الف- تعريف طنز :
" طنز ، هنری است که عدم تناسبات در عرصههای مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به نظر میرسند، نشان میدهد و این خود مایه خنده میشود. هنر طنزپرداز، کشف و بیان هنرمندانه و زیباییشناختی عدم تناسب در این "متناسبات" است. " ( 1)
ب- ریشهٔ واژه طنز :
طنز در لغت به معنای طعنه زدن است ولی معنای اصلی که در قبل به کار می رفته است به معنای تیغ جراحی می باشد.
معادل انگلیسی طنز satire است که از satira در لاتین گرفته شده که از ریشه satyros یونانی است. satira نام ظرفی پر از میوههای متنوع بود که به یکی از خدایان کشاورزی هدیه داده شده بود و به معنای واژگانی "غذای کامل" یا "آمیختهای از هرچیز" بود. " (1)
ج تفاوت طنز و مسخره کردن ديگران که به غلط طنز و ... ناميده مي شود (با هم خنديدن پسنديده است ولي به هم خنديدن مذموم نکوهيده است ) :
"مسخره كردن و دست انداختن دیگران به نام های مختلف از قبیل طنز، جوك و غیره پدیده ای ناهنجار است كه از نظر قرآن و شرع رفتاری مذموم و نكوهیده شمرده شده است. " ( 2)
" یكی از شاخه های مهم و تأثیرگذار در ادبیات سیاسی و اجتماعی دیروز و امروز جهان، طنز و فكاهی با انواع و اقسام آن است. آیا طنز به قول مولانا جلال الدین رومی شكل دیگر خندیدن است؟ آن جا كه می سراید «عشق آموخت مرا شكل دگر خندیدن» یا آن كه دیگر خنداندن؟ یا استهزا و دست انداختن دیگران است؟
به نظر عبید زاكانی این هنرمند فكاهی و لطیفه پرداز و طنزنگار سده های ششم و هفتم، مسخرگی و استهزای دیگران و دست انداختن ایشان به كلمات و اعمال به عنوان یك راهكار برای ستاندن حق از هر ستمگر خرد و درشتی است كه به شیوه های مختلف ستم می كنند و به روی خود نمی آورند. از این رو گاه می بایست بهلول وار دیوانه نمایی كرد تا با زبان تند و آتشین، حاكمان ستمگر را برسر جای نشاند و گاه دیگر دلقكی كرد و هم چون دلقك های دربار شاهان ستمگر چون ناصری، زبان حق خواه و حق گوی مردمان شد. براین اساس عبید در زمان فشارهای مضاعف سیاسی كه هیچ حربه ای برای رسیدن به مقصد و گرفتن حق از ستمگران وجود نداشت راهكار مسخرگی را نشان می دهد و می سراید: رو مسخرگی پیشه كن و مطربی آموز، تا داد خود از كهتر و مهتر بستانی.
اما همین ابزار سیاسی گاه به یك ناهنجار اجتماعی بدل می شود و اشخاص و گروه هایی با مسخرگی و طنزسازی و فكاهی پردازی و لطیفه گویی نه تنها هر لطفی را از كلام می ستانند بلكه آن را نیشتری می سازند و به جان مردمان پاك و شریف فرو می كنند. بسیاری از تنش های جامعه كه از راه مطبوعات و دیگر رسانه های گروهی ایجاد می شود نه از باب دادستاندن است و نه از باب خنداندن بلكه ابزار سیاسی برای تحقیر بخشی از جامعه می شود و به شكل یك ناهنجار زشت، امنیت اخلاقی جامعه را با خطر مواجه می سازد."( 2)
همان طور که ملاحظه مي فرمائيد ،طنز و مسخره کردن ديگران يا به عبارت بهتر با هم خنديدن و به هم خنديدن دو موضوع متضاد مي باشند که اولي پسنديده و دومي مذموم است .
به دلايل گوناگون از جمله عدم آگاهي ، کم توجهي و ...اين دو مقوله ي متضاد براي عموم مردم مخدوش مي شود که بسيار مخرب است .
در صورتي که عموم مردم اشتباه کنند ، مسئوليت خطا پيش آمده بيشتر از آن که به عهده عامه باشد ، به عهده فرهيختگان ، انديشمندان ، هنرمندان ، صاحبان خرد ، اصحاب رسانه ، تشکل هاي مدني و ... مي باشند ، زيرا به درستي نقش آفريني نکرده اند و اثرات کاملأ متضاد اين دو مفهوم ظاهرأ مترادف را براي عموم مردم توضيح نداده اند .
د- متأسفانه امروزه حريم خصوصي شهروندان هم دست خوش تجاوز و تعددي قرار گرفته است :
همه روزه شاهد انتشار عکس هاي خصوصي ، کليپ ها ، فيلم هاي خانوادگي و... در فضاي مجازي مي باشيم که معضلات فراواني براي شهروندان فراهم آورده است .
در آذر ماه 1392 معاونت حقوقي رياست جمهوري با همکاري مرکز بررسي هاي استراتژيک رياست جمهوري " منشور حقوق شهروندي " را منتشر کرد . اين منشور به مدت يک ماه در معرض نقد صاحب نظران ، انديشمندان و شهروندان قرار گرفت .
رسالتˏ رسانه ملي ، صاحب نظران ،انديشمندان ، فرهيختگان ، نهاد هاي مدني و... آموزشˏ حقوقˏ شهروندي به آحاد جامعه است؛ تا اين ضرورت اجتناب ناپذير به فراموشي سپرده شود ، بروز ناهنجاري مشابه امري عادي مي باشد .
اينجانب به عنوان يک شهروند ،مي خواهم از حقوق شهروندي خود استفاده کنم و ماجراي انتشار اين کليپ را از نقطه نظر«ˏ منشور حقوق شهروندي » بررسي کنم ؛ اميد است جامعه و رسانه ملي هم به اين حقوقˏ ما شهروندان ، توجه نمايند .
با توجه به فصل دوم – مهمترين حقوق شهروندي ، ماده سه ، زير عنوانˏ حريم خصوصي ، قسمت 32 و 33 که اشخاص خصوصي يا عمومي را مخاطب قرار مي دهد ، در منشور حقوق شهروندي آمده است :
3-32 جمع آوري اطلاعات فردي توسط اشخاص خصوصی یا عمومی باید با استفاده از روش هاي قانونی و براساس رضایت فرد مزبور یا مجوز قانونی صورت پذیرد. افراد حق دارند به اطلاعاتی که درخصوص آنان جمع آوري شده دسترسی داشته باشند و در صورت وجود اشتباه، خواستار اصلاح این اطلاعات شوند.
3-33 اطلاعات خصوصی مربوط به افراد را نمی توان در اختیار دیگران قرار داد، مگر به موجب قانون یا با رضایت فرد.
اينجانب به عنوان يک شهروند مفتخرم که کليپ بيژن را قبل از پخش از رسانه ملي مشاهده نکرده ام ، ولي به عنوان معلم از انتشار گسترده آن شرمنده هستم ، زيرا رسالت معلم و ... بسط و گسترش آگاهي در جامعه است .
اينجانب به عنوان يک شهروند مفتخرم که اي میل هاي افراد ناشناس رابدون باز کردن ، حذف شان مي کنم ، ولي به عنوان معلم از اينکه تعداد قابل توجه اي از شهروندان اي میل هاي افراد ناشناس را براي آشنايان خود ارسال مي کنند شرمنده هستم زيرا رسالت معلم و ... بسط و گسترش آگاهي در جامعه است .
اينجانب به عنوان يک شهروند مفتخرم که حتي اگر ترديد داشته باشم که اي میلي قصد تجاوز به حريم خصوصي افراد شناخته شده يا ناشناس را دارد ، بدون باز کردن ، حذف شان مي کنم ولي به عنوان معلم از انتشار اين اي میل ها در فضاي مجازي شرمنده هستم زيرا رسالت معلم و ... بسط و گسترش آگاهي در جامعه است .
اينجانب به عنوان يک شهروند مفتخرم ...ولي به عنوان معلم از ... شرمنده هستم ،زيرا رسالت معلم و ... بسط و گسترش آگاهي در جامعه است .
اينجانب به عنوان يک شهروند مفتخرم در انتشار کليپ بيژن هيچ گونه نقشي نداشته ام ، ولي به عنوان معلم از انتشار گسترده آن شرمنده هستم ، زيرا رسالت معلم و ... بسط و گسترش آگاهي در جامعه است .
متأسفانه فرهيختگانˏ جامعه و رسانه ملي به دلايل گوناگون رسالت خود را فراموش نموده اند . اگر کارشناسان ، انديشمندان ، متخصصان ، صاحب نظران و ... از زواياي گوناگون به اين مهم ( حقوق شهروندي ) مي پرداختند مطمئنأ جامعه امروز ما با چالشˏ ترک تحصيل يک شهروند شريف به نام" بيژن " مواجه نبود .
ورود رسانه ملي به مباحث حقوق شهروندي را به فال نيک گرفته و از تلاش رسانه ملي جهت اعاده حيثيت شهروندˏ عزيزمان بيژن ، تقدير به عمل مي آورم .
انتظار به حق جامعه از رسانه ملي آنست که همه حقوق شهروندي را يکپارچه براي همه شهروندان مورد توجه قرار دهد .
خطاي بزرگ رسانه ملي آنست که ازپذيرش مسئوليت خود در ارتقاي فرهنگ ملي در رابطه با آموزش حقوق شهروندي طفره مي رود .
طبق حقوق شهروندي از رسانه ملي انتظار مي رفت به نکات ذيل توجه مي نمود .
متأسفانه عدم ˏتوجه برنامه سازان ، در واپسين لحظات سال 1393 آبروی رسانه ملي را هزينه کرد .
موارد خطا به شرح ذيل است :
-
بدون آنکه قصد حمايت کورکورانه از معلمˏ بيژن را داشته باشم ، فقط به دليل آنکه يک طرفه به قاضي رفتن را خلاف حقوق شهروندي آن معلم مي دانم ، از رسانه ملي ، به عنوان ناظر بي طرف ، انتظار مي رفت در فرصت مساوي نقطه نظرات معلم را هم بر روي آنتن مي برد .
بينندگان محترم حق دارند بدانند که :
دلايل معلم براي تهيه کليپ چه بوده ؟ ، انگيزه ابتدایي وي چه بوده ؟ آيا خود معلم اقدام به انتشارکليپ نموده ؟ آيا پس از انتشار گسترده کليپ و ترک تحصيل و ... معلم چه نظري داشته ؟ ده ها و صدها سئوال بي پاسخ در ذهن ميليون ها بيننده ايجاد شده است که نشانه بي تدبيري رسانه ملي در اين برنامه است .
به معلم ˏبيژن که گويا سرباز معلم بوده ، فرصت دفاع و يا اظهار پشيماني داده نشده است ، لذا اين شهروند هم از حقوق شهروندي اش محروم مانده است .
-
مجري محترم ، حقوقˏ شهروندي همه ي معلمان را ناديده گرفته است که موجب اعتراض گسترده اين قشر فرهيخته گرده است .
-
مقصران اصلي ، يعني انتشار دهندگان اين کليپ مخاطبˏ رسانه ملي بوده اند ، زيرا اگر شهروندان محترم اقدام به ارسال اين کليپ به ديگران نمي کردند ، اين تجاوز به حريم خصوصي معلم و شاگرد گسترش نمي يافت ! اگر شهروندان محترم آموزش ديده بودند که به جاي خنديدن به هم ، با هم بخندند ، آيا اين خطا چنين فرجامي داشت ؟!
آيا در يک برنامه احساسي آن هم در آخرين ساعات پايان سال ، بدون ارائه نظر کارشناسان ،صاحب نظران و ...حوزه تعليم و تربيت ،بدون بررسي نظر و ديدگاه معلمˏ بيژن ، بدون تحقيق ميداني و نظرسنجي از انتشار دهندگان اين کليپ ، بدون مشارکت بينندگان از طريق پاسخ به گزينه ها از طريق پيامک و ارتباط تلفني و مصاحبه و ... رسانه ملي به هدف خود دست يافته است ؟!
خوشبينانه ترين نظر در باره اين برنامه آنست که بنده عرض مي کنم : " بي تدبيري رسانه ملي " ؛ بد بينانه ترین نظر را مسئولين رسانه ي ملي در سايت ها دنبال کنند!
با توجه به مطالب فوق و بنا به دلايل ذيل :
الف : مجري محترم برنامه حقوق شهروندي همه ي معلمان فرهيخته را ناديده گرفته است .!
ب : رسانه ملي در ايفاي رسالت خود (متقاعد ساختن آحاد جامعه تا به حقوق شهروندي ديگران احترام بگذارند ) موفق نبوده است .!
ج طبق بند بعدي همين منشور حقوق شهروندي که در ذيل آمده است :
3-34 رسانه ها باید حریم خصوصی افراد را رعایت نمایند و در صورتی که موجب توهین، افترا و ضرر معنوي و مادي شوند باید پاسخگو باشند.
از رسانه ملي انتظار مي رود همان طور که براي اعاده حيثيت بيژن يک شهروند محترم دلسوزانه اقدام کرد ، براي اعاده حيثيت فرهنگيان فرهيخته و ايفاي نقش آگاهي آفريني خود ، مدبرانه اقدام نمايد و در برنامه اي با حضور نمايندگان تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش جبران مافات نمايد .
باور فرهيختگان آنست که ديکته نانوشته بي خطاست ولي عدم اصلاح خطا و تکرار آن جايز نيست !
باور معلمان آنست که مديران خردمند و توانمندˏ رسانه ملي در برنامه هاي متعدد و متنوعˏ کارشناسي شده هم از فرهنگيان پوزش مي طلبند و پاسخگوي ضرر معنوي وارد شده به همه معلمان خواهند بود و به کمک همين فرهيختگان ، شهروندان محترم را به حقوق شهروندي آگاه مي سازند تا در سرتاسر اين مرز و بوم همه آحاد ملت با هم بخندند! نه به هم بخندند !
وحدت و يکپارچگي آحاد ملت ، همدلي اقوام و مليت ها ، احترام متقابل به همه گويش ها و خرده فرهنگ ها و ... ضامن اتحاد ملي ، پيشرفت و تعالي جامعه است .
با تقديم شايسته ترين احترامات – ارادتمند شما – شهسوارزاده
شهروندˏ عضوˏ سازمان معلمان ايران ( شوراي منطقه شش )
هشتم فروردين نود وچهار
منابع :
-
ويکي پديا
-
قران پژوهان شمال به ادرس اينترنتي http://www.qpsh.ir/node/91
نظرات بینندگان
ممنون از مقاله نغز و شایانی که نگاشته اید
استاد گرامی
به نظر این حقیر بزرگترین آفت این برنامه ایجاد بی اعتمادی و سونظر به همه معلمان ایران زمین است . امیدوارم که خداوند به همه ما آبرو و عزت عنایت نماید و اینکه :
یارب بر خلق تکیه گاهم نکنی
برگدا و پادشاه محتاجم نکنی
موی سیهم سفید کردی به کرم
با موی سپید. سیهم نکنی
با تشکر از خوانندگان محترم و گرامي به ويژه اساتيد محترم که نظر ارزشمند خود را ارائه نموده اند .
براي آنکه با موي سپيد سيه نشويم ويا در خانواده ها معلم ستيزي زياد نشود ، ممنوع تصوير شدن جناب آقاي احسان عليخاني ممکن موجب رضايت خاطر برخي فرهنگيان را فراهم آورد ولي چاره ساز نمي باشد .
ناديده گرفتن حقوق شهرونديˏ فرهيختگان وقتي جبران مي شود که رسانه ملي در برنامه اي کار شناسي شده با حضور تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش و ديگر صاحب نظران اقدام به ايفاي نقش و رسالت خود نمايد . يعني اقدام به آموزش حقوق شهروندي نمايد . تا زماني که خيل عظيمˏ شهروندانˏمحترم در سراسر ايران ويا در پهنه گسترده گيتي در فضاي مجازي يا واقعي اقدام به انتشار کليپ ها ،ايمل ها ، جوک ها ، مطالب مشابه مي نمايند و حقوق شهروندي فرد خاص يا گروهي از افراد ، قوم و مليتي ، گويشي خاص و...به سخره گرفته مي شود .جامعه هر لحظه بايد تجربه تلخˏ بيژن و بيژن ها را مشاهده کند .
ادامه دارد
اگر جامعه (از جمله رسانه ملي و ... ) از کليپ بيژن تلنگري خوده و مي خواهد جبران کند ، راهي جز آموزش حقوق شهروندي به همه شهروندان ندارد .
لذا شهروندان (چه فرهنگيان و چه ديگر شهروندان ) بايد از طبيعي ترين و ابتدايي ترين حق شهروندي خود که حضور در تشکل هاي مدني است بهرهمند شوند . سپس در ديالوگي سازنده بين تشکل هاي مدني در رسانه ملي و ديگر رسانه ها به شهروندان ، حقوق شهروندي آموزش داده شود . تا همه آحاد ملت با هم بخندند ! نه به هم بخندند ! باز هم تکرار مي کنم .
وحدت و يکپارچگي آحاد ملت ، همدلي اقوام و مليت ها ، احترام متقابل به همه گويش ها و خرده فرهنگ ها و ... ضامن اتحاد ملي ، پيشرفت و تعالي جامعه است .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
واقعا که جامعه آموزش پرورش ما به افراد آینده نگر و روشنفکری مثل شما نیاز داره
پیروز و موفق باشید