صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

فانی و صدور احکام رتبه بندی گروه اخبار /

وزیر آموزش و پرورش اظهار امیدواری کرد که احکام رتبه بندی معلمان از اولین روز مهرماه امسال صادر شود.

به گزارش اداره اطلاع رساني و روابط عمومي آموزش و پرورش شهر تهران ، علی اصغر فانی در حاشیه شصت و چهارمین نشست شورای ستاد راهبردی اجرای نقشه علمی کشور گفت: نظام رتبه بندی معلمان باید به تصویب شورای توسعه مدیریت برسد که پیش نویس آن آماده شده و در نوبت رسیدگی این شورای قرار دارد.

وی با اشاره به اینکه دولت اعتبارات این موضوع را برای سال های 94 و 95 مصوب کرده است اظهار کرد: دولت در سال 93 برای سال جاری هزار و 350 میلیارد تومان و برای سال 95 نیز سه هزار و 500 میلیارد تومان اعتبار تصویب کرده است.

فانی با اشاره به اینکه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مهمترین سند بالادستی در آموزش و پرورش کشور است اظهار کرد: نقشه راه این سند در واقع مسیر ما را در اجرای کردن کامل سند تحول مشخص می کند.

وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد که محتوی سند تحول بنیادین مبانی برنامه ششم توسعه اجتماعی و اقتصادی در بخش آموزش و پرورش را تشکیل می دهد .

وی بر لزوم ساماندهی نیروی انسانی در این وزارتخانه تاکید کرد و گفت: سامان دهی نیروی انسانی در این مجموعه از سال گذشته شروع شده است.

جلسه شصت و چهارم شورای ستاد راهبری اجرای نقشه علمی کشور با حضور برخی از مسوولان و نمایندگان مجلس شورای اسلامی شامگاه سه شنبه ( 9 تیرماه) در شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شد.

تهیه پیش نویش سند فناوری نرم و فرهنگ سازی، بررسی سندهای 'دریایی و اقیانوس شناسی' و 'محیط زیست' و نیز تصویب کلیات ساختار ستاد رهبری نقشه جامع علمی کشور از جمله موضوعات مطرح شده در جلسه بود.

دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

در خواست مطالبات

درخواست معلمان بازنشسته مهر 93 / خراسان رضوی

منتشرشده در نامه های دریافتی
چهارشنبه, 23 -8156 08:25

رشد قارچ‌گونه مدارس خاص

گروه اخبار /

وضعیت مدارس خاص در نظام آموزشی ایران

در چند سال اخیر مدارس خاص با عناوینی چون مدارس تیزهوشان، استعدادهای درخشان و... رشد قارچ‌گونه داشته است. در حالی که همواره تردیدهایی در مورد تفاوت کیفیت آموزش در این مدارس وجود دارد، برخی از کارشناسان از اساس جداکردن دانش‌آموزان نخبه از عادی را زیان‌آور و غیرکارشناسی عنوان می‌کنند. برخی بررسی‌ها نشان می‌دهد استرس دانش‌آموزانی که در مدارس تیزهوشان تحصیل می‌کنند به مراتب بیشتر از دانش‌آموزان عادی است. این مشکل و مسائلی از این دست باعث شده است یک مقام مسئول در مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان از مقابله با رشد بی‌رویه مدارس تیزهوشان خبر دهد.

در کل کشور 672 مدرسه استعداد درخشان وجود دارد. در تهران نیز 40مدرسه استعداد درخشان (تیزهوشان) در دوره اول و دوم متوسطه فعالیت می‌کنند که از این تعداد 20 مدرسه دخترانه و 20 مدرسه پسرانه است. اغلب والدین در پی فرستادن فرزندان شان به مدارس تیزهوشان هستند تا از امکانات مناسب و معلمانی بهتر از سایر مدارس بهره ببرند. داشتن معلمان خوب، مجرب و کارا از دیگر مواردی است که همواره مورد توجه دانش‌آموزان است اما اینکه این مدارس به چه میزان روی تعلیم صحیح و ثمربخش دانش‌آموزان تاثیر دارد، جای تامل دارد.

تعدیل پذیرش در مدارس تیزهوشان

روز گذشته معاون مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان با بیان اینکه سیاست ما برای پذیرش دانش‌آموزان در مدارس استعداد درخشان در سراسر کشور تعدیل پذیرش است، اظهار کرد: یعنی نگاه ما بر این است که باید به استاندارد پذیرش برابر منحنی توزیع نرمال یعنی حداکثر 28/2 صدم درصد پذیرش به نسبت کل دانش‌آموزان ورودی برای هر دوره برسیم. محمد نستوه افزود: اما در شهرهای بزرگ از جمله تهران، اصفهان، تبریز و مشهد سیاست تجمیع را دنبال خواهیم کرد؛ تعداد مدارس در این شهرها زیاد شده است و بنا داریم؛ با یک روند آرام در میان مدت تجمیع مدارس استعداد درخشان را در راستای کیفیت‌بخشی به این‌گونه مدارس انجام دهیم. او ادامه داد: اگر مدرسه‌ای دارای امکانات و تجهیزات و منابع انسانی کمی است و نمی‌تواند خدمات آموزشی درست و با کیفیتی را به دانش‌آموزان ارائه دهد، پذیرش این مدارس را حذف خواهیم کرد و سایر دانش‌آموزانی که در سال‌های قبل در این مدارس تحصیل می‌کردند را جابه‌جا خواهیم کرد و به مدرسه دیگری متناسب با موقعیت جغرافیایی محل سکونت خانواده‌ها و علاقه‌مندی دانش‌آموزان و خانواده‌ها خواهیم فرستاد. معاون مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان با بیان اینکه این سیاست در تهران هم به همین نحو اجرا خواهد شد، خاطرنشان کرد: در کل کشور 672 مدرسه استعداد درخشان داریم و در تهران نیز 40 مدرسه استعداد درخشان (تیزهوشان) در دوره اول و دوم متوسطه وجود دارد که از این تعداد 20 مدرسه دخترانه و 20 مدرسه پسرانه است. نستوه همچنین از حذف پذیرش در 4 مدرسه استعداد درخشان تهران خبر داد و گفت: با یک روند آرام و تا جایی که امکان داشته باشد، تجمیع مدارس را پیش خواهیم برد و این 4 مدرسه قرار است؛ با مدارس بزرگ‌تر و نیروی انسانی بیشتر تجمیع شوند.

او همچنین درباره شهریه این‌گونه مدارس توضیح داد و گفت: شهریه مدارس استعداد درخشان معادل 50 درصد شهریه مدارس غیردولتی هر شهرستان است. بنابراین شهریه‌ها متفاوت است. ایلنا نوشت‌؛ نستوه ادامه داد: در سال گذشته شهریه برای دوره اول متوسطه 2 میلیون و 950 هزار تومان و برای دوره دوم متوسطه 4 میلیون و 150 هزار تومان بوده است و از شهریه امسال مدارس هنوز اطلاعی نداریم.

مدرسه باید یک جامعه طبیعی به میزان هوش متفاوت باشد

یک کارشناس آموزش و پرورش درباره عملکرد مدارس تیزهوشان و تاثیر آن بر روحیات و عملکرد دانش‌آموزان به آرمان می‌گوید: در چند سال اخیر به دلیل اینکه پول و پرداخت شهریه در مدارس کشور حرف اول و آخر را می‌زند به همان نسبت شاهد افت کیفیت آموزشی و بالطبع کاهش کیفیت عملکرد مدارس تیزهوشان بوده‌ایم. مهدی بهلولی می‌افزاید: اغلب بچه‌هایی که در کشور تحصیل می‌کنند از هوش متوسط برخوردار هستند و اصلا به صلاح نیست تا در مدارس تیزهوشان تحصیل کنند. او تاکید می‌کند: اغلب آموزش و پرورش با صرفه‌جویی و بومی‌سازی دانش‌آموزان را در مدارس تیزهوشان جذب می‌کنند در صورتی که مدرسه باید یک جامعه طبیعی به میزان هوش متفاوت باشد .این کارشناس آموزش و پرورش تاکید می‌کند: مساله آموزش نباید طبقاتی باشد. معیارها در قالب ضریب هوش و یا پول باعث می‌شود تا به دانش‌آموزان با یک چشم نگریسته نشود. این تفکرات از آموزش و پرورش به دور است و هم اکنون یک سری ایده‌هایی بر شاخص‌های کمّی آموزش و پرورش حکمفرماست. به گفته او در واقع بسیاری از دانش‌آموزان شرکت‌کننده در المپیادها اغلب به بیماری‌های روانی دچار شده‌اند آن هم به این دلیل که فشارهای بیش از حدی به دلیل ذهنیت‌های نادرست و ایده‌های نادرست آموزش و پرورش دست به دست هم داده‌اند تا دانش‌آموزان را وارد بحران کنند. بهلولی با بیان اینکه رقابت‌هایی که با روح و روان افراد بازی کند در سیستم آموزش و پرورش هیچ جایگاهی ندارد، تصریح می‌کند: همه این تنش‌ها و رقابت‌ها به دلیل اخذ پول‌های هنگفت از والدین دانش‌آموزان در این نوع مدارس است. او تصریح می‌کند: این رویکرد و اغماض آموزش و پرورش قابل دفاع نیست آن هم به این دلیل که فضای آموزشی موجود باید دانش‌آموزان را از مواجهه به محیط‌های تنش‌زا دور کرده و آنها را با روحیه کار تیمی و گروهی آشنا کند.

هدف تربیت چندجانبه کودکان و نوجوانان

رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان درباره نقش مدارس تیزهوشان در شکل‌گیری شخصیت دانش‌آموزان نخبه به «آرمان» می‌گوید: برای شناسایی فرد نخبه تعریف‌های گوناگونی وجود دارد آن هم به این دلیل که برخی دانش‌آموزان فقط به‌دلیل پشتکار فراوان یا به دلیل ضریب هوشی بالا نمره‌های خوبی کسب می‌کنند. شیوا دولت‌آبادی می‌افزاید: در همه جای دنیا شاهد جمعیت اندک نخبگان در مقابل افراد معمولی هستیم، در ضمن، هر فردی بنابر توانایی‌های خود می‌تواند نخبه باشد. برای مثال یک دانش‌آموز در محاسبه از میزان هوش قوی برخوردار است اما فردی دیگر از هوش حرکتی مناسبی بهره مند است. بنابراین، استعدادهای خاص همراه با مساله حافظه و توانمندی افراد مطرح می‌شود.

این استاد دانشگاه و روان شناس تاکید می‌کند: باید توجه داشت که هوش اجتماعی، عاطفی و هیجانی انسان‌ها نقش موثری در شخصیت افراد تیزهوش دارد نه فقط هوش شناختی. دولت آبادی تصریح می‌کند: اغلب افراد در پی این هستند که این دانش‌آموزان رتبه نخست را در هر آزمونی کسب کنند و همین توقع باعث بروز استرس‌ها و فشارهای روانی برای آنها می‌شود. به گفته او اغلب این دانش‌آموزان با توانایی خاص رشد می‌کنند و بالطبع فضای رقابت آنها بسیار پرتنش است و شاید اگر قرار باشد که برنامه‌های آموزشی مناسب و همه جانبه را برای این دانش‌آموزان برنامه‌ریزی کرد، بهتر باشد تا آنها را با اخلاقیات از جمله مهربانی، همدلی، کار گروهی و دستگیری از دیگران بیش از پیش آشنا کرد تا به این ترتیب آنها به شکل چندجانبه و برجسته تربیت شوند.

 روزنامه آرمان

محمد رضا نیک نژاد عضو کانون صنفی معلمان ایران  در میانه اعتراض‌های سال گذشته فرهنگیان، خبری با این عنوان منتشر شد: «رئیس‌جمهور دستور داد، کارگروه تشکیل شد؛ این بار البته برای فرهنگیان» در این خبر اعضای کارگروه، معاون اول رئیس‌جمهور، رئیس دفترش و وزیر آموزش‌ و پرورش معرفی شدند. خبر برای فرهنگیان معترض شادی‌زا بود و نشان می‌داد که اعتراض‌ها به جای خوبی رسیده است و می‌توان امید داشت که رئیس‌جمهور پیگیر خواسته‌های فرهنگیان باشد.

در همان روزها بود که نامه درخواست دیدار با نهاوندیان از سوی کانون صنفی معلمان نوشته و به دولت تحویل شد. در پیگیری‌ها، نگارنده به‌عنوان یکی از اعضای کانون صنفی به نهاد ریاست‌جمهوری فراخوانده شد. در دیدار و گفت‌وگوی چند ساعته، شگفت این که مسئولان آنجا از تشکیل چنین کارگروهی بی‌خبر بودند! بعد از مدتي كشف شد كه گویا تشکیل کارگروه تنها در حد يك خبر بوده و برای آرام کردن فضای بحرانی آن روزها منتشر شده است.
در نزدیک به 6ماه اعتراض فرهنگیان، افزون بر خبری شدن و البته پیگیری نشدن تشکیل کارگروه یاد‌شده، فرادستان دولتی و آموزشی برای آرام كردن فضای بحرانی آموزش و پرورش، وعده‌های دیگری هم دادند. برای نمونه ، بطحایی در برنامه‌ای تلويزیونی، با غیرقانونی خواندن کسرِ مقرری ماه اول، قول داد که پول کسر شده به فرهنگیان برگردانده شود. در همان برنامه اشاره شد که یک سری مزایا مانند حق مسکن، حق آمد و شد، حق خوراک و پوشاک و .... که برای دیگر کارمندان دولت، سال‌هاست عادی شده و از آنها در آموزش و پرورش خبری نیست، پیگیری و پرداخت خواهد شد. نمونه‌ای دیگر قول افزایش ضریب فوق‌العاده شغل فرهنگیان بنا به مدرک تحصیلی از 1500 تا  2000 بود که برخلاف وعده‌هاي داده شده برای همه فرهنگیان به 1300 افزایش یافته و همچنان این‌گونه افزایش برای فرهنگیان ناروشن و پرسش برانگیز است.
به هر روی، اکنون تا آغاز سال آموزشی سه ماه در پیش است و فرهنگیان با توجه به این که صدای اعتراض آنها تا بالاترین مقام‌های کشور رسیده است، چشم به‌راه گشایش در وضع معیشتی خویش‌اند. شبکه‌های اجتماعی تلفن‌های همراه همچنان گروه پرشماری از آنها را گرد هم دارد و به‌گونه‌ای پیگیرانه رفتار فرادستان دولتی و آموزشی را می‌نگرند. بی‌گمان برای فرادستان این سه ماه به تندی باد خواهد گذشت و فرهنگیان انتظار دارند که در آغاز مهر، شاهد تغییراتی باشند.
از این رو بهتر است که فرادستان از فرصت تابستان و آرامش فرهنگیان در این دوره بهره بهینه برده و با برنامه‌هایی گام‌به‌گام به بیش از یک میلیون فرهنگی نشان دهند که پیگیر خواسته‌های آنها هستند. فرافکنی برخی از کاربه‌دستان درباره اینکه شمار معترض‌ها کم بوده و بیشتر فرهنگیان از وضعیت موجود راضی‌اند و اینکه وضع فرهنگیان نسبت به دیگر کارمندان دولت خوب است، نفتی است که بر آتش ریخته می‌شود و سودی برای دو سوی اعتراض‌ها ندارد.

پیشنهاد می‌شود که رئیس‌جمهور  با فعال كردن کارگروهِ پیگیری خواسته‌های فرهنگیان، با موشکافی، خواسته‌ها را بررسی و اولویت‌بندی كنند و با برنامه‌ای زمان‌بندی شده و گام‌به‌گام در پی اجرای آنها رفته و زمینه رضایت فرهنگیان را فراهم كنند. فرهنگیان بادقت رفتار فرادستان را می‌پایند و پیگیرانه چشم به راه آغاز تغییرات در آغاز سال آموزشی تازه‌اند.

امید است فریاد سکوت فرهنگیان همچنان در گوش فرادستان پرصدا باشد!

روزنامه قانون

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

پروژه ای بلاتکلیف

اصفهان

منتشرشده در نامه های دریافتی

گروه گزارش / این یادداشت در نسخه قدیمی سایت سخن معلم منتشر شده است و با توجه به تصمیم مسئولان وزارت آموزش و پرورش مبنی بر محدود کردن این گونه مدارس باز نشر می گردد .

منتشرشده در یادداشت

انتقاد ولی دانش آموز مدرسه متوسطه اول شهید چمران سمیرم از آموزش و پرورش و مدرسه

  به نام خدای عدالت
دوران دبستان و راهنمایی را در دنیای زیبای کودکی با خاطرات ارزشمندی پشت سرگذاشتیم. یادم هست که بعد از پایان دوران راهنمایی با ناراحتی به مادرم گفتم : ای کاش این دوران تمام نشده بود و مادرم گفت به نظر من دوران دبیرستان شیرین ترین دوران زندگی انسان است، هنوز درکش نکرده ای صبر کن بعد از پایان دبیرستان این حقیقت را خواهی فهمید.

نه تنها مادرم ، سایر اطرافیانم هم همین عقیده را داشتند.از سال دوم دبیرستان وارد مدرسه ای شدم که هیچ چیزش شبیه یک مکان آموزشی نبود. نه مدیرش فرد باشخصیت و دارای منش انسانی بود و نه معاونش و نه حتی فضا و مکان مدرسه. تنها وجود تعدای معلمان باعث دلگرمی ما بود.از دانش آموزان قبل از ما بسیار در مورد رفتارهای نامناسب مدیر و معاون مدرسه شنیده بودم، بنابراین از همان روز اول ورودم به مدرسه سعی کردم زیاد در مقابل دید آن ها قرار نگیرم چون شنیده بودم که منتظر کوچک ترین بهانه ای هستند که به ما گیر بدهند. حتی شنیده بودم که با دانش آموزانی که از مدارس دیگر به این مدرسه آمده اند بسیار بد رفتار می کنند. برخوردهای نادرست آن ها چیزی نبود که کسی درک نکند ولی ترس عجیبی بین دانش آموزان دیده می شد که مانع از اعتراض آن ها می شد.به دلیل این که در تمام دوران تحصیلم مدتی که در این مدرسه بودم از حضور در زندان برایم سخت تر بود و به جرأت می توانم بگویم بدترین سال های تحصیلم بود، تصمیم گرفتم که ناگفته هایم را بنویسم.

همیشه دوست داشتم به مدیر بگویم:
1- شما چگونه می توانید الگوی ما باشید در حالی که زود قضاوت می کنید و بدون این که از حقیقت ماجرایی خبر داشته باشید، دانش آموزی را محاکمه می کنید و وقتی خودتان محکوم می شوید و حرفی برای گفتن ندارید، می گویید به خاطر فلان شخص شما را بخشیدم. بگو به خاطر خودم بخشیدم.چه اشکالی دارد که شما هم معذرت خواهی کنید و به اشتباه خودتان اقرار کنید تا ما هم از شما بیاموزیم.
2- چرا یک مدیر باید آن قدر بد رفتار باشد و نتواند خشم خود را کنترل کند که بهترین دبیران شهر حاضر به خدمت در مدرسه اش نباشند و آن تعدادی هم که کلاس دارند از سر اجبار باشد، یعنی به خاطر فرزندان خودشان یا بستگان نزدیک شان حاضرند به این مدرسه بیایند.
3- چرا برخی از دبیران ما مجبور می شوند به خاطر رفتار ناشایست شما حتی با آن ها، شکایت شما را نزد مدیریت آموزش و پرورش ببرند (و البته که نتیجه نمی گیرند) و چرا مدیریت آموزش و پرورش ما در این زمینه ضعیف عمل می کند و به نظرات اولیا و دانش آموزان توجه نمی کند؟ در حالی که در جریان مراجعۀ بسیاری از اولیا به اداره هستیم و هستند.
4- چرا رفتار شما باید آن قدر تبعیض آمیز باشد که تمام دانش آموزان در این زمینه توافق نظر داشته باشند ولی جرأت اعتراض نداشته باشند به دلیل تهدیدات جنابعالی از کم کردن نمرۀ انضباط گرفته تا نمرات سایر دروس.آموزش و پرورشی که با ترس پیش برود راه به جایی نمی برد.
5- چرا به پوشش ما ایراد می گیرید. موهایتان بیرون است. فرم مدرسه نپوشیده اید. لباست کوتاه است و ... اما خودتان رعایت نمی کنید. بارها دیده ایم که وقتی مسئولین اداره هم در مدرسه حاضر می شوند خودتان پوشش مناسب ندارید. آیا کسی شما را ارزیابی نمی کند؟ یا ارزیابی کنندگان شما هم این گونه اند؟

یادتان باشد الگوی ما در مدرسه شما هستید.
6- مدیریت فقط جیغ و فریاد کشیدن، تحقیر کردن، دستور دادن، محکوم کردن، پشت میز نشستن، حقوق زیاد گرفتن، اعلام تمام شدن زنگ تفریح به معلمان و دانش آموزان نیست. شما فکر کنید از وقتی مدیر شده اید با قبل از آن چقدر رفتار و کردارتان فرق کرده است. اگر بهتر شده است که شخصیت انسانی تان رشد کرده است وگرنه سیر نزولی داشته اید.

چرا مشاوران باید به دانش آموزان تان توصیه کنند که مقابل شما و معاون تان زیاد آفتابی نشوند تا برخورد ناشایست با آن ها نشود؟ یعنی یک مدیر تا این حد باید ترسناک باشد؟ شما چه قدر با نهج البلاغه و زندگی پیشوایان دینی آشنایی دارید؟ حتی اگر در حد همان تحصیلات دوران دبیرستان تان هم اطلاعات داشته باشید، باید بر رفتارتان تأثیرگذار باشد.
7- چرا باید دانش آموزان سال چهارم مدرسه ات خدا را شکر بگویند که از شر شما راحت می شوند و اولیای آن ها نجات از مدرسه ی شما را بهترین فرصت زندگی فرزندشان بدانند و حتی از قبولی در کنکور هم ارزشمندتر باشد..
8- چرا به برخی از دبیران دروس عمومی که در طول سال هم فعالیت چندانی در کلاس ندارند و مدام وقت کشی می کنند، اجازه می دهید ساعات کلاسی شان را به طور مکرر ( از بعد از تعطیلات نوروز به طور کامل به جز یک جلسه) در مدرسه حاضر نشوند و کلاس های خود را به دیگران واگذار کنند در حالیکه دیگران هم دست کمی از او ندارند ؟

و از همه دردناک تر این که درس عمومی یادشده نیاز به تمرین و تکرار در کلاس دارد و دبیران دیگر حتی در کلاس هایشان وقت کم می آورند.

آیا حقوق چنین معلمانی از نظر شرعی حلال است؟ مگر شما نباید در این زمینه نظارت داشته باشید؟
9- دوست دارم بدانم آیا دوست دارید با فرزندان خودتان این گونه رفتار شود؟

هرچند که عده ای وقتی نوبت به فرزندان خودشان می رسد یک باره رنگ عوض می کنند مثل دبیرانی که بد تدریس کردن شان زبانزد خاص و عام بوده ولی وقتی به فرزندان خودشان رسیدند یک باره فعال شدند. اگر ما تمام دانش آموزان را فرزندان خودمان بدانیم با وجدانی آسوده زندگی و کار خواهیم کرد.
10- مدیر عزیز چرا به خاطر مشکلات شخصی که با برخی دبیران بسیار خوب شهرستان دارید، ما را از داشتن چنین دبیرانی و استفاده از آن ها محروم می کنید و حاضرید دبیرانی را که هیچ مدرسه ای کارشان را قبول ندارد دور خودتان جمع کنید و شخصیت خودتان را زیر سئوال ببرید.

می دانید در پیشگاه خداوند باید پاسخگو باشید؟
از مدیریت آموزش و پرورش شهرستان سمیرم تقاضا دارم که گاهی هم به درخواست های اولیا و دانش آموزان توجه داشته باشد. مدیر،معاون، دبیر و هرکسی که بیشترین انتقادات را متوجه خود می کند ، لازم است که بهتر و دقیق تر مورد ارزیابی قرار بگیرد.البته ارزیابی عملکرد ادارات هم باید روابط را کنار گذاشته و قانونی و عادلانه ایفای وظیفه کنند .
باوجود این که مدیریت آموزش و پرورش شهرستان از هیچ کوششی برای پیشرفت شهرستان فروگذار نمی کند ولی نظارت بر نیروی انسانی و زیرمجموعه اش بسیار ضعیف است و هممۀ ما می دانیم که این بخش از هر نهادی مهمترین بخش است و می تواند باعث سقوط یا صعود یک سازمان شود.

یکی از ایراداتی که بر وزیر آموزش و پرورش گرفته شده بود، انتصاب مدیران ناشایست بود که ما آشکارا در شهرستان خودمان به ویژه در مدارس متوسطه دوم شاهد هستیم. هرچند که از سراسر کشور نیز چنین مشکلاتی را پیوسته بیان کرده اند ولی گویا قرار است حل نشدنی باقی بماند.
بازرسان و مسئولینی که از ادرات کل استان ها یا کشور برای بازدید شهرستان ها و ... می روند باید سرزده وارد شوند نه این که یک هفته یا دو هفته قبل اطلاع بدهند، در این صورت روشن است که همه چیز ظاهرا خوب پیش می رود.
ما مدت سه سال در این مدرسه تحصیل کردیم ولی برای ما سی سال گذشت.

امیدواریم مسئولین اصلی آموزش و پرورش به داد کسانی برسند که در مدرسه ای که ما تحصیل کردیم تحصیل می کنند.باوجود این که طرح جداسازی دانش اموزان ضعیف از قوی طرح نادرستی بوده است ولی در این شهرستان و شاید در مناطق دیگر اجرا شده است که آسیب های جبران ناپذیری برای برخی از دانش اموزان داشته است.

ای کاش مسئولین، کارشناسان، مدیران و تمام دست اندرکاران تعلیم و تربیت ابتدا با مسایل روان شناسی آشنا می شدند تا بفهمند که هر طرحی قابلیت اجرایی شدن ندارد، درست نیست، ممکن است تصمیم آنی باشد و ...

لازم نیست برای این که امتیاز کسب کنیم هر طرح نادرستی را اجرا کنیم و آن وقت در جلسات مان اعلام کنیم که ما در اجرای این طرح موفق بوده ایم، غافل از این که اطرافیان ما را موردتمسخر خود قرار می دهند و پوزخند نمکینی می زنند...


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد ولی دانش آموز مدرسه متوسطه اول شهید چمران سمیرم از آموزش و پرورش و مدرسه

منتشرشده در دیدگاه
سه شنبه, 08 تیر 1394 17:30

نگرانی های یک دانشجو معلم

مشکلات و مسائل دانشگاه فرهنگیان  من نگرانم..
تاسیس دانشگاه فرهنگیان شاید یک گام بزرگ در راستای پیشبرد اهداف عالی آموزش و تربیت معلم متخصص و متعهد باشد، اما خیلی چیزها شاید روی کاغذ فقط زیبا به نظر برسند. از پردیس خودمان می گویم، پردیس امام سجاد(ع) بیرجند:


* شرایط سلف واقعا تاسف بار است، استفاده از مواد غذایی با کیفیت نامطلوب، عدم مهارت آشپز در پخت کامل غذا، وعده های غذایی نامناسب با حجم کم وگاهی غذا به تمام دانشجویان نمی رسد.
* شرایط نظافتی بسیار نامطلوب است، حضور تنها یک نیروی نظافتی ضعیف برای کل پردیس، پاسخگوی نیاز به نظافت و تمیزی که از شرایط اولیه زیست می باشد، نیست.
* کنتور برق پردیس توان کافی برای تامین برق کل مجموعه را ندارد و در شب های امتحان بدون اغراق هر نیم ساعت یک بار فیوز می پرید.
* به علت نبود فضای کافی، کل فضای آموزش، کلاس های درس و خوابگاه در یک مدرسه با ساختمان قدیمی مجتمع گردیده است که خوابگاه ها در واقع کلاس های مدرسه اند.
* سرویس های بهداشتی تماما در حیاط پردیس قرار دارند و برای استفاده از سرویس بهداشتی (به علت قرار داشتن آموزش وخوابگاه در یک فضا) باید از لباس رسمی استفاده کنیم. همچنین شرایط استفاده از سرویس ها در زمستان با توجه به هوای خشک و سوزناک منطقه بیرجند بسیار دشوار است.
* به علت کمبود اتاق خالی برای برگزاری کلاس درس، امکان برنامه ریزی مناسب درسی در طول ترم وجود ندارد و گاهی به علت تداخل کلاس ها با هم یکی از کلاس های درس لغو می شود.
* نبود امکانات و فضای آزمایشگاهی برای رشته های پایه ای مثل زیست
* استفاده از دبیران آموزش و پرورش که تجربه کافی برای تدریس دروس دانشگاهی را ندارند (در رشته دبیری زیست در ترم یک به علت نامناسب بودن فضای آزمایشگاهی و بی تجربگی استاد، در آزمایشگاه شیمی یکی از دانشجویان دچار سوختگی با اسید شد!)
تمام این ها فقط نیاز های اولیه یک دانشجو است و تا این ها هست کسی نمی تواند سخنی از امکانات لازم برای پژوهش و فضای باز فکری و... بزند.
پردیس ما از نظر جذب رتبه های برتر کنکور در سطح بسیار خوبی قرار دارد؛ حضور رتبه ی یک منطقه و رتبه یک رقمی و دو رقمی و سه رقمی فراوان همه گواه سطح علمی بالای دانشجویان است، درحالی که حتی امکانات و شرایط اولیه برای تحصیل ما فراهم نیست.
اما آیا شرایط پرورش معلم متعهد و متخصص همین است؟ (دانشجو با شکم گرسنه و در اتاق14نفری و با شرایط اضطرار قطع و وصل برق درس؟!) پس عزت نفس یک معلم چه می شود؟

آیا واقعا هدف تاسیس دانشگاه فرهنگیان قرار دادن دانشجو معلمان ونخبگان مملکت در چنین شرایط بوده است؟

این ها شان و شخصیت یک معلم را تاچه حد پایین می آورد؟ و مهم تر این که چه کسی مسئول بی انگیزگی و کاهش سطح علمی معلمان و نخبگان کشور است؟ چه کسی مسئول تربیت معلم بی انگیزه و بی حوصله وتهی از بار علمی است؟ آیا کسی هست که نگران تربیت نسل آینده باشد؟!
من یک دانشجو معلمم که با انگیزه و شور و شوق و سطح علمی خوب و به امید فردای روشن وارد دانشگاه فرهنگیان شدم، اما خیلی نگرانم، نگران سطح علمی و تربیتی خودم به عنوان مربی نسل آینده، نگران هم کلاسی هایم که شاید شرایط از آن ها معلمان حقیقی نسازد و روح و طرز فکرشان در حد اعلای "مربیان فرزندانمان" رشد نکند.
وظیفه خودم دانستم که با صدای رسا این مشکلات را بگویم چون پای تربیت مربیان" فرزندان" یک کشور در میان است، امیدوارم دیگران هم کمی نگران ما شوند...
مجله بین استانی آوای فیروزه ای


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
سه شنبه, 08 تیر 1394 10:46

فرهنگ عجله ؟!

فرهنگ عجله و شتاب زدگی در ایرانیان
 
احتمالا شما هم بارها از این همه عجله در زندگی پیرامون­ تان متعجب شده ­اید و از خودتان سوال کرده‌­اید که چرا این همه آدم این قدر با عجله از کنار یکدیگر می­‌گذرند؟
چرا با سرعت بیش از حد مجاز ماشین­هایشان را عبور می­ دهند؟ و ...
جالب است که با این اوصاف ضرب‌المثل معروفی چون عجله کار شیطان است هم ورد زبان‌مان است. این همه عجله اگر هم مقصدی داشته باشد گویا همواره مقصودی ندارد. فرهنگ عجله به این معنا، چونان دالی میان‌تهی یا بدون مدلول به نظر می‌رسد که می‌توان آن را با ساختارهای ناپایدار زندگی نیز پیوند داد. همین‌طور به فرهنگی نظر داشت که فرد را در مضیقه و اضطرار قرار می ­دهد. گویا همین در مضیقه بودن ماست که فرهنگ عجله را ایجاد می­ کند.
مهم‌ترین نشانه­‌های فرهنگ در مضیقه را می‌توان در مولفه‌­هایی چون بی‌ثباتی، بی­‌نظمی، و عدم استقرار در وضعیت مشخص جست‌وجو کرد. همه این مولفه­‌ها یک چیز را نشانه رفته­‌اند: فرار بودن امور در زندگی. همین فراریت، موجب سیال بودن واقعیت‌های زندگی شده است. خصلتی که کار جامعه ­شناسانه را دشوار ساخته است اما این خصلت آن چنان­ که برخی جامعه ­شناسان ایرانی می‌گویند معمایی نیست بلکه تنها در بستر تحلیل وضعیت مضطر بودن ما قابل تحلیل است. عجله، زمان را به ولوله می ­اندازد و با دستکاری در آن نقش ناموزون خود را بر آن حک می‌کند. در اینجا عجله به معنای با زمان بودن و همراه با زمان بودن نیست بلکه به معنای سبقت جستن یا عقب افتادن است. چیزی که عجله به فراموشی می‌سپرد دل سپردن و لذت بردن از لحظه حال است. عجله زمانِ ایرانی را از خطی بودن خارج ساخته و به زمان دیالکتیکی بدل کرده است. اگر زمان مسیر خطی خود را طی می­ کند آدم­ ها با مصرفِ متفاوت زمان آن را در حالت رفت و برگشتی جای می ­دهند: گاهی سریع ­تر و گاهی دیرتر. اگر من در زمان مشخصی بخواهم کاری انجام دهم عجله با پیشدستی کردن در زمان مقرر شده برنامه‌های مصوب را واژگون می ­کند.
وقتی راهی جمعی برای حل مساله وجود نداشته باشد، عجله ساده‌­ترین ساز و کار شخصیِ حل مساله است. از سوی دیگر، فرهنگ عجله کردن با دستکاری و چرخش زمان، میان زمان ­های مهم و زمان در اضطرار همواره زمان در اضطرار را انتخاب می­ کند. پدیده‌­ای که من اسم آن را «مازاد زمان یا زمان در وقت اضافی» می­ گذارم.
استفاده از تاکتیک مازادِ زمان در فضای زندگی رخنه ایجاد می­ کند و زمان دیگری یا زمانی بی ­زمان را به خود متعلق می‌سازد. حتی گاهی بدون آنکه مالکیت خدشه‌دار شود افراد از موقعیت­‌های دیگران به سود خود بهره می­ برند. فرهنگِ عجله از آن رو که در زمان می‌‌دود زمان­ های دیگر را نیز به سود خود تسخیر می­ کند. اینجا همان تاکتیک به معنایی که میشل دوسرتو در کتاب «کردار زندگی روزمره» می­گوید در کار است.
کار تاکتیک از نظر دوسرتو این است که زمان و فضایی که به دیگری تعلق دارد را بدون لغو مالکیت از آنِ خود سازد. کار تاکتیک نیز دستکاری و چرخش چیزها به نفع خود ماست. این عمل درست در جایی می ­تواند صورت گیرد که امکان تصاحب کامل چیزی وجود ندارد.
بیراه نیست که بگوییم عجله نوعی سازوکارِ تاکتیکی در اختیارمان قرار می­ دهد تا از نظم­‌های مستقر بگریزیم.
روزنامه  آرمان
منتشرشده در یادداشت

نامه به وزیر آموزش و پرورش در مورد حذف مشاوران  وزیر محترم آموزش و پرورش 

 

با سلام و عرض ادب واحترام 

احتراما ، عرایضم را  که سخن پر از درد یک فرهنگی  با 25 سال سابقه کار و دانشجوی دکتری روان شناسی است این گونه آغاز می کنم:

چندی پیش  ( 17 / 9 / 93 ) شاهد برگزاری همایش مبارزه با فساد بودیم ، از طرف رهبر معظم انقلاب پیام دردمندانه  و در عین حال قاطعانه ای صادر شد که حکایت از نارضایتی شدید ایشان در زمینۀ مبارزه با فساد و اقدامات شعاری و متظاهرانه داشت.

اما این سمینار همانند سمینارهای دیگر بناست چه کار عظیمی کند؟ چرا اقدام اساسی در امر مبارزه با فساد انجام نمی گیرد؟ این کار باید از کجا شروع شود ؟ مگر نه اینکه سر لوحه همه امور جامعه از آموزش و پرورش هر کشور است ؟ نه اینکه خوب و بد هر جامعه ای را آموزش و پرورش آن  کشور مشخص می نماید؟

بیایید با چشم باز  فکر کنیم ، بیندیشیم ، و واقعیت ها را بپذیریم و کاری برای رفع آن بنماییم تا در مقابل خدا و حق الناس شرمنده نباشیم.

ما به عنوان متولیان آموزش و پرورش که وظیفه مان آموزش و پرورش  فرزندان این مرز و بوم می باشد چه کاری برای این بچه ها انجام دادیم؟

گروه اول :

آنان که تمکن مالی دارند با ضرب پول و معلم خصوصی وارد دانشگاه های داخل و خارج شدند و هر خلافی نیز انجام می دهند و الگویی برای دانش آموزان دیگر می شوند و عاملان به خلاف رفتن عده ای دیگر می شوند که هیچ .

گروه دوم:

آنهایی که در قشر متوسط و ضعیف هستند و با زحمات و نان حلال  و زحمت کشیده پدر و مادرشان موفق شده اند و به موقعیت خوبی رسیدند به شکر خدا که باز هم ما پوزش را می دهیم .

و  اما گروه سوم :

آنان که جزء هیچ کدام از این گروها نیستند و هم در خانواده مشکل دارند و خود دارای مشکلات فراوانی می باشند  که نه از طرف خانواده و نه مدرسه کاری برای آنها انجام نشد و بعد از بی انضباطی ها و بی نظمی ها به سوی جرم و خلاف کشیده شده اند و سر از زندان و خیابان خوابی در آوردند ؛ وای برما...

اگر سری به دانشگاه ها ، مراکز توانبخشی، کانون های بزهکاری ، ترک اعتیاد ، درمان ایذر، پارک های شهران تهران و...  بزنید و با رجوع به آمار و پژوهش هایی که در سال های اخیر در کشور انجام شده است  ، بالارفتن فساد و رفتار نابه هنجار و پرخطری که در جامعه رخ می دهد و بیشتر هم در میان افراد آسیب پذیر جامعه ( نوجوانان ) و دانش آموزان است را مشاهده می کنید ؛ اگر چه دلایل عدیده ای دارد که در این مجمل فرصت آن نیست ، لیکن اشاره من  به موضوعی است که در ذیل به آن خواهم پرداخت. 

به تازگی از سوی مقام وزارت به مناطق آموزش و پرورش دستوری صادر شده است مبنی بر حذف مشاوران از دوره دوم دبیرستان و رفتن کلیه مشاوران به دروه اول دبیرستان است .

 واقعا نمی دانم دلیل این تصمیم چه بوده است ، هر چه بوده  بدانید بیش از پیش به آمار جرایم اضافه خواهید نمود. اگر چه ممکن است بگویید با این همه مشاور چرا باز هم بالا رفتن این همه فساد و... در نتیجه ، مشاوران کاری در مدارس انجام نمی دهند !

البته بگذریم که قشر شریف معلم به حدی به زیر آمده که تمام فکر و ذکر عده ای بسیاری از آنها به پرداخت های ناچیز معوقات و یا  به دنبال اضافه کار و یا چندرغاز اضافه حقوق و رتبه بندی .... مشکلات مالی است که کمتر فکرشان به سوی فرزندان مردمی است که به دست ما سپرده شده  است  و این که چه بر سر آنها خواهد آمد ...

اگر چه  بر اساس نظریات روان شناسانه  برای انجام هر رفتاری که از فرد سر می زند عوامل بسیاری دخالت دارند و تنها اکتفا کردن به یک عامل صحیح نمی باشد .

در واقع ، همه عوامل اعم از خانواده، اجتماع ، سیاست ،اقتصاد، محیط، دوستان ،تکنولوژی های جدید و...دست به دست هم می دهند تا رفتاری شکل گرفته و بروز نماید ؛ لیکن ، ما تنها در حیطه کار خودمان نه اینکه کار ما را به  انبیاء نسبت می دهند. 

ما مسئول تعلیم و تربیتی  هستیم که در دین ما " و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه " که قرآن فرموده همین است؟ آیا آن یزکیهم پیش از تعلیم تأکید آمده همین است؟ آیا تزکیه در آموزش پرورش ما بر تعلیم مقدم است؟ آیا اخلاق و معنویات چه نقشی در سیستم آموزشی ما دارد؟ فرزندانی که تربیت کرده ایم چقدر توانسته اند الگوهای مناسبی برای آینده باشند؟ آیا غیر از این که وظیفه ما قبل از  آموزش به تربیت و تهذیب و دادن آرامش و سلامت روان فرزندان این مرزو بوم است ؛ به جای آنکه به کار مشاور اهمیت بیشتری داده شود ، هر سال دوره های مفید آموزش و همفکری و اطلاع از روش ها و نظریات جدید در زمینه مشاوره داده شود ، از افراد کار آمد و مثمرتر تجلیل شود و بها داده شود تا بعد از بروز این همه فساد و جرم در به در به دنبال روان شناس و مشاوره در خیابان ها بگردیم و فرزندان مان را در سکس پارتی ها و گوشه خیابان پیدا کنیم  ؟!

وجود مشاور در مدرسه یعنی کسی که در هنگام بروز هیجانات و افکار مغشوش می تواند به  تو کمک نماید ، حداقل حرفهایت رابشنود ، کمی سبکت کند و به تو آرامش دهد و وقت و تخصص آن را دارد که راهنمایی درستی به تو کند ، همین کافی است .  اگر چه در بسیاری موارد  متخصصانه عمل نشده است  . احترام و همدلی با دانش آموزانی که برای کسب هویتی خود در مدرسه به دنبال آن می گردند ،گوش دادن به درد و دلهای شان  ، ابتدایی ترین کار مشاور است . 

اگر دانش آموزان بتوانند در مدرسه همدل و راهنمای صمیمی پیدا نمایند بسیاری از دغدغه های فکری شان کاهش می یابد.دانش آموزان بهترین زمان های عمر خود را (12 سال) در اختیار ما در مدارس می باشند .دوره ابتدایی که سرنوشت ساز ترین دوره شکل گیری شخصیت و تعاملات بچه هاست که در بسیاری موارد « پرت » می شود .در همین دوره ابتدایی وجود مشاورین هم برای آگاهی دادن به آموزگاران و هم ایجاد محیط سالم روحی در میان دانش آموزان بسیار موثر است ، کاری که در کشور های پیشرفته سر لوحه کار آموزشی شان است.

حال ما را ببینید ؛ حذف شغل ( مشاوره ) در دوره دوم دبیرستان  که نقش مهمی در این زمینه دارد ، در واقع بستن چشمان مان بر همه چیز است و باز دوباره شاهد مشکلاتی در زمینه رفتاری دانش آموزان باشیم و دوباره  به فکر احیاء  مشاوره باشیم  ! بهره گیری از تاریخ  و تجربه آموزی از آن یعنی چه؟ تا چه زمان باید چوب این درد ها را خورد؟

تجربه ناخوشایند بعد از انقلاب را در زمان وزیر وقت بیاد بیاوریم . برنامه ای برای برداشتن شغل مشاور در مدارس که شاهد  آن بوده ایم . بعد از چند سال و بروز مشکلات فراوان باز نیاز این گروه ( مشاوران ) در سیستم آموزشی  مسلم شد . از سال 70 دوباره با دوره ها و برنامه های جدیدی  مشاوران سر کار آمدند . شرح وظایف آنها در دو رده مشاوران آموزشی و  مشاوران تربیتی ( که اینجانب از آن گروه بودم ) .

در سال های بعد از آن نیز ،  شرایط کار مشاوران مرتب در حال بالا و پایین رفتن بوده اند، تا به امروز که با تغییر سیستم آموزشی تصمیم بر آن شده است که دیگر  نیازی به گروه مشاوران در دوره دوم متوسطه احساس نشده و مشاوران  تنها به دوره اول متوسطه  فرستاده شود.

واقعا!

جای بسیار تاسف و اندوه است که سیاست گذاران ما یا از معضلات جوانان جامعه ما بی خبرند و یا برایشان مهم نیست و تنها نیاز مشاوره را در یک دوره تحصیلی و آن هم فکر می کنم بیشتر هم به جهت انتخاب رشته دانش آموزان که آن هم بیشتر بر اساس یک سری نمره و امتیاز است که هر کسی به غیر از مشاور می تواند انجام دهد !

قبل از هر چیز به چند نمونه از آمار و مستنداتی که تا حدود زیادی ما نیز در آن شریک می باشیم اشاره می کنم :

در واقع ، هر آنچه به صورت داده های درون داد وارد سیستم شود در برون داد چیزی جز شکل کمی تغییر یافته درون دادها نیست . بر اساس آمار خودکشی که شجاعی رییس سازمان پزشکی قانونی (روزنامه شرق 25 مرداد 1390) کشور داده  در مشابه سال قبل 4/9 درصد افزایش داشته است . در سه ماهه نخست سال‌ گذشته 952 نفر در کشور خودکشی کرده‌اند که از این میان 274 نفر زن و 678 نفر مرد بوده‌اند .هر روز 5/10 نفر در کشور خودکشی می‌کنند ، آمار خودکشی در زنان بیش از مردان است  ،خودکشی در سال 89 نسبت به سال 88 افزایش 17درصدی داشته است.همچنین عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی از وجود ۱۲ میلیون بیمار روانی در کشور خبر داده است که حدودا ۲۳.‌۴ درصد ‌مردم ایران به این بیماری‌ها مبتلا هستند،  از این میان، «زنان» آمار بیشتری را از آن خود کرده‌اند. (پایگاه  خبری تابناک1393 سوم خرداد )  

به گفته‌ی سام گیس (1391 روزنامه اعتماد2 مهر ماه.) از تعداد 2 الي 2 ميليون و 200 هزار معتاد دائمي در كشور خبر داد که 22در صد معتادان زیر20 سال بوده اند و سالانه٦/٢ تریلیون تومان در کشور صرف هزینه اعتیاد می شود.

به گفته‌ی موسوی چلک موسوی خبر گزاری ایسنا.28 اردیبهشت 1393) تعداد طلاق تا پايان ارديبهشت ماه که نسبت به سال 91 - 92 افزایش داشته است.از دیگر رفتارهای نابه هنجار که شیوع بسیاری پیدا نموده است به نقل از صدیق سروستانی ، تخریب اموال عمومی نیز سالانه میلیاردها تومان به کشور زیان وارد می کند که در بیشتر موارد توسط دانش آموزان دبیرستانی انجام می گیرد.

همچنین به گفته‌ی خواجه پور ( روزنامه خراسان 4 آذر ماه..1392) نسبت به سال 89 و سال های مشابه به میزان 44درصد میزان این رفتار در میان نوجوانان افزایش یافته است. چنانچه گلزاری ( روزنامه فردا نیوز 14 مردادماه..1391) نیز در پژوهش های خود به این نتایج رسیده است 80درصد دختران دبیرستانی تهرانی، دوست‌پسر دارند ،  ۴۰ درصد از دانش‌آموزان رابطه با جنس مخالف را از ۱۴ سالگی شروع کرده‌اند، او متذکر می شود که متأسفانه ارتباط دختران و پسران نسبت به ۳۰ سال گذشته سه برابر شده و زمان شروع رابطه به دوران تحصیلی راهنمایی و نوع رابطه از عاطفی به جنسی رسیده و ارتباط هم‌ زمان با چند نفر زیاد شده است.

  بالا رفتن آمار بیماری های جنسی ، آمار بیکاری تحصیل کرده ها که با توجه به آمار رسمی بیش از 25% ( برنامه تلویزیونی  چالش های پیش روی اشتغال 30 خرداد 1394)است. این است نمونه ای از معضلات نسل جوان مان  که بیشتر آنها در دبیرستان های ما اوقات خود را می گذرانند و این ماییم که می بینیم و دم بر نمی آوریم  !

آموزش و پرورش ما 20 سال است که فقط آموزش می دهد و از پرورش و اخلاق و ارزشهای دینی  خبری نیست، اگر چه در ظاهر هست اما آیا اثر بخش بوده است؟

متاسفانه در کشور ما هر نوع  آموزش و  پرورش و آگاهی دادن دانش آموزان تنها در جنبه های ظاهری و شعار و آموزش دروس  انجام شده است .مصاديق آن عبارتند  از :  قبولی کنکور تيزهوشان، المپيادها و كلاس هاي خاص ...و فداشدن کلاس های مهارت های زندگی ، پرورشی و مشاوره به دروس پایه نمره بیار در کنکور است.

ما در دانشگاه ها شاهد ورود افرادی هستیم که خیلی خوب از حافظه استفاده کرده اند و با رتبه بالا در کنکور قبول شده اند ، اما متأسفانه شخصیت هایی آشفته و بیمار دارند.

در میان بسیاری از دانش آموزانی که وارد دانشگاه و یا اجتماع شده اند چیزی جز فرد گرایی و مادی گرایی ، بی تفاوتی به ارزش ها و اخلاقیات و معنویات جامعه اسلامی در آنها دیده نمی شود .

اینجانب  در طول 25 سال سابقه کاری و تحصیلات و شرکت در کنفرانس های داخل و خارج  اگر چه حدود 16 سال کار مشاور انجام داده ام و به دلیل ادامه تحصیل به سمت دبیری مشغول می باشم لیکن اکنون باید در کاری غیر از تخصص خود باید وقتم را پر نمایم به دلیل آنکه نیازی به مشاور نیست  !

در طول سال های کاری ام ، مشاوره و گفت و گو با بسیاری از جوان ها در گروه ها و فرهنگ های متفاوت داشته ام  و در مقایسه با فرزندان خودمان که در سال های اخیر با روش های فرزند پروری  که در بسیاری از موارد یا بر گرفته ای دست و پا شکسته از فرهنگ غربی و یا سخت گیری های شدید از طرف والدین بوده است ، همچنین تاثیرات رسانه ها و هجوم اطلاعات درست و نادرستی که ذهن فرزندان ما را می فشارد، با دانش آموزانی مواجهیم  که در خانواده هایشان پرتوقع و رها رشد کرده اند و یا آن قدر با آن ها سخت گیری شده است  که یا مرتب  نظم کلاس رو به هم می زنند و یا با رفتار ناهنجار خود هم به خود و اطرافیان آسیب وارد می کنند.

بر همه دیگر آشکار است که نیاز دانش آموزان به تربیت و آداب اجتماعی، پرورش اخلاق و شخصیت شان بیشتر از نیاز به محفوظات کتاب هاست که به زودی هم فراموش می شوند .

لیکن چه کنیم که همه در گلوگاه سد کنکور گیر کرده ایم و هیچ نگاهی به چند سال بعد که فرزندان مان فارغ التحصیل شده اند  و توقع داشتن مدرک دانشگاهی فرزندمان و مشکل بیکاری و اوقات فراغت بی برنامه...

اینجاست که والدین بعد از سال ها آرزو و خون دل خوردن به دنبال مشاور و مراکز بهداشت روان و یا باز پروری می گردند !

دانستن این نکته که رفتار با تک تک دانش آموزان نیاز به دانش ، آگاهی و آموزش درباره نظریات و شرایط و نیازهای دوران های مختلف رشدی دارد و این کار تنها از عهده  مشاورانی در زمینه روان شناسی و علوم تربیتی تحصیل کرده و آموزش دیده ساخته است.  مشاوران با تشکیل گروه های اقدام پژوهی و نزدیک شده به زمان خلوت نوجوان می توانند تا حد زیادی این خلا را پر نمایند.

البته ناگفته نماند که بازآموزی و تشکیل دوره ها و آموزش های جدید هر ساله برای مشاوران جز نیازهای ضروری این شغل می باشد.

 سخنم را با این جمله از آبراهام لینکلن پایان می دهم که خطاب به معلمان فرزندش بیان نمودند:

" به فرزندم بیاموزید كه در مدرسه بهتر این است كه مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به او یاد دهید كه با ملایم ها ملایم و با گردن كش ها، گردن كش باشد. به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه خلاف او حرف بزنند(و او را مسخره كنند). به او یاد دهید كه همه حرف ها را بشنود و سخنی را كه به نظرش درست می‌رسد انتخاب كند.ارزش های زندگی را به فرزندم آموزش دهید. به او یاد دهید در اوج اندوه تبسم كند. به او بیاموزید كه در اشك ریختن خجالتی وجود ندارد. به او بیاموزید كه می‌تواند برای فكر و شعورش مبلغی تعیین كند اما قیمت گذاری برای دل بی معنا است.به او بگویید كه تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را برحق می‌داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد. در كار تدریس به فرزندم ملایمت به خرج دهید اما از او یك ناز پرورده نسازید، بگذارید شجاع باشد. به او بیاموزید كه به مردم اعتقاد داشته باشد. توقع زیادی است اما ببینید كه می‌توانید چه كار كنید."

 بیایید کمی باریک بینانه بیندیشیم زیرا که ما در مقابل خدا، فرزندان مان و وجدان خود مسئولیم . 


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور