صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

" اعمال این سیاست - برنامه مجازی شاد (شبکه اجتماعی دانش‌آموزان)- گرچه با امریه و الزامات اداری توأم است اما گذشته نشان داده است که مردم به دلیل عدم اعتماد، نسبت به نسخه‌های سفارشی رسمی واکنش سلبی نشان داده‌اند. راه‌اندازی کمپین اعتراضی به الزام و اجبار مدارس و معلمان در استفاده از این پیام‌رسان نمونه‌ای از این واکنش‌هاست "

مدرسه و خانواده در ایرانِ پساکرونا

احمد شبانی بانه

مدرسه و خانواده در ایرانِ پساکرونا

در چند ماه اخیر با پیدایش ویروس کرونا در کشور چین، از همان آغاز، بیم آن می‌رفت که به دلیل ارتباط گسترده سیاسی ـ بازرگانی ایران با کشور چین، این ویروس مرگبار و سرسخت نیز به زودی سر از ایران درآورد. اگرچه از همان ابتدا، از جانب افراد دلسوز ـ اما غیرمسئول ـ نگرانی‌هایی توأم با انذار ابراز شد لیکن برخی از مسئولان امر، با مردود دانستن و ابطال‌انگاری مسأله، در صدد انکار و اهمیت‌زدایی از آن شدند. رادیو ـ تلویزیون و برخی رسانه‌ها نیز به صورت هماهنگ با منتشران اخبار مربوط به ابتلاء کرونا، به مشی تخطئه روی آوردند. پس از مدتی گنگی در انکار وجود امر، بالاخره رسماً از وجود افراد مبتلا به ویروس مزبور اطلاع‌رسانی شد. با رسانه‌ای شدن موضوع، نخستین شراره‌های این آتشِ نهفته دامنگیر مدرسه و سپس خانواده شد. با ادامه این روند، جریان تعلیم و تربیت رسمی به صورت حضوری متوقف و دانش‌آموزان، معلمان و اولیاء نیز در قرنطینه‌ی خانگی محبوس وضعیتی مبهم شدند. این یادداشت بر آن است تا به برخی از اثرات و عوارض جانبی ناشی از وضعیت موجود اشاره کند.

مدرسه و خانواده در ایرانِ پساکرونا

مقدمه
وزارت آموزش و پرورش، به عنوان مسئول اصلی تعلیم و تربیت در ایران، از همان روزهای نخستِ عُطله آموزش رسمی، با صدور بخشنامه‌های داخلی، با شعاری که پیش از این مختص تابستان‌ها بود پا به میدان گذاشت، که  اگرچه مدارس تعطیل شده‌ اما تربیت تعطیل‌ نشده‌ است. لذا با اعمال اقتدار سازمانی خویش، از ادارات و به تبع آن مدیران و معلمانش خواست که آموزش و پرورش را از طریق شبکه‌های مجازی موجود در اینترنت و همچنین شبکه تلویزیونی آموزش دنبال کنند. به دنبال آن مدیران به تکاپو افتادند و فعالیت معلمان یا عدم آن را به ارزشیابی سالانه عملکرد معلمان، حوالتی انذارآمیز دادند.
در این اثنا، معلمان به دو دسته تقسیم شدند: دسته نخست آنان که آموزش از طریق این شبکه‌ها را به دلیل تعمیم‌ناپذیری دانش‌آموزان، کم اثر خواندند فلذا از فعالیت در آن کنار کشیدند و دسته دیگر، خود به دو گروه تقسیم شدند؛ گروه اول کسانی بودند که کار آنها ساده بود زیرا تنها به اشتراک ویدیوی آموزشی درس مربوطه که از تلویزیون پخش شده بود بسنده کردند. گروه دیگر اما با تبدیل این چالش به فرصت، به ادامه آموزش از راه دور پرداختند. به تبع معلمان، دانش‌آموزان نیز در دو گروه جای گرفتند: گروه اول دانش‌آموزان ساکن در نقاط شهری که این هم خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته نخست، آنان که خود دارای گوشی‌های هوشمند و یا سیستم‌های کامپیوتری هستند که قابلیت استفاده از شبکه‌های آموزشی را داراست و آن دیگر، دانش‌آموزانی که به دلیل عدم دسترسی شخصی به کامپیوتر و گوشی‌های جدید، از گوشی‌ یکی از والدین استفاده می‌کنند. گروه دوم، شامل دانش‌آموزان روستایی است که آنها هم به همان شکل همکلاسی‌های شهری‌شان، در دو دسته دارای گوشی و فاقد گوشی قابل تفکیک هستند؛ با این تفاوت که تعداد دانش‌آموزان دارای گوشی هوشمند در روستاها از تعداد دانش‌آموزان هم‌گون خود در شهرها، به مراتب کمتر هستند.
بر اساس اعلام وزارت آموزش و پرورش در روزهای اخیر، نسبت دانش‌آموزان دارای قابلیت استفاده از آموزش اینترنت محور، در کل کشور 70  درصد است. یعنی 70 درصد دانش‌آموزان کشور امکان استفاده از آموزش از طریق شبکه‌های مجازی را دارا هستند. گرچه معلوم نیست که استخراج این آمار رأساً از سوی وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته یا اینکه دستگاه‌های ذیصلاح به آموزش و پرورش مشاوره داده‌باشند، اما درصد اعلام شده از سوی وزارت، کمی مبالغه‌آمیز به نظر می‌رسد؛ شاید به این علت که دستگاه تعلیم و تربیت، می‌خواهد از آن به عنوان زمینه زیرساختی مأموریت سازمانی خویش، مانور داده تا در مواقع بحران از آن بهره‌برداری کند و از آن یک مدل آموزشی مجازی بسازد؛ و با این توجیه، کار تعلیم و تربیتی خویش را در دوران سیطره کروناویروس، تمام شده تلقی کند. اکنون با این مقدمه نه چندان کوتاه، نکاتی را در خصوص وضعیت دو نهاد مدرسه و خانواده در ایران کرونازده و پساکرونا از نظر می‌گذرانم:


1-  تعطیلی مدارس و محبوس گشتن معلمان، دانش‌آموزان و اولیای آنها در خانه، بابِ ناآزموده‌ای گشود که پیش از این در حافظه تعلیم و تربیت مدرن سراغی از یافت نمی‌شود. یکی از کارکردهای تقلیل‌گرایانه مدارس، ستاندن روزانه کودکان از محیط خانواده است. به این معنا که مدرسه به مثابه نگاهبانان این کودکان، کارکردی مراقبتی یافته و در نگهداری از آنان به کمک خانواده شتافته است. در اینجا سخن گفتن از این تقلیل کارکرد، تا حدودی به صورتی بهداشتی به میان آمده است زیرا نظریه‌پردازانی هستند که عوامل مدرسه را زندانبانانی می‌نامند که کارشان نگهداری از زندانیان(دانش‌آموزان) است. با این خوانش، کروناویروس کار مدرسه را آسان کرد و این وظیفه مراقبتی را به خانواده باز گرداند.

مدرسه و خانواده در ایرانِ پساکرونا

2-  در بازسپاری این کارکرد مراقبتی، دو اتفاق افتاد: اول آنکه معلمان و عوامل اداری تعلیم و تربیت، آزادی ناشی از تن‌آسایی خویش را بازیافتند و کارشان در سخت‌ترین شرایط، به تهیه، کپی و ارسال چند فایل آموزشی غیرتعاملی خاتمه یافت. اتفاق دوم در خانواده روی داد و آن افزایش حجم تنش و ناآرامی به خاطر عودت زمان حضور کودک در مدرسه از سوی مدرسه به خانواده بود. خانواده از این پس به کارکرد تاریخ باستان خود که همانا تربیت در داخل خانواده بود، بازگشت. در زمان باستان و در غیاب نهادی به نام تعلیم و تربیت، این خانواده و در رأس آن مادر بود که همه‌فن‌حریف بود. اکنون و در دوره استیلای کرونا، کار آموزش، دوباره بر دوش نهاد سنتی ـ تاریخی خانواده گذاشته شده‌ است. اما با این تفاوت که بر خلاف دوران باستان، در این ایام، پدر نیز همراه مادر، در خانه محبوس است و نظاره‌گر و یا دخیل در اتفاقات تربیتی و ضد تربیتی است. محبت که پیشتر به عنوان ملاط جانبخش روابط انسانی و اجتماعی، عامل گرمایش مجامع بود، زان پس شاید در مسلخ بقای تن قربانی شود. بر این مبنا می‌توان گونه‌ای تعلیم و تربیت را تصور کرد که هم مدرسه و هم خانواده را بازتعریف نماید؛ مدرسه و خانواده‌ای که از گذشته خویش روی‌گردان باشند و روی به افق‌های متمایزی بگرداند.


3-  از برآیند آنچه که در نکته قبل گفته‌شد و از قِبَل این حبس خانگی، شواهدی قابل روئیت است که با خود حکایت‌های تلخی به همراه دارد؛ افزایش سه برابری مشاوره‌های خانواده به صورت تلفنی و نیز سربازکردن اختلافات زناشویی، دو مورد مهم از آن حکایت‌هاست. در دوران پیشا کرونا، خانواده علیرغم بهرمندی نسبتاً مناسب از امکانات سایبری و دیجیتالی، به دلیل قرارداشتن چرخ زندگی بر جاده طبیعی خویش و نیز به سبب اشتغال بیرون از خانه و خستگی ناشی از آن، مجال کمتری به بروز تنش‌های بالقوه خانوادگی می‌داد. اما اکنون با عُطلت بیش از حد ناشی از ترس از ابتلا به کرونا، زندگی تماماً تبدیل به اوقات فراغت شده؛ اعضای خانواده در ناکامیابی از معنابخشی به این فراغت شبانه‌روزی، دچار سرگشتگی آسیب‌زایی شده‌اند که نتایج آن در دوران پساکرونایی بروز خواهد کرد.  البته در خانه ماندن، سیمای زشتی هم دارد که به ویژه در کشورهایی چون کشور ما که دارای خط بالای فقر هستند، نمی‌توان از آن به عنوان اوقات فراغت یاد کرد. زیرا درصد زیادی از مردم با داشتن درآمدهای کم، زندگی‌شان به کار روزانه وابسته است. از این رو حذف درآمد روزانه می‌تواند به عنوان عامل معین در افزایش تنش و پرخاشگری در خانواده عمل کند.


4-  در «استحاله اشتغال خانواده به فراغت»، یکی از بدیل‌های موجود که پیشتر نیز وجود فعالی در زندگی یافته بود، همین شبکه‌های اجتماعی مجازی است که اکنون با تمام قوا زندگی را تحت سیطره خویش افکنده‌است. یکی از خاصیت‌های شبکه‌های اجتماعی مجازی آن است که افراد با توانایی خواندن و نوشتن کم را نیز به خود پذیرفته تا آنان نیز در این دنیای دیجیتالی بی‌نصیب نمانند. از این رو جمعیتی که بتواند از این امکانات استفاده کند، جامعه آماری بالایی است. اما آنچه در این میان اندوهناک به نظر می‌رسد، میزان وابستگی افراد به این شبکه‌هاست. اگر در دوران پیشاکرونا، کارکرد این شبکه‌ها برای عامه مردم، در حد پیگیری علایق به اصطلاح زرد بود؛ اما اکنون سیطره ترس از ابتلاء به کرونا، تقریباً تمام فضاهای ارتباط جمعی را آکنده از اطلاعات و دانش روزمره درباره این حامل ژن مرگ نموده‌است. در چنین شرایطی و در بحبوحه دل‌مشغولی پدران و مادران به این حجم از کروناهراسی، کودکان، این دانش‌آموزان مرجوعی از مدرسه، در اوقات اختصاصی به تکالیف احتمالی دوران قرنطینه، دستاویز بهتری برای غور در دنیای اینترنت خواهند یافت تا از این طریق به نام آموزش، سر از هر جایی درآورند. آزادی عمل دانش‌آموزان در این جهان‌گردی مجازی چنانچه بدون نظارت هوشیارانه والدین باشد به عملی ضد تربیتی منجر خواهد شد. خانواده از این رو در تعطیلی اجتماعات آموزشی، فرهنگی، ورزشی و هنری فرزندان، دچار اختلاط و سرگشتگی نقش خواهد شد. آیا نظام خانواده از چنان بضاعتی برخوردار است که در این گونه مواقع، حضور هوشمندانه‌ای داشته باشد؟


5-  یکی دیگر از نگرانی‌هایی که محصول ورود نامیمون کروناویروس است، افزایش وسواس در رفتارهای بهداشتی افراد است. این امر گرچه ممکن است از نقطه‌نظر رعایت بهداشت و بقاء کالبدی انسان مثبت باشد اما از رهیافت روانی، احتمالاً به تشدید رفتارهای وسواس‌گونه، به مثابه یک اختلال اضطرابی می‌انجامد که کم‌ترین نتیجه آن از دست دادن انعطاف‌پذیری در زندگی است. نکته این‌جاست که اگر پیشتر، افراد در حدود و ساحت شخصی خویش دارای وسواس عملی و فکری بودند اکنون این اضطراب را به دیگران نیز انتقال می‌دهند. طُرفه آن‌که اگر این‌گونه افراد در کسوت والدین باشند آن‌گاه تأثیر ضدتربیتی آن بر کودکان به مراتب بیشتر خواهد بود.

مدرسه و خانواده در ایرانِ پساکرونا

6-  با توجه به آنچه که وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده‌است آموزش پساکرونایی در شرایط کنونی، آموزشی است که قرار است تحت عنوان برنامه مجازی شاد (شبکه اجتماعی دانش‌آموزان) پیاده شود. این برنامه که با استفاده از یک شبکه مجازی داخلی طراحی شده‌ است، از همان آغاز معلوم است که درصدد دور زدن شبکه‌های اجتماعی محبوب و پرکاربردی مانند تلگرام است. شبکه تلگرام که کاربران ایرانی جزو بیشترین کاربران آن در سطح جهان به شمار می‌آیند، در پی حوادث سیاسی سالهای اخیر، فیلتر شده تا جای آن را برنامه‌های مشابه داخلی بگیرد. با گذشت دو سال از فیلتر این شبکه، نه تنها تلگرام از رونق نیافتاد، بلکه پیام‌رسان داخلی جایگزین هم به دلیل بی‌اقبالی در حال واگذاری به بخش خصوصی است. اکنون آموزش و پرورش، احتمالاً  به نیابت از نهادهای سیاست‌گزار فضای مجازی، در صدد است آب رفته ز جوی را بازگرداند با این امید که در تنگنای آموزشی به وجود آمده، بار دیگر مردم را به نام آموزش، به طرف شبکه‌های پیام‌رسان داخلی سوق دهد. اعمال این سیاست گرچه با امریه و الزامات اداری توأم است اما گذشته نشان داده است که مردم به دلیل عدم اعتماد، نسبت به نسخه‌های سفارشی رسمی واکنش سلبی نشان داده‌اند. راه‌اندازی کمپین اعتراضی به الزام و اجبار مدارس و معلمان در استفاده از این پیام‌رسان نمونه‌ای از این واکنش‌هاست.


7-  در تحلیل برنامه آموزشی دوره همه‌گیری کرونا، لازم است دو گونه رفتار مورد ارزیابی قرار گیرد: ابتدا آموزش‌هایی که از طریق شبکه تلویزیونی آموزش که با همکاری صدا و سیما و وزارت آموزش و پرورش در حال انجام است. این برنامه‌ها گرچه حاکی از تلاش معلمان حاضر در آنها است، اما از سوی دیگر حاکی از نوعی شلختگی در کارگردانی آنهاست. به عنوان مثال اگر طبق برنامه قرار است سر ساعت خاصی یک برنامه نیم‌ساعته آموزش ریاضی ابتدایی شروع شود، ضمن اینکه با تأخیر چند دقیقه‌ای آغاز می‌شود، در میانه کلاس هم یک میان‌برنامه درباره عیب‌یابی خودرو! پخش می‌شود. رفتار دوم به معلمانی برمی‌گردد که با تلاش خود سعی در یافتن محتوای درسی و ارسال آن از طریق شبکه‌های اجتماعی به دانش‌آموزان خویش برمی‌آیند. اینان گرچه غالباً مصرف‌کننده تولیدات درجه چندم معلمان دیگرند و از خود هیچ ابتکار عملی به دست نمی‌دهند، کارشان به مانند دلالان آموزش است اما بی مزد و منّت. در مقابل اما معدود معلمانی هستند که با تمرکز بر توانایی‌ها و قابلیت‌های خویش درصددند بیش از زمان حضور در کلاس در جهت انتقال مفاهیم تلاش نمایند. هر دوی این رفتارها دارای یک اشکال اساسی است و آن «انتقال محض دانش بدون کمترین ارتباط تعاملی در حین آموزش». تجربه کشورهای پیشرفته و حتی در حال توسعه نشان می‌دهد که زیرساخت‌های آموزشی از قبیل گسترش اینترنت پرسرعت به خوبی می‌تواند کشورها را در چنین مواقعی یاری دهد. اما در ایران، آش‌های نخورده و دهان‌های سوخته بسیارند! نگارنده در همین دو هفته اخیر، برای تسهیل در ارسال فایل‌های آموزشی خویش به دانش‌آموزان، از طریق سایت داخلی غیرفیلتر آپارات عمل کرد، اما با سرعت بسیار پایین و به معنای دقیق کلمه، سرعت افتضاح مواجه است!


8-  برخی از صاحب‌نظران و آینده‌شناسان معتقدند که دوره ابتلای ویروس کرونا، نقطه عطفی در تاریخ آینده جهان است. به این معنا که جهان بعد از کروناویروس، جهانی متمایز از دوران کنونی بشر خواهد بود. گرچه این فرضیه هنوز اندکی خام به نظر می‌رسد اما شواهد نامتعیّنی که سر برآورده‌اند حاکی از بروز تغییرات متفاوتی در عالم است که پیشتر به آسانی در خیال نمی‌گنجید. زان جمله احتمالاً انسان، پس از کرونا در برخی رفتارها و کنش‌هایش، تجدیدنظر خواهد کرد. محبت که پیشتر به عنوان ملاط جانبخش روابط انسانی و اجتماعی، عامل گرمایش مجامع بود، زان پس شاید در مسلخ بقای تن قربانی شود. بر این مبنا می‌توان گونه‌ای تعلیم و تربیت را تصور کرد که هم مدرسه و هم خانواده را بازتعریف نماید؛ مدرسه و خانواده‌ای که از گذشته خویش روی‌گردان باشند و روی به افق‌های متمایزی بگرداند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مدرسه و خانواده در ایرانِ پساکرونا

چهارشنبه, 13 فروردين 1399 13:18 خوانده شده: 919 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + 0 0 --
ابوبکر 1399/01/13 - 15:08
با عرض سلام و دست مریزاد خدمت استاد عزیزم جناب آقای شبانی! لازم بە عرض است با توجە بە تربیت پر اتوریتەی انسان و خانوادەی ایرانی میتوان گفت در دوران حضور مستقیم دانش آموز در کلااس هم "آموزش تعاملی" جایی از اعراب ندارد. حتی اگر معلم هم روشی تعاملی بکار گیرد دانش آموز سرشتی غیر تعاملی دارد و بە زور هم نمیشود کشف ایدەایی از دهانش بیرون کشید بجز تعداد انگشت شماری نباشد. و بیشتر سوالات دانش آموزان پذیرشی و تکلیفی می باشد.
با سپاس!
پاسخ + 0 0 --
احمد شبانی 1399/01/15 - 11:49
با سلام و سپاس از شما ، با تأیید آن بخش از نظرتان در خصوص تربیت اتوریک انسان و خانواده ایرانی اما معتقد نیستم که در هنگام حضور مستقیم دانش آموز در کلاس هم رابطه معلم و دانش آموز غیرتعاملی است و برای آن سرشتی غیرتعاملی قایل نیستم. زیرا خود در ادامه قایل به تعداد انگشت شماری از دانش آموزان شده اید که دارای تعامل هستند اما وقتی آن را به سرشت و طبیعت آنان احاله میدهید به این معناست که از رهیافتی ذات گرایانه به موضوع نگاه می کنید. حال آنکه میتوان گفت که الزاماً سکوت و عدم مشارکت آنی دانش آموز در هنگام ارایه درس به معنای عدم تعامل نمیتواند باشد؛ به این دلیل امکان دارد دانش آموز در زمان دیگر و مکان دیگر تحت تأثیر مفاد آموزش قرار بگیرد و زان پس از در تعامل با آن درآید.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1399/01/13 - 22:01
احتمالا دیگه مدرسه ها و دانشگاه ها تا یک هفته دیگه باز بشه. وقتی همه رعایت کنند ویروس نمی مونه.
پاسخ + 0 0 --
آرش 1399/01/13 - 22:45
مطالب جالب بود ولی نتیجه گیری بیربط بود. ببخشید رک گفتم!
پاسخ + 0 0 --
احمد شبانی 1399/01/15 - 11:55
با سپاس از شما
بادداشت بنده فاقد نتیجه گیری بود، بند پایانی آن هم به مثابه یک نگاه پیش بینانه آمده است.
پاسخ + +2 0 --
ناشناس 1399/01/14 - 11:10
کدام آموزش؟ پولدارها با پول به دانشگاه پزشکی خواهند رفت! بی پول ها هم یا بیکار خواهند ماند یا اگر زرنگ باشند دنبال کار و حرفه می روند! این وسط آموزش کیلو چند؟!
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1399/01/14 - 17:57
کرونا تموم شد؟؟
پاسخ + 0 0 --
سعید 1399/08/01 - 19:18
سلام دیدی کرونا تموم نشد بلکه بیشتر هم شد....

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور