با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما ریاست محترم سازمان بهزیستی
این جانب پدر مددجوی حدیثه شیرزایی هستم .
من حدود ۵ ماه هست که درخواست وام ودیعه مسکن را به بهزیستی فولاد شهر داده ام و از آنجا به زرین شهر ارسال شده .
من پدر دو فرزند هستم که هر دوی آنها بیمار هستند . دخترم از بیماری جسمی حرکتی و بینایی رنج میبره و پسرم بطن قلبش سوراخ هست.
من حدود چند سال هست که از همسرم جدا شدم .
بچه ها تا ۵ ماه پیش با مادرشون زندگی می کردند و خرج ومخارج زندگی شأن را خودم کامل داده ام ؛ الان ۵ ماه هست که همسرم ازدواج کرده و فرزندانم را آواره کرده . من با هر در به دری و قرض کردن یک خونه برایشان اجاره کردم و تو اون خونه که اجاره کردم . هیچ لوازمی ندارم . بچه های من یک فرش زیر پاشون هست دوتا پتو و بالشت دارند و چند تا ظروف که بتوانند زندگی کنند و برای خودشان غذا درست کنند.
یک گاز دسته دوم و یک یخچال هم از یکی گرفتم امانت که بچه ها سختی نکشند. تا حالا یکی از بهزیستی نه مدد کار نه کسی دیگه اهمیتی به این بچه های من نداشتند و یک سر بهشون نزدند. به اون خدا شرایط بچه های من خیلی بده .خودم به عنوان پدر خجالت می کشم که بچه هام را در این شرایط می بینم ؛ تمام زندگی خودم را به اسم زنم کردم . همه زندگی من را برد حتی جهاز بچه ام را که گرفته بودم هر چی بوده با خودش برده . دختر دانشجوی دانشگاه آزاد نجف آباد هست .رشته مدیریت بازرگانی الان ترم چهارم . تا به حال یک بار پولی که من پرداخت کردم براش را بهزیستی براش واریز کرده به هر کسی هم می گوییم جواب گو نیست .
یک وام درخواست کردم ؛ می گویند چون بچه ات معلولیت شدید نداره بهش تعلق نمیگیره . من نمیدونم خدا چرا جواب همچین آدم هایی را نمیده ؟ چرا یکی به داد ما نمیرسه ؟ این بچه من حق زندگی نداره ؟ باید حتما روی ویلچر باشه که بهش یک وام هم تعلق بگیره .
یکی را بفرستین خونه ما بازدید کند .
اگر با گریه از این خونه بیرون نیامد هر چی شما بگید من قبول می کنم .
ما به خودمون هم رحم نمیکنیم ؛ چطور از خدا می خواهیم که به ما رحم کند. همه جا پارتی بازی آشنا اگر نداشته باشی یکی کاری برات انجام نمیده . خدا را فراموش کردیم .
من دخترم با هزار بدبختی و دربه دری چندین بار عمل کردم . هم چشم هایش را و هم پایش را ولی بازم نمیتونه درست راه بره یک پایش کمی کوتاه تره . با سر انگشت یکی از پاهایش بعضی وقت ها راه میره . تعادل ندارد . بیشتر وقت ها قلب پسرم را بردم فنر زدم ؛ کارگری کردم . در به دری کشیدم ؛ یکی کمکم نکرد . الان واقعا بریدم ؛ نیاز به کمک دارم . هیچ لوازم زندگی ندارند . بچه هام وای صداشوم در نمیاد به روی من نمیارند .
خودم خجالت می کشم .
من در هفته چند ساعتی میرم به بچه هام سر می زنم چون شب روز سر کارم نگهبان .
شما را به هر کسی که میپرستیم کمک کنید .
شما را به همین روز های عزیز قسمتون میدم کمک کنید .
حق این بچه ها من این زندگی نیست . یک مدد کار تا حالا به دروغ یک زنگی نزده به ما که کردین یا زنده هستیم چیزی برای خوردن دارین یا ندارین ؟
نکنید خدا را قهرش میاد .
کمک کنید تا خدا هم کمک کند به شما .
به خدا تو دلم هزار تا درد دارم . اون از زنم که نامردی کرد رفت بچه هام را آواره کرد . تو این وضعیت اینم از کمک کردن بهزیستی که یک وام را از ما دریغ کردند .
از شما خواهش می کنم یک لطفی بکنید.
ممنون و سپاسگزارم ۰۹۰۲۶۵۰۲۱۴۱
« دیدگاه ها و نظرات افراد و گروه ها لزوما نظر صدای معلم نیست ؛ این رسانه آماده انتشار پاسخ مسئولان و افراد مخاطب می باشد »
« آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در صدای معلم »
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.