صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

نمی خواهید رها کنید

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی
شنبه, 19 ارديبهشت 1394 19:14

ناگفته هاي يک معلم

سید رازی طبیب به نام خدا

انا لله و انا اليه راجعون

به وقت صبح قيامت که سر ز خاک بر آرم

به گفت و گوي تو خيزم به جست وجوي تو باشم 

ناگفته هاي يک معلم

 نگاهي به گذشته ، اين همه فشار هاي توأم با تحقير و هتک حرمت ˏ ناشي از ناداني ها و کارهاي خودسرانه و ضعف مديريت ها را بيش از سي سال تحمل نموديم و دم برنياورديم . جرياني که بيشتر معلمان بر اساس باورهايشان در ايجاد  آن سهم و نقش غير قابل انکار داشتند و بيشترين شهيد را در راهش دادند و مديريت هاي اوليه آن را در همه ابعاد به دوش کشيدند ، امروز به دست ديگراني که آنها هم زحمت کشيده ، مخاطرات را پذيرفته اند ، مع الاسف به دور از حق شناسي نسبت به پيش کسوتان اين راه را ادامه مي دهند که برايشان آرزوي توفيق مي کنيم .

مگر شهيدان دکتر بهشتي ، رجايي و باهنر اين پيش کسوتان جان بر کف و از خود گذشته معلم نبودند ؟ کجايند هزاران هزار معلمي که کلاس هاي درس شهرها و روستاها را رها کرده و به خيل شهدا پيوستند ؟ کجايند معلميني که نمايندگي دوره هاي اول و دوم و تا کنون مجلس را عهده دار شده اند يا در مجالس خبرگان ، شوراي انقلاب و ساير نهاد هاي حضور يافتند ، بيشتر از کدام قشر بودند ؛ جوانان و نوجواناني که از مدارس به سوي جبهه ها شتافتند تحت چه باورهايي به جبهه رفتند ، جزء معلمين کدام نهاد مشوق آنها بود . کجاست شهيد سهيل نوريان از کلاس چهارم تجربي دبيرستان علامه حلي به جبهه رفت و ديگر بازنگشت ، روزي نامه اي از جبهه به دستم رسيد . يکي از دانش آموزانم نوشته بود :

" شب گذشته با خداي بزرگ راز و نياز داشتيم و خود را مهياي عزيمت به خط مقدم جبهه کردم نيمه شب به اتفاق پانصد نفر رزمنده عازم جبهه شديم همه دوستان هم رزم شهيد شدند و امشب من تنهاي تنها در غربت التماس دعا دارم . "

خوشبختانه اين عزيز با سلامتي از جبهه برگشت ، تحصيلات دانشگاه را تمام کرد و امروز يکي از دانشمندان سر افراز و استاد دانشگاه است و به خدمت در اين جبهه مفتخر است . فراموش نمي کنم روزي که همه سخن پراکني هاي بيگانه اعلام کرده بودند :

" امروز ميدان حسن آباد و اطرافش بمباران خواهد شد " و اتفاقأ من و دانش آموزانم در دبيرستان علامه حلي کلاس فوق العاده داشتيم و هواپيماهاي دشمن متحد عليه ما آمدند و شش بمب ويرانگر را انداختند و رفتند ، گرد و خاک اين بمباران آن چنان بود که چشم چشم را نمي ديد و من و دانش آموزانم با تحمل دست به دعا گشوديم و حتي دقيقه اي کلاس را تعطيل نکرديم .

آمار شهدا را بررسي کنيم ، چند درصد شهدا معلم ، دانشجو يا دانش آموز بودند ؟ با اين سوابق درخشان ، چرا اين قدر معلمين را تحقير شده مي بينم ؟

معلم کي از معيشت ، مطالبات و معوقات صحبت کرده که اين قدر به رخش مي کشيد ؟ معلم بالاتر ازهمه ي  حقوقش ، جايگاه رفيع خود را از دست داده و آن را مطالبه نمي کند . معلم مناعت و سعه صدر دارد . معلم مسئوليت پذير است و در هر شرايطي کارش را انجام مي دهد .

براي اولين بار در طول سي سال اخير معلم حرف دل خود را از زبان بالاترين مقام کشور مي شنود و " سخن کزدل برآيد لا جرم بر دل نشيند  ". معني همدلي و هم زباني همين تأثير گذاري است . تا حال ، کي اين جايگاه و منزلت معلمين را مطرح ساخته است ؟ مسئولان به خود آيند و به خود شک کنند . آنها که نمي دانند جايگاه و منزلت معلم کجاست چرا مسئوليت پذيرفته اند ؟

مشکل اينجاست .در دنياي آخرت ، محکمه عدل الهي تشکيل خواهد شد ، کساني که به معلم  ظلم و يا ناروا، روا داشته اند بايد پاسخگو باشند . دنيا بسيار کوتاه و نا پايدار است ، مناعت و سعه صدر معلمين انگيزه تحمل آنهاست . معلمين در دوران جنگ يا به جبهه رفتند و شهيد شدند يا در پشت جبهه تدارکات را فراهم آوردند . منˏ معلم فقط ده ها تانکر آب را با مشارکت دانش آموزانم تأمين نموده و به منظور رفع کمبود به جبهه ها فرستادم . چطور اين خدمات فراموش شده و قدرها ناشناخته مانده اند .

معلم اهل دنيا نيست، او بر آخرت چشم دوخته از دنيا هم هيچ چشم داشتي ندارد ؛ ولي حق ناشناسي جامعه هم حد و مرزي دارد . معلين شرم دارند اگر خدمت شان را به رخ بکشند ولي انتظار بي حرمتي هم ندارند ، در تمام طول عمر و خدمت هيچ قصوري ندارند ، در همه صحنه ها پيش قدم و بدون منت حاضرند  ،امروز هم اگر اشاراتˏ به جاي بزرگان نبود بازهم سخن نمي گفتند و اجرشان را ضايع نمي کردند . ولي تبعيض هاي سطح جامعه را مي بينند و متحمل مي شوند .

آخرين کلام ،  به  معلم و مقام او خيلي ظلم روا شده که خدا را خوش نمي آيد . از ما که گذشت ، خداوند به معلمين آينده کمک کند که کارهايشان به دست کاردان سپرده شود .

ان شاءالله

به مناسبت پايان هفته معلم (ارديبهشت 94 )

 تقديم به معلمين فرهيخته کشور به پاس و قدرداني از نجابت و وجدان پاک شان

منتشرشده در دیدگاه

رضا مرادی در ایام گرامی داشت مقام و منزلت منیع معلم ، همه ساله تصمیم سازان و دست اندرکاران سیاسی و فرهنگی کشورمان از اهمیت و جایگاه بسیار اثربخش و راهبردی آموزش و پرورش در جامعه ، مطالب و نکات ارزشمند ،نغز و شایسته ای را مطرح می نمایند اما بعد از مدت کوتاهی فراموش شده و همچنان آموزش و پرورش منتظر اقدامات اساسی و عملی به منظور حل معضلات و مشکلات مزمن به محاق رفته و درخود فرو می رود و هیچ اقدام اثربخش و اساسی را به منظور رفع معضلات فرا روی خود نمی بیند.

مسئولان همه ساله تحول و تغییرات اساسی و ریشه ای را در آموزش و پرورش خواستارند و آن را مطالبه ی مردم و جامعه می دانند اما متاسفانه اقدام شایسته و مثبتی دراین زمینه روی نمی دهد . هم معلمان فرهیخته و اندیشمند و هم مسئولان ، سیاسیون و تصمیم سازان مملکتی به خوبی به این امر آگاه و واقفند که با چه اقدامات و رویکردی قادرخواهیم بود از شرایط و موقعیت اسفناک و بسیارنگران کننده ی آموزش و پرورش کشورمان عبورنموده و با چه ساز و کاری برمشکلات آن فائق آمد ، اما با تاسف و تالم باید اذعان نمود که اراده و عزم و باور لازم و کافی برای رفع نابه سامانی ها ی موجود در آموزش و پرورش کشورمان درعمل دیده نمی شود.

تصمیم سازان و تدبیرکنندگان امور در کشور مطالب ارزنده ای در رابطه با شان و جایگاه و حقوق معلمان معزز را بیان و ارائه می نمایند اما درمقام و موقعیت عمل گویی بین ایشان و افرادی که دارای برد کلام و توان اجرایی نیستند تفاوت و فرقی وجود ندارد.

به نظر می آید مشکل و مسئله عدم باور و فقدان اراده لازم و کافی برای اقدام عملی و مشترک در بدنه و درون سیستم تصمیم ساز و سیاست گذار کشور است.

به نظر نگارنده ، چنانچه باور و شجاعت و اراده واقعی برای حل مشکلات و معضلات آموزش وپرورش در بدنه ی نظام کشور به صورت شفاف و قاطع وجود داشته باشد هر آینه راه حل ها مشخص و و دست یافتنی و پیدا کردنی است. ظاهرا چنین اراده و به دنبال آن کنشی دراین راستا وجود ندارد. با نگاهی اجمالی به آنچه ازجهت تخصیص منابع  مالی ،اعتباری و هزینه کردآن در نظام اداری و اجرایی کشور حاکم و ساری وجاری است به این جمع بندی منطقی و تاسف برانگیز و تلخ دست می یابیم که به واقعیات دراین خصوص عنایت و توجه شایسته و مطابق با مصالح و منافع کشور  نگاه  نشده و به درستی تصمیم سازی وسیاست گذاری نگردیده است.

در این راستابه مثال های متعددی می توان اشاره نمود، از جمله مبالغ بسیار هنگفتی که در اختیار شهرداری و حدود 27 سازمان و نهاد جهت پرداختن به امور فرهنگی اختصاص می یابد ، یا هزینه ی سرسام آور صدا وسیما که به جای حفظ ،تولید و تعمیق فرهنگ عمومی نقش منفی و ضد آن را با برنامه – ها و سریال های خود اشاعه و ترویج می کند و یا اختصاص مبالغ فراوان درعرصه ها و زمینه های متعدد که همگان از آنها مطلع می باشند به سان این بوده و این مطلب را به ذهن تداعی نموده و نقش می بندد که ناشیانه به بی راهه رفته و به سان این است که علف را جلوی سگ و استخوان را مقابل گاو نهاده اند ،یعنی اوج ندانم کاری و به کژ راهه رفتن و درناکجا آباد طی طریق نمودن که ثمره ی آن به هدررفتن منابع انسانی و مالی است که فرصت ها را از بین برده آنان رابه تهدید تبدیل می نماید.

با بازنگری منصفانه و مدبرانه می توان اعتبارات اختصاص یافته را دربخش های مختلف جرح و تعدیل نمود و به آموزش و پرورش اختصاص داد و به مشکلات و دغدغه ها دراین بخش خاتمه داد، البته این رویکرد زمانی به منصه ی ظهور درآمده و صورت تحقق به خود خواهد گرفت که چنین اقدام وعملکردی به باور تبدیل گشته و با شجاعت و به دور از مصلحت اندیشی و مسامحه گری اجرایی گردد .

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 19 ارديبهشت 1394 14:55

رییس جمهور و حق اعتراض معلمان

شیرزاد عبداللهی  رییس جمهور روز ۱۴ اردیبهشت در جمع معلمان نمونه کشور گفت: "نسبت به معلمان و فرهنگیان هم حق اعتراض را به رسمیت می‌شناسیم و همه آن‌ها مورد احترام ما هستند. البته این دولت در حد توان خود اقدامات زیادی برای حل مشکلات فرهنگیان انجام داده است." رییس جمهور به دو برابر شدن اعتبارا ت آموزش و پرورش از سال ۹۰ تا ۹۴ اشاره کرد و گفت: "اعتبار مصوب آموزش و پرورش در سال ۹۰، ۱۲ هزار میلیارد تومان بود که این رقم امسال به ۲۴ هزار میلیارد تومان رسیده است. " آقای روحانی افزود : "دولت در سالهای ۹۲ و ۹۳، به ترتیب ۱۱۲ و ۱۰۷ درصد بودجه آموزش و پرورش اختصاص داده است" تفاوت بین بودجه مصوب و عملکرد بودجه که از آن به عنوان کسری بودجه یاد می شود یکی از مشکلات مزمن آموزش و پرورش است و در این دوسال آموزش و پرورش با ۱۲ و ۷ درصد کسری بودجه مواجه بوده که پرداخت شده است.

هرچند به رسمیت شناخته شدن حق اعتراض از سوی رئیس جمهور با واکنش مثبت برخی از فرهنگیان مواجه شد، اما در بخش معیشتی آقای روحانی، وعده ای برای افزایش حقوق فرهنگیان نداد. او با تاکید بر اینکه "دولت همه توان خود را نسبت به آموزش و پرورش به کار گرفته" گفت: "دولت در شرایطی که کسری بودجه داشت، نه تنها بودجه آموزش و پرورش را کاهش نداد بلکه آن را افزایش هم داد." به گفته رییس جمهور، دولت ۱۹۰۰ میلیارد تومان برای رفع کسری و بدهی‌های گذشته و برای پاداش بازنشستگان، ۷۰۰ نیز میلیارد تومان به آموزش و پرورش اختصاص داده شده است.

رییس جمهور گفت: "هنوز تحریم وجود دارد و هنوز مذاکرات هسته‌ای ما به پایان نرسیده است و ما وسط راه هستیم ما هنوز در شرایطی هستیم که قیمت نفت برای ما غیرقابل قبول است و به نصف قیمت، نفت را می‌فروشیم، در شرایطی هستیم که منطقه و اطراف ما ناآرام است." نکته‌ای که در سخنان رییس جمهور مغفول ماند، تاثیر تورم لجام گسیخته در سالهای ۹۱ و ۹۲ بر زندگی حقوق بگیران و کاهش شدید ارزش پول ملی بود که نه تنها افزایش بودجه و افزایش حقوق کارکنان را بی‌معنا کرد بلکه قدرت خرید حقوق بگیران را بین ۳۰ تا ۴۵ درصد کاهش داد. آنچه حقوق بگیران را تحت فشار گذاشته است، تورم است که مرتبا ارزش پول ملی را پایین می‌آورد و قدرت خرید طبقات حقوق بگیر را کاهش می‌دهد.

به گفته وزیر آموزش و پرورش بیش از ۹۸ درصد بودجه جاری آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق و مزایای کارکنان می‌شود که نشانه عدم تعدل بودجه است. اگر بودجه جاری را به تعداد کارکنان تقسم کنیم میانگین نا‌خالص حقوق و مزایای کارکنان این وزارتخانه به دست می‌آید. در سال ۹۳ میانگین حقوق و مزایای ناخالص کارکنان آموزش و پرورش، یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بود. بخشی از این مبلغ بابت صندوق بازنشستگی و بیمه و سایر کسورات قانونی کسر می‌شود و دریافتی خالص، ۲۰۰-۳۰۰ هزار تومان از این رقم پایین‌تر است. در سالهای گذشته درصد افزایش حقوق غالبا از درصد رشد تورم کمتر بوده است.

میانگین حقوق به معنای این نیست که همه کارکنان معادل این مبلغ حقوق می‌گیرند. افرادی با حقوق یک میلیون تومان و کمتر هم دربین کارکنان آموزش و پرورش وجود دارند و افرادی هم در رده‌های مدیریت و کار‌شناسی حقوق بالای ۳ میلیون تومان می‌گیرند. اغلب معلمان معتقدند که حقوق و مزایای آن‌ها پایین‌تر از حقوق و مزایای کارکنان سایر وزارتخانه‌ها و نهاد‌ها است، اما محمدرضا باهنر نایب رییس مجلس در همایش جمعیت اسلامی فرهنگیان در ۱۵ اردیبهشت امسال گفت: "حقوق همتراز ۵ یا ۶ وزارتخانه نسبت به آموزش و پرورش کمتر است، اما قبول دارم وضعیت پرداخت در آموزش و پرورش خوب نیست ولی اینکه بگویند کمترین دریافت‌ها را داریم، این خیلی به واقعیت نزدیک نیست."

به نظر می‌رسد مهم‌ترین قسمت سخنان رییس جمهور آنجا بود که گفت: "باید مدارس آموزش و پرورش به‌تدریج و قدم به قدم از حالت دولتی بودن خارج شوند. اکنون سهم مدارس غیردولتی ۱۰ درصد است اما باید به ۱۲، ۱۵ و ۲۰ درصد برسد و در کنار آن آموزش را خرید خدمت کنیم.... می‌توان مدرسه را به جمعی مانند تعاونی معلمان واگذار کرد و تربیت ۲۰۰ تا ۳۰۰ دانش آموز را به آن‌ها داد... اگر سرانه دانش‌آموز یک میلیون تومان باشد، با خرید خدمت این امکان وجود دارد که هزینه مثلا تا ۷۰۰ هزار تومان کاهش یابد اما با کیفیت بالا‌تر تربیت انجام شود." این سیاستی است که از سوی فانی وزیر آموزش و پرورش با جدیت دنبال می‌شود. واگذاری ۹۰۰ مدرسه دولتی در سال تحصیلی جاری به موسسان مدارس غیر انتفاعی و ثبت نام چند هزار دانش آموز مدارس دولتی با هزینه وزارتخانه در مدارس غیر انتفاعی نمونه‌ای از اجرای این سیاست‌ها است.

نکته اساسی دربحث حقوق و مزایای کارکنان دولت از جمله معلمان، معیارهای افزایش حقوق و مزایا است. حقوق بگیران به عنوان یک "حق"، دولت را موظف به تامین زندگی کارمندان در سطحی بالا‌تر از خط فقر می‌دانند. خط فقر واژه کشداری است اما معلمان معترض خط فقر را حدود ۱۰۰۰ دلار آمریکا بیان می‌کنند. در سوی دیگر ، دولت به بهره وری نیروی کار در مقابل هزینه‌های پرسنلی می‌اندیشد. معلمان و کارمندان از سیستم حقوق در برابر وقت دفاع می‌کنند. اما دولت طرفدار فرمول حقوق در برابر کیفیت کار است. خرید خدمات از بخش خصوصی و واگذاری مدارس به قیمت تمام شده راه‌های دیگر مورد نظر دولت است. در کشورهای توسعه یافته معیار پرداخت حقوق و دستمزد، کیفیت و کمیت کاراست. دولت‌ها فقط از افراد ناتوان حمایت می‌کند و موظف به تامین حداقلی از زندگی برای آن‌ها هستند. اما در ایران دولت به همه اقشار ملت یارانه نقدی می‌دهد.

به نظر می‌رسد دولت و مجلس کم کم به دیدگاه مشترکی می‌رسند. محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس گفت: "دولت متصدی خوبی برای انجام کار‌ها نیست، زیرا باید سیاست راهبردی و استراتژی را تعریف کند تا مردم کار کنند." نایب رئیس مجلس افزود: "به طور متوسط در هر سال برای هر دانش‌آموز ۲ میلیون تومان پول پرداخت می‌کنیم، این یعنی از گچ، تخته، کتاب درسی و معلم گرفته تا چیزهای دیگر و به نظرم می‌رسد ارزان‌تر می‌توان دانش‌آموز را از تعلیم و آموزش عبور داد." باهنر با اشاره به اینکه باید پول را برای تعلیم و تربیت بهتر خرج کرد، گفت: "خاطرم است در یک سال ۱۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دانش‌آموز در کشور داشتیم با یک میلیون معلم و امروز هم با حدود ۱۳ میلیون دانش‌آموز‌‌ همان یک میلیون معلم را داریم." این استدلال‌ها در آموزش و پرورش و سازمان برنامه هم بسیار شنیده می‌شود.

علی‌اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش نیز در اختتامیه یازدهمین جشنواره علمی پژوهشی بسیج فرهنگیان که روز ۱۵ اردیبهشت در اردوگاه شهید باهنر تهران برگزار شد گفت: "خواسته فرهنگیان به دو قسمت تقسیم می‌شود. یکی مطالباتی که طبق قوانین موجود باید پرداخت شود مثل حق‌التدریس، اضافه کار نوبت دوم مدیران که به دلیل محدودیت اعتباری به تاخیر افتاده و در حال پرداخت بخش‌هایی از این مطالبات هستیم." فانی اضافه کرد: "فرهنگیان مطالبه دومی دارند که مقایسه‌ای با بعضی دستگاه‌ها و بعضی پرداخت‌هاست که قابل تأمل است و به سمع رئیس‌جمهور رسیده و کمیته‌ای به دستور ایشان برای بررسی این خواسته فرهنگیان تشکیل شده است." فانی اضافه کرد: "منابع محدود است و رفع این خواسته به زمان نیاز دارد". بخش اول انچه که وزیر به عنوان مطالبات مطرح می‌کند در واقع حق الزحمه‌های معوق است. تحقق بخش دوم هم که خواسته تمام فرهنگیان است، نیاز به اعتبارات ویژه‌ای دارد که به گفته وزیر زمانبر است. افزایش جهشی پایه حقوق هم خواسته سومی است که در میان فرهنگیان مطرح است و ظاهرا در طول زمان هم نحقق پیدا نمی‌کند.

بین انتظارات معلمان و امکانات و مقدورات دولت فاصله زیادی وجود دارد. برخی معلمان می‌گویند افزایش حقوق پیش نیاز هرگونه اصلاح و تغییر در مدارس است. اما از دید دولت افزایش حقوق پرسنل بدون اصلاح ساختار نیروی انسانی این وزارتخانه غیر ممکن است. آموزش و پرورش از عدم توازن نیرو رنج می‌برد. بر اساس برخی برآورد‌ها حدود ۳۰۰ هزار نیروی مازاد در ادارات آموزش و پرورش و مدارس حضور دارند. با این حال نزدیک به یکصد هزار معلم در شیفت مقابل با پرداخت حق التدریس به کارگرفته شده‌اند. وزیر آموزش و پرورش از انتقال نیروهای مازاد آموزش و پرورش به سایر دستگاه‌ها خبرداد و گفت: "براساس مصوبه شورای عالی اداری، هر دستگاهی اگر نیروی مازاد داشته باشد چنانچه این نیرو مورد نیاز سایر دستگاه‌ها بوده و خود شخص هم تمایل داشته باشد، می‌تواند به دستگاه دیگر منتقل شود." در حال حاضر تمام دستگاه‌های دولتی با مازاد نیرو مواجهند و در بعضی دستگاه‌ها تا ۵۰ درصد کارکنان مازاد بر نیاز هستند. انتقال نیرو جز موارد معدود و انگشت شمار بین دستگاه‌ها مرسوم نیست.

تقریبا تمام دولتهای بعد از جنگ، سیستم استخدام رسمی کارکنان برای مدت ۳۰ سال را پرخرج و ناکارآمد دانسته و دنبال سبک کردن دستگاه‌های پر عرض و طول دولتی بوده‌اند. هر زمان که درآمدهای دولت کم شده، اصلاح سیستم اداری در دستور کار قرار گرفته، اما با بهتر شدن اوضاع اقتصادی، برنامه کوچک سازی دولت بایگانی و بر حجم دولت افزوده شده است. به گفته فانی وزیر آموزش وپرورش "در دولت گذشته ۱۱۶ هزار نفر در آموزش و پرورش استخدام شدند." البته بخش عمده استخدام ها بر اساس مصوبه مجلس انجام شد. اصلاح ساختار نیروی انسانی منجر به بهره وری سیستم می شود اما این کار با موانع سیاسی و مقاومت یکپارچه بدنه دولت روبرو خواهد شد.

روز

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 19 ارديبهشت 1394 14:39

بازتعريف انتخاب معلم نمونه

معلم نمونه يكي از پرسش‌هايي كه ذهن احتمالا برخي معلمان را در هفته پاسداشت معلم، به خود مشغول مي‌كند احتمالا آن است كه به چه كسي مي‌توان لقب معلم نمونه بخشيد؟

آيا شيوه‌نامه انتخاب معلم نمونه، براي شناسايي اين معلم از اعتبار لازم برخوردار است؟ و آيا واقعا معلم نمونه همان كسي است كه طبق اين شيوه‌نامه انتخاب مي‌شود؟

به بيان ديگر، آيا ترازوي انتخاب معلم نمونه، وزن آن را به درستي اندازه‌ مي‌گيرد؟ پاسخ اين پرسش را به ذهن جست‌وجوگر تمامي معلمان واگذار مي‌كنم. اما اگر بخواهيم يكي از اصلي‌ترين شاخصه‌هاي معلم نمونه را برشماريم بي‌شك شاخص كاوشگري و پژوهش‌محوري در بين شاخص‌هاي اصلي، از جايگاه رفيعي برخوردار است.

در سال‌هاي آغازين دهه اخير و با تحول بنيادين در ساختار آموزش و پرورش، رويكرد حاكم بر فضاي آموزش و پرورش كشور، از حافظه‌محوري به سمت پژوهش‌محوري تغيير جهت داده است. اگر در ساختار پيشين، دانش و حافظه محور اصلي نظام آموزش و پرورش را تشكيل مي‌داد، در ساختار جديد بايد علاوه بر سطح دانستن، سطوح عالي يادگيري مد نظر قرار گيرد. با اين تغيير اساسي در نظام آموزش و پرورش كشور، معلم نيز به عنوان يكي از اركان اصلي اين نظام، بايد هدفش را يادگيري و ياددهي بر اساس پژوهش‌محوري قرار دهد.

در ساختار جديد، معلم در بند شيوه‌هاي آموزش سنتي نيست بلكه چرخه اصلي آموزش، بر اساس دانش‌آموزمحوري است. هماهنگ‌كننده‌اي است كه دانش‌آموز با راهنمايي‌هاي او، مجهولات ذهني خود را كشف مي‌كند و پاسخ پرسش‌هاي خود را مي‌يابد. معلم رويكردهاي كاوشگرانه، انتقادي و تعاملي را در پيش مي‌گيرد، الگوهاي تدريس او، متنوع بوده و با شيوه سخنراني وداع كرده است. كلاس درس او آزمايشگاه بوده نه پادگاني كه دانش‌آموز منظم و آرام، به صندلي و نيمكت تكيه زند و او فاتحانه فرمان دست به سينه صادر كند.

با اين چرخش بزرگ در نظام آموزش و پرورش، بي‌شك انتخاب معلم نمونه نيز بايد از اين امر پيروي كند. در اين رويكرد جديد، معلم نمونه، فرماندهي نيست كه رويكردش آمرانه و دستوري باشد بلكه انساني است منعطف و شيوه اداره كلاسش به صورت باز است. به رويكرد انتقادي در آموزش، ارج مي‌نهد؛ روح پرسشگري در كلاس درسش، موج مي‌زند؛ نه خود از طرح مباحث جديد هراسي دارد و نه دانش‌آموز او از پرسش كردن مي‌ترسد. بستر لازم را براي انتقاد از تك‌تك خرده‌فرهنگ‌هاي جامعه، معلمان، مديران مدرسه، كتاب‌هاي درسي و حتي لامپ‌هاي آويخته بر سقف كلاس فراهم مي‌سازد؛ نه پزشكي كه نسخه بپيچد. انگيزه حقيقت‌جويش، به تمامي شاگردان سرايت كرده و از تغيير هراسي به دل راه نمي‌دهد. در عين حال كه بر اغلب رويكردهاي علمي و معرفت‌شناختي احاطه دارد اما آموخته است كه علم در برخورد انديشه‌ها آموخته مي‌شود؛ بنابراين خودش را مرجع نهايي تمامي دانش‌ها ندانسته و در كلاس درس، هر روز تجربه تازه‌اي كسب مي‌كند. به مدد تعاملش در كلاس، بازخورد مطالبش را مي‌سنجد و يافته‌هاي قبلي‌اش را مورد آزمون مجدد قرار مي‌دهد تا به صدق و كذب آنها دست يابد. او همواره در شيوه تدريس، شيوه مديريت كلاس، شيوه ارزشيابي و... تغيير مي‌دهد.

معلم نمونه در ساختار جديد، به «نسل فست‌فودي» خوراك آماده نمي‌دهد بلكه با طرح پرسش‌هاي خود، چنان ذهن دانش‌آموز را مشغول مي‌كند كه در همهمه پاسخ‌ها، دانش‌آموزان، خويش را بر پلكان يادگيري ببينند و در پايان كلاس، خود را بر پله‌هاي بالاي آگاهي بيابند.

شاكله اصلي تدريس او را، پرسش از جانب معلم و پاسخ از سوي تمامي دانش‌آموزان تشكيل مي‌دهد. معلم پژوهش‌محور، به جاي دانش‌آموز نمي‌انديشد. او صبورانه منتظر انديشه‌هاي متعددي است كه از كلاس درسش مي‌چكد. به دانش‌آموزانش آموخته است كه «هر چند فكر كردن بزرگ‌ترين رنج تاريخ است»، اما همين فكر كردن است كه تاريخ آنها را خواهد ساخت.

لازم نيست در جامعه مدرك‌گرا، داراي تحصيلات عاليه باشد، همين كه شيوه انديشيدن را مي‌آموزاند وظيفه‌اش را انجام داده است. او نه براي تحسين صاحب‌منصبان درس مي‌دهد و نه از تمسخر ديگران هراسي دارد. خودش را به هيچ تقديرنامه‌اي نمي‌فروشد و هيچ متاع بي‌ارزشي را به شاگردان عرضه نمي‌كند. ذهنش كاوشگرانه، رويكردش علمي و اطلاعات او به روز است. آموزش و پرورش در اين تحول بنيادين خود، بيش از هر چيز به چنين معلمي نيازمند است.

اگر خواهان چنين معلمي هستيم بايد بسترهاي لازم را براي پرورش آن فراهم آوريم. نيازها، خواسته‌ها و توقعات او را بشناسيم و براي رفع و برآورده كردن آنها، چاره‌جويي كنيم.

حال سوال پاياني اين متن آن است كه آيا با شرايط موجود مي‌توان به پرورش و انتخاب چنين معلمي به عنوان نمونه اميدوار بود؟ پاسخ به اين پرسش را باز به ذهن كنجكاو معلمان واگذار مي‌كنيم.

روزنامه اعتماد

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

آمار کارکنان دولت

اصفهان

منتشرشده در نامه های دریافتی
دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

معلمان مشهد سکوت را شکستند

تهران

منتشرشده در نامه های دریافتی

قدیری ابیانهرسد جان بر لب بیچاره استاد

 که تا حرفی به شاگردش دهد یاد

در مناظره ای که در چند روز اخیر بین آقای قدیری ابیانه با دکتر زیبا کلام در دانشگاه اصفهان در مورد بیانیه لوزان صورت گرفته بود گریزی هم راجع به اعتراضات خود جوش معلمان زده شده بود و آقای قدیری ابیانه در اظهارات شان بیان نموده بودند که اعتراضات معلمان به نفع دشمن است و دراین زمان حساس دولت را تضعیف می کند و نظر ایشان این بوده که جامعه معلمین کشور به دولت پیشنهاد بدهند از حقوق و مزایای فعلی شان کم کنند ولی درعوض به دولت اجازه ندهند از حقوق هسته ای کوتاه بیاید.

 به نظر بنده این آقا یا در خواب است و یا خودش را به خواب زده است زیرا :

 1 - ما معلمان فهیم کشور با این اعتراضات هدف مان از بین بردن بی عدالتی در جامعه اسلامی و ریشه کن کردن تبعیض در نظام اسلامی است و با این اعتراضات نه تنها می خواهیم به حقوق منطقی و به حق خود برسیم بلکه می خواهیم آرمان و اهداف بزرگ و متعالی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را که سال ها مورد غفلت واقع شده و به جای عدالت " تبعیض و بی عدالتی رواج یافته پایه ریزی و تثبیت کنیم .

 2 - جناب آقای ابیانه ، ما با این اعتراضات می خواهیم عدالت را در جامعه احیا کنیم زیرا اساس حکومت اسلامی بر پایه عدالت و از بین بردن هر گونه تبعیض ناروا است ، پس اعتراضات ما به نفع نظام و دولت است نه به ضرر دولت .

3 -دشمنان نظام و دولت و جامعه ، معلمان نیستند و همیشه در طول تاریخ این را عملا ثابت کرده  و پیوسته حامی و پشتیبان نظام و رهبری و دولتمردان دلسوز کشورشان بوده  و خواهند بود ؛ دشمنان واقعی کسانی هستند که مدعی نظام و ولایت هستند و به فکر خیانت و چپاول و غارت بیت المال و زیاده خواه هستند و خود را عالم تر و برتر از دیگران می دانند.

 4 -به نظر بنده ، قهرمانان واقعی هسته ای  ،فرهنگیان و سایر اقشار کم درآمد جامعه  هستند که سالیان سال است زیر خط فقر ، زندگی مشقت باری را تحمل کرده اند و زیر این همه مشکلات معیشتی استخوان هایشان خرد شده است و همیشه شرمنده خانواده هایشان شده اند ولی هیچ وقت به خاطر تحمل این سختی ها پشت به نظام و رهبری و دولت نکرده  و همیشه در همه صحنه ها یار و یاور نظام بوده اند.

 5 - معلمان فرهیخته کشور مثل بعضی ها به فکر ثروت اندوزی و رانت خواری و رفاه طلبی خودشان نیستند بلکه خواستار یک زندگی شرافتمندانه و حداقلی و مساوات در دریافتی مثل سایر کارمندان دولت هستند و اگر اندکی جناب ابیانه تحلیل و بررسی می کردند ،ما فرهنگیان در لابه لای مطالبات معیشتی و منزلتی خود خواستار عدالت آموزشی و اقتصادی و رفع تبعیض و اجرای درست قوانین و توزیع عادلانه ثروت و اعتلای فرهنگ کشورمان و... هستیم.

 6 - به جنابعالی و کسانی که مثل شما فکر می کنند به عرض برسانم ما جامعه فرهنگیان بیشتر از شما دغدغه فن آوری هسته ای و توسعه فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشورمان را داریم ، ما مثل شما فکر نمی کنیم و رفاه و آسایش را فقط برای خود و جناح خود نمی خواهیم چون نگرش و آرمان معلمان فراتر از این هاست ؛ ما جامعه معلمین ،رفاه و آسایش و معیشت شرافتمندانه و آزادی و عدالت را برای همه ملت بزرگوارمان می خواهیم و همیشه آرزوی قلبی ما معلمان، آسایش و امنیت و رفاه نسبی برای کل جامعه بوده است .

 7 - جناب آقای ابیانه  ، وقتی خود دولت محترم تدبیر و امید این حق اعتراض را نه تنها  برای ما بلکه برای عموم مردم به رسمیت شناخته شما به چه حقی به خودتان اجازه می دهید در مورد جامعه معلمانی که حقوق و منزلت شان تضعیف شده است این گونه اظهار نظر کنید.

8 - زمانی که ما معلمان ، فرزندان این سرزمین مهربانیم و با این که می دانیم بر اثر بی تدبیری و تکروی دیپلماسی دولت گذشته قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت را برای ملت به ارمغان آوردید ؛ ما جامعه معلمین نه تنها در مورد بی تدبیری شما آقایان اظهار نظر تندی نکردیم بلکه شما ها را جز فرزندان این ملت قلمداد کردیم و این همه تاوان تحریم ها را دادیم ولی باز شما را طرد نکردیم ، چون ما مهربانیم و این مهربانی در خون ماست و کسی آن را به ما تحمیل نکرده است پس کار هرکسی نیست در مورد معلم و رفتار و کارش اظهار نظر کند ؛ خواهشا در نوع نگاه تان تجدید نظر کنید و با عینک خود به همه چیز و همه کس نگاه نکنید .

 9 - برادر بزرگوار ؛ اگر جامعه ای حرمت معلمانش  را پاس دارد و به ارتقا ی منزلت و معرفت و معیشت آنها بیندیشد در آن جامعه آهنگ رشد و تعالی همه جانبه شتاب بیشتری به خود می گیرد و سلامت علمی و معنوی آن جامعه تضمین می گردد ، پس استاد محترم جناب ابیانه اگر واقعا دلسوز مردم سرزمینت هستی به معلمان جامعه ات به دیده احترام بنگر زیرا بهترین و مهم ترین سرمایه یک جامعه ،آیندگان آن جامعه هستند که به دست این معلمان زحمتکش به ثمر خواهند نشست در زمانی که معلمان جامعه از فقر و فرق و تبعیض و بی عدالتی دلهایشان پر از خون است به جای نمک پاشیدن بر روی زخم هایشان خواهشا سکوت اختیار کنید.

بنده می خواهم با یک مثال ساده به یک مورد بی عدالتی را اشاره کنم : همه مسولین اندیشمند حقیقت دوست به نوعی قبول دارند که در حق معلمان در طول بیش از سه دهه اجحاف شده است  ؛بنده سی سال خدمت در مقطع ابتدایی که بیش از بیست سال آن را در مناطق محروم کمتر توسعه یافته روستایی انجام وظیفه کرده و در بالا نیز به آن  اشاره گردید، خود مسئولین نیز اذعان دارند که در پرداخت ها مساوات برقرار نشده و به نوعی مظلوم واقع شده اند.

 جناب ابیانه ، بنده جوانی و بهترین دوران عمر خود را در سنگر تعلیم و تربیت سپری کرده ام  ،حالا طبق قانون  باید سی ماه پاداش پایان خدمت به یک فرد بازنشسته بدهند ولی متاسفانه این پرداخت پاداش بعد از یک  تا دو سال صورت می گیرد    ، اگر سود بانکی مثلا پنجاه میلیون پاداش تعلق گرفته را در نظر بگیرید فقط برای یک سال نزدیک به 12000000 دوازه میلیون سود آن مبلغ می شود آن هم اگر بعداز یک سال پرداخت شود پس در حقیقت دوازده میلیون به بنده فقط در پرداخت پاداش ضرر می دهند ؛ حالا بنده نوعی به علت ازدواج فرزندانم مجبور شدم سه تا وام ده میلیونی از بانک مهر اقتصاد بگیرم .

جناب آقای ابیانه

 شما می دانی وام بانک مهر اقتصاد یعنی چه؟ برای هر ده میلیون ،  17800000 هفده میلیون و هشتصد هزار باید به بانک برگردانم ؛ برداربزرگوار جناب عالی خودتان به این مسائل .واقفید  ؛ سوال بنده از شما و مسولین محترم این است چرا بنده باید برای 30000000 سی میلیون وام مبلغ 53000000 پنجاه وسه میلیون در مدت 5 سال برگردانم اگر پاداش بنده و امثال من نوعی مثل سایر کارمندان در همان ماه اول یا دوم پرداخت می شد این همه ظلم در حق من و سایر معلمان نمی شد.

 ببینید و بشنوید و قضاوت با شما بزرگواران است ، اگر محاسبه کنید می بینید برای یک معلم در پرداخت پاداش پایان خدمتش نزدیک به سی وسه میلیون ضرر و زیان می دهد.

آقای ابیانه عزیز

این فقط یک مورد  از موارد بی شمار بی عدالتی های صورت گرفته بود  ؛ حالا شما تصور کنید در طول سی سال خدمت چه حقی از ما معلمان ضایع شده است .

ما معلمان ، آسمان نگاهمان برای همه ملت عزیزمان آفتابی است حتی برای کسانی که به نوعی ما را رنجانده اند و از هیچ کوشش و تلاشی برای سرافرازی مردم سرزمین مان و نظام اسلامی و دولت محترم تدبیر و امید دریغ نخواهیم کرد.

با سپاس عضو کوچکی از خانواده بزرگ و فرهیخته معلمان ایران


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 19 ارديبهشت 1394 06:56

تاملی بر رتبه بندی معلمان

رتبه بندی معلمان وقتی مسئولان بانک مرکزی خط فقر در شهرستان ها را 2500000 و در تهران را 3500000 اعلام می کنند، چگونه رسانه ها و مسئولان آموزش و پرورش و مخصوصا وزیر محترم آموزش و پرورش آن را نسخه شفابخش حل معیشت و منزلت معلمان معرفی می کنند ؟

 وزیر محترم در روز 12 اردیبهشت 94 در تلویزیون و در برنامه نگاه یک در برابر دیدگان میلیون ها بیننده اعلام کردند:مشکل فرهنگیان به تدریج طی سال های آینده حل خواهد شد.

حال چند مورد مطرح می شود:

1) آیا در سال های آینده حقوق دیگر کارکنان ثابت می ماند؟مسلما نه.همین امسال افزایش حقوق 14 درصد کسی که مثل قاضی یا پزشک یا مسئولیت رده بالا دارد ، از دریافتی یک معلم بیشتر است؟

با این اوصاف سال به سال شکاف بیشتر خواهد شد.بر طبق ارقام بانک مرکزی،همه معلمان و خانواده هایشان زیر خط فقر هستند و این در شان کشوری با تمدن هزاران ساله نیست.

2) همواره در دوره ها و دولت های مختلف حقوق معلمان از بقیه کارکنان کمتر است . شاید مسئولان بگویند تفاوت چندانی از نظز حکم وجود ندارد.بله درست می گویند ولی بندهایی در حکم دیگر کارمندان وجود دارد که در حکم معلمان وجود ندارد یا به صورت هایی خارج از فیش حقوقی به آنان پرداخت می شود.در ضمن از مزایای دیگری که برای آنها و فرزندان شان پرداخت می شود مانند وام خودرو، وام مسکن،کمک هزینه ازدواج ،کمک هزینه برای مراسم عروسی ، اولویت استخدام فرزندان و سایر موارد در آموزش و پرورش خبری نیست.

3) تا زمانی که حداقل دریافتی به خط فقر یا بیشتر از آن نزدیک نشود، با افزایش اندکی مبلغ به حقوق دریافتی فعلی،هیچ گونه تاثیری در زندگی معلمان و خانواده هایشان نخواهد داشت و مشکل همچنان پابرجاست.

4) رتبه بندی در صورت تحقق مورد 3،بسیار هم خوب است زیرا هر کسی متناسب با مدرک خود از فوق دیپلم تا دکتری مبلغی به حقوقش اضافه می شود و به نوعی باعث انگیره و رقابت برای ارتقاء رتبه بین معلمان می شود و سطح علمی آنان بالا و به روز می شود .

انتظار می رود که کلیه مسئولان کشور هماهنگ با یکدیگر و با نگاه جدید و منصفانه،عقب ماندگی تاریخی حقوق و مزایای معلمان را به طور موثر حل و فصل نمایند.

منتشرشده در یادداشت

تشکر و قدردانی یک معلم از گروه سایت سخن معلم / لرستان

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور