همه می دانیم که پرسش تشریحی چقدر سخت و دشوارتر از پرسش چهار گزینه ای است. همه ما بارها در معرض پرسش های تشریحی و چهار گزینه ای قرار گرفته ایم. سوالات تشریحی می توانند بی نهایت پاسخ درست و نادرست داشته باشند و معمولا به تجزیه و تحلیل بیشتری نیاز دارند در ضمن پاسخ دهنده باید ابتدا راه حل پاسخ را بداند و از مسیر درست اقدام کند سپس راه حل و پاسخ درست را با ادبیات مناسب و قابل فهم روی برگه امتحانی یادداشت نماید. کار راحتی نیست و کار هر کسی نیست ، مخصوصا که بعضی جوابها تو هیچ کتابی نوشته نشده و باید خود آزمون دهنده با تحلیل به پاسخ برسد، بعضی پاسخ های درست امروز درستند ولی فردا ممکن است نادرست شوند . علم و دانش در حال پیشرفت است و همین طور که علم پیشرفت می کند باید بصیرت آزمون دهنده هم رشد کند تا موفقیت حاصل آید. به هر روی پرسشهای چهار گزینه ای پاسخ های محدودتری دارند و البته که نیاز به فهم درست پرسش و راه حل برای یافتن پاسخ هست ولی در انتها فقط نیاز است گزینه درست انتخاب شود، البته ممکن است دانش آموزی پاسخ درست را نداند ولی او هم می تواند بر اقبال و بخت خود تکیه کرده و 25 درصد شانس پاسخ صحیح برای خود قائل باشد و چه بسا بخت هم با او یار باشد و پاسخ همانی باشد از روی شانس قلم آن را پررنگ نموده. در ضمن تقلب هم در اینگونه پرسشها راحت تر می باشد و کافی است دانش آموز سر خودرا کمی به طرف دوستان و همکلاسی های خود خم کرده و اگر بتواند برگه بچه ها را از دور هم نگاه کند دیدن تیک کنار یک گزینه راحت تر از خواندن پاسخ های خرچنگ قورباغه ای است که برای خواندنش نیاز به مترجم هم هست به ویژه که افراد دور و بر ما تقلب نرسان باشند.
خب حالا شما ترجیح می دهید که با پرسش تشریحی مواجه شوید یا 4 گزینه ای؟ دلایل زیادی وجود دارد که 4 گزینه ای راحت و آسان تر است اما اگر قرار باشد کسی نگران تبدیل امتحان به 4 گزینه ای باشد او چه شخصی است؟ شاگرد؟ نه شاگرد کلاس باید از صمیم قلب خوشحال هم باشد که پاسخ های حاضر و آماده 4 گزینه ای مثل یک لقمه در دستان اوست و اگر حتی با اطلاعات پایین وصفر هم به جلسه امتحان برود می تواند از قانون 25 درصد استفاده کند و اگر بدشانس نباشد نمره 5 از 20 را دریافت کند حال اگر بتواند کمی هم تقلب کند می تواند به نمره های بالاتر نزدیک شود مثلا 8 یا 9 و احتمالا معلمی که پرسش تستی پیش روی او گذاشته این قدر باحال هست که نمره 9 او را 10 کند. به همین سادگی دانش آموز با اطلاعات صفر می تواند حکم قبولی بگیرد در حالی که در پرسشهای تشریحی تقریبا محال می نماید که دانش آموز با اطلاعات کم و درس نخوانده و بی بصیرت بتواند نمره قبولی دست پیدا کند.البته همیشه داستان به این سادگی نیست و اگر دانش آموز به اطلاعات نداشته خود اکتفا کند که در این صورت به نمره 5 دست خواهد یافت که نمره قبولی نبوده و از شانس قبولی پایینی برخوردار است .
تصور کنید معلمی که آزمون و سرنوشت همه ما دست اوست خیلی باحال باشد و بخواهد کار را برای دانش آموز راحت تر کند ، در آن حالت چه اتفاقی رخ می دهد؟ این معلم اگر بخواهد بر دانش آموزان خود آسان تر بگیرد پرسشها را از حالت 4 گزینه ای خارج کرده و به 2 گزینه درست و نادرست تبدیل می نماید که در آن صورت فقط 2 گزینه پیش روی پاسخ دهنده است و پاسخ دادن بسیار راحت تر هم می شود. یعنی دانش آموز 50 درصد شانس انتخاب درست دارد و کسب نمره قبولی بسیار ساده تر می شود، در این حالت دانش آموز باید بین 2 گزینه تصمیم بگیرد که کدام درست یا درست تراست و بعدا قرار نیست گزینه درست ، نادرست شود. دانش آموز و آزمون دهنده باید بداند که در نبرد بین خیر و شر باید خیر انتخاب شود خیری که بعدا هم خیر بماند و با علم آیندگان هم خیر باشد ( ملاک وضع فعلی درستی و نادرستی گزینه هاست ولی چون علم و دانش همیشه در حال تغییر است نباید ریسک کرد ) تا نمره قبولی حاصل آید. اگر فرض را اطلاعات پایین دانش آموز قرار دهیم با اینکه شانس بالایی برای موفقیت وجود دارد ولی همچنان یک انتخاب اشتباه می تواند نمره قبولی آزمون دهنده را نابود کند و به قهقرا ببرد و فرصت موفقیت را از او سلب نماید.
حال چاره چیست؟
چاره می تواند معلم خیلی خیلی باحال باشد که پرسش تک گزینه ای پیش روی دانش آموز قرار می دهد. در این صورت کار برای انتخاب کننده بسیار آسان می شود و فقط کافی است پاسخ داده شده را وارد برگه کرده و بنویسد در این حالت دانش آموز، تقریبا از نمره قبولی خود مطمئن می شود. البته باز هم کاملا نمی تواند با اطمینان از نمره قبولی، سخن بگوید زیرا که هنگام نوشتن پاسخ صحیح داده شده شاید اشتباهی رخ دهد و دست بر قضا نتواند نمره خوبی بگیرد که از این اتفاقها هم زیاد رخ داده مثلا دست خط دانش آموز خوانا نبوده و پاسخ اشتباه خوانده شده یا اشتباهی در نوشتن صورت گرفته و مثلا پاسخ سوال 1 در مقابل پاسخ شماره 2 نوشته شده و....
حال چه باید کرد و چگونه می توان از قبولی صد در صدی دانش آموزانی که همیشه در معرض امتحان هستند مطمئن شد ؟ و چه راه حلی پیش پای معلم است که خیال همه راحت باشد؟ فکر می کنم فقط یک راه حل باقی مانده و آن این است که اگر شاگرد بخواهد قبولی تضمین شده ای داشته باشد باید معلم او خیلی خیلی خیلی باحال باشد که خودش پاسخ درست را در برگه دانش آموز بنویسید و نمره قبولی را هم به او بدهد ؛ بله تنها در این حالت است که دانش آموز می تواند از این آزمون سخت انتخابگری خلاص شده و انتخاب را بر عهده خود معلم قرار دهد و اگر معلم قبول کند که خود پاسخ را برای شاگرد بنویسد و خودش برگه خود نوشته را تصحیح نماید . مطمئن هستیم که دانش آموز از این امتحان سرافراز بیرون خواهد آمد و آزمون دهنده شدیدا از آزمون گیرنده ، راضی و سپاسگزار خواهد بود و منتها قدم اول این است که آزمون دهنده پاسخ دادن را به آزمون گیرنده واگذار نماید و اگر معلم لطف کنند با این روش مشکل نداشته باشند در پایان همه خرسند و راضی به منزل خود خواهند رفت و دانش آموز هم بابت اشتباهات خود توبیخ نخواهد شد و پرسش و پاسخ و نمره همه در دستان آزمون گیرنده خواهد بود.
پس کنکوری عزیز که آماده امتحان نیستی به آزمون گیرنده ، گیر ، نده لطفا !
با تشکر از شورای نگهبان ( آزمون گیرنده) که انتخابهای ما را تا جای ممکن محدود و محدودتر می کند تا ما بتوانیم از پس امتحان خود بر بیاییم و به امید خدا این دفعه اگر خودشان پاسخ درست را برای ما بنویسند نمره قبولی خواهیم گرفت.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
امروز نشست برخی کنش گران و مطالبه گران صندوق ذخیره فرهنگیان و " علیرضا منادی سفیدان " رئیس کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس در محل این کمیسیون برگزار گردید .
در این نشست « داود نعیمی » از صندوق ذخیره فرهنگیان ، « لیلا نظرپور » ، « امین الله سالاری » و « محسن مسعودی » منتخبان فرهنگیان عضو در صندوق ذخیره فرهنگیان به عنوان اعضای هیات امنا ، محمد داوری سخنگوی سازمان معلمان ایران ، « محمدتقی سبزواری » از اعضای مطالبه گران صندوق ذخیره فرهنگیان و « علی پورسلیمان » مدیر صدای معلم حضور داشتند .
در ابتدای این نشست نعیمی ضمن انتقاد از طرح مجلس برای قرار دادن صندوق ذخیره فرهنگیان در مجموعه موسسات عمومی غیردولتی انتقاد کرده و تصریح کرد که این حرکت مجلس واکنش های منفی زیادی در بین فرهنگیان عضو صندوق ایجاد کرده است .
« لیلا نظرپور » عضو منتخب فرهنگیان عضو صندوق در هیات امنا در ادامه ضمن اشاره به برگزاری انتخابات در زمان وزارت بطحایی آن را دارای روندی شفاف اعلام کرد که همه استان ها در آن مشارکت خوبی داشتند .
این عضو منتخب در ادامه تاکید کرد که فرهنگیان قبلا خاطره و ذهنیت خوبی نسبت به صندوق ذخیره فرهنگیان نداشتند و سودی که به آنان تعلق می گرفت رضایت بخش و مقبول نبود .
وی از روند برگزاری جلسه هیات امنا در صندوق ذخیره فرهنگیان انتقاد کرد و گفت که به عنوان مثال در سال 1399 این صندوق فقط یک جلسه هیات امنا داشته است و این در حالی است که مطابق اساسنامه سالی حداقل دو بار این نشست باید برگزار گردد .
نظرپور گفت که یکی از اقدامات مثبت افزایش درصد کسر از حقوق از 2 / 1 به 5 درصد بوده است و این می تواند نشانه اعتماد دوباره فرهنگیان به این صندوق باشد .
وی تصریح کرد که روند اطلاع رسانی در صندوق نسبت به قبل بهتر شده است .
سپس « محمد داوری » سخنگوی سازمان معلمان ایران از اظهارات علی کریمی نماینده اراک در مجلس انتقاد کرد که بیان آن موجب ایجاد نگرانی های جدی در میان فرهنگیان عضو نسبت به آینده این موسسه اقتصادی شده است .
داوری مهم ترین چالش های این صندوق را در سه بخش مالکیتی ، نظارتی و میزان سود واقعی برشمرد .
سخنگوی سازمان معلمان ایران بر خصوصی بودن این موسسه تاکید کرد و آن را حق طبیعی فرهنگیان عضو دانست .
وی تاکید کرد که فرهنگیان عضو سال ها در اداره این صندوق نقشی نداشته اند و انتخابات اخیر این صندوق گامی در جهت نهادینه کردن مشارکت فرهنگیان ارزیابی می شود .
داوری وجود اختلاس های بزرگ در این صندوق در سال های اخیر را نشانه فقدان نظارت واقعی از سوی سهامداران دانست که ناشی از بی تدبیری مسئولان صندوق بوده است . " نظر این کمیسیون آن است که صندوق ذخیره فرهنگیان خصوصی بماند . "
این عضو سازمان معلمان ایران محاسبه ارزش مالکانه و پرداخت سود واقعی را از اهم مطالبات فرهنگیان عضو این صندوق برشمرد و خواهان توجه نمایندگان و مسئولان به این مهم گردید .
در ادامه « امین الله سالاری » ضمن اشاره به تبصره 63 برنامه دوم توسعه تاکید کرد که سهم الشرکه فرهنگیان در زمان بازنشستگی به آنان پرداخته می شود و این شامل ارزش افزوده مالکانه و سودی است که محاسبه می شود .
سالاری کمک دولت به این صندوق را کمک و اعانه به بخش خصوصی عنوان کرد که در قانون به صراحت به آن اشاره شده است .
عضو منتخب فرهنگیان عضو در هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان ضمن انتقاد صریح از اظهارات نماینده مجلس در مورد تبدیل این صندوق به یک موسسه عمومی غیردولتی گفت :
این نماینده مجلس بر چه اساسی عنوان می کند که می خواهند این صندوق را عمومی غیردولتی کنند ؟ ایشان باید شاخص ها و فاکتورهای عمومی شدن را اعلام نماید .
صندوق ذخیره فرهنگیان مطابق قانون کار حاکمیتی نمی کند .
سالاری تصریح کرد که برای همه کارمندان دولت این کمک ها ماهانه به حساب آن ها واریز می شود اما در مورد معلمان آخر کار این مبلغ را محاسبه و واریز می کنند .
عضو هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان گفت :
ما به تهاتر هم راضی هستیم اما مشکل این جاست که دولت بدهی هایش را نمی پردازد . دولت هیچ وقت تاجر خوبی نبوده است .
سالاری سود خالص صندوق ذخیره فرهنگیان را قبلا 285 میلیارد تومان ذکر کرد که در سال 1398 به 3400 میلیارد تومان رسیده است و پیش بینی می شود در سال 1399 به 5900 میلیارد تومان برسد .
او یکی از مطالبات مهم را دائمی کردن تبصره 63 دانست که باید در صدر اولویت ها قرار بگیرد .
سالاری گفت که 490 هزار نفر در صندوق ذخیره فرهنگیان افزایش سرمایه دارند .
وی ضمن اشاره به این که تعداد قابل توجهی از فرهنگیان بازنشسته قصد بازگشت به صندوق را دارند تاکید کرد که مخالف افزایش بنیه مالی صندوق فقط از طریق خود صندوق هستیم و پیشنهاد موکد من این است که سهم دولت برای کمک به این فرهنگیان عضو تا یک و نیم برابر افزایش پیدا کند .
« محمدتقی سبزواری » از گروه مطالبه گران صندوق ذخیره فرهنگیان عنوان کرد که مجلس صلاحیت لازم برای ورود به بحث اساسنامه را در قالب ۶ بند ندارد . در حال حاضر از روند مدیریت صندوق ذخیره فرهنگیان ناراضی نیستم .
آخرین فرد برای اظهار نظر ، « علی پورسلیمان » مدیر صدای معلم بود .
پورسلیمان گفت :
« نخستین بار است که از سوی کمیسیون آموزش مجلس برای اظهار نظر دعوت می شوم .
از آقای منادی رئیس کمیسیون آموزش مجلس به سبب اظهارات منطقی و کارشناسی شده ای که ابتدا در مورد این مساله داشت تشکر می کنم .
نگاهی بر عملکرد صندوق ذخیره فرهنگیان در مدت فعالیت آن نشان می دهد که مساله اصلی در این صندوق مدیریت علمی و تسلط نظریه اقتصادی جامعه بر یک موسسه اقتصادی بوده است .
قبلا و در حال حاضر کسانی که به سیاسی بودن انتصاب های مدیریتی در این صندوق اعتراض می کنند خود اکثرا از سیاسی ترین طیف ها محسوب می شوند و به نظر می رسد مشکل اصلی شان این باشد که آدم های خودشان در صندوق حضور داشته باشند نه کسانی که کار بلد بوده و یا دلشان برای معلمان بسوزد و کاری انجام دهند .
اما این حرف ها را در لفافه و با صورت قانونی بیان می کنند .
مدیر صدای معلم در ادامه موضوع بورسی شدن صندوق ذخیره فرهنگیان را از پیشنهادهای این رسانه در قالب چند گزارش تخصصی و کارشناسی شده در این رسانه در سال ها پیش عنوان کرد که باید در قالب یک " برنامه مدون " به آن پرداخته شود .
پورسلیمان گفت :
« یکی از ایرادها و انتقادات اصلی من به مدیران صندوق ذخیره فرهنگیان ، کم رنگ بودن و فقدان عنصر پاسخ گویی در ادبیات مدیران این موسسه به رسانه ها و خبرنگاران بوده است .
چرا باید صندوق ذخیره فرهنگیان در مدت فعالیت بیش از دو دهه ای خود حتی یک نشست رسانه ای با خبرنگاران نداشته باشد ؟
وقتی می گوییم فرهنگیان به صندوق اعتمادی ندارند دلیلش همین است که این نشست ها برگزار نمی شوند .
چه اشکالی دارد که مدیران این صندوق به صورت منظم و برنامه ای به رسانه ها گزارش کار بدهند . این موجب شفاف سازی و در نتیجه اعتماد می شود .
من اطلاع چندانی از کارگروه تشکیل شده برای اصلاح اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان ندارم اما کار منطقی و حساب شده آن است که اراده عمومی فرهنگیان عضو باید در این اساسنامه متبلور شود .
باید بدانیم که شفافیت و پاسخ گوئی موجب کارآمدی خواهد شد .
اساسنامه کاغذی بیش نیست اما مهم جلب اعتماد و بازی دادن سهامداران صندوق به عنوان مالکان اصلی است .
فرهنگیان عضو خودشان باید در مورد این صندوق تصمیم بگیرند .
مدیر صدای معلم در پایان تاکید کرد این چه استدلالی است که گفته شود برای افزایش نظارت می خواهیم صندوق ذخیره فرهنگیان را به لیست موسسات عمومی غیردولتی اضافه کنیم ؟
مگر در آن موسسات تاکنون اختلاس و دزدی رخ نداده است ؟
در پایان ، « علیرضا منادی سفیدان » رئیس کمیسیون آموزش ؛ تحقیقات و فن آوری مجلس گفت :
موافق خصوصی بودن صندوق هستم . از دولتی بودن خیری ندیدیم .
همه اموال منقول و غیرمنقول و دارایی های صندوق ذخیره فرهنگیان باید در بورس بیاید .
اگر این اتفاق بیفتد ، به جای آن که یک فرهنگی عضو صندوق 30 تا 40 میلیون تومان در هنگام بازنشستگی بگیرد به 300 تا 400 میلیون افزایش پیدا خواهد کرد .
مصوبه مجلس به وزارت آموزش و پرورش سه ماه فرصت داد که یک و نیم ماه آن گذشته است .
دولت لایحه می آورد و ما آن را تصویب می کنیم و اگر هم بار مالی داشته باشد شورای نگهبان آن را رد می کند .
برخی نمایندگان مجلس دلیل می آورند که چون دولت به صندوق کمک می کند باید دیوان محاسبات بر این موضوع نظارت کند و این با خصوصی بودن صندوق ذخیره سازگار نیست .
منادی تاکید کرد که در حال حاضر از روند مدیریت صندوق ذخیره فرهنگیان ناراضی نیستم .
وی از تشکیل نشستی با حضور رئیس مجلس و وزیر آموزش و پرورش با حضور خودش در آینده ای نزدیک خبر داد و اظهار امیدواری کرد که این مساله با گفت و گو و مساعدت رئیس مجلس حل شود .
منادی گفت که نظر این کمیسیون آن است که صندوق ذخیره فرهنگیان خصوصی بماند .
مجلس خواهان تقویت بنیه مالی فرهنگیان و رفع مشکلات معیشتی فرهنگیان است .
مجلس خواهان افزایش نقش فرهنگیان عضو در اداره آن است .
همچنین شفافیت مالی و رفع تعارض از مطالبات مهم مجلس در مورد صندوق ذخیره فرهنگیان است .
پایان گزارش/
نوشتن در مورد چنین حوادث تلخ و جنایتکارانه به قول بيهقی: گریاندن قلم است بر کاغذ. قربانیانِ معصومی که هیچ گناهی جز مدرسه رفتن نداشتند و اکنون آنچه از آنان مانده توده ای از کفشها، کیفها و کتابهای پاره پاره شده اشان...
چون با تاریخ سروکار دارم، وقتی کتابها و دفترهای خونین این دختران دانش آموز را دیدم بلافاصله فکرم برگشت به 120سال پیشِ تاریخ خودمان و حوالی مشروطیت. که دختران سرزمین خودمان، از چشمِ تیزِ فرهنگِ مردسالاری، نمی توانستند از حصارِ بستر و مطبخ پای بیرون بگذارند و حسن رشدیه برای تحصیل دو دخترش مجبور گشته بود موی سرشان را بتراشد و بدانها لباس مردانه بپوشاند تا دو دخترش (شهناز و مهین بانو) تبدیل بشوند به میرزاعبدالله و بدرالدین!
اما یک نشانه ای همیشه موی دماغشان بود چون از کودکی، گوشهایشان برای گوشواره سوراخ شده بود در مدرسه از آنان مى پرسیدند چرا گوشتان سوراخ است؟
می گفتند ما در بچگى مریض شده و دكتر گفته بود كه گوش تان را باید سوراخ كنید تا خوب شوید!
اما با تمام تلاشها و پنهانکاری ها، سرانجام لو می روند چرا که یک روز می بینند که میرزاعبدالله با شلیته سر حوض نشسته...!
می بینید که تعصبات خشک و جاهلانه در تمام مکانها و زمانها یک شکل و یک رنگ دارد و آن رنگ سیاهی و تاریکی.
در اینجا به یک حادثه ای اشاره می کنم که همیشه در نگرش من نسبت به مردم رنجدیده افغانستان حضور داشته است . این حادثه مربوط به 28 سال پیش است یعنی وقتی که در کوی دانشگاه تهران ساکن بودم و در اتاق دوست شاعرم ( که جزو مفاخر است) رخ داد و عینا تعریف از زبان اوست:
«در اتاق چهار نفره دانشجویی بودیم و یک مرد افغانی مسئول نظافت ساختمان بود . یک روز با بچه ها تصمیم گرفتیم به او خواندن و نوشتن بیاموزیم . کتابهای اول ابتدایی را تهیه نموده ، شروع کردیم...
مردِ افغانی هر روز پس از اتمام کارش بعد از ظهرها، به اتاق ما می آمد و هر کدام به نوبت تقسیم کار نموده یکی معلم فارسی یکی معلم ریاضی و یکی...
کارها خوب پیش می رفت اما دو یا سه ماه بعد، اتفاق بسیار تلخ و غیرمنتظره ای همه چیز را برهم زد! و برای چنین ذهنیاتِ مصداقِ «وصف کَالأنعام یا بل هم اضل» سخن از درس و مشق و آزادی چون گِردَکانی است بر گنبد!
یک روز که از دانشگاه به خوابگاه برگشتم یکی از دانشجویان خبر داد که آن هم اتاقی میانه ای تان را زخمی کرده اند و بردند بیمارستان برای پانسمان کردن...!
با عجله خودمان را رساندیم بیمارستان، دیدیم که سرش خون آلود و باندپیچی شده روی تخت...
پرسیدیم چه کسی تو را به این روز انداخته؟ پاسخ داد آن محصل افغانی مان! وقتی از دانشگاه به خوابگاه برگشتم یک مرتبه از پشت با چوب جارویش، الله اکبرگویان کوبید بر سرم و دیگر نفهمیدم چی شد، او را هم گرفتند بردند کلانتری...
ما رفتیم به کلانتری که ببینیم چرا چنین کرده، از او پرسیدیم مردِ حسابی! تو چهار تا معلم داشتی و ما به تو سواد می آموختیم، چرا با دوستمان چنین کردی؟!
سرش را پایین انداخته بود و مدام با خشم پاسخ می داد که اون، خونش کثیف بود! خونش کثیف بود!...
پرسیدیم آخه تو از کجا پی بردی که خونش کثیف بود؟!
گفت: همان روزی که در مورد خدا صحبت می کردید...
ما تازه فهیمیدیم که دو روز پیش بعد از ظهری، وقتی این آمده بود اتاق جهت تحصیل ؛ ما که داشتیم چای می خوردیم و برایش درس می دادیم، طبق معمول، بحثهای دانشجویی گل انداخته بود و بحث مان کشید به خدا، و این دوستمان می خواست راههای اثبات وجود خدا را ذکر کنیم و از برهان نظم، اصل علیت، حرکت جوهری...
و این مردِ افغانی در همان حال که به بحث ما گوش می کرده همان جا حکم تکفیر این دوستمان را صادر و بعدا در فرصت مقتضی نیز اجرا نموده...!
در آن زمان نه خبری از شاهکارهایِ طالبان بود نه القاعده و نه داعش...!
اما سالها بعد وقتی در خبرها دیدم گروهی به نام « طالبان » با پتک ها و مواد منفجره به جان مجسمه های بودا در ولایت بامیان افغانستان افتاده اند هرگز تعجب نمی کردم چون بلافاصه، فکرم می رفت به آن حادثهِ شکسته شدن سرِ هم اتاقی مان و عملِ آن محصل افغانی مان...
و با خود می گفتم آن طالبان که از کره ای دیگر نیامده اند، آنها از درون این محصل افغانی ما و هزاران چون او سر می کشند و طالبان در واقع، تنها نوکِ قله ذهنیاتِ این هزاران نفر هستند...
و برای چنین ذهنیاتِ مصداقِ «وصف کَالأنعام یا بل هم اضل» سخن از درس و مشق و آزادی چون گِردَکانی است بر گنبد!
و تعجب نکنیم که زمانی در جامعه خودمان نیز، حتی خوردن سيبزمينى و گوجه فرنگى كه از اروپا به ايران آمده بود شجاعت می طلبید! (راوندی، تاریخ اجتماعی ایران...ج ۳،ص۵۲۰)
اما باید با قطعیت بگویم که بهترین و درست ترین راه، همان راهی است که آن دخترانِ دانش آموز می رفتند و مظلومانه رفتند...
کانال تاریخ تحلیلی ایران
( کلیپ ویدئویی زیر را مشاهده فرمایید )
صدای کودکی که کتابهایش را در بغل فشرده بود و فریاد می کشید را می شنوم. صدای سوختن آرزوها را می شنوم. صدای هق هق مادری که نمی خواست دخترش چون او رنج محرومیت از آزادی را تحمل کند و حالا خودش از آزادی دیدار دوباره فرزندش رنج می برد.
از سوی دیگر صدای کسی را می شنوم که به مریدانش می آموزد که دین در خطر است و شما حافظان دین هستید. کسی که خود را نماینده خدا و پیروانش را دست های خدا برای انتقام از بشرِ نافرمان می داند. صدایش را می شنوم که کتاب مقدس را با رای خود برای شاگردانش تفسیر می کند و هرگونه تفکر و تعقل را منع می کند و هرگونه احساس و عاطفه مثبت نسبت به سایر انسانهایی که مثل خودشان نمی نگرند را متعارض با امر تولی و تبری اعلام می کند.
از سوی دیگر خودمان را می بینم.
خود را در آموزش کتابهایی که اگر نتوان گفت هیچ بلکه می توان به جرات گفت کمتر امور اخلاقی و انسانی در آنها وجود دارد. در مورد محتوای علمی و کارآمدی آنها برای اشتغال در آینده و بهینه زندگی کردن هیچ نمی گویم.
آیا معلمی جز این است که همه نظرات و آرای مطرح روز و زمان خود را به اطلاع دانش آموزانش برساند؟ یا معلمی این است که فقط برداشت گروه و فرقه خودش را که بر مسند قدرت نشسته اند فریاد بزند؟
در ازدحام این جریان ها اگر بخواهیم جایگاه خود را بدانیم همسو با کدامین جریانیم؟ آیا همسو با معلمی هستیم که مذهب و دینش را و تفسیر خودش را کامل ترین می داند و با اتکا به این فرض به خودش اجازه می دهد که به قلع و قمع سایرین به هر شیوه ای دست بزند؟
آیا همدل با کودک کتاب سوخته ایم که شاهد باران آتش و مرگ بر راه تحصیل خویش است؟ یا با مادر دل سوخته ای همدلیم که چشمان منتظرش به در مانده که ورود فرزند دلبندش به خانه را با لبخندی بر لبانش ببیند؟ از حرفهایی که در مدرسه یاد گرفته برای مادرش بگوید؟
مبادا ما نیز سهمی در این قصه های پر غصه داشته باشیم. مبادا که آموزش های متعصبانه ما ، جانبداری های بی جا و ناآگاهانه از برداشتهای دینی خاصی، سبب رواج این جنایات گردد؟
نقش معلمان به خصوص آنانی که به هر نوعی می توانند با آگاهی بخشی مانع بروز چنین فجایعی به نام دین و دیانت و خدامحوری و بهشت دوستی گردند بسیار زیاد است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مقدمه
رفتار یک فرد ظاهرا عملی است که حدودی برای آن تعیین نشده است و با میل و اراده او انجام می گیرد، اما همین فرد وقتی وارد اجتماع بزرگ تر می شود مجبور به پیروی از اصولی است که برای همه افراد جامعه پذیرفته شده است که مجموع آن اصول " قانون و هنجار " نامیده می شود. اصولی که نوع، ماهیت و حدود رفتار افراد را در یک جامعه مشخص می سازد و " حقوق شهروندی " شمرده می شود. در این میان برخی از این اصول عدول کرده و عکس العملی خصمانه یا واکنشی کینه توزانه نسبت به فشارها، تحمیل ها، ناملایمات، اجحافها و شکستها از خود نشان می دهند. نوعی روحیه بیمارگونه که به طور آگاهانه، ارادی و خود خواسته تمایل به تخریب اموال و متعلقات عمومی دارد، کسی را که دست به چنین کارهای مخرب می زند در اصطلاح جامعه شناسی " وَندال " و گرایش به این گونه تخریبها را " وندالیسم " می نامند.
وندالیسم یا تخریب گرایی به معنای تخریب کنترل نشده اشیا و آثار فرهنگی با ارزش یا اموال عمومی است که یک ناهنجاری اجتماعی به حساب میآید. آنان گرایش به تخریب اموال و اماکن عمومی، بناهای تاریخی و اماکن مذهبی، مجسمههای نصب شده در میادین، سینماها، آسانسورها، پارکها و فضاهای سبز عمومی، چراغهای راهنمایی، کیوسکهای تلفن، صندلی اتوبوسها و مترو، کَندن و نوشتن بر دیوارهای کنار جادهها و بر روی تنه درختان، کتابهای کتابخانهها، صندوقهای پست، شکستن شیشه های مغازهها و به هم ریختن ورزشگاهها دارند.
به عبارتی دیگر، وندالیسم یکی از انواع نابه هنجاری هاست و به اختلال و عقده درونی یا اجتماعی گفته می شود که باعث می گردد تا یک فرد به اموال عمومی آسیب بزند. این پدیده نابه هنجار اجتماعی که نوعی هرج و مرج طلبی شهری و ضد رفتار قوانین شهرنشینی تلقی میشود، بیشتر از همه در بین نوجوانان و جوانان دیده میشود. افرادی که با سرخوردگی ها، شکستها و ناکامیهای مختلف در زمینههای تحصیلی، حرفه ای، مالی، خانوادگی و اجتماعی مواجه بوده و دارای شخصیتی پرخاشگر، بی ثبات، ضد جامعه، ناآرام، انتقام جو و در عین حال مأیوس اند، به رفتارهای وندالیسم، دست می زنند.
آنان برای عدم تحقق رؤیاهای زندگی خود، جامعه و هر آنچه که در آن است را مسبب ناکامی خود می دانند. پس دستان محروم از مِهر اجتماعی آنان، همچون صاعقه جهت تخریب اموال عمومی و آثار فرهنگی فرود می آید. فرد وندال به این آثار صدمه می رساند، چون می داند آنها یا مورد استفاده افراد مرفه جامعه است و یا مورد توجه آنان. در واقع به نوعی انتقام جویانه سعی دارد تا آسایش، رؤیا و دنیای دست نیافتنی مرفهین بی درد را ویران سازد. اِبراز وجود، عمده انگیزه افراد وندال برای رفتار ضداجتماعی است، آنان از دیده نشدن و از خوردن برچسب انگل جامعه، بیزار و عاصی می گردند.
ریشه لغوی وندالیسم Vandalisme
دلیل نام گذاری این آسیب اجتماعی، رفتار مشابهی است که از سوی قوم وندالها ( Vandals ) در دوران باستان صورت پذیرفته بود. وندالها یکی از زیر مجموعههای قوم ژرمن بودهاند که در قرون اول تا پنجم میلادی، در دوران سقوط امپراطوری روم غربی به تاخت و تازهای گستردهای در قاره اروپا دست زدند و مهم ترین اقدام آنان، غارت و ویرانی رُم در سال ۴۵۵ میلادی بود. در این تاخت و تاز، بسیاری از بناهای تاریخی و فرهنگی رُم، توسط وندالها از بین رفت و آنان بدون توجه به قدمت و ارزش آثار روم باستان، این آثار را بدون دلیل موجهی، به رهبری شخصی به نام " گایسریک "
نابود کردند. هنگام انقلاب فرانسه از واندالیسم به عنوان تخریب گَرانِ اموالِ عمومی مخصوصا آثار هنری یاد می شد.
وندال کیست؟
وندال به کسی اطلاق می شود که با آگاهی کامل اموال عمومی و چهره شهر را با زیر پا گذاشتن حقوق شهروندی تخریب کند. وندالها تنها در محدوده مشخصی از شهر به خرابکاری نمی پردازند و فرد خرابکار برای انجام فعالیت نا به هنجار خود، هیچ محدودیت زمانی و مکانی قائل نیست. وجود خرده فرهنگها و مهاجرنشینی در یک محدوده مشخص از شهر میتواند از عوامل مؤثر برای به وجود آمدن پدیده وندالیسم باشد . اشتباه بزرگ دولت آن است که از یک سو معضلی را با ضعف یا عدم اجرای درست قانون به وجود می آورد و سپس برای تعدیل یا حذف آن، به هزینه های خیرخواهانه مردم نیاز پیدا می کند.
وندالیسم خفیف و شدید
شدت بروز وندالیسم از خفیف مانند دیوارنویسی، رنگ پاشی روی تابلوها، پنچر کردن خودروها، خط انداختن خودروهای پارک شده، یادگاری نوشتن روی تنه درخت و آثار تاریخی تا شدید مانند شکستن شیشههای مغازهها و غارت آنها در هرج و مرجها، بسته به میزانِ این اختلال در افراد شکل می گیرد. هر چند وندالها یا خرابکاران از قدیم الایام وجود داشته اند اما جامعه شناسان غربی، وندالیسم را یک بیماری مدرن دانسته اند که به عنوان یک معضل اجتماعی تا نیم قرن پیش، اصلا مطرح نبوده و وجود نداشته است. کارشناسان معتقدند وندالهای کهن چیزی را ویران میکردند که خود نساخته بودند اما وندالهای مدرن چیزی را نابود می کنند که خودشان آن را ساختهاند، فرقی ندارد یک ساختمان یا یک قهرمان.
سه نتیجه مهم وندالیسم در جامعه
* به نازیبایی شهر و از بین رفتن آثار تاریخی و باستانی میانجامد.
* به شیوع رفتارهای ضداجتماعی از سوی فرد وندال منجر میشود.
* هزینههای فیزیکی و مادی بیشتری جهت احیا و بازسازی آثار و اموال تخریب شده به جامعه تحمیل می کند.
وقوع هر رفتار وندالیسم، انتظار واکنش مشابهی را از دیگر افراد با زمینه های مساعد برای چنین رفتارهایی را به وجود می آورد. هر چند تخریب اموال عمومی از سوی نوجوانان و جوانان دارای عوارض و پیامدهای مادی و معنوی است، اما در نگاه دقیق تر به این قضیه، میتوان ابعاد عوارض انسانی را بسیار فراتر دید.
دلایل شکل گیری وندالیسم
از دلایل وندالیسم، ناسازگاری های نشأت گرفته از روابط فرد و جامعه، تضعیف یا فروپاشی اخلاق، تزلزل کارکردهای نهادهایی همچون خانواده و مدرسه که در انتقال ارزشهای اجتماعی موفق نبوده است و سلطه شرایط نابه هنجار در جامعه را می توان نام برد.
علل رفتار وندالیست ها
علل متعددی برای رفتار تخریب گر وندالیست ها عنوان میکنند که مهم ترین آنها موارد زیر است:
1. تضاد طبقاتی و وندالیسم
افزایش چشمگیر فاصله میان طبقات اجتماعی، خاستگاه عمده وندالیسم محسوب میشود. اختلاف طبقاتی نوعی حس بیعدالتی و خصومت را نسبت به جامعه در این افراد القا میکند، تا حدی که برتریهای شهروندی را بر نمی تابند. مفاهیمی نظیر تقسیم شهر به بالا و پایین و وجود حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ، از تفاوت در بهره مندیهای شهروندی و تسهیلات رفاهی زندگی اجتماعی حکایت میکند و منبعی برای تولید رفتارهای خصمانه و عصیانگری طبقاتی محسوب میشود.
2 . ضعف تربیت اجتماعی
نظام تربیتی هر جامعه از ریشههای دینی، اخلاقی، تاریخی و قانونی آن شکل میگیرد. ضعف این نظام بزرگ ترین نارسایی یک جامعه به شمار می آید. بی ارزش دانستن میراث فرهنگی و اموال و منافع عمومی، مهم ترین آسیب ضعف آموزش مهارتهای اجتماعی به افراد یک جامعه است. وندالیسم ریشه در ناپختگی فردی، ضعفهای فرایند اجتماعی شدن در مرحله عمل و فقدان آموزش و اطلاع رسانی درباره تاریخ و فرهنگ و محیط دارد.
3 . هیجانات روحی
هیجاناتی مانند خشم و عصبانیت، ناکامی و تمایل به خودنمایی، معمولا به تخریب می انجامد. هنگامی که فضای اجتماعی و شرایط عمومی به فرد اجازه اِبراز وجود ندهد " عقده متراکم " او را به اِبراز وجود خود به قیمت صدمه رساندن و نابودی اموال عمومی و آثار باستانی سوق میدهد. رها شدن انرژی عقدههای سرکوفته خانوادگی و اجتماعی، ناکامیهای فردی و جمعی و محرومیتهای فرهنگی هم از دیگر هیجاناتی است که به خرابکاری منجر میشود. پرخاشگری یکی از سازوکارهای دفاع روانی برای تسلط بر محیط و کسب آرامش است. خشم و پرخاش، زاده موقعیتهای نامطلوبی است که در رویارویی با اشیا، خود را به شکل ویرانگری نشان می دهد.
4 . ضعف در اِعمال قانونی مجازات
در برابر تخریب اموال عمومی برای فرد مجرم ۶ ماه تا سه سال حبس، پیش بینی شده است، اما سخت گیری چندانی در اِعمال آن وجود ندارد. به طور کلی، علل وقوع وندالیسم مجموعه ای در هم تنیده از مشکلات فردی، فرهنگی و اجتماعی است که نبود نظارت و پیگیری قانونی آن را تشدید میکند.
برخی از صاحب نظران دیگر، رادیکال یا لیبرال بودن بیش از حد والدین، نشان دادن عدالت خواهی توسط گروه سرکوب شده در جامعه و معطوف شدن غریزه مرگ و پرخاشگری به بیرون در نظریه فروید را از علل تمایل به وندالیسم عنوان می کنند.
مهمترین ریشهها و آسیبها
1 . آنومی Anomie یا ناهنجاری اجتماعی، مهمترین زمینه شکل گیری وندالیسم است. یعنی افرادی که پیوستگی و انسجامی با جامعه ندارند و به هر دلیل، پس زده شده اند یا خودشان حس طرد شدگی دارند، عصبانیت خود را بر روی آثار باستانی و اموال عمومی تخلیه می کنند.
2 . عصبانیت افراد از ناکامیهایی مانند طبقه اجتماعی که به آن تعلق دارند.
3. نیاز به اِبراز وجود و هویت که در این مورد، هدف اصلی تخریب نیست ولی افراد می دانند که کارشان منجر به تخریب میشود مثل دیوارنویسی و گرافیتی ( خطخطی یا خراش ) . هر یک از ما به عنوان پدر، مادر، معلم و تمامی مسئولین ذی ربط در حذف کراهت رفتار وندال ها در جامعه مسئولیم.
وندالیسم اینترنتی
برخی وندالیسمها از جنس صدمه رساندن به اشیا است و برخی سر و شکل هنری دارد مثل گرافیتیهایی که روی دیوار کشیده میشود و برخی هم به شکل تخریبهای مجازی پای پُستهای افراد در صفحات شخصیشان است.
" وندالیسم اینترنتی یا حملات فلّه ای" به تخریب کنترل نشده محیط وب میگویند که صدمات و ضربات جبران ناپذیری به صاحبان سایتها، مراکز دادهها و شرکت ها وارد می کند و تا حد زیادی امنیت آنها را زیر سؤال میبَرد. از علل وندالیسم اینترنتی، می توان به سه مورد اشاره کرد:
* کنجکاوی و علایق شخصی
* مسائل سیاسی
* تعصب دینی و مذهبی
نمونههایی از وندالیسم اینترنتی
1. حمله به وبگاه پرشین بلاگ : در این حمله، کاربران این سرویسدهنده تا مدتی به صورت محدود به وبلاگ شان دسترسی داشتند.
2 . حمله به دیتاسنتر شرکت Our Iran: در این حمله، تا مدتی دسترسی به صدها وبگاه ایرانی، از جمله وبگاه بورس اوراق بهادار ایران، وب گذار، پارسیک، بلاگفا، بانک پارسیان، وبگاههای خبرگزاری فارس، خبرگزاری ایلنا و روزنامه همشهری امکانپذیر نبود.
وندالیسم به زبان آمار
آمارها در ایران نشان میدهند که 67 درصد از افراد دستگیر شده وندال در گروه سنی 10 تا 25 سال قرار دارند که در آن سهم مردان بیشتر از زنان است، به طوری که 75 درصد را مردان و 25 درصد را زنان تشکیل میدهد. اکثر وندالها مجرد و از نظر تحصیلی ناموفق اند. به لحاظ تحصیلی 35/4 درصد وندال ها تحصیلات راهنمایی و 22/9 درصد تحصیلات ابتدایی داشته اند. همچنین موارد وندالیسم در مناطق شهری به مراتب بیش از مناطق روستایی است.
وندالیسم این بار بر روی دیوار مسجد کبود تبریز
این اولین باری نیست که شاهد یک حرکت وندالیستی در سطح شهر تبریز هستیم و در دل هر اثر تاریخی، نوشته یا کَنده ای از مسافران و رهگذرانی که هیچ از تاریخ و ارزش یک اثر تاریخی نمی دانند، به یادگار مانده که این بار هم مسجد کبود، قربانی افکار مخرب یک وندالیست شده است.
پس از تخریب چندین باره مجسمه تکم چی در تبریز و چندین مجسمه و آثار تاریخی دیگر حالا نوبت به فیروزه جهان اسلام رسیده است. " اقیانوس را به حوز نمی دهم " جمله ای بی محتوا با املایی غلط و کاملا در شأن یک وندال که بر روی دیوار فیروزه جهان اسلام با اسپری به یادگار نوشته شده و تصویر آن چند روزی است که در شبکه های مجازی دست به دست می شود. مسجد کبود پس از ماجراهای ساخت مصلّا و محوطه سازی و ساخت و ساز در اَرگ تبریز، تنها نماد باقیمانده از کلانشهر تبریز است که این چنین به دست برخی از شهروند نماها تخریب می شود.
جمع بندی و راهکار
* عمده دلیل تخریب برخی از وسایل عمومی توسط افراد وندال، این است که آنان این اموال را متعلق به خود نمی دانند و پیوندی با آن احساس نمی کنند. در واقع این آثار معرّف هویت و همبستگی آنان با جامعه نیست. پس باید با ایجاد زمینه های مناسب آموزشی، تلاش کنیم تا حس تعلّق در بین آنان به وجود آید. باید زمینههایی برای مشارکت مردم در نظارت بر آثار باستانی و اموال عمومی، جهت مقابله با این پدیده شوم ایجاد کرد. همه ما باید هویت ملی خود را بشناسیم و در شناسدن آن به کودکان بکوشیم تا کمتر شاهد رفتارهای مخرّب جوانان گردیم.
* عکس العمل مسئولین مملکت در قبال مبحث تاریخ و مسایل مربوط به آن نیز الگوی رفتاری نامناسب برای نوجوانان و جوانان است. بارها در همین جامعه به ما چنین القا کرده اند که مثلا کوروش کبیر شخصیت تاریخی منحوسی است یا تخت جمشید برگی از شناسنامه شاهان ظالم بوده است و موارد مشابهی دیگر. او وقتی که در چنین جوّی قرار می گیرد، تلاش می کند تا خشم درون خود را با القای ایجاد شده بر سر همان آثار خالی سازد. اینجاست که وندالیسم تبدیل به یک واکنش عادی می گردد و قانون نیز بازدارنده نیست.
* نظریه پنجره شکسته " جیمز کیو. ویلسون " و " جرج ال. کلینگ " که در سال 1982 ارائه شده است نیز می تواند به موضوع وندالیسم دامن بزند. به این معنی که اگر ساختمان یا بنایی صدمه دیده در محلی خاص وجود دارد، مثل خانه ای که پنجره هایش شکسته، افراد به شکستن باقی پنجرهها ترغیب میشوند. یا وقتی یک اثر تاریخی در حال تخریب است و متولیان نسبت بدان بی اعتنا هستند و بر شدت تخریب بر اثر فرسایش آب و هوا افزوده می شود پس میل به رفتار وندالیسم در نوجوانان و جوانان تقویت می شود.
* وندالیسم را باید برای نوجوانان و جوانان به عنوان یک جرم دارای مجازات بشناسانیم تا از انجام آن باز داشته شوند و گر نه بی تفاوتی والدین یا کسانی که عمل او را می بینند و عکس العملی نشان نمی دهند به ادامه چنین رفتاری، بیشتر دامن خواهد زد و در گروه دوستانِ فرد وندال، به تعداد بیشتری از افراد سرایت خواهد یافت.
* بدترین جنبه وندالیسم در جامعه، وجود ظرفیت مناسب یادگیری رفتارهای ضداجتماعی توسط خواهران و برادران کوچک تر فرد وندال است که به توسعه رفتار تخریبی منجر می شود.
* همه ما و صد البته مسئولین میراث فرهنگی در محلات هر شهر، می بایست نسبت به آثار و ابنیه های تاریخی و اماکن و وسایل عمومی، حساسیت و وابستگی بیشتری از خود نشان دهیم تا توجه عموم طبقات اجتماعی و گروه های سنی، بدان معطوف گردد. نبود هر نوع فعالیت نظارتی و محافظتی برای نگهبانی و مراقبت این آثار و رها شدگی آنها به حال خود، فرد وندال را ترغیب به تخریب بیشتر می نماید. از دلایل وندالیسم، ناسازگاری های نشأت گرفته از روابط فرد و جامعه، تضعیف یا فروپاشی اخلاق، تزلزل کارکردهای نهادهایی همچون خانواده و مدرسه که در انتقال ارزشهای اجتماعی موفق نبوده است و سلطه شرایط نابه هنجار در جامعه را می توان نام برد.
* اطلاعات فردی ما بزرگ ترها نسبت به دانش آثار تاریخی و باستانی کافی نیست یا اصلا چنین دانشی نداریم، لذا منتقل کننده ای شایسته برای تفهیم اهمیت و ارزش آن به کودکان نیستیم. والدینِ افرادی که وندالیسم شمرده می شوند در ایجاد رفتار مخرّب او سهیم اند، چون توانایی و مهارت انتقال پیام را در جریان تربیت او ندارند.
* حذف وندالیسم و زُدودن آن از چهره جامعه، امری ضروری است پس باید به افزایش آگاهی های عمومی، آموزش و فرهنگ سازی از طریق خانواده، مدرسه، نهادهای فرهنگی و رسانه های جمعی بپردازیم تا از ترویج وندالیسم در شهر و استان خود جلوگیری کنیم. فضای مجازی بهترین مسیر برای ترویج آگاهی های اجتماعی در این خصوص است. هر یک از ما می توانیم در این زمینه، با معرّفی آثار تاریخی و فرهنگی شهر و محل زندگی خود، فعالیت های آموزشی معتبری داشته باشیم تا اذهان عمومی نسبت به آن حساس تر و مسئولیت پذیرتر گردد.
* باید به مسائل و مشکلات نوجوانان و جوانان بیشتر توجه کنیم. با گفت و گو و بحث در خصوص مسایل فرهنگی و برجسته ساختن اهمیت آن به عنوان هویت ملی، می توان رفتار آنان را تعدیل بخشید. حتی می توان با ایجاد رقابت سالم مابین نوجوانان و جوانان استانها، آنان را تشویق به کسب رتبه برتر استانی در جهت حفظ آثار کهن شهرهای خود نمود. با نوشتن مقاله و انتخاب بهترین ها، بازدید کودکان از موزه ها و ابنیه های تاریخی، شناساندن این آثار به صورت استانی و ملی از طریق کتابچه ای ویژه در مدارس، می توان اهمیت تاریخ و اعصار گذشته را به آنان گوشزد نمود.
* تلاش معلمان در کلاس درس در تمامی پایه های تحصیلی، خصوصا در دوره ابتدایی برای درونی شدن ارزشِ توجه به آثار و بناهای تاریخی و احساس مسئولیت در حفظ و نگه داری اماکن و وسایل عمومی، بسیار حائز اهمیت است. بهترین کانال فرهنگ سازی در هر جامعه، کلاس درس توسط معلمانی آگاه و باسواد است. پنج یا ده دقیقه کلاس را می توان به صحبتی کوتاه در این زمینه اختصاص داد. روایتی که با نقل قصه از واقعیت ها، تبدیل به باور فرهنگی می شود.
* همچنان که در بالا ذکر شد طبقه اجتماعی و میزان سواد افراد وندال، درسطح پائینی قرار دارد. یعنی ترک تحصیل کودکان و نوجوانان بنا به دلایل فردی یا اجتماعی و با هر انگیزه ای، نسبت مستقیمی با تعداد افراد وندال دارد. عقده ها و کینه های یک فرد وندال، وقتی که در پشت چراغ قرمز به فروش یک عدد گل رز یا یک جعبه دستمال کاغذی مشغول است به تدریج بیشتر و بیشتر می شود تا این که برای خالی کردن خشم فرو خورده خود که با ویراژ آخرین مدل اتومبیل بچه پولدارها در خیابانها ایجاد شده است، به تخریب بناهای تاریخی و اماکن عمومی دست می زند.
* فقر، فاصله طبقاتی و حاشیه نشینی کلان شهرها که در سایه مهاجرت افسار گسیخته به وجود می آید، فضای مناسبی برای رشد جمعیت وندالیسم به وجود می آورد. دولت باید مهم ترین وظیفه خود را برقراری عدالت اجتماعی بداند. بی اعتنایی به شیوه زندگی غیرانسانی جمعیت حاشیه نشین و عدم حل مشکلات آنان از سوی تمامی مسئولین مرتبط با موضوع، به تقویت وندالیسم در جامعه منجر می شود. غفلت امروز، خار چشم فردای یک مسئول است. رهاشدگی قشری از جامعه از پیوند با مابقی اقشار، چنین عواقب شومی را به جامعه تحمیل می کند.
در کشورهایی که با پدیده بی خانمان ها مواجه هستند نیز چنین رفتارهایی به وفور دیده می شود. یعنی نازیبایی هایی که سیاست های نادرست به جامعه تحمیل می کند زاینده نازیبایی های جدیدتر و بیشتری می گردد.
* در مجموع برای مقابله با پدیده وندالیسم، وجود زیرساختهای صحیح آموزشی و فرهنگی، بالا بردن سطح نشاط در جامعه و تقویت برخوردهای قضایی با افراد خطا کار، امری ضروری است. به جای صرف انرژی برای شناسایی و مجازات وندالیست ها، بهتر است زمینه های پیشگیری را با آموزشی مناسب و لازم جهت تحریک حس مسئولیت پذیری در قبال آثار تاریخی یا اموال عمومی را توسعه دهیم.
* دولت می تواند با برنامه ریزی برای کودکان بازمانده از تحصیل خانواده هایی که از روستای خود رانده شده و در شهرها از تمامی حقوق انسانی محروم مانده اند، فرصت یادگیری مهارت هنری در پیش استادکار را فراهم سازد. در واقع یکی از روش های دوست داشتن هنر و تاریخ، تلاش برای یاد گرفتن یکی از زمینه های هنری است. دوستدار هنر، هرگز آن را تخریب نمی کند، چون به هنر و هنرمند احترام قائل است و از سختی های هنر به ثمر رسیده باخبر است.
* توسعه مدارس دولتی با توجه به جمعیت قرار گرفته در قاعده فقر اجتماعی که از تمامی حقوق انسانی محروم هستند، امری ضروری و حیاتی است. با خصوصی سازی آموزش و افزایش مدارس غیردولتی، دولت تعداد افراد وندال را بیشتر و پدیده شوم وندالیسم را فربه تر می سازد.
* مجتمع خلاقیتی - مهارتی - آموزشی صبح رویش اولین مدرسه کودکان کار ایران است. تلاش مجموعه صبح رویش تبدیل کودکانِ کارِ قرار گرفته در معرض آسیب و بازماندگی از تحصیل به شهروندانی مطلوب و مؤثر برای آینده است. باید این نوع مدرسه را در همه شهرهای بزرگ بوجود آورد تا محرومیت تحصیلی کودکان کار، به فرصتی جدید برای جبران تبدیل شود.
اشتباه بزرگ دولت آن است که از یک سو معضلی را با ضعف یا عدم اجرای درست قانون به وجود می آورد و سپس برای تعدیل یا حذف آن، به هزینه های خیرخواهانه مردم نیاز پیدا می کند. برای پیشگیری از رشد فقر، دولت باید حقوق انسانی هر شهروند را متناسب سازی نماید تا افزایش شکاف طبقاتی به رشد معضلات دیگر اجتماعی منجر نشود. برای این کار باید هویت فردی و اجتماعی افراد را به تمامی میراث ارزشمند ملی گِره بزند و عزت نفس و خودباوری را در وجود کودکان تقویت نماید. حس تعلّق خاطر به خانواده، محله، منطقه و شهر با پاسداشت نمادهای فرهنگی یعنی با توجه به زبان و هویت قومی، بوجود می آید. رسانه های جمعی، ضعیف ترین کارکرد را در این خصوص دارند. آموزش و پرورش و رسانه های جمعی حق ملی هر فرد برای تنویر افکار و رشد آگاهی های اجتماعی است. هر دو نهاد در این زمینه بسیار مغفول مانده اند، و چون این دو غایب اصلی فرهنگ سازی هستند پس خانواده نیز در تربیت کودکان، ناتوان مانده است. بی اعتنایی هر یک از ما به مسایل مهمی مانند تضعیف یا فروپاشی اخلاق در خانواده و جامعه، ناکارآمدی خانواده و مدرسه در انتقال ارزشهای اجتماعی و سلطه شرایط نابه هنجار در جامعه، به رفتارهای وندالیسم دامن خواهد زد. هر یک از ما به عنوان پدر، مادر، معلم و تمامی مسئولین ذی ربط در حذف کراهت رفتار وندال ها در جامعه مسئولیم.
به جای مجازات وندالیست ها و تقویت لجاجت آنان برای تخریب بیشتر، با فرهنگ سازی و ایجاد نشاط اجتماعی در بین کودکان، چنین رفتارهای ضداجتماعی را تعدیل بخشیم. جامعه دلمرده و بیگانه با نشاط اجتماعی، محکوم به فناست.
1 ) ویکی پدیا. دانشنامه آزاد. وندالیسم.
2 ) سایت سیمرغ . وندالیسم. 1397/05/21.
3 ) سایت همگردی. وندالیسم به دیوارهای مسجد کبود رسید. گلاره یوسف پور . 13 اردیبهشت 1400.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
۲۵ سال از تاسیس صندوق ذخیره فرهنگیان می گذرد. طی این مدت مجلس شورای اسلامی، هفت دوره از ده دوره خود را گذرانده است. به جز یک دوره کوتاه در نیمه اول دهه ۸۰، این موسسه همواره بین موسسات مالی به عنوان یک موسسه مالی ناکارآمد و مساله دار معروفیت داشته است.
گرچه با تشکیل هیئت تحقیق و تفحص در مجلس نهم، نمایندگان توانستند به تخلفات بانک سرمایه پی ببرند ولی هرگز نمایندگان مجلس هیچ حساسیتی نسبت به عملکرد این موسسه نداشتند.
ناکارآمدی صندوق مخصوصا پس از برملاشدن اختلاس های صورت گرفته در بانک سرمایه باعث شد تا جمعی از فرهنگیان عطای عضویت در این موسسه را به لقایش ببخشند.
تشکیل کمپین های مطالبه گرایانه در فضای مجازی، ورود تشکل های صنفی و تعامل مدیرعامل صندوق و پذیرش حقانیت مطالبه گران از سوی هیئت امنا، سیاست های صندوق وارد فاز عملیاتی و کاربردی در جهت احقاق خواسته های فرهنگیان شد.
تعیین ارزش مالکانه و ترکیب معقولانه هیئت امنا و لزوم ورود شرکت های تحت پوشش صندوق از خواسته های به حق فرهنگیان است که در فضایی توام با تعامل پیش می رود. موسسه ای که در زمانی نه چندان دور، مدیران عاملش از سرمایه تحت نظر خود اظهار بی اطلاعی می کردند، امروز در قالبی تشکیلاتی و منظم در موسسه تعریف شده اند.
این موفقیت که حاصل پی گیری کنشگران صنفی و تعامل مدیرعامل می باشد، باعث شده تا جماعتی چشم طمع به این تنها اندوخته فرهنگیان بدوزند و به فکر بافتن کلاهی از این نمد باشند.
طرح عمومی اعلام کردن صندوق ذخیره، دم خروس پنهان شده در پشت قسم حضرت عباس است. غافل از اینکه فضای مجازی آن چنان هوشمندانه عمل می کند که اجازه پنهان شدن دُم خروس را نمی دهد. گرچه با تشکیل هیئت تحقیق و تفحص در مجلس نهم، نمایندگان توانستند به تخلفات بانک سرمایه پی ببرند ولی هرگز نمایندگان مجلس هیچ حساسیتی نسبت به عملکرد این موسسه نداشتند.
عمومی شدن صندوق ذخیره ضمن آنکه با قوانین موجود و مصوب مجلس و دولت مغایرت دارد باعث سر باز زدن سازمان برنامه و بودجه از تعهدات خویش شده و ورود ذی نفوذان را به صندوق تسهیل می کند.
مطالبه گران صندوق ذخیره و تشکل های صنفی هیچ عقد اخوتی با مسئولان صندوق ذخیره نبسته و هوشمندانه عملکرد مسئولان صندوق، نمایندگان مجلس و دولتمردان مخالف منافع فرهنگیان را رصد می کنند. در صورت تعدی مسئولان صندوق از تعهداتی که متقبل شده اند و یا ورود مغرضانه نمایندگان، مطالبه گران وظیفه خود می دانند کاستی و تخلف از هر طرف که باشد به سمع و نظر فرهنگیان برسانند. طبيعي است فرهنگیان نیز به نوبه خود وامدار هیچ نماینده یا وزیری نیستند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
کرونا با تمام بدی ها و مشکلاتش ، مشکلات و ضعف های نظام آموزشی را بیشتر عیان نمود و در پی آن عدم توانمندی در مدیریت چالش ها در این وزارتخانه عریض و طویل نمایان تر از گذشته شد.
مطالبه و در خواست عده ای از دانش آموزان ،که درستی یا نادرستی آن جای بحث و تامل دارد، چالشی بود که آموزش و پرورش به جای ارائه ی پاسخ مناسب در راستای شنیده شدن این مطالبه ، اصرار و پافشاری بر برگزاری حضوری امتحاناتی داشت که فاقد ارزش بودن آن سالهاست که بر همه عیان شده است .
اگر امروز به این اعتراض مدنی و خواسته ی این نسل که شاید اولین تجربه ی مطالبه گری در حجم گسترده ای از جامعه این نسل را در پی دارد، پاسخ مناسب و اقناعی دریافت نکند ،نباید در آینده انتظار مطالبه گری در چارچوب قانون را داشت .
امتحانات حضوری پایه نهم به بهانه نقش گسترده ی آن در هدایت تحصیلی که به صورت غیر قانونی اجباری برای تعیین مسیر ادامه تحصیل دانش آموزان در رشته های کمتر توجه شده می باشد ، قابل قبول نیست .
هدایت تحصیلی در واقع چیزی جز یک توصیه نامه تحصیلی نیست ،اما امروز برای جلوگیری از ورود دانش آموزان به سمت رشته هایی مانند تجربی که علت این استقبال هم نقصان و ضعف آگاهی بخشی جامعه آموزشی می باشد هدایت تحصیلی را سدی برای جلوگیری از این ازدحام نموده است لذا به خطر انداختن جان دانش آموزان پایه نهم و خانواده ی آنها به این بهانه نمی تواند قابل قبول باشد و این حجم از نگرانی و استرس خانواده ها جای تأمل دارد. شاید می شد تهدید کرونا را به فرصتی برای بازنگری در نظام ارزشیابی پر از ایراد در سیستم آموزشی کرد اما روزمرگی در این سیستم و نظام مانع آن شد .
در خصوص پایه دوازدهم ، به دلیل تراکم بالای نمرات بالا در نمرات امتحانات نهایی برای دانش آموزان قوی ، از تاثیر مثبت این نمرات در کنکور هم در واقعیت خبری نیست لذا این بهانه هم برای برگزاری حضوری امتحانات وعدم تعویق آن منطقی نیست.
نکته مبهم این گونه تصمیمات ، بالاخص در نظام آموزشی مرجع تصمیم گیرنده می باشد همان مرجعی که در نیمه ی شهریور در اوج بی نظمی و کج سلیقگی مدارس را به صورت اختیاری حضوری نمود و همان چیزی که پیش بینی می شد پس از دو هفته اتفاق افتاد و هیچ کس مسئولیت آن را بر عهده نگرفت ؛ مردم تقصیر ندارند که رد پای برخی مافیای قدرت از جمله مافیای کنکور و.....را در چرخه تصمیم گیری در نظام آموزشی را احساس کنند.
در حالی که در مقایسه میزان ابتلا و مرگ و میر در این روزها با مشابه این ایام در سال گذشته که منجر به تاخیر برگزاری کنکور و امتحانات گردید؛ اصرار و پافشاری بر برگزاری این امتحانات در امسال بیش از بیش دانش آموزانی که از آموزش مجازی به قدر کافی خسته شده اند را رنج می دهد.
آموزش و پرورش حتی در بحث آموزش مجازی معلم و دانش آموز را رها نمود تا امروز ، افتخار راه اندازی یک اپلیکیشن پر ایراد و افزایش آمار احراز هویت های صوری تنها هنر مدیریت این روزهای متولی آموزش در کشور باشد .
وزیر محترم آموزش و پرورش حتی در بازدید میدانی خود از روند آموزش مجازی به سراغ شاد نمی رود تا مبادا با حجم گسترده ای از انتقادها مواجه شود بلکه در یک نمایش کودکانه به استفاده از بستر اسکای روم و...در بحث آموزش بسنده می کند.
شاید می شد تهدید کرونا را به فرصتی برای بازنگری در نظام ارزشیابی پر از ایراد در سیستم آموزشی کرد اما روزمرگی در این سیستم و نظام مانع آن شد .
لازم به ذکر است ، یکی از استدلال های آموزش و پرورش در برگزاری سریع امتحانات نهایی، خطر ورود به موج جدیدی از ابتلا و مرگ و میر پس از انتخابات می باشد که این پیش بینی نیز جای تأمل دارد.
فراخوانی و دعوت تشکل های دانش آموزی و معاونت پرورشی از حضور رای اولی ها در انتخابات ، این پرسش را ایجاد می کند که واکنش این تشکل ها در خصوص خواسته ی این روزهای همین رای اولی ها چه بوده است ؟
کرونا نشان داد :
حضور انجمن اولیا و مربیان، شوراهای دانش آموزی ، تشکل های دانش آموزی و... بیشتر نمادین بوده است .
چند پرسش ؛
- چند درصد از مدارس پروتکل های بهداشتی را رعایت خواهند نمود و ناظر بر این رعایت چه ارگانی خواهد بود؟
- برای تردد دانش آموزان در کلان شهرها چه تدبیری اندیشیده شده است ؟
- برای تشخیص ناقلان احتمالی در سر جلسات آزمون های نهایی ،بالاخص مدارس دوره اول که میزبان پایه نهمی ها هستند چه تدبیری اندیشیده شده است؟
- عدم تاثیر نمرات نهایی در کنکور چه مشکلی دارد در حالی که سال های سال ، کنکور بدون تاثیر نمرات نهایی بوده است؟
- چه دروسی در هدایت تحصیلی دانش آموزان پایه نهم تاثیر دارند که باید دانش آموز تمام امتحانات را حضوری برگزار نماید؟
- تصمیم ناگهانی و در دقیقه ۹۰ برای حضوری شدن تمام دروس غیر نهایی پایه دوازدهم فنی و حرفه ای و کار و دانش چگونه اتخاذ شده است؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
این روزها کماکان صدای اعتراض دانشآموزان نسبت به حضوری بودن امتحانات نهایی پایه دوازدهم و همچنین امتحانات هماهنگ پایه نهم از گوشه و کنار کشور شنیده می شود. متاسفانه در برخی از مناطق همانند اسلامشهر برخورد فیزیکی با حرکت اعتراضی دانشآموزان صورت گرفته است که البته این حرکت قطعا محکوم میباشد. برخورد ما با تمام معترضین اقناعی بوده و اصل اعتراض را حق دانشآموز میدانیم. احترام به شخصیت دانشآموز وظیفه مسئولین است.
دانشآموزان معترض میگویند وقتی آموزش الکترونیکی و در بستر فضاهایی چون اپلیکیشن شاد بوده، پس منطق حکم میکند که امتحانات نیز مجازی برگزار گردد. عدهای نیز دلیل مخالفت را خطر احتمال شیوع و ابتلا به کرونا در موج چهارم این ویروس غیرقابل کنترل در آزمونهای حضوری عنوان میکنند.
فرهنگیان درگیر با آزمونهای نهایی نیز در حوزههای اجرا و تصحیح اوراق میگویند: اگر دولت مصر به برگزاری آزمونهای حضوری است، حداقل دانشآموزان و فرهنگیان دخیل در سنجش را واکسینه کرده و ضمن بیمه کرونایی مخاطبانش فتیله ابتلا و استرس را پایین بکشد.
فارغ از انگیزههای این تجمعات نرم، نفس متشکل شدن دانشآموزان در پیشبرد خواسته خویش حرکتی مدنی بوده و می تواند نوید روزهای آفتابیتری در تمرین دموکراسی و مطالبهگری برای نسل جدید قلمداد گردد.
پرسش گری و پاسخ گویی دو مقوله گمشده در قاموس آموزش و پرورش بوده و تقویت این روحیه شاید اوایل به مثابه رو دادن به دانشآموز (از منظر برخی از فرهنگیان سنتی) تلقی شود، ولی در پروسه زمانی این حقطلبی به شدت در تقویت روحیه مطالبهگری مؤثر خواهد افتاد. با توجه به اینکه تاکنون اعتراضات صنفی معلمان، کارگران، بازنشستگان و... معمولا فرسایشی و بینتیجه بوده است، پیشتازی و پیشقراولی جنبش دانشآموزان به نوعی تلنگر به سایر اعتراضات جسته گریخته صنفی میباشد.
سالار قاسمی مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز عموما مواجهه مثبت و البته متفاوتی با مقولات اعتراضی و چالشی آموزش و پرورش داشته و دارد. اردیبهشت ۹۸ وقتی شبکه نوپای شاد برای آموزش الکترونیکی رونمایی گردید وی ضمن پذیرش نواقصات و عیوب اپلیکیشن شاد، از خبرنگاران ملی (صدای معلم) و محلی (کرج رسا_رونامه پیام آشنا و...) برای نقد سامانه شاد دعوت کرده و انتقادات کارشناسی صاحب نظران به ویژه علی پورسلیمان (مدیر مسئول صدای معلم) را با اشتیاق استماع نمود.
با توجه به حواشی ایجاد شده برای دانشآموزان معترض در برخی از استانها و نهادینه کردن نفس مطالبهگری و همچنین مجاب کردن مسئولین البرز به مجازی کردن امتحانات داخلی پایه دوازدهم امروز ۲۱ اردیبهشت با هماهنگی روابط عمومی ساعی آموزش و پرورش مهدی یعقوبی دیدار دو ساعته با سالار قاسمی مدیرکل آموزش و پروزش البرز صورت گرفت که ذیلا گزارش آن را میخوانیم.
در این نشست صمیمی که در سالن جلسات سازمان برگزار گردید نمایندگان دانشآموزان، اولیا، معلمان و مدیران معترض به آزمون حضوری بیواهمه و شفاف دغدغه ها، انتقادات و پیشنهادات خود را ابراز نمودند.
مهناز برجاس مدیر دبیرستان و هنرستان تقوای محمد شهر ضمن نگرانی از برگزاری آزمونهای حضوری در شرایط قرمز کروناویروس می گوید: نگران اتفاقات پسا امتحانات هستیم و از مسئولین تقاضای برگزاری آزمون در فضاهای باز مانند حیاط مدارس داریم.
رومینا ملک محمدی دانشآموز هنرستانی سال دوازدهم رشته شبکه به نمایندگی از هنرجویان هنرستانی میگوید: من خودم آسم دارم و بهمن ماه کرونا گرفتم. کاش امتحانات حضوری در شیفت های جداگانه با تراکم حداقلی صورت گیرد.
نگار نجفی دانشآموز ۱۲ انسانی دبیرستان تقوای محمدشهر که طبع شعر و شاعری نیز دارد اعتراض خود به امتحانات حضوری را در قالب یک شعر انتقادی ابراز میکند. وی لازمه زندگی را هدف و تلاش برای بهتر کردن شرایط زندگی عنوان می کند.
معصومه بیات به نمایندگی از اولیای دانشآموزان در کنار پسرش امید بامداد با چشمانی نگران در جلسه حضور دارد. وی میگوید: پسرم دیابتی است، نگران سلامتی همه دانش آموزان به ویژه با بیماریهای زمینهای هستم. از شنیدن خبر امتحانات حضوری کاملا به هم ریختم و...
پشت صحبتهایش را پسرش پی میگیرد: ما شاهد آموزش مجازی پسا کرونا بوده و از کلاسهای حضوری محروم شدیم. ۸۰ درصد دانشآموزان برای آزمون حضوری آمادگی ندارند و...
دانیال شوندی دیگر دانشآموز معترض حاضر در جلسه نیز می گوید: پدر بزرگ و مادر بزرگم را در کرونا از دست دادم. بیماری زمینهای دارم و نمیخواهم پدرم داغدار فرزندش باشد. وی در ادامه با ارائه آمارهایی از شیوع کرونا در دو سال گذشته می افزاید: اطلاعرسانی در خصوص امتحانات حضوری دیرهنگام صورت گرفته و ما غافلگیر شدیم.
آجرلو دیگر دانشآموز معترض نیز گفت: سلامتی خانواده ام مهمتر از نتیجه امتحانات و کنکور میباشد.
آریا مهر ایرانمدار از دانش آموزان شهیدستان کرج نیز با محکومیت برخورد با دانشآموزان معترض در اسلامشهر میگوید: ما واکسینه نشدهایم و البته هیچ چیز غیرممکنی وجود ندارد، میشود در تصمیم بر امتحانات حضوری تجدید نظر نمود.
( رضا قاسم پور - خبرنگار صدای معلم )
فرزین عسگری دانشآموز سمپاد و مدالآور المپیادی آخرین دانشآموز معترض نیز با اشاره به ضرورت برخورد منطقی با مقوله کرونا میافزاید: پسا امتحان نیز باید پروتکلها رعایت شده و با درجه بندی دانشآموزان تعداد شیفتهای امتحانی اضافه گردد. وی با اشاره به تقلب گسترده در آزمون آنلاین میافزاید: با افرایش حوزهها و کنترلهای بیشتر و سوالات متناسب با آموزش الکترونیکی میتوان از آسیبهای احتمالی آزمونهای حضوری کاست.
مسعود فرهیخته از فعالان مدنی و صنفی ملی نیز با اشاره به نقش پدری و معلمی خود می گوید: باید مطالبهگری از مجاری قانونی پیگیری گردد. به عنوان یک معلم که عاشق دانشآموزانش میباشد سعی کردم با روشهای ابتکاری تهدید کرونا را به فرصت تبدیل کنم. اگر در مقوله آموزش معلم باشیم در حوزه تربیت ما باغبان گلستانی هستیم که به سرنوشت تک تک گلهای باغ حساس هستیم.
وی در پایان خواستار اجرایی شدن اصل ۳۰ قانون اساسی (آموزش رایگان) و همچنین آزادی معلمان دربند گردید.
سالار قاسمی مدیرکل آموزش و پرورش استان البرز به عنوان سخنران پایانی جلسه ضمن تبریک عید سعید فطر و تسلیت شهادت دانشآموزان افغان افزود: ما به عنوان ضلع چهارم مأمور به شنیدن صدای شرکای آموزش و پرورش هستیم. همه عشق و علاقه و هویت ما دانشآموزان هستند. شنیدن اعتراض مدنی دانش آموزان حداقل وظیفه ماست. در داستان کرونا معلمها پیشقراول آموزش مجازی بوده و از مسئولین جلوتر بودند. از دانشآموزان به عنوان یکی از مهمترین شرکای آموزش و پرورش خواهان اعتماد به تصمیمات مسئولین ذیربط هستم.
بنا بر اعلام وزارت بهداشت در کنکور ۹۹ بالاترین رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری هوشمند مربوط به حوزههای سنجش آموزش و پرورش بوده است.
برخورد ما با تمام معترضین اقناعی بوده و اصل اعتراض را حق دانشآموز میدانیم. احترام به شخصیت دانشآموز وظیفه مسئولین است.
( سالار قاسمی - مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز )
دبیر شورای عالی آموزش و پرورش استان البرز با تاکید بر جایگاه آزمونهای هماهنگ برای پایه نهم در تعیین رشته و همچنین اثرگذاری معدل امتحانات نهایی پایه دوازدهم در پذیرش کنکور افزود: همه دغدغههای اولیا، دانشآموزان و معلمان به عنوان شرکای اصلی آموزش و پرورش در آزمونهای حضوری تا حد امکان لحاظ شده و جای هیچ گونه نگرانی نیست.
قاسمی با اشاره به احصاء کد ملی دانشآموزان درگیر با کرونا گفت: آزمون دانشآموزان مبتلا و دارندگان بیماریهای زمینهای ایزوله و مجزا صورت خواهد گرفت.
وی ضمن پاسخگویی به تک تک سوالات و دغدغه های حاضرین افزود: مطالبات شما را داخل استان و همچنین از مسیر و وزارت پیگیری خواهم کرد. از اولیای محترم خواهشمندیم در روزهای باقیمانده تا شروع امتحانات دانشآموزان با بیماری زمینهای را به مدارس اطلاع دهند.
فلسفه جلسه با شرکای آموزش و پرورش پمپاژ اعتماد و تزریق آرامش به جامعه می باشد. تصمیم آزمون حضوری مربوط به ستاد ملی کروناست، ولی ما در تلاشیم تبعات احتمالی آزمونهای حضوری را به صفر برسانیم. آزمونها متناسب با سطح تدریس مجازی خواهد بود.
قاسمی افزود: از نظر ما فرهنگیان پس از کادر پزشکی در اولویت تزریق واکسن بوده و برای بیمه کرونا و تزریق واکسن و همچنین مجازی کردن امتحانات داخلی پایه دوازدهم در تلاش مضاعف و مستمر خواهیم بود.
وی در پایان افزود: ما مدافع دانشآموزان و معلمان بوده و از حقوق آنها در چارچوب قانون بی لکنت و با فراغ بال دفاع میکنیم.
پایان گزارش/