بر اساس گفته های معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش، قرار است طرح «معلم تمام وقت» در هفته جاری به استان ها ابلاغ و بلافاصله وارد فاز اجرا شود. طرح پر سروصدایی که ابهاماتی را نیز میان معلمان ایجاد کرده است. اما آیا ایجاد این ابهامات به قول معاون محترم وزیر به «فضاسازیها در فضای مجازی» مربوط است یا دلایل دیگری نیز دارد؟
نگارنده در مطلب پیش رو با طرح پرسش هایی می کوشد تا به این پرسش پاسخ دهد.▫️چرا در حالی که پرداخت نامستمرِ حق التدریس معلمان شاغل با تاخیرهای ۶ ماهه و بیشتر انجام می شود، آموزش و پرورش، تدریسِ مازاد بر ۲۴ ساعت معلمان را به یک «پرداختی مستمر» تبدیل می کند؟ که تازه آن هم قرار است به جای ۹ ماه برای ۱۲ ماه سال پرداخت شود و در حقوق بازنشستگی و پاداش پایان خدمت هم «تاثیر به سزایی» داشته باشد!
چرا آموزش و پرورش به جای تحمیل بار مالی به دولت و صندوق بازنشستگی، همان حق التدریس معلمان شاغل را به صورت ماهانه و منظم، ساماندهی و پرداخت نمی کند؟
سازمان برنامه و بودجه که مدام از عدم تحقق درآمدهای دولت می نالد و صندوق بازنشستگیِ ورشکسته ای که در انجام تعهدات فعلی خود درمانده است، با کدام توجیه باید تعهدات مالی جدیدی را آن هم در قالب اضافه کار معلمان بپذیرند؟ چرا آموزش و پرورش مانند سایر دستگاههای اجرایی به دنبال اجرایی کردن امتیازات قانونی حقوق و مزایای کارکنان، موضوع مواد فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری و برخورداری معلمان از سقف این امتیازات نیست؟
« طرح «معلم تمام وقت» چه نسبتی با لایحه ای دارد که ذیل عنوان «رتبه بندی معلمان» و همزمان با این طرح، مراحل تصویب خود را در دولت می گذراند؟
در پیش نویس ماده ۷ این لایحه آمده است :
« با اجرای نظام رتبه بندی، معلمان، تمام وقتِ واحد آموزشی می باشند که علاوه بر تدریس، به انجام فعالیت های مرتبط با امور آموزشی و پرورشی دانش آموزان و پژوهش می پردازند.»
با اینکه به نظر نمی توان عبارت «تمام وقت» در ماده مذکور را به معنای «اضافه تدریس» در نظر گرفت، آیا وضع مشوق های مالی برای تدریس اضافه معلمان در طرح معلم تمام وقت، در تناقض و تضاد آشکار با این ماده نیست؟ یا اینکه لایحه رتبه بندی معلمان هم به دنبال تمام وقت کردن معلمان از طریق اضافه تدریس است؟!
اگر هدف طرح معلم تمام وقت، آن چنان که مدیرکل امور اداری وزارت آموزش و پرورش گفته، «گسترش سفره معلمان» است، چرا آموزشوپرورش این سفره را برای همه معلمان نمی گستراند؟ یا شاید هم قصد دارد به تدریج و به زور همه معلمان را بر سر این سفره بنشاند!
چرا آموزش و پرورش برای گستراندن سفره معلمان با گذشت سه سال از اجرای به اصطلاح فاز اول رتبه بندی، مرحله دوم این طرح را از ابتدای مهرماه امسال اجرا نکرد؟
چرا با گذشت بیش از دو ماه از ارائه پیش نویس لایحه رتبه بندی معلمان توسط آموزش و پرورش، دولت و سازمان برنامه با وقت کُشیِ تعمدی، این لایحه را به تصویب نرسانده و به مجلس نمی فرستند؟ چرا آموزش و پرورش به جای تحمیل بار مالی به دولت و صندوق بازنشستگی، همان حق التدریس معلمان شاغل را به صورت ماهانه و منظم، ساماندهی و پرداخت نمی کند؟
چرا آموزش و پرورش مانند سایر دستگاههای اجرایی به دنبال اجرایی کردن امتیازات قانونی حقوق و مزایای کارکنان، موضوع مواد فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری و برخورداری معلمان از سقف این امتیازات نیست؟
اگر بر اساس ادعای برخی نمایندگان مجلس ،« طرح تنظیم مقررات مالی و اداری آموزش و پرورش» قرار است بسیاری از مشکلات معیشتی معلمان را حل و فصل نماید، چرا نماینده ی آموزش و پرورش در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس به جای دفاع از این طرح، با قسمت های مختلف آن مخالفت می کند؟!
چرا مسئولان آموزش و پرورش در مصاحبه های خود مدام بر «اختیاری بودن» شرکت معلمان در این طرح تاکید می کنند؟
شکی نیست که تمام معلمان شاغلی که در حال حاضر اضافه تدریس دارند از طرحی که پرداختِ تمام یا حداقل بخشی از اضافه تدریس آنان را به روز کند، استقبال خواهند کرد. البته مشروط به آنکه تعهدات شغلی جدیدی متوجه آنان نشود.
آیا برخورداری از مزایای اعلام شده در طرح معلم تمام وقت، مشروط به تعهدات دیگری علاوه بر ۶ ساعت تدریسِ مازاد است؟ مثلاً به استناد اینکه حق التدریس به صورت مستمر برای ۱۲ ماه پرداخت می شود، معلمانِ مشمول این طرح، تابستان هم مجبور به حضور در مدارس هستند؟
آیا معلمان برای برخورداری از امتیازات این طرح مجبور به حضور مستمرِ چند ساله در این طرح هستند و با خروج از این طرح، امتیازات کسب شده از بین می رود؟
وقتی مسئولان آموزش و پرورش به این امر واقفند که تصویب نهایی این طرح منوط به موافقت مراجع دیگری مثل شورای حقوق و دستمزد و صندوق بازنشستگی و ... است و نقش آموزش و پرورش در مقدار و نحوه مبلغی که قرار است به حقوق معلمان اضافه شود، چندان تعیین کننده نیست، چرا پیش از نهایی شدن تکلیف این طرح، هر بار در مصاحبه با رسانه ها اخبار متفاوتی را در این مورد اعلام می کنند؟
یکبار گفته می شود ۲۵ درصد، بار دیگر ۱۸ درصد!
یکبار گفته می شود حق شغل و شاغل، بار دیگر گفته می شود فوق العاده ویژه، بار دیگر فوق العاده شغل!
کانال اخبار فرهنگیان
گروه گزارش/
انتشار گزارش صدای معلم در مورد جان باختن یک دانش آموز 18 ساله در اثر سقوط پایه تیر بسکتبال در یکی از مدارس شهرستان سیریک هیچ گونه واکنشی از سوی اداره آموزش و پرورش این منطقه و نیز اداره کل استان را در برنداشت . ( این جا )
حتی مقامات آموزش و پرورش از دادن یک پیام تسلیت رسمی نیز به خانواده دانش آموز مرحوم خودداری کردند .
این هفته خبر خودکشی دو دانش آموز دختر در بندرعباس به گوش می رسد .
مطابق معمول واکنش مسئولان این استان تاکنون سکوت بوده است .
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه زیر در انتقاد از عملکرد " مرکز امور بین الملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش " به صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
در جامعه ما به عمد یا سهوا ، مسایل و مفاهیمی برای آموزش و پرورش تحمیل و یا مطرح می گردد که جزوی از رسالت آن نیست. چرا تصور می کنیم آموزش و پرورش می بایست حامل تمامی بارهای سنگین و گران روزگار باشد تا سایر وزارتخانه ها در گوشه ای امن شاهد جان کَندن ما باشند؟!
روی کدام اصل و نظر ، کنکور و یا انتخاب دانشجو به هر نحو و شکل ، باید دغدغۀ انفصال ناپذیری برای آموزش و پرورش باشد؟
فرزند ناخواسته ای به نام کنکور با خود نتیجه ای تحمیلی برای آموزش و پرورش به ارمغان گذاشته است به نام مافیای کنکور و یا مؤسسات آموزشی برای فراگیری و کسب مهارت تست زنی جهت قبولی از دانشگاه . سنوات اولیه زایش و رشد مافیای کنکور ، چرا هیچ کارشناسی از وادی کارشناسان و اساتید دانشگاه ها ، هشداری برای امکان رشد قارچ گونه و سِحرآمیز آن نداده بوده اند؟ امروز چرا انرژی و توان من معلم و کارشناسان آموزش و پرورش مصروف این موضوع می گردد و اصلا و ابدا یک استاد دانشگاه و رئیس دانشگاه و حتی خود وزیر آموزش عالی ، در موضوع وارد و یا دخالت نمی کند؟
وقت آن رسیده است که فریاد زده شود وظیفه و تعهد و رسالت آموزش و پرورش تا دیپلم در مدارس سراسر کشور است ، بگذارید آموزش عالی خود با ساز و کاری مناسب و درخور که ترجیح می دهد برای دانشگاه هایش دانشجو جذب نماید. آموزش و پرورش وظیفه تدارکاتچی برای آموزش عالی را ندارد. چرا این همه انرژی و پتانسیل خودمان را در این راه هدر می دهیم و از انجام وظایف اصلی خود باز می مانیم؟
جناب وزیر آموزش و پرورش ، یا کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و یا رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس ،
وقت آن نرسیده است کس یا کسانی این واقعیت مهم را فریاد زنند و یقۀ آموزش و پرورش را با هزاران درد بی درمان رها سازند؟
در این بین با جنگ زرگری مابین موافقان و مخالفان کنکور ، کلی سرمایه و وقت و انرژی آموزش و پرورشی ها هدر می رود که می توان از آن در جهت بهبود و اعتلای آموزش دانش آموزان بهره برد. این جنگ شبیه جنگ بین فیلم کوتوله هاست که سالها پیش داده می شد و در آن دو قبیله بر سر شکستن تخم مرغ از طرف تیز یا پهن آن ، با هم اختلاف داشتند! چیزی که جزئی از کارکرد اصلی آموزش و پرورش نیست چرا باید بدان تحمیل شود؟
خوب دقت کنید اصلا سر و صدایی از سوی وزارت علوم و هیچ استاد دانشگاهی برنمی آید. آنان به دنبال لقمۀ آماده جهت جویدن هستند و ما آموزش و پرورشی با چه عناد و استواری و حمیّتی از آن دفاع می کنیم و یا در مقابل آن جبهه می گیریم ! شما را به خدا این مملکت خردمندی داهی و تیزبین اصلا ندارد ؟ چرا دلمان برای سرمایه های از دست رفته آن هم در نیازمندترین وزارتخانۀ دولت نمی سوزد؟ چرا آموزش و پرورش می بایست دردمندی وزارتخانه ای را تحمل نماید که اصلا آن را نمی بیند و بدان اعتنایی نمی ورزد؟
مسئولین محترم ،
لطفا مسئولیت کنکور و یا انتخاب دانشجو با هر ساز و برگ دیگر را از آموزش و پرورش جدا سازید و اجازه دهید تا به درمان دردهای بیشمار خود چاره ساز باشد. از این طرف سیر قهقرایی از هر حیث در آموزش و پرورش موج می زند و از سوی دیگر با عنادی مسخره ما هنوز اصرار در ورود دانش آموزان به دانشگاهها را در سر می پرورانیم. آنچه که در این میان قربانی می گردد ارزش های فرهنگی است که می بایست پاس داشته شود و یا تولید شود.
استضعاف آموزش و پرورش زیربنایی مستحکم برای تحصیلات دانشگاهی به وجود نخواهد آورد. این راحت طلبی وزارت علومی ها در سایۀ همّت آموزش و پرورشی ها، مرا به یاد کارگران بیشمار بیگاری گرفته شده در ساخت دیوار چین و یا اهرام مصر می اندازد. مسئولین در پی بریدن این بند ناف نامیمون وابستگی آموزش و پرورش به وزارت علوم به عنوان پلی معیوب و متزلزل باشند.
کنکور و سنجش دانشجو رسالت و وظیفۀ آموزش و پرورش نیست.
و اما به چند دلیل آشکار شرط معدل هم برای اِعمال در کنکور با درصدی بیشتر منطقی و مناسب نیست:
ا - کشور ما دارای 18 نوع مدرسه متفاوت است که خود آنها نیز به سه نوع : مدارس برخوردار ، نیمه برخوردار و محروم ، تقسیم می گردد که تناسب عادلانه ای با شرط معدل ندارد. خیلی از استعدادهای ناب در مناطق محروم ما مشغول تحصیل هستند که اصولا محرومیت باعث
تصعید یا والایش استعداد افراد می گردد.
2 - برخی از دانش آموزان ما کودکان کار محسوب می شوند و ضمن تحصیل یا به دلیل فوت پدر و یا پرجمعیتی تعداد خانواده مجبور به زوداشتغالی هستند، لذا علیرغم داشتن استعداد برای تحصیل ، در کلاس درس گاه نمرات کمتر می گیرند که بر معدل آنها اثر می گذارد.
3 - برخی از دانش آموزان ، فرزندان طلاق هستند یا پدر و مادری معتاد دارند ، یا ناپدری و نامادری دارند و.... که شرط معدل ، برای این تعداد از دانش آموزان مشکل دار که در طول سال به دلیل گرفتاری های ناخواستۀ تحمیلی ، قادر به خوب درس خواندن نیستند، عادلانه به نظر نمی رسد.
4 - اصولا قضاوت کردن بر کل معدل جهت سنجش استعداد و توانایی دانش آموزان ، روندی نادرست و ناقص است. ارزیابی به نسبت نیازهای رشتۀ دانشگاهی ، می بایست بر اساس دروس به صورت موردی ارزیابی شود. مثلا برای رشته های علوم انسانی دروس ادبیات فارسی ، عربی ،
جامعه شناسی و.....به طور جداگانه مورد قضاوت قرار بگیرند. جمع بستن دروس متفاوت نشانگر استعداد و یا مهارت دانش آموز برای درسی مشخص محسوب نمی شود.
5 - تفاوت آموزشی در مناطق شهری و روستایی و عشایری در کشور ما آن چنان زیاد و آشکار است که محرومیت مناطق محروم از امکانات آموزشی از جمله دبیران متخصص در رشته ای واحد ، تجهیزات مدارس برای آموزش مطلوب تر چون آزمایشگاه و کتابخانه و رایانه و.... از آن جمله است. لذا یکسان قضاوت کردن بر معدل دانش آموزان ، امری عادلانه نیست.
6 - شرکت کنندگان کنکور فقط داوطلبان دیپلم گرفتۀ سال جاری نیستند و برخی از آنان برای چندمین بار کنکور می دهند. لذا شرط معدل بدون ایجاد انگیزه برای خوب درس خواندن آنان در صورت تمایل برای ادامۀ تحصیلات عالی ، مناسب نیست.
7 - نبایست تفاوت دانش آموزان دوپینگ شده با ثروت و یا سرمایه والدین را در آموزشگاه ها و مؤسسات آموزشی کنکور را فراموش کرد. یا آنانی که برای هر درس دبیر خصوصی اختیار کرده اند. مقایسۀ این دانش آموزان با آنانی که در مدارس دولتی صرفا در کلاس درس حاضر بوده اند جهت کسب مهارت تست زنی !ناعادلانه است.
علیرغم همۀ این مطالب باز یادآور می شوم : کنکور و سنجش دانشجو رسالت و وظیفۀ آموزش و پرورش نیست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
معلم جانباز به علت عود ترکش ها و بیماری اش نوبت می گیرد چون خانمش بیماری صعب العلاج دارد برای رفت و آمد کمتر ؛ نوبت ها را هماهنگ می کند تا در یکی و دو روز انجام شود ؛ براساس نویت دهی بیمارستان خاتم الانبیای تهران ؛ خود و همسرش از شهرستان راهی تهران می شوند .
ساعت مقرر به بیمارستان وابسته به بنیاد شهید و ایثارگران خاتم الانبیا مراجعه می کنند و متاسفانه متصدی پذیرش بیمارستان از پذیرش بیمار به علت قطع بیمه جانبازان معلم در آموزش و پرورش علیرغم نوبت خودداری می کند
هر چه جانباز و همسرش تلاش می کنند بی اعتنایی و نه نمی شود جوابشان می شود و فقط دادن هزینه آزاد پیش پایشان لنگ می اندازد
در عدم پذیرش , جانباز معلم با مسول تعاون آموزش و پرورش شهرستان و ایضا استان تماس می گیرد . آنها هم در کمال ناباوری قطع بیمه را تایید و کاری نمی توانیم بکنیم را حواله معلم درمانده می کنند .
جانباز به مسول بنیاد ایثارگران و جانبازان شهرستانش متوسل می شود و تماس می گیرد او هم می گوید ما تکلیفی در باره جانبازان شاغل نداریم .همه دستگاهها خدمات درمانی می دهند ، معلمان هم طبق قانون از این خدمات در دستگاه شان برخوردارند .
جانباز معلم و همسر بیمارش در حیاط بیمارستان سرگردان و بی هزینه پیش بینی نشده گرفتار می شوند .
چه کنند و چه نکنند , راه تهیه هزینه آزاد را مشورت می کردند که یک لحظه همسرش حالش نامساعد می شود و فشار او را در برمی گیرد و نقش زمین می شود و آنچه نباید بشود می شود ....
و بیمارستان در قبال پول آزاد , بستری بیمار را قبول می کند!
ناچارا معلم از دوست معلمش در شهرستان برای هزینه درمان پول قرض می کند تا همسرش نجات یابد .
اگر به چوپان چند گوسفند داده باشند غروب چوپان اگر یک راس را تلف کند حتما و قطعا بازخواست خواهد شد که این بی مدیریتی در آموزش و پرورش ابدا بازخواست ندارد .
اگر وزیری نداند که چگونه پشتیبان عوامل و نیروهایش باشد حتما تشویق خواهد شد و نوبخت خزانه دار حمایتش خواهد کرد .
وزیری که با بچه ۱۲ ساله در حیاط مدرسه به تظاهر خوش و بش کند که اگر بازی کنیم شما می بازید و بچه به او بگوید ما مدتهاست باختیم و این هم رویش ... آن وزیر باید چگونه شب را به صبح سر کند که بفهمد در کجای پشتیبانی از معلم آن هم معلم جانباز صدمه دیده از حراست از کیان کشوری قرار دارد و چه بر سرش می آورد که آن ادا و اطوار و این ندانم کاری و بی مسولیتی را چگونه پاسخ می دهد؟
اگر مدیرکل امور ایثارگران وزارت آموزش و پرورش نامه رسمی و هشدارگونه در باره قطع بیمه جانبازان معلم به وزیر می نویسد ، آن وزیر اعتنایی به نامه نمی کند این دهن کجی به خواسته دهها جانباز و خانواده شان یک حرکت ضد انسانی و ضد تعلیم و تربیتی تلقی نشود چه انگی را باید به وزیر نشانه زد ؟
وزیری که به دنبال تمام وقت کردن تدریس معلمان است هیچگاه به پرورش تعلیم و تربیت فکر نخواهد کرد جز محکم کردن میز و صندلی ریاست خود و خوشنود کردن ارباب نوبخت کار دیگری از او برنخواهد آمد.
سوال اساسی اینجاست آیا ندانم کاری از این بالاتر است که به امنیت ملی ضربه بزند اگر پاسخی هست بسم ا...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
طبق قوانین و مصوبات مجلس و دولت بیمه تکمیلی ایثارگران و هزینههای مازاد بر بیمههای پایه (بیمه سلامت)، تأمین کلیه داروها و تجهیزات و اقلام پزشکی مورد نیاز و بیمه تکمیلی جانبازان و افراد تحت تکفل، آزادگان و افراد تحت تکفل، فرزندان شهدا و افراد تحت تکفل آنها و پدر و مادر و همسر شهید اعم از شاغل در دستگاههای اجرائی و بازنشسته و مشمولان قانون کار و تأمین اجتماعی و غیرشاغل بهاستثنای ایثارگران نیروهای مسلح برعهده بنیاد شهید و امور ایثارگران میباشد.
تبصره- بیمه پایه (سلامت) ایثارگران مذکور و نیز فرزندان شهدا و افراد تحت تکفل آنها که تحت پوشش هیچ دستگاهی نبوده و ایثارگران بازنشسته و یا ایثارگرانی که مشمول قوانین کار و تأمین اجتماعی نمیباشند برعهده بنیاد شهید و امور ایثارگران است.
در جلسه مورخ 97/7/11 هیات محترم وزیران طبق ماده (2) آیین نامه اجرای فصل سوم قانون جامع خدمات رسانی به ایثار گران ابلاغ شده است و این رویه دستگاه های دولتی را موظف کرده بود تا از اوایل آبان ماه امسال جانبازان شاغل در دستگاه های اجرایی از طریق دستگاه محل خدمات مشمول خدمات پوشش بیمه ای شوند. اما با توجه به عدم در اختیار داشتن منابع مالی مطلوب برای ایجاد رفاه و خدمات رسانی به جانبازان با توجه به شرایط جسمی آنان اخلالهایی را به وجود آمده است که نمایندگان مجلس طی نامه (تذکری) به رییس محترم جمهور خواستار لغو این مصوبه هیات وزیران شدند.
جانبازان فرهنگی شاغل و بازنشسته این موضوع را نشر و به اطلاع همکاران مشمول برسانند .
آیا بنیاد شهید و دولت از هم جداست ؟ بنیاد چه خدماتی به ایثارگران می دهد ؟ سهم بیمه تکمیلی جانبازان و افراد تحت تکفل آنان چه می شود و به عهده کیست ؟
آیا سازمان برنامه و بودجه حق دارد مصوبه و قوانین مجلس را لغو کند ؟ چرا هر سال قوانین بیمه درمانی ایثارگران و جانبازان را تغییر می دهند .
امام راحل ( ره ) فرمودند " نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند. "
چرا قوانین و مقررات درباره رسیدگی به امور رزمندگان متاسفانه مورد بیتوجهی مسئولین قرار می گیرد و ضمانت اجرایی ندارد؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سالهاست که بخش عمده ای از معلمان به دلیل اینکه تمایلی ندارند به عنوان شغل دوم در بیرون از سیستم آموزش و پرورش فعالیت داشته باشند اضافه تدریس را می پذیرند . این عده فارغ از تمامی وعده و وعیدها و به دور از هیاهوی تبلیغاتی و پوچ رایج ، فقط به خاطر اینکه می خواهند فقط معلم باشند علی رغم خیلی از نارضایتی ها از سیستم مالی آموزش و پرورش عضو ثابت اضافه تدریس ها هستند . با این حال طرح معلم تمام وقت به گفته معاون پشتیبانی وزیر یک طرح اختیاری است.
با این حال هنوز به جز چندین کلی گویی از سوی مسئولین آموزش و پرورش هیچ جزئیاتی از این طرح منتشر نشده است.
سوال این است که آموزش و پرورش ناتوان از پرداخت خیلی از مطالباتی که سندهایشان کم کم در پیچ و خم اداری در حال فراموش شدن است چطور می خواهد این طرح را اجرا کند ؟
مگر نه این است که احتمالا پس از سپری شدن یکی دو ماه از ابتدای سال تحصیلی و تحمیل اضافه تدریس به یک سری از همکاران که قبلا تمایلی به قبول اضافه تدریس نداشتند ، این وعده ها هم با سیاست خاصی به فراموشی سپرده خواهند شد ؟
سوال این است که با توجه به اختیاری بودن این طرح ، آیا حق انتخاب به همکارانی که اضافه تدریس دارند داده خواهد شد که خود بین سیستم قدیمی پرداخت اضافه تدریس و سیستم جدیدی که اضافه تدریس وارد حکم حقوقی می شود، انتخاب کنند ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">