صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

خطا کردن می‌تواند فرصتی برای تفکر انتقادی و پیدا کردن راه‌ حل‌های جدید باشد

خطا کردن امروز کودکان فرصتی برای رشد و ظهور فردایی که ما قادر به ساختن آن نبوده ایم !

مینو امامی

فواید خطا کردن کودکان برای ساختن فردا در صدای معلم  وقتی از خطا کردن سخن گفته می شود دامنه آن گسترده نیست و در حد توان و درک یک کودک است. پس یک کودک چه نوع خطاهایی را مجاز است انجام دهد؟ کودک می‌تواند در زمینه‌های مختلفی چون اشتباه در انجام تکالیف مدرسه، ناتوانی در درک مفاهیم، داشتن مشکلاتی در مهارت‌های حرکتی یا حتی خطاهای اجتماعی داشته باشد. در واقع این خطاها بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری است چرا که کودک از طریق تجربه و اصلاح اشتباهات خود، مهارت‌ و آموخته جدیدی کسب می‌کند.

نقش والدین، مربیان و یا معلمان در کنار این کودک برای هدایت و راهنمایی بسیار مهم است. آن ها باید با صبر و حوصله، کودک را در فرآیند یادگیری همراهی کنند، خطاهای آن ها را به عنوان فرصتی برای یادگیری یادآور شوند و برای درس گرفتن از آن ها به کودک کمک کنند تا به تدریج مهارت‌های خود را تقویت کنند. اگر به کودکان فرصت انجام خطاهای کوچک را ندهیم به سراغ خطاهای بزرگ و گاه جبران ناپذیری در گروه دوستی و هم سن و سالان می روند.

اجازه دادن به کودکان برای خطا کردن؛ فرصت های زیر را برای آنان هموار می سازد:

تقویت و افزایش اعتماد به نفس و خودباوری

وقتی کودکان در محیطی امن و حمایت‌کننده اشتباه می‌کنند و مورد سرزنش قرار نمی‌گیرند، یاد می‌گیرند که اشتباه کردن بخشی از زندگی است و به آن‌ ها اجازه می‌دهد تا با اعتماد به نفس بیشتری در برابر چالش‌ ها قرار بگیرند. کودکان حضور والدین را در کنار خود نقطه عطفی برای امنیت بیشتر، حس می کنند پس با جسارت و بی باکی هر چه تمام، چندین راه مختلف را برای انجام و نتیجه گیری در یک کار خاص، امتحان می کنند. حمایت والدین در داشتن فرصت آزمون و خطا، کودکان را به نتایج مطلوب یا دلخواه می رساند.

خطا کردن می‌تواند فرصتی برای تفکر انتقادی و پیدا کردن راه‌ حل‌های جدید باشد

کسب مهارت های جدید

خطا کردن بخشی جدایی‌ناپذیر از فرآیند یادگیری است. کودکان از طریق خطاهای خود، چیزهای تازه ای کشف می‌کنند. گاه وسایل یا اسباب بازی دم دست خود را به تکه های کوچک جدا از هم تبدیل و آن ها را خراب می کنند تا مثلا بدانند چه چیزی کار می‌کند و چه چیزی کار نمی‌کند؟ یا آن چیز چگونه کار می کند؟ و این تجربه عملی به آن ها کمک می‌کند تا مهارت‌ های جدیدی کسب کنند و به مسیر رشد خود ادامه دهند.

افزایش انعطاف‌پذیری‌

کودکان با تجربه اشتباه و عدم ناامیدی از آن، یاد می‌گیرند که چگونه با شکست‌ها کنار بیایند و از آن‌ها به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنند. این انعطاف‌پذیری در مواجهه با سختی‌ها در بزرگسالی به آن ها کمک می‌کند. بسیاری از افراد در طول زندگی خود به دلیل ترس از خطا یا اشتباه کردن، یا هرگز دست به تجربه جدید نمی زنند و یا از ترس عاقبت کار، مثلا پیشرفت 30 درصدی خود را در انجام کار خاص، نادیده می گیرند و آن را ناقص و بدون نتیجه رها می کنند. چون قبلا فرصت و تجربه خطا کردن و مهم تر از آن حمایت شدن، نداشته اند. بیشتر ما به دلیل محرومیت از چنین نوع تربیتی، هرگز کاری را که از پایان آن مطمئن نیستیم، آغاز نمی کنیم. یعنی محرومیت جامعه و حتی بشر از بی شمار امور مفید، سازنده و ارزنده.

خطا کردن می‌تواند فرصتی برای تفکر انتقادی و پیدا کردن راه‌ حل‌های جدید باشد

تقویت خلاقیت

ترس از اشتباه می‌تواند خلاقیت کودکان را محدود کند. وقتی به آن‌ها اجازه داده می‌شود که آزادانه آزمایش کنند و اشتباه کنند، این آزادی به آن‌ها کمک می‌کند تا ایده‌های نوآورانه داشته باشند و خلاقیت خود را شکوفا سازند. هر دائم تهدید و تحدید کردن، منع کردن یا با خشم خود کودک را ترساندن، یا تحقیر و مسخره کردن تلاش او در هنگام بازی، نقاشی و یا حل مسأله، یعنی نابود کردن خلاقیت او. خلاقیت یعنی عملکرد دانش، کنجکاوی، تخیّل و ارزیابی. هر چقدر اساس دانش قوی‌تر و کنجکاوی بیشتر باشد، ایده‌ها و الگوهای زیادی خلق می‌شود. کودک بدون داشتن تخیّل، قادر به خلاقیت در هیچ امری نیست اما نباید انتظارات بیشتر یا خارج از حد توان او داشت. بهتر است یک قدم کوچک او به اعتدال؛ تشویق، هدایت و راهنمایی شود و از افراط و تفریط پرهیز کرد.

برای ایجاد خلاقیت، قصه گفتن به کودکان از مهم ترین محرک های تخیّل است. او با شخصیت های داستان زندگی می کند، گاه سرنوشت شخصیت مورد توجه خود را که بیشتر قهرمان قصه است، تغییر می دهد، چون نمی خواهد او آسیبی ببیند. علاوه بر این با قصه گفتن به کودک در هنگام خوابیدن عادت به مطالعه قبل از خواب را در او تقویت می کنیم. کودکی که پدر و مادر خود را هر روز کتاب به دست می بیند، کتاب را جزوی از واجبات فرض می کند. به جز این می توانید مثلا ملزومات لازم برای نقاشی، خمیر بازی، پازل کارتونی یا ساختمان سازی پلاستیکی را فراهم سازید تا با به کار گیری آن ها، خلاقیت کودک خود را محک زنید. حتی با دقت در بازی او می توانید مسیر استعداد کودک خود را با کمک و راهنمایی مربیان شناسایی کنید.

خطا کردن می‌تواند فرصتی برای تفکر انتقادی و پیدا کردن راه‌ حل‌های جدید باشد

آموزش مسئولیت‌پذیری

اگر می خواهید کودکان شما در بزرگسالی فردی مفید برای جامعه باشند پس مسئولیت بر دوش آنان بگذارید. وقتی والدین با اشتباهات کودکان به درستی برخورد می‌کنند، به آن‌ها کمک می‌کنند تا مسئولیت اعمال خود را بپذیرند، این امر به آن‌ها کمک می‌کند تا در آینده تصمیمات بهتری بگیرند و مسئولیت‌پذیری بیشتری در قبال رفتار خود داشته باشند. ترساندن کودکان با کلمات واهی و حتی تنبیه فیزیکی یا سرزنش کردن، آنان را به انکار و دروغ سوق می دهد. او می گرید و مدام به دروغ می گوید من نکردم. تنبیه کردن علاوه بر آسیب‌های جسمی، تأثیرات مخربی بر سلامت روانی کودک دارد و می‌تواند منجر به کاهش اعتماد به نفس، اضطراب، افسردگی، و مشکلات رفتاری در بزرگسالی شود.

خطا کردن می‌تواند فرصتی برای تفکر انتقادی و پیدا کردن راه‌ حل‌های جدید باشد

تقویت مهارت‌های حل مسئله

خطا کردن می‌تواند فرصتی برای تفکر انتقادی و پیدا کردن راه‌ حل‌های جدید باشد. وقتی کودکان در مواجهه با خطاهای خود، تشویق به یافتن راه‌ حل می‌شوند، مهارت‌های حل مسئله در آن‌ها تقویت می‌شود. کودک هنگام شکست در یک مسیر یا تجربه، با همراهی و برخورد معقول والدین خود به راه حل های دیگری می اندیشد. هدف او حل مسأله و اثبات توانایی خود است. پس با آزمون طرق دیگر تا رسیدن به پاسخ یا هدف نهایی، تلاش می کند. در غیر این صورت، او همیشه دنبال لقمه آماده و بارش تفکر دیگران خواهد بود. او برای خود چنین نتیجه گیری خواهد کرد: بجای من بیندیش. بجای من عمل کن. بجای من اعتراض کن. هر وقت به نتیجه مطلوب رسیدی من سهم خود را می گیرم. مربیان و معلمان نیز همانند والدین اجازه ندارند که خطاهای کودکان را پایان تلاش آنان قلمداد کنند.

ایجاد ارتباط سالم با والدین

وقتی والدین با اشتباهات کودکان به جای سرزنش، با همدلی و حمایت برخورد می‌کنند، این امر به ایجاد یک رابطه سالم و صمیمی بین والدین و فرزندان منجر می شود. در چنین شرایطی چون کودک نمی ترسد پس مجبور به دروغگویی یا پنهان کاری هم نیست. از مهر و عشق والدین خود نسبت به خود مطمئن است. یک رابطه محترمی بین آنهاست که هر یک را متعهد به رعایت اصول اخلاقی می کند.

خطا کردن می‌تواند فرصتی برای تفکر انتقادی و پیدا کردن راه‌ حل‌های جدید باشد

نحوه تعلیم و تربیت امروز کودکان، تصویر آینه فردای جامعه است

ایجاد عادات درست در کودکان وظیفه اصلی والدین است. این رفتار گاه بسیار جزئی است و شاید از نظر ما مهم نباشد اما تأثیر آن اغلب تا آخر عمر به عنوان بخشی لاینفک از شخصیت کودکان باقی می ماند.

مثلا هنگام زمین خوردن کودک، علیرغم این که شاید تجربه اول او از درد باشد، اصولا باید با تلقین مثبت به او بزرگ شدنش را یادآور شویم. وقتی به جای این عمل، او را در ناز، نوازش و بوسه خود غرق می کنیم، یا با دادن چیزهایی که در شرایط عادی از دادن آن ها اِبا داریم چون موبایل، تبلت و... او را شرطی می کنیم. تکرار چنین رفتاری با پاسخی مشخص، موفقیت کودک در تسلیم شدن پدر و مادر تلقی می شود. در واقع ما او را از واقعیت های زندگی دور می کنیم. او نمی تواند یاد بگیرد که در هر زمین خوردنی، باید دوباره برخاست و به مسیر خود ادامه داد. این کودکان همان افرادی هستند که فردا در بزرگسالی هنگام مواجه شدن با اولین شکست یا انتحار می کنند و یا به گوشه انزوا پناه می برند و روز به روز بیشتر افسرده می شوند. اگر می خواهید کودکان شما در بزرگسالی فردی مفید برای جامعه باشند پس مسئولیت بر دوش آنان بگذارید.

یا در جامعه ما بسیاری از والدین حتی نمی دانند کودک آنان چه ساعتی می خوابد و یا چه ساعتی باید بخوابد. در فرهنگ ما چنین پای بندی وجود ندارد. حال اگر معدودی چنین می کنند دلیلی بر رواج آن رفتار نیست. هیچ اشکالی ندارد هر شب کودک خود را ببوسیم و به او شب بخیر بگوییم. بدین طریق به کودک خود احساس آرامش، امنیت و اطمینان خاطر از دوست داشته شدن و کنار هم بودن، می دهیم. خصوصا اگر پدر و مادر هر دو هم زمان این کار را انجام دهند، هر چند رفتار کوچکی است اما تأثیر عمیقی بر روح و روان کودک تا آخر عمر خواهد گذاشت و کودک باور خواهد کرد که روابط آن ها نیز خوب و بر وفق مراد است پس آرامش او چندین برابر افزایش می یابد.

بیشتر اوقات والدین فراموش می کنند که کودکان می فهمند، متوجه می شوند، درک می کنند و از آنان به عنوان الگوی عملی یاد می گیرند. هرگز به دلیل این که والدین شما، چنین رفتار هایی یا مشابه آن را در دوران کودکی نسبت به شما نکرده اند، کودکان خود را از ضروریات تربیتی زمان حال محروم نسازید.

کودکان معصوم، کنجکاو، شاد و مثبت اندیشند و این هیجانات هر یک، همان چیزهایی است که ما بزرگ ترها امروز آرزوی داشتن آن ها را داریم. یعنی دیروزِ کودک، حسرتِ امروز ماست. بهانه تمامی تلاش ما جهت رسیدن به داشته های همین دیروز است که از دست داده ایم و یا نتوانسته ایم آن ها را برای کل عمر خود نگه داریم. پس اجازه دهیم تا امروزِ کودک، تبدیل به حسرت و ندامت فردای آنان نباشد. دقت در نحوه تربیت کودک، یعنی سرمایه گذاری برای فردای او، خانواده و جامعه. کودکان برای آینده فرصتی هستند که نیاز به توجه، تربیت ویژه و درستی دارند.

خطا کردن می‌تواند فرصتی برای تفکر انتقادی و پیدا کردن راه‌ حل‌های جدید باشد

نقش مربیان و معلمان در خطاهای کودکان

اما تمامی فرآیند تربیت کودک فقط محدود به خانواده نمی شود. اگر آموزش او را به طور طبیعی از سه سالگی و از دوره پیش دبستانی در نظر بگیریم، پس باید قبول کرد که امروزه دیگر خانواده ها مسئولیت تربیتی هفت سال اول زندگی کودکان را برعهده ندارند و این مربیان و معلمان هستند که از 3 تا 18 سالگی این رسالت را برعهده می گیرند. از طرفی دیگر باید قبول کرد به دلیل تضاد طبقاتی و بی عدالتی آموزشی موجود در جامعه، همه کودکان توفیق حضور 15 سال در مدارس را ندارند.

در این بین نکته قابل توجه و تأمل مدت طولانی آموزش است و باید بررسی شود آیا حضور کودکان در فضای غیراستاندارد عاطفی، ساختاری و عملکردی، بیش از حد نیست؟! چون آموزش یا ادعای تعلیم و تربیت نیز می باید حدودی برای خود داشته باشد. چون طولانی بودن مدت آموزش، نوع ساختار و محتوای آموزشی و همچنین سیاست های غیرمقبول اما رایج آموزشی، از جمله دلایل عدم ثبت نام برخی از کودکان در مدارس است که بنا به تصمیم تعدادی از اولیا برای دوری از آموزش به اصطلاح رسمی صورت می گیرد. ظاهرا از سوی مراجع قانونی نیز برای این دوری، مخالفت یا منعی وجود ندارد و حتی چشم های خود را بر روی این دریچه تازه ایجاد شده و شگردهای آنان در ثبت نام صوری بدون حضور فیزیکی دانش آموز در مدرسه، بسته اند تا شاید بار مسئولیت آموزش و پرورش ولو ناچیز، قدری کمتر شود!

طولانی بودن مدت زمان آموزش در مدارس نباید به تلف کردن انرژی بالقوه کودکان در مدارس تبدیل شود و جامعه قابلیت بالفعل درآوردن استعداد، علایق، خلاقیت و دیگر توانایی های کودکان را نباید برای مدت 15 یا 16 سال از دست بدهد.

شاید به دلیل کم بودن تعداد این افراد، موضوع جدّی گرفته نمی شوند اما سرنوشت و آینده کودکان دور از مدرسه چگونه خواهد بود؟ مهارت های اجتماعی شدن، زندگی کردن و یادگیری نسبی همه علوم چگونه به این کودکان آموزش داده خواهد شد؟ توانایی پدران و مادران برای آموزش این کودکان توسط کدام مرجع ارزیابی می شود؟ تحصیلات و سطح سواد والدین یا مهارت یاددهی آنان برای آموزش غیررسمی، کافی است؟ نتایجی از داده های آماری چنین تصمیمی در جامعه ما یا دیگر جوامع، برای اطمینان از ادامه و ترویج " مدرسه دوری " وجود دارد؟

به هر حال بازی کردن با سرنوشت یک کودک، حتی به عنوان یک پدر و مادر حق ما نیست. شاید او فردا با حسرت و عشق مدفون شده در وجود خود نتواند کنار بیاید و جایی در ذهن و اندیشه خود والدین را برای این خودخواهی نبخشد.

در واقع با محروم کردن کودکان از آموزش رسمی در مدارس، از یک سو فرصت و حق خطا کردن در بهترین سنین یادگیری را از آنان سلب می کنیم و از سوی دیگر، آنان را از امکان کسب دیگر مهارت های زندگی که مثلا هنگام بازی یا تحصیل در کنار گروه همسالان بدست می آید، محروم می کنیم.

مربیان و معلمان نیز همانند والدین اجازه ندارند که خطاهای کودکان را پایان تلاش آنان قلمداد کنند. آنان باید با دلسوزی و همراهی به کودکان کمک کنند تا در کسب تجارب جدید، بیشتر بکوشند و همیشه چیزهای جدید یاد بگیرند. یک مربی یا معلم با نحوه گفتار و برخورد خود روی باور و عمل کودکان اثر عمیق می گذارد.

یا وقتی یک مربی یا معلم انجام نادرست تکلیف درسی کودک را با عصبانیت یا تحقیر ترکیب می کند، به ایجاد ترس در کودک کمک کرده و اعتماد به نفس او را تضعیف می کند. این کودک برای انجام مجدد تکلیف، انگیزه نخواهد داشت چون از اشتباه مجدد خود سخت می ترسد. ناخن جویدن یا انگشت مکیدن برخی از کودکان، واکنش‌های هیجانی هستند که اغلب به عنوان یک مکانیسم مقابله با استرس یا اضطراب ناشی از ترس یا ناراحتی جلوه می کند.

کودکان خمیرِ بازی نیستند که خانواده یا مدرسه بخواهد او را به شکل دلخواه خود درآورد. کودکان فرصتی برای فردایی هستند که امروز ما قادر به ساختن آن نبوده ایم. پس اجازه دهیم کودکان با توان خود خطا کنند، تجربه کنند، مهارت کسب کنند و زندگی و دنیا را بشناسند و بسازند. امروز زندگی و دنیا، متعلق به کودکان است، با اعتماد به توان و ذکاوت کودکان، شرایط یادگیری پایدار را برای آنان فراهم سازیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

فواید خطا کردن کودکان برای ساختن فردا در صدای معلم

شنبه, 11 مرداد 1404 16:43 خوانده شده: 34 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور