صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

موسسه کنکور گاج و شرکت های اقتصادی مدیر یک موسسه کمک آموزشی

قصه پرغصه‌ای بود. بعد از ایستگاه دانشگاه تهران، که فاصله زیادی هم با دانشگاه داشت، چشم به نرده‌های سبز دانشگاه بدوزی و لابه‌لای شاخ و برگ درخت‌ها سردر پنجاه تومنی رو دید بزنی و حسرت بخوری که تو چرا جای آن همه دانشجویی که انگار با یک غرور خاصی واردش میشن، نمی‌تونی بری داخل و این بهشتی که برای خودت پشت اون نرده‌ها ساختی رو ببینی و توش نفس بکشی. همه این حس و حال‌ها به اضافه مرور فشار خانواده و مدرسه و مدیر و معلم و مشاور آن قدر زیاد و البته سریع می‌گذره که با اولین فریاد دادزن‌های انقلاب که میگن پایان‌نامه، تحقیق، گاج، قلم‌چی، کتاب کهنه، کتاب قدیمی و... به خودت میای و می‌بینی که رسیدی به ایستگاه و این مسافت چندمتری برات قد 12سال درس خوندن و جون‌کندن برای قبولی تو کنکور کند و بی‌ثمر گذشته و توام خودت رو به جریان صداها و دست‌هایی می‌سپاری که حالا فهمیدن تو اومدی که کمک‌آموزشی بخری و رویات چند متر اون‌طرف‌تر، لابه‌لای نرده‌های سبز محصور شده و برای شکوندن اون نرده‌ها نیاز به کتاب‌های اون‌ها داری و تو رو سمت خودشون می‌کشن. این رویا هم چندسال پیش واقعی‌تر بود، هم حالا که مجید حسینی و امثالش دارن دست و پا می‌زنن که غلطه، واقعیه و هستن کسایی که شب و روز، جسم و روح‌شون و پول‌شون رو می‌ذارن تا سبز و زرد و خیلی سبز و نقره‌ای و... بخرن، بلکه از سبزی نرده‌های تهران و در شریف و امیرکبیر و علامه و بهشتی و... بگذرن. این چند خط عجز و لابه را بگذارید پای اینکه من و امثال من مدت‌هاست دست و پا می‌زدیم و می‌زنیم که داشتن و خریدن و غرق‌شدن تو این کتاب‌های رنگی و موسسات زرق و برقی عایدی نداره و تهش خوش‌شانس باشی و خوب خرج کنی، تازه اول مکافاته و اون طرف نرده‌های تهران و در شریف و بهشتی و علامه و... تازه اول راهه. این چند خط می‌شه مثل چندخط و چند صفحه و چند ساعت سخنرانی که این روزها بیشتر از قبل ضدکنکور و کمک‌آموزشی و مافیای آموزشی می‌بینیم و می‌شنویم و می‌خونیم. کمک‌آموزشی‌ها دقیقا چه کار می‌کنند؟
دسته‌اولی که دانش‌آموزها باشن و دسته دوم که دانشجوهان، هردو به اینجا رسیدن که کمک‌آموزشی راه رسیدن به همون بهشتیه که قبل دانشگاه برای خودشون ترسیم کردن. این باور از چند مولفه مختلف شکل گرفته. یکی از مولفه‌ها همونطور که بارها گفته شده و از صحبت مسئول و وزیر و معلم و کارشناس برمیاد، ضعف نظام و سیستم آموزشی کشوره که باعث رشد موسسات و ناشران کمک‌آموزشی میشه تا خلأ موجود رو پوشش بدن. این هم طبیعیه وقتی یک نظام عریض و طویل آموزشی توان رشد مطلوب نیروها که همون دانش‌آموزان هستند رو نداشته باشه، یک نهاد دیگه با موازی‌کاری یا کار بهتر سعی می‌کنه این خلأ و نقص‌رو پوشش بده، خوب یا بد این نوع پوشش هم با سود و هزینه‌ای که شرکت‌ها و ناشران می‌کنن تنظیم می‌شه.اما مولفه بعدی نوعی سواری‌گرفتن از باوری هست که توسط این نهادهای ثانویه یا خصوصی تقویت می‌شه و شکل می‌گیره. شما یک خواسته‌ای دارید که این خواسته ذیل تبلیغات گسترده‌ای توسط یک‌سری نهادهای خصوصی آموزشی شکل گرفته و تقویت شده و اون هم موفقیت در کنکور و به تبع اون پیشرفت و رشد مالی، این باوری هست که می‌تونیم بگیم اکثریت خانواده‌ها بهش اعتقاد دارن و چون موفقیت و رشد رو توی پولدار شدن می‌بینن برای رسیدن فرزنداشون به پول هم راهی جز کسب مدارج علمی نمی‌بینن، تمام خواسته‌ها و برنامه‌ها رو طوری تنظیم می‌کنن که به این هدف برسن، موسسات کنکوری و ناشران کمک‌آموزشی هم از این خواسته‌ها نهایت استفاده رو می‌کنن و با ترس فروشی و آینده‌سازی‌های تبلیغاتی این هدف رو پررنگ و البته بزک می‌کنن و در کنارش هم با فروش بسته‌های آموزشی مختلف کسب سود می‌کنن.

موسسه کنکور گاج و شرکت های اقتصادی مدیر یک موسسه کمک آموزشی

تکرار نمی‌کنیم؛ صرفا یک یادآوری
تا اینجا با زبان محاوره و ساده کل ماجرای کمک‌آموزشی‌ها بیان شد. اما غرض اصلی گزارش تکرار این دانسته‌ها نیست، هم دختر و پسری که هر شب رویای دانشجوی فلان دانشگاه برترشدن را در سر می‌پرورانند و هزاران تست را روزانه مرور می‌کنند اینها را می‌دانند، هم آن پسر یا دختری که ترک‌تحصیل کرده است و وارد این چرخه آموزشی نشده است. چیز دیگری هم که همه می‌دانیم و حالا بازخوانی‌اش می‌کنیم، گردش مالی هنگفت ناشران آموزشی در تولید و توزیع کتاب‌های کمک‌آموزشی است. اینها فقط بخشی از چرا‌هایی است که ابوالفضل جوکار و بقیه ناشران آموزشی باید به آنها پاسخ بدهند و ژست خیرخواهی آموزشی و دغدغه‌مندی فرهنگی را کنار بگذارند و با مردم و فرزندان آنها صادق باشند.

طبق آماری که اخیرا و در آستانه 40‌ سالگی انقلاب منتشر شده آمار نشر در 40 سال گذشته با اختلاف چشمگیری به نفع کمک‌آموزشی‌ها بوده است. سوای این بیان، جزئیات هم به یکه‌تازی و تایید سود سرشار فعالیت در حوزه نشر آموزشی کمک می‌کند.

بنابر آمار در 10سال گذشته دو نشر کانون فرهنگی آموزش متعلق به کاظم قلم‌چی 10هزار و 62 عنوان کتاب چاپ کرده که با درنظر گرفتن میانگین تیراژ این نوع کتاب‌ها که چیزی حدود دو تا دوهزار و پانصد است، می‌توان نتیجه گرفت میزان چاپ و توزیع و فروش عجیب و غریبی برای این ناشر آموزشی ایجاد کرده است.

در کنار قلم‌چی اما ناشر دیگری هم وجود داشته که تقریبا برای هیچ‌کس ناشناخته نیست؛ انتشارات گاج متعلق به ابوالفضل جوکار که از قلم‌چی هم پرکارتر بوده و در 10 سال اخیر چیزی حدود 12هزار و 509 عنوان کتاب‌آموزشی چاپ کرده است. این آمار در سال 97 هم برای گاج جالب‌توجه است، این ناشر در سال 97 چیزی حدود 1386 عنوان کتاب کمک‌آموزشی منتشر کرده که با در نظر گرفتن همان تیراژ میانگین دو تا دوهزار و 500 تایی عدد بزرگی حاصل می‌شود. تا به اینجا شاید پرکار بودن گاج و قلم‌چی ملموس نباشد، کافی است این آمار را در کنار آمار چاپ یک ناشر عمومی مثل نشر چشمه، افق، قدیانی و... که اتفاقا از پرکارترین‌ها هستند، قرار دهیم، آن وقت، هنگامی که با عدد حدود 50 عنوان کتاب چاپ‌شده در سال مواجه می‌شویم کاملا مشخص می‌شود که بازار نشر چندچند به نفع کمک‌آموزشی‌هاست. با یک ضرب و تقسیم ساده بین تعداد کتاب‌های چاپ‌شده که همان میانگین دوهزار و 500 تایی است و میانگین قیمت 33 هزار تومانی برای هر کتاب، 119 میلیارد تومان عاید ناشر آموزشی گاج شده است.

موسسه کنکور گاج و شرکت های اقتصادی مدیر یک موسسه کمک آموزشی

اما اصل ماجرا
آنچه تا اینجا گفته شد، سوای درددل‌های ابتدای گزارش، اعداد و ارقامی بود که تا امروز از میزان فعالیت ناشران آموزشی منتشر شده و نشان‌دهنده سود آنها از این فعالیت است. ماجرای گزارش اینها هست، اما فقط اینها نیست. کمی جست‌وجو و گفت‌وگو با مطلعان نشان می‌دهد ناشری همچون ابوالفضل جوکار، بنیانگذار انتشارات گاج فقط در حوزه نشر کتب کمک‌آموزشی فعال نیست و شرکت‌ها و موسسات متعددی را هم مدیریت می‌کند که این شبهه روبه‌رویی ما نه‌فقط با یک ناشر آموزشی، بلکه کارتل اقتصادی را تقویت می‌کند.

جدول موجود در گزارش بخشی از شرکت‌هایی است که با واسطه یا مستقیم متعلق به ابوالفضل جوکار و کارمندان اوست. البته موارد دیگری نیز هم در داخل و هم در خارج از کشور عنوان شده که مربوط به دارایی‌های ابوالفضل جوکار است، با این همه تا همین جا و همین مقدار از اطلاعات باید چند سوال را مطرح کرد.

ابتدا اینکه با علم به ثبت‌بودن تمامی این شرکت‌ها و فرض بر قانونی‌بودن وجود و فعالیت همه آنها آقای جوکار با چه پشتوانه و درآمدی مبادرت به ایجاد و سهامداری در این شرکت‌ها کرده است، چه بیزینسی می‌تواند چنین شرایطی را فراهم کند که یک ناشر آموزشی چنین سرمایه‌ای را برای خود ایجاد کند.

نکته بعد اینکه فردی با چنین حجمی از دارایی آیا واقعا نگران درختان و قطع آنها و تولید کاغذ و علم و علم‌آموزی فرزندان این سرزمین است یا دغدغه مدیریت کسب‌وکارهای دیگر خود را دارد؟

هیچ‌کس نمی‌تواند سرمایه‌داری مشروع را برای هرکسی که باشد محکوم کند، اما می‌توان سوال کرد که چرا یک ناشر آموزشی هیچ حرفی از سایر فعالیت‌های اقتصادی‌اش نمی‌زند؟ چرا در روزهای پایانی سال مبادرت به اخراج کارمندان خود می‌کند؟ و چرا خود را ناشر برتر آموزشی معرفی می‌کند و روی همین موضوع هم تبلیغات انجام می‌دهد؟

اینها فقط بخشی از چرا‌هایی است که ابوالفضل جوکار و بقیه ناشران آموزشی باید به آنها پاسخ بدهند و ژست خیرخواهی آموزشی و دغدغه‌مندی فرهنگی را کنار بگذارند و با مردم و فرزندان آنها صادق باشند.

موسسه کنکور گاج و شرکت های اقتصادی مدیر یک موسسه کمک آموزشی

روزنامه فرهیختگان

گروه استان ها و شهرستان ها/

گزارش زیر توسط یکی از شهروندان در مورد  "خانه معلم دبیرستان دخترانه بنت الهدی " واقع در منطقه 11 تهران برای صدای معلم ارسال گردیده است .

این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .

همچنین از همه فرهنگیان و شهروندان محترم سراسر کشور دعوت می شود گزارش های خود را در مورد خانه های معلم و مراکز اسکان فرهنگیان برای صدای معلم ارسال فرمایند .

منتشرشده در یادداشت

كليد واژه مشاركت در زير نظام راهبري و مديريت سند تحول بنيادين آموزش و پرورش  سند تحول بنيادين آموزش و پرورش در سال 1390 به تصويب نهايي شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيد. براساس مقدمه مندرج در اين سند؛ تحقق ارزش ها و آرمان هاي متعالي انقلاب اسلامي مستلزم تلاش همه جانبه در ابعاد فرهنگي، علمي، اجتماعي و سياسي و اقتصادي است. عرصه تعليم و تربيت از مهم ترين زيرساخت هاي تعالي همه جانبه كشور و ابزار جدي براي ارتقاء سرمايه انساني شايسته كشور در عرصه هاي مختلف است. تحقق اين هدف نيازمند ترسيم نقشه راهي است كه در آن نحوه طي مسير، منابع و امكانات لازم، تقسيم كار در سطح ملي و الزامات اين مسير به صورت شفاف و دقيق مشخص شده باشد.

در بيانيه ماموريت سند تحول بنيادين و زیرنظام های آن اين طور عنوان شده است كه وزارت آموزش و پرورش مهم ترين نهاد تعليم و تربيت رسمي عمومي، متولي فرآيند تعليم و تربيت در همه ساحت هاي تعليم و تربيت، قوام بخش فرهنگ عمومي و تعالي بخش جامعه اسلامي براساس نظام معياراسلامي، با مشاركت خانواده، نهادها و سازمان هاي دولتي و غيردولتي است. اين نهاد ماموريت دارد با تاكيد بر شايستگي هاي پايه، زمينه دستيابي دانش آموزان در سنين لازم التعليم طي 12 پايه تحصيلي به مراتبي از حيات طيبه در ابعاد فردي، خانوادگي، اجتماعي و جهاني را به صورت نظام مند، همگاني، عادلانه و الزامي در ساختاري كارآمد و اثربخش فراهم سازد.

اين سند داراي 8 هدف كلان ، 15 راهبردكلان، 23 هدف عملياتي ، 131 راهكار براي اجراي اهداف آن مي باشد اما متاسفانه عملیاتی نشدن كامل سند تحول بنیادین طي 7 سال اخير يكي از مهم ترين چالش هاي پيش روي نظام تعليم و تربيت كشور است كه به زعم وزير آموزش و پرورش عملیاتی نمودن سند تحول، تاکنون به کمتر از ۳۰ درصد می رسد.

اگرچه در سه دهه گذشته تلاش هاي وافر و قابل تقديري از طرف مسئولان و دست اندركاران نظام تعليم و تربيت براي بهبود و اصلاح نظام آموزشي كشور به عمل آمده كه خوشبختانه نتايج مثبت و مفيدي نيز برجاي گذاشته است، ولي هنوز آموزش و پرورش با چالش هاي جدي روبه رو است و برون داد آن در طراز جمهوري اسلامي ايران و پاسخگوي تحولات محيطي و نيازهاي جامعه نمي باشد. وجود بیش از یک میلیون پرسنل، بیش از ۱۳ میلیون دانش آموز و ۷۰۰ منطقه آموزش و پرورش، مسئولیت مدیران ستادی در اجرای برنامه ها را بسیار سنگین و حساس كرده است.

 سند تحول شامل 6 زیر نظام است. زيرنظام هاي اصلي نظام تربيت رسمي و عمومي، بخش هاي اساسي اين نظام در جهت پشتيباني از جريان تربيت، انجام رسالت نظام و كمك به تحقق اهداف و كاركردهاي آن هستند. عملكرد اين زير نظام ها تمامي مولفه هاي نظام تربيت رسمي و عمومي را تحت تاثير خود قرار مي دهند و عبارتنداز:

  •       راهبري و مديريت
  •       برنامه درسي
  •       تربيت معلم و تامين منابع انساني
  •       تامين و تخصيص منابع مالي
  •       تامين فضا، تجهيزات و فن آوري
  •       پژوهش و ارزشيابي

وظايف زيرنظام ها گزاره هاي معطوف به بيان دستاوردهاي مطلوب زيرنظام، رويكرد ناظر به جهت گيري كلي مشخص و منسجم درباره ماهيت زيرنظام و چگونگي مواجهه با مسائل و موضوعات آن است كه با توجه به مجموعه اي از مفروضات نظري و رهيافت و رويكرد كلان نظام تربيت رسمي و عمومي، تعيين شده و التزام به آن موجب ايجاد هم گرايي و هماهنگي در انتخاب اصول، معيارها و روشهاي خاص هر زيرنظام خواهد شد.

برنامه زیرنظام راهبری و مدیریت نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران مصوب نهصد و چهل و هشتمین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش مورخ 24 / 7 / 96 می باشد. این زیرنظام در افق 1404، کارآمد، اثربخش، مشارکت جو، یادگیرنده و آینده نگر در چارچوب نظام معیاراسلامی و با استفاده بهینه از امکانات و منابع و به حداکثر رساندن بهره وری، ظرفیت های بالقوه و بالفعل را افزایش می دهد و با بهره گیری از فرآیندها و تاکید بر پیامدها و تنظیم تعاملات بیرونی و بهره مندی از عوامل محیطی، اهداف آموزش و پرورش را در سطوح مختلف مدیریتی با پاسخگویی به نیازهای ذینفعان درون و برون سازمانی خود در محیط های محلی، ملی و بین المللی، محقق می سازد.

كليد واژه مشاركت در زير نظام راهبري و مديريت سند تحول بنيادين آموزش و پرورش

اين زيرنظام نظامي است جامع و چابك در سطوح مختلف كلان، عالي، مياني و اجرايي كه ضمن برخورداري از ويژگي هاي سازمان يادگيرنده، قادر است با هوشمندي همه نيروهاي تغيير را به طور هماهنگ، كارا و اثربخش در جهت غايت تربيت يعني "تحقق مراتب حيات طيبه در همه ابعاد" و اهداف تربيت يعني "آمادگي متربيان براي تحقق آگاهانه و اختياري مراتب حيات طيبه در همه ابعاد" رهنمون سازد.

يكي از مهمترين اصول زيرنظام راهبري و مديريت تربيتي ، كليدواژه مشاركت جويي است. در اين اصل، موارد ذيل مدنظر قرار گرفته است:

- توجه به شوري و مشورت و خردجمعي (هم افزايي) در همه سطوح تصميم سازي و تصميم گيري

-   مشاركت متربيان، مربيان و والدين در فرآيند ارتقاء كيفيت مدرسه

-   مشاركت مردم، خانواده ها و نهادها و سازمان ها و تشكل هاي مردم نهاد و غيردولتي در فرآيند سياست گذاري، تصميم گيري، تصميم سازي و برنامه ريزي و اجرا براي تحقق اهداف

از طرفی به مفهوم مشارکت در اسناد بالادستی وزارت آموزش وپرورش نیز به شرح ذیل تاکید شده است:

1- مشاركت در قانون اساسي کشور

2- مشاركت در نقشه جامع علمي كشور

3- مشاركت در سند تحول بنيادين آموزش و پرورش

4- مشاركت در سیاست های كلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور ابلاغی مقام معظم رهبری

5- مشارکت در قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش (برنامه زيرنظام راهبري و مديريت نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي،1396)

برداشتي كه از مطالعه محتواي سند تحول بنيادين در خصوص امر مشاركت مي شود اين است كه در سند به موضوع مشاركت بسيار تاكيد شده و لازمه اجراي اصلي ترين زيرنظام آن يعني زيرنظام راهبري و مديريت نيز مشاركت ذكر شده است اما درباره مفهوم دقيق و متقن مشاركت و چگونگي عملياتي نمودن آن در نظام آموزشگاهي، به موردي اشاره نشده است.

عملياتي كردن زیرنظام مدیریت و راهبری سند تحول بنيادين در نظام آموزشگاهي يكي از مولفه هاي مهم و اساسي تحقق رسالت و اهداف نظام تعليم و تربيت کشور است. اين مهم در ايران بسيار حائز اهميت است و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز ضرورت تحول بنیادین در آموزش و پرورش با تکیه بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی-ایرانی و تدوین الگوی اسلامی-ایرانی برای تحول و پرهیز از الگوهای وارداتی، کهنه و تقلیدی محض را چراغ برون رفت از چالش های نظام آموزشی کشور دانسته است که خوشبختانه با درک ضرورت و اهمیت این امر و در پاسخ به ندای هوشمندانه رهبر معظم انقلاب، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است.

چنين كشوري بايد از هر نظر نمونه باشد كه لازمه نمونه بودن براساس هدف هاي كلان سند تحول، تربيت انسان هايي موحد، مومن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئوليت ها و وظايف در برابر خدا، خود، ديگران و طبيعت، حقيقت جو و عاقل، عدالت خواه و صلح جو، ظلم ستيز،‌جهادگر، شجاع و ايثارگر ووطن دوست، مهرورز، جمع گرا و جهاني انديش، ولايت مدارس و منتظر و تلاش گر در جهت تحقق حكومت عدل جهاني، بااراده و اميدوار، خودباور و داراي عزت نفس، امانتدار، دانا و توانا، پاكدامن و باحياء، انتخابگر و آزادمنش، متخلق به اخلاق اسلامي، خلاق و كارآفرين و مقتصد و ماهر، سالم و بانشاط، قانون مدار و نظم پذير و آماده ورود به زندگي شايسته فردي، خانوادگي و اجتماعي براساس نظام معيار اسلامي؛ بیان شده است.

براين اساس عملیاتی نمودن زیر نظام راهبری و مدیریت سند تحول بنيادين به عنوان نظامی جامع و چابک در نظام آموزشگاهی، بسيار حائز اهميت است. همسويي و هماهنگي در برنامه ريزي، سازماندهي، رهبري، نظارت و كنترل تمام عوامل، مولفه ها، منابع و فرصت ها براي تربيت شايسته متربيان را می توان از مهمترین عوامل اجرایی کردن این زیرنظام در نظام آموزشگاهی دانست.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">

منتشرشده در یادداشت
پنج شنبه, 26 دی 1397 07:59

فحش بده حالت خوب میشه!

 فحش دادن و فرهنگ فحاشی در جامعه ایرانی  برای دیدن بازی ایران – قطر از سری مسابقات مقدماتی جام جهانی 2018 رفته بودم استادیوم آزادی. تیم ملی گل نمی زد. حمله هم نمی کرد. زور بردن انگار نداشت.

جمعیت دور و برم شروع کردند به شعارهای جنسی و نژادپرستانه علیه بازیکنان قطری. تاکید خیلی خاصی هم روی واژه های کاف و میم دار داشتند!

 پسر جوان سنگین وزنی که کنارم بود یک دفعه وسط آن همه آدرنالین متراکم رو کرد به من و گفت:- چرا فحش نمیدی؟! گفتم: چرا باید بهشون فحش بدم؟ تازه مگه اونا فارسی بلدن؟

 مثل کسی که ناامید شده باشد شروع کرد به هم نوایی با باقی شعاردهندگان و ورود کرد به خانواده بازیکنان قطری!

بعد برگشت گفت:
- فحش بده! درسته که نمی فهمن ولی خودت خالی که میشی!

 هنوز صورت گوشتالودش پیش چشمم است. شاید به زحمت هفده سالش می شد. بازی را رها کردم و خیره شدم به حرکاتش. به دست هایی که دور دهنش می گرفت تا فحش هایش با صدای بلندتر و دقیق تری به زمین چمن برسد.

 فکر کردم لابد احساس می کند دارد به وطنش خدمت می کند. پیروزی به هر قیمتی. سکوهای ورزشگاه آزادی جای خوبی برای بحث نیست. آن هم در مورد موضوعی به این اندازه پیچیده!

 اما این فقط سکوهای ورزشگاه ها یا دیوار توالت های عمومی نیستند که بوی فحش های جنسی می دهند. فضای مجازی این فرصت را به وجود آورده که هر کس به هر میزان و غلظت و به سوی دیگری فحش پرتاب کند و به قول آن پسر «خودش خالی شود»!

 مخاطب فحش ها هم خیلی مهم نیست. می تواند رامبدجوان باشد که تلاش می کند وسط این روزهای عبوس لبخند بدهد به مردم، می تواند حسن روحانی باشد، می تواند سردار آزمون باشد که برخی بازی اش را نمی پسندند، می تواند  ایرج ملکی کارگردان کرمانشاهی باشد که فیلم های کوتاهش بیش از آنکه آموزنده باشد اسباب خنده خلایق شده. می تواند کافو باشد که قرعه دشوار جام جهانی را برای ما برداشت، می تواند زایتسف والیبالیست ایتالیایی باشد که در زمین حریفش نمی شویم، می تواند تتلو باشد، می تواند احسان علیخانی باشد ...

فحش دادن و فرهنگ فحاشی در جامعه ایرانی

 می تواند هر کسی باشد. مهم فرد و کاری نیست که انجام داده بلکه انگار نیاز و عطش ما به برون ریزی خشمی است که داریم. آن هم در قالب فحش!

 به هر دلیلی می توانیم از کسی خوش مان نیاید، کارش را نپسندیم یا حتی به او نقد داشته باشیم اما چرا این همه سریع به فحش می رسیم؟

 بسیاری از نزاع های منجر به قتل در کوچه و خیابان در نتیجه همین سرعت در استفاده از واژگان جنسی و فحاشی است.

دو راننده که ممکن است اول صبح را با نام خدا و طلب روزی آغاز کرده باشند چند خیابان بالاتر با هم تصادف می کنند. اتفاقی طبیعی. هیچ کدام اول صبح نیت نکرده بودند بروند و تصادف کنند! از ماشین پیاده می شوند و بعد از یکی دو جمله به فحش می رسند و دم دست ترین گزینه هم بانوان خانواده های همدیگر.... قفل فرمان... چاقو ... تولید جنازه!

فحش دادن و فرهنگ فحاشی در جامعه ایرانی

 درک اینکه جامعه پرخاشگر و خشن شده و آستانه تحمل مان پایین آمده است و این موضوعات ریشه در مشکلات اجتماعی و اقتصادی دارد دشوار نیست اما باور کنیم همه اینها هم تقصیر حکومت نیست.

 کمی تمرین و مدارا کنیم که این همه سریع به فحش نرسیم. فحش درمان هیچ دردی نیست. هیچ سندی وجود ندارد که نشان بدهد در نتیجه فحش های جنسی و غیرجنسی یک مشکل اقتصادی یا اجتماعی حل شده باشد. تمرین کنیم...تمرین کنیم که این همه فحش ندهیم.

عصر ایران

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

دوشنبه 26 آذرماه به دعوت مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی نشستی با حضور دانشجو معلمان در محل سالن علامه جعفری این دانشگاه و عبدالرسول عمادی رئیس مرکز سنجش و سرپرست آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش برگزار گردید . ( این جا )

در این گزارش آمده بود :

" در پایان این نشست مدیر صدای معلم درخواست وقت برای 5 دقیقه صحبت از مجری مراسم کرد .

پورسلیمان از وضعیت فرهنگی و جو شدید امنیتی در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی انتقاد کرده و گفت :" من در پردیس شهدای مکه حضور  پیدا کردم . سخنران آقای ابراهیم سحرخیز بود . با این که مجری بسیج دانشجویی بود اما به راحتی انتقادات خود را بیان کردم .انتقادات من به مراتب صریح تر بود اما کسی  به من تذکری نداد .

این جا به من می گویند اگر می خواهی به عنوان خبرنگار حضور پیدا کنید باید مجوز بگیرید .

آقای یزدانی مسئول کمیته انضباطی دانشگاه و نیز معاون فرهنگی موکدا به من دائما تذکر می دهند که آیا شما مجوز ورود به این دانشگاه را دارید ؟

آیا اصلا مجوز برای ضبط حرف ها را دارید ....
حتی موقع ورود به این دانشگاه برخوردهای شدید و موهنی با من صورت گرفت .

مدیر صدای معلم در ادامه وضعیت دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی را به " پادگان " تشبیه کرده و از انفعال وزیر آموزش و پرورش و مسئولان این دانشگاه انتقاد کرد .مسئول کمیته انضباطی و معاونت فرهنگی دانشگاه خطاب به مدیر صدای معلم گفتند که شما دانشجو نیستید و نمی توانید به صحبت کردن ادامه دهید .

پس از آن که سخنان مدیر صدای معلم نیمه تمام ماند در مراجعت به جایگاه خویش متوجه شد که ضبط خبرنگاری که روی سن قرار داده بود نیست .

پس از اعتراض مدیر صدای معلم عنوان شد که کسی از این قضیه خبر ندارد و همه این ها در حالی بود که عبدالرسول عمادی تنها نظاره گر این صحنه ها بود و حتی لبخندی بر لبان وی نقش بسته بود .
پس از حدود 5 ساعت توقف در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی سرانجام ضبط خبرنگاری مدیر صدای معلم عودت داده شد در حالی که فایل مراسم پاک شده بود .علی رغم دعوت کتبی مجمع اسلامی دانشگاه ، « عظمتی » در این نشست حضور نیافت ."

علی رغم گذشت یک ماه هنوز نه مسئولان دانشگاه شهید رجایی و نه وزارت آموزش و پرورش واکنشی به این موضوع نشان نداده اند .

حتی در نشست رسانه ای سازمان نهضت سواد آموزی ، مدیر صدای معلم نسبت به این موضوع اعتراض کرده و خواهان تعیین تکلیف جایگاه رسانه و خبرنگار در آموزش و پرورش و ارکان آن شد . ( این جا )

 جایگاه روابط عمومی در آموزش و پرورش و اجزا و ارکان آن مشخص نیست .

« امیرعلی نعمت اللهی  قائم‌مقام و رئیس مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی وزارت آموزش‌ و پرورش در نشست با اعضای هیات علمی این دانشگاه بر ضرورت رویکرد علمی به مسائل آموزش‌ و پرورش تاکید کرده است.

آیا نعمت اللهی با " نگاه حقوقی " به مسائل آموزش و پرورش خواهد توانست"  رویکرد علمی " را در روابط عمومی های آموزش و پرورش تعریف و تببین کند ؟

آیا " پاسخ گویی " در ادبیات سازمانی مسئولان وزارت آموزش و پرورش نهادینه خواهد شد ؟

صفورا غله‌زاری و جمع آوری زباله و ساختن کتابخانه

صفورا کاغذ باطله‌های شهر را جمع می‌کند و با پولش کتابخانه می‌سازد. ساخت هفت کتابخانه در یک سال و نیم حاصل کار اوست.

 صفورا غله‌زاری، معلم بازنشسته انزلی‌چی را در انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی می‌بینم؛ نزدیک اسکله تفریحی‌ و زیباترین نقطه این شهر ساحلی. حالا کمتر کسی است که نداند آرزوی این زن داشتن شهری بدون زباله است. دوستان و همراهانش تقریباً به یاد نمی‌آورند به نقطه‌ای از شهر رفته باشند و زباله‌ای روی زمین افتاده باشد و او برای برداشتنش پیش‌قدم نشده باشد.

کارش را با پویش جمع‌آوری در قوطی‌های پلاستیکی و خرید ویلچر برای افراد دارای معلولیت آغاز کرد و بعد وقتی متوجه شد در شهرش تفکیک پسماند از مبدأ وجود ندارد و کاغذهای باطله با سایر زباله‌ها مخلوط می‌شود، تصمیم گرفت خودش سیستمی برای جمع‌آوری کاغذهای باطله ایجاد کند. اما امکانات محدود بود.

 به ارتباطاتش با مدارس و معلمان شهر بسنده کرد و از همه خواست کاغذهای باطله‌شان را دور نریزند. مکانی برای انبار کردن کاغذها لازم بود آن را هم مدیر یکی از مدارس غیرانتفاعی شهر برایش فراهم کرد و قصه آغاز شد:

«کار را تنها شروع کردم و بعد با دوستان انجمن آشنا شدم و فهمیدم در قالب انجمن و همکاری جمعی، کارها بهتر پیش می‌رود. اولین بار توانستیم یک تن کاغذ باطله جمع کنیم. فکر کردم همان طورکه برای در بطری جامعه هدف داشتیم و با فروشش برای افراد دارای معلولیت ویلچر می‌خریدیم بهتر است هدف مشخصی داشته باشیم و عواید حاصل از آن را هزینه کارهای مختلف نکنیم.

بنابراین کاغذ را در برابر کتاب دیدم و ایجاد کتابخانه‌های کوچک در اماکن عمومی شهر. تا الان توانسته‌ایم هفت کتابخانه در نقاط مختلف شهر ایجاد کنیم؛ از جمله بیمارستان، زندان، باشگاه‌های ورزشی، انجمن ناشنوایان و شهرداری انزلی.»

صفورا غله‌زاری و جمع آوری زباله و ساختن کتابخانه

روزهای زیادی او به تنهایی بار جمع‌آوری کاغذ باطله و جابه‌جا کردن کتاب‌ها را به دوش کشید اما هیچ وقت گلایه‌ای نکرد: «گاهی اوقات از صبح تا شب درگیر کار می‌شوم، سرتا پا خاک‌آلود و خسته. حتی گاهی نزدیک‌ترین آدم‌های دور و برم می‌گویند این کار چه فایده‌ای دارد؟ شاید اقدامات محیط زیستی آثارش خیلی زود به چشم نیاید اما در آینده همه اثرش را خواهند دید.»

تصور نکنید فروختن کاغذ و احداث کتابخانه به این سادگی‌هاست، برای این کار صفورا و همکارانش در انجمن مجبور شدند وقت زیادی بگذارند و با مسئولان مختلف شهر گفت‌وگو و چانه‌زنی کنند: «گاهی احداث کتابخانه در این مکان‌ها با کلی مانع روبه‌رو بود. مثلاً مجبور بودیم همه کتاب‌هایی را که نشرهای مجاز منتشر کرده بودند، دوباره به تأیید ارشاد برسانیم. بعد که کارمان بیشتر جا افتاد، برخی خودشان سراغ‌مان آمدند و درخواست ساخت کتابخانه کردند.

 مثلاً شهرداری یکی از بارهای کاغذش را به ما داد که بیشترش کاغذهای ادارای بود، نزدیک ۵۰۰کیلو کاغذ شد و ما همان موقع وعده دادیم با فروشش برای شهرداری کتاب بخریم و این کار را هم انجام دادیم.»

صفورا سال‌ها مطالعات اجتماعی تدریس کرده و عاشق محیط زیست است و به قول خودش با اینکه خیلی اوقات دست تنها همه کارها را می‌کند اما آنقدر این فعالیت‌ها به او حس خوبی می‌دهد که حاضر است همه سختی‌هایش را بپذیرد: «دیدن زباله عذابم می‌دهد. محال است بیرون بروم، زباله‌ای ببینم و دست به کار نشوم. از سویی می‌دیدم کتابخانه انزلی کتاب‌های جدید کم دارد و همیشه برایم آرزو بود چنین امکانی را برای شهروندان شهرم ایجاد کنم.»

او و همراهانش در انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی اما این روزها ایده‌های بزرگتری هم در سر می‌پرورانند. آنها معتقدند احداث کتابخانه‌های کوچک برای شهر کافی است و بهتر است حالا کتابخانه‌ای بزرگ با ایده‌های نو تأسیس کنند. کتابخانه‌ای که نه تنها به جریان تبادل کتاب در شهر کمک کند که شهروندان را به کتابخوانی بیشتر علاقه‌مند سازد: «دوست دارم کتاب‌ها به دست همه برسد. با خودم فکر کردم شاید گذر برخی شهروندان به بیمارستان و باشگاه‌های ورزشی نرسد. برای همین قصد داریم این بار با فروش کاغذ باطله یک کتابخانه بزرگ راه بیندازیم.

یعنی درواقع یک کتابخانه برای همه شهر و برای این کار از ایده‌های کارشناسی استفاده می‌کنیم. افزایش سرانه مطالعه در شهر از دغدغه‌های ماست و می‌خواهیم برنامه‌ای برای کتابخوان کردن شهروندان هم بدهیم.

یعنی کتابخانه ما به جز امانت دادن کتاب به جوان‌ها، آنها را به کتابخوانی هم علاقه‌مند کند.»

اکنون ۱۲ مدرسه در شهر انزلی اعلام آمادگی کرده‌اند تا کاغذهای باطله مردم را تحویل بگیرند و شهروندان هم همکاری خوبی دارند. آنها ایده‌هایشان را با مردم در شبکه‌های مجازی به اشتراک می‌گذارند و مردم هم همیشه استقبال می‌کنند و حالا خیلی‌ها چشم به بازگشایی این کتابخانه با ایده‌های جدیدش دارند.

آرمین صافدل یکی دیگر از اعضای انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی هم برایم توضیح می‌دهد که شهرشان در زمینه مدیریت پسماند کاستی دارد و این کار توسط خانم غله‌زاری انجام شده. او تأکید می‌کند معمولاً دولت‌ها به شهروندان کتاب هدیه می‌دهند اما آنها برعکس عمل کرده‌اند و به نهادهای مختلف شهرشان کتاب هدیه داده‌اند ازجمله آنها در روز کتاب و کتابخوانی به اعضای شورای شهر کتاب هدیه داده‌اند.

با این همه تنها اقدام این انجمن برای ترویج کتابخوانی در شهر، فروش کاغذهای باطله و ایجاد کتابخانه‌های کوچک نبوده.

او برایم در این باره بیشتر توضیح می‌دهد: «ما فکر کردیم مهم‌ترین مشکل شهرمان پایین بودن آگاهی است. ما در حوزه‌های علوم انسانی ضعیفیم. اگرچه تعداد زیادی مهندس خوب در شهر داریم اما جامعه‌شناس خوب، فیلسوف سیاسی و اجتماعی نداریم. تنها راه پر کردن این کاستی مطالعه است. ما تصمیم گرفتیم به گردش کتاب در شهر کمک کنیم و اگر کتابفروشی مرجع در شهر نیست باید به شهروندان کمک کنیم تا کتاب تهیه کنند.»

 برای همین در کنار ایده ساخت کتابخانه که با نظارت صفورا انجام می‌شود آنها ایده تبادل کتاب را در قالب طرح «تو هم بخوان» در شهر اجرا کردند: «نمی‌خواستیم برنامه تبادل کتاب برنامه‌ای خشک باشد و دنبال جاذبه بودیم تا همه گروه‌ها و طبقات از هر سنی در آن شرکت کنند.

 این برنامه را در سالن برگزار نکردیم و به فضای عمومی بردیم و چه بهتر این فضاها، فضاهای گردشگری تاریخی مهم شهری باشند و ضمن رفتن به این اماکن یک مطالبه هم داشته باشیم. مناره انزلی یا برج ساعت اولین جایی بود که این ایده را در آن برگزار کردیم. بعد از آن در موزیک جیگا (جایگاه موسیقی) این کار را کردیم. مناره درحال تخریب بود و در کنار برنامه تبادل کتاب درخواست مرمت مناره را هم دادیم که درخواست‌مان به نتیجه هم رسید.

موزیک جیگا هم دوباره احیا و بعد از مدت‌ها در شهر موسیقی زنده اجرا شد. این روزها از دیگر شهرهای استان گیلان از شفت و رشت برای شرکت در این برنامه به انزلی می‌آیند و این موضوع برای همه‌مان تازگی دارد.» برنامه تبادل کتاب، احداث کتابخانه و طرحی برای تشویق کودکان و نوجوانان به کتابخوانی از دیگر برنامه‌های این انجمن است.

 آنها در این انجمن نشان دادند می‌توانند برای آینده شهرشان نگران باشند و از هیچ، برای شهرشان کتابخانه بسازند.

کتابک

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

« صدای معلم » در مورد  مدیریت منابع انسانی و تدریس اجباری مدیران و معاونین گفت و گویی را چندی پیش با « رضوان حکیم زاده » معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش انجام داد .

در این بخش قسمت نخست را می خوانید .

منتشرشده در گفت و شنود

گروه اخبار/

در پنجمین همایش مدیریت جهادی اولین نشان مدیر برگزیده جهادی جمهوری اسلامی ایران به وزیر آموزش‌ و پرورش اهدا شد.

نقدی بر انتخاب سه نماینده معلمان جهت عضویت در شورای عالی آموزش و پرورش

با توجه به برگزاری انتخابات سه نماینده معلمان جهت عضویت در شورای عالی آموزش و پرورش در تاریخ 6 تا 9 بهمن:
موضوع : تغییر نحوه انتخابات تعیین سه نفر نماینده معلمان در شورای عالی آموزش و پرورش از شیوه مجازی به شیوه سلسله مراتبی از کف مدرسه تا مرحله استانی و کشوری.


معایب شیوه انتخابات مجازی :

1- افرادی که به گروه های مجازی زیادی دسترسی و قدرت تبلیغاتی بیشتری دارند انتخاب می شود و تمایز بین شایستگی ها به سختی امکان پذیر است.

2- صحت انتخابات مورد تردید است .

3- انجام تبلیغات و معرفی یک فرد به کل استان امکان پذیر نیست یا ...

سطوح ، شیوه و مزایای انتخابات حضوری و سلسله مراتبی :
1-  معرفی و انتخاب نماینده اصلح در هر مدرسه
2- معرفی و انتخاب نماینده هر مقطع توسط نماینده مدارس
3- معرفی و نماینده اصلح از هر منطقه توسط نمایندگان مقاطع
4- معرفی و انتخاب یک نماینده اصلح در استان توسط نمایندگان استان
5- معرفی سه نماینده توسط نمایندگان 32 استان


ملاحظات :

این شیوه انتخابات ، تا سطح 4 برای تشکلی به نام پارلمان معلمان به راحتی در استان خراسان انجام شده و برای این موضوع هم با کم ترین هزینه عملی است .
مهم ترین مزیت : در این شیوه افراد به طور حضوری شناسایی می شوند و فردی توانمند می تواند به این مرجع تصمیم گیری راه یابد .
صحت این شیوه در سطوح مختلف قابل کنترل و اثبات می باشد .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
گروه اخبار/
معاون توسعه، مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش‌ و پرورش گفت: با توجه به روند رو به رشد تصویب قانون رتبه‌بندی، احتمال اجرای این طرح برای سال ۹۸ بالا است.

هدف اصلی از رتبه بندی معلمان و صلاحیت های حرفه ای

به گزارش مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی آموزش‌ و پرورش، علی الهیار ترکمن در مورد روش‌های تأمین اعتبار لازم برای اجرای طرح رتبه‌بندی فرهنگیان اظهار کرد: تأمین اعتبار برای رتبه‌بندی مستلزم این است که بدانیم قانون مربوطه چه حدودی را برای ما مشخص کرده است و این موضوع باید مبتنی بر ماده ۶۳قانون برنامه ششم توسعه مورد توجه قرار گیرد.

وی ادامه داد: در دولت اجرای رتبه‌بندی جدید را بر اساس روش سال ۹۴ در نظر گرفته است و طبق معیارهای این طرح ۱۱ هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز داریم که ۷هزار میلیارد تومان آن در بودجه لحاظ شده است و ۴میلیارد تومان دیگر نیاز داریم که البته با توجه به مقدورات ۲هزار میلیارد تومان در بودجه سال ۹۸ آموزش‌ و پرورش لحاظ شده است.

معاون توسعه، مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش‌ و پرورش با تأکید بر اینکه ۲هزار میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته‌شده برای رتبه‌بندی در قالب ردیف بودجه‌ای لحاظ شده است، تصریح کرد: با توجه به این شرایط ردیف در حین اجرای بودجه امکان افزایش دارد.

 

امکان افزایش اعتبار رتبه‌بندی راداریم

الهیار ترکمن در پاسخ به سؤالی در مورد اینکه آیا ردیف در نظر گرفته‌ شده برای رتبه‌بندی که در جدول ۲۱قانون بودجه ۹۸آمده است، ضمانتی برای تأمین اعتبار دارد یا خیر، تصریح کرد: با توجه به اهتمام نمایندگان مجلس این ردیف بودجه‌ای از جدول ۲۱ به جدول ۷منتقل خواهد شد، اما نکته مهم این است که به‌ هر حال یک ردیف بودجه‌ای داریم که اگر حتی در سقف دوم بودجه قرار گیرد بازهم در حین اجرای قانون بودجه امکان افزایش آن راداریم.

وی گفت: با همکاری بین دولت و مجلس می‌توانیم این طرح را اجرا کنیم و آنچه اکنون برای ما اهمیت به سزایی دارد تصویب قانون رتبه‌بندی فرهنگیان است تا حدود کار را برای اجرا مشخص کند.

 

رتبه‌بندی فرهنگیان به‌طور علمی دنبال شود

معاون توسعه، مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش‌ و پرورش تأکید کرد: از تمام مسئولان تصمیم‌گیرنده برای اجرای طرح رتبه‌بندی می‌خواهم کمک کنند تا رتبه‌بندی به‌طور علمی انجام شود؛ این طرح قرار نیست ۱۰۰ درصد کارکنان را تحت پوشش قرار دهد.

الهیار ترکمن افزود: رتبه‌بندی فرهنگیان در جهت ارتقای کیفیت، عملکرد و تعیین صلاحیت‌های معلمان مورد توجه قرار می‌گیرد و هر معلمی که صلاحیت‌های حرفه‌ای را داشته باشد طبیعتاً از مزایای بیشتری بهره‌مند خواهد شد ؛ در واقع هدف اصلی رتبه‌بندی فرهنگیان افزایش حقوق نیست، اما منجر به افزایش حقوق هم خواهد شد، اما نباید از چارچوب علمی این کار غافل شویم.

وی درباره وضعیت تصویب قانون رتبه‌بندی فرهنگیان و مرور روند اجرای تصویب این قانون در دولت اظهار کرد: لایحه در صحن دولت بررسی می‌شود و پیش‌ از این کمیسیون اجتماعی آن را تأیید کرده و به صحن ارجاع داده است؛ با توجه به این شرایط پیش‌بینی می‌کنیم این طرح به سال ۹۸ برسد مگر آنکه موانع پیش‌بینی‌ نشده دیگری در مسیر ایجاد شود.

مرکز امور هماهنگی، ارتباطات و حوزه وزارتی آموزش‌ و پرورش

نظرسنجی

آیا هوش مصنوعی موجب تحول مثبت در آموزش و پرورش ایران می شود ؟

بلی - 57%
خیر - 43%

مجموع آرا: 223

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور