وارد کلاس شدم، کلاس پر از گردوخاک بود، خیلی وقت بود کسی به کلاس نیامده بود، نه دانشآموزی و نه معلمی. بعد از نگاهی گذرا به سراغ میز معلم رفتم، جایی که قرار بود بنشینم و در کسوت معلم جامعه شناسی تدریس کنم. ساعت را نگاه می کنم 3 دقیقه به 8 صبح است! قرار است راس ساعت 8 کلاس به صورت مجازی شروع شود؛ با عجله کیفم را باز می کنم و لپ تاپ و شارژ و هندزفری و وسایل مربوط به تدریس مجازی را بر روی میز می چینم. ساعت 1 دقیقه به 8 شد. ماسک را هم از روی صورت در می آورم تا صدایم واضحتر به دانشآموز برسد.
برنامه شاد را باز می کنم اما هنگ است و به سختی آپلود میشود، از آنجایی که به وضعیت بیسامان برنامه شاد واقفم و میدانستم که ممکن است مرا ناشاد کند به همین خاطر در واتساپ برای هر درسی یک گروهی تشکیل داده بودم و دانشآموزان را عضو کرده بودم. حس بیاعتباری به تمام اندیشهها و لحظهها و شادیها و کینهها از این یک جمله در درونم ایجاد شد.
به واتساپ میروم و قفل گروه را باز میکنم، گروههای ایجاد شده را برای اینکه تعداد پیامها زیاد نشود فقط در تایم کلاس باز میکنم. بعد از سلام و حضور و غیاب سریعا درس را شروع کردم.
درس جامعه شناسی دوم دبیرستان. بعد از درس دادن و قراردادن فایل و عکس و ویس و توضیحات درس، کلاس به پایان رسید. ده دقیقه تا کلاس بعدی زمان استراحت داشتم. کمی چشمم خسته شده بود از نگاه به صفحه گوشی و لپ تاپ. سرم را از روی صفحه لپ تاپ بلند کردم و نگاهی به کلاس انداختم، حس عجبیبی پیدا کردم. کلاس خالی بود و من درس داده بودم برای دانشآموزانی که نبودند و فقط صدایی از من شنیده بودند. خوب به کلاس و نیمکتهای خالی و در و دیوار نگاه کردم. نوشتههای بزرگی که روی در با ماژیک نوشته شده بود توجهم را جلب کرد، از پشت میز بلند شدم و رفتم که ببینم چه نوشتهاند.
اسمهایی میبینم و معلوم است که دانشآموزان این کلاس بودهاند و نوشتهها و خط خطیهایی که بسیار درهم و برهم نوشته شدهاند. در میان شلوغی نوشتهها ناگهان جملهای نگاهم را خشکاند. حس عجیبی که داشتم بیشتر و بیشتر شد...
روی در با ماژیک قرمز نوشته شده بود :
« ورود معلم ممنوع! »
لبخند آرامی زدم اما لبخندم خشک شد...
آن دانشآموزی که به شوخی و شاید هم از ته دل ورود معلم را ممنوع کرده بود شاید نمیدانست روزی ورود خودش ممنوع میشود و ما معلمها باید در کلاس باشیم حتی اگر آنها در این کلاس نباشند...
حس بیاعتباری به تمام اندیشهها و لحظهها و شادیها و کینهها از این یک جمله در درونم ایجاد شد.
به فکر فرو رفتم که ما با دانش و دانشآموز چه کردهایم که این نگاه را به ما دارد و میخواهد ما در کلاس نباشیم. به خودم که آمدم و ساعت را نگاه کردم، دیدم یک دقیقه از زمان شروع کلاس دوم گذشته بود. سریع به پشت میز برگشتم و درس جامعه شناسی سوم انسانی را آغاز کردم.
درس اول :
ذخیره دانش!
کمی توضیح دادم و از مباحث کتاب و مثالها گفتم.. ادامه دادم.. دانش عمومی و دانش علمی!
هر بار که توضیح میدادم و به کلمه دانش برمیخوردم حس عجیبی که داشتم دوباره تازهتر میشد. به دانش علمی که رسیدم لحظه ای مکث کردم، انگار چیزی در درونم میگفت بس کن این کتاب را و بس کن این...
بیاندیش که چه بر سر این دانش و دانش آموز آوردهایم که از ما و علم گریزان است... .
اما به هر طریقی که بود درس را تمام کردم... و کلاسهای دیگر را هم همین طور!
به خانه برگشتم، ساعتها از آن لحظه میگذرد اما من هنوز در فکرم. حس عجیبی سراسر وجودم را گرفته، می دانم که اعتباری به لحظه نیست اما آن لحظه برایم معنایی دیگر داشت.
معنایی از جنس اینکه ما بیشتر از آنکه با کتاب و درس سرو کار داشته باشیم با انسان سروکار داریم، انسانی که احساس دارد، انگیزه دارد، عشق دارد، می فهمد و گاهی می میرد.
اکنون تصمیم گرفتهام بیش از آن که برای دانشآموز فقط معلم باشم دوست هم باشم.
کانال یادداشت ها
گروه استان ها و شهرستان ها/
« عبدالرضا فولادوند » در 26 آبان 1397 توسط « سیدمحمد بطحایی » وزیر وقت آموزش و پرورش به مدیر کلی آموزش و پرورش شهر تهران منصوب گردید .
در این مدت مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران نشست رسانه ای با خبرنگاران برگزار نکرده است . حتی به مناسبت « روز خبرنگار » که ادارات و مناطق در سراسر کشور کم و بیش با رسانه ها نشست تعاملی گذاشته و پیامی صادر می کنند به نظر می رسد که در مانیفست مدیریتی « فولادوند » رسانه و پاسخ گویی به افکار عمومی جایگاهی ندارد .
علی رغم انتشار گزارش ها ، اخبار و مطالب انتقادی در « صدای معلم » تاکنون هیچ گونه پاسخ و یا جوابیه ای برای این رسانه ارسال نشده است .
حتی علی رغم صدور بخشنامه وزارتی مبنی بر » الزام دعوت از خبرنگاران و رسانه ها به جلسات شوراهای آموزش و پرورش استان ، شهرستان و مناطق » ( این جا ) در این مدت دعوتی از رسانه ها برای انجام این مهم صورت نگرفته است .
گروه گزارش/
نشست خبری با موضوع " امکانات و مسایل مربوط به شبکه شاد " امروز یکشنبه 13 مهر با حضور الحسینی مشاور وزیر و مسئول برنامه شبکه آموزشی دانش آموز و حبیبی مدیر کل دفتر فناوری اطلاعات و ارتباطات برگزار گردید .
الحسینی و حبیبی بسیار زودتر از خبرنگاران و حتی عوامل مجری این نشست در جایگاه قرار گرفته بودند .
در ابتدای مراسم ، میرزاخانی معاون رسانه ای مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به عنوان مجری این نشست ، « روز جهانی معلم » را تبریک گفت .
در نشست خبری پیشین که با حضور دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش برگزار گردید ( این جا ) ؛ ارتباط مجازی ( ویدئویی ) مانند نشست پیشین وزیر آموزش و پرورش با اشکالاتی همراه بود طوری که برخی اوقات صدا و یا تصویر قطع می شد .
مدیر صدای معلم خطاب به دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش گفت زمانی که ارتباط مجازی بخشی در ستاد وزارت آموزش و پرورش با چند خبرنگار و به صورت محدود چنین باشد ، باید دید وضعیت در مدارس و کشور به چه صورت است ؟!
این مساله موجب گردید تا علی رغم مخالفت و انتقاد برخی خبرنگاران خبرگزاری ها ، امروز این نشست به صورت " حضوری " برگزار گردد.
مدیر صدای معلم در همان ابتدا و پیش از طرح پرسش های خود از این حرکت مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش تشکر کرد و تصریح کرد که این گونه نشست ها با همه واحدهای ستادی وزارت آموزش و پرورش و با در نظر گرفتن مصالح آموزش کشور پی گیری شود .
پورسلیمان هنگام طرح پرسش های خویش ابتدا با مورد خطاب قرار دادن « معاون امنیتی انتظامی استانداری تهران » که روز گذشته و در پی تعطیلی یک هفته ای " تهران " مطالبی را در مورد شبکه شاد و معلمان عنوان کرده بود چنین اظهار نظر کرد :
« معاون امنیتی انتظامی استانداری تهران دیروز با اشاره به تعطیلی یک هفته ای مدارس تا ١٨ مهرماه به دلیل شیوع کرونا ویروس بر اساس تصمیم ستادملی کرونا گفته است: این تعطیلی تنها مربوط به عدم حضور دانش آموزان در مدارس است و آموزش مجازی طبق روال قبلی انجام می شود بنابراین آموزش دانش آموزان تعطیل نیست و به صورت آنلاین و غیرحضوری ادامه دارد.
هرگونه تعطیلی آموزش مجازی و شبکه شاد پیگرد قانونی خواهد داشت و دانش آموزان باید آموزش را از طریق فضای مجازی و تدابیر اتحاذ شده برای این منظور دنبال کنند.
پرسش صدای معلم آن است که آیا معلمان و دانش آموزان وظایف خود را در این مورد نمی دانند و حتما یک " مرجع بیرونی " باید در این مورد اظهار نظر کند که به نظر می رسد نه سررشته ای از آموزش دارد و نه قانون اجازه طرح آن را به این صورت به ایشان داده است ؟
اگر این مصوبه ستاد کروناست ؛ بیانش باید از طریق مجاری مربوطه باشد .
پس وزیر آموزش و پرورش در این مملکت چه کاره هست ؟
در کجای دنیا ، یک مقام امنیتی برای آموزش و پرورش ، چارچوب فعالیت و شرح وظایف تعریف می کند ؟
حتی اگر تعطیلی به آموزش حضوری محدود شود؛ چرا به صورت سراسری اعلان شده است؟
آیا ما قانونی داریم که معلمان را وادار به آموزش در حوزه مجازی کند ؟
آیین نامه ها و قوانین " همه " برای آموزش حضوری تعریف شده اند .
نه شورای عالی آموزش و پرورش و نه مجلس برای این قانونی ندارند .
از طرف دیگر ، وقتی شما مدارس را تعطیل می کنید ؛ چه الزام قانونی برای وادار کردن آنان به آموزش مجازی با استفاده از وسایل و امکانات شخصی وجود دارد ؟
آن مقام استانداری چه حقی دارد که معلمان را تهدید کند ؟
مگر آموزش و پرورش حراست و نهادهای نظارتی و کنترل ندارد ؟
آیا این دخالت آشکار در امور آموزش و پرورش نیست ؟
چرا این مقامات با چنین لحنی با اساتید دانشگاه و مدیران آموزش عالی سخن نمی گویند ؟
انتظار از مسئولان وزارت آموزش و پرورش ، پاسخی منطقی و کارشناسی و درخور به این گونه اظهار نظرهاست . »
الحسینی در پاسخ گفت :
« یک مطلب مربوط به قانون آموزش مجازی است و یا به تعبیر درست تر مقررات مربوط به آموزش مجازی در کشور است .
از آن جا که مصوبات ستاد کرونا به مثابه قانون است و ما به عنوان یکی از دستگاه ها در این کشور ملزم به آن به عنوان بزرگ ترین دستگاه هستیم طبیعتا برای آموزش و پرورش هم حق دارد که ستاد مقابله با کرونا " قانون " بگذارد و در واقع مرجعیت قانونی پیدا کند .
تا این جا حرفی نیست .
از این جا به بعد که چرا استانداری اعلام می کند اما آموزش و پرورش اعلام نمی کند ؛ استاندار در واقع مجری آن سیاست هاست که اعلام می کند و از این جهت اعلام می کند و من قبول دارم که باید مسائل آموزشی را به صورت تخصصی صرفا آموزش و پرورش و مسئولان آموزش و پرورش به آن بپردازند .
این خواسته درست و به حقی است .
ما هم به این خواسته احترام می گذاریم .
مشروح این پرسش و پاسخ در صدای معلم منتشر خواهد گردید .
پایان گزارش/
تبلور و انفجار ناامیدی در این سیستم آموزشی در همان روزهای ابتدایی شروع مدارس به شدت توی ذوق میزد؛ انگار وزیر و یارانش خبر نداشتند اول مهری میآید و قرار است به مدرسه برویم.
آنقدر معطل کردند و بیبرنامه بودند؛ که تا لحظات آخر نه معلم تکلیفش را میدانست و نه دانشآموز؛ هرچند الان هم کسی از تکلیفش مطلع نیست.
گاهی با خودم میگویم؛ یعنی این همه بیبرنامگی غیر عمدی بوده؟ و واقعا مسئولین این وزارتخانه تا این حد بیدست و پا اند؟
بهنظرم ؛ اگر تعمدی باشد و قصدی در پی؛ حتی اگر آن هدف نابودی آموزش و دانشآموز و معلم باشد، باز به مسئولین امیدوارتر میشوم! فرماندهی که بداند و با قصد شوم و نابودی خودی نیرویش را به کام مرگ بفرستد قابل ستایشتر از فردیست که هیچ از جنگ، عملیات و استراتژی نظامی نداند و سربازانش کشته شوند!
چرا که فرمانده باید بداند! حالا اینکه انسان نیست؛ دلیل نمیشود که فرمانده نباشد. فرماندهیست که اخلاق را باخته! اما فرماندهست.
یاد روایتهایی از شهیدِ معلم، همت میافتم که به نقل از او میگفتند؛ قبل از عملیات خیبر بارها گفته که اگر برویم برگشتی نیست! و پیروزی غیرممکن است؛ ولی عدهای خواستند و همت شهید شد.
معلم دیروز که رفت! حداقل دانشآموز امروز را قربانی نکنیم. همت انتخاب خودش بود و برای دفاع از مرز و وطنش رفت!
معلم امروز با کدام هدف و انگیزه جان بدهد؟ کاش معلمی که برای لحظه لحظه زیستن در این زندگی، تاوان معلم بودن میدهد! را به حال خودش واگذارند؛ بگذارند نفس بکشد. معلم از مسئول و وزیر و وزارتخانه که میخورد؛ هیچ! گوشش پر شده از اراجیف و خزعبل و طعنهای بیپایهی این و آن! معلم تشکر و کارانه نمیخواهد، شهدای سلامت هم فقط از ارگانهای دیگر؛ باشد عیبی ندارد! لااقل شان معلم را به بازی نگیرید؛ ۲۲۴ معلم در خراسان رضوی کرونا گرفتند لااقل با لحن سرد و حماقتآمیزی نگویید هیچ سندی نیست که در مدرسه مبتلا شدهاند. وقتی آموزش و پرورش این گونه با بیاعتمادی، رشدمان داده! حق داریم فکر کنیم حتما نقشهای در پی است.
بین افکار و باورهای مردم از جمله دانش آموز و معلم با افکار و برنامههای وزارتخانه نوعی ناسازگاری به وجود آمده که بهتدریج موجب شکافی فزاینده بین این دو قشر میشود؛ دو گروهی که در یک سو، سیستم آموزش و پرورش و در سوی دیگر مردم ( در حالت خاص، معلم) است. این ناهمگرایی جز ایدئولوژی گریزی و ایدئولوژی منفعلانه چیز دیگری در پی ندارد!
قبلتر ها میگفتم اگر تک تک اعضای جامعه خوب باشند، جامعه گلستان خواهد شد! امروز به جرات میتوانم بگویم؛ پارادیم حاکم و سیاستهای کلان در مسیری نیست که بشود با خوبی فرد فرد به باغ بهشت و سایهی طوبی رسید! باید به کل شرایط از بالا به پایین عوض شود. وقتی کمی آنطرفتر را نگاه میکنم؛ کشورهایی را با جغرافیا، فرهنگ و دین یکسان، بسیار متفاوت میبینم.
گاهی تفاوتشان از زمین تا آسمان است؛ اما یک وجه مشترک در همهشان وجود دارد! آموزش و پرورششان سرآمد است! سرآمد است که به فرد یاد میدهد در مقابل ظلم اعتراض کند، حتی اگر ترامپ رئیس کشورش را احمق بخواند!
سرآمد است که به دانشآموز هویت میبخشد؛ حقوق شهروندی میشناساند!
یاد میدهد دنیا، دنیای کار تشکیلاتی است. دنیا دنیای نهادهای همافزاست! دنیا، دنیای حقگیری است نه مطیع این و آن بودن!
اما آموزش و پرورشی که بهجای ایستادن در برابر سانسور و فیلتر خود در خط مقدم آن است! میتواند جامعه را هدایت کند؟
آموزش و پرورشی که در سادهترین نگاه؛ ادبیات نمیفهمد! جای رشد دارد؟
اگر آموزش و پرورش میفهمید! ابتهاج هنوز در کتابها بود؛ شاملو در کتابهامان میآمد! فروغ و شعرهایش قسمتی از ادبیات ما بود؛ لازم نبود برای شناخت هویت زن و کسانی که به استقلال زن باور داشتند دست به دامان این و آن، این شبکه و آن شبکه شویم!
اگر خرد عقلایی در این جمع بود؛ اگر آموزش صرفا ایدئولوژیک نبود و مدیریت عقلانی هم در آن جای داشت!
ما چند وقت درگیر ماجرای حذف عکس دختران از کتب درسی نبودیم و اساسا اصل چنین عملی و بحث راجعبه آن مضحک بود. اصولا چرا باید بحث کنیم که فلان عکس باشد یا نباشد؟! وقتی آموزش و پرورش این گونه با بیاعتمادی، رشدمان داده! حق داریم فکر کنیم حتما نقشهای در پی است. وقتی از لحظهای که چشم باز کردیم، گفتند دستهای پشت پرده! سایههای مافیا و فسادهای نامرئی؛ ما کی توهم توطئه شناختیم؟ خب طبیعیست که فکر کنیم هرکاری که میکنید توطئهست.
بیبرنامگی و بیهدف بودن جامعه را از تصمیمات وزارت آموزش و پرورش در ایام اخیر و بهخصوص در ایام کرونا بهخوبی میشود دید؛ حتی درصدی خطا ندارد؛ چرا که آموزش و پرورش مشت نمونهی خروار نیست! آموزش و پرورش خود خروار است؛ جایی است که باید برنامه بچیند! باید قلب تپنده باشد؛ خب طبیعیست وقتی ضربانش لنگ است، جامعه هم به سختی نفس میکشد.
فکرش را بکنید؛ این آموزش و پرورش بخواهد جامعه را از بیبرنامگی درآورد! بهنظر بزرگترین پارادوکس قرن ۲۱ است.
بعد هی میگوییم ژاپن فلان، کرهی جنوبی و چین بهمان؛ یکبار هم که شده، فضای آموزشی آنها را با خودمان مقایسه کنیم؛ همین تفاوتِ فاحش، در میزان پیشرفت آنها و ما خود را نمایان میکند.
اگر در آموزش و پرورش بیبرنامگی نیست پس چیست؟
بعد از ۸ ماه، شادی ساختیم که همه را پر غصه کرده، اسمش چیست؟
خدا را شکر جامعه آنقدر گلستان است! که نمیدانم از کجا بگویم؛ حتی خود کرونا هم فکر نمیکرد فرصت آموزش مجازی را این گونه به تهدید بدل کنیم! دلمان خوش بود که آموزش مجازی لااقل به عدالت نزدیکتر میشود؛ اما با این وضع اقتصاد و اینترنت، دیوار بیعدالتی محکمتر شده است!
و در پایان فقط یک نکته:
وزارتخانه جزیرهای عمل میکند و برنامه جامعی برای متن و حاشیه، فقیر و غنی ندارد. فقر آموزشی بهتدریج اپیدمی میشود و بیشک هزینههای سنگینی برای آیندهی ایران در پی خواهد داشت؛ مسئولین کمی به هوش باشید!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
در روزها و هفته های اخیر بسیاری از کشورهای جهان مدارس را به صورت « حضوری » بازگشایی کرده اند .
این بازگشایی حتی در کشورهای فقیر و درگیر جنگ و خشونت مانند یمن ، سوریه و افغانستان هم رخ داده است .
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ امروز 12 مهر همه مدارس افغانستان بازگشایی شدند . خط رسانهای جهانی که خانوادهها را در ایران برای عدم حضور فرزندانشان در مدارس تشویق میکند، در کشورهایی است که آمار تلفات کرونا در آنها بسیار بیشتر از ایران است، اما بازگشایی مدارس در آنها بسیار زودتر اتفاق افتاده است.
پیش تر دولت افغانستان از اول شهریور دانشگاه ها ، مدارس خصوصی ، مدارس دولتی پایه یازدهم و دوازدهم را بازگشایی کرده بود .
بر اساس خبر منتشره ، وزارت بهداشت افغانستان پیش تر اعلام کرده بود که با آغاز دوباره این کلاسها و دانشگاهها، روند شیوع ویروس کرونا افزایش نیافته است و بر این اساس دولت تصمیم به بازگشایی سایر کلاسها گرفته است.
در گفت و گویی که به تازگی « صدای معلم » با رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش انجام داده است ( این جا ) ؛ ایشان تصریح می کند :
« گزارشات متعددی که من در اینجا دارم یک تعداد فایل هایی را گرفتم که نشان می دهند که بسته بودن مدارس پیامدهای بسیار ناگواری دارد که یکی از آنها بحث تغییر سلامت روح و روان است و علاوه بر آن بحث ضرری که بیشتر متوجه کودکان خانواده های محروم می شود و نگرانی هایی که برای افزایش ترک تحصیل ، افزایش بازماندگی از تحصیل و... تعطیلی و بازماندگی از تحصیل اتفاق می افتد و طبیعتا وزارت بهداشت اعلام کرد که گزارشاتی نداریم که اگر مدارس باز شوند ؛ مدرسه باعث می شود که این اتفاق شیوع پیدا کند.
اینها باعث شدند ما بر اساس اصول علمی و بر اساس یافته هایی که سازمان بهداشت جهانی و سازمان های بین المللی هم داشتند اقدام به بازگشایی کنیم. »
« ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت » سه شنبه یکم مهر اعلام کرد : ( این جا )
« خوشبختانه با سیستم شاد و آموزش مجازی و استقبال حدود ۱۰ درصد از دانشآموزان برای حضور در مدارس، هنوز اثر جدی بعد از دو هفته از بازگشایی مدارس ندیدیم. »
معاون درمان وزارت بهداشت می گوید : « روند شیوع بیماری در کشور سینوسی بوده و پس از هر تعطیلی با اوج گیری مجدد بیماری مواجه هستیم و نگرانی ها از تعطیلی های پیش رو همچنان باقی است. »
در آخرین گزارشی که در صدای معلم منتشر شد و اختصاص به منطقه محرومی مانند " استان بوشهر " داشت ( این جا ) ؛ دبیرستاد مقابله با کرونا در استان بوشهر عنوان کرده بود :
« شاخص رعایت پروتکلهای بهداشتی در این استان نسبت به گذشته بهتر شده و در زمان حاضر ۸۴ درصد مدرسههای فعالی که دانشآموز میپذیرند دستورالعملهای بهداشتی را به طور کامل رعایت و ۹۰ درصد از ماسک استفاده میکنند .
براساس گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی این استان در زمینه رعایت دستورالعملهای بهداشتی به ویژه در ادارهها، مدرسهها، بانکها و حمل و نقل عمومی بهترین درصد را داشته است . »
ایسنا نوشت : ( این جا )
« معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش گفت: متاسفانه میبینیم که والدین فرزندان خود را به بازار، پارک و مسافرت میبرند، اما به مدرسه که در آن دقیقترین پروتکلهای بهداشتی رعایت میشود، نمیفرستند.
رضوان حکیمزاده در گفتوگو با ایسنا با اشاره به رعایت دقیق پروتکلهای بهداشتی در مدارس، اظهار کرد: نوهای دارم که کلاس دوم دبستان است و او را به مدرسه میفرستم چراکه از رعایت موارد بهداشتی در مدارس اطمینان دارم.
وی با بیان اینکه در همه کشورهای دنیا مدارس بازگشایی شده و اتفاقا حضور دانشآموزان نیز به صورت اجباری است، افزود: آموزش دانشآموزان یک موضوع اساسی است؛ موضوع، آموزشهایی است که یک نسل را درگیر میکند و در آینده یک نسل موثر است. وزارت بهداشت اعلام کرد که گزارشاتی نداریم که اگر مدارس باز شوند ؛ مدرسه باعث می شود که این اتفاق شیوع پیدا کند.
حکیمزاده ادامه داد: دانشآموزان با حضور در مدرسه، سواد سلامت را یاد گرفته و میتوانند سفیران سلامت در خانواده شده و باعث ترویج سلامت در بین جامعه شوند.
وی با بیان اینکه تعطیلی مدرسه پیامدهای جبرانناپذیری دارد، افزود: طبق گزارشهای یونسکو و سازمان بهداشت جهانی، عدم حضور در مدارس آسیبهای جدی بر روی سلامت روان دانشآموزان میگذارد.
معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: از رسانههای داخلی انتظار داریم با رصد روندهای جهانی و رسانههای جهان دغدغه خانوادهها را کاهش دهند تا فرزندانشان با رعایت پروتکلها در مدارس حضور پیدا کنند.
حکیمزاده بیان کرد: خط رسانهای جهانی که خانوادهها را در ایران برای عدم حضور فرزندانشان در مدارس تشویق میکند، در کشورهایی است که آمار تلفات کرونا در آنها بسیار بیشتر از ایران است، اما بازگشایی مدارس در آنها بسیار زودتر اتفاق افتاده است.
وی افزود: در تثبیت و تعمیق فرایند یاددهی و یادگیری میتوان از شیوههای یادگیری معکوس، فیلمهای بارگذاری شده توسط معلمان در شبکه شاد و تلویزیون استفاده کرد.
معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش خاطرنشان کرد: تربیت تنها در مدرسه اتفاق میافتد چراکه فناوریهای نوین تنها میتوانند مفاهیم درسی را به خوبی منتقل کنند، اما از انتقال مهارتهای عاطفی بین معلم و دانشآموزان ناتوان هستند. »
حال پرسش « صدای معلم » آن است که آیا وقت آن فرا نرسیده است که در شیوه حضور دانش آموزان و معلمان در مدارس بازنگری شود ؟
وقتی مطابق اعلام رسمی مسئولان و مقامات ، مدارس پروتکل های بهداشتی را در حد لازم رعایت می کنند و جز " مراکز پاک " به حساب می آیند ، چرا در مدارس باید بسته بماند ؟
پیشنهاد « صدای معلم » به مسئولان و به ویژه ستاد ملی مبارزه با کرونا آن است که به جای توصیه به تعطیلی مدارس و با توجه به اظهارات معاون درمان وزارت بهداشت ، فکری برای وضعیت تعطیلی ها نمایند که بزرگ ترین خطر برای شیوع کرونا به شمار می رود .
این رسانه ضمن قدردانی از اظهارات مسئولانه و صادقانه خانم حکیم زاده همچنان عواقب و عوارض نامطلوب تعطیلی مدارس را بیش از آموزش غیرحضوری در حال حاضر ارزیابی می کند و از وزیر آموزش و پرورش می خواهد تا با بررسی مجدد موضوع ، بازگشایی مدارس را در شکل " ایمن " در دستور کار قرار دهند .
پایان گزارش/
سیستان و بلوچستان
قانون شکنی یک آسیب اجتماعی است که گریبان گیر بسیاری از جوامع است. این رفتار نابه هنجار و گسترش آن علاوه بر اینکه پیشینهی تاریخی دارد ، از دیدگاه حقوق بستگی به عوامل متعددی دارد که عبارتند از :
۱- قانون پذیر نبودن مسئولان و نهادهای حکومتی
۲- فقدان علم و آگاهی به وجود قوانین و مقررات
۳- ضعف عملکرد نهادهای نظارتی
۴- منطبق نبودن قوانین با واقعیات و اخلاقیات جامعه
۵- گریز از قانون با توسل به حیل قانونی.
متولیان جامعه برای دعوت مردم به قانون گرایی ابتدا باید در عرصه عمل، قانونمداری را سرلوحه تمام روابط و مناسبات خود قرار دهند و با اطلاع از قوانین و مقررات و خضوع در برابر آنها، شهروندان را در برابر قانون مطیع و خاضع نمایند.
برای قانونمند کردن جامعه باید تصویب قوانین ،مسبوق به مطالعات کارشناسی و در نتیجه، منطبق با اخلاقیات جامعه و انتظارات مردم باشد، و بالاخره برای داشتن جامعه قانون مدار باید با استفاده از هرگونه حیل قانونی و به اصطلاح تقلب نسبت به قانون بسته شود.(احمدی کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسی)
بیش از دو دهه است که مقالات مهرداد خدیر تحت عنوان آیینه هفته در هفته نامه امید جوان را می خوانم. حال باید دید آیا وزیر آموزش و پرورش آیین نامه طرح طبقه بندی مشاغل را باطل و آیین نامه جدیدی خواهد نوشت؟ آیا استادان درس زبان دروس زبان و ادبیات فارسی و علوم اجتماعی به دیوان عدالت اداری برای روشن شدن قانون دادخواهی می کنند ؟
مهرداد خدیر می نویسد:
« آن گونه که از دفترچه آزمون استخدامی کشوری برمیآید طلابی که مدرک حوزوی دارند نیز می توانند به عنوان دبیر ادبیات یا تاریخ یا علوم اجتماعی استخدام شوند. این امر -برابر شماری دارندگان مدارک سطح دو و سه حوزه های علمیه با دانش آموختگان کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته های زبان و ادبیات فارسی، علوم اجتماعی و تاریخ - که به آنان امکان استخدام مانند دارندگان مدارک این رشتهها را می دهد موجب اعتراض و انتقاد انجمنهای تخصصی علوم اجتماعی ،تاریخ و ادبیات به وزارت آموزش و پرورش و درخواست لغو این تصمیم شده است.
انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی در بیانیه اعتراضی خود آورده است:
استادان این رشته که متاع شان به ثمن بخس در چهارسوق منفعت و بی تمیز عده ای کار ناشناس کار نابلد شده دیگر با چه استدلالی دانشجویان شان را به ضرورت خواندن ده ها درس تخصصی برای آماده شدن در تدریس درس های زبان و ادبیات فارسی تشویق کنند؟ این استادان پرسیدند:" ۲۰۰ واحد درسی مرتبط با رشته و پایاننامه و نقشه جامع علمی، سند تحول راهبردی علم و فناوری و برنامه پنجم توسعه و تاکید بر زبان فارسی به عنوان بنای هویت ملی چه میشود ؟ هفت انجمن تخصصی و علوم اجتماعی و تاریخ هم این تصمیم را نشانه" بی توجهی به دانش و تخصص در تصدی نقش معلمی" دانسته و هشدار داده اند قرار گرفتن دانش آموختگان حوزوی در جایگاه غیرتخصصی از اعتبار اخلاقی و اجتماعی آنان می کاهد.
در این میان اما دکتر غلامحسین زاده رئیس انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی پرسیده است : این دانش آموختگان درباره زبان فارسی چه آموزشی دیده اند ؟ آیا دستور زبان خواندند و با متون ادبی و شاهنامه آشنایند ؟ آثار عرفانی و سبکهای ادبی ما را میشناسند؟ با تاریخ ادبیات و تحولات زبان آشنا هستند یا هیچ یک را نمی دانند؟ »
بزرگان نویسندگی و انجمنهای علمی مراتب اعتراض خود را نسبت به این موضوع اعلام کرده اند، اما بیایید اندکی از زاویه قوانین موضوعه کشور این مطلب را بررسی کنیم .
مطابق ماده ۷۰ قانون مدیریت خدمات کشوری:
شرایط تصدی مشاغل اختصاصی دستگاههای اجرایی به تناسب وظایف پست های قابل تخصیص به هر شغل، از لحاظ معلومات، تحصیلات، تجربه، مهارت و دورههای آموزشی مورد نیاز و عوامل موثر دیگر با پیشنهاد دستگاه اجرایی و تایید سازمان و تصویب شورای توسعه مدیریت تعیین می گردد و در انتصاب افراد به مشاغل مذکور رعایت شرایط مصوب الزامی می باشد.
علاوه بر آن در آییننامه اجرایی طرح طبقه بندی مشاغل معلمان کشور به عنوان زیر نویس قانون خدمات کشوری آمده است :
۱- این آیین نامه ناظر بر کلیه پست های قابل تخصیص در مشاغل آموزگار، دبیر سه ساله اول دبیرستان، دبیر سه ساله دوم، هنر آموزی ،مربی امور تربیتی مدارس ،مشاور واحد آموزشی، مراقبت سلامت و مدیر واحد آموزشی می باشد که با توجه به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به عنوان معلم و یا مربی رسالت خطیر تربیت دانشآموزان را در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی بر عهده دارد . ۲- کارمندان رسمی پیمانی وزارت آموزش و پرورش که به طور تمام وقت در یکی از مشاغل طرح طبقه بندی مشاغل معلمان به انجام وظایف محوله اشتغال دارند ،مشمول مقررات این آییننامه خواهند بود .
برای شغل دبیر سه ساله دوم تعریف شده است که: این شغل در برگیرنده پستهایی است که متصدیان آنها به طور تمام وقت انجام فعالیتهای آموزشی و پرورشی را در واحدهای آموزشی مربوط عهده دار می باشند .انجام این فعالیت ها ممکن است بر حسب پست مورد تصدی متضمن نظارت و سرپرستی نیز باشد.
شرایط احراز این پست به صورت زیر است: ۱ - تحصیلات و معلومات: گواهینامه لیسانس، فوق لیسانس ،دکتری و یا همتراز در یکی از رشتههای تحصیلی گروه های درسی ۱۴ گانه جدول زیر : ردیف ۹- زبان و ادبیات فارسی: زبان و ادبیات فارسي-آموزش زبان و ادبیات فارسی ردیف ۲ -تاریخ و مطالعات اجتماعی علوم اجتماعی( کلیه گرایش ها) جمعیت شناسی ،مردم شناسی، پژوهشی علوم اجتماعی، تاریخ( کلیه گرایش ها )علوم سیاسی، جامعه شناسی (کلیه گرایش ها ) جامعه شناسی انقلاب اسلامی، تاریخ انقلاب اسلامی ۲- مهارت : توانایی تدریس دروس تخصصی مربوط، مدیریت کلاس درس، آشنایی با روشها و فنون تدریس ۳- دوره های آموزشی روش تدریس و بررسی کتابهای درسی مربوط روشها و فنون تدریس ۴ -سایر عوامل موثر آیا این آیین نامه ملاک برای استخدام هست یا نیست؟ قانون اساسی برای جلوگیری از نقض حقوق مردم در اصل ۱۷۳ میگوید : به منظور رسیدگی به شکایات ،تظلمات واعتراضات مردم نسبت به مامورین یا واحدهای یا آیین نامه های دولتی و احقاق حقوق آنها، دیوانی به نام دیوان عدالت اداری زیر نظر رئیس قوه قضاییه تاسیس می گردد. این دیوان به عنوان یک مرجع قضایی، نقش به سزایی در دفاع از حقوق مردم در برابر تعدیات احتمالی مأموران، واحدها و آیین نامه های دولتی بر عهده دارد.
حال باید دید آیا وزیر آموزش و پرورش آیین نامه طرح طبقه بندی مشاغل را باطل و آیین نامه جدیدی خواهد نوشت؟ آیا استادان درس زبان دروس زبان و ادبیات فارسی و علوم اجتماعی به دیوان عدالت اداری برای روشن شدن قانون دادخواهی می کنند ؟
آموزش و پرورش در جوامع توسعه یافته سنگ بنای پیشرفت یک جامعه است این پیشرفت اتفاق نخواهد افتاد مگر آن که به سمت تخصص گرایی و علمی شدن برویم.
سعدی علیه الرحمه می فرماید: مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار رفت که دوا کن. بیطار از آنچه در چشم چهارپای می کند در چشم او کشید و کور شد .حکومت به داور بردند گفت بر او هیچ تاوان نیست. اگر این خر نبودی ،پیش بیطار نرفتی . مقصود از این سخن آن است که بدانی هر آن کس نا آزموده را کارهای بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان به خفت رای منسوب گردد . ندهد هوشمند روشن رای به فرومایه کارهای خطیر بوریاباف اگرچه بافند است نبرندش به کارگاه حریر.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
پس از برکناری محمد بطحایی از مقام وزارت آموزش و پرورش ، مدیر این رسانه در یادداشتی که در صفحه نخست روزنامه همشهری منتشر کرد ، پیشنهاداتی را به وزیر آینده این وزارتخانه ارائه کرد . ( این جا )
در این نوشتار آمده بود :
« آخرین کاری که یک وزیر باسواد ، کارآمد و باشهامت می تواند و باید انجام دهد احیای روابط عمومی در وزارت آموزش و پرورش و ارتباط همه جانبه ، مستمر و مشارکت محور برای بهره گیری از پتانسیل حداقل 40 میلیون ایرانی برای تعریف " آموزش و پرورش مردمی "است . »
" صدای معلم " در گزارشی به تاریخ 14 آذر 1398 نوشت : ( این جا )
« " جناب آقای حاجی میرزایی
شما در ابتدای وزارت و پس از رای اعتماد فرمودید :
" از معلمان در تمام سطوح می خواهم چنانچه در مدت وزارتم انحرافات از این برنامه ها مشاهده کردند، تذکر دهند . "
پرسش این است که رسانه ها این انحرافات را دقیقا و به طور مشخص باید به کدام نهاد و یا واحد مسئول ، دلسوز ، کارآمد و پی گیر ارائه دهند ؟ "
پرسش فوق نخستین سوالی بود که توسط مدیر صدای معلم در دومین نشست رسانه « محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورس بیان شد . ( این جا )
پاسخ حاجی میرزایی چنین بود :
" « در مدتی که کارم را شروع کردم رصد رسانه ای داریم . موارد و نقدهایی که در رسانه ها متوجه آموزش و پرورش می شود و هم نشست های متعددی با مدیران مناطق در استان های مختلف و کارشناسان درون وزارت آموزش و پرورش و بیرون وزارتخانه درباره شرایط کنونی داشتیم و قطعا کسانی که علاقه مند به مشارکت باشند مسیری را معین می کنیم که به صورت آزاد خواستند به ما کمک فکری کنند این کار را انجام دهم . »
4 روز پس از این اتفاق ؛ وزیر آموزش و پرورش ، فریبرز حمیدی را به سمت رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش منصوب کرد .
یکی از مهم ترین نقاط ضعف که به نظر می رسد پایه های وزارت " محمد بطحایی " را لرزان کرد تضعیف روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به بهانه سبک سازی و یا چابک سازی ساختار بود .
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت :
" وزیر آموزش و پرورش در آئین معارفه رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی، با اشاره اینکه ارتباط سازمان با سایر بخشهای جامعه باید از طریق روابط عمومی برقرار شود، گفت : همه مسئولان آموزش و پرورش باید با هماهنگی روابط عمومی به ارائه برنامهها، عملکردها یا پرسشها بپردازند.
اگر آموزش و پرورش دو بال داشته باشد یک بال آن روابط عمومی و بال دیگر سایر قسمتها است .
وی روابط عمومی را یکی از راهبردیترین جایگاهها در وزارتخانه دانست و تصریح کرد: انتظارات از روابط عمومی زیاد است و نزدیکترین بخش به وزیر روابط عمومی است .
عضو کابینه تدبیر و امید تصویرسازی مناسب از آموزش و پرورش را یکی از مهمترین کارکردهای روابط عمومی دانست و خاطرنشان کرد: روابط عمومی باید تصویر مناسبی از آموزش و پرورش به جامعه منتقل کند، نباید تصویری مورد ترحم از آموزش و پرورش به جامعه منتقل شود و این نیازمند کار فوقالعاده و داشتن اندیشه است و این موضوع نیازمند استفاده از همه افکار و اندیشههایی است که وجود دارد و به همین دلیل باید از افراد و نیروهای خارج از روابط عمومی در این موارد استفاده شود . »
با عنایت بر نقطه نظرات وزیر آموزش و پرورش در مورد جایگاه روابط عمومی ؛ نخستین پرسش صدای معلم آن است که آیا این بخش واقعا " صدای وزیر " در بحران کرونا بوده است ؟
" محسن حاجی میرزایی " از زمان بازگشایی مدارس بر اولویت داشتن آموزش حضوری در مدارس تاکید کرده است اما آیا واقعا رویکرد روابط عمومی این وزارتخانه در این راستا بوده است ؟
محسن حاجی میرزایی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت در پاسخ به این سئوال که آمار دانش آموزان مبتلا به کرونا چه تعداد است، گفت: ( این جا )
هیچ گزارش رسمی مبنی بر ابتلای دانش آموزان در مدارس پس از بازگشایی مدارس از تاریخ 15 شهریور ماه، وجود ندارد.
وزیر آموزش و پرورش تصریح کرد: البته هستند دانش آموزان زیر 18 سالی که مانند سایر افراد جامعه پیش از بازگشایی مدارس به کرونا مبتلا شدهاند ولی ابتلای آنان ارتباطی به بازگشایی مدارس نداشته و ابتلای دانش آموزان در گزارشات وزارت آموزش و پرورش و در گزارشات وزارت بهداشت نیامده است . »
علی رغم انعکاس وسیع این خبر در رسانه های داخلی و حتی خارجی ، این سخنان وزیر آموزش و پرورش هیچ گونه انعکاسی در پرتال وزارت آموزش و پرورش نداشت .
از زمان بازگشایی مدارس ، بسیاری از رسانه ها و گروه ها و کانال ها در شبکه های اجتماعی با انتشار اخبار " غیرواقعی " در مورد شیوع کرونا از مدارس سعی کردند از " مدرسه " تصویری ناموجه و غیرمنطقی در افکار عمومی بسازند .
" صدای معلم " با انتشار گزارش های تحلیلی متعدد و ذکر مصادیق از حمله به " هویت حرفه ای مدرسه " و " کاهش اقتدار مدرسه " انتقاد کرد .
واکنش روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در مورد این وقایع فقط انفعال و سکوت بود و این در حالی بود که پیش تر وقتی خبری در شبکه های اجتماعی در مورد مدارس و به عنوان مثال تنبیه دانش آموزان و سایر موارد منتشر می شد بلافاصله روابط عمومی به آن عکس العمل نشان می داد .
عملکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در مورد برگزاری نشست های " حضوری " و " غیرحضوری " نیز همواره مورد انتقاد صدای معلم بوده است .
این رسانه در گزارشی به تاریخ 14 مرداد 1399 نوشت : ( این جا )
مراسم تودیع و معارفه « رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان » با حضور وزیر آموزش و پرورش و مسئولان ستادی و شورای معاونین در سالن اجتماعات ساختمان شهید رجایی وزارت آموزش و پرورش برگزار گردید .
نگاهی به عکس های این مراسم نشان می دهد که تعداد قابل توجهی از مسئولان این وزارتخانه در این مراسم شرکت کرده اند .
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا دعوت از چند خبرنگار بر سیاق پیشین و برگزاری مراسمی ساده و البته با رعایت دستور العمل های بهداشتی با کدام مصوبه ستاد ملّی مبارزه با کرونا مغایرت دارد ؟
آیا کرونا فقط در نشست خبرنگاران " تهدید " و " خطر " به شمار می آید ؟
آیا مسئولان از پرسش های خبرنگاران مستقل واهمه ای دارند ؟
( به نظر می رسد " کرونا " فرشته ی نجات برای پوشاندن و توجیه چاله های مدیریتی و مدیریت ناکارآمد برخی مسئولان این وزارتخانه بود ... ) »
" صدای معلم " در گزارشی به تاریخ 30 مرداد 1399 نوشت : ( این جا )
آیا آن روابط عمومی " تحلیل گر " که می گفتند همین بود ؟! مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در اطلاعیه ای در واتساپ خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش نوشت :
« خبرنگاران محترم
باسلام و درود
با توجه به شیوع مجدد بیماری کووید 19 و بر اساس دستورالعمل ستاد ملی مقابله با کرونا و رعایت پروتکل های بهداشتی، مقرر شد نشست های خبری به صورت مجازی و از طریق ویدئو کنفرانس برگزار گردد .
این گروه به جهت هماهنگي براي دريافت نام كاربري و رمزعبور براي نشست های خبری از طريق ویدئو کنفرانس تشكيل شده است .
همچنين بر اساس اعلام نظر فناوري، لازم است دوستان عزيز ابتدا نرم افزار مورد نياز براي برقراري ارتباط ويدئوكنفرانس را از سايت shavak.ir دانلود و نصب كنند. سپس از طريق همين گروه براي هريك از دوستان نام كاربري و رمزعبور و روز و ساعت نشست اعلام خواهد شد. ضمنا با توجه به محدوديت تعداد كاربران، فقط دوستان همين گروه مي توانند از طريق ويدئوكنفرانس ارتباط داشته باشند .
نرم افزارفوق فقط بر روی کامپیوتر قابل نصب است .
از همكاري همه دوستان سپاسگزارم . »
" اگر آموزش و پرورش دو بال داشته باشد یک بال آن روابط عمومی و بال دیگر سایر قسمتها است " این اطلاعیه در حالی منتشر می گردد که هر روزه انواع نشست های ستادی و اداری در ( ستاد ) وزارت آموزش و پرورش ، ادارات کل ، مناطق و... در حال هماهنگی و اجراست .
نکته ی جالب آن که با زدن ماسک و بعضا فاصله گذاری فیزیکی این گونه نشست ها توجیه هم می شوند .
پیش از این این مرکز در اطلاعیه ای از خبرنگاران این حوزه " به اجبار " خواسته بود تا عضو " شبکه شاد " شوند . ( این جا )
" صدای معلم " ضمن انتقاد از این تصمیم وزارت آموزش و پرورش نوشت :
« در حالی که مسئولان وزارت آموزش و پرورش تاکنون به کرات اعلام کرده اند عضویت در " شبکه شاد " برای دانش آموزان ، معلمان و مدیران مدارس اجباری نیست ؛ مشخص نیست با این گونه تصمیم های غیرکارشناسی چه اهدافی را دنبال می کنند ؟
پیش تر برنامه ها و نشست های خبری این وزارتخانه به خبرنگاران از طریق تلفن همراه پیامک می شد و هم زمان در تلگرام و سپس واتس اپ اطلاع رسانی می شد .
" آیین تجلیل از معلمان و عوامل برنامه مدرسه تلویزیونی ایران " با حضور تعداد قابل توجهی از افراد و مدعوین در 28 مرداد برگزار گردید . ( این جا )
در این مراسم از خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش دعوتی به عمل نیامده بود و ظاهرا فقط خبرنگاران صدا و سیما حضور داشته اند .
پرسش این رسانه آن است که آیا کرونا و مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا فقط برای خبرنگاران و رسانه ها موضوعیت و کاربرد دارد ؟
مبنای علمی و کارشناسی این گونه تفاوت گذاری ها و درجه بندی ها چیست ؟
آیا این گونه تصمیمات فقط جنبه " رفع تکلیف " دارند ؟
آیا برای اتخاذ چنین تصمیمی از خبرنگاران و رسانه ها نظرخواهی شده است ؟ »
روابط عمومی که قادر به برگزاری یک نشست " غیرحضوری " بدون اشکال و پارازیت میان مسئولان این وزارتخانه با رسانه ها نیست و این ارتباط ساده چندین بار با مشکلات اساسی و فنی متعدد مواجه می شود و نشست خبری از هویت و ماهیت خود خارج می شود چگونه بر طبل " آموزش مجازی " در مدارس می کوبد ؛ مدارس بسیاری که همین امکانات را هم ندارند ؟ و آموزش مجازی بیشتر حالت " فرمالیته " و " رفع تکلیف " پیدا کرده است ؟
چرا این روابط عمومی از تجارب جهانی نمی گوید ؟
آیا ارزش پرتال روابط عمومی بزرگ ترین نهاد عمومی کشور در حد یک " تابلو اعلانات " تنزل کرده است ؟
آیا آن روابط عمومی " تحلیل گر " که می گفتند همین بود ؟!
سرنوشت " استودیو الفبا " به کجا انجامید ؟
از این گونه موارد در کارنامه مدیریتی مسئولان روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش فراوان مشاهده می شود اما به نظر می رسد این رویه در وزارتخانه به استان ها و مناطق هم سرایت کرده است :
در یک نمونه ؛ پرتال اداره کل آموزش و پرورش استان بوشهر به تاریخ نهم مهر نوشت : ( این جا )
« دبیر ستاد مقابله با کرونا در استان بوشهر :
25 دانشآموز و چهار معلم در استان بوشهر به کرونا مبتلا شدند
دبیرستاد مقابله با کرونا در استان بوشهر گفت: از آغاز بازگشایی مدارس در پانزدهم شهریورماه سال جاری تاکنون ۲۵ دانشآموز و چهار معلم در این استان به بیماری کرونا مبتلا شدهاند .
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان بوشهر و به نقل از ایرنا، دکتر سعید کشمیری در ستاد کرونا استان بوشهر افزود: هنوز مشخص نیست که ابتلای این افراد به کرونا در مدرسه و یا از خارج از آن رخ داده است . « آخرین کاری که یک وزیر باسواد ، کارآمد و باشهامت می تواند و باید انجام دهد احیای روابط عمومی در وزارت آموزش و پرورش و ارتباط همه جانبه ، مستمر و مشارکت محور برای بهره گیری از پتانسیل حداقل 40 میلیون ایرانی برای تعریف " آموزش و پرورش مردمی "است . »
وی اضافه کرد: در صورتی که یک نفر در کلاس به کرونا مبتلا شود آن کلاس به مدت ۲ هفته و اگر ۲ کلاس به بیماری کرونا مبتلا شود آن مدرسه به مدت ۲ هفته تعطیل میشود .
کشمیری با اشاره به فعالیت یک هزار و ۳۹۷ مدرسه در استان بوشهر گفت: شاخص رعایت پروتکلهای بهداشتی در این استان نسبت به گذشته بهتر شده و در زمان حاضر ۸۴ درصد مدرسههای فعالی که دانشآموز میپذیرند دستورالعملهای بهداشتی را به طور کامل رعایت و ۹۰ درصد از ماسک استفاده میکنند .
وی اضافه کرد: از اول شهریور تا چهارم مهرماه جاری و همزمان با بازگشایی مدرسهها مراجعه به علت ابتلا به کرونا به مراکز درمانی در این استان افزایش یافته ولی شمار بستریها به اندازه افزایش مراجعه نبودهاست .
دبیرستاد استانی مقابله با کرونا در استان بوشهر گفت: براساس گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی این استان در زمینه رعایت دستورالعملهای بهداشتی به ویژه در ادارهها، مدرسهها، بانکها و حمل و نقل عمومی بهترین درصد را داشته است . »
تحلیلی بر محتوای این خبر چند نکته را آشکار می سازد :
1- تیتر خبر که در بخش " اسلاید " پرتال اداره کل منتشر شده است چنین است :
« 25 دانشآموز و چهار معلم در استان بوشهر به کرونا مبتلا شدند . »
اما ستاد کرونا تصریح می کند که هنوز مشخص نیست که ابتلای این افراد به کرونا در مدرسه و یا از خارج از آن رخ داده است .
اگر در مورد این خبر راستی آزمایی نشده است پس چرا تیتر خبر می شود ؟
مسئولان این استان قرار است از مدرسه در افکار عمومی چه چیزی بسازند ؟
آیا پرتال رسمی یک واحد دولتی هم مثل همان رسانه های بی نام و نشان در شبکه های اجتماعی عمل می کند ؟
2- دبیرستاد مقابله با کرونا می گوید :
« براساس گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی این استان در زمینه رعایت دستورالعملهای بهداشتی به ویژه در ادارهها، مدرسهها، بانکها و حمل و نقل عمومی بهترین درصد را داشته است .
همچنین تصریح می شود :
« در زمان حاضر ۸۴ درصد مدرسههای فعالی که دانشآموز میپذیرند دستورالعملهای بهداشتی را به طور کامل رعایت و ۹۰ درصد از ماسک استفاده میکنند .»
اگر واقعا چنین است ؛ چرا پرتال اداره کل آموزش و پرورش بوشهر حداقل برای تبلیغ و یا فرهنگ سازی آن را را برجسته نکرده است ؟
اهداف مسئولان روابط عمومی از این نوع کار کردن خبر چیست ؟
آیا قرار است بقیه 25 درصد مدارس فعال استان را هم تعطیل کنند ؟!
زمانی که در وزارت بطحایی مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی در دفتر وزارتی وزارت آموزش و پرورش ادغام شد ؛ " صدای معلم " از نخستین و معدود رسانه هایی بود که به این اقدام وزیر انتقاد و آن را غیرکارشناسی و غیرعلمی توصیف کرد .
اما مروری تحلیلی بر وقایع اخیر نشان می دهند که مشکل و بحران در جامعه ما خیلی به " ساختار " باز نمی گردد .
گره اصلی در خود افراد ، ذهنیت ها و عملکرد آنان است که ساختار را می سازند .
پایان گزارش/