
"آقای الهیار ترکمن: تفاوت حقوق یک معلم با استاد دانشگاه خیلی کم شده است تا جایی که خیلی از استادان دانشگاه به این قضیه اعتراض کردند."
بحث معیشت و حقوق پایین معلمان مسئله تازه ای نیست و در بیشتر سالها معلمان خواهان رفع این مشکل بوده اند؛ از دولت ها و مجلس های وقت تا مجلس و دولت فعلی همیشه قول پیگیری و رفع مشکل را داده اند، طرح های بسیاری تحت عناوین مختلف نوشته شده است، کارشناسان و متخصصینی در کارگروه و کمیسیون های مختلف طی ماهها و سالها موضوع را بررسی کردند، اما نتیجه ای حاصل نمی شود و مشخص نیست زمان رفع این مشکل کی فرا خواهد رسید.
این روند تکراری و بی معنی، نه تنها باعث افزایش روزافزون مشکلات مالی معلمان شده است، بلکه، به شکل گیری ذهنیت منفی معلمان نسبت به مسئولین تصمیم گیر و مرتبط با موضوع انجامیده است؛ چرا که رسیدن به حقوق و مزایای متناسب با واقعیتهای اقتصادی و مخارج زندگی حق همه حقوق بگیران و اقشار مختلف است و پایین نگه داشتن دریافتی معلم، عادلانه نیست.
در سالهای اخیر وعده مسئولین برای ارتقا حقوق و مزایای معلمان به طرحی به نام " رتبه بندی" گره زده شده است طرحی که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده است و طبق آن، همراه با ارتقا کیفی کار معلم، حقوق و مزایا نیز افزایش خواهد یافت؛ البته چگونگی بررسی کیفیت کار معلم و ارتقاء آن خود جای بحث فراوان دارد که در این گفتار نمی گنجد؛ اما، در سالیان اخیر به علت وعده های مسئولین، معلمان اجرای این طرح را مساوی با حل مشکلات معیشتی خود می دانند؛ در حالی که کلیت موضوع بیشتر از آنکه به "اسم و عنوان یک طرح" وابسته باشد به اراده دولت و مجلس وابسته است و اصولا گره زدن دریافت حقوق و مزایای مناسب به طرح رتبه بندی درست نیست.

مشوق مالی برای ارتقا کیفیت کار و ارائه ایده و عملکردهای خاص به همگان تعلق نخواهد گرفت، اما در قبال انجام وظایف یک معلم و تدریس مطلوب طبق سرفصل های تعیین شده، باید حقوقی مناسب به معلمان پرداخت شود، همچنان که سایر حقوق بگیران دولت در قبال دریافت حقوق و مزایای مناسب و برخورداری از رفاهیات مطلوب، نیازمند انجام کاری جز وظایف محوله پست سازمانی خود نیستند و افزایش حقوق آن ها به اعتراض و ارسال پیامک و...، تشکیل کارگروه های هر ساله، مصاحبه نماینده مجلس و سازمان برنامه و بودجه و دولتیون، لایو های اینستاگرامی، جلسات با تشکل ها، توصیه مسئولین دولتی و برگزاری آزمون و کسب نمره... گره زده نمی شود.
در این شرایط که معلمان انتظار حل مسئله را دارند و با وجود واضح بودن اختلاف بین حقوق و مزایای معلم و سایر حقوق بگیران، مسئولین سخنانی بر زبان می رانند که گویی معلم حقوق بگیری اضافه بر پیکره ی دولت است و اگر بر همین منوال سخن ها بر زبان جاری سازند، بعید نیست به زودی خلقِ شاهکار کنند و حکم به انحلال وزارت آموزش و پرورش دهند و فاتحانه بار مالی از دوش دولت بردارند و شاید جامعه را اقناع کنند بدون درس و کلاس و معلم، گواهی پایان تحصیلات با ما! نگرانی برای چه؟
امروزه متاسفانه گروهی کارکرد معلم و مدرسه را به قدری سطحی می دانند که در نظرشان، با هر شرایطی می شود آموزش و پرورش را دنبال کرد...
اعلام نزدیکی حقوق و مزایای معلمان با اساتید دانشگاه و اعتراض اساتید مضحک است و تاسف بار...
وقتی روزِ روشن را شب، و شب را روز اعلام کنند؛ پس در این شرایط حرفی برای گفتن نمی ماند...
برخی تصور می کنند با اعلام اعداد و ارقام و تجزیه و تحلیل های سطحی می توانند معلم را قانع کنند، غافل از آنکه این اعداد و ارقام چیز پنهانی نیست که معلم و جامعه به آن ها دسترسی نداشته باشد؛ رقم احکام حقوق بگیران دولت مشخص است و نیز، مزایای دریافتی آنان از قبیل: اضافه کار، حق لباس، ماموریت، حق مسکن، حق غذا، حق ایاب و ذهاب، هزینه تحصیل فرزند، کارانه، پاداش ها، خوار و بار و وام های خاص جهت خرید مسکن، خودرو ...
البته معلمان نسبت به پرداخت حقوق و مزایای مناسب و مطلوب به سایر حقوق بگیران معترض نیستند و قطعا از تامین هزینه های زندگی هموطنان خود خوشحال خواهند شد.
پس بهتر است تقلا برای اقناع معلم جای خود را به تلاش برای پرداخت حقوق و مزایای مناسب به معلم بدهد و از مسیر حاشیه سازی خارج شود و اگر دولت و مجلس به رفع مشکل اعتقاد دارند، نباید مسئله حقوق، بدون نتیجه در رفت و برگشت های بیهوده بماند...
کمیسیون
کارگروه
هیئت
جلسه
بازبینی
کمیسیون
کارگروه
هیئت
جلسه
بازبینی
و...
شاید بتوان بهترین راه برای رفع مشکل را افزایش حقوق و مزایای معلمان به انداره سبد هزینه های خانوار دانست؛ حال به هر اسم و عنوانی...
در حال حاضر کارشناسان سبد هزینه های زندگی را نزدیک ۱۰ میلیون تومان اعلام کرده اند؛ متوسط حقوق و مزایای معلم ۵ میلیون تومان است، اگر سال آینده دولت ۲۵ درصد به حقوق ها اضافه کند حقوق معلم به ۶ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان خواهد رسید.
حال اگر دولت به اسم رتبه بندی ۲۰ درصد دیگر به حقوق معلمان اضافه کند حقوق به ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان خواهد رسید...
نهایتا اگر حقوق معلم افزایش سالانه و افزایش دیگری تحت هر عنوان ( رتبه بندی/ قانون مدیریت خدمات کشوری یا...) را تجربه کند و قدری خود را به هزینه سبد خانوار برساند، سال آتی هزینه سبد خانوار افزایش خواهد داشت و فاصله فعلی اگر بیشتر نشود کمتر هم نخواهد شد؛ پس علاج کار این است که ابتدا حقوق معلم به سبد هزینه خانوار برسد سپس مثل سایر حقوق بگیران افزایش حقوق را داشته باشد در غیر این صورت این موضوع همچنان باقی خواهد ماند و مشکلات معیشتی یقه معلم را رها نخواهد کرد...
موضوع مهمی که نادیده گرفته می شود بحث مزایا و رفاهیات است که معلمان در این حوزه عایدی خاصی ندارند و باید در این خصوص دولت و مجلس تمهیدات لازم را در نظر بگیرند.

با یک مثال کاستی حوزه رفاهیات روشن می شود:
وام مسکن معلمان در حال حاضر ۵۰ میلیون تومان است که کفاف رهن یک منزل را نمی دهد تا چه رسد به ساخت یا خرید مسکن...( تعداد بسیار معدود)
با ملاحظه مصاحبه آقای الهیار ترکمن، به نظر می رسد افزایش حقوقی در کار نیست و اگر افزایشی باشد ناچیز و همراه با طراحی شیوه ای خاص و زمانبر خواهد بود...
وقتی حقوق بالای معلم دادِ اساتید دانشگاه را درآورده، پس، نباید انتظار افزایش حقوق خاصی داشت!
شاید باز کار به صدور احکام، اصلاح احکام، لایوهای اینستاگرامی و جلسات با نمایندگان و تشکل های معلمان بکشد و خروجی آنچه باشد که درنظر دارند، نه آنچه مطلوب و حق معلم است...
امیدواریم این گونه نباشد و با همت دولت و مجلس شاهد رفع مشکل معیشتی معلمان باشیم.
بخشی از سوالات مطرح شده و پاسخ های معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش به شرح ذیل می باشد:
خبرگزاری " ایران" به تاریخ ۱۳۹۹/۰۸/۲۰
"اگر برای سال آینده قانون شود معلمان چقدر افزایش حقوق دارند؟
فعلاً نمیتوان دقیق درباره میزان افزایش حقوق معلمان اعلام نظر کرد چرا که ما هنوز در کشاکش بررسی مواد بودجه سال ١٤٠٠ هستیم و تا نهایی شدن آن باید منتظر ماند، اما تمام مواردی را که تأثیرگذار بر بودجه ١٤٠٠ است پیشبینی کردهایم تا به سازمان برنامه بودجه پیشنهاد دهیم.
مجلس میگوید دریافتی معلمان در وزارت آموزش و پرورش باید مثل وزارت علوم باشد، آیا نگاه شما به این لایحه اینگونه است؟
ما معلمها را بر اساس نظام حرفهای خودش نگاه میکنیم. نمیخواهیم به سمت استادی ببریم و نمیخواهیم این مقایسه را انجام دهیم. هراکنون با توجه به اقداماتی که در خصوص حقوق معلمان صورت گرفته است تفاوت حقوق یک معلم با استاد دانشگاه خیلی کم شده است تا جایی که خیلی از استادان دانشگاه به این قضیه اعتراض کردند.
امسال با اجرای نظام رتبهبندی معلمان چقدر افزایش حقوق داشتند؟
اگر حقوق یک معلم را در سال ٩٩ با حقوقی که در سال ٩٨ میگرفت مقایسه کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که رشد خوبی صورت گرفته و آمارها هم نشان میدهد که حقوق معلمان 58 درصد افزایش یافته است."
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان خراسان شمالی نوشت : ( این جا )

استاندار خراسان شمالی گفت: بررسیها نشان میدهد بازگشایی مدارس و حضور فیزیکی معلمان و دانشآموزان در کلاس درس عامل پیک کرونا در استان نبوده است.
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش خراسان شمالی محمدعلی شجاعی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: شمار معلمان و دانش آموزان مبتلا به کرونا در استان بالا نیست، بررسی و مطالعات نشان می دهند اختلاف معناداری در میزان ابتلای این قشر به کرونا وجود ندارد.
وی با بیان اینکه میزان شیوع ویروس کرونا در قشر معلمان و دانش آموزان، پیش و پس از بازگشایی مدارس انجام شده است افزود: حضور در مدارس با رعایت پروتکل های بهداشتی است و معلمان و دانش آموزان موارد را رعایت میکنند.
وی با تاکید بر اینکه یکی از دغدغه ها و حساسیت ها در بازگشایی مدارس، ابتلای معلمان و دانش آموزان به کرونا بود گفت: اگر در بررسی ها، به این نتیجه می رسیدیم که آموزش حضوری عامل اصلی پیک کرونا است، به یقین برای تعطیلی تصمیم گیری می کردیم.
۱۸۰هزار دانش آموز و پیش دبستانی در بیش از ۲ هزار مدرسه خراسان شمالی زیر نظر ۱۴ هزار معلم تحصیل می کنند.
پایان پیام/
گروه گزارش/

سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان هنگام مراسم تودیع و معارفه خود به برخی نکات مهم و مغفول در این دانشگاه اشاره کرد هر چند به نظر می رسد با ریاست حسین خنیفر نیز گشایش خاصی در موارد مطروحه رخ نداده است .
دوشنبه 20 آذر 1396 ، مهرمحمدی در محل سازمان مرکزی دانشگاه که محمد بطحایی وزیر پیشین آموزش و پرورش هم حضور داشت چنین گفت : ( این جا )
یاد گرفتم که امر پژوهش در دانشگاه فرهنگیان یک رخداد تاسیسی دیریاب و نیازمند صبوری و خلاقیت است .
پژوهش در دانشگاه فرهنگیان به دلیل پیشینه ای که تربیت معلم در کشور داشته است ( برادران و خواهران ) یک مساله نیست یعنی دغدغه نیست !
یک مساله است !
یعنی این که دغدغه نیست یک مساله است و این که چگونه می توان کارکرد پژوهشی را در دانشگاه فرهنگیان احیا کرد نیاز به صبوری و خلاقیت دارد .
ما در این زمینه خیلی دچار وقفه و دچار عقب ماندگی هستیم ! متاسفانه !
هرگز البته نمی توانیم ایده احیاء پژوهش در یک نهاد دانشگاهی را فراموش کنیم .

دانشگاه بدون پژوهش و کارکرد پژوهشی اصلا دانشگاه نیست بلکه کاری که باید بکنیم باید چرخ " پژوهش " را در دانشگاه فرهنگیان از نو اختراع کنیم .
این که می گویند که اختراع چرخ از نو کار باطلی است در این عرصه کار درست و ضروری است .
ما باید چرخ پژوهش را در دانشگاه فرهنگیان از نو اختراع کنیم با محوریت تولید دانش میان رشته ای آموزش .
این یک اختراع است .
بیان این است که ما چگونه چرخ پژوهش را از نو در دانشگاه فرهنگیان احیاء کنیم .
در این زمینه خیلی باید کار شود .
یاد گرفتم که تربیت معلم نیاز به توجه ، عزم و تقسیم کار ملی است .
تربیت معلم یک ماموریت ملی است خصوصا آن جایی که ما صحبت از شایستگی های اختیاری می کنیم .
شایستگی های الزامی در برنامه های درسی می آید و دانشگاه فرهنگیان این شایستگی ها را تعقیب می کند .

یاد گرفتم که توجه به عزم ملی – همان چه که پیش تر عرض کردم – در درجه نخست باید در میان نخبگان و در جهت تبدیل تربیت معلم به یک " گفتمان آکادمیک " اتفاق بیفتد و تربیت معلم در جامعه علمی ما از " مهجوریت " نجات پیدا کند .
تربیت معلم در جامعه علمی ما مهجور است .
مهجوریت تربیت معلم را دانشگاه فرهنگیان به آن پایان ببخشید و این یک وجهی است ، یک ضلعی است از همان اضلاع متعدد ایجاد عزم ملی در ارتقای تربیت معلم و در اهتمام به تربیت معلم به عنوان یک ماموریت ملی در جمهوری اسلامی ایران . »
وحید نصراله زاده و عبدالله حسینی دو دانشجو معلم فعال در عرصه پژوهشی و علمی سال آخر و ورودی 96 دانشگاه شهید رجایی ارومیه
با چندین مقاله معتبر و بورسیه تحصیلی در این زمینه به « صدای معلم » میگویند:
« ما چندین ساله در عرصه پژوهشی فعالیت داریم .
در حال حاضر ،انتقادات فراوانی بر عملکرد معاونت پژوهشی وارد است و متاسفانه بود و یا نبودش فرقی در روند پیشرفت دانشگاه ندارد و عملا مجموعه پژوهشی در زمان معاونت فعلی نقشی در رشد حرفه ای دانشجویان ندارد .
و این حق دانشجو معلمان و معلمان این سرزمین نیست .

( وحید حسینی )
این دانشجو معلمان در ادامه به اهم مشکلات دانشگاه در این دوره اشاره کرده و مواردی را فهرست وار ذکر می کنند :
- عدم همکاری لازم در دادن مجوزهای لازم برای پژوهش هایی نظیر اقدام پژوهی
- عدم حمایت معنوی و مادی از پژوهشگران حتی در هفته پژوهشی که متعلق به این عزیزان است و صرفا در برخی استان ها این اتفاق رخ می دهد .
- عدم برگزاری دوره های آموزشی برای پژوهش نظیر آموزش مقاله نویسی، تحلیل محتوا و غیره
- برگزاری همایش ها در دانشگاه بسیار محدود به چند استان می باشد و آن نیز بسیار کم است .
- اندک بودن تعداد مجلات دانشگاه در مقایسه با دیگر دانشگاه ها
- عدم تمرکز لازم بر شناسایی استعدادهای پژوهشی
- عدم تمرکز لازم بر شناسایی پژوهش های ناب و تشویق آنها
- عدم برگزاری جلسات تشویقی و آگاهی دهنده در مورد پژوهش و اهمیت آن
- عدم حمایت از طرح های پژوهشی ، علمی ، و آموزشی
- عدم حمایت از کارگاه های پژوهشی و آموزشی
- عدم پیگیری و دادن مجوز های لازم از سوی معاونت پژوهشی و آموزشی در جهت کسب اجازه به دانشجویان برای انجام طرح ها و برنامه های آموزشی و پژوهشی.

( وحید نصراله زاده )
این دو به « کیهان طه پور » اشاره می کنند که هم اکنون در یکی از روستاها تدریس میکند و از سوی دانشگاه هیچ حمایتی از او نشد .
« رضا علیزاده » دانشجو معلم دیگری به « صدای معلم » می گوید :

« بیش از دو سال است که در دانشگاه فرهنگیان تحصیل می کنم .
قبلا در دانشگاه های دیگری بودم .
ولی هیچ گاه رفتار معاونت پژوهشی این دانشگاه را با دانشجو معلمان نمی توانم فراموش کنم .
اخباری که در این مورد به رسانه ها و خبرگزاری ها در مورد عملکرد این معاونت ارسال شده نیاز به تامل دارد و به نظرم واقعیت ها را منعکس نمی کنند .
من دو سال است که پیگیر مراکز نوآوری و امور پژوهشی دانشگاهم .
دانشجو معلمان انتقادات جدی بر عملکرد آقای طاهری نیا دارند .
بارها مطرح کرده ام که اجازه همکاری دانشجو و فعالیت دانشجو در این مراکز نوآوری دانشگاه را بدهند و این مراکز دانشجو محور باشند اما کسی پاسخ گو نیست .
علیزاده ادامه می دهد : در آیین نامه وزارت علوم تاکید شده از هیئت علمی در این مراکز به عنوان مدیر به کارگیری نشود .
اگر معاونت پژوهشی هدف و ایده ای در دانشگاه فرهنگیان برای پیشرفت و رشد دانشگاه و دانشجو معلمان ندارید لطفا جای خود خود را به فرد کاردان و دغدغه مندی بدهید . »
پایان گزارش/
۲۲ آبان ۱۳۰۸: ۹۱ سال پیش در چنین روزی فردوس وزیری در بافت کرمان زاده شد: "قصه نمیتواند جانشین زندگی شود، ولی میتواند آن را پربارتر و شیرینتر کند".
گروه گزارش/

هنوز مدت زمان زیادی از حذف عکس دختران از جلد روی کتاب ریاضی سوم دبستان نگذشته که کتاب فارسی پایه هفتم دبیرستان نیز خبر ساز شد .
« تصویری از کتاب فارسی پایه هفتم دبیرستان در فضای مجازی منتشر شده که نشان میدهد در محتوای یکی از درسها دست برده شده و کلماتی به متن اضافه شده که در کتاب سالهای قبل نبوده است.

در متن داستان نادر ابراهیمی، داستاننویس شناخته شده معاصر ایران، با عنوان «قلب کوچکم را به چه کسی هدیه بدهم؟» جمله « به خاطر اسلام » به متن اضافه شده است.
ابراهیمی در متن داستان خود نوشته بود: «قلبم را میبخشم به همه آنهایی که جنگیدند و دشمن را از خاک ما، از سرزمین ما و از خانه ما بیرون انداختند...»
اما در متن کنونی دست برده شده آمده است: «قبلم را میبخشم به همه آنهایی که به خاطر اسلام جنگیدند...» ( این جا )
« صدای معلم » 23 شهریور 99 در گزارشی ضمن انتقاد از عملکرد رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی نوشت : ( این جا )
« « هر چند چنین حرکات سخیفی در سازمانی که باید اتاق فکر و نیروی محرکه وزارت آموزش و پرورش برای نواختن تغییرات بنیادین متناسب با نیازهای روز جامعه ایرانی همگام با تجربیات موفق جهانی و الگو کشورهای توسعه یافته باشد امر تازه ای نیست اما جا دارد که پرسشی را از رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مطرح کنیم . اگر این گونه اشتباهات در کشور دیگری با محوریت " قانون " صورت گرفته بود چه برخوردی با مقام مسئول می گردید ؟
صدای معلم " پیش تر در گزارشی با عنوان : " رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در ماموریت های سازمانش تجدید نظر کند ! " نوشت : ( این جا )
« آیا قرار است " معنویت " مورد نظر رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که آدرس آن را به " کتاب های درسی " موکول کرده است در سایه همان گونه تعاملات ، گفت و گوهای اقناعی و راه های میانه که وصف آن رفت ؛ حاصل شود ؟

چه فرد و نهاد و مرجعی موجد " مرگ مدرسه " در این نظام آموزشی است ؟ ( البته اگر بتوان ویژگی های یک سیستم را بر آن اطلاق نمود ! )
آیا سازمان مذکور و وزارت آموزش و پرورش مسئولیت خود را در این چالش ها می پذیرد ؟
آیا بهتر نیست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به جای تفسیر خاص خودش از " معنویت " به فکر طراحی برنامه و فلسفه ای پایدار با در نظر گرفتن سه ضلع " اخلاق مداری ، خردگرایی و عمل گرایی " در تدوین کتاب های درسی و عینیت بخشیدن به برنامه درسی ملی با این رویکرد باشد ؟ »
پرسش " صدای معلم " آن است که آیا آن " معنویت " مورد نظر این مقام وزارت آموزش و پرورش قرار است با تغییر جلد یک کتاب که در تضاد با بدیهی ترین و ابتدایی ترین حقوق شهروندی است جامه عمل بپوشد ؟ »
جوابیه ای که این سازمان در برابر انتقادات گسترده مخاطبان صادر کرد عصبانیت جامعه را افزون نموده و حتی موجب تمسخر و دست مایه طنز در شبکه های اجتماعی شد .
این رسانه در پایان گزارش خود آورده است : آیا این سازمان با آمدن یک چهره به ظاهر آکادمیک گامی به عقب جهش کرده است ؟!
« ضعف اصلی سازمان پژوهش این است که در یک فضای انتزاعی به طراحی و تدوین برنامه درسی می پردازد و از پیامدهای طرح و برنامه خود بی خبر است. شایسته است رییس سازمان پژوهش به خاطر بی اطلاعی از ویژگی های برونداد نظام آموزشی استیضاح شود.
عذرخواهی نشانه ضعف نیست !
بلکه می تواند موید بالندگی روحی و معنوی در فرد و مدیر یک سازمان باشد . »
پیشنهاد می کنیم سرفصل جداگانه ای در دروس به ویژه در دوره ابتدایی با عنوان " فرهنگ عذرخواهی " زیرمجموعه " مهارت های زندگی " گشوده شود و حتما از تجربیات جهانی به ویژه کشورهای آسیایی مانند ژاپن در آن استفاده گردد . »

« محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش در مورد حذف تصویر دختران عذرخواهی کرد .
پرتال وزارت آموزش و پرورش در مورد تحریف خاطرات یک نویسنده و انتشار آن در کتاب های درسی نوشت : ( این جا )
« وزیر آموزش و پرورش در پیامی از ابلاغ فرآیند دقیق، منسجم و حرفه ای برای بررسی و اصلاح تغییرات خبر داد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، محسن حاجی میرزایی در پیامی اظهار کرد: از تغییر متن نویسنده فاخر کشورمان در کتاب فارسی پایه هفتم، متاسف شدم.هر چند تغییر در دوره مسوولیت من نبوده است.
وی افزود: در همان ماه های اول مسوولیت، فرآیند دقیق، منسجم و حرفه ای را برای بررسی، و اصلاح تغییرات تدوین و ابلاغ کردم تا مطمئن شویم که در آینده شاهد چنین مواردی نخواهیم بود . »
موضع رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در این مورد سکوت بود .
اما پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش در مورد رفتارهای دو گانه و غیرشفاف ایشان است .
حاجی میرزایی یازدهم آبان 1399 رییس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی را به عنوان رئیس شورای راهبری برنامه ویژه مدرسه منصوب کرده است . ( این جا )
همچنین در حکم دیگری وزیر آموزش و پرورش پس از سه روز رییس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی را به عنوان رئیس شورای کاهش تمرکز در نظام برنامه ریزی درسی منصوب کرد . ( این جا )
پرسش این است که مبنای علمی و کارشناسی این انتصابات با وجود عملکرد پیشین رئیس سازمان چه بوده است ؟

رئیسی که با وجود تدریس در مراکز علمی و دانشگاهی و دارا بودن تحصیلات آکادمیک هنوز " عذرخواهی " نمی داند آیا شایسته ابقا و حتی اعطای مسئولیت ها و پست های دیگر به ایشان از سوی وزیر آموزش و پرورش است ؟
اگر این گونه اشتباهات در کشور دیگری با محوریت " قانون " صورت گرفته بود چه برخوردی با مقام مسئول می گردید ؟
حرکت خوب وزیر آموزش و پرورش در مورد عذرخواهی و قول ایشان مبنی بر عدم تکرار در آینده زمانی با اعتماد افکار عمومی و معلمان مواجه می شود که رفتارهای دوگانه ای مانند بالا را شاهد نباشیم .
هنوز « حسن ملکی » به آخرین گزارش صدای معلم در مورد عملکرد آن سازمان پاسخی ارائه نکرده است . ( این جا )
این رسانه مجددا پرسش های صریح خود را مطرح می کند :
آیا ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که دارای مدرک دانشگاهی است جلوه ای از منش آکادمیک و علمی را در مدت ریاست خود در این سازمان به نمایش گذاشته است ؟
آیا کسانی که سازمان پژوهش و برنامه ریزی را اداره می کنند با الفبای " پژوهش " آشنایی و موانست دارند ؟
آیا این سازمان با آمدن یک چهره به ظاهر آکادمیک گامی به عقب جهش کرده است ؟!
رئیسی که " عذرخواهی " نمی داند ؛ به درد مدیریت نمی خورد !
پایان گزارش/
گروه گزارش/

ممانعت از ورود « نرگس خدادادی » داوطلب مستعد و نابینا که ساکن گناآباد است موجب واکنش های گسترده ای در فضای رسانه ای و شبکه های اجتماعی شده است .
پیش تر ؛ « صدای معلم » گفت و گوی اختصاصی با نرگس خداددادی انجام داد . (این جا )
« پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی » نوشت : ( این جا )
« خدابنده، مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی گفت : با تاکید استاندار خراسان رضوی ، آموزش و پرورش استان مسئول پیگیری مشکل این دانش آموز شده است.
به گزارش روابط عمومی آموزش و پرورش خراسان رضوی خدابنده مدیرکل این سازمان در واکنش به مشکلات جذب یک دانش آموز روشندل در مصاحبه ورودی دانشگاه فرهنگیان عنوان کرد : با تاکید استاندار خراسان رضوی ، آموزش و پرورش استان مسئول پیگیری مشکل این دانش آموز شده است.
وی در ادامه تصریح کرد : فرآیند جذب دانشجو در دانشگاه فرهنگیان براساس دستورالعمل های وزارت آموزش و پرورش و سازمان سنجش صورت می گیرد و کلیه معاینات پزشکی با در نظر گرفتن شاخص های ابلاغی با حضور تیم متخصص انجام می پذیرد.
مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی با تاکید بر اینکه هرساله تعداد زیادی از دانشجویان برای حضور در دانشگاه فرهنگیان متقاضی هستند و باید با گذر از فیلترهای در نظر گرفته شده مجوز تحصیل در این دانشگاه را دریافت کنند گفت : در مورد شرایط دانش آموز روشندلی که از شهرستان گناباد در کنکور سراسری امسال رتبه خوبی کسب کرده ولی در معاینات پزشکی ورودی دانشگاه فرهنگیان موفق به کسب حدنصاب لازم نگشته با پیگیری های استاندار و رایزنی و مکاتبه اداره کل آموزش و پرورش در تلاش هستیم تا مشکل را برطرف کنیم.
وی در پایان خاطر شنان کرد : سعی می کنیم از تمام ظرفیت های قانونی برای حل این مشکل استفاده کنیم و بر همین اساس مکاتباتی را با وزارت آموزش و پرورش برای ارائه راهکار قانونی جهت رفع مشکل انجام داده ایم. »
« صدای معلم » پیش تر در ابتدای گزارش خود چنین آروده بود :
« طبق ماده 15 قانون حمايت از حقوق معلولان که در 13 اردیبهشت 1397 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و برای اجرا به دولت ابلاغ گردیده است ( این جا ) ؛ دولت مكلف است حداقل 3 درصد از مجوزهاي استخدامي رسمي، پيماني و كارگري دستگاههاي دولتي و عمومي اعم از سازمانها، وازتخانه ها، موسسات، شركتها و نهادهاي عمومي انقلابي و ديگر دستگاههايي را كه از بودجه كشور استفاده ميكنند، به افراد داراي معلوليت واجد شرايط اختصاص دهد.
طبق تبصره يك اين ماده، سازمانها، وزارتخانهها، موسسات دولتي، شركتها و نهادهاي عمومي انقلابي مكلفند سه درصد از مجوزهاي استخدامي خود را به افراد داراي معلوليت اختصاص دهند. سازمان اداري و استخدامي كشور موظف است نسبت به تخصيص اين سهميه استخدامي براي افراد داراي معلوليت اقدام و بر رعايت آن نظارت كند.
همچنين در تبصره 2 اين ماده آمده است: بالاترين مسئول دستگاههاي اجرايي، نهادهاي عمومي غيردولتي، شهرداريها و بانكها مكلف به اجراي دقيق مفاد اين ماده هستند. متخلفان حسب مورد با حكم مراجع ذيصلاح به مجازاتهاي مندرج در ماده 4 اين قانون محكوم ميشوند. »
پرسش این رسانه از ایشان و سایر مسئولان و مقامات آن است که آیا قانون حمايت از حقوق معلولان فصل الخطاب نیست ؟
آیا از نظر ایشان ، دستورالعمل های وزارت آموزش و پرورش و سازمان سنجش مافوق " قانون " هستند ؟
مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی دقیقا توضیح دهد به دنبال کدام ظرفیت و راهکار قانونی است ؟ آیا ایشان قرار است برای حل یک مشکل که " قانون " شفافیت و نحوه برخورد با آن را مشخص کرده است ؛ منتی بر سر یک شهروند محروم از حقوق قانونی بگذارد ؟
پرسش دیگر آن که آیا استفاده این مدیر فرهنگی از واژه " فیلتر " امری منطقی و اخلاقی است ؟
آیا دست اندکاران و عاملانی که نقش " صافی " را بر عهده گرفته اند خود همگی در زمره " معلمان حرفه ای " هستند که می خواهند بر اساس معیارهای حرفه ای آینده آموزش را با محوریت " معلم " رقم بزنند ؟
پایان گزارش/
گروه رسانه/
در پی درج مطلبی با عنوان : « صندوق ذخیره فرهنگیان و تضییع حق معلمان یزد» در صدای معلم ( این جا ) ؛ « اداره کل آموزش و پرورش استان یزد » جوابیه ای برای این رسانه ارسال کرده است .
ضمن سپاس از پاسخ گویی ، عین جوابیه به شرح زیر است .

بدون شک مردم ایرانی یکی از خرافی ترین مردمان جهان بوده اند که اگر کتابی در این زمینه نوشته شود قطورترین کتاب خواهد بود این خرافات در تمام ادوار تاریخی بوده و در بین زنان در گذشته، بیشتر از مردان بوده به طوری که دهخدا در صوراسرافیل به طنز می نویسد : «خانه ای که دو کدبانو است یکی همیشه پیش جام زن است و یکی هم پیش رمال»!.
فتحعلی آخوندزاده علت اصلی آن را ناشی از جهل و مفاسد اخلاقی مردان و فرهنگ مردسالاری می داند که چون زنان همیشه در معرض تهدید نازایی یا تعدد زوجات از سوی مردانشان بوده اند در نتیجه آنها در نهایت بی پناهی به خرافات متوسل می شدند مثلا تنها برای نازایی ده ها عامل خرافی می توان پیدا کرد: از توپ مرواری در تهران گرفته تا خوابیدن در صخره ای در کرمان...!
ای توپ تن طلایی، از غم بده رهایی
بختی جوون و نون دار، روزی بکن زجایی
اما دوره صفویه خرافات پر رونق بوده که در سفرنامه های اروپاییان نیز منعکس شده و گویی تمامی سرنوشت آدمی را حرکات و اجرام آسمانی تعیین میکرده و منجمین بازارشان گرم بوده برای تعیین ساعت سعد و نحس...!
- وقتی شاه صفی بیماریش طول کشید گفتند که چون او در ساعت نحس تاجگذاری کرده باید دوباره تاجگذاری کند و اسم خودش را هم عوض کند! بارها هم خلاف گفته منجمان رخ داده بود اما این شاه خرافی دست بردار نبوده...!(سفرنامه کمپفر به ایران...ص70)
دالساندری می نویسد مردم معتقد بودند آبی که شاه دست خود را در آن شسته باشد دافع تب است! (سفرنامه وینچنتو دالساندری...ص474) و «بسیاری از بیماران شفای خود را در آب لگن دستشویی پادشاه می جویند تا دواخانه!» (سفرنامه مسکو و ایران، اولئاریوس...ص312) اکثرا مردم برای رفع بیماری هایشان به جای مراجعه به پزشک به نزد دعانویسان و رمالان می رفتند.
- آنجللو در مورد عشق مفرط سپاهیان به شاه اسماعیل می نویسد که آنها عمدا بدون زره برای او می جنگیدند تا کشته شوند چون باور داشتند که شاه اسماعیل همیشه جاوید است (سفرنامه آنجوللو...ص344) شاردن می نویسد بیمارانی را دیده که به امید یافتن شفا خود را بر قدم شاه می کشیدند ؛ «فنجانی پر از آب در دست داشته در گذرگاه پادشاه می ایستادند تا وی انگشتانش را در آب فرود کند تا آن را بخورند و از بیماری برهند» (دالساندری،1381ص474).
تقدیرگرایی چنان در دوره شاه سلطان حسین قوت گرفته بود که لاکهارت می نویسد وقتی در یک جشنی، یکی از ستونهای کاخ چهل ستون آتش گرفت شاه اجازه نداد آن را خاموش کنند گفت : «اگر اراده خدواند بر این گرفته که این تالار سوخته شود با آن مخالفتی نخواهم کرد»(انقراض سلسله صفویه، لاکهارت...ص35)
- البته همین خرافات باعث زوال این سلسله شد و خداوند اراده کرد که تاج پادشاهی از سر او برداشته و بر سر محمودافغان گذاشته شود...!
ستم بر اهل سنت یعنی افغانان به حدی رسید که سرانجام باعث شورش آنان گشت. هنگامی که محمود افغان به دروازه های اصفهان رسید این شاه خرافی به جای تدابیر نظامی به خرافات پناه برده و می خواست با دانه ها نخود، اشقیا را شکست دهد! معتقد بود اگر دو پاچه بز را با 325 دانه نخود، پخته و دوشیزه ای 1200بار لااله الاالله بخواند و بر آن فوت کند سپاهیان صفوی از طعام بخورند از نظرها غایب خواهند شد و بر دشمن غلبه خواهند یافت!
خاوری به نقل از شاه می نویسد : «راست است كه فتنۀ افاغنه در كار است، ما هم خود به علاوۀ تدارك دولتى، تداركى دعايى كرده، امر كردهايم در اندرون كه از رجال و نساء سادات موسويه، نخود را لا اله الا الله بخوانند؛ صباحا و مساء در كارند، ان شاء الله آش معتبرى فراهم كرده، به كل خلق مىخورانيم، از باطن سادات موسويه دفن بلا خواهد شد» (تاریخ ذوالقرنین، خاورى...ص۳۱۲)
- البته نخود و پاچه های بز نجات بخش نشد!
پس از شکست، زمان آن رسید که شاه سلطان حسین صفوی پیرمردی شصت ساله و فربه با عمری خوشگذرانی و عیاشی، پشت سر محمود 21 ساله و پابرهنه راه افتاده و او را وارد کاخ های رنگارنگ صفوی کرده تا یک به یک کلیدهای کاخها را به او بسپارد! و سپس، نوبت به تقسیم زنان حرمش رسید که محمود افغان به فرماندهانش بخشید...
در این زمان هم، شاه صفوی سر عقل نیامده بود وقتی با دست خودش، تاج شاهی را از سرِخود برداشته بر سرِمحمودافغان گذاشت گفت: «فرزند، اراده خداوند نيست كه من بيش از اين پادشاه باشم وقت آن رسيده كه تو بر تخت ايران جلوس كنى. سپس، آن طرّه شاهى را از سر برداشته و بر منديل وى نهاد»(تاريخ كامل ايران... ج1، ص432)
البته هیچ توپی به اندازه توپِ خرافات، قدرت تخریب ندارد...!
تاریخ تحلیلی ایران
تصویر توپ مرواری :

هدف از درج این مقاله صرفاً اظهار نظر درباره صندوق ذخیره فرهنگیان و احیاناً سود یا زیانی که صندوق برای معلمان کشور داشته نیست. بسیاری از مردم ایران که اخبار را دنبال میکنند در جریان این امر قرار گرفته و شاهد بودهاند که نماینده دادستان در هشتمین جلسه محاکمه متهمان بانک سرمایه اظهار نمود: «…آقایان بانک سرمایه را به آتش کشیدند و این حاصل اقدامات امامی و تیم وی است و خطاب به متهم امامی گفت: شما فقط بانک سرمایه را خالی نکردهاید بلکه صندوق ذخیره فرهنگیان را نیز خالی کردید این در حالی است که خیلی از سپردهگذاران بانک سرمایه از معلمان هستند…»(1)
رییس قوه قضاییه در جلسه مسئولان عالی قوه قضائیه اظهار داشت: «…خصوصیسازی یا تجاری کردن آموزش و پرورش از آسیبها و آفتهایی است که عزیزان دلسوز ما در این جلسه به آن اشاره کردند. وی با اشاره به پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان گفت: این پرونده در دادگستری مورد رسیدگی قرار گرفت و قریب به 20 متهم داشت که در دادگاه مجرم شناخته شدند و احکام سنگینی برای آنها صادر شد. رییس قوه قضاییه بیان کرد: مبالغی که به یغما برده شده بود، بخشی از آن با حکم دادگاه برگشته و بخش دیگر آن هم به صندوق ذخیره فرهنگیان با قدرت برگشت داده خواهد شد تا حق این قشر مظلوم ضایع نشود…»(2)
وزیر آموزش و پرورش میگوید: «…چشمانداز سودآوری صندوق ذخیره فرهنگیان نشان میدهد همانطورکه در طول 4 سال گذشته سودآوری صندوق از 2400 میلیارد ریال در سال 1395 به 11 هزار میلیارد ریال در سال 1398 رسید، برای سال مالی منتهی به 31 شهریور 1399 سودآوری 35 هزار میلیارد ریالی پیشبینی شده است… با افتتاح مجتمع پتروشیمی کیمیای پارس خاورمیانه به دست رئیسجمهور در مرداد 1399 و بهرهبرداری از سایر طرحهای پتروشیمی موسسه و بهبود روند سودآوری شرکتهای تابعه، شاهد افزایش سودآوری صندوق خواهیم بود به طوری که در سال 1402 سودآوری سالانه به رشد قابل توجهی خواهد رسید و در پایان تصریح کرد: هرچه میزان مشارکت فرهنگیان تا سقف 5 درصد از حقوقشان بیشتر باشد، به همان نسبت از سهم دولت و سودآوری موسسه منتفع خواهند شد، از این رو تاکنون نیمی از فرهنگیان عضو موسسه میزان واریزی خود را تا 5 درصد افزایش دادهاند.»(3)
پیش از پرداختن به اصل مطلب مناسب میداند نظر خوانندگان آیینه یزد را به ماده 43 و بند «ب» ماده 89 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت به شرح زیر جلب نماید:
«به وزارتخانهها و مؤسسات دولتی اجازه داده میشود براساس آییننامهای که به پیشنهاد مشترک سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و وزارت امور اقتصادی و دارایی به تصویب هیأت وزیران میرسد به منظور استفاده بهینه از ساختمانها و امکانات موجود خود مشروط بر آن که به فعالیتها و وظایف مستمر و جاری آنها لطمهای وارد ننماید و تأثیر نامطلوبی نگذارد، به صورت موقت به اشخاص حقیقی و حقوقی به قیمت روز به مدت یک سال یا کمتر اجاره دهند. -حق استفاده از ساختمانهای مازاد بر نیاز دستگاههای وابسته به وزارتخانهها، مؤسسات و سازمانهای دولتی در مرکز به پیشنهاد سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و تصویب هیأت وزیران در استانها به پیشنهاد استاندار یا رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان و تصویب شورای برنامهریزی بلاعوض به دستگاههای دولتی نیازمند واگذار گردد.»
اکنون مسئولان امر پاسخ دهند چرا سالها است نماینده صندوق ذخیره فرهنگیان در یزد ساختمانی را که در تملک اداره کل آموزش و پرورش میباشد در اختیار گرفته و وجهی بابت اجاره بهای محل صندوق به آموزش و پرورش یزد پرداخت نمیکند؟

مدیر کل آموزش و پرورش در دو سال اخیر نشان داده است انتقادپذیر نیست ؛ از واضحترین و بدیهیترین موضوعات و پرسشها برآشفته میشود، تاب شنیدن حرف حساب ندارد، گاه درحالی که به اصل مفهوم سؤال پی نبرده جوابهای بیربط میدهد، بنابراین از استاندار یزد که عالیترین مقام اجرایی استان میباشد و ریاست شورای آموزش و پرورش را به عهده دارد درخواست میگردد در نشست شورا از مدیرکل و نماینده صندوق ذخیره فرهنگیان در یزد بخواهد توضیح دهند براساس چه قرارداد و دستورالعملی محل صندوق را در اختیار گرفته و اجاره آن را پرداخت نمیکنند و به مدیرکلی که ادعا مینماید قانونمدارترین مدیران کل در استان میباشد!! بگوید چرا از صندوق ذخیره فرهنگیان که وزیر آموزش و پرورش از سودآوری کلان آن میگوید حقوق حقه آموزش و پرورش را دریافت نمیکند، گرچه پرداخت اجارهبها نیز هیچ ارتباطی به سود و یا زیان مستأجر ندارد.
نکته دیگر اینکه چند سال پیش نماینده صندوق ذخیره فرهنگیان درخواست نمود با دریافت بیش از بیست درصد به عنوان حقالزحمه اجرا و مدیریت، برای فرهنگیان یزد آپارتمانسازی نماید امّا مسئولان وقت اداره کل راه و شهرسازی حاضر به واگذاری زمین به نماینده صندوق نشدند، تمام مدارک و مستندات این موضوع در ادارات راه و شهرسازی و آموزش و پرورش استان موجود میباشد.
ریاست شورای آموزش و پرورش استان از مدیریت کل بخواهد پاسخ دهد با توجه به سوابق موجود چرا در تمام نشستهای شورای آموزش و پرورش و جلساتی که برای درخواست زمین جهت خانهسازی فرهنگیان در استانداری و یا دیگر ادارات تشکیل میگردد نماینده صندوق را همراه میبرد و در واقع معرف صندوق ذخیره فرهنگیان که همگان به وضعیت و موقعیت فعلی آن آگاهی دارند میباشد!! ضمن این که سالها است اجاره محلی را که در اختیار دارد پرداخت نمیکند!! استاندار یزد بارها به مطبوعات و رسانهها اعلام نموده که مدیرکل غیرپاسخگو را معرفی کنند بنابراین از مدیرکل آموزش و پرورش یزد پرسش نمایند چرا هنگام مصاحبه یا اظهارنظر پیرامون مسائل آموزش و پرورش واقعیتها و حقایق را نادیده میگیرد و به مستندات و دستورالعملهای وزارت آموزش و پرورش و مدارک موجود در آن اداره توجه نمیکند و به دروغها و شبههافکنیهای خود در این زمینه ادامه میدهد و فرهنگیان و معلمان آموزش و پرورش یزد را درگیر بافتههای ذهنیت خود مینماید؟
بر همه روشن است که برکناری یا تغییر سمت هریک از کارمندان و معاونان از اختیارات قانونی مدیرکل میباشد اما هیچ انسان منصف و متعهدی موافق با نحوه برکناری فرهنگیانی نظیر آزاده ارجمند آقای علی دهقان بهابادی و جانباز بزرگوار آقای علی سرداری معاونان سابق اداره کل آموزش و پرورش که همراه با آقای دانافر کاندیدای مدیرکلی بودند و چند نفر دیگر از فرهنگیان باسابقه با آن وضع بسیار زشت و زننده و اهانتآمیز نمیباشد گرچه بعید است به سفارش مسئولانی در یزد و تهران اینگونه اقدامات صورت گرفته باشد. مدیر کل آموزش و پرورش در دو سال اخیر نشان داده است انتقادپذیر نیست .
بنابراین وظیفه میداند ضمن بیان خاطرهای یاد خیری کنم از هوشنگ مجلسی که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مدیریت کل آموزش و پرورش استان را به عهده داشت. در تابستان 1357 براساس مدارک باقیمانده از ساواک منحله که در ادارات و سازمانهای ذیربط موجود است سرهنگ هاشمی رئیس وقت شهربانی یزد طی نامهای به استانداری اسامی و مشخصات ده نفر از افراد به اصطلاح «متعصب مذهبی و افراطی» را که در ایجاد تظاهرات در مناطق و شهرهای استان دست داشتند اعلام و درخواست نمود آن افراد به استان دیگری منتقل شوند.
دکتر رهنوردی استاندار یزد مراتب را به دکتر نصر اصفهانی وزیر کشور و از وزرات کشور نامهای بهعنوان دکتر منوچهر گنجی وزیر آموزش و پرورش و در آخر تیمسار خاوری رئیس حفاظت وزارت آموزش و پرورش به هوشنگ مجلسی دستور داد ترتیب انتقال ده نفر از فرهنگیان استان به اسامی علی اقبال، رضا متألّهی، محمدعلی نجاتی و مصطفی حائری شاغل در شهرستان اردکان سید جلیل میراب و سیدحسن حیان معلم و دبیر شهرستان تفت، محمدحسن محتاجا…، سیدمحمد شمسالدین خرمی و علیاکبر فیض شاهی شاغل در شهرستان یزد و نویسنده این سطور رضا سلطانزاده رئیس وقت آموزش و پرورش شهرستان اردکان به استانی دیگر داده شود.

هوشنگ مجلسی مدیرکل استان نامهها را محرمانه نگه داشته بود که بعد از پیروزی انقلاب، اسناد در اختیار کمیته انقلاب اسلامی قرار گرفت و مشخص گردید با رهبری و راهنمایی سومین شهید محراب و همراهی و هماهنگی «جامعه معلمان یزد» که تظاهرات و تحصنهای معلمان و دانشآموزان را سازماندهی مینمود و با درایت و خطر کردن و فداکاری هوشنگ مجلسی هیچیک از آن ده نفر به استان دیگری منتقل نگردیدند. آیا عملکرد مدیرکل فعلی آموزش و پرورش یزد در انتقال یا جابه جایی و برکناری و بازنشستگی چندین فرهنگی آزاده، جانباز و پیشکسوت با آن روش زشت و زننده با اقدام شجاعانه و تحسینبرانگیز هوشنگ مجلسی مدیرکل پیش از انقلاب که برابر با مدارک موجود اینگونه اقداماتش مورد تایید سومین شهید محراب آیتا… صدوقی قرار گرفته قابل مقایسه است؟
در نهایت از استاندار و هریک از نمایندگان یزد در مجلس شورای اسلامی درخواست میگردد مدیرکل آموزش و پرورش یزد را به شرکت در مناظره تشویق و ترغیب نمایند تا پرونده این موضوع بسته شود و بر همگان روشن گردد آیا برابر با اظهارات عباسعلی دانافر مدیرکل آموزش و پرورش خطاب به مدیرمسئول هفتهنامه آیینه یزد به سایت صدای معلم:
«خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد» (حافظ)
یا براساس مدارک و مستندات موجود بر عموم مردم به ویژه فرهنگیان ارجمند به یقین ثابت میگردد عباسعلی دانافر که تخلف میکند، تهمت میزند، در گفتار و نوشتار رعایت ادب و احترام نمینماید، دروغ میگوید و از همه مهمتر حرمت افرادی را نگه نمیدارد که با پشتیبانی و همگامی و همراهی، وی را در آن جایگاه نشانده و مقامش را حفظ کردهاند آن گاه میتوان خطاب به وی گفت:
«ریشخندی به تو بنموده فلک غره مشو/ کز دماغ تو برون آورد این باد غرور» (عرفی).
والسّلام.
هفته نامه آیینه یزد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید