گروه گزارش/
نخستین نشست رسانه ای محمود امانی دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش امروز سه شنبه 8 مهر در سالن جلسات دبیرخانه این شورا از ساعت 30 / 10 برگزار گردید .
نخستین بار " صدای معلم " 22 تیر 1399 پس از انتصاب دبیر کل جدید شورای عالی آموزش و پرورش در گزارشی نوشت : ( این جا )
« تعامل با رسانه ها و داشتن یک روابط عمومی پویا و تحلیل گر شرط مهم و لازم برای موفقیت یک مدیر و برنامه های اوست .
« صدای معلم » از دبیر کل جدید شورای عالی آموزش و پرورش بار دیگر دعوت می کند ضمن برگزاری نشست رسانه ای که البته موضوعی مهجور در این نهاد است پاسخ گوی پرسش های رسانه ها و افکار عمومی در این زمینه باشد . »
در اطلاعیه روابط عمومی و اموربین الملل شورای عالی آموزش و پرورش ، برگزاری نشست هم به صورت ویدئو کنفرانس و هم حضوری برای خبرنگاران پیش بینی شده بود اما مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در اطلاعیه خود به برگزاری این نشست به صورت " غیرحضوری " اشاره کرده بود که با تذکر " صدای معلم " هر دو وضعیت برگزار گردید .
دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش و هیات همراه راس ساعت مقرر در سالن حضور یافتند اما ارتباط مجازی ( ویدئویی ) مانند نشست پیشین وزیر آموزش و پرورش با اشکالاتی همراه بود طوری که برخی اوقات صدا و یا تصویر قطع می شد .
مدیر صدای معلم خطاب به دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش گفت زمانی که ارتباط مجازی بخشی در ستاد وزارت آموزش و پرورش با چند خبرنگار و به صورت محدود چنین باشد ، باید دید وضعیت در مدارس و کشور به چه صورت است ؟!
مدیر صدای معلم پرسش های قابل توجهی را آماده کرده بود اما به علت محدودیت زمان فقط موفق به طرح تعداد معدودی گردید .
پورسلیمان از دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش پرسید :
« چه اطلاعاتی از کف مدرسه برای ادامه فعالیت مدارس و حفظ آپشن آموزش حضوری دارید؟
شورای عالی برای سنجش معتبر پیشرفت تحصیلی چه تدابیری اتخاذ کرده است؟
چرا آموزش حضوری جدی گرفته نمی شود و این چه نوع اولویتی است که عملا در حال لوث شدن است؟ »
" امانی " در پاسخ گفت :
اولین نکته را در باب آموزش حضوری عرض کنم .
مقدمه ای که از جهت " اهمیت مدرسه " گفتم به نوعی زمینه ساز همین پاسخ است .
آن کاری که مدرسه چهره به چهره و حضوری انجام می دهد ، آن کار در فضای غیرحضوری قابل دست یابی نیست .
ما در تعلیم و تربیت اسلامی اصل خاصی داریم به نام اصل " تاثیر و تاثر ارواح " .
یعنی روح معلم و روح دانش آمور در این تماسی که با هم دارند تاثیر تربیتی دارد .
آن چه که ما در آموزش حضوری به دنبالش هستیم یک جنبه تربیتی رشد دهنده تمام ساحتی است لذا مدرسه ها کلا اصل بر این است که حضوری تشکیل شوند . یک موقع شرایط به گونه ای پیش می رود که این مساله امکانش محقق نمی شود یا خطراتی وجود دارد مثل این دوره ای که اتفاق افتاد .
ما اطلاعاتی که از کف مدرسه ها می گیریم برای تعیین پله های بعدی که باید عمل کنیم خیلی مهم است . به همین خاطر تک تک ما موظفیم از " کف مدرسه " مطلع باشیم . این کار الان دارد در سطوح مختلف انجام می شود .
دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش هم به این مساله اهتمام جدی داشته است .
تمام اعضای شورای عالی در این مدتی که مدارس بارگشایی شده اند به مدرسه ها سر زده اند ، از مدرسه ها بازدید کردند .
حتی نه فقط در تهران بلکه در شهرستان ها این اتفاق افتاد .
با معلم ها ، د انش آموزها ، با والدین و با مدیران صحبت کردیم .
خود من در دو استان به جز تهران که در تهران تعدادی مدرسه را بازدید کرده بودم حاضر شدم .
در آن استان ها و در همه مقاطع مدارس را بازدید کردیم .
برای آن بدانیم جریان آموزش در این دوره خاص اطمینان پیدا کنیم که متوقف نمی شود . »
در ادامه خبرنگاران به ترتیب و به صورت حضوری و غیرحضوری پرسش های خود را مطرح کردند .
" مریم عابدینی " نماینده خبرگزاری فارس که به صورت " غیرحضوری " پرسش خود را مطرح می کرد در بخشی چنین گفت :
« سند 2030 در برخی مدارس اجرا می شود . می خواهم ببینم شورای عالی آموزش و پرورش در اسین زمینه بررسی هایی داشته است . نکاتی را شنیده یا نشنیده است ؟ »
این پرسش فارس با اعتراض و انتقاد مدیر صدای معلم در نشست رو به رو شد .
پورسلیمان گفت :
این چه رسم و بابی است که در هر نشستی برخی برای خالی نبودن عریضه این گونه پرسش ها را مطرح می کنند ؟
این دوستان چرا " کلی گویی " می کنند ؟
دقیقا و به صورت شفاف بیان کنند که مصادیق و نمونه های این ادعا چیست ؟ منظور کدام بند از سند 2030 است ؟
اگر هم فرضا در برخی مدارس اجرا می شود چرا آن ها را به " کل سیستم " تعمیم می دهند ؟ »
مشروح این نشست در صدای معلم منتشر خواهد گردید .
پایان گزارش/
گروه گزارش/
نتایج کنکور اعلام شده است و رتبه های نخست این ماراتن نفس گیر بعضا به اظهار نظرهایی در مورد خودشان و موفقیت حاصله می پردازند .
" تسنیم " در مورد " رتبه اول کنکور تجربی " می نویسد : ( این جا )
« امیر سیدشنوا رتبه اول آزمون سراسری سال ۹۹ در رشته علوم تجربی میگوید: سال اولم بود که در کنکور شرکت کردم و برنامهریزی و توکل به خداوند دلیل اصلی موفقیت بنده در کنکور است.
او میگوید: از کلاس هفتم در مدرسه تیزهوشان تحصیل میکردم، در ایام مطالعه برای کنکور تفریحاتم را کنار نگذاشتم، سال اولم بود که در کنکور شرکت کردم و برنامهریزی و توکل به خداوند دلیل اصلی موفقیت بنده در کنکور است.
سیدشنوا ادامه میدهد: از سال یازدهم شروع به مطالعه کردم. از کتابهای کمک آموزشی استفاده میکردم، اما نیازی به استفاده از کلاس تقویتی نداشتم، چون سطح مدرسهای که در آن تحصیل میکردم خیلی بالا بود و در ایام تعطیلات کرونا معلمان و مربیان آموزشی با من همکاری تنگاتنگی داشتند.
نفر اول کنکور رشته تجربی میگوید: رشته مورد نظرم پزشکی دانشگاه تهران است و موضوعی که باید به داوطلبان کنکور سالهای بعد بگویم این است که ساعتهای بیشتر مطالعه منجر به موفقیت در آزمون نمیشود و کمیت بهتر از کیفیت است که به همین دلیل توصیه میکنم پشتکنکور نمانند چرا که پشتکنکور ماندن پدیده سختی به شمار میرود.
سیدشنوا میگوید: من در مدت مطالعه برای کنکور ۶ تا ۷ ساعت مطالعه در روز داشتم و قبل از کنکور به هیچ عنوان شبکه مجازی استفاده نمیکردم اما روزی یک یا نهایتاً دو ساعت تلویزیون تماشا میکردم.
او ادامه میدهد: اخبار کنکوری را از رسانهها و خبرگزاریها رصد میکردم و با برنامهریزی جدی برای تمام کارهایم قدم برمیداشتم که این مسئله بیش از هر مسئله دیگری رمز موفقیت بنده بود.
این دانشآموز نخبه میگوید: تلاش پدر و مادرم و سختکوشی معلمان و مسئولان در موفقیت من خیلی مؤثر بود که جا دارد از زحمات این بزرگواران تشکر کنم. »
" شمسیه " هم رتبه نخست کنکور در کشور افغانستان است .
پرتال وزارت معارف ( آموزش و پرورش ) افغانستان می نویسد : ( این جا )
« وزارت معارف، کابل: محفلی به منظور تقدیر از سه ستاره کانکور سال ۱۳۹۹ با حضورداشت محترمه رنگینه حمیدی سرپرست وزارت معارف و اعضای رهبری این وزارت با اشتراک جمع کثیری از نمایندگان مردم، اعضای کمیسیون معارف _ تحصیلات عالی، دینی _ فرهنگی در مجلس برگزار گردید.
شمسیه فرزند محمد نسیم دانش آموز لیسه محمد آصف مایل، نعمت الله دانش آموز لیسه حکیم ناصر خسرو بلخی و محمد مجتبی فرزند گل حسین دانش آموز لیسه عالی دوغ آباد سه تن از نخبگان کانکور امسال هستند که بلندترین نمرات را از میان اشتراک کنندگان اخذ کرده اند.
بانو رنگینه حمیدی ضمن اظهار قدردانی از زحمات شبانه روزی دانش آموزان در عرصه تعلیم و تربیه، آنان را الگو برای فرزندان کشور و نسل های آینده معارف دانست و از والدین شاگردان بابت تقبل زحمات و تشویق فرزندان شان در راستای آموزش و پرورش ابراز تشکری نمود.
در ادامه بانو شمسیه اول نمره عمومی کانکور سال ۱۳۹۹ با اظهار تشکری از تشویق رهبری وزارت معارف، خواستار توجه جدی این وزارت در عرصه تعلیم و تربیه فرزندان کشور به خصوص اطفال که تا کنون از رفتن به مکتب بازمانده اند، شد.
سرپرست وزارت معارف تعهد سپرد که به عنوان خدمتگذار معارف، راه ترقی را برای آنان باز مینماید وی آموزش و پرورش را حق مسلم همه دانسته تأکید کرد که وزارت معارف برای فراهم کردن زمینهی تعلیم و تربیه بهتر برای همه به صورت جدی کار خواهد کرد. »
زمانی که به اظهار نظرهای بسیاری از رتبه های نخست کنکور در ایران دقت می کنیم ؛ محتوای این سخنان در " من " خلاصه می شود .
این دانش آموزان ایرانی فقط از خودشان می گویند و این که در کدام مدرسه و یا موسسه کنکور درس خوانده اند .
اما رتبه اول کنکور افغانستان وقتی با وزیر آموزش و پرورش رو به رو می شود خواهان توجه آن وزارتخانه به " بازماندگان از تحصیل " می شود .
همین جا می توانید برون دادهای دو نظام آموزشی را مشاهده کنید .
یکی فقط خود را می بیند و نظام آموزشی و همه ارکانش در " رقابت " خلاصه می شود اما دیگری در کشور محروم و جنگ زده ای خواهان اجرای عدالت آموزشی برای همه افراد جامعه و شهروندان می شود .
موسسات کنکور هم با بزرگ نمایی و این که این پذیرفته شدگان در آن جا به نوعی مشغول یادگیری بوده اند ؛ سعی در تبلیغ و کسب سود از طریق آموزش برای خود هستند بی آن که مشخص شود این فرآیند چه مشکلی از نظام آموزشی و بحران های کشور حل خواهد کرد ؟
مدیران آموزش و پرورش در ایران هم در هر سطحی از نتایج " کنکور " به عنوان شاخصی برای میزان موفقیت سیاست ها و اثربخشی عملکرد مدیریتی خود حداکثر استفاده را می برند !
کدام کشور در فردا به " توسعه " زودتر خواهد رسید و کدام کشور باید همچنان محکوم به تکرار و استغراق در " روزمرگی " و " منفعت طلبی های شخصی " باشد ؟
به کجا می رویم ؟!
پایان گزارش/
شرایط ناشی از بیماری کرونا آموزش را به سمت فضای مجازی سوق داده است .بالغ بر ۵۰ درصد دانشآموزان سیستان و بلوچستان گوشی موبایل ندارند. وزارت آموزش و پرورش خود مدعی است نزدیک به ۴ میلیون دانش آموز تقریباً ۳۰ درصد دانش آموزان توانایی تامین گوشی ندارند، بخش اعظمی از ۷۰ درصد بقیه نیز گوشی با کیفیت ندارند. برخی اولیا با گوشی خود دو یا سه فرزند خود را پوشش می دهند.
بازخوردها از سطح جامعه نشان دهنده انواع اختلافات و درگیری ها در خانواده ها به علت نداشتن گوشی موبایل است، انگاری قصه فقیر و غنی چون سایر بخش های جامعه در آموزش مجازی به زیبایی نمود پیدا کرده است. کشوری که منابع نفتی اش در دنیا چهارم و منابع گازی اش رتبه دوم را دارد و منابع معدنی دیگر به وفور در آن یافت میشود اما در اثر تحریم ها و سوء مدیریت رتبه چهارم تورم را دارد و فرزندانش حسرت به دل یک گوشی ساده موبایل هستند.
وقتی روحانی گفت تحریم ها بر آب خوردن ما نیز تاثیر دارد عدهای مسخره میکردند اما واقعیت دردناکی بود که با تمام وجود حس میشود.در یک سال گذشته قیمت گوشی و سایر اقلام چند برابر افزایش یافته است و آموزش مجازی اندک اندک سلامت روان دانش آموزان معلمان و خانواده ها را به خطر انداخته است.
تبلیغ نرم افزار شاد وزارت آموزش و پرورش پس از شش ماه به مرحله عمل که رسید عدم کارایی خود را به اثبات رسانید، سرعت ناکافی اینترنت و عدم دسترسی به نرم افزارهای به روز مشکلات را بیشتر میکند.
کاش وزارتخانه به کمک وزارت ارتباطات و سایر ارگان های ذیربط حداقل برای یک سال آینده از فیلترینگ برخی نرم افزار ها که امکانات بسیار عالی دارند صرف نظر می کردند،و اجازه میدادند آموزش مجازی در بسترهای امتحان پس داده صورت پذیرد. مدارس در هر کلاس به لپ تاپ و قلم نوری نیاز دارند تا بتوانند آموزش را پیگیری کنند .
اختلال در نرم افزار شاد از روز اول آغاز شد . عدم اتصال ،کندی ارسال فایل و قطع و وصل مکرر اینترنت از اعتراضات معلمان، دانش آموزان و اولیا است. این رویه هیچ نتیجهای جز عصبی کردن معلم و دانش آموز و خانواده ها ندارد.
حل مشکل آموزش مجازی به تنهایی از عهده وزارت آموزش و پرورش خارج است و باید مجموعه دولت برای حل این موضوع عزم ملی داشته باشد.روزانه چندین ساعت به گوشی خیره شدن چیزی جز نابودی سلامت چشم و گردن دانش آموز و معلم ندارد.
مهم تر از همه این که بازخوردها نشان می دهد تدریس مجازی از لحاظ یادگیری هیچ گونه ارزشی ندارد.
به نظر می رسد تعطیلی آموزش مجازی تا پایان کرونا بهترین راه حل باشد.
کانال سازمان معلمان ایران
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
ایسنا نوشت :
« معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش با تاکید بر اینکه حضور معلمان در مدارس اجباری است گفت: مدیران مدارس موظفند سرانه را صرفا برای رعایت بهداشت مدارس مصرف کند.
قاسم احمدی لاشکی با حضور در منطقه ۱۶ آموزش و پرورش شهر تهران از دبیرستان رشد این منطقه بازدید کرد و در جمع مدیران ومسئولان این منطقه حاضر شد.
در این بازدید معاون حقوقی و امور مجلس آموزش و پرورش با شاره به اینکه سعی شده است براساس اعلام یونسکو که آموزش نباید تعطیل شود درخصوص دایر بودن مدارس و کلاس های درسی در وهله اول حضوری و در صورت عدم امکان غیر حضوری برنامه ریزی لازم انجام پذیرد، رعایت پروتکل های بهداشتی را بسیار پر اهمیت و اولویت نخست عنوان کرد و گفت: انتظار من از رئیس منطقه آموزش و پرورش این است که بر تمامی مدارس تحت حوزه خود نظارت داشته باشد ضمن آن که حضور معلمان در مدارس اجباری است.
وی بر پوشش ماسک، فاصله اجتماعی و جریان هوای آزاد تاکید کرد و گفت: سرانه بهداشت مدارس باید به مدارس داده شود و مدیر مدرسه هم موظف است آن را صرفا برای رعایت بهداشت مدارس صرف کند.
احمدی بااشاره به آن که در سال ۱۴۰۰ بیش از دو سوم معلمان بر اثر بازنشستگی از آموزش و پرورش خارج می شوند گفت: امسال ۲۰ هزار نفر در دانشگاه فرهنگیان پذیرفته می شوند.۳۳هزار نفر هم از طریق آزمون استخدامی جذب خواهند شد. ۲۵ هزار و ۴۳۷ نفر هم از نیروهای حق التدریس و آموزشیاران فعلی جذب می شوند که اینها بعد از یک دوره یک ساله به کار گرفته خواهند شد. این برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی است که در یک سال ۷۳ هزار نفر جذب خواهیم داشت و این جذب می تواند خلاء آتی را جبران کند.
معاون حقوقی وزیر آموزش و پرورش گفت: آنچه در بند ب ماده ۶۳ قانون برنامه ششم توسعه آمده است مهندسی نیروی انسانی درآموزش وپرورش است. دراین قانون اعلام کرده ایم اگر ۳۰ درصد از دانش آموزان جذب رشته های فنی و حرفه ای می شوند تاپایان سال این برنامه یعنی ۱۴۰۰سال باید به رقم ۵۰ درصد برسد. ما مقصریم که اینها را اجرا نکرده ایم و اکنون شاهد هجوم دانش آموزان به رشته های تجربی و ... هستیم.
معاون وزیرآموزش و پرورش با اشاره به ضرورت تقویت حس مسوولیت پذیری میان عوامل اجرایی و مدیران گفت: به زودی آیین نامه اجرایی مدارس با اصلاحات به عمل آمده ابلاغ خواهد شود. این آیین نامه هم اکنون در کمیسیون شورای عالی آموزش و پرورش نهایی شده و انشاء الله ظرف دوهفته آتی ابلاغ می شود ، در این اصلاحات وضعیت و شرایط فعلی و اجرای سند تحول بنیادین لحاظ شده است.
احمدی لاشکی ضمن قبولی نارسایی در شبکه شاد ۱ و ۲ گفت این شبکه به مرور اصلاح و رفع اشکال خواهد شد. یادمان باشد که این یک ابزارمهم برای آموزش وپرورش کشور است و نباید نتایج مثبت آن را نادیده گرفت.
وی در خاتمه به تعامل دو سویه میان صف و ستاد تاکید کرد و آن را باعث ارتقای برنامه ها دانست.
گفتنی است در این جلسه مطالبی ازسوی معلمان و مدیران در خصوص شبکه شاد و ساماندهی نیروی انسانی عنوان شد.
انتهای پیام/
در آخرین دوره از آزمون پرلز یا همان سنجش سواد خواندن دانش آموزان پایه چهارم در سال 2016، ایران با افت 29 نمره ای در مقایسه با دوره قبلی آزمون در سال 2011 با کسب رتبه 45 در بین 50 کشور شرکت کننده ،بیشترین افت را تجربه کرده است.
این آزمون بین المللی به ما می گوید 35 درصد از دانش آموزان دوره شش ساله ابتدایی ، با اتمام این دوره حتی از توانایی کافی برای روخوانی برخودار نیستند."
تنها یک درصد از دانش آموزان ایرانی شرکت کننده در این آزمون توانسته اند بالاترین نمره را از آن خود کنند.
دوره ابتدایی همان خشت آغازینی است که اگر کج بنا نهاده شود استواری و اتقان پیکره نظام آموزشی را به مخاطره می اندازد.
تعمیم شتابزده ارزشیابی توصیفی به تمامی پایه های تحصیلی در دوره ابتدایی با سبک و سیاقی تحریف شده و متفاوت ،به منظور پرهیز از افزایش نرخ ماندگاری کودکان در این دوره ، ارتقاءخودبه خودی و افزایش نرخ گذر، کار را به جایی رسانده است که حتی راه یافتگان به دوره اول متوسطه نیز از خواندن و نوشتن یک متن ساده چند سطری عاجزند.
اغراق نبوده و نیست اگر گفته شود خروجی امروز ارزشیابی توصیفی دانش آموزانی است که در کنار غلط های فاحش املایی، در نگارش درست نام خویش ناتوانند.
عملکرد امروز دوره ابتدایی حکایت از آن دارد که آموزش و پرورش در جدی گرفتن مهارتهای اکتسابی پایه از جمله "خوب شنیدن" و "خوب دیدن" که لازمه رسیدن به هنر تفکر و اندیشیدن است سستی به خرج داده ،گذر آسان و کم هزینه دانش آموزان به دوره های تحصیلی بالاتر را تنها ماموریت خود می داند.خروجی امروز ارزشیابی توصیفی دانش آموزانی است که در کنار غلط های فاحش املایی، در نگارش درست نام خویش ناتوانند.
هنوز هم با گذشت سالها از اجرای ارزشیابی توصیفی، ارکان و اضلاع سه گانه آموزش یعنی مربیان ،متربیان و والدین ،تصویر روشنی از چرایی ، ضرورت، کارکرد ،نقش و اهمیت این نوع از ارزشیابی نزد انها متصور نیست.
البته نادیده گرفتن شایستگی های حرفه ای و تخصصی در جذب و به کارگیری معلمان دوره ابتدایی، در کنار کلاس های شلوغ و پرتراکم ، نبود نظارت های بالینی و هدفمند ، ماندن در برزخ تردید در کارایی روش های کهن و نوین ،متناسب نبودن حجم و محتوای کتابهای درسی ، کم رنگ شدن نقش گروه ها و انجمن های درسی و آموزشی در راهبری معلمان، القا کردن روش های یکنواخت ، کلیشه ای و فاقد انعطاف به آموزشگران در تشدید این ناکامی ها بی تاثیر نیست.
تجربه نشان داده پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش قادر نیست در پیمایش ها و مطالعات پس رویدادی به دور از نگاه جانبدارانه بی آنکه مطیع و منقاد وزیر باشد به پرسش های اساسی معلمان پاسخ بگوید. روزگاری در این کشور ، بدون دسترسی به یافته های پژوهشی بیطرف ، صرفا به تقلید از دیگر کشورها، سنتی را بنیان می نهیم سپس جانبدارانه بر ماندنش اصرار می ورزیم تا عواقبش را نیز ماست مالی کرده ،لاپوشانی کنیم.
مطالعات جهانی نشان می دهد خروجی برخی از ارزشیابی های کیفی و فرایند محور توان رقابت و هماوردی با ارزشیابی های نتیجه محور را در ورود به دوره تحصیلی بالاتر نداشته ،دانش آموزان در این گونه موارد در مقایسه با دیگر دانش آموزان از توانمندی لازم برای توفیق در آزمون های ورودی برخودار نیستند.
تاوان این مماشات و سهل انگاری را باید خانواده ها در دیگر دوره های تحصیلی با پرداخت پول بیشتر برای جبران عقب افتادگی ها ، از طریق برگزاری کلاس های جبرانی یا آموزش های خصوصی بپردازند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
امروز، جهان در حصار ویروس کرونا قرار دارد؛ از هنگامی که خبر ورود این ویروس در کشور ما اعلام شد هفت ماه می گذرد و این ویروس طی این مدت، از معاش تا مراودات و آداب و سنن و به طور کلی تمام حوزه های زندگی را تحت تاثیر خود قرار داده است.
تصور شروع سال تحصیلی جدید بدون ویروس کرونا دور از ذهن بود چرا که سازمان بهداشت جهانی به عنوان مرجع، اخبار ادامه سیطره این ویروس بر جهان تا یافتن واکسن یا درمان قطعی را به مردم جهان اعلام کرد و کشورها با مدنظر قرار دادن این ویروس، برای حوزه های مختلف خود برنامه ریزی انجام دادند؛ از جمله حوزه بهداشت و حوزه آموزش.
در کشور ما در بحث چگونگی ادامه روند آموزش در مدارس، هیئت دولت و ستاد ملی مبارزه با کرونا و به صورت ویژه، وزارت آموزش و پرورش، تصمیمات و تمهیداتی به شرح ذیل برای چگونگی دایر شدن کلاس ها و روند آموزش در سال تحصیلی اتخاذ کردند:
با آمار بالای مبتلایان در یک منطقه (وضعیت قرمز)، کلاس ها غیر حضوری و در فضای مجازی پیگیری خواهد شد.
در وضعیت زرد، کلاس ها نیمه حضوری و دانش آموزان جهت شرکت در کلاس ها به دو یا چند گروه تقسیم می شوند و تلفیقی از آموزش حضوری و فضای مجازی اجرا خواهد شد و نهایتا در وضعیت سفید کلاس ها حضوری خواهد بود.
پس از چند روز از شروع کلاس ها وزارت آموزش و پرورش در یک عقب نشینی، اعلام کرد حتی در وضعیت سفید، حضور دانش آموزان در کلاس اختیاری است؛ طی این مدت کمپین هایی در فضای مجازی راه اندازی شد که به خطرات حضور دانش آموزان در مدارس اشاره می کنند و خواستار تعطیلی مدارس هستند...
گروهی موافق و گروهی مخالف هر یک با استدلال های خاص...
اما باید توجه داشت که با نگاه به تمام جوانب و شرایط می توان نسبت به چگونگی فعالیت مدارس نگاهی منطقی داشت، از این رو باید تمام دیدگاه ها را مرور کرد تا بتوان تصمیمی منطقی گرفت.
به طور کلی برای اطمینان حداکثری از عدم ابتلا، نباید هیچ یک از اعضای خانواده در محیط بیرون رفت و آمد داشته باشند، اما؛ این موضوع امکان پذیر نیست چرا که برای تامین معاش، تهیه ملزومات و مواد غذایی یا این چنین کارهایی، نمی توان از تردد اجتناب نمود؛ پس ترددها باید به ضرورت و با انجام اقدامات پیشگیرانه اعلام شده صورت پذیرد.
می توان یک روش خیلی پیشگیرانه دیگر را این گونه تصور کرد که از تمام مردم تست کرونا گرفته شود، مبتلایان شناسایی شوند و اقدام لازم برای درمان آنها صورت گیرد و پس از درمان بیماران، همه افراد به صورت ۱۰۰ درصدی فاصله اجتماعی و نکات پیشگیرانه را رعایت کنند آن وقت می توان پیش بینی کرد تعداد مبتلایان فوق العاده کم خواهد شد اما باید پرسید آیا تست گرفتن از همه مردم مقدور است؟ آیا افراد بهبود یافته و افراد سالم، نکات مربوط به پیشگیری را ۱۰۰ درصد رعایت خواهند کرد؟
به طور قطع، نه حذف تردد اعضای خانواده امکان پذیر است و نه تست گرفتن از تمام مردم و اطمینان از پیشگیری ۱۰۰ درصدی تمام افراد جامعه...
در شرایط فعلی نمی توان تصور کرد فرزندان ما اگر به مدرسه بروند حتما به بیماری کرونا مبتلا خواهند شد و اگر به مدرسه نروند حتما ایمن خواهند ماند، اما واضح است اگر ترددهای دیگر اعضای خانواده همراه با رعایت نکات بهداشتی نباشد و همچنین بهداشت و نکات پیشگیرانه در مدارس و فعالیت های آموزشی رعایت نشود ویروس گسترش خواهد یافت؛ همگان می دانیم که زمان دستیابی به درمان قطعی کووید-19 مشخص نیست و باید بتوانیم با لحاظ شرایط خاص و رعایت نکات پیشگیرانه، طبق دستورات ستاد ملی مبارزه با کرونا، ضروریات، از جمله آموزش را دنبال کنیم...
باید در این شرایط به سایر جنبه های رفتاری کل اعضای خانواده و جامعه نگاه کرد تا درک بهتری از ضرورت و غیرضرورت ها، و درست و غلط ها به دست آید...
آیا در شرایط حال حاضر، رفت و آمدهای خانوادگی حذف شده است؟ بازی و تفریح کودکان و نوجوانان در کوچه و محله چه وضعیتی دارد؟ مسافرت به چه میزان انجام می شود؟...
اگر از مردم پرسیده شود دلیل مسافرت، دلیل ادامه دید و بازدید و...چیست، قطعا پاسخ خواهند داد :
"ما نکات بهداشتی را رعایت می کنیم"...
در موارد بالا می توان گفت تردد جهت امرار معاش قابل حذف نیست، اما می توان برای سایر موارد از پاسخ های مردم قانع نشد...
آموزش کودکان در مقایسه با مسافرت، شرکت در مراسمات اجتماعی، بازی و دور همی در محل و...از چه اهمیتی برخوردار است؟
قطعا همه ما اهمیت آموزش فرزندانمان را در سطح بالایی قرار می دهیم؛ حال باید دید در وهله اول برای ادامه آموزش حضوری، تا چه حد رعایت نکات بهداشتی و پیشگیرانه در مدرسه امکان پذیر است.آیا تمام مدارس امکانات مناسبی برای مقابله با این ویروس در اختیار دارند؟ آیا سایر دستگاههای مرتبط با موضوع، در عمل کنار آموزش و پرورش قرار گرفته اند؟ آیا والدین به سهم خود برای حضور دانش آموز در مدرسه اقدامی به عمل آورده اند؟
برای حضور دانش آموزان در مدرسه، دل نگرانی هایی وجود دارد که منطقی است، مثلا؛ اولیا دانش آموزان مقطع ابتدایی هر چه پایه تحصیلی فرزندشان به پایه اول نزدیک تر باشد نگرانی و عدم اطمینان بیشتری در توانایی فرزندشان در رعایت نکات پیشگیرانه در فضای مدرسه دارند...
والدین، مدرسه و آموزش و پرورش و ستاد ملی مبارزه با کرونا می توانند راهکارهایی برای به حداقل رساندن نگرانی ها در این زمینه ارائه دهند،به طور مثال:
- در بدو ورود به مدرسه، ماسک رایگان در اختیار دانش آموز فاقد ماسک قرار گیرد.
-ضد عفونی مدرسه به صورت روزانه انجام شود.
-حضور منظم و روزانه مراقبین بهداشت مدارس و کارشناسان بهداشت و درمان در مدارس ضرورت دارد.
-آموزش نکات بهداشتی از طرف خانواده و مراقبین بهداشت و رسانه های جمعی ، از جمله صدا و سیما، به دانش آموزان مداوم انجام شود.
-یک یا دو نفر از اولیا به صورت چرخشی بر امور بهداشتی مدرسه نظارت و مشارکت داشته باشد.
-از توصیه ها و تجربیات کشورهای موفق در زمینه کنترل ویروس که آموزش حضوری را در دستور کار داشته اند، استفاده کرد.
-در مدارس با تراکم بالا، دانش آموزان به جای دو گروه، در سه گروه دسته بندی شوند و سعی شود تعداد دانش آموز به کمترین حد برسد تا بحث فاصله اجتماعی و رعایت نکات پیشگیرانه راحت تر انجام شود.
-با توجه به کاهش ساعات تدریس حضوری، اولیا برای روزهایی که دانش آموز در مدرسه حضور ندارد برنامه ریزی و نظارت نمایند تا فرزندشان مطالب ارائه شده را مرور نماید چرا که زمان لازم جهت ارزیابی جامع معلم از یادگیری دانش آموز و ارائه نکات تکمیلی وجود ندارد.
- تدریس برخی از دروس به زمان بیشتری نیاز دارد و این نکته باید طی حضور دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد.
- دانش آموزان دارای علائم، توسط خود اولیا از رفتن به مدرسه منع شوند چرا که اولیا حال خوب یا بدِ فرزند خود را بهتر از دستگاه تب سنج تشخیص می دهند.
- اولیایی که دانش آموزان خود را به مدرسه نمی فرستند حتما برنامه ریزی نمایند تا دانش آموز از طریق شبکه های تلویزیونی و مجازی اعلام شده، آموزش دروس را دنبال کنند.
و موارد دیگر که نگرانی اولیا و جامعه را به حداقل برساند...
نکته ای که در بین این مخالف و موافق بودن ها فراموش شده است سلامتی معلمان و خانواده آنان است؛ همه از سلامتی دانش آموزان صحبت می کنند و کسی جویای وضعیت معلمان نمی شود؛ معلمان نیز در مناطق و مدارسی که نکات پیشگیرانه به صورت اطمینان بخش قابل اعمال نیست، نگرانند، هم برای سلامتی خود و خانواده و هم سلامتی دانش آموزان و جامعه؛ و انتظار دارند حوزه بهداشت و درمان و آموزش و پرورش شرایط ایمن و اطمینان بخشی برای حضور دانش آموزان فراهم نمایند.
از یک طرف شاهد هشدار گروه های پزشکی مبنی بر خطر بازگشایی مدارس و از طرفی بازگشایی مدارس طبق نظر ستاد ملی مبارزه با کرونا هستیم که این تضاد، نگرانی ها را بیش از پیش در جامعه افزایش می دهد و بهتر است ستاد ملی مبارزه با کرونا با بدنه جامعه پزشکی کشور ارتباط بهتری برقرار نماید تا تصمیمات مطمئن تر و واحدی اخذ شود.
به نظر می رسد مطلق گرایی در اینکه حتما مدارس باید دایر باشد یا حتما باید مدارس تعطیل باشد، اشتباه است و صحیح آن است که ستاد ملی مبارزه با کرونا با توجه به واقعیت ها( آمار کلی مبتلایان - بررسی شیوع این بیماری بین دانش آموزان، قبل از شروع مدارس و حال حاضر- بررسی نسبت دانش آموزان مبتلا که در کلاس های حضوری شرکت داشته اند نسبت به دانش آموزانی که در کلاس ها شرکت نکرده اند - امکانات مدارس هر منطقه)، نسبت به تعیین روند ادامه تحصیل دانش آموزان اقدام کند و در راستای این موضوع مهم، در کنار آموزش و پرورش باشد تا علاوه بر طی شدنِ روندی منطقی در آموزش دانش آموزان، حفظ تندرستی آنان و جامعه نیز مورد اهتمام جدی قرار داشته باشد.
همچنان که در سیر صعودی بیماری و نبود شرایط ایمنِ بهداشتی، تعطیلیِ آموزش حضوری منطقی است، تلاش برای تعطیلی مدارس در شرایط تحت کنترل، غیر منطقی است.
می توان همین مطلب را به شرح ذیل بیان کرد:
همچنان که دایر بودن مدارس در شرایط تحت کنترل منطقی است، تلاش برای ادامه آموزش حضوری در نبود شرایط ایمن بهداشتی و در سیر صعودی بیماری، غیر منطقی است.
امروز باید بر اساس واقعیت ها و به روز تصمیم گرفت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« در میان اقلیت قرار داشتن حتی در اقلیتی تک نفری، نشان جهل و جنون نیست.
حقیقت در یک سو قرار دارد و کذب در سویی دیگر، اگر تو به تنهایی جانب حقیقت را بگیری و در سوی دیگر، در برابر تو، همه دنیا قرار داشته باشد تو دیوانه نیستی... »
جورج اورول
از کتاب "1984" »
در مراسم آغاز سال تحصیلی در دانشگاه فرهنگیان که گزارش آن در صدای معلم منتشر شد ( این جا ) ؛ در قسمتی از این نشست و البته در اثبات علت وجوبی و وجودی این دانشگاه برخی چهره های معروف نمایش داده شدند که فارغ التحصیلان دانشسراهای قدیم بودند .
چهره هایی مانند :
غلامحسین مصاحب ، سیداحمد فرید ، محمد جواد مشکور ، روح الله خالقی ، جعفر شعار ، حبیب یغمایی ، غلامحسین شکوهی که در یک بازه زمانی 100 ساله و به اندازه عمر دستگاه " تربیت معلم " از آن بیرون آمدند .
حال اگر به برون دادهای مراکز تربیت معلم پس از انقلاب اسلامی و نیز خروجی های دانشگاه فرهنگیان در دهه ی گذشته نگاهی بیفکنیم ؛ آیا چهره هایی به وزن " بالا " یافت خواهند شد ؟کرونا بحران وجود " معلم حرفه ای " را بیش از پیش در نظام آموزشی بیمار و بحران زده ایران عیان ساخت ... نشان داد که چگونه برخی و شاید بسیاری از معلمانی که از فیلترهای سخت و چند لایه گزینش و حراست عبور کرده اند ؛ چه آسان و با دست خویش اقتدار مدرسه را نابود کرده و با ایجاد ترس های غیرواقعی ؛ مدرسه را در افکار عمومی به " محل و منشا کرونا " تبدیل می کنند .
این وضعیت در مورد سایر چهره های کم تر معروف و اما تاثیرگذار در آموزش که تحت عنوان " چهره های تاریخی " در صدای معلم منتشر می شود نیز صادق است .
جالب است بدانیم برخی از این چهره های تاریخی که فارغ التحصیل از دارالمعلمین بوده اند توانسته اند منشا اثرات ماندگاری در حوزه دانشگاه شوند و شما مقایسه کنید وضعیت کنونی را که آموزش عالی خود را فراتر و بالاتر از آموزش و پرورش تصور می کند و این در همه عرصه ها و حتی حقوق و مزایا کاملا هویداست .
-" حسین شکویی " آموزگار که پس از سالها تلاش توانست رشتههای تاریخ و جغرافیا را در دانشگاهها از هم جدا کند و پیوند دانش جغرافیا را با مسائل اقتصادی و سیاسی آشکار سازدو نخستین اثرش "فلسفه جغرافیا" را نوشت . ( این جا )
- "کمالالدین جناب " فارغ التحصیل از دارالمعلمین تهران که اثر ماندگارش "مکانیک فیزیک" از کتابهای درسی دانشکده علوم را منتشر کرد که ۵۰ سال در دانشگاه تهران تدریس میشد. ( این جا )
این پرسشی است که باید مسئولان و به ویژه حامیان تئوریک و عملگرای این دانشگاه به آن پاسخ صریح و شفاف دهند .
اگر سیستم جذب و گزینش معلم در این 4 دهه مشکل داشته که قطعا دارد باید دید که چه افراد و نهادهایی و با چه ذهنیت و نگرشی ، " معلم " را به درون این سیستم " پمپاژ " کرده اند ؟
بدون وجود معلمانی مستعد ، باهوش ، خلاق و حرفه ای امید به اصلاحات آموزشی در ایران امکان پذیر نخواهد بود و بدون تعریف و تبیین مرکزی هوشمند و مستقل برای تعریف و احصای مهارت ها و صلاحیت های حرفه معلمی نمی توان نظام آموزشی پویا و پیشرو به عنوان " محور توسعه پایدار " متصور بود .
این مقدمه از آن جهت بیان شد که بدون طی این مقدمات و فرآیند واقعا نمی توان در آموزش و پرورش تغییری را انتظار کشید .
معلم ، موتور محرکه نظام آموزشی است . اگر معلم توان مند جذب این سیستم شده و در فرآیندهای آموزشی به معیارهای حرفه ای بودن دست یازد ، بحران آموزش به حد مساله تنزل یافته و می توان روی حل مساله و روش های آن بحث کرد .
در سلسله یادداشت ها و گزارش های پیشین به نکات و موضوعات فراوان و مهمی اشاره کرده ام اما آن چه باید در این جا به عنوان یک " مساله بزرگ " یاد کنم نقش " معلم " در طراحی فضای سازمانی با رویکرد " عامل " و تاثیرگذار در شکل گیری سیاست ها و خط مشی هایی است که بر این سیستم دیکته می شود و البته معلم " فعلی " نقشی " سترون " و " تقلید گر " در آن ایفا می کند .
در آخرین یادداشت با عنوان : " کرونا " بهانه ای بیش نیست ؛ " فرار از مدرسه " خود معلول است ! به برخی مسائل اشاره کردم . ( این جا )
به نکته مهمی اشاره گردید با عنوان :
" یادگیری مشارکتی "
یادگیری مشارکتی یک روش یادگیری نیست بلکه یک روش زندگیست .
یک اصل در میان اصول یادگیری مشارکتی وجود دارد به نام اصل سرنشینان یک کشتی مشترک.
توضیح آن این گونه است: دانش آموزان در جریان یادگیری های مشارکتی به یک باور راستین دست پیدا می کنند که همگی سر نشینان یک کشتی هستند، یا با هم به ساحل نجات می رسند یا همگی با هم غرق می شوند. » ( بهارک اعظمی - 1399 )
پرسش بنیادین آن است که نقش " معلمان " در یادگیری مشارکتی چگونه تعریف شده و تا چه میزان معلمان فعلی ما به آن باور دارند ؟
و اما پرسش راهبردی تر آن که معلمان ما چه نقشی در بنیان گذاری مفهوم " اقتدار " مدرسه و یا " بازیابی " آن ایفا کرده اند ؟
ورود کرونا به جامعه و مهم تر از آن تاثیرش بر مدرسه و آموزش و پرورش بسیاری از مسائل مکتوم و پنهان را آشکار کرد .
می توانم به جرات ادعا کنم تنها رسانه ای که از ابتدا مخالف " تعطیلی مدارس " و مدافع تمام عیار حفظ اقتدار و شان مدرسه بوده است صدای معلم است که به هیچ وجه چرخش موضع نداده و بر مسیر کارشناسی و علمی و مطابق با تجربیات علمی حرکت می کند .
کرونا بحران وجود " معلم حرفه ای " را بیش از پیش در نظام آموزشی بیمار و بحران زده ایران عیان ساخت ... نشان داد که چگونه برخی و شاید بسیاری از معلمانی که از فیلترهای سخت و چند لایه گزینش و حراست عبور کرده اند ؛ چه آسان و با دست خویش اقتدار مدرسه را نابود کرده و با ایجاد ترس های غیرواقعی ؛ مدرسه را در افکار عمومی به " محل و منشا کرونا " تبدیل می کنند .
معلمی که تصورش از " روز جهانی معلم " و آموزش و پرورش تطبیقی فقط در مقایسه حقوق خلاصه می شود غافل از آن که معلم اگر مطالبه گر و پرسشگر باشد می تواند جایگاه واقعی خود در هندسه آموزشی را به رخ جامعه بکشد به جای آن که همیشه و در موضع تدافعی و منفعلانه بخواهد برای جامعه اثبات کند که تعطیلاتش زیاد نیست و حقوقش مشروع .در این جا هم می گویند که اصلا مدارس یک سال دیگر هم تعطیل باشند ؛ چه اتفاقی می افتد ؟
تعطیلاتی که همچون چماقی در محافل ، منابر و مجالس و به کنایه بار او می کنند و بر استدلال ها و براهین او جز تمسخر و مضحکه چیز دیگری حواله نمی کنند .
معلمی که از " مدرسه " یک مرکز انتشار بیماری در افکار عمومی می سازد و با ارسال اخبار غیرواقعی مدرسه را جای غیرقابل اعتمادی نقاشی می کند چگونه می خواهد در فردای پس از کرونا ثابت کند که این گونه نیست و باید به مدرسه و ارکان و اسبابش اعتماد کرد ؟ ( 1 )
از نوع و وضعیت حضور مردم در عزاداری های محرم و پس از آن هجوم همین افراد به جاده ها برای ادای قضای مسافرت می شد پیش بینی کرد که سونامی ابتلا و فوت پس از فروکش کردن این تحرکات همه را درگیر خود خواهد کرد و متاسفانه چنین هم شد .
اما برخی آگاهانه و عامدانه و کثیری نیز بر اساس همان اصل " تقلید " و مسابقه برای " کسب محبوبیت " این ابتلائات و فوتی ها را که با بازگشایی مدارس مقارن گشت به حساب " مدرسه " تمام کردند و این واقعا ستم و ظلمی مضاعف برای دیوار کوتاه مدرسه و مظلومیت این سلول زنده آموزشی بود .
اگر سیستم جذب و گزینش معلم در این 4 دهه مشکل داشته که قطعا دارد باید دید که چه افراد و نهادهایی و با چه ذهنیت و نگرشی ، " معلم " را به درون این سیستم " پمپاژ " کرده اند ؟ هر کسی و هر جریانی در هر گوشه ای با افراشتن بیرق " حمایت از سلامت و جان " لگدی به سوی مدرسه پرتاب کرد تا در سایه فقدان و ضعف اقتدار وزیر آموزش و پرورش و تیم ناهماهنگ و چند صدا که بیشتر ماجرای " قوچعلی " را به ذهن متبادر می کرد ؛ 50 درصد مدارس باز به 10 درصد تقلیل یافت .
هر چند این فاتحان شجاع که زبان شان برای اعتراض در سایر موارد الکن و قاصر است و جرات نمی کنند در حوزه عمومی عملکرد حاکمیت را در این موارد به چالش بکشند و پرسش گری کنند ، عزم خود را جزم کرده تا مدرسه " نیمه جان " را به یک " جسد " تبدیل کرده و بر سر پیکرش سرود فتح و پیروزی بخوانند .
(در یک نمونه ؛ یکی از تشکل های معلمان در یکی از استان ها بیانیه ای برای صدای معلم ارسال کرد که در آن خواهان تعطیلی مدارس شده بود .
به ایشان گفتم چرا در مورد شرکت بی محابای مردم در عزاداری ها و یا موارد دیگر چیزی ننوشته اید .
وی در پاسخ گفت که در این مورد به صورت " محرمانه " قبلا با استانداری مکاتبه کرده اند ! )
و یا در یک نمونه بسیار مهم تر و کلان تر ؛ حدود شش ماه پس از اختصاص یک میلیارد یورو از صندوق توسعه ملی ایران برای مبارزه با کرونا، وزیر بهداشت از دریافت «سهم کوچکی» از آن خبر داد و یک مقام سازمان برنامه و بودجه در واکنش گفت «ارز صندوق توسعه ملی در دسترس نیست».
پس از آن که سعید نمکی اعلام کرد نمیداند بودجه مبارزه با کرونا را «برای کدام کار مهمتر گذاشتهاند»، خبرگزاری فارس به نقل از یک مقام ارشد در سازمان برنامه و بودجه نوشت «بانک مرکزی به دلیل آثار پولی که تبدیل یورو به ریال دارد، ملاحظاتی داشته و مخالف است. همچنین ارز صندوق توسعه ملی نیز در دسترس نیست».
کسی از این دوستان نمی پرسد چرا در این مورد ننوشتید و صدای خود را بلند نکردید و این که سهم مدرسه از این بودجه چقدر بوده است ؟
در این معرکه برخی جریان های صنفی و پوپولیست که راهبرد آن ها حتی پیش از کرونا بر " تعطیلی مدرسه " تعریف و استوار گشته و از نظر آنان مسیر احقاق مطالبات از این مسیر محقق می شود ، در بحران کرونا سنگ تمام گذاشتند هر چند می توان گفت که این تحرکات بیش از آن که دلسوزی برای مدرسه و جریان آموزش باشد بیشتر منبعث از " نفرت عمومی " است که در جامعه پراکنده شده و در این وانفسا ، خردورزی ، تدبیر و عقلانیت هم از سوی معترضان و هم از سوی حاکمیت " تعطیل " و به " لجبازی " سازمان یافته و تعطیل ناپذیر تغییر ماهیت داده است .
( در این مورد و به مناسبت روز جهانی معلم که در پیش است به تفصیل خواهم نوشت . )
مشکل و گره اصلی در جامعه ایرانی آن است که بسیاری و البته اکثریت هنوز فرق میان " مطالبه گری " و " لجبازی " را یا نمی دانند و یا خود را آغشته به " جهالت مرکب " نموده اند .
مطالبه گری فرآیندی آگاهانه و عقل مدار با اشراف بر منافع ملی و آگاهی طبقاتی است که نتیجه اش پرتاب جامعه به سوی " جلو " خواهد بود و اثرات آن نافع و بلند مدت .معلمی که از " مدرسه " یک مرکز انتشار بیماری در افکار عمومی می سازد و با ارسال اخبار غیرواقعی مدرسه را جای غیرقابل اعتمادی نقاشی می کند چگونه می خواهد در فردای پس از کرونا ثابت کند که این گونه نیست و باید به مدرسه و ارکان و اسبابش اعتماد کرد ؟
اما " لجبازی " که رویه ای مرسوم و دیرین در این کهن دیار است جریانی شخصی و خودمدار است که عاری از عنصر " عقلانیت " بوده و منافع شخصی را تعقیب می کند هر چند ممکن است در آینده جامعه را دچار فروپاشی هم بکند .
واقعا در دنیا کدام ملت مترقی و توسعه یافته را می توان یافت که از کانال " لجبازی " به مسیر توسعه دست یازیده باشد ؟
و جامعه ای که فرق این دو را تشخیص ندهد محکوم است به تکرار و تکرار و تکرار .
پیش تر نوشتیم که در تایوان که در رتبه های نخست مدارس برتر جهان و کیفیت آموزش قرار دارد در یک حرکت سراسری دانش آموزان را با آموزش مهارت های زندگی مانند آمادگی در برابر زلزله برای آینده تربیت می کنند . ( این جا )
در این جا هم می گویند که اصلا مدارس یک سال دیگر هم تعطیل باشند ؛ چه اتفاقی می افتد ؟
مدرسه ای که برای دانش آموزان نتواند آینده ای روشن را ترسیم کند همان به که تعطیل باشد .
البته اگر از این فرد مدعی سوال کنی که در غیاب مدرسه و تعطیلی آن ، حقوقی برقرار نخواهد بود و یا به اندازه زحمت و خلاقیت به تو دستمزد خواهند داد ؛آیا این مدعیان همچنان بر طبل تعطیلی مدارس خواهند نواخت ؟
واضعان توهم توطئه در برابر استدلال های صدای معلم برای سرپا نگهداشتن مدرسه این رسانه را به متهم به ارتباط با مافیا و رابطه پنهان با مراکز قدرت و... می کنند اما به نظر می رسد که این ها فهمی از فلسفه و روح تعلیم و تربیت و پداگوژی ندارند و عقلانی ترین کار این است که به جای تعطیل کردن مدارس به بهانه های مختلف ، سایه این اذهان علیل و تعطیل از سر نحیف مدرسه کم شود تا شاید با دمی تازه ، جانی دوباره یابد .
زمانی که در کلیپی ؛ آن آموزگار اهل کشور جنگ زده و مصیبت دیده سوریه را دیدم که چقدر عاشقانه و آگاهانه و با علاقه به حرفه معلمی با دانش آموزانش کلمات و جملاتی را همخوانی می کردند و در میانه آن همه خرابی 8 ساله هنوز کورسوی امید به " آینده " را با بچه ها تمرین می کند و چراغ کلاس را روشن نگاه داشته است به این رسیدم که یا چنین معلمانی می توان کشور را ساخت و بر ویرانه های جنگ و نابودی ، جامعه ای " از نو " ساخت .
جامعه ای که در مدرسه اش الفبای عشق و امید به آینده آموخته می شود و طلبکاری جای خود را به مسئولیت پذیری داده است . ( این جا )
( 1 )
پی نوشت 1:
خبرگزاری مهر از ابتلای ۳۹ دانش آموز در الشتر لرستان به کرونا خبر داد .
معاون آموزش و پرورش لرستان هم این گونه پاسخ داد :
هیچ گونه ارتباطی بین ابتلای دانش آموزان اعلام شده مبتلا به کرونابا بازگشایی مدارس وجود ندارد.
یک هفته بیشتر از بازگشایی مدارس نمیگذرد و در شهرستان سلسله نیز بازگشایی مدارس و آموزش حضوری به دانش آموزان از هفته گذشته به دلیل اعلام شرایط قرمز در این شهرستان در کمتر از ۱۰ درصد مدارس و آن هم به شکل حضور اختیاری دانشآموزان و با رعایت دقیق پروتکلهای بهداشتی انجام گرفته است.
در بحث نتایج اعلامی آزمایش تشخیص کرونا مورخ ۲۱ و ۲۲ شهریور از سوی شبکه بهداشت شهرستان سلسله در خصوص مثبت بودن ابتلاء ۱۸ دانش آموز، پس از بررسیها و پیگیریهای انجام گرفته از طریق مدیران مدارس مشخص شد که تنها یک نفر از دانش آموزان و آن هم در یکشنبه گذشته صرفاً جهت تحویل کتاب به مدرسه مراجعه کرده و نتیجه مثبت ابتلای ۲۱ دانشآموز دیگر به ویروس کرونا نیز قبل از بازگشایی مدارس به آنها اعلام شده است.
پی نوشت 2 :
* ابتلای ۱۶۳ دانش آموز و ۴۸ معلم اصفهانی به کرونا در دو هفته گذشته
خبرگزاری برنا :
« معاون درمان دانشگاه علوم پزشکي استان اصفهان: در دو هفته گذشته ۴۸ معلم گرفتار شده و ۱۸۳ معلم هم داراي اعضاي خانواده مبتلا بودند همچنین ۱۶۳ دانش آموز مبتلا شده اند و خانواده دو هزار و ۸۶۳ دانش آموز درگير کرونا هستند. »
خبرگزاری ایرنا:
معاون آموزش متوسطه و دبیر پروژه مهر ادارهکل آموزش و پرورش اصفهان گفت: کلاس های چهار شهرستان این استان به دلیل قرمز بودن شرایط کرونایی با یک هفته تاخیر و به صورت مجازی آغاز میشود.
بر اساس مصوبه ستاد کرونا اصفهان و وضعیت پرخطر کرونا در برخی شهرستانهای اصفهان، آغاز کلاسهای حضوری در مدارس نواحی ششگانه شهر اصفهان، خمینی شهر، فلاورجان و نجف آباد با یک هفته تأخیر آغاز میشود.
کلاسهای مدارس سایر نقاط استان بنا بر اعلام قبلی به صورت حضوری آغاز میشود.
در این هفته کلاس های چهار شهرستان یاد شده در تمامی پایه های تحصیلی به صورت مجازی برگزار می شود. »
دیر زمانی است که کارشناسان در رابطه با ضعف سیستم آموزشی ایران و پایین بودن کیفیت آن - حتی در حالت عادی- قلم فرسایی نموده و مراتب ضعف این سیستم را به مسؤولان ذیربط اطلاع داده اند، اما متأسفانه کمترین توجهی به این تذکرات شده است و به دلایلی ناموجه از جمله کمبود بودجه ی وزارت آموزش و پرورش و ... به راحتی از کنار آن گذشته اند و در این راستا راهکاری اصلاحی که عملاً منجر به بهبود وضعیت آموزشی گردد، اتخاذ نشده است و کماکان کیفیت فدای کمیت می شود.
حجم فراوان کتب درسی در مقایسه با کشورهای پیشرفته، کیفیت پایین مطالب کتب درسی، تأکید بر مباحث تئوری صرف در غالب رشته ها که دانستن یا ندانستن آن در زندگی عملی فراگیران تأثیر آن چنانی ندارد، تقلید اختلاطی از سیستم آموزشی دیگر کشورها بدون توجه به تفاوتهای فرهنگی، کم توجهی به رشته های علوم انسانی، ضعف بارز سیستم در تربیت و ایجاد تغییر در رفتار فراگیران، اشتغال معلمان به تدریس در دروس غیرمرتبط با تخصص خویش و چه بسا اکتفا به پر شدن کلاسها از معلمانی با تخصص های نامرتبط و دانش آموزانی فراوان، نبود هیچ گونه امتیازی برای معلمان و اساتید نمونه، دلسوز و شاخص، به روز نبودن معلمان به آخرین روشهای آموزشی، وجود رانت در مؤسسات آموزشی و چاپ و انتشار کتب کمک درسی و ...، مشتی از خروار مشکلاتی است که سیستم آموزشی ما از وجود آنها مینالد.
اما وضعیت این سیستم از سال پیش یعنی از وقتی که ویروس کرونا شیوع پیدا کرد، چهره ای دیگر به خود گرفته است؛ اگر تا آن زمان سیستم آموزشی ایران از ضعف در کیفیت رنج می برد، اکنون کمیت آموزشی نیز زیر سؤال رفته است و مسؤولان امر در هاله ای از بی برنامگی و سرگردانی، موجب سرگردانی میلیون ها دانش آموز و دانشجو و اولیای آنان گشته اند.
سال 99-98 در حالی به پایان رسید که مدارس و دانشگاه ها تعطیل بودند و آموزش از طریق به اصطلاح فضای مجازی انجام می گرفت که تنها شاهکار وزارت آموزش و پرورش در این راستا راه اندازی سامانه ی "شاد" و آموزش های نادر و هر از چندگاهی در شبکه ی آموزش سیما بود؛ اما واقعیت امر آن است که ناتوانی دولت در این زمینه آن چنان آشکار بود که می توان به جرأت گفت که اساساً آموزش در خوری صورت نگرفت و دانش آموختگان با دریافت آموزش های حداقلی و غیر قابل قبول و ارشیابی های بی اساس و در مواردی بدون ارزشیابی به پایه های بعدی راه یافتند.
در این وضعیت نابه سامان اقتصادی، بودند دانش آموزانی که از وجود اینترنت، سیستم کامپیوتر، لپ تاب، گوشی هوشمند و حتی تلویزیون با کیفیت محروم بودند و درصد زیادی از این عزیزان نتوانستند از همین حداقل های آموزش بی کیفیت هم برخوردار شوند.تشخیص مسؤولان امر این بود که با وجود این مشکلات نباید از دانش آموختگان سخت گرفت و باید کاری کرد که عاقبت امر، همه راضی به پایه ی بعدی راه یابند، حال مهم نیست که این راهیابی و ارتقای کمی رتبه، با چه هزینه و افت کیفیتی صورت می گیرد! آنان به جای این که در فکر چاره ای برای بالا بردن کیفیت آموزش و فراهم کردن امکانات آموزشی برای دانش آموختگان در این شرایط حاد باشند، به این موضوع می اندیشیدند که چگونه سال تحصیلی را با وجود کمترین امکانات آموزشی در اختیار دانش آموختگان به پایان برسانند و در عین حال اعتراضی را هم به دنبال نداشته باشد؟! متأسفانه در این ایام شاهد بوده ایم که برخی از دبیران به گرفتن عکس از صفحات کتاب و کپی کردن آن در برنامه ی شاد بدون هیچ توضیحی اکتفا نموده و نتوانسته اند منشأ اثری بیشتر برای دانش آموزانشان باشند.
راستی چه کسانی مسؤول این همه نابه سامانی و ایجاد بی سوادی در مملکت هستند؟ و چه اراده ای برای جبران این مافات وجود دارد؟ ظاهر امر چنان می نمایاند که نه کسی این مسؤولیت را به عهده می گیرد و نه نهادی در صدد جبران این مافات است.
با اندک تأملی در وضعیت آموزشی سال تحصیلی جاری این مدعا ثابت می شود؛ زیرا کمبودها و نواقصات سال گذشته به تجربه ای برای سال تحصیلی جاری بدل نگشت و کماکان داریم از کمبودهای پارسال رنج می بریم. اگر پارسال مدارس و دانشگاهها به طور هماهنگ تعطیل شدند و تمرکز همه بر آموزش از طریق فضای مجازی بود، اما امسال حضور دانش آموختگان اختیاری گشته و تمرکز بر هیچ یک از این دو مورد وجود ندارد. دولت عملاً دچار سردرگمی و تردید شده است؛ از طرفی اراده ی تدارک امکانات آموزش از راه دور را ندارد و از سوی دیگر می داند که حضور فیزیکی در مدارس و دانشگاه ها به شیوع هرچه بیشتر کرونا می انجامد.
دولت کاری را از معلمان و اساتید انتظار دارد که یا خود قادر به انجام آن نیست و یا ارادهی انجام آن را ندارد. وزارت آموزش و پرورش از معلمان خواسته که بر روی سامانه ی شاد تدوین محتوی نموده، سپس به تدریس محتوای مدون خویش بپردازند. لازم به ذکر است که هیچ یک از معلمان نه حین تحصیل و نه در ضمن خدمت برای همچون کاری آموزش ندیده اند و این کار نیاز به تخصص خاص خود دارد که انتظار همچون کاری از معلمان با استفاده از نرم افزارهای لازم برای انجام این مهم، انتظاری بیجا و دور از انصاف می باشد. چه بسا معلمانی که در آموزش حضوری گوی سبقت را از بسیاری از همکارانشان ربوده، اما چون بحث آموزش از راه دور به میان می آید، مستأصل گشته و در این راستا نمی تواند منشأ اثری ولو اندک باشد.
در هر صورت تقصیر بر گردن دولت است؛ زیرا اگر باید معلمان و اساتید مجهز به همچون دانشی باشند، سوال این است که چرا این فن در ضمن تحصیل یا در ضمن خدمت به آنان آموزش داده نشده، و اگر وظیف هی آنان نیست پس چرا آموزش و پرورش به امید برنامه ی شاد، بی خیال آموزش شده است و به آموزش های حداقلی و ناقص شبکه ی آموزش کفایت می کند؟ اساساً آموزش در خوری صورت نگرفت و دانش آموختگان با دریافت آموزش های حداقلی و غیر قابل قبول و ارشیابی های بی اساس و در مواردی بدون ارزشیابی به پایه های بعدی راه یافتند.
متأسفانه در این ایام شاهد بوده ایم که برخی از دبیران به گرفتن عکس از صفحات کتاب و کپی کردن آن در برنامه ی شاد بدون هیچ توضیحی اکتفا نموده و نتوانسته اند منشأ اثری بیشتر برای دانش آموزانشان باشند. اگر معلمی هم با استفاده از تجارب شخصی توانسته تدریس قابل قبولی در فضای مجازی داشته باشد، دانش آموزانش به دلیل عدم برخورداری از وسایل کمک آموزشی خصوصاً وسایل مورد نیاز برای آموزش از راه دور و کیفیت پایین اینترنت که قادر به دانلود فایلی تصویری و گاهاً صوتی هم نیست،نتوانسته اند از زحمات این دسته از معلمانشان بهره مند شوند.
مگر تدوین برنامه ای دقیق در زمینه ی آموزش،آن چنان پیچیده و مشکل است که دولت از عهده ی آن برنیاید؟! آیا برای مسؤولان امر میسر نیست که بودجه ای را به این امر اختصاص داده و معلمانی زبده در هر رشته را به کارگیرند و با فیلمبرداری از تدریس دروس مختلف، با استفاده از آخرین وسایل کمک آموزشی، برنامه هایی با کیفیت مطلوب را تدوین نموده و به صورت هماهنگ و بر اساس بودجه بندی کتب درسی، آنها را در سامانه ی شاد قرار دهند؟ آیا این امر کم اهمیت تر از اموری است که هر روزه بودجه های کلانی بدانها اختصاص داده می شود بدون آنکه تأثیر مثبتی بر زندگی مردم داشته باشد؟
امید است دولت تدابیری علمی و حکیمانه اتخاذ نماید که درخورِ میلیون ها دانش آموخته ی این مملکت عزیز باشد و بیش از این موجبات نارضایتی مردم را فراهم ننماید و مشکلی بر مشکلات عدیدهی آنان نیفزاید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید