به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، سیدمحمد بطحایی در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشجویان جدید دانشگاه فرهنگیان، اظهار کرد:
این دانشگاه باید هیئت اندیشه ورز برای آموزش و پرورش باشد. مسیر تحول در آموزش و پرورش به دلایل مختلف از جمله اینکه مخاطبان آن انسانها هستند، لایتناهی است. وی افزود: از آن جهت که مخاطبان آموزش و پرورش انسانها هستند نمیتوانیم هیچ گاه ادعا کنیم که تحول در آموزش و پرورش پایان یافته است. این وزارتخانه باید همواره به دنبال یافتن روشهای جدید با هدف انطباق نیازهای فردی و اجتماعی دانشآموزان باشد و یکی از سخت ترین کارها در دانشگاه فرهنگیان برای پاسخگویی به نیازهای آموزش و پرورش، به روز شدن منابع و استفاده از یافته های جدید علمی است. وزیر آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه روشهای مدارس ما از دنیای امروز ۶۰ تا ۷۰ سال عقب تر است ، گفت : اگر یک فرد بدون داشتن مهارتهای معلمی علامه دَهر هم باشد، معلم موفقی نخواهد بود. (1)
ما با کشورهای پیشرفته از نظر رشد علوم و فنون و پیشرفت تکنولوژی و صنعت و مهارت ، فاصلۀ زیادی داریم در یک نیم نگاهی به ماهیت امور فرهنگی – اجتماعی و حتی آموزشی کشور قدرمسلم این فاصله 70 - 60 سال نیست، اگر این میزان بود اوضاع قابل تحمل بود اما چون مسئولان امروز ما از روی کارکرد و تفکرات مسئولان دیروز فقط به نوشتن مشقی بدون اراده مشغولند لذا ما کمتر تحول و تغییری را شاهد هستیم. اگر مسئولان امروز به تجزیه و تحلیل محاسبات ناموفق گذشتگان می پرداختند و توانایی های حل مسأله را با ذکاوتی قابل تحسین در خود داشتند ما به تکرار مکرّات اشتباهات گذشتگان مبتلا نمی شدیم. در جامعه ما مشق نوشتن یعنی ممارست نوشتاری و امری لازم هست اما نیک می دانیم که برای یادگیری و کسب توانایی جهت عمل کردن ، کافی نیست. خطای عمدۀ وزرای آموزش و پرورش به تبعیت از این عمده تکلیف دوران تحصیل ، رونویسی از اشتباهات و غلط های املایی و کارکردی گذشتگان است. لذا ساختار نظام آموزشی ما دچار شرایط تورمی – رکودی است.
عدم مدیریت صحیح در جذب و به کارگیری نیروهایی که لازم داریم گاه همانند دهه 80 - 70موجب تورم و مازاد نیروها در رشته علوم انسانی می گردد که همین امر موجب رکود در رشته های علوم و زبان خارجی می شود. لذا برای جبران ، برخی دبیران بیکار در اختیار دفتر قرار می گیرند و در برخی رشته ها که کمبود نیرو وجود دارد ،مجبور می شوند به جای چند دبیر ، تدریس نمایند. اگر توانایی ادغام دو کارکرد اصلی معلم را که اول انقلاب مجزا گشته است را داشته باشید کلی از مشکلات و حتی معضلات مدارس ما حل خواهد گشت
جناب وزیر،
اتفاقا در قبال تمامی ناکارآمدی های نظام آموزشی ، مدارس کشور را ، علّامۀ دَهری معلمان سرپا نگه داشته است ما معلمان با تحمل نابه جای همۀ کاستی های کمی و کیفی نظام آموزشی کشور، دهه ها کلاس درس و مدارس را فقط با همین علامۀ دهری خود ، سرپا نگه داشته ایم که اشتباه بزرگی کرده ایم. از همین جا بر اساس تجربه داد می زنم هر کس در هر جایگاهی هنگام برخورد با قانون ضعیف ، ناقص و غلط ، قبل نهادی شدن آن ، وظیفه دارد عصیان کند. قلم به دست شود و واقعیت ها و نقصان های طرح جدید را قبل اجرایی شدن و ماندگاری فریاد برآورد. و امروز فریاد ما علیه تمام وقت شدن معلمان است.
تحول که هیچ وقت در هیچ مقطعی پایان نمی یابد وحتی تصور توقف آن در آموزش و پرورش فاجعه است. تحول یعنی دگرگونی . امروز سرعت خلق علوم و تکمیل کاستی ها بوسیله شعور و تفکر بشر، فوق العاده زیاد است و اگر آموزش و پرورش در تمامی رشته ها انطباقی با این سرعت نداشته باشد عقب ماندگی که سهل است، ما آنگاه به عنوان سمبلی نمایشی از قرون گذشته برای آیندگان جهت آشنایی با تاریخ محسوب خواهیم شد. نظام آموزشی و به تبع آن اجتماعی ما ماکِتی از شرایط سنتی و نیاکانمان خواهد بود. در قبال این توقف و مقاومت در برابر دگرگونی های دانش بشری ، مدارس را علامه دهری معلمان به پا نگه داشته است.
معلم را شما و دانشگاه فرهنگیان شما آموزش می دهید، بیایید شفاف تر سخن بگوئیم ، آیا مهارت های آموزشی برای معلمان با دانش روز تناسب دارد ؟
ما هنوز بعد این همه سالِ سپری شده از عمر تربیت معلم ساختار فیزیکی سنتی آن را از گذشته یادگار نگه داشته ایم و همانند یک بنای تاریخی مراقب هستیم تا گچ و آجر آن فرو نریزد. بدون حاکمیت هر نوع روح جمعی. سکوت کُشنده ای که بوی حیات و سرزندگی در آن نیست. ترس از همنوع دیگری یعنی ترس دانشجو از دانشجو و یا استاد از استاد و دانشجو از استاد و استاد از دانشجو. در مکانی که ترس حاکمیت داشته باشد انتظار باروری و رشد اندیشه و عمل ، بیهوده است.
استفاده از اساتیدی که برای تعلیم و تربیت معلم ، آموزش نیافته اند و یا چون به طور رسمی به کار گرفته نمی شوند و حق التدریسند ، امنیت ماندگاری در موقعیت شغلی خود را ندارند لذا بدون انگیزه اند. ارائه دروس مشخص و ثابت.عدم وجود روحیه تحقیق و تفحص و پژوهش. نبود فرصت های نقد و گفتگو و مباحثه. فراموش نکنیم که طلبه ها را هر چند به طور تخصصی در حیطه مذهب و دین ، اما مباحثه ، توانمند و سخنور می سازد. اما در سیستم تربیت معلم استاد کسی است که 90 دقیقه سخن می گوید و دانشجو برای گرفتن نمرۀ قبولی می بایست نت برداری سریعی همانند خبرنگاران دیروز داشته باشد. که متأسفانه رفتار غالب سایر دانشگاه هایمان نیز هست.
هیچ می دانید چرا معلمان و دبیران دو سه دهه پیش توانمندتر از امروز بوده اند؟
چون اکثر آنان فارغ التحصیلان دانشگاه های سراسری بوده اند حال در رشته دبیری و یا غیر دبیری . شما می بایست تفاوت های مابین دانشگاه فرهنگیان و سراسری را در میزان رضایت دانشجو و استاد، تحقیق و بررسی نمایید و بدون افتادن در گرداب مشق نویسی یا کپی برداری تمام و کمال ، انطباقی با نیازها و واجبات تربیت معلم ، خلق نمایید. ما از خلق کردن واهمه داریم و همین امر ما را به روزمرگی رخوت آمیزی گرفتار می نماید. چون ثبات موقعیت فعلی یعنی آرامش خاطر مدیران . چون در ثبات احتمال ریسک پذیری نیست. حاکمیت سکون از نظر چنین مدیران یعنی موفقیت در مدیریت. برخورد با اندیشه و موقعیت های جدید یعنی روبرو شدن با چیزهایی که مهارت آن در چنین مدیرانی وجود ندارد.
آری ؛ مدارس ما را علامه دهری معلمان با ترکیب توانایی های فردی و اکتسابی شان ، سرپا نگه داشته است. و گر نه آموزش مهارت و یادگیری مهارت ، مقوله ای است که حداقل آموزش و پرورش ما با آن بیگانه است. معلمان با سعه صدر و صبوری ، با بکارگیری حداقل امکانات ، دانش آموزان را پیش می برند اما چون سطح دانش ما در این نهاد به روز نیست لذا در پیش بردن آن ناتوانیم.
مسئولان امروز ما از روی کارکرد و تفکرات مسئولان دیروز فقط به نوشتن مشقی بدون اراده مشغولند لذا ما کمتر تحول و تغییری را شاهد هستیم پیشنهاداتی برای وزیر آموزش و پرورش
1) ابتدا تعریفی برای معلم یا دبیر در آموزش و پرورش ، ارائه دهید. ما بالاخره نفهمیدیم همتراز اساتید دانشگاهیم یا کارمندان ادارات. که قدرمسلم از هر حیث جزئی از هیچ کدام نیستیم. نه منزلت اجتماعی و نه میزان حقوق و یا سایر فاکتورهای رفاهی ما با هیچیک ، تناسبی ندارد. در دورۀ ساسانیان دبیران جزو طبقات ممتاز بودند کارکرد آنان اصلا تناسبی با دبیران امروزی ندارد ، اما آنان ممتاز بودند و ما از هر حیث در قعر چاهیم. حتی جایگاه اداری ما هم تعریف مشخصی برای خود ندارد. لطفا معلم و دبیر وزارتخانۀ خود را تعریف نمائید. نداشتن جایگاه مشخص یکی از عوامل دیوار کوتاهی ماست که خود شما بیشتر از همه به عوامل پشت این دیوار کم لطف اید!
2) شما معلمان کشور ، خصوصا بازنشستگان را به جای هم سطح کردن با اساتید دانشگاه و یا کارشناسان ادارات گوناگون ، با اقشار کم درآمد نیازمند به کمک هایی چون بسته حمایتی اخیر اعلام می دارید و این همان ارزش واقعی اما اسفباری است که شما برای زیر مجموعه خود قائل هستید!
برای عدم اهانت به این افراد ، نامی از آنان نمی برم اما فردا در صف دریافت کالاهای محدود از فروشگاههایی معین ، برچسب پیشانی من دبیر بازنشسته ، تساوی ارزشی است با آنان که برخلاف آیات قرآن کریم است یعنی برابری آنهایی که می دانند با آنهایی که نمی دانند. شما انتظار دارید من چگونه سینه سپر سازم و به معلم بودن خود افتخار کنم وقتی که از سوی وزیرم چنین هدایت می شوم؟ یعنی نمی توانستید در جلسه هیئت دولت ابراز نظر نمائید و بگوئید معلم من همسنگ.... نیست لذا با این کمک های مقطعی ناکافی ، مشکلات آنان حل و فصل نمی شود . من می خواهم برای معلمم فکری اساسی و ماندگارتری بکنم ! این حداقل را لابد قدرتش را دارید اما چون معلم را ناتوانی می بینید که تا خم می شود گچ و یا خودکار خود را بردارد آه و ناله می کند و یا افسرده و حال ندار است پس اوج خفت را بر او روا می بینید.
شما نسبت به جامعه معلمان معتقد به نظریه اصلاح نژادی نیچه و... هستید. یعنی معلم فردی است که باید دارای قدی بلند ، دارای 32 دندان سالم ، جذاب و خوش تیپ و.... باشد. شما من معلم را آنقدر خوار می بینید که می گوئید : یک فرد بدون داشتن مهارتهای معلمی علّامۀ دَهر هم باشد، معلم موفقی نخواهد بود. یعنی من معلم آنقدر در قعر چاه ( زیر خط فقر ) از نظر شما قرار دارم که دانش و معلوماتم نیز مرا از این عمق رذالت نجات نمی دهد. برای اصلاح امور فرهنگیان ، پیشنهاد می دهم دیدگاه خود را نسبت به این قشر تغییر دهید و آنان را دوست بدارید و در هر سخنرانی خود در بین عام و خاص ، آنان را بیش از این میازرید.
3) اگر توانایی ادغام دو کارکرد اصلی معلم را که اول انقلاب مجزا گشته است را داشته باشید کلی از مشکلات و حتی معضلات مدارس ما حل خواهد گشت. ترکیب آموزش با پرورش و حذف دبیران پرورشی با کارکرد فعلی . آنان روح را از کالبد آموزش بیرون کشیده اند لذا توانمندی و نفوذ معنوی معلم با حذف کارکرد پرورش و تربیت از آموزش و تعلیم ، فاجعه های اخلاقی – رفتاری بسیاری را در مدارس و متعاقب آن جامعه به وجود آورده است. در هیچ کشوری دو کارکرد اساسی معلمان از هم جدا نیست الّا ایران. هر چند این امر در تقویت اهداف نظام سیاسی صورت گرفته است ، اما نظام آموزشی خود به خود این رویکرد یعنی آموزش در راستای نظام سیاسی را عملی می سازد و نیازی به نقش دبیران پرورشی نیست. معلم می بایست تمامی وجود دانش آموز را در اختیار داشته باشد تا ارج و نفوذ کلام و عمل خود را اثبات سازد.
4) مدیران و معاونان را از بین فارغ التحصیلان رشته های مدیریت انتخاب نمایید و حتی در تربیت معلم ، با دروسی مشترک و مجزا با معلمان، به تربیت مدیر و معاون مدارس بپردازید. انتخاب معاون و یا با عطر و بوی قدیمی آن ناظم برای مدارس بر اساس باری به هر جهت ، خود عامل بی نظمی و تشدید معضلات رفتاری و اخلاقی است . او نیز باید برای این مهم تربیت شود.
5) کادر اداری خود را از بین فارغ التحصیلان رشته های گوناگون تحصیلی و به تناسب نیاز ، به غیر از جامعه آماری معلمان و دبیران ، انتخاب نمایید و با آموزش چندین ساعته آنان را به انجام امور مربوطه آماده سازید.
6) آموزش ضمن خدمت در کشورهای پیشرفته حتی برای کارگر ساده نیز ارائه می گردد، هر چند در این کشورها همه افراد تحصیل کرده اند حتی مشاغل دون پایه. آموزش ضمن خدمت باید تخصصی ، به روز و جاذب باشد و در پی القای مفاهیم ایدئولوژیک و مذهبی صِرف نباشد. دبیران علوم محض در حیطه خود و مابقی در راستای تخصص خود چون تاریخ و ادبیات و جغرافیا و.... هدف از آموزش ضمن خدمت ، ترکیب و همفکری در مجموع دانسته ها هم هست و ما باید با آموزش ضمن خدمت ، قابلیت همفکری و تبادل تجربه و مهارت های تدریس همکاران را هم صمیمانه و عاشقانه داشته باشیم. بدین طریق آموزش ضمن خدمت فقط با یک گواهی برای کسب امتیاز جهت رسیدن به هدفی دیگر تعریف نگردد. بلکه برای تقویت انگیزه ها و انگیزش ها ، می توان به مجموع ساعات آموزشی طول خدمت معلمان و دبیران مثلا تا سقف 200 ساعت، یک طبقه ارفاقی قائل شد.
7 ) علم مدیریت بعد انقلاب صنعتی شکل گرفت. زمانی که برای ارزان تمام شدن محصولات از کودکان و زنان برای انجام کارها در کارگاههای تولیدی استفاده می شد و مردان معترض، پشت درهای بسته فریاد می کشیدند چون بیکار بودند. بالا بودن ساعات کار و شبانه روزی بودن آن برای افزایش تولید و کسب سود بیشتر بود و نیروی کار در دو تا سه شیفت ، ثابت بود و چرخشی برای تغییر کارگران انجام نمی گرفت. تیلور به مرور مشاهده کرد که ریسک و احتمال خطر برای نیروی کار خسته از کار زیاد دیروز بیشتر و بیشتر است و تعداد افرادی که در زیر دستگاهها به دلیل کاهش تمرکز ناشی از خستگی ، اعضای بدن خود را از دست می دهند بیشتر و بیشتر است. لذا نیروی انسانی بیشتر برای چرخش ساعت کار بکار گرفتند ، ساعات کار را کاهش دادند ، فرصت صرف صبحانه و ناهار را برای آنان فراهم ساختند و در این ساعات گفتگو و همدلی و پیوند مابین کارگران بیشتر گردید و در نهایت سطح تولید و میزان سود کارفرمایان افزایش یافت.
و شما امروز علیرغم اطلاع از فرساینده بودن شغل معلمی در ایران با شرایطی که از هر حیث برای آنان فراهم است، قصد افزایش ساعات کار معلمان را در دستور کار خود دارید! یعنی ما به اوایل قرن 18 سقوط می کنیم؟! حتی اگر امروز حقوق دریافتی من معلم با سایر کارمندان همسطح هم گردد ، باز چنین پتانسیلی برای معلمان وجود ندارد. معلمی برخلاف سایر مشاغل ، عبارت از حضور فیزیکی در محل کار در ساعاتی معین نیست ، معلمان با حساس ترین و آسیب پذیرترین گروه های سنی جامعه در ارتباطند که مجبورند با استفاده از تمامی قوای روحی – روانی خود در تعلیم و تربیت و هدایت آنان بکوشند.آن هم با شرایط اقتصادی تحمیلی موجود که امکان تغذیه مناسب و درمان لازم در آن ، امری محال است. تغذیه رایگان قبل انقلاب در همین راستا برای تقویت قوای جسمانی معلم و دانش آموز ، ارائه می گردید. شما یک شیر آب رفته را هم از مدارس دریغ می دارید. امروز شما ساعات تدریس را می افزایید و فردا وزیری دیگر آن را حذف خواهد نمود. طرحی ارائه دهید که باقیّات صالحات آن ماندگار باشد. یعنی ثبت کنید بر جریدۀ عالَم دوام خود را. تخریب بر روی تخریب عین زلزله 8 ریشتری در شهر کاه گِلی است.
8) کلاس ششم را با توجه به کاهش سن بلوغ در کشور ، به دوره متوسطه منتقل سازید. سه دورۀ تحصیلی سابق ( ابتدایی - راهنمایی - متوسطه ه تقلید از کشور فرانسه ) روی اصول روانشناسی و جامعه شناسی بنا شده بود و همگنی نیازهای فکری – جسمی کودکان و یا نوجوانان با یکدیگر ، تناسبی منطقی داشت. اما دانش آموزان کلاس ششم در دورۀ ابتدایی خصوصا برای دختران که سن بلوغ شان پایین تر از پسران است ، دقیقا نامناسب است. شاید اثرات چنین ترکیبی امروز زیاد به چشم نیاید اما در سنوات آتی بر روی رفتارهای دانش آموزان ، می تواند اثرات سوئی بجا بگذارد.
9) از خیر کسب درآمد اسکان فرهنگیان و مردمان عادی در مدارس ، درگذرید و صلابت و استواری دژ محکم قداست مدارس را با اهتزاز سربلندانۀ پرچم ایران را در آن ممکن سازید. یکی از عوامل بسیار مؤثر کاهندۀ اعتبار و منزلت و ارزش معلمان ، همین اسکان مدارس است. محل کار من معلم به لحاظ عبدسازی آموزش دیدگان ، ارزشی بسیار والاتر از تصور افراد است. این حیثیت از دست رفته را به روح در احتضار مدارس بازگردانید.
10) موضوعات پژوهش آموزش و پرورش را نظام اداری ولو خود پژوهشکده ی آموزش و پرورش ، ارائه ندهید. پژوهش یعنی مشاهده و درک مشکل و مسأله. اجازه دهید محققان واقعی خودشان درد را دیده و عناوین آنها را ردیف سازند. محققان واقعی و دلسوز را از اشخاصی که به دنبال منابع مالی و کسب درآمدند تفکیک دهید و امر پژوهش را به درستی هدایت نمایید. پژوهش با اهداف پولی به اتمام نرسیده ، نتیجه اش مشخص است. امر پژوهش را به اهل فن بسپارید نه هر مدعی .
جناب وزیر ، یقین داشته باشید امروز شما اگر فقط بند 1 از 10 پیشنهاد داده شده را عملی سازید، کلی از مشکلات آموزش و پرورش در یک حرکت دومینویی ، حل و فصل خواهد شد. شاید معلمان تنها شاغلان این سرزمین هستند که تعریف مشخصی از خود جهت برخورداری از نتایج شغلی خود ندارند. آحاد جامعه اعم از افراد خاص و عام ، تعریفی مشخص و همانند از معلم ندارند. همان تمثیل پای فیل در شعر مولوی و یا برداشت عنب و انگور و ..... ما از واقعیتی واحد.
فقط از شما انتظار می رود همانند دیگر وزرا ، پشتگرمی شایسته برای معلمان کشور باشید. اعتلای آموزش و پرورش اعتلای معلم و اعتلای هر دو عزت و سربلندی ایران عزیز را ممکن خواهد ساخت.
http://tn.ai/1839959 (1 - هفتم مهر 1397.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
طرح و به عبارتی مصوبه " معلم تمام وقت " به حکایتی مساله دار و چند بعدی تبدیل شده است .
از آن چه « علی الهیار ترکمن » در ابتدا در مورد این طرح گفته است با آخرین گفت و گویی که با خبرگزاری تسنیم انجام داده است تفاوت معناداری مشاهده می شود .
در نخستین اظهار نظر معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش چنین عنوان کرده بود : ( این جا )
" ...رایزنیها با سازمان امور اداری و استخدامی انجام شده است و طرح نهایی بهعنوان معلم تماموقت در دو شورای حقوق و دستمزد و شورای توسعه مدیریت تصویب شد و کلیات آن این است که اگر یک فرهنگی 6 ساعت بیشتر از ساعت موظفی تدریس بکند به فوقالعاده ویژه اش 25 درصد اضافه خواهد شد " .
اما امروز می گوید :
" در بررسی که ابتدا برای طرح معلم تمام وقت داشتیم، افزایش 25 درصدی حق شغل و شاغل مطرح شد که پس از آن تصمیم گرفتیم آن را به 18 درصد افزایش فوقالعاده ویژه تبدیل کنیم که رقم بیشتری را شامل میشود و با مساعدت شورای توسعه مدیریت و شورای حقوق و دستمزد توانستیم آن را به فوق العاده ویژه تبدیل کنیم که مبلغ ریالی و امتیازات بیشتری را در مقایسه با حق شغل و شاغل دارد."
نخستین پرسش صدای معلم آن است که آیا آقای الهیار ترکمن نمی داند که در فیش حقوقی یک معلم مجموع " حق شغل و شاغل " بسیار بیشتر از فوق العاده شغل است .
به عنوان مثال ؛ معلمی با 29 سال سابقه کار و با مدرک فوق لیسانس حق شغل او مبلغ 12,842,060 ریال و حق شاغل 7,360,647 ریال است در حالی که فوق العاده شغل 2,824,500 ریال می باشد .
این عنوان " ویژه " مشخص نیست از کجا آمده است ؟
آقای الهیار این طرح را کارشناسی می داند .
« صدای معلم » از ایشان می خواهد پشتوانه و یا سند پژوهشی این طرح کارشناسی را منتشر کند .
این رسانه از ایشان و سایر مسئولان وزارت آموزش و پرورش می خواهد تا در کمال " صداقت " و با رویکرد " اعتماد سازی " با معلمان برخورد کرده و به این پرسش اساسی و مهم پاسخ دهند که جایگاه " معلم حرفه ای " در نگرش چنین مسئولانی دقیقا در کجا قرار دارد ؟
آیا تبدیل معلم به " ماشین تدریس " با اصول تعلیم و تربیت و هم با شعار مدرسه با نشاط و هم با شعار آموزش مهارت های زندگی در مدارس و هم با شعار رفاه معلم در تضاد نیست ؟
از نظر ما ؛ این یک طرح برای صرفه جویی در هزینه ها و نتیجه آن تبدیل معلم به ماشین تدریس و کاهش کیفیت آموزش در مدارس است.
سید حمایت میرزاده در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت درباره جلسه سه شنبه، 1 آبانکمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی گفت: طرح اصلاح قانون سنجش و پذیرش دانشجو با حضور وزیر علوم و معاونان ایشان و بدون حضور نمایندهای از وزارت آموزش و پرورش بررسی شد؛ در مجموع پیشنهاد اعضای کمیسیون این بود که: تاثیر مثبت معدل در کنکور برای امسال (منظور سال 98) پذیرفته شود. در این جلسه وزیر علوم متعهد شد ظرف دو هفته شورای سنجش و پذیرش دانشجو تشکیل جلسه دهد و وزارتخانه برای اعمال تاثیر مثبت معدل در کنکور تلاش کند.
میرزاده بر اساس نظر کمیسیون آموزش در روز یکشنبه (29 مهرماه 97) نیز قبلا گفته بود: اگر (شورای سنجش و پذیرش دانشجو) قبول نکردند، پیشنهاد مثبت شدن این تاثیر در قالب طرحی پیگیری خواهد شد.
با این خبر مسرت بخش برای همه اعضای مافیای کنکور، آنهابا خوشحالی بسیاربه هوا پریدند،کف زدند و جشن و سرور برپا کردند و انواع شیرینی بین خود توزیع کردند و به قدرت سرکرده خود (که رئیس بزرگترین سازمان مافیائی کنکور در کشور است) بیش از پیش پی بردند و به او افتخار کردند. در این خوشحالی داوطلبانی که معدل دیپلم آنها 10 تا 14 بود نیز شریک بودند.
به عکس، محققان (به ویژه آسیب شناسان کنکور)؛ آگاهان نظام تعلیم و تربیت کشور، معلمان و کارشناسان فرهیخته و داوطلبان دارای معدل 17 تا 20 که قرار است در کنکور سال 98 شرکت کنند از این تصمیم سخیف، مأیوس کننده و خلاف قانون کمیسیون آموزش ناراحت شدند و برای آینده کشور با وجود چنین نمایندگانی غصه خوردند و نگران شدند.
جالب این است که سم سئوالات چهار گزینه ای (تستی) کنکور خطرناک تر از هر نوع مواد مخدر در 32 سال گذشته بیش از هر جا، مغز و روان کودکان و نوجوانان و جوانان و برنامه های درسی آموزش و پرورش را نشانه گرفته و از یادگیری سطوح پیشرفته (شامل: دانش فراشناختی، تجزیه و تحلیل، ارزیابی، کاربرد، خلاقیت، نوآوری و کار آفرینی) تهی کرده است؛ اما کمیسیون آموزش و تحقیقات هیچ اعتنائی به آسیب ها و انواع خسارت های کنکور ندارد و حتی بدون حضور مخاطب اصلی پیامدهای کنکور (وزیر آموزش و پرورش و معاونان این وزارتخانه) و با حضور یک جانبه مسئولان وزارتخانه ای که درآمد های چند 100 میلیاردی از کنکور کسب می کنند، علیه مفاد صریح قانونی که خود تصویب کرده (به ویژه تبصره های 4 و 5 ماده 5 قانون) تصمیم می گیرند و شورای مجری قانون را تهدید می کنند که اگر بر خلاف نظر کمیسیون (که بر اساس این نظر بایستی از اجرای قانون تخلف کنند)، قانون را اجرا کنند، خود وارد میدان شده و قانونی خلاف تأثیر قطعی سابقه تحصیلی که همان روش ظالمانه 32 سال گذشته یعنی تأثیر خنثی (صفر) برای سابقه تحصیلی است، را تصویب خواهند کرد.
تا کنون سابقه نداشته است که یک کمیسیون مجلس درباره قانونی، بدون حضور مخاطب و مجری اصلی آن در قوه مجریه چنین تصمیم شگفت آوری بگیرد. موکلان این نمایندگان (مردم کشورمان) شاهد هستند که چگونه دو قانونی که بر اساس تحقیقات علمی و خواست عمومی مردم در جهت حذف و یا کاهش حد اکثری تأثیر کنکور (در سال های 1386 و 1392) در مجالس قبل تصویب شد، اما توسط نمایندگانشان در دوره دهم مجلس (در جهت تقویت مافیای کنکور و ایجاد سد در برابر ورود استعدادهای برتر به رشته – دانشگاه های برتر) نادیده گرفته شد
به نظر می رسد این کمیسیون ضعیف ترین دوره مدیریت خود را سپری می کند، زیرا حتی یک مجلس قانون گذاری در جهان نخواهید یافت که نمایندگان کمیسیون آن مجلس یا تعداد قابل توجهی از نمایندگان به مجری قانونی که خود تصویب و ابلاغ کرده اند، بگویند: یا خلاف قانون عمل کن یا ما با طرحی جدید، قانون قبلی را باطل و وادارت می کنیم که قانون جدید را اجرا کنی !
علت تصمیم غلط کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، مصوبه شورای اجرای قانون مبنی بر کاهش 20 درصد از 100 درصد ضریب تأثیر قطعی کنکور به نفع سابقه تحصیلی برای سال 98 بوده است ؛ در حالی که مطابق قانون می بایست در سال 97 (5 سال پس از تصویب قانون) ضریب تأثیر قطعی سابقه تحصیلی به 85 درصد افزایش و ضریب تأثیر قطعی کنکور به 15 درصد کاهش می یافت.
ملاحظه می فرمائید که قرار شده به اندازه 20 درصد از انبوه موهای هیولای کنکور کنده شود و به تن برهنه سابقه تحصیلی (که از سرمای زیاد به صفر درجه رسیده) چسبانده شود، آن وقت شعار دهندگان عدالت آموزشی، بر خلاف شعار خود حاضر نیستند این حد اقل مو از بدن آن هیولا کم شود.
منظور کردن این 20 درصد ضریب تأثیر قطعی پس از 32 سال یکه تازی و میدان داری غول کنکور 100 درصدی و پس از 11 سال تأخیر در اجرای قانون حذف کنکور (مصوب سال 1386) و پس از 5 سال تأخیر در اجرای قانون دوم (مصوب سال 1392) مبنی بر کاهش حد اکثری کنکور (تا 15 درصد) اتفاق افتاده است، ولی مافیای تمامیت خواه اجازه اعمال قانون (ولو در سطح بسیار ضعیف 20 درصد) را نیز نمی دهد.
ظاهر موضوع این است که بخشی از نمایندگان مجلس از سوی تماس های مکرر حضوری و تلفنی و پیامکی تحت فشار تقاضای کسانی هستند معدل دیپلم آنها پائین (10 تا 14) است و آرزو دارند با هزینه در کلاس های کنکور و دوپینگ ترفندهای تست زنی،در کنکور سال 98 رتبه بالا کسب کنند و به رشته های پزشکی و مهندسی و حقوق دانشگاه های برتر دولتی راه یابند و همچون 32 سال گذشته جای داوطلبانی را اشغال کنند که کتاب های درسی رسمی خود را عمیق مطالعه کرده و در فکر دو پینگ ترفندهای تست زنی نبوده و توانسته اند معدل های 17 تا 20 را کسب کنند. البته این احتمال وجود دارد که در میان داوطلبان دارای معدل پائین، فرزندان برخی نمایندگان و یا وابستگان آنها نیز وجود داشته باشد که حاضرند بخاطر آنها قانون را زیر پای گذارند.
به هر حال موکلان این نمایندگان (مردم کشورمان) شاهد هستند که چگونه دو قانونی که بر اساس تحقیقات علمی و خواست عمومی مردم در جهت حذف و یا کاهش حد اکثری تأثیر کنکور (در سال های 1386 و 1392) در مجالس قبل تصویب شد، اما توسط نمایندگانشان در دوره دهم مجلس (در جهت تقویت مافیای کنکور و ایجاد سد در برابر ورود استعدادهای برتر به رشته – دانشگاه های برتر) نادیده گرفته شد.
امید است نمایندگان محترمی که تحت فشارهای مافیای کنکور، مانع اجرای قانون شده اند در این تصمیم خود تجدید نظر کرده و با تصویب ضریب تأثیر قطعی سابقه تحصیلی به میزان 60 درصد در سال 98، اجازه دهند استعدادهای برتر کشور در رشته – محل های دانشگاه های پر طرف دار ادامه تحصیل دهند، زیرا به مراتب از حضور کم استعدادها در چنین رشته – محل ها بهتر است . بدون تردید از این راه به پیشرفت همه جانبه کشور کمک خواهند کرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
عبدالرسول عمادی سرپرست معاونت آموزش متوسطه در جمع خبرنگاران با اشاره به اینکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی درباره تاثیر قطعی سوابق تحصیلی در کنکور سخنانی را مطرح میکنند، اظهار کرد: به نظر میرسد نمایندگان از طرف گروههایی تحت فشار قرار گرفتهاند و حتی پیامهای مختلف تهدیدآمیزی برایشان ارسال شده است تا قانون سنجش و پذیرش دانشجو که قانون مصوب مجلس شورای اسلامی در سال 92 است را مورد بازنگری قرار دهند تا به شرایط قبل از آن که حاکمیت صرف کنکور بود بازگردیم.
وی افزود: همه صاحب نظران میدانند کنکور چه اثراتی در نظام تعلیم و تربیت دارد و خوشبختانه مصوبه سنجش و پذیرش دانشجو بر اساس سوابق تحصیلی این حاکمیت را تا حدودی شکست و بازار دلالان و مافیای کنکور را تا حدی تخریب کرد.
تاثیر سوابق تحصیلی در کنکور حرکت در مسیر عدالت آموزشی در حال حاضر فضای تندی علیه قانون سنجش و پذیرش دانشجو بر اساس سوابق تحصیلی وجود دارد که میدانیم این فضاسازیها توسط چه افرادی اتفاق میافتد
سرپرست معاونت آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش گفت: تاثیر سابقه تحصیلی در کنکور فضا را به سمتی برد که فقط کلاسهای کنکور مورد اقبال قرار نگیرد و بخشی از توجه دانشآموزان به کتابهای درسی و امتحانات نهایی معطوف شود در پنج سال اخیر با اجرای قانون تا حدودی به سمت عدالت آموزشی حرکت کردیم چرا که در بسیاری از مناطق کشور امکان شرکت در کلاس کنکور یا پرداخت وجه به موسسات کنکور از طرف دانشآموزان و خانوادهها وجود ندارد. تاثیر نمرات امتحانات نهایی در کنکور باعث میشود دانشآموزان بتوانند با آوردن نمره خوب در امتحان نهایی به رتبه بهتری در دانشگاه دست پیدا کنند.
سهم سوابق تحصیلی در کنکور 98؛ 20 درصد قطعی
عمادی ادامه داد: در کنکور 98 تاثیر سوابق تحصیلی 20 درصد به صورت قطعی و 10 درصد به صورت مثبت خواهد بود.در حال حاضر حدود 90 درصد کد رشته محلهای دانشگاهی از کنکور آزاد است و این از محاسن قانون سنجش و پذیرش دانشجو است که حاکمیت کنکور را شکسته و کنکور به 10 درصد رشته محلها محدود شده است اما متاسفانه این سالها در دفترچه کنکور، رشته محلهای آزاد اعلام نشده است و برای همین جو کنکور زده ادامه دارد. اگر در دفترچه اطلاعات کنکور رشته محلهای آزاد از کنکور آزاد شود خانوادهها متوجه خواهند شد چه فرصتهایی برای ادامه تحصیل بدون کنکور وجود دارد و بسیاری از هزینهها را بی جهت به موسسات کنکور پرداخت نمیکنند همچنین فشار روانی از دانشآموزان برداشته میشود.
وی بیان کرد: در حال حاضر بسیاری از شرکتکنندگان در کنکور حتی اگر درصد خوبی هم نیاورده باشند در نهایت در یک رشته قبول میشوند و علت این است که کد رشتهها از کنکور آزاد است و داوطلب میتواند با ارائه سوابق تحصیلی به دانشگاه در رشته مدنظر ثبتنام کند این مطالبه چند ساله ما است که در دفترچه کنکور، کدرشتههای آزاد از کنکور اعلام و مشخص شود.
فشار و توهین صاحبان پول و قدرت به مسئولان
سرپرست معاونت آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش گفت: در حال حاضر فضای تندی علیه قانون سنجش و پذیرش دانشجو بر اساس سوابق تحصیلی وجود دارد که میدانیم این فضاسازیها توسط چه افرادی اتفاق میافتد. حتی وقتی من یکی از مصوبههای شورا را اعلام عمومی میکنم با حجمی از توهین مواجه میشوم که اینها نشانه فشار پول و قدرت است که می خواهند بازار کنکور را گرم نگه دارند اما من به عنوان یک مدیر موظفم از حق دانش آموزان دفاع کنم.
وی در پایان تصریح کرد: امیدوارم همچنان از ظرفیت ارزشمند این قانون بهره مند شویم و حتی خواهان این هستیم در آن 10 درصد رشتههایی که رقابتی هستند و نیاز به برگزاری کنکور دارند سهم سوابق تحصیلی افزایش یابد و به 50 درصد برسد، این پیشنهاد را به سازمان سنجش نیز اعلام کردهایم. ( خبرگزاری تسنیم )
انتهای پیام/
رُخ زیبای تو در دیدۀ ما جایی نیست
نغمۀ مرغ سحر در دل ما نایی نیست
کیست در دیدۀ ما می نگرد بر هر چیز
بینش عقل نگر در پی ما پایی نیست
عاشق سوخته بین همچو گُلی در آتش
دامن شعله بگیرد به چه همتایی نیست
آن قدر زار کنم ناله عشق معشوق
همت راه شود گر چه مرا رأیی نیست
به طلب گوشه چشمی به من مسکین کن
تا ببینی که میان من و تو مایی نیست
تا کی ای دوست در این وادی ظلمات قرین
آب حیّ بفرست طاقت مأوایی نیست
ای ولی در غم احباب چو دیدی یارم
علتش پرس چرا همدم دانایی نیست
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
عقل سلیم حکم میکند که در مصاف نابرابر، خود را به مهلکه نیفکنی. همین فرمول ساده، وزیر آموزش و پرورش را برآنداشت تا در میدان جنگی که یک سوی آن سیاهی لشگر تیراژ میلیونی کتابهای کمکدرسی و فرماندهان کنکوری هستند و آتش تهیهشان توسط رسانه ملی تأمین میشود، صادقانه و مظلومانه دستهایش را بالا ببرد و عطای این هماوردی را به لقایش ببخشد.
احسنت بر این عاقبتاندیشی!
نباید بیانصاف بود و در مقام قلمزنی و شکمسیری(!)، از صدها محدودیت و ملاحظاتی که افراد در منصب وزارت و وکالت دارند تغافل کرد. من خودم بعد از اینهمه نوشتن در این باب، هنوز تشر و اشتلمی جدی دریافت نکردهام، وگرنه زودتر از وزیر محترم، این قلم را فرو مینهادم. شاید هم قلم زدن در امور مختلفه، سادهترین و عافیتطلبانهترین کاریست که میتوان کرد، اما وزیری که میگوید: زورمان به کنکورفروشان نرسید، باید درکش کرد.
اکنون که وزیر محترم از جایگاه بالاترین مسئول در آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان، سپر انداخته و دست تسلیم بالا برده، چرا لشکر انبوه این سوی میدان به مبارزه منفی روی نیاورَد؟
این لشکر بزرگ، دانش آموزاناند و فرماندهان آنها، مدارس؛ و آتشتهیه این مبارزه منفی، والدین. اما باید همه این لشکریان به این باور برسند، که عِدّه و عُدّه آن سوی میدان و نیز طبل غرّان پشت جبههشان جز با تغییر بینش جامعه فرهنگی زمینگیر نخواهند شد.
کتب کمکدرسی در سالیان اخیر، بزرگترین فریب( مودبانهترین تعبیر) بر ذهن و روح و سلامت روان دانشآموزان ماست؛ در این دوران تحریم، بیاییم این «خودتحریمی» را هم اضافه کنیم و قداست قلم و طهارت کاغذ را به قربانگاه مافیای «سوالفروشی» و «تربیت طوطی» نکشیم.
مسئولان آموزشی و پرورشی باید به این درک و باور برسند، که تربیت نسلی جامعهپذیر (به قول جان دیویی) و پرورش شهروندی بههنجار، از معبر رونویسی وکپیبرداری و حفظ ارتفاع کوهها و عمق دریاها نمیگذرد.
قوزکردن کودک ۸ ساله و ۱۰ ساله روی کتاب و دفتر و رجزدن در تکرارنویسی و مخزدن در حفظ و طوطیگویی، روش حل مسأله و دیالوگ و آزادمنشی در تصمیمگیری و احترام به حقوق عامه را به اونمیآموزد.
انصاف دهید: در کوکهبار دهکیلویی روزانهای که کودکان ما از خانه تا مدرسه حمل میکنند، چند کتاب تست و سئوالات طبقهبندی به همراه جواب و مطالب تکراری بیحاصل است، و چند جزوه در مورد روش همکاری و فنون سازگاری در بازی و برانگیختن احساسات نوعدوستی و کنار آمدن با ارزشهای نسل قبلی و……؟
مسئولان و سیاستگذاران آموزشی ما کمی هم از آمار مدرکسازی و نمرهپردازی در دنیای پیشرفته آگاه شوند و تعداد فارغالتحصیلان دکتری(!) در کشورمان در سالیان اخیر را با متوسط آن جوامع مقایسه کنند.
یککلام، ختم مقال:
رانندگی درست کودکان امروز در خیابانهای فردا، از کوچههای بنبست «حفظ و از برکردنِ» نشانیها در صفحههای بیجان کاغذ نمیگذرد.
روزنامه اطلاعات