پرواضح است که دولت جدید برای نظر معلمان کشور، پشیزی هم ارزش قائل نیست و با کمی بدبینی می توان نتیجه گرفت که آن سامانه ایجاد شده برای دریافت نظرات مردم در مورد پیشنهاد نیروهای توانمند با دو هدف زیر بود:
اول ؛ شناسایی و حذف نیروهای توانمند
دوم ؛ بهانهای برای به وزارت رساندن مدیر فرمایشی یک مدرسه غیرانتفاعی.
شخصی که در حوزه تحت مدیریتش که یک مدرسه غیرانتفاعی است، مخالفان و منتقدین بسیاری دارد و نگاههای واپسگرایانهاش به مقوله آموزش بسیاری از همکارانش را آزرده خاطر کرده است، حالا توسط افراد نامعلومی به رئیسجمهور معرفی میشود تا یک پست وزارت برایش در نظر گرفته شود و چه جایی بهتر از آموزش و پرورش که هیچ یک از نهادهای بالادستی نسبت به آن هیچ حساسیتی ندارند و صدای معلمان هم صدالبته به جایی نخواهد رسید.
ناگفته پیداست که این افراد چگونه به پستهای قبلی رسیده و از طرف چه کسانی حمایت شدهاند و افسوس ما آن جاست که چرا نهادهای نظارتی هیچگونه واکنشی به این انتصابات و ترفیعات نداشته و ندارند!؟
شاهبیت نگرش نامزد پیشنهادی به حوزه آموزش، چنین است: آلترناتیو آینده آموزش و پرورش به جای صرف هزینه برای حقوق معلمان، سپردن آموزش به خانوادهها است.
جمهوری اسلامی را چه شده که چنین افرادی نامزد پست وزارت آموزش و پرورش شدهاند؟ اگر قصدتان انتخاب از خراسان است، مگر در خراسان قحطالرجال است؟
جناب مستطاب وزیر پیشنهادی!
کجای دنیا چنین نگرشی به آموزش دارند و شما بر اساس چه پیش دانستههایی چنین نتیجهای گرفتهاید؟
با این دیدگاه ، شک دارم در حوزه تعلیم و تربیت هم چیزی آموخته باشد، اگر حداقلهای این حوزه را خوانده بود میدانست که هدف نهایی در آموزش و پرورش، خواندن و نوشتن نیست!
اگر نگاهی به عنوان مدرک تحصیلی خود میانداخت، متوجه میشد که تربیت در محیط ایزوله اتفاق نخواهد افتاد و در بطن جامعه است که اصول تربیتی اجرایی میشود.
در بسیاری از کشورهای جهان، کارگروههایی از متخصصین که عموما معلم هستند، تشکیل شده است تا از عواقب و خسارات آموزشهای مجازی یک سال گذشته را بکاهند، اینجا اما یک اعجوبه که به خاطر غیرحضوری بودن مدارس و تحمیل زحمت آموزش به خانوادههای دانشآموزان در سال گذشته، مدرسهاش هزینههای زیادی را صرفهجویی کردهاست پیشنهاد داده که کلا آموزش را به خانوادهها واگذار کنیم.
جای آناست که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش
آموزشهای مجازی توسط خانواده در سال گذشته، یک معضل بزرگ و آسیبزا در پی داشت*که جدا و ایزوله شدن کودک از سایر کودکان دلیل آن بود.
این مشکل بسیار بزرگ، نقص سیستم ایمنی کودک ایزوله شده است، البته مشکلات تربیتی، آموزشی، فرهنگی، جسمیحرکتی و .... هم مطرح هست.
به اعتقاد متخصصین، ایمنی بدن کودکان فقط در همزیستی و اشتراک میکروبهای مفید اتفاق خواهد افتاد و ایزوله بودن کودک، حیات کودک را با خطر مواجه میکند.
به این نخبه نوظهور بگوئید، آنجا که واگذاری آموزش به مادران در خانه، برای کارگزار مفید است، مدرسه شماست نه حوزه آموزش در کشور پهناوری مانند ایران!
در مدرسه شماست که بنا به اظهارات برخی همکارانِ شما، هدف فقط آورده مالی است و آموزش هیچ ارزشی ندارد.
شوربختانه، شخصی برای وزارت نامزد شده که شأن و رسالت معلمی را تا حد آموزش خواندن و نوشتن پائین میآورد تا از آن طریق بتواند آن را به خانواده سپرده و هزینههای مدرسه خود را کاهش دهد، این اعجوبه نوظهور تا کنون کجا بوده که سیستم آموزشی کشور را نجات دهد؟
به نهادهای نظارتی و بازرسیها توصیه میکنم که مدرسهٔ تحت مدیریت او را را با دقت بررسی کنید که کشفیات بسیاری در انتظار شماست.
جناب وزیر پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش در دولت سیزدهم
مگر سیستم آموزشی کشور، مدرسه غیرانتفاعی است که تمام هموغم شما پول است؟ کمی در گفتههای خود تامل نمایید .
به عنوان نمونه، سه سیستم آموزشی که زیرساخت توسعه در کشورهای خود شدهاند را به اختصار خدمتتان معرفی میکنم.
سیستم آموزشی فنلاند
در فنلاند هیچ بخشی از آموزش در خانواده انجام نمیشود و حدود پنجاه سال است که سیستم کتاب در مدرسه اجرا میشود و دانشآموزان بعد از پایان آموزش در مدرسه، هیچگونه فعالیت آموزشی در منزل ندارند.
آموزش مقطع ابتدایی از هفت سالگی آغاز شده و تمام کودکانی که به طور ثابت در فنلاند سکونت دارند موظف به شرکت در آموزش مقطع ابتدایی میباشند و عدم حضور در کلاس درسِ معلم بدون عذر موجه، موجب احضار اولیا دانشآموز توسط پلیس خواهد شد. تحصیلات مقطع ابتدایی شامل ۹ پایه یک ساله است. آموزش اجباری زمانی به پایان میرسد که کودک تمامی دروس مقطع ابتدایی را گذرانده و یا زمانیکه از آغاز آموزش اجباری ده سال گذشته باشد.
در فنلاند ، آموزش مقطع ابتدایی تحت نظارت قانون است و علاوه بر آن اساس برنامههای آموزشی سرتاسر کشور و همچنین برنامههای آموزشی محلی نیز مورد استفاده میباشند. آموزش مقطع ابتدایی توسط شهرداریها برگزار میشود و هزینههای آن از منابع مالیاتی تامین میشود و به همین جهت برای خانوادهها هزینهای در بر نخواهد داشت و علاوه بر آن اگر خانوادهای امکان تامین هزینههای آسایش دانشآموز را در خانه نداشتهباشد، ماهانه میتواند کمک هزینه تحصیل برای فرزندش دریافت کند. در کلاسهای پایینتر تعداد ساعات آموزشی ۲۰ ساعت در هفته است و این تعداد در کلاسهای بالاتر، افزایش مییابد.
سیستم آموزشی سوئد
در کشور پادشاهی سوئد که حکومت آن سوسیال دموکراسی پارلمانی است و قدرت اصلی اجرایی در اختیار نخستوزیر است، دو دوره آموزشی شش ساله وجود دارد که آموزش در ابتدایی شش سال بوده و با هدف آمادهسازی دانشآموز برای زندگی اجتماعی طراحی و برنامهریزی میشود.
معلمان بر اساس آموزههای آکادمیک و آموختههای خود در محضر معلمان مجرب و کارکشته، تحت نظارت آنان میتوانند شیوه مناسب آموزش را انتخاب کنند . متوسط تعداد دانش آموزان در هر کلاس ابتدایی پنج تا ده نفر است که تقریبا تمام آموزشهای مورد نیاز زندگی اجتماعی را میآموزند، از آموزش راه رفتن در برف تا آموختن مواجهه با انواع خطرات ممکن در جامعه.
از جمله اصول بنیادی نظام آموزش سوئد میتوان به برخورداری کلیه کودکان و نوجوانان سوئدی (بدون در نظر گرفتن جنسیت ، محل اقامت و زمینههای فردی، اجتماعی و مالی) از فرصتها و امکانات یکسان آموزش اشاره نمود. برنامههای درسی و جداول زمانی نیز در سطوح ملی و کشوری اعتبار داشته و مقررات دولتی نظام آموزشی در قالب قوانین آموزشی اعمال میگردد.
سرانه دانشآموزی در کشور سوئد، حدود ۱۱۲۰۰ دلار است در حالی که این عدد در ایران ۱۸۷ دلار است. تقریبا تمام خانوادهها در این کشور، کمک هزینه تحصیلی برای هر یک از فرزندانشان دریافت میکنند.
سیستم آموزشی کانادا
سیستم آموزشی کانادا در مقطع دبستان دارای هشت پایه است که در برخی از استانها نظیر انتاریو شامل دورههای دو ساله پیش دبستانی سطح Junior JK و Senior SK نیز میشود.
سیستم آموزشی کانادا از برنامه تحصیلی جامع ملی و دولت فدرال برخوردار نبوده و دولت هر استان به طور جداگانه مسئولیت ساماندهی برنامه تحصیلی مدارس را بر عهده دارد. اما در عین حال، آموزش و پرورش تمام استانها به منظور ایجاد بهترین تمارین مبتنی بر مشارکت دانش آموزان، در مجمعی به نام شورای وزیران آموزش و پروش کانادا (CMEC) به یکدیگر ملحق شدهاند.
علاوه بر دروس اجباری زبان، ریاضی، علوم، مطالعات اجتماعی و هنر، تمامی استانها آموزش شهروندی را در برنامه تحصیلی مقاطع ابتدایی و راهنمایی گنجاندهاند؛ تعداد زیادی از استانهای کانادا نیز در قالب سیستم آموزشی کانادا موضوعات درسی و قابل انتخاب کسب و کار و آموزش مالی را در برنامه تحصیلی سالانه دانش آموزان قرار دادهاند.
کانادا به دلیل سرمای بیش از حد و یخزدگی سرزمین در بخش زیادی از سال، مردمی به غایت مقاوم و سختکوش دارد که لازمه زندگی در چنان شرایطی است. شاید جالب باشد که بدانیم، سختکوشی و آموختن زندگی در شرایط غیرعادی آبوهوایی در کانادا بهویژه بخش شمالی، یکی از اهداف اصلی سیستم آموزشی آنجاست که تا کنون به خوبی از عهده آن برآمدهاند.
با کتابهای ریاضی در سیستم آموزشی کانادا آشنایی دارم، این کتب سرشار از داستانهای نوستالوژیک و تاریخنگار است تا دانشآموزان بیاموزند که این سرزمین چگونه ساخته و آباد شده است.
دلیل ذکر این خلاصه از سیستمهای آموزشی در دنیا، این است که بدانیم :
در تمام فاکتورهای توسعه یافتگی از جمله رفاه اجتماعی، معیشت، درآمد سرانه، تورم، اقتصاد و امید به زندگی، کشورهای فنلاند، سوئد، کانادا، آمریکا، فرانسه، دانمارک و آلمان و ... کشورهای پیشتازِ فهرست در دنیا هستند و بیشک آموزش مهمترین دلیل آن است و در هیچ یک از این کشورها، شخصی چون این اعجوبه را به درگاه مدارس هم راه نمیدهند چه رسد به اینکه سکان وزارت آموزش و پرورش را به او بسپارند.
بارها و بارها گفته شده که حوزه آموزش یک مسیر سرمایهگذاری طولانی مدت با بازده بسیار بالاست . دانشمندان صاحبنظر حوزه آموزش در دنیا اعتقاد دارند در ازای هر یک دلار سرمایهگذاری در آموزش، حداقل پنجاه دلار بازگشت سرمایه وجود دارد.
این نگرش را با نگرش عصر حجری وزیر پیشنهادی دولت جدید وزارت آموزش و پرورش مقایسه کنید تا متوجه عمق فاجعه شوید.
در نامه امیرکبیر به ناصرالدین شاه آمده است:
« قربانت شوم
الساعه که در ایوان منزل با همشیرهٔ همایونی به شکستن لبه نان مشغولم، خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشاء و ارتشاء معزول کرده بودم به توصیه عمه خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید.
فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره امور مملکت به توصیه عمه و خاله نمیشود. زیاده جسارت است، تقی. »
ظاهراً داستان دخالت عمهها و خالهها در حکومت ایران، همچنان ادامه دارد.
در نهایت ؛
پیشنهادی برای خروج از بحران مدیریتی در آموزش و پرورش
مدتی پیش، طی یک انتخابات سراسری در میان معلمان، ۱۶۳ نفر از آنان به عنوان نمایندگان فرهنگیان در شورای عالی آموزش و پرورش انتخاب شدند، متاسفانه این افراد که میتوانستند پتانسیل مناسبی برای آموزش و پرورش باشند، کاملا به حال خود رها شدهاند.
پیشنهاد میشود از پتانسیل ۱۶۳ نفر منتخب معلمان برای شورای عالی آموزش و پرورش و همچنین کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی برای انتخاب گزینه ای مناسب جهت سکانداری وزارت آموزش و پرورش استفاده شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
این ره که می روی به ترکستان است.
با تشکر از جناب آقای دکتر مزبان حبیبی
بسیار زیبا و جالب بود
به نظرم نگاه رئیس دولت باید نسیت به آموزش وپرورش عوض شود وگرنه با تغییر وزیر هیچ اتفاقی خاص درآموزش وپرورش نخواهد افتاد.
بارها و بارها گفته شده که حوزه آموزش یک مسیر سرمایهگذاری طولانی مدت با بازده بسیار بالاست . دانشمندان صاحبنظر حوزه آموزش در دنیا اعتقاد دارند در ازای هر یک دلار سرمایهگذاری در آموزش، حداقل پنجاه دلار بازگشت سرمایه وجود دارد.
سلام
نیازی به تصویب شتابزده لایحه رتبهبندی معلمان نیست، هرچقدر فرصت لازم دارید در اختیارتان هست اما سالتحصیلی جدید بعد از تصویب و اجرای دقیق و کامل رتبهبندی معلمان شروع خواهد شد .
قطعا عواقب هر تصمیمی در این زمینه، بر عهده مجلس و دولت است.