گروه گزارش/
آن چه در زیر می آید خلاصه ای از روند طی شده در اعتراض « علی پورسلیمان » دبیر هنرستان کار و دانش شهید باهنر منطقه 9 تهران نسبت به رفتارهای متناقض و پرسش برانگیز اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران و به تبع آن اداره کل آموزش و پرورش تهران است .
ماجرا از زمان تعطیلی مدارس به علت ویروس کرونا آغاز گردید .
این دبیر آموزش و پرورش منطقه 9 تهران از همان آغاز ضمن پی گیری آموزش و تکمیل مباحث مربوط به آموزش زبان انگلیسی در پایه دهم و یازدهم در محیط " مجازی " و نیز حضور مستمر در هنرستان یاد شده جهت رفع اشکال در پایان اعلام کرد که برگزاری آزمون به صورت " غیرحضوری " بی معنا بوده و از آن جا که دروس تئوری مربوط به مهارت ها به صورت حضوری برگزار می شوند درجه بندی و تفاوت گذاری بین دروس عمومی و اختصاصی در خصوص حضوری بودن و یا غیرحضوری مبنای منطقی ندارد .
مهم ترین دلیلی که بیان شد این بود که این دبیر اعلام کرد زمانی که وزارت آموزش و پرورش رسما و کتبا عضویت در " شبکه شاد " را اختیاری و به عبارتی " غیراجباری " اعلام کرده اجبار یک معلم به برگزاری آزمون در آن محیط و یا به شکل " غیرحضوری " فاقد مبنای منطقی و وجاهت قانونی است .
« علی پورسلیمان » در پاسخ به نامه ی مدیریت مدرسه ( 1 ) چنین نوشت :
" احتراما عطف به نامه ی شماره 1699 به تاریخ 2 / 4 / 99 در خصوص برگزاری آزمون زبان انگلیسی پایان ترم سال تحصیلی 99 – 98 به شیوه غیرحضوری به استحضار می رساند :
1-هیچ مستند قانونی و حقوقی در آموزش و پرورش برای برگزاری امتحان به صورت غیرحضوری موجود نیست . ( منظور از مصوبه قانونی ؛ مصوبات مجلس و شورای عالی آموزش و پرورش است ) ؛ به همین ترتیب ، اجبار دبیر به برگزاری امتحان به این شیوه فاقد وجاهت قانونی است .
2- مطابق جوابیه وزارت آموزش و پرورش ( اداره کل ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش به تاریخ 7 / 2 / 99 در مورد عضویت اجباری در شبکه شاد ( آموزش مجازی ) ، این وزارتخانه به صراحت اعلام کرده است که عضویت معلمان و دانش آموزان در آن اجباری نیست .
براین اساس ، برگزاری آزمون و هر گونه امتحان در این شبکه و مشابه به صورت " غیرحضوری " فاقد موضوعیت خواهد بود .
وادار کردن معلمان به برگزاری آزمون غیرحضوری دارای اشکال قانونی است .
با عنایت به موارد فوق و از آن جا که مطابق مصوبه معاونت فرهنگی و امور محتوا در موضوع سیاست های حاکم بر بهره گیری از فضای مجازی ؛ بخش " معلم " ؛ بند 201 ، معلم دارای آزادی عمل است و به هیچ عنوان نباید جایگاه وی در فرآیند تعلیم و تربیت تضعیف گردد ، آمادگی خود را برای برگزاری آزمون حضوری مانند سایر دروس تئوری مهارتی اعلام می نمایم .
اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران در نامه ای رسمی به این دبیر چنین اعلام کرد : ( 2)
« احتراما بازگشت به نامه کتبی آقای علی پورسلیمان دبیر محترم هنرستان به شماره 1699 – 2 / 4 / 1399 در خصوص برگزاری آزمون درس زبان انگلیسی 2 از دانش آموزان پایه به شیوه حضوری در آموزشگاه به اطلاع می رساند :
با توجه به شیوع موج دوم کرونا و اجتناب از تجمع و... جهت حفظ جان و سلامتی دانش آموزان عزیز و به استناد بند 16 شیوه نامه برگزاری امتحانات نوبت دوم در خرداد ماه 1399 به شماره 139 / 140 – 23 / 2 / 1399 وزارت متبوع با موضوعیت بازگشایی مدارس و ارزشیابی تراکمی که به پیوست نامه فوق می باشد برگزاری هر گونه ارزشیابی و آزمون از یکایک دانش آموزان به صورت حضوری ممنوع و وجاهت قانونی ندارد لذا مسئولیت هر گونه پیشامد و... ناشی از عدم تمکین در خصوص رعایت دستور العمل به عهده دبیر مربوطه خواهد بود . آیا سلب مسئولیت قانونی از یک معلم و تقویض آن به معلم دیگر بدون آن که دبیر مربوطه از انجام وظایف قانونی استنکاف ورزد ؛ " قانونی " است ؟
علی اکبر محسنی نسب
مدیر آموزش و پرورش منطقه 9 تهران
پس از این نامه رسمی اداره آموزش و پرورش ، پورسلیمان طی نامه ای به آن پاسخ داد .
در این نامه چنین آمده است :
به نام خدا
مدیر محترم هنرستان شهید باهنر منطقه 9 تهران
جناب آقای جلال مولودی
شماره : 134 / 9 / ص م
تاریخ : 16 / 4 / 1399
با سلام
احتراما عطف به نامه ی شماره 126 / 52594 / 9 به تاریخ 11 / 4 / 1399 اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران ذکر نکاتی چند ضروری است :
1-اینجانب در پاسخ به نامه ی جنابعالی به شماره 1699 به تاریخ 2 / 4 / 99 مستندات قانونی در مورد تصمیم خود را اعلام کردم و تصریح کردم که هیچ گونه مستند قانونی برای برگزاری امتحان به صورت " غیرحضوری " وجود ندارد .
زمانی که وزارت آموزش و پرورش به صورت شفاف و مکتوب عضویت دانش آموزان ، معلمان و مدیران مدارس در شبکه شاد را اختیاری و غیراجباری اعلام کرده است چگونه می توان معلمان را مجبور کرد امتحان را در آن محیط برگزار کنند ؟
2- اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران ضمن اشاره به بخشنامه های وزارتی گفته است که برگزاری هر گونه ارزشیابی و آزمون از یکایک دانش آموزان به صورت حضوری ممنوع و وجاهت قانونی ندارد. درپایان نیز تهدید کرده است که مسئولیت هر گونه پیشامد و... ناشی از عدم تمکین در خصوص رعایت دستور العمل به عهده دبیر مربوطه خواهد بود .
باید عرض کنم که در نشست رسانه ای با خانم زهرا مظفر مدیر کل محترم ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش به تاریخ دوشنبه 2 / 4 / 99 سووال کردم که مبنای قانونی و مستندات حقوقی وزارت آموزش و پرورش برای برگزاری غیرحضوری امتحانات چیست ؟
ماده 4 از قانون تشکیل شورای عالی آموزش و پرورش به صراحت می گوید :
" هیچ یک از مقررات آموزشی و پرورشی کشور که با وظایف شورای عالی آموزش و پرورش مربوط است ، قبل از تصویب در شورا رسمیت نخواهد یافت .
ماده 5 از همین قانون می گوید :
" مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش در حدود اختیارات قانونی شورا برای موسسات ذی ربط لازم الاجراست . این مصوبات پس از تایید رئیس شورا ، توسط دبیر کل به موسسات مربوط ، ابلاغ خواهد شد . "
بند 8 از ماده 6 این قانون به " تصویب آیین نامه ها و مقررات امتحانات مدارس " اختصاص دارد . " مطابق مصوبه معاونت فرهنگی و امور محتوا در موضوع سیاست های حاکم بر بهره گیری از فضای مجازی ؛ بخش " معلم " ؛ بند 201 ، معلم دارای آزادی عمل است و به هیچ عنوان نباید جایگاه وی در فرآیند تعلیم و تربیت تضعیف گردد . "
بند 8 از اختیارات شورای مدرسه تصریح می کند :
8- بحث و اتخاذ تصميم در مورد چگونگي برگزاري امتحانات با رعايت مقررات و دستورالعمل هاي مربوط.
مبنای قانونی این تفاوت گذاری و درجه بندی چیست ؟
ایشان در پاسخ گفت :
" این که شما می فرمایید قوانین نداشتیم و زیرساخت ها فراهم نبود حرف شما کاملا متین و درست اشاره می کنید و الآن جزء دستور کار آموزش و پرورش برای سال جاری این است که مصوبات اصلاحی را از شورای عالی آموزش و پرورش در راستای آموزش مجازی هم شرح وظیفه معلمان ، هم شرح وظیفه دانش آموزان مدیر مدرسه و تمامی بخشنامه ها و دستورالعمل های از جمله آیین نامه اجرایی مدارس و مصوبات شورای عالی که تا الآن اشاره ای به آموزش فضای مجازی نداشت این بسته را فراهم کنند و بقیه مصوبات را برای سال آینده اخذ کنند . "
در واقع ایشان به عنوان یک مقام بالاتر سخنان بنده را تماما تایید می کند اما چگونه است که که مدیریت یک منطقه آموزشی حکم صادر کرده و ضمن تهدید غیرقانونی یک معلم و نقض اصل " مدرسه محوری " که به کرات در " سند تحول بنیادین " مورد تاکید قرار گرفته است ؛ سخنان و حرکت مرا " غیرقانونی " معرفی می کند ؟
مگر می شود در یک مدرسه دانش آموزان دروس تئوری و نیز دروسی مانند حسابداری و... به صورت " حضوری " امتحان دهند اما در مورد سایر دروس وضعیت دیگری باشد ؟
مستند قانونی این تقاوت گذاری ها و درجه بندی های چیست و آیا می توان این گونه حرف ها را منطقی دانست ؟
به نظر می رسد مسئولان محترم در این زمینه قصد همکاری و مساعدت ندارند و می خواهند تفسیرهای خود را به صورت یک طرفه و خلاف " حق آموزش " برای دانش آموزان به معلم که محوری ترین ضلع آموزش است تحمیل کنند .
اینجانب در جهت همکاری دو پیشنهاد ارائه می کنم :
1- پیشنهاد نخست آن است که درس زبان انگلیسی مانند سایر دروس با رعایت پروتکل های بهداشتی و نظارت دقیق و کامل در سالن ورزشی مدرسه که محیطی بزرگ است برگزار گردد .
2- در صورتی که اداره آموزش و پرورش بر مواضع خود اصرار می ورزد نمرات پایانی ترم اول برای نوبت دوم محاسبه گردد و نمرات مستمر توسط اینجانب و بر اساس آخرین عملکرد دانش آموز محاسبه گردد .
با سپاس
علی پورسلیمان
دبیر هنرستان شهید باهنر "
***
در آخرین اقدام ، شورای مدرسه با برگزاری جلسه چنین مصوب کرد : ( 3)
احتراما به استحضار می رساند با توجه به بخشنامه های آموزش و پرورش مبنی بر برگزاری امتحان به صورت غیرحضوری و عدم برگزاری امتحان غیرحضوری توسط آقای علی پورسلیمان و این که نامبرده به استناد نامه های هنرستان و جواب ایشان به اداره به شماره های 1698 - 31/ 3 / 99 و 1700 – 2 / 4 / 99 مبنی بر عدم برگزاری امتحان غیرحضوری ؛ لذا پس از بحث و بررسی مقرر گردید امتحان توسط دبیر دیگری برگزار شود .
مراتب جهت کسب تکلیف به اداره آموزش و پرورش ارجاع می شود ."
پورسلیمان در پاسخ به این مصوبه ذیل امضا چنین نوشت :
« اینجانب علی پورسلیمان بر اساس مستندات قانونی و بخشنامه های وزارتی پاسخ داده و این گونه دستورات و اقدامات مورد تایید بنده نیست و نسبت به این تصمیم ها اعتراض دارم و قطعا از طریق رسانه " پی گیری خواهم کرد . »
اکنون این پرسش مطرح است که واقعا جایگاه مدرسه محوری و توجه به نقش بنیادین معلم کجاست ؟
* اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران در جهت اجرای منویات خود به بند 16 شیوه نامه برگزاری امتحانات نوبت دوم در خرداد ماه 1399 به شماره 139 / 140 – 23 / 2 / 1399 وزارت آموزش و * پرورش استناد کرده است و این در حالی است که در آن شیوه نامه یکی از راهکارها این بوده و در هر حال تشخیص نهایی و ارزیاب معلم مربوطه است .
آیا سلب مسئولیت قانونی از یک معلم و تقویض آن به معلم دیگر بدون آن که دبیر مربوطه از انجام وظایف قانونی استنکاف ورزد ؛ " قانونی " است ؟
آیا مطابق آن چه در مصوبه شورای مدرسه آمده است ؛ این شورا اختیار قانونی برای چنین امری را دارد و به تبع آن اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران و مرجع بالاتر جایگاه قانونی برای تایید آن را عهده دار می باشد ؟
( 1 )
( 2 )
( 3 )
پایان گزارش/
گروه گزارش/
شنبه 21 تیر با حضور رئیس سازمان برنامه و بودجه در اولین برنامه گفت و گو برمدار تحول و بهبود یادگیری، اعضای شورای معاونان وزارت آموزش و پرورش به تشریح و تبیین برنامههای آموزش و پرورش پرداختند.
در این نشست از رسانه ها دعوتی به عمل نیامده بود .
علی الهیار ترکمن، معاون برنامهریزی و توسعه منابع در این نشست می گوید:
« حجم و گستردگی آموزش و پرورش آن را به یک ابر سیستم تبدیل کرده است لذا اصل کفایت، اصل مهمی برای برنامهریزیها در آموزش و پرورش است و اگر آگاهی به درصد ورودی منابع داشته باشیم میتوانیم برنامهریزی بهتری داشته باشیم لذا از سازمان برنامه و بودجه میخواهیم تا این ورودیها را برای ما مشخص کند.
وی با اشاره به مسائلی که توسط معاونان برنامهریزی استانها مطرح شد، گفت: هزینههای پرسنلی در آموزش و پرورش بر سایر هزینهها سایه انداخته است و در استانها تقریباً تمامی منابع صرف هزینههای پرسنلی میشود لذا توجه به هزینههای کیفیت بخشی مهم است.
معاون برنامهریزی و توسعه منابع با اشاره به پرداخت اوراق صکوک 4 هزار میلیارد تومانی اردوگاه شهید باهنر گفت: پرداخت اقساط اوراق صکوک اردوگاه شهید باهنر از حساسیت بالایی در آموزش و پرورش مطرح است و همه اقساط آن تاکنون پرداخت شده است و آخرین قسط آن در سال ۹۹پرداخت میشود و این اردوگاه آزاد میشود . »
معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش در حالی از رئیس سازمان برنامه و بودجه می خواهد " ورودی ها " را مشخص کند که فرضا این سازمان در موضوع پرداخت پاداش بازنشستگان مسیر را مشخص کرده است .
« به منظور پرداخت به موقع پاداش پایان خدمت بازنشستگان شریف و خدوم دستگاههای اجرایی و با استناد به بند (ب) تبصره (12) ماده واحده قانون بودجه سال 1398 و آییننامه اجرایی بند مذکور با شماره 36161/ت56627هـ مورخ 29/03/1398، مقتضی است تمهیدات لازم برای فروش اموال و داراییهای غیرمنقول مازاد در اختیار آن دستگاه، مطابق قوانین و مقررات مربوطه انجام و پرداخت پاداش مذکور از این محل مورد اقدام قرار گیرد.»
حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش درباره پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان که سال ۹۸ بازنشسته شدهاند نیز با بیان اینکه تاریخ دقیق این پرداختی مشخص نیست گفت: ما برای بازپرداخت این مبلغ طبق قانون باید اموالی را بفروشیم و پاداش را بدهیم که فرایند طولانی است و پیگیر آن هستیم. سال گذشته متعهد بودیم تا قبل مهرماه آن را پرداخت کنیم که انجام شد. امسال هم تلاش میکنیم ولی دقیق نمیتوانم زمانش را بگویم. ضمن اینکه ما واحدهای آموزشی داریم که بتوانیم آنها را بفروشیم اما در عین حال فضای زیادی برای هزینه کردن این مبلغ هم داریم. ۱۸ درصد مدارس ما نیازمند نوسازی و ۱۲ درصد نیازمند تخریب و ساخت هستند.
فضای آموزش هنوز هم قابل قبول نیست و طبق سند تحول بنیادین باید به ازای هر دانش آموز ۸ متر و ۳۰ سانتی متر فضای آموزشی باشد که در حال حاضر ۵ متر و سی سانتی متر است و در ۱۰ استان حتی زیر این مقدار فضای آموزشی داریم." ( این جا )
علی الهیار ترکمن در نشست معاون اول رئیس جمهور با شورای معاونان وزارت آموزش و پرورش که چهارشنبه 31 اردیبهشت برگزار گردید چنین می گوید : ( این جا )
« سال ۹۸، ۴۸ هزار بازنشسته داریم و ۵۴۰۰ میلیارد تومان پاداش پایان خدمت آنهاست، سازمان برنامه و بودجه میگوید اموال خود را بفروشید و تنها اموال آموزش و پرورش مدارس و اردوگاهها است و اگر بخواهیم به این سمت برویم باید ۳۲ درصد مدارس را بفروشیم تا بتوانیم پول پاداش بدهیم؟!
ترکمن متذکر شد: تقاضا داریم، دولت زحمت بکشد و این پول را تأمین کند. »
در همان گزارش نوشتیم :
" پرسش « صدای معلم » از آقای اللهیار ترکمن آن است که نتایج آن " کمیته اقتصادی " که ایشان هم جزء آن کار گروه بوده است به کجا رسیده است ؟
مگر معاون برنامه ریزی و توسعه منابع شعار اصلی آن کار گروه را " امانت داری فرهنگیان " تعریف نکرده بود ؟مگر ایشان تاکید نکرده بود که :" چیزی از اموال و دارایی های فرهنگیان فروخته نخواهد شد "آیا ایشان مسئولیت خود را قرار است به گردن دیگران بیندازد ؟ صرف و صلاح آموزش و پرورش و معلمان در چیست ؟
در کجای دنیا برای تامین مطالبات معلمان ، اموال و سرمایه آموزش و پرورش را می فروشند ؟ این فرمول ها را چه کسی و از کجا آورده اند ؟
این همه تناقض گویی و تعارض در مواضع ناشی از چیست و چه کسی باید در مورد این رفتارها به جامعه و ذی نفعان آموزش پاسخ گو باشد ؟ "
پرسش این رسانه آن است که فلسفه این گونه رو دربایستی ها و تعریف و تعارف در نشست ها با سازمان های بالادستی آموزش و پرورش چیست ؟
فرضا مشکل اردوگاه منظریه ( شهید باهنر تهران) حل شود ؛ راه حل پایدار و علمی برای حل مشکل اقتصاد آموزش و پرورش چیست ؟
پایان گزارش/
گروه گزارش/
آیین تکریم و معارفه دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش شنبه 21 تیر در ساختمان شهید رجایی وزارت آموزش و پرورش برگزار گردید .
برای این نشست از رسانه ها و خبرنگاران دعوتی به عمل نیامده بود .
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت :
« محمود امانی طهرانی درآیین تکریم و معارفه دبیرکل شورای عالی که با حضور وزیر آموش و پرورش در ساختمان شهید رجایی برگزار شد، اظهار کرد: استاد همه ماها حضرت امام خمینی (ره) است زیرا یک تنه انقلابی را به پیروزی رساند و زمینه شکوفایی استعدادها را فراهم کرد.
وی فلسفه وجودی «مدرسه» را مسئله مهم و مورد اتفاق همه جوامع دانست و افزود: مسئله مدرسه روز به روز اهمیتش بیشتر میشود هر چند که صحبت از انجام آموزش به گونهای دیگر میشود متخصصین تعلیم و تربیت بر روشن نگه داشتن چراغ «مدرسه» تاکید بیشتری دارند. نظر صریح و شفاف دبیر کل جدید شورای عالی آموزش و پرورش در مورد این گونه " نهادهای موازی " و تداخل در وظایف و امور سازمانی چیست ؟ ضمن آن که سیاست گذاری و برنامه ریزی اصلی در جای دیگری رخ می دهد و افراد و دوایر دیگری باید پاسخ گوی نتایج این خط مشی ها باشند .
امانی افزود: مدرسه نباید تضعیف شود بلکه باید ارکان آن را منسجم کرد، کشوری که مدرسه را اولویت اولش قرار دهد آینده بسیار خوبی خواهد داشت.
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش ادامه داد: ما در هر سمت و جایگاهی که هستیم باید به مدرسه فکر کنیم و دائما در فکر مدرسه قوی باشیم.
وی ادامه داد: مسئله مدرسه محوری باید در تمام حرکات ما بسیار پر رنگ و جدی باشد و در تمام امور کار مدرسه را تسهیل کنیم و برای رشد مدرسه تلاش کنیم و برای او امکان شکوفایی فراهم کنیم .
امانی افزود: باید کاری کرد که افراد احساس کنند قوانین برای نوآوری و رشد او راهگشاست نه اینکه دست و پای او را ببندد . »
در جوابیه ای که شورای عالی آموزش و پرورش به خبرگزاری فارس با موضوع « آیا زمان انحلال شورای عالی آموزش پرورش فرا رسیده است؟!» ارسال کرد چنین آمده بود :
« دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش همچنان که تاکنون ثابت نموده است قائم به فرد نیست، بلکه اتاق فکر و یک مجلس کوچک آموزش و پرورش است و شیوه کار آن پژوهش، کار کارشناسی و به نوعی مبتنی بر خرد جمعی، کار تیمی و گروهی برای تهیه و تدوین مصوبات مورد نیاز آموزش و پرورش است و اصل کار شورای عالی آموزش و پرورش هم بر این اساس است که از دیدگاهها و نظرات و پیشنهادهای همکاران محترم در زمینه های مختلف آموزش و پرورش به نحو مطلوب استفاده نماید. »
پرسش « صدای معلم » آن است که جمله ای که محمود امانی طهرانی از امام خمینی ( ره ) نقل کرده است تا چد حد با ماهیت کار و رویکردی که خود این نهاد به افکار عمومی اعلان کرده است تناسب و هماهنگی دارد ؟
رخوت ، بی عملی و مهم تر از آن از دست دادن " مرجعیت کارشناسی " برای شورای عالی آموزش و پرورش که کارشناسان و صاحب نظران بر آن اجماع دارند ( این جا ) ؛ قرار است تحت کدامین رویکرد مدیریتی و مانیفست سازمانی تعدیل و درمان شود ؟
آیا دبیر کل جدید شورای عالی آموزش و پرورش طرح و برنامه ی مشخصی برای احیای شورای عالی آموزش و پرورش دارد و یا آن که همچنان " روزمرگی " و " بی عملی " بر آن حکمفرما خواهد بود ؟
از زمان اعلام رسمی کرونا و متعاقب آن تعطیلی مدارس ، این رسانه در گزارش های مکرر و متعدد نسبت به عملکرد وزارت آموزش و پرورش انتقاد کرد .
از زمانی که وزارت آموزش و پرورش عضویت در شبکه شاد را به صورت ضمنی اجباری کرد تا زمانی که عضویت در آن را - البته در ظاهر - اختیاری اعلام کرد و نیز عملکرد پرسش برانگیز این وزارتخانه در موضوع آزمون ها و امتحانات که مورد انتقاد صدای معلم بوده است ( این جا ) این فرضیه به اثبات رسید که " مدرسه محوری " شعاری بیش نیست و مسئولانی که دائما به آن استناد می کنند عملکردشان چیز دیگری را نشان می دهد .
آیا آقای امانی طهرانی موضع مشخص و صریحی در این مدت داشته است ؟
این رسانه تاکنون در گزارش های قابل توجهی ضمن انتقاد از جایگاه قانونی و عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی خواهان پاسخ گویی این نهاد در مورد عملکرد خود شده است .
نظر صریح و شفاف دبیر کل جدید شورای عالی آموزش و پرورش در مورد این گونه " نهادهای موازی " و تداخل در وظایف و امور سازمانی چیست ؟ ضمن آن که سیاست گذاری و برنامه ریزی اصلی در جای دیگری رخ می دهد و افراد و دوایر دیگری باید پاسخ گوی نتایج این خط مشی ها باشند .
آیا آقای امامی طهرانی برنامه ای برای اجرای قانون شورای عالی آموزش و پرورش و فعال کردن کمیسیون های آن دارد ؟
تعامل با رسانه ها و داشتن یک روابط عمومی پویا و تحلیل گر شرط مهم و لازم برای موفقیت یک مدیر و برنامه های اوست .
« صدای معلم » از دبیر کل جدید شورای عالی آموزش و پرورش بار دیگر دعوت می کند ضمن برگزاری نشست رسانه ای که البته موضوعی مهجور در این نهاد است پاسخ گوی پرسش های رسانه ها و افکار عمومی در این زمینه باشد .
پایان گزارش/
الف- «امانوئل کانت» اعتقاد دارد اگر در جامعهای گزاره غالب این باشد که «فکر نکنید اطاعت کنید» آن جامعه در دوران تاریکی به سر میبرد و اگر در فردی هم این گزاره غالب باشد آن فرد در دوران کودکی به سر میبرد. گزارهای که یک جامعه را به دوران روشنایی میبرد و یک فرد را به بلوغ روانی میرساند این است که «جرات و شهامت آزاداندیشی داشتهباش».
بنابراین از نظر کانت روشنفکر بودن دو ویژگی دارد: اول علم و آگاهی و دوم شجاعت و شهامت.
ب- «کارل مانهایم» اعتقاد دارد که تمام شناختها به ساختارهای اجتماعی وابسته هستند. از نظر او این منافع طبقات و گروههای اجتماعی است که نحوه اندیشیدن آنها را تعیین میکند. بنابراین کشیشها شبیه هم فکر میکنند، نظامیان شبیه هم و پزشکان شبیه هم.
تنها افکار روشنفکران است که وابسته به شرایط و ساختارهای اجتماعی نیست. مانهایم روشنفکران را افرادی بیطبقه میدانست که اندیشههایشان تحتتاثیر منافع طبقاتی نیست.
ج- « ادوارد سعید » روشنفکر را کسی میداند که به نقد «قدرت» و «سنت» میپردازد. روشنفکر این نقد را در انظار عموم انجام میدهد بنابراین همه هستیاش را موکول به یک تشخیص انتقادی میکند. پس میتوان برای روشنفکران دو ویژگی قائلشد:
اول این که تفکر نقاد در آنها فعال است. پس گرفتار تفکر عاطفی – عادتی، جوزدگی و تقلید نیستند.
دوم این که این نقدها را با شهامت مطرح میکنند و از نگرانی در مورد حاصل عملی کار خویش فاصله گرفتهاند.
پس ملاحظه میکنید که هر فرد دانشمند و تحصیل کردهای روشنفکر (Intellectual) محسوب نمیشود و هر جامعهای هم که دانشگاه و دانشجو زیاد داشته باشد از دوران تاریکی به عصر خرد نقل مکان نکرده است.
«انتشارات کویر» در سال ۱۳۹۳ کتاب ارزشمندی منتشر کرده است به نام «گونه شناسی روشنفکران ایرانی» این کتاب نوشته «دکتر نظام بهرامی کمیل» است. مطالب این یادداشت برداشتی از اولین فصل این کتاب ارزشمندند.
مناسب میبینم این یادداشت را با شعری گویا و زیبا از «احمد شاملو» بهپایان برسانم:
من بینوا بندگکی سر بهراه نبودم
و راه بهشت مینوی من بز روی طوع و خاکساری نبود،
مرا دیگر گونه خدایی میبایست،
شایسته آفرینهای
که نواله ناگزیر را گردن کج نمیکند،
و خدایی دیگرگونه آفریدم!
این نوشته، نگاهی ادبی و هنرمندانه به ویروس مرگبار و ناشناخته ای دارد که اینک مردمان جهان را هراسان کرده است؛ حکایت مادران مهربان ایران زمین و قصه ها و غصه ها و لالایی های فرشتگانی است که با خود آرامش را به ارمغان می آورند و...
نمی دانم چرا این روزها دلم برای بوسه ای تنگ می شود...
اینک در فصل رویش شکوفه های چشم نواز و در روزها و شب های بهاری که مادران مهربان سرزمینم به خاطر نگرانی از شیوع ویروس کرونا و برای آرامش کودکان هراسان خود، شعر و آهنگ دلنشین" لالایی" را می خوانند، خاطرات شیرین دوران کودکی در مقابل دیدگانم به نمایش در می آید و مرا با خود به گذشته و سال های دور می برد؛ زمانی که با بوسه های گرم و پرمحبت مادرم از خواب بیدار می شدم و در کنار خود، دنیایی از عشق و مهربانی را در صورت جوان و زیبای فرشته ای می دیدم که بهشت زیر پای اوست و خداوند زیبایی ها، برای همیشه و تا ابدیت دوستش دارد.
گاهی اوقات و در ساعاتی از شبانه روز، خود را به خواب می زدم تا شاید فرشته مهربان باز هم به آرامی به سراغم بیاید و با لالایی ها و بوسه های لذتبخش و مادرانه اش نوازشم کند و بر شادی های کودکانه ام بیفزاید و...
****
مادر سالمند و ناتوان من، در زادگاه و شهری دور از محل کار و زندگی ام، سال هاست که در بستر بیماری افتاده و مدت هاست که چشم های منتظرش را به در اتاق دوخته تا به دیدارش بروم و سر بر بالینش بگذارم و گُل لبخند بر لبانش بنشانم. من به لالایی خواندن های دلنواز و آرامش بخش و قصه ها و غصه های مادر و دیدن لحظات دلنشین و ملکوتی اش بر سجاده سبز و همیشه پهن خدا، عادت کرده و دلم می خواهد هرچه زودتر خود را به او برسانم و آن نازنینِ جاوید را در آغوش بگیرم و بوسه ای از چهره مهربانش بستانم، اما به دلیل خطرات این ویروس وحشتناک و ناشناخته و مرگ ده ها هزار انسان در سراسر جهان، در حال حاضر نمی توانم به سفر بروم و همین موضوع، دلم را بیش از پیش به درد می آورد و خیالم را آشفته می کند.
مادرِ صبور و همیشه آرام و خندانم، دیگر نمی تواند از جایش بلند شود و بزرگ ترین آرزویش این است که تنها برای یک بار از رختخواب همیشگی اش برخیزد و روی پاهای از کار افتاده اش بایستد و خود را به حیاط کوچک خانه برساند و شکوفه های بهاری را نظاره کند، اما پیری و هجوم انواع بیماری، مانع برآورده شدن این شادی ساده و چنین آرزوی کوچکی شده است.
برادر فداکار من، با از خود گذشتگی تمام، حافظ و یاور مادر شده تا او باور کند که هنوز زنده است و زندگی همچنان جریان دارد. از برادرم می خواهم که با استفاده از تکنولوژی موجود، من و مادر را به هم برساند تا بتوانیم پس از مدت ها یکدیگر را ببینیم و دیداری تازه کنیم. برادرم گوشی تلفن همراه خود را مقابل صورت خواب آلود مادر می گیرد و من با دیدن این همه معصومیت و مظلومیت، اشک در گوشه چشمانم لانه می کند و صدای گریه و ناله ام به گوش می رسد:
" آه، خدایا! این کوه عظیم لطف و آرامش و مهربانی و تکیه گاه استوار و مطمئن همه دوران زندگی ام، چرا اینک چنین بیمار و ناتوان شده و تنها چهره ای نحیف و شکسته و درد کشیده از او باقی مانده است؟!..."
پس از چند لحظه مادر چشم هایش را می گشاید و ناباورانه به من نگاه می کند، سپس لبخندی بر لبانش نقش می بندد و اشک اشتیاق برگونه هایش جاری می شود. درحالی که سعی می کنم خود را خوشحال نشان دهم او را صدا می زنم، اما پاسخم را نمی دهد. برای چندمین بار صدایش می زنم، اما باز هم پاسخی نمی شنوم. شاید رنجیده است و نمی خواهد با من همکلام شود... من به خاطر گرفتاری و مشغله و مشکلات فراوان زندگی، مدتی است که نتوانسته ام به دیدنش بروم و جویای حالش شوم؛ شاید همین بی توجهی و بی وفایی، او را دلگیر و آزرده خاطرکرده است. دوست دارم و آرزو می کنم که مادر سکوت را بشکند و برای تسکین دلِ دردمندم و به یاد کودکی هایم، برایم "لالایی" بخواند و...
در انتظار لحظه ای که مادر باز هم به مهر، نگاهش را به سویم برگرداند و به حرف بیاید و سخنی بگوید، به مدت طولانی و در سکوت کامل به صورت گریان او خیره می شوم تا این که بالاخره ملتمسانه به چشم هایم نگاه می کند و تنها یک کلمه بر زبان می آورد:"بیا!"
این یک کلمه، به تنهایی همه وجودم را به آتش می کشد و از فرط دلتنگی و شرمندگی، به یکباره روح و جسمم را به لرزه درمی آورد و چشمانم را تیره و تار می سازد؛ بلافاصله عرق سردی روی پیشانی ام می نشیند و تب و لرزی ناشناخته به سرعت سراسر وجودم را در بر می گیرد و بغض سنگینی راه گلویم را می فشارد و دچار تنگی نفس می شوم؛ احساس می کنم که برای نفس کشیدن و زنده ماندن، به هوای بیشتری نیاز دارم؛ سرم گيج مي رود و گلويم به شكلي آزاردهنده به خارش در مي آيد و دردی عجیب در قفسه سینه ام می پیچد و چند بار پشت سرهم و به شدت سرفه می کنم؛ سرفه هایی خشک و خفه کننده که قلبم را به تلاطم در می آورد:
" ای وای! یعنی من هم به ویروس کرونا مبتلا شده و اینک باید هراسان و وحشت زده شوم؟ مگر می شود که همه این علائم به یکباره و در زمانی کوتاه به سراغ کسی بیاید و او را به خط پایان زندگی برساند؟!..."
فکر می کنم که این نشانه ها همیشه به دلیل بیماری نیست و می تواند حکایت بی مهری و بی وفایی انسانِ گُمگشته و سرگردان در عصر انفجار اطلاعات و سرعت پیشرفت تکنولوژی و تلاش شتابزده و گاه بیهوده برای رسیدن به موقعیتی بهتر باشد که بهترینی چون مادر را به دست فراموشی می سپارد و... شاید من نیز اینک از شوق و لذتِ داشته های به واقع نداشته و نداشته های به ظاهر داشته و به خود بالیدن هاي نابجا و نافرجام، از عزیزترین عزیزانم غافل و از حقیقت زندگی دور مانده ام؛ شاید مادر با سکوت طولانی خود و سپس بیان هزاران کلمه پنهان در تنها یک کلمه، می خواهد مرا از خواب غفلت بیدار کند و...
در این ایام که مردم مهربان در قرنطینه خانگی به سر می برند، مادر انتظار دارد که به زادگاهم و به نزد او بروم، اما با وجود این ویروس شوم و شرایط نگران کننده، من به کجا و چگونه بروم؟!... شاید به خاطر شوق بیش از حد دیدار من، برای مادر سخت است و هنوز نمی تواند باورکند که در این موقعیت حساس، نباید از شهر خارج و به او نزدیک شوم.
من از فداکاری و از خود گذشتگی و نیز تعداد کارکنان خدمات رسان مبتلا به ویروس و آمار جانباختگان در شهرداری، اتوبوسرانی، تاکسیرانی، مترو و نیروهای خودجوش مردمی و پرسنل نظامی و انتظامی و فرهنگی و... خبر دارم و می دانم که پزشکان، پرستاران، نیروهای امدادی و سایر از جان گذشتگان شریف و شایسته ایران زمین، با تمام وجود تلاش می کنند تا من و ما، با رعایت کامل بهداشت و با توکل به یزدان پاک و یکتا خالق نازنین، به سلامت از چنگال این ویروس خطرناک بگریزیم و...
من و مادر به کمک گوشی همراه همچنان به یکدیگر نگاه می کنیم و در سکوت با هم حرف می زنیم... چند لحظه بعد، او با چشم های خندان و منتظر، لب هایش را غنچه و از راه دور، مرا به بوسه ای گرم و مهربان دعوت می کند. او می خواهد مثل دوران کودکی و همه روزها و سال های گذشته، عشق و محبت پاک مادرانه اش را نثارم کند و من نیز می خواهم لبخندزنان و هر چه سریع تر، بوسه اش را با بوسه ای پاسخ دهم، اما بغض مانده در گلویش به یکباره فریاد می شود و دریایی از اشک، تمام پهنای صورتش را می پوشاند و بلافاصله گوشی را از دست برادرم می گیرد و با عصبانیت آن را به گوشه ای از اتاق پرتاب می کند...
برای مادر سخت و غم انگیز است و عادت ندارد که بوسه خود و مرا از صفحه کوچک گوشی همراه و در چنین حالتی ببیند؛ او می خواهد همچون گذشته و در واقعیت و از نزدیک، فرزند دلبندش را که دیگر بزرگ شده، در آغوش بگیرد و عاشقانه او را ببوید و ببوسد و صداي ضربان قلبش را به وضوح بشنود؛ دوست دارد همچنان بر سجاده سبز خدا نماز شکر بخواند و در کنار جگرگوشه اش و تا غروب آفتابِ زندگی، از روزهای باقی مانده عمرش لذت ببرد؛ تلاش می کند تا حتی خاری به پاهای پسرش نرود و به وقت درد و ناملایمات زندگی، مرهمي بر زخم های او باشد؛ عشق شيرين مادر به عزیزش، باز هم در وجودش زبانه می کشد تا بدون هیچ فاصله ای و از نزدیک با فرزندِ هميشه کودک و کوچکش، درد دل كند و از قصه ها و غصه ها و تلخی ها و شیرینی های ایام از دست رفته و خاطراتش با او سخن بگوید و...
****
اکنون من در سلامت کامل جسمانی و بی هیچ نشانه ای از بیماری، در اتاق خانه ام نشسته و در خلوت خود برای مادرم اشک می ریزم؛ برای کسی که سحرگاه چند روز قبل و دور از من، به دلیل کهولت سن و پس از تحمل سال ها بیماری و درد، چشم های مهربان و منتظرش را بست و برای همیشه آرام گرفت و در صبح نیمه شعبان، پیکر پاکش به خاک سپرده شد...
در این زمانه که دغدغه هجوم سریع ویروس و مرگ انسان ها، خواب را از چشم هایم ربوده است، آرزو می کنم که ای کاش فقط یک بار دیگر صورت نازنین مادر را از نزدیک ببینم و سر بر شانه های مهربانش بگذارم تا او با بوسه ها و لالایی های دلنوازش، مرا به آرامش برساند، اما افسوس که...
اینک در فصل رویش شکوفه های چشم نواز و در روزها و شب های بهاری که مادران مهربان سرزمینم به خاطر نگرانی از شیوع ویروس کرونا و برای آرامش کودکان هراسان خود، شعر و آهنگ دلنشین" لالایی" را می خوانند، خاطرات شیرین دوران کودکی در مقابل دیدگانم به نمایش در می آید و مرا با خود به گذشته و سال های دور می برد؛ زمانی که با بوسه های گرم و پرمحبت مادرم از خواب بیدار می شدم و در کنار خود، دنیایی از عشق و مهربانی را در صورت جوان و زیبای فرشته ای می دیدم که بهشت زیر پای اوست و خداوند زیبایی ها، برای همیشه و تا ابدیت دوستش دارد. گاهی اوقات و در ساعاتی از شبانه روز، خود را به خواب می زدم تا شاید فرشته مهربان باز هم به آرامی به سراغم بیاید و با لالایی ها و بوسه های لذتبخش و مادرانه اش نوازشم کند و بر شادی های کودکانه ام بیفزاید و...
نمی دانم چرا این روزها دلم برای بوسه ای تنگ می شود...
* حمیدرضا نظری، نویسنده معاصر و کارگردان تئاتر، سال هاست در وادی ادبیات داستانی و نمایشی قلم می زند که حاصل آن انتشار بیش از۳۰۰ داستان در مطبوعات و خبرگزاری ها و سایت های اینترنتی است. از نوشته های او می توان به داستان ها و نمایش هایی چون "غزال زیبای من، راز یک انسان، مهر و کین، سفر عاشقانه من و پروانه، دری به روی دوست، مرگ یک نویسنده و سکوت یک نگاه " اشاره کرد...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نخستین نشست رسانه ای دبیر کل اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان یکشنبه 15 تیر در سالن جلسات معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش برگزار گردید .
این نشست مانند جلسه زهرا مظفر مدیر کل ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش برای نخستین بار برگزار می گردید و این موضوع توسط مدیر صدای معلم در نشست بیان گردید .
برخی از خبرنگاران خواهان برگزاری این نشست به صورت " غیرحضوری " ( آنلاین ) شده بودند .
مدیر صدای معلم ضمن مخالفت با این موضوع عنوان کرد که این تشکیلات پس از مدت ها نشست رسانه ای گذاشته که البته گامی به جلو و قابل تقدیر است .
نشست های مجازی هم مثل آموزش و آزمون غیرحضوری چون فاقد زیر ساخت های لازم و مهم تر از آن فرهنگ عمومی و شهروندی متناسب و مطالبه گر است حالت " کارتونی " پیدا کرده است .
برخی از خبرنگاران حوزه آموزش پیشنهاد داده بودند که نشست ها اولویت بندی شوند و به عنوان مثال چنین نشست هایی به صورت غیرحضوری و نشست های با اولویت مهم تر و اساسی تر حضوری برگزار گردند .
پورسلیمان در پاسخ بیان کرد که هر بخش و حوزه ای در آموزش مهم است و باید مورد پرسش و شفاف سازی قرار گیرد چرا که مطابق نظریه " سیستم ها " در صورت نپرداختن به آن ها ، در نهایت سیستم را ناکارآمد می کند .
میزان پرسش های خبرنگاران در این نشست نسبت به سایر نشست ها کم بود اما مطابق معمول صدای معلم پرسش های قابل توجهی را در این نشست مطرح کرد .
در این نشست « مدیر صدای معلم » از شورای عالی انقلاب فرهگی دعوت کرد تا ضمن برگزاری نشست رسانه ای در مورد عملکردش پس از 4 دهه پاسخ گو باشد .
در این بخش مشروح پرسش و پاسخ صدای معلم و دبیر کل اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان را می خوانید.