به نام خالق زیبایی ها
بنده به عنوان عضو کوچکی از جامعه بزرگ فرهنگیان در طول سی سال خدمتم در سنگر تعلیم و تربیت ضعف ها و کاستی هایی که عملا دیده و حس کرده ام و با توجه به بررسی و تحلیلی که از وضعیت آموزش و پرورش داشته ام به این نتیجه رسیده ام تا زمانی که این ضعف ها و کاستی ها ریشه کن نگردد مسایل و مشکلات و چالش ها به طور ریشه ای حل نخواهد شد .
از دو زاویه به معضلات تعلیم وتربیت پرداختم :
1 - نگاه درون سازمانی
2 - نگاه برون سازمانی
از نگاه درون جامعه معلمان هیچ وقت نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی نکرده تا در موقع لزوم از انرزی و پتانسیل و تاثیرگذاری خود در موقعیت های طلایی همچون در عرصه فعالیت های سیاسی و انتخابات و ...درست استفاده کنند و در نتیجه ضعف هایی از جمله:
1 -داشتن نگرش منفعلانه در دفاع از حقوق و منزلت و معرفت خود
2 - عدم رغبت و نکردن تلاش بر ایجاد یک تشکل صنفی و سیاسی بسیارقوی و فراگیر که همه همکاران در آن عضو شوند ودر زمان های حساس با موضع گیری مناسب این تشکل ها و حمایت همه جانبه اعضا بتوانند تصمیم عاقلانه بگیرند.
3 -نداشتن اتحاد و همدلی و بی تفاوتی در برابر این همه تبعیض چندین دهه ای .
4 -نداشتن یک رسانه سراسری جهت همراهی افکار عمومی و رساندن صدای فریادهای خود به گوش مسولین .
5 - نداشتن تعامل خوب و سازنده با رسانه های مستقل جهت همراه ساختن رسانه ها با معلمان .
6 - هراس از اظهار نظر و بیان دیدگاه و نقد تصمیم گیران و تصمیم سازان تعلیم و تربیت .
7 - حمایت نکردن از تشکل های نوپا و عدم پشتیبانی لازم از همکارانی که برای دفاع از حقوق به حق همه فرهنگیان سینه سپر کرده اند .
و ....
و اما راه کارهایی که می تواند به نظر بنده راه گشا و چاره حل این کاستی ها و ضعف ها باشد :
1 - باید نوع نگاه و نگرش خود را از درون جامعه فرهنگیان تغییر دهیم و از حالت بی تفاوتی و انفعالی خارج شویم .
2 - برای ایجاد یک سازمان و یا یک تشکل قوی و سراسری همگی همت کنیم و جانانه از موضع گیری و تصمیمات آنها حمایت کنیم .
3 - به صورت هدف مند و منسجم و هماهنگ در تمامی عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و به خصوص در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و شوراها همه جانبه شرکت کرده و از نمایندگان معرفی شده تشکل هایمان جدا و جانانه حمایت کنیم .
4 -فضای حاکم بر جامعه را هوشمندانه مدیریت کنیم و از هرگونه تکروی و یا اختلافات که موجب تفرقه ما می شود جدا پرهیز کنیم .
5 - با اطلاع رسانی دقیق به همدیگر و مدیریت هوشمندانه خود به فرصت طلبان و افراد سود جو اجازه ندهیم از پتانسیل و تاثیر گذاری در جامعه به نفع خود بهره برداری کنند .
6 - افرادی ممکن است به شیوه های مختلف فضا را احساسی و ملتهب جهت بهره برداری های خود ایجاد کنند ؛ در چنین مواقعی از هرگونه برخورد احساسی و تصمیمات عجولانه بدون مشورت با تشکل ها خود داری گردد .
7 - همه ما معلمان سعی کنیم تعامل خوب و سازنده با رسانه های مستقل ایجاد کنیم و از هرگونه اظهار نظر تند و توهین و نقدهای غیر مستند پرهیز کنیم و با منش زیبای فرهنگی از رسانه ها بخواهیم نظرات و مطالبات و نقدها را به افکار عمومی و گوش مسولین برسانند .
8 - ممکن است دست های پنهان و پشت پرده باشند و به شکل های مختلف از جمله اهانت و توهین به شخصیت و شغل معلمی که مصادیق آن در دو و سه ماهه گذشته ازجمله رسانه ملی و کاریکاتور روزنامه همشهری و اظهار نظر غیر تخصصی برخی ها و ... بخواهند احساسات و قلب معلمان را جریحه دار کنند و ما معلمان را وادار به واکنش احساسی کنند و به این حرکت ها و موج های اعتراض آمیز خود جوش رنگ و بوی سیاسی بدهند و جامعه معلمی را در رویارویی با دولت محترم تدبیر و امید قرار دهند و صاحبان این تفکر به اهداف شان برسند و از آب گل آلود بهره برداری سیاسی کنند.
در چنین مواقعی با درایت و هوشمندی همه همکاران ضمن اینکه در انتخابات ریاست جمهوری ار جناب آقای دکتر حسن روحانی و برنامه هایش حمایت کردیم بار رفتار مدبرانه خود نشان دهیم که همچنان ما جامعه فرهنگی نظام و رهبر و ریاست جمهور محترم و محبوب کشورمان را دوست داریم و خواهیم داشت و از هیچ کوششی در موفقیت برنامه و سیاست دولت محترم تدبیر و امید دریغ نخواهیم کرد. و معلمان فرهیخته کشور قدر دان فضای و بستر ایجاد شده حق اظهار نظر و اعتراض هستیم .
به نظرم اگر این راهکارها عملیاتی شود می توان مشکلات برون سیستمی از جمله نوع نگاه مسئولین و مجلس را تحت تاثیر قرار داد تا نگاه شان را به آموزش و پرورش از نوع جهان سومی و یا هزینه بر و اضافی و ... تغییر داد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
معلم كلمه مقدسي است كه حتي كلمهاش هم بايد شور و نشاط و خاطرات خوش را براي آحاد جامعه زنده كند. معلم بايد همه هم و غمش دانشآموزانش و چگونگي رشد و نمو آنها در حوزههاي مختلف آموزشي، اخلاقي و ديني باشد و شكي نيست كه اين موارد با شعار و دستور ممكن نميشود. از اينگونه شعارها در مملكت ما زياد داده ميشود اما اين شعارزدگي به صورت معكوس عمل كرده است.
از يكسو بسياري از معلمهاي كشور را نسبت به مسوولان بياعتماد كرده و از سوي ديگر، باعث شده تا مسوولان بدون توجه به هزينه رواني و معنوي اين شعارها به مشكلات معلمان نپردازند، اين مشكلات را درك نكنند و به مرحله يافتن ابزار و راهحلي براي حل اين مشكلات نرسند. معلمها مشكل دارند. اولين مشكل معلمهاي اين سرزمين، مشكل معيشت است. حقوق معلم كفاف زندگياش را نميدهد. اين نياز به توضيح و تشريح ندارد. اگر ميخواهيم معلمها تنها شغلشان معلمي باشد، بديهي است كه با اين حقوق و مزايا غيرممكن است. از سوي ديگر، كاري كه معلمها دارند در مقايسه با بسياري اقشار پرچالشتر و سختتر و مهمتر است. اصول اوليه اقتصاد به شما ميگويد هنگامي كه بين مسووليت و حقوق تناسب نباشد يا حقوق از مقداري كه براي زندگي شرافت مندانه لازم است كمتر باشد، بايد قيد كيفيت را زد. هرچند كه معلمهاي اين كشور تمام تلاش خود را ميكنند اما طبيعي است معلمي كه تا ١٢ شب در آژانس كار ميكند نميتواند ٨ صبح در كلاس درس بشاش باشد و نميتواند با دانشآموزان ارتباط عميقي برقرار كند. بنابراين اولين قدم در آموزش و پرورش بهبود وضع معيشتي معلمان است. وزير بهداشت و آموزش پزشكي با درايتي خاص توانست با ارايه طرحهاي نوآورانه در حوزه بهداشت و درمان اعتماد دولت و مجلس را جلب كرده و بودجه وزارتخانهاش را كه وزارتخانه بزرگي هم محسوب ميشود در سال ٩٤ بيش از ٧٠ درصد افزايش دهد، اين در حالي است كه بودجه آموزش و پرورش در سال ٩٤ همانند سالهاي پيش تقريبا به اندازه تورم (٢١ درصد) افزايش يافته است. قطعا آموزش و پرورش هم اگر برنامه داشت و خلاقانهتر عمل ميكرد، ميتوانست اعتبارات خود را بيش از اين افزايش دهد. مشكل اصلي بعدي، رضايت شغلي پايين معلمان است. اين يك حقيقت جاري و ساري در آموزش و پرورش است و با بيانيه و دستورالعمل نميتوان آن را انكار كرد.
معلمها از ساختار بروكراتيك و متصلب آموزش و پرورش ناراضي هستند. معلمها از نگاه بالا به پاييني كه در ساختار كنوني وجود دارد ناراضي هستند. آنها از تغييرات هر روزه در سيستم آموزشي ناراضي هستند. اينها در كنار مساله معيشتي باعث شده تا نارضايتي در ميان معلمها گسترش يابد و اين براي سيستم آموزشي ما خطرناك است. اين وزارتخانه نياز به اصلاحات ساختاري و جدي دارد كه در آن معلم نقش اصلي را بازي كند و خطمشي را تعيين كند.
اميد است كه دولت تدبير و اميد بتواند همانند اكثر عرصهها در عرصه آموزش و پرورش هم موفق باشد و تدبيري در كار آموزش و پرورش دراندازد.
روزنامه اعتماد
بسیاری از پدر و مادرها بر این باورند که بعضا کمکاری، کمتوجهی و عدم سخت گیریِ معلمان، مهمترین عاملِ افت آموزشی فرزندان شان است. تا چه اندازه این داوری درباره آموزشگران میتواند درست باشد؟
ساختار آموزشی کشور دچار گرفتاریهای نرمافزاری و سختافزاری است. از کمبود بودجه، درون مایههای آموزشی بیپیوند با زندگی روزمره، فراوانی درون مایههای آموزشی- چه در شمار کتابها و چه در گستردگی آنها، روشهای آموزشی سنتی همانند سخنرانی و آموزگارمحوری، برنامههای آموزشی فشرده و پیریزیشده بر پایه تست، نکته و معدل و البته فشارهای روانی برآمده از آنها و... گرفته تا کمبود فضایهای آموزشی استاندارد، بعضا شمار بیش از اندازه دانشآموزان در هر کلاس، کمبود امکانات آموزشی نوین مانند آزمایشگاه و کارگاه و کلاسهای هوشمند، کمبود فضاهای ورزشی، فضاهای آموزشی کسالتآور و یکنواخت، وجود حدود60 درصد مدرسههای فرسوده و کلاسهای غیراستاندارد و.. همه و همه بعضا زمینهساز کممیلی دانشآموزان و البته آموزگارانشان از درس، کلاس، مدرسه و در کل آموزش شده است.
اگر دشواریهای بالا را گرفتاریهای درونسازمانی بدانیم، بیگمان نمیتوان از گرفتاریهای برونسازمانی چشم پوشید. گرچه نمی شود به درستی خطی جداکننده میان این دو کشید اما به هر روی شاید عاملهای بیرونی نقش پررنگتری در دشواریهای آموزشی دارند. برای نمونه کمبود بودجه که برسامانه آموزشی سایه افکنده است، پیامد کمتوجهی به مهمترین نهاد توسعه انسانی جهان نوین، یعنی آموزش و پرورش است که عاملی برونسازمانی بهشمار میآید. آموزگار عاملی درونسازمانی و یکی از کارآترینهای آنهاست. چه در روشهای سنتی آموزش که آموزگار را دانایِ توانایِ همه چیزدان بهشمار میآورد و چه به عنوان راهنما و یاریدهنده دانشآموز در فرآیند آموزش، نمیتوان از نقش و فرادستی او در این فرآیند چشم پوشید.
اما این مهمترین ضلع آموزش، سالهاست که با دشواریهای درونسازمانی و برونسازمانی مواجه است. آیا آموزگاری که تا نیم روز در مدرسه است، زنگ نخورده سازِ کار یا کلاسهای عصرانه میکند، میتواند نقش آموزشی خویش را به درستی به انجام رساند؟
با این همه، بسیار آموزگارانی که با برنامهریزیهای آموزشی، زمینه یادگیری دانشآموزان خویش را فراهم میکنند. اما بیگمان این تلاشها پیامد شایستهای به همراه نخواهد داشت. زیرا «یک دست صدا ندارد»! هنگامی که دیگر عاملهای موثر بر آموزش بهروز نیست، هنگامی که ساختار بهدلیل شمار دانشآموزان کلاس، از مهمترین ابزار آموزش– یعنی معلم – بهعنوان مبصر بهره میگیرند، شکی نیست که ساختار آموزشی دچار مسائلی است اما اگر تصمیمی برای بسامان نمودن آن اتخاذ نشود، دل نگرانیهای فرهنگیان همچنان پا بر جا خواهد ماند.
روزنامه آرمان
گروه اخبار /
همان گونه که پیش تر بیان شد ( این جا ) ، معاون محترم پرورشی دبستان فردوسی2 شهرستان بروجرد در یک اقدام انسانی و مسئولانه به اتفاق 11 دانش آموز و معلم دیگر روز سه شنبه و به مناسبت بزرگداشت مقام معلم بر مزار معلم فقید شهید " محسن خشخاشی " حاضر گردیده و ادای احترام نمودند .
از سوی دیگر ، آقای « فرهاد داودوندی » که فردی غیر فرهنگی است با انتشار خبر و نیز گزارش تصویری آن در وبلاگ خویش ، زیبایی و عظمت این اقدام را صد چندان نمود .
« گروه سایت سخن معلم » در برابر این حس مسئولیت شناسی و نوع دوستی از معاونت محترم پرورشی دبستان فردوسی 2 بروجرد و نیز آقای فرهاد داودوندی تشکر و قدردانی می کند .
فرهاد داودوندی :
پایان پیام/
ميگويند رسانهها آيينه وضع جامعه هستند. روزنامهنگاران گوشها و چشمهايشان براي سوژههاي خبرساز تيز ميشود. اهالي حوزه رسانه به موضوعاتي ميپردازند كه مطالبه عموميتر باشد. تحليل گران به نقد و بررسي مسائل مهم روز ميپردازند و مديران و مسوولان هم از اولويتهاي خود سخن ميگويند و مهمتر از همه سياست گذاران و استراتژيستها در عرصه مديريت همه را به اولويتهاي موردنظر خود متوجه ميسازند و به انحرافها، كمتوجهي و بيتوجهيها هشدار ميدهند و اينگونه صفحه روزنامهها و فضاي رسانهها پر ميشود از خبر، گزارش، گزارش خبري، يادداشت، گفتوگو و غيره. در قاعده كار ژورناليستي سوژه محوري حرف نخست را ميزند. پيدا كردن سوژههاي ناب و سبقت گرفتن از رقباي رسانهاي و پيشتاز شدن در انعكاس آن ذهن هر روزنامهنگار و فعال رسانهاي را همواره درگير ميكند و در اين راستا به اين ميانديشد كه چه سوژهاي مخاطب بيشتري دارد و كدام تيتر چشمها را خيره و مخاطب را به پيگيري ابعاد آن سوژه ترغيب ميكند.
مناسبتها يا به عبارتي زمان يكي از متغيرهاي موردنظر در كار رسانهاي است به اين معنا كه يك روزنامهنگار پس از پيدا كردن يك سوژه مهم به دنبال آن است كه در بستر زماني مربوطه به آن بپردازد يا به عبارتي در انعكاس آن تناسب زماني را مدنظر داشته باشد. تعجيل يا تاخير هر دو به كار صدمه ميزند و به اين بعد آسيب ميرساند چرا كه مخاطب در ظرف زماني سوژهها را پيگيري ميكند به همين دليل اصطلاح خبر يا مطلب سوخته اينجا معنا پيدا ميكند يعني مطلبي كه زمان آن سپري شده يا اصطلاح مطلب خام براي موضوعي به كار ميرود كه هنوز زمان آن فرانرسيده است.
براي سوژه معلم دو روز در تقويم، بستر زماني اختصاصي اين سوژه است؛ يكي ١٢ ارديبهشت كه در تقويم جمهوري اسلامي ايران به عنوان روز ملي معلم نام گذاري شده است و ديگري پنج اكتبر كه روز جهاني معلم است. به طور معمول پس از انقلاب و نام گذاري اين روز به نام معلم پنج اكتبر كمرنگ شد و سال به سال بر رنگ معلمي در روز ١٢ ارديبهشت افزوده شد. در دهه اول به دليل نقش معلمان در شكلگيري انقلاب و تزريق نيروي فعال معلمي به بدنه مديريت دولت در نهادها و دستگاههاي مختلف و رسيدن معلمان به مناصب و جايگاههاي كلان مديريتي، فضاي رسانهاي هم توجه ويژهاي به معلم داشت. آن قدر معلم و معلمي جايگاه پيدا كرد كه پسوند «مقدس» روي آن گذاشته شد و او را در جايگاه «رسالت» نشاندند و نهتنها در روز معلم بلكه در مناسبتها و به بهانههاي مختلف « معلم تيتر يك رسانهها » شد.
حضور معلمان در عرصه دفاع و حتي فرماندهي و مديريت جبهههاي جنگ بر اين جايگاه ميافزود. وقتي يك مدير مدرسهاي را تعطيل ميكرد و به همراه معلمان و دانشآموزان راهي جبهه ميشد شكي نبود كه در آن فضا مورد تحسين و تكريم افكار عمومي و مسوولان قرار ميگيرد.
واژه « معلم شهيد » و « دانشآموز شهيد » معلم را به تيتر همهروزه آن روزها تبديل كرده بود و شعار «معلم شهيدم راهت ادامه دارد» در مدارس و خيابانهاي شهر و روستا طنينانداز بود. بر سر گلزار شهدا كه ميرفتي بر سنگ مزار بسياري از شهدا نام «معلم» خودنمايي ميكرد. جنگ كه به پايان رسيد و دوران سازندگي آغاز شد شور انقلابي به توان مديريتي تبديل شد و مسوولان و مديران عزم خود را جزم كردند تا ضمن جبران خرابيها راه «توسعه همهجانبه و پايدار» را در پيش گيرند؛ راهي كه در آن مسير آموزش و پرورش به طور خاص و تعليم و تربيت به طور عام براي تربيت نيروي انساني توسعهگرا بايد در اولويت قرار ميگرفت.
در اين شرايط تحولي در عرصه آموزشي كشور ايجاد شد. هم آموزش عالي و هم آموزش و پرورش با رويكرد تربيت نيروي انساني مورد نياز، برنامههايي را تدوين و تغييراتي را ايجاد كردند. حالا هرچند معلم كمتر تيتر رسانهها ميشد اما با رنگ و بوي متفاوت. تغييراتي كه در دوره وزارت دكتر محمدعلي نجفي ايجاد شد معلم را به جايگاه حرفهاي خود نزديك كرد هر چند معلمان گزينششده دهه اول در كنار معلماني كه گزينش شده قبل از انقلاب بودند دوگانه آشتيناپذيري را ايجاد كرده بودند اما كاهش رويكرد سياسي كمي از تنشهاي اين دوگانگي در دهه دوم كاست.
معلم در دوره اصلاحات از جنس ديگري مورد توجه قرار گرفت. فضاي پس از دوم خرداد جامعه معلمي را كه از فعالان آن تحول بودند مورد توجه جدي قرار داد. شكلگيري چند تشكل معلمي در سالهاي آخر دهه ٧٠ «معلم فعال صنفي» را تيتر روزنامهها و رسانهها كرد؛ معلمي كه حالا با اين پسوند علاوه بر وظيفه معلمي يك رسالت مدني و ملي را هم بر دوش خود احساس ميكرد. اما دوره هشتساله رياستجمهوري احمدينژاد بسياري از آنچه را در هشت سال قبل ساخته شده بود خراب كرد.
نخستين وزير آموزش و پرورش او يعني فرشيدي بود كه گفت: «فكر كردن به تشكلها براي ما حرام است؛ من يك معلم به صورت فردي را بر معلم عضو تشكل ترجيح ميدهم.»
اين حرف او در برخوردهاي گسترده با اعتراضات معلمي در سال ٨٥ عينيت يافت و معلم تيتر يك شد اما با توهين و افترا به او. اكنون كه دولت يازدهم سال سوم خود را در پيش دارد با چالش مشكلات معلمان و معضلات حرفهاي معلم روبهرو است؛ چالشي كه در غيبت رسانهها و كمتوجهي به آن روزبهروز عميقتر ميشود و به نظر ميرسد تا زماني كه معلم حداقل در روز معلم تيتر يك نشود و آموزش و پرورش در اولويت قرار نگيرد اين داستان غمانگيز ادامه دارد.
روزنامه اعتماد
گروه اخبار /
گروه مدرسه|پس از اينكه سالها به سكوت و بيخبري گذشت چند ماهي است آموزش و پرورش تيتر رسانهها شده و مورد توجه اصحاب رسانه قرار گرفته است. اينكه آيا اين اتفاق خوب است يا بد و به نفع نظام آموزشي كشور خواهد بود يا نه؟ پرسشي است كه بايد با ورق زدن روزنامهها و گشت و گذار در فضاي مجازي و ديدن و شنيدن برنامههاي رسانههاي صوتي و تصويري به قضاوت نشست. معلمان به عنوان كليديترين عنصر آموزشي ضمن اعتراض و ابراز نارضايتي از اوضاع آموزش و پرورش به شدت از رسانهها گلهمند هستند.
آنها ميگويند ما تعجب ميكنيم و تاسف ميخوريم كه فضاي رسانهها پر ميشود از اخبار و گزارشهايي كه شايد براي ١٠ درصد مردم هم اهميتي ندارد اما موضوعات آموزش و پرورش كه به طور مستقيم با دهها ميليون معلم، دانشآموز و اوليا مرتبط است و حياتيترين و اساسيترين مساله زندگي آنهاست مورد كمتوجهي يا بيتوجهي رسانهها قرار ميگيرد.
گذر و نظري كوتاه به صفحه اول روزنامهها حتي در روزهايي كه به نام معلم رقم خورده گواه و مصداق اين ناراحتي و اعتراض معلمان است. دريغ از يك تيتر نخست مگر اينكه مقامات عالي ابراز نظري بفرمايند و به لطف جايگاه حقوقي آنها معلم در سال يك بار تيتر شود و در صفحه نخست روزنامهها جاي گيرد. مسائل آموزش و پرورش بدون رسانهاي شدن به دغدغه عمومي و اولويت ملي تبديل نخواهد شد چراكه اين رسانهها هستند كه ميتوانند افكار عمومي و نگرانيهاي مسوولان را تحت تاثير قرار دهند. هشدار رسانهها به اوضاع نابسامان آموزش و پرورش در ابعاد مختلف يك رسالت حرفهاي براي آنان است.
اينكه چرا رسانهها به طور عام و صدا و سيما و مطبوعات به طور خاص به اين مساله ملي و مهم و سرنوشتساز نميپردازند پرسشي است كه ذهن ما را هم در گروه مدرسه «اعتماد» به خود مشغول ساخته است و حال كه چندي است با صفحه مدرسه به طور ويژه و تنگاتنگ با موضوع رسانه و آموزش و پرورش درگير شديم بيشتر برايمان اين پرسش مطرح ميشود. به همين دليل و پس از پنج ماه كه از آغاز به كار صفحه مدرسه ميگذرد، بر آن شديم با دعوت از فعالان رسانهاي و صنفي و مدني در حوزه آموزش و پرورش پيرامون «رسانه و آموزش و پرورش» به بحث و گفتوگو و تبادلنظر بپردازيم تا زواياي پنهان اين موضوع كمي گشوده شود.با حضور مدير مسوول، سردبير و اعضاي گروه مدرسه روزنامه اعتماد و دعوت از مسوولان روابط عمومي و اطلاعرساني آموزش و پرورش و معلمان حاضر در عرصه رسانه و جمعي از فعالان تشكلهاي معلمي نشستي را برگزار كرديم كه در اين نشست تعدادي از حاضران به ايراد سخن پرداختند و برخي هم با ارايه يادداشت، نظرات خود را ابراز داشتند كه در صفحه مدرسه امروز براي اطلاع خوانندگان محترم و علاقمندان به حوزه تعليم و تربيت به ويژه كساني كه دغدغههاي آموزشي دارند، آورده شده است.
اميد ميرود با جهشي در جايگاه و ارتباط رسانه با آموزش و پرورش گامي براي حل مسايل اين دستگاه و نهاد سرنوشتساز برداشته شود.
الياس حضرتي، صاحب امتياز و مديرمسوول روزنامه اعتماد در نشست همانديشي رسانهاي با موضوع «رسانه و آموزش و پرورش» ضمن بيان اين مطلب افزود: ما به اهميت و جايگاه آموزش و پرورش باور جدي داريم و ميدانيم محور توسعه پايدار و همهجانبه آموزش و پرورش است. توسعه بدون اولويت اين بخش به سرانجام نخواهد رسيد. تجربه بشري نشان از اين واقعيت دارد كه شاخص آموزش يكي از متغيرهاي كاملا مرتبط و معنادار با توسعه است. به اين معنا كه بدون توجه به آموزش و در اولويت قرار دادن آن نميتوان به توسعه دست يافت.
ايشان در ادامه سخنان خود خطاب به معلمان حاضر در نشست گفت: باور ما به جايگاه آموزش و پرورش ما را بر آن داشت تا صفحهاي به نام مدرسه به طور ويژه براي پرداختن به مسايل اين حوزه اختصاص دهيم و ميخواهيم با مشاركت شما فعالان عرصه قلم، تريبون معلمان باشيم تا صداي شما را به گوش مسوولان، برسانيم.
حضرتي افزود: اختصاص يك صفحه ويژه آموزش و پرورش در يك روزنامه پرتيراژي مثل «اعتماد» فرصتي است كه بايد معلمان از آن استقبال كنند و اين تريبون را كه متعلق به خود آنهاست با منطق و استدلال و نظرات كارشناسانه ارتقا دهند.
مديرمسوول «اعتماد» در ادامه سخنان خود در اين نشست كه در محل دفتر روزنامه اعتماد برگزار شده بود، گفت: روزنامه اعتماد بخش دولتي نيست و از دولت هم هيچ بودجه و اعتباري دريافت نميكند بنابراين از لحاظ اداري وظيفهاي ندارد كه به طور اختصاصي در بخش آموزش و پرورش كار كند اما رسالت روزنامهنگاري و وظيفه اخلاقي و انساني ما حكم ميكند به اين بخش كه سرنوشتساز است توجه ويژه داشته باشيم.
ايشان افزود: البته ما براي ساير بخشها نظير دانشگاه، ديپلماسي و نسل چهارم نيز صفحههاي اختصاصي گذاشتيم تا به دليل اهميت اين موضوعات همكاران ما در روزنامه با تمركز به طور ويژه كار كنند و مطالبي كيفي، تازه و مورد نياز مخاطبان اين بخشها را تهيه و منتشر سازند.
الياس حضرتي در بخش ديگري از سخنان خود به حساسيت كار رسانهاي اشاره كرد و در ارتباط با موضوع نشست يعني «رسانه و آموزش و پرورش» گفت: بنده در عرصههاي مختلف تجربه كاري دارم؛ از فرماندهي و مديريت در عرصه جنگ تا وكالت در عرصه مجلس و بعد هم فعاليت در عرصه رسانهاي اما با جرات ميگويم كار رسانهاي از همه اينها سختتر و حساستر است. روزنامهنگاري در كشور ما مثل راه رفتن بر ميدان مين است حتي از آن هم سختتر ، چرا كه در ميدان مين شما از علايمي مثل جابهجايي خاك يا گياه و درخت و بوتهها ميتوانيد احتمال بدهيد اينجا مين كاشته شده است اما در ميدان رسانه آن قدر سليقهاي با ما برخورد ميشود كه نميدانيم چه خطراتي در مسير كار ما وجود دارد و گاهي شگفتزده ميشويم از اين برخوردهاي سليقهاي. بنابراين در عرصه آموزش و پرورش نيز وقتي كار رسانهاي ميشود همين حساسيتها را بايد رعايت كرد تا موجب آسيب به خود و ديگران نشويم چرا كه زنده ماندن ما بر هر چيزي اولويت دارد؛ اگر نباشيم همين چند گام كوچك هم برداشته نخواهد شد.
وي در ادامه همين مطلب افزود: در انتشار مطلب ما سه دسته ملاحظه بيشتر نداريم يكي اينكه با لحاظ شرايط تمام تلاشمان را ميكنيم كه روزنامه تعطيل نشود و نكته دوم اينكه با افراد مرتبط خارج از مرزها كار نخواهيم كرد و نكته سوم رعايت اخلاق رسانهاي است يعني دوري از توهين، تحقير و تمسخر و به عبارتي پاي بندي به ادب و احترام.
مديرمسوول روزنامه اعتماد همچنين گفت: روزنامه ، جاي محاكمه افراد نيست. ما بايد واقعيتها را منعكس كنيم و قضاوت را به مردم بسپاريم و براي اينكه مردم بتوانند به درستي و عادلانه قضاوت كنند وظيفه داريم كه با انصاف و به صورت مستند و با ارايه دلايل به موضوعات بپردازيم. در زمينه آموزش و پرورش هم ما نميگوييم مثلا نبايد از آقاي فاني به عنوان وزير انتقاد كرد بلكه حرف ما اين است كه با نگاهي همهجانبه هم دولت و هم حاكميت و از آنسو مردم را هم به نقد بكشيم تا در اين همهجانبهگرايي راهكار جامع براي مسائل آموزش و پرورش يافته شود. فاني كه در قفس قرار گرفته و دست و پايش بسته است را چگونه ميشود يكجانبه به باد انتقاد گرفت. در زمينه آموزش و پرورش رسانهها بايد روشنگري كنند و نشان دهند كه ريشه مسائل اين دستگاه بزرگ و انسانساز كجاست و چگونه ميشود آن را برطرف ساخت. ايشان در اين بخش از سخنان خود افزود: لازمه كار رسانهاي در عرصه آموزش و پرورش احساس امنيت كارورزان اين حوزه است. معلم نويسنده بايد دستش نلرزد و با امنيت خاطر و با اطمينان از اينكه به خاطر نقد مسائل اين حوزه مورد تهديد قرار نميگيرد دست به قلم ببرد و به توصيف و تبيين مشكلات معلمان و دانشآموزان بپردازد تا رسانهها همچون آيينه بتوانند تصويري واقعي و به دور از ترس و سانسور را در زمينه آموزش و پرورش به مسوولان و مردم ارايه دهند.
صاحبامتياز و مديرمسوول روزنامه اعتماد در بخش پاياني سخنان خود در اين نشست گفت: من از گروه صفحه مدرسه تشكر ميكنم كه براي نخستينبار نشستي را برگزار كردند تا مخاطبان و صاحبنظران اين حوزه بيايند و كار روزنامه را به نقد بكشند. ما پيش از اين تجربه نشستهاي كوچك و چندنفره را در حوزههاي ديگر داشتيم اما اين تجربه جديد است. اميدواريم در آينده با حضور وزير آموزش و پرورش نشست دوم را برگزار كنيم.
ايشان افزود: ميخواهيم علاوه بر اينكه به معلمان بگوييم ما تريبون شما هستيم به مسوولان آموزش و پرورش و شخص وزير هم بگوييم ما ميخواهيم به شما كمك كنيم ما را از خودتان بدانيد، معلمان را بيگانه فرض نكنيد، آنها بيش از هر كسي با دردهاي اين مجموعه آشنايي دارند و معلمان صاحبنظر براي درمان دردها نيز راهكار دارند بنابراين رسانه ميتواند پلي باشد براي ارتباط ميان بدنه معلمان و مديران و كارشناسان و صاحبنظران اين حوزه. اميدواريم صفحه مدرسه در رسالت خود با ياري معلمان نويسنده و كارشناسان حوزه تعليم و تربيت و فعالان صنفي تشكلها ياريگر آموزش و پرورش كشور باشد.
يكي از مهمترين رسالتهاي جامعه مطبوعاتي و رسانهاي كه به حق ركن چهارم دموكراسي ناميده شده، ديدن نقاط ضعف يا مواضع ضعف جامعه است. انعكاس اين نقاط انگيزهاي خواهد بود تا مسوولان اجرايي، بيشتر متوجه اهميت كارشان باشند. هر چه رسانهها بيشتر اين رسالت خود را مد نظر داشته باشند، بيشك بيشتر مورد استقبال صاحبان خرد و انديشه خواهند بود.
سيد رازي طبيب از معلمان پيش كسوت و فعال صنفي و مدني در اين نشست ضمن بيان اين مطلب افزود: خواست معلمان اقتدار و جايگاه مورد انتظار آنهاست. معلم جايگاه خود را از دست داده است.
اين معلم بازنشسته كه ٥٠سال سابقه تدريس و ١٥سال سابقه فعاليت صنفي ومدني را در كارنامه خود دارد، گفت: معلم بايد بداند چگونه رسالتهاي خود را در مواضع گوناكون ايفا كند و مثل يك پدربايد بتواند مضرات سيگار كشيدن، اعتياد و هزاران منكر را به دانشآموز گوشزد كند و هزاران معروف را به او بنماياند. به او مشكلات ورود به چرخههاي اقتصادي و سياسي را تذكر دهد ودر واقع درس زندگي بدهد. اگر معلم نسبت به ورود به اين مقولات در عمل نهي شود كي ميتواند به اين حوزهها وارد شود؟ و امانت داري و دلسوزي را هم مراعات كند! مگر رسالتهاي معلمان فقط آموزش فيزيك، شيمي و رياضيات است؟ معالاسف اين گونه رسالتها با دخالتهاي بي جاي ديگران از او سلب شده است. طبيب در پايان سخنان خود با اشاره به موضوع نشست يعني رسانه وآموزش وپرورش افزود: بر عهده مسوولان وفعالان رسانههاست كه اين جايگاه را زير ذره بين برده و به بحث بگذارند و اين گمشدهها را به صاحبان اصليشان باز گردانند. كدام جامعه ميتواند بدون اعمال اقتدار قاضي، به سامان شود! نارضايتي در جامعه معلمان، ناشي از گمكردههاي آنان است! معلمان خواهان اقتداراز دست رفته خود هستند. با توجه به رسالتهاي مورد انتظار جامعه از قشر معلم كه بسيار هم سنگين و مشكل است، اين نارضايتيها بايد از بين برود. در ضمن سيدرازي طبيب با اعلام اينكه خوددر سال١٣٤٠در ميدان بهارستان تهران شاهد به شهادت رسيدن دكتر ابوالحسن خانعلي، شهيد صنفي مبارزات معلمان به دست سرگرد شهرستاني تفنگ به دست رژيم استبدادي بوده از اين معلم شهيد در سال روز شهادتش تجليل كرد. وي از رسانهها به خاطر بيتوجهي به اين معلم فداكار كه با نثار خون خود دولتي را ساقط كرد و نماينده معلمان را بركرسي وزارت نشاند گله كرد و خواستار توجه به نمادهاي تاريخي معلمان شد.
غلبه فرهنگ شفاهي بر فرهنگ كتبي موجب عقب ماندن جامعه معلمان از قافله رسانهاي شده است. معلمان كمتر قلم به دست ميگيرند و از مسائل آموزش و پرورش مينويسند.
علي پورسليمان، مدير سايت سخن معلم در نشست همانديشي رسانهاي ضمن بيان اين مطلب افزود: متاسفانه معلمان جامعه ما نيز همانند ساير اقشار فقط در تعاملهاي خود به بيان گله و شكايت ميپردازند و با احساس و هيجان مطالب را سطحي و بدون استناد و استدلال بيان ميكنند. اين فعال رسانهاي خطاب به معلمان گفت بايد قلم به دست بگيريد و مسائل آموزش و پرورش را با تامل و دقت در رسانهها منعكس كنيد چرا كه بدون حضور پررنگ و قوي شما اميدي به حل مسائل نميتوان داشت. متاسفانه تعداد اندكي از معلمان در عرصه رسانه حضور دارند كه به چهرههاي تكراري روزنامهها و سايتها تبديل شدهاند و اين زيبنده جامعه تحصيل كرده معلمين نيست.
پورسليمان در پايان سخنان خود از روزنامه اعتماد خواست با جسارت بيشتري به مسائل آموزش و پرورش ورود كند و اين توجه ويژهاي را كه با راهاندازي صفحه مدرسه نشان داده است با جرات و جسارت ادامه دهد و رسالت خود به مجموعه آموزش و پرورش را به انجام برساند.
در دنياي مدرن، آموزش و پرورش از انحصار خانواده خارج شده و دو نهاد مدرن يعني رسانه و مدرسه نيز وارد اين عرصه شده است كه دستاندركاران اين حوزه بايد به نقش و جايگاه اين سه ضلعي توجه داشته باشند.
روزبهاني، معلم و فعال رسانهاي با اشاره به اين مطلب در نشست «رسانه و آموزش و پرورش» گفت: متاسفانه واگرايي در اين سه نهاد، تعليم و تربيت را با بحران مواجه كرده است.
رسانه بر ارزشها و هنجارهاي پراكنده خود تاكيد دارد و مدرسه متكي بر دستورالعملها و سياستهاي متمركز و وزارتخانه اصرار ميورزد و خانواده نيز ساز ديگري ميزند و اين سازهاي ناهمساز چالشها و بحرانهاي عميق و گستردهاي را در نظام آموزشي ما ايجاد كرده است.
روزبهاني در ادامه سخنان خود در جمع معلمان و فعالان صنفي و رسانهاي افزود: همگرايي بين اين سه ضلع يك ضرورت است بنابراين رسانهها وظيفه دارند در اين راستا عمل كنند تا شكاف و فاصله مخرب و آسيبزاي ايجاد شده كاهش يابد تا كودكان و نوجوانان قرباني اين بحرانها نشوند.
اين نويسنده و كارشناس حوزه آموزش و پرورش در بخش پاياني سخنان خود پيرامون نقد صفحه مدرسه «اعتماد» ضمن تاكيد بر استفاده از روزنههاي ايجاد شده مانند اين صفحه گفت: تاكنون اين صفحه بيشتر متمركز بر معلمان بوده است در حالي كه آموزش و پرورش ابعاد گوناگوني دارد و معلم يكي از عناصر و معلمي يكي از ابعاد آن است بايد
با همه جانبهگرايي، اين صفحه بتواند تصويري جامع از مسايل اين حوزه ارايه دهد.
وي افزود: اعضاي گروه صفحه مدرسه بايد به ساير موضوعات به ويژه موضوعاتي كه اولويت دارد از قبيل مسايل مربوط به مدارس به خصوص ارايه نظرات پيرامون تحقق يك مدرسه ايدهآل را در دستور كار صفحه مدرسه «اعتماد» قرار دهند و اين رسانه معلمان و مسوولان را به چالش بكشاند تا پويايي و تحرك در مجموعه ايجاد شود.
رسول پاپايي، معاون مركز اطلاعرساني و روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش را مردمسراي امن توصيف كرد و اين مركز را در مديريت جديد همسو با رويكرد امنيت فرهنگي محلي براي ارتباط و تعامل معلمان و اوليا با مسوولان آموزش و پرورش دانست.
معاون رسانهاي مركز اطلاعرساني و روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش در نشست همانديشي رسانهاي در روزنامه اعتماد با موضوع «رسانه و آموزش و پرورش» درادامه ضمن تقدير از برگزاركنندگان اين نشست، گفت: آموزش و پرورش به شدت با رسانه درگير است. آن قدر حساسيت روي مسايل وجود دارد كه گاهي يك موضوع كوچك مانند تور آنتالياي فرهنگيان كه برگزار نشده تبديل به يك سونامي رسانهاي ميشود؛ بنابراين كساني كه ميگويند رسانهها بايد با آموزش و پرورش خود را بيشتر درگير كنند، بدانند كه اين درگيري و ارتباط به شدت وجود دارد و ما همه روزه بدون سانسور مطالب منعكس شده را به دست شخص وزير و ساير مسوولان ميرسانيم چرا كه معتقديم آنها بايداز واقعيتهاي جامعه معلمان و نظرات اوليا و دانشآموزان مطلع شوند.
پاپايي در بخش ديگري از سخنان خود گفت: برگزاري چنين نشستهايي كه باعث ميشود ما از نزديك با نويسندگاني كه گاهي خيلي گزنده هم آموزش و پرورش را نقد ميكنند، برخورد داشته باشيم، بسيار مفيد و ارزنده است و اين نشست را هم آغاز خوبي براي تعاملات فعالان رسانهاي در حوزه آموزش و پرورش ميدانم.ايشان در ارتباط با موضوع نشست يعني رسانه و آموزشي و پرورش به دو رسانه مركز اطلاعرساني وزارتخانه اشاره كرد و گفت: با آغاز به كار تيم جديد در اين مركز ابتدا رويكرد هفتهنامه «نگاه» كه در واقع يك رسانه داخلي است را تغيير داديم؛ به عنوان نمونه در آخرين شماره اين هفتهنامه پيش از آغاز به كار ما در ١٢ صفحه، ٢١ عكس از وزير كار شده بود كه نشان ميداد اين نشريه و رسانه وزارتمحور است نه مدرسه محور، بنابراين ما تصميم گرفتيم هفتهنامه نگاه را تبديل كنيم به تريبوني براي معلمان و پلي قرار دهيم ميان معلمان و مسوولان كه خوشبختانه مورد تاييد وزير هم قرار گرفت.
رسول پاپايي در همين زمينه افزود: سايت وزارتخانه و مركز اطلاعرساني هم به عنوان يك رسانه پرمخاطب دچار تحول شده است و اين سايت كه گاهي روزانه بالغ بر يك ميليون و ٢٠٠ هزار بازديدكننده دارد با رويكردي تعاملي از حالت يك طرفه خارج شده است. ستوني
تحت عنوان " ديدگاه " راهاندازي شده كه مطالب و ديدگاههاي حتي منتقدان و مخالفان سياستهاي وزارتخانه نيز در آنجا منعكس ميشود. معاون رسانهاي مركز اطلاعرساني و روابط عمومي وزارت آموزش و پرورش در بخش پاياني گفت: عدم بهرهمندي از طيفهاي مختلف فكري و زنان نويسنده در اين حوزه و توجه بيش از حد به تشكلها از جمله ضعفهاي اين صفحه است. اميدواريم رسانهها و فعالان رسانهاي در امنيتي كه با سياست تغيير فرهنگ امنيتي به امنيت فرهنگي اعلام و اجرا شده است، بتوانند به حل مسائل آموزش و پرورش ياري رسانند.
صدا و سيما به عنوان رسانه ملي در نشست همانديشي رسانهاي مورد انتقاد مسوول روابط عمومي آموزشوپرورش قرار گرفت. ايشان در سخنان خود با ابراز نارضايتي نسبت به عملكرد صدا و سيما در حوزه آموزشوپرورش گفت: متاسفانه صدا و سيما به ويژه بخش سيما به صورت گزينشي مسايل آموزشوپرورش را منعكس ميكند. رسانه ملي وظيفه دارد كه منصفانه و همهجانبه اين مسايل را پوشش دهد البته راديو عملكرد بهتري دارد هرچند خبرنگاران صدا و سيما با برخوردهاي تند و همراه با عصبانيت به طرح مسايل ميپردازند اما وقتي ما مواردي را مطرح ميكنيم به عنوان مثال ميگوييم كه معلمان از رسانهاي شدن مطالبات خود گلهمند هستند باز هم توجهي ندارند و كوچكترين خبر اقتصادي مانند پرداخت معوقات را هم، رسانهاي ميكنند.
مسعود ثقفي در ادامه سخنان خود با اشاره به نقش و جايگاه روابط عمومي گفت: ما خود را روابط عمومي ادامه مردم در حاكميت ميدانيم نه ادامه حاكميت در مردم. بنابراين آزادي، تحمل و نقادي را لازمه كار خود دانسته و براي نهادينه شدن اين ضرورتها بايد تمرين كنيم و به خود و ديگران فرصت بدهيم. ما از نظر فرهنگي و تاريخي گرفتار معضل پنهانكاري هستيم كه بايد براي آن چارهاي انديشيد.
اين فعال رسانهاي در حوزه آموزشوپرورش به محدوديتها و معذوريتهاي كار رسانهاي در اين حوزه اشاره كرد و افزود: حاكميت ملي، امنيت ملي و عفت عمومي سه خط قرمز در فعاليت رسانهاي بايد باشد و ما هم با اين معيارها در مجموعه آموزشوپرورش فعاليت ميكنيم.
ثقفي در بخش ديگري از سخنان خود گفت: روابط عمومي پديدهاي مدرن است كه وارد جامعه ما شده است و متاسفانه فعالان اين عرصه شناخت درستي از فلسفه و جايگاه و كاركرد اين نهاد رسانهاي ندارند. در شرايط فعلي گستردگي رسانهها به ويژه در حوزه سايبري كار را بسيار حساس و دشوار كرده است و حضور مستمر همراه با دقت و هوشياري را ميطلبد بنابراين انجام پژوهش و دست يابي به راهكارهاي دقيق و علمي يك ضرورت اجتنابناپذير است.
مسوول روابط عمومي آموزشوپرورش شهر تهران در پايان از عملكرد رسانههاي مخالف و منتقد دولت انتقاد كرد و برخورد مغرضانه و به دور از استناد و استدلال آنها با دولت تدبير و اميد را مغاير با اخلاق رسانهاي و به دور از انصاف دانست. وي اختصاص صفحه ويژه آموزشوپرورش در روزنامه اعتماد به نام «مدرسه» را گام موثر براي توسعه و تعميق آموزشوپرورش در جامعه دانسته و از اين اقدام تجليل كرد. ايشان با نقد اين صفحه خواستار همهجانبهنگري آن به مسايل آموزشوپرورش شد.
دبير شوراي هماهنگي كانونهاي صنفي معلمان در نشست همانديشي رسانهاي با انتقاد شديد از رسانهها به دليل عدم ورود به حوزه آموزش و پرورش گفت: چرا نبايد مسائل اين حوزه به صورت شفاف در رسانهها مطرح شود؟ چرا رسانهها از پرداختن به برخي موارد ميترسند؟ با ملاحظه و ترس كه نميشود كار رسانهاي كرد، وظيفه رسانه بيان مشكلات جامعه است.
علياكبر باغاني در ادامه سخنان خود در اين نشست افزود: سهم خانواده بزرگ
آموزش و پرورش با ١٣ ميليون دانشآموز و يك ميليون فرهنگي كه به علاوه خانوادههاي آنان بيش از سه چهارم جمعيت كشور را به خود اختصاص ميدهند از رسانه ملي بسيار ناچيز است. نه تنها رسانه ملي بلكه حتي رسانههاي داخلي آموزش و پرورش هم چندان توجه ندارند. اين فعال صنفي معلمان همچنين گفت: فلسفه كار رسانهها رشد و تعالي و توسعه است و كدام دستگاه، نهاد و سازمان در توسعه كشور حياتيتر و اساسيتر از آموزش و پرورش است بنابراين اگر به دنبال رشد و توسعه هستيم بايد رسانهها مسائل اين حوزه را در اولويت قرار دهند.
دكتر نادر هوشمنديار با اشاره به پيشينه تاريخي آموزش و پرورش در ايران و غلبه اشرافيت در مقاطعي از تاريخ و طبقاتي بودن آموزش گفت: بايد با تحقيق و مطالعه به ريشهيابي مشكلات آموزش و پرورش پرداخته شود. متاسفانه امروزه اكثر افراد گرفتار شعارزدگي شدهاند و به جاي پيدا كردن ريشهها و علل مشكلات و ارايه راهكار عملي فقط سطحي به شعار دادن ميپردازند.
اين استاد دانشگاه و فعال رسانهاي در جمع معلمان حاضر در نشست همانديشي رسانهاي با موضوع «رسانه و آموزش و پرورش» ضمن بيان اين مطلب افزود: در آموزش و پرورش بايد به اين پرسش پاسخ داده شود كه چگونه ميتوانيم نيروي انساني مناسب تربيت كنيم تا سرمايه اجتماعي ما افزايش يابد؟ چراكه محور توسعه آموزش و شكلگيري سرمايه اجتماعي نيز در گروي آموزش است.
وي افزود: بايد رسانهها روشنگري كنند و بپرسند كه چرا درآمدهاي نجومي نفت در سالهاي اخير صرف آموزش و توسعه نشده است؟ چه بر سر آموزش و پرورش آمد؟ چرا پس از جنگ چارهاي براي نظام آموزشي انديشيده نشد؟
اين محقق و نويسنده در پايان ضمن تاكيد بر رابطه اقتصاد و آموزش و پرورش گفت: متاسفانه متخصص و محقق در اين حوزه نداريم تا با ريشهيابي مسائل به ارايه راهكار بپردازند. كشورهاي توسعهيافته بزرگترين سرمايهگذاري را در حوزه آموزش و پرورش انجام دادهاند.
گروه اخبار /
شورای هماهنگی مرکزی موسسان آموزش از راه دور کشور در نامه ای که برای سایت سخن معلم ارسال کرده اند خواهان توجه ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران به خواسته های خود شدند .
متن این نامه به شرح زیر است
همان طور که می دانید در سال ها و دوره های گذشته ، دوستان و همکاران عزیزمان در سایت ها ی مختلف و میزگردهای خودمانی و جلسات مختلف در مدرسه و این سو و آن سو، حرف ها و مطالب و نکات ارزنده وبسیار مفیدی را در خصوص راه کارهای حل مشکلات فرهنگیان علی الخصوص مشکل معیشت شان ارائه نموده اند که تقریباً درد دل همه ی معلمین دلسوز و آینده ساز ایران عزیزمان است و به قول معروف مثنوی هفتاد من است.
اما آنچه به نظر این برادر کوچک فرهنگی تان می رسد راه کاری دگر است که البته شاید به ذهن همکاران بسیاری رسیده باشد و آن هم حضور معلمان و فرهنگیان عزیز در رده های مختلف تصمیم گیری و قانون گذاری کشور است.
همه و همه نیک می دانیم که فقط با فریاد و ناله کردن و تجمعات و تحصن ها و اعتراضات به شیوه های مختلف ،به طور کامل و منطقی ،نتیجه ای مناسب و مطلوب عاید جامعه ی شریف فرهنگیان نمی گردد.
حال ،چرا ما فرهنگیان که هم سواد و هم تجربه و هم دانش اجتماعی و سیاسی و حتی بیش از همه اقتصادی کافی به دلیل حضور مداوم در اجتماع و بین آحاد مختلف جامعه را داریم و تقریباً با هر قشر و طبقه ای سرو کار داشته ایم و داریم ،خودمان با حمایت و همراهی و پشتوانه ی فرهنگیان سراسر کشور، برای تغییر برخی سیاست های خرد وکلان و ناکارآمد و بی حساب و کتاب ، به نفع فرهنگیان گام بر نداریم؟
مثلاً از راه وارد شدن در عرصه ی کاندیداتوری در انتخابات از قبیل شوراهای شهر و روستا و مجلس و هر جا و مکانی که بتوان با حضور در آن منشأ تغییری مثبت و رو به جلو آن هم با سیاست گذاری و قانون گذاری مناسب بود. مطمئناً در صورت موفقیت و راه یابی فرهنگیان پاک و شریف و مؤمن که بیشترشان طعم تلخ فقر و درد ومشکلات اقتصادی را کشیده اند ،اولاً درگام نخست و در بلند مدت به خیر و صلاح ایران اسلامی و پیشرفت همه جانبه ی کشورمان خواهد انجامید و ثانیاً برای افزایش کیفیت زندگی فرهنگیان عزیز، و رفع تبعیض های گوناگون ، سیاست ها و برنامه های مشخصی را ارائه و دنبال خواهیم کرد و ثالثاً به عنوان معتمد ترین و سالم ترین اقشار جامعه به روایت آمار و ارقام ، در صد بسیار بالایی از فساد اقتصادی و اداری و سایر مفسده ها در کشور ،کاهش چشم گیری خواهد یافت.
مطمئناً حضور فرهنگیان شریف در رده های مهم تصمیم گیری و قانون گذاری می تواند مرحمی باشد بر این زخم کهنه ی تبعیض و دروغ و وعده و وعید.
ما فرهنگیان می توانیم به کمک و پشتیبانی یکدیگر به این امر مهم و والا دست یابیم.
مطمئناً فواید این حرکت ، در نهایت امرو به یقین به سودِ پیشرفت و تعالی وتوسعه ی ایران اسلامی مان خواهد بود و در بلند مدت همه ی اقشار جامعه از برکات و خیرات آن نصیب خواهند برد.
البته برای تحقق این پیشنهاد و تکمیل آن ارائه ی نظرات و پیشنهادات تک تک معلمان و فرهنگیان سراسر کشور راه گشا و مثمر ثمر خواهد بود.
والسلام
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در کلاس من فرزندان تمام اقشار جامعه نشسته اند .
فرزندان « طلاق » را باید تحمّل کرد و با روحیه شکننده شان ساخت، اين بچه ها گوشه گير بوده و در خود فرو رفته اند ، نياز است تا به آنها مهرباني کنيم .
با فرزندان «اعتیاد» باید مدارا کرد و با ناهنجاري هایشان کنار آمد ، بايد به اينها آموخت تا راه اولياء خود را انتخاب نکنند و به جامعه برگردند .
فرزندان «یتیم» را باید نوازش کرد و کمبود مهرشان را جبران نمود ، آخرت خودمان را هم با محبت به اينها مي توانيم بسازيم .
فرزندان « ناهنجار » را که محصول اختلافات خانوادگی اند ، باید با آرامش هدایت داد ، اين بچه با کوچکترين مهرباني ، فکر مي کنند دنيا را به آنها داده ايد .
به فرزندان «کار» باید استراحت داد ،چون آنان پس از کلاس نياز به نيروي کار دارند ، من شخصا اين بچه ها را خيلي دوست دارم .
فرزندان والدین « بی بند و بار » را باید سر به راه نمود ، چون اينها نياز به يک راهنماي سالم دارند که بدانند بي بندوباري اوليا عموميت ندارد .
فخر فروشی فرزندان «سرمایه دار» را باید تعدیل کرد ، اينها نمي دانند در زندگي دوستان شان از ثروت پدر با اهميت ترند .
فرزندان « کم رو » را به بطن جامعه باید باز گرداند ، کم رويي اين بچه ها ممکن است هزار و يک دليل داشته باشد .
نازپروردگی فرزندان « مرفّه » را باید تعادل بخشید ، اينها کمبود محبت شديد دارند چون به جاي محبت از پدر و مادرشان فقط پول دريافت مي کنند .
فرزندان « بدسرپرست » را حکیمانه و صبورانه باید سرپرستی کرد ، يک جمله ي " دانش آموز خوبي هستي " ممکن است سرنوشت اينها را تغيير داده و به آغوش جامعه برگرداند .
فرزندان « بی سرپرست » را با آغوش مهر پدری باید آشنا ساخت!
همه ي این مزاج های تلخ و شیرین ، سرد و گرم ، آرام و تند ، با صداهای دل نواز یا گوش خراش شان در یک اتاق چند متری، گرد شمع سوخته ي معلّم حلقه می زنند .
و بازتاب و پژواک این صداها هر روز چون موریانه، ذهن او را می خورد .
تارهای خستگی بر تن رنجدیده اش می تند و فرسوده اش می سازد .
و در بیرون از این اتاق رؤیاها !
بزرگان اما، زیادی و مصرفی اش خوانند، و این چنین است که کم کم معلم می شکند و خرد مي شود .
و آن همه فرزندان جامعه ، پشتوانه بي منت خود را از دست خواهد داد .
وقتي معلم مي شکند
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید