« بسیاری از ما ارتباط میان انتخاب ها، کارها و نتایج حاصل از آنها را نمیبینیم. ما به جای پذیرش مسئولیت درباره وضعیت کنونی کارها و روابطمان، و هنگامی که زندگی ما آنچه انتظار داشتیم نشد....انگشت سرزنش خود را به سوی دیگران نشانه میرویم. ما بدون به دست آوردن آگاهی هشیارانه نسبت به انتخاب هایمان نمیتوانیم در جهت بهبود شرایط گام برداریم و فقط به تکرار الگوهای گذشته خود می پردازیم».
دبی فورد
از کتاب "سوالهای درست"
مطابق آمار ، 3500 فرهنگی در وزارت آموزش و پرورش با مدرک تحصیلی دکتری (PHD ) شاغل هستند .
« " دکتر معلم ها " گروهی از شاغلان در وزارت آموزش و پرورش هستند که معتقدند وزارت آموزش و پرورش تبعیض آشکاری میان پرداخت حقوق معلمان با مدرک دکتری دارد چرا که طبق قوانین مختلف باید حقوق این افراد با حقوق شاغلان در وزارت علوم که مدرک دکتری دارند؛ برابری کند. اما اکنون این گونه نیست و این موضوع باعث خروج این افراد از عرصه تعلیم و تربیت خواهد شد .
دکتر معلم ها می گویند باید تبدیل وضعیت دکتر معلم ها به هیات علمی دانشگاه های فرهنگیان، شهید رجایی و پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش انجام شود .
به گفته آنان؛ پیش از این در ماده هشت قانون «نظام هماهنگ پرداخت» آمده بود که حقوق دارندگان مدرک تحصیلی دکتری نباید از ۸۰ درصد مجموع حقوق و مزایای اعضای هیات علمی دانشگاه کمتر باشد اما زمانی که قانون مدیریت خدمات کشوری جایگزین قانون نظام هماهنگ پرداخت شد به دلیل فقدان توجه به ماده یادشده در قانون جدید، به مرور اختلاف بسیار زیادی بین حقوق دکتر معلمان با هم رتبه هایشان در وزارت علوم ایجاد شد .
این دکتر معلم ها می گویند آنها از مزایای بسیاری همچون حق تالیف مقالات، پروژههای پژوهشی و پرداخت های مربوط به سمینارها و پایان نامهها نیز محروم هستند. چرا که با وجود داشتن سواد، تجربه و تخصص کافی، آموزش و پرورش فضای لازم برای این گونه فعالیتها را در اختیار ندارد. اما بر خلاف شرط عدالت، حقوق دکتر معلمان در قیاس با حقوق دارندگان مدرک مشابه در سایر وزارتخانهها تفاوت آشکاری داشته و حتی از حقوق شاغلان غیر هیات علمی در سایر وزارتخانهها نیز کمتر است. آیا این معلمان با ادعای " نخبگی " توانسته اند در بیش از چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ؛ چهره ای ماندگار تحویل جامعه دهند و چرا اکثریت این چهره های ماندگار که فارغ التحصیل دانش سراها بوده اند ؛ به همان دوران تعلق دارند ؟
آنان معتقدند که آموزش و پرورش برنامه ای برای اختصاص ساعات دکتر معلمان به امر پژوهش، تحقیق و مقاله نویسی ندارد و این افراد باید همانند سایر همکاران تمامی ساعات موظف خود را به امر تدریس در کلاس درس بپردازند.
دکتر معلم ها در برنامه ریزیهای کلان وزارتخانه، نظیر تالیف و اصلاح کتب درسی و یا تدوین پروژههای علمی، فرهنگی و پرورشی نقشی ندارند و مهارتهایشان به درستی به کار گرفته نمی شوند .
دکتر معلم ها می خواهند که مدیریت کارآمد و توجه به توانمندی این اجتماع بزرگ، هوشمند و فرهیخته، فرایند اصلاح ساختارها و حل مشکلات مزمن در آموزش و پرورش تسهیل و تسریع شود و توجه ویژه دولت و کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی در راستای دیده شدن دکترمعلم ها به عنوان اعضای هیات علمی آموزش و پرورش را هم داشته باشند . » ( این جا )
از زمانی که بحث " رتبه بندی معلمان " در آموزش و پرورش مطرح شده به نظر می رسد نقش این معلمان در رسانه ها کمی پر رنگ تر شده است . حتی تعدادی از این معلمان گروه های مجازی تشکیل داده و با برخی مسئولان وزارت آموزش و پرورش مانند شورای عالی آموزش و پرورش جلساتی برگزار کرده اند .
دکتر علیاکبر رضادوست؛ دبیر کارگروه تخصصی دکتر معلمان در یاداشتی که برای خبرگزاری تسنیم ارسال کرده به برخی از این مشکلات اشاره کرده است : ( این جا )
« رضادوست با اشاره به ماجرای سفر پنج نفر از دکترمعلمان کشور از نیشابور، مشهد، سمنان و تهران برای شرکت در نشست «شورای عالی آموزش و پرورش» تاکید کرد: در این جلسه قرارمان این بوده است که چیزی را رسانهای نکنیم، بر محور کار تخصصی پیش برویم و شورای عالی را کمک بدهیم تا به بهترین تصمیم در رتبهبندی برسد. چهار ساعت فایل صوتی این جلسه موجود است برای وقت مناسبش .
وی درباره خواسته دکترمعلمان نوشته: ما صرفاً دنبال شایسته سالاری، تخصص محوری و اجرای حقیقی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، برنامهی ششم توسعه و دیگر اسناد بالادستی هستیم.... »
نخستین و مهم ترین پرسش آن است که آیا داشتن مدرک دکتری می تواند دلیلی بر " نخبگی " باشد ؟ در این ماموریت هر که نامش با " معلم " گره می خورد مسئولیت دارد . اما کسانی که بیشتر می دانند ، زودتر می فهمند و ادعای نخبگی و سرآمدی دارند ، مسئولیت شان چند برابر است.
و آیا در مقیاسی بالاتر ، فرآیند ارتقای مدرک تحصیلی موجب حرفه ای شدن جریان آموزش خواهد شد ؟
حضور این جمعیت چند هزار نفری در آموزش و پرورش تا کنون و به چه میزان به حرفه ای شدن جریان آموزش در جامعه کمک کرده است ؟
این تعداد از معلمان که با انتخاب اصطلاح " دکتر معلم " سعی در متفاوت نشان دادن خود از سایر معلمان دارند ؛ در صورت همترازی با هم ردیفان خود در مراکزی مانند دانشگاه فرهنگیان ، دانشگاه شهید رجایی و پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش ( درون دستگاهی ) و در فاز بالاتر وزارت علوم ( برون دستگاهی ) چه تفاوت ماهوی با آنان در عملکرد و برون داد واقعی خواهند داشت ؟
نگاهی بر عملکرد دکتر معلمان در حوزه " رسانه " نشان می دهد که آنان نقش پر رنگ و قابل دفاعی در " حوزه عمومی " آموزش و پرورش ندارند .
سهم این دسته از معلمان در حوزه مطالبه گری و کنش گری آگاهانه در حوزه آموزش و پرورش چه بوده است ؟
دیدگاه و نگرش این دست از معلمان نسبت به مفهوم « دموکراسی » چیست ؟ ارتباط میان دموکراسی و تعلیم و تربیت چگونه عینیت پیدا می کند و مهم تر از آن چگونه می توان دموکراسی در آموزش را توجه به آیتم های آموزش ایدئولوژیک به جامعه تعمیم داد ؟
آیا این گروه از معلمان که خواهان مشارکت و دخالت داده شدن در اتاق های فکر آموزش و پرورش و مراکز تصمیم گیری و برنامه ریزی هستند ؛ تاکنون نقدهای جدی ، موثر و مستمری بر این حیاط خلوت ها داشته اند ؟
آیا قرار است که مقامات و تصمیم گیران برای ورود و مشارکت آنان ، " فرش قرمز " پهن کنند ؟
هیچ گاه نباید این اصل مهم را فراموش کنیم که جایگاه هر فرد توسط خودش رقم زده می شود .
اگر دکتر معلمان به اذعان خودشان نقشی در زنجیره تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها ندارند ، به جای نقد بیرونی شتاب زده ابتدا باید نوک انتقاد و آسیب شناسی را به سوی خود نشانه روند .
و اگر در مقیاسی بالاتر ، معلمان و آموزش و پرورش جایگاهی در برنامه ریزی ها ندارند ، باز هم باید آسیب شناسی را از خودشان آغاز کنند .
دکتر معلمان در حالی از توان مندی حرفه ای و صلاحیت های حرفه ای در آموزش می گویند که هنوز هیچ تعریف و برنامه و پلتفرمی برای جایگاه صلاحیت های حرفه ای معلمان در نظام آموزشی ایدئولوژیک و سیاست زده ما تدارک ندیده و یا شهامت و پشتکار لازم برای ورود به این مباحث را ندارند .
فرضا ؛ نظر این گروه از معلمان در مورد نهاد ارزیاب صلاحیت های حرفه ای معلمان چیست ؟
نظر دکتر معلمان در مورد « سازمان نظام معلمی » با » رویکرد مستقل حرفه ای » برای تعریف « معلم حرفه ای » چیست ؟
چرا این گروه از معلمان وارد نقد حرفه ای و جدی مسائلی مانند سند تحول بنیادین ، عملکرد برخی نهادها مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی ، محتوای کتاب های درسی و... نمی شوند ؟
دلیل انفعال و سکوت این دکتر معلمان در مورد تعطیلی یک ساله مدارس و دانشگاه ها چه بوده است ؟
چرا این معلمان به عنوان مدعیان نخبگی و سرآمدی نمی پرسند که چرا باید همه جا باز باشند ، مراسم و مناسک مذهبی با وجود خطرات کرونا برگزار شوند ... اما مدارس و دانشگاه ها تعطیل باشند ؟
نمی توان همه تقصیرات مانند بی انگیزگی را به سرخوردگی ناشی از " تبعیض " در پرداخت ها حواله کرد .
پس آن معلم خرید خدماتی که با حقوق 700 هزار تومانی به کلاس می رود چه باید بگوید ؟
این گروه از معلمان و سایر معلمان در توجیه کم کاری و یا انفعال حرفه ای خود به مسائل معیشتی و اقتصادی اشاره می کنند و مهم ترین دلیل علمی آنان برای اثبات نظرات ، پیش کشیدن " هرم مزلو " و سلسله مراتب ارضای نیازهاست .
درست است که نیازهای معیشتی برای داشتن یک زندگی حداقلی مهم و حیاتی است اما نباید فراموش کرد که مزلو یک نظریه است و نه " قانون " .
حتی در حوزه علوم پایه مانند فیزیک و شیمی و... هم نمی توان به راحتی " قانون " بنا کرد چه برسد به علوم انسانی .
اقتصاد آموزش و پرورش یک متغیر وابسته است همانند سایر متغیرهای وابسته .
« متغیر مستقل » را باید با نگاهی انتقادی و صریح شناخت و بر آن پای فشرد .
آیا این گروه مدعی نخبگی و احیای کارآمدی آموزش توان و جسارت لازم برای ورود به برخی خط قرمزها و تابوهای نظام آموزشی در جهت اصلاحات آموزشی را دارند ؟
و یا مهم ترین مطالبه همان برقراری همترازی برای عقب نماندن از آن سیاهی لشگر دانشگاهی متنعم و فاقد کارایی و اثربخشی سهیم در عقب ماندگی مزمن جامعه ایرانی خواهد بود ؟
آیا این معلمان با ادعای " نخبگی " توانسته اند در بیش از چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ؛ چهره ای ماندگار تحویل جامعه دهند و چرا اکثریت این چهره های ماندگار که فارغ التحصیل دانش سراها بوده اند ؛ به همان دوران تعلق دارند ؟
سخن آخر
ممکن است برخی این پرسش را مطرح کنند که چرا در میان جمعیت نزدیک به یک میلیون فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش چه اتفاقی افتاده است که من به این 3500 دکتر معلم گیر داده ام و با بقیه کاری ندارم ؟
پاسخ این پرسش ساده اما قابل تامل است .
موتور محرکه در هر جامعه ای برای " اصلاحات و تحول " توسط نخبگان ، اندیشمندان و اصطلاحا طبقه متوسط آن مدیریت می شود .
قرار نیست و حتی شدنی نیست که بتوان افراد پایین تر از حد متوسط و یا اصطلاحا " عادی " را به راحتی برای کنش گری مطالبه محور و تغییرات ساختاری و محتوایی به حرکت وا داشت .
در این ماموریت هر که نامش با " معلم " گره می خورد مسئولیت دارد . اما کسانی که بیشتر می دانند ، زودتر می فهمند و ادعای نخبگی و سرآمدی دارند ، مسئولیت شان چند برابر است.
نظرات بینندگان
درود
1- در تشکیل این جنازه پوسیده آموزش و پرورش همه نقش داشته اند و مسئولیت افراد مدعی نخبگی بیشتر !
2- کسی مخالف اجرای قانون برای این گروه از معلمان نیست اما مهم این است که هر کسی نباید فقط خودش را ببیند .
مساله " تبعیض " در یک افق وسیع باید نگریسته شده و حل شود .
2- در صدای معلم هیچ فرد ، گروه و یا مقامی مصون از نقد نیست .
عملکرد همه باید در ترازوی " نقد " سنجیده شود .
دکتر معلمان هم قدیس نیستند !
پایدار باشید .
افراد که نمی توانند کل زندگی شان را صرف اعتراض و مطالبه و دعوا کنند! آدم که نمی تواند با مدیر و اداره و بانک و برق و مسکن و...مدام جدال کند! زندگی و سلامتی هم مهم است. البته بنده نمی گویم که هر ظلمی را قبول کنیم و حرفی نزنیم اما به غلط در بین برخی فرهنگیان جا افتاده که مدام باید معترض باشند و این درست نیست! کسی هم لازم نیست کاری بکند! معلمان کارمند دولت هستند و دولت و مجلس باید وظایف خود را درست انجام بدهند.در ضمن اقدامات جزیره ای هم اشتباه است. این که گروهی به نام دکتر معلمان و گروهی به نام نهضت و گروهی به نام معلمان روستا و...مطالبه مجزا داشته باشند، کاملا غلط است.
قانون رتبه بندی بر مبنای مدرک و سابقه کار باید برای همه یکسان اجرا شود.
۱. کاملا درست می فرمایید و واژه دکتر معلم! یک واژه من درآوردی و قلابی است! اگر اینطور باشد، مهندس معلم و ارشد معلم و وکیل معلم ...هم باید اعلام وجود کنند!
۲. 99 درصد این عزیزان در طول خدمت و در سنین بالا و از دانشگاههای آزاد و شبانه و رشته های ساده مدرک گرفته اند و با چسباندن عنوان دکتری قصد دارند راهی میانبر برای عضویت هیات علمی پیدا کنند.
۳. مرکز جذب وزارت علوم هر سال دو نوبت فراخوان جذب می دهد و اگر کسی واقعا توانمند و واجد شرایط باشد می تواند با انصراف از آموزش و پرورش ، جذب وزارت علوم شود.
۴. معلمی یک شغل آموزشی است و پژوهش کار معلم نیست. چه بسا یک دبیر با مدرک لیسانس ، توانایی بیشتری در تدریس وارتباط با دانش آموزان داشته و تدریس موثرتری داشته باشد. دکتری مقطعی است پژوهشی و ربطی به سواد و توانایی تدریس در مدرسه ندارد.
۴. بهترین کار اجرای کامل رتبه بندی بر مبنای هفتاد درصد حقوق هیات علمی است و تنها در این صورت همه معلمان با هر مدرک و سابقه کاری به حق خود خواهند رسید.
۲- آن بسیاری که می گویید از شبانه و آزاد مدرک گرفته اند را از کجا آورده اید. خیر بسیاری از ما از بهترین دانشگاه های کشور و با چندین مقاله معتبر و تالیف مورد وثوق مدرک داریم. در ثانی مگر در سایر مراکز علمی و پژوهشی از دانشگاه آزاد و به قول شما شبانه مدرک ندارند که در آموزش و پرورش گناه کبیره است.
۳_ شرایط جذب در وزارت علوم را خوب میدانید خودتان را به تغافل نزنید. چرا باید برای استفاده از حق مسلم مدرک لزوما جذب یک وزارتخانه دیگر بشویم. این چه استدلالی است
۴_ استدلال چهارم شما هم غلط است پژوهش را چگونه تعریف میکنید که در آموزش و پرورش بدان نیازی نمی بینید و اصلا چرا پژوهش در آموزش و پردرش جای نداشته باشد و چرا تدریس را صرفا ارتباط می دانید و تخصص و دانش و اشراف علمی را در تدریس بی اثر می دانید.
اولا. خودتان هم قبول دارید که دکتری یک مقطع تحصیلی است و نه یک عنوان! لابد تجاهل شما باعث اختراع این ترکیب غلط شده است و بر این اساس بقیه معلمان هم لیسانس معلم و ارشد معلم هستند!!
دوما.در اکثر ادارات استفاده از مدرک دوم بسیار دشوار و مستلزم طی دوره و آزمون و تایید وزارتخانه مربوطه است و در ضمن کل ارگانهای کشور به جز وزارتین علوم ،به اندازه آموزش و پرورش نیروی دکتری ندارند!
سوما.شما می خواهید هیات علمی باشید و جذب هیات علمی از کانال مشخصی است. اگر شما را صرفا به دلیل مدرک دکترا در آموزش و پرورش هیات علمی بکنند، مابقی معلمان و کارمندان هم هر طور شده دکترا می گیرند و می شوند هیات علمی!!!
چهارما.خودتان بهتر می دانید که مدرسه جای آموزش است و پژوهش در دانشگاه و از مقطع ارشد شروع می شود آن هم ناقص.
پیشنهاد می کنم خود را تافته جدا بافته ندانید و جزیره ای عمل نکنید و به دنبال اجرای کامل رتبه بندی برای کل معلمان باشید.
اکثرا که همینطور هستند و در حین خدمت مدرک گرفته اند و اگر غیر از این هم باشد و واقعا باسواد و توانمند باشند، به دنبال اضافه شدن حقوق بخور و نمیر معلمی نیستند و با کارآفرینی و در بخش خصوصی، چندین نفر را هم صاحب شغل می کنند.
در ضمن اگر آموزش، آموزش است، باید این حق را برای کل معلمان قائل شوید که حقوق کامل بر مبنای رتبه بندی دریافت کنند.
البته اساتید دانشگاه،در اولین روز خدمت حقوقشان از یک دبیر سی سال سابقه بیشتر است. اساتید علوم پزشکی که بماند!
سلام
1- من تحلیل خود را نوشته ام .
شما می توانید آن را نقد کنید .
2- در نقادی ، تند و کند و انواع صفات نمی گنجد .
نقد ، نقد است .
3- چگونه است که شما دائما خود را با نهادهای و بخش های برون دستگاهی مقایسه می کنید اما کاری به تبعیض درون دستگاهی ندارید و حتی انتقادی هم نمی کنید ؟
به نظرم ؛ ابتدا باید مساله تبعیض را در داخل دستگاه حل کرد و سپس به جاهای دیگر رفت .
4- در یادداشت اشاره کرده ام .
افرادی که در کسوت هیات علمی در دانشگاه ها و سایر مراکز مشغول به کار هستند ، چه گلی به سر این جامعه و توسعه آن زده اند ؟
واجد کدامین نظریه بدیع و خلاقانه در دنیای علم هستند ؟
( جز آن که فقط خود را با آقای دکتر و خانم دکتر مورد خطاب قرار دهند و کمبودهای خود را تشفی بخشند !)
تنها مصرف کننده درجه یک تکنولوژی هستیم .
باید ریشه ای به مسائل نگاه کرد .
پایدار باشید .
تعدادشان چند نفر هست؟ رقم درست نوشته نشده چون :
بر اساس آمار وزارت آموزش و پرورش از ٨٧٠ هزار نیروی شاغل در آموزش و پرورش، ۶۴ درصد معلمان، ١١ درصد نیروهای حقالتدریسی، ۵ درصد نیروی کیفیت بخشی و ٢٠ درصد مدیریت آموزشگاهی هستند که حدود سه هزار نفر آنها مدرک دکتری دارند.
سلام
کاش مطلب را کامل مطالعه می کردید :
« الهیار ترکمن ادامه داد: اینکه با اعضای هیات علمی دانشگاه ها همتراز شوند این اتفاق نمی افتد. چون هیات امنای آن موسسه یا دانشگاه، امتیازات خاص را تعیین می کند و آیین نامه های مستقلی دارد.
وی با بیان اینکه تمامی افرادی که مدرک تحصیلی دکتری در آموزش و پرورش دارند حدود سه هزار و ۵۰۰ نفر هستند، اظهار داشت: البته این رقم تا حدودی کمتر و بیشتر هم هست.... »
پایدار باشید .
چرا منفی دادید؟
نوشته شده ۳۵۰۰ هزار.
هر طور راحتید.
سلام
سپاس از تذکر شما .
اصلاح شد .
پایدار باشید .
نهادی!
درود بر شما
در پایان بر آن تاکید کرده ام :
« ممکن است برخی این پرسش را مطرح کنند که چرا در میان جمعیت نزدیک به یک میلیون فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش چه اتفاقی افتاده است که من به این 3500 دکتر معلم گیر داده ام و با بقیه کاری ندارم ؟
پاسخ این پرسش ساده اما قابل تامل است .
موتور محرکه در هر جامعه ای برای " اصلاحات و تحول " توسط نخبگان ، اندیشمندان و اصطلاحا طبقه متوسط آن مدیریت می شود .
قرار نیست و حتی شدنی نیست که بتوان افراد پایین تر از حد متوسط و یا اصطلاحا " عادی " را به راحتی برای کنش گری مطالبه محور و تغییرات ساختاری و محتوایی به حرکت وا داشت .
در این ماموریت هر که نامش با " معلم " گره می خورد مسئولیت دارد . اما کسانی که بیشتر می دانند ، زودتر می فهمند و ادعای نخبگی و سرآمدی دارند ، مسئولیت شان چند برابر است. »
همه ما مسئولیت داریم .
پایدار باشید .
سلام
من داده و یا اطلاعاتی مبنی بر تایید مفروضه شما ندارم .
من در یادداشت به گفته های این عزیزان در وب سایت ها اشاره کرده ام که ادعای « نخبگی » دارند .
وگرنه از نظر من سواد واقعی همان " سواد تغییر " در آخرین اظهار نظر یونسکو است .
پایدار باشید .
هر وجدان بیداری آنچه را که برای خود می پسندد برای دیگران هم می پسندد. شما اگر باوجدان و آگاه باشید به دنبال اجرای کامل رتبه بندی برای همه معلمان هستید نه چندصد نفر به قول خودتان دکترمعلم! شما می خواهید فقط امتیازی برای خودتان بگیرید. همین. در ضمن دکتر واقعی آنقدر توانایی دارد که با کارآفرینی چندین نفر را هم صاحب شغل می کند و به دنبال چند قرآن حقوق دولت نیست.
درود
امید در راهی که در پیش گرفته اید ، موفق باشید .
اما کسی که حتی شهامت نوشتن نام خود را هم ندارد ، نباید انتظار تحولات شگرف را داشت !
نهایت همان پی گیر " حق هم ترازی " باشد ...
این نخستین گام برای تحول بنیادین است :
" شفافیت ".
پایدار باشید .
همین که آموزش رو جدای از پژوهش میدانید جای تاسف است. اصلا دلیل عقب ماندگی کشور ما نسبت به کشورهای پیشرفته، وجود طرز تفکرهایی همچون شماست!
درود
من دقیقا متوجه منظور شما نشدم .
در کجای یادداشت چنین تفکیکی صورت گرفته است ؟
شفاف سازی فرمایید .
پایدار باشید .
اصطلاحی به نام " دکتر معلم" مفهومی در ادبیات نگارشی و گفتمانی ندارد. نه از باب اینکه چون از قبلا وجود نداشته ، حالا هم نباید باشد، خیر. بلکه از باب معنا.
در ثانی: مگر در بقیه ادارات و سازمان ها ما به هر کسی که مدرکی دارد، به عنوان شغلی اش را اضافه می کنیم؟
مثلا آیا می گوییم : دیپلم پستچی" ؟ " " لیسانس خبرنگار" ؟ " دکتر هواشناس" ؟ از معلم و آموزگار که آموزش دهنده ی بیان درست لغات و مفاهیم است، بعید است که مدرک خودش را بر عنوان شغلی اش بچسباند.
و صد البته که درخواست توجه به مزایای مدارک و تلاش های انجام گرفته در طی دوران تحصیل و کار باید مد نظر قرار داده شود .
جهت اطلاع جناب پورسلیمانی، برخی از مسولیت های دکتر معلمان در زیر بیان می شود. اگر اسامی این عزیزان را خواستید، تقدیم خواهد شد.
۱) مولفین کتاب درسی.
۲) مدرسان مدعو دانشگاه فرهنگیان و ...
۳) مدرسان ضمن خدمت معلمان.
۴) مسولیت پژوهشکده ها.
۵) مسولیت پژوهشسراهای دانش آموزی.
۶) داوری جشنواره خوارزمی و ...
۷) داوری مسابقات آزمایشگاهی کشوری و ...
۸) سرگروه های درسی کشوری، استانی و منطقه.
۹) وزیر، معاون وزیر، نماینده مجلس، مدیر کل و ...
۱۰) پاسخگوی شبانه به سوالات علمی و درسی همکاران عزیز.
و ...
با توجه به کارهای که دکتر معلمان تا کنون در راستای اعتلای علمی آموزش و پرورش انجام داده اند. این مقاله شما اصلا زیبنده نیست.
نباید کاری کنیم، که دیگران این تبعیض آشکار به آموزش و پرورش، بگویند: کرم از خود درخت است. ما از همه همکاران انتظار حمایت داریم و از نظر ما رسالت معلمی با هر مدرکی باید در رده هیات علمی دانشگاه ها دیده شود.
درود
فرضا چنین مناصب و پست هایی هم داشته اند .
برون داد چه بوده است ؟
این که آموزش در این کشور در اولویت های آخر باشد ؟!
و یا مرگ مدرسه ؟
و بحران های متنوع در حوزه های آموزشی .
این ها از مسئولیت افراد چیزی کم نمی کند .
پایدار باشید .
فقط در جوابت کلامی از قرآن رو می آرم.
آن آ.... لا یغیرو ما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم
گروه دکتر معلم ها تنها حدود یک سال است که به صورت منسجم تشکیل شده است و تاکنون فقط نیمی از 3000 دکتر معلم را جذب کرده است . به زودی متوجه خواهید شد این گروه به مسائل ریشه ای و اصلی اموزش و پرورش ورود خواهد کرد و به همه ثابت خواهد کرد این گروه نه به فکر خویش است و نه به فکر حقوق تنها بلکه به اعتلای نظام اموزش و پرورش می اندیشد. در اینده خواهید دید که با همراهی و همکاری این گروه سه هزار نفره به حول و قوه الهی تغییرات مثبتی در اموزش و پرورش رخ می دهد
سلام
بحث را " پولاریزه " نکنید !
هیچ گاه نباید در برخورد با " نقدها " دچار خودشیفتگی شویم .
این که اگر کسی ما نقد کند ، فکر می کنیم خیلی مهم هستیم !
باید با مسائل و وقایع برخورد منطقی و واقع بینانه داشته باشیم .
پایدار باشید .
بنده خودم چندین سال است به طور حرفه ای و با نگاهی نقادانه و البته دقیق و علمی در مورد سند تحول تحقیقاتی انجام داده ام اما حاصل ژوهش های بنده به نام مسئولین وزارتی سر از ادارات کل کشور در آورده. میدانید چرا؟ چون ما فقط یک معلم ساده ایم و صدایمان در گلوی خودمان می پیچد وانعکاسش از دهان دیگران به گوش می رسد.
اینکـه افراد دارای مدرک دکتری، تا حال نتوانسته باشند، برون دادی، د آ.پ، خلاق کرده باشند، آیا به ناتوانی سیستم در بهره گیری از آنان بر نمی گردد؟ وقتی از کارشناسان ادارات تا سطح وزارت، مدارک کم دارند و حتی کسانی در سالیان اخیر از نهضت سواد آموزی، سکان هدایت و تصمیم گیری در آ.پ را بدست گرفته اند، آیا انتظار دارید، دارندگان دکتری، خروجی به شما عرضه کنند؟ هیچ سازمانی، چون آ.پ دشمن نیروی هایش نیست. دنبال له کردن و پشت گوش اندازی است. شما مگر با روندهای جذب و بکارگیری کارشناسان آشنا نیستید؟ علاوه بر این، درون خود آ.پ نیز تبعیض فراوان است. آیا خبر دارید که حق معاونت، از مبلغ افزایش اعمال مدرک دکتری بیشتر است؟ آنهم حدود دو برابر. آیا در این اوضاع انتظار برونداد، انتظار سختی نیست؟ شما درجذب یک مدرس دوره، یک کارشناس، مدیر مدرسه و... فرایندها را بررسی کنید آنگاه، خروجی بخواهید. کسانی که دست بسته هستند و به جای احترام، مرتبا از جانب حسودان، تحقیر می گردند، چگونه خروجی بدهد؟
آقای مسعود عبداله رش
سلام
اگر قرار بود در این مملکت همه چیز سر جای خودش باشد دیگر اسم ما را « کشور جهان سوم » نمی گذاشتند !
اما نه شما و نه هیچ یک از همقطاران شما به پرسش هایی که در یادداشت مطرح شده پاسخ نمی دهند ؟
سهم این دکتر معلمان از « حوزه عمومی » آموزش و فرآیند مطالبه گری و نهادینه کردن گفتمان مطالبه محور در فضای آموزش و پرورش چقدر است ؟
بحث را به حاشیه نبرید !
پایدار باشید .
وقت بخیر
گروه دکتر معلم ها تنها حدود یک سال است که به صورت منسجم تشکیل شده است و تاکنون فقط نیمی از 3000 دکتر معلم را جذب کرده است . به زودی متوجه خواهید شد این گروه به مسائل ریشه ای و اصلی اموزش و پرورش ورود خواهد کرد و به همه ثابت خواهد کرد این گروه نه به فکر خویش است و نه به فکر حقوق تنها بلکه به اعتلای نظام اموزش و پرورش می اندیشد. در اینده خواهید دید که با همراهی و همکاری این گروه سه هزار نفره به حول و قوه الهی تغییرات مثبتی در اموزش و پرورش رخ می دهد.
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
داشتن مدرک دکتری؟
شکر که من دکتر معلم نیستم که وقت
خود را به بطالت بگذرانم.
اگر همقطاران من پاسخ سوالاتم را نمیدهند، شما بفرمائید، پاسخ دهید.
جهان سوم ما، ذهن ماست. همین که شما بر میانه درخت هستید و بُن می برید نشانه، جهان سومی است. آ.پ، مجموعه ای که اغلب به همدیگر حسادت دارند. شما نیز دقیقا جزو همان مجموعه اید ، یا از عقبه مدیران نمایشی هستید یا نتوانسته اید حتی به قول خودتان در دانشگاه درجه چندم مدرک بگیرید و یا مشکل دیگری شخصی دارید؟ احتمالا هم اخیر ساخت چند تا نمودار و شکل را یاد گرفته باشد
وقت بخیر
گروه دکتر معلم ها تنها حدود یک سال است که به صورت منسجم تشکیل شده است و تاکنون فقط نیمی از 3000 دکتر معلم را جذب کرده است . به زودی متوجه خواهید شد این گروه به مسائل ریشه ای و اصلی اموزش و پرورش ورود خواهد کرد و به همه ثابت خواهد کرد این گروه نه به فکر خویش است و نه به فکر حقوق تنها بلکه به اعتلای نظام اموزش و پرورش می اندیشد. در اینده خواهید دید که با همراهی و همکاری این گروه سه هزار نفره به حول و قوه الهی تغییرات مثبتی در اموزش و پرورش رخ می دهد.
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
گروه دکتر معلم ها تنها حدود یک سال است که به صورت منسجم تشکیل شده است و تاکنون فقط نیمی از 3000 دکتر معلم را جذب کرده است . به زودی متوجه خواهید شد این گروه به مسائل ریشه ای و اصلی اموزش و پرورش ورود خواهد کرد و به همه ثابت خواهد کرد این گروه نه به فکر خویش است و نه به فکر حقوق تنها بلکه به اعتلای نظام اموزش و پرورش می اندیشد. در اینده خواهید دید که با همراهی و همکاری این گروه سه هزار نفره به حول و قوه الهی تغییرات مثبتی در اموزش و پرورش رخ می دهد.
با سلام و احترام
چرا برانگیختی؟ چرا واکنش تند و سریع؟ اگر واقعا دکتری برای داشتن سواد و توانایی متعالی گرفته اید و فقط با نیت افزایش حقوق ، هر دری را برای گرفتن دکتری نزده اید، افتخار کنید که وظیفه ایجاد تغییر و تحول بر دوش شما نهاده می شود. هر چه باشد دانایی علمی شما از من بیشتر است پس زکات علم خود را بپردازید .
همکار محترمی که یک کامنت را دفعات گذاشته اید و یا همکار محترمی که فهرستی از برگزاری جشنواره و .....
تقدیم کرده اید، اگر چنین سوداهایی رهابخش بود تاکنون اثر خود را گذاشته بود، مقاله ای که به بیان یک نظریه جهانشمول منجر نشود می شود یادداشت های بنده!!!
وظیفه تغییر و تحول در این جامعه بر دوش چه کسانی زیبنده است؟ وزرای کپی پیست یا دانایان ؟ پس ارزش ذاتی جایگاه خود را نمایان سازید تا کهنه پاره نظام آموزشی احیا شود. سپاس.
درود و سپاس از مشارکت شما.
نخست آن که بخش مهمی و بزرگی از جامعه ما همچنان دچار " خودشیفتگی " است .
کسی که هم دچار این عارضه باشد ، انتقاد را بر نمی تابد .
به نظر می رسد ؛ دعوا سر تعداد 3500 نفر است !
حتی در این 3000 دکتر معلم ؛ کسی یافت نمی شود که نقدی بر این دیدگاه بنگارد ؟!
پایدار باشید .
از ترکیب دکتر معلم ، صحیح تر هست.
چون هر یک از شما ابتدا با عنوان معلم
استخدام شده اید و بعد مدرک دکتری
گرفته اید.
شاید بدین طریق یادتان باشد از کجا به کجا رسیده اید. در ضمن معلمی که دکتری گرفته بیشتر درد معلمان را تجربه کرده است.
وقتی دکتر معلم گفته می شود اهمیت مدرک بیشتر از معلمی ، تلقی می شود.
بازی با واژگان نیست، فقط کافی است
دقت نمایید. موفق باشید.
شما چطور انتظار دارید بازیکنی که به او بازی نمی دهند خپب بازی کند. ایجاد تحول در اموزش وپرورش توسط دکتر معلمان نیازمند نقش افرینی انهاست. این دوستان با وجود تحصیلات عالیه در مدیریت تفکر و کتابها هیچ نقشی ندارند. برعکس نتیجه مستقیم تحصلات انها فقط در کلاس درس است که انها هم شما هیچ اشاره ای به ان نداشته این. دکتر معلمها یا باید حق انها داده شود یا تفاوت بسیاری با دیگر معلمان دارند که قابل هضم نیست و این می تواند نتیجه عکس را در اموزش داشتهدباشد
آقای عظیم
1- شما با مدرک افراد چه کار دارید ؟
این همه دکتر و مهندس در جامعه ایرانی کدام مساله و بحران را گشوده اند ؟
از اندیشه و خرد خود بهره بگیرید .
2- جایگاه واقعی افراد با مدرک شان مشخص نمی شود .
آن چه مهم است ارزش افزوده خرد فردی و جمعی است که به ارتقای جایگاه افراد در طول توسعه و بالندگی جامعه کمک می کند .
3- در صدای معلم هیچ فرد و نهاد و جریانی تقدیس نمی شود .
وزارت آموزش و پرورش و عملکرد مدیران هم در جای خود نقد می شوند .
4- تغییرات در جامعه خود به خودی به وقوع نمی پیوندند .
اندیشه برتر ، جایگاه برتر را به همراه خواهد داشت .
پایدار باشید .
شما برید سوالتون رو از اعضای هیات علمی دانشگاهها که امکانات فراوان مادی و معنوی جامعه را دارند.
توانشو داری؟
سلام
1- مصادیق مع الفارق بودن در این یادداشت را اشاره نمایید .
2- به نظر می رسد جامعه ما عادت کرده است که راهی برای توجیه وضعیت موجود و کوتاهی های خود بیابد .
به کتاب های درسی اشاره کردید .
پرسش این است که آیا این دکتر معلمان به عنوان مدعیان « نخبه گرایی و سواد » انتقادی صریح و مستمر و مطالبه گرانه از این روند داشته اند ؟
و یا مانند سایرین خط " بی تفاوتی " و " فرصت طلبی " را دنبال می کرده اند ؟!
آیا همان گونه که برای " حق همترازی " کارگروه تشکیل می دهند و نشست می گذارند ؛ برای سایر موضوعات هم چنین پی گیر هستند ؟
3- قبلا گفتم و باز هم تاکید می کنم .
مهم ترین سواد ، " سواد تغییر " است .
تحصیلات و مدرکی که به کار " تغییر " نیاید ، به چه دردی می خورد ؟
جز همان افزایش اندکی در حقوق و مزایا !
پایدار باشید .
با بی توجهی که نمی شود حضور قشری فرهیخته و صاحب مدارک تحصیلات تکمیلی را در بدنه آموزش و پرورش منکر شد
در بسیاری از کشورهایی که مسیر توسعه را طی کرده اند معلمان دانش آموخته دکتری هستند.
متاسفانه مانند بسیاری از پتانسیل های که در آموزش و پرورش وجود دارد و به هدر می رود این گروه تحصیل کرده هم قادر به ایفای نقش اصلی خود نیستند. ولی آیا زحمات و سختی های که در این راه کشیده اند و توان پژوهشی و علمی آنان قابل انکار است.
خوبه همه افکار فنجانی به این گونه قضایا میخندند.
گروه دکتر معلم ها تنها حدود یک سال است که به صورت منسجم تشکیل شده است و تاکنون فقط نیمی از 3000 دکتر معلم را جذب کرده است . به زودی متوجه خواهید شد این گروه به مسائل ریشه ای و اصلی اموزش و پرورش ورود خواهد کرد و به همه ثابت خواهد کرد این گروه نه به فکر خویش است و نه به فکر حقوق تنها بلکه به اعتلای نظام اموزش و پرورش می اندیشد. در اینده خواهید دید که با همراهی و همکاری این گروه سه هزار نفره به حول و قوه الهی تغییرات مثبتی در اموزش و پرورش رخ می دهد
گروه دکتر معلم ها تنها حدود یک سال است که به صورت منسجم تشکیل شده است و تاکنون فقط نیمی از 3000 دکتر معلم را جذب کرده است . به زودی متوجه خواهید شد این گروه به مسائل ریشه ای و اصلی اموزش و پرورش ورود خواهد کرد و به همه ثابت خواهد کرد این گروه نه به فکر خویش است و نه به فکر حقوق تنها بلکه به اعتلای نظام اموزش و پرورش می اندیشد. در اینده خواهید دید که با همراهی و همکاری این گروه سه هزار نفره به حول و قوه الهی تغییرات مثبتی در اموزش و پرورش رخ می دهد
شک کردم چه رسد به مدرک تان.
چه چیزی را می خواهید اثبات کنید؟
برای همین قادر نیستید کار مفید انجام
دهید. مشق تکراری به چه دردی
می خورد؟
جامعه کوچک دکتر معلم ها بعنوان دارندگان عالی ترین مدارک تخصیلی که برعکس سایر مقاطع با تحمل رنج و سختی فراوان در این سیستم دانشگاهی ایران با اساتید لمپنش موفق به اخذ مدرک دکتری شده اند اگر به جای سرکوب ارج نهاده شوند شاید فرجی هم برای ارزش کل معلم شود
اما اگر سخیف نگه داشته شود وای به حال انان که با دیپلم دانشسرا و نهضت در حال خدمت هستن
این مقاله بیشتر به عقده گشایی های نویسنده بیشتر شبیه است تا بررسی مشکلات و درخواست هاز دکتر معلمان
سلام
1- یادداشتی در نقد عملکرد گروهی از معلمان نوشته ام .
این سراسیمگی و پریشان حالی ناشی از چیست ؟
مگر شما و همقطاران شما ادعا نمی کنند از بهترین دانشگاه ها و با زحمات فراوان مدرک گرفته اند ؟
عالی !
نقدی بر این یادداشت بنویسد و یا حداقل به پرسش های مطروحه در این مقال پاسخ دهید .
2- نقد و نقادی در جامعه ما جایگاهی ندارد .
متاسفانه فرهنگ گفت و گو هم مشاهده نمی شود .
به جای گفت و گو و کالبد شکافی مساله وارد حاشیه شدن و نیت خوانی جزء خصوصیات ما ایرانی ها است .
پایدار باشید .
جامعه کوچک دکتر معلم ها بعنوان دارندگان عالی ترین مدارک تخصیلی که برعکس سایر مقاطع با تحمل رنج و سختی فراوان در این سیستم دانشگاهی ایران با اساتید لمپنش موفق به اخذ مدرک دکتری شده اند اگر به جای سرکوب ارج نهاده شوند شاید فرجی هم برای ارزش کل معلم شود
اما اگر سخیف نگه داشته شود وای به حال انان که با دیپلم دانشسرا و نهضت در حال خدمت هستن
این مقاله بیشتر به عقده گشایی های نویسنده بیشتر شبیه است تا بررسی مشکلات و درخواست هاز دکتر معلمان
معلمی که توانسته مدرک دکتری بگیرد الگوی دانش آموزان است این نیروهای انسانی با وقت و زحمت خودشان رشد کردند و دک و بی ادعا در آموزش و پرورش خدمت می کنند چرا قدرشان شناخته نمی شود و از توانایی هاشون در تغییر و تحول آموزشی که بر مبنای پژوهش است استفاده نمی شود
سلام
الگو بودن یک معلم لزوما به داشتن مدرک دکترا نیست .
آن چه یک معلم را الگو می کند رفتار و ویژگی های انسانی ، اخلاقی و حرفه ای است .
این دکتر معلمان اگر حرفی برای گفتن داشته باشند و فقط دنبال مطالبات شخصی شان نباشند ، می توانند در تحولات آموزش تاثیرگذار باشند .
پایدار باشید .
نویسنده محترم با چه استنادی ادعا میکند، دکتر معلمان منشا اثری نبوده اند؟؟ تدریس ضمن خدمت می شود، دکتر معلمان- اعتبار سنجی کتب درسی می شود، دکتر معلمان- نقد و ازیابی و ....
وانگهی مگر همین دکتر معلمان نیستند که بار اصلی مراکزی مانند دانشگاه فرهنگیان و سمپاد و... به دوش میکشند..
آیا شما با تالیفات و پژوهش های این قشر آشنا هستید؟؟ اینکه در سیستم کسی به حرف علمی و تخصص اعتنایی نمی کند، تقصیر این قشر چیست؟؟
و اینکه دکتر معلمان بخواهند مزایا و حقوق هیات علمی داشته باشند، چه ضرری برای بقیه معلمان دارد؟؟؟
آیا دانش آموزی که من در سال دوازدهم هفته ای ۲۴ ساعت برایش تدریس می کنم، وقتی سه ماه بعد دانشجو می شود و یک استاد با هشت ساعت تدریس برای او، چهار برابر من حقوق میگیرد، چه تفاوت معنا داری در نوع تدریس و آموزش وجود دارد؟؟؟ قطعا کار دبیر بیشتر و پرزحمت تر از یک استاد دانشگاه است..
به هر حال همه ما دانش آموز و دانشجو بوده ایم..
آیا آنان که می دانند با آنان که نمی دانند، برابرند؟؟
سلام
شما فعالیت های نامبرده را جزء رزومه ی حرفه ای خود به حساب می آورید ؟!
من مخالف رعایت قانون در مورد پرداخت های شما نیستم اما آن چه در این مدت در فضای رسانه ای مشاهده کرده ام ؛ بیشتر دغدغه افزایش حقوق به خاطر مدرک بوده است .
پایدار باشید .
سلام
در دانشگاه های ما هم خبری نیست !
خیلی بزرگ نمایی نکنید !
مهم ترین چیزی که در مدرسه و دانشگاه باید آموخته شود " تفکر انتقادی و هنر تعامل های انسانی " است .
این که به جای پرخاشگری و خشونت کلامی از " عقل " خویش بهره جویند .
پایدار باشید .
معلمان با مدرک دکترا. در ضمن کسی که اینقدر ادعا دارد باید به فکر استفاده از تخصص خود در خارج از ادارات دولتی باشد.
ادارات از جمله آ.پ مطابق قانون ، با لیسانس هم کارشان راه می افتد!!
در لابه لای مباحث کامنتهای عزیزان یک مسئله نمود دارد و این است که عدالت حقوقی وجود ندارد.مثلا یک لیسانس با یک دکتر که در یک مقطع تدریس می کنند از یک مزایا و حقوق بر خوردارند.یک دکتر در دبیرستان نسبت به یک دکتر در دانشگاه حقوق پایین تری دارد.مثل اینکه بگوییم یک لیسانس که کارگر معدن است و در تونل کار می کند حقوقش نسبت به یک لیسانس مهندس که کار فرما ی کارگران است بسیار پایین تر است در حالی که کار سخت را ان کارگر تونل انجام می دهد همانطور که کار اصلی در آموزش را یک معلم ابتدائی انجام می دهد.مشکل اصلی در اینجور موارد چیست؟چرا قانونگذار اینچنین خواسته است؟به نظر من علت اصلی در ذی نفع بودن چیدمانگران دارد.حال اینکه این منفعتها برایشان از چه نوع باشد بسته به نگرش بازیگران پس پرده دارد که باید انرا با کمک هم و به مدد رسانه کشف کرد.امید که افای پور سلیمان در این خصوص قلم فرسایی نمایند.
سلام
بحث من در این یادداشت علی رغم برداشتی که برخی کرده اند ، اساسا دعوا بر سر میزان حقوق و یا پرداختی ها نیست .
برخی دوست دارند سر نرخ چانه بزنند و مساله را به بیراهه بکشانند .
هر چند اصل مهم در « مدیریت علمی تیلور » ، پرداخت بر اساس بازده و عملکرد است .
چیزی که از نظر و برداشت این دوستان همچنان غایب است و خیلی مایل و راغب به ورود به آن نیستند ، نقش و مشارکت " دکتر معلمان " در اصلاحات آموزشی و تغییر پارادایم های آموزشی است که با توسل به برخی موضوعات مانند « حق هم ترازی » سعی در گریز عامدانه و آگاهانه از آن دارند .
نقش این مدعیان نخبگی در ورود « دموکراسی » به تعلیم و تربیت چیست ؟
چرا با وجود آن که معلمان که خود را « گروه مرجع » در جامعه می پندارند هنوز آموزش ما دموکراتیک نیست و الگوهای استبدادی در تار و پود آن حکمفرماست ؟
پایدار باشید .
جنابعالی اشاره ای واضح نمودیدکه :"چرا با وجود آن که معلمان که خود را « گروه مرجع » در جامعه می پندارند هنوز آموزش ما دموکراتیک نیست و الگوهای استبدادی در تار و پود آن حکمفرماست ؟"در این حوزه به گونه ای باب و رسم شده است که گروه مرجع و گروههای بالادستی ،خود را تافتهء جدا بافته می بینند .حال با چنین نگرشی هرگز آموزش دموکراسی و دموکراتیک جایی نخواهد داشت.نقد و نقادی و آموزش تفکر انتقادی هم همینطور.و اگر بعضا این کلمات را بر زبان می رانند صرفا به همان هزارتوی اغراضشان باز می گردد. و نباید فراموش کرد که کارمند دولت نمی تواند از چارچوب تعیین شده،عدول کند تا چه رسد به تغییر اساسی. در نوشتار های پیشین بیان کردم که:نقاد منصف آن سینه سپر کرده ای است که تاوان وهزینهء نقادی خود را باید از جان و مال و امنیت خویش بپردازد.و افراد تحول خواه اندکند.معماران اصلی دیگران ،و ما صرفافقط یک کارگر با گفتمان سمعا و طاعتا.موید و بر قرار باشید.
کاملا اشتباه فکر می کنید. بیشترین تلاش و زحمت را در آموزش و پرورش معلمان ابتدایی دارند و بالاترین بازدهی مربوط به آنان است که نهایتا لیسانس دارند. اگر حرف شما درست باشد پس این همه فارغ التحصیل بیکار و بی مهارت دانشگاهی ، نشانه چیست؟
مگر غیر از این است که اساتید دانشگاه همگی دکتری دارند؟!
شما نباید یک میلیون معلم زحمتکش را زبر سوال ببرید. بدانید که دوره مدرک گرایی گذشته است. در ضمن پژوهش با آنچه شما می پندارید فرق دارد و ما در دانشگاه هم پژوهش واقعی نداریم.
درود
واژه ها را نباید به " ابتذال " کشاند .
باید « نقد کردن » را بیاموزیم .
من مخالف ارتقای شغلی همکاران بر اساس شایستگی های حرفه ای و شخصیتی نیستم .
اتفاقا نقد درونی به ارتقای جایگاه کمک می کند و ما را از " خودشیفتگی " و " سندرم هوبریس " دور می کند .
پایدار باشید .
باید به دنبال تحلیل و تعلیل این مساله بود .
با ماستمالی کردن مشکلی حل نمی شود !
مسائل را نباید خلط کرد .
شما از طریق قانونی پیگیر حقوق قانونی باشید .
از ظرفیت رسانه ها هم استفاده کنید .
اما تعیین حد و مرز برای رسانه با هیچ منطق و قانونی نمی خواند .
پایدار باشید .
جایگاه معلم به این شکلی که می گویید نیست و همین الان هزاران نفر با مدرک ارشد و دکتری ، آرزو دارند که معلم باشند.
مشکل فقط تعداد زیاد معلمان است که اگر ده درصد آنها شئونات شغلی را رعایت نکنند ، دیدگاه مردم را خراب می کنند. آن ده درصد در هر شغل دیگری هم باشند، وضعشان همین است.
دکتر معلم ها چه مطالبات شخصی ندارند؟
یکی از نشانه های فرهنگ متعالی در هر جامعه ای قدرشناسی از علم، پژوهش و دوستداری علم است.
معلمی که با سختی های بسیار دوستار علم بوده و از تفریح و کارهای.... گذشته در دانشگاه های مطرح کشور درس خوانده تا بتواند به نظام آموزشی کمک کند
آیا نبایدمورد حمایت(مادی ومعنوی) قرار بگیرد.
آیا این درست است مورد هم توهین قرار بگیرد.
راه تغییر در آموزش و پرورش فرایند پژوهش محوری است که در اسناد بالا دستی به آن شدیدا تاکید شده است.
که بر این اساس لازمه این تغییر حضور نیروهای متخصص علمی و پژوهشی در بدنه آموزش و پروش است که اصلی ترین و مهمترین نیروها تحول ساز در این زمینه همان معلمان با تحصیلات تکمیلی هستند که تجربیات علمی و پژوهشی دارند.
هم اکنون دانشجو معلمانی که در دانشگاه فرهنگیان تربیت می شوند تقریبا نصف دروس را با نگاه پژوهشی با دروسی شامل اقدام پژوهی درس پژوهی روایت پژوهی و.... می گذرانند.
ولی وقتی وارد مدرسه می شوند نگاه سنتی کلاس داری معلمان مدارس آنها را دچار مشکل و تردید می کنند.
معلم حرفه ای معلمی است متخصص و متعهد که بسیاری از دکتر معلها با تلاش شخصی و هزینه به دنبال آن بودند و اکنون بدون هیچ ادعایی در خدمت آموزش و پرورش هستند.
با تجربه از کشورهای شرق آسیا توسعه هر کشوری در بخش فرهنگی اقتصادی اجتماعی، از راه توسعه نگاه و بینش علمی پژوهشی در آموزش اتفاق می افتد.
چرا با محدود نگاه کردن به تاثییرات علم، و پژوهش راه توسعه کشور را مسدود می کنیم.
با سواد واقعی کسی است که در خارج از سیستم دولتی توان کارآفرینی و استفاده از تخصص را داشته باشد نه کسی که کتاب روانشناسی حفظ کرده باشد. در ضمن در شرایط امروز و با این همه دانشگاه، ارزش مدرک دکترا از لیسانس ده سال پیش هم کمتر است.
فکر کنم با ۲۶ سال سابقه و فارغ تحصیل شدن ازدانشگاه دولتی مصداق متن شما نیستم
اولا. مناظره علمی معنایی ندارد و شاید ذهن کسی که در حال تحصیل است یا تازه درسش تمام شده، پر از محفوظات باشد اما نکته مهم برای معلم ، ارتباط موثر و دو سویه با فراگیران است.
در دنیای امروز معلم فقط تسهیل گر است و خود فراگیر در یادگیری نقش فعالانه دارد و جریان یادگیری-یاددهی برقرار است
دوما. خودتان هم بهتر می دانید که اکثر ژورنال های علمی جهان کم اعتبار و پولی هستند و البته اصل تحقیق هم در کشور ما جامع و واقعی نیست! واقعیت این است که این مقالات نه کاربردی دارد و نه حتی خوانده می شود!
سوما. اگر واقعا باسواد هستید، جزیره ای عمل نکنید و خود را تافته جدابافته ندانید. آموزش و پرورش باید رتبه بندی را بر اساس مدرک و سابقه برای کل معلمان اجرا کند.
در مورد جزیره ای غمل کردن هم باید خدمتتون عرض کنم ما تازه یک سال هست گروه دکتر معلمان را تشکیل دادیم. هدفمون هم به هیچ وجه پول نیست. ما میگیم باید اموزش و پرورش به سمت علمی شدن حرکت کنه. باید دانش اموزی تربیت بشه که برای زندگی اماده بشه.
در ضمن هر پیچی آچار مخصوص خود را می خواهد و هر مدرک تحصیلی در جای خود کاربرد دارد. القاب و عناوین متعلق به دوره قاجار بود و در زمانه فعلی و طبق تعریف یونسکو، سواد حیطه های مختلفی از جمله : سواد عاطفی و مالی و ارتباطی و رسانه ای و...دارد و کسی که در یک رشته تخصصی دکترا دارد تنها 5 درصد باسواد است.
پیشنهاد می کنم گروه دکتر معلمان را لغو کنید و گروه "معلمان "را راه اندازی کنید تا همه را شامل شود.مثلا کسی که لیسانس یا فوق لیسانس مدیریت دارد، به نسبت یک دکترای فیزیک صلاحیت بیشتری برای مباحث مدیریت دارد. و یا شاید فردی دیپلم باشد اما سطح معلوماتش در حد دکترا باشد. شاید عوام کسی را که مدرک دکتری دارد، علامه می پندارند اما خودمان که واقعیت را می دانیم.
نه توانشو داری و نه علمشو که دکتری بگیری.
بهتره جبهه هم نگیری
باید اموزش و پرورش استارت پیشرفت کشور را بزنه . باید از اجرای برنامه هایی که با فرهنگ عمومی جامعه در تعارض هست دست کشید. نباید در اموزش و پرورش برنامه ای را اجرا کنیم که خانواده در مقابل ان موضع می گیرد. درست است نتایج اموزش و پرورش خیلی بلند مدتی هست و نتایج در بلند مدت دیده می شود ولی رصد کردن برنامه ها باید ثانیه ای باشد. نباید اجازه داد سال ها رد شود و فجایع بوقوع بپیوندد و بعد تصمیمات جدید گرفت. باید همه الگوها علمی بررسی شود. استخدام ها باید علمی باشد. نگهداشت نیروها باید علمی باشد . اموزش های ضمن خدمت باید علمی باشد. گروه ما چندین بار اعلام امادگی کرده است. حتی در مورد رتبه بندی ها هم گروه ما ایراد ها را خیلی زودتر از اجرایی شدن به مسئولان منتقشل کرده است. مطمئن باشید اگر حمایت قاطبه معلمان را داشته باشیم برای اینده دانش اموزان قدم های موثذی برخواهیم داشت. ولی به شرطی که همه یارمان باشند و نه بارمان
به نظر شما آیا با این دیدگاه که بیان کرده اید:"باید اموزش و پرورش استارت پیشرفت کشور را بزنه . باید از اجرای برنامه هایی که با فرهنگ عمومی جامعه در تعارض هست دست کشید. نباید در اموزش و پرورش برنامه ای را اجرا کنیم که خانواده در مقابل ان موضع می گیرد."می توان خواهان تغییر اساسی در شیوهء آموزش و تغییر نگرش فرهنگی و زندگی و غیره شد.الان نظر شما این است که فرهنگ عمومی جامعه و خواستهای خانواده استانداردند ونباید با ان تعارض و تقابل داشته باشد.با این نگرش تفکر انتقادی و تغییر نظام آموزشی از نظرتان مفهومی ندارد.دیگر اینکه می گویید باید همه چیز علمی باشد .گزاره هایتان به لحاظ مفهومی در تعارضند.لطفا معنای علمی بودن را هم باز کنید.با سپاس
فرض کنید در یک خانواده ایرانی راستگویی برای ان خانواده بسیار مهم است و دوست دارند فززندشان از ریا و تزویر بدور باشد ولی در اموزش و پرورش با ندانم کاری و برنامه های اشتباه دانش اموز را ناخواسته هم دروغگو بار می اورند و هم ریاکار.
عرض بنده این است که باید برنامه ای اجرا شود که مطابق میل اکثریت خانواده ها فرزندانشان هم راستگو بار ایند و هم نیازی به ریا و تزویر نداشته باشند
تعداد این افراد از اعضای هیات علمی همه دانشگاههای تهران بیشتر است!!
متاسفانه در کشور ما نگاه به آموزش و پرورش نگاهی نادرست و مبتنی بر مصرف گرا بودن آن می باشد، به این معنا که این حضرات فکر می کنند، آموزش و پرورش فقط هزینه دارد و امکانات را مصرف میکند، تا نگاه این افرادی که به شکل غیر منطقی بر صندلی قدرت تکیه داده اند، تغییر نکند، یا خود تغییر نکنند و افراد شایسته ای در جایگاه آنها قرار نگیرد، نگاه به آموزش و پرورش، همچنان غیر واقعی خواهد بود.
دکتر معلمان قشر فرهیخته ی آموزش و پرورش هستند و بیشتر آن ها از ظرفیت بالایی برای بازنگری در سیستم اموزش و پرورش و رشد و ارتقای جایگاه آن برخوردارند. در حق این قشر واقعا اجحاف شده است، نباید نگاه حقیرانه ی عده ای بی ریشه، ما را از توجه به جایگاه و نیازهای این قشر زحمت کش بازدارد.
خلاصه صحبت بنده این است
در اموزش و پرورش در هر رشته ای افرادی داریم که مدرک دکتری دارند و اموزش و پرورش بدون حب و بغض باید از توانایی این افراد برای بهبود وضعیت اموزش و پرورش استفاده کند و در عوض خوب خوب و مکفی به انها بدهد. البته ما همیشه شعار اصلیمان این بوده است که باید زمینه ای فراهم شود تا معلمان با مدرک لیسانس به اندازه کارمندان دیگر سازمان ها با مدرک لیسانس حقوق دریافت کنند. فوق لیسانس ها به اندازه دیگر فوق لیسانس ها و دکتر معلمان هم به اندازه دکترهای دیگر سازمان ها
معلم کار بسیار خطیر و پر مسئولیتی دارد که هر چه تجربه و علم او بالاتر باشد و بهتر می تواند در پیشرفت علمی و پژوهشی دانش آموزش تاثیر بگذارد.
اگر واقعا دکترا داشته باشید باید بدانید تنها راه عضویت در هیات علمی ، از طریق مرکز جذب هیات علمی است که هر سال دو نوبت فراخوان دارد و البته برای مشاغل پژوهشی و تحقیقاتی. که معلمی جزو آن مشاغل نیست. اضافه شدن حقوق معلمان هم بر اساس رتبه بندی و مدرک تحصیلی و سنوات می باشد و شامل همه معلمان خواهد شد. در ضمن چرا فکر می کنید فقط خودتان چند کلاسی درس خوانده اید؟! چرا قدرت استدلال شما اینقدر ضعیف است؟! در حال حاضر اکثر معلمان فوق لیسانس دارند.
"مدرک دکترا اگر قبل از سی سالگی و بطور پیوسته و در دانشگاهی معتبر ...... در دانشگاه درجه چند و یا آزاد و پیام نور در سن بالای چهل سال .......اکثر دکتر معلمان!!!در این دسته قرار دارند.
تعداد این افراد از اعضای هیات علمی همه دانشگاههای تهران بیشتر است!! "
نه تنها به مدرکش که باید به عقلشم شک کرد. اخه بنده ی خدا بین 850 هزار معلم تعداد 3000 تا دکتر معلم به نظرت زیاده دوما با کدوم سند و مدرک میگی اکثر اینها از دانشگاه درجه چندم و.. مدرک گرفتند و بالای 40 سال دکتری گرفتند.
برو یکم اون ذاتت را اب بکش. دست از این خباثتت بردار. تا کی حسادت تا کی خود را به نفهمی زدن
خوب می دانید کسی که مدرک دکتری از یک دانشگاه معتبر و در سن زیر سی سال گرفته باشد از طریق مرکز جذب هیات علمی اقدام می کند نه از طریق تشکیل کانال و...یا از تخصص خود در بخش خصوصی بهره می گیرد. تنها راه عضویت در هیات علمی مرکز جذب و در مشاغل پژوهشی است و فعلا معلمی جزو مشاغل پژوهشی نیست. اگر واقعا دکترا دارید، اینها را باید بدانید.
گروه دکتر معلم ها تنها حدود یک سال است که به صورت منسجم تشکیل شده است و تاکنون فقط نیمی از 3000 دکتر معلم را جذب کرده است . به زودی متوجه خواهید شد این گروه به مسائل ریشه ای و اصلی اموزش و پرورش ورود خواهد کرد و به همه ثابت خواهد کرد این گروه نه به فکر خویش است و نه به فکر حقوق تنها بلکه به اعتلای نظام اموزش و پرورش می اندیشد. در اینده خواهید دید که با همراهی و همکاری این گروه سه هزار نفره به حول و قوه الهی تغییرات مثبتی در اموزش و پرورش رخ می دهد
جریان فکری امثال شما نشات گرفته از افرادی است که مسئولیت را بدون داشتن شایستگی لازم کسب کرده اید، اگر راست میگویید رزومه علمی و پژوهشی خود را در همین جا ارائه دهید و فقط یکی از دکتر معلمان هم رزومه خود را ارائه میدهیم. بسیاری از ما بدون داشتن مسئولیت، برحسب وظیفه وجدانی خود در تربیت علمی - پژوهشی دانش آموزان مشغول هستیم و متاسفانه افکاری امثال شما سد راه هدایت پژوهشی و علمی فرزندان مستعد این آب و خاک هستند.
درود
1- من در 32 سال کار معلمی هیچ گاه مسئولیت رسمی و مقام دولتی و یا حکومتی نداشته ام .
2- رزومه هر کسی ، عملکرد اوست .
این که توانسته ام رسانه ای را با هزینه شخصی و بدون وابستگی به جایی تاسیس کنم که در تحولات آموزشی و جفرافیای روابط ستاد و صف تاثیرگذار باشد خود گواه خوبی است .
3- اما پرسش اساسی این است چگونه می شود این چند هزار معلم با این همه ادعا و همآوردی ، هنوز رسانه ای رسمی برای معرفی و ابراز خودشان ندارند ؟!
البته در حال تهیه بخش دوم این یادداشت هستم .
پایدار باشید .
این معلمان دکتر، شاید نام خود را از سریال مرد هزار چهره که آقای مدیری خودش را دکتر سرهنگ معرفی می کرد ، اقتباس کرده اند. و آنچنان از مدرک خود دفاع می کنند که برای هیچ کدام از مباحث مفید صدای معلم، کوچکترین نظری ارائه نداده اند و این نشان از خودشیفتگی دارد و گویی مدرک دکترا حجاب چهره جانشان شده است. و اگر آگاهی داشتند، لابد می دانستند که در دنیای امروز کارایی و عملکرد افراد ملاک است نه مدرک تحصیلی.
سلیمانی عزیز افراد پر توان و با استعداد و پژوهشگر حتما نباید رسانه ای چون شما داشته باشند؟ اکثر دکتراهای فعلی آموزش و پرورش با دست خالی و بدون پشتوانه حمایتی منشا اثرات علمی عدیده ای هستند که امثال شما حتی نمیتوانید تصورش رو بکنید حالا یک رسانه راه انداخته ای، فکر کردی کار خیلی مهمی انجام داده ای که دیگران نمیتوانند.
کمی فکرت رو به کار بیانداز تا واقعیت آموزش و پرورش کشوهای پیشرفته را در راهیابی به پژوهش و فناوری و پیشرفت روزافزون دریابی.
بجای سد و مانع بودن پیش برنده
اقای زبرجدیان عزیز انصاف داشتن در امر داوری ،نسبت به یک موضوع و یا اشخاص از اصول اولیهء اخلاق است.این رسانه کار و هدف خود را دنبال می کند وبسیار هم موفق بوده و در پیشرفت مسائل و موشکافی آنها مددکار .جنابعالی و یا هر شخص دیگر هم که در جهت ارتقائ آموزش و پرورش گامی بر می دارد ستودنی است.من به شخصه معتقدم که دکترا ی واقعی بالنسبه دارای قداست است و دلیل اصلی من که برای اخذ دکترا اقدام نکردم هم همین مسئله بود و اصلا نیازی به اخذ چنین مدرکی را ضروری نمی دیدم چرا که هر آنچه قرار بود در دورهء دکترا بیاموزم در دورهء ارشد آموختم و خدا را شکر به آموخته هایم هم تا حد رضایت درونیم عمل کردم و لازم هم نیست بوق و کرنا کنم که کارهایی انجام دادم که دکترهای زیادی نکردند.معتقدم به اینکه :دکتر شدن چه آسان!!!آدم شدن چه مشکل!!!.همانطور که استحکام یک بنا به زیر ساخت اولیه اش بستگی دارد استحکام آدمی به متخلق بودن به اخلاق فضیله وانصاف است.موفق و موید باشید.
اقای زبرجدیان عزیز
انصاف داشتن در امر داوری ،نسبت به یک موضوع و یا اشخاص از اصول اولیهء اخلاق است.این رسانه کار و هدف خود را دنبال می کند وبسیار هم موفق بوده و در پیشرفت مسائل و موشکافی آنها مددکار .
جنابعالی و یا هر شخص دیگر هم که در جهت ارتقائ آموزش و پرورش گامی بر می دارد ستودنی است.من به شخصه معتقدم که دکترا ی واقعی بالنسبه دارای قداست است و دلیل اصلی من که برای اخذ دکترا اقدام نکردم هم همین مسئله بود و اصلا نیازی به اخذ چنین مدرکی را ضروری نمی دیدم چرا که هر آنچه قرار بود در دورهء دکترا بیاموزم در دورهء ارشد آموختم و خدا را شکر به آموخته هایم هم تا حد رضایت درونیم عمل کردم و لازم هم نیست بوق و کرنا کنم که کارهایی انجام دادم که دکترهای زیادی نکردند.معتقدم به اینکه :دکتر شدن چه آسان!!!آدم شدن چه مشکل!!!.همانطور که استحکام یک بنا به زیر ساخت اولیه اش بستگی دارد استحکام آدمی به متخلق بودن به اخلاق فضیله وانصاف است.موفق و موید باشید.
"میزان درک و شعور شما در این نوع ادبیات نمایان است"
ما مجبوریم با هرکس به زبان خودش سخن بگوییم. اگر کسی سخن منطقی را نمی فهمد ما زبان های دیگری هم می دانیم که مطلب راش ...فهم کنیم. واما بازهم در مورد تعداد دکترمعلمان و ارزش مدرکشان سخن گفتی و باز مجبورم جوابت را بدهم. در بین 850 هزار معلم 3000 نفر عدد زیادی نیست برای داشتن مدرک دکتری. دوم اینکه بنده به عنوان یک دکتر معلم در همی سال جاری بالی 300 میلیون تومان درامد داشته ام و اگر شک دارید برایتان پرینت بانکی هم همین جا قرار می دم. دوم اینکه بنده به هیچ وجه به فکر چندرغاز حقوق اموزش و پرورش نیستم و بقول خودت خوب می دانم چگونه با مدرک دکتری از بازارهای دیگر درامد داشته باشم و سوما اگر دکتر معلمان به حق و حقوق خودشان برسند کم کم بقیه نیروها هم انگیزه پیدا می کنند که به دنبال حق وو حقوق خودشان باشند. در ضمن در مورد امار حتما یک تحقیقی انجام بدین بد نیست
تمام حرف ما این است که همه معلمان یکسان هستند و هیچ کس حق ندارد، به بهانه مدرک تحصیلی خودش را تافته جدابافته بداند.
معلم ، واقعی به دنبال مدرک گرایی و مدرک نمایی نیست. دوره این قبیل افکار تمام شد.
مگر بازنشسته ها، دانشجو معلمان و نیروهای حق التدریس مطالبه حق کنند سوای معلمین هستند؟
و اما شما چرا بجای این که علیه تبعیض کننده جبهه بگیرین علیه خودی جبهه میگیرید؟ میدانید گفته شما همان چیزی است که دشمن معلمین میخواد؟
رزومه شما فقط همون رسانه است که عنوان کردید و به آن می بالید؟
شما چرا از پدیده انقلاب با 42 سال کارکرد، پدیده مسئولین غیر متخصص، پدیده اعضاء هیات علمی با میلیارد ها پشتوانه مالی و.... تا بحال سخن نگفته اید؟
شم
ما همه معلمی و هیچ گاه خود را جدابافته از معلمین این مرز و بوم نمیدانیم.
لطفا بجای جبهه گیری در مقابل خودی و پیروی از افرادی چون پورسلیمان که رفع مشکلات آموزش و پرورش را بجای مسئولین و دانشگاه ها و برنامه ریزان از دکتر معلمان درخواست می کند. این مطلب در حالی نوشته مس شود که همه ما معلمین در جهت احقاق حقوق حقه خود تلاش می کنیم و بیش از وظائف خود به هدایت تحصیلی و پژوهشی دانش آموزان اهتمام داریم.
شما که این همه عالمان را مورد خطاب قرار دادن و همه را به یک چوب راندن دور از انصاف و شمایی است که در آموزش و پرورش قصد تعلم ادب و علم دارید.
1- محتوای اموزشی مناسب نیست
2- روش ارائه ی محتوا مناسب نیست
-3- شایسته سالاری در سلسله مراتب اموزش و پرورش رعایت نمی شود
4-هزینه اموزش معلمان برای تدریس درست فعلا در حد صفر است5- اموزش و پرورش ایران کاملا سیاسی و ایدئولوژیک است
یادی از مرحوم شیخ عرفان بهلول گنابادی(ره):"
در روی صحنه ارض نوع بشر نشسته
یک فرد رو به خیر و یک رو به شر نشسته
یک دم خدا پرست و یک دم بود کمونیست
یک با خبر زدین و یک بی خبر نشسته
یک تن زنوع خواهی بی گناه را پدر شد
یک تن زخود پرستی دور از پسر نشسته
یک تن زمرگ مردم در حسرت و تالم
یک تن در انتظار مرگ پدر نشسته
شاکر بسی قلیل است قرآن بر این دلیل است
در ده نفر نه اش کور یک با بصر نشسته
در اکثر مجالس گر بنگری به عبرت
بینی که پنج آدم پنجاه خر نشسته
دنیا برای اشجار پر میوه کرد اشجار
صد زاغ زشت رفتار بر هر شجر نشسته
در باغ اهل عرفان روید اگر نهالی
ده دزد بهر قطعش دست به کمر نشسته
بهلول بیست سال است تبعید بود و محبوس
اندر میان زندان با چشم تر نشسته
گفته های شما جز یاس و ایجاد تفرقه بین همکاران محترم فرهنگی نتیجه ای ندارد و این همان چیزی است که عده ای خاص می خواهند.
هر چه شما بگویید، جایگاه علم و پژوهش و عمل به آن نقصان پیدا نخواهد کرد.
لطفا متانت بخرج داده و هدف اصلی همه معلمان را که رسیدن به حق و حقوق عادلانه است مد نظر قرار دهید.
این شعر از مرحوم شیخ محمد تقی بهلول گنابادی است و از من نیست.
شما متاسفانه بجای ایجاد همدلی و اتحاد باعث ایجاد نفاق و بدبینی نسبت به همکاران محترم فرهنگی هستید و آنچه را در درجه اول از مسئولین و برنامه ریزان کلان آموزش و پرورش انتظار دارید را از همکاران دکتری خود میخواهید. دکتر معلمان در درجه اول معلم هستند و بر معلم بودن خود و همکاران خوب فرهنگی افتخار می کنند. اکثرا بیش از حدود موظفی خود در هدایت تحصیلی و پژوهشی دانش آموزان اهتمام دارند و تعداد بسیار زیادی از این عزیزان منشا اثرات علمی عدیده ای بوده اند. در صورتی که نه وظیفه این کار را داشته اند و فرصت آن را. شما هم بهتر است بجای ایجاد دوئیت و نفاق بین معلمین در جهت وفاق و همدلی گام بردارید.
دکتر معلم همانند دانشجو معلم و معلم بازنشسته پیش از هر چیز معلم است که خواسته ها و نظرات قابل احترام خود را دارند.
سوالات و مشکلات مطرح شده خود را از مسئولین بخواهید که همه امکانات لازم و پرسنل صادق و پر پتانسیل را هم دارند.
عزیزان، همگی معلم هستیم و به وظیفه انسانی و وجدانی خویش عمل می کنیم. بجای جبهه گرفتن علیه یکدیگر و شاد کردن دشمنان معلمین و سوء استفاده کنندگان در رشد و بالندگی یکدیگر بکوشید. در اینصورت خود نیز لایق تر و شایسته تر خواهید شد.
تنها نقد کردن و ایراد گرفتن وظیفه یک معلم و دکتر معلم نیست. هر معلم بر حسب رشته و تخصص خود در جای جای آموزش و پرورش مسئولیت خطیری به عهده دارد.
متاسفانه متن نوشته غیر علمی، پر از جملات اهانت آمیز و گفتار و الفاظ ناصحیح است که فردی است و نه برخواسته از صدای معلم.
جناب پور سلیمان متوجه این مطلب نیستند که تخصص در رشته های مختلف علمی - پژوهشی نقد جدی و موثر و مستمر بر حیاط حیاط خلوط ها نیست. بنابراین امیدوارم بجای متهم کردن و به رخ کشیدن و لطمه زدن به یکدیگر، در جهت اتحاد و پیشرفت علمی و تربیتی تلاش کنید.
براي ايجاد آرامش و اتحاد دیگر مطلبی در این گروه نخواهم نوشت.
انشاا.. در خواسته های بحق خود موفق باشید.
نه دکترای واقعی گرفتن آسان و ساده است و نه دارا بودن فضائل اخلاقی و نه صرف گفتن این مطلب نشانده حسن نیت و اخلاق و صفات عالیه است.
جملات اهانت آمیز در سرتیتر و نوشته بالا با عنوان نقد جدی و موثر و مستمر هیچکدام حاوی متانت و اخلاق فاضل انسانی نمی تواند باشد.
بیش از مزاحمتون نخواهم شد.
در پیشبرد اهداف حقوقی و آموزشی خود موفق باشید.
اطاعت امر
اما متاسفانه در 16 مرحله ارسال شد. فقط امیدوارم مرتب تو سایت بنشینه
چشم، اطاعت امر شد. اما نوشتار آن زیاد شد امیدوارم سایت بتونه به مرتب و پشت سرهم بفرسته.
موفق و پیروز باشید.
آنكه نمیتواند انتقاد می كند.
«جرج برنارد شاو»
جناب آقای پور سلیمان
آقای شیبانی خواسته اند به برخی سوالات و گفته های شما پاسخ دهم، علیرغم میل باطنی، اطاعت امر کردم.
1. در نوشته های خود تعریف جدید یونیسف را آورده اید که با سواد کسی است با استفاده از دانسته ها و اطلاعات خود بتواند تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
این مطلب و مراتب دیگر سواد، از جمله سواد تربیتی، سواد دانشگاهی، توانایی حل و فصل مسائل، راه کارهای علمی و عقلانی و... همگی تاییدی بر صحت ادامه تحصیل، تغییر و اصلاح می باشد. اگر یک معلم سواد دانشگاهی بالاتر و تخصصی داشته باشد و در تغییر و ارتقاء اطلاعات علمی خود تلاش کند مصداق تلاش در جهت افزایش سواد خود عمل نموده است.
2. در نوشته های شما یا دوستانتان ذکر شده «چه بسا یک دیپلمه بتواند بهتر از یک معلم ارشد و دکترا تدریس نماید.»
حال سوال اینست همین فرد دیپلم اگر در فرض توانایی این کار را داشته باشد (که خود جای بحث بسیار دارد) و ادامه تحصیل دهد و لیسانس یا ارشد بگیرد مگر نه اینکه بسیار بهتر و علمی تر وظائف خود را انجام می دهد. یا فردی که لیسانس داشته و حالا ارشد یا دکتری گرفته مگر نه اینکه از نحوه تدریس و عملکردش نه تنها کاسته نخواهد شد، بلکه مطمئنا بهتر نیز خواهد شد. پس به کدامین دلیل مخالف ادامه تحصیل معلمین هستید و دائم مدرک گرایی را عنوان می کنید؟
در زمینه تحقیق بحمدا... پژوهشگران ارشد و دکترا توانسته اند کتب و مقالات معتبر علمی و بین المللی و اختراعات و.... بسیار را به نتیجه برسانند که خود مایه مباهات است اما در نوشته شما و در سوالات شما نشانی از دستاوردها و اثرات علمی دیده نمی شود خود جای بحث بسیار دارد. از نوشته های شما بنظر می رسد توانایی این کار را ندارید و سوالات را طوری مطرح کردید تا صلاحیت ها و مهارت های حرفه ای دکتر معلمان را زیر سوال ببرید و در وادی توانایی افکار خود از دیگران انتظار دارید.
این جملات اهانت آمیز و ریشخندها، بدور از شان معلمی و از کینه ها، ایده ها و باورهای غلط ذهنی و یا...... عنوان شده که امیدوارم به خود آمده و در تغییر ذهنیت و اخلاق حسنه خود بکوشند.
جناب پور سلیمان یا شما از نخبگی اطلاع ندارید یا عمدا جهت کوچک جلوه دادن دکتر معلمین لفظ ادعا را بکار برده اید. جهت اطلاع شما عرض کنم نخبه کسی است که حائز رتبه های بالای کنکور یا رتبه اول دانشگاه با حداقل دو مقاله علمی است یا مخترع و.... باشد. شما یا اطلاع ندارید یا خود را به ندانستن زده اید. بسیارند افراد نخبه دکتر معلمان که گمنام اما پر پتانسیل و توانا که جا دارد شما از این نخبگان بخاطر انعکاس غیر واقعی مطالب جهت اقناع مخاطب از آنها عذرخواهی کنید.
- در قسمتی از نوشتار خود گفته اید، «از زمانی که بحث رتبه بندی معلمان مطرح شده نقش این معلمان در رسانه ها پر رنگ تر شده.»
عزیز من رتبه بندی ده ساله مطرح و عملی نشده و دکتر معلمان فقط یک ساله که تازه شروع کرده اند همانند سایر هم رده ها در یک گروه جمع شوند و تازه هنوز به 300 نفر هم نرسیده اند.
دیگر این که پرسیده اید «آیا داشتن صرف مدرک دکتری دلیل نخبگی است؟»
در جواب شما باید بگویم خیر هیچکس معتقد به چنین حرفی نیست مگر شما یا امثال شما از روی عداوت چنین برچسبی بزنید.
نخبگی تعریف دارد و آن را بنیاد ملی نخبگان تعیین می کند و بحمدا... در بین دکتر معلمان و حتی معلمان ارشد نخبگان بسیار داریم. ای کاش قبل از نوشتار خود کمی هم تحقیق می کردی.
در ادامه نوشته اید: «این گروه از معلمان در توجیه کم کاری و یا انفعال حرفه ای خود مسائل معیشتی و اقتصادی اشاره دارنداگر من و امثال من دکتر معلم هستیم، در جای جای این کشور با توان بالا و بیش از موظفی خود و طبق شواهد عینی و گفته مسئولان مربوط با بهترین شیوه و با بالاترین ارزشیابی و در سایر امور پژوهشی و علمی پژوهشگاه ها و حتی آموزش های رایگان مناطق ایفا وظیفه می کنیم. بنابر این گفته شما اهانت و کذب محض است و اگر فرضا انگشت شماری، چنین کنند از دایره معلمین خارجند. گر چه معتقدم این گفته کذب شما از نهاد و افکار کینه توزانه شما نشات گرفته و واقعیت نداشته و تعمیم این مسئله به دکتر معلمان خود جای بحث دارد و نشان از ضدیت آشکار شما و ....... دارد.
بنده حاضرم هم خود و هم بسیاری از دکتر معلمین عزیز و سخت کوش را معرفی کنم تا بیایید و از نزدیک شاهد باشید.
مرد حسابی یا خوابی یا خودت را بخواب زده ای. تعطیلی مدارس و تدریس ها به صورت مجازی بنا به نظر ستاد ملی کرونا زیر نظر وزارت بهداشت وتایید مقام معظم رهبری است. چه انفعال و چه سکوتی؟!!!!!
اینگونه با الفاظ بازی کردن و ارتباط دادن عمدی آن، سیاست کهنه نامردی است که امیدوارم شما از آنان نباشی.
مطلب دیگری را به این صورت عنوان کرده ای: “ آیا این گروه مدعی نخبگی و احیای کارآمدی آموزش، توان و جسارت لازم برای ورود به برخی خط قرمزها و تابلوهای نظام آموزش در اصلاحات آموزشی را دارند؟
در جواب با صراحت و قاطعیت اعلام می کنیم بله حتما. بحمدا.... پتانسیل های لازم و نخبگان این عرصه در این گروه کم نیستند و این ادعا نیست، در آینده خواهیم دید.
سلام
لابد بر این قیاس شما ، کشورهای توسعه یافته و دارای رتبه آموزشی برتر جهان مانند سنگاپور ، تایوان ، فنلاند و... هم مشتی دیوانه و نابالغ هستند که مدارس را در دوران کرونا تعطیل نکردند !
هنر نزد ایرانیان است و بس !
پایدار باشید .
اینگونه سوالات بی اساس و پایه و بدون دلیل و مدرک و بدون تحقیق و تفحص در نوشتار شما بسیار است و جای تامل دارد که انگیزه کینه آلود شما در این توهمات و عداوت های بی منطق که جز تفرقه (بخصوص در این برهه از زمان ندارد) چه بوده است؟
بسیاری از پرسش های شما در انتهای نوشتار بر اساس عدم درک صحیح شما از تخصص و مدرک دکتری عنوان شده که جا دارد خاطر نشان کنم هر رشته در تحصیلات تکمیلی تخصص ویژه ای را دنبال می کند که در همان زمینه و مسائل مرتبط با آن می تواند مفید و کارساز باشد و لزوما نیازی به داشتن رسانه و نقد تئوری که صرفا ذهن شما را مشغول کرده، نمی باشد.
پرداختن بیشتر به نوشته شما، از حوصله بنده خارج است و جز ضایع کردن وقت نتیجه دیگری ندارد.
پایدار باشید.
درود
ضمن سپاس از نظرات و پاسخ شما .
دلایل و بسیاری از مطالب مطروحه توسط شما ارتباطی با یادداشت من نداشت .
من پاسخ گوی نظرات خودم هستم نه دیگران !
در این مورد مطلبی می نویسم .
پایدار باشید .
اکثر توضیحات شما در وصف و تمجید مدرک دکترا بوده و واقعیت ندارد! خودتان بهتر می دانید که پژوهش از دوره فوق لیسانس شروع می شود و کار معلم و حتی اساتید دوره لیسانس، آموزش است. شما روش تدریس مشارکتی و مبتنی بر حل مساله و ... را با پژوهش ، برابر می دانید. آیا حتی در بهترین مدارس ایران سابقه دارد که معلم و دانش آموز بر روی یک مساله علمی کار کنند و نتایج را انتشار دهند آن هم بدون هیچ بودجه مشخصی!!
و آیا توان و سواد دانش آموزان در این حد می باشد.
کسی مخالف ادامه تحصیل معلمان نیست. اگر مخالفتی هست برای قائل شدن امتیاز ویژه هست وگرنه هر کسی مجاز است تا آخرین سال های عمرش تحصیل کند. و البته شما دانش را با مدرک اشتباه نگیرید.
یعنی چه پژوهش از فوق لیسانس
شروع می شود؟ مگر دانشجو نیست
این فرد؟ یکی از وظایف او در هر مقطعی ، پژوهش است.
شما چارت دروس مقطع کارشناسی در هر رشته ای را بررسی کنید 99 درصد عناوین درسی به صورت آموزش نظری و عملی است.
پژوهش که ارائه یک تحقیق کوچک و مروری نیست. حتی در دوره ارشد هم بعد از سه ترم، پایان نامه رسما شروع می شود.
و در جواب سوال شما: خیر پژوهش وظیفه دانشجوی لیسانس و دانش آموز دبیرستان نیست و وظیفه او یادگیری اصول رشته خودش می باشد. پژوهش امری زمان بر و با تعریف خاص بوده و با ارائه و جمع آوری مطالب و ...فرق دارد. آنچه مد نظر شماست جستجو و کاوش علمی و آموزش مبتنی بر تحقیق است . در حالی که پژوهش امری است نظام مند و به معنای افزودن چیزی جدید به علم است. چطور کسی که اصول کلی علمی را نمی داند،می خواهد چیزی به آن بیفزاید؟!
ناشناس محترم
شاید چون رشته تحصیلی بنده ، پژوهشگری علوم اجتماعی است چنین می پندارم . اما بنا به اعتقاد شخصی ، یک فردی که دانش جو نامیده می شود باید خارج از قالب مرسوم ، حرکت نماید. اگر پژوهش برازنده دانشجو نیست پس چه کسی بهتر از او می تواند همانند او با عِرق ملی و تعهد به صداقت و هیجان جستجوی نکات پنهان زوایای پدیده ها و مشکلات و معضلات ، به این مهم بپردازد. او انگیزه مادی ندارد و بیشتر با انگیزش های روشنفکرانه عمل می کند ، لذا امر پژوهش سزاوار پویایی دانشجوست. موقعیت ممتاز دانشجو برای یافتن ناپیداها را در این جامعه ، هیچ قشر دیگری ندارد چون او خالصانه می جوید. تشکر
دوست عزیز آقای شیبانی
فرموده اید:
«ارشد خود را گرفته اند و چون دکتری نیز حاوی همین مطالب است دکتری نگرفته و نیازی به اینکار ندیده اند.»
دوست عزیز جهت توضیح و نه اظهار فضل خدمت شما عرض کنم، بنده با 24 سال همکاری با دانشگاه ها تا بحال چنین چیزی ندیده ام. ارشد خود را در 2 سال، با 5 مقاله و دکترا را در 6 سال با 15 مقاله علمی گذرانده ام، چطور اگر این دو فرقی ندارند باید حدود سه برابر برای آن زمان گذاشت. کدام دانشگاه و چه رشته ای این ویژگی (یکسان بودن مطالب ارشد و دکتری) را دارد؟ در ثانی در امتحان جامع دکتری، از تمامی مطالب لیسانس تا دکتری و با حداقل نمره 16 و بعضا 17 دانشجو را با چندین استاد از دانشگاه های مختلف ارزیابی می کنند. شما چطور این دو دوره (ارشد و دکتری) را یکی دیده اید؟ که بر خلاف اصول یونیسف، از ادامه تحصیل منصرف و نقطه اعتراض شما به مدرک دکتری است.
با توجه به اینکه مجبور شدم تعدادی از مقاله های خود را عنوان کنم، جا دارد نکته حائز اهمیت دیگری را مطرح کنم و آن اینکه همکار عزیزی فرمودن «95 درصد مقاله ها ارزش عملی ندارند».
فرض کنیم گفته ایشان صحیح باشد، اگر 5 درصد مقاله های علمی تبدیل به فناوری شوند، آیا در آموزش و پرورش برای همان 5 درصد ارزشی قائل هستند؟ چرا؟
یک مثال برای شما بزنم.
.
سخن من مستند به مقاله اقای دکتر فاضلی با عنوان "سواد اکادمیک "بود که ایشان در استناد به تحقیق دانشگاهی ودر بررسی وتحلیل دوازده مجله علمی پژوهشی در حوزه علوم انسانی از اقای اسلامی اردکانی شاهد مثال می آورد که تنها "نیم"درصد از 95 مقاله تحلیل شده ویژگی های مقاله علمی پژوهشی را در مهنای درست آن دارند.تنها این" نیم" درصد توانسته اند در فرایند چره تولید علم قرار بگیرند.
خود بهتر میدانید، اینگونه قضایا در آموزش و پرورش فراوان است.
پاینده باشید
نظریه "اثر متیو "روبرت مرتون در جامعه شناسی ، به همین نکته اشاره
دارد.
روبرت کی مرتون دریافته بود که در علم، اعتبار یک اکتشاف به شهرت محقق آن بستگی دارد تا شایستگی او.
به عنوان مثال، یک جایزه تقریباً همیشه به محقق ارشد درگیر در پروژه تعلق میگیرد، حتی اگر همه کار توسط دانشجوی کارشناسی ارشد انجام شده باشد.
بسیار خوشحال شدم. امیدوارم همواره سعادت داشته باشیم از نظرات ارزشمند شما استفاده کنیم. ارادتمند شما
سلام
به همه معلمین عزیز مطابق هم مراتب خود در سایر ارگان ها باید اضافه شود یعنی رفع تبعیض و اجرای عدالت. در آنموقع رشد و بالندگی بسیار خواهد شد.
در همین زمینه خانم مینو امامی در صدای معلم به همین مطلب اشاره دارد و در انتها نتیجه گرفته اند:
"بیایید یاد بگیریم که سرحدات اندیشه و تفکر دیگران را محترم بشماریم.
بیایید یاد بگیریم مهم خدمتی است که انجام می شود نه نام انجام دهنده خدمت.
بیایید یاد بگیریم که علم پیکری واحد برای رساندن همه انسانها به سرمنزل مقصود دارند.
بیایید یاد بگیریم که همه انسان هستند و همه به حقوق انسانی نیازمندند.
بیایید یاد بگیریم که در دنیای امروز شایستگی برتر از شهرت است ."
جناب آقای دکتر زبرجدیان
خودم هستم . ممنون از دقت نظرتان.
آنانی که شما را به جان یکدیگر
انداخته اند دارند قاه قاه می خندند.
علت و معلول را چنان در هم تنیدید
که پیام متن را فراموش کردید.
به خود بیایید و علامت فلش را به سوی مسببین اشاره روید.
اتحاد و همدلی بر خلاف ایجاد تفرقه و ایجاد ذهنیت غلط، شرط پیروزی و پیشرفت ماست.
موفق و پیروز باشید
خسته نباشید .برادر همهء این کامنتها را در یک نوشتار و همراه بایک عنوان مثلا نقدی بر نوشتار فلان می اوردید و ارسال می کردید که خوب سر جمع باشد.با عین حال ممنون استفاده کردیم.قدر گل بلبل شناسد...
خیلی ممنون از همه عزیزانی که کامنت گذاشته بودند.
معلم ساده
با سلام وعرض ادب اقای دکتر زبرجدیان عزیز نمی دانم اشاره شما به سخن اینجانب بود.
سخن من مستند به مقاله اقای دکتر فاضلی با عنوان "سواد اکادمیک "بود
اقای سعدی صحبت شما در مورد علوم انسانی درست است. همون خود اقای فاضلی هم که شما بهشون استناد می کنید شاید مقالات علمی بدردبخوری نداشته باشند. متاسفانه این ماهیت علوم انسانی است ولی در مورد علوم پایه نمیشه این حرف ها را زد و اصولا یک نفر که ریاضی فیزیک و شیمی نخونده نمی توه ماهیت این علوم را درک کنه چه برسه به اینکه بخواد در موردش قضاوت کنه
چرا محاوره ای نوشته اید؟
در شان جایگاه تان بنویسید ما هم
یاد بگیریم!
البته رشته من هم علوم انسانی نیست، و ریاضی و شیمی هم خوانده ام! ولی نباید که حقیقت را جعل کرد! شما هم به مدرک دکترای خودت می نازی و هم به رشته خودت!!! این یعنی خودپسندی و در شان معلم ! آن هم از نوع دکترش نیست!! ضمنا، مقاله، شاید در علوم انسانی قابل توجیه باشد اما در علوم پایه و فنی ، مقاله باید نتیجه یک اکتشاف یا اختراع باشد! که اگر بود وضعیت صنعت ما این نبود.
بدانجا رسید دانش من که بدانم که همی نادانم
البته اقای ناشناس باید توضیح می داد ولی مرامجبور کرد که این توضیح راجهت ادعای شما بدهم. من با هویت واقعی خودم کامنت می گذارم واخلاق کسانی را که هویت خود را مشخص نمی کنند نمی پسندم. پاینده وپوینده باشید
راستی اگر تولید علم در رشته های پایه واقعی و برای توسعه جامعه به درد بخور است پس چرا وضعیت صنعت خودرو سازی چنین است؟"
در جواب شما باید عرض کنم چون از کسانی که علوم پایه و مهندسی خوانده اند درست استفاده نمی شود و دلیل اصلیش این است که مشتی نادان و بی سواد سکان اصلی زمامداری را به دست گرفته اند. مدیر کس دیگری است فارغ التحصیل علوم پایه در خدمت مدیران است . اگر انها کمی شعور و فهم داشتند از این پتانسیل استفاده می کردند ولی حیف که نه خودشان چنین ظرفیتی دارند و نه می روند به کناری تا صاحبان ظرفیت بر راس امور قرار بگیرند.
در مورد زیبا کلام گفتید. حرفش درست است در کشورهای غربی به علوم انسانی بهای بیشتری می دهند. ولی در ایران برعکس است
هم دیدگاه نویسنده و هم پاسخ همکاران را خواندم،از هر دو طرف مشاهده می شود که فرهنگ نقد رعایت نشده است و به نوعی خودستایی و دیگرآزاری در هر دو طرف مشاهده می گردد و این نشانگر این است که جامعه به اصطلاح فرهنگی ما با هر مدرکی نیاز به خردورزی دارد.
سلام
من تحلیل خود را در مورد یک موضوع نوشته ام .
یکی از مشکلات فرهنگی جامعه ما ، کلی گویی و مبهم نمایی است .
شما می توانید بگویید که در کجای متن به قول شما " فرهنگ نقد " رعایت نشده است ؛ هر چند ابتدا باید نقد به طور واضح و شفاف تعریف شود .
تا در مورد مفهوم " نقد " اشتراک نظر نباشد ، به فهم مشترک نخواهیم رسید .
" تئودور آدورنو " می گوید :
« فرهنگ فقط آن هنگام حقیقی و اصیل است که تلویحاً انتقادی هم باشد؛ و جامعهای که این را فراموش کند، مکافاتش را در نظریهپردازانی که میپروراند خواهد دید .
انتقاد، عنصر ضروری فرهنگ است و خود دچار تناقض است: با همهٔ ناحقیقی بودنش، باز هم حقیقی است، همانقدر که فرهنگ ناحقیقی است. ناعادلانه بودن انتقاد در این نیست که بیرحمانه موشکافی و تحلیل میکند؛ که این بزرگترین فضیلت آن است! بلکه در این است که با تسلیم شدن به وضعیت موجود از پرسشهای اصلی و به چون و چرا کشیدن فرهنگ طفره برود . »
پایدار باشید .
درس خواندن خوب است عزیزان.
و البته دانشگاه آزاد که آبروی علم روبرخی از آنها برده اند و....
آرامتر
هنوز هیچ رتبه بندی و افزایش حقوق شامل دکترمعلمها به قول خودتان صورت نگرفته که اینچنین شمشیر از رو بسته ایو
همه ما دانشگاه رفته ایم و تدریس استادان را دیده ایم پس خیلی بیانصافی
فقطاگر ذره ای وجدان داشتی این مقاله را نمینوشتی گرچه هیچ بعید نیست حقوق چند صدمیلیونی برای کوبیدن معلمها میگیری