صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

بهروز حدادی / استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب

نگاهی به وضعیت مدارس سمپاد ( تیزهوشان )

گروه گزارش / این یادداشت در نسخه قدیمی سایت سخن معلم منتشر شده است و با توجه به تصمیم مسئولان وزارت آموزش و پرورش مبنی بر محدود کردن این گونه مدارس باز نشر می گردد .

 

نگاهی به وضعیت مدارس سمپاد یا تیزهوشان

حادثه دیروز برای سرویس دانش‌آموزان دختر مدرسه راهنمایی فرزانگان (تیزهوشان)‌ قم به سرعت انعکاس استانی و سراسری یافت و این بار سریال حوادث دانش‌آموزی بعد از مدرسه شین‌آباد با کمال تاسف نگاهش به این سو معطوف شد. ضمن همدردی با خانواده عزیز از دست رفته این ماجرا و آرزوی شفا و سلامتی برای مصدومان این حادثه در این فرصت توجه مردم و مسوولان را به این نکات جلب می کنم.

1. تاسیس مدارس تیزهوشان توسط کسانی انجام شد که در این اندیشه بودند ضمن گردآوردن جمعی از نخبگان دانش آموز در زیر یک سقف و مدیریت متمرکز آنها، با کمترین هزینه نسبت به ارتقای علمی این عزیزان و سرمایه های عظیم کشور بکوشند و لذا مجموعه ای مستقل و با مدیریتی فراتر از آموزش و پرورش تشکیل شد. این مجموعه طی سال های مختلف موفق شد با برنامه ریزی و آموزش های ویژه، نتایج خوبی از اقدامات خود بگیرد که موفقیت در المپیادهای داخلی و خارجی و کنکور سراسری از جمله آنهاست.

از این بابت ،  باید این اقدام خیرخواهانه و نیک اندیشی آنان را آفرین گفت. متاسفانه ظرف هفت هشت سال اخیر یکی از مجموعه هایی که به شدت آسیب دید، مجموعه‌ای است که به مدیریت این دانش‌آموزان می پردازد. عزل و نصب ها و ادغام ها و سپردن امور به آموزش و پرورش و محول نمودن مدارس به افرادی که دل بخواه مدیران آموزش پرورش بودند و در کنار آن بی‌توجهی و غفلت از وضعیت مدارس کار را امروزه به جایی رسانده است که باید گفت این مدارس هم اکنون هیچ کارکرد متمایز و دستاورد سازمانی قابل قبولی ندارد.

انتخاب مدیران و کادر آموزشی به جای این که توسط شورایی کاردان، از افراد موفق و امتحان داده باشد، معمولا به میل مسوولان اداره و مدیر مدرسه صورت می گیرد و در نتیجه شاهدیم که ضعیف ترین مدیران و دبیران و معلمان نیز شرف حضور در این مدارس را یافته‌اند و در یک کلام باید گفت که یادش به خیر تیزهوشان سابق و امروز تنها باید فاتحه‌ای برای آن خواند.

راقم این سطور سال قبل با توجه به سال ها ارتباط با این مدارس و به دنبال حوادث تلخی در یکی از این مدارس، نامه ای به رییس سابق سمپاد و رییس آموزش و پرورش استان نوشت و موارد و شواهد عینی را خاطر نشان کرد اما نه اقدامی صورت گرفت و نه حتی تماسی با نویسنده نامه یا اعلام وصول آن و در به همان پاشنه چرخید و چرخید تا امروز که با تلخی تمام و در سوز عزیزی از دست رفته و عزیزانی بر تخت بیمارستان و از سر درد این مطالب را می‌نگارد.

بروز حادث تلخ دیروز شاید سبب شود که مسوولان محترم آموزش و پرورش و سمپاد به بازبینی وضعیت مدارس و اصلاح آن به عنوان یک امر اولویت دار و فوری بپردازند و ضمن نظارت دقیق بر این مدارس،‌ به وضعیت نابسامان و تلخ امروزی پایان دهند.

در تحولات لازم و خانه تکانی این اتفاقات باید مورد نظر باشد:‌

همه مدیران مدارس از مدیران خلاق و موفقی باشند که سوابق شان برای همگان قابل قبول باشد و هیچ ضرورتی ندارد که از مدیران آموزش و پرورش باشد.

چه عیبی دارد که اساتید موفق، خلاق، کاردان و دلسوز دانشگاه ها و غیره به این کار گمارده شوند؟‌ مگر نه این است که توفیق در نظام آموزشی را باید از پایه های اول جست و جو گرفت نه آخر؟

معلمان و مربیان نیز باید از افراد خبره آموزش و پرورش و نیز اساتید دانشگاه ها باشند نه آشنایان و دوستان مدیر مدرسه. فضای مدارس نباید این قدر خسته و کسل کننده باشد و موجب بی‌انگیزه شدن دانش آموزان.

متاسفانه در این مدارس دانش آموزان دست کم از ساعت شش و نیم صبح تا سه بعد از ظهر از خانه به دورند. کاش مدارس مثل قدیم همان هشت تا دوازده ظهر دانش آموزان را اسیر برنامه های خود می کرد.

کافی است کارشناسان محترم آموزشی سری به این مدارس بزنند و ببییند که دانش آموزان، سحرگاه خواب‌آلود و معمولا بدون صرف صبحانه درست به مدرسه می‌روند و برنامه مناسبی نیز برای تغذیه در مدرسه وجود ندارد و ظهر نیز در بی کیفیت ترین ساعات مجبورند در مدرسه بمانند، آن هم برای کلاس هایی که اصلش یا کیفیت و کمیت آن نمی تواند توجیه نگه داشتن دانش آموزان در این ساعات متمادی باشد.

خسته کردن شدید دانش‌آموزان در مدرسه تا عصر و انبوهی از تکالیف برای خانه در شب واقعا از این امیدهای آینده جز موجودی پر از دلهره و ترس و نگرانی و استرس چه خواهد ساخت؟

کافی است یک تست از وضعیت و سلامت روحی این دانش آموزان گرفته شود. این مساله باز زمانی تشدید می شود که دانش آموزان به جای سخنان امیدوار کننده ، تهدیدات از قبیل اخراج از مدرسه در صورت کم بودن نمره یا رفتار تحقیر آمیز بعضی از معلمان از این قبیل که شما اصلا تیزهوش نیستید و اصلا با بقیه فرقی نمی کنید و اشتباهی گذرتان به این مدرسه افتاده روبرو می شوند.

2. در حادثه تلخ مدرسه تیزهوشان قم باز مثل همه موارد مشابه همه گناه را به گردن هم انداختند. پلیس می گوید قانون سرنشین اتومبیل استثنایی ندارد و کوچک و بزرگ فرقی نمی کند که حرف درست و متینی است و بند هیجده کارگروه سرویس ها مبنی بر اجازه اضافه یک نفر به سرویس ابتدایی ها غیرقانونی و غیرمجاز است.

اما این عزیزان پاسخ دهند که چرا طی مدتی طولانی اجازه داده اند که کسانی به طور علنی بر خلاف قانون پلیس قانونگذاری داخلی کنند؟ قانون من درآوردی می گوید یک نفر اما چرا باید در همین مدرسه طی ماه گذشته شش نفر در ماشین معلوم الحالی چون پراید در مسیرهایی که ماشین های سنگین باسرعت حرکت می کنند - جابه جا شوند، آن هم دانش آموزانی در مقاطع آخر راهنمایی که از نظر جسمی با افراد بزرگسال فرقی ندارند. این موضوع خاص این مدرسه و این استان متاسفانه نبوده و نیست. چرا یک بار پلیس به جای جاده‌ها و خیابان ها، هنگام آمد و شد سرویس ها سری به ورودی مدارس نمی زند و همان جا تعدادی از خودروها را به پارکینگ نمی فرستد و تعدادی را حداقل جریمه نمی کند؟ تاکسیرانی و آموزش و پرورش هم به نحوی از زیر بار مسوولیت خود در این مساله شانه خالی کرده اند (مراجعه با مصاحبه های تلویزیون استان در شب حادثه شود).

امروز بسیاری از سرویس ها به اطفال خرد، مثل کالا نگاه می کنند. گاهی سه کودک پیش دبستانی در صندلی جلو نشانده شده اند. آیا یک بار از خود نپرسیده اند که مسئله و مشکل فقط جثه و حجم سرنشین است؟‌ آیا فلسفه بستن کمربند برای جلوگیری از وارد شدن ضربات احتمالی در اینجا کاملا منتقی است؟ کسانی که مصوبه غیرقانونی فوق را گذرانده اند لااقل آن را مخصوص تردد در خیابان ها معمولی می کردند نه خودروهایی که در اتوبان ها و بزرگراه ها یا جاده‌های بین شهری تردد می کنند که در این مورد اخیر مسئله تعداد شرنشین و بستن کمربند باید بیشتر از مواقع عادی تاکید و نظارت شود. دقت کنید که حادثه فوق در اتوبانی رخ داده است با ماشینی که آن روز خوشبختانه یکی از سرنشینان روزهای گذشته شانس داشته که سوار این ارابه مرگ نشده بود،‌ با سرعت باورنکردنی 140و قاعدتا هیچ یک امکان بستن کمربند را -حتی اگر بخواهند- ندارند.

3. سهل انگاری و بی مبالاتی در این حوادث تقریبا از همه سر زده است. به این سخن دانش‌آموز مصدوم روی تخت بیمارستان توجه کنید:‌ «دویست بار به راننده گفتیم این قدر با سرعت رانندگی نکند، گفت عیبی ندارد ماشین بیمه است! » این دو جمله تکان دهنده، بسیاری از مطالب را برملا می کند:‌ رانندگانی که به محض بیمه کردن خودرو و انداختن هزینه‌ها و خسارات احتمالی به گردن شرکت های بیمه به هیچ چیز حتی به جان سرنشینان و عابران پیاده و سایر وسایل در حال حرکت فکر نمی کنند و با دادن مبلغی پول به شرکت های بیمه با خاطری آسوده هر خلاف و یا جنایتی را مرتکب می شوند. جدی نگرفتن موضوع توسط مدرسه و صرف بیان این که ما بارها گفتیم. خوب اگر خطری را پیش بینی میکردید چرا اصلا سرویس را لغو نکردید؟‌ چرا راننده و شرکت و مدرسه به نگرانی های دانش‌آموزان بی توجهی کرده و می کند؟ مسولان اداره چرا این قدر سهل انگاری کردند؟

4. یکی از مشکلات سرویس های مدارس امروزه این است که به هر دلیل که مسایل مالی نیز در آن سهم مهمی دارد،‌ رانندگان چند سرویس همزمان را می پذیرند و به همین دلیل هم ناچارند بعضی از سرویس ها را بسیار زود انجام دهند و به علاوه سرعت زیاد و خلاف رفتن ها را نیز چانشنی آن کنند تا به مقصود برسند. پذیرش سرویس هم زمان باید به طور کلی ممنوع شود.

5. بسیاری ازخانواده‌ها متاسفانه گمان می کنند که همین که فرزندان شان در این مدارس پذیرفته شدند، کار و مسوولیت آنها خاتمه یافته است و اکنون این مسولان آموزشی هستند که باید به بهترین برنامه‌ها به تربیت عزیزان شان بپردازند. در نتیجه این تصور اشتباه، تقریبا انجمن های اولیا و مربیان به شکل جدی و نه صوری شکل نمی گیرد و در نبود برنامه ریزی سازمانی درست،‌ هر کس به دلخواه خودش کاری می کند و کسانی نیز در این میان به سود بردن بیشتر تنها می‌اندیشند. اگر خانواده‌ها در روند تصمیم گیریهای مدرسه شرکت کنند،‌ در آن صورت اجازه نخواهند داد که کادر علمی مدرسه ضعیف بسته شود،‌ برنامه‌های بی خاصیت و بی‌فایده وقت دانش‌اموزان را بگیرد و سوء مدیریت قاتل جان دانش‌آموزان شود. در این صورت و با مشارکت و همدلی اولیا و مربیان مدرسه به محیطی سازنده، دوست داشتنی و مطبوع تبدیل خواهد شد.

6. به همه خانواده های عزیز خاطرنشان می‌کنم که امروزه مدارس تیزهوشان جز جمع کردن تیزهوشان از نقاط دور و نزدیک و خسته کردن آنها از سحرگاه تا غروب هیچ کار خاصی نمی‌کند.

بهتر است عزیزان شان در همان نزدیکی محل سکونت با امنیت و آرامش به مدرسه بروند و هرگز جان فرزندان دلبندشان را به خصوص با فرستادن آنها از نقاط دوردست مانند روستاها و حواشی شهر به خطر نیندازند.

7. نظر به این که حل این مشکلات نیازمند تصمیم گیری های اساسی در سطوح بالای آموزشی است به نظر می رسد که سامان دادن به مدارس تیزهوشان باید یکی از اولویت ها و فوریتهای وزیر محترم و رییس محترم سازمان استعدادهای درخشان باشد. در غیر این صورت،‌ متاسفانه باید بگویم انحلال این مدارس بهترین کاری است که می توانند بکنند.

انتخاب

سه شنبه, 09 تیر 1394 22:17 خوانده شده: 2968 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +3 -3 --
ناشناس 1394/04/09 - 23:42
جناب آقای حدادی من چندین سال در این مدارس تدریس داشته ام اتفاقا مربوط به همان دوران طلایی که شما منظورتان می باشد نتیجه تنها ان المپیادی ها نیستند شاگردان من اکثرا الان در امریکا و کانادا هستند هزینه را ما کردیم سود برای آنهاست تازه از لحاظ حجاب والگوی اسلامی بودن که بماند من از طریق شبکه های اجتماعی اینها را می بینم فقط به ریشمان می خندند این چند تا دانشمند داخلی هم که می بینید در مدارس عادی بوده اند مراکز تیز هوشان هیچ سودی برای مردم ما نداشته چه سابق چه الان
پاسخ + +1 -2 --
ناشناس 1394/04/15 - 09:28
به نظر من دانش اموز اگر خودش بخواهد در بخواند و تلاش کند موفق میشود و موفق شذن هیچ ربطس به مدرسه ی خوب ندارد

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور