
هنوز مبحث رتبه بندی معلمان ، در لابه لای اخبار روزانه در حال موج سواری است . سیری که ظاهرا از نتیجه بخشی مورد انتظار معلمان ، به دور مانده است و خود مسئولان ناتوان از تشخیص معیارهایی معقول برای تشخیص سره از ناسره جهت اجرای نهایی آن هستند. تا طرح رتبه بندی به تصویب مجلس نرسیده است ، اعتماد و اعتباری برای اجرای سالانه آن وجود نخواهد داشت . اما تاکنون آموزش و پرورش با برداشت و تصمیمات درون سازمانی ، ظاهرا ترجیح داده است تا راه گریزی در آینده برای عدم اجرای آن باقی بگذارد. این طرح برای خود مخالفانی دارد چون معیارهای اجرایی آن به نحوی مطرح می شود که گویا ، بیشتر مبلغ اضافه شده مد نظر معلمان هست ، در حالی که این طرح مدعی است که با اجرای آن به کیفیت بخشی فعالیت معلمان در حد استاد و استاد یاری دانشگاه ، نائل خواهند آمد .

معاون اول رئیس جمهور : " تا پایان بهمن ماه لایحهای به مجلس شورای اسلامی در خصوص رتبه بندی معلمان ارسال خواهد شد و اعتبار بودجهای آن نیز در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ کل کشور دیده شده است " . (1)
وعده های وزارتخانه و گاه دولت و مجلس در این راستا ، ماه به ماه و توسط هر مسئولی ! مطرح می شود و حساب کار از دست رفته است . یکی اعتبار لازم برای اجرای رتبه بندی را در سال 1400 ، 8 هزار میلیارد تومان و دیگری بودجه لازم را 15 هزار میلیارد تومان تخمین می زند.
رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور : در رابطه با رتبهبندی فرهنگیان ، حتی قبل از ارائه لایحه دولت به مجلس ، مبلغ ۸ هزار میلیارد تومان در لایحه بودجه ۱۴۰۰ دیده شد. (2)
قاسم احمدی لاشکی معاون پارلمانی آموزش و پرورش : " رتبه بندی معلمان در کمیته های سه گانه دولت تصویب شده و در صورت تأیید نهایی در جلسه هیأت وزیران به مجلس شورای اسلامی ارسال می شود . برای رتبه بندی معلمان ۱۵ هزار میلیارد تومان را پیشنهاد کرده ایم تا این طرح در سال ۱۴۰۰ اجرایی شود ". (3)
با این همه حساب و کتاب و مدت زمانی که بیهوده هدر رفته هست و معلمان و فرهنگیان در قبال اجرای طرح رتبه بندی بلاتکلیف هستند ، در بودجه پیش بینی شده برای اجرای طرح رتبه بندی ، توافقی وجود ندارد .
درجه بندی تدریس معلمان در فضای مجازی
امروز طرح دیگری در شرایط کرونایی و با تدریس معلمان در فضای مجازی مطرح شده است که قرار است به " درجه بندی تدریس معلمان " بپردازد . طبق معمول و روال همیشگی ، وزیر آموزش و پرورش در این خصوص معیارها و ابزار لازم را شفاف سازی ننموده اند . معلمان قرار نیست با تهدید یا تحدید ، بهترین باشند ، فاکتورها و شاخص های آموزشی خود می باید با کیفیت باشند و گر نه همان کمی گرایی ، لایق وزارتخانه خواهد بود.
محسن حاجی میرزایی در این خصوص بیان داشت : " اخیرا در ورژن جدید شبکه شاد ، دسترسی به شاد از طریق نسخه وب فراهم شد . ظرفیت دیگری که فعال شده این است که به معلمان فضایی می دهد که بتوانند تدریس شان را در هر پایه ای خواستند انجام دهند و به اشتراک بگذارند . این تدریس ها درجه بندی می شود. " (4)
ظاهرا وزیر آموزش و پرورش فراموش می کنند که با چه کسانی در ارتباط هستند تا توضیحی درخور بدهند و یا تصور می کنند که معلمان به دلیل فرزانگی ، علم غیب می دانند و فقط یک اشارت کافی است . چنین برخوردهاست که موجب ایجاد سوءتفاهم مابین نیروهای صفی و ستادی می شود و طی یک سال و گاه چندین سال ، هر دو انگشت اشارت خود را به عنوان خاطی و یا مقصر ، به سوی هم نشانه می روند و خشم ، نومیدی و بی اعتمادی از سوی نیروهای صفی به اشکال گوناگون نمود عینی می یابد ، از جمله تجمعات ، اعتراضات مکرّر ، تحصن و متأسفانه گاه به زندانی شدن عده ای از معلمان برای مطالبه حقوق ایجاد شده ، منجر می شود .

بسیاری از شبکه شاد استفاده نمی کنند چون جذابیت شبکه های دیگر بیشتر از آن است . یا سرعت بسیار کم و غیراستاندارد اینترنت ، عمده ترین مشکل معلمان و دانش آموزان در فضای مجازی است. به جای درجه بندی تدریس معلمان ، به حل این مشکلات بیندیشید تا کیفیت آموزشی در فضای مجازی خود به خود و در سایه تلاش و زحمات معلمان و همراهی دانش آموزان ، فراهم شود .
بهتر است به جای این همه طرح ، جهت کیفیت بخشی امر آموزش با ارجحیت دادن به وجه کنترل و تعقیب و بازرسی از سوی وزارتخانه ، در زیربنای نظام آموزشی یعنی دو دوره مهدکودک که به تازگی سرپرستی آن از بهزیستی به آموزش و پرورش سپرده شده است و پیش دبستانی ، تغییرات لازم را ایجاد نمایید .
اگر ساختار آموزشی از مدل های پویای جهانی پیروی کند ، یقین داشته باشید که این پویایی در همه بخش ها و عناصر و عوامل نظام آموزشی پخش خواهد شد و اثر معجزه آسای خود را نمایش خواهد داد . فقط کافی است چیدمان مهره های آموزشی ، علمی و به روز باشد ، و گر نه بدون ایجاد هر نوع تغییر و تحولی در نظام آموزشی ، با آمدن بازرس ها و یا درجه بندی تدریس معلمان و یا حتی رتبه بندی معلمان ، آموزش و پرورش کشور مان با روش سنتی و ایستا ، خداحافظی نخواهد کرد . معلمان قرار نیست با تهدید یا تحدید ، بهترین باشند ، فاکتورها و شاخص های آموزشی خود می باید با کیفیت باشند و گر نه همان کمی گرایی ، لایق وزارتخانه خواهد بود.
اگر وزارت آموزش و پرورش چنین توانی ندارد امید است مجلس شورای اسلامی برای ایجاد چنین تحولی وارد عمل شود تا از هدر رفت زمان و سرمایه و نیروی انسانی ، جلوگیری نماید.
منابع:
1) باشگاه خبرنگاران جوان . جهانگیری: دولت به زودی لایحه رتبه بندی معلمان را تصویب خواهد کرد .21 بهمن 1399 .
2) ای استخدام . 22 آذر 1399 . منبع بازار کار .
3) ایرنا . رتبهبندی معلمان در کمیتههای سهگانه دولت تصویب شد . کد خبر: 84208001 .۱۴ بهمن ۱۳۹۹ .
4) اقتصاد آنلاین . کد خبر 504383 . ۱۳۹۹/۱۱/۲۰ .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

تا وقتی که یکایک مردم به اندازۀ نیوتن و زکریای رازی، دانشمند و آگاه نشدهاند،
تا وقتی که همۀ مردم، همچون سلمان و صُهیب، پارسایی و پرهیزگاری را پیشۀ خود نکردهاند،
تا وقتی که همۀ شهروندان، به اندازۀ ویکتور هوگو و آلبرت شوایتزر، از احساسات پاک انسانی برخوردار نشدهاند،
تا وقتی که نانوا و قصاب و راننده، به اندازۀ ویتگنشتاین و ابن سینا فلسفه نمیدانند،
تا وقتی که هر انسانی در هر شهر و روستایی، بیش از ولتر و ژان ژاک روسو، به حقوق دیگران احترام نمیگذارد،
تا وقتی که زور رستم و نجابت پوریای ولی و مناعت ابوسعید ابوالخیر و دانایی خیام و صداقت سقراط و دنیاگریزی شبلی، در یکیک ما نیست،
تا وقتی که همۀ کارمندان ادارهها و کارگران کارخانهها و اهل بازار و مردم کوچه و خیابان، شب و روز خود را همچون ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی نمیگذرانند،
تا وقتی که همۀ سیاستمداران، گاندی و ماندلا را شرمندۀ خود نکردهاند،
تا وقتی که جامعه، غرق معنویت و آدمیت و انصاف نشده است،
تا وقتی که خودخواهی و منفعتجویی، در نهاد بشر است،
تا وقتی که تکتک آدمیان، یکیک غرایز را در خود نکشتهاند،
تا وقتی که قدرت، وحشی است و جنون میآفریند،
تا وقتی که نمیتوانیم از کرات دیگر، رئیس و وزیر و نمایندۀ مجلس وارد کنیم،
تا وقتی که همۀ انسانها فرشته نشدهاند،
تا آنگاه که زمین زمین است و اوضاع همین است،
زندگی و پیشرفت، جز در پناه قانون ممکن نيست، و اگر ممکن باشد، آسان نیست.
روز خوش ندارد سرزمینی که در آن منصبها و مسندها مقدستر از قانون است.

بیچاره و بیپناهند مردمی که در میان آنها قانون اولین پناهگاه نیست.
روزگارش سیاه است کشوری که در آن قانون خوارتر از خار بیابان است. آنجا که هیبت قانون، کمتر از اخم آدمها است، دوزخ است؛ قتلگاه فرصتها و ارادهها است؛ مسلخ امیدها است.
بدترین قانون، بهتر از خوبترین قانونشکنان است. همۀ تفاوتها محترم است، مگر در پیشگاه قانون. نقض هر قانون، شکستن شاخهای از درخت امید است.
توماس مور(۱۴۷۸- ۱۵۳۵)، شهید قانون و اسطورۀ قانونگرایی در تاریج جهان بشری، میگفت: حبس و مرگ، هزینهای است که من امروز میپردازم تا هیچیک از قوانین کشورم نقض نشود؛ اما میدانم که روزی همین قانون از جان و مال فرزندان و نوادگان و همۀ نسلهای پس از من در انگلستان، پاسداری خواهد کرد.» و به قول میرزا یوسفخان مستشار الدوله در کتاب «یک کلمه»، درمان همۀ دردهای ما در یک کلمه است: قانون. اما قانونی که برای همه است؛ وگرنه برای هیچ کس نخواهد بود.
کانال یادداشت ها

چند روز پیش، دکتر ناصر فکوهی، استاد انسانشناسی دانشگاه تهران به دعوت انجمن جامعه شناسی سنندج در یک برنامه مجازی با موضوعی تحت عنوان «تنوع فرهنگی و سیاستگذاری رسمی در ایران» شرکت میکند. ایشان پس از یکصد دقیقه سخنرانی و پاسخ به پرسشهای حضار، به ناگاه از کوره در میرود! موضوع از این قرار است که یکی از حاضران دو جمله در مونیتور جلسه مینویسد: این فرد خطاب به استاد ابتدا میگوید : «استاد آرامآرام چرت و پرت میگویند.» و بلافاصله مینویسد: «هویت بیرجندی را با هویت کردی مقایسه میکنند».
استاد فکوهی که تا آن هنگام غرق در تبیین نظرات خویش در خصوص فواید دموکراسی و حقوق بشر و لزوم احترام به اقوام داخل ایران بودند، به محض دیدن این دو جمله، برآشفته شده و با به زبان آوردن کلمات «اراذل و اوباش» خطاب به فرد مورد نظر به پرخاش روی میآورد. وی سپس به مخاطبانش که عمدتاً از تحصیلکردگان علوم انسانی و به ویژه جامعهشناسی در کردستان هستند، میگوید:
«چنین آدمهایی را باید از بین ببرید»!
این انسانشناس، با تکرار مداوم الفاظ اوباش، لات، الوات و اراذل خطاب به فرد نظردهنده، به این نتیجه میرسد که با وجود چنین افرادی، دیگر ظرفیتی برای دموکراسی وجود ندارد!
با این وصف، استاد مبرز علیرغم پوزشهای مکرر و گاه خودشکنانه مدیر جلسه و نیز ابراز تأسف و عذرخواهی حاضران، بدون توجه به واکنشهای آنان، از برنامه خارج میشود و دیگر برنمیگردد. این یادداشت کوتاه درصدد تحلیل رفتار و گفتار پایانی آقای دکتر ناصر فکوهی است.
در ابتدا بیایید برای کالبدشکافی موضوع، جای جملات فرد پرسش کننده را عوض کنیم؛ یعنی تقدم و تأخر جملات را تغییر دهیم. به این ترتیب اگر جمله دوم را قبل از جمله نخست قرار بدهیم آنگاه به این صورت خواهد شد: استاد، «هویت بیرجندی را با هویت کردی مقایسه میکنند» و پس از آن جمله دوم «استاد آرام آرام چرت و پرت میگویند.» آیا این است منطق گفتوگویی که همواره خود را با آن سرفراز پنداشته اید؟
در خصوص جمله نخست، یعنی مقایسه کردن هویت بیرجندی با هویت کردی، میتوان گفت که این اظهار نظر در حقیقت نقدی به رویکرد استاد به موضوع بوده و در جواب وی به مثابه مصداقی برای تبیین مفهوم خویش آورده شده است زیرا قیاس مورد نظر با ذهنیت و ادراک امر از سوی شنونده چالش برانگیز و ناسازگار است به همین خاطر، نویسنده این جمله به «مسأله» ای برخورد میکند که ظاهراً در پیکره روششناختی استاد به عنوان مسأله قابل طرح نیست. بر همین مبنا و بنابر گفتههای آقای فکوهی در همان سخنرانی، میتوان استدلال کرد که نقد مورد مناقشه چندان پر بیراه نیست. زیرا ایشان در سخنانش در اثبات فقدان قومی به نام «فارس» در پهنه فرهنگی ایران، از مناطقی مانند شیراز، اصفهان و بیرجند به عنوان فارس یاد نمیکند و زبان آنها را چیزی مغایر با آنچه که امروزه به عنوان زبان فارسی بر کشور مسیطر گشته است تلقی مینماید. بنابر این از نگاه استاد، به مدد وضعیت باستان گرایانه زبان فارسی در این گونه مناطق، نمی توان هویت جایی مانند بیرجند را از کردستان چندان جدا و متفاوت یافت. بر مبنای چنین استدلالی، مخاطب حق دارد قضیه را به گونهای دیگر و مغایر با برداشت استاد ادراک نماید.

اکنون بیایید نگاهی به عبارت «چرت و پرت» بیاندازیم. در فرهنگ لغات، این عبارت به معنای سخنان یاوه و بیهوده است. اگر کسی سخن کس دیگری را یاوه و بیهوده تشخیص دهد، به کاربردن چنین عبارتی، حسب تشخیص عقلی آن کس، نشان دهنده تهور و بیپروایی آن فرد به گوینده آن سخن است نه اینکه به معنای ناسزا گویی و تهدید گوینده باشد. از نظر فرد پرسش کننده، اینکه استاد «هویت بیرجندی را با هویت کردی مقایسه میکند»، گزاره صادقی به حساب نیامده فلذا به پشتوانه ادبیات و منطق خویش، چنین قیاسی را بیهوده و در یک کلام «چرت و پرت» خوانده است.
در اینجا فرد پرسشگر به داوری پرداخته و میگوید: «استاد آرام آرام چرت و پرت میگویند.» این جمله بدان معناست که تا آن هنگام یعنی یکصد دقیقه گذشته، برای این فرد، مطالب استاد، ژاژگویی نبوده بلکه از این به بعد و با هویدا گشتن آن تمثیل ناروا، وارد این فاز شده است.
در مقابل چنین برداشتی، شگفتی در این است که استاد فرهنگشناس و فرهنگمدار به محض اطلاع از این سخن، فوراً الفاظ «اراذل و اوباش» را به کرّات نثار پرسش کننده مینماید و از یک شخص آکادمیک و صاحبنظر، به یک فرد، تلخگفتار و خشن افول میکند! ابتذال آکادمیک و افتضاح معانی، هنگامی از این استاد رخ مینماید که میزبانان خویش را به «از بین بردن» چنین کسانی دعوت میکند! استدعا برای از بین بردن، مترادف فرمان به قتل است. این موضعگیری غیرعقلایی را نباید به مثابه حاضرجوابی استاد تعبیر کرد زیرا آمیخته با ترس و جبن است. در کجای روابط استاد ـ شاگردی مرسوم است که اگر دانشجویی به استادش بگوید، «چرت و پرت نگو!» استاد جایگاه خویش را در حد یک خروس جنگی تقلیل دهد؟
باید بسیار متأسف شد برای روشنفکر باتجربهای که به خاطر نقد متهورانه یک دانشجوی جوان، این گونه به سیاهکاری روی میآورد و همه را در ذهن خویش از دم تیغ عدم تساهل میگذراند.

( گفت و گو ، بنیاد دموکراسی است )
از سوی دیگر باید پرسید که چگونه است استاد در همین سخنان، وقتی از دولتهای جهان سومی خصوصاً کشورهای عربی سخن میگوید آنها را به باد تمسخر میگیرد که با الگو قرار دادن تمرکزگرایی فرانسوی مدل «مسخره»ای از حکمرانی برپا کردهاند. آیا کسی هست بپرسد: «کلمه مسخره، دقیقاً معادل کدام اصطلاح علم انسانشناسی، جامعهشناسی و یا علوم سیاسی است؟» آیا واژه مسخره، در همان سنخ کلمات «چرت و پرت» جای نمیگیرد؟ پس چرا کاربست چنین الفاظی برای استاد رواست اما برای دانشجو و یا «دیگری» دلیلی خواهد شد برای از میان بردن او؟
جنبه طنز مسأله آنجاست که این استاد فرهنگ، گفتن عبارت چرت و پرت را دلیلی بر نبودن ظرفیتی برای دموکراسی قلمداد میکند. شاید این نگاه ماحصل نشستن بر برج عاجی است که قادر نیست لحظهای فرو ریزش آن را ببیند. آیا این است منطق گفتوگویی که همواره خود را با آن سرفراز پنداشته اید؟

( مخالفت ممنوع ! )
در این خصوص علیرغم میل خویش و به مدد داستانی که سعدی در بوستان از ماجرای به بندگی گرفتن لقمان حکیم نقل کرده نکتهای خواهم گفت، آنجا که لقمان به برده فروش گوید: ولی هم ببخشایم ای نیکمرد/که سود تو ما را زیانی نکرد. شاید به زعم آن استاد، فرجام این جلسه به منفعت ایشان ختم شده باشد لیکن به زعم راقم این سطور، همصدا با لقمان باید گفت: کای استاد! سود تو ما را زیانی نکرد!
دکتر فکوهی و امثال فراوان ایشان، اگرچه دارای مدارج آکادمیک از دانشگاههای معتبر جهان هستند و با ظاهر شکیل و کراوات زده لب به سخن میگشایند و از عجایبات جهان مدرن و حقوق بشر سخن ساز میکنند اما در لحظهای بسیار تصادفی، به یکباره پرده از آن وجهه دیگرشان که به حقیقت افکارشان بسیار نزدیک است، کنار زده میشود! ایشان به پشت گرمی، لویاتانی که در پشت صحنه دارند و بر متکای گفتمانی که بر آن لم دادهاند، الفاظ مطنطن و شبهعلمی خود را به پیرامون مرکز، بسان فضل میفروشند و در صورت مواجهه با سوال و یا چالش، به ناگاه گره بر ابرو میاندازند و خشم و خشونت نهان خویش را عیان میسازند.... و این سود ما بود!
در پایان سخنی کوتاه با مدیر آن جلسه؛ خوف آن دارم که خصلت مهماننوازی کردستانیها، برساخته همان گفتمان مرکز ـ پیرامون باشد! با این وصف، مردم کرد به مهمان نوازی شهرهاند. اما پرسش این است: آیا نوازش مهمان باید به خودزنی منجر شود؟ آیا نباید شرمگنانه از خود بپرسید که این همه ترشرویی و زخم زبان استاد با یک لفظ متهورانه برابری می کرد که با وجود دهها بار طلب عفو، وقعی بدان گذاشته نشد و استاد به صورت پادگانی، همه را با کج خلقی و خروج از اخلاق استادی تنبیه نماید؟ این همه خودکم بینی از بهر چیست؟
@DengiKurdistan
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

«خر برفت و خر برفت و خر برفت»
دقایقی که گذشت سایر مهمان کاروانسرا نیز تحت تاثیر آن جمع شروع به کف زدن و خواندن کردند به تدریج اغلب مهمانان از جمله صاحب خر هم میخواندند و میرقصیدند. در همین حین یکی از اوباش به طویله رفت و به طویله دار گفت که صاحب الاغ تصمیم به فروختن خرش گرفته است و مرا مامور کرده که الاغ را از تو تحویل بگیرم و برای فروش ببرم. طویله دار پرسید: «از کجا بدانم که راست میگویی؟» آن فرد پاسخ داد: «بیا و ببین که به مناسبت فروش الاغ جشنی گرفته است و میخواند که خر برفت و خر برفت و خر برفت.» طویله دار چون وارد مهمان سرا شد و صاحب الاغ را در حال رقصیدن و خواندن «خر برفت …» دید گفتهی آن مرد را باور کرد و الاغ را بدو سپرد.
آن شب اوباش آبگوشت لذیذی را به خرج مرد سادهلوحی خوردند که به سادگی «جو زده» شد و بیآنکه بداند برای چه میخواند و میرقصد، خواند و رقصید. روز بعد بود که مهمان غریب بینوا دانست در جشن دشمنان خود میخوانده و میرقصیده است.
داستانهای مثنوی، داستان زندگی است. داستان ماست. انسانهای بسیار تحت تاثیر محیط تصمیماتی میگیرندکه جز گرفتاری و حسرت نتیجهای برایشان ندارد.

چه بسیار پولمان را صرف خریدن چیزهایی میکنیم که نیازی به آنان نداریم ولی چون دیگران را در حال خرید مشتاقانه میبینیم ما نیز باور میکنیم که حتما ما نیز باید صاحب چنین کالایی باشیم!
چه بسیار عمرمان را صرف پیمودن راههایی میکنیم که راهروانِ بسیار دارند گرچه هیچ کدام از آن راهروان دلیل متقاعد کنندهای برای پیمودن آن راه ندارد جز اینکه اگر صدها یا هزاران نفر در این راه طی طریق میکنند حتما این راه به آبادیِ خوش آب و هوایی میرسد، گر چه به فرمایش خیام:
از جملهی رفتگانِ این راه دراز
بازآمدهای کو که به ما گوید راز؟!
بههوش باشیم که در این کاروانسرای دنیا، دزدان مکاری زندگی میکنند که مایلند به خرج ما سفرهشان را رنگین کنند. آنان چنان شیرین میخواندند و میرقصند که ما نیز «عقل نقاد» خود را به کناری مینهیم و بدون پرس و جو با آنان به دست افشانی و پایکوبی مشغول میگردیم. بدون این که بدانیم جشن آنان، عزای ماست!
خلق را تقلیدشان برباد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.

اوایل اسفند ماه 98 بود که کلیه مدارس و دانشگاههای کشور به طور ناگهانی به علت شیوع بیماری کوید 19 تعطیل شد و تا چند هفته همه در شک بودند و هیچ برنامه ای برای آموزش غیر حضوری مدارس و دانشگاهها نداشتند. با ادامه روند تعطیلات، معلمان با استفاده از تجربیات خود در آموزش های غیر حضوری و با استفاده از اپلیکیشن های موجود و تشکیل گروه و کانال های درسی به صورت خود جوش و مبتکرانه آموزش ها را شروع کردند. اکثر معلمان با پیوستن به کمپین آموزش تعطیل نیست، فعالیت خود را شروع کردند. در بسیاری از موارد و حتی در تعطیلات نوروز 1399 معلمان در مدارس حاضر می شدند و با فیلمبرداری از تدریس های خود و ویرایش و کاهش حجم آن، فیلم های تدریس خود را در گروهها و کانالهای فضای مجازی منتشر می کردند. در آن زمان هنوز نرم افزار شاد طراحی نشده بود و فعالیت ها در گروهها و کانالهایی که مدارس و یا معلمان تشکیل داده بودند، صورت می گرفت.

پس از راه اندازی شبکه آموزش دانش آموزی « شاد» فعالیتها به این نرم افزار منتقل شد؛ نرم افزاری که زیر ساختها و قابلیت های لازم را نداشت ولی معلمان با تمام سعی شبانه روزی خود آموزش ها را به پایان بردند و از راههای گوناگون آزمون ها و ارزشیابی های پایانی را نیز برگزار کردند. با شروع سال تحصیلی جدید که از 15 شهریور آغاز شده همچنان آموزش های مجازی در بستر های مختلف و با تجربه های بهتر در حال برگزاری است.
معلمانی که از وسایل شخصی خود مانند گوشی موبایل، تبلت، لپ تاپ و کامپیوتر و اینترنت استفاده می کنند و علاوه بر تدریس طبق برنامه هفتگی مدرسه، در تمام اوقات نیز جوابگوی سؤالات دانش آموزان و اولیای ایشان نیز می باشند. با این وجود آموزش و پرورش برای معلمان شاغل و بازنشسته حق التدریس بابت تدریس ماههای اسفند تا خرداد 98 مبلغ بسیار ناچیزی را که تقریباً معادل یک- پنجم کارکرد واقعی معلمان بود، در روز های گذشته واریز نموده است که اعتراض همه را به دنبال داشته است.

نکته جالب اینجاست که آموزش و پرورش هیچ توجیه و دلیل قانع کننده و هیچ فرمولی را برای محاسبه این مقدار ناچیز واریزی ارایه نکرده و پاسخی صریح و شفاف ارایه نکرده است که این امر عصبانیت بیشتر معلمان را در پی داشته است. البته تا کنون اعتراضات زیادی انجام شده و معلمان کمپین های متعددی در فضای مجازی برای احقاق حق خود تشکیل داده اند. رایزنی و پیگیری های زیادی نیز با مسئولین آمورش و پرورش، ارگانهای نظارتی و نمایندگان مجلس صورت گرفته، که تاکنون فقط قول مساعدت و پیگیری به معلمان داده شده است.
در حالی که بسیاری از ارگانهای دولتی با توجه به شرایط سخت اقتصادی و تورم افسار گسیخته به فکر افزایش حقوق و مزایای نیروهای خود هستند، آموزش و پرورش حق واقعی معلمان را نیز پرداخت نمی کند.
لذا با توجه به کمبود معلم در آموزش و پرورش و جلوگیری از تبعات ناگوار اعتراضات معلمان و کاهش آسیب ها و چالشهای آموزش مجازی دانش آموزان، شایسته است که مسئولین وزارت آموزش و پرورش هرچه سریعتر حق الزحمه آموزش های مجازی همکاران را که به صورت حق التدریس مشغول به فعالیت هستند، به طور کامل پرداخت نمایند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ « محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش 9 بهمن به منظور بازدید از آموزش و پرورش استان اصفهان و دیدار با کادر آموزشی به اصفهان سفر کرد.
مدیر کل آموزش و پرورش استان اصفهان گفت : معلمان استان اصفهان انصافاً جهاد آموزشی را به معنای واقعی پیاده کردند و این در حالی است که مدارس استان اصفهان از نیمه شهریور سال 1399 که به گفته وزیر آموزش و پرورش بیش از نیمی از دانش آموزان در مدارس حضور یافتند از همان ابتدا تعطیل بوده و آموزش به صورت مجازی دنبال شده است .
نکته قابل تامل آن که وزیر آموزش و پرورش نشستی را با رسانه و خبرنگاران برگزار نکرد .
خبرنگار صدای معلم پرسش هایی را برای طرح خطاب به وزیر آموزش و پرورش آماده کرده بود اما موفق به این کار نشد .
تنها خبرنگاران صدا و سیما توانستند به صورت مشروح با وزیر آموزش و پرورش مصاحبه کنند .
نرگس کارگری خبرنگار صدای معلم موفق به تنها طرح یک پرسش از آقای حاجی میرزایی شد.
صدای معلم پرسید که آیا صحت دارد که از منابع مالی صندوق ذخیره ی فرهنگیان برای « سامانه شاد » استفاده و کمک شده است؟
حاجی میرزایی ضمن پاسخ منفی گفت این ها ربطی به هم ندارند.
« صدای معلم » از رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش پرسید :
آموزش و پرورش نیز مانند دستگاه های دیگر می تواند در تصمیم گیری مستقل باشد. ولی برای هم رنگ شدن با کدام جماعت نسبت به بازگشایی مدارس سماجت جدی ندارد و یا نمی خواهد که قضیه به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد؟ معلمان خود تشویق کننده تعطیلی مدارسند و اولیا را نسبت به این مسئله حساس می کنند و این ترس و دلهره بر طبل تعطیلی می کوبد.
فریبرز حمیدی در پاسخ گفت :
« وزارت بهداشت و ستاد کرونا نمی گذارند وگرنه خانواده ها از خدا می خواهند که مدارس باز شوند . »
« رضوان حکیم زاده » معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به پرسش های صدای معلم تاکید کرد که سطح توقعات خانواده های ما از مدرسه غیر استاندارد است و از جهتی قابل قبول نیست ولی فشار روی مدرسه است و هنر ما این است که آن ها را آگاه کنیم .
پرسش دیگر « صدای معلم » از غلامرضا قائدی ها مدیر مرکز تحقیقات معلمان استان اصفهان بود .
قائدی ها در این گفت و گو به صدای معلم می گوید که استان اصفهان یکی از استان های پیشرو و پیشگام در جهت آموزش مجازی است.
وی تاکید می کند : یکی از موفق ترین قسمت های کشور و مراکزی که موفق به تولید محتوا با این حجم شده است، مرکز تحقیقات معلمان استان اصفهان است .
این در حالی است که بنا به گفته رییس آموزش و پرورش دوره دوم ابتدایی اصفهان بالغ بر پنج هزار بازمانده از تحصیل در این دوره وجود دارند که حدود نیمی از آنها شناسایی شده است. ( این جا )
همچنین معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش اصفهان در 13 دی ماه 1399 گفته است: ۴۲ درصد از دانشآموزان ابتدایی استان اصفهان به دلیل استفاده از فضای مجازی افت تحصیلی داشتهاند.
این گفت و گو را می خوانیم .

مقدمه
آموزش مجازی یا آنلاین ، تجربه ای جدید برای ما و یک پیش شرط آموزشی برای کشورهای پیشرفته بود . موافقان آموزش حضوری ، یقین مخالف آموزش مجازی به عنوان مکمل یادگیری نیستند ، اما مگر مکمل های غذایی جایگزینی مناسبی برای غذا خوردن هستند که این یکی نیز برای آموزش باشد . به هر حال اهدافی در مدارس تعقیب می شوند که جهت نیل به آنها داشتن تعاملات اجتماعی ، برنامه و جهت از مقتضیات اجتناب ناپذیر تعلیم و تربیت است. این که شرایط بحرانی و یا استثناست نیز قبول ، اما روی سخن ما با مسئولین این است که شما ساده ترین ، راحت ترین و سهل الوصول ترین جایگزین را برای امر آموزش ، برگزیدید. هیچ طریقی بدون زحمت و دردسر نیست و راه اندازی دست و پا شکسته شبکه شاد هم ، به عنوان اولین تجربه سختی های خود را داشته است ، اما خلاقیتی به خرج ندادید ، به جمع آرا نپرداختید ، فرضیه های بیشتری را بررسی نکردید و اولین گزینه بهترین گزینه بود.
شرایط ایپدمی کرونا ، جهان را درگیر آموزش مجازی کرد.
جهان ناگریز به آموزش مجازی روی آورد ، اما با این تفاوت که :
* کشورهای پیشرفته با فاصله بسیار زیادی از کشورهای در حال توسعه و عقب مانده ، از سال ها پیش به این امر مبادرت ورزیده بوده اند.
* به دلیل تجارب اولیه کشورهای پیشرفته ، آنان سختی های ناهمگن کشورهای در حال توسعه و عقب مانده را در انطباق با شرایط جبری آموزش مجازی دوران کرونایی ، نداشته اند.
* کشورهای در حال توسعه و عقب مانده در شرایط کرونایی نیز همانند دوران قبل کرونا ، به دلیل عمومیت نابرابری های اجتماعی و اقتصادی و سیطره فقر در جامعه ، از بی عدالتی آموزشی رنج می برند و این امر باعث ترک تحصیل میلیون ها دانش آموز بی نصیب از ابزار و امکانات لازم برای استفاده از آموزش توسط اینترنت گردیده است و یا محرومیت منطقه ای باعث گردیده است که خط اینترنتی نداشته باشند و یا دریافتی آنان بسیار ضعیف باشد ، تا حدی که دانش آموز بینوا تا ارتفاعات برای دریافت اینترنت بالا رفته و به دره سقوط نموده است.

آموزش مجازی یعنی رهایی از دغدغه مدرسه سازی و استخدام معلم !
محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در شبکه جامجم با موضوع "برگزاری سال جدید تحصیلی در شرایط کرونایی با آموزشهای آنلاین" مطالب زیر را یادآور شده بود :
" برای ایجاد سامانه شاد از صفر شروع کردیم . سامانه شاد مخفف " شبکه آموزشی دانشآموز " است . ما مدرسهای تحت عنوان مدرسه مجازی ایرانیان ایجاد کرده ایم . سامانه شاد یک سامانه منحصرا آموزشی است . بعضی روزها تا ۳۰۰ هزار ارتباط زنده روی شبکه شاد داریم . بارگذاری تمام محتواهای آموزشی در این سامانه انجام می گیرد. هر چند بدون آموزش حضوری ، دانشآموزان از آموزش فاصله میگیرند و ممکن است عواطف شان را نسبت به آموزش از دست بدهند اما کرونا که آمد خیلی اتفاقات را سبب شد ، اتفاقات تلخ و ناراحتکنندهای که منجر به آسیب سلامت مردم و فوت برخی از عزیزان جامعه شد ، اقتصاد را دچار مشکلاتی کرد ، مناسبات اجتماعی را محدود کرد و سلامت را به مخاطره انداخت اما از آن طرف ، ما را با ظرفیتهای جدیدی آشنا کرد و به یک زیست بوم جدیدی وارد شدیم . دنیا سالها بود که در حال کوچ کردن به این زیست بوم بود اما حرکت خیلی کُندی داشت و کرونا به یکباره همه جوامع را به یک زیست بوم جدید پرت کرد و در حال حاضر آماری که در دنیا هست حدود ۶۷ درصد معلمان جهان برای اولین بار آموزش مجازی را تجربه میکنند. یعنی این ظرفیت مهم به صورت یک سری کارهای مکمل در برخی کشورها مورد استفاده قرار میگرفت اما این که جایگزین آموزش رسمی شود ، برای اولین بار بود. "
وی در باره کتب درسی گفت : " دانشآموزان باید به کتابهای درسی برای مطالعه مراجعه کنند. لذا برای سال آینده روی این ظرفیت کار میکنیم که تمام صفحات کتب درسی بارکد داشته باشد که دانشآموزان با قرار دادن تلفن شان روی آن ، از محتوای تکمیلی متنها مانند داستان ، فیلم و آزمایش استفاده کنند و برای سال آینده آماده میشود." دسترسی به پلتفرم آموزش آنلاین مترادف با دارا بودن نرم افزار آموزش آنلاین نیست ، بلکه بدین معناست که مجموعهای از امکانات نرم افزاری و سخت افزاری و نهادی در مدرسه برای آموزشهای آنلاین فراهم شده باشد.
" با آموزش مجازی ، یک گام بزرگ برای عدالت آموزشی برداشته شد. یعنی معلمان درجه یک ما میتوانند به تعداد محدودی دانشآموز آموزش دهند ، اما این بستر ، این امکان را فراهم کرده است که شما در دورترین روستای کشور هم باشید بتوانید از تدریس نمونه کشوری برخوردار باشید. این موضوع هم فرصتهای یادگیری را به نحو وسیعتر توزیع میکند و هم کیفیت مؤثرتر و مناسبتری از یادگیری را در دسترس همگان قرار میدهد."
وی تصریح کرد : " بنده به استانهایی که شاخصهایشان ضعیف تر است میگفتم که اگر برای رفع محرومیت شما میخواستیم کاری کنیم باید مدرسه برایتان بسازیم ، مدرسه پولش هم که باشد ، مدتی زمان میبرد تا ساخته شود و همچنین ما باید معلم با کیفیت به آنجا بفرستیم و پیدا کردن معلم با کیفیت که حاضر باشد در دورترین مناطق آموزش دهد ، کار سختی است چون به هر حال معلمان از مناطق دوردست شروع به تدریس میکنند و وقتی تجربهشان که بیشتر میشود تمایل دارند به منطقه مرکزی بیایند اما الان میتوانید یک جهش کنید چون ما یک مدرسه داریم که با هزینه چند میلیاردی لازم نیست ساخته شود بلکه اگر یک تبلت در دسترس باشد میتواند برای یک دانشآموز یک مدرسه باشد و میتواند از تدریس هماهنگ و یکسان با مدارس برخوردار استفاده کند". (1)

جناب وزیر ؛
چند اصل مهم ، اساسی و بنیادی را در کلِ واقعیت های موجود کشور نادیده گرفته اید : ناهمگنی بومی جغرافیایی ایران ، تعدّد و چندگانگی آموزش ، فاصله اجتماعی و تضاد طبقاتی شدید . از کدام عدالت آموزشی سخن می گویید ؟ در خود شهرها هستند کسانی که تلویزیون ندارند و یا کیفیت آن بسیار پایین هست . حال چگونه در مناطق روستایی عدالت آموزشی رواج می یابد ؟ خوشحالی شما در بیان این جمله : " مدرسه ساختن نیاز به زمان ، بودجه و معلم دارد اما فضای مجازی خیر " ! بیانگر خلاص گشتن حضرتعالی از بار مسئولیتی است که زمین گذاشتن امروز آن ، برای فردا زلزله ای 8 ریشتری خواهد بود بر پیکر نظام آموزشی و فرهنگ و هنر و ادب کشور.
کاهش هزینه های آموزشی در شرایط کرونایی ، ظاهرا به مذاق وزارتخانه خوش آمده است که از تفکر برای چگونگی آموزش ترکیبی یعنی مجازی و حضوری ، پرهیز می کند .
بلاتکلیفی معلمان و دانش آموزان با وزارتخانه کی به پایان می رسد ؟ چرا گفته ها منطبق با واقعیات نیست ؟ بعید می دانم از اوضاع مناطق محروم بی خبر باشید ؛ پس از کدام عدالت آموزشی سخن می گویید ؟ تدریس معلمان درجه یک ! باعث برقراری عدالت نمی شود ، آیا چنین تلقی به من معلم که در تلویزیون تدریس نمی کنم اهانت نیست ؟ چرا دوست دارید من معلم را درجه بندی کنید ، ما اشیا نیستیم . دارای شعور و قابلیت های حرفه ای هستیم که انتظار احترام بدان را از شما داریم .
آموزش مجازی به عنوان یک مکمل ، شرط لازم برای فرآیند آموزش عمومی در کشور هست اما شرط کافی نیست . ما معلمان در کلاس درس ، فقط به تدریس محتوای کتب درسی مشغول نیستیم ، تمامی حرکات و سکنات ، میمیک یا حرکات و حالات چهره ، نحوه نشست و برخاست ، نحوه ورود و خروج به کلاس و مدرسه ، تُن صدای آرام و تند یا ملایم و خشن ، تبسم و لبخند مابین تعاملات روتین در کلاس و راهرو با دانش آموزان ، نوع لباس و تنوع آن ، نحوه نشستن و نوع تعاملات ما در اتاق دبیران با همکاران و....... بر تار و پود و شخصیت دانش آموزان مجموعا تأثیر می گذارد و او با الگوجویی از ظرافت و لطافت برخورد معلم با خود ، جامعه پذیر می شود و دست به انتخاب می زند که چگونه باشد یا چگونه رفتار نماید . به نسبت سیرابی و یا عطش مهربانی او در کانون خانواده توسط اعضای آن، میزان این تأثیرپذیری متفاوت هست. و حتی بدون اغراق ، تأثیر گذاری معلم بر روح و ذهن دانش آموزان از والدین آنها بسیار زیاد و عمیق تر هست ، چون حین تدریس معلمان شخصیت کاریزمایی می یابند.
در ضمن تضمین شما برای " معلم با کیفیت " در ماهیت یا موجودیت کدام شاخص ها نهفته است ؟ یا شما برای این مهم ، کدام قدم ارزشی - آموزشی را برداشته اید ؟ از فاصله و شکاف معلومات یک معلم در زمان فارغ التحصیلی مقطعی از دانشگاه تا سی سال خدمت او ، یقین مطلع هستید ؟ معلم با دانش ده بیست سال پیش ، نمی تواند کیفیت داشته باشد . در کشور ما آنچه که یک معلم را برای امر تدریس ، توانمند می سازد تجربه و توانایی ها و تفاوت های فردی و وجدان اوست .
مگر در شهرهای ما کیفیت آموزشی یا معلم با کیفیت وجود دارد که توقع آن را برای روستائیان و عشایر به وجود می آورید ؟ اصلا تعریف معلم با کیفیت را بیان دارید تا تکلیف معلمان مشخص شود ؟ البته حق دارید وقتی اقدام به درجه بندی معلمان یا رتبه بندی آنان بدون هر نوع پیش زمینه ای مساعد و متناسب می نمایید ، طبیعی است که معتقد باشید " معلم با کیفیت " ! لابد کمیت معلم را شما تعیین می کنید و کیفیت را رتبه بندی بدون هر نوع ساختی مستدل .
لابد از کیفیت آموزش ضمن خدمت و یا بی خاصیتی گروه های آموزشی نیز اطلاع دارید که کارگشا نیستند. آموزش ضمن خدمت برای یک معلم بدین جهت ضروری است که همپای دانش روز تدریس کند و نیازهای دانش آموزان را متناسب با واقعیت های پیرامون خود مرتفع سازد نه این که آنان مجبور به مطالعه کتب مذهبی نمایید تا به اهداف ضمنی تان برسید.
معلمی که با تقلب در فضای مجازی و یا به طور حضوری در این دوره ها آزمون می دهد ، چگونه الگویی مناسب برای دانش آموزان خود خواهد بود ؟ یا چگونه او هنگام تقلب دانش آموزان خود چشم خواهد پوشید ؟ چون شما این باور را در اذهان معلمان تثبیت کرده اید که مهم آن است که نمره قبولی بگیرید و امتیاز بگیرید ولی هرگز نخواسته اید تا از یادگیری معلمان مطمئن شوید . اگر سیستم آموزش ضمن خدمت صحیح و اصولی بود معلمان هرگز با چنین باوری به استهزای خود و آموزش ضمن خدمت نمی نشستند .
پایه گذار تقلب در مدارس و انسانها در جامعه ، خود نظام آموزشی است چون نه اهداف متعالی دارد و نه غربالگری قابل اعتمادی .

یا گروه های آموزشی که اهداف عملی آن برای پر کردن ساعات خالی آموزشی یک معلم در برنامه هفتگی نیست ، بلکه هدف از آن ایجاد هماهنگی در امر تدریس و رفع اِشکال ، شناسایی خلاقیت و ابتکار یک معلم در امر تدریس و آشنایی با مشکلات آموزشی معلمان در جریان تدریس هست. شما از کدام معلم با کیفیت سخن می گویید ؟
یا امر مدرسه سازی که وظیفه اصلی " معاون نوسازی توسعه و تجهیز مدارس کشور " است اما متأسفانه از عنوان معاونت مربوطه دو واژه ارزشمند " توسعه " و " تجهیز " که گویای کارکرد اصلی آن است با برداشت نادرست سازمان حین عجین کردن خیّرین مدرسه ساز با این واحد اداری ، هر دو را به وادی فراموشی سپرده است . ساخت مدرسه وظیفه حتمی دولت است نه خیّرینی که تبدیل به نهادی رسمی گردیده اند.
شرح وظایف نیروهای ستادی و صفی و نقش های موجود در آموزش و پرورش نیازمند یک تعریف جدید و مشخصی هست . مثلا ما می گوئیم آموزش اما منظورمان دقیقا از آن یادگیری یا رشد ذهنی و پختگی شعور نیست ، بلکه شما شرایط لازم برای چگونه متقلب یا زرنگ بودن جهت رسیدن به اهداف را مدنظر دارید .
دیدگاه کارشناسان در مورد آموزش مجازی
" با تمام این مسائل برخی از کارشناسان باور دارند که در شیوه آموزش مجازی ، فرصتهای مختلفی فراهم است و استفاده از این روش در دوره شیوع کرونا باعث شده است دریچهای نو به روی سیاستگذاران و معلمان در سراسر دنیا گشوده شود که در ایران نیز نمیتوانیم بر آنها چشم ببندیم .
آموزشهای از راه دور این ظرفیت را دارا هستند که معلمان شیوههای خلاقانهتری برای آموزش و محتوای تعیین شده به کار گیرند. محتواهای جانبی در آموزشها بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. دانشآموزان بیشتری به آموزشهای باکیفیت تر دسترسی پیدا کنند. برخی هزینههای آموزش کاهش یابد اما با وجود تمام این مزایا تأکید دارند هرگونه برنامهریزی آموزشی در این رابطه نیاز به فراهم بودن شرایط و امکانات اولیه دارد.
در همین رابطه سازمان "همکاریهای اقتصادی OECD" در گزارشی به بررسی "شاخصهای جهانی آمادگی برای آموزشهای دیجیتال" پرداخته است و در همین باره آزمون پیزا 2018 که توسط بخش آموزشی سازمان همکاریهای اقتصادی برگزار میشود بخشی را به ارزیابی میزان فراهم بودن امکانات آموزش آنلاین در کشورهای شرکتکننده اختصاص داده است.
در این گزارش با اشاره به ضرورت استفاده از فناوریهای نوین در مدارس اشاره شده است ، از آنجا که نسلهای جدید دانشآموزان از کودکی با فناوری اطلاعات آشنا هستند ، بسیاری از کشورها تلاش میکنند امکانات بیشتری از کامپیوتر و تجهیزات را وارد مدارس کنند .همچنین "شکاف دیجیتالی" در آموزش همچنان نگرانی بزرگ محققان و سیاست گذاران است و مدارس هنوز هم باید در استفاده از این دستگاهها شیوههای خود را بهبود ببخشند.
در این بررسی نقش شاخص آمادگی برای آموزشهای دیجیتال در کشورهای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است . این شاخصها عبارتند از :
پلتفرم مناسب آموزش آنلاین ، دسترسی دانش آموزان به مکانی آرام برای یادگیری در خانه ، دسترسی به یک دستگاه کامپیوتر برای انجام تکالیف مدرسه ، دسترسی دانش آموزان به اینترنت مناسب ، توانمندی فنی و حرفهای معلمان در ارائه آموزشها به کمک وسایل دیجیتال ، فراهم بودن زمان کافی برای معلمان برای فراهم کردن طرح درس آنلاین ، دسترسی معلم به منابع حرفهای برای آموختن کار با ابزارهای دیجیتال و مشوقهایی به معلمان برای ارائه طرح درسهای ویژه آموزش آنلاین و حمایت فنی مناسب از آموزشها .

در بخشی از گزارشی که مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در شرح بیشتر این ماجرا به آن پرداخته آمده است : اطلاعات ارائه شده در این گزارش نشان دهنده میزان آمادگی و تمایل کشورهای مختلف به گسترش آموزشهای از راه دور در مدارس یک سال پیش از همه گیری کرونا است . "
سه مؤلفه اصلی آزمون پیزا جهت بررسی آمادگی کشورها برای آموزشهای دیجیتال عبارتند از :
* دسترسی دانشآموزان به کامپیوتر و اینترنت .
* آمادگی نرمافزاری و سختافزاری مدارس .
* توانمندی معلمان در آموزشهای از راه دور.
دسترسی 90 تا 100 درصدی دانشآموزان کشورهای توسعه یافته به کامپیوتر و اینترنت
درباره دسترسی دانشآموزان به کامپیوتر و اینترنت ، در کشورهای توسعه یافته دسترسی دانشآموزان به کامپیوتر 90 تا 100 درصد است.
در کشورهای منطقه مانند قزاقستان ، عربستان و قطر این عدد نزدیک به 70 درصد است این دسترسی در ترکیه و برزیل نزدیک به 60 درصد گزارش شده است.
دسترسی مدارس به پلتفرم مخصوص آموزش دیجیتال
کشورهایی نظیر سنگاپور ، دانمارک ، قطر ، سوئد ، شهرهای بزرگ چین ، فنلاند ، تایلند و آمریکا بیشترین آمادگی را در این زمینه دارا بودهاند به طوری که بیش از 70 درصد مدارس در این کشورها از پلتفرمهای آموزش آنلاین استفاده میکنند. در آلمان ، فرانسه و ژاپن تنها 30 تا 40 درصد مدارس ، پلتفرم آموزش آنلاین دارند.
لازم به ذکر است دسترسی به پلتفرم آموزش آنلاین مترادف با دارا بودن نرم افزار آموزش آنلاین نیست ، بلکه بدین معناست که مجموعهای از امکانات نرم افزاری و سخت افزاری و نهادی در مدرسه برای آموزشهای آنلاین فراهم شده باشد.
توانمندی معلمان در آموزشهای از راه دور
نظرسنجی انجام گرفته از دانشآموزان درباره رضایتشان از توانمندی معلمان در آموزشهای از راه دور نشان میدهد که برخی کشورها از پیش توانستهاند معلمان را برای استفاده از اینترنت و ابزارهای دیجیتال و همچنین شیوههای آموزش مجازی آماده کنند ، عمدتاً کشورها همانهایی هستند که برای تجهیز مدارس در زمینه پلتفرمهای دیجیتال نیز تلاشهای موثری انجام دادهاند . اما توانمندی معلمان در این زمینه در بسیاری از کشورها به حد مطلوب نرسیده است ، حتی در کشورهایی همچون آلمان ، فرانسه ، ژاپن ، ایتالیا و سوئیس کمتر از 50 درصد معلمان توانمندیهای لازم در این زمینه را دارا بودهاند.
تنها 30 درصد معلمان در کشورهای در حال توسعه توانایی ورود به آموزش مجازی را دارند
به طور کلی معلمان در بیشتر نقاط دنیا هنوز آمادگی ورود به عرصه آموزش دیجیتال را ندارند . این اطلاعات نشان میدهند تنها حدود 30 درصد معلمان در کشورهای در حال توسعه توانایی ورود به عرصه آموزشهای مجازی را دارا هستند . لذا بخش مهمی از برنامه کشورها برای بهبود آموزشهای از راه دور در سالهای آینده باید معطوف به توانمندسازی معلمان باشد.
کشورهایی نظیر آلمان ، فرانسه و ژاپن با وجود برخوردار بودن از سطح بالای آموزش عمومی ، سرمایهگذاری چندانی در آموزشهای دیجیتال و از راه دور انجام ندادهاند به همین دلیل با وجود دسترسی نزدیک به 100 درصدی دانشآموزان به کامپیوتر و اینترنت ، مدارس و معلمان آنها آمادگی مواجهه با شرایط پیش آمده در دوره ویروس کرونا را نداشتهاند."
برآوردی از وضعیت ایران در آمادگی برای آموزش دیجیتال
قضاوت دقیق در مورد آمادگی ایران برای ورود به آموزشهای از راه دور به دلیل فقدان اطلاعات رسمی میسر نیست اما دادهها و اطلاعات تخمینی نشان میدهند تا پیش از شیوع ویروس کرونا ایران همچنون اکثر کشورهای در حال توسعه ، آمادگی کافی برای ورود به آموزشهای از راه دور را دارا نبوده است و آمادگی معلمان در ایران برای آموزش از راه دور 30 تا 40 درصد است.
با وجود دسترسی 90 درصدی به اینترنت ، دسترسی به ابزارهای الکترونیک یادگیری دیجیتال در ایران 60 تا 70 درصد تخمین زده میشود . همچنین با توجه به عدم ارائه آموزش های مرتبط ضمن خدمت ، آمادگی آموزشی و فنی معلمان برای ارائه طرح درسهای از راه دور دیجیتال همچون سایر کشورهای در حال توسعه بین 30 تا 40 درصد برآورد شده است.
در زمینه دسترسی مدارس دولتی به امکانات آموزش مجازی نیز ، امکانات مدارس محدود به تجهیز یک کلاس به امکانات آموزش دیجیتال بوده است ، ولی در عمده مدارس از این امکانات برای راه اندازی بخش آموزشهای دیجیتال استفاده نشده است و اکثر مدارس آمادگی ورود به عرصه آموزش دیجیتال را نداشتهاند. (2)

سخن آخر
امروز بِستر آموزش تغییر کرده است. تعطیلی ناخواسته و اجباری مدارس همزمان با شیوع کرونا ، مدارس را وارد فضای جدیدی از آموزش کرد که مقتضیات آن با کلاسهای درس حضوری ما آن هم به شیوه سنتی متفاوت است . امروز دانشآموزانی که تا دیروز از تابو بودن موبایل در مدارس خود رنج می بردند و هر دائم مؤاخذه می شدند و با او همانند یک مجرم رفتار می شد با استفاده از موبایل ، به تحصیل مشغول هست و موبایل یک ابزار آموزشی است !
لذا فاصله فیزیکی بین معلم و دانشآموزان ایجاد شده و کارکردهای معلمان ، بیشتر تغییر یافته است . تنها وجه مشترک ، کسب اطمینان از امر یادگیری دانش آموزان در هر دو شیوه تدریس برای معلمان سخت بوده و هست . معلمان در آموزش حضوری نیز مطمئن نبوده اند که آیا همه دانش آموزان به خوبی مباحث تدریس شده را یاد گرفته اند یا خیر ؟ چون حفظیات پارازیت اساسی برای این تشخیص بود.
همزمان با آموزش مجازی نگرش معلمان و دانشآموزان نیز تغییر یافت . ما می بایست از سالها قبل ، بِسترهای آموزش مجازی را در بطن نظام آموزشی خود فراهم میساختیم تا در شرایط بحرانی شبیه به کرونا ، غافلگیر نمی شدیم . این مشکل تمام کشورهایی است که در برابر تغییرات و تحولات لازم در نظام آموزشی خود شدیدا مقاومت می کنند و از تحقق آن واهمه دارند. پایه گذار تقلب در مدارس و انسانها در جامعه ، خود نظام آموزشی است چون نه اهداف متعالی دارد و نه غربالگری قابل اعتمادی .
با ورود اجباری نظام آموزشی کشور به فضای آموزش مجازی ، مهارت ها و قابلیت های لازم برای معلمان آموزش داده نشد و پیش نیازها برای استفاده صحیح از این فضا معلوم نبود و شگفتا که آموزش مجازی در ایران نیز با همان قابلیت و ظرفیت سنتی ، تعقیب می شود .
در هفته های اخیر تیتر خبری داشتیم مبنی بر این که : بازرسان به مدارس می آیند ! یا معاونان مدارس در فضای مجازی موظف به حضور و غیاب دانش آموزان هستند. بالاخره احدی نباید مفت حقوق بگیرد ، به نوعی همه نقش ها باید درگیر باشند و بیکار نمانند. جالب این که نیاکان ما نیز خصایصی همسان با ما داشته اند ، یعنی یک ملت و دولت طی چندین قرن ، هیچ تغییری نمی کند و با همان مصادیق تعریف می شود ؟ چرا هرگز به این جمله باارزش نمی اندیشید که محمدحسین نظیری نیشابوری آن را در نیمهٔ دوم سده دهم (قمری) سروده است :
گل به خزان شکفته شد وین دل بسته وا نشد
در بُن ناخن است نی بخت گره گشای را
درس ادیب گر بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
اگر جذابیت آموزش ما در حدی بود که دانش آموز با علاقه و درک درست از سرنوشت خود ، پای آموزش مجازی بنشیند دیگر پلیس بازی هم لازم نبود . این مشکل در آموزش رسمی ما هم دخیل هست. به جای ایجاد سد و محدود ساختن امکان فرار ، شرایط مطلوب و خوشایند قرار را فراهم سازید.
عدم دسترسی میلیونها دانش آموز به امکانات اینترنتی و سرعت بسیار کم و غیراستاندارد اینترنت در کشور ما ، از عمده ترین مشکلات ساختاری نظام آموزشی ماست . مخاطرات فضای مجازی برای گروهی که تا دیروز از آن توسط متخصصان علم طب و والدین و اولیای مدارس ، بازداشته می شده اند نیز بر همگان ملموس و مشهود است . فضای مجازی قادر به پر کردن تأثیرگذاری یک رابطه مستقیم و چهره به چهره ، اصلا نیست و این از دیگر مشکلات آموزش صِرف مجازی است. و این واقعیت تلخ ، خنده آور است که مسئولین نظام آموزشی ما تا دیروز خود از آموزش مجازی می گریختند و امروز آن را بهترین ، برترین و تنهاترین گزینه رفع تکلیف می شناسند. نباید از معضلاتی چون سواستفاده قاچاقچیان برای نوجوانان با دام اعتیاد ، نقشه های شوم تبهکاران برای باج خواهی از آنان با رذالت اخلاقی ، بیشتر شدن ارتباطات ناهمجنس و از هم پاشیدگی اخلاق متعاقب آن ، رخداد خودکشی کودکان و دیگر آسیب های اجتماعی که مهمترین آنها ترک تحصیل و کودک همسری است را نادیده بگیریم .
به دلیل کاستیهای موجود که ارائه آموزش مجازی با کیفیت به دانشآموزان را با مشکلاتی مواجه میکند ، ارائه آموزش ترکیبی "حضوری و مجازی" امری واجب هست تا ارتباط دانشآموزان با مدرسه به طور کامل قطع نشود و علاوه بر جرقه ترک تحصیل به ویژه در حاشیه شهرها شاهد تبعات روانی و اجتماعی دوری از مدرسه و از سوی دیگر استرس عدم آشنایی کافی با شیوه جدید آموزش " کلاس درس مجازی " بر دانشآموزان نباشیم . آمادگی معلمان در ایران برای آموزش از راه دور 30 تا 40 درصد است.
سخت ترین دوران فعالیت برای وزارتخانه همین شرایط کرونایی است . اگر غفلت کند غافلگیری های جبران ناپذیری را در سال های آتی تجربه خواهد کرد. وزارت آموزش و پرورش می باید پویاتر از همیشه عمل نماید .
مدیران می بایید با " تفکر تمام مغزی " در کارکردهای خود به برنامه ریزی ، سازمان دهی ، رهبری ، هماهنگی ، کارگزینی و کنترل بپردازند و در هر یک از نقش های مدیریتی خود یعنی : تولیدی ، اجرایی ، نوآوری و یگانه سازی به تلفیق مهارت های فنی ، ادراکی و انسانی بپردازند. در علم مدیریت نیز همچون سایر علوم ، ترکیب و تلفیق کارکرد ها و مهارت ها ، امکان نیل به نتایج مطلوب تر را تسهیل می بخشد.
یک وزیر بهتر و بیشتر از هر کس دیگر می داند که نباید همانند افراد عادی و معمولی بیندیشد و یا عمل کند . نقش متفاوت ، حقوق و تکالیف متفاوتی نیز در بر دارد . پس جامعه فرهنگیان و معلمان و اولیای دانش آموزان و خود دانش آموزان ، در هر زمینه ای انتظار بهترین عملکردها را از او دارند. جامعه را از رکود آموزشی نجات دهید و گرنه این مرض به دیگر بخش ها نیز شدیدا سرایت خواهد کرد . ما انتظاری متفاوت از آنچه که تاکنون انجام یافته است و به غیر از شرایط موجود را خواستاریم تا دست در دست یکدیگر ، بدنامی رتبه های پایین آموزشی خود را از اذهان مردم خود و جهانیان بزدائیم . مدیریت درست شمای وزیر ، از من ، معلمی با کارآیی بالا می سازد نه سیر خطی ثابت و مشخص .
بخش نخست
منابع :
1 ) خبرگزاری فارس . مشروح گفت و گوی محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در شبکه جامجم . 9 مهر 1399 .
2 ) خبرگزاری تسنیم . آموزش مجازی در کشورهای مختلف جهان چگونه است؟ مدارس ایران آماده آموزش دیجیتال؟! .21 مهر 1399.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
یکی از کانال های تلگرامی معلمان به نام « اخبار فرهنگیان » تصویری از فردی را منتشر کرده است که در حال آتش زدن تنه یک درخت است .

انتشار تصاویر انحرافاتی از این دست که محیط زیست را نشانه گرفته است شاید مانع و ترمزی باشد برای افرادی که به هیچ قاعده و قانونی پای بند نیستند اما پرسش این است که چرا چهره این افراد خاطی پوشانده می شود ؟
چگونه است زمانی که از یک نماینده مجلس خطایی سر می زند از آن فیلم گرفته می شود و حتی پلاک اتومبیل به نمایش در می آید اما زمانی که افراد دیگر خطایی انجام می دهند ، این گونه برخورد می شود ؟
تخلف ، تخلف است .
چه فرقی می کند که چه کسی مرتکب آن شود ؟
این ملاحظات و مصلحت سنجی ها از چه نشات می گیرد ؟
این در حالی است که شفافیت در اطلاع رسانی تنها راه اصلاح موثر است .
خطا و تجاوز به حقوق دیگران و به ویژه تهدید " محیط زیست " که یک حق عمومی است تبعیض بردار نیست .
آیا ریشه این نوع برخوردها به همان « روابط قبیله ای » مرسوم و نهادینه شده در جامعه بی تفاوت ما باز نمی گردد ؟ ( این جا )
***
گزارش یک تخلف :
ایستادن و پارک غیرمجاز در مسیر ویژه دوچرخه سواری
زمان : شنبه 18 بهمن 1399 - ساعت 8 صبح
مکان : تهران - خیابان آزادی - نرسیده به بزرگراه یادگار امام - رو به روی دبستان دخترانه عاصمی
عکاس : علی پورسلیمان
مورد به پلیس راهور مستقر در مسیر گزارش گردید .



پایان گزارش/