مقدمه
آموزش مجازی یا آنلاین ، تجربه ای جدید برای ما و یک پیش شرط آموزشی برای کشورهای پیشرفته بود . موافقان آموزش حضوری ، یقین مخالف آموزش مجازی به عنوان مکمل یادگیری نیستند ، اما مگر مکمل های غذایی جایگزینی مناسبی برای غذا خوردن هستند که این یکی نیز برای آموزش باشد . به هر حال اهدافی در مدارس تعقیب می شوند که جهت نیل به آنها داشتن تعاملات اجتماعی ، برنامه و جهت از مقتضیات اجتناب ناپذیر تعلیم و تربیت است. این که شرایط بحرانی و یا استثناست نیز قبول ، اما روی سخن ما با مسئولین این است که شما ساده ترین ، راحت ترین و سهل الوصول ترین جایگزین را برای امر آموزش ، برگزیدید. هیچ طریقی بدون زحمت و دردسر نیست و راه اندازی دست و پا شکسته شبکه شاد هم ، به عنوان اولین تجربه سختی های خود را داشته است ، اما خلاقیتی به خرج ندادید ، به جمع آرا نپرداختید ، فرضیه های بیشتری را بررسی نکردید و اولین گزینه بهترین گزینه بود.
شرایط ایپدمی کرونا ، جهان را درگیر آموزش مجازی کرد.
جهان ناگریز به آموزش مجازی روی آورد ، اما با این تفاوت که :
* کشورهای پیشرفته با فاصله بسیار زیادی از کشورهای در حال توسعه و عقب مانده ، از سال ها پیش به این امر مبادرت ورزیده بوده اند.
* به دلیل تجارب اولیه کشورهای پیشرفته ، آنان سختی های ناهمگن کشورهای در حال توسعه و عقب مانده را در انطباق با شرایط جبری آموزش مجازی دوران کرونایی ، نداشته اند.
* کشورهای در حال توسعه و عقب مانده در شرایط کرونایی نیز همانند دوران قبل کرونا ، به دلیل عمومیت نابرابری های اجتماعی و اقتصادی و سیطره فقر در جامعه ، از بی عدالتی آموزشی رنج می برند و این امر باعث ترک تحصیل میلیون ها دانش آموز بی نصیب از ابزار و امکانات لازم برای استفاده از آموزش توسط اینترنت گردیده است و یا محرومیت منطقه ای باعث گردیده است که خط اینترنتی نداشته باشند و یا دریافتی آنان بسیار ضعیف باشد ، تا حدی که دانش آموز بینوا تا ارتفاعات برای دریافت اینترنت بالا رفته و به دره سقوط نموده است.
آموزش مجازی یعنی رهایی از دغدغه مدرسه سازی و استخدام معلم !
محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در شبکه جامجم با موضوع "برگزاری سال جدید تحصیلی در شرایط کرونایی با آموزشهای آنلاین" مطالب زیر را یادآور شده بود :
" برای ایجاد سامانه شاد از صفر شروع کردیم . سامانه شاد مخفف " شبکه آموزشی دانشآموز " است . ما مدرسهای تحت عنوان مدرسه مجازی ایرانیان ایجاد کرده ایم . سامانه شاد یک سامانه منحصرا آموزشی است . بعضی روزها تا ۳۰۰ هزار ارتباط زنده روی شبکه شاد داریم . بارگذاری تمام محتواهای آموزشی در این سامانه انجام می گیرد. هر چند بدون آموزش حضوری ، دانشآموزان از آموزش فاصله میگیرند و ممکن است عواطف شان را نسبت به آموزش از دست بدهند اما کرونا که آمد خیلی اتفاقات را سبب شد ، اتفاقات تلخ و ناراحتکنندهای که منجر به آسیب سلامت مردم و فوت برخی از عزیزان جامعه شد ، اقتصاد را دچار مشکلاتی کرد ، مناسبات اجتماعی را محدود کرد و سلامت را به مخاطره انداخت اما از آن طرف ، ما را با ظرفیتهای جدیدی آشنا کرد و به یک زیست بوم جدیدی وارد شدیم . دنیا سالها بود که در حال کوچ کردن به این زیست بوم بود اما حرکت خیلی کُندی داشت و کرونا به یکباره همه جوامع را به یک زیست بوم جدید پرت کرد و در حال حاضر آماری که در دنیا هست حدود ۶۷ درصد معلمان جهان برای اولین بار آموزش مجازی را تجربه میکنند. یعنی این ظرفیت مهم به صورت یک سری کارهای مکمل در برخی کشورها مورد استفاده قرار میگرفت اما این که جایگزین آموزش رسمی شود ، برای اولین بار بود. "
وی در باره کتب درسی گفت : " دانشآموزان باید به کتابهای درسی برای مطالعه مراجعه کنند. لذا برای سال آینده روی این ظرفیت کار میکنیم که تمام صفحات کتب درسی بارکد داشته باشد که دانشآموزان با قرار دادن تلفن شان روی آن ، از محتوای تکمیلی متنها مانند داستان ، فیلم و آزمایش استفاده کنند و برای سال آینده آماده میشود." دسترسی به پلتفرم آموزش آنلاین مترادف با دارا بودن نرم افزار آموزش آنلاین نیست ، بلکه بدین معناست که مجموعهای از امکانات نرم افزاری و سخت افزاری و نهادی در مدرسه برای آموزشهای آنلاین فراهم شده باشد.
" با آموزش مجازی ، یک گام بزرگ برای عدالت آموزشی برداشته شد. یعنی معلمان درجه یک ما میتوانند به تعداد محدودی دانشآموز آموزش دهند ، اما این بستر ، این امکان را فراهم کرده است که شما در دورترین روستای کشور هم باشید بتوانید از تدریس نمونه کشوری برخوردار باشید. این موضوع هم فرصتهای یادگیری را به نحو وسیعتر توزیع میکند و هم کیفیت مؤثرتر و مناسبتری از یادگیری را در دسترس همگان قرار میدهد."
وی تصریح کرد : " بنده به استانهایی که شاخصهایشان ضعیف تر است میگفتم که اگر برای رفع محرومیت شما میخواستیم کاری کنیم باید مدرسه برایتان بسازیم ، مدرسه پولش هم که باشد ، مدتی زمان میبرد تا ساخته شود و همچنین ما باید معلم با کیفیت به آنجا بفرستیم و پیدا کردن معلم با کیفیت که حاضر باشد در دورترین مناطق آموزش دهد ، کار سختی است چون به هر حال معلمان از مناطق دوردست شروع به تدریس میکنند و وقتی تجربهشان که بیشتر میشود تمایل دارند به منطقه مرکزی بیایند اما الان میتوانید یک جهش کنید چون ما یک مدرسه داریم که با هزینه چند میلیاردی لازم نیست ساخته شود بلکه اگر یک تبلت در دسترس باشد میتواند برای یک دانشآموز یک مدرسه باشد و میتواند از تدریس هماهنگ و یکسان با مدارس برخوردار استفاده کند". (1)
جناب وزیر ؛
چند اصل مهم ، اساسی و بنیادی را در کلِ واقعیت های موجود کشور نادیده گرفته اید : ناهمگنی بومی جغرافیایی ایران ، تعدّد و چندگانگی آموزش ، فاصله اجتماعی و تضاد طبقاتی شدید . از کدام عدالت آموزشی سخن می گویید ؟ در خود شهرها هستند کسانی که تلویزیون ندارند و یا کیفیت آن بسیار پایین هست . حال چگونه در مناطق روستایی عدالت آموزشی رواج می یابد ؟ خوشحالی شما در بیان این جمله : " مدرسه ساختن نیاز به زمان ، بودجه و معلم دارد اما فضای مجازی خیر " ! بیانگر خلاص گشتن حضرتعالی از بار مسئولیتی است که زمین گذاشتن امروز آن ، برای فردا زلزله ای 8 ریشتری خواهد بود بر پیکر نظام آموزشی و فرهنگ و هنر و ادب کشور.
کاهش هزینه های آموزشی در شرایط کرونایی ، ظاهرا به مذاق وزارتخانه خوش آمده است که از تفکر برای چگونگی آموزش ترکیبی یعنی مجازی و حضوری ، پرهیز می کند .
بلاتکلیفی معلمان و دانش آموزان با وزارتخانه کی به پایان می رسد ؟ چرا گفته ها منطبق با واقعیات نیست ؟ بعید می دانم از اوضاع مناطق محروم بی خبر باشید ؛ پس از کدام عدالت آموزشی سخن می گویید ؟ تدریس معلمان درجه یک ! باعث برقراری عدالت نمی شود ، آیا چنین تلقی به من معلم که در تلویزیون تدریس نمی کنم اهانت نیست ؟ چرا دوست دارید من معلم را درجه بندی کنید ، ما اشیا نیستیم . دارای شعور و قابلیت های حرفه ای هستیم که انتظار احترام بدان را از شما داریم .
آموزش مجازی به عنوان یک مکمل ، شرط لازم برای فرآیند آموزش عمومی در کشور هست اما شرط کافی نیست . ما معلمان در کلاس درس ، فقط به تدریس محتوای کتب درسی مشغول نیستیم ، تمامی حرکات و سکنات ، میمیک یا حرکات و حالات چهره ، نحوه نشست و برخاست ، نحوه ورود و خروج به کلاس و مدرسه ، تُن صدای آرام و تند یا ملایم و خشن ، تبسم و لبخند مابین تعاملات روتین در کلاس و راهرو با دانش آموزان ، نوع لباس و تنوع آن ، نحوه نشستن و نوع تعاملات ما در اتاق دبیران با همکاران و....... بر تار و پود و شخصیت دانش آموزان مجموعا تأثیر می گذارد و او با الگوجویی از ظرافت و لطافت برخورد معلم با خود ، جامعه پذیر می شود و دست به انتخاب می زند که چگونه باشد یا چگونه رفتار نماید . به نسبت سیرابی و یا عطش مهربانی او در کانون خانواده توسط اعضای آن، میزان این تأثیرپذیری متفاوت هست. و حتی بدون اغراق ، تأثیر گذاری معلم بر روح و ذهن دانش آموزان از والدین آنها بسیار زیاد و عمیق تر هست ، چون حین تدریس معلمان شخصیت کاریزمایی می یابند.
در ضمن تضمین شما برای " معلم با کیفیت " در ماهیت یا موجودیت کدام شاخص ها نهفته است ؟ یا شما برای این مهم ، کدام قدم ارزشی - آموزشی را برداشته اید ؟ از فاصله و شکاف معلومات یک معلم در زمان فارغ التحصیلی مقطعی از دانشگاه تا سی سال خدمت او ، یقین مطلع هستید ؟ معلم با دانش ده بیست سال پیش ، نمی تواند کیفیت داشته باشد . در کشور ما آنچه که یک معلم را برای امر تدریس ، توانمند می سازد تجربه و توانایی ها و تفاوت های فردی و وجدان اوست .
مگر در شهرهای ما کیفیت آموزشی یا معلم با کیفیت وجود دارد که توقع آن را برای روستائیان و عشایر به وجود می آورید ؟ اصلا تعریف معلم با کیفیت را بیان دارید تا تکلیف معلمان مشخص شود ؟ البته حق دارید وقتی اقدام به درجه بندی معلمان یا رتبه بندی آنان بدون هر نوع پیش زمینه ای مساعد و متناسب می نمایید ، طبیعی است که معتقد باشید " معلم با کیفیت " ! لابد کمیت معلم را شما تعیین می کنید و کیفیت را رتبه بندی بدون هر نوع ساختی مستدل .
لابد از کیفیت آموزش ضمن خدمت و یا بی خاصیتی گروه های آموزشی نیز اطلاع دارید که کارگشا نیستند. آموزش ضمن خدمت برای یک معلم بدین جهت ضروری است که همپای دانش روز تدریس کند و نیازهای دانش آموزان را متناسب با واقعیت های پیرامون خود مرتفع سازد نه این که آنان مجبور به مطالعه کتب مذهبی نمایید تا به اهداف ضمنی تان برسید.
معلمی که با تقلب در فضای مجازی و یا به طور حضوری در این دوره ها آزمون می دهد ، چگونه الگویی مناسب برای دانش آموزان خود خواهد بود ؟ یا چگونه او هنگام تقلب دانش آموزان خود چشم خواهد پوشید ؟ چون شما این باور را در اذهان معلمان تثبیت کرده اید که مهم آن است که نمره قبولی بگیرید و امتیاز بگیرید ولی هرگز نخواسته اید تا از یادگیری معلمان مطمئن شوید . اگر سیستم آموزش ضمن خدمت صحیح و اصولی بود معلمان هرگز با چنین باوری به استهزای خود و آموزش ضمن خدمت نمی نشستند .
پایه گذار تقلب در مدارس و انسانها در جامعه ، خود نظام آموزشی است چون نه اهداف متعالی دارد و نه غربالگری قابل اعتمادی .
یا گروه های آموزشی که اهداف عملی آن برای پر کردن ساعات خالی آموزشی یک معلم در برنامه هفتگی نیست ، بلکه هدف از آن ایجاد هماهنگی در امر تدریس و رفع اِشکال ، شناسایی خلاقیت و ابتکار یک معلم در امر تدریس و آشنایی با مشکلات آموزشی معلمان در جریان تدریس هست. شما از کدام معلم با کیفیت سخن می گویید ؟
یا امر مدرسه سازی که وظیفه اصلی " معاون نوسازی توسعه و تجهیز مدارس کشور " است اما متأسفانه از عنوان معاونت مربوطه دو واژه ارزشمند " توسعه " و " تجهیز " که گویای کارکرد اصلی آن است با برداشت نادرست سازمان حین عجین کردن خیّرین مدرسه ساز با این واحد اداری ، هر دو را به وادی فراموشی سپرده است . ساخت مدرسه وظیفه حتمی دولت است نه خیّرینی که تبدیل به نهادی رسمی گردیده اند.
شرح وظایف نیروهای ستادی و صفی و نقش های موجود در آموزش و پرورش نیازمند یک تعریف جدید و مشخصی هست . مثلا ما می گوئیم آموزش اما منظورمان دقیقا از آن یادگیری یا رشد ذهنی و پختگی شعور نیست ، بلکه شما شرایط لازم برای چگونه متقلب یا زرنگ بودن جهت رسیدن به اهداف را مدنظر دارید .
دیدگاه کارشناسان در مورد آموزش مجازی
" با تمام این مسائل برخی از کارشناسان باور دارند که در شیوه آموزش مجازی ، فرصتهای مختلفی فراهم است و استفاده از این روش در دوره شیوع کرونا باعث شده است دریچهای نو به روی سیاستگذاران و معلمان در سراسر دنیا گشوده شود که در ایران نیز نمیتوانیم بر آنها چشم ببندیم .
آموزشهای از راه دور این ظرفیت را دارا هستند که معلمان شیوههای خلاقانهتری برای آموزش و محتوای تعیین شده به کار گیرند. محتواهای جانبی در آموزشها بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. دانشآموزان بیشتری به آموزشهای باکیفیت تر دسترسی پیدا کنند. برخی هزینههای آموزش کاهش یابد اما با وجود تمام این مزایا تأکید دارند هرگونه برنامهریزی آموزشی در این رابطه نیاز به فراهم بودن شرایط و امکانات اولیه دارد.
در همین رابطه سازمان "همکاریهای اقتصادی OECD" در گزارشی به بررسی "شاخصهای جهانی آمادگی برای آموزشهای دیجیتال" پرداخته است و در همین باره آزمون پیزا 2018 که توسط بخش آموزشی سازمان همکاریهای اقتصادی برگزار میشود بخشی را به ارزیابی میزان فراهم بودن امکانات آموزش آنلاین در کشورهای شرکتکننده اختصاص داده است.
در این گزارش با اشاره به ضرورت استفاده از فناوریهای نوین در مدارس اشاره شده است ، از آنجا که نسلهای جدید دانشآموزان از کودکی با فناوری اطلاعات آشنا هستند ، بسیاری از کشورها تلاش میکنند امکانات بیشتری از کامپیوتر و تجهیزات را وارد مدارس کنند .همچنین "شکاف دیجیتالی" در آموزش همچنان نگرانی بزرگ محققان و سیاست گذاران است و مدارس هنوز هم باید در استفاده از این دستگاهها شیوههای خود را بهبود ببخشند.
در این بررسی نقش شاخص آمادگی برای آموزشهای دیجیتال در کشورهای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است . این شاخصها عبارتند از :
پلتفرم مناسب آموزش آنلاین ، دسترسی دانش آموزان به مکانی آرام برای یادگیری در خانه ، دسترسی به یک دستگاه کامپیوتر برای انجام تکالیف مدرسه ، دسترسی دانش آموزان به اینترنت مناسب ، توانمندی فنی و حرفهای معلمان در ارائه آموزشها به کمک وسایل دیجیتال ، فراهم بودن زمان کافی برای معلمان برای فراهم کردن طرح درس آنلاین ، دسترسی معلم به منابع حرفهای برای آموختن کار با ابزارهای دیجیتال و مشوقهایی به معلمان برای ارائه طرح درسهای ویژه آموزش آنلاین و حمایت فنی مناسب از آموزشها .
در بخشی از گزارشی که مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در شرح بیشتر این ماجرا به آن پرداخته آمده است : اطلاعات ارائه شده در این گزارش نشان دهنده میزان آمادگی و تمایل کشورهای مختلف به گسترش آموزشهای از راه دور در مدارس یک سال پیش از همه گیری کرونا است . "
سه مؤلفه اصلی آزمون پیزا جهت بررسی آمادگی کشورها برای آموزشهای دیجیتال عبارتند از :
* دسترسی دانشآموزان به کامپیوتر و اینترنت .
* آمادگی نرمافزاری و سختافزاری مدارس .
* توانمندی معلمان در آموزشهای از راه دور.
دسترسی 90 تا 100 درصدی دانشآموزان کشورهای توسعه یافته به کامپیوتر و اینترنت
درباره دسترسی دانشآموزان به کامپیوتر و اینترنت ، در کشورهای توسعه یافته دسترسی دانشآموزان به کامپیوتر 90 تا 100 درصد است.
در کشورهای منطقه مانند قزاقستان ، عربستان و قطر این عدد نزدیک به 70 درصد است این دسترسی در ترکیه و برزیل نزدیک به 60 درصد گزارش شده است.
دسترسی مدارس به پلتفرم مخصوص آموزش دیجیتال
کشورهایی نظیر سنگاپور ، دانمارک ، قطر ، سوئد ، شهرهای بزرگ چین ، فنلاند ، تایلند و آمریکا بیشترین آمادگی را در این زمینه دارا بودهاند به طوری که بیش از 70 درصد مدارس در این کشورها از پلتفرمهای آموزش آنلاین استفاده میکنند. در آلمان ، فرانسه و ژاپن تنها 30 تا 40 درصد مدارس ، پلتفرم آموزش آنلاین دارند.
لازم به ذکر است دسترسی به پلتفرم آموزش آنلاین مترادف با دارا بودن نرم افزار آموزش آنلاین نیست ، بلکه بدین معناست که مجموعهای از امکانات نرم افزاری و سخت افزاری و نهادی در مدرسه برای آموزشهای آنلاین فراهم شده باشد.
توانمندی معلمان در آموزشهای از راه دور
نظرسنجی انجام گرفته از دانشآموزان درباره رضایتشان از توانمندی معلمان در آموزشهای از راه دور نشان میدهد که برخی کشورها از پیش توانستهاند معلمان را برای استفاده از اینترنت و ابزارهای دیجیتال و همچنین شیوههای آموزش مجازی آماده کنند ، عمدتاً کشورها همانهایی هستند که برای تجهیز مدارس در زمینه پلتفرمهای دیجیتال نیز تلاشهای موثری انجام دادهاند . اما توانمندی معلمان در این زمینه در بسیاری از کشورها به حد مطلوب نرسیده است ، حتی در کشورهایی همچون آلمان ، فرانسه ، ژاپن ، ایتالیا و سوئیس کمتر از 50 درصد معلمان توانمندیهای لازم در این زمینه را دارا بودهاند.
تنها 30 درصد معلمان در کشورهای در حال توسعه توانایی ورود به آموزش مجازی را دارند
به طور کلی معلمان در بیشتر نقاط دنیا هنوز آمادگی ورود به عرصه آموزش دیجیتال را ندارند . این اطلاعات نشان میدهند تنها حدود 30 درصد معلمان در کشورهای در حال توسعه توانایی ورود به عرصه آموزشهای مجازی را دارا هستند . لذا بخش مهمی از برنامه کشورها برای بهبود آموزشهای از راه دور در سالهای آینده باید معطوف به توانمندسازی معلمان باشد.
کشورهایی نظیر آلمان ، فرانسه و ژاپن با وجود برخوردار بودن از سطح بالای آموزش عمومی ، سرمایهگذاری چندانی در آموزشهای دیجیتال و از راه دور انجام ندادهاند به همین دلیل با وجود دسترسی نزدیک به 100 درصدی دانشآموزان به کامپیوتر و اینترنت ، مدارس و معلمان آنها آمادگی مواجهه با شرایط پیش آمده در دوره ویروس کرونا را نداشتهاند."
برآوردی از وضعیت ایران در آمادگی برای آموزش دیجیتال
قضاوت دقیق در مورد آمادگی ایران برای ورود به آموزشهای از راه دور به دلیل فقدان اطلاعات رسمی میسر نیست اما دادهها و اطلاعات تخمینی نشان میدهند تا پیش از شیوع ویروس کرونا ایران همچنون اکثر کشورهای در حال توسعه ، آمادگی کافی برای ورود به آموزشهای از راه دور را دارا نبوده است و آمادگی معلمان در ایران برای آموزش از راه دور 30 تا 40 درصد است.
با وجود دسترسی 90 درصدی به اینترنت ، دسترسی به ابزارهای الکترونیک یادگیری دیجیتال در ایران 60 تا 70 درصد تخمین زده میشود . همچنین با توجه به عدم ارائه آموزش های مرتبط ضمن خدمت ، آمادگی آموزشی و فنی معلمان برای ارائه طرح درسهای از راه دور دیجیتال همچون سایر کشورهای در حال توسعه بین 30 تا 40 درصد برآورد شده است.
در زمینه دسترسی مدارس دولتی به امکانات آموزش مجازی نیز ، امکانات مدارس محدود به تجهیز یک کلاس به امکانات آموزش دیجیتال بوده است ، ولی در عمده مدارس از این امکانات برای راه اندازی بخش آموزشهای دیجیتال استفاده نشده است و اکثر مدارس آمادگی ورود به عرصه آموزش دیجیتال را نداشتهاند. (2)
سخن آخر
امروز بِستر آموزش تغییر کرده است. تعطیلی ناخواسته و اجباری مدارس همزمان با شیوع کرونا ، مدارس را وارد فضای جدیدی از آموزش کرد که مقتضیات آن با کلاسهای درس حضوری ما آن هم به شیوه سنتی متفاوت است . امروز دانشآموزانی که تا دیروز از تابو بودن موبایل در مدارس خود رنج می بردند و هر دائم مؤاخذه می شدند و با او همانند یک مجرم رفتار می شد با استفاده از موبایل ، به تحصیل مشغول هست و موبایل یک ابزار آموزشی است !
لذا فاصله فیزیکی بین معلم و دانشآموزان ایجاد شده و کارکردهای معلمان ، بیشتر تغییر یافته است . تنها وجه مشترک ، کسب اطمینان از امر یادگیری دانش آموزان در هر دو شیوه تدریس برای معلمان سخت بوده و هست . معلمان در آموزش حضوری نیز مطمئن نبوده اند که آیا همه دانش آموزان به خوبی مباحث تدریس شده را یاد گرفته اند یا خیر ؟ چون حفظیات پارازیت اساسی برای این تشخیص بود.
همزمان با آموزش مجازی نگرش معلمان و دانشآموزان نیز تغییر یافت . ما می بایست از سالها قبل ، بِسترهای آموزش مجازی را در بطن نظام آموزشی خود فراهم میساختیم تا در شرایط بحرانی شبیه به کرونا ، غافلگیر نمی شدیم . این مشکل تمام کشورهایی است که در برابر تغییرات و تحولات لازم در نظام آموزشی خود شدیدا مقاومت می کنند و از تحقق آن واهمه دارند. پایه گذار تقلب در مدارس و انسانها در جامعه ، خود نظام آموزشی است چون نه اهداف متعالی دارد و نه غربالگری قابل اعتمادی .
با ورود اجباری نظام آموزشی کشور به فضای آموزش مجازی ، مهارت ها و قابلیت های لازم برای معلمان آموزش داده نشد و پیش نیازها برای استفاده صحیح از این فضا معلوم نبود و شگفتا که آموزش مجازی در ایران نیز با همان قابلیت و ظرفیت سنتی ، تعقیب می شود .
در هفته های اخیر تیتر خبری داشتیم مبنی بر این که : بازرسان به مدارس می آیند ! یا معاونان مدارس در فضای مجازی موظف به حضور و غیاب دانش آموزان هستند. بالاخره احدی نباید مفت حقوق بگیرد ، به نوعی همه نقش ها باید درگیر باشند و بیکار نمانند. جالب این که نیاکان ما نیز خصایصی همسان با ما داشته اند ، یعنی یک ملت و دولت طی چندین قرن ، هیچ تغییری نمی کند و با همان مصادیق تعریف می شود ؟ چرا هرگز به این جمله باارزش نمی اندیشید که محمدحسین نظیری نیشابوری آن را در نیمهٔ دوم سده دهم (قمری) سروده است :
گل به خزان شکفته شد وین دل بسته وا نشد
در بُن ناخن است نی بخت گره گشای را
درس ادیب گر بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
اگر جذابیت آموزش ما در حدی بود که دانش آموز با علاقه و درک درست از سرنوشت خود ، پای آموزش مجازی بنشیند دیگر پلیس بازی هم لازم نبود . این مشکل در آموزش رسمی ما هم دخیل هست. به جای ایجاد سد و محدود ساختن امکان فرار ، شرایط مطلوب و خوشایند قرار را فراهم سازید.
عدم دسترسی میلیونها دانش آموز به امکانات اینترنتی و سرعت بسیار کم و غیراستاندارد اینترنت در کشور ما ، از عمده ترین مشکلات ساختاری نظام آموزشی ماست . مخاطرات فضای مجازی برای گروهی که تا دیروز از آن توسط متخصصان علم طب و والدین و اولیای مدارس ، بازداشته می شده اند نیز بر همگان ملموس و مشهود است . فضای مجازی قادر به پر کردن تأثیرگذاری یک رابطه مستقیم و چهره به چهره ، اصلا نیست و این از دیگر مشکلات آموزش صِرف مجازی است. و این واقعیت تلخ ، خنده آور است که مسئولین نظام آموزشی ما تا دیروز خود از آموزش مجازی می گریختند و امروز آن را بهترین ، برترین و تنهاترین گزینه رفع تکلیف می شناسند. نباید از معضلاتی چون سواستفاده قاچاقچیان برای نوجوانان با دام اعتیاد ، نقشه های شوم تبهکاران برای باج خواهی از آنان با رذالت اخلاقی ، بیشتر شدن ارتباطات ناهمجنس و از هم پاشیدگی اخلاق متعاقب آن ، رخداد خودکشی کودکان و دیگر آسیب های اجتماعی که مهمترین آنها ترک تحصیل و کودک همسری است را نادیده بگیریم .
به دلیل کاستیهای موجود که ارائه آموزش مجازی با کیفیت به دانشآموزان را با مشکلاتی مواجه میکند ، ارائه آموزش ترکیبی "حضوری و مجازی" امری واجب هست تا ارتباط دانشآموزان با مدرسه به طور کامل قطع نشود و علاوه بر جرقه ترک تحصیل به ویژه در حاشیه شهرها شاهد تبعات روانی و اجتماعی دوری از مدرسه و از سوی دیگر استرس عدم آشنایی کافی با شیوه جدید آموزش " کلاس درس مجازی " بر دانشآموزان نباشیم . آمادگی معلمان در ایران برای آموزش از راه دور 30 تا 40 درصد است.
سخت ترین دوران فعالیت برای وزارتخانه همین شرایط کرونایی است . اگر غفلت کند غافلگیری های جبران ناپذیری را در سال های آتی تجربه خواهد کرد. وزارت آموزش و پرورش می باید پویاتر از همیشه عمل نماید .
مدیران می بایید با " تفکر تمام مغزی " در کارکردهای خود به برنامه ریزی ، سازمان دهی ، رهبری ، هماهنگی ، کارگزینی و کنترل بپردازند و در هر یک از نقش های مدیریتی خود یعنی : تولیدی ، اجرایی ، نوآوری و یگانه سازی به تلفیق مهارت های فنی ، ادراکی و انسانی بپردازند. در علم مدیریت نیز همچون سایر علوم ، ترکیب و تلفیق کارکرد ها و مهارت ها ، امکان نیل به نتایج مطلوب تر را تسهیل می بخشد.
یک وزیر بهتر و بیشتر از هر کس دیگر می داند که نباید همانند افراد عادی و معمولی بیندیشد و یا عمل کند . نقش متفاوت ، حقوق و تکالیف متفاوتی نیز در بر دارد . پس جامعه فرهنگیان و معلمان و اولیای دانش آموزان و خود دانش آموزان ، در هر زمینه ای انتظار بهترین عملکردها را از او دارند. جامعه را از رکود آموزشی نجات دهید و گرنه این مرض به دیگر بخش ها نیز شدیدا سرایت خواهد کرد . ما انتظاری متفاوت از آنچه که تاکنون انجام یافته است و به غیر از شرایط موجود را خواستاریم تا دست در دست یکدیگر ، بدنامی رتبه های پایین آموزشی خود را از اذهان مردم خود و جهانیان بزدائیم . مدیریت درست شمای وزیر ، از من ، معلمی با کارآیی بالا می سازد نه سیر خطی ثابت و مشخص .
بخش نخست
منابع :
1 ) خبرگزاری فارس . مشروح گفت و گوی محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در شبکه جامجم . 9 مهر 1399 .
2 ) خبرگزاری تسنیم . آموزش مجازی در کشورهای مختلف جهان چگونه است؟ مدارس ایران آماده آموزش دیجیتال؟! .21 مهر 1399.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
یکی از کانال های تلگرامی معلمان به نام « اخبار فرهنگیان » تصویری از فردی را منتشر کرده است که در حال آتش زدن تنه یک درخت است .
انتشار تصاویر انحرافاتی از این دست که محیط زیست را نشانه گرفته است شاید مانع و ترمزی باشد برای افرادی که به هیچ قاعده و قانونی پای بند نیستند اما پرسش این است که چرا چهره این افراد خاطی پوشانده می شود ؟
چگونه است زمانی که از یک نماینده مجلس خطایی سر می زند از آن فیلم گرفته می شود و حتی پلاک اتومبیل به نمایش در می آید اما زمانی که افراد دیگر خطایی انجام می دهند ، این گونه برخورد می شود ؟
تخلف ، تخلف است .
چه فرقی می کند که چه کسی مرتکب آن شود ؟
این ملاحظات و مصلحت سنجی ها از چه نشات می گیرد ؟
این در حالی است که شفافیت در اطلاع رسانی تنها راه اصلاح موثر است .
خطا و تجاوز به حقوق دیگران و به ویژه تهدید " محیط زیست " که یک حق عمومی است تبعیض بردار نیست .
آیا ریشه این نوع برخوردها به همان « روابط قبیله ای » مرسوم و نهادینه شده در جامعه بی تفاوت ما باز نمی گردد ؟ ( این جا )
***
گزارش یک تخلف :
ایستادن و پارک غیرمجاز در مسیر ویژه دوچرخه سواری
زمان : شنبه 18 بهمن 1399 - ساعت 8 صبح
مکان : تهران - خیابان آزادی - نرسیده به بزرگراه یادگار امام - رو به روی دبستان دخترانه عاصمی
عکاس : علی پورسلیمان
مورد به پلیس راهور مستقر در مسیر گزارش گردید .
پایان گزارش/
« بسیاری از ما ارتباط میان انتخاب ها، کارها و نتایج حاصل از آنها را نمیبینیم. ما به جای پذیرش مسئولیت درباره وضعیت کنونی کارها و روابطمان، و هنگامی که زندگی ما آنچه انتظار داشتیم نشد....انگشت سرزنش خود را به سوی دیگران نشانه میرویم. ما بدون به دست آوردن آگاهی هشیارانه نسبت به انتخاب هایمان نمیتوانیم در جهت بهبود شرایط گام برداریم و فقط به تکرار الگوهای گذشته خود می پردازیم».
دبی فورد
از کتاب "سوالهای درست"
مطابق آمار ، 3500 فرهنگی در وزارت آموزش و پرورش با مدرک تحصیلی دکتری (PHD ) شاغل هستند .
« " دکتر معلم ها " گروهی از شاغلان در وزارت آموزش و پرورش هستند که معتقدند وزارت آموزش و پرورش تبعیض آشکاری میان پرداخت حقوق معلمان با مدرک دکتری دارد چرا که طبق قوانین مختلف باید حقوق این افراد با حقوق شاغلان در وزارت علوم که مدرک دکتری دارند؛ برابری کند. اما اکنون این گونه نیست و این موضوع باعث خروج این افراد از عرصه تعلیم و تربیت خواهد شد .
دکتر معلم ها می گویند باید تبدیل وضعیت دکتر معلم ها به هیات علمی دانشگاه های فرهنگیان، شهید رجایی و پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش انجام شود .
به گفته آنان؛ پیش از این در ماده هشت قانون «نظام هماهنگ پرداخت» آمده بود که حقوق دارندگان مدرک تحصیلی دکتری نباید از ۸۰ درصد مجموع حقوق و مزایای اعضای هیات علمی دانشگاه کمتر باشد اما زمانی که قانون مدیریت خدمات کشوری جایگزین قانون نظام هماهنگ پرداخت شد به دلیل فقدان توجه به ماده یادشده در قانون جدید، به مرور اختلاف بسیار زیادی بین حقوق دکتر معلمان با هم رتبه هایشان در وزارت علوم ایجاد شد .
این دکتر معلم ها می گویند آنها از مزایای بسیاری همچون حق تالیف مقالات، پروژههای پژوهشی و پرداخت های مربوط به سمینارها و پایان نامهها نیز محروم هستند. چرا که با وجود داشتن سواد، تجربه و تخصص کافی، آموزش و پرورش فضای لازم برای این گونه فعالیتها را در اختیار ندارد. اما بر خلاف شرط عدالت، حقوق دکتر معلمان در قیاس با حقوق دارندگان مدرک مشابه در سایر وزارتخانهها تفاوت آشکاری داشته و حتی از حقوق شاغلان غیر هیات علمی در سایر وزارتخانهها نیز کمتر است. آیا این معلمان با ادعای " نخبگی " توانسته اند در بیش از چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ؛ چهره ای ماندگار تحویل جامعه دهند و چرا اکثریت این چهره های ماندگار که فارغ التحصیل دانش سراها بوده اند ؛ به همان دوران تعلق دارند ؟
آنان معتقدند که آموزش و پرورش برنامه ای برای اختصاص ساعات دکتر معلمان به امر پژوهش، تحقیق و مقاله نویسی ندارد و این افراد باید همانند سایر همکاران تمامی ساعات موظف خود را به امر تدریس در کلاس درس بپردازند.
دکتر معلم ها در برنامه ریزیهای کلان وزارتخانه، نظیر تالیف و اصلاح کتب درسی و یا تدوین پروژههای علمی، فرهنگی و پرورشی نقشی ندارند و مهارتهایشان به درستی به کار گرفته نمی شوند .
دکتر معلم ها می خواهند که مدیریت کارآمد و توجه به توانمندی این اجتماع بزرگ، هوشمند و فرهیخته، فرایند اصلاح ساختارها و حل مشکلات مزمن در آموزش و پرورش تسهیل و تسریع شود و توجه ویژه دولت و کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی در راستای دیده شدن دکترمعلم ها به عنوان اعضای هیات علمی آموزش و پرورش را هم داشته باشند . » ( این جا )
از زمانی که بحث " رتبه بندی معلمان " در آموزش و پرورش مطرح شده به نظر می رسد نقش این معلمان در رسانه ها کمی پر رنگ تر شده است . حتی تعدادی از این معلمان گروه های مجازی تشکیل داده و با برخی مسئولان وزارت آموزش و پرورش مانند شورای عالی آموزش و پرورش جلساتی برگزار کرده اند .
دکتر علیاکبر رضادوست؛ دبیر کارگروه تخصصی دکتر معلمان در یاداشتی که برای خبرگزاری تسنیم ارسال کرده به برخی از این مشکلات اشاره کرده است : ( این جا )
« رضادوست با اشاره به ماجرای سفر پنج نفر از دکترمعلمان کشور از نیشابور، مشهد، سمنان و تهران برای شرکت در نشست «شورای عالی آموزش و پرورش» تاکید کرد: در این جلسه قرارمان این بوده است که چیزی را رسانهای نکنیم، بر محور کار تخصصی پیش برویم و شورای عالی را کمک بدهیم تا به بهترین تصمیم در رتبهبندی برسد. چهار ساعت فایل صوتی این جلسه موجود است برای وقت مناسبش .
وی درباره خواسته دکترمعلمان نوشته: ما صرفاً دنبال شایسته سالاری، تخصص محوری و اجرای حقیقی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، برنامهی ششم توسعه و دیگر اسناد بالادستی هستیم.... »
نخستین و مهم ترین پرسش آن است که آیا داشتن مدرک دکتری می تواند دلیلی بر " نخبگی " باشد ؟ در این ماموریت هر که نامش با " معلم " گره می خورد مسئولیت دارد . اما کسانی که بیشتر می دانند ، زودتر می فهمند و ادعای نخبگی و سرآمدی دارند ، مسئولیت شان چند برابر است.
و آیا در مقیاسی بالاتر ، فرآیند ارتقای مدرک تحصیلی موجب حرفه ای شدن جریان آموزش خواهد شد ؟
حضور این جمعیت چند هزار نفری در آموزش و پرورش تا کنون و به چه میزان به حرفه ای شدن جریان آموزش در جامعه کمک کرده است ؟
این تعداد از معلمان که با انتخاب اصطلاح " دکتر معلم " سعی در متفاوت نشان دادن خود از سایر معلمان دارند ؛ در صورت همترازی با هم ردیفان خود در مراکزی مانند دانشگاه فرهنگیان ، دانشگاه شهید رجایی و پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش ( درون دستگاهی ) و در فاز بالاتر وزارت علوم ( برون دستگاهی ) چه تفاوت ماهوی با آنان در عملکرد و برون داد واقعی خواهند داشت ؟
نگاهی بر عملکرد دکتر معلمان در حوزه " رسانه " نشان می دهد که آنان نقش پر رنگ و قابل دفاعی در " حوزه عمومی " آموزش و پرورش ندارند .
سهم این دسته از معلمان در حوزه مطالبه گری و کنش گری آگاهانه در حوزه آموزش و پرورش چه بوده است ؟
دیدگاه و نگرش این دست از معلمان نسبت به مفهوم « دموکراسی » چیست ؟ ارتباط میان دموکراسی و تعلیم و تربیت چگونه عینیت پیدا می کند و مهم تر از آن چگونه می توان دموکراسی در آموزش را توجه به آیتم های آموزش ایدئولوژیک به جامعه تعمیم داد ؟
آیا این گروه از معلمان که خواهان مشارکت و دخالت داده شدن در اتاق های فکر آموزش و پرورش و مراکز تصمیم گیری و برنامه ریزی هستند ؛ تاکنون نقدهای جدی ، موثر و مستمری بر این حیاط خلوت ها داشته اند ؟
آیا قرار است که مقامات و تصمیم گیران برای ورود و مشارکت آنان ، " فرش قرمز " پهن کنند ؟
هیچ گاه نباید این اصل مهم را فراموش کنیم که جایگاه هر فرد توسط خودش رقم زده می شود .
اگر دکتر معلمان به اذعان خودشان نقشی در زنجیره تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها ندارند ، به جای نقد بیرونی شتاب زده ابتدا باید نوک انتقاد و آسیب شناسی را به سوی خود نشانه روند .
و اگر در مقیاسی بالاتر ، معلمان و آموزش و پرورش جایگاهی در برنامه ریزی ها ندارند ، باز هم باید آسیب شناسی را از خودشان آغاز کنند .
دکتر معلمان در حالی از توان مندی حرفه ای و صلاحیت های حرفه ای در آموزش می گویند که هنوز هیچ تعریف و برنامه و پلتفرمی برای جایگاه صلاحیت های حرفه ای معلمان در نظام آموزشی ایدئولوژیک و سیاست زده ما تدارک ندیده و یا شهامت و پشتکار لازم برای ورود به این مباحث را ندارند .
فرضا ؛ نظر این گروه از معلمان در مورد نهاد ارزیاب صلاحیت های حرفه ای معلمان چیست ؟
نظر دکتر معلمان در مورد « سازمان نظام معلمی » با » رویکرد مستقل حرفه ای » برای تعریف « معلم حرفه ای » چیست ؟
چرا این گروه از معلمان وارد نقد حرفه ای و جدی مسائلی مانند سند تحول بنیادین ، عملکرد برخی نهادها مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی ، محتوای کتاب های درسی و... نمی شوند ؟
دلیل انفعال و سکوت این دکتر معلمان در مورد تعطیلی یک ساله مدارس و دانشگاه ها چه بوده است ؟
چرا این معلمان به عنوان مدعیان نخبگی و سرآمدی نمی پرسند که چرا باید همه جا باز باشند ، مراسم و مناسک مذهبی با وجود خطرات کرونا برگزار شوند ... اما مدارس و دانشگاه ها تعطیل باشند ؟
نمی توان همه تقصیرات مانند بی انگیزگی را به سرخوردگی ناشی از " تبعیض " در پرداخت ها حواله کرد .
پس آن معلم خرید خدماتی که با حقوق 700 هزار تومانی به کلاس می رود چه باید بگوید ؟
این گروه از معلمان و سایر معلمان در توجیه کم کاری و یا انفعال حرفه ای خود به مسائل معیشتی و اقتصادی اشاره می کنند و مهم ترین دلیل علمی آنان برای اثبات نظرات ، پیش کشیدن " هرم مزلو " و سلسله مراتب ارضای نیازهاست .
درست است که نیازهای معیشتی برای داشتن یک زندگی حداقلی مهم و حیاتی است اما نباید فراموش کرد که مزلو یک نظریه است و نه " قانون " .
حتی در حوزه علوم پایه مانند فیزیک و شیمی و... هم نمی توان به راحتی " قانون " بنا کرد چه برسد به علوم انسانی .
اقتصاد آموزش و پرورش یک متغیر وابسته است همانند سایر متغیرهای وابسته .
« متغیر مستقل » را باید با نگاهی انتقادی و صریح شناخت و بر آن پای فشرد .
آیا این گروه مدعی نخبگی و احیای کارآمدی آموزش توان و جسارت لازم برای ورود به برخی خط قرمزها و تابوهای نظام آموزشی در جهت اصلاحات آموزشی را دارند ؟
و یا مهم ترین مطالبه همان برقراری همترازی برای عقب نماندن از آن سیاهی لشگر دانشگاهی متنعم و فاقد کارایی و اثربخشی سهیم در عقب ماندگی مزمن جامعه ایرانی خواهد بود ؟
آیا این معلمان با ادعای " نخبگی " توانسته اند در بیش از چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ؛ چهره ای ماندگار تحویل جامعه دهند و چرا اکثریت این چهره های ماندگار که فارغ التحصیل دانش سراها بوده اند ؛ به همان دوران تعلق دارند ؟
سخن آخر
ممکن است برخی این پرسش را مطرح کنند که چرا در میان جمعیت نزدیک به یک میلیون فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش چه اتفاقی افتاده است که من به این 3500 دکتر معلم گیر داده ام و با بقیه کاری ندارم ؟
پاسخ این پرسش ساده اما قابل تامل است .
موتور محرکه در هر جامعه ای برای " اصلاحات و تحول " توسط نخبگان ، اندیشمندان و اصطلاحا طبقه متوسط آن مدیریت می شود .
قرار نیست و حتی شدنی نیست که بتوان افراد پایین تر از حد متوسط و یا اصطلاحا " عادی " را به راحتی برای کنش گری مطالبه محور و تغییرات ساختاری و محتوایی به حرکت وا داشت .
در این ماموریت هر که نامش با " معلم " گره می خورد مسئولیت دارد . اما کسانی که بیشتر می دانند ، زودتر می فهمند و ادعای نخبگی و سرآمدی دارند ، مسئولیت شان چند برابر است.
گروه گزارش/
به تازگی ، « خسرو ساکی » رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت وزارت آموزش و پرورش موضوعاتی را در مورد فرآیند سنجش و پایش و نیز تاکید بر فرهنگ پاسخ گویی بیان کرده است .
پرتال وزارت آموزش و پرورش می نویسد : ( این جا )
رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت وزارت آموزش و پرورش با اشاره به تلاشِ این نهاد برای شفافنمایی نقاط ضعف و قوت، گفت: تقویت فرهنگ پاسخ گویی در آموزش و پرورش هدف ماست.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، خسرو ساکی با اشاره به اینکه بستههای تحولی برای اجرای سند بنیادین تدارک دیده شده است و یکی از آن ها به پایش و ارزیابی ملی نظام آموزش و پرورش اختصاص دارد، گفت: رویکرد این سند تدوین کیفی است.
وی اهداف مرکز سنجش آموزش و پرورش را ناظر بر شفافسازیِ عملکرد اجزا و عناصر آموزشی و نیز شناسایی نقاط قوت و تهدید های نظام آموزشی دانست و افزود: تقویت فرهنگ پاسخ گویی در آموزش و پرورش از دیگر اهداف ماست.هر بخش از نظم آموزش و پرورش باید به یک مدیریت عالی پاسخ گو باشد و در مجموع به جامعه و مسئولین پاسخ گویی داشته باشد.
وی خودتنظیمی در زیر نظام های سند تحول و افزایش کارایی نظام آموزشی و نیز اطمینان بخشی به ذی نفعان را از دیگر کارکردهای مرکز مورد مدیریت خود برشمرد و گفت: بر این اساس برای روشن کردن اهداف، نظام آموزشی را تقسیم بندی کرده ایم.
ساکی یکی از این دسته های تقسیمی را "درون داده ها" خواند که شاخص های مربوط به نیروی انسانی، دانش آموز، برنامه درسی و مفاد آموزشی و مدیریت و بودجه و معیشت کارکنان را در بر می گیرد و تاکید کرد بازه زمانی این اقدامات سال های 95 تا 99 بوده است.
وی ادامه داد: در هر یک از این شاخص ها، تغییرات آموزش و پرورش را می سنجیم چراکه عوامل انسانی به لحاظ کیفی و کمی نقشی تعیین کننده در یاد دهی دارند. پوشش و تراکم دانش آموزی و نیز گذر تحصیلی در ارتقا یا کاهش کیفیت اثر گذار است.
رئیس مرکز سنجش و پایش کیفیت وزارت آموزش و پرورش عنصر فرایندها در نظام آموزشی را از دیگر دسته بندی های مورد نظر آموزشی دانست و در این باره گفت: عنصر فرایندها ناظر بر رهبری و مدیریت آموزشی است که یاد دهی و یادگیری متداول را در بر دارد و به فوق برنامه های تربیتی و راهنمایی و مشاوره را شامل می شود.
ساکی گفت: نتیجه درون دادها و فرایندها باید خود را در برون دادهای واسطه ای و نهایی نشان دهد و برای بررسی اینکه آیا در مسیر برون دادهای نهایی حرکت می کنیم یا خیر، باید به شاخص های کمیِ برون داد های واسطه ای اتکا کرد.
وی ادامه داد: از جمله شاخص های برون داد واسطه ای، بحث نمرات و درصد قبولی دانش آموزان در پایه های مختلف تحصیلی مدنظر است و از طرفی تکرار پایه یا ترک تحصیل و نیز درصد ماندگاری دانش آموزان تا پایان دوره و میانگین طول دوره تحصیلی دانش آموزان، است. عناصر دیگری نظیر برون داد نهایی و پیامدها نیز باید در رازیابی ملی نظام آموزش و پرورش مورد توجه باشد. »
جهت یادآوری این رئیس مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش لازم است به مطالب و موضوعاتی که « عبدالرسول عمادی » رئیس پیشین این مرکز در نشست با تشکل های فرهنگیان در دی ماه سال 1392 داشته است ، اشاره داشته باشیم . ( این جا )
عمادی می گوید :
« سال 1384 مدیر آموزش و پرورش خوزستان بودم . وقتی آقای فرشیدی وزیر آموزش و پرورش شد به من گفتند که می خواهند کسی را به جای من منصوب کنند . من در پاسخ گفتم که آیا شما تا به حال مرا دیده اید و آیا از عملکرد من اطلاع دارید و یا این که به خاطر سابقه سیاسی من است ؟
آقای فرشیدی هم در پاسخ گفت : « همین تغییرات ممکن است موجب تشفی خاطر معلمان شود ! »
روز اول که به دعوت آقای دکتر فانی آمدم به ایشان گفتم که این بخش مرکز سنجش پیشرفت تحصیلی بوده است اما ماموریت اصلی این بخش باید سنجش همه مولفه ها باشد . باید ساختار جدید مناسب با ماموریت را پیش بینی کنیم و مرکز مطالعات در آن باید گنجانده شود .
شورایی تشکیل دادیم و ماموریت راهبردی را مورد مطالعه قرار دادیم و این مرکز باید همه جای وزارت آموزش و پرورش را مورد سنجش قرار دهد .
در حال حاضر ، مرکز آمار و فن آوری کار آمار را انجام می دهد . بیش از 60 مورد سامانه آماری در وزارت آموزش و پرورش وجود دارد که 22 مورد آن در مورد دانش آموز است . همان گونه که سامانه آماری داریم باید " سالنامه سنجش " هم داشته باشیم . آمار و داده ها باید معنی دار شود و این داده های آماری باید عملیاتی شوند .
در جامعه ، آموزش و پرورش را از صفر تا صد تجزیه و تحلیل می کنند . هر کس در مورد آموزش و پرورش نظری دارد و این وضعیت نشان می دهد که آموزش و پرورش چیزی از خودش ندارد و ارزیابی واقعی از بخش های مختلف خودش ندارد .
سالنامه سنجش و یا " گزارش ملی آموزش و پرورش " نیاز مبرم ماست . ما نیازمند این گزارش ملی هستیم . آمار باید از روایی برخوردار باشد . مرکز فن آوری و آمار می گوید که هر 10 روز یک بار اطلاعات به روز می شود اما اطمینانی در مورد منشا این داده ها وجود ندارد .
ما باید در یک برش ملی ، عملکرد آموزش و پرورش را در قسمت های مختلف تجزیه و تحلیل کنیم . باید یک نظام گزارش گیری داشته باشیم و سرجمع آن " گزارش ملی سالانه " شود .
ساختار فعلی ناقص است که متناسب با ماموریت آن نیست . ایده ما این است . البته بخش امتحانات هم مهم است . کنکور در حال حذف شدن است . آموزش و پرورش باید ظرف 5 سال سه سال آخر متوسطه را مستند کرده و آن را تحویل سازمان سنجش دهد . علی رغم تبلیغات فراوان مسئولان ستادی در حوزه پاسخ گویی برخی بخش ها مانند همین مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش حتی یک نشست رسانه ای با خبرنگاران نداشته اند ؟
امسال قرار است این سوابق 25 درصد در کنکور تاثیر داشته باشد . قبلا تاثیر آن مثبت بوده است اما امسال قرار است این تاثیر هم منفی باشد و هم مثبت .
در حال حاضر در مقطع ابتدایی و در بخش ارزشیابی ، یک سری واژه ها جانشین عدد شده است ، هر چند تحول خاصی نسبت به قبل رخ نداده است . از سوی دیگر ، در آخر دوره متوسطه ، باید یک سری اعداد عینی تحویل سازمان سنجش دهیم که قابل اندازه گیری باشد و این دو گانگی در مقاطع ، یک نوع تناقض است .
به نظر من ، دفتر ارزشیابی در معاونت ابتدایی به مرکز سنجش باید ملحق شود و نباید جداگانه باشد ، همین طور باید اداره کل ارزیابی باید بخشی از این مرکز باشد .
برای تدوین گزارش ملی باید ساختاری جدا ( مستقل ) از آموزش و پرورش داشته باشیم که البته این نقطه ایده آل و مطلوب است و تا آن جا راه زیادی در پیش داریم .
در آموزش و پرورش انواع معاونت ها وجود دارند که بعضا چیز زیادی است اما سنجش باید یک معاونت باشد که کل سیستم را ارزیابی کند .البته این پیشنهاد را به آقای دکتر فانی داده ام .
در برنامه درسی ملی یک بخشی به نام ارزیابی و یا ارزشیابی وجود دارد و باید درکنار سند تحول بنیادین دیده شود . سنجش باید تفکر را بسنجد .
سیستم آموزشی کشور در حال حاضر " حافظه محور " است .
برنامه درسی ملی اگر شفاف باشد می تواند بخشی از این مشکلات را حل کند . بخشی از همین امتحانات نهایی نیمه حضوری شده است . آن چه که ما می سنجیم یک سری سوالات تکرار پذیر است . دفتر تالیف ، کتابی را تدوین می کند ، آن چیزی که در ضمن خدمت انجام می شود و آن چه که در کلاس درس توسط معلم انجام می شود و... با یکدیگر تفاوت قابل ملاحظه ای دارند ...
اگر سنجش به این قسمت ها برود می تواند بخش پنهان را مدیریت کند و تاثیر گذار باشد و نمرات را واقعی کند .
به عنوان نمونه در کنکور یک سال ، در درس فیزیک یک نفر توانسته بود 97 درصد تست بزند و 100 درصد نداشتیم ؛ اما در همین درس ، 14700 نفر در درس فیزیک نمره بیست گرفته بودند ! »
نخستین پرسش « صدای معلم » از رئیس مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش آن است که آیا مطالعاتی در زمینه تغییر ساختاری حوزه فعالیت خود داشته است ؟
کار سالنامه سنجش و یا " گزارش ملی آموزش و پرورش " به کجا رسیده است و آیا اساسا در این زمینه فعالیتی صورت گرفته است ؟
بررسی وضعیت عملکرد مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش نشان می دهد که این مرکز تاکنون جز صدور بخشنامه های تکراری و کلیشه ای در مورد برنامه امتحانات کار خاص دیگری انجام نداده است . حتی در « شیوه نامه برگزاری امتحانات » علی رغم شعار و تبلیغات وزیر آموزش و پرورش و سایر هیچ گونه جایگاه مشخص و شفافی برای « شورای مدرسه » تعریف و تببین نشد. ( این جا )
آیا آقای ساکی اقدامی در جهت تغییرات ساختاری متناسب با تحولات اجتماعی و مطالعات تطبیقی انجام داده است ؟
آیا مرکز سنجش و پایش می تواند گزارشی جامع از همه بخش های این وزارتخانه به افکار عمومی ارائه کند ؟
آقای ساکی در بخشی از سخنان خود گفته است :
« هر بخش از نظم آموزش و پرورش باید به یک مدیریت عالی پاسخ گو باشد و در مجموع به جامعه و مسئولین پاسخ گویی داشته باشد . »
پرسش این است که آیا این پاسخ گویی می تواند بلاواسطه باشد ؟
نقش رسانه ها به عنوان " رکن چهارم دموکراسی " در این میان چیست ؟
علی رغم تبلیغات فراوان مسئولان ستادی در حوزه پاسخ گویی برخی بخش ها مانند همین مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش حتی یک نشست رسانه ای با خبرنگاران نداشته اند ؟
کدام نهاد و چه کسی باید در این مورد پاسخ گو باشد ؟
پایان گزارش/
اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان به وزیر آموزش و پرورش اختیار داده است، اعضای هیئت امنا را تعیین کند. قبل از ورود نمایندگانی از معلمان به این جمع، تعداد اعضای هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان پنج نفر بود که هیچ کدامشان منتخب صاحبان واقعی صندوق، یعنی معلمان نبودند. بالاخره توسط وزیر آموزش و پرورش وقت سیدمحمد بطحایی بنا شد سه نفر از معلمان به صندوق ذخیره فرهنگیان وارد شوند که دو نفر آنان عضو هیئت امناء شده و نفر سوم به عنوان بازرس در این جمع قرار گیرد. در زمان تصمیم گیری برای ورود نمایندگان معلمان به هیأت امناء، پیشنهادی مطرح و تصویب شد تا از دو نفری که قرار است در هیئت امنا عضو شوند یک نفر از میان زنان باشد.
این انتخابات در دو مرحله برگزار شد، طبق سهمیه ای که برای هر استان در نظر گرفته شده بود. مرحله اول ۱۸ تا ۲۰ بهمن ۱۳۹۶ به صورت الکترونیک برگزار گردید و ۸۳ نفر به مرحله دوم راه یافتند.
برای پذیرفته شدگان مرحله اول یک روز فرصت تبلیغات در تهران داده شد و انتخابات در مرحله دوم به صورت حضوری در اردوگاه باهنر انجام گرفت.
بالاخره پس از کش و قوس های زیاد، انتخابات هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان بعداز ظهر روز دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ به پایان رسید و « لیلا نظر پور » با ۲۴ رای، « امین الله سالاری » با ۲۳ رای به عنوان نماینده فرهنگیان در هیأت امنا و « محسن مسعودی » با ۲۱ رای به عنوان بازرس، برای مدت چهار سال راهی صندوق ذخیره فرهنگیان شدند.
شایان ذکر است پیش از رای گیری مرحله دوم، ۳۴ نفر از ۸۳ نفر انصراف خود را به نفع دیگر نامزدها اعلام كردند و در نهایت رای گیری میان ۴۹ نفر انجام شد. شاید جالب باشد یادآوری کنیم که در این ماراتن انتخابات در مجموع ۳۵۵۷ نفر نامزدی خود را برای شركت در انتخابات اعلام كرده بودند. اعضای منتخب هیأت امنا واقعا اگر در انجام وظیفه ای که به خاطر آن از معلمان رای اعتماد گرفته اید با موانعی روبه رو هستید لازم است به صورت صریح و شفاف با ولی نعمتان صندوق ذخیره فرهنگیان یعنی معلمان مطرح کنید، زیرا عدم طرح موانع موجب خسران بزرگی هم برای شما و هم برای معلمان عضو صندوق خواهد بود .
هدف از تشریح این فرآیند انتخاباتی که منجر به حضور نمایندگان معلمان در صندوق شد این است که یادآور شویم باید از ظرفیت و مسئولیت اعضای راه یافته به صندوق ذخیره فرهنگیان که با رأی معلمان وارد هیأت امناء شده اند غافل نشویم، و آنان نیز خود را به تغافل نزنند.
متاسفانه در حدود سه سالی که از حضور این راهیافتگان در هیأت امنا می گذرد، شاهد هیچ گونه گزارش، مصاحبه، شفاف سازی و کنش خاصی از سوی آنان نبوده ایم.
اگر چه می دانیم بعد از ورود اعضای منتخب معلمان، جلسات هیأت امنا فقط به یک جلسه حضوری و یک جلسه مجازی بسنده و ختم شد و حتی اعضای راه یافته ممکن است در جریان امور قرار نگیرند ولی این موضوع به هیچ وجه از بار مسئولیت آنان نمی کاهد.
لازم به ذکر است جایگاه حقوقی که توسط معلمان برای اعضا راه یافته به صندوق ایجاد شده ، باعث میشود تا بیان مشکلات و موانع تحقق مطالبات به حق فرهنگیان توسط آنان در رسانهها بازتاب بیشتری داشته باشد.
بنابراین از اعضای منتخب هیأت امناء « لیلا نظر پور » « امین الله سالاری » و « محسن مسعودی» به طور جدی انتظار داریم با استفاده از هر ابزاری که لازم می بینند، پیگیر وظایف نمایندگی خود در این مورد باشند.
باید به اعضای راه یافته به هیأت امناء گوشزد کرد که بیان داستان انتخاب شما صرفاً یادآوری نیست، بلکه یک مطالبه از طرف اکثریت معلمانی است که پسوند نمایندگی آنان را یدک می کشید.
حضور منتخبین در هیأت امناء صندوق ذخیره فرهنگیان فرصت خوبی در تاریخ تأسیس صندوق است که باید با چنگ و دندان از این فرصت برای بیان و تحقق مطالبات صاحبان واقعی صندوق بهره برد و راه یافتگان در پیشگاه افکار عمومی فرهنگیان دین خود را که همانا تلاش برای ایجاد سازوکارهای مالکیت اعضا بر صندوق ذخیره فرهنگیان است ادا کنند.
معلمان برای تحقق مطالبه به حق خود دست به دامان مدیران صندوق، سایر اعضای هیأت امناء، نمایندگان مجلس و... می شوند در حالی که سه نفر راه یافته از معلمان به صندوق برای انجام همین کارها از سایر معلمان رأی گرفته اند.
اعضای منتخب هیأت امنا واقعا اگر در انجام وظیفه ای که به خاطر آن از معلمان رای اعتماد گرفته اید با موانعی روبه رو هستید لازم است به صورت صریح و شفاف با ولی نعمتان صندوق ذخیره فرهنگیان یعنی معلمان مطرح کنید، زیرا عدم طرح موانع موجب خسران بزرگی هم برای شما و هم برای معلمان عضو صندوق خواهد بود.
به عبارتی دیگر ؛ اگر از طریق ساز وکار هیأت امناء و یا با اطلاع رسانی مستمر از طریق رسانه ها به عنوان یک عضو راه یافته منشأ اثری نباشید، عملاً شاهد هدر رفت و نفله شدن فرصت حضور معلمان در هیأت امنا خواهیم بود و ممکن است آنچنان سرخوردگی در بین معلمان ایجاد شود که دیگر هیچ گاه وارد فرایند و موضوع انتخاب معلمان نه تنها برای صندوق ذخیره بلکه برای هیچ بخش دیگری نیز نشوند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
بهروز افخمی، کارگردان سینما به شدت از محدودیتهای کرونا انتقاد کرد و آنها را ابلهانه خواند.