گروه گزارش/
شاید در میان کثرت روابط عمومی ها در بخش های مختلف ستادی ، اداری و مناطق وزارت آموزش و پرورش که نیروی انسانی ، بودجه و امکانات مختلفی را به خود اختصاص داده اما به نظر می رسد که در " حوزه عمومی " حضوری نداشته و در بسیاری از موارد خود را به " ندیدن " و " نشنیدن " زده اند و فلسفه و کارکرد اصلی خود را به فراموشی سپرده اند ؛ واحدی متفاوت از بقیه در حال حاضر روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی باشد .
" پانا " شنبه یکم شهریور نوشت : ( این جا )
« رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی با اشاره به اهمیت ماموریت این سازمان، یکی از مهمترین ماموریتهای این سازمان را دمیدن روح معنویت در کالبد دانشآموزان ذکر کرد. آیا سازمان مذکور و وزارت آموزش و پرورش مسئولیت خود را در این چالش ها می پذیرد ؟
حسن ملکی در مراسم یادمان شهدای این سازمان که صبح امروز برگزار شد، با فرستادن درود به روح همه شهیدان تاریخ اسلام در روز دوم محرم در سالروز شهادت سالار شهیدان اظهار کرد: «امروز با یاد سالار شهیدان، به یاد شهدایی که سربازان آن امام هستند یادمانی برگزار میشود. روزی که یادمان شهدا در اینجا استقرار پیدا کرد روزی است که کاروان سیدالشهدا در کربلا استقرار یافت.»
ملکی با اشاره به تفاوت برگزاری مراسم محرم در سال جاری به دلیل شیوع بیماری کرونا گفت: «امسال تمام سازمان باید در اینجا حضور پیدا میکردند ولی میسر نشد چون باید فاصلهگذاریها را رعایت میکردیم. تفاوت دوم محرم امسال این است که محرم بدون حاج قاسم سلیمانی برگزار میشود. رفتن او برای ما بسیار ناگوار بود اما از طرفی منشا خیر و برکتی بود برای تولد حاج قاسمهای دیگر.»
وی با اشاره به ساخت یادمانی در کریدور ورودی ساختمان مرکزی سازمان پژوهش اظهار کرد: «ماموریت ما فقط تولید کتاب درسی نیست، ماموریت ما دمیدن روح معنویت در کالبد سازمان و کتابهای درسی و دانشآموزان این کشور است و ما با مشورت دوستان به ویژه آقای مرتضایی معاون سازمان تصمیم گرفتیم در این جغرافیای محدود یک تاریخ بسازیم. از امروز همه همکاران به محض ورود به سازمان با یاد شهیدان روز خود را آغاز میکنیم.»
هر چند پاسخ روابط عمومی آن سازمان ( این جا ) به گزارش " صدای معلم " گامی به سوی " شفافیت " بود اما جوابیه مذکور پاسخ اقناع گرانه و منطقی به آن پرسش ها نبود به ویژه آن جا که سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ادعا می کند اغلب ناشران غیردولتی دغدغه فرهنگ و آموزش دارند و از این روست که سرمایههای خود را در حوزه فرهنگ به کار انداختهاند.
و تاکید این سازمان بر این موضوعات مطروحه که ؛
« حقیقت این است که در اهداف آموزشی و تربیتی، بین دو بخش دولتی و غیر دولتی، اختلاف دیدگاه اندکی وجود دارد و هر دو بخش خواهان موفقیت دانشآموزان و رشد سطح آموزش کشور هستند و اگر در مقام عمل اختلافی هست، بر این باوریم که با تعامل بیشتر و گفتوگوهای اقناعی و یافتن راههای میانه میتوان به هم نزدیکتر شد.
ارتباط سازمان با ناشران بخش خصوصی ارتباطی امروزی نیست؛ ارتباطی بیست ساله است. ما نشستهای متعددی را با هم برگزار کردهایم و در این مسیر گاه تا جایی پیشرفتهایم که تدوین برخی از کتابهای درسی را به ناشران بخش غیر دولتی سپردهایم و اکنون نیز برآنیم که مسیر درست و صحیح، مسیر همکاری بیشتر است که هر دوی ما یک هدف داریم و هر کدام از ما به سان یکی از بالهای پرنده آموزش و تربیت هستیم. »
آیا سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی می تواند قرینه ای برای مثبت بودن ذهنیت کارشناسان حتا دولتی و نیز صاحب نظران علوم تربیتی نسبت به این موسسات ارائه کند ؟ آیا قرار است " معنویت " مورد نظر رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که آدرس آن را به " کتاب های درسی " موکول کرده است در سایه همان گونه تعاملات که وصف آن رفت ؛ حاصل شود ؟
آیا آن سازمان یادداشت " دکتر محمدعلی موحد " شاعر و اديب عرفان پژوه، تاریخنگار و حقوقدان و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی که به تازگی در مورد خودکشی دانش آموز ممتاز تهرانی پس از کنکور منتشر کرده است را مورد مطالعه و تحلیل قرار داده است ؟ ( این جا )
آن جا که ایشان از این موسسات نام برده و چنین می نویسد :
« در نظام آموزشی ما اتحادی نامبارک میان برخی مدارس خاص، صدا و سیما، برخی معلمان دروسی مانند ریاضی و زیست و فیزیک، طراحان سوالات کنکور و بنگاه هایی مانند قلمچی، مدرسان شریف، گاج و امثالهم شکل گرفته است. این اتحاد به صورت آگاهانه یا نااگاهانه در حال نابودی تمام نسل های نگون بختی است که امروز در چنگال این سیستم پول ساز و بی رحم به اسارت گرفته شده اند.
با سخت تر شدن سال به سال سوالات کنکور و روی آوردن به سوالات غیر کتابی این پیام به خانواده ها و دانش آموزان داده می شود که رمز قبولی فرزند شما در کنکور شرکت در فلان کلاسهای آموزش مهارت تست زنی است. هزینه و وقتی که نوجوان می توانست صرف بازی، ورزش و آموختن هنر و خواندن شعر و داستان و کتب غیر درسی نماید در مسلخ پر استرس کنکور قربانی شده و نوجوانی پر از استرس و عصبانیت تربیت می شود.
امروز هیولای اصلی که افسردگی را به دانش آموزان هدیه می دهد، نه بازی های کامپیوتری و نه تماشای برنامه های ورزشی بلکه بنگاه هایی مانند مدرسان شریف، قلمچی و..است.
دو، سه ماه پیش که به مدرسهام در تبریز رفتم، دخترانی از مدرسه بیرون آمدند و دورم را گرفتند، سؤالات امتحانات فلسفه را به من نشان دادند و من هم یک راست به سمت مدیر مدرسه رفتم و نسبت به نحوهی سؤالات اعتراض کردم. مشخص بود که معلم این سؤالات را از جزوهای که در دوران لیسانس آن را خوانده و به بچهها تعلیم میداده، استخراج کرده است. این سیستم آموزشی طفلمحور، پدر مردم را درآورده است. من از همه دستاندرکاران میخواهم که به مردم رحم کنند و فکری به حال آن کنند. آیا بهتر نیست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به جای تفسیر خاص خودش از " معنویت " به فکر طراحی برنامه و فلسفه ای پایدار با در نظر گرفتن سه ضلع " اخلاق مداری ، خردگرایی و عمل گرایی " در تدوین کتاب های درسی و عینیت بخشیدن به برنامه درسی ملی با این رویکرد باشد ؟
دانشآموزان ما همانهایی هستند که وقتی از چنبرهی نظام آموزشی نجات پیدا میکنند امثال مریم میرزاخانی از آنها بیرون میآیند. »
آیا قرار است " معنویت " مورد نظر رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که آدرس آن را به " کتاب های درسی " موکول کرده است در سایه همان گونه تعاملات ، گفت و گوهای اقناعی و راه های میانه که وصف آن رفت ؛ حاصل شود ؟
آیا سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که یکی از مهمترین ماموریتهای سازمانش را دمیدن روح معنویت در کالبد دانشآموزان ذکر کرده ؛ نگاهی به " کمپین سراسری دانش آموزان ایرانی برای تعطیل کردن کامل مدارس " انداخته است ؟
نظر رئیس سازمان پژوهش در مورد این نامه دانش آموزان به رئیس جمهور چیست ؟
آیا سیاست های ناکارآمد ، غیرعلمی وغیرکارشناسی وزارت آموزش و پرورش که نشان از بی تدبیری ، بی برنامگی و استغراق در روزمرگی دارد ؛ موجد چنین مواضعی از سوی دانش آموزان نبوده است ؟
آیا آقای ملکی می پذیرد این وضعیت جمع جبری تربیت خانواده ، آموزش های ارائه شده توسط مدارس و سیاست های غیرعلمی و ناکارآمد وزارت آموزش و پرورش است ؟
چه فرد و نهاد و مرجعی موجد " مرگ مدرسه " در این نظام آموزشی است ؟ ( البته اگر بتوان ویژگی های یک سیستم را بر آن اطلاق نمود ! )
آیا سازمان مذکور و وزارت آموزش و پرورش مسئولیت خود را در این چالش ها می پذیرد ؟
آیا بهتر نیست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به جای تفسیر خاص خودش از " معنویت " به فکر طراحی برنامه و فلسفه ای پایدار با در نظر گرفتن سه ضلع " اخلاق مداری ، خردگرایی و عمل گرایی " در تدوین کتاب های درسی و عینیت بخشیدن به برنامه درسی ملی با این رویکرد باشد ؟
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
توضیحات بسیار دقیقی در این گزارش وجود داشت. هم بحث بازنگری در ماموریتهای سازمان را بیان کردید و هم اینکه به آقای استاد تمام برنامه ریزی، فهماندید که با نام شهدا اینگونه بازی نکند.
متاسفانه باید یک موضوع دیگر نیز به این افتتاحیه یادمان اضافه کنیم و اینکه دکتر حسن ملکی با مشاورت آقای دکتر مرتضایی و حجت الاسلام حمید محمدی، در حال انجام اقداماتی هستند که این اقدامات مثلا حماسی و مذهبی برای پوشش بر اسراف و تبذیری هست که در این شرایط سخت کشور و وضعیت بد معیشت ملت ایران، خرجهای آنچنانی میز ریاست، پایه موبایل دکتر ملکی، اتاق استراحت دکتر مرتضایی،تزیین سالن جلسات، افزایش حقوق مدیران به چشم نیاید و دیگران نیز بگویند به به این آقای مرتضایی عجب امامزاده ای هست. اما گویا نمیدانند که خدا میبیند مکر ایشان را...
بايد عرض شود همه اين كارها از داشتن پول زياد و نداشتن برنامه و افراد متخصص است
سازمان پژوهش مدتي است فراموش كرده كه بايد براي دانش آموزان سراسر كشور برنامه داشته باشد وفقط براي ساكنين شاغل در ساختمانهاي خودش كار مي كند.
اين سازمان بايد روحيه ايثارگري را در دانش آموزان تقويت كندنه كارمندان سازمان
از پول زياد نمي دانند چه كاربكنند به دليل جذب و نفوذ افراد غير متخصص در امور تخصصي بويژه در حوزه اداري مالي دست به مارهاي غير ضروري مي زنند به طور مثال اخيرا مبلغي را به عنوان سختي كار مصوب كردند و به همه كاركنان پرداخت مي كنند كه مبلغ آن از. سختي كار تمام كساني كه در معدن و يا آزمايشگاهها ي پر خطر كار مي كنند بيشتر است وموارد از اين دست ... همه اين موارد از داشتن پول فراوان و عدم وجود نيروي متخصص است سازملن بايد با جذب افراد متخصص بويژه در حوزه تاليف وپژوهش به مسر اصلي خود و ارائه خدمات به ساسر كشور بشود .
واقعاً برای ایشان متاسفم که براحتی تحت تاثیر مرتضایی قرار گرفته. مرتضایی بصورت روزانه کارهایی که باید انجام شود رو به ملکی دیکته میکنه. یه حدیثی هم میگن و کارشون رو حلال جلوه میدم. سالن جلسات سازمان پژوهش که نیازی به تعمیر نداشت،حداقل با این وضعیت مالی که کل کشور درگیر هست.بدون درنگ،تخریب میکنند و خرج تراشی میکنند. بعد میان یادمان شهدا میزنند که بگن ما مسلمانیم و پیرو راه شهدا.دیگه کشی حق ندارد به ما ایراد بگیره...
حق مديريت + سختي كاري كه جديدا در سازمان تصويب شده&
به عنوان نمونه مي توان مثال زد
فقط بند حق مديريت وسختي كار مثلا مدير امور اداري سازمان كه با چندين معاون و حدود بيست نفر كاوشناس و منشي و راننده و....فقط به سيصد نفر كارمند سازمان خدمات مي دهد از كل مبلغ حقوق و مزايا و حق مديريت مدير كل آموزش وپرورش شهر تهران كه به چند ده هزار معلم وچند صد هزار دانش آموز خدمات مي دهد بيشتر وبيشتر است . اين يعني نظام هماهنگ و عدالت اداري
تمام قوانین سازمان الگو گرفته شده از دانشگاهها ومراکز پژوهشی کشور می باشد تا همکاران از مزایای دانشگاهها بهره ببرند. متاسفانه به مرور زمان تمام مزایا به سمت مشاغل مدیریتی سوق پیدا کرده است . برای روشن شدن موضوع به دو نمونه اشاره می کنم.
در سال گذشته یک نفر نیروی غیر رسمی از یکی از مدارس منطقه 8 به سازمان آمده ودر دفتر رئیس سازمان کار پیگیری نامه ها و جلسات را انجام می دهد و برای ایشان پست معاون مدیر کل یا رئیس گروه در نطر گرفته شده است . مجموع حقوق اضافه کار و کارانه و....که هر ماه به این فرد پرداخت می شود از مجموع پرداختی که به رئیس منطقه 8 پرداخت می شود به مراتب زیادتر است .
در مقابل یک نفر که سالها رئیس یکی ازمناطق تهران بوده است به سازمان منتقل شده و کار بیمه و امور رفاهی کارمندان را انجام می دهد و از حقوق ومزایای مدیریتی بهره می برد آیا دو نفر دیپلمه توان انجام کار پی گیری نامه ها های دفتر و انجام امور بیمه ورفاه کارکنان را ندارد .
پيشنهاد مي كنم تمام نيروهائي كه در سالهاي ٩٩و ٩٨ به سازمان منتقل شدند مجددا توسط يك تيم كارشناسي دلسوز گزينش ودر صورت عدم صلاحيت وتخصص لازم به محل خدمت قبلي برگردانده شوند در غير اين صورت سازمان به شدت صعيف و ناتوان خواهد شد .
کدام معنویت واخلاق مداری و....
مشکل سوء مدیریت امثال این سازمانهای عریض وطویل است.
يعني يك نفر آدم ١٥ مشاور دارد اصلا فرصت مي كند با هر كدام از اينها حرف بزند