنی مدیریت جدید مطالبه کیفیت را مبنای پرسشگری خود قرار دهد تا مطالبه کمیّت. گرچه مطالبه کمیّت هم کار خلافی نیست و کار نابه جایی نیست اما نه به قیمت نادیده انگاشتن مطلق مساله کیفیت و ای کاش در توضیحات مدیریت فعلی دانشگاه فرهنگیان مساله کیفیت از برجستگی و از جایگاه بالاتری برخوردار باشد و یگانه افتخار دانشگاه فرهنگیان هرگز افزایش کمیّت نباشد و تنها محل پرسش از کیفیت مدیریت قبلی مربوط به کاهش کمیّت و ظرفیت دانشگاه نباشد.

این باز یکی از همان کج فهمی هایی است که من امیدوارم اصلاح شود و جلوی توسعه کمّی واحدهای تربیت معلم که حتی در سطح دبیرستان های خوب کشور امکانات ندارند، باید گرفته شود

در زمانی که سرپرستی دانشگاه فرهنگیان را برعهده داشتید و البته فرصت کوتاهی نبوده اقدامی جدی در جهت حل مشکل نیروی انسانی آموزش و پرورش انجام شده است؟

در مورد کمیّت به عنوان مدیر قبلی دانشگاه بخواهم توضیح دهم می گویم که بخش محدودیت پذیرش خارج از کنترل مدیریت دانشگاه بوده و مسئولیتش طبق اساسنامه برعهده ستاد آموزش و پرورش است که ستاد در تعاملاتش با سازمان مدیریت و سازمان امور اداری و استخدامی نتوانسته آن ظرفیتی که نیاز آموزش و پرورش بوده است، بگیرد.

نکته دیگر اینکه در دوران ما برای تامین کمیّت مورد نیاز و برای اینکه نشان دهیم نسبت به تامین معلم مورد نیاز حسب وظیفه قانونی حساسیت داشته ایم اقدام طراحی دوره مهارت آموزی یکساله را شاهد هستیم که جزو ابتکارات مدیریت قبلی است. اگر این ابتکار مدیریت قبلی که در اختیار دانشگاه فرهنگیان قرار گرفت را در نظر بگیریم در مجموع تعداد معلمانی که توسط دانشگاه فرهنگیان هرساله به آموزش و پرورش کشور تقدیم شدند بالغ بر بیست و چند هزار نفر بوده است که همه این ها نکاتی است که در پاسخ به پرسش مستمرو به یک معنا، تامل برانگیز مدیریت فعلی دانشگاه مبنی بر اینکه پاسخ دهند چرا کمیّت تا این اندازه محدود شده بود و نکاتی است که می توان گفت و از باب اینکه پرسش کنونی مدیریت دانشگاه رابدون پاسخ نگذارم باید این توضیحات را می دادم.

آرزو می کنم دانشگاه فرهنگیان هم در کمیّت و هم در کیفیت توفیق هایی کسب کند اما هرکجا کمیّت مزاحمتی برای کیفیت ایجاد کند که قطعا با شرایط کنونی دانشگاه ایجاد می کند، من بدون تردید و درنگ موضع خودم را در حمایت از معلم با کیفیت و تراز دانشگاهی اعلام می کنم و هرگز تن به افزایشی که معلمان بی مایه به سمت آموزش و پرورش گسیل کند، نمی دهم.

کمیت و کیفیت گرایی در دانشگاه فرهنگیان

در زمان مسئولیت شما برای تامین این کیفیتی که مطرح کردید چه اقدام جدی انجام شده است؟

مدیریت قبلی دانشگاه فرهنگیان در جهت تامین کیفیت، نقشه جامع دانشگاه را نوشت و به تصویب هیات امنا رساند که این مهم یکی از دستاوردهای آن دوره دانشگاه فرهنگیان تلقی می شود.

البته این روزها این برنامه جامع مورد بی مهری قرار گرفته است و یکی از فرازهای مهمش در جهت احیای کیفیت، توسعه ندادن کمّی مراکز تربیت معلم یا واحدهای وابسته به دانشگاه فرهنگیان است که متاسفانه امسال باز در جهت همان اصرار به افزایش ظرفیت زیر پا گذاشته است.

واحدهای متعددی که فاقد حداقل ها هستند در مناطق محروم کشور تاسیس شده و با این فرض که این اقدام به نوعی در راستای تامین عدالت است و در راستای سهمی برای همه استان ها از نظام تربیت معلمان است.

به نظر من این تصور نسبت به عدالت تصور باطلی است و عدالت برای تامین بهترین نیروها در مناطق محروم باید اتفاق بیافتد و این الزاما در راستای تربیت معلم با کیفیت نازل درمناطق محروم و در محیط هایی که دارای استاندارد لازم نیستند، اتفاق نمی افتد.

این باز یکی از همان کج فهمی هایی است که من امیدوارم اصلاح شود و جلوی توسعه کمّی واحدهای تربیت معلم که حتی در سطح دبیرستان های خوب کشور امکانات ندارند، باید گرفته شود.

این را هم باید اضافه کنم که در برنامه راهبردی پیش بینی شده بود که حدود ده هزار نفر از طریق کنکور سراسری، دانشجو - معلم بپذیریم و اینکه این تعداد دانشجو- معلم پذیرفته نشده و در سال 96 به تعداد 4 یا 5 هزار نفر رسیده، خارج از اراده مدیریت دانشگاه بوده است و معطوف و مربوط است به تعاملات نافرجامی که میان ستاد آموزش و پرورش و دستگاه متولی اعطای ردیف استخدامی وجود داشته و از مسئولیت مدیران دانشگاه کاملا خارج هست. مدیریت دانشگاه با توجه به آنچه در برنامه راهبردی آمده است اراده اش براین بود که حسب برنامه سالانه ده هزار نفر از طریق کنکور سراسری دانشجو معلم جدید بپذیرد.

 

انتظار شما از استادان و دانشگاهیان برای نقش آفرینی در حوزه تربیت معلم چیست؟

من اکیدا به صاحب نظران و اعضای هیات علمی به ویژه به رشته های حوزه تعلیم و تربیت و تربیت معلم توصیه می کنم از توجه نسبی که طی سالهای اخیر بعد از یک دوره خاموشی مطلق در دانشگاه های کشور نسبت به مساله تربیت معلم ایجاد شد، پاسداری شود و دانشگاهیان و و بویژه دانشگاه های علوم تربیتی از توجه و مسئولیت ملی منصرف نشوند و عقب نشینی نکنند.

خوشبختانه در سالهای اخیر و برای اولین بار توجه به مساله تربیت معلم در دانشگاه های کشور دغدغه شد و رساله های دکترایی که در همین 4 یا5 سال اخیر با محوریت مسائل مرتبط با تربیت معلم وجود دارد، بسیار امید آفرین است.

همچنین رخدادهای علمی و فعالیت های علمی دیگری که مربوط به این حوزه است. صرف نظراز اینکه همکاران دانشگاهی من و صاحبنظران و استادان با پدیده دانشگاه فرهنگیان موافق هستند یا خیر، حوزه ای به نام تربیت معلم را نمی توانند برعهده فراموشی بسپارند و در اندیشه ورزی و فراهم کردن بسترهای مناسب دست اندرکاران اجرایی نبایستی غفلتی صورت گیرد و دانشگاهیان به این ترتیب حجت را بر کارگزاران و مسئولان و متولیان امر تمام می کنند.

روزنامه شرق


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

کمیت و کیفیت گرایی در دانشگاه فرهنگیان

منتشرشده در گفت و شنود

گروه گزارش/

برای نخستین بار « حسین خنیفر » رئیس دانشگاه فرهنگیان از 3 ساله شدن دوره کارشناسی در این دانشگاه خبر داد . ( این جا )

خنیفر از سه برابر شدن ظرفیت پذیرش دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان از امسال خبر داده و گفته است: این میزان نسبت به سال قبل ۷۰ درصد افزایش یافته است .

چندی پیش « فرشته آل حسینی » دانش‌ آموختة فلسفة تربیت و عضو انجمن فلسفة تعلیم و تربیت ایران در مقاله ای در صدای معلم با عنوان : ( این جا )

" سرگردانی و بحران هویت در دانشگاه فرهنگیان ...برای یکبار هم که شده، برای رهیدن از سرگردانی و تغییر تقدیرش به جای «جا» در باب «جایگاه»‌اش بیندیشد، و به‌جای پافشاری به بازی‌کردن در زمین دیگری و پاک‌باختن (باختن سرمایة مادی و معنوی خود)، تصمیم قاطع عملی بگیرد که یا از این بازی خارج شود، یا با کوتاه‌آمدن از معیارهای عقب‌ماندة خودش، به معیارهای عقب‌ماندة دیگری تن دهد !
تربیت معلم ما صدساله می‌شود، چه عالی! اما عالی‌تر می‌شود اگر ؟ به این سخنان و اقدامات پاسخ داده بود .

در بخشی از این مقاله چنین آمده است :

" و توصیة آخر، رها‌کردن تربیت معلم از اضطرار زمان و فشار برای تولید فله‌ای معلم فکور یا فاخر است. برای رهایی از این یکی، لازم است مدتی از موضع سفت‌ و سخت انحصارگرایی در تأمین و تربیت معلم و به‌راه‌انداختن سیل بر روی این سازة متزلزلِ نامطمئن عقب‌نشینی کنید، و راههای مشروع بسته‌شده را باز کنید.

خوب است همانند وزارت علوم به جذب نیروی انسانی تحصیل‌کردة جویای کار از طریق فراخوان‌های فصلی، مصاحبة علمی، و آموزشهای تخصصی، با جلب همکاری دانشگاههای دیگر بیندیشید. شاید بتوانید با مذاکره و ابزارهای قدرت دیگر، آنها را قانع کنید تا چندسالی از شغل شریف تولیدِ تحصیل‌کردة بیکار صرف‌نظر، و در امر خطیر تأمین و تربیت معلمان کاردارِ آتیه‌دار آینده به دانشگاه فروهشته و فروماندة تربیت معلم کمک کنند. کاری شبیه یک همکاری خانوادگی یا بسیج همگانی موقت برای مقابله با یک بحران قریب‌الوقوع. "

« رضوان حکیم زاده » معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش که هم زمان عضو هیات علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران و تدریس در آن را نیز بر عهده دارد از این اقدام رئیس دانشگاه فرهنگیان حمایت کرده است .

گروه اخبار/

بخشنامه بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران در خصوص غیر قانونی بودن فعالیت شرکت آتیه سازان حافظ در حوزه بیمه درمان تکمیلی

« علی الهیار ترکمن » به تازگی اعلام کرده است بیمه فرهنگیان با آتیه سازان تا پایان آبان تمدید شده است .

معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش همچنین  گفته است رعایت صرفه و صلاح فرهنگیان به شدت مورد توجه ماست و به دنبال ارائه بهترین خدمات به فرهنگیان هستیم.

تا نیمه آبان ماه تکلیف قرار داد جدید بیمه تکمیلی فرهنگیان مشخص می‌شود. بدهی آموزش و پرورش به بیمه آتیه سازان هنوز پرداخت نشده که در ماه جاری وضعیت آن هم مشخص می‌شود.

به گزارش صدای معلم ؛ بخشنامه بیمه مرکزی حاکی از غیر قانونی بودن فعالیت شرکت آتیه سازان حافظ در حوزه بیمه درمان تکمیلی است .

بخشنامه بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران در خصوص غیر قانونی بودن فعالیت شرکت آتیه سازان حافظ در حوزه بیمه درمان تکمیلی


بخشنامه بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران در خصوص غیر قانونی بودن فعالیت شرکت آتیه سازان حافظ در حوزه بیمه درمان تکمیلی

پاسخ به شبهه در مورد اربعین

همیشه همه دنبال مکانی بودند که همه را در کنار هم جمع کنند اما پیدا نمی کردند تا اینکه اربعین رونق گرفت .

اربعین نوشتنی نیست بلکه رفتنی است.اربعین بانگ بیدار شوید است.اربعین درک حجم امانت ولایت است. اربعین یعنی پایان آب پایان مسیر نیست. اربعین پیاده کردن یک تئوری است.

توزیع و نشر شبهات جهت دار با انگیزه های مختلف بیش از پیش رو به گسترش است و پاسخ گویی مستدل به آنها یک وظیفه می باشد، هر شبهه ای پاسخی دارد  و هرچه که یک شبهه کهنه شود شک ها را بیشتر می کند ،پس نباید گذاشت که شبهات بی پاسخ بمانند چون ممکن است که شک ها را کهنه کند.

مثلاً در این روزها شبهه وارد می کنند و می گویند که در روایت معروف و مشهور امام حسن عسکری(ع)  که می فرماید:

 ( عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ : صَلَاةُ الْإِحْدَى والْخَمْسِينَ ، وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ ، وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ ، وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ  ، وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ).

 نشانه‌هاي مؤمن پنج چيز است:

 اوّل: نماز پنجاه و يك ركعت (واجب و نافله در طول شبانه روز).

 دوّم: زيارة اربعين.

سوّم: انگشتر در دست راست نمودن.

چهارم: پيشاني بر خاك گذاردن.

 پنجم: بلند گفتن بسم‌ الله ‌الرّحمن الرّحيم در نمازهاي جهريّه .

خلاصه شبهه این است که در این حدیث شریف منظور از دو کلمه (زِيَارَةُ الْأَرْبَعِين) در فقره دوم، رفتن به زیارت حضرت سيّد الشّهداء (ع) نیست بلکه مراد زیارت چهل تن از دوستان و عیادت از آنهاست چون اسمی از امام حسین (ع)در روایت نیست.

خلاصه پاسخ این است که می توانیم با انواع روش های علمی و استدلالی پاسخ دهیم که آنها عبارتند از: جواب عقلی ،قرآنی ، روایی ، منطقی، بلاغی، نقضی، نحوی، اصولی، فقهی، عرفانی، تاریخی،انتقادی وحلی که  به دو صورت است یا تفصیلی و یا اجمالی و در اینجا به صورت دوم که کوتاه تر است جواب هایی ارائه می گردد:

پاسخ به شبهه در مورد اربعین

جواب عقلی:

اولاً: درباره یک مسئله که همه به آن آگاه هستند عقل می گوید که ورود به جزئیات نباید بشود به این دلیل که العاقل یکفی الاشاره.

ثانیاً: در اینجا هیچ گونه منع عقیله موجود نیست.

ثالثاً: مطابق قاعده مورد اتفاق عقلی، عدل و انصاف و مقتضای آن (زِيَارَةُ الْأَرْبَعِين) یعنی زیارت امام حسین (ع)و نه زیارت چهل تن از دوستان

جواب قرآنی :

اگر قرار باشد که به زیارت دوستان برویم و بر فرض محال هم قبول کنیم ، بهترین دوستان ما اهل بیت(ع) هستند و آنها بر دیگران اولویت دارند که خدا از زبان پیامبر می فرماید که : (قُلْ لا اَسئَلکم عَلَیه اَجراً اِلا المَوَدَّهَ فِى الْقُربى)؛بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشى از شما بر این دعوت درخواست نمى کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.وحال که زیارت اربعین یکی از نشانه های دوست داشتن و اثبات زبانی و عملی و اظهار محبت است لذا به زیارت در اربعین باید رفت.

جواب روایی:

در حدیث معروف و مشهور از امام صادق (ع) موجود است که می فرمایند همه مخلوقات خداوند بر امام حسین(ع) چهل روز گریه کردند و از آنجا که انسان از مخلوقات دیگر جدا نیست که:(إِنَّ السَّمَاءَ بَكَتْ عَلَى الْحُسَيْنِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ الشَّمْسَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالْكُسُوفِ وَالْحُمْرَةِ وَ إِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَانْتَثَرَتْ وَ إِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً عَلَى الْحُسَيْنِ (ع)…ما نیز مانند دیگر مخلوقات خدواند به اربعین که یک عدد و مفهوم مقدس هست نیز مرتبط هستیم.

جواب منطقی :

صغری:به زیارت دوستان رفتن امری حسن است که زیارت اشخاص دانی است.

کبری:به زیارت امام حسین(ع)رفتن امری احسن است که زیارت شخص عالی است.

نتیجه:از بدیهیات است که زیارت شخص احسن که عالی می باشد افضل و مقدم بر زیارت اشخاص حسن است که دانی هستند.

جواب بلاغی :

در روایت شریف فوق علامت های اختصاصی شیعیان با ایمان بیان شده است که همه معنوی هستند نه مادی یعنی اینکه عیادت دوستان که از طرف شما بیان می شود یک مسئله مادی است که در ادیان و دیگر فرقه ها و حتی غیر مسلمانان و آتئیست ها هم می توان دید اما زیارت اربعین حرکتی معنوی و مختص به شیعیان است البته اشکالی هم ندارد که دیگران به زیارت در اربعین بروند.

جواب نقضی :

نخست باید گفت : اگر شما بی دلیل محکم می گویید که مراد زیارت چهل مومن است دیگران هم می توانند این کار را انجام دهند و بگویند اصلاً منظور خواندن چهل بار زیارت عاشورا است یا اینکه زیارت یک دوست چهل بار پی در پی است یا اینکه زیارت اهل قبور در روز چهلم وفات است اما  واضح است که منظور و مراد زیارت اربعین امام حسین (ع)است.

 دوم می توان گفت: چرا زیارت و عیادت از مومنان را در چهل نفر حصر می کنید در حالی که در هیچ یک از منابع و متون دینی وارد نشده است و چنین نیست و شما از کجا و با استناد به کدام متن و سیره این را می گویید؟!

 و سوم اینکه : یک سوال واضح پیش می آید که مگر تصریح شده است یا که اسمی از زیارت چهل دوست و عیادت از آنها در این حدیث شریف موجود است که شما این را می گویید که به عیادت چهل تن برویم؟!

جواب نحوی:

آنها که مقداری علم نحو و ادبیات عربی می دانند متوجه می شوند که الف و لام در کلمه (الْأَرْبَعِين) زینتی و زائده نیست که بتوان آن را پوشاند و نادیده گرفت و یا حذف کرد بلکه این الف و لام تاکیدی و عهدی است که باید دیده شود و چون میان شیعیان معهود بوده و هست که به زیارت اربعین مشرف شود تا از آثار دینی و دنیوی و اخروی آن بهره مند گردند که اسرار در آن نهفته شده است.

جواب اصولی:

با مراجعه به علم اصول متوجه می شویم که ظواهر کلام و از وضع لفظ (زِيَارَةُ الْأَرْبَعِين)تبادر فهمیده می شود، یعنی وقتی کسی این دو کلمه را می شنود ذهن او سبقت به عیادت چهل تن از دوستان خود نمی کند بلکه در اثر شنیدن این لفظ خاص ذهن شنونده ارتکاز و رهنمایی به زیارت امام حسین (ع) می کند.

جواب فقهی :

اجماع علمایی همچون علامه حلی و سید ابن طاووس و علامه مجلسی و شیخ مفید و شیخ قمی و شیخ بهایی و ملا محسن فیض کاشانی وابو ریحان بیرونی در آثار الباقیه عن القرون الخالیه و دیگران فقهای شیعه در کتب فقهی و اختصاص بابی به نام فضل زیاره الحسین فی الاربعین  و العشرین من الصفر خود  بر زیارت اربعین امام حسین(ع) تاکید فراوان داشتند و درباره این روایت و کلمه (الْأَرْبَعِين )هیچ کدام اسمی از زیارت و عیادت دوستان مومن هیچ نفرموده اند ومویدی هم که برای زیارت و پیاده رفتن به کربلا در این ایام هست که آن سیره و منش و رفتار خود علما است که همواره خودشان می رفتند و دیگران را به آن ترغیب می کردند پس ما از دری وارد می شویم که بزرگان از آن وارد شده اند.

جواب عرفانی:

به زیارت کسانی نمی رویم که آنها اولین اولویت ما هستند و ما آخرین اولویت آنها هستیم وچون فراق امام حسین(ع) برای ما ترس آور است اما در این روز ها فراق دیگران ما را باکی نیست پس به زیارت امام حسین (ع)می رویم.

اگرچه زیارت امام حسین(ع)سخت تر از زیارت های دیگر است و هزینه هایی و خطرهایی دارد اما چشم زیبا بین جز عشق نمی بیند و چشم عاشق جز زیبایی نمی بیند و پیاده رفتن در ایام اربعین یک ریاضت شرعی برای تقویت روح است و قلب قسی در برگشت از این سفر سلیم می شود.

جواب تاریخی:

اگر به صورت دقیق دوران زندگانی ائمه(ع) مخصوصاً امام حسن عسکری (ع)را مطالعه نماییم به این پی می بریم که دوران خفقان بود و همواره غاصبان جایگاه آن حضرات نمی گذاشتند که مردم به زیارت امام حسین (ع) بروند و اگر اهل بیت(ع)به صورت علنی شیعیان را به این مهم راهنمایی می کردند بیش از پیش مورد آزار قرار می گرفتند و هم کشته می شدند لذا از باب تقیه نام حضرت امام حسین(ع) در این روایت شریف فوق بیان نشده است.

جواب انتقادی:

چگونه در آمریکا و هنگ کنک و روسیه و فرانسه و لندن و دیگر کشور ها و شهرهای بزرگ و کوچک غیر اسلامی اگر اجتماعی چند هزار نفری برای یک نفر صورت بگیرد این همه رسانه ها به آن می پردازند اما این اجتماع میلیونی که پیر و جوان و زن و مرد و بچه که به اربعین می آیند که بزرگترین اجتماع بشری تشکیل دهند را بایکوت می کنند و هر ساله شبهات جدیدی را وارد می کنند تا که به خیال خود آن را کم رنگ کنند؟!

جواب حلی:

واما پاسخ حلی داده نمی شود به این دلیل روشن که برای همه دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت (ع) این یک مسئله کاملاً حل شده و فطری است و بجای آن چند کار انجام می دهیم :

اول اینکه: باید خدا را شکر کنیم که اجازه قدم گذاشتن در این مسیر را به ما داد است.

دوم اینکه: از او بخواهیم که همواره این مسیر باز باشد تا که تمرین استقامت کنیم و در این مسیر استمرار داشته باشیم تا روزی که تمدن اسلامی شکل بگیرد.

و سومین کار اینکه :درک کنیم که در این مسیر سراغ آن چه که او دوست ندارد نرویم بنابراین باید لبی شاکر و قدمی محکم و فکری استوار و قلبی مطمئن و اخلاص در خدمت داشته باشیم که دوام در این عمل را خداوند متعال به ما عنایت نماید.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پاسخ به شبهه در مورد اربعین

منتشرشده در یادداشت

معلم تمام وقت و حقوق قانونی و انسانی فرهنگیان

سلام آقای وزیر!

اخیرا خبر می رسد که تصمیم گرفته اید لطف بزرگی در حق ما معلمان بکنید و ساعات کاری ما را در ازای فوق العاده چندرغاز ویژه ای افزایش دهید!
آقای وزیر!

من معلم؛ هیچ افزایش فوق العاده ویژه ای از شما نمی خواهم فقط از شما می خواهم همه آنچه از حق من در سالیان دور و نزدیک سلب شده است را به من برگردانید. فقط این را بدانید آقای وزیر که اگر این بدعتی که شما بنا نهادید تثبیت شود(که به احتمال قوی در صورت اجرا ماندگار خواهد شد)؛ شما با این کار بزرگترین همه آن ظلمهایی که شمردم را در حق معلم خواهید کرد و نامتان و کارتان با قلمی سیاه در میان دفتر بی عدالتی ها و ستم هایی که در حق معلمان شده است؛ نگاشته خواهد شد


من هیچ تشکل صنفی ندارم چون این حق را از من سلب کرده اند.
هیچ  اضافه کاری که حق مسلم سایر کارکنان دولت است را ندارم زیرا این حق را از من سلب کرده اند.
 بیمه ی کارآمدی که سایر کارکنان دولت از آن بهره مندند را ندارم زیرا این حق را از من سلب کرده اند.
حق مرخصی یک ماه در سال، عیدانه ویژه، پاداش، کارانه و هزاران حق ویژه که حق مسلم بقیه کارکنان دولت است را ندارم زیرا این حقوق و ده ها حق دیگراز من دریغ شده است.
و از همه مهمتر شان و اعتباری که شایسته جایگاه و مقام معلم است را ندارم؛ زیرا این حق سالهاست که همه روزه از من سلب می شود.


آقای وزیر!

بگذارید داستانی روزمره از زبان مشترک همه معلمان، برایتان تعریف کنم؛
 اخیر با اقوام که اکثرا کارمند دولت و یا بخش خصوصی هستند در جایی جمع بودیم، همه از فیشهای حقوقی و درآمد سالانه و برنامه هایشان برای آینده فرزندانشان می گفتند. متاسفانه باید بگویم با وجود اینکه من و همسرم  به لحاظ  سابقه و تحصیلات از همه بالاتر بودیم  ولیکن مجموع درآمد دو نفرمان که معلم هستیم گاه کمتر از نصف درآمد کارمندان سازمانهای دیگر با سابقه و تحصیلات کمتر بود.


آقای وزیر!

من و همسرم شرممان شد که از حقوق مان و برنامه مان برای آینده فرزندانمان بگوییم و به نوعی طفره رفتیم؛ چون واقعا پشتوانه و برنامه ای برای آینده نداریم. البته این شرم برای ما تازگی نداشت، ما همه جا این شرم را تجربه می کنیم؛ وقتی خرید می کنیم؛ وقتی مهمانی می دهیم؛ وقتی نمی توانیم نیازهای فرزندانمان را برآورده کنیم؛ وقتی نمی توانیم اقساط خانه و ماشین را تامین کنیم؛ وقتی می بینیم همکارانمان راننده سرویس مدرسه شده اند و یا بوفه مدرسه را اداره می کنند یا در آژانس کار می کنند و...وقتی می بینیم دانش آموزان مان در فقر و ناامیدی غوطه ورند و توان نجاتشان را نداریم؛ وقتی روزانه بارها مجبور می شویم دروغها و تضادهای کتب درسی را به خورد دانش آموزان بدهیم و از چشمهایشان تمام سوالات بی پاسخ را بخوانیم ... این شرم جزئی لاینفک از زندگی ما شده است.

معلم تمام وقت و حقوق قانونی و انسانی فرهنگیان

آقای وزیر!

سرتان را درد نیاورم  !

می دانم مسئولیت تان سنگین است و فرصت شنیدن داستان های پیش و پا افتاده ما معلمان را ندارید؛ ما معلمانی که در پیروزی انقلاب در صف اول بودیم؛ در زمان جنگ در صف اول بودیم و دو ساعت تدریس اضافه را برعهده گرفتیم تا از دولت حمایت کنیم (و با وجودی که سالهاست جنگ تمام شده هنوز آن دوساعت بر دوشمان است)؛ ما که در زمان انتخابات همواره در صف اولیم (و بماند که به دلیل همین حمایت ها که از دولت کردیم  چه شماتت ها که از جانب کارمندان سایر سازمانها و مردم نمی شنویم...).


آقای وزیر!

گفته می شود که معلم کم کار می کند ( نیمه وقت و یا پاره وقت است ) برای همین دستمزدش پایین است!

خواهش می کنم سری به سایر ادارات دولتی بزنید و مقایسه کنید حجم کارمفید و سختی کارشان را با کار نفسگیر معلمان...

بد نیست بدانید که در چند سال اخیر در استان مان به لطف مسئولین با اجرای طرح پنجاه دقیقه ای عملا هفت ساعت حضورمان در مدرسه شش ساعت محاسبه می شود و...

معلم تمام وقت و حقوق قانونی و انسانی فرهنگیان

و در نهایت آقای وزیر!

گویا شما از حقوق پایمال شده معلمان باخبر شده اید و تصمیم گرفته اید به عنوان مدیر و مسئول  این  بزرگترین و مهمترین وزارتخانه دولت،  افزایشی در فوق العاده ویژه، به معلمان اختصاص دهید تا هم مشکلات معلم و آموزش و پرورش را حل کنید! و هم مشکلات بقیه کارکنان دولت که همیشه از کم کاری معلمان گله مندند و نالان از حجم زیاد و سختی فراوان کارشان در مقابل کار سخیف معلمان!
البته گاه شنیده می شود که دولت برای جبران کمبود نیروی انسانی چنین طرحی ریخته و معلمان به خاطر نیاز مالی مجبورند به آن تن بدهند؛ ولی مسلما شما این ادعا را نمی پسندید و فرموده اید که برای گسترش سفره معلم! این طرح را ارائه داده اید. ( این جا ) قضاوتش را می گذاریم به دوش زمان و عاقلان زمان!

معلم تمام وقت و حقوق قانونی و انسانی فرهنگیان

 فقط این را بدانید آقای وزیر که اگر این بدعتی که شما بنا نهادید تثبیت شود(که به احتمال قوی در صورت اجرا ماندگار خواهد شد)؛ شما با این کار بزرگترین همه آن ظلمهایی که شمردم را در حق معلم خواهید کرد و نامتان و کارتان با قلمی سیاه در میان دفتر بی عدالتی ها و ستم هایی که در حق معلمان شده است؛ نگاشته خواهد شد.
امیدوارم این بدی را در حق خودتان روا ندانید!
  ما که دیگر از عدالت دولتمردان ناامید شده ایم پناه می بریم به عدالت الهی.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

معلم تمام وقت و حقوق قانونی و انسانی فرهنگیان

منتشرشده در یادداشت

مدیریت کلاس و دانش آموزان ردیف آخر کلاس

با هم نیم نگاهی بیفکنیم به درد دیرینه دانش آموزان نشسته در ردیف آخر کلاس که از گذشتۀ دور و برگرفته از سالن سینما یا تئاتر و اُپرا به لُژنشین معروفند. البته در چنین محافلی اصولا مهمانان ویژه و یا برجسته در این جایگاه قرار می گیرند اما در کلاس درس استفاده از این واژه به همراهی کلماتی نازیبا چون تنبل و.... معنای واقعی واژه را مخدوش نموده و همسنگ مفاهیمی نازیبا ساخته است . لذا حداقل برخی از دانش آموزان از کاربرد چندین بار آن توسط معلم و یا مدیر و معاون و..... در کلاس درس ناخشنودند. هر چند در برخی از کلاسها برای به دور ماندن از این برچسب ، دانش آموزان یک ردیف جلوتر می نشینند و به ته کلاس نمی چسبند اما باز ردیف آخرند .

دو نکته :
1 ) هر کلاسی سه تا شش ردیف صندلی به اندازه وسعت کلاس و تعداد دانش آموزان دارد که نهایتا باید تک تک دانش آموزان بر روی یکی از آنها بنشینند.

2 ) امروزه همانند گذشته دور نیست که معاون مدرسه به هر کلاسی سر بزند و دانش آموزان را به ردیف کند تا بر اساس قد ، آنها را در ردیف های مختلف بنشاند. که یادش به خیر برخی به عمد قد خود را کوچک می کردند که ردیف آخر ننشینند . در دوره متوسطه چنین است. بعدها اگر کسی قدش مزاحم ردیف های بعدی باشد به معلم می گوید حداقل در کلاس درس خودش و یا با گزارش به معاون می خواهد تا جایش عوض شود. یعنی قد بلند بودن و ناچارا در ردیف آخر نشستن آنان، در بیشتر موارد ناخواسته است.

اما نکته حساس و مهم برخورد معلمان و معاونان و دبیر پرورشی و مشاور و گاه حتی مدیر یا سخنران مهمان در کلاس با این دانش آموزان است.تحقیر، اهانت ، تمسخر از جمله رفتارهایی است که برخی با چنین دانش آموزان می نمایند.

گاه واقعا دانش آموزانی درس خوان و مؤدب نیز به دلیل بلندی قد در ردیف آخر کلاس می نشینند اما گفته های ما شامل همۀ آنان می گردد. وجود دانش آموز در چنین شرایطی در هر دو وضعیت با تربیت عالی یا ضعیف ، منقبض شده و پر از خشم و نفرت می گردد .

مدیریت کلاس و دانش آموزان ردیف آخر کلاس

گاه برخی مقصر یا بی گناه از خود دفاع ناجور هم می کنند که این هم عکس العمل معلم یا .... را تأیید می کند، اما ما نباید شرایط را به این حد غیرقابل کنترل برسانیم. تحقیر، اهانت و تمسخر برای هیچ دانش آموزی خوشایند و قابل تحمل نیست و چنین رفتارهایی ناخوشایند ، فقط بر دانش آموزان ردیف آخر اطلاق نمی گردد بلکه بر روح و روان تمامی دانش آموزان یک کلاس اثرات سوء و تخریبی می گذارد.
می توان با برخوردی ملایم ، به اهمیت سکوت و آرامش در کلاس درس اشاره کرد و همه را به همکاری و حس مسئولیت پذیری در این خصوص دعوت کرد. هر چند می دانم که همکاران مرد ایراد خواهند گرفت دانش آموزان مدارس پسرانه چنین است و چنان ....

اما مدیریت کلاس از مهمترین وظایف یک معلم است ، چگونگی و ماهیت کلاس داری از خلاقیت و هنر معلم محسوب می شود. نقل است دکتر غلامحسن صدیقی بنیانگذار جامعه‌شناسی در ایران که به پدر جامعه شناسی ایران نیز مشهورند وقتی وارد کلاس می شدند اصلا کلامی نمی گفتند و با سکوت و نگاه نافذخود آن قدر می ایستادند تا دانشجویان خود، شرمنده و ساکت می شدند و سپس ایشان شروع به تدریس می کردند. شاید بگوئید دانشگاه و مدرسه متفاوت است اما نیک می دانیم که شیطنت یا شلوغی از خاصیت کلاس و صندلی است ، لابد کلاس های ضمن خدمت و امتحاناتی که همگی داده ایم را فراموش نکرده ایم ! ما هم با وجود معلم بودن در این مواقع شلوغی کرده ایم آن هم در تمامی ردیف ها و نه فقط در ردیف آخر کلاس.

با برچسب هایی چون تنبل ، بی تربیت ، لُژنشین و..... موجب تثبیت شلوغی و گستاخی و پُررویی چنین دانش آموزان می شویم و آنان یک عمر از ماجراهایی که متحمل شده اند یا آنها را خلق کرده اند ، سخن خواهند گفت اما هیچ کدام از این رفتارها در راستای اهداف تعلیم و تربیت پنهان یا آشکار ما اولیای مدارس خصوصا معلمان نیست .

بیائید دقت کنیم که در ضمیر ناخودآگاه یا شخصیت فردی و اجتماعی چنین دانش آموزانی چه چیزهایی اعم از مخرب و یا سازنده ترسیم می سازیم و آنان را چگونه تحویل جامعه می دهیم ! خیلی از برچسب ها به سادگی پاک نمی شوند، نیک می دانید که روی کالاها هم چنین است ، برچسب برخی از کالاهای جدید ابتیاع شده به راحتی و برخی به سختی کَنده می شود.

مدیریت کلاس و دانش آموزان ردیف آخر کلاس

معلم باید دانش آموزان خود را دوست بدارد تا آنان را جای فرزند خود گذاشته و با تمامی وجود به آنها محبت کند همان انتظاری که او هم از دانش آموزانش دارد ، چون تعامل اجتماعی معلم و دانش آموز از نوع چهره به چهره و رودرروی و صمیمی است لذا انتظارات نیز متقابل و مشابه است.

بیائید فقط قدری حواسمان جمع باشد و غافل از احوال خویشتن نباشیم. مجموع دانش آموزان کلاس امانات دستان ما هستند پس امانتداران متعهدی باشیم.

بیائید فقط قدری در این خصوص بی هیچ تعصب یا پیشداوری بیندیشیم. دانش آموز ردیف اول و آخر تفاوتی با یکدیگر ندارند ، نوع رفتار ما با آنان به واکنش و جنب و جوش دانش آموزان جهت و معنا می دهد. از محبت ، خارها گل شود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مدیریت کلاس و دانش آموزان ردیف آخر کلاس

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

کمک هزینه ازدواج ۹۴

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور