با سرعت و بيمحابا به اين طرف و آن طرف ميرود و لحظهاي روي پاهاي خود بند نميشود. پدر و مادر ديگر از ساكت كردن او و تلاش براي جلوگيري از شيطنتهايي كه بعضا به خرابكاريهاي بزرگ ختم ميشود عاجز شدهاند. شيطنت شايد بزرگترين تفاوت دوران كودكي با بزرگسالي است. رفتارهايي كه چون هميشگي بوده و نشان از انرژي بيپايان و غير قابل كنترل كودك دارد براي او و ديگران دردسر ساز است و در مراحل مختلف رشد او را با مشكلات پيراموني متعددي مواجه ميكند. اختلال بيشفعالي در كودكان ايراني روبه افزايش است. اختلال در تمركز نخستين علامتي است كه در اين اختلال رواني در طي دوران رشد كودك توجه والدين را جلب كرده و براي درمان آن به روانشناس يا روان پزشك مراجعه ميكنند اما، توجه به اين نكته ضروري است كه اين نوعي ناتواني محسوب نميشود بلكه، درجه بالايي از توانايي و هوش در فرد او را به وضعيتي ميرساند كه مدام صداها و شكلهاي گوناگون را در مغز خود ميبيند و ميشنود و براي تمركز بر يك عبارت يا حرف ساده و كنترل ذهن با مشكل رو به روست. بررسيهاي اخير در يكي از دانشگاههاي ايالات متحده آمريكا روي كودكان مبتلا به اختلال بيش فعالي نشان داده است در درجه اول از هر 30 دانشآموز دو نفر به اين اختلال مبتلاست و در درجه دوم كودكان با درجه هوشي بالاتر از حد نرمال (EQ –SQ) بيشتر درگير اين اختلال هستند.
اختلال در يادگيري و سكون
دوران كودكي رضا در يك آپارتمان 60 متري گذشت؛ جايي كه حتي براي دويدن با موانع مختلفي برخورد ميكرد و نميتوانست آزادانه آنجا بازي كند. منزل مسكوني آنها مانند اكثر منازل مسكوني شهرهاي بزرگ آپارتماني بوده و هيچ حياط يا مكان مجزايي براي بازي و تفريح نداشت. مادرش ميگويد او هميشه داخل خانه در حال دويدن بوده و مدام از روي مبلها و ديوارها بالا ميرفت. تا جايي كه بسياري از مواقع مجروح شده و دست و پايش ميشكست. اما اين بخش خوشايند داستان است زيرا، در شش سالگي و همزمان با ورود رضا به مقطع پيش دبستاني والدين او تازه متوجه ميشوند كودك آنها با بقيه كودكان تفاوتهايي دارد. او در حالي كه براي يادگرفتن يك حرف يا كشيدن يك نقاشي ساده با مشكل روبه رو بوده و قادر به تمركز روي يك مطلب نبود، نميتوانست براي طولاني مدت سر كلاس بنشيند و به حرفهاي معلم گوش دهد.
بيش فعالي يك مزيت است نه نقص
اغلب كودكاني كه براي مشكل بيش فعالي به مراكز درماني و مشاوره از سوي معلم يا والدين او ارجاع داده ميشوند در يك نكته مشتركند و آن انرژي بيپايان و غير قابل كنترل اين افراد است. يكي از روان شناساني كه سالهاست در حوزه كودك فعال است و با اين كودكان بسيار سر وكار داشته است، ميگويد: بيش فعالي در همان كودكاني رخ ميدهد كه نبايد رخ دهد. مونا حيدري ادامه ميدهد: همه افرادي كه ميتوانند در آينده متخصصان و مخترعان بنامي شوند در دوران كودكي خود اين وضعيت را تجربه كردهاند و متاسفانه تا امروز هم در كشور ما براي درمان اين افراد از درمان دارويي و شيميايي براي پايين آوردن سطح انرژي و توان آنها استفاده ميشود در حالي كه، در همه كشورهاي توسعه يافته با علم به اين قضيه اين كودكان را به كلاسهاي گفتار درماني و رفتار درماني فرستاده و حتي براي آنها كلاسهاي درسي مجزا در نظر ميگيرند.
اين روان شناس حوزه كودك ادامه ميدهد: در ايالات متحده آمريكا در مقطع دبستان براي دستهبندي كودكان از همان ابتدا آنها را بر اساس فاكتورهايي كلاسبندي ميكنند كه بيش فعالي يكي از آنهاست. همه كودكان به دو گروه تقسيم ميشوند، گروه اول كودكاني هستند كه هوش اجتماعي بالايي دارند، اين افراد نميتوانند براي طولاني مدت يك جا آرام بنشينند و بايد مرتب جابهجا شوند. از سوي ديگر، اين افراد براي تصدي پستهاي مديريتي و غير دولتي مناسب هستند و معلمي براي تدريس به آنها انتخاب ميشود كه خودش هم اين ويژگيها را داشته باشد. او ادامه ميدهد: دسته دوم افرادي هستند كه ميل بيشتري به يك جـا نشسـتن دارند. شايد افـراد در اين گـروه از گروه اول هـوش رياضي بالاتري هم داشته باشند اما، هوش اجتماعي آنها كمتر است و اين افراد براي مشاغل كارمندي و پشت ميزي مناسب هستند. حيدري فقدان دانش وآگاهي را علت بيمار تلقي كردن كودكان بيش فعال و استفاده از درمان دارويي براي آنها ميداند و ميگويد: بيش فعالي يك مزيت است نه يك نقص؛ در صورتي كه والدين و مربيان بدانند چگونه بايد با اين پديده برخورد كرد. تعداد اين كودكان در ايران روبه افزايش است و در سالهاي اخير من در حيطه كاري خود بيش از زمانهاي قبل با اين كودكان مواجه هستم و دليل آن هم افزايش هوش و استعداد متولدين سالهاي اخير است.
بيش فعالان در مدرسه
كودكان بيش فعال در مدرسه و در جمع همسالان خوش ميدرخشند و از نظر ارتباط با گروه همسالان موفقتر از بقيه كودكان عمل ميكنند اما، همين افراد در مهارتهايي مانند رياضي كه نياز به تمركز بالايي دارد مشكل دارند. به دليل مشكلاتي كه در انتخاب رشته براي همه افراد در كشور ما وجود دارد و افراد به راحتي نميتوانند تا مقطع دانشگاه يا حتي بعد از آن متوجه علايق و استعدادهاي واقعي خود شده يا حتي در صورتي كه متوجه آن شوند در بسياري از موارد به ويژه درباره رشتههاي فني و حرفهاي امكان دنبال كردن آن به نحو مطلوب وجود ندارد، براي كودكان مبتلا به اختلال بيش فعالي اين وضعيت تشديد ميشود.
اكثر اين افراد بدون اينكه ظرفيتها و استعدادهاي واقعي خود را بشناسند در رشتههاي مورد نظر اطرافيان وارد شده و فقط مدرك ميگيرند. يك كارشناس آموزشي در اين مورد به آرمان ميگويد: فرآيند انتخاب رشته بر اساس كشف استعدادها و تواناييها در ايران در مقطع قبل از ورود به دبيرستان بسيار سهل انگارانه است در صورتي كه اين انتخاب بيش از انتخاب رشته دانشگاهي مهم بوده و تاثير به سزايي در زندگي و سرنوشت آينده فرد دارد.
مهديه اطهري ميافزايد: از سوي ديگر، برخي رشتهها و تخصصهايي كه در دنيا بسيار مهم و پول ساز هستند هنوز در كشور ما حتي وارد پروسه آموزشي نشده و رشتهاي براي آن وجود ندارد.
اين كارشناس مسائل آموزشي ميافزايد: رشتههاي زير مجموعه گروه فني و حرفهاي هر كدام يك رشته جداگانه است كه هيچ ارتباطي بين آنها وجود ندارد. با وجود اهميت كليدي اين رشتهها در ايران سرسري گرفته ميشوند در حالي كه در همه جاي دنيا و حتي خود ايران كشورها به سمتي حركت ميكنند كه به مهارت بيشتر از دانش نيازمند هستند و از لحاظ دانشي بشر امروز اشباع شده است اما، در كشور ما به اين رشتهها اهميتي داده نميشود.
او هدر رفتن استعدادها را نتيجه اين روند ميداند و ميگويد: بيش فعالان همان نخبگان آينده كشورها هستند در صورتي كه بر روي آنها سرمايهگذاري شود.
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.