گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ گردهمایی اهالی تعلیم و تربیت در خانه ی اندیشمندان علوم انسانی به مناسبت بزرگداشت مقام معلم برگزار گردید .
این نشست بیش از سه ساعت به طول انجامید .
در پایان این نشست سه نفر از وزاری پیشین علی اصغر فانی ، محمدبطحایی و محسن حاجی میرزایی در میزگردی شرکت کردند .
همچنین دانش آموزان دختر و پسر از مدارس سمپاد به هنرنمایی پرداختند .
این نشست میهمان دیگری داشت که از فاصله ی بسیار دوری به این جا آمده بود تا به بیان خاطره و یا بهتر است بگوئیم به « ذکر مصائب حرفه ی معلمی » بپردازد .
او کسی نبود جز « ثریا مطهرنیا » آموزگار سخت کوش بیجاری که عملکرد خدمت بی ادعا و صادقانه در روستاهای محروم کردستان را در کارنامه ی خود دارد .
در این قسمت بخش نخست از سخنان خانم مطهرنیا را می خوانید .
پخش یک سکانس از سریال افعی تهران موجب شکایت وزارت آموزش و پرورش از سازندگان سریال فوق به دلیل توهین به معلمان شده است . این شکایت و دفاع از حقوق معلمان اقدام صحیحی است ولی مشروط بر اینکه هر نوع توهین به معلمان را در برگیرد . وزارت آموزش و پرورش در برابر توهین مکرر به معلمان در تبلیغات تلویزیونی سکوت می کند ولی از سازندگان یک سریال با بینندگان محدود شکایت می نماید .
به طور مثال تبلیغاتی به صورت مکرر در تلویزیون پخش می شود که جمله محوری آن این است :
« معلم را به خانه ببریم » .
جمله توهین آمیز فوق هیچ گاه مورد اعتراض نهاد مسئول تعلیم و تربیت قرار نگرفته است .
در صحنه ای از سریال افعی تهران ، شخصیت اصلی با بازی پیمان معادی ناظم مدرسه خود را در میان یک جاده پیاده می کند تا انتقام تنبیه های بدنی دوران دانش آموزی اش را از وی بگیرد . توهین آمیزتر از سکانس مربوطه تصویری است که سریال افعی تهران از مدرسه ارائه می دهد . بازیگر نقش کودکی شخصیت اصلی داستان در ازای دریافت امتیاز ، تخلفات انضباطی دیگران را بر عهده می گیرد تا به جای آن ها تنبیه بدنی شود .
نقش ناظم در سریال ، ماشین تنبیه گری است که به محض برعهده گرفتن یک تخلف همچون یک شکنجه گر وارد عمل می شود و برخورد بدنی و خشن می نماید . ناظم هیچ گاه نمی پرسد که چرا باید یک نفر همه رفتارهای متخلفان را بر عهده گیرد ؟
ناظم مدرسه آن قدر کم هوش و ناتوان است که توان تجزیه و تحلیل این مسئله ساده را ندارد . این تصویر از مدرسه و ناظم مدرسه در ظاهر نقادانه ولی در واقع شعاری است . رویکردی که نه تنها به زمینه های تنبیه بدنی نمی پردازد که در ارائه تصویری واقع بینانه از مدرسه ناتوان است .
تنبیه بدنی به عنوان یک روش تربیتی همواره مورد نقدهای جدی بوده است . سابقه چوب و فلک در مدارس ایران همزاد با تاسیس مدارس نوین است . وزارت آموزش و پرورش نیز سال ها است که تنبیه بدنی را ممنوع کرده است . به موجب « آیین نامه اجرایی مدارس » که مهم ترین متن اداره مدارس کشور است ، واژه تنبیه به تشویق و آگاهی بخشی معنا می شود . براین اساس آئین نامه کوشیده است که تشویق را به عنوان راهکار اصلی آگاهی بخشی بداند .
بر اساس ماده 78 آئین نامه فوق مدرسه در چارچوب نظام ترغیب و تشویق و تنبیه حق دارد با روش هایی از جمله تذکر و اخطار شفاهی به طور خصوصی ، دعوت از ولی دانش آموز و توجیه جهت پیگیری موضوع ، اخطار کتبی و اطلاع به ولی دانش آموز تا انتقال به مدرسه دیگر با دانش آموز متخلف برخورد نماید . گام برداشتن برای برسازی یک نظام ترغیب و تنبیه علاوه بر آئین نامه به پشتوانه ای نیاز دارد که مناسبات داخلی مدرسه را تغییر دهد .
بر اساس ماده 81 آئین نامه مزبور تنبیه بدنی دانش آموز و سوء رفتار با وی به هر دلیل و تحت هر شرایطی ممنوع است . این متن هر چند که به عنوان یک رویکرد راهنما نقش عمده ای در توقف تنبیه بدنی و ارائه راهکار های بدیل دارد ولی نتوانسته تصویر مدرسه را در اذهان عمومی تغییر دهد و یک نظم مدنی را جایگزین نماید . از این رو همواره با اخباری از خشونت در مدرسه روبه رو هستیم .
تنبیه به معنای آگاهاندن از درون ساخت قدرت و مناسبات فرهنگی یک جامعه بر می آید . وجود آئین نامه ها و بخش نامه ها هر چند تا حدی می تواند به توقف این امر کمک کنند ولی رویکرد حقوقی در ارائه تصویری واضح از دلایل شکل گیری تنبیه بدنی و راهکارهای مناسب برای توقف آن ناتوان است .
تنبیه فقط یک سو ندارد . مدرسه ، معلم و دانش آموز عناصر اصلی در تنبیه هستند ولی مناسبات آن ها از درون ساختارهای اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرد . به این دلیل است که تنبیه در مدرسه را باید ترجمان روابط قدرت در جامعه دانست .
جوامعی که براساس نظم اقتدار گرا شکل گرفته اند تنبیه خشن را تایید می کنند و آن را می پسندند . این جوامع خود مولد خشونت و تنبیه بدنی هستند و آن را رواج می دهند.
شکل گیری تنبیه بدنی در جامعه ایران را نیز نمی توان از سابقه اقتدار گرایی در این سامان جدا دانست .
در فرهنگی که چوب معلم فضیلت دارد ، ساخت قدرت در مدرسه نیز بر مبنای خشونت عریان و تنبیه بدنی شکل گرفته است .
لوئی آلتوسر ، اندیشمند فرانسوی در تعریف ایدئولوژی می گوید که : «ایدئولوژی، رابطهی تخیلی افراد را با شرایط واقعی هستیشان بازنمایی میکند» . تعریف مربوط از ایدئولوژی در مورد رابطه معلم و دانش آموز با شرایط واقعی قابل فهم است . تنبیه بازنمایی عملی یک رابطه ای خیالی است که در میان دانش آموز و معلم شکل گرفته است و نسبت آن ها با شرایط واقعی را نشان می دهد .
در یک نظم اقتدار گرا هر دو طرف به خشونت پناه می برند تا طرف قوی تر مشخص شود زیرا تنها راه چاره برای فهم روابط قدرت همین است .
مشکل اصلی وزارت آموزش و پرورش به عنوان نهاد ملی تعلیم و تربیت این نیست که تنبیه بدنی را ممنوع نکرده است . شکایت از توهین کنندگان به جایگاه معلم در سریال افعی تهران نیز بیشتر به دعوای ژورنالیستی می انجامد که تاثیری بر روابط واقعی قدرت در مدرسه ندارد . وزارت آموزش و پرورش از منظری حقوقی به یک سریال برخورد می کند و سریال فوق نیز رویکری شعاری به مسئله تنبیه در مدرسه دارد .
گسست وزارت آموزش و پرورش از نهاد مدرسه و عدم درک روابط قدرت در شکل گیری مناسبات مدرسه مهم ترین نقطه ضعفی است که وزارت آموزش و پرورش از آن رنج می برد .
نقطه ضعف فوق موجب می شود که نهاد تعلیم و تربیت کشور برنامه ای برای رفع مشکلات موجود در مدرسه نداشته باشد و خود را در جایگاه انذار دهنده قرار دهد . این روند تاثیری در بهبود روابط دانش آموز و معلم و تحول در نهاد مدرسه ندارد .
وزارت آموزش و پرورش نیازمند ایده و برنامه ای است که بتواند به جای بازتولید ایدئولوژی تنبیه بدنی به جایگزینی نظمی مدنی در مدرسه بینجامد .
شکل گیری نظم مدنی در مدرسه بدون گذار از شعار به واقعیت و تدوین راهکار بر اساس واقعیت ممکن نیست . در نظم برآمده از یک رابطه مدنی ؛ تنبیه از ایدئولوژی مبتنی بر خشونت به مثابه ایدئولوژی تشویق و آگاهی بخشی تغییر می یابد . این روند نیازمند فهم دقیق مناسبات اجتماعی و تمهید راهکارهایی برای تغییر و دگرگونی است .
در حال حاضر « آیین نامه اجرایی مدرسه» راهکارهایی برای تشویق و آگاهی بخشی ارائه می دهد که بیشتر بر پایه تشویق و نفی خشونت در مدرسه است ولی روابط موجود در مدارس بر مدار سابق می چرخد .
گام برداشتن برای برسازی یک نظام ترغیب و تنبیه علاوه بر آئین نامه به پشتوانه ای نیاز دارد که مناسبات داخلی مدرسه را تغییر دهد . در غیر این صورت متون فوق بدون پشتوانه یک نظم مدنی که تنبیه را به منزله یک ایدئولوژی مدنی در نظر گیرد ناکام خواهد ماند .
رویکردهای حقوقی تنبیه را ممنوع و محدود می کنند ولی مسئله را حل نمی کنند ؛ زیرا روند تولید خشونت و روابط قدرت را متوقف نمی کند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دیروز در آخرین روز نمایشگاه بین المللی کتاب ۱۴۰۳ش به دعوت برخی دوستان، سری زدم . همه چیز را تاسف بار دیدم، به هر غرفه ای سر زدم می نالیدند!
خلوتِ خلوت و آن هم در آخرین روز نمایشگاه کتاب که معمولا چند سال پیش در آخرین روزهای نمایشگاه ها، آدم نمی توانست از ازدحام جمعیت حرکت کند!
البته چند صف آن بیرون بود یعنی صف فست فودی...
من ۳۰ سال است از تمام نمایشگاههای بین المللی کتاب تهران بازدید کرده ام اما سال به سال کم رنگ تر می گردد، انگار مثل دریاچه ارومیه بوده که سال به سال کوچک تر و زار و نزارتر می گردد تا جلوی چشم مان محو گردد!
شاید نسل بعدی زمانی اگر گذرش به این مکان نمایشگاه بیفتد به همدیگر بگویند اینجا زمانی نمایشگاه کتاب بوده!
به قول دوست شاعرم آقای واحدی:
«بوردا بير دنيز وارايميش»
با دولت مرا کاری نیست، اما به نظرم این مردم انگار حسابی آن نصیحتِ تلخ و شومِ قابوسنامه را آویزه گوش شان کرده اند كه:
«مردی، فرزند سركش و لاابالی خود را نصيحت می کرد كه اگر دوباره سركشی كند او را به مكتب خانه خواهد گذاشت تا درس بخواند و دانشمند شود تا يك عمر فقير و گرسنه بماند»!
( کانال نویسنده )
گروه گزارش/
نخستین ترکش های نهایی شدن امتحانات نهایی در پایه های دهم و یازدهم در روزهای اخیر پدیدار شد .
وزارت آموزش و پرورش از عهده صدور کارت های ورود به جلسه بر نیامد و بدین ترتیب برنامه امتحان در روزهای 30 و 31 اردیبهشت لغو گردید .
این در حالی است که « صدای معلم » نخستین رسانه ای بود که به این مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی واکنش نشان داد و آن را فاقد معیارهای کارشناسی و تطبیقی دانست .
این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران در گزارش خود با عنوان :
«این همه شتاب زدگی و کارهای بدون کارشناسی و فاقد عقلانیت آموزشی و اداری در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها تا کجا و تا چه زمانی ادامه خواهد داشت ؟»
نظرسنجی وزارت آموزش و پرورش از مدیران مدارس و دانش آموزان به منظور طراحی برنامه آزمون های نهایی ... فعلا به معلمان نیازی نداریم ! نوشت : ( این جا )
« این گونه اظهارات توسط یک مقام مسئول در وزارت آموزش و پرورش در حالی بیان می شوند که بار اصلی برگزاری امتحانات مانند طراحی سوالات ، مراقبت و تصحیح همواره بر دوش معلمان بوده است .
مهم تر و فراتر از این مساله ؛ ورود یک نهاد بیرون از آموزش و پرورش مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و تعیین تکلیف برای ارکان آن است در حالی که حداقل در آموزش و پرورش نهادی مانند شورای عالی آموزش و پرورش مستقر بوده و فعالیت می کند.
این وضعیت ؛ به نوعی زیر سوال بردن استقلال حرفه ای آموزش و دخالت غیر تخصصی در کار آموزش و معلمان است .
پیش تر ؛ « صدای معلم » در یادداشتی نسبت به پیامدهای این تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی هشدار داده و نوشت : ( این جا )
« این مصوبه سکان هدایت فرایند یاددهی - یادگیری را از دست معلمان خارج کرده و به دست امتحان نهایی می سپارد و شاگردان به جای توجه به روندهای حاکم در کلاس درس و تکالیف مدرسه ای در تمام سال به دنبال نمونه سوالاتی خواهند رفت که نمره بهتری را در پایان سال برای آنان تضمین کند و عملا مدرسه متوسطه به کلاس های کنکور بدل خواهد شد.
این بزرگترین آسیب به نظام تعلیم و تربیت است.
هم اکنون که امتحان نهایی تنها در پایه دوازدهم برگزار می شود تامین امنیت و سلامت امتحان نهایی با توجه به برگزاری آزمون در هزاران حوزه اجرا در سطح کشور و در مراحل:
- طراحی و استاندارد سازی آزمون و این عاقبت جامعه ای است که غالبا به امور فکر نمی کند و در روزمرگی های خود ساخته ی خویش مغروق است تا زمانی که بحرانی او را از خواب بیدار کند .
- ارسال ایمن سوالات
- تکثیر آنها در محل اجرای آزمون
- تامین امنیت محیط اجرا
- تصحیح درست و قابل اطمینان اوراق امتحانی
- اعلام نتایج و صدور کارنامه تحصیلی
کاری بسیار سخت و طاقت فرساست و خالی از اشکال و خلل نیز نمی باشد.
اگر چه در سال های گذشته اقداماتی برای ایمن سازی این مراحل انجام شده اما همچنان چالش هایی وجود دارند ؛ حال اگر این حجم از اقدامات به سه برابر میزان فعلی افزایش پیدا کند یقینا مشکلات بسیار بیش از حد تصور خواهد شد و آموزش و پرورش بر آنها فائق نخواهد آمد .
برگزاری هم زمان سه سال امتحان نهایی کاری است که نه نیروی انسانی، نه سالن های امتحانی و فضای مورد نیاز آن در آموزش و پرورش وجود دارد و نه این دستگاه می تواند در آن واحد این حجم از اقدامات را در فرآیندهای نامبرده بالا که آزمون نهایی ناگزیر از مجرای آنها می گذرد انجام بدهد
نکته مهم دیگر این که دبیران برگزاری آزمون های داخلی را بخشی از وظیفه روزمره خود می دانند و آن را با رغبت انجام می دهند اما برگزاری امتحان به صورت نهایی در هر مرحله اعم از طرح سوال، مراقبت و تصحیح اوراق مستلزم پرداخت حق الزحمه است و تسری امتحان نهایی به سه پایه مبالغ هنگفتی را طلب می کند که عملا و با نظر به تجارب گذشته قابل تامین نخواهد بود » .
این نکات و دغدغه ها در گفت و شنود « صدای معلم » با « احمد عابدینی ؛ معاون پیشین شورای عالی آموزش و پرورش » هم مورد تایید و تصریح قرار می گیرند . ( این جا )
پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش و سایر مسئولان و تصمیم گیرندگان آن است :
این همه شتاب زدگی و کارهای بدون کارشناسی و فاقد عقلانیت آموزشی و اداری در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها تا کجا و تا چه زمانی ادامه خواهد داشت ؟
آیا نتایج و عوارض تصمیم های پیشین خود را در برهه های مختلف مشاهده نکرده اند ؟ »
همچنین « صدای معلم » به قلم مدیر مسئول رسانه ضمن ارزیابی این مصوبه از ابعاد مختلف با عنوان : « به نظام آموزشی چه داده اید و چه می خواهید ! آیا مصوبه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی به انحطاط زدایی از نظام آموزشی و جامعه و رشد " تفکر انتقادی " کمکی می کند ؟ » چنین نوشت : ( این جا )
« از زمانی که اعلام شده است امتحانات پایه دهم و یازدهم به صورت « نهایی » برگزار می شوند تب و تاب برای « نمره » شتاب بیشتری گرفته هر چند این بیماری مزمن قبلا نیز وجود داشته است .
معلوم نیست آموزش و پرورش غیر معطوف به آموزش مهارت های زندگی و بیگانه با آن و با این مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی دیگر قرار است به کجا بینجامد و از کدامین « ناکجا آباد » دیگری سر درآورد ؟
نهادی غیر قانونی و غیر پاسخ گو که به جای مراجع قانونی مانند شورای عالی آموزش و پرورش و مجلس تصمیم می گیرد اما هزینه ی این گونه تصمیم ها را باید معلمان و سایر ارکان آموزش پرداخت کنند بی آن که شاهد گشایشی در حوزه ی کیفیت بخشی آموزش و ارتقای سطح آموزش و تربیت باشند .
این وضعیت سال هاست که در نظام آموزشی ایران به یک رویه غالب تبدیل شده و از آن جا که در نهایت به قبولی دانش آموزان و افزایش آمار رضایت منتهی می شود تقریبا همه ارکان آموزش مانند مدیر مدرسه ، خانواده و حتی اداره آموزش و پرورش از آن رضایت دارند و صدای مخالفی بلند نمی شود . «این همه شتاب زدگی و کارهای بدون کارشناسی و فاقد عقلانیت آموزشی و اداری در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها تا کجا و تا چه زمانی ادامه خواهد داشت ؟»
شاید با این مصوبه دیگر وضعیت مانند سابق نباشد و آمار قبولی دانش آموزان از شکل حبابی و یا پفکی خارج شود .
اما در کنار این وضعیت ، نمره محوری به عنوان اساس تمام فعالیت های آموزشی و تربیتی تشدید خواهد شد و حتی اگر معلمی بخواهد از سر مسئولیت پذیری و نگرانی نسبت به آینده ، گریزی به اجتماع داشته و رویکرد حل مساله را برای کاهش چالش های آن مد نظر قرار دهد دیگر گوشی برای شنیدن آن نخواهد بود چون که بر اساس فرهنگ سازمانی شکل گرفته در مدرسه خارج از کتاب بوده و اتلاف وقت محسوب می شود و مهم تر این که روی معدل و نمره دانش آموزان تاثیری نخواهد داشت . پس ارزش طرح و بحث نخواهد داشت ... »
در روزهای گذشته اکثریت قریب به اتفاق جامعه هدف و کنش گران آموزشی یقه ی وزارت آموزش و پرورش را گرفتند در حالی که متهم اصلی از نظرها غایب بود .
عدم توانایی وزارت آموزش و پرورش در انجام یک کار روتین اداری تنها نخستین و شاید کوچک ترین عوارض از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است و سایر پیامدهای و عوارض منفی آن گریبان پیک نحیف و رو به احتضار نظام آموزشی بیمار ایران را فرا خواهد گرفت .
زمانی که در ابتدای بهمن سال 1402 این هشدارها را دادیم کسی و یا نهادی در راس و یا قاعده آن را جدی نگرفت و اصلا نشنید .
و این عاقبت جامعه ای است که غالبا به امور فکر نمی کند و در روزمرگی های خود ساخته ی خویش مغروق است تا زمانی که بحرانی او را از خواب بیدار کند .
که البته آن زمان دیر خواهد بود .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جستارگشایی
چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۴۰۳ تصویر استقبال غیرمعمول و نامرتبط دانشآموزان مدرسه علوم قرآنی امام حسن مجتبی(ع) از شهردار زنجان مرزهای زمان، مکان، زبان و جغرافیا را درنوردیده و با ایجاد حواشی رسانهای در حد لالیگا خبرساز شد. ترکشهای این بمب خبری تا آن جا پیش رفت که زنجان با کره شمالی و رهبر دیکتاتورش مقایسه شده و کلی نکوهشهای پسینی به دنبال داشت. در این مجال درنگی گذرا بر این اتفاق ظاهرن ساده و عادی برای برخی از مدیران خام و تندرو (جا مانده در دهه شصت) مدارس خواهیم داشت تا ابعاد قضیه را بعد از فروکش کردن طوفان خبری واکاوی نمائیم.
فیروزفر؛ مدیری از جنس فرهنگ
یک دههایست علیرغم زاویه سیاسی با شهردار زنجان آشنایی و ارتباط دورادور دارم. دکتر فیروزفر قبل از اینکه شهردار زنجان باشد چهرهایست پراگماتیست و تکنوکرات و البته استوار بر سه پایه علم، فرهنگ و مذهب.
وی از اساتید به نام دانشگاه زنجان بوده و مدتی ریاست دانشگاه آزاد زنجان را به عهده داشته و البته از فعالان درجه اول حسینیه اعظم زنجان میباشد.
در زمان مدیریتش بر دانشگاه آزاد زنجان، بزرگترین مدرسه بدون کیف کشور در ساختمان اعتمادیه دانشگاه آزاد پایهگذاری گردید.
شخصا انتظار داشتم که دکتر فیروزفر حاذق و باهوش با مشاهده پوزیشن معیوب استقبال در این دام غیرعمد و هجمه رسانه نمیافتاد.
روایت مدیر مدرسه از مراسم استقبال
شناخت مستقیمی از این واحد آموزشی و مدیرش ندارم. خانم خدیری مدیر مدرسه در مصاحبه با خبرگزاری مهر سعی در عادی و مرسوم جلوه دادن عکس استقبال دختران از شهردار کرده میافزاید: « رسم دیرین دانش آموزان در مدرسه این است که در ورود بزرگان و میهمانان به مدرسه اعم از خیران مردمی و مسؤولان حامی قرآن و فرهنگ قرآنی، که به احترام این کتاب آسمانی و دختران قرآنی وارد این مدرسه میشوند، به نحو احسن و به رسم ادب میزبانی کرده و با افتخار با گذاشتن گل در مسیر ورود میهمانان، از ایشان استقبال و خوش آمد گویی میکنند.
استقبال و خوش آمد گویی گفتن همراه با گذاشت گل در مسیر مهمانان نه برخلاف شرع و نه برخلاف عرف، بلکه مطابق و موافق ادب یک دانشآموز در یک مدرسه قرآنی است » .
خدیری که در متن منتشر شده از خود به عنوان خادم قرآن و دختران قرآنی در مدارس قرآنی امام حسن مجتبی(ع) زنجان نام برده است، میافزاید: تخریب شخصیت یک مدرسه و دانشآموز قرآنی و یا تخریب یک شخصیت یا یک مسئول دلسوز که حامی فعالیتهای قرآنی و گسترش فرهنگ اسلامی مهمان بوده، آن هم با استفاده از یک عکس لحظهای (که اتفاقاً فیلم و عکس کامل این حضور و استقبال از سایر مهمانان ثبت و موجود میباشد) دور از عدالت و انصاف است.
روایت آموزش و پرورش از مراسم استقبال
روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش زنجان نیز در بیانیهای مینویسد: « تصویری که ابتدا در کانال اطلاع رسانی شهرداری زنجان منتشر شد دستمایه برداشتهای گسترده و هجمه علیه آموزش و پرورش شد، تصویری که القا کننده تعظیم دختران شاغل به تحصیل در مدرسه قرآنی امام حسن مجتبی(ع) است، در حالی که این تصویر تنها قاب کوچک از صحنه استقبال از شهردار زنجان است که (درست در زمانی که دانش آموزان گلها را روی زمین گذاشته و در حال بلند شدن هستند را ثبت کرده است. و این لحظه ثبت شده به بدسلیقگی شهرداری زنجان در کانال این مجموعه منتشر و باعث شده مباحث غیرواقع در این زمینه در فضای مجازی منتشر شود.
تعدادی دانشآموز شاخههای گل را در طرفین مسیر حرکت مهمان به سمت داخل مدرسه به زمین میگذارند و به عبارتی مسیر تردد مهمان را با گل تزئین میکنند » .
« لازم به ذکر است تخریب شخصیت یک مدرسه و دانشآموز قرآنی و یا تخریب یک شخصیت یا یک مسؤول که حامی فعالیتهای قرآنی و گسترش فرهنگ اسلامی بوده، آن هم با استفاده از یک عکس لحظهای و شیطنت رسانهای (درست در زمانی که دانش آموزان گلها را روی زمین گذاشته و در حال بلند شدن هستند) آنها را در حالت تعظیم به شهردار نشان داده و جنجال رسانهای راه انداختهاند، بر خلاف اخلاق حرفهای و اسلامی بوده و کاملاً دور از عدل و انصاف است » .
حرف آخر ؟!
ما معلمان و مدیران مدارس باید بپذیریم که در دهکده جهانی هزاره سوم زمانه عوض شده و مدیرانی همچون خانم خدیری (جا مانده در دهه شصت) یا باید همانند راقم این سطور عرصه را برای جوانترها خالی کنند و یا خود را با اقتضائات زمان و مکان و الزامات نسل جدید وفق دهند وگرنه دیر یا زود اینرسی چنین اتفاقاتی جبرا آنها را از گردونه خدمت به بیرون پرتاب خواهد کرد.
جا دارد از مسئولین آموزش و پرورش استان زنجان بپرسیم که: دقیقا در کجای این جهان پهناور ستاد استقبال (پیشتازان) گل را روی زمین و مقابل قدوم بازدید کننده میگذارند؟
آنچه معمول و مرسوم است نگهداشت گل در دست گروه پیشتاز و ستاد استقبال، اهدای گل به بازدید کننده و یا پرپر کردنش روی سر مسئولین میباشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« برخی از ما نه تنها گذشته ی خود را حمل می کنیم، بلکه گذشته پدر و مادرهایمان را نیز همراه داریم .
درد، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و تا آن را بررسی نکنیم، این چرخه را هیچ گاه برهم نخواهیم زد » .
نیمه تاریک وجود – دبی فورد
***
جنگیر ( The Exorcist) یک فیلم آمریکایی محصول سال ۱۹۷۳ در ژانر فراطبیعی ترسناک به کارگردانی ویلیام فریدکین است که بر اساس رمانی به همین نام از ویلیام پیتر بلتی ساختهشدهاست.
ماجرا در جورج تاون در حومهٔ واشینگتن دی سی میگذرد. کریس مکنیل، بازیگر زن تلویزیون، نگران سلامت دخترش، رِیگِن، است که دچار تشنج شدید شده و در رختخواب به خود میپیچد. پزشکان از درمان دخترک ناتواناند، تا آنجا که به کریس پیشنهاد میکنند از یک جنگیر کمک بگیرد. کریس به یک کشیش جوان به نام پدر کاراس مراجعه میکند و از او درخواست میکند تا به ریگن کمک کند. پس از تحقیقاتی که پدر کاراس بر روی ریگن انجام میدهد و مطمئن میشود که شیطان بدن او را تسخیر کرده، به کلیسا مراجعه کرده و درخواست میکند تا خودش مراسم جنگیری را انجام دهد. اما کلیسا شخصی باتجربهتر به نام پدر مِرین را پیشنهاد میکند. مِرین کشیشی پیر است و موجودی را که بدن ریگن به تسخیر او درآمده است میشناسد. پدر مِرین به خانهٔ کریس مکنیل میرود و بههمراه پدر کاراس جنگیری را شروع میکنند. ( این جا )
***
تصویری از استقبال عجیب از شهردار زنجان در مدرسه قرآنی امام حسن مجتبی این شهر خبرساز شده است. علیرضا فیروزفر اکنون شهردار زنجان است .
سعید مالکی، خبرنگار با انتشار این عکس در ایکس ( توییتر )نوشت: یک مدرسه در زنجان برای استقبال شهردار دست به اقدامی خبرساز زده است. مدیر و مسئولان مدرسه مسیر او را گلباران کردند و برای احترام بیشتر همه دانشآموزان هم خم شدند در برابر ایشان !
بسیاری با دیدن این صحنه برآشفته شده و اقدام شهردار زنجان را مورد نکوهش قرار دادند .
برخی و البته در اقلیت ، انگشت اتهام را به سوی مدیر مدرسه گرفته و عملکرد این مدیر را موجب تحقیر دانش آموزان دانستند .
شهرام جمالی در این مورد نوشت :
«شاید مدیر این مدرسه تصور کرده که فرمانده یک پادگان نظامی است و دانشآموزان هم سربازان تحت فرمان او هستند که اینچنین آنها را برای ادای احترام به مافوقش بهخط و وادار به تعظیم کرده!
هرچند این شکل از احترام گذاشتن که توام با اقتدار سربازان (و نه خمشدن آنها تا کمر) است، نوعی عرف مرسوم در یک پادگان نظامی است و نمیتوان آن را تحقیر سربازان بهحساب آورد. اما این شکل از تحقیر دختران دانشآموز آن هم در یک محیط آموزشی به نظرم بیسابقه است » . حال اگر آن دانش آموزان و آن فرمانده ی پادگان ( مدرسه ) با همکارانش فقط گوشه ای از این مسائل را می دانستند و به پیرامون خود واقف بودند ؛ باز هم در برابر شهردار و یا هر مقام دیگری سر تعظیم فرود می آوردند ؟ و یا آن که « مطالبه گری » هدف مند و مدنی را پیشه ی خود می کردند ؟
گفته شده که این تشریف فرمایی شهردار و همراهان به مناسبت « روز دختر » بوده است .
از وضعیت ظاهری مدرسه و نیز آسفالت ترک خورده این مدرسه می توان حدس زد که آمدن شهردار به این مدرسه احتمالا برای کمک گرفتن در مورد امور عمرانی مدرسه و یا زمینه سازی برای امور مشابه بوده است .
مدیر مدرسه و سایر کادر هم تصمیم گرفته اند تا بر حسب عادت های غلط ایرانی که یکی از آن ها افراط و تفریط در زمینه « تکریم » است ؛ دانش آموزان را مجبور کنند تا برابر شهردار تعظیم کنند .
و این در حالی است که در بسیاری از کشورها به ویژه جوامع توسعه یافته ، اداره مدارس و پشتیبانی مالی و لجستیکی آن از وظایف شهردار است و « قانون » این را از مسئول طلب می کند . به عنوان مثال ؛ در کشور آلمان شهرداری ها وظایفی چون ساخت، تعمیر و نگهداری مدرسه های ابتدائی، راهنمایی، دبیرستان ها را به عهده دارند .
نظافت، تأمین وسایل آموزشی و نگهداری این گونه بناها را شهرداری ها به کمک افراد تحت استخدام خود انجام می دهند .
شهرداری ها می توانند به تنهایی به تنهایی و یا به کمک سایر اداره های محلی نسبت به تأسیس کلاس های آموزشی جهت بزرگ سالان اقدام نمایند » . ( این جا )
در فرانسه ؛ رسیدگی به امور مدرسه ها و بهداشت مدارس از وظایف مهم شهرداری هاست . ( این جا )
در ایران و با وجود آن که بیش از سه دهه از تصویب و ابلاغ « قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش » گذشته اما شهرداری هنوز همان اندک وظیفه قانونی خود را در برابر آموزش و پرورش به درستی انجام نمی دهد .
« بر اساس بند 3 ماده 13 قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش، شهرداریها باید 5 درصد عوارض صدور پروانههای ساختمانی، تفکیک زمین، پذیره و نوسازی را به عنوان سهم این نهاد از مردم اخذ و مستقیما به حساب آموزش و پرورش استان واریز کنند که متاسفانه این امر تاکنون به درستی محقق نشده و شفافسازی و گزارش عملکرد مالی به مدیرکل آموزش و پرورش استانها و به تبع آن به روسای مناطق صورت نگرفته است » ( این جا )
« صدای معلم » در گزارش خود به تاریخ 25 فروردین 1403 با عنوان « جناب " من شهردارم " ... از مدرسه سازی در منطقه 22 تهران چه خبر ؟ » نوشت : ( این جا )
« ... این وظیفه قانونی شهرداری است که طبق قانون شوراها ماده 18 و 16 سرانه فضای آموزشی را از مالک یا کسانی که انبوه هستند با تایید آموزش و پرورش تحویل بگیرد و بعد، پایان کار صادر کند.
در حال حاضر برای انبوه سازانی که این تکلیف قانونی را انجام ندادند، احکامی صادر شده که به زودی اجرا میشود.
چهاربند این را هم گفته بود که دراین منطقه واحدهای مسکونی هیچ فضای آموزشی برای دانش آموزان در نظرگرفته نشده و ظرف 2 تا 3 سال آینده حداقل هزار دانشآموز ساکن این منطقه می شوند » .
اکنون و حداقل بیش از 10 سال از آن نشست خبری و هشدارهای مدیر کل گذشته و دیگر کسی از وضعیت پرسش نمی کند » .
این بخشی از وظایف شهرداری ها در برابر آموزش و پرورش بود هر چند شهرداری در بسیاری از موارد مانند « قانون هوای پاک » نیز به وظایف خود عمل نمی کند .
کسی نمی پرسد برای این همه فروش تراکم و ساخت و ساز ؛ به موضوع مهم « آمایش سرزمینی » توجه می شود ؟
امکانات اولیه مانند آب ، برق و گاز و مدرسه و... از قبل این همه افزایش جمعیت در کلان شهرها قرار است چگونه انجام پذیرد ؟
حال اگر آن دانش آموزان و آن فرمانده ی پادگان ( مدرسه ) با همکارانش فقط گوشه ای از این مسائل را می دانستند و به پیرامون خود واقف بودند ؛ باز هم در برابر شهردار و یا هر مقام دیگری سر تعظیم فرود می آوردند ؟ و یا آن که « مطالبه گری » هدف مند و مدنی را پیشه ی خود می کردند ؟
و اما نکته ای که باید به آن اشاره کنم و در تحلیل ها و نظرات به آن پرداخته نمی شود ؛ رفتار دانش آموزان در برابر این گونه درخواست هاست .
از نسل جدید با عناوینی مانند نسل زی ، نسل آلفا و... یاد می شود .
پیش تر و در یادداشتی با عنوان : « "نسل زد " و زومرهای ایرانی امتداد همان حکایت نوستالژیک قهرمان سازی؟ » به تحلیل مساله پرداخته و پرسش هایی را مطرح کردم : ( این جا )
« اما در میان اقشار جامعه با افراد فراوانی برخورد می کنیم که چنین می گویند :
« از ما که گذشت ... شاید این نسل جدید بتواند کاری انجام دهد »
آیا تحلیل و برداشت این افراد صحیح است ؟
آیا نسلی که زد خوانده می شود می تواند موجد تحولات ساختاری فراگیر در جامعه ایران شود ؟
شناخت ما از این نسل چیست و به چه میزان است ؟
آیا پژوهش و یا مستنداتی یافت می شوند که نشان دهند نسل زد پتانسیل بر هم زدن ساختارهای موجود را دارد و یا آن که در پس این توصیف ها و تعریف و تعارف ها نوعی القای اعتماد به نفس از نوع کاذب وجود دارد که می خواهد هزینه های تغییر را از دوش خود برداشته و بر عهده دیگری بگذارد ؟
آیا این شیفت ( تغییر ) مسئولیت پذیری اجتماعی می تواند موجب مفهوم سازی در مفاهیمی مانند « قانون » و « آزادی » و یا مقدمه ای برای شالوده ریزی یا بستر سازی برای تشکیل و تشکل ارکان چهار گانه « دموکراسی » گردد ؟
آیا دانش آموزان حاضر می توانند این ماموریت مهم و تاریخی را که گذشتگان قادر به انجام آن نشدند به نقطه ای قابل اتکاء و پایدار برسانند ؟ »
در قضیه کرنش دانش آموزان در برابر شهردار ؛
گیریم که شهردار دچار غرور شده و از این وضعیت لذت می برد .
گیریم که مدیر و معاونین مدرسه به مجیزگویی و رفتار دون شان انسانی غلتیده اند و متوجه عواقب و پیامدهای این گونه تصمیم ها و رفتارها نیستند .
گیریم که « معلمان » و به ویژه « نماینده معلمان » نظاره گر این گونه صحنه ها بوده و برای خودشان هم کلی ادعای « مرجعیت » دارند و خود را طلبکار از همه می پندارند .
اما چرا آن دانش آموزان ابزار این سیستم غلط و ناکارآمد می شوند ؟
آن هم در عصر ارتباطات و رسانه .
هنگامی که نگارش این یادداشت به پایان رسید در کانال « صدای زنجان نیوز » دیدم که مدیر کل آموزش و پرورش استان زنجان برای این رسانه جوابیه ای ارسال کرده است .
جالب است که در این ماجرا ، هدف انتقاد از شهردار و عملکرد او بوده است اما پرسش این که چرا مدیر کل آموزش و پرورش زنجان تا این حد کاسه داغ تر از آش شده آن هم به این سبک و سیاق .
هر توجیهی به کار برود این موضوع قابل انکار و یا کتمان نیست که :
دیکتاتوری و رفتار مستبدانه در وجودمان است .
***
« مدیر مسئول محترم روزنامه صدای زنجان
با سلام
با توجه به انتشار مطلبی با مضمون تعظیم دانشآموزان به مسئولان در مدرسه امام حسن (ع) در کانال صدانیوز مقتضی است جوابیه اداره کل آموزش و پرورش استان زنجان در اسرع وقت در کانال مربوطه منتشر شود.
علی اسماعیلی
مدیر کل آموزش و پرورش استان زنجان
پاسخ روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان زنجان به اخبار کذب منتشر شده در فضای مجازی با مضمون تعظیم دانشآموزان به مسئولان در مدرسه:
در پاسخ به انتشار عکسی با محتوای کذب از مراسم قرآنی مدرسه امام حسن مجتبی (ع) که سعی در القای دروغین ترویج فرهنگ طاغوتی تعظیم در مقابل مسئولان توسط دانشآموزان را دارد؛ به اطلاع میرساند: حفظ جایگاه والای شخصیتی دانشآموزان در مدارس از مهمترین خطوط قرمز دستگاه تعلیم و تربیت استان است و تمامی برنامهها و فعالیت تربیتی ذیل موضوع خودشناسی و تقویت هویت و شخصیت والای دانشآموزان در مدارس برنامهریزی و اجرا میشود.
لازم به ذکر است، مدرسه امام حسن مجتبی (ع) از مدارس شاخص استان در اجرای برنامههای تربیتی و قرآنی است و دانشآموزان این مدرسه در ورود خیرین مردمی و مسئولین حامی قرآن و فرهنگ قرآنی، که به احترام این کتاب آسمانی و دختران قرآنی وارد این مدرسه می شوند، به رسم ادب با ایستادن در مسیر ورودی مدرسه به استقبال آنان میروند و این موضوع مطابق موازین اسلام و همزمان با در نظر گرفتن حفظ کامل جایگاه شخصی دانشآموزان انجام میشود.
تخریب شخصیت يک مدرسه و دانشآموز قرآنی و یا تخریب یک شخصيت یا يک مسئول دلسوز كه حامی فعالیتهای قرآنی و گسترش فرهنگ اسلامی بوده ،آن هم با استفاده از يك عکس لحظه ای و شیطنت رسانه ای(درست در زمانی که دانش آموزان گلها را روی زمین گذاشته و در حال بلند شدن هستند) آنها را در حالت تعظیم نشان داده و جنجال رسانه ای راه انداختهاند، بر خلاف اخلاق حرفه ای و اسلامی بوده و کاملا دور از عدل و انصاف است.
امیدواریم آنان كه با تفسیر به رای خود، اقدام به پخش مطالب تخريبی در فضای مجازی علیه مجموعههای حامی فعالیتهای تربیتی و پرورشی در مدارس انجام دادهاند، نموده و بدتر از آنها، کسانی که این خبر کذب را بازنشر می کنند، بتوانند در محضر عدل الهی و مراجع قانونی برای این بی اخلاقی ها که یقینا مصداق "حق الناس" است، پاسخی داشته باشند.
شایان ذکر است ویدیو کامل حضور نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه زنجان نیز که به همراه مدیر کل آموزش و پرورش استان میهمان این مجموعه بودند در این برنامه منتشر شده است که خود گویای دروغ بودن اخبار منتشر شده در فضای مجازی است.
توضیح صدای زنجان نیوز :
در خصوص توضیحات روابط عمومی محترم ذکر چند نکته ضروری است:
1- جای تاسف است عکسی که توسط روابط عمومی شهرداری گرفته شده و به عنوان سند افتخار در سایت شهرداری منتشر شده و متعاقب آن همین عکس در رسانه های مختلف از جمله صدای زنجان منتشر شده،از آن به عنوان شیطنت رسانه ای و خبر کذب یاد شده است! قاعدتا از روابط عمومی یک دستگاه عریض و طویل فرهنگی، انتظار می رود واقعیت ها را کتمان نکند، زیرا مردم و مخاطبین دارای بینش و قدرت تشخیص کافی هستند و واقعیت های جامعه را آن طور که هست می بینند و درک می کنند.
2- کار اشتباه هرجا باشد اشتباه است، چه مدرسه خاص و چه مدرسه عادی، با این تفاوت که از یک مدرسه قرآنی، بیشتر انتظار می رود، فرامین الهی در خصوص حفظ شان و جایگاه انسانها، به خصوص دانش آموزان دختر را سرلوحه کار خود قرار دهد.
3- فرار از پاسخ گویی به خاطر رفتاری اشتباه و پنهان شدن در پشت مقدسات، با آموزهای دینی ما سازگار نیست، افتخار ما این است که انتقاد و رفتار اشتباه را بپذیریم و آن را اصلاح کنیم.
4- قدر مسلم، اشتباه یک فرد را به کل مجموعه تعمیم دادن کار اشتباه و خطایی است، قدردان زحمات همه معلمان دلسوز و فرهنگیان فرهیخته استان هستیم و آرزوی موفقیت برای همه عزیزان را داریم و از زحمات همه آنان نیز تشکر میکنیم.
سایت کدال چیست و چه کاربردهایی دارد؟
دسترسي صاحبان اصلي سرمايه هاي صندوق به کدال حق مسلم اعضا مي باشد .
خلاصه قسمت هاي قبل :
سازمان بورس با اقتباس از بازارهای جهانی ، پایگاهی را برای انتشار گزارشهای شرکتها معرفی کرد . این پایگاه، همان وبسایتی است که به نام سامانه کدال شناخته میشود و از آدرس codal.ir در دسترس است.
وبسایت جامع کدال یکی از دلایلی است که باعث شفافیت در بازار سرمایه میشود . مهمترین اطلاعاتی که میتوان از این سامانه دریافت کرد شامل مجمع عمومی یا فوقالعاده ، اطلاعات مربوط به افزایش سرمایه شرکتها و مهلت استفاده از حقتقدم در بورس و … است .
سرمایهگذار با توجه به اطلاعات کدال و بر اساس استراتژی معاملاتی خود (ديدگاه کوتاه مدت يا بلند مدت خود ) ادامه حضور با افزايش ، کاهش سرمايه يا خروج از شرکت يا هلدينگ ، تصمیم میگیرد .
سامانه الکترونیکی کدال داخلی صندوق ذخيره فرهنگيان یک پایگاه اطلاعاتی جامع ناشران موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان ، هلدینگها و شرکتهای تابعه است که منطبق بر استانداردها ویژگیها و اصول یکسان جهانی تعریف شده است . استفاده از ساختارهای درختی جهت ایجاد انعطاف در ذخیره سازی داده ها از امکانات کلی این پروژه است .
عملیاتی شدن این سامانه گامی مهم و بزرگ در راستای شفافیت و سرعت به اشتراک گذاری اطلاعات است و نظارت و کنترل جامع تر را در پي دارد .
نجف پور گفت : وعده داديم اطلاعات مالي بنگاه را مبتني بر الزامات حاکميتي ، قوانين تجارت ، شفاف به مرور زمان در اختيار ِ عزيزان فرهنگي قرار خواهيم داد .
تا دسترسي اعضا به اطلاعات صندوق ذخيره فراهم نگردد ، رانت داخلي در صندوق ذخيره فرهنگيان جاري و ساري مي باشد و اعضا هيچ اطلاعاتي براي تحليل ، جهت ادامه عضويت ( افزايش يا کاهش واريزي ماهانه ) يا خروج از صندوق در دسترس ندارند !
قسمت سوم :
پرسش کننده :
چه جالب !
به قرار شنيده ها ، در پايان يک سالگي حضور ِ مدير عامل وقت در صندوق (31 ارديبهشت 1402 ) ، عليرغم فشار هاي جانبي به ايشان براي متوقف کردن تخصيص حقوق مالکانه ، نجف پور عقب نشيني نکرد !
پاسخ دهنده :
اينجانب بر اساس شنيده ها نمي توانم در مورد فشار جانبي به مدير عامل ، نظر بدهم ولي بر اساس اخبار موثق فرهنگيان عزيز ِ حاضر در جلسه 31 ارديبهشت 1402 ( روز رونمايي تخصيص حقوق مالکانه ) اراده مصمم نجف پور در اجراي اين مطالبه 12 ساله اعضا مشخص و بارز بود .
قابل ذکر است عصر همان صبح ِ دوم بهمن 1402 که نجف پور برکنار شد ؛ برخي از کنشگران مدني فعال در حوزه صندوق با ايشان قرار ديدار داشتند . خبر تغيير ِ ناگهاني ايشان ، اين کنشگران که خود را براي حضور در جلسه بعد از ظهر ِ همان روز آماده مي کردند را بسيار متعجب کرد !
پرسش کننده :
سايت رخداد اقتصادي در ششم بهمن 1402 ، به چه نکات ديگري اشاره کرده است ؟
پاسخ دهنده :
سايت رخداد اقتصادي در ششم بهمن 1402 بعد از برکناري نجف پور نوشت :
پرسش کننده :
آيا اعضا محترم صندوق به اطلاعات کدال داخلي دسترسي دارند ؟
پاسخ دهنده :
خير . متاسفانه مطالبات اعضا در سايه کنشگري فعال به تدريج و به صورت قطره چکاني محقق شده و مي شود .
در بهمن 1400 همه چيز براي ورود هلدينگ پترو فرهنگ ( حدود 50 درصد سرمايه هاي صندوق ذخيره فرهنگيان ) به فرا بورس آماده بود ولي به دليل عدم يقين وزير محترم ( عليرغم پذيرش کارشناسان منتصب خود ِ وزير ) اين مهم انجام نشد .
در 31 ارديبهشت 1402 هم ، توسط سرپرست محترم آموزش و پرورش مراسم رونمايي ابتر ماند . در اثر فشار مطالبه گران و کنشگران مدني فعال در حوزه صندوق ذخيره فرهنگيان سرانجام با حضور مبتکرانه برخي از فعالان کنشگر در دفتر کميته عالي ارزش مالکانه ، اجازه انتشار گواهي موفقت سهام سهند صادر شد .
تا زماني که اين سهام قابليت نقد شوندگي نداشته باشند ، اميدها با يقين فاصله زيادي دارند.
پرسش کننده :
پاسخ شما هيچ ربطي به پرسش اينجانب ندارد . آيا اعضا محترم صندوق به اطلاعات کدال داخلي دسترسي دارند ؟
پاسخ دهنده :
همان طور که در بالا اشاره نمودم کسب هر موفقيت بسيار کوچک و ناچيز در صندوق در سايه تلاش خستگي ناپذير کنشگران مدني فعال در حوزه صندوق ذخيره حاصل شده است .
به قرار شنيده ها ؛ بيش از 26 هفته قبل از زمان نگارش اين سطور ، درخواست دسترسي فرهنگيان عضو به سيستم کدال داخلي به صندوق داده شده است و پاسخ چنين بوده است :
براي تعيين سطح دسترسي به اطلاعات ِ کدال نياز به مصوبه هيات مديره مي باشد .
بعد از گذشت بيش از 26 هفته از اين درخواست به حق و قانوني اعضا ؛ دسترسي اعضا به اطلاعات کدال داخلي فراهم نشده است ؛ به عبارت ديگر کدال داخلي هم تاکنون ابتر مانده است .
پرسش کننده :
نظر ِ تيم جديد در اجراي کدال داخلي چه مي باشد ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
محسن احمدي ، 15 بهمن 1402 در روزنامه دنياي اقتصاد گفت :
یکی از انتظارات جامعه فرهنگیان، دولت و وزارت آموزش و پرورش از این صندوق را افزایش کنترلهای داخلی و نظارت هوشمند و مستمر بر فعالیتهای مالی و بازرگانی شرکتهای تابعه برشمرد.
وی یادآور شد: کسانی که با سلامت ، پاک دستی و مسوولیت پذیری ماموریتهای اصلی محوله را به انجام میرسانند مشکلی برای ادامه فعالیت در صندوق نخواهند داشت ، اما انتصابهای سفارشی و غیرتخصصی پذیرفته نیست و مدیران شایسته ، متخصص و باانگیزه جایگزین خواهند شد.
پرسش کننده :
محسن احمدي که انتظارات جامعه فرهنگيان را در کنار دولت و وزارت آموزش و پرورش قرار مي دهد نگران کننده است . در ضمن اشاره ايشان به کساني که باسلامت ، پاک دستي و مسئوليت پذيري مأموريت هاي محوله را انجام مي دهند نگران کننده تر است !
پاسخ دهنده :
درخواست دولت و وزارت آموزش و پرورش در افزايش کتنرل هاي داخلي و نظارت هوشمند و مستمر بر فعاليت هاي مالي و بارزگاني شرکت هاي تابعه صندوق ذخيره به تنهايي جاي هيچ نگراني ندارد ولي بعد از دو سال عدم اجراي انتخاب 6 نفر هيات امناي صندوق که صداي رکن بازرسان هم درآمده است و با گذشت بيش از 26 هفته از يک درخواست عادي که حق مسلم اعضا مي باشد (درخواست دسترسي اعضا به کدال داخلي ) هنوز دسترسي اعضا به کدال داخلي امکان پذير نشده است .
و زمانی که از پاک دستي و سلامت افراد سخن به ميان مي آيد ... نگراني اعضا و کنشگران مدني فعال در حوزه صندوق ذخيره فرهنگيان را صد چندان افزايش داده است .
تجربه جهاني و داخلي گواهي مي دهد که دسترسي صاحبان اصلي سرمايه ( سهامداران ) به کدال ، اجراي قانون سوت زنان ، اجراي اساسنامه قانوني 1400 ( حاکميت شرکتي با نوآوري باز به همراه اجراي آئين نامه هاي مديريت سود ِ پيشنهاد شده از سوي سازمان بورس ) ، ورود هلدينگ ها و شرکت ها در بورس يا فرابورس ، فعاليت شفاف ِ کميته هاي تخصصي سرمايه گذاري ، انتصابات ، ريسک ، حسابرسي داخلي ، تطبيق مقررات ، کميته عالي ارزش مالکانه و تصويب آئين نامه هاي مربوطه و ... تنها شرط لازم و کافي براي پيش گيري از فساد و رانت خواري مي باشد .
پرسش کننده :
مدير عامل جديد چه نگاهي جهت مبارزه با فساد دارد ؟
پاسخ دهنده ( 5 ) :
دکتر محسن احمدي با تاکید بر اصل شفافیت و ضرورت نظارت و مبارزه همهجانبه با فساد گفت :
در ادوار گذشته هر زمان و هرجا که ابهام، عدم شفافیت و تاریکی بر روند فعالیتهای این موسسه سایه افکنده بود ، آسیبهای جبرانناپذیری بر پیکره این صندوق وارد ساخته و نهایتا علاوه بر خسارات مالی، وجهه و اعتبار صندوق را نیز خدشهدار کرده است ؛ از این رو مسوولیت داریم با افزایش شفافیت و سلامت در جهت احیای برند این موسسه تلاش مضاعف کنیم .
پرسش کننده :
محسن احمدی همزمان با هفته معلم از آغاز به کار سامانه نظارت و شفافیت اطلاعات و اسناد (پنجره) در صندوق ذخیره فرهنگیان ، خبر داد . آيا صاحبان اصلي سرمايه هم به اطلاعات کدال دسترسي خواهند داشت ؟
پاسخ دهنده ( 6 ) :
وی در پایان تصریح کرد: این سامانهها که در مجموع سیستم نظارتی و شفافیت صندوق ذخیره فرهنگیان را تشکیل میدهند، ابزار بسیار مهمی در اختیار کلیه ذی نفعان به ویژه فرهنگیان عزیز خواهد بود تا از این طریق بر داراییها و سرمایهگذاری این مجموعه عظیم اقتصادی نظارت و کنترل دقیق داشته باشند.
مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان در خصوص چگونگی دسترسی به سامانه هوشمند پنجره خاطر نشان کرد: بعد از تکمیل مرحله ورود داده ها و اطلاعات به این سیستم و طی یک زمان بندی مشخص به تدریج همه ذینفعان به اطلاعات سامانه پنجره دسترسی خواهند داشت.
پرسش کننده :
آيا کدال در لغت به معني " پنجره " است ؟
پاسخ دهنده :
کدال مخفف عبارت انگلیسي Comprehensive Database Of All Listed Companies بوده که به معنای سامانه یا پایگاه اطلاعات جامع شرکتهای پذیرفته شده در بورس است.
پرسش کننده :
پس مديريت جديد با انتخاب نام "پنچره " تلاش مي کند تا کار انجام شده از قبل را به نام ِ خود نمايد ؟
پاسخ دهنده :
شايد احمدي با الهام از پنجره کدال پلاس ، نام پنجره را براي کدال داخلي صندوق انتخاب کرده است . مهم اسم نيست . مهم شفافيت ( دسترسي صاحبان اصلي سرمايه به اطلاعات جامع ) مي باشد .
پرسش کننده :
آيا گفتار درماني مسئولين در رسانه هاي رسمي تاکنون چاره ساز بوده است ؟
پاسخ دهنده :
اعضا و کنشگران مدني فعال در حوزه صندوق ذخيره فرهنگيان عملکرد مسئولين را رصد مي کنند و گفت و گوي رسانه اي آنان تا قبل از عملياتي شدن وعده ها را تبليغات رسانه اي تلقي مي کنند و خواهان اتمام هرچه سريع تر راه آغاز شده و بدون بازگشت تخصيص حقوق مالکانه هستند .
يک ميليون و ششصد هزار عضو صندوق ، هيچ تعللي يا بهانه اي از مسئولين در ابتر ماندن تخصيص حقوق مالکانه را نمي پذيرند .
اعضا هيچ گاه عدم ورود ِ هلدينگ پترو فرهنگ به فرا بورس را در بهمن 1400 ، ابتر ماندن تخصيص حقوق مالکانه در 31 ارديبهشت 1402 يا ... را فراموش نکرده و نمي کنند .
برخي از فعالان مدني بر دفاع از ماهيت خصوصي صندوق ، تدوين آیين نامه انتخابات و اجراي انتخابات ، پاي بندي به اساسنامه 1400 تاکيد دارند و دسترسي اعضا به کدال داخلي را يک مطالبه عاجل و معمولی خود تلقي مي کنند .
اميد است در سايه پيگيري کنش گران مدني و حمايت اعضا از آنان و هوشمندي مسئولين تا سالروز رونمايي تخصيص حقوق مالکانه 31 ارديبهشت 1403 ، عاجل ترين مطالبه اعضا محقق شود و امکان دسترسي اعضا به کدال داخلي فراهم گردد تا هريک از اعضاي کنوني صندوق بر اساس اطلاعات کدال داخلي و استراتژي سرمايه گذاري خود بتوانند آگاهانه در مورد حضور ( افزايش يا کاهش واريزي ماهانه ) يا خروج خود از صندوق ، تصميم گيري آگاهانه داشته باشند و در تداوم کنشگري مدني شاهد تحقق مطالبات ذيل باشيم:
پايان گفت و گو
منابع :
1- باشگاه بلاگ
2- ویکی پدیا
3- دوم مرداد 1402 مدير عامل شرکت پژوهش اعلام کرد : اهتمام صندوق ذخیره برای ورود به عرصه زبدگان دیجیتال
5- روزنامه دنياي اقتصاد 15 بهمن 1402، اولویتهای صندوق ذخیره فرهنگیان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
دوشنبه 24 اردیبهشت خانه اندیشمندان علوم انسانی میزبان جمعی از فرهنگیان با عنوان « اهالی تعلیم و تربیت » بود .
مناسبت این نشست ، بزرگداشت « مقام معلم » بود .
نشستی که بیش از سه ساعت طول کشید اما بسیاری تا پایان و حتی وقت های اضافه ماندند تا در پایان به نقالی دختر دانش آموزی گوش فرا دهند که متنی بلند بالا از « مهدی اخوان ثالت » را برای آنان و با شور و حرارت خواند .
در این نشست از وزرای پیشین و نیز وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم دعوت به عمل آمده بود اما تنها سه تن یعنی علی اصغر فانی ، محمدبطحایی و محسن حاجی میرزایی به بیان خاطرات خود پرداخته و در پایان در میزگردی شرکت کردند .
همان گونه که انتظار می رفت ، رضامراد صحرایی در این نشست حضور نیافت تا تاییدی باشد بر این ادعا که این وزیر کم تجربه اما پر سر و صدا از حضور در نشست های غیر کنترل شده و مردمی واهمه دارد و ترجیح می دهد در جمع هایی حضور پیدا کند که مخاطبان و به ویژه اهالی رسانه حرفه ای او را مورد نقد و چالش جدی قرار ندهند . متاسفانه مملکت پر شده از دکتر و مهندس هایی که بزرگ ترین هنرشان فقیر کردن این مردم بوده است .
اما این نشست میهمان دیگری داشت که از فاصله ی بسیار دوری به این جا آمده بود تا به بیان خاطره و یا بهتر است بگوئیم به « ذکر مصائب حرفه ی معلمی » بپردازد .
او کسی نبود جز « ثریا مطهرنیا » آموزگار سخت کوش بیجاری که عملکرد خدمت بی ادعا و صادقانه در روستاهای محروم کردستان را در کارنامه ی خود دارد .
زمانی که مطهرنیا به بالای سن رفت تا از خاطرات خود بگوید شاید در آن جمع کم تر کسی او را می شناخت اما طرز سخن گفتن و محتوای کلمات موجب شد تا برخی حاضران در نشست از شنیدن این همه درد و رنجی که بر این معلم رفته منقلب شوند و بگریند .
مطهرنیا سخن خود را با انتقاد از نحوه ی معرفی خود آغاز کرد در جایی که او را با عنوان « دکتر » مورد خطاب قرار داده و به مخاطبان معرفی کرد .
مطهرنیا گفت :
« آقای دکتر صادقی زحمت کشیده بودند دعوت نامه ای را که برای من فرستاده بودند با عنوان « دکتر » مرا خطاب کرده بودند . الان هم مجری این را تکرار کرد .
می خواهم این را اصلاح کنم .
خیلی جاها به من می گویند : دکتر . ولی نه . من بابت این که دخترم می خواست حتما پزشکی تهران قبول شود و زمانی که من باید از رساله ام دفاع می کردم هنوز این اتفاق نیفتاده است و دکترایم را نگرفته ام .
من اذیت می شوم که به من می گویند : دکتر !
( تشویق حاضران )
متاسفانه مملکت پر شده از دکتر و مهندس هایی که بزرگ ترین هنرشان فقیر کردن این مردم بوده است .
« آموزگار برتر جهان » در بخشی از سخنان خود چنین گفت :
« برای خیلی ها سوال است که چرا مرا به عنوان یکی از نامزدهای معلم جهانی انتخاب کردند . هر چند در آینده ای نه چندان دور اسنادی را منتشر می کنم بابت این که چطور کار مرا سیاسی کردند .
تمدن ایران ما در دنیا به مادر تمدن ها معروف است . خیلی از آیین های اصیل ایرانی را که بررسی می کنیم بر پایه صلح ، نوع دوستی ، مهر و محبت و مهربانی بنا شده اند .
( تشویق حاضران )
این نوع دوستی و دگرخواهی که من به آن اشاره می کنم یک کلمه نو و ابداعی نیست . به نظرم ؛ یک نعمت الهی است که در وجود تمام انسان های دنیا قرار داده شده است .
مطهر نیا در حالی که با تاثر زیاد به ذکر یکی از خاطرات خود می پرداخت گفت :
من قلب بسیار رئوف و مهربانی دارم که با کوچک ترین چیزی به شدت ناراحت و اذیت می شوم . او داشت گریه می کرد و من هم داشتم گریه می کردم ...
من پشیمان هستم از این که معلم شدم . معلمی سخت ترین شغل دنیاست .
ده دوازده کشور خیلی خوب را در دنیا رفته ام . نظام آموزشی آن ها را از نزدیک دیده ام و هر موقع به ایران برگشتم واقعا گریه ام گرفته است . آنان پشت به مسئولشان بسته اند اما ما در پشت مان مردم را داریم .»
مشروح این سخنان و سایر بخش های این نشست در « صدای معلم » منتشر خواهد گردید .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ارتباط بین آموزش و میزان خشونت و پرخاشگری افراد جامعه بسیار بیشتر است از آنچه معمولا تصور می شود. گزارش های مکرر از میزان بالای خشونت اجتماعی در جامعه ایران مخصوصا در سالهای اخیر نشانه بارزی از فقدان آموزش وپرورش صحیح و مؤثر برای جوانان و آحاد جامعه است. به علاوه، بسیاری از رذیلت های اجتماعی برخاسته از ذهن غیرمنطقی و تعلیم ندیده، نیازمند تحلیل روشمند هستند که تاکنون انجام نشده ولی مدتی تجربه زندگی در جامعه آنها را برای همگان آشکار می کند.
آموزش فقط انباشته شدن یک سری دانش در ذهن نیست بلکه مشتمل بر پروسه پرورش و توانمندسازی آنست. آموزش را می توان به آموزش فردی که نمونه بارز آن مطالعه کتاب های «مفید و مؤثر» است، آموزش در مدرسه و دانشگاه و نیز آموزش توسط خانواده و رسانه ها تقسیم کرد.
یکی از دلایل ناکارآمدی آموزش در جامعه ایران اینست که گمان می رود هر آموزشی در جهت و به نفع یک عقیده یا ایدئولوژی خاصی است. نمونه بارز این موضوع، تقسیم دانش به نوع غربی و اسلامی و این باور نادرست است که هر قسم گفتمان آموزشی و تربیتی محصول محافل آکادمیک در غرب برای رواج جهان بینی غربی است و در نتیجه مطرود هستند و به جای آن باید علوم اسلامی را در مدرسه، دانشگاه و جامعه اشاعه دهیم. به این موضوع باز خواهیم گشت.
هدف اصلی آموزش و پرورش، وراء فلان یا بهمان ایدئولوژی و نظام ارزشی است. پرورش ذهنِ پرسش گر، جست و جوگر، مبتکر، مستدلّ و منطقیاندیش از اهداف آموزش است و اینها در جهت تبلیغ هیچ ایدئولوژی غربی یا شرقی نیستند. باید توانایی بیطرفی در قضاوت و خودداری از افکار غریزی مانند تعصب، خودبزرگبینی و خودمحقپنداری را نیز به اهداف آموزش اضافه کرد.
زیرا ذهن انسانها بدواً در معرض بروز چنین تمایلات طبیعی هستند که اگر تعلیم داده نشود خود را در عمل و کردارشان نشان میدهد.
مسلم است که یکی از روشهای منطقیاندیشیدن ذهن و متعادل ساختن آن، مطالعه کتاب است. مطالعه صحیح یعنی کتابها را پرسشگرانه مطالعه کنیم، روند منطقی و استدلالی آن را دنبال کنیم و چندوچون آن را درون ذهنمان حلاجی کنیم. البته همواره باید کتابهای اصطلاحاً زرد و عوامفریب را از دایره مطالعه کتاب خارج کرد. خواندن مطالب سرگرمی و حوادث جراید، مطالعه به حساب نمیآید. آموزش و پرورش مسلط در ایران با آموزش تفکر نقاد و تعلیم قضاوت منصفانه و تعصبزدایی در ایجاد عقیده موافق نیست.
بسیاری از رفتارهای خشونتآمیز و پرخاشگر در جامعه ناشی از ناتوانی ذهن افراد مرتکب در منطقی اندیشیدن و قضاوت صحیح امور و خواستهها است. این ادعا یک استدلال نظری است ولی یک روش مرسوم برای اثبات آن تحلیل آماری است.
هر ساله، هم میزان مطالعه سرانه کشورها و هم میزان خشونت اجتماعی در کشورها به طور مستقل از هم، ارزیابی و منتشر میشود.
نتیجه همواره چنین است:
کشورهایی که مردمشان مطالعه کمتری دارند از میزان خشونت و پرخاشگری بالایی نیز در اجتماع برخوردارند. انسانی که ذهنش به هر دلیلی ناتوان از تفکر منطقی و قضاوت منصفانه است در تشخیص حق و حقوق در روابط و مناسبات اجتماعی نیز ناتوان است و همواره خود را محق میپندارد. ولی ذهنی که منطق و حق و حقوق را به درستی تشخیص میدهد قادر است تمایلات غریزهای و خواستههای ناحق خود را مهار کند و در فقدان چنین ذهنی رفتار وی همواره تحت فرمان تمایلات غریزی بوده و بسیار محتمل است رفتاری خشن و پرخاشگرانه نشان دهد.
مطالعه کتابهای مؤثر به شیوه درست، به عنوان آموزش فردی، ذهن انسانها را منصف و منطقی تربیت میکند و جامعه سالم نیازمند چنین انسانهایی است.
در جهت عکس این وضعیت، کابوس آموزش و پرورش عبارت است از مواجهه با اجتماع عوام، پرخاشگر و بزهکاری که کمترین اهمیتی به کتابخوانی، تأمل و تفکر و تحصیل نمیدهد.
در سطور قبل گفتیم تلقی ایدئولوژیک از آموزش، مانع کارکرد صحیح و کارآمد آموزش و پرورش در ایران شده است. این تلقی باعث شده آموزش در ایران به طور روزافزون جنبه ایدئولوژیک داشته باشد که میتوان به تغییر محتویات کتب درسی و استفاده از طلاب حوزوی در مدارس اشاره کرد. مدارسی که یکی از اهدافش تعلیم علوم و مهارتهای نوین جهانی است.
موضوع اینجا خلاصه نمیشود . آموزش ایدئولوژیک با آموختن پرسشگری، جست و جوگری و فارغ از تعصب در جهت خلاف یکدیگرند. در آموزش ایدئولوژیک به اذهان، پذیرش دربست باورها و عقاید القاء میشود. این قسم آموزش چه در خانواده و چه در مراکز آموزشی، عقاید و باورهای افراد را به صورت متعصبانه و غیرقابل گفت و گو شکل میدهد. آموزش با هدف ابتکارِ اندیشه و جست و جوگری با ایدئولوژی منافات دارد زیرا ممکن است ذهن را به باوری هدایت کند که با آنچه قرار بود بطور مسلم بپذیرد متفاوت باشد. در نتیجه، هیچ موقع هیچ آموزش ایدئولوژیکی، چنین ریسک بزرگی را مرتکب نمیشود.
از دیدگاه ایدئولوژی، آموزش و پرورش مستقل نداریم و موازین ایدئولوژیک هر آنچه لازم است را در چنته دارد و تعلیم نیز میدهد.
آموزش و پرورش مسلط در ایران با آموزش تفکر نقاد و تعلیم قضاوت منصفانه و تعصبزدایی در ایجاد عقیده موافق نیست.
نگارنده این سطور، طرد تعلیم تفکر نقاد را در مراکز آموزشی شخصاً تجربه کرده است.
یکی دیگر از موانعِ پس زدن آموزش و پرورش در جامعه ایران عبارت است از فرهنگی که اهداف زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی را در دمغنیمتی، مصرفگرایی و رفاه هرچه بیشتر، تجملپرستی، معیارهای سبک زندگی سلبریتیزه مانند جلوهگری، وقف زندگی برای سود بیشتر و در اسرع زمان و از این قبیل موارد است. و اگر این فانوسکها هم خاموش شوند جامعه در ورطه تعصب، خشونت و عوامیت سقوط آزاد خواهد کرد.
متأسفانه بخش بزرگی از جامعه ما در این فرهنگ منحط غوطهور است. این فرهنگ با مطالعه و هرگونه تربیت ذهن و رفتار، بیگانه است و انگیزه و فرصتی برای مطالعه و اندیشیدن ندارد، بالعکس، به دلیل بیتوجهی به پرورش و مهار ذهن، با تمایلات ذهنی و کردار غریزهای مأنوس است. جماعتی که در این فرهنگ غوطهورند مشتمل بر بخش بزرگی از اصطلاحاً طبقه متوسط پیشین است.
طبقات متوسط معمولاً در جوامع، پیشرو و آواگاردِ تحول و تجدد خواهی به شمار میروند ولی طبقه متوسط فعلی در ایران مانع بزرگی سر راه تحولات جامعه به سمت مدرنیزه شدن آنست.
ممکن است گفته شود این فرهنگ از طبقه متوسط، خود معلول عواملی مانند شرایط اقتصادی بوده و در نتیجه معذور است. پاسخ من اینست که این طبقه متوسط به اندازه کافی امنیت معیشتی و شغلی و نیز قدرت انتخاب سبک و معیارهای زندگی دارند که نقشی علتگونه، عامل و تعیینکننده در جامعه ایفا کنند و نخست باید خود را از اسارت در فرهنگ چشمهمچشمی و اصالت زندگی مادّی و تجملی دور و رها نگه دارند. به عنوان مثال، فرهنگی که نسل اصطلاحاً دهه هشتادیها از خود بُروز میدهد منطبق بر فرهنگ سلبریتیزه، غیروابسته، ضداقتدارگرا و طالب کسب سود با حداقل تلاش و زمان است. اگرچه منابع خبری و پایگاههای دانش برای این نسل هم متکثر و هم سهلالوصول است ولی این نسل قرابت کمی با تأمل و مطالعه دارد زیرا این اَفعال نیازمند وقت، درنگ و حوصله فراوانی است. به علاوه، آنها تخمین میزنند که ضرر و زیان فرهنگ مطالعه، بیشتر از منفعتش است.
القصه، علیرغم نیاز فراوان جامعه فعلی ایران به آموزش و پرورش صحیح و کارآمد و تأکید دائمی بر اهمیت آن، کشور هرچه بیشتر از اصول و فضیلتهای آن دور میشود و تنها فانوسک باقیمانده در جهتِ این آرمان والا، تلاشهای فردی افراد مصمم و باانگیزه است و شاید هم برخی رسانهها و تشکلات مردمنهاد با دغدغههای رشد اندیشه و بهبودی در جامعه.
و اگر این فانوسکها هم خاموش شوند جامعه در ورطه تعصب، خشونت و عوامیت سقوط آزاد خواهد کرد.
( کانال نویسنده )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید