گروه رسانه/
به تازگی انتشار سکانسی از سریال افعی تهران که در آن برخورد پیمان معادی با معلم دوران مدرسهاش را به تصویر کشیده بود با برخی واکنشها در جامعه فرهنگیان روبه رو شده است.
رفتار و کنش همه اقشار و اصناف قابل نقد است و هیچ فرد و یا نهادی نباید خود را « مقدس » شمرده و برای خود جایگاه فرانقدی قائل شود .
در این میان « تنبیه بدنی » نیز همواره یکی از موضوعات چالش برانگیز در نظام آموزشی ایران و نیز جامعه بوده است هر چند آمارهای رسمی، مشاهدات عینی و پژوهشهای جامعهشناسان و روانشناسان بیانگر رشد خشونت در عرصههای مختلف زیست اجتماعی در ایران است. ( این جا ) و ( این جا )
یکی از معلمان نقدی بر این موضوع نگاشته است .
گروه گزارش/
وزیر آموزش و پرورش در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه تهران چنین می گوید : ( این جا )
« بنابراین در سالی که گذشت تاریخیترین استخدام کشور اتفاق افتاد، نه از این جهت که حدود ۷۰ هزار معلم جدید وارد آموزش و پرورش شد که از لحاظ کمیت بیسابقه است چرا که این رقم معادل با رقم جذب در چند وزارتخانه است .
معلمان ویژهای را انتخاب کردیم و سعی شد گزینش را بسیار دقیق پیاده کنیم. تلاش کردیم معلمانی را انتخاب کنیم که علاوه بر دانش، عشق و علاقه معلمی داشته باشند، امانتداران خوبی برای کشور باشند.
در سال ۱۴۰۳ بیش از ۱۰۵ هزار ردیف استخدامی به وزارت آموزش و پرورش داده شد، دانشگاه فرهنگیان بازهم افزایش ظرفیت داشته و در هفته گذشته برای اولین بار در تاریخ کشور آزمون اختصاصی اش را برگزار کرد .
برای جذب ۳۰ هزار دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان بیش از ۶۰۰ هزار متقاضی در دانشگاه فرهنگیان داشتیم، این نشان میدهد معلمی چقدر مورد توجه مردم است. کنکور اختصاصی و نظام جذب استاد اختصاصی دارد و یک معماری جدید برای تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان پایهگذاری شده است » .
آیا استخدام این تعداد معلم که به گفته ی وزیرش معادل با رقم جذب در چند وزارتخانه است ، برای آموزش و پرورش یک امتیاز و نقطه ی قوت به حساب می آید ؟ آیا آقای صحرایی فراموش کرده که زمانی نه چندان دور در آموزش و پرورش با معضل « معلمان مازاد » در نظام آموزشی مواجه بودیم و در دولت احمدی نژاد برای تعدیل نیرو ، تعداد قابل توجهی از معلمان را با اعطای امتیازات بازنشسته کردند ؟
آیا ثبت نام بیش از ۶۰۰ هزار متقاضی در دانشگاه فرهنگیان آن هم برای جذب 30 هزار نفر واقعا نشان دهنده ی اقبال و یا توجه جامعه به « حرفه معلمی » است ؟
آیا در معادلات فرهنگی جامعه ی ایران که البته کار خاص و یا قابل ارائه ای در مفهوم آموزش و نظام آموزش صورت نگرفته است و بیش تر حول « شعار » و « روزمرگی » می چرخد ؛ واقعا تحول و یا معجزه ای رخ داده است ؟
« آمارهای رسمی نشان میدهد شمار شاغلان در ایران از پاییز تا زمستان ۱۴۰۲ بیش از نیم میلیون نفر کم شده و نرخ بیکاری نیز از با یک واحد-درصد افزایش به ۸/۶ درصد رسیده است.
طبق بررسیهای مرکز آمار ایران، در زمستان امسال از ۶۴ میلیون و ۸۳۷ هزار ایرانی بالای ۱۵ سال، ۲۴ میلیون و ۱۹۳ هزار نفر شاغل بودهاند که ۵۸۲ هزار نفر کمتر از شمار شاغلان پاییز است.
به این ترتیب نرخ اشتغال (درصد شاغلان از جمعیت بالای ۱۵ سال) در زمستان ۳۷/۳ درصد بوده که یک واحد-درصد کمتر از فصل قبل است.
این نرخ چهار سال پیش به بالای ۴۰ درصد هم رسیده بود ولی از زمان روی کار آمدن ابراهیم رئیسی در محدوده ۳۷ تا ۳۸ درصد در نوسان بوده است » . ( این جا )
« اقتصاد آنلاین » در 18 دی 1402 چنین می نویسد : ( این جا )
« مساله بعدی، موج عظیم فارغ التحصیلان دانشگاهی است که پس از چند سال تلاش برای یافتن شغل آبرومند متناسب با تحصیلاتشان، عمدتا یا سراغ مشاغل کاذب می روند و یا به جمعیت غیرفعال اقتصادی اضافه می شوند که نمود این وضعیت در بین فارغ التحصیلان زن چشمگیرتر است.
بر همین اساس، بررسی آمار مربوط به وضعیت نیروی کار در تابستان سال جاری که از سوی مرکز آمار ایران ارائه شده، نشان میدهد که ۹۵۵ هزار و ۳۹۸ نفر از جمعیت فارغالتحصیلان کشور، بیکار هستند؛ یعنی در تابستان سال جاری، ۱۳.۲ درصد از کل جمعیت فعال فارغالتحصیل آموزش عالی، بیکار بودهاند که نسبت به تابستان سال ۱۴۰۰، معادل ۱.۲ درصد کاهش را نشان میدهد که البته همین میزان کاهش هم بسیار جزئی بوده و انتظارات بسیار بالاتر است.
بر مبنای آمار، ۵۱۳ هزار و ۸۹۵ نفر از این جمعیت را زنان و ۴۴۱ هزار و ۵۰۳ نفر را مردان به خود اختصاص میدهند؛ از نظر درصدی نیز نرخ بیکاری فارغالتحصیلان گروه مردان ۹.۷ درصد و گروه زنان ۲۳.۲ درصد است.
همچنین در حال حاضر ۲ میلیون و ۳۳۳ هزار و ۴۵۷ نفر بیکار در کشور وجود دارد که بررسی سهم «جمعیت بیکار تحصیل کرده از مجموع جمعیت بیکار کشور» حاکی از آن است که ۴۰.۹ درصد بیکاران کشور، در گروه فارغالتحصیلان آموزش عالی قرار دارند که این سهم در تابستان سال ۱۴۰۰، معادل ۴۰.۶ درصد بود که بیانگر رشد ۰.۳ درصدی تعداد فارغ التحصیلان بیکار است » .
این آمارها نشان می دهند که تحلیل وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم از اوضاع بسیار خوش بینانه و حتی غیر واقعی است و استقبال از حرفه معلمی در ایران بیش از آن نشان دهنده ی توجه جامعه و حاکمیت به مقولات فرهنگ و آموزش باشد نشان دهنده عمق و شدت بحران بیکاری است .
تزریق این حجم از معلمان به بدنه ی آموزش و پرورش با شتاب زدگی فراوان و در حالی که هنوز تشکیلات آموزش و پرورش فاقد یک مدیریت جامع و علمی منابع انسانی است ؛ نوید بخش چه موضوعی در آینده می تواند باشد در حالی که تجارب نشان می دهند که تا آن زمان وزیر فعلی دیگر وزیر نخواهد بود که پاسخ گوی سیاست ها و تصمیم های خود باشد همان گونه که پیش بینی ها نبودند .
کیومرث امجدیان پژوهشگر و مدرس دانشگاه فرهنگیان در این مورد چنین می نویسد : ( این جا )
« یکی از کارکردهای اصلی و دارای اولویت مدیریت منابع انسانی، برنامه ریزی نیروی انسانی است و لذا ضرورت دارد تا مدیران آموزش و پرورش در این رابطه دقت نظر بیشتری داشته باشند. متأسفانه حداقلهای برنامهریزی نیروی انسانی در آموزش و پرورش کشور انجام نمیشود به طوری که قادر به پیش بینی نیروی انسانی مورد نیاز برای حتی یک سال هم نبودهایم و بیشتر کمبودها را در هر سال بیان میکنیم. مدیریت منابع انسانی در آموزش و پرورش در سطح کلان کشور فاقد توانمندیهای حرفهای و تخصصی بوده و حتی نمیتواند به درستی پیشبینی کند که طی چند سال آینده چه تعداد از نیروی انسانی در آموزش و پرورش بازنشسته خواهند شد. در حالیکه این آمار در اختیار بوده و سادهترین کاری است که مدیریت آموزش و پرورش میتواند انجام دهد » .
آیا آقای صحرایی به آمار کاهشی جمعیت دانش آموزی کشور توجه دارد ؟
آیا آقای صحرایی فراموش کرده که زمانی نه چندان دور در آموزش و پرورش با معضل « معلمان مازاد » در نظام آموزشی مواجه بودیم و در دولت احمدی نژاد برای تعدیل نیرو ، تعداد قابل توجهی از معلمان را با اعطای امتیازات بازنشسته کردند ؟
آیا قرار است در آینده باز هم تجارب شکست خورده ی قبلی دوباره تکرار و تکرار شوند ؟
البته وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم گفته است : « معلمان ویژهای را انتخاب کردیم و سعی شد گزینش را بسیار دقیق پیاده کنیم. تلاش کردیم معلمانی را انتخاب کنیم که علاوه بر دانش، عشق و علاقه معلمی داشته باشند، امانتداران خوبی برای کشور باشند. »
به این ادعا در گزارش ها و مطالب بعدی پرداخته خواهد شد .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
به تازگی انتشار سکانسی از سریال افعی تهران که در آن برخورد پیمان معادی با معلم دوران مدرسهاش را به تصویر کشیده بود با برخی واکنشها در جامعه فرهنگیان روبه رو شده است.
رفتار و کنش همه اقشار و اصناف قابل نقد است و هیچ فرد و یا نهادی نباید خود را « مقدس » شمرده و برای خود جایگاه فرانقدی قائل شود .
در این میان « تنبیه بدنی » نیز همواره یکی از موضوعات چالش برانگیز در نظام آموزشی ایران و نیز جامعه بوده است هر چند آمارهای رسمی، مشاهدات عینی و پژوهشهای جامعهشناسان و روانشناسان بیانگر رشد خشونت در عرصههای مختلف زیست اجتماعی در ایران است. ( این جا ) و ( این جا )
یکی از معلمان نقدی بر این موضوع نگاشته است .
سواد دموکراسی می آورد. باورتان می شود؟ این گزاره ساده و عجیب حاصل ده سال پژوهش ژوزف هنریچ انسان شناس بلندآوازه دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور است.
قصه روشن است. بی سوادی سیستمی ، ناکارآمدی و نادانی سیستمی می زاید و این سیستم ها هم برای حفظ قدرت چاره ای جز خودکامگی و استبداد و زورگویی ندارند. همچنین این سیستم ها به دلیل ناکارِآمدی و نادانی، نظام آموزشی را هم ناکارآمد می کنند و موجب گسترش بی سوادی همگانی می شوند. برآیند این وضعیت تقویت و بازتولید خودکامگی و استبداد است.
مشکل اصلی کجاست؟ این هم روشن است. ساختار شناختی و مغزی انسان بی سواد فاقد ذهن تحلیلی و انتقادی است و نمی تواند پیچیدگی ها را تجزیه و تحلیل نماید.
اجازه دهید به نتایج پژوهش هنریچ نگاهی کنیم.
هنریچ و همکارش ابتدا در ۲۰۱۰ نتایج تحقیق شان درباره راز توسعه دموکراسی در جوامع غربی را در مجله نیچر منتشر کردند. آنها گفتند مردمان غربی با دیگران تفاوت دارند و گونه ای انسان متمایز از دیگر مردمان خردمند هستند که توانسته اند سامان دموکراتیک در کشورهای شان تاسیس کنند. نام این گونه را انسان کژدیس نهادند.
انتشار این مقاله سر و صدا کرد و هنریچ پژوهش هایش را ادامه داد و در ۲۰۲۰ کتاب « انسان کژگونه؛ دموکراسی، برآیند پانزده قرن کژدیسی جوامع غربی » (۱۴۰۱) را منتشر کرد.
پرسش هنریچ معمای جهان امروز است:
جوامع غربی دموکراتیک چگونه از دولت های پیشامدرن به دولت های مدرن دموکراتیک رسیدند اما سایر کشورها نرسیدند؟
این معمای بزرگ را بسیاری از محققان و متفکران بزرگ کاویده اند، اما پاسخ هنریچ کاملا متفاوت از بقیه است. محتاج مدرسه ایم اما مدرسه ای با کیفیت که بتواند انسان توانمند خوانا و نویسا تربیت کند. این راه تحقق دموکراسی در ایران است.
هنریچ نشان می دهد جوامع دموکراتیک از سال ۵۰۰ میلادی تحولات شان را آغاز کردند و نه از رنسانس در پانصد سال پیش.
همچنین هنریچ نشان می دهد دولت ها و سامان سیاسی دموکراتیک حاصل دو تحول ساختاری است:
۱) ظهور سواد همگانی؛ ۲) تحول نهاد خویشاوندی.
بحث تحول نهاد خویشاوندی را که از هزار و پانصد سال پیش آغاز شد فعلا کنار می گذارم و جدا بیان می کنم. اما بحث سواد و دموکراسی مختصر می گویم. البته کتاب او ۸۷۸ صفحه است و فقط نتیجه اش را می گویم.
اروپا از قرن شانزدهم سوادآموزی همگانی را آغاز کرد و تا ۱۹۵۰ تمام جمعیت باسواد شدند. به قول هنریچ : «در قرن شانزدهم مهارت خواندن و نوشتن همچون آتش به پنبه زار اروپا افتاد » .(۴۴).
هنریچ در دیباچه اش می نویسد سوادآموزی همگانی مغز انسان کژگون را تغییر داد و باعث شد « مداربندی های عصبی آن از نو سیم پیچی شد » و « لب پیشانی به ویژه در ناحیه بروکا که نقش مهمی در تکلم دارد تغییر کرد» و در نتیجه این تغییر : « پردازش گفتار و تفکر درباره اذهان دیگران » هم متحول شد. (۳۷).
« خواندن » حتی بیش از نوشتن نقش مهمی در این تحول داشت. خوانایی و نویسایی قلمرو واژگانی ما را گسترش می دهد، تفکر مفهومی و انتزاعی را ایجاد می کند، باعث ذخیره و انباشت تجربه ها و دانش ها می شود، شیوه تفکر تحلیلی و انتقادی را جایگزین شیوه تفکر کلی می سازد، درک همدلانه را تقویت می کند، موجب تقویت تفکر مستقل می گردد، و شکل تازه ای از تعاملات اجتماعی را می آفریند.
هنریچ اینها را نشان می دهد و بیان می کند که اینها لازمه دموکراسی اند. میزان پیشرفت دموکراسی تابعی از میزان خوانایی و نویسایی مردم هر جامعه است.
در کتابم « الفبای زندگی» (۱۴۰۳) همین قصه را درباره بحران دموکراسی در ایران شرح داده ام. می دانم باسواد کردن ۲۱ میلیون نفر جمعیت بی سواد کنونی کار ساده ای نیست.
سخت تر از آن میلیون ها نفری هستند که دیپلم و حتی مدرک دانشگاهی دارند اما خوانا و نویسا نیستند.
در « الفبای زندگی » نشان داده ام محتاج مدرسه ایم اما مدرسه ای با کیفیت که بتواند انسان توانمند خوانا و نویسا تربیت کند. این راه تحقق دموکراسی در ایران است. اگرچه این راهی نیست و نباشد که یک شبه طی شود.
کانال سخنرانی ها
گروه رسانه/
علی پورسلیمان، مدیر سایت صدای معلم در گفت و گو با نبض بازار، معیشت معلمان را تابع اقتصاد آموزش و پرورش دانست و گفت : اقتصاد آموزش پرورش هم تابع اقتصاد کلان کشور است و متاسفانه به خاطر قصور در حکمرانی غلط و اشتباه ، اقتصاد کشور تعریف چندانی ندارد و به همین نسبت قدرت خرید معلمان کاهش پیدا کرده است.
قبلا معلمان حداقل بگیر بودند اما در حال حاضر همه معلمان زیر خط فقر هستند.
قدرت خرید معلمان بسیار کاهش پیدا کرده و رقم ها بزرگ شده اما سفره ها کوچک و کوچک تر شده و چشم انداز روشنی در آینده برای معیشت معلمان شاهد نیستیم.
گفتمان پررنگ و غالب بین معلمان و آموزش و پرورش وجود ندارد
این فعال آموزش و پرورش ادامه داد: مهمترین چالش معلمان از ابتدا این بوده است گفتمان پررنگ و غالب بین معلمان و آموزش و پرورش وجود نداشته است و گفتمان معیشت محور است و در کنار این گفتمان معیشت محور، بحث تبعیض هم مطرح است. در بسیاری از تجمعات که معلمان شاغل و بازنشستگان شرکت می کنند روی پلاکاردها و شعارهایی که می زنند در واقع یکی از چالش های مهم معلمان همین بحث معیشت معلمان است و به اصطلاح دخل و خرجشان باهم همخوانی ندارد.
وزیر آموزش و پرورش از رویایی مستقیم و چهره به چهره با بدنه معلمان پرهیز می کنند
علی پورسلیمان با بیان اینکه شکاف بین اداره و مدرسه زیاد شده است، افزود: وزیر آموزش و پرورش از رویایی مستقیم و چهره به چهره با بدنه معلمان پرهیز می کنند و ترجیح می دهند که بیشتر در محیط های کنترل شده ملاقات های مردمی داشته باشد و این نارضایتی معلمان را بیشتر می کند.
از سوی دیگر هم وزارت آموزش و پرورش برنامه خاصی برای تدبیر در مورد وضعیت نارضایتی فرهنگیان ندارد.
رتبه بندی معلمان از مسیرش منحرف شد
این معلم در پاسخ به این سئوال که رتبه بندی تاثیری بر روند وضعیت شغلی معلمان داشته است یا نه ، تصریح کرد: رتبه بندی معلمان بحث جدیدی نیست از یک دهه بیشتر در سند تحول بنیادین مطرح بوده است ولی در دولت سیزدهم صورت قانونی به خود پیدا کرد. اما توجه کنیم رتبه بندی معلمان از همان اول برای بحث معیشت مطرح نشد و قرار نبود درپی رتبه بندی، افزایش حقوقی حاصل شود.
به نظرم رتبه بندی از مسیر خود منحرف شد و ولی مسئولین چنین چیزی را قبول ندارند ؛ آنها فکر می کنند درست بوده است. قانون رتبه بندی و مهمتر از آن سیستم و اجرا آن نتوانسته کمکی به حرفه ای شدن آموزش و پرورش و ارتقای صلاحیت معلمان بکند.
در حال حاضر مشخص نیست این نوع اجرای رتبه بندی معلمان کپی و نمونه کدام دستگاه غیر از آموزش و پرورش باشد ؟
من هر چقدر تحقیق و جست و جو کردم در هیچ دستگاهی این نوع رتبه بندی وجود ندارد. اگر رتبه بندی معلمان قرار است کپی یا یک نسخه ای از رتبه بندی هیات علمی دانشگاهها باشد هیچ شباهتی به آن ندارد . رتبهبندی دانشگاهها برای آیتم های شغلی مطرح است و در وضعیت معیشتی آنها دخیل نیست.
نحوه فرآیند اجرای رتبه بندی معلمان شفاف نبود
وی بزرگترین چالش رتبه بندی معلمان را نحوه اجرا آن دانست و افزود: مشخص نیست ارزیابان چه کسانی بودند و میز رتبه بندی در کجای آموزش و پرورش بوده است و نحوه رسیدگی به فرایند رتبه بندی شفاف نیست.
معلمان باید تشکیلات حرفه ای داشته باشند.
« سازمان نظام معلمی » غایب بزرگ رتبه بندی معلمان است و مسئولین هم علاقه ای و اراده ای به تشکیل این تشکیلات ندارند و دوست دارند وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کند.
برخورد امنیتی و پرونده سازی با معلمان از دوران احمدی نژادشروع شد
این معلم فعال در حوزه رسانه درمورد عملکرد وزرای آموزش و پرورش پس از انقلاب گفت: معلمان پس از انقلاب سرپرست و وزرای مختلفی را تجربه کردند .
در زمان دولت موقت و مهندس بازرگان غلامحسین شکوهی وزیر آموزش و پرورش بود که که عمرش کمتر از یک سال بود . وی مهمترین کاری را که برای معلمان انجام داد این بود که ۴۰ هزار حکم هم ترازی حقوقی فرهنگیان را صادر کرد و در تاریخ ثبت شده و به چشم نیامد.
فکر می کنم معیشت و اقتصاد دوره اصلاحات برای معلمان دوره خوبی بود و اعتراضات شنیده می شد و برخوردهای چکشی و امنیتی با معلمان صورت نگرفت.
بعدا در دوره آقای احمدینژاد بسیار بد شد و برخورد ها امنیتی شد و پرونده سازی گسترده صورت گرفت تا زمان روحانی.
محمد علی نجفی هم اقدامات مهمی برای معلمان انجام داد به این دلیلی که بیش از ۸ سال وزیر بودند.
وی افزود: یکی از مشکلاتی که همیشه در دولتهای پس از انقلاب داشتیم و به ویژه بحث آموزش و پرورش مدت و ثبات وزارت وزرای آموزش و پرورش بوده است و به طور میانگین عمر هر وزیر بین دو سال و نهایت ۳ سال بوده است.
نجفی تنها وزیری بود که بیش از ۸ سال وزارت داشت و این ثبات در مدیریت و همراه با برنامه وضعیت آموزش و پرورش به پایداری برسد و برنامه ریزی ها بهتر انجام شود و البته در کنارش بحث اقتصاد هم بود .
پایان گفت و گو
جستارگشایی:
سهشنبه ۴ اردیبهشت ۴۰۳ آخرین امتحان شبهنهایی دبیرستانیهاست. به تاکید مدیر ساعی مجموعه ، هفت و نیم صبح در سالن امتحانات آماده باش هستیم. عوامل اجرایی از کله سحر برای آمادهسازی شرایط امتحانات، دریافت رمز و تکثیر و پخش سوالات و...از جلو نظام هستند. علی رغم تاکیدات موکد مسئولین مدرسه حداقل نیمی از بچهها گوشی موبایل به همراه دارند. البته هر کدام با ظرافت و شگرد خاصی جاسازی کردهاند. انتهای سالن موشکافانه جلسه امتحان را زیر نظر دارم. پاسخ نامه آزمون ادبیات فارسی حوالی ۷/۴۵ پخش میشود .
۹۰ درصد بچهها به جای نوشتن مشخصات روی پاسخ نامه با گوشی و یا برگه کاغذی که همراه دارند با سرعت برق و باد گزینهها را پر میکنند . خلاصه چشم ما روشن ! قبل از تکثیر و پخش سوالات شبه نهایی برخی از بچهها پاسخها را از کانال تلگرامی ...خریده و به دوستان خود هدیه دادهاند. حوالی ۸ معاون تیزبین قبل از پخش سوالات متوجه داستان شده و بیش از نیمی از پاسخ نامه متقلبین مصادره میشود و...
۱۲ اردیبهشت اصغر افشار رئیس اخلاقمدار و حاذق سنجش آموزش و پرورش استان البرز برای توجیه دانشآموزان پایه دهم « پایگاه علمی بنیاد فرهنگی آموزشی نصر » میهمان ماست.با اینکه زنگ آخر درس ندارم ولی برای شنیدن توضیحات راهگشای دوست دوره دانشگاه خوارزمیام پا به پای دانشآموزان و مسئولین پایگاه علمی در جلسه زانوی ادب میزنم تا اطلاعاتم را به روز کرده و داستان لو رفتن جواب آزمونهای شبهنهایی را نیز جویا شوم.
افشار یک ریز و پی در پی دغدغهها و تذکرات روشنگرانه خود را به سوی دانشآموزان تشنه و کنجکاو شلیک میکند و اتفاقا سوالی را که من در خصوص لو رفتن سوالات شبهنهایی داشتم لابهلای حرفهایش پاسخ میدهد.
به دلیل اهمیت این جلسه خلاصه گفت و گو و نتیجه پرسش و پاسخی که در انتهای جلسه صورت گرفت را برای اطلاع خانوادهها و دانشآموزان درگیر امتحانات نهایی سراسر کشور لیست میکنم.
- در زیست بوم جدید ؛ آزمونهای نهایی به نفع دانشآموزان مدارس عادی دولتی بوده و سیستم آموزشی به دلیل لحاظ سوابق تحصیلی فزاینده به عدالت نزدیکتر خواهد شد.
- مبنای اصلی طراحی سوالات،کتاب درسی بوده و هیچ سوالی خارج از چهارچوب کتب درسی طرح نخواهد شد. طراحان سوالات نهایی منتخب کشوری بوده و سوالات رمزگذاری میشوند.
- دانشآموزان به هیچ وجه اسیر شایعات و تحریکات مجازی و کانالهای فروش سوال و جواب قرار نگرفته و پول خود را حرام نکنند . با تمهیداتی که اتخاذ شده است در امتحانات نهایی آتی امکان لو رفتن سوالات مماس بر صفر است.
- دانشآموزان عزیز حداقل نیم ساعت قبل از امتحان در مدرسه باشید چرا که درب سالن امتحانات به روی شما بسته خواهد شد.با توجه به اینکه محل آزمون مدرسه خودتان نیست حتما قبل از شروع آزمونها محل امتحانات را شناسایی و بحث ترافیک احتمالی و حوادث پیش بینی نشده را مدنظر قرار دهید.
- پاسخنامه به نام دانشآموز بوده و کنترل مشخصات پاسخ نامه واجب است ؛ پاسخ سوالات فقط باید در جای تعیین شده باشد. دانشآموزان ملزومات لازم برای هر امتحان مانند ماشین حساب ساده برای امتحانات خاص را به همراه داشته باشند.
- تصحیح اوراق توسط دبیران خارج از استان صورت گرفته و در صورت اختلاف بیش از یک نمره بین مصحح اول و دوم، اسکن پاسخ نامه به دبیر سوم حواله خواهد شد.مصححین همدیگر را نشناخته و لذا امکان تبانی و مساعدت برای هیچکس فراهم نیست.
- اگر دانشآموز به هر دلیل امتحان ندهد، نمره خرداد ماه صفر منطور شده و سابقه برایش ایجاد نخواهد شد.اولیای دانشآموزان جا مانده از امتحانات خرداد لازم است با مراجعه به مدیر مدرسه مبدا علت غیبت را اطلاع داده و هماهنگی لازم جهت حضور دانش آموز در امتحانات شهریور را فراهم نماید. ارائه گواهی پزشکی برای دلیل غیبت ضرورت ندارد.
در آزمون های نهایی چیزی به نام آزمون غیبت موجه نداریم.
- برعکس کنکور، امتحانات نهایی نمره منفی ندارد لذا دانشآموزان سعی کنند هیچ سوالی را بیجواب نگذارند.
اگر برگه کم آوردید با هماهنگی نزدیکترین مراقب از صفحه زاپاس پاسخ نامه استفاده کنید.تمام پاسخنامههای استفاده شده و نشده باید تحویل مراقبین گردد.
- در دروس حفظی نوشتن عین کتاب شاید چندان ضرورتی نداشته باشد ولی کلید واژهها حتما باید در جواب قید شود.
- هر نمره خرداد ماه یک تراز محسوب شده و تراز بستگی به جامعه آماری شرکت کنندگان دارد.دانشآموز میتواند پس از قبولی در خرداد در صورت صلاحدید برای هر درس فقط یک بار در آزمون ترمیم نمره شرکت نماید.نمره ترمیمی فقط به درد دانشگاه خورده و در کارنامه درج نمیشود.
- بر اساس بخشنامه جدید هر دانشآموز در طول سه ساله دبیرستان میتواند از چهار تبصره برای دروسی که نمرهشان بین هفت تا ده باشد استفاده کند نمرات زیر ۷ قابل تبصره نیستند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
امروز پنج شنبه 13 اردیبهشت ؛ جمعی از معلمان شاغل و بازنشسته سراسر کشور در برابر ادارات آموزش و پرورش تجمع اعتراضی برگزار کردند .
این تجمع در تهران در برابر سازمان برنامه و بودجه صورت گرفت .
این فراخوان توسط « شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران » صورت گرفت .
این تشکل صنفی همچنین از بازداشت مهدی فراحی شاندیز و وحید موسی دهسری و داود بایسته و مهدی قادری خبر می دهد .
دولت سیزدهم امسال و یک روز مانده به « روز معلم » مبلغ دو میلیون تومان به حساب معلمان شاغل واریز کرد .
برخی از تشکل های فرهنگیان در آستانه ی هفته ی معلم در بیانیه هایی به عملکرد وزارت آموزش و پرورش دولت سیزدهم اعتراض کردند .
قطعنامه ی پایانی تجمع کشوری فرهنگیان ١٣ اردیبهشت ١٤٠٣
درود بر مردم شریف ایران
مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی حق تشکیل تجمعات آزاد، بدون حمل سلاح برای شهروندان، در صورتی که مخل مبانی اسلام نباشد به رسمیت شناخته میشود. در این همایش موقت ما معلمان به استناد حق قانونی خود جهت تبادل آزاد نظریات، ایجاد فضای همبستگی برای دفاع از منافع و حقوق مشترک با توسل به قدرت اجتماعی، جمع شده ایم. ما هم اکنون بیش از همیشه در تحقق حقوق و عدالت برای خود و دانش آموزانمان در تنگنا قرار گرفتهایم.
شوربختانه شاهدیم که گرانی و تورم ناشی ازسوء مدیریت ها، تحریم، فساد و اختلاس رو به تزاید، سفرهُ مردم را خالی نموده، انگیزهی آموزش و یادگیری را برای معلم و دانشآموز سلب کرده است. اما به جای مبارزه با اختلاسگران و فاسدان، نیروهای امنیتی و قوهی قضاییه به سرکوب و تهدید معلمان مطالبه گر پرداخته، آنها را به تبعید، انفصال، اخراج و زندان محکوم میکنند.
طبق اصل ۳۰ قانون اساسی، علیرغم وظیفهی دولت که تامین وسایل آموزش و پرورش رایگان است، شاهد تغییرات بیمورد مردسالارانه در کتب درسی، تخطئه ی علم جدید به بهانهُ سکولاریسم و سیطره هرچه بیشتر حوزههای علوم دینی بر آموزش و پرورش هستیم که حاصلی جز نفرت پراکنی، دوقطبیسازی و دینگریزی نداشته است.
اعتراض ما معلمان، رسالتی تاریخی، قائم بر نقش ویژهای است که بر مطالبات صنفی و سیاسی و حرکتهای برابریخواهانه در ایران، ایفا میکنیم.
ما برای رفع مصائب نسل حاضر و تحقق آرمان های نسل آینده خواستههایمان را به شرح زیر اعلام میکنیم:
۱ - آزادی معلمان زندانی و رفع حکم اخراج، انفصال ، بازنشستگی زودهنگام و محکومیت با پابند الکترونیکی فعالان صنفی در کشور.
۲ - آموزش رایگان برای تمامی دانشآموزان، به ویژه ۹۳۰ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل در کشور.
۳- حذف سهمیه کنکور و رفع تبعیضات آموزشی.
۴ - ایمنسازی فضاهای آموزشی برای سه میلیون دانشآموزی که در این فضاهای پرخطر درس میخوانند. به این آمار مدارس کپری و کانکسی در استانهای محروم را بیفزایید.
۵ - جلوگیری از کالایی شدن و خصوصیسازی آموزش بر طبق اصل ۳۰ و بند ۳ اصل ۳ قانون اساسی.
۶ - رفع هرگونه تبعیض جنسیتی، زنانه مردانه کردن علم و نگاه مردسالارانه در کتب درسی.
۷ - اجرای کامل همسانسازی بازنشستگان و اجرای مواد ۱۲۵ و ۶۵ و ۸۵ قانون مدیریت خدمات کشوری (در خصوص بیمه تکمیلی) و نیز پرداخت معوقات ۶ ماهه دوم سال ۱۳۹۹ خورشیدی.
۸ - برقراری رتبهبندی استحقاقی تمامی شاغلین و افزایش حقوق کمینه تا سطح خط فقر.
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در حال و هوای « روز معلم » و تکاپوی مسئولین مدرسه و اداره برای برگزاری مراسم بزرگداشت این روز هستیم. بعضی وقت ها باید منتظر کودکی میان جمع بود تا فریاد بزند این چه مراسم رونمایی از لباس پادشاه است؟ او که عریان است!
مراسمی تکراری با همان رویه و شعارهای قدیمی در مقابل نسلی کاملا جدید و متفاوت. نسلی که با بهره گیری از شبکه های اجتماعی حتی شان علمی معلم را نیز زیر سوال برده است.
طبق تجربه زیسته ام درسنوات اخیر، غالب دانش آموزان از معلمهای خود گلایه مند بوده و ناخشنودند. دانش آموزان می گویند حرفهایشان شنیده نمی شود. از سوی دیگر معلمها نیز وضع دانش آموزان را نگران کننده توصیف می کنند. بی انگیزه بودن، عدم تلاش برای درس خواندن، بی توجهی به قوانین مدرسه و کلاس و بی احترامی به معلم یکی از پرشمارترین گلایه هاست.
شاید بتوان گفت اگر دغدغه کنکور و نمره و مدرک نبود هیچ رابطه معناداری بین معلم و شاگرد ایجاد نمی شد.
از یک سو دانش آموزانی داریم که با بهره گیری از شبکه های اجتماعی آگاه تر از نسل های قبل خود می باشند. از سوی دیگر معلمانی که سرعت تغییرات آنها را در گذشته شان جا گذاشته است. زیر سقف مدرسه، دو نسل با فاصله نجومی می نشینند. در حالی که هر دو بر صندلیِ خود حق پندارانه تکیه زده، یکی دیگری را فسیل می بیند و آن دیگری مخاطبش را پرمدعایی سرکش.
آیا ما معلمان می توانیم در این عصر از الگوهای عملی گذشتگان بهره ببریم؟
گذشته ای که معلم هیبت و هیمنه ای داشت و به قول خودشان لرزه بر اندام دانش آموزان می انداختند و ضرب المثل شده بود که چوبِ معلم گله......، در حالی که دانش آموزِ امروز، برای خود حقوق بسیاری قائل است که از مخیله نسل قبل هم نمی گذشت.
بچه های امروز با مطالبات خود، با اعتراضات خود معلم را از مقام پیامبری پایین کشیده اند. از او توقع انسانی معمولی بدون هیچ شان آسمانی دارند.
کسی که بتواند خوب درس بدهد و خوب ارتباط برقرار کند. کسی که حرف بچه ها را بشنود و برای رفع مشکلاتشان کمک کند. کسی که عقاید دینی و سیاسی خود را با تهدید از طریق نمره و انضباط القاء نکند. نصایح و ارشادها را واگذارد و خود نمونه عملی انسانی اخلاقی باشد.
امسال بارها شاهد بودم دانش آموزانی که نتوانستند اعتراض به معلمشان را از طریق مدیر حل کنند خود برای حل مشکل وارد عمل شده و کاری کردند که معلم خاطی –البته از نظر آنها- با پای خودش به شکل قهر از کلاس بیرون برود.
درصورتی که نتوانیم صدای دانش آموزانمان را بشنویم و فقط گوش به زنگ فرامین بخشنامه ای برای حقوق قطره چکانی باشیم، بهتر که لباس پیغمبری از تن به در کنیم.
بعضی وقت ها باید منتظر کودکی میان جمع بود تا فریاد بزند این چه مراسم رونمایی از لباس پادشاه است؟ او که عریان است!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه تشکل ها/
به مناسبت فرارسیدن « روز و هفته معلم » در سال 1403 ؛ انجمن اسلامی معلمان شهرستان های تهران بیانیه ای صادر کرد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار « صدای معلم » قرار گرفته به شرح زیر است .
گروه رسانه/
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )
« به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابطعمومی وزارت آموزش و پرورش، تیم ملی والیبال دانشآموزی ایران که با شش پیروزی پیاپی مقابل اوگاندا، آلمان، بلژیک، هلند، ایتالیا و چین تایپه به فینال رقابتهای دانش آموزان جهان راه یافته بود، امشب و در ادامه بازیهای درخشان خود در بلگراد به مصاف آلمان رفت و توانست بار دیگر این حریف خود را شکست داده و با کسب پیروزی سه بر صفر مقابل این تیم اروپایی، قهرمان والیبال دانشآموزان جهان شود.
شیربچههای تیمملی والیبال دانشآموزی کشورمان در دست اول ۲۵ بر ۲۱، در دست دوم ۲۵ بر ۱۸ و در دست سوم با نتیجه ۲۶ بر ۲۴ آلمان را مغلوب کرده و در مجموع با نتیجه قاطع سه بر صفر، عنوان قهرمانی مسابقات جهانی را از آن خود کردند».
« صدای معلم » این موفقیت را به دانش آموزان ایرانی تبریک و شادباش می گوید هر چند این پیروزی ها نباید مسئولان و مقامات را از این نکته ی مهم و راهبردی دور کند که ورزش و زنگ ورزش در مدارس ایران به ویژه مناطق محروم کشور جایگاهی نداشته و بودجه و نیروی انسانی متبحر و متخصص همچنان دو چالش بزرگ هستند .
« صدای معلم » در مطلبی از بحران چاقی در میان دانش آموزان ایرانی خبر داده و نوشت : ( این جا )
« البته مطابق معمول و در جهت بازشناسی اهمیت موضوعات ، زنگ مدارس هم در این مورد نواخته خواهد شد اما کسی نمی پرسد که آیا در همین مدارسی که نیمی از دانش آموزانش دچار چاقی هستند ؛ ورزش صبحگاهی برگزار می شود ؟ آیا این قانون قدیمی نیست ؟
آیا زنگ ورزش واقعا زنگ ورزش است ؟
کاش مسئولان شهرداری و وزارت آموزش و پرورش آمار دقیقی می دادند که چند درصد از دانش آموزان از طریق دوچرخه ، وسائل حمل و نقل عمومی و یا به صورت پیاده هر روز راهی مدرسه می شوند ؟
وقتی دانش آموزان توسط والدین به تصور دلسوزی با اتومبیل و یا سرویس مدرسه درست تا درب مدرسه مشایعت می شوند و به همین صورت به خانه باز می گردند انتظار این که نیمی از دانش آموزان شکم های برافراخته داشته باشند و قادر به تحرک موثر نباشند ؛ خیلی نباید تعجب برانگیز و یا جدید باشد .
باید به این واقعیت تلخ اعتراف کرد که « تنبلی » به صورت یک عادت و روحیه فراگیر در جامعه ایرانی ریشه دوانیده است » .
باید این پرسش را به جد مطرح کرد :
برنامه ی وزارت آموزش و پرورش در حوزه « سواد سلامت » چیست ؟
در حال حاضر نشست های خبری وزارت آموزش و پرورش در این حوزه ها تعطیل است و به نظر می رسد مسئولان وقتی برای پاسخ گویی در برابر پرسش های رسانه های مستقل و منتقد را ندارند .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید