مریم یازده ساله است و در کلاس پنجم ابتدایی یکی از پرآوازه ترین مدارس تهران درس می خواند. تکالیف درسی چند روزش را مرور می کنیم:
معلّم ریاضی جمع کسرهای مرکّب را از او خواسته است، معلّم علوم تعاریف نزدیک بینی، دوربینی، آستیگماتیسم، آب مروارید و کوررنگی را از او خواسته است. معلّم فارسی (در واقع عربی!) از او انتظار دارد ریشه های متفاوت واژه های به ظاهر مشابهی همچون «الغاء» و «غالی» را بشناسد (واژه هایی که در زبان محاوره فارسی کاربرد زیادی ندارند)، معلّم دینی می خواهد مریم تفاوت های نماز جمعه و سایر نمازهای دو رکعتی را بداند و معلّم پرورشی (که این روزها معلم مشاور نامیده می شود) از مریم خواسته سر بریدهٔ شهید حُجَجی را نقاشی کند!
فقط یک سوّم سال تحصیلی گذشته و اینها هم توقّعات و تکالیف دو سه روزِ مریم است. فراموش نکنید که مریم یازده سال دارد و نیاز به بازی، تفریح و معاشرت با اعضای خانواده و فامیل هم دارد. مریم صبح خیلی زود به مدرسه می رود و تا دو بعد از ظهر در مدرسه است، عملاً تا به خانه برسد و تکالیف خود را شروع کند 4 بعد از ظهر است و او علاوه بر خستگی روز، بار سنگین تکالیف فردا را هم به دوش دارد. تنها کسانی که قربانی بی گناه این نظام تفاخر، رقابت کور و نمایش تظاهر و ریاکاری هستند فرزندان ما هستند که بیماری های فرهنگی و اجتماعی ما، حال و آیندهٔ آنها را به تاراج می برند.
طبعاً نه قدرت یادگیری یک کودک یازده ساله، نه توان جسمی او و نه وقتی که در اختیار دارد برای یادگیری این همه مطلب و انجام تکالیف مربوطه کافی نیست. راه حل چیست؟
برادر بزرگ مریم راجع به بیماری های چشم برایش می نویسد، خواهر بزرگ مریم سر شهید حججی را برایش نقاشی می کند، پدر مریم با دشواری برای مریم توضیح می دهد که ریشه «غالی»، «غلو» است در حالی که ریشه «الغاء»، «لغو» است (چون مریم باب های ثلاثی مزید را نخوانده است فهم اینکه چگونه لغو تبدیل به الغاء می شود امکان ندارد و چون مریم اسم فاعل را نخوانده است این که چگونه و چرا غلو تبدیل به غالی می شود غیر ممکن است!).
مادر مریم هم باید راجع به نماز جمعه (که هرگز نرفته است!) تحقیق کند و برای مریم راجع به آن توضیح دهد!
تمام خانواده باید دست به دست هم بدهند تا تکالیف هر روزهٔ مریم به سرانجام برسد و مریم دست خالی به مدرسه نرود! و این در حالی است که علیرغم این که این مدرسه برای ثبت نام مریم هر سال پولی برابر با حقوق کامل یک سال یک کارگر دریافت می کند، مرتب دانش آموزان و خانواده هاشان را تهدید به اخراج می کند!
مریم هر روز که به مدرسه می رود می داند که تکالیفش با تلاش جمعی خانواده به ثمر رسیده است ولی نمی داند که این ماجرا برای تمام همکلاسانش اتفاق افتاده است. مریم گمان می کند فقط خود اوست که نمی تواند این همه اطلاعات را هضم و پردازش کند و به خاطر بسپارد. مریم تصور می کند همکلاسانش می توانند و فقط خود اوست که نمی تواند! می دانید چرا مریم این گونه فکر می کند؟ چون در مدرسه، همه باید نقش بازی کنند و تظاهر کنند تکالیف را خودشان انجام داده اند! معلّمان هم در این تظاهر شرکت می کنند! خانواده و مدرسه، هم نقش جلّاد را بازی می کنند و هم نقش قربانی را.
معلّم مشاوره می داند که قاعدتاً این سرهای بریده شده توسط کودکان یازده ساله کشیده نشده اند ولی به خودش دروغ می گوید و باور دارد که با این پروژهٔ نقاشی، توانسته «ارزش» ها را ترویج کند!
نه تنها مریم بلکه تمام دانش آموزان مدرسهٔ گران قیمتِ پرآوازه دچار احساس حقارت، اعتماد به نفس پایین و تظاهر و ریاکاری می شوند. نتیجهٔ این تظاهر و ریاکاری نیز عزّت نفس پایین است.
حالا خود این اعتماد به نفس پایین، سیکل معیوبی ایجاد می کند که باعث می شود مریم دیگر به اندازهٔ توانایی خودش نیز تکالیفش را انجام ندهد.
وِردِ کلام مریم «نمی توانم، یاد نمی گیرم» شده است.
تصویر دانش آموزان یک مدرسه استثنایی ( دارای اختلالات یادگیری )
تا اینجا فقط به خود مریم پرداختیم. تکالیف هر روزه ای که مریم از مدرسهٔ گران قیمت پرآوازه با خودش به خانه می آورد استرس مضاعفی بر استرس کلّی خانواده می افزاید. پدر، مادر، خواهر و برادر مریم هرکدام تکالیف کاری و استرس های جسمی و روانی خاص خود را دارند و حالا هر روز باید تنش ناشی از تکالیف درسی مریم را هم به دوش بکشند. این سیکل معیوب در تمام خانواده ها باز تولید می شود!
بگذریم که بعضی از این خانواده ها در تعطیلات آخر هفته هم، وقت خودشان و مریم را با کلاس موسیقی و کلاس زبان انباشته تر می کنند و تصور می کنند با این کار فرزندشان چند بُعدی و همه جانبه فرهیخته می شود!
نمی توانم بگویم در این نظام بیمار، خانواده ها هستند که این مدارس را بازتولید می کنند یا گردش مالی هنگفت و تبلیغات وسیع این مدارس است که بیماری فکری خانواده ها را بازتولید می کنند. به گمان من در این چرخهٔ معیوب، مدرسه و خانواده هر دو در عین حال که نقش جلّاد را به عهده دارند نقش قربانی را هم به دوش می کشند.
معلّمان و مدیران این مدارس هم می گویند این الگو محصول توقّعات خانواده هاست. خانواده هایی که انتظار دارند فرزندانشان در کنکور تیزهوشان یا در امتحان ورودی سایر مدارس گران قیمت پر آوازه قبول شوند و اگر مدارس در جهت این توقعات پیش نروند رقبای آنها گوی سبقت را می ربایند. بنابراین پدران و مادران، معلّمان و مدارس را تحت فشار می گذارند و مدارس و معلّمان هم متقابلاً پدران و مادران را!
براین مبناست که می گویم خانواده و مدرسه، هم نقش جلّاد را بازی می کنند و هم نقش قربانی را.
تنها کسانی که قربانی بی گناه این نظام تفاخر، رقابت کور و نمایش تظاهر و ریاکاری هستند فرزندان ما هستند که بیماری های فرهنگی و اجتماعی ما، حال و آیندهٔ آنها را به تاراج می برند.
سایت دکتر محمدرضا سرگلزایی
گروه رسانه/
ایلنا نوشت :
««عبدالرضا فولادوند» مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران در پاسخ به این سوال که بنا بود آموزش در مناطق قرمز، به صورت مجازی باشد، اما چطور ناگهان بنا به حضور دانش آموزان در مدارس شد؟ گفت: این تصمیم برای ما ناگهانی نبود، شاید برای دانش آموزان ناگهانی بوده که روی برگزاری غیرحضوری سرمایه گذاری کرده بودند.
از تجمّل هیچ پرهیز نمیکنیم. هنوز نیمی از کودکانِ کشور وسیلهٔ تحصیل ندارند و آنها که دارند غالباً زیر سقفهای شکسته مینشینند، و گاهی قربانی شوق آموختن میشوند، اما بناهای مجلل گرانبها میسازیم، دانشکدههای دروغین بر پا میکنیم که نه معلّم و نه وسیلهٔ کار دارد و تازه معلوم نیست که این دانشکدهها اگر روزی راست دربیاید و شاگردانِ خوبی پرورش دهد، فارغالتّحصیلانِ آنها چه باری از دوش ملّت برمیدارند و تا کجا مورد استفاده قرار بگیرند. مقداری از پول کشور برای تحصیل گروه بزرگی از کودکان و جوانان به خارج میرود اما در داخل کشور آن قدر پول نداریم که دیوار کهنهٔ یک دبستانِ ناقص را تعمیر کنیم. بارها نوشتهایم که سواد داشتن مانند غذاخوردن از حقوقِ نخستینِ افرادِ بشر است و مهمترین وظیفهٔ دولت آن است که این حقوقِ ابتدایی را برای همهٔ افراد ملت با تساوی تامین کند.
تصوّرِ غلطی که از سالها پیش در ذهن اولیای دولت ما و از آنجا در اندیشهٔ اکثر مردم این سرزمین حاصل شده است و آن اینکه هر کودکی به دبستان رفت باید با درجهٔ دکتری از دانشگاه بیرون بیاید. بر اساس همین اشتباه و خطاست که وزارتِ فرهنگ ما بر عهدهٔ خود میداند که هر ده و شهر که دبستان تأسیس میکند هر سال کلاسهای بالاتری ترتیب بدهد و اگر نتوانست مردم عریضه و تلگراف میفرستند و اعتراضها میکنند که پس فرزاندان ما چه کنند. اما در هزارها نقطهٔ دیگر هنوز کلاس اول دبستان تأسیس نشده است و کودکان از وسیلهٔ آموختن الفبا هم محروم هستند.
مثالی میآوریم. پدری ده فرزند دارد و درآمد مختصری که با آن میتواند برای همهٔ فرزندان خود نان و پنیر فراهم کند. اگر این پدر تمام درآمد خود را در آن صرف کند که به یک یا دو فرزند خود فسنجان بخوراند و فرزندان دیگرش از گرسنگی تلف شوند شما به رفتار او جز جهل و ظلم چه نامی خواهید داد؟ روشی که دستگاهِ فرهنگی ما پیش گرفته است با رفتارِ این پدر بیشباهت نیست. تأسیس دانشگاههای متعدّد آنهم ناقص و نادرست و صرف بودجهٔ هنگفتی در این راه در حالی که هنوز نتوانستهایم برای همهٔ کودکان کشور وسیلهٔ آموختن الفبا را فراهم کنیم درست با این مثال تطبیق میکند. علت این روش این است که هنوز باور نکردهایم و ایمان نیاوردهایم سواد داشتن برای هر فردی از ضروریات نخستین حیات است. هنوز نفهمیدهایم که پیشرفتهای اجتماعی بی حصول این مقدمه ممکن نیست. هنوز توجه نداریم که حکومت دموکراسی برای ملّتی که رای خودش را نمیتواند بنویسد نیز غیرعملی است و به شوخی شباهت دارد.
به این امر ایمان نداریم و به این سبب است که سرمایه و همت و وقت خود را در ریا و تظاهر و تجمّل صرف میکنیم. هر وقت راه درست را شناختیم تند از آن خواهیم گذشت و بسیار زود به منزل مقصود خواهیم رسید.
سالنامه کیان ۱۳۴۰ ( نقل از کانال سازمان معلمان ایران )
* وزير فرهنگ ایران و طراح ايجاد "سپاه دانش"
هر سال از شهریور ، بوی مدرسه را احساس می کردیم . شوق و آمادگی برای ورود به مدرسه ، فضای شهر و خانه ها را دگرگون می کرد .
امسال ، مهری متفاوت را تجربه می کنیم . بوی مهر با بوی ویروسی ناشناخته ، آمیخته شده است . نگرانی و اضطراب جای آن شور و شوق ها را گرفته است . امسال بازگشایی مدارس با اما و اگرهای زیادی همراه شده است تا آن جا که بعضی خانواده ها از حضور فرزندانشان در مدارس خودداری کرده اند.
ویروسی که ماه هاست زندگی ها را مختل کرده است ، بازگشایی مدارس را هم تحت تاثیر قرار داده است . مدتهاست که کیفیت بازگشایی مدارس در رسانه ها و فضای مجازی ، بحث برانگیز است . تصمیم گیری های لحظه ای و متناقض از طرف نهادهای تصمیم گیری به سردرگمی معلمان و دانش آموزان افزوده است .
در فضای مجازی کلیپ ها و متن های مختلفی مربوط به بازگشایی مدارس در ایران و کشورهای دیگر دست به دست می شود . صرف نظر از اینکه کلیپ های بازگشایی مدارس چین و مالزی و دیگر کشورها ، تا چه میزان واقعیت را به تصویر می کشند ، همه حاکی از یک وضعیت بحرانی است که در جهان حاکم است .
در ایران هم بعضی از خانواده ها و حتی نهادهای پزشکی و درمانی ، به دلیل عدم رعایت پروتکل های بهداشتی در مدارس کشور ، با بازگشایی مدارس مواافق نیستند. گروهی هم با اصرار بر آموزش حضوری ، از بازگشایی مدارس استقبال کرده اند .
بدیهی است که آموزش حضوری بر غیرحضوری برتری هایی دارد . تقریبا همه دست اندرکاران آموزش ، مزایای آموزش حضوری را می دانند .
حضور در جمع همسالان ، تعامل بین دانش آموزان و ارتیاط رو در رو با معلم ، ایجاد بحث های کلاسی ، نظم و تنظیم زمان ، رشد شخصیتی دانش آموزان و تقویت روحیه جمعی و دوستی هایی که در کلاس شکل می گیرد ، مزایای غیر قابل انکار آموزش حضوری هستند.
حتی اگر روزی آموزش مجازی هم رایج شود باز هم نمی تواند جای آموزش حضوری را بگیرد.
در آموزش حضوری دیدن رفتارهای معلم و جمع همسالان نیز عوامل موثر در یادگیری هستند چون همه چیز در کتاب های درسی خلاصه نمی شود و بسیاری از آموخته های نوجوانان ، از تعامل اجتماعی و دیدن رفتارهای اطرافیان حاصل می شود .
این ها همه دلایلی هستند که تمایل به آموزش حضوری را تقویت می کند. اما امروز شرایط خاصی بر جهان حاکم شده است . ویروسی که ماه هاست دنیا را درنوردیده است و قربانی می گیرد در مکان های سرپوشیده و محل تجمع افراد ، امکان سرایتش بیشتر است . سرعت انتقال این ویروس به گونه ای است که با ابتلا یک نفر ، چندین نفر مبتلا می شوند. در هر صورت در چنین شرایطی متولیان آموزش همه کشورها ، ناگزیرند راهکارهایی متناسب با وضعیت موجود پیش بینی کنند . بدیهی است در اغلب کشورها برای حفظ جان دانش آموزان و معلمان ، در وضعیت کرونایی ، اگر شرایط حضوری خطرآفرین باشد ، شرایط جدیدی را جایگزین می کنند.
جایگزینی شیوه های دیگر به جای آموزش حضوری ، دلیل بی اهمیت شمردن آموزش حضوری نیست . دلیل نادیده گرفتن جایگاه معلم نیست . دلیل کم اهمیت شمردن مدرسه نیست . دلیل بی مسئولیتی معلم هم نیست . معلمان در همین شرایط برای کلاس های حضوری اعلام آمادگی کرده اند ولی در تعدادی از مدارس دانش آموزان سر کلاس ها حاضر نشدند. . بعضی خانواده ها نیز از ترس کرونا ، فرزندان خود را به مدرسه نمی فرستند. در چنین شرایطی ممکن است از روی ناچاری مجبور شویم به روش های دیگر در کنار آموزش حضوری روی بیاوریم .
از طرفی توصیه های کادر پزشکی ، متخصصان آی سی یو ، سازمان نظام پزشکی و .... را نمی توان نادیده گرفت . تصمیم گیری های لحظه ای و متناقض از طرف نهادهای تصمیم گیری به سردرگمی معلمان و دانش آموزان افزوده است .
اگر پزشکان متخصص این حوزه و ستاد کرونا ، وضعیت کنترل و سرایت بیماری و کمبودها را تشریح نکنند و هشدارهای لازم را یادآوری نکنند ، ،چه نهادهای دیگری باید این کار را بکنند ؟
سازمان بهداشت جهانی هم توصیه های در سطح جهان اراِئه می دهد . آیا می توان آن توصیه ها را دخالت بی جا به حساب آورد؟
اینکه پزشکان در فلان موقعیت چگونه برخورد کرده اند ؛ اینکه پزشکان در مقایسه با مشاغل دیگر ، درآمد بالایی دارند و موضوعاتی از این دست ، می توانند در مقالات مستقلی مطرح شوند . این موضوعات به توصیه های جامعه پزشکی در شرایط کرونایی ارتباطی ندارند .
اینکه بگوییم چون کودکان با خانواده ها به سفر می روند ؛ به پارک می روند پس چرا به مدارس نروند ؟ قیاس چندان مناسبی نیست. حضور دانش آموزان در مدرسه با جمعیتی بالای صد نفر ، با یک سفر خانوادگی تفاوت های زیادی دارد.
در سفر و گردش ، نوجوان با خانواده خود است نه در فضای بسته بیست یا سی نفره در سه چهار زنگ متوالی و اصولا مسئولیت در سفر با خانواده است نه با وزارتخانه ! آن هم وزارتخانه ای که در تهیه ابتدایی ترین نیازهای خود درمانده است.
در کشور کانادا دانش آموزان با رعایت پروتکل ها و اختصاص هر میز به یک دانش ، به مدرسه رفته اند به آنها گفته اند فعلا تا دو هفته حضوری بیایید . تصمیم گیری ها بستگی به شرایطی دارد که پیش می آید . ممکن است مجبور شویم هقته ای دو سه روز حضوری داشته باشیم و آموزش مجازی هم راهکار کمکی باشد . ممکن است مجبور شویم فقط آموزش مجازی داشته باشیم . تصمیمات مدیران مدارس بستگی به شرایط شیوع بیماری و نظر کادر درمانی دارد. ( نقل قول از دانش آموز دوم دبیرستان که در کانادا سکونت دارد )
در امریکا مدیران مدارس گفته اند : آموزش حضوری یا مجازی می تواند باشد و بستگی به انتخاب دانش آموز دارد که کدام شیوه را انتخاب کند . ( به نقل از والدینی که فرزندی در مقطع ابتدایی دارند )
متاسفانه در کشور ما ، تردید و سردرگمی در تصمیم گیری از طرف مدیریت ها ، معلمان و دانش آموزان را نیز کلافه کرده است.
در هر صورت همه جا اولویت با آموزش حضوری است و آموزش مجازی اولویت بعدی است اما زمانی که ویروسی خطرناک جوامع بشری را تهدید می کند و تا الان بارها جهش های گوناگونی از خود نشان داده است ، باید در صورت شیوع بیماری ، راهکارهایی کمکی دیگری را هم پیش بینی کرد . هر چند به دلیل عدم زیرساخت های مناسب ، آموزش مجازی دشواری هایی دارد اما باید به عنوان یک راهکار کمکی مورد توجه قرار بگیرد،
سال گذشته شبکه شاد با دردسرهای فراوان ، برای معلمان و دانش آموزان راه افتاد ولی ترافیک سنگین این شبکه و کندی سرعت اتصال به آن ، موجب عدم رضایت کاربران شد . در حالی که معلمانی از طریق پیام رسان های دیگر ، با شرایط بهتری کلاس های خود را مدیریت می کردند. ولی بخشنامه های سختگیرانه وزارتی و اطاعت بی چون و چرای مدیران ، موجب شد معلمان کار با پیام رسان های دیگر را کنار بگذارند و به ، شبکه ناشاد بپیوندند .
به نظر می رسد چهار شبکه تلویزیونی که آموزش را بر عهده گرفته اند ، برای دانش آموزان راحت تر و سهل الوصول تر از کار کردن در شبکه شاد باشند و می تواند کمک خوبی در این شرایط خاص باشد.
در هر صورت مدارس به شکل حضوری بازگشایی شدند . در صدا و سیما مدارسی را نشان می دهند که پروتکل ها رعایت شده اند. همچون دیگر موارد ، مدارس نقاط محروم را نمایش نمی دهند . همان طور که از کمبودهای سرانه مدارس هم آمار نمی دهند . در فضای مجازی فیلم هایی از مدارس شهرستان ها را در این روزها دیدیم که حداقل امکانات بهداشتی را هم نداشتند.
تقریبا اغلب فرهنگیان از وضعیت سرانه مدارس اطلاع دارند. سالهاست در تامین هزینه های مدارس ، دست کمک به سوی والدین دراز کرده ایم . سالهاست در کلاس های سی نفری با میز و نیمکت های غیر استاندارد ، تدریس کرده ایم. حال چگونه می خواهیم با سرانه اندکی که هزینه های معمول مدرسه را تامین نمی کند ، تمام پروتکل های بهداشتی را در تمام مدارس کشور اجرا کنیم ؟
حتی اگر بودجه ای به این کار اختصاص داده اند بعید به نظر می رسد نیازهای تمام سال تحصیلی و تمام مناطق محروم را تامین کند .
بارها دیده ایم که مدارس در تهیه کاغذ ، تعمیر دستگاه چاپ ، نصب پرده ، تهیه میز و صندلی و.... با چه مشکلاتی روبه رو هستند . به یاد داریم که حق الزحمه تصحیح اوراق امتحانات نهایی یک سال بعد از امتحانات واریز می شود . همه اینها اوضاع اسفناک بودجه این وزارتخانه را آشکار می سازد.
از طرفی جمعیت کلاس ها در بعضی مدارس هم آن گونه نیست که به هر دانش آموز یک میز و نیمکت اختصاص دهیم . اجرای راهکارهایی چون تفکیک دانش آموزان به دو گروه ، در دو نوبت و کارهایی از این دست باز هم در عمل با مشکلاتی روبه رو می شود . هر چند ممکن است در مدارس خاص این برنامه ها قابل اجرا باشد . اما در تمام مدارس به خصوص مناطق کم برخوردار – که کم هم نیستند – تفکیک به دو گروه و اجرای تمام پروتکل های بهداشتی امکان پذیر نیست.
این واقعیت را هم در نظر بگیریم که حفظ جان انسان ها بر مسائل دیگر اولویت دارد . در چنین شرایطی علاوه بر معتبر شمردن نظر پزشکان و نهادهای مربوطه ، باید به امکانات مدارس هم توجه کنیم . اگر در فصل پاییز کرونا با آنفلونزا سلامتی مردم را تهدید کرد ، ناچاریم ، به آموزش های غیرحضوری هم فکر کنیم . این که از حالا فقط و فقط بر آموزش حضوری اصرار بورزیم و هر نظر دیگر را نادیده بگیریم ، منطقی به نظر نمی رسد . سال گذشته شبکه شاد با دردسرهای فراوان ، برای معلمان و دانش آموزان راه افتاد ولی ترافیک سنگین این شبکه و کندی سرعت اتصال به آن ، موجب عدم رضایت کاربران شد . در حالی که معلمانی از طریق پیام رسان های دیگر ، با شرایط بهتری کلاس های خود را مدیریت می کردند. ولی بخشنامه های سختگیرانه وزارتی و اطاعت بی چون و چرای مدیران ، موجب شد معلمان کار با پیام رسان های دیگر را کنار بگذارند و به ، شبکه ناشاد بپیوندند .
از طرفی امکانات درمانی در کشور ما وضعیت مطلوبی ندارد . کمبودها فراونند . دست اندرکاران حوزه بهداشت و درمان چه در صدا و سیما ، چه در فضای مجازی بارها به کمبودها در بیمارستان ها تاکید داشته اند . هر کس گذرش به بیمارستان افتاده است ، شواهد متعددی از کمبودها را به طور عینی دیده است . تجربه این چند ماه نشان داد که در مقایسه با بسیاری از کشورها ، امکانات کافی و حتی قرنطینه قانونمند مثل آلمان و کانادا نداشته ایم . آنچه امروز در کشورمان شاهد هستیم ، متاسفانه روزانه حدود صد و پنجاه فوتی بر اثر کرونا داریم . این آمار نشان می دهد که هنوز نتوانسته ایم ، اوضاع را کنترل کنیم . در چنین شرایطی هر تجمعی حتی تجمع در فضاهای آموزشی را باید با نظارت کامل مدیریت کنیم .
باید دید بازگشایی مدارس و حضور حدود سی دانش آموز در کلاس چه شرایطی را در آمار ابتلا ایجاد می کند .
امیدواربم که مشکلات جدیدی ، افزوده نشود و کلاس ها به شکل حضوری تا پایان سال تحصیلی ادامه داشته باشند اما اگر مشکلاتی پیش بیاید ، ناچاریم به روش های دیگر هم فکر کنیم .
البته معلمان آموزش حضوری را به روش های دیگر ترجیح می دهند زیرا آموزش مجازی زمان و حوصله بیشتری را طلب می کند . از طرفی امکانات ضعیف فضای مجازی چون سرعت کم اینترنت ، شلوغی شبکه آموزش شاد ، خستگی چشم و مشکلاتی که در ارتباط معلم با دانش آموزان پیش می آید ، عواملی هستند که آموزش مجازی را برای معلم و دانش آموز ناشاد می کنند و انتظار می رود وزارت ارتباطات برای رفع این مشکلات ، برنامه ریزی کند . .
ظاهرا مناطق محرومی که امکانات استفاده از فضای مجازی را ندارند ، در شرایط غیرحضوری قرارست بسته های آموزشی به دستشان برسد و آموزش تلویزیون هم می تواند یاریگر باشد.
در هر صورت مشکل کووید 19 مشکلی جهانی است و کیقیت بازگشایی مدارس چالشی است که اکنون اغلب کشورها با آن روبه رو هستند .
بازگشایی مدارس به شکل حضوری ، بهترین شیوه است و به خصوص معلمان این شیوه را بهتر می پسندند اما احتمال شیوع مجدد بیماری در پاییز ، کمبود امکانات آموزش و پرورش ، کمبودها در حوزه بهداشت و درمان ، خستگی کادر درمان و هزینه بالای درمان ، همه عواملی هستند که ممکن است آموزش حضوری را خطرآفرین بکنند و ناچار به استفاده از راهکارهای کمکی دیگری باشیم .
بهترست مسئولین زیرساخت ها را برای شیوه های کمکی در وضعیت های بحرانی -- نه تنها در شرایط کرونایی -- در کشور فراهم کنند . علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد .
امیدواریم باز هم شرایط بدون کرونا را تجربه کنیم و مدارس بدون هیچ محدودیتی بازگشایی شوند و باز هم زنگ ها در مدارس به صدا درآیند و شاهد رشد جوانه های امید در دل کودکان این سرزمین باشیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در چند روزی که از بازگشایی زودهنگام و بی برنامه مدارس می گذرد؛ یکی از مهم ترین معضلاتی که معلمان با آن دست به گریبانند؛ نحوه مدیریت و مشارکت در تدریس آنلاین و تامین ملزومات و هزینه های آن است که مثل روال همیشه آموزش و پرورش هیچ تمهیدی در قبال آن انجام نداده و بار اصلی تامین آن را بر عهده معلمان انداخته است.
یکی از معلمان مدارس روز گذشته جمله ای را به نقل از وزیر آموزش و پرورش ذکر کردند که بنده آن را تایید نمی کنم و در هیچ رسانه و خبرگزاری آن را ندیده ام ولی متاسفانه مدیران مدارس که خود قربانی این سیستم فشل مدیریتی و آموزشی هستند؛ جهت بیگاری کشیدن و اجبار معلمان به تصمیمات خارق العاده و خلق الساعتی مدیران؛ از این دستورات و جملات قصار بهره می برند. جمله ایشان به نقل قول از جناب حاجی میرزایی این بود که؛ معلمان حقوق می گیرند و در قبال آن موظف اند ملزومات و هزینه های اینترنت تدریس آنلاین را فراهم نمایند.
حال اگر به محتوای این جمله دقت نماییم می بینیم که چیزی جز این نیز در روند فعلی مدیریتی آموزش و پرورش اتفاق نیفتاده و در حقیقت این مجموعه بزرگ ؛ بار اصلی تقبل و تامین هزینه های مرسوم خود را بر دوش خانواده های دانش آموزان و همچنین معلمان انداخته است و خود در کنار گود نشسته و هر روز جمله قصار جدیدی بیان می کند و دستور می دهد که لنگش کن.
با وجود شعارهایی که جناب رییس جمهور در خصوص رایگان شدن هزینه اینترنت مصرفی سامانه شاد در جلسات هیات دولت ارایه داده و مانور تبلیغاتی شدیدی که از تحقق اصل سی قانون اساسی و رایگان بودن آموزش و پرورش چه به صورت حضوری و چه مجازی به منصه ظهور رساندند؛ اما در حقیقت مثل همیشه طبل توخالی وعده های مسئولان به حقیقت پیوست و بی برنامگی دولت در بازگشایی یکباره مدارس نیز بر حواشی و معضلات موجود افزود.
استثمار و بهره کشی از اولیا و معلمان؛ تاکتیک همیشگی دولت ها جهت عدم پرداخت هزینه های فرزند ناتنی خود
آموزش و پرورش در حقیقت مجموعه آموزش و پرورش از یک سیستم استثمار و بهره کشی اجباری استفاده می کند تا پوششی برای ناتوانی ها و ضعف های خویش بیابد. در بحث تامین مالی هزینه های جاری مدارس دست در جیب اولیای دانشآموزان برده و با وجود شعارهایی که در خصوص غیرقانونی بودن اخذ وجه در هنگام ثبت نام داده؛ خود با طبقه بندی مدارس و گسترش و توسعه مدارس غیردولتی؛ مفر و راهکار قانونی برای این اقدام فراهم نموده تا بتواند هرچه بیشتر بار مسئولیت فرزند ناتنی خود یعنی آموزش و پرورش را بر عهده دیگران بیاندازد و از طرفی راهکاری نیز برای مسوولان و اعوان و انصار خود جهت تاسیس و توسعه مدارس غیردولتی بیابد که در منازعه کلامی جناب فتاح و حداد عادل در خصوص املاک بنیاد مستضعفان - به یک نمونه بارز این کوه یخ معضلات که بخش کوچکی از نوک آن بیرون زده شد - دست یافتیم.
اما بخش دوم این استثمار و بهره کشی اجباری دولت بر عهده معلمان است. آنان که خود اندر خم مشکلات اقتصادی سال های اخیر به خصوص یکی دو سال گذشته که ارزش پول ملی و حقوق دریافتی آنان به یک چهارم تنزل یافت مانده اند؛ اکنون باید جهت خوشایند مدیران و اداره آموزش و پرورش منطقه خود به هر نحو ممکن گوشی هوشمند و یا تبلت و لب تاب و اینترنت پرسرعت جهت انجام تدریس آنلاین فراهم نمایند.
در سال تحصیلی گذشته وزیر محترم ارتباطات طی یک شوی تبلیغاتی گسترده خبر از اختصاص بیست گیگ اینترنت جهت معلمان داد تا بتوانند بدون دغدغه در سامانه شاد تدریس آنلاین نمایند. حال از زودتر تمام شدن این بسته و غیرواقعی بودن بیست گیگ بودن آن که بگذریم؛ صحبت از این است که چرا این اقدام برای ماه های بعدی تدریس و همچنین سال تحصیلی پیش رو تداوم نداشته است؟!
ضمن اینکه همین جا از حقوق حدود چهارده میلیون دانش آموز و خانواده های آنان نیز دفاع نموده و خواستار اختصاص مقدار مشخصی اینترنت رایگان جهت هر دانش آموز به صورت ماهانه نیز هستیم تا اصل رایگان بودن فرایند تدریس حداقل در آموزش آنلاین در محدوده هزینه نت مصرفی؛ رعایت شود.
به هرحال در پایان به این نکته پافشاری و تمرکز می کنیم که گذشت و فداکاری معلمان در خصوص استفاده از وسایل ارتباطی الکترونیک خود و هزینه اینترنت شخصی جهت فرایند تدریس آنلاین ، وظیفه آنان نبوده و نیست و مصداق آن شعر معروف ؛ نیکی چو از حد بگذرد, نادان خیال بد کند ، واقع نگردیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
وزیر آموزش و پرورش به تازگی مواضعی را در مورد آموزش حضوری بیان کرده است .
پرتال وزارت آموزش و پرورش می نویسد : ( این جا )
« محسن حاجی میرزایی در مصاحبه با رسانه ملی اظهار کرد: بر اساس مطالعاتی که در سطح دنیا انجام شده است نگرانیهایی که والدین از دور بودن فرزندانشان از مدرسه دارند شبیه همان نگرانیهایی است که آنها از شیوع کرونا دارند بنابراین وقتی سلامت روانی و اجتماعی بچهها به خطر بیفتد همه ما باید به آن توجه کنیم.
هیچ کس مجاز نیست دانش آموزان را ملزم به حضور کند و اگر کسانی به هر دلیلی ترجیح میدهند غیرحضوری آموزش ببینند میتوانند انتخاب کنند، ولی آموزش حضوری در مدارس برقرار است.
ما از ابتدا هم گفتیم اولویت ما آموزش حضوری است و آموزش حضوری را مناسبتر میدانیم، اما شنیده شد برخی مدارس غیردولتی یا دولتی الزام کرده بودند که حتماً دانش آموزان باید حضور پیدا کنند. ما گفتیم وظیفه ما ارائه خدمات آموزشی به همه دانش آموزان است تا هیچ دانش آموزی از آموختن محروم نباشد. بیان مواضعی در تضاد با وزیر آموزش و پرورش قطعا نمی تواند نشانه چندصدایی و تکثر آراء در درون یک دستگاه باشد و تنها برآیند آن افزایش بی اعتمادی ، کاهش اتوریته سازمانی وزیر و بهانه دادن به دست جریان های فرصت طلب و منفعت نگر برای پاک کردن اصل مساله خواهد بود .
ما روی آموزش حضوری تاکید دارید چرا که کارکرد پرورشی و فرهنگی هم مدرسه دارد و محتوای آموزشی هم با حضور بیشتر عرضه میشود، اما اگر کسانی به هر دلیلی از آموزش حضوری استفاده کردند بیمار هستند یا خانواده نگرانی دارد میتوانند از آموزشهای دیگری که پیش بینی کردیم استفاده کنند.
ما آموزشهای حضوری را در همه مدارس ارائه میکنیم بدون اینکه کسی را مجبور بکنیم که حتماً باید به مدرسه بیاید، اما همه دانش آموزان باید وضعیت خودشان را مشخص کنند لذا آنهایی که بهصورت حضوری میآیند یا آنهایی که به شکل غیرحضوری آموزشها را دریافت میکنند همه و همه باید مشخص شود.
بر اساس پروتکلی که وزارت بهداشت به ما ابلاغ کرده است و ساعات آموزشی کوتاه شده بنابراین همه دانشآموزانی که در مدرسه حضور دارند باید بخشی از آموزشها را از طریق فضای مجازی دریافت کنند.
گزارشی از ابتلای دانش آموزان به ویروس کرونا در چند روز گذشته در مدارس نداشتهایم و بر اساس ارزیابیهای اولیه، شرایط رضایتبخش و در برخی مدارس حضور دانش آموزان چشمگیر بوده اما برخی خانوادهها نگرانند و ما به نگرانی خانوادهها احترام میگذاریم و آنها مخیرند بین اینکه آموزشهای حضوری و یا غیرحضوری را انتخاب کنند.
آمارهای ارائه شده از حضور دانش آموزان تخمینی است قرار است تعدادی از دانش آموزان روزهای زوج و تعدادی روزهای فرد در مدرسه حضور داشته باشند براساس بازدیدی که از مدرسهای در تهران داشتیم تعدادی از اولیا در مدرسه حضور داشتند و معلمان با رعایت پروتکلها به توجیه خانوادهها میپرداختند و توصیههایی را به آنها گوشزد میکردند. بسیاری از گروه های معلمی با ارائه تحلیل های تکراری، دم دستی و بدون توجه به آینده آموزش نشان دادند که مشکل اصلی و نخستین در اولویت نبودن آموزش در جامعه و حوزه عمومی از درون این دستگاه نشات می گیرد .
این تصمیمات وزارت آموزش و پرورش نیست. تصمیم به آغاز تحصیلی در ۱۵شهریور و تاکید بر آموزش حضوری تصمیم ستاد ملی کروناست و ما هم ملزم به رعایت آن هستیم.
بر اساس اطلاعات بهدستآمده در چند روز گذشته بیش از 50 درصد دانش آموزان، به مدرسه آمدند و آموزش حضوری را انتخاب کردند و بقیه دانش آموزان آموزش مجازی و تلویزیونی را ترجیح دادند. ... »
اگر چه تصمیم وزارت آموزش و پرورش در مورد بازگشایی مدارس و اعلان حضوری بودن آموزش دیرهنگام بود و خانواده ها و ارکان آموزش را در بلاتکیلفی قرار داد اما تکیه و تاکید وزیر آموزش و پرورش بر اولویت داشتن " آموزش حضوری " به رغم فشارهای فراوان جریان های سیاسی ، حال نگر و پوپولیست نشان داد که حاجی میرزایی تا حدی چرخه محافظه کاری در این وزارتخانه را که به صورت " فرهنگ سازمانی " درآمده را شکسته است هر چند بسیاری از گروه های معلمی با ارائه تحلیل های تکراری، دم دستی و بدون توجه به آینده آموزش نشان دادند که مشکل اصلی و نخستین در اولویت نبودن آموزش در جامعه و حوزه عمومی از درون این دستگاه نشات می گیرد .
معلمانی که بر طبل تعطیل کردن مدارس می نوازند آیا فکر کرده اند که تثبیت یک وضعیت تحمیلی و غیرمطلوب در یک بازه ی زمانی آن را به یک " رویه " و " عادت " حداقل در میان دانش آموزان تبدیل کرده و بازگشت حتی به مبدا و نقطه شروع بسیار سخت و هزینه بر خواهد بود .
تغییر نگاه در فضای رسمی و سازمانی آموزش و پرورش به سمت " هویت مدرسه " و کارکرد " ارکان مدرسه " از جمله " شورای مدرسه " که گفتمان غالب " صدای معلم " برای خروج از بسیاری بن بست ها و " بی اعتمادی " میان صف و ستاد ارزیابی می شد نشان داد که رسانه ها می توانند نقشی بی بدیل در تاسیس و تقویت " حوزه عمومی " داشته باشند و به خروج از چرخه مرگبار " روزمرگی " کمک شایانی نمایند .
هر چند اتخاذ مواضع بعضا متناقض و متعارض در ستاد وزارت آموزش و پرورش که بیشتر از ناحیه " روابط عمومی " صورت گرفت نشان داد که هنوز فضای ستاد در آموزش و پرورش به حد لازم و معینی از " بلوغ سازمانی و روانی " نرسیده و همچنان " اتاق فکر " آموزش و پرورش در تعطیلی به سر می برد .
بیان مواضعی در تضاد با وزیر آموزش و پرورش قطعا نمی تواند نشانه چندصدایی و تکثر آراء در درون یک دستگاه باشد و تنها برآیند آن افزایش بی اعتمادی ، کاهش اتوریته سازمانی وزیر و بهانه دادن به دست جریان های فرصت طلب و منفعت نگر برای پاک کردن اصل مساله خواهد بود .
و اما مهم تر از همه این ها تغییر تدریجی نگاه خانواده به کارکردهای حیاتی و انسانی مدرسه است .
اگرچه سیاست های نابخردانه ، ایدئولوژی زده و نمایشی بسیاری از مسئولان آموزش و پرورش در سطوح و رده های مختلف سازمانی به فرآیند " مدرسه گریزی " و " مدرسه ستیزی " دانش آموزان دامن زده که نمونه اخیر آن در گزارش صدای معلم از نخستن روز بازگشایی مدارس در آموزش و پرورش استان البرز هویداست ( این جا ) و به نظر می رسد " کرونا " فقط بهانه ای برای فرار از " زندان مدرسه " باشد اما استقبال بیش از 50 درصد از خانواده های ایرانی از آموزش حضوری در مدارس می تواند نشانه بازگشت اعتماد ، عقلانیت و بازشناسی هویت حرفه ای مدرسه نزد آنان باشد به شرط آن که در سایه سیاست های آزمون و خطا ، روزمره و مدیریت ناکارآمد مسئولان وزارت آموزش و پرورش به سرنوشت فرصت سوزهای ویران گر مبتلا و استحاله نشود و گوش شنوایی برای " صدای تغییر " پای کار بماند .
پایان گزارش/
گروه رسانه/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ شنبه 15 شهریور ؛ " علی پورسلیمان " مدیر صدای معلم با موضوع " بازگشایی مدارس در بحران كرونا " در یک مناظره رادیویی شرکت کرد .
این گفت و گو با حضور دهنوی (تهیه كننده)، شریفی (كارشناس مجری)، سیدآقائی(گوینده آیتم)، خانم چراغعلی (آیتم ساز)، خانم الهام خدابنده لو (آیتم ساز)، خانم اسدی (گزارشگر)، خانم دكتر مینو محرز ( عضو ستاد ملی مقابله با كرونا)، علی پورسلیمان (مدیر سایت صدای معلم)، امیر طاهری فر (مدیر مدرسه شهید علیمحمدی تهران) و ارتباط تلفنی با دكتر عباس مقتدائی (دبیر كمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس دهم و عضو كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یازدهم)، دكتر عبدالرضا فولادوند (مدیركل آموزش و پروش شهر تهران) و سید آرش حسینی میلانی (سخنگوی كمیسیون سلامت شورای شهر تهران) برگزار گردید .
برخی نکات و پرسش های مطرح شده توسط مدیر صدای معلم :
خطاب به مجری برنامه رادیو گفت و گو :
شما با ذهنیت تعطیل کردن مدارس جلسه را اداره می کنید !
در جامعه ما و ساختار مدیریتی کشور ، رسم و عادت بر " پاسکاری کردن " است ! مثل همان صحبت هایی که آن نماینده محترم مجلس فرمودند !
مسئولیت پذیری در جامعه ما تعریف نشده است !
هر کسی در هر سمت و سطحی در این کشور باید در قبال عملکرد خودش مسئول و پاسخ گو باشد .
*خطاب به عضو شورای شهر تهران :
در مواقع بحران آلودگی هوا تنها جایی که زورشان می رسد تعطیل کنند همین " مدارس " هستند .
بعد اعلام می کنند تعطیلی مدارس تاثیری در کاهش آلودگی هوا ندارد !
اگر ندارد چرا مدارس را اصلا تعطیل می کنند !
در 7 ماه گذشته همه جا باز بوده و به فعالیت خود بازگشته اند غیر از " مدرسه " !
من به عنوان نماینده " مدرسه پویا " می خواهم از هویت حرفه ای مدرسه و از استقلال ذاتی مدرسه دفاع کنم .
از عملکرد مسئولان وزارت آموزش و پرورش هم انتقاد دارم . فقدان برنامه مشخص و عملیاتی حداقل در اتاق های فکر مدرسه و تصمیم گیری شان وضعیت را این گونه رقم زده که تصمیم های ناگهانی اعلام شود و جامعه را در یک بلاتکلیفی قرار دهد .
*خطاب به مینو محرز عضو ستاد ملی مبارزه با کرونا :
مدارس 7 ماه تعطیل بوده اند . یک سال و یا بیشتر ادامه پیدا کند . بعد چه ؟
آیا تحرکی در زمینه بهداشت مدارس به وجود خواهد آمد و تلنگری خواهد خورد ؟
آیا اگر در مدرسه را ببندید مشکلات حل می شوند ؟!
آیا شما برای سلامت روان هم ارزشی قائل هستید ؟
چرا از موضع " طلبکارانه " با سایرین برخورد می کنید ؟
مردم و جامعه چقدر به عملکرد ستاد شما اعتماد و اطمینان دارند ؟
چرا حرف شما را نمی خوانند ؟
چرا به حرف های شما اعتماد نمی کنند به همان صورت که به مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعتمادی نمی کنند ؟
*خطاب به خانواده های ایرانی :
ضمن آن که به عملکرد وزارت آموزش و پرورش انتقاد می کنم نسبت به عملکرد " خانواده ایرانی " هم معترضم !
شما جو " مطالبه گرانه " ندارید !
دغدغه خانواده ایرانی در درجه اول حول مسائلی مانند کنکور ، تست و آزمون و امتحان و... است .
اصلا کاری به مدرسه و بهداشت آن و در و دیوار آن و سایر مسائل ندارد .
خانواده ایرانی به دنبال آن است که فرزندشان یک نمره قبولی از مدرسه بگیرد .
در حال حاضر "کرونا " پرده ها را کنار زده و واقعیات را عیان ساخته است !
به عنوان معلمی که بیش از 25 سال در حوزه رسانه فعالیت می کنم مشاهده می کنم همگرایی خاصی میان رسانه های داخل و خارج در تعطیل کردن مدرسه ایجاد شده است . چرا ؟
مجری برنامه خطاب به مدیر صدای معلم :
اگر ادامه دهید ... به دوستان می گویم که میکرفون شما را قطع کنند !
مدیر صدای معلم :
حرف های زیادی برای گفتن مانده است ...
پایان گفت و گو/
اگر دیکتاتورترین ایرانی را برای حکومت کردن به مهد دموکراسی و کشوری مانند فرانسه ببرند، مردم آن کشور ظرف شش ماه از این دیکتاتور یک "دموکرات" خواهند ساخت اما برعکس؛ اگر رئیس جمهور فرانسه را برای حکومت کردن به ایران بیاورند، بسیاری از مردم ایران به کمک چاپلوسان و دستمال دورقاپچینهای حرفه ای و دست بوسی و تعریف و تمجیدهای مهوع و نسبت دادن القاب و عناوین مختلف به او، در کوتاه ترین مدت از این فرد یک دیکتاتور منحصر به فرد و بی بدیل خواهند ساخت، به نحوی که پس از مدتی ممکن است سودای خدایی کردن هم به سرش بزند!
بنابراین می توان نتیجه گرفت؛ مشکل اصلی، خود ما هستیم و مادامی که "ما" تغییر نکرده ایم، روزگارمان بهتر از این نخواهد شد و مرثیه خواندن برای دموکراسی، در حکم آب به غربال پیمودن است، تا نظر شما چه باشد!؟
کانال اکبر اعلمی
همیشه فکر می کنم یکی از شادترین و جذاب ترین برنامه ها برای دانش آموز باید آیین بازگشایی باشد.
مراسمی که پس از تعطیلی تابستان بچه ها را دوباره در کنار هم قرار می دهد تا علاوه بر دیدار و بازی با هم فرصتی برای نشان دادن علایق و استعدادهای آنان نیز مهیا شود.
علایق و استعدادی که اگر حتی معلم نیز کشف نکند آنها با گفت و گو با هم این خواسته ها را بروز می دهند. تعداد کم حاضران کلاس زیر خنده زدند و من با خیره شدن به در کلاس فکر کردم پس پروژه مهر شامل چه مواردی می شود؟
شروع سال تحصیلی امسال زودتر از زمان همیشگی بود. و مدیران و مسئولان بارها بر لزوم بازگشایی تاکید کردند و اطمینان دادند که جای نگرانی بابت مسایل بهداشتی در مدارس وجود ندارد.
آنچه همیشه برای من ناخوشایند است علی رغم اینکه تیمی مسئول رصد بازگشایی مدارس است ندیدن جزییاتی است که می تواند نقش موثری در افزایش علاقه مندی دانش آموز به فضای مدرسه شود.
تاکنون هیچ بازدید کننده ای در دفاتر مدارس ننوشته است که مدرسه فضای سبز ندارد، یا اینکه مثلا چند گلدان در راهروی مدارس گذاشته شود.
اینکه چرا ساعت دفتر مدرسه روی سه بعد از ظهر متوقف شده است و مدیر قبل از بازگشایی می باید حداقل باتری این ساعت را که منزله برنامه ریزی و تحرک است تعویض می کرد.
هیچ گاه اشاره ای به کتابخانه مدرسه نمی شود و اینکه اگرهم کتابخانه ای موجود باشد چه کتابهای دارد و چگونه فعالیت می کند.
در بیشتر مدارس استقبال از دانش آموز وجود ندارد و حتی کتابها هم بسته بندی نشده در اختیار دانش آموز قرار می دهند.
امسال اگر چه بیست لیتری مایع دستشویی در دفتر خودنمایی می کرد و ماموری از شبکه بهداشت با چک لیستی در دست سری به بعضی کلاسها زد اما جای بنر خوشامد گویی در ورودی مدرسه یا نوشتن توصیه های بهداشتی خالی بود.
در یکی از کلاس ها کنترل کولر پیدا نشده بود و هنگامی که از دانش آموزم پرسیدم چرا ماسک را از صورتت بر میداری؟ در جواب گفت : هوا گرم است و با این ماسک نمی توانم نفس بکشم.
در کلاس دیگری وقتی خواستم کمی از رعایت مسایل بهداشتی بگویم وقتی به اینجا رسیدم که بعد از دست زدن به دستگیره در دست هایتان را ضدعفونی کنید، دانش آموزی با انگشت بالا رفته اش که نشان اجازه گرفتن بود گفت: آقا، درهای کلاس ما دستگیره نداره!
تعداد کم حاضران کلاس زیر خنده زدند و من با خیره شدن به در کلاس فکر کردم پس پروژه مهر شامل چه مواردی می شود؟ بازدید مدارس برای دیدن چه مواردی صورت می گیرد؟
وقتی آب آبخوری را به بهانه عدم رعایت بهداشت توسط بچه ها قطع می کنیم، وقتی برایمان مهم نیست دانش آموز با چه وسیله ای و چگونه مدرسه می آید، وقتی هنوز نمی دانیم کدام دانش آموزمان توان استفاده از امکانات مجازی دارد و کدام ندارد، وقتی مسیر رفت و آمد دانش آموز به مدرسه و نظافت آن بررسی نکنیم چگونه می خواهیم در تربیت و رشد آنها همراه شویم.
کار معلم قطعا تنها تدریس محتویات کتاب بدون توجه به شرایط بچه ها نیست.
نکته تلخ ماجرا این است که همکاران در دفتر حاضر شده هم هیچ واکنشی به این نوع بازگشایی نامطلوب ندارند و برنامه ریزی برای صبحانه، صحبت در مورد بورس یا گران شدن ماشین را بر اولویت های مدرسه ترجیح می دهند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید