« کسی که سخنگوی تفکر است، شاید ناگزیر شود که بلای آن را به جان بخرد و حتی اساسِ هستیش زیر و زبر شود. اما با این زیر و زبر شدن، سایه-بانی فراهم می شود که مردمان می توانند در پناهِ آن قدری بیاسایند.»
اندیشه ی پست مدرن، ص ۴۵
دکتر رضا داوری اردکانی
نخستین باری که او را دیدم در نشستی بود که انجمن اسلامی معلمان ایران در 29 تیر 1395 در محل این تشکل برگزار کرده بود و برخی از فعالان تشکل های فرهنگیان و کنش گران صنفی – مدنی معلمان در آن حضور داشتند . ( این جا )
آن موقع علی اللهیار ترکمن رئیس آموزش و پرورش عمومی و فنی و حرفه ای سازمان مدیریت و برنامه ریزی بود .
در آن نشست حاضران پرسش های فراوانی را مطرح کردند .
یکی از این پرسش ها که البته موضوع روز آن موقع بود و البته تا کنون هم استمرار یافته است مساله " نحوه ادامه تحصیل و اعمال مدرک تحصیلی جدید فرهنگیان " بود .
اللهیار ترکمن در این نشست که فایل صوتی آن هم موجود است در پاسخ چنین گفت :
« من خودم یکی از آن افراد هستم .در سازمان مدیریت و برنامه ریزی هم همین گونه است .
من موقعی که استخدام شدم لیسانس بودم . فوق لیسانس گرفتم اعمال شد اما دکترایم را اعمال نکردند .
رئیس آموزش و پرورش عمومی و فنی و حرفه ای سازمان مدیریت و برنامه ریزی تصریح کرد که این موضوع فقط در وزارت آموزش و پرورش نیست .
ترکمن عنوان کرد معلمان باید استدلال مسئولان سازمان مدیریت و برنامه ریزی را نیز بشنوند .
استدلال آن ها این است که مدرک تحصیلی در ارتقای حرفه ای یک کارمند تاثیر ندارد .
وی ضمن اشاره به ارتقای حرفه ای معلمان افزود اگر یک پکیج کامل برای ارتقای حرفه ای معلم تعریف شود و از آن استفاده کند خوب است و یا آن که به یک دانشگاه آزاد در فلان منطقه برود و یک مدرک لیسانس و یا فوق لیسانس بگیرد بهتر است ؟
باید به سمت نقطه مطلوب حرکت کنیم .باید سعی کنیم این را درست کنیم . »
همین موضوع بعدا به یکی از موضوعات چالش برانگیز در مورد وضعیت مدرک تحصیلی معاون برنامه ریزی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش تبدیل شد .
« صدای معلم » گزارشی مستند و تفصیلی در این مورد نوشت . ( این جا )
اللهیار ترکمن در کانال رسمی تلگرامی خود ادعا کرده بود که دوره کارشناسی ارشد خود را در رشته " برنامه ریزی و تحلیل آموزشی " در پاریس و دوره دکترای خود را در رشته " سیاست گذاری آموزشی " از دانشگاه آلبرتای کانادا گذرانده و مدارک مربوطه را اخذ نموده است .
با پی گیری های صدای معلم ، سرانجام وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که آخرین مدرک تحصیلی معاون وزیر آموزش و پرورش در رشته " روان شناسی عمومی " و در سطح کارشناسی ارشد در سال 1378 از دانشگاه آزاد اسلامی می باشد . ( این جا )
هیچ یک از رسانه ها در آن زمان این خبر را پی گیری نکردند و حتی به آن اشاره ای هم نکردند .
تنها سایت خبرآنلاین بود که جوابیه وزارت آموزش و پرورش به گزارش صدای معلم منهای خود گزارش را منتشر کرد . ( این جا )
در پایان این جوابیه چنین آمده بود :
"در پايان، ضمن تشكر از همراهي رسانه ها، همه فعالان عرصه مجازي و حوزه خبر را به دقت بيشتر به منظورحصول اطمينان از منابع خبري خود، قبل از انتشار هرگونه ادعا دعوت مي نمايد. بدون شك، هر فردي كه اندك تجربه اي در امر اطلاع رساني داشته باشد، بر اين موضوع واقف است كه آزادي رسانه به معني آزادي تخريب و تهمت نيست و هرگونه اتهامِ بدون ارائه مدارك مستند، نوعي تضييع حق فرد و قابل پيگيري در محاكم رسمي است، ليكن در اين مورد به احترام افكار عمومي فرهنگيان عزيز، به پاسخ فوق بسنده كرده و در صورت تكرار تهمت ها، ساير نكات به همراه مدارك مناسب در مراجع قضايي مطرح خواهد شد."
واقعا برای من این موضوع هنوز هم غیرقابل هضم است چگونه می شود مدارک مستندی دال بر دروغ گویی یک مقام در وزارت آموزش و پرورش منتشر شود و طرف به جای پذیرش اشتباه و عذرخواهی ، فرد و یا رسانه طرف مقابل را مورد تهدید قرار دهد ؟
اما وقتی این مساله را در متن ( Context ) اجتماعی جامعه ایران قرار می دهی خیلی هم عجیب نیست .
بارها و بارها این تجربه برای خیلی ها پیش آمده است که فردی در خیابان ، جاده ، کوچه و یا معابر عمومی دچار خطا و یا تخلف شده است و وی نه تنها عذرخواهی نکرده بلکه طلبکار هم بوده و حتی با رکیک ترین کلمات و سخیف ترین جملات به شما حمله ور گردیده است .
این ها در فرهنگ عمومی ما دیگر به امری عادی تبدیل شده اند .
پلیس هم در صورت احضار در این مواقع بیشتر نقش کد خدا و نه ضابط قانون را ایفا کرده است .
به هر حال اللهیارها هم برخاسته از همین جامعه پرخاشگر ، قانون ستیز ، قانون گریز و خودشیفته هستند و همدیگر را هم پوشانی و تقویت می کنند .
در ایران ، عذرخواهی و فرهنگ عذرخواهی ، وجود خارجی ندارد و در صورت انجام هم بیشتر از آن که برخاسته از تربیت فردی و یا اجتماعی باشند به " نمایش " و " تمسخر " می مانند .
اما نکته قابل تامل آن بود که این رسانه بعضا در نشست های رسانه ای که با حضور اللهیار ترکمن برگزار می شد ایشان را با عنوان " آقای دکتر " خطاب می کردند . پرسش این است که اگر واقعا این فعالان و بدنه معلمان موضوع دروغ گویی معاون برنامه ریزی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش را در" ابتدای کار " جدی می گرفتند و به آن مانند برخی موضوعات دیگر " حساسیت " نشان می دادند و از کنارآن " بی تفاوت " رد نمی شدند ؛ آیا دیگر مجبور بودند که 4 سال ایشان را تحمل کنند و حرص بخورند ؟
روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش که خودش آن جوابیه را منتشر کرده بود ، به این موضوع هم بی اعتنا بود .
برخی اوقات پیش خودم فکر می کردم و به این نتیجه منطقی رسیده ام که با این سنخ و نوع رسانه ها که خبرنگاران آن اکثرا «نقش کارمندی» دارند خیلی نباید به اولویت قرار گرفتن این وزارتخانه و احیای مطالبات و پیاده شدن کارکردهای واقعی آن در توسعه جامعه امیدوار بود .
خبرنگاری که نمی داند و یا از مدرک تحصیلی کسی مطمئن نیست چرا باید از آن استفاده کند ؟
برخی اوقات هم تعدادی از این موضوع آگاه بودند اما به نظر می رسید که رندانه و برای " خودشیرینی " و لوث کردن فعالیت های صدای معلم در این مورد و نادیده گرفتن آن اقدام به این کار می کردند .
این حالتی شایع و متداول در جامعه ایرانی است و ریشه آن هم معمولا در یک چیز خلاصه می شود :
" حسادت " .
تشکل های فرهنگیان هم به این موضوع ورود پیدا نکردند اما برای بی اثر کردن گزارش صدای معلم حتی نشست های مخفیانه با اللهیار ترکمن برگزار کردند . ( این جا )
« صدای معلم » در گزارشی به تاریخ 11 بهمن 1396 چنین نوشت : ( این جا )
«دیدار چراغ خاموش برخی تشکل ها و فعالان رسانه ای حوزه آموزش و پرورش با الهیار ترکمن معاون پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در یک ماه گذشته ، این سوال را ایجاد کرده که هدف از این دیدارها چیست؟
در تاریخ بیست و دوم دی ماه 96 آقای الهیار در دفتر « فرج کمیجانی » حاضر شد و با شورای مرکزی مجمع فرهنگیان ایران اسلامی جلسه ای برگزار کرد. حتی خبر برگزاری این جلسه منتشر نشد. بعدها خصوصی گفته شد که این جلسه در باره بررسی بودجه 97 بوده است.
روز دوشنبه نهم بهمن ماه ساعت 17 برخی از فعالان رسانه ای نشستی را با « علی الهیار ترکمن » برگزار کردند . در این جلسه که حدود 3 ساعت به طول انجامید جواد بابازاده ( رها ) ، محمدرضا نیک نژاد ، مهدی فتحی ، اعظم پویان ، محمد داوری ، محمدتقی فلاحی ، سیدمنصور موسوی و محمد رضاخواه شرکت داشتند .
« مهدی بهلولی » و « شهرام جمالی » که به این جلسه دعوت شده بودند در این نشست حضور پیدا نکردند .
آقای الهیار به لحاظ حقوقی معاون وزیر آموزش و پرورش هستند . این دیدارها با هر هدفی صورت گرفته باشد را می توان در چهارچوب ارتباط مدیران با معلمان ارزیابی کرد. اما ارتباطات یک معاون وزیر از نوع ارتباط خصوصی نیست که به کسی مربوط نباشد.
به احترام افکار عمومی خبر و گزارش این نشست ها از هر دو طرف یعنی هم از سوی روابط عمومی (به خاطر جایگاه معاون وزیر ) و هم از سوی تشکل ها یا فعالان خبری (به خاطر احترامی که باید برای افکار عمومی قایل شوند ) باید اعلام شود ؛ اما تاکنون خبر و یا گزارشی از این نشست ها در رسانه ها منتشر نشده است .
به نظر می رسد آقای ترکمن که بعد از برملا شدن ادعاهای دروغش در باره داشتن مدرک دکتری از دانشگاه آلبرتا و فوق لیسانس پاریس موقعیتش در افکار عمومی متزلزل شده است دست به یارگیری از میان تشکل ها ، فعالان معلمی و مدیران زده است.
این دیدارها به آقای ترکمن روحیه می دهد و ایشان می تواند نزد وزیر و آقای نوبخت ادعا کند که برای جامعه فرهنگیان ، فعالان معلمی و تشکل های معلمی مساله دروغ گفتن او در مورد مدرک تحصیلی اهمیتی نداشته است.
جا داشت که فعالان رسانه ای در این نشست براساس وعده ای که آقای الهیار داده بود ، مدرک دکتری آلبرتا و فوق لیسانس پاریس او را طلب می کردند و با انتشار عکسی از این مدارک به مباحث پیرامون دروغ گویی معاون وزیر پایان می دانند و اگر مدرکی وجود ندارد این دروغ را که مدارک در دفتر موجود است و بیایید ببینید را به چالش بکشند.
ظاهرا جلسه دیماه مجمع با آقای الهیار درباره بررسی لایحه بودجه بوده است، چرا محتوای جلسه علنی نشد و مثلا گزارشی از بحث های بودجه و پرسش و پاسخ ها منتشر نشد؟
به فاجعه عادت کرده ایم. « صدای معلم » از فعالان رسانه ای حاضر در جلسه اخیر انتظار دارد گزارشی دقیق و کامل از محتوای این نشست منتشر کنند.
نکته جالب این است که نشست الهیار با برخی از فعالان رسانه ای حوزه آموزش و پرورش زمانی صورت گرفته که کلیات بودجه در مجلس رد شده است و کار خاصی هم از وزارت آموزش و پرورش در این مورد ساخته نیست .
اگر هدف آقای الهیار آگاهی از دیدگاه فعالان بود این جلسه باید قبل از تقدیم لایحه بودجه به مجلس صورت می گرفت.
این جلسات در بهترین حالت جلسات توجیهی است. الان بحث در باره بودجه نوشداروی بعد از مرگ سهراب است .
فعالان معلمی و تشکل ها باید فاصله خود را با دولت حفظ کنند و خود را متعلق به جامعه مدنی بدانند.
مدیران تمایل دارند که فعالان را با روش های مختلف جذب و هضم کنند.
لحظه ای فقط تصور کنید که این اتفاق در دوره احمدی نژاد می افتاد و مثلا یکی از معاونان وزیر آموزش و پرورش در مورد مدارک تحصیلی خود دروغ گفته بود ... آیا واکنش فعالان اصلاح طلب همین بود؟
کردان و کمپینی که بعد از افشای مدارک جعلی او راه افتاد را به یاد داریم. چرا با معیار دوگانه برخورد می کنیم؟
درست است آقای ترکمن از مزایای رسمی مدارک اعلام شده برخلاف کردان استفاده نکرده است اما از مزایای معنوی این مدارک موهوم هم در سازمان برنامه و هم در آموزش و پرورش برخوردار بوده است و مهم تر اینکه دروغ گفته است. در ایران ، عذرخواهی و فرهنگ عذرخواهی ، وجود خارجی ندارد و در صورت انجام هم بیشتر از آن که برخاسته از تربیت فردی و یا اجتماعی باشند به " نمایش " و " تمسخر " می مانند .
دروغ گویی درباره مدرک تحصیلی در وزارت آموزش و پرورش از سوی یک مدیر ارشد فاجعه است منتهی ما به فاجعه عادت کرده ایم.
ظاهر از دید دوستان نشست با آقای الهیار ایرادی ندارد . اما اگر دلیل گزارش نکردن جلسات این است که دوستان از ملاقات با الهیار خجالت می کشند آیا بهتر نبود در این جلسات شرکت نمی کردند و یا با شجاعت طرح سوال می کردند؟
حالا هم که به هر دلیل و عذری نشست برگزار کرده اند ، بسیار خوب گزارش این نشست ها را اعلام کنند.
سکوت در مقابل فریب و دروغ به منزله تایید فریب و دروغ است آن هم از جانب کسانی که خود را متعهد به مردم و جامعه مدنی می دانند.
« 28 دی ماه 1396 جمعی از اعضای سازمان معلمان ایران با « علی الهیار ترکمن » و همکاران وی در حاشیه نمایش تئاتر «داخائو» عکس دسته جمعی گرفتند . ( این جا )
همواره گفته و بر این نکته مهم و راهبردی پای فشرده ام که ما در آموزش و پرورش «حوزه عمومی » نداریم .
واکنش رسانه ها و تشکل ها که دو رکن مهم در حوزه عمومی هستند در برخورد با چنین موضوعی نشان داد که تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیار زیادی داریم .
زمانی که اللهیار ترکمن از سمت خود کنار گذاشته شد تیتر بسیاری از رسانه ها و حتی تشکل ها در کانال های خود به " برکنار شدن " اشاره داشت و بسیاری از آن ها از این تغییر خوشحال و راضی به نظر می رسیدند اما پرسش این است که اگر واقعا این فعالان و بدنه معلمان موضوع دروغ گویی معاون برنامه ریزی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش را در" ابتدای کار " جدی می گرفتند و به آن مانند برخی موضوعات دیگر " حساسیت " نشان می دادند و از کنارآن " بی تفاوت " رد نمی شدند ؛ آیا دیگر مجبور بودند که 4 سال ایشان را تحمل کنند و حرص بخورند ؟
احتمالا آنان تصور می کردند که پی گیری گزارش صدای معلم در مورد مدرک تحصیلی معاون وزیر آموزش و پرورش ممکن است که صدای معلم را به یک برند رسانه ای و مطرح مبدل کند و از آن جا که معلمان و حتی سایر اقشار جامعه معمولا فردی را بالاتر از خود تحمل نمی کنند و دوست دارند که " همه مثل هم باشند " موجب شد که کل این بدنه 4 سال چوب بی تفاوتی ، حماقت و تنگ نظری خود را بخورد و البته معلوم نیست فردی که در آینده رسما در این سمت قرار بگیرد ، با این وضعیت مطالبه گری و اتمسفر غالب در فضای پرسشگری آموزش و پرورش وضعیت بهتری نسبت به مسئول و یا مدیر پیشین داشته باشد .
خاطرات مختلفی از آقای اللهیار ترکمن در نشست های رسانه ای دارم .
نکته منفی در مورد روحیات و شخصیت ایشان ، استفاده از " ادبیات تحقیر " در برخورد با منتقدان و مخالفان بود .
علی اللهیار ترکمن زمانی که در برابر برخی منتقدان قرار می گرفت و پاسخی نداشت از روی عصبانیت فرد مخاطب را به کم اطلاعی و حتی بی سوادی در مورد موضوع مورد نظر متهم می کرد .
یک بار در یک نشست رسانه ای ، اللهیار ترکمن چنین برخوردی را با خبرنگار روزنامه همشهری داشت .
جالب است که در میان آن همه خبرنگار این فقط من بودم که به این حالت برخورد ایشان اعتراض کردم و " بقیه " منفعل و بی تفاوت بودند .
حتی با آن که ایشان " جنس مخالف " بودند اما همکاران هم جنس ایشان که در اکثریت هم بودند واکنشی نشان ندادند .
معمولا سعی می کنم با مطالعه و پژوهش در نشست های رسانه های حضور پیدا کنم .
یک بار در یکی از نشست ها ، چند پرسش را در مورد بودجه آموزش و پرورش مطرح کردم .
اللهیار ترکمن در جمع به من گفت که تو تحلیل گر خوبی هستی اما اطلاعاتت ضعیف است .
ساده ترین پرسشی که می توان مطرح کرد و من هم آن را بیان کردم این بود که چگونه می شود یک نفر تحلیل خوبی از موقعیت داشته باشد اما داده ها و اطلاعات اندک و یا ضعیفی داشته باشد ؟
این گزاره خود در درونش حاوی تعارض های عمیق محتوایی است . برخی اوقات پیش خودم فکر می کردم و به این نتیجه منطقی رسیده ام که با این سنخ و نوع رسانه ها که خبرنگاران آن اکثرا «نقش کارمندی» دارند خیلی نباید به اولویت قرار گرفتن این وزارتخانه و احیای مطالبات و پیاده شدن کارکردهای واقعی آن در توسعه جامعه امیدوار بود .
اللهیار ترکمن همواره از تدوین " قانون خاص " برای معلمان سخن می گفت .
بارها از او پرسیدم وقتی آموزش و پرورش همین " قانون عام " را نمی تواند و یا نمی خواهد برای معلمان اجرا کند با چه پشتوانه ای می خواهد قانون خاص را تدوین و اجرا کند ؟
آن چه در پایان باید به آن اشاره کنم فلسفه این " تغییر " دیرهنگام در آموزش و پرورش است .
با توجه به ذهنیت منفی و بد فرهنگیان نسبت به عملکرد و نیز ادبیات آقای اللهیار ترکمن ، تغییر ایشان با هر عنوانی به نوعی جلب اعتماد و یا حرکت در جهت اعتماد سازی " صف " و در میان معلمان از سوی سرپرست وزارت آموزش و پرورش و یا دیگران ارزیابی می شود .
اما با شناختی که دارم و حتی ممکن است این موضعی بدبینانه تلقی شود خیلی به این گونه " تغییرات " و حتی تغییر وزیر آموزش و پرورش خوش بین نیستم و این که اتفاق خاصی رخ دهد .
ساده ترین پاسخ به این مشغولیت ذهنی این است :
" چیزی در پایین تغییر نکرده است " .
اللهیار ترکمن رفت .
اما در این قضایا روسیاهی برای کسان و جریان هایی ماند که سعی کردند ادای آدم های مستقل و روشنفکر را دربیاورند .
آنان در درس " صداقت " نمره قبولی نیاوردند .
نظرات بینندگان
ممنون از یادآوری مثمر ثمر شما
از دیگر افتخارات الهیار ترکمن در ادغام و از بین بردن معاونت پژوهش را نیز باید یادآور شد.
خانم کارگری
سپاس .
اشاره مهمی بود . واقعا در نهادی مانند آموزش این کار مثل بریدن ریشه است .
پایدار باشید .
فقط خاطرات عملکردها و یا خداپدربیامرز یا خدا ل ع ن ت
پس مسولین قدر این مسولیتها و فرصت کوتاه خدمت رو بدانند
اصلاح طلبان به هر برنامه و روشی بود از قدرت در همه قوا حذف شدند اما اصولگراها هم فرصت خدمت طولانی ندارند و قدر بدانند
آقای علی
« سکوت منفعت طلبانه و مصلحت جویانه » بیماری است که در هر سطح و جنسی واگیر شده است .
پایدار باشید .
سلام
عملکرد افراد در هر سطحی باید مورد نقد و موشکافی قرار گیرد .
لطفا توضیح دهید از کجای این یادداشت ، کینه و دشمنی قدیمی بیرون می آید ؟
می توانید آن را اثبات نمایید ؟
من فکر می کنم شما شناختی از رسانه و کارکرد آن ندارید و ظاهرا رسانه را جزئی از سیستم اداری حساب می کنید .
کار رسانه شفاف سازی و توضیح خواستن است .
شما نگران آبروی مومن نباشید !
این حرف های دو پهلو دیگر منقضی شده است !
برادر مومن باید حواسش را جمع کند و دروغ نگوید و دیگران را سر کار نگذارد .
چرا که دروغ بزرگ ترین گناه کبیره است .
اگر هم گفت شجاعت عذرخواهی داشته باشد .
پایدار باشید .
یکی از جفاهای او این بود که فوق العاده ویژه که حق همه همکاران بود را منوط به تمام وقت یا 30 ساعته شدن معلمان نمود و آنانی که تقاضای تمام وقت ندادن از فوق العاده ویژه محروم شدند.گرچه این طرح با شکایت و رای دیوان عدالت اداری ابطال شد
دوست عزیز
به نظر نمی رسد که وزارت آموزش و پرورش ایران واجد چنین صفتی باشد .
هر چند بقیه هم تفاوت چندانی با این جا ندارند .
چیزی که عیان است بی برنامگی ، روزمرگی و اتلاف منابع است که البته اراده ای هم برای بهبود آن در حال حاضر مشاهده نمی شود .
پایدار باشید .
آقای داوود
سپاس از شما و نکاتی که اشاره کردید .
شاید مهم ترین و نخستین مرحله برای خودسازی فرد و ساختن جامعه ، شروع فرآیند " خودانتقادی " است .
خود را بدهکار کردن و مسئولیت پذیرساختن کار هر کسی نیست و نیاز به ممارست فراوان دارد .
پایدار باشید .