گروه گزارش/
کانال رسمی انجمن مطالعات برنامه درسی ایران نوشت :
« روز سه شنبه بیست و یکم بهمن ماه 99 جلسه ای پیرامون طرح تاسیس سازمان نظام علوم تربیتی جمهوری اسلامی ایران با دکتر محمدرضا عارف عضو شورای تحول آموزش و پرورش و عضو فرهنگستان علوم با حضور دکتر مهر محمدی، دکتر قادری، دکتر جوادی پور، دکتر صادقی و دکتر نیکنام تشکیل شد.
آقای دکتر عارف ضمن ارایه ی رهنمودهایی، تاسیس سازمان های تخصصی و حرفه ای را به ویژه در حوزه علوم انسانی بسیار ضروری دانستند. همچنین در این جلسه موافقت خود را با تاسیس سازمان نظام علوم تربیتی جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند و سپردن مسئولیت های علمی و حرفه ای به متخصصان علوم تربیتی را عامل مهمی برای بهبود وضعیت رشته های علوم تربیتی در کشور معرفی کردند.
در این جلسه دکتر مهر محمدی به معرفی طرح پرداختند و در ادامه گزارشی از اقدامات صورت گرفته توسط دکتر قادری نماینده انجمن های علوم تربیتی کشور برای تاسیس سازمان نظام علوم تربیتی به ویژه الزامات حقوقی، اداری و ساختاری ارائه شد.
در این جلسه مقرر گردید نتایج مذاکرات این جلسه در ویرایش طرح جدید منظور گردد و طرح ویرایش شده دوباره به دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ارایه شود.
همچنین با مذاکراتی که با صاحب نظران علوم تربیتی به عمل آمده طرح طبقه بندی مشاغل علوم تربیتی در بخش خصوصی که با کمک وزارت کار و اساتید و دانشجویان علوم تربیتی تدوین شده است ضمیمه طرح اصلاح شده خواهد گردید. »
نخستین بار و در بیست و دوم آبان ماه 1398 به ابتکار انجمن مطالعات برنامه درسی ایران، جلسه مشترکی میان اعضای هیات مدیره این انجمن با روسای انجمن های علوم تربیتی ایران شامل انجمن آموزش عالی ایران، انجمن فناوری های آموزشی ایران، انجمن مدیریت آموزشی ایران و انجمن آموزش و پرورش تطبیقی در محل دفتر انجمن مطالعات برنامه درسی واقع در دانشگاه تهران برگزار شد. برگزار گردید . ( این جا )
هدایت و به سامان کردن نهادهای آموزشی رسمی و غیر رسمی کشور به عنوان مهمترین هدف این طرح بیان شده است .
دکتر محمد رضا بهرنگی رئیس انجمن مدیریت آموزشی ایران در نشست مذکور در کنار تصویب سازمان نظام علوم تربیتی جمهوری اسلامی ایران، تشکیل اتحادیه انجمن های علوم تربیتی کشور را خاطر نشان کرده بود .
این اقدامات در حالی صورت می گیرد که هنوز از طرح « سازمان نظام معلمی » که آخرین اقدامات کارشناسی برای نهایی کردن آن در زمان وزارت دانش آشتیانی صورت گرفته بود خبری نیست .
آخرین بار ؛ میرحمایت میرزاده سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس دهم 12 اردیبهشت 1399 گفته بود : ( این جا )
« برای برون رفت از این شرایط، تشکیل « سازمان نظام معلمی » ضرورت فوری امروز، و نیاز اساسی فرداست، سازمانی مشابه سازمان نظام مهندسی، پرستاری، کشاورزی و.... به شکل قانونی و شناسنامه دار جهت ایفای نقش جدی و عملیاتی در مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری که امیدوارم به زودی محقق گردد و با تفویض اختیار و تمرکززدایی برخی امور از وزارت آموزش و پرورش به این سازمان ایفای نقش اساسی نماید.
با احصای دقیق مطالبات و مشکلات، ارائه راهکارهایی قانونی و پیشنهاد طرح های کاربردی برای چگونگی حل مشکلات از طریق یک کانال سازماندهی شده رسمی که از مدرسه تا مرکز در سطوح مختلف و با مشارکت و حضور موثر نمایندگان واقعی و کارشناس فرهنگیان طرحی نو در انداخته شود- تا با توکل بر خدا امکان تحقق مسائل اولویت بندی شده با سخنگوی واحد و قانونی فرهنگیان میسر گردد .
شایان ذکر است دراین راستا گام مهم در مجلس دهم با تهیه (طرح تشکیل سازمان نظام معلمی جمهوری اسلامی ایران) برداشته شده است که در نوبت بررسی و اعلام نظر کمیسیون های تخصصی اجتماعی، آموزش تحقیقات و فناوری، اقتصادی، امنیت ملی و سیاست خارجی، برنامه و بودجه و محاسبات، امور داخلی کشور و شوراها، قضایی و حقوقی می باشدکه امیدوارم به زودی در صحن علنی مجلس شورای اسلامی تصویب و با تایید شورای محترم نگهبان نهایی شود. » و پرسش مهم تر که همیشه از سوی « صدای معلم » مطرح گردیده آن است که چرا سازمان نظام معلمی در پیش نویس « سند تحول بنیادین » حذف شد ؟
داود محمدی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در نشست علنی سه شنبه،3 دی ماه مجلس شورای اسلامی در جمع خبرنگاران با اشاره به تدوین طرح سازمان نظام معلمی گفت : ( این جا )
« در نامهای به معاونت حقوقی مجلس شورای اسلامی خواستار کار کارشناسی روی این طرح شدیم که نهایتا پس از چند روز کار کارشناسی این طرح از سوی معاونت حقوقی تحویل ما شد.
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی با اشاره به این که کارشناسان معاونت حقوقی مجلس شورای اسلامی ایرادات این طرح را برطرف کردند، بیان کرد: تغییراتی در محتوای این طرح ایجاد نشده ولی در برخی مواد این طرح وظایفی که برای این سازمان در نظر گرفته شده بود با برخی نهادها تلاقی پیدا می کرد که راه کارهایی برای حل این موضوع در نظر گرفته شد.
وی با اشاره به این که سازمان نظام معلمی پیگیر مسائل معلمان خواهد بود، افزود: اگر این سازمان تشکیل شود در حل مشکلات معلمان تاثیر گذار خواهد بود، حرمت معلم حفظ می شود و شان و جایگاه معلم ارتقا می یابد.
اگر این سازمان تشکیل شود، سازمان نظام معلمی می تواند به یک نهاد بین المللی با جایگاه قانونی تبدیل شود که می تواند ارتباط میان معلمان در دنیا پیدا کند.
با تشکیل این سازمان انجمن های علمی در مدارس تشکیل میشود و بسیاری از مشکلات اخلاقی در مدارس کاهش می یابد. »
نکته قابل تامل آن است که « محمدرضا عارف » عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس دهم و رئیس فراکسیون امید در نشست با تشکل های فرهنگیان در 8 بهمن 1394 از ایده تشکیل سازمان نظام معلمی حمایت کرده و گفته بود : ( این جا )
« در دولت اصلاحات تمرکز بر تقویت و تثبیت تشکل ها ، احزاب و ان جی او ها بود . »
اما مجلس دهم به پایان رسید و نوبت به طرح این تشکیلات معلمی در صحن علنی مجلس نرسید اما پرسشی که همواره مطرح بوده آن است که برای اظهار نظر در مورد یک طرح درونی آموزش و پرورش چه نیازی به اعلام نظر آن همه کمیسیون مجلس بوده است ؟
و پرسش مهم تر که همیشه از سوی « صدای معلم » مطرح گردیده آن است که چرا سازمان نظام معلمی در پیش نویس « سند تحول بنیادین » حذف شد ؟
کسانی مانند « حمیدرضا حاجی بابایی » وزیر وقت آموزش و پرورش با چه قصد و نیتی این کار را انجام دادند ؟
« صدای معلم » همواره در گزارش ها و مطالب خود ، لازمه بی بدیل طراحی و اجرای « رتبه بندی معلمان » را سازمان نظام معلمی با رویکرد مستقل و حرفه ای دانسته است .
با این حال موضع محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش در این مورد تاکنون سکوت بوده است .
سه شنبه نهم دی ماه در نشست رسانه ای « محمود امانی » دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش که با حضور رسانه ها و خبرنگاران برگزار گردید ؛ « صدای معلم » از ایشان پرسید : ( این جا )
« بحث « سازمان نظام معلمی » حداقل از سال 88 کلید خورده است و در پیش نویس سند تحول بنیادین بحث " سازمان نظام معلمی " را حذف کردند .
حتی آقای محمود مهرمحمدی هم در گفت و گو با صدای معلم به صراحت گفتند نمی خواهند که سازمان نظام معلمی شکل بگیرد . جریاناتی است که نمی خواهند این کار انجام شود چون برداشت و تحلیل شان این است که در وظایف حاکمیتی آموزش و پرورش خلل ایجاد می کند. این یک دیدگاه بدبینانه است و فاقد مبانی منطقی و شفاف.
شما در پاسخ به من وارد مقوله نشدید . از طرفی رتبه بندی معلمان در حال نهایی شدن است و روانه مجلس می شود .
پس شما کی می خواهید وارد عرصه شوید ؟
این را هم باید در نظر داشته باشید که وقتی می گوئیم سازمان نظام معلمی این فقط برای ما نیست .این ساز و کار در همه نظام های آموزشی که معلمی با فرمت " حرفه ای " تعریف شده وجود دارد. نهاد مشخصی وجود دارد که که کار این نهاد این است و در واقع خود معلمان این را تشکیل می دهند.
در این مورد شفاف تر و صریح تر صحبت کنید.
دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش تصریح کرد که سازمان نظام معلمی اولویت مستقل برای ایشان نیست .
تاکنون و علی سپری شدن ده ماه از عمر مجلس یازدهم ، هنوز هیچ نماینده ای در این مورد حرفی نزده است .
پایان گزارش/
بیش از یک سال است که در حال تجربه آموزشهای مجازی هستیم. ارتباطات مجازی، آداب و اصولی دارد. ارتباطات مجازی تابع قواعد اخلاقی مشخصی است. در چند ماه گذشته کلیپهای متعددی با عناوینی چون «سوتیهای خفن و خندهدار» و «بمب خنده» از کلاس های مجازی معلمان و دانشآموزان در شبکههای اجتماعی مختلف بازنشر میشود.
انتشار برخی از این کلیپها، به ویژه کلیپهایی که محل زندگی، سایر اعضای خانواده و چهره معلمان/ دانشآموزان را نشان میدهند دقیقا بیانگر نقض حریم خصوصی آنان است. درست است که ما به این «سوتیها» میخندیم ولی انتشار این کلیپها میتواند زندگی خانوادگی و شاید هم زندگی حرفهای افراد را دچار مخاطره سازد.
لطفا «سوتیهای» کودکان دستپاچه و پشت صحنۀ زندگی خانوادگی آنان را منتشر نکنید. آنان اجازه انتشار تصویر خودشان را به شما ندادهاند. این اقدام، سرقت حریم خصوصی افراد و فروش آن در بازار است. توپوقهای معلمان ناآشنا به فضای مجازی را بدون اجازه خود آنان منتشر نکنید. بگذارید کلاس درس، هر چند مجازی باشد، محیطی امن و حریمی بین معلم و دانشآموز/دانشجو باقی بماند.
اگر معلم یا دانش آموز/دانشجو هستید لطفا قبل از انتشار این دست کلیپها لحظهای از خودتان سوال کنید که آیا او موافق انتشار این تصویر است یا من دارم «دزدکی» آن را منتشر میکنم؟ چه دانش آموز و چه معلم، آنها دوربین خود را به روی فردی مطمئن و قابل اعتماد، و نه «یک سارقِ متجاوز به حریم خصوصی» روشن کردهاند.
فردین علیخواه|گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان
گروه رسانه/
کتاب « اعترافات یک معلم » در مرداد ماه 1337 توسط « رضا ایزدی » منتشر گردیده است .
این کتاب ارزشمند و موثر خاطرات یک دبیر ادبیات از چگونگی تدریس در دبیرستان های پسرانه بین سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷ را به نمایش می گذارد که به نارسایی ها و اشتباهاتش در تدریس به نحو هنرمندانه ای اشاره می کند .
در بیوگرافی آقای رضا ایزدی چنین می خوانیم :
« از نویسندگان سخن سنج و خوش قریحه کشور ما است . او کمتر چیز می نویسد ولی آن چه تاکنون نوشته است همه در نوع خود دلچسب و خواندنی است .
وی همکاری با مطبوعات را از سال 1320 با درج مطالب مفید و آموزنده در مجلات هفتگی شروع کرده و مقالات تحقیقی و ادبی و داستان های کوتاهش همواره زبانزد خاص و عام بوده است .
ایزدی مدتی روزنامه مستقلی به نام « الوند » منتشر می کرد و بر دیوان مفتون همدانی شاعر بلند پایه ایران و حسینی داور شاعر شیرین سخن معاصر نیز مقدمه های جالب نگاشته است .
ایزدی علاوه بر کارهای مطبوعاتی سال ها در پست های گوناگون و ریاست آموزش و پرورش شهرستان های ایران به تعلیم و تربیت خدمت کرد . »
« صدای معلم » در راستای تاسیس و تثبت « فرهنگ گفت و گو و تفکر انتقادی » با رویکرد « خودانتقادی » متن کامل این کتاب فاخر را در بخش های پیوسته منتشر می کند .
گروه رسانه/
برگزاری امتحان در فضای مجازی در مدارس که قریب به یک سال است در تعطیلی به سر می برند ؛ با اما و اگرهای بسیاری همراه بوده است .
« تقلب مجازی » و گستردگی آن و مهم تر از آن ، از بین رفتن قبح این مساله موضوعی قابل تامل در نظام آموزشی بیمار ما است .
« صدای معلم » در چند گزارش و یادداشت تحلیلی به آسیب شناسی این موضوع در میان « دانش آموزان » پرداخته است .
اما این مساله محدود به دانش آموزان نبوده و به دانشجویان دانشگاه ها هم تسری پیدا کرده است .
« صادق زیباکلام » استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران در یادداشتی در کانال تلگرامی خود با عنوان « آیا صداقت در نسلهای جدید، رو بهکاهش است؟ » به این موضوع پرداخته است .
هنوز مبحث رتبه بندی معلمان ، در لابه لای اخبار روزانه در حال موج سواری است . سیری که ظاهرا از نتیجه بخشی مورد انتظار معلمان ، به دور مانده است و خود مسئولان ناتوان از تشخیص معیارهایی معقول برای تشخیص سره از ناسره جهت اجرای نهایی آن هستند. تا طرح رتبه بندی به تصویب مجلس نرسیده است ، اعتماد و اعتباری برای اجرای سالانه آن وجود نخواهد داشت . اما تاکنون آموزش و پرورش با برداشت و تصمیمات درون سازمانی ، ظاهرا ترجیح داده است تا راه گریزی در آینده برای عدم اجرای آن باقی بگذارد. این طرح برای خود مخالفانی دارد چون معیارهای اجرایی آن به نحوی مطرح می شود که گویا ، بیشتر مبلغ اضافه شده مد نظر معلمان هست ، در حالی که این طرح مدعی است که با اجرای آن به کیفیت بخشی فعالیت معلمان در حد استاد و استاد یاری دانشگاه ، نائل خواهند آمد .
معاون اول رئیس جمهور : " تا پایان بهمن ماه لایحهای به مجلس شورای اسلامی در خصوص رتبه بندی معلمان ارسال خواهد شد و اعتبار بودجهای آن نیز در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ کل کشور دیده شده است " . (1)
وعده های وزارتخانه و گاه دولت و مجلس در این راستا ، ماه به ماه و توسط هر مسئولی ! مطرح می شود و حساب کار از دست رفته است . یکی اعتبار لازم برای اجرای رتبه بندی را در سال 1400 ، 8 هزار میلیارد تومان و دیگری بودجه لازم را 15 هزار میلیارد تومان تخمین می زند.
رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور : در رابطه با رتبهبندی فرهنگیان ، حتی قبل از ارائه لایحه دولت به مجلس ، مبلغ ۸ هزار میلیارد تومان در لایحه بودجه ۱۴۰۰ دیده شد. (2)
قاسم احمدی لاشکی معاون پارلمانی آموزش و پرورش : " رتبه بندی معلمان در کمیته های سه گانه دولت تصویب شده و در صورت تأیید نهایی در جلسه هیأت وزیران به مجلس شورای اسلامی ارسال می شود . برای رتبه بندی معلمان ۱۵ هزار میلیارد تومان را پیشنهاد کرده ایم تا این طرح در سال ۱۴۰۰ اجرایی شود ". (3)
با این همه حساب و کتاب و مدت زمانی که بیهوده هدر رفته هست و معلمان و فرهنگیان در قبال اجرای طرح رتبه بندی بلاتکلیف هستند ، در بودجه پیش بینی شده برای اجرای طرح رتبه بندی ، توافقی وجود ندارد .
درجه بندی تدریس معلمان در فضای مجازی
امروز طرح دیگری در شرایط کرونایی و با تدریس معلمان در فضای مجازی مطرح شده است که قرار است به " درجه بندی تدریس معلمان " بپردازد . طبق معمول و روال همیشگی ، وزیر آموزش و پرورش در این خصوص معیارها و ابزار لازم را شفاف سازی ننموده اند . معلمان قرار نیست با تهدید یا تحدید ، بهترین باشند ، فاکتورها و شاخص های آموزشی خود می باید با کیفیت باشند و گر نه همان کمی گرایی ، لایق وزارتخانه خواهد بود.
محسن حاجی میرزایی در این خصوص بیان داشت : " اخیرا در ورژن جدید شبکه شاد ، دسترسی به شاد از طریق نسخه وب فراهم شد . ظرفیت دیگری که فعال شده این است که به معلمان فضایی می دهد که بتوانند تدریس شان را در هر پایه ای خواستند انجام دهند و به اشتراک بگذارند . این تدریس ها درجه بندی می شود. " (4)
ظاهرا وزیر آموزش و پرورش فراموش می کنند که با چه کسانی در ارتباط هستند تا توضیحی درخور بدهند و یا تصور می کنند که معلمان به دلیل فرزانگی ، علم غیب می دانند و فقط یک اشارت کافی است . چنین برخوردهاست که موجب ایجاد سوءتفاهم مابین نیروهای صفی و ستادی می شود و طی یک سال و گاه چندین سال ، هر دو انگشت اشارت خود را به عنوان خاطی و یا مقصر ، به سوی هم نشانه می روند و خشم ، نومیدی و بی اعتمادی از سوی نیروهای صفی به اشکال گوناگون نمود عینی می یابد ، از جمله تجمعات ، اعتراضات مکرّر ، تحصن و متأسفانه گاه به زندانی شدن عده ای از معلمان برای مطالبه حقوق ایجاد شده ، منجر می شود .
بسیاری از شبکه شاد استفاده نمی کنند چون جذابیت شبکه های دیگر بیشتر از آن است . یا سرعت بسیار کم و غیراستاندارد اینترنت ، عمده ترین مشکل معلمان و دانش آموزان در فضای مجازی است. به جای درجه بندی تدریس معلمان ، به حل این مشکلات بیندیشید تا کیفیت آموزشی در فضای مجازی خود به خود و در سایه تلاش و زحمات معلمان و همراهی دانش آموزان ، فراهم شود .
بهتر است به جای این همه طرح ، جهت کیفیت بخشی امر آموزش با ارجحیت دادن به وجه کنترل و تعقیب و بازرسی از سوی وزارتخانه ، در زیربنای نظام آموزشی یعنی دو دوره مهدکودک که به تازگی سرپرستی آن از بهزیستی به آموزش و پرورش سپرده شده است و پیش دبستانی ، تغییرات لازم را ایجاد نمایید .
اگر ساختار آموزشی از مدل های پویای جهانی پیروی کند ، یقین داشته باشید که این پویایی در همه بخش ها و عناصر و عوامل نظام آموزشی پخش خواهد شد و اثر معجزه آسای خود را نمایش خواهد داد . فقط کافی است چیدمان مهره های آموزشی ، علمی و به روز باشد ، و گر نه بدون ایجاد هر نوع تغییر و تحولی در نظام آموزشی ، با آمدن بازرس ها و یا درجه بندی تدریس معلمان و یا حتی رتبه بندی معلمان ، آموزش و پرورش کشور مان با روش سنتی و ایستا ، خداحافظی نخواهد کرد . معلمان قرار نیست با تهدید یا تحدید ، بهترین باشند ، فاکتورها و شاخص های آموزشی خود می باید با کیفیت باشند و گر نه همان کمی گرایی ، لایق وزارتخانه خواهد بود.
اگر وزارت آموزش و پرورش چنین توانی ندارد امید است مجلس شورای اسلامی برای ایجاد چنین تحولی وارد عمل شود تا از هدر رفت زمان و سرمایه و نیروی انسانی ، جلوگیری نماید.
منابع:
1) باشگاه خبرنگاران جوان . جهانگیری: دولت به زودی لایحه رتبه بندی معلمان را تصویب خواهد کرد .21 بهمن 1399 .
2) ای استخدام . 22 آذر 1399 . منبع بازار کار .
3) ایرنا . رتبهبندی معلمان در کمیتههای سهگانه دولت تصویب شد . کد خبر: 84208001 .۱۴ بهمن ۱۳۹۹ .
4) اقتصاد آنلاین . کد خبر 504383 . ۱۳۹۹/۱۱/۲۰ .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
تا وقتی که یکایک مردم به اندازۀ نیوتن و زکریای رازی، دانشمند و آگاه نشدهاند،
تا وقتی که همۀ مردم، همچون سلمان و صُهیب، پارسایی و پرهیزگاری را پیشۀ خود نکردهاند،
تا وقتی که همۀ شهروندان، به اندازۀ ویکتور هوگو و آلبرت شوایتزر، از احساسات پاک انسانی برخوردار نشدهاند،
تا وقتی که نانوا و قصاب و راننده، به اندازۀ ویتگنشتاین و ابن سینا فلسفه نمیدانند،
تا وقتی که هر انسانی در هر شهر و روستایی، بیش از ولتر و ژان ژاک روسو، به حقوق دیگران احترام نمیگذارد،
تا وقتی که زور رستم و نجابت پوریای ولی و مناعت ابوسعید ابوالخیر و دانایی خیام و صداقت سقراط و دنیاگریزی شبلی، در یکیک ما نیست،
تا وقتی که همۀ کارمندان ادارهها و کارگران کارخانهها و اهل بازار و مردم کوچه و خیابان، شب و روز خود را همچون ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی نمیگذرانند،
تا وقتی که همۀ سیاستمداران، گاندی و ماندلا را شرمندۀ خود نکردهاند،
تا وقتی که جامعه، غرق معنویت و آدمیت و انصاف نشده است،
تا وقتی که خودخواهی و منفعتجویی، در نهاد بشر است،
تا وقتی که تکتک آدمیان، یکیک غرایز را در خود نکشتهاند،
تا وقتی که قدرت، وحشی است و جنون میآفریند،
تا وقتی که نمیتوانیم از کرات دیگر، رئیس و وزیر و نمایندۀ مجلس وارد کنیم،
تا وقتی که همۀ انسانها فرشته نشدهاند،
تا آنگاه که زمین زمین است و اوضاع همین است،
زندگی و پیشرفت، جز در پناه قانون ممکن نيست، و اگر ممکن باشد، آسان نیست.
روز خوش ندارد سرزمینی که در آن منصبها و مسندها مقدستر از قانون است.
بیچاره و بیپناهند مردمی که در میان آنها قانون اولین پناهگاه نیست.
روزگارش سیاه است کشوری که در آن قانون خوارتر از خار بیابان است. آنجا که هیبت قانون، کمتر از اخم آدمها است، دوزخ است؛ قتلگاه فرصتها و ارادهها است؛ مسلخ امیدها است.
بدترین قانون، بهتر از خوبترین قانونشکنان است. همۀ تفاوتها محترم است، مگر در پیشگاه قانون. نقض هر قانون، شکستن شاخهای از درخت امید است.
توماس مور(۱۴۷۸- ۱۵۳۵)، شهید قانون و اسطورۀ قانونگرایی در تاریج جهان بشری، میگفت: حبس و مرگ، هزینهای است که من امروز میپردازم تا هیچیک از قوانین کشورم نقض نشود؛ اما میدانم که روزی همین قانون از جان و مال فرزندان و نوادگان و همۀ نسلهای پس از من در انگلستان، پاسداری خواهد کرد.» و به قول میرزا یوسفخان مستشار الدوله در کتاب «یک کلمه»، درمان همۀ دردهای ما در یک کلمه است: قانون. اما قانونی که برای همه است؛ وگرنه برای هیچ کس نخواهد بود.
کانال یادداشت ها
چند روز پیش، دکتر ناصر فکوهی، استاد انسانشناسی دانشگاه تهران به دعوت انجمن جامعه شناسی سنندج در یک برنامه مجازی با موضوعی تحت عنوان «تنوع فرهنگی و سیاستگذاری رسمی در ایران» شرکت میکند. ایشان پس از یکصد دقیقه سخنرانی و پاسخ به پرسشهای حضار، به ناگاه از کوره در میرود! موضوع از این قرار است که یکی از حاضران دو جمله در مونیتور جلسه مینویسد: این فرد خطاب به استاد ابتدا میگوید : «استاد آرامآرام چرت و پرت میگویند.» و بلافاصله مینویسد: «هویت بیرجندی را با هویت کردی مقایسه میکنند».
استاد فکوهی که تا آن هنگام غرق در تبیین نظرات خویش در خصوص فواید دموکراسی و حقوق بشر و لزوم احترام به اقوام داخل ایران بودند، به محض دیدن این دو جمله، برآشفته شده و با به زبان آوردن کلمات «اراذل و اوباش» خطاب به فرد مورد نظر به پرخاش روی میآورد. وی سپس به مخاطبانش که عمدتاً از تحصیلکردگان علوم انسانی و به ویژه جامعهشناسی در کردستان هستند، میگوید:
«چنین آدمهایی را باید از بین ببرید»!
این انسانشناس، با تکرار مداوم الفاظ اوباش، لات، الوات و اراذل خطاب به فرد نظردهنده، به این نتیجه میرسد که با وجود چنین افرادی، دیگر ظرفیتی برای دموکراسی وجود ندارد!
با این وصف، استاد مبرز علیرغم پوزشهای مکرر و گاه خودشکنانه مدیر جلسه و نیز ابراز تأسف و عذرخواهی حاضران، بدون توجه به واکنشهای آنان، از برنامه خارج میشود و دیگر برنمیگردد. این یادداشت کوتاه درصدد تحلیل رفتار و گفتار پایانی آقای دکتر ناصر فکوهی است.
در ابتدا بیایید برای کالبدشکافی موضوع، جای جملات فرد پرسش کننده را عوض کنیم؛ یعنی تقدم و تأخر جملات را تغییر دهیم. به این ترتیب اگر جمله دوم را قبل از جمله نخست قرار بدهیم آنگاه به این صورت خواهد شد: استاد، «هویت بیرجندی را با هویت کردی مقایسه میکنند» و پس از آن جمله دوم «استاد آرام آرام چرت و پرت میگویند.» آیا این است منطق گفتوگویی که همواره خود را با آن سرفراز پنداشته اید؟
در خصوص جمله نخست، یعنی مقایسه کردن هویت بیرجندی با هویت کردی، میتوان گفت که این اظهار نظر در حقیقت نقدی به رویکرد استاد به موضوع بوده و در جواب وی به مثابه مصداقی برای تبیین مفهوم خویش آورده شده است زیرا قیاس مورد نظر با ذهنیت و ادراک امر از سوی شنونده چالش برانگیز و ناسازگار است به همین خاطر، نویسنده این جمله به «مسأله» ای برخورد میکند که ظاهراً در پیکره روششناختی استاد به عنوان مسأله قابل طرح نیست. بر همین مبنا و بنابر گفتههای آقای فکوهی در همان سخنرانی، میتوان استدلال کرد که نقد مورد مناقشه چندان پر بیراه نیست. زیرا ایشان در سخنانش در اثبات فقدان قومی به نام «فارس» در پهنه فرهنگی ایران، از مناطقی مانند شیراز، اصفهان و بیرجند به عنوان فارس یاد نمیکند و زبان آنها را چیزی مغایر با آنچه که امروزه به عنوان زبان فارسی بر کشور مسیطر گشته است تلقی مینماید. بنابر این از نگاه استاد، به مدد وضعیت باستان گرایانه زبان فارسی در این گونه مناطق، نمی توان هویت جایی مانند بیرجند را از کردستان چندان جدا و متفاوت یافت. بر مبنای چنین استدلالی، مخاطب حق دارد قضیه را به گونهای دیگر و مغایر با برداشت استاد ادراک نماید.
اکنون بیایید نگاهی به عبارت «چرت و پرت» بیاندازیم. در فرهنگ لغات، این عبارت به معنای سخنان یاوه و بیهوده است. اگر کسی سخن کس دیگری را یاوه و بیهوده تشخیص دهد، به کاربردن چنین عبارتی، حسب تشخیص عقلی آن کس، نشان دهنده تهور و بیپروایی آن فرد به گوینده آن سخن است نه اینکه به معنای ناسزا گویی و تهدید گوینده باشد. از نظر فرد پرسش کننده، اینکه استاد «هویت بیرجندی را با هویت کردی مقایسه میکند»، گزاره صادقی به حساب نیامده فلذا به پشتوانه ادبیات و منطق خویش، چنین قیاسی را بیهوده و در یک کلام «چرت و پرت» خوانده است.
در اینجا فرد پرسشگر به داوری پرداخته و میگوید: «استاد آرام آرام چرت و پرت میگویند.» این جمله بدان معناست که تا آن هنگام یعنی یکصد دقیقه گذشته، برای این فرد، مطالب استاد، ژاژگویی نبوده بلکه از این به بعد و با هویدا گشتن آن تمثیل ناروا، وارد این فاز شده است.
در مقابل چنین برداشتی، شگفتی در این است که استاد فرهنگشناس و فرهنگمدار به محض اطلاع از این سخن، فوراً الفاظ «اراذل و اوباش» را به کرّات نثار پرسش کننده مینماید و از یک شخص آکادمیک و صاحبنظر، به یک فرد، تلخگفتار و خشن افول میکند! ابتذال آکادمیک و افتضاح معانی، هنگامی از این استاد رخ مینماید که میزبانان خویش را به «از بین بردن» چنین کسانی دعوت میکند! استدعا برای از بین بردن، مترادف فرمان به قتل است. این موضعگیری غیرعقلایی را نباید به مثابه حاضرجوابی استاد تعبیر کرد زیرا آمیخته با ترس و جبن است. در کجای روابط استاد ـ شاگردی مرسوم است که اگر دانشجویی به استادش بگوید، «چرت و پرت نگو!» استاد جایگاه خویش را در حد یک خروس جنگی تقلیل دهد؟
باید بسیار متأسف شد برای روشنفکر باتجربهای که به خاطر نقد متهورانه یک دانشجوی جوان، این گونه به سیاهکاری روی میآورد و همه را در ذهن خویش از دم تیغ عدم تساهل میگذراند.
( گفت و گو ، بنیاد دموکراسی است )
از سوی دیگر باید پرسید که چگونه است استاد در همین سخنان، وقتی از دولتهای جهان سومی خصوصاً کشورهای عربی سخن میگوید آنها را به باد تمسخر میگیرد که با الگو قرار دادن تمرکزگرایی فرانسوی مدل «مسخره»ای از حکمرانی برپا کردهاند. آیا کسی هست بپرسد: «کلمه مسخره، دقیقاً معادل کدام اصطلاح علم انسانشناسی، جامعهشناسی و یا علوم سیاسی است؟» آیا واژه مسخره، در همان سنخ کلمات «چرت و پرت» جای نمیگیرد؟ پس چرا کاربست چنین الفاظی برای استاد رواست اما برای دانشجو و یا «دیگری» دلیلی خواهد شد برای از میان بردن او؟
جنبه طنز مسأله آنجاست که این استاد فرهنگ، گفتن عبارت چرت و پرت را دلیلی بر نبودن ظرفیتی برای دموکراسی قلمداد میکند. شاید این نگاه ماحصل نشستن بر برج عاجی است که قادر نیست لحظهای فرو ریزش آن را ببیند. آیا این است منطق گفتوگویی که همواره خود را با آن سرفراز پنداشته اید؟
( مخالفت ممنوع ! )
در این خصوص علیرغم میل خویش و به مدد داستانی که سعدی در بوستان از ماجرای به بندگی گرفتن لقمان حکیم نقل کرده نکتهای خواهم گفت، آنجا که لقمان به برده فروش گوید: ولی هم ببخشایم ای نیکمرد/که سود تو ما را زیانی نکرد. شاید به زعم آن استاد، فرجام این جلسه به منفعت ایشان ختم شده باشد لیکن به زعم راقم این سطور، همصدا با لقمان باید گفت: کای استاد! سود تو ما را زیانی نکرد!
دکتر فکوهی و امثال فراوان ایشان، اگرچه دارای مدارج آکادمیک از دانشگاههای معتبر جهان هستند و با ظاهر شکیل و کراوات زده لب به سخن میگشایند و از عجایبات جهان مدرن و حقوق بشر سخن ساز میکنند اما در لحظهای بسیار تصادفی، به یکباره پرده از آن وجهه دیگرشان که به حقیقت افکارشان بسیار نزدیک است، کنار زده میشود! ایشان به پشت گرمی، لویاتانی که در پشت صحنه دارند و بر متکای گفتمانی که بر آن لم دادهاند، الفاظ مطنطن و شبهعلمی خود را به پیرامون مرکز، بسان فضل میفروشند و در صورت مواجهه با سوال و یا چالش، به ناگاه گره بر ابرو میاندازند و خشم و خشونت نهان خویش را عیان میسازند.... و این سود ما بود!
در پایان سخنی کوتاه با مدیر آن جلسه؛ خوف آن دارم که خصلت مهماننوازی کردستانیها، برساخته همان گفتمان مرکز ـ پیرامون باشد! با این وصف، مردم کرد به مهمان نوازی شهرهاند. اما پرسش این است: آیا نوازش مهمان باید به خودزنی منجر شود؟ آیا نباید شرمگنانه از خود بپرسید که این همه ترشرویی و زخم زبان استاد با یک لفظ متهورانه برابری می کرد که با وجود دهها بار طلب عفو، وقعی بدان گذاشته نشد و استاد به صورت پادگانی، همه را با کج خلقی و خروج از اخلاق استادی تنبیه نماید؟ این همه خودکم بینی از بهر چیست؟
@DengiKurdistan
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
«خر برفت و خر برفت و خر برفت»
دقایقی که گذشت سایر مهمان کاروانسرا نیز تحت تاثیر آن جمع شروع به کف زدن و خواندن کردند به تدریج اغلب مهمانان از جمله صاحب خر هم میخواندند و میرقصیدند. در همین حین یکی از اوباش به طویله رفت و به طویله دار گفت که صاحب الاغ تصمیم به فروختن خرش گرفته است و مرا مامور کرده که الاغ را از تو تحویل بگیرم و برای فروش ببرم. طویله دار پرسید: «از کجا بدانم که راست میگویی؟» آن فرد پاسخ داد: «بیا و ببین که به مناسبت فروش الاغ جشنی گرفته است و میخواند که خر برفت و خر برفت و خر برفت.» طویله دار چون وارد مهمان سرا شد و صاحب الاغ را در حال رقصیدن و خواندن «خر برفت …» دید گفتهی آن مرد را باور کرد و الاغ را بدو سپرد.
آن شب اوباش آبگوشت لذیذی را به خرج مرد سادهلوحی خوردند که به سادگی «جو زده» شد و بیآنکه بداند برای چه میخواند و میرقصد، خواند و رقصید. روز بعد بود که مهمان غریب بینوا دانست در جشن دشمنان خود میخوانده و میرقصیده است.
داستانهای مثنوی، داستان زندگی است. داستان ماست. انسانهای بسیار تحت تاثیر محیط تصمیماتی میگیرندکه جز گرفتاری و حسرت نتیجهای برایشان ندارد.
چه بسیار پولمان را صرف خریدن چیزهایی میکنیم که نیازی به آنان نداریم ولی چون دیگران را در حال خرید مشتاقانه میبینیم ما نیز باور میکنیم که حتما ما نیز باید صاحب چنین کالایی باشیم!
چه بسیار عمرمان را صرف پیمودن راههایی میکنیم که راهروانِ بسیار دارند گرچه هیچ کدام از آن راهروان دلیل متقاعد کنندهای برای پیمودن آن راه ندارد جز اینکه اگر صدها یا هزاران نفر در این راه طی طریق میکنند حتما این راه به آبادیِ خوش آب و هوایی میرسد، گر چه به فرمایش خیام:
از جملهی رفتگانِ این راه دراز
بازآمدهای کو که به ما گوید راز؟!
بههوش باشیم که در این کاروانسرای دنیا، دزدان مکاری زندگی میکنند که مایلند به خرج ما سفرهشان را رنگین کنند. آنان چنان شیرین میخواندند و میرقصند که ما نیز «عقل نقاد» خود را به کناری مینهیم و بدون پرس و جو با آنان به دست افشانی و پایکوبی مشغول میگردیم. بدون این که بدانیم جشن آنان، عزای ماست!
خلق را تقلیدشان برباد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.
اوایل اسفند ماه 98 بود که کلیه مدارس و دانشگاههای کشور به طور ناگهانی به علت شیوع بیماری کوید 19 تعطیل شد و تا چند هفته همه در شک بودند و هیچ برنامه ای برای آموزش غیر حضوری مدارس و دانشگاهها نداشتند. با ادامه روند تعطیلات، معلمان با استفاده از تجربیات خود در آموزش های غیر حضوری و با استفاده از اپلیکیشن های موجود و تشکیل گروه و کانال های درسی به صورت خود جوش و مبتکرانه آموزش ها را شروع کردند. اکثر معلمان با پیوستن به کمپین آموزش تعطیل نیست، فعالیت خود را شروع کردند. در بسیاری از موارد و حتی در تعطیلات نوروز 1399 معلمان در مدارس حاضر می شدند و با فیلمبرداری از تدریس های خود و ویرایش و کاهش حجم آن، فیلم های تدریس خود را در گروهها و کانالهای فضای مجازی منتشر می کردند. در آن زمان هنوز نرم افزار شاد طراحی نشده بود و فعالیت ها در گروهها و کانالهایی که مدارس و یا معلمان تشکیل داده بودند، صورت می گرفت.
پس از راه اندازی شبکه آموزش دانش آموزی « شاد» فعالیتها به این نرم افزار منتقل شد؛ نرم افزاری که زیر ساختها و قابلیت های لازم را نداشت ولی معلمان با تمام سعی شبانه روزی خود آموزش ها را به پایان بردند و از راههای گوناگون آزمون ها و ارزشیابی های پایانی را نیز برگزار کردند. با شروع سال تحصیلی جدید که از 15 شهریور آغاز شده همچنان آموزش های مجازی در بستر های مختلف و با تجربه های بهتر در حال برگزاری است.
معلمانی که از وسایل شخصی خود مانند گوشی موبایل، تبلت، لپ تاپ و کامپیوتر و اینترنت استفاده می کنند و علاوه بر تدریس طبق برنامه هفتگی مدرسه، در تمام اوقات نیز جوابگوی سؤالات دانش آموزان و اولیای ایشان نیز می باشند. با این وجود آموزش و پرورش برای معلمان شاغل و بازنشسته حق التدریس بابت تدریس ماههای اسفند تا خرداد 98 مبلغ بسیار ناچیزی را که تقریباً معادل یک- پنجم کارکرد واقعی معلمان بود، در روز های گذشته واریز نموده است که اعتراض همه را به دنبال داشته است.
نکته جالب اینجاست که آموزش و پرورش هیچ توجیه و دلیل قانع کننده و هیچ فرمولی را برای محاسبه این مقدار ناچیز واریزی ارایه نکرده و پاسخی صریح و شفاف ارایه نکرده است که این امر عصبانیت بیشتر معلمان را در پی داشته است. البته تا کنون اعتراضات زیادی انجام شده و معلمان کمپین های متعددی در فضای مجازی برای احقاق حق خود تشکیل داده اند. رایزنی و پیگیری های زیادی نیز با مسئولین آمورش و پرورش، ارگانهای نظارتی و نمایندگان مجلس صورت گرفته، که تاکنون فقط قول مساعدت و پیگیری به معلمان داده شده است.
در حالی که بسیاری از ارگانهای دولتی با توجه به شرایط سخت اقتصادی و تورم افسار گسیخته به فکر افزایش حقوق و مزایای نیروهای خود هستند، آموزش و پرورش حق واقعی معلمان را نیز پرداخت نمی کند.
لذا با توجه به کمبود معلم در آموزش و پرورش و جلوگیری از تبعات ناگوار اعتراضات معلمان و کاهش آسیب ها و چالشهای آموزش مجازی دانش آموزان، شایسته است که مسئولین وزارت آموزش و پرورش هرچه سریعتر حق الزحمه آموزش های مجازی همکاران را که به صورت حق التدریس مشغول به فعالیت هستند، به طور کامل پرداخت نمایند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ « محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش 9 بهمن به منظور بازدید از آموزش و پرورش استان اصفهان و دیدار با کادر آموزشی به اصفهان سفر کرد.
مدیر کل آموزش و پرورش استان اصفهان گفت : معلمان استان اصفهان انصافاً جهاد آموزشی را به معنای واقعی پیاده کردند و این در حالی است که مدارس استان اصفهان از نیمه شهریور سال 1399 که به گفته وزیر آموزش و پرورش بیش از نیمی از دانش آموزان در مدارس حضور یافتند از همان ابتدا تعطیل بوده و آموزش به صورت مجازی دنبال شده است .
نکته قابل تامل آن که وزیر آموزش و پرورش نشستی را با رسانه و خبرنگاران برگزار نکرد .
خبرنگار صدای معلم پرسش هایی را برای طرح خطاب به وزیر آموزش و پرورش آماده کرده بود اما موفق به این کار نشد .
تنها خبرنگاران صدا و سیما توانستند به صورت مشروح با وزیر آموزش و پرورش مصاحبه کنند .
نرگس کارگری خبرنگار صدای معلم موفق به تنها طرح یک پرسش از آقای حاجی میرزایی شد.
صدای معلم پرسید که آیا صحت دارد که از منابع مالی صندوق ذخیره ی فرهنگیان برای « سامانه شاد » استفاده و کمک شده است؟
حاجی میرزایی ضمن پاسخ منفی گفت این ها ربطی به هم ندارند.
« صدای معلم » از رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش پرسید :
آموزش و پرورش نیز مانند دستگاه های دیگر می تواند در تصمیم گیری مستقل باشد. ولی برای هم رنگ شدن با کدام جماعت نسبت به بازگشایی مدارس سماجت جدی ندارد و یا نمی خواهد که قضیه به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد؟ معلمان خود تشویق کننده تعطیلی مدارسند و اولیا را نسبت به این مسئله حساس می کنند و این ترس و دلهره بر طبل تعطیلی می کوبد.
فریبرز حمیدی در پاسخ گفت :
« وزارت بهداشت و ستاد کرونا نمی گذارند وگرنه خانواده ها از خدا می خواهند که مدارس باز شوند . »
« رضوان حکیم زاده » معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به پرسش های صدای معلم تاکید کرد که سطح توقعات خانواده های ما از مدرسه غیر استاندارد است و از جهتی قابل قبول نیست ولی فشار روی مدرسه است و هنر ما این است که آن ها را آگاه کنیم .
پرسش دیگر « صدای معلم » از غلامرضا قائدی ها مدیر مرکز تحقیقات معلمان استان اصفهان بود .
قائدی ها در این گفت و گو به صدای معلم می گوید که استان اصفهان یکی از استان های پیشرو و پیشگام در جهت آموزش مجازی است.
وی تاکید می کند : یکی از موفق ترین قسمت های کشور و مراکزی که موفق به تولید محتوا با این حجم شده است، مرکز تحقیقات معلمان استان اصفهان است .
این در حالی است که بنا به گفته رییس آموزش و پرورش دوره دوم ابتدایی اصفهان بالغ بر پنج هزار بازمانده از تحصیل در این دوره وجود دارند که حدود نیمی از آنها شناسایی شده است. ( این جا )
همچنین معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش اصفهان در 13 دی ماه 1399 گفته است: ۴۲ درصد از دانشآموزان ابتدایی استان اصفهان به دلیل استفاده از فضای مجازی افت تحصیلی داشتهاند.
این گفت و گو را می خوانیم .