صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

انتقاد از رتبه بندی معلمان در دولت ها و مجلس ها

تکریم معلم و اهمیت قائل شدن برای کار معلم و مسئله تعلیم و تربیت از دیر باز تاکنون، در جای جای کره خاکی وجود داشته است و مختص به نقطه خاصی از کره زمین نبوده است؛ تجربه ثابت کرده هر جا به مسئله تعلیم و تربیت بها داده شود آینده روشنی از هر نظر برای آن جامعه قابل تحقق خواهد بود.

مطالبات معلمان، مختص به حقوق نیست بلکه معلمان اعتقاد دارند باید تلاش بیشتری برای ایجاد فضا و تجهیزات مناسب و ایمن برای دانش آموزان انجام گیرد، آموزش رایگان در اولویت قرار گیرد، عدالت آموزشی مورد توجه و اهتمام جدی قرار گیرد؛ توجه به کیفیت آموزش با ساخت مدارس جدید در دستور کار قرار گیرد و از تراکم بالای دانش آموز در کلاس ها کاسته شود، محتوای کتب درسی با نیازهای دنیای امروز منطبق باشد و ...

در این نوشتار به مسئله حقوق و معیشت فرهنگیان پرداخته می شود چرا که فشارهای اقتصادی و تورم بالا مشکلات عدیده ای برای تامین معیشت معلمان به وجود آورده است.
هر ساله در هفته معلم شاهد سخنان مسئولین در باب تکریم معلم، اهمیت تعلیم و تربیت و اقدام فوری برای رفع مشکلات معیشت و حقوق معلمان هستیم؛ اما همچنان حقوق معلم با واقعیات اقتصادی امروزی و دریافتی سایر حقوق بگیران دولت فاصله دارد و جواب اعتراض معلمان، افزایش حقوق جزئی با زمان بَری بالا، همراه با پوشش خبری انبوه هست و این روال نه تنها مشکل حقوق معلمان را حل نخواهد کرد بلکه بر شان و منزلت معلم تاثیر منفی دارد.
مسئولین پاسخ دهند که آیا آنچه بیان می شود منجر به تکریم معلم و رفع مشکلات معیشتی شده است؟ آیا اصولا نسبت به آنچه در خصوص رفع مشکلات معیشتی معلمان بیان می شود تعهدی برای اجرا وجود دارد؟ چرا دولت ها و مجلس های مختلف تاکنون نتوانسته اند این موضوع را به سرانجام برسانند؟ اگر سخنان هر ساله آنان خروجی قابل توجهی داشته است چرا همچنان اختلاف حقوق و مزایای معلمان با سایر دستگاهها پابرجاست؟

مسئولین دولتی از اجرای رتبه بندی در دولت دهم و یازدهم سخن می گویند در حالی که طبق گفته هایشان آنچه طی این سالیان به اسم رتبه بندی با تبلیغات زیاد اجرا شده در واقع اجرای ناقص و خُرد خُرد طرح افزایش امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری بوده است که بابت تاخیر و نحوه اجرا، ابهام و گلایه های زیادی وجود دارد.
بهتر است طرح اجرا نشده را در کارنامه خود ثبت نکنیم چرا که دولت های پیشین نیز کار کارشناسی و نگارش و تصویب آن را جزو کارنامه خود می دانند هر چند متاسفانه با تغییر دولت ها، طرح های تدوین شده و گاه مصوب شده رد می شود و باز سلایق جدید و شروع کار از "صفر"... ؛ البته بازبینی یک طرح می تواند به استحکام آن کمک کند تا حدی که چارچوب قوانین قبلی فرو نریزد و وعده ها، بی فرجام نشود.

خبرگزاری ایلنا به تاریخ ۹۹/۲/۱۵ سخنان آقای جهانگیری معاون رئیس جمهور را درج نمود؛ بخشی از مصاحبه بدین ترتیب است:
"معاون اول رییس جمهور با بیان اینکه وضعیت معیشتی معلمین همواره یکی از دغدغه ها و موضوعات مورد توجه در کشور بوده است، تصریح کرد: دولت تدبیر و امید تلاش کرده است در حد بضاعت به وضعیت معیشتی معلمین توجه کند که نمونه آن رتبه بندی معلمان بود که در این دولت پایه گذاری و اجرا شد و نمونه دیگر پرداخت فوق العاده شغل به دستگاه های اجرایی است که تاکید شد این پرداخت ها باید در وزارت آموزش و پرورش نیز اجرایی شود."
این سخنان اشاره به طرحی است که اجرا نشده و صحبت از فوق العاده ایست که شامل همه حقوق بگیران دولت است و اجرای آن با درصد پایین برای کادر آموزشی اتفاق افتاد...

در جای دیگر، نمایندگان مجلس دهم در روزهای واپسین پایان دوره نمایندگی خود، شتابزده تقاضای ارسال لایحه رتبه بندی از سوی دولت را داشتند؛ اما چرا پیگیری به روزهای واپسین موکول می شود؟ آیا چهار سال زمان کافی برای ملزم نمودن دولت به ارائه لایحه رتبه بندی به مجلس نبود؟

در سالهای اخیر معلمان از مسیرهای مختلف سعی کرده اند صدای خود را به گوش مسئولین برسانند ولی مشکلات پابرجاست و اقدام قابل توجه را شاهد نیستیم و آنچه به وفور یافت می شود مصاحبه های بدون نتیجه ملموس نمایندگان مجلس، وزارت آموزش و پرورش و مقامات دولتی مبنی بر پیگیری مطالبات و رفع آن ها در کوتاه ترین زمان است.با این وجود نه تنها مشکلات حل نمی شود بلکه شاهد هستیم رویه ها و اقداماتی که برای پیگیری در نظر گرفته می شود منجر به کاهش منزلت و سرخوردگی هر چه بیشتر معلمان می شود؛ برای نمونه، همه دستگاههای دولتی شاهد افزایش حقوق و دریافتی های خاصی می شوند ولی هیچ گاه این موارد رسانه ای نمی شود اما شاهد هستیم پرداخت حق الزحمه ناچیز اوراق امتحانی بعد از چندین ماه و بلکه بعد سالی، رسانه ای می شود و متاسفانه گاهی مسئولین، پیگیری به حق معلمان را در همچین مواردی به " گروکشی" تعبیر می کنند...
همگان نیک می دانند در دنیای امروز تامین ضروریات زندگی الزام است و اینگونه نیست که موجر کرایه خانه را طلب نکند، بیمارستان هزینه درمان نگیرد، دانشگاه شهریه نگیرد، فروشنده ها بدون دریافت وجه کالا عرضه کنند و...
پس برای پرداختن به مسئله تعلیم و تربیت باید دغدغه های معیشتی معلمان رفع گردد تا شاهد افزایش کیفیت آموزش و پرداختن بهتر به مسائل تربیتی و پرورشی بود که متاسفانه با وجود اطلاع از اوضاع اقتصادی، تورم سرسام آور و اختلاف قابل توجه دریافتی معلمان با سایر حقوق بگیران، پرداخت حقوق متناسب با موارد مذکور از سوی دولت و مجلس مورد توجه قرار نمی گیرد و اعتراض معلمان نیز به نتیجه نمی رسد!...
به راستی ایراد کار کجاست؟ چند سال زمان کافیست تا حقوق معلم نه بیشتر از سایرین، بلکه؛ به اندازه یک زندگی متوسط باشد؟
آیا سالیان متمادی حرف زدن و طرح نوشتن کافی نیست؟ آیا وقت عمل نمودن برای حل مشکلات فرا خواهد رسید؟

در نیمه دوم سال ۹۸ دولت اعلام نمود "طرح رتبه بندی" را برای معلمان اجرا خواهد کرد و بهمن ماه اقدام به صدور احکام نمود؛ دولت در اسفند ماه اعلام کرد دستگاه های دولتی که از طرح" افزایش ۵۰ درصدی امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری" استفاده نکرده اند، می توانند از امتیازات این قانون بهره مند و احکام حقوقی پرسنل را صادر نمایند که آموزش و پرورش اقدام به صدور احکام جدید نمود؛ پس از صدور احکام، معلمان اعلام کردند افزایش امتیازات و مبالغ احکام آن ها با قانون ۵۰ درصد فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری همخوانی ندارد که مسئولین وزارت آموزش و پرورش اعلام کردند آنچه در سال ۹۴ و ۹۸ تحت عنوان طرح " رتبه بندی" اجرا شده است در قالب قانون مدیریت خدمات کشوری انجام شده است و در واقع طرح رتبه بندی اصلا وجود نداشته است.

انتقاد از رتبه بندی معلمان در دولت ها و مجلس ها

معلمان دو موضوع را مطرح کردند
موضوع اول؛ در احکام حقوقی، افزایش ۵۰ درصد امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری تحقق نیافته است و جا دارد مسئولین در این زمینه پاسخگو باشند. به گفته مسئولین سال ۹۴، فقط حق شغل معلمان افزایش امتیاز داشته است و در حکم نهایی پایان سال ۹۸، اعلام شد هشت بند از احکام مشمول افزایش امتیازات فصل دهم است و...
صرف اعلام عدد و رقم های کلی و مبهم کافی نیست و آنچه واقعیت است رقم افزایش یافته در احکام حقوقی است که در این مرحله، معلمان حوزه آموزش شاهد افزایش حکم بین چند ده هزار تا یک میلیون تومان بودند و اعلام افزایش یک و نیم تا دو میلیون تومان حاصل فرمول میانگین و برای بخش کمی از پرسنل وزارت خانه؛ و نه برای عموم معلمان...

در این خصوص باید این پرسش پاسخ داده شود که چگونه است قانون مدیریت خدمات کشوری برای معلمان اجرا شده ولی همچنان حقوق و دریافتی معلم با پرسنل دولت فاصله دارد؟
آیا قانون مدیریت خدمات کشوری دوگانه اجرا می شود و نحوه اجرا برای معلم و سایر پرسنل تفاوت دارد؟
اگر این قانون درست و کامل برای معلم اجرا شود تنها با اعمال همین قانون نباید شاهد تفاوت حقوق با سایر کارمندان دولت بود که البته فعلا فاصله ها باقیست و سوال ها بدون پاسخ قانع کننده...
وزیر آموزش و پرورش در مصاحبه به مناسبت روز معلم با اشاره به افزایش امتیازات فصل دهم اشاره نمود که ۶۲ درصد معلمان بین  ۰تا۵۰  درصد افزایش حقوق داشته اند که این گفته، نکات چندی را روشن و ابهاماتی نیز به همراه دارد.
۱- ۳۸ درصد معلمان افزایش حقوق خاصی نداشته اند که آمار قابل توجهی است.
۲- ایشان به مانند جناب آقای ترکمن رقم ها را کلی اعلام می کند ( اعلام افزایش حقوق ۱ تا ۱/۵  میلیونی معلمان در اسفندماه )؛ حال که اصرار بر اعلام متعدد افزایش حقوق معلمان است، جا دارد آمارها ریز و دقیق باشد مثلا اعلام شود معلمان با سابقه ۵ سال با تعداد...افزایش حقوق...درصد /معلمان بین ۵سال تا ۱۰ سال سابقه با تعداد...
۳- ایشان اشاره به افزایش ۵۰ درصدی حقوق نمود در حالی که افزایش برخی بندهای حکم مدنظر است نه افزایش تمام حکم...
چه خوب بود همچنان که وزیر محترم آموزش و پرورش، سرانه فضای آموزشی دانش آموزان را به صورت سانتی متر به خاطر سپرده بود، در صحبت افزایش حقوق معلمان و در راستای مطالبه گری به حق معلمان، رقم ها را دسته بندی و دقیق مطرح می کرد و خود به عنوان وزیر، در کنار رفع مشکلات آموزش و پرورش، معیشت معلمان را بیش از پیش مطالبه می کرد...

موضوع دوم اجرای طرح "رتبه بندی" است که بر اساس طرح تحول بنیادین و طبق برنامه ششم توسعه(ماده۶۳)، دولت مکلف است این طرح را اجرا کند.

در بحث رتبه بندی، اضافه کردن مبلغی به حقوق بدون اعلام شاخص ها و شیوه نامه اجرا، مشکلی را حل نخواهد کرد‌.
طبق نسخه اصلی، معلمان باید با توجه به شاخص هایی، رتبه بندی شوند و دریافتی آنها تقریبا به شکل وزارت علوم انجام گیرد.
ضرورت دارد دولت محتوا و شیوه نامه رتبه بندی و افزایش حقوق معلمان را تمام و کمال جهت تصویب به مجلس ارائه نماید و نتیجه به صورت شفاف به معلمان اعلام شود؛ به طوری که یک معلم بداند بعد از ارتقا رتبه، چه امتیازی به حکم او افزوده خواهد شد و اگر قرار باشد اجرای این طرح با کلی گویی، مبهم و مشاع پیش برود یا اینکه به نحوی تدوین شود که دست نیافتنی باشد نباید به نتیجه آن امیدوار بود.
تالیف کتب و مقاله، انجام کار پژوهشی مثبت است اما نشانه ای قطعی بر توانایی ِ انجام تدریسی برتر نیست همچنان که کسب نمره از آزمون های خاص این چنین است؛ همه می دانیم کار پژوهشی نیاز هر مجموعه ایست و کاملا ارزشمند است اما پرداختن همه به آن لازم نیست؛ نتیجه پژوهش و تحقیق باید به صورت برنامه مدون جهت اجرا در سازمان مربوطه درآید، تالیف کتاب نیز بسیار ارزشمند است نوشتن کتابهایی که گره ای از مسائل تعلیم و تربیت را بگشاید و آگاهی بخش باشد. برای همکارانی که کتاب و مقالاتی را تالیف می نمایند حتما باید امتیازات خاصی در نظر گرفت تا همچنان در این حوزه ها فعال باشند و سیستم بتواند نتیجه کار آنها را جهت برطرف نمودن مشکلات و خلاها بکار بندد.
ارزش هر کار در جای خود باید پاس داشته شود، اما اینکه کار معلم را در چند موضوع خلاصه کرد کاملا اشتباه است بهترین گزینه برای پویایی معلمان و حفظ و ارتقا دانش و کارایی آنان، جذب معلم با تراز علمی بالا از طریق دانشگاه فرهنگیان و یا برگزاری آزمون رقابتی و انتخاب باسوادترین شرکت کنندگان دارای رشته تخصصی و مرتبط با نیاز آموزش و پرورش برای طی نمودن دوره های تخصصی و ورود به کلاس درس است.پس از جذب معلم متخصص و باسواد، ارزیابی عملکرد طی سال می تواند خلاها و کاستی ها را برطرف نماید...
اینکه آزمون برگزار شود و نمره ۸۰ و ۹۰ و... ملاک کسب رتبه باشد منجر به بهبود کیفیت آموزش نخواهد شد...
در واقع ارزیابی کار معلم جهت دستیابی به روش های متنوع و به روزِ تدریس از طریق همکاران باتجربه و برتر هر منطقه و استان، هم اندیشی معلمان با توجه به رشته تدریس و برگزاری کلاسهای حضوری ضمن خدمت به شکلی که حاوی نکاتی جدید و مثبت باشد از مواردی است که می تواند به افزایش بازدهی تدریس کمک کند، و نه آزمونی که به هر نحو انجام و نمره ۸۰ و ۹۰ کسب می شود بدون اینکه خروجی پایداری داشته باشد...
باید پذیرفت آزمون، بازدهی معلم و کیفیت تدریس را بهبود نخواهد داد، اما؛ استفاده از تجربیات و هم اندیشی همکاران منجر به دستیابی به روش هایی برای پرداختن بهتر به مسائل تعلیم و تربیت خواهد شد.

روی این موضوع می توان مفصل بحث نمود؛ باید دید محتوای فعلی کتب درسی، چه توانمندی به دانش آموزان خواهد داد؟ پژوهش، ایده و پیشنهادات معلم ها در سیستم چقدر استفاده شده و در آینده چگونه استفاده خواهد شد؟ خروجی کار معلم باید چگونه دانش آموزی باشد؟ متولی سنجش کار و عملکرد معلم کیست ؟ خروجی نامناسب و ضعیف، حاصل ضعف معلم است یا برنامه های ضعیف ِ ابلاغی سیستم آموزشی؟
هدف گذاری بر افزایش تمرکز معلم برای دانش افزایی و توانایی ارائه آن به دانش آموز، متناسب سازی محتوای کتب با نیازهای امروز، ایجاد فضا و امکانات مناسب همراه با رفع دغدغه های معیشتی معلم می تواند خروجی مثبتی برای آینده کشور به بار آورد...

انتقاد از رتبه بندی معلمان در دولت ها و مجلس ها

نمایندگان مجلس، وزیر آموزش و پرورش و مسئولین مربوطه به این نکته توجه نمایند که معلمان خواستار اجرای کامل طرح رتبه بندی به معنای واقعی و یا همسان سازی حقوق، دریافتی و رفاهیات با سایر دستگاههای دولتی هستند و بحث هایی مثل؛ "اعتراض معلمان به فوق العاده ویژه پرسنل اداری" را مردود می دانند و خواستار افزایش حقوق و دریافتی مکفی هستند؛ از طرح و لایحه در دست بررسی و جلسات با پیشرفت جزئی خسته شده اند.

نهایتا پس از جلسات سازمان برنامه و بودجه و نمایندگان مجلس با حضور برخی فرهنگیان در خرداد ماه به جای رتبه بندی، فوق العاده ویژه به احکام اضافه شد که شواهد حکایت از آن دارد درصد افزایش آن پایین تر از سایر وزارت خانه ها اجرا شده است اما نکته قابل توجه این است که در تمام این مدت فرهنگیان منتظر اجرای رتبه بندی واقعی بودند و مصاحبه مسئولین و معلمان حاضر در جلسه نیز دال بر پیگیری موضوع اجرای طرح رتبه بندی بود ولی نهایتا با اجرای بخشی دیگر از قانون م خ ک مواجه شدند و باز هم خبری از رتبه بندی نیست.
در احکام صادره نوشته شد" ترمیم و اصلاح رتبه بندی معلمان و برقرای فوق العاده ویژه جهت مشمولین طرح طبقه بندی مشاغل..." ؛در حالی که رتبه بندی در کار نیست دلیل اصرار بر استفاده از اسم رتبه بندی در احکام مبهم است!

وزیر آموزش و پرورش ۲۶ خرداد در گزارش خود به نمایندگان تاکید می کند حقوق معلم از مهر ۹۸ تاکنون، ۶۵ درصد -۲ میلیون تومان- افزایش داشته است که بهتر بود آقای وزیر اینگونه به مجلس گزارش می داد؛
ای نمایندگان مجلس! حقوق معلم به حدی پایین بوده که با ۶۵ درصد افزایش، باز پوشش هزینه های زندگی و تورم را نخواهد داد و اجرای رتبه بندی واقعی یا همسان سازی کامل حقوق با سایر دستگاهها را طلب می کرد...
آیا با این نگاه می توان امیدوار بود مشکل حقوق معلمان حل شود؟ به نظر جناب وزیر و نمایندگان مجلس در رقابت بین تورم و این افزایش، نهایتا افزایش حقوق معلم برنده شد یا ابر تورم؟!!

در پایان یک سوال مهم مطرح است که پاسخ به آن می تواند ابهامات را مرتفع نماید :
چگونه کارکنان دولت تنها با اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری از حقوق و دریافتی مناسب برخوردار هستند که البته نداشتن دغدغه معیشت حق همگان است اما معلمان ،طبق گفته مسئولین، با اجرای دو قانون مدیریت خدمات کشوری و طرح رتبه بندی، دریافتی پایین تری دارند؟ چرا قصه حقوق و مزایای معلم تمام شدنی نیست؟
می توان این گونه نتیجه گرفت بحث حقوق و معیشت معلم با تصویب قانون های جدید و اجرای ناقص برطرف نخواهد شد و تنها با اراده دولت و مجلس می توان به آسانی و در کمترین زمان، شاهد افزایش حقوق و دریافتی معلم متناسب با هزینه های زندگی و دریافتی متنوع سایر دستگاه ها بود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد از رتبه بندی معلمان در دولت ها و مجلس ها

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

موضوع  " الزام دعوت از خبرنگاران و رسانه ها به جلسات شوراهای آموزش و پرورش استان ، شهرستان و مناطق "  برای نخستین بار توسط « صدای معلم » مطرح و با پی گیری های این رسانه به عنوان یک دستور العمل از سوی وزارت آموزش و پرورش به سراسر کشور ارسال گردید . ( این جا )

بدون تردید اجرای درست و کامل این مهم و سایر موضوعات راهبردی پیش از اقدام مسئولان به حساس بودن و میزان مطالبه گری رسانه ها و کنش گران حوزه عمومی در آموزش و پرورش بستگی دارد .

« رضا قاسم پور » خبرنگار این رسانه که در شورای آموزش و پرورش استان البرز برای نخستین بار حضور یافته گزارشی به رشته تحریر درآورده است .

« صدای معلم » در این راستا از قانون مندی و توجه به حوزه رسانه از سوی مدیر کل آموزش و پرورش این استان تشکر می کند .

جایگاه معلمان در جامعه   ناگفته پیداست که معلم باید از هرجهت تامین باشد و هیچ دغدغه ای نداشته باشد تا به نحو مطلوب و خوبی درکلاس به کار مهم خود بپردازد. ارتقاءِ سطح آموزش و پرورش منوط به عواملی ست که یکی از آنها توجه خاص  و نظرگیر به وضعیت معیشتی معلم هاست. تا زمانی که آنها دچار مشکلات فراوانند و با سختی های جانفرسای زندگی روزمره دست و پنجه نرم می کنند ، هرگز نباید انتظار نتایج چشمگیر و سودمندی از عملکرد آنان داشت. توقع تدریس موثر و مطلوب از معلمی که امنیت روحی و روانی خود را زیر فشار زندگی بتدریج از دست داده و در ذهن خود دائما درگیر مشکلات روزانه است ، خواب و خیالی بیش نیست.
فرسایش روحیِ ناشی از این مشکلات ، مجال هر گونه تدریس مطلوب را از معلم خواهدگرفت. چنانچه این مشکلات تقلیل یابد به همان اندازه برکیفیت آموزش او تاثیر مثبتی خواهد گذاشت. بنابراین توجه به حقوق مسلم این طبقه ی شریف منجر به فراغت خیال آنان و در نتیجه کیفیت مطلوب آموزش می شود. لذا با این توضیح صرفا وجود مدرسه و کلاس و کتاب نمی تواند معلم را در امر تدریس موفق گرداند. یقینا وضع بیمارگونه اقتصادی و معیشتی یک شبه به وجود نیامده بلکه محصول سیاست های غلط دهه های گذشته تاکنون است.

از طرف دیگر ضمنا این قصور و کوتاهی  از ماست که برماست. زیرا فریب شعارهایی از قبیل " معلمی حرمت دارد، هنر است، ایثار است، مقدس است" را خورده ایم. البته همه ی این ویژگیهایی که برشمردیم ، قطعا در خور معلم است اما به شرطی که حرمت و کرامت او برگردد و او جایگاه حقیقی و حقوقی خود را بازیابد.
متاسفانه از گذشته تاکنون کسانی بوده اند که سهوا یا عمدا در به وجود آوردن چنین وضعیت اسفباری نقش داشته اند و همان گونه که در سطور سابق الذکر اشاره کردیم ، ریشه ی بسیاری از این مصائب و شدائد امروز معلمان و همچنین آموزش و پرورش به سیاست های نادرست و اندیشه های غیرموثر و فرسوده ی دهه های پیشین برمی گردد.

بازیابی جایگاه حقیقی و حقوقی معلم در مقام عمل

همواره گفته اند انسان دو بُعدِ مادی و معنوی دارد که بی اعتنایی به هریک از آنها قطعا به سود انسان نخواهد بود. متاسفانه خواسته یا ناخواسته از معلم ، انسانی در ذهن ساخته ایم که گویی صرفا یک بعد دارد و معنویت، دستمایه ی ارتزاق اوست و اساسا او هیچ نیازی به رفع مادیات و نیازمندی های خود ندارد. این دیدگاه و نگرش غلط باعث شده است که معلم در جامعه ی ما به این باور برسد که تاکنون با شعارهای ظاهرفریب و رنگین در عالم خواب و رویا بوده که هم اینک وقتی سر از خواب برداشته است، واقعیت تلخ، پُتکی بر سرش شود تا او را بیدار کند. اینجاست که او ناگهان خود را در مقابل صدها سوال بی پاسخ می بیند که چرا از اولین روز معلمی به فکر ایام پیری و بازنشستگی خود نبوده است؟ چرا به شعارهای پیش گفته دلباخته بوده است؟ چرا بر آن معلمانی که شغل دوم و سوم داشتند، خُرده می گرفته است؟ چرا به جای مطالعه و صَرف وقت و علاقه و توان برای معلمی به کارهای تجاری و اقتصادی مبادرت نورزیده است؟ چرا پیش از این در اندیشه ی خرجِ تحصیلاتِ فرزندان ، شغل و ازدواج شان نبوده است؟ چرا در جامعه ی ما تعدادی افراد نالایق و نافرهیخته، زیرسایه ی رفاه، زندگی خود را به آرامی می گذرانند در حالی که او باید همواره دغدغه ی نان داشته باشد؟ جرم معلمان چیست ؟ به راستی اگر مرده ریگی از پدر نداشتند، چه اتفاقی برای آنان می افتاد؟
مگر جز این است که خدا در قرآن با آیه ی یعلمهم الکتاب و الحکمه نه تنها به خصوصیات پیامبران که به ویژگی والای معلمان اشاره می کند؟  و یا فرموده ی حضرت رسول( ص)  که انی بعثت معلما نشانگر اهمیت نقش معلمان نیست؟ آیا جمله ی مشهورِ معلمی شغل انبیاست، بیانگر جایگاه بلند و رفیع معلمی نیست؟ پس چرا اینگونه در حق پیامبرانِ فرهنگ و دانشِ سرزمین مان بی مهری می شود؟
به عمل کار برآید به سخنرانی نیست.با شعار چیزی حاصلِ این انسان های بزرگ نمی شود.نگاه شایسته و بایسته به جایگاه معلم ، سرنوشت مطلوبی برای او در جامعه رقم خواهد زد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بازیابی جایگاه حقیقی و حقوقی معلم در مقام عمل

منتشرشده در یادداشت

بحران کرونا و وضعیت بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی

  پیش بینی از مفاهیم و هم مهارت های مهم مدیریتیست . از پیش بینی برداشت های مختلفی وجود دارد . اما این نکته مهم است که برخی ها با فهم ناقصی از مهارت پیش بینی گمان می کنند به درک کاملی از آن رسیده اند و بنابراین این مفهوم و مهارت موسع در ذهن اینان بسیط و بدیهی جلوه گر می شود و سخن از بازفهمی آن را حرفی بیهوده و عجیب می پندارند و اتفاقا نقطه اصلاح و «چرخش تحول آفرین» همینجاست .
  صاحب نظران علم مدیریت و برنامه ریزی و در سطحی کلانتر نظریه پردازان آینده شناسی ، پیش بینی را عنصری تعیین کننده و سرنوشت ساز در پیشرفت یک جامعه و به طور مشخص تر در توسعه و تعالی یک سازمان می دانند .
در میان همه تعریفات و با جمع بندی آنها می توان گفت ؛ پیش بینی ( prediction and forecasting ) تصویر و تخمین دقیق ؛ علمی عقلانی یک متغیر و تاثیرات آن بر سایر متغیر ها و جنبه های مختلف زندگی و نهادهای اجتماعی مرتبط با آنهاست که یکی از ارکان مهم علم آینده شناسی و آینده پژوهیست ( Futures Studies) . پس از چنین تعریف نسبتا جامعی درحدمفهومی باید به تعریف عملیاتی آن پرداخت ‌.
باتوجه به این تعریف در می یابیم که پیش بینی یک برآورد تصادفی یا ساده نیست بلکه به خاطر محاسبات دقیق آن در بردارنده مهارت ها و هنجارهایی به نسبه پیچیده ایست که به کارگیری آن علاوه و برهوش متناسب می بایست آموزش ها و آگاهی های لازم را کسب کرد .
  بنابراین پیش بینی یک عنصر مهم در برنامه ریزیست و برخی از تصمیمات مهم ناظر به آینده معطوف به آنست . جایگاه این گزاره های علمی در ذهن و زبان و تصمیم و برنامه ریزان و مسئولان آموزش و پرورش کجاست ؟!
این نکته حایز اهمیت است که پیش بینی صرفا یک فعالیت ذهنی و عقلانی نیست بلکه وقوع دقیق آن مستلزم داده ها و تحقیقات مقدماتیست . به میزانی که داده ها معتبر و قابل تعمیم باشند به همان میزان پیش بینی نیز دقیق خواهد بود .
  بنابراین اگر کسی یاجمعی از پیش بینی دم زدند باید از آنها پرسید شما چه تعریفی از پیش بینی دارید ؟! و مبتنی برکدام منابع علمی مدیریت مدرن و آینده شناسی به پیش پرداخته اید؟
پس از تعریف درست و دقیق و حتی آگاهی به علم و مهارت آن ؛ آنگاه داده های مرتبط با پیش بینی اهمیت می یابد و باید از پیش بینی کننده پرسید مبنای پیش بینی شما کدام داده های گردآوری شده است ؟ در این صورت مشخص خواهدشد آنچه را که پیش بینی گفته می شود حتی در سطوح عالی تصمیم گیری تاحدقابل توجهی از علم و مهارت مرتبط با آن فاصله دارد.

  پیش بینی چگونگی سال آینده تحصیلی بسیار حایز اهمیت است . گستردگی تاثیرات این پیش بینی بر تمامی ابعاد زندگی اجتماعی مردم و حتی برنامه های دولت بیانگر این اهمیت فوق العاده است . بنابراین برنامه ریزی دقیق ؛ مطمئن و شفاف سال آموزش که مبتنی بر پیش بینی عالمانه است ضرورت اساسی دارد.

  بر اساس تجربه زیسته و آشنایی که از سطح مدیریت در آموزش و پرورش و ویژگی های مدیران و مدعیان آن حتی در سطوح عالی دارم ؛ نشان‌دهنده فاصله از بنیان های علمی و منابع و مراجع معتبر و نقایص مهارتی آنان است .
پیش بینی « مالک نظران» آموزش و پرورش نیز در همین محدوده است . آنها ضمن اینکه تعریف دقیقی از پیش بینی ندارند از داده های لازم برای برآورد و پیش بینی و تحلیل وضعیت هم برخوردار نیستند . حتی اگر علم و مهارت پیش بینی وجود داشته باشد اما بدون داده های عینی پیش بینی ناقص خواهد بود . تصمیم گیرندگان برنامه سال تحصیلی آینده باید از این داده ها و چگونگی برآورد آنها آگاهی داشته باشند وگرنه پیش بینیشان و به طبع برنامه شأن بی اساس خواهد بود .

بحران کرونا و وضعیت بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلییکی دیگر از ابعاد و اجزای پیش بینی نسبت زمانی با وضعیتی است که مورد پیش بینی واقع می شود . اینکه ما الان تاچه اندازه درموقیت زمانی پیش بینی هستیم هم از نظر عقلانی اهمیت دارد. موقعیت زمانی مناسب وضعیتی است که سازمان های مربوطه و ذینفعان و یا مردم بتوانند دراین فرصت تمهیدات و آمادگی لازم را برای مواجهه با آن وضعیت داشته باشند. این هم یکی دیگر از مشکلاتی است که هم اکنون متولیان آموزش و پرورش مبتلابه آنند و آن گونه که شایسته است بدان توجه ندارند . به عبارت دیگر ما الان کاملا درموقعیت پیش بینی نیستیم بلکه موقعیت ما الان بخشی در مرحله تصمیم گیری و مواجهه باواقعه و بخشی دروضعیت پیش بینی است .
شاید دو ماه پیش را بتوان موقعیت پیش بینی کامل قلمداد کرد ؛ چراکه تصمیماتی که از اول تیرماه گرفته می شود را در برمی گرفت . لذا نمی توان از هفته دوم تیرماه سخن از پیش بینی سال تحصیلی جدید کرد. در واقع بازگشایی مدارس با«سال جدید آموزشی» متفاوت است .

با وجودی که بازگشایی مدارس از اول مهرآغاز می شود اما «سال آموزشی» و تصمیمات مربوط به آن برای کارکنان و اولیائ از اول تیرماه شروع می شود .چراکه تصمیمات متعدد و فعالیت های اجرایی مختلفی قبل از مهرماه در خصوص سال تحصیلی جدید صورت می گیرد. این تصمیمات نه تنها مربوط به مجریان آموزش و پرورش است بلکه شامل اقدامات خانواده ها و هم چندین نهاد دیگر نیز هست .
  باتوجه به تعریف علمی پیش بینی و تعریف عقلانی آن اکنون متوجه می شویم که آموزش و پرورش باید تکلیف خود و خانواده ها و سایر نهادهای مرتبط را برای سال تحصیلی جدید به طور دقیق و درست روشن نماید که با این توضیحات چنین مهمی فعلا صورت نگرفته است .
آموزش و پرورش اعلام کرده است که سال آینده مدارس سه روز حضوری و سه روز مجازی برنامه آموزشی دارند . واقعا نمی‌دانیم آنها این گزینه را سقف خوش بینی های خود قرار داده اند یا میانه آن . در هر دو حال این پیش بینی و برنامه برآمده از آن غیر علمی و غیر معقول است .

شاید آنها پنداشته اند وضعیت به سفید نزدیک می شود و می توان چنین برنامه ای را محقق ساخت . و احتمالا بازهم براساس پنداشته های خود گمان کرده اند که درصورت بهبود نیافتن اوضاع یک روز و اگر بدترشد دو و حتی تمام روز های مقرر را تعطیل خواهند کرد ‌ اما اینکه مبنای برنامه سقف خوش بینی باشد نشان‌دهنده ضعف آموزش و پرورش و حتی ستاد مدیریت بحران کرونا و وزارت بهداشت هم هست .

به نظر من آنها یک روز آموزشی را باید سقف خوش بینی های خود قرار می دادند تا اگر به احتمال ضعیف وضعیت بهتر می شد یک روز اضافه و اگر بدتر می شد همان یک روز هم تعطیل می گردید .
این برنامه از این جهت مناسب بود که اولا بیشتر به پیش بینی های علمی در رابطه با وضعیت شیوع کرونا نزدیک است و هم در تغییر و اختلال زندگی خانواده ها و معلمان و نهادهای مرتبط تاثیر چندانی ندارد . چراکه در این صورت حتی برخی خانواده ها می توانند درمورد محل سکونت و شغل خود تصمیم دیگری بگیرند.

  اگر چنین باشد که اغلب هست پیش بینی نادرست یا ناقص باتوجه به دامنه گسترده تاثیرات آن نتایج و تبعات نامطلوب وسیعی رادرپی خواهد داشت. درک چنین واقعیتی ما را به بازاندیشی و بازفهمی و توانمندسازی و نظرخواهی و مشورت بیشتر با کارشناسان دراین عرصه الزام می دهد. طبیعی است هر اندازه که این بازآموزی و بازفهمی بیشتر و سریعتر صورت گیرد به همان اندازه ازتبعات و آسیب های تصمیمات باتاثیرات گسترده کاهش خواهد یافت .

  باتوجه به تعریف و توصیفی که از « پیش بینی » ارایه کردیم دو اشکال عمده ازفهم این مفهوم را در ذهنیت مدیران آموزش و پرورش در خصوص بازگشایی مدارس و کیفیت و چگونگی آنرا گوشزد می کنم ‌.
شنیده ایم که جناب وزیر به کمک مشاوران و مدیرانش براساس دسترسی اش به معدودی از یافته ها در خصوص وضعیت کرونا و تحلیل آنها طرحی برای سال آینده تحصیلی ارائه کرده اند که تاحدی دور از تحقیقات و واقعیات مرتبط با آنست .
اولا . هرگونه تصمیمی و برنامه ای برای سال تحصیلی جاری منوط است به یافته ها و دستاوردهای امیدوارکننده در جهت کاهش و یا بهبودی کامل از کرونا در جامعه. اما تحقیقات و آزمایش های موجود در خصوص ویروس کرونا مانند ویروس های مشابه نشان می دهد که این ویروس سریع السرایت حداقل تا پایان سال جاری از بین نرفته و قابل کنترل نیست .
با مراجعه به سایت ها و منابع تخصصی و موسسات معتبر علمی که نگارنده در حدکافی چنین مهمی را انجام داده ام شواهد و برآوردهای دقیق نشان می دهد که هنوز هیچ مرکز علمی نه در پیش گیری و ساخت واکسن و نه در درمان نتایج و پیشرفت های چشمگیر ؛ و امیدوارکننده ای نداشته اند.

گرچه ده ها کشور در حال شناسایی این ویروس و امکان ساخت واکسن برای آن هستند اما تاکنون کدام اخبار علمی معتبر نوید بخش این اتفاق مبارک بوده است ؟!! وانگهی اگر هم اندک گامی در این راستا برداشته شده باشد پیمودن سایر گام ها تا ساخت واکسن و آنگاه آزمون آزمایشی آن که معمولا چند ماهی طول می کشد و سپس تولید انبوه آن قطعا چندین ماه دیگر طول خواهد کشید ؛ لذا ما هنوز تا رسیدن به این قله و آرزو فاصله ها داریم .

آخرین خبرها در طی همین روزها آنست که چین ؛ آمریکا ؛ آلمان و حتی ایران موفقیت هایی در پروژه ساخت واکسن داشته اند اما این فقط آغاز راه است و تمام برآوردهای مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاهی اعلام نتایج را اوایل سال میلادی جدید یاهمان دی ماه قرار داده اند.
اگر چنین است و عالمان پزشکی و اپیدمولوژی چنین می گویند پس جایگاه این گزاره های علمی در ذهن و زبان و تصمیم و برنامه ریزان و مسئولان آموزش و پرورش کجاست ؟!

چند روز پیش شنیدم که یکی از مشاوران اداره کل و از جمله صاحب نظران و صاحب سخنان این اداره گفته بود ما بازگشابی مدارس را در دو حالت خوش بینانه و بدبینانه پیش بینی کرده ایم .

«حالت بدبینانه» به زعم ایشان لابد همین حالت فعلیست یا شاید اندکی بهتر!  و منظور عدم کشف واکسن کرونا  و «حالت خوشبینانه» ! یعنی ساخت واکسن یا رشد فرهنگ مردم تا حدی که فاصله گذاری را هفتاد یا هشتاد درصد رعایت کنند تا شهری چون تهران به وضعیت سفید برسد . اما این تصویرها رویایی بیشتر نیست و درسترش آنست که حالت اول را «واقع بینی» و حالت دوم را «خوش خیالی» بنامیم.

به هرصورت حالت دوم یک رویا یا اتوپیاییست و وقوع آن نه بعید بلکه ابعد است و کدام آدم عاقل شیر پاک خورده ای هست که تصمیمات و برنامه و آینده نگریش را براساس چنین احتمال دور از واقعیتی قرار دهد ؟!

بحران کرونا و وضعیت بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی
به نظر من کارشناسان و متولیان وزارت آموزش و پرورش هم خوش بینانه همین دیدگاه را دارند که منجر به ارائه‌ی طرح حضورسه روزه دانش آموزش در مدرسه شده است . آنها تبلیغات ها یا شتاب زدگی های مراکز علمی یاشبه علمی را مبنای تصمیمات خود قرارداده اند. برهمین اساس جناب وزیر فرمودند در مناطق سفید مدارس گشوده خواهد شد . لابد جناب وزیر و هیات مشاورانشان دلشان رابه وعده های نه چندان اساس مند این مراکز خوش کرده اند.

درجواب سخنگوی اداره کل آموزش و پرورش دراین مورد نیز باید گفت : بدبینانه از نظر شما یعنی چه ؟! با وجودی که بازگشایی مدارس از اول مهرآغاز می شود اما «سال آموزشی» و تصمیمات مربوط به آن برای کارکنان و اولیائ از اول تیرماه شروع می شود .
حداقل شرایط فعلی و قابل مشاهده همان حالت بدبینانه مورد نظر شما است .حال اگر واقعیت راکتمان کنیم می شود خوشبینانه ؟!
اما درجواب جناب وزیر باید گفت ؛ اساس پیش بینی شما کدامیک از مراجع و منابع علمیست؟ و پیش بینی و برآورد شما از کدام روش و مبنای علمی و عقلانی برخوردار است ؟
آیا می دانید که برنامه سال تحصیلی و آموزشی جاری که مبتنی بردسترسی های ناقص شماست محور بسیاری جوانب زندگی اجتماعی عموم مردم و برخی نهادهاست ؟ و اگر پیش بینی و برنامه ریزی شما نادرست باشد تبعات و هزینه های اجتماعی گسترده ای دارد ؟
گرچه از نقد و تحلیل نگارنده تا این شماره فقط دو هفته می گذرد و البته شفاهی و کلامی یک ماه قبل تر از این نیز تذکر داده بودم ؛ با این وجود شاهد مصداق یافتن و به قطعی نزدیک ترشدن عدم بهبود شرایط هستیم.
  لذا باز هم خیرخواهانه تذکر می دهیم تا دیر نشده منابع و مراجع علمی خود را بازخوانی نمایند و تا دیرتر نشده نسبت به تصمیمات و برنامه های خود متناسب با شرایط تجدید نظر نمایند  تا اعتماد به برنامه ریزی در سطح مدیریت کلان آموزش و پرورش دچار بی اعتمادی نشود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بحران کرونا و وضعیت بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی

منتشرشده در یادداشت

چرا انسان ها در تحقق قاعده زرّین نمی‌توانند خود را جای دیگری قرار دهند

خودمداری (Egocentrism)

گویا شخصی گمان می‌کند که در جهان فقط او وجود دارد، مجموعه جهان باید در جهت خوشایند او گردش کنند. توجّه ندارد که دیگرانی هم هستند و رفتار او در آنها واکنش دارد. همچنان‌که رفتار دیگران در او واکنش دارد خود مدار به واکنش رفتار دیگران در خود توجّه دارد امّا به واکنش رفتار خود با دیگران التفات ندارد، گویا گمان می‌کند دیگران وجود ندارند.

کانت می‌گفت فقط ضعف اخلاقی ما انسان‌ها این است که هر انسانی، غیر خود را «وسیله» می‌انگارد. گویا دیگران آمده‌اند تا وسیله آسایش و رفتار و تفریح خاطر و خوشایند و.. من باشند. او می‌گفت این دید را فقط باید نسبت به غیر انسان‌ها یعنی، جماد و نبات و حیوان داشته باشیم. حق نداریم انسان‌های دیگر را چونان وسیله‌ایی برای خود تلقی کنیم. باید آنها را هدف برای خودشان بدانیم. اگر از دوستان و دشمنان‌مان صادقانه بخواهیم جهات دوستی و دشمنی خود را بازگو کنند به چیزهایی اشاره می‌کنند که برای خود شما شگفت‌انگیز است.

اگر به این دیدی که کانت مذمت می‌کند دچار هستیم، برای این است که با دیگران رفتار غیر انسانی، رفتاری که با غیر انسان‌ها باید داشت، یعنی، رفتار استخدام‌گرانه داریم. ما می‌خواهیم همان حالت «استخدام‌گری» را که با غیرانسان‌ها داریم با انسان‌ها هم داشته باشیم.
به تعبیر دقیق‌تر ما انسان‌ها چنان ساخته شده‌ایم که دوست داریم همه در خدمت ما باشند. این همان چیزی است که حکمایی مثل علامه طباطبایی می‌گویند که انسان «مستخدم بالطبع» است. تا این‌جا هیچ اشکالی ندارد، اشکال از وقتی آغاز می‌شود که ما همان‌طور که در ازای خدمت جماد و نبات و حیوان چیزی به آنها نمی‌دهیم، گمان می‌کنیم در مورد انسان‌ها هم می‌توانیم این کار را بکنیم. اشکال این‌جاست که با انسان‌ها معامله غیر انسان‌ها را می‌کنیم.
به تعبیر دقیق کانت، ما همه اعم از انسان و غیرانسان را می‌توانیم به خدمت بگیریم؛ امّا بر خلاف غیر انسان‌ها، در مورد انسان‌ها باید در ازای به خدمت گرفتن آنها خودمان هم خادم آنها باشیم. یعنی در مورد انسان‌ها هم مخدومم هستیم و هم خادم. بنابراین، خدمت طرفینی است. پس نخستین مانع بر سر اعمال آن قاعدۀ زرین خودمداری است و این مانع، مانع عاطفی است.

2- مانع معرفتی

وقتی انسان با محیطی مأنوس افتد شناخت‌اش از محیط‌های دیگر از دست می‌رود. اگر ۲۰ سال معلم باشید آهسته آهسته نمی‌توانید حالت دانشجویی را حس کنید. نه این‌که نمی‌خواهید، اصلاً نمی‌توانید. با ورود به مرحله‌ایی در زندگی و ماندن در آن دیگر مرحلۀ قبل قابل درک نیست. برای خود ما هم در مراحل زندگی این‌طور است. حضرت امام خمینی (ره) می‌فرمودند: کاخ‌نشینی روحیۀ کاخ‌نشینی می‌آورد. چون بعد از مدتی دیگر نمی‌تواند بفهمد دیگران چگونه زندگی می‌کنند. این یک نقص معرفتی است. در ادبیات انگلیسی گفته می‌شود که به شاگرد ثروتمند گفتند در مورد فقر انشاء بنویس. نوشت خانوادۀ فقیری بودند که راننده‌شان فقیر بود. باغبان‌اش فقیر بود. آشپز و.. هم فقیر بودند..!

یکی از جهاتی که در اسلام این قدر تأکید می‌شود که ثروتمندان با فقرا نشست و برخاست کنند، برای همین است که با آن محیط یک سره بیگانه نشوند. یا این‌که گفته می‌شود به عیادت مریض بروید. برای آن است که وضع مریض را بتوانیم درک کنیم. انسانی که مدتی مریض نشده نمی‌تواند بفهمد مریض چه حالتی دارد. لذا، نقص معرفتی پیدا می‌کند. یا اینکه گفته می‌شود بر سر قبرها بروید، برای همین است که مرگ فراموش‌مان نشود.

چرا انسان ها در تحقق قاعده زرّین نمی‌توانند خود را جای دیگری قرار دهند

اساساً در یک اوضاع و احوال ثابت نماندن، چیز خوبی است.
برای آنکه بفهمید بر بیماران چه می‌گذرد، بر فقرا چه می‌گذرد و.. لازمه اش نشست و برخاست و رفت و آمد با آنهاست.
اینکه گفته‌اند قدرت فساد می‌آورد، برای همین است که کم کم بین قدرتمند و زیر دستان فاصله می‌افتد و نمی‌تواند حالت آنها را درک کند. این نقص معرفتی است. حال اگر نخواهد بفهمد مطلب دیگری است که در همان خودمحوری می‌گنجد.
حضرت علی(ع) در جای جای نهج‌البلاغه توصیه می‌کنند که با گروه‌های مختلف مردم نشست و برخاست کنید تا دچار این نقص نشوید این نقص هم مانعی بر سر اِعمال آن (قاعدۀ زرین) است.

 

3- انسان به تمام واکنش‌های رفتار خود علم ندارد.

انسان به یک سلسله از واکنش‌های اعمال خود علم دارد. چون، تمام آنها آگاهانه نیست. این غفلت از بقیه واکنش‌ها باعث می‌شود که گمان کنم تمام واکنش‌ها همان‌هاست که خودم از آنها باخبرم. توجه به تأثیرات ناخواسته و ناآگاهانه اعمال خود ندارم. غالب دوستی‌ها و دشمنی‌های دیگران با ما به خاطر واکنش‌های غیرآگاهانه اعمال ماست. اگر از دوستان و دشمنان‌مان صادقانه بخواهیم جهات دوستی و دشمنی خود را بازگو کنند به چیزهایی اشاره می‌کنند که برای خود شما شگفت‌انگیز است.

این عامل سوّم سدی است که برداشته شدنی نیست (بر خلاف دو عامل قبل) از این نظر همیشه بین ما و دیگران فاصله هست.
این است که اگزیستانسیالیست‌ها می گویند میان هر دو انسانی، فاصلۀ طی نشدنی وجود دارد. من برای شما و شما برای من غریبه می‌مانید، نمی‌توانم خود را جای شما قرار دهم و مرتکب ظلم می‌شوم. چون نمی‌توانم دقیقاً خود را جای شما قرار دهیم.

«رویکرد وجودی به نهج البلاغه»

کانال مصطفی ملکیان


چرا انسان ها در تحقق قاعده زرّین نمی‌توانند خود را جای دیگری قرار دهند

منتشرشده در یادداشت

ریشه های خشونت خانگی تحلیلی روانشناختی بر تراژدی هولناک ژیار قتل کودک 5 ساله توسط نامادری  در میان همه خبرهای ناگوار روزها و هفته های گذشته، خبر تراژیک قتل "ژیار"؛ پسربچه 5 ساله جوانرودی توسط نامادری اش، قلب همه را جریحه دار کرد. خلاصه ماجرا از این قرار است که ژیار وقتی یک و نیم ساله است، مادرش به دلایلی خودکشی کرده و به زندگی اش پایان می دهد. بنابراین تا 5 سالگی پیش پدربزرگ و مادربزرگِ پدری اش زندگی می کند تا اینکه با یک مادر جدید! به نام "نامادری" مواجه می شود و باید با او و پدر زندگی جدیدی را آغاز کند. نامادری هم قصه ای تلخ از یک جدایی اجباری را با خود به دوش می کشد و مدت یکسال با پدر ژیار زندگی جدیدی را آغاز کرده است.

طبق اعترافات نامادری، وجود ژیار مانعی برای تداوم محبتهای همسرش در طول یکسال گذشته بوده و تصمیم می گیرد هر طور شده کودک را از سر راه بردارد. بنابراین در فرصتی مناسب کودک را به باغی می کشاند و ابتدا با فشار دست روی دهانش وی را بی حال کرده و سپس با چاقو شاهرگ او را می زند. پس از رها کردن یک ساعته پیکر نیمه جان ژیار، دوباره به محل جنایت بازگشته و متوجه جان باختن او می شود. در نهایت به منظور صحنه سازی و اینکه مرگ ژیار را یک حادثه جلوه دهد، پیکر بیجان کودک معصوم را به یک بلندی برده و او را به پایین پرت می کند!.

فارغ از زوایای پنهان این جنایت و بررسی رزومه خانوادگی و شخصی افراد دخیل و نقش هر کدام در بروز این حادثه، دلیل نامادریِ قاتل برای ارتکاب چنین جنایتی، "کسب حداکثری محبت همسر" عنوان شده است. با وجود اینکه اکنون نامادری در لباس متهم بوده و از منظر قانون و شرع هر دلیلی برای ارتکاب قتل داشته، عذر بدتر از گناه محسوب شده و پذیرفتنی نیست، اما بررسی روانشناختی این ماجرا برای آگاهی افراد و پیشگیری از موارد ای نچنینی خالی از لطف نخواهد بود.

ریشه های خشونت خانگی تحلیلی روانشناختی بر تراژدی هولناک ژیار قتل کودک 5 ساله توسط نامادری

ریشه چنین مسائلی در دو مورد نهفته است: ناتوانی در تنظیم هیجانات و همچنین عدم کسب مهارت های مفید و موثر زندگی. فقط نظام آموزشی مقصر نیست، بلکه خود ما هم مقصریم؛ ما برای آموزش و یادگیری هزینه نمی کنیم تا درست و مسئولانه زندگی کنیم.

به قول گایل مک لم؛ یکی از روانشناسان مطرح دنیا: "تنظیم هیجان یک تکه فراموش شده در آموزشهای ماست". در جامعه ما که به مراتب وضعیت آموزشی بغرنج تر و مصیبت بارتر است. دو مساله فراگیر در جامعه ایران، یکی عدم کنترل و مدیریت هیجانات به شکلی موثر و مفید و دیگری رویکرد انفعالی نسبت به شادمانی و رضایت از زندگی است. مساله اصلی ما در این جا، مورد اولی است. 

طبق آموزه های تئوری انتخاب از تئوری های مطرح روانشناسی، هر آنچه از تولد تا مرگ از ما سر می زند، یک رفتار است و هر رفتاری در پی ارضای یک یا چند نیاز ماست. نیازهای پنج گانه تئوری انتخاب عبارتند از: نیاز به بقا، عشق و تعلق، قدرت، آزادی و تفریح. کشتن هم نوع هم برای یک قاتل، یک رفتار بوده و برای ارضای نیازهای اوست. آنچه تئوری انتخاب به ما می آموزد، ارضای موثر و مسئولانه نیازها، برای شادمانی و رضایت از زندگی است.

از منظر تئوری انتخاب ویلیام گلاسر منشا ایجاد هیجانها، مقایسه "داشته" و "خواسته" در کفه های ترازو از سوی فرد است. در این ماجرا، نامادری خواسته ای دارد؛ کسب محبتی با کیفیت از طرف همسر. داشته ای که در چنته دارد، خیلی پایین تر و بی کیفیت تر می نماید. حال داشته و خواسته در کفه های ترازو با هم مقایسه می شوند و می بیند که کفه خواسته بسیار سنگین تر است، بنابراین هیجانهایی تجربه می کند که در زیر به صورت خلاصه بررسی می کنیم:

1- غم : یکی از هیجانهایی که در این جور مواقع گریبان گیر انسان می شود، هیجان غم است. پیام این هیجان، فقدان یا از دست دادن است و راهکار مدیریت آن نیز، جایگزین کردن. نامادری قصه ما قبلا تجربه از دست دادن یک زندگی را داشته و اکنون تحمل یک فقدان دیگر(به زعم خودش) و سردی در روابط محبت آمیز برایش بسیار سخت می نماید.

2- خشم: هیجان دیگر، خشم است. پیام این هیجان این است که کسی یا چیزی مانع رسیدن ما به خواسته مان می شود. راهکار مدیریت آن نیز، یا رفع مانع است و یا تعدیل خواسته. متاسفانه در این ماجرا، نامادری راهکار رفع مانع را که بسیار پرهزینه و هولناک است انتخاب می کند، در صورتی که می توانست با تدبیری لطیف و با مهارت گفت و گوی ثمر بخش، بر جنبه های منفی بروز این هیجان فائق آید.

3- حسادت: این هیجان ترکیبی از هیجانهای غم و خشم است که در بالا ذکر شد.

4- نفرت: پیام این هیجان، تکرارِ آسیب است؛ یعنی کسی یا چیزی دائماً ما را اذیت می کند و به خشم می آورد. راهکار مدیریت این هیجان نیز، یا جلوگیری از تکرار آسیب است و یا فاصله گرفتن از منبع آسیب. نامادری قصه ما متاسفانه راهکار جلوگیری از تکرار آسیب را از بعد منفی آن انتخاب کرده که با به جا گذاشتن هزینه ای بسیار زیاد و به قیمت از دست رفتن زندگی یک کودک معصوم و همچنین احتمال قصاص خود تمام شد.

اگر بخواهیم به صورت ریشه ای به مسائل نگاه کنیم، باید مدیریت رفتار و هیجانات و همچنین مدیریت روابط بین فردی (مهارت هایی مثل همدلی، مذاکره و گفت و گوی موثر، حل مساله، حل تعارض و غیره) به عنوان دو تا از مهارتهای مهم زندگی از منظر تئوری انتخاب، از همان سنین کودکی آموزش داده شوند.

به راستی چرا سیستم آموزشی ما که قاعدتا برای این به وجود آمده که افراد جامعه را برای زندگی مطلوب در جامعه آماده کند، به جای پرداختن به آن همه مطالب غیرکاربردی که دردی از زندگی دوا نمی کنند، جایی هر چند کوچک برای مدیریت رفتار و هیجان در کتب تالیفی و آموزشی اختصاص نمی دهد؟ به قول ویلیام گلاسر ؛" آموزش و پرورش به معنی کسب و فراگیری دانش نیست، بلکه بهترین تعریف آن، به کارگیری دانش است. آنچه ارزشمند است، استفاده از آموخته هاست و این همان چیزی است که مدارس به آن توجهی ندارند". این گفته های گلاسر به این معنی است که دانشی که کارگر نیفتد و کاربردی نباشد، به درد نمی خورد و ارزشی ندارد. واقعا چند درصد دانشی که بچه های ما در مدارس یاد می گیرند، کاربردی است؟!

ریشه های خشونت خانگی تحلیلی روانشناختی بر تراژدی هولناک ژیار قتل کودک 5 ساله توسط نامادری

در نهایت باید گفت که خلاء آموزش مهارتهای زندگی، مدیریت و کنترل هیجانات و همچنین ارضای موثر و مسئولانه نیازها به شدت بر نظام آموزشی و خانواده ها و زندگی ما سایه افکنده است؛ ما یاد گرفته ایم کنترل گر باشیم، موقع عصبانیت سریع کتک کاری کنیم، فحش بدیم، داد بزنیم اما درست و مسئولانه زندگی کردن را یاد نگرفته ایم.

همچنین باید خاطر نشان کرد که فقط نظام آموزشی مقصر نیست، بلکه خود ما هم مقصریم؛ ما برای آموزش و یادگیری هزینه نمی کنیم تا درست و مسئولانه زندگی کنیم. 

به امید آنکه با آموزش و کسب آگاهی آحاد جامعه در زمینه مدیریت هیجانی و رفتار مسئولانه، دیگر شاهد چنین جنایات فجیعی نباشیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

ریشه های خشونت خانگی تحلیلی روانشناختی بر تراژدی هولناک ژیار قتل کودک 5 ساله توسط نامادری

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور