صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

طرح معلم تمام وقت و اختیاری و یا اجباری بودن  بی اعتمادی نسبت به نظام اداری کشور هر روز فراگیرتر شده است و تنها دلیل این موج از بی اعتمادی و ایجاد شکاف بین ذینفعان و سیاست گذاران عدم شفافیت در مقام پاسخگویی است.

هرگاه صحبتی به میان می آید که به دنبال راهکاری هستند تا دردی از مردم تسکین دهند، آن قدر ضعیف عمل می شود که نمک بر زخم های سر باز کرده می پاشد؛ سوزش آن زمانی کلافه کننده و غیر قابل تحمل می شود که آمار و ارقام و نظرسنجی مسئولان با جامعه مورد سنجش، از دید عموم همخوانی ندارد.

در این سالها شیب رضایت مندی در تمام نظرسنجی ها در بیان مسئولان رو به بالاست!

برای نمونه همین نظرسنجی ها نشان داده که سالهاست نرخ تورم در کشور ما همچنان تک رقمی مانده است! اما این تک رقمی ماندن حس نمی شود.

کج سلیقه ای جدید آموزش و پرورش در اجرای طرح "معلم تمام وقت" نیز از این قاعده بی اعتمادی مستثنی نماند. بختکی که هنوز آیین نامه اجرایی آن ابلاغ نشده خواب ناآرام معلمان را به کابوس تبدیل کرد و مصرانه اعلام می کنند که حق در حال نادیده گرفتن است. مسئولان این حجم وسیع انتقادات را غیرمنصفانه و در مواردی غیرکارشناسانه می خوانند اما نمی پذیرند که این موج بی اعتمادی و بدبینی ریشه هایش از کجاست؟

علی اللهیارترکمن در دفاع از این طرح  با بیان اینکه این طرح هیچ تاثیری بر روی کمبود نیروی انسانی در آموزش و پرورش نمی‌گذارد گفت: "هیچ قصدی برای دائمی کردن این طرح و اجباری شدن آن وجود ندارد و طرح معلم تمام وقت برای اجرا در محدوده سال تحصیلی و به منظور کمک به وضعیت معیشت معلمان تدوین شده است" .

همین سخنان کافی ست تا عدم صداقت این طرح را سنجید و گفتمان غالب بر وزارتخانه را همان "گفتمان فریب" نامید!

در زمانی که آموزش و پرورش در حال دست و پا زدن برای رهایی از آنچه خودشان "سونامی" نیروی انسانی نامیده اند این طرح را بدون تاثیر بر رفع کمبود نیروی انسانی معرفی می کنند و آن را اختیاری می خوانند.

راه دوری نمی رویم ...

در سالهای گذشته به دلیل کمبود نیرو و به جهت پر کردن کلاس درس، ساعات تدریسی برای  مدیران و معاونان مشخص گردید. و مدیران و معاونان موظف شدند به کلاس درس بروند. امسال در آغاز سال تحصیلی و بعد از ساماندهی کامل نیروی انسانی در مناطق، اعلام شد که تدریس برای این همکاران اختیاری است.

آنچه ما در کف مدرسه می بینیم ساعت تدریس این همکاران بر قوت خود باقی ست و بدتر آنکه همکارانی ۶ ساعت به کلاس می رود و در ابلاغش ۴ ساعت ثبت شده است. تکلیف این دو ساعت چیست؟

بی اعتمادی معلم به این سیستم می گوید این دوساعت به عنوان اضافه کاری برای همکار دیگر درج شده است؟ آیا مفهوم اختیاری در طرح معلم تمام وقت همانند اختیاری بودن تدریس مدیران و معاونان آنهاست؟

اگر بعد از یک سال تحصیلی همکار قصد خروج از طرح را داشته باشد اختیاری برای ایشان مفهومی این چنین دارد؟

طرح معلم تمام وقت و اختیاری و یا اجباری بودن

 

الهیار ترکمن این طرح را کمک به وضعیت معیشتی معلمان می دانند. این کلافی است که وزیر ماه ها قبل با سخنان به ظاهر دلسوزانه باز کرده است. طرح اینکه معلمان مجبورند شغل دوم داشته باشند و معلمی که شغل دوم دارد، نمی تواند راه و رسم زندگی را تمرین کند. حال خود را در غالب طرحی این چنینی مطرح می کند که معلم ساعت موظف خود را بالاتر ببرد تا مشکل معیشتی را حل کنند.

وزیر کلاف را باز می کند و معاون می بافد و از زیبا بافی خود تعریف می کند!

آقای بطحایی به قول خودتان نشانه های ورشکستگی در آموزش و پرورش پیداست.

نام نیک رفتگان ضایع مکن، خود نیز در این ورشکستی دخیل هستید اگر سهمتان مساوی نباشد اطمینان داشته باشید کمتر نیز نخواهد بود.

روزنامه شرق ؛ تخته سفید


طرح معلم تمام وقت و اختیاری و یا اجباری بودن

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست هم اندیشی " گفت و گوی بین نسلی" با حضور « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش و «معصومه ابتکار » معاون  رییس جمهور در امور زنان و خانواده با حضور نمایندگان و روسای شوراهای دانش آموزی و مجلس دانش آموزی به همراه برخی از مسئولان این وزارتخانه با همراهی رسانه ها و اصحاب رسانه در دفتر وزیر  و با میزبانی « دفتر امور زنان » برگزار گردید .

در این بخش گفت و گوی صدای معلم با « سید مهدی اکبری » رئیس شورای دانش آموزی در یکی از مدارس اسلامشهر را می خوانید .

منتشرشده در دانش آموز

حذف زنگ قرآن مدارس ابتدايي به بهانه طرح ملي حفظ قرآن   اشاره

حفظ قرآن كريم آنگاه كه در خدمت قرآن كريم قرار گيرد، مي تواند زمينه تدبر در قرآن كريم را فراهم آورد؛ اين امري مطلوب و بلكه لازم و ضروري است. اما بالعكس اگر قرآن كريم ابزاري براي حفظ باشد، مي شود طرح ملي حفظ جزء 30 كه بعيد است به صورت عمومي به تدبر در قرآن بيانجامد. لااقل تجربه اين نوع كج فهمي هاي رايج و باورهاي غلط در 40 سال گذشته هويداست.

رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي نيز در طليعه فرمايش  5 / 5 / 1390 فرمودند : « يكي از چيزهايي که مي تواند تدبر در قرآن را به ما ارزاني بدارد، حفظ قرآن است. » و سپس به موضوع تربيت ده ميليون حافظ قرآن اشاره فرمودند. لذا بايد در عمل به دستور معظم له، اين مقدمه لازم كه جان طرح ملي حفظ قرآن است مورد توجه قرار گيرد.

از حوادث حيرت انگيز و باور نكردني و در عين حال تأسف بار در 40 سالگي انقلاب اسلامي، حذف شش ساعت از ساعات درسي آموزش قرآن مدارس ابتدايي به بهانه اجراي طرح به اصطلاح ملي حفظ جزء 30 قرآن است. طرحي كه از جهات مختلف ابهام انگيز و مسأله خيز است. از چيستي و چرايي طرح گرفته تا چگونگي اجراي آن در وزارت آموزرش و پرورش. طرحي كه شيوه اجراي راز آلود آن مصداق « هدف وسيله را توجيه مي كند. » مي باشد. چرا كه صرف شعاري تحريف شده از فرمايشات مقام معظم رهبري را سرلوحه قرار داده و يك شبه بدون هيچ مجوز و مصوبه اي از مراجع قانوني راه صد ساله را رفته و به قولي فتح الفتوح كرده است.

وظيفه حكم مي كند در مقابل چنين مواردي نبايد بي تفاوت بود و بايد از بروز آسيب هاي بيش تر، جلوگيري شود. لذا اين نوشته در صدد تبيين بخشي از واقعيت هاي موجود است و به اختصار به مسائلي كه در اين زمينه انجام گرفته، اشاره دارد.

 

الف - وجوه غير قانوني طرح

موارد متعددي از بخشنامه 132119/500  مورخ 4 مهر 1397 حوزه معاونت پرورشي كه با عنوان « نهضت ملي حفظ قرآن كريم » براي استان ها ارسال گرديده است، داراي ابهام، اشكال و ايرادات قانوني است.

 

  1. امضاي خارج از اختيارات

امضاي بخشنامه و دستور العمل فوق با توجه به « اختصاص ساعات درسي به يك طرح فوق برنامه » خارج از اختيارات معاونت پرورشي است. بديهي است شوراي عالي آموزش و پرورش بايد به وظيفه خود در قبال چنين وضعيتي هر چه سريعتر عمل نمايد.

اختصاص ساعات درسي آموزشي به اين طرح، نيازمند مصوبه شوراي عالي آموزش و پرورش است. در صورتي كه چنين مجوزي صادر نشده است. در صورت ادامه اجراي طرح مذكور، در اسرع وقت بايد طي بخشنامه اي موضوع حذف بند اختصاص ساعات درسي به اين طرح اصلاح شود.

بيان اين نكته نيز مهم است كه اخذ تأييديه مقام عالي وزارت براي اين طرح، مجوزي براي رفع خطاي انجام گرفته نمي شود. مفاد توصيه هاي كلي ايشان نيز مؤيد همين مطلب است.

 

  1. كميته مستند سازي » كجاست؟

« کميته مستندسازي » و « شوراي معاونان » بايد پاسخگو باشند که چرا چنين دستور العملي بدون موافقت معاونت هاي مربوطه ( سازمان پژوهش و برمامه ريزي آموزشي و معاونت ابتدايي ) به استان ها ارسال شده است؟ اميد است اين كميته، با ورود به رفع مشكلات قانوني، در جبران كوتاهي هاي قبلي اهتمام ورزد.

حذف زنگ قرآن مدارس ابتدايي به بهانه طرح ملي حفظ قرآن

  1. حذف زنگ قرآن، به نام سند تحول بنيادين

با كمال تعجب و تأسف در اين بخشنامه ادعاي عمل به راهكار 3-1 سند تحول بنيادين مطرح شده است. در حالي كه با مقايسه عنوان، هدف و شيوه عمل طرح ملي حفظ جزء ۳۰ قرآن، کاملا معلوم مي شود که در هيچ كجاي چنين بندي به حفظ قرآن اشاره نشده است.

« راهکار 3/1ـ توسعه فرهنگ اقامه نماز و اهتمام به برپايي نماز جماعت در مدرسه و تقويت انس با قرآن در دانش‌آموزان و توسعه فرهنگ و سواد قرآني با اصلاح برنامه‌ها و توانمندسازي معلمان در راستاي تقويت مهارت روخواني و روان‌خواني در دوره ابتدايي، آشنايي با مفاهيم کليدي قرآن در دوره متوسطه اول و آموزش معارف قرآني در متوسطه دوم براساس منشور توسعه فرهنگ قرآني. » ( سند تحول بنيادين)

اين بند از سند تحول و نيز سند برنامه درسي ملي به روشني به موضوع تقويت مهارت روخواني و روان خواني در دوره ابتدايي و مفاهيم در دوره متوسطه اشاره دارد. اگر اسناد ملي کشور اين همه ابهام دارد که مي شود هر چيزي را به آن تحميل کرد پس بايد در اصل اين اسناد شک و ترديد کرد.

اين ادعا كه به « راهكار 3-1 سند تحول بنيادين عمل مي شود.» با حذف شش ساعت از زنگ آموزش روخواني و روان خواني قرآن مدارس در هفته، و اختصاص آن به موضوع حفظ قرآن، كاملاً مغايرت و غير قابل توجيه است.

 

  1. طرحي بر خلاف برنامه درسي مصوب

در همين بخشنامه به استفاده از : « قرآن هاي رايج خط عثمان طه » اشاره و تأكيد شده است. در حالي که :

اولاً ) طبق مصوبه برنامه درسي رسم الخط بايد آموزشي باشد. ثانيا ) قرآن هاي رايج در مدارس ابتدايي قرآن عثمان طه نيست. و تا کنون بيش از ۶۰۰ هزار جلد قرآن کم علامت توزيع شده است. اين که مدارس را بر خلاف سياست هاي کلي آموزش و پرورش دچار هزينه هاي سنگين تهيه مصاحف جديد کنيم، آيا مجوز و نيز ضرورتي دارد؟! ثالثا ) روش حفظ قرآن تا چه اندازه به رسم الخط قرآن خط عثمان طه ارتباط دارد؟ اين مطلب با هدف کسب مهارت خواندن در دوره ابتدايي در تناقض آشكار است.

 

  1. 100 درصد، فداي 10 درصد

طبق ادعاي دستور العمل طرح و بيان مسئولان آن، در اين طرح قرار است « تنها ده درصد از دانش آموزان » را پوشش دهد. سؤال اصلي اين جاست : آيا اين كه 100 درصد دانش آموزان دوره ابتدايي را وادار به اجراي طرحي كنيم كه جامعه آماري آن تنها ده درصد از دانش آموزان است، سخني علمي و منطقي و توجيه پذير است؟! بديهي است كه اين نگاه، همان « به مرگ گفتن و به تب راضي شدن است. » يعني « براي يك دستمال، قيصريه را آتش زدن. »

هر چند همين عزيزان در مصاحبه هاي قبلي سهميه وزارت آموزش و پرورش را 20 درصدي را اعلام كرده بودند؛ يعني دو ميليون هشتصد هزار نفر اما امروز در مصاحبه ها و دستور العمل ها آن را تقليل داده اند.

 

  1. « اجبار » يا « اختيار » ؟!! ( مسأله اين است. )

ادعاي « اختياري بودن » اين طرح با بند چهارم صفحه هشت اين بخشنامه كه به « اختصاص يك ساعت از درس قرآن دوره ابتدايي به طرح ملي حفظ جزء سي ام » مي پردازد كاملاً مغاير است. طرح در صورتي مي تواند اخياري باشد كه اولاً متضمن الزام اختصاص ساعت رسمي درس به يك طرح فوق برنامه نباشد. ثانياً در مراكزي چون دارالقرآن ها و خارج از كلاس درس رسمي به آن پرداخته شود.

 

  1. سنگي در چاه

قطعاً كسي كه توان برداشتن 10 كيلوگرم بار را دارد، اگر قرار باشد 20 كيلوگرم را حمل كند، نه تنها آن 20 كيلوگرم را جابه جا نمي كند بلكه ده كيلوگرم قبلي هم كه داخل آن محموله است را نيز نمي تواند.

حال سؤالي ساده و بديهي در اينجا مطرح مي شود : « وقتي حجم يک کتاب درسي مبتني بر ظرف زماني آن طراحي، توليد و اجرا مي شود و معلمان اغلب در مورد حجم مطالب سؤال دارند؛ چگونه چنين چيزي امکان پذير است که يك ساعت درسي را به اجراي چنين طرحي اختصاص داد؟!! ».

هم چنين آيا دانش آموزان توان و فرصت و علاقه لازم را براي تحمل چنين اجباري در مدارس خواهند داشت؟ و آيا دست اندازي به يکي از سه ساعت درسي قرآن، دو ساعت ديگر و در واقع همه برنامه و محتواي درسي را در شش پايه ابتدايي متآثر و منهدم نمي کند؟ در اين جاست كه بايد از متوليان چنين طرحي « التماس تفكر » داشت. و بر چنين تصميماتي « احسنت » گفت.

 

  1. هياهوي ماندن

يقيناً صدور ابلاغ مجدد بخشنامه حفظ جزء 30 قرآن از سوي مقام عالي وزارت به عنوان اولويت نخست و يا رونمايي از طرح، در محضر مراجع معظم تقليد قم و يا هياهوي رسانه اي در شبكه هاي قرآني وابسته و تلاش در تقويت « جامعه تك صدايي » چاره انديشي مناسبي براي سرپوش گذاشتن بر موارد خلاف قانون و رويه هاي اداري نيست. بهترين شيوه و راه نجات در صداقت و راستي است.

انتظار اين بود وزير محترم كه داعيه دار برپايي مدينه فاضله تعليم و تربيت در پرتو اسناد تحولي هستند قبل از اقدام براي امضا و نيز رونمايي طرح در محضر مراجع معظم تقليد، به مستندات طرح نگاهي افكنده و با تدبير و مديريت از بروز چنين اشتباهات بزرگ و باورنكردني جلوگيري كنند.

 

ب – نقاط ضعف اساسي طرح

  1. اين طرح « ملي » نيست.

« اجراي سراسري يك طرح » در وزارت آموزش و پرورش به معني « ملي » بودن آن نيست. بلكه از منظر سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي، طرح ملي بايد مراحل لازم را طي و پس از اخذ تأييد اوليه علمي و بررسي مطابقت هاي لازم با قوانين و مصوبات و شرايط اجرا توسط كارشناسان برنامه ريزي درسي و آموزشي، به تأييد شوراي عالي آموزش و پرورش رسيده و به معاونت هاي مربوطه ارسال و ابلاغ شود. سپس حداقل يك تا دو سال در تعدادي از مدارس و مناطق « اجراي آزمايشي » شود و پس از انجام پژوهش هاي مختلف مانند اعتباربخشي، ارزش يابي از برونداد طرح، مجدداً تأييديه متخصصان را براي « اجراي آزمايشي سراسري » دريافت نمايد. و نهايتا پس از سال سوم و طي مراحل لازم « اجراي سراسري » شود.

اين كه گروهي با نام مبارك قرآن و رهبري، طرحي ( كه صرف اجراي سراسري دارد ) را « ملي » اعلام كرده و بدون داشتن مجوزهاي لازم اقدام به چنين دست اندازي به برنامه هاي درسي كنند، وجهي جز تأسف و تأثر ندارد و اين مطلب را به ذهن متبادر مي كند كه « احتمالاً ساير اسناد تحولي وزارت نيز به همين شيوه توليد و تصويب و ابلاغ مي شود؟!! ». از اين رو شايسته است طرحي که به نام طرح ملي اجرا مي شود، از چنان بلوغ و عقلانيت و استانداري برخوردار باشد که در شأن و تراز نام هايي چون « قرآن »، « رهبر معظم انقلاب » و « انقلاب اسلامي » باشد. نه آن که به فرجام تلخ « طرح ملي حفظ نور » که در سه سال پيش برگزار شد، دچار گردد.

 

  1. گذشته، چراغ امروز و آينده

با توجه به آن چه گفته شد و با عنايت به اين كه طرح مورد نظر، مراحل قانوني خود را طي نكرده و بدون اطلاع بخش هاي پژوهشي و آموزشي به اجرا در آمده است. بديهي است با توجه به سابقه نه چندان خوشنام معاونت پرورشي در اجراي چنين طرح هايي ( مانند طرح ده هزار مدرسه قرآني و طرح ملي حفظ نور در سه سال قبل كه به تعطيلي انجاميد ) جلوي تكرار و گسترش چنين اشتباهات پرهزينه و كم فايده اي گرفته شود.

 

  1. يك بام و دو هوا

مدارس، معلمان، دانش آموزان و اولياي ايشان و همچنين مديران اجرايي در مناطق و استان ها در بين اين كه بايد عامل تحقق « سند تحول بنيادين » باشند و يا به دنبال « تربيت ده ميليون حافظ قرآن » حيران و سرگردانند. از سوي تأكيدات مكرر مقام معظم رهبري بر اجراي سند تحول بنيادين است. از سوي ديگر طرح هايي بر خلاف اين سند و البته به نام سند در حال اجراست. مرجعي كه بايد پاسخگوي چنين پيش آمدها و متعاقب ان پيامدهاي طرح باشد ديده نمي شود.

 

  1. كار خود كن، كار بيگانه مكن

روشن است كه هدف تربيت ده ميليون حافظ قرآن در حال حاضر مربوط به ساير ارگان ها و نهادهاي حاكميتي است كه مأموريت ذاتي ايشان اجراي چنين طرح و برنامه هايي است. حوزه معاونت پرورشي در حوزه اختيارات خود ( كه البته بايد در اصل در خدمت تحقق مأموريت هاي آموزشي وزارت باشد، ) مي تواند در محدوده و قلمرو آن حوزه مشاركت نمايد. ولي ورود به ساير حوزه هاي علمي و پژوهشي و آموزشي نيازمند توجه به ساز و كار هاي قانوني و روال اداري است.

بديهي است وزارت آموزش و پرورش بايد به اسناد تحولي خود عمل نمايد. اما اگر قرار است آموزش و پرورش به تحقق چنين هدفي مبادرت ورزد، لاجرم بايد از طريق شوراي عالي آموزش و پرورش اقدام نمايد.

 

  1. وحدت انديشه، قبل از عمل

هر گونه اقدامي در زمينه تحقق هدف « تربيت ده ميليون حافظ قرآن » نيازمند بازنگري در اسناد تحولي وزارت آموزش و پرورش مانند « سند تحول بنيادين آموزش و پرورش » ( و زيرنظام هاي آن ) و حتي « سياست هاي كلي تغيير نظام آموزش و پرورش » ( سياست هاي ابلاغي مقام معظم رهبري ) است. در غير اين صورت يكي بايد فداي ديگري شود. در حال حاضر بين اسناد تحولي و طرح ملي حفظ قرآن وحدت انديشه و هماهنگي عمل ديده نمي شود. از مصاديق آن مي توان به اجراي طرح فوق برنامه حفظ ملي قرآن نگاه كرد كه به قيمت تعطيلي زنگ رسمي روخواني قرآن كه مورد نظر سند تحول بنيادين است؛ انجاميده است. همان طور كه ملاحظه مي شود ايشان موضوع حفظ قرآن را « مقدمه تدبر » معرفي مي كنند. در حالي كه نفس طرح ملي حفظ جزء 30 قرآن، آن هم در كليه سطوح و دوره هاي تحصيلي و با هدف « حفظ الفاظ »، خلاف اين نوع نگاه تربيتي و حكيمانه است

 

  1. تقدم « فضائل » بر « فرائض »

در دستور العمل اين طرح، اشكالات غير قابل اغماضي به چشم مي خورد كه نشان از غفلت مجريان آن دارد. در اين بخشنامه به منويات مقام معظم رهبري درباره تربيت ده ميليون حافظ قرآن اشاره شده است. بهره گيري از سخنان ارشادي رهبري در حالي انجام مي گيرد كه « حكم ولايي » ايشان يعني « سياست هاي ابلاغي رهبري به وزارت آموزش و پرورش » سال هاست كه در حوزه اصلاح و عمل، بدون کمترين توجهي روي زمين مانده است.

شوراي توسعه فرهنگ قرآني كشور به جاي پرداختن به موضوع تربيت ده ميليون حافظ قرآن در وزارت آموزش و پرورش بايد به تحقق بند 4 و 4-4 سياست هاي ابلاغي رهبري در وزارت آموزش و پرورش بيانديشد. در سياست‌هاي کلي ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور آمده است :

« ۴-۴-  توسعه‌ فرهنگ و معارف اسلامي و يادگيري قرآن ( روخواني، روانخواني و مفاهيم ) و تقويت  انس دانش‌آموزان با قرآن و سيره‌ي پيامبر اکرم صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله و اهلبيت عليهم‌السّلام و گسترش فرهنگ اقامه‌ي نماز »

 جالب است بدانيم معظم له در سياست هاي ابلاغي تنها نام يك درس را ذكر كرده اند : « درس قرآن » و هم چنين به جزئيات آن نيز اشاره فرموده اند. و اين نشان از دغدغه معظم له در اين حوزه از يادگيري قرآن دارد.

در صورتي که بخواهيم در پارادايم فعلي وزارت آموزش و پرورش، به منويات مقام معظم رهبري عمل كنيم بايد عمل به سند سياست هاي ابلاغي رهبري را يک فريضه بدانيم و تربيت ده ميليون حافظ قرآن را يک فضيلت. در چنين شرايطي، اين نوع عملکرد شوراي توسعه فرهنگ قرآني كشور در تحميل طرح ملي نه تنها فضيلت نيست؛ بلکه به نوعي « قرار دادن رهبري در مقابل قانون است. »

 

  1. با كدام معلم؟ با كدام صلاحيت ...  ؟!

در بخش ارزش يابي اين طرح آمده است : « معلم كلاس به صورت گروهي يا انفرادي از دانش آموزان كلاس خود، سوره يا سوره هاي حفظ شده را تحويل گرفته و براي او در سامانه يا اپليكيشن ثبت نمايد. .. »

مهم ترين محول تحول بنيادين ( طبق اسناد تحولي ) پرورش معلمان حرفه اي است. به راستي اجراي چنين طرح « ملي » با کدام معلم، با کدام صلاحيت و در کدام وقت ؟ آيا معلم دوره ابتدايي چنين اختياري دارد؟ آيا معلم براي اجراي چنين طرحي، تربيت شده است؟ آيا چنين بلندپروازي هايي باعث ترس بيش تر آموزگاران از تدريس قرآن نمي شود؟! آيا همين دخالت ها باعث بروز انتظارات، کج فهمي ها و بلاتکليفي هاي معلمان و مديران مدارس و خانواده ها نمي شود؟ آيا ... ؟

حذف زنگ قرآن مدارس ابتدايي به بهانه طرح ملي حفظ قرآن

  1. بي توجهي به داشته ها، حسرت نداشته ها

اين كه چرا حفظ جزء 30 ، آري و حفظ آيات و سور و فرازهاي متناسب كتاب درسي كه با نياز، ذائقه و توان دانش آموزان طراحي و آورده شده، « نه » ؟!! نيازمند پاسخگويي متوليان امر است.

ناديده گرفتن و تضعيف 23 جلد كتاب درسي آموزش قرآن و هديه هاي آسمان كه مملو از آيات و فرازهاي پر معنا و متناسب با اهداف تربيتي است، آيا از مصاديق بي توجهي به داشته ها و آموخته ها و مطالب يادگرفته شده نيست؟ در حالي كه در اين كتاب ها به مفاهيم، درك معنا، داستان ها، احاديث، فعاليت هاي يادگيري توجه شده و كاملاً با اسناد تحولي و به ويژه سند « سياست هاي ابلاغي و ولايي مقام معظم رهبري » مطابقت و سازگاري دارد و ضمناً به تاييد مراجع ذي ربط نيز رسيده است.

  1. نتيجه عدم هماهنگي

هر يك از بخش هاي حوزه ستادي متناسب با تخصص خود، وظيفه كارشناسي و راهنمايي علمي و قانوني طرح و برنامه هاي قابل اجرا را بر عهده دارند. وقتي كه اين حوزه هاي كارشناسي و تخصصي در جريان صدور بخشنامه ها و دستور العمل هاي اينچنيني و در اين گستره قرار نمي گيرند، طبيعتاً مشكلات عديده اي بروز مي كند. از بي توجهي به راهنماهاي برنامه درسي قرآن و معارف اسلامي گرفته تا شيوه هاي اجرا و ارزش يابي كه تعداد آن در ظرف حوصله اين نوشته نمي گنجد و از مصاديق عدم اطلاع از مباني تربيتي، علمي، آموزشي و پژوهشي مصوب است.

  1. اگر نوشم نه اي، نيشم چرايي

سابقه فعاليت هاي شوراي توسعه فرهنگ قرآني كشور نشان مي دهد كه اين شورا كوچك ترين قدمي در راستاي توسعه و تعميق آموزش عمومي قرآن در كلاس هاي درسي قران و آموزش معلمان و تجهيز مدارس به ابتدايي ترين لوازم و .. در وزارت آموزش و پرورش بر نداشته است. ارتباط اين شورا با وزارت آموزش و پرورش تنها به ارتباط اين نهاد با حوزه فعاليت هاي فوق برنامه معاونت پرورشي محدود مي شود كه آن هم به آموزش عمومي قرآن مدارس ارتباطي ندارد.

وضعيت موجود طرح ملي حفظ قران دقيقاً حاصل عملكرد گذشته اين نهاد در سال هاي قبل است كه به جاي جبران عقب ماندگي ها دقيقا در مقابل مأموريت محوله همين شورا به آموزش و پرورش ايستاده است.

  1. حفظ « مقدمه تدبر »

نقطه ضعف اصلي طرح مذكور در تحريف خواسته يا ناخواسته سخنان مقام معظم رهبري است كه مقدمه اصلي طرح يعني « مقدمه بودن حفظ براي تدبر » را مورد غفلت قرار داده است.

مقام معظم رهبري در ديدار جامعه قرآني کشور با معظم‌له در 1390 فرمودند : « يكي از چيزهايي که مي تواند تدبر در قرآن را به ما ارزاني بدارد، حفظ قرآن است. ما حافظ قرآن کم داريم. من قبلاً گفتم که در کشور ما حداقل بايد يک ميليون نفر حافظ قرآن باشند - حالا يک ميليون که عدد کمي است نسبت به اين جمعيتي که ما داريم - اما حالا چون دوستان الحمدللَّه يک مقدماتي فراهم کرده‌اند، کارهائي را مشغول شده‌اند و دارند برنامه‌هائي را فراهم مي‌کنند براي اينکه ان‌شاءاللَّه حفظ راه بيفتد، ما هم اميدمان بيشتر شده و به جاي يک ميليون، مي گوئيم ان‌شاءاللَّه ما بايد ده ميليون نفر حافظ قرآن داشته باشيم. » 5/5/1390

همان طور كه ملاحظه مي شود ايشان موضوع حفظ قرآن را « مقدمه تدبر » معرفي مي كنند. در حالي كه نفس طرح ملي حفظ جزء 30 قرآن، آن هم در كليه سطوح و دوره هاي تحصيلي و با هدف « حفظ الفاظ »، خلاف اين نوع نگاه تربيتي و حكيمانه است. با توجه به فرمايش معظم له كه حفظ قرآن را « مقدمه تدبر » مي دانند، بازهم پرداختن به حفظ جزء 30 قرآن توجيه دارد و يا خير، جاي ترديد است.

  1. « ماهيت » طرح ملي حفظ

از مهم ترين اشكال هاي اين طرح، « ماهيت نخبه گرايي » و « نخبه گزيني » اين طرح است. نگاه نه چندان تربيتي و عمومي كه صرفاً مصرف تبليغي و نيز سياسي دارد، تا به وحدت جهان اسلام كمك نمايد. ( كه البته در جاي خودش ضروري است. ) اما نگاهي كه چهل سال است حوزه فعاليت هاي قرآني را مصروف خود كرده تا آن جا كه رويش هاي اين تفكر و عملكرد در حوزه « قهرماني » به كسب مدال هاي رنگارنگ قرآني در عرصه هاي بين المللي شده است. اما به همان مراتب ريزش هاي آن در حوزه « آموزش عمومي و همگاني » تأسف بار و غير قابل انكار است.

  1. « چرا » حفظ جزء 30  ؟!

« جبار باغچه بان » هنرش در اين بود كه گفت : « چرا آموزش خواندن، نوشتن و فهميدن را تا پايان آموزش 32 حرف فارسي به تأخير مي اندازيد؟ ... دانش آموزان مي توانند پس از يادگيري دو حرف « آ » و « ب » دو كلمه « آب » و « بابا » و يك جمله « بابا ! آب » را بياموزند. يعني همان حرفي كه آزوبل مي زند : « معنا دار بودن يادگيري »

آيا طرح سؤالاتي مانند « چرا حفظ جزء 30 ؟ » « از حفظ جزء 30 به كجا مي خواهيم برسيم ؟ » « آيا رسيدن به چنين مقصدي تا چه اندازه به چنين شيوه طولاني مدت و ملال آوري نياز دارد؟ » « آيا بهتر نيست اهداف را به جاي آن كه در طول هم ببينيم در عرض هم ببينيم ؟ ( رويكرد جامعيت در يادگيري قرآن » « آيا اين نوع حفظ كردن، يك سويه و يك جانبه و از بالا به پايين نيست؟ » « آيا نبايد به نياز و توان و ذائقه مخاطب توجه داشت ؟ » « آيا عمومي كردن چنين نگاه خاصي، امكان پذير است؟ » « آيا اين نوع از يادگيري قرآن تا چه اندازه ضرورت دارد؟ » « جايگاه اهداف تربيتي در اين نوع از آموزش قرآن كجاست؟ » « آيا كتاب هاي درسي هيچ آيه مناسبي براي حفظ قرآن ندارد كه بتواند مقوم برنامه درسي و رسمي باشد؟ » « آيا نبايد به مباني روان شناختي در يادگيري و آموزش توجه كرد؟ ( نظريه هوش هاي چندگانه گارد نظر ) » « اصولاً چنين طرحي بر مبناي كدام نظريات يادگيري مورد تأييد و تأكيد است.؟ » و ... درباره اين طرح جايز است؟ ( يا جرم و گناه محسوب مي شود كه هيچ يك از رسانه هاي ديداري و نوشتاري اجازه ورود به آن را ندارند؟!

  1. درخواست اسفساريه

سؤال اساسي اين است كه : « آيا آموزش و پرورش در زمينه تربيت ده ميليون حافظ قرآن » وظيفه اي دارد؟ » در پاسخ به اين سؤال به نقلي از آقاي محي الدين بهرام محمديان ( معاون سابق پژوهشي ) مي پردازيم كه در قالب « استفساريه شفاهي » از محضر مقام معظم رهبري اين درباره سؤال كردند. ايشان فرموده بودند : « آموزش و پرورش به وظيفه خود عمل كند. »  اين مطلب نشان از حساسيت توجه و تأكيد معظم له درباره اجراي سند تحول بنيادين دارد.

 

نتيجه :

اصرار بر اجراي طرحي كه روال قانوني و سير منطقي و علمي در وزارت آموزش و پرورش را نداشته و مباني و مبادي آن با اسناد تحولي همراستا نشده است، در نهايت باعث « قرار دادن فرمايش رهبري در مقابل قانون » خواهد شد. ( « سند تحول بنيادين » يا « تربيت ده ميليون حافظ قرآن » ) و اين كار از جنبه هاي متعددي به صلاح نيست. چرا كه طبق اسناد تحولي، وظيفه سازماني و مأموريت ذاتي وزارت آموزش و پرورش كاملاً مشخص و تعريف شده است. با اين وصف چنين برنامه ريزي هايي بايد ابتدا در صطح ستاد مطرح و تدبير شود تا از بروز بحران و حوادث اين چنيني جلوگيري كند.

شوراي توسعه فرهنگ قرآني كشور نيز بايد از ابتدا به جاي تحميل طرح هاي قرآني خود، طبق وظايف به دريافت و حمايت طرح هاي حوزه « آموزش عمومي قرآن » پرداخته و اعتبارات آموزش عمومي قرآن نيز در همين راستا تخصيص دهد. اما اين كه پس از گذشت هفت سال از فرمايش مقام معظم رهبري، به نام « طرح ملي حفظ قرآن » ناگهان ساعات رسمي آموزش قرآن مصادره شود، واقعاً توجيهي ندارد. اين نوع تحركات، به بهانه تحقق منويات رهبري و تربيت ده ميليون حافظ قرآن، مصداق بارز ناديده گرفتن عملي سند تحول بنيادين و سياست هاي ابلاغي رهبري است كه در نهايت به حذف ساعت آموزش عمومي قرآن انجاميده است.

 

راهكارهاي  ( پيشنهادي ) :

بيان نقد زماني ارزشمند و قابل توجه خواهد بود كه همراه با پيشنهاد و راهكار باشد. لذا چند پيشنهاد عملي و قابل اجرا  تقديم مي شود :

  1. وزارت آموزش و پرورش بر اجراي سند تحول بنيادين ( راهكار 3-1 ) بر اساس سياست هاي ابلاغي مقام معظم رهبري ( بند 4 و 4-4 ) متمركز شود.

  2. حذف بند « اختصاص يك ساعت از ساعات درسي آموزش قرآن به اجراي طرح ملي حفظ قرآن » از دستور العمل طرح ملي حفظ قرآن ( در اسرع وقت )

  3. با توجه به ادعاي دستور العمل براي پوشش ده درصدي و نيز به دليل اختياري و فوق برنامه بودن، اجراي طرح از مدرسه به « دارالقرآن ها » منتقل شود.

  4. موضوع طرح ملي حفظ قرآن به عنوان هدف « ضمني » در برنامه هاي جاري آموزش قرآن ديده شود.

  5. هدف مذكور از طريق روال قانوني و شوراي عالي آموزش و پرورش با تجديد نظرهاي لازم در اسناد تحولي اعمال و ابلاغ شود.

  6. آموزش و پرورش به عنوان فراهم كننده زمينه اصلي تربيت قرآني دانش آموزان بر اجراي هرچه بهتر و كامل تر « زنگ آموزش قرآن » متمركز شده و ساير فعاليت ها به مراكز و موسسات و ارگان هاي قرآني بيرون از آموزش و پرورش سپرده شود.  

  7. در صورت اصرار متوليان بر ادامه اجراي چنين طرحي، به محضر مقام معظم رهبري مدظله « استفساريه » اي ارسال گردد.

اللهم انصر من نصر القرآن


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

حذف زنگ قرآن مدارس ابتدايي به بهانه طرح ملي حفظ قرآن

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

تجاوز به دانش‌آموزان اصفهانی

شامگاه گذشته بود که خبری مبنی بر تجاوز به تعدادی دانش آموز در مدرسه‌ای در ناحیه 4 آموزش و پرورش شهر اصفهان در شبکه‌های مجازی منتشر شد.

علیرضا مهدی مدیر روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان  با اشاره به این خبر اعلام کرد: به محض این‌که اداره کل آموزش و پرورش از این موضوع مطلع شد اداره کل و ناحیه مربوطه بررسی‌های خود را بر روی موضوع آغاز کردند.

وی افزود: در حال حاضر تحقیقات در این زمینه در حال انجام است و برخی از والدین دانش‌آموزان ادعایی مبنی بر تجاوز دارند و پرونده این موضوع سریع تشکیل شده و به مراجع قضایی ارسال شده است.

مدیر روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان ادامه داد: فرد مورد اتهام دستگیر شده است، او یکی از اعضای انجمن اولیا و مربیان مدرسه بوده است.

مهدی تاکید کرد: منتظر نظر نهایی پزشکی قانونی هستیم، آموزش و پرورش ناحیه چهار نیز از این فرد به دلیل از بین بردن شأن آموزش و پرورش شکایت کرده است.

هم‌چنین یکی از اولیا دانش آموز به خبرنگار ایسنا گفت: مگر این مدرسه دوربین نداشته که چنین اتفاقی رخ داده است، کودکان با ترس و لرز به این مدرسه وارد می‌شوند و از سرویس بهداشتی ترس دارند.

وی افزود: کودکان ما از ترس نمی‌توانند صحبت کنند، گفته می شود روی دست یکی از کودکان با چاقو ردی گذاشته‌اند تا فرزندان نتوانند صحبت کنند.

یکی دیگر از این اولیا ادامه داد: این مدرسه 400 دانش آموز دارد و باید از همه اولیا پرسیده شود، با اطمینان فرزند خود را به این مدرسه سپرده‌ایم.

او گفت: تعدادی از اولیا ظاهرا دارای برگه پزشکی قانونی بوده‌اند. گفته می‌شود که دوربین مدرسه نیز دستکاری شده است.

ایسنا

انتهای پیام


 

تجاوز به دانش‌آموزان اصفهانی

منتشرشده در دانش آموز

شیوه های دستیابی به موفقیت برای نسل بعدی در ایران  در كتاب حاجي‌آقا نوشته صادق هدايت،  حاجي به كوچك‌ترين فرزندش درباره نحوه كسب موفقيت در ايران نصيحت مي‌كند: توي دنيا دو طبقه مردم هستند؛ بچاپ و چاپيده؛ اگر نمي‌خواهي جزو چاپيده‌ها باشي، سعي كن كه ديگران را بچاپي! سواد زيادي لازم نيست، آدم را ديوانه مي‌كنه و از زندگي عقب مي‌اندازه! فقط سر درس حساب و سياق دقت بكن! چهار عمل اصلي را كه ياد گرفتي، كافي است، تا بتواني حساب پول را نگه‌داري و كلاه سرت نره، فهميدي؟ حساب مهمه! بايد كاسبي ياد بگيري، با مردم طرف بشي، از من مي‌شنوي برو بند كفش تو سيني بگذار و بفروش، خيلي بهتره تا بري كتاب جامع عباسي را ياد بگيري!

سعي كن پررو باشي، نگذار فراموش بشي، تا مي‌تواني عرض اندام بكن، حق خودت را بگير! از فحش و تحقير نترس! حرف توي هوا پخش مي‌شه، هر وقت از اين در بيرونت انداختند، از در ديگر با لبخند وارد بشو، فهميدي؟ پررو، وقيح و بي‌سواد؛ چون گاهي هم بايد تظاهر به حماقت كرد، تا كار بهتر درست بشه!... نان را به نرخ روز بايد خورد! سعي كن با مقامات عاليه مربوط بشي، با هركس و هر عقيده‌اي موافق باشي، تا بهتر قاپشان را بدزدي!.... كتاب و درس و اينها دو پول نمي‌ارزه! خيال كن تو سر گردنه داري زندگي مي‌كني! اگر غفلت كردي تو را مي‌چاپند. فقط چند تا اصطلاح خارجي، چند كلمه قلنبه ياد بگير، همين بسه!!!!ا

 

تحلیل و تجویز راهبردی: تاریخ را عمیق بخوان. تا آن اشتباهاتی که ما کردیم را تو انجام ندهی. اشتباهی که دوبار تکرار شود دیگر نامش اشتباه نیست، حماقت است

آنچه گفته شده عریان ترین شیوه تشریح دستیابی به موفقیت برای نسل بعدی است. به نظرم در همین نوشته به ظاهر حاوی نکات غیراخلاقی، نکات طلایی نهفته است. آنچه حاجی به فرزندش گفته حاوی نکات مثبت و منفی است. بخشی از توصیه ها درست است هر چند که لحن بیانش بد است.
در ادامه شش نکته را که بعد از خواندن نکات حاج آقا در ذهنم جرقه زد را انتخاب می کنم که به فرزندم بیاموزم و فکر می کنم هر ایرانی باید به فرزندش بیاموزد. 

۱. نسل قبلی به ما گفتند درس بخوان تا برای خودت کسی شوی. این حرف اشتباه است. درس خواندن خالی نه شعور می آورد و نه خوشبختی. این تجربه زندگی با تمام جوانب آن است که برایت شعور و خوشبختی می آورد. وقتی می گویم زندگی یعنی همه چیز: از آشپزی بگیر تا دوچرخه سواری، از بستن چشم ها برای گوش دادن به یک موسیقی تا فوتبال گل کوچیک. از کار کردن در خیریه کوچک محله تان تا پیگیری سخنرانی های سران جهان در مجمع جهانی گروه بیست. درس خواندن خالی نه شعور می آورد و نه خوشبختی.

۲. در مدرسه این چیزها را به تو یاد نمی دهند: سواد مالی، سواد رسانه ای، سواد جنسی. هر سه این ها مهم اند. هر کدام را از منابع معتبر بیاموز. ریاضی را بیاموز نه با این هدف که پیچیده ترین معادلات را حل کنی بلکه برای آنکه بیاموزی چگونه از دانش ریاضی در تصمیم گیری های مالی ات استفاده کنی، وقتی وام می گیری، وقتی سرمایه گذاری می کنی و وقت بیمه عمر می خری اگر ریاضی بلد نباشی کلاهت پس معرکه است. خواندن ریاضی اگر منجر به افزایش سواد مالی در تو نشود، کم فایده است.

شیوه های دستیابی به موفقیت برای نسل بعدی در ایران

 ۳. تاریخ مهم تر از جغرافیاست. اکنون نرم افزارهای موقعیت یاب، راهیاب و نقشه های آنلاین فراهم شده اند، اگر جغرافیا ندانی، باز هم راهت را پیدا خواهی کرد اما تاریخ را هیچ نرم افزاری نمی تواند خلاصه کند. تاریخ را عمیق بخوان. تا آن اشتباهاتی که ما کردیم را تو انجام ندهی. اشتباهی که دوبار تکرار شود دیگر نامش اشتباه نیست، حماقت است.

 ۴. زبان انگلیسی، چینی و عربی به اندازه زبان فارسی اهمیت دارد. وقتی زبان فارسی بلدی، یعنی ۸۰ میلیون هم سخن عاطفی و هم کار تجاری داری، در جهان امروز این عدد می تواند به شدت گسترش پیدا کند. حلقه هم سخنان و هم کارانت را به بیش از ۸۰۰ میلیون گسترش بده. جهان فردا، جهان بدون مرز است. 

 ۵. مهارت ارتباطات موثر را بیاموز. ۵۰% موفقیت به ارتباطات موثر، قانع و همراه کردن دیگران و تاثیرگذاری روی آنان است. باید بلد باشی خوب حرف بزنی، خوب ارایه کنی، خوب گزارش بنویسی و خوب متقاعد کنی. مذاکره و ارایه موثر را خوب یاد بگیر. 

۶. مدرک مهم است اما اکنون زمان مهارت است. آن زمان که ما درس می خواندیم تعداد مدرک دارها کم بود. پس هر کسی ارشد و دکترا داشت مزیت داشت در زمان شما دیگر مدرک از مد می افتد کسانی باقی خواهند ماند که مهارت داشته باشند. تا ده سال آینده بسیاری از مشاغل از بین می روند و بسیاری مشاغل جدید خلق می شوند. رشته ای را بخوان و مهارتی را کسب که به درد دنیای فعلی نمی خورد بلکه به درد دنیای آتی می خورد. اگر رشته بدی انتخاب کنی مانند این است که تولید کننده بهترین چرتکه دنیا هستی، در جهانی که هیچ کس از چرتکه استفاده نمی کند.  
نکاتی که ما باید به فرزندان مان بیاموزیم بیشتر از این هاست، اینجا فقط نکاتی را نوشتم که بعد از خواندن توصیه های حاجی در ذهنم جرقه زد.

فرصتی شد بعدا بیشتر می نویسم.

شبکه استراتژیست


 شیوه های دستیابی به موفقیت برای نسل بعدی در ایران

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار /

تاکنون نامه ها و پیام های اعتراضی قابل توجهی در مورد توزیع بسته حمایتی توسط معلمان برای صدای معلم ارسال گردیده است .

این معلمان می گویند در حالی که دریافتی آن ها زیر 3 میلیون تومان است و وضعیت آن ها با توجه " خط فقر "  اعلام شده توسط منابع رسمی بسیار شکننده و ضعیف است چرا باید همچنان شاهد تبعیض و بی توجهی  از سوی مسئولان تصمیم گیرنده باشند .

نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان تهرانی برای صدای معلم ارسال گردیده است .

منتشرشده در یادداشت

نقش معلمان و مدرسه و معلم حرفه ای در توان مند سازی دانش آموزان

مقدمه

بسیاری از کارکردها و نقش های مهم آموزش و پرورش، معلم و مدرسه، در جامعه ما، هم پای روند و سیر شتابان تحولات و تغییرات وسیع اجتماعیِ جهان امروز، تغییر نکرده و به روزرسانی نشده است.

نقش ها، روش ها و رویکردهای آموزشی-تربیتی قدیمی و سنتی دیگر پاسخگوی نیاز امروز جامعه ما نیست و به اصطلاح نمی توان با روش های قرن نوزدهم، انسانی برای قرن بیست و یکم تربیت کرد.

یکی از نارضایتی های عمده جامعه ازعملکرد آموزش و پرورشِ مدرسه ای اینست که خروجی نظام فعلی آموزشی، متناسب با شرایط و موقعیت های اجتماعی و نیازهای امروز تربیت نمی شوند و گویی جامعه یک راه می رود و مدرسه ی آموزش و پرورش راهی دیگر.  کودکان و نوجوانان از شرایط جامعه دورنگهداشته شده و نسبت به هنجارها، نیازها و مهارت های زیستی-اجتماعی بیگانه هستند و در شرایط وخیم تر گاه حس تعلق آنان به جامعه ای که در آن پرورش یافته اند بسیار ضعیف است.

صاحب نظران معتقدند بخش بزرگی از نظام آموزشی ما به صورت تک ساحتی (آموزش بدون تربیت) است که ذهن کودکان و نوجوانان را شدیداً در معرض حجم عظیم دانش ها، تئوری ها و اطلاعات زائد قرار می دهد به گونه ای که به جرئت می توان گفت بسیاری از آنها برای زندگی کردن، لذت بردن، انسان بودن و زیست شان به کار نمی آید. گویی به هر قیمتی حافظه آنها باید پر شود. فرایندی ویرانگر برای متخصص کردن و دانشمندسازی آنها (از اول ابتدایی تا آخرین سال دبیرستان)، به بهای نابودی و فرسایش ذهن و روح و روان آنها و مرگ امید و شادی و نشاط دوران طلایی کودکی و نوجوانی شان.

منتقدان می گویند امروزه بیشتر به نظر می رسد که مدرسه می خواهد همه را به گونه ای تربیت کند که در کنکور قبول بشوند. امری که به وضوح در مقابل اهداف تعلیم و تربیت و سندتحول بنیادین قرار دارد.

این نقدها و بسیاری انتقادات دیگر از مدرسه، همچون استرس زا بودن، خلاقیت کُشی، افسردگی بچه ها، سیرصعودی پرخاشگری و نزاع و غیره را می توان در پرتو چندین عامل بررسی و ریشه یابی کرد.

نوشتار حاضر صرفنظر از شرایط و دلایل متعدد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره به بررسی یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار یعنی روش ها و رویکردهای آموزشی-تربیتی معلمان در مدرسه می پردازد.

 

نخستین معلمان حرفه ای در جهان و ایران

از نظر مورخان آموزش و پرورش، «معلمی» به عنوان یک «شغل»، تاریخ معلومی دارد. این تاریخ به روزگار «سوفسطائیان» برمی گردد یعنی نخستین گروهی که رسماً و به شکل نظام مند به «آموزشِ» جوانان و نوجوانان پرداختند و از همین روست که تاریخ آموزش و پرورش، آنان را اولین «معلمان حرفه ای» در جهان می شناسد که به این کار«اشتغال» داشتند و از این راه «امرار معاش» می کردند.

نقش معلمان و مدرسه و معلم حرفه ای در توان مند سازی دانش آموزان

در ایران هم، بیش از صد سال پیش، مدارس نوین به سبک آموزش امروزی توسط میرزا حسن رشدیه پایه گذاری گردید و معلمی، شکل حرفه ای به خود گرفت. از آن تاریخ تا امروز، روش های آموزشی-تربیتی و نقش و جایگاه معلمی، تغییرات زیادی به خود دیده و امروزه دیگر نقش معلمان و روش های آموزشی-تربیتی، کاملاٌ تخصصی و پیچیده شده اند که می طلبد با توجه به این نقش های جدید، هم نظام آموزشی و هم معلمانِ ما، خود را کاملاً به روزرسانی نمایند تا بتوانند نسلی برای زمانه خود تربیت کنند.

 

معلمِ با کیفیت - آموزشِ با کیفیت

امروزه معلمی، یک شغل تخصصی و کاملاً حرفه ای است و یونسکو در گزارش های جدید خود، شغل معلمی را به عنوان یک تخصص با مهارت های سطح بالا و پیچیده تر از نقش های گذشته معلم معرفی کرده است.

معلم، محور آموزش و شاکله اصلی نظام تعلیم و تربیت است. اگر بپذیریم که آموزش و پرورش موتور توسعه کشور است، معلمان نیز موتور توسعه آموزش و پرورش هستند و بار اصلی تربیت، بردوش آنهاست. اما سؤال اساسی اینست که «چه معلمی» و «چه نوع آموزشی» و «با چه روشی»؟

در توضیح «معلم با کیفیت» باید گفت، معلم تلاشگر، متعهد، دلسوز، مهربان و صبور، مشارکت جو، اهل علم و تحقیق و پژوهش، مسلط به فناوری های روز و سوادهای چندگانه و نیز روش ها و رویکردهای آموزشی-تربیتی روزِ دنیا، خلاق و نوآور و با انگیزه بالا می تواند «آموزش با کیفیت» ارائه دهد. «آموزشی» که مبتنی بر تحقیق و پژوهش و تجربه باشد. آموزشِ یادگیرنده، کاربردی، هدفمند، در جهت رفع نیازهای روز جامعه و با هدف سازگاری فرد با اجتماع (یعنی مهارت های زندگی و اجتماعی) که منتهی و منجر به تغییر، اصلاح و ایجاد رفتارهای درست در دانش آموزان شود.

چنین معلمانی باید در عمل مورد حمایت قرارگرفته و تقویت شوند. جای بسی سعادت است که جامعه علمی-فرهنگی ما از دیرباز از آغاز پایه گذاری مدارس رشدیه تا امروز از وجود چنین معلمانی بی بهره نبوده و نیست.

 

آموزش سنتی- آموزش نوین

جامعه امروز ما، مشخص کرده است که نظام های مدرسه ای ما نیازهای جاری و آتی کشور را برآورده نمی سازند و لذا به سمت یک «بازسازی توسعه ای» در نظام آموزشی و رویکردها و روش های آموزشی-تربیتی حرکت می کنیم، گرچه حرکت کند است و چه بسا شبهات و سوءِ برداشت هایی درباره روش های نوین روز دنیا وجود داشته باشد، اما با تلاش و جدیت نخبگان و متخصصان این حوزه و ناامید نشدن از موانع و سختی های پیش رو و آگاهی بخشی به معلمان و خانواده ها، می توان به روشن شدن و حل مشکلات پیش روی مدارس و مسئولان کمک کرد تا کودکان و نوجوانان ما از فواید چنین روش هایی، بیشتر بهره مند گردند.

آموزشِ سنتی ما بیشتر حافظه محور، کتاب محور و معلم محور است. در صورتی که آموزش نوین که نقطه مقابل آموزش سنتی است، خلاقیت محور، تجربه محور، پروژه محور و دانش آموز محور است. در تئوری های جدید آموزش، یادگیری فرایندی است که با محوریت دانش آموز آغاز شده، ادامه می یابد و سرانجام پایان می گیرد.

 

آنچه در حال وقوع است و باید به سرعتِ آن افزود، تغییر نظام آموزشی سنتی و تطبیق آن با نیازمندی های روز جامعه است و این میسر نمی شود جز با فاصله گرفتن از روش های آسیب زا و رویکردهای قدیمی و منسوخ و آشنایی با رویکردهای آموزشی-تربیتی روزِ دنیا در فرایند یاددهی-یادگیری به منظور حذف رقابت های مخرب، پذیرش تفاوت های فردی، نفی فردگرایی و تربیت جمع گرایی، تقویت مهارت های اجتماعی، کاهش استرس و اضطراب بچه ها، افزایش شادی و نشاط در مدرسه، دیده شدن «همه» دانش آموزان در فرایند یاددهی-یادگیری و کمک به آنها برای ساختن زندگی سالم.

با مشاهده حجم عظیم آسیب ها و معایبِ آموزش های سنتی و روش های قدیمی، وقتِ آن رسیده که بپذیریم وظیفه آموزش و پرورش و معلمان، غربال کردن بچه ها نیست بلکه باید «همه» دانش آموزان متناسب با شرایط و استعدادهایشان شکوفا شده و رشد نمایند.

نقش معلمان و مدرسه و معلم حرفه ای در توان مند سازی دانش آموزان

توانمندسازی دانش آموزان نه دانشمندسازی!

در این رویکردها که مبتنی بر توانمندسازی دانش آموزان است نه دانشمندسازی آنها، به جای آموزش مستقیم از آموزش غیرمستقیم همچون آموزش از طریق تجربه، فعالیت و بازی خصوصا در سنین ابتدایی بهره گرفته می شود.

باید آموزش و یادگیری را برای فرزندانمان لذت بخش تر کنیم تا کلاس و مدرسه از محیط خشک و رسمی، کسل کننده و فرسایشی به محیطی شاد و بانشاط و یادگیرنده تبدیل شود.

در رویکردهای نوین آموزشی-تربیتی علاوه بر مغز و ذهن کودکان، دست ها و جسم آنها هم درگیر آموزش و فرایند یادگیری می شود تا تجربه کنند و یادبگیرند. بپرسند و فکرکنند تا فکرکردن و اندیشیدن بیاموزند. نظام آموزشی ما، باید بتواند دانش آموزانی تربیت کند برای ساختن زندگی بهتر، هم برای خودشان و هم برای دیگران.

نقش معلمان و مدرسه و معلم حرفه ای در توان مند سازی دانش آموزان

انسان های توانمند و توسعه یافته ای که جامعه توسعه یافته را بسازند و خود، نگهبان توسعه پایدار کشور باشند. انسان های دانا و سالمی که شجاع، نقاد، پرسشگر، اهل گفت و گو، مسئولیت پذیر، قانونمند، مطالبه گر، صبور، مهربان، خوش قلب و آرام و صلح جو، دوستدار حیوانات و محیط زیست، با اعتماد به نفس و مشارکت جو باشند و در یک کلمه: «شهروند خوب».

وظیفه آموزش و پرورش تربیت متخصص و دانشمند نیست بلکه باید تقویت توانمندی ها و مهارت های زیستی-اجتماعی کودکان و نوجوانان را دنبال کند. به گفته دکتر محسن رنانی، اگر می خواهیم به توسعه برسیم باید روی کودکانمان کار کنیم، بروید سراغ دبستان ها، چرا که توسعه زیر بنای تربیتی-فرهنگی می خواهد. یکی از نارضایتی های عمده جامعه ازعملکرد آموزش و پرورشِ مدرسه ای اینست که خروجی نظام فعلی آموزشی، متناسب با شرایط و موقعیت های اجتماعی و نیازهای امروز تربیت نمی شوند و گویی جامعه یک راه می رود و مدرسه ی آموزش و پرورش راهی دیگر

 

چنین ویژگی ها و هدف هایی در بُعد داخلی، در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، جزو اهداف متعالی مبتنی بر تعلیم و تربیت اسلامی تعریف شده که باید محقق شود و در بُعد جهانی نیز نهادهای معتبری مانند یونسکو و آیسسکو، اهداف چهارگانه آموزش و پرورش جدید را چنین تعریف می کنند:

1- تربیت شهروندی : شهروندانی که با حقوق و وظایف خود آشنا باشند و عضویت در نهادهای اجتماعی و رفتارهای دموکراتیک را بیاموزند.

2- توانمندسازی دانش آموزان : چنان که از لحاظ نظری و عملی قادر به برقراری ارتباط با محیط پیرامون خویش باشند.

3- آموزش بر پایه خلاقیت باشد نه محفوظات کم اثر یا بی خاصیت.

4- نقد و تفکر انتقادی موضوعیت بیابد.

 

تحقق چنین اهدافی، البته در سایه تقویت شغل معلمی به عنوان یک حرفه کاملا تخصصی میسر و ممکن است. در واقع اولین و مهم ترین مانعی که نظام آموزش و پرورش در مسیر توسعه یافتگی به جا می گذارد معلمان خسته، فرسوده و فاقد مهارت ها و شایستگی های شغلی و تخصصی هستند که باید آگاهانه از آسیب های آن جلوگیری کرد.

 

فرجام سخن

بهبود شاخص های معیشتی-رفاهی و تأمین نیازهای مادی و معنوی و حقوق اجتماعی معلمان، در کنار ارتقای سطح علمی و مهارت های تخصصی و صلاحیت های عمومی آنها و تبدیل مدرسه به یک سازمان تربیتی یادگیرنده فعال، چشم انداز روشنی در تحول و پیشرفت جامعه ایرانی به سوی توسعه پایدار و متوازن را ترسیم خواهد کرد.

در چنین شرایطی، معلم امروزی برخلاف نقش های گذشته اش، صاحب نقش هایی به مراتب پیچیده تر، زمان برتر، تخصصی تر و البته مؤثرتر بوده و در نگاه جامعه، قابل احترام تر، ارزشمندتر و مؤثرتر از گذشته خواهد بود.(به امید آن روز)

 

* سخنرانی در سمینار علمی«رویکردهای آموزشی-تربیتی روزِ دنیا»- سوم آذر1397- تالار طلائیه آموزش و پرورش ناحیه 4 اهواز

( 1 ) فعال فرهنگی-اجتماعی، عضو شورای مرکزی سازمان معلمان استان خوزستان  و مدیر کانال فرهنگ و توسعه


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقش معلمان و مدرسه و معلم حرفه ای در توان مند سازی دانش آموزان

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 10 آذر 1397 10:35

نگاهی به فیلم معلم دهکده

نگاهی به فیلم معلم دهکده

عصر شنبه دهم آذرماه فیلم سراسر احساسی، نوستالژیک و البته آموزنده معلم دهکده از شبکه تماشا پخش شد.
خانم معلمی در سال بیستم خدمت، تدریسش را داوطلبانه در یکی از محروم ترین روستاهای هنگ کنگ چین، متشکل از مهاجرین و بومی های فقیر انتخاب می کند. معلم در این فیلم ارزشمند، الگویی تمام عیار از یک انسان مسئول و دلسوز می باشد که همه چیز را با تراز منافع شخصی نمی سنجد. در حالی که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا کرکره مدرسه را پایین بکشند، معلم دهکده ابتدا جوانه های امید را در دل تک تک دانش آموزان می کارد
 
پیش دبستانی روستای یونتین به دلیل مهاجرت ساکنین اصلی و فقر مهاجرین غیر بومی تنها ۵ دانش آموز دارد و حقوقی که به معلمش می تواند پرداخت کند ماهانه ۴۵۰۰ دلار است (حدود شصت میلیون تومان ما).

با اینکه در رسانه ها فراخوان جذب معلم داده اند ولی هیچ کس متقاضی تدریس در آن روستای دور افتاده با ان حقوق تحقیرآمیز و بخور و نمیر نیست.

خانم معلم که همسرش مدیر یک کارخانه است با دیدن آگهی فراخوان جذب معلم به روستا مراجعه و با پذیرش تمام شرایط سخت مدرسه زوار در رفته و در حال تعطیلی، تصمیم به احیای این مدرسه با قدمت ۵۰ ساله دارد.

در این رهگذر از طعنه های اهالی روستا، بی ادبی رییس شورای روستا، نامهربانی والدین دانش آموزان و... مأیوس نشده و در یک نبرد بی امان و نفس گیر حتی به بهای به خطر افتادن سلامت خویش، همه ناملایمات را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد و نهایتا با فارغ التحصیل شدن یکی از داش آموزان و احتمال تخته شدن درب مدرسه به تکاپو افتاده و پس از تبلیغات مستمر موفق به جذب دو دانش آموز جدید می شود و البته در سال پنجم حضورش به عنوان معلم دهکده تعداد دانش آموزانش بیش از ۶۰ نفر می رسد.

 

 نکات برجسته فیلم معلم دهکده

معلم در این فیلم ارزشمند، الگویی تمام عیار از یک انسان مسئول و دلسوز می باشد که همه چیز را با تراز منافع شخصی نمی سنجد. در حالی که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا کرکره مدرسه را پایین بکشند، معلم دهکده ابتدا جوانه های امید را در دل تک تک دانش آموزان می کارد و سپس با مراجعه مستقیم به خانواده های از همه جا بریده و همنشینی و تشریک مساعی با آنها، شمعی در پستوخانه بینوایان روشن می کند و به واقع یک تحول در زندگی دانش آموزان و خانواده هایشان رقم می زند.

مداومت و مقاومت خانم دهکده به همراه روابط عمومی بالا در تغییر شرایط مؤثر افتاده و آوازه وی در هر کوی و برزن ساری و جاری می شود.

معلم معروف و دلسوخته پیشنهاد شگفت انگیز ده میلیون دلار در سال یک مؤسسه آموزشی را رد کرده و ترجیح می دهد همان معلم ۴۵۰۰ دلاری باقی بماند و به یک قهرمان نطام آموزشی بدل گردد.

با ذکر چند دیالوگ از فیلم معلم دهکده دیدن چنین فیلمهایی را برای تک تک معلمین و بویژه دانشجویان مراکز تربیت معلم توصیه می کنم:

"این دست سرنوشت بوده که شما بر سر راه آنها باشید و دانش آموزان ناامید و بریده از همه جا را شاد کنید.""- معلم دهکده: چرا امروز نیومدی مدرسه؟
- دانش آموز: اگه می اومدم بابا و مامانم دعوا می کردند، جدا می شدند و من تنها می شدم واسه همون نیومدم خانم.
- معلم دهکده: آرزوت چیه چوخو؟
- این که غول رعد و برق بابا مامانمو برگردونه! خانم آرزوی شما چیه؟
- آرزوی من اینه که یک معلم خوب باشم. پنج نفر از شما بیایین مدرسه. این بهترین آرزومه."

نگاهی به فیلم معلم دهکده


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نگاهی به فیلم معلم دهکده

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور