حضرت سليمان از خردمندترين انسانهاست ، وي جانشين حضرت داوود و يكي از چهار فرزند او است كه براساس روايات اسلامي خداوند حكم نبوّت را به او داده است وليكن كتاب مقدس او را يك پادشاه مقتدر معرفي ميكند. خداوند آدمي و ديو و مرغ را همچون لشكريان فرمانبردار او كرد. جلال، شكوه و عظمت او مشهور است. عزيزالدين نسفي عقل را در بدن آدمي همانند سليمان ميداند كه چون اسير ديو شهوت گردد، ديو بر تخت مينشيند و سليمان كمر به خدمت او ميبندد. اما اگر سليمان بر ديو تسلط يابد ميتواند او را به فرشته تبديل كند و از او كار بكشد. خداوند در رؤياي شبانه بر وي ظاهر شده فرمود: اي سليمان هرچه ميخواهي بخواه كه به تو عطا خواهد شد. آن حضرت خواهش بسيار عالي كرد و حكمت را طلب كرد و خداوند متعال دولت و احترام را نيز بر آن افزود. بنابر كتاب مقدس سلطنت سليمان چهل سال طول كشيد. همانگونه كه هر انساني از جهان هستي، جامعه و پديدههاي اجتماعي، باورها و اعتقاداتي دارد بدون شك حضرت سليمان از اين قاعده مستثني نيست. بنابراين نگارندهي مقاله بر آن است تا افكار، عقايد و باورهاي حضرت سليمان را از كتاب امثال، جامعه و غزلهاي سليمان بيرون بياورد و با استفاده از سخنان وي جامعهي حضرت سليمان را ترسيم نمايد.
مهمترين اصلي كه در سخنان حضرت سليمان مشاهده ميشود حكمت است. وي شاهرگ حيات جامعه را حكمت و دانايي ميداند و بيان ميكند كسي كه حكمت و ادب را خوار ميشمارد احمق است و به جوانان چنين نصيحت ميكند كه نصيحت پدرت را بشنو و از تعليم مادرت رويگردان مشو. زيرا سخنان ايشان مانند تاج و جواهر، سيرت تو را زيبا خواهند ساخت. (امثال، باب يك آيهي 7، 8 و 9)
حضرت سليمان نجات جامعه را در حكمت ميداند و معتقد است كه ناآگاهي، افراد جامعه را از پاي درخواهد آورد و جامعه را در بلا و مصيبت و در ناامني فرو خواهد برد. وليكن اگر حكمت و دانايي در جامعه رشد پيدا كند و همچون درخت تنومند گردد. در اين صورت است كه عدالت، انصاف و صداقت بر جامعه حاكم خواهد شد به طوري كه چنين ميفرمايد: اگر به سخنانم گوش بدهي، خواهي فهميد كه عدالت، انصاف و صداقت چيست و راه درست كدام است (امثال، فصل دوم، آيهي 9).
حضرت سليمان فوايد حكمت را در جامعه به شرح ذيل بيان ميكند؛
1- مردم جامعه در كمال لذّت و شادي زندگي خواهند كرد
2- شرارت و بدي از جامعه رخت خواهد بست
3-حقّهبازي و نادرستي در جامعه جايگاهي نخواهد داشت
4- محبّت و دوستي وخوشبختي در جامعه همچون طلاي ناب خودنمايي خواهد كرد
5- حكمت به انسان زندگي خوب و طولاني، ثروت و احترام ميبخشد
6- حكمت تاج عزّت و افتخار را بر سرانسان خواهد نهاد
7- حكمت عدالت و انصاف را در قضاوت به دنبال خواهد داشت
8- حكمت عمر را زياد ميكند ولي درمقابل حماقت انسان را خوار و ذليل ميكند.
حضرت سليمان انسان دانا و آگاه را انسان سالم ميداند پس هرچه كه آگاهي و حكمت در جامعه بيشترشود جامعه سالم تر خواهد بود برهمين اساس دركتاب«تائوته چينگ» چنين آمده است كه؛
«هركس صاحب فضيلت گردد، به كودكي شيرخوار ميماند كه هيچ گزندهي زهرناك او را نخواهد گزيد و هيچ درندهي خونخوار او را نخواهد دريد و هيچ مرغ شكاري او را صيد نتواند كرد زيرا كه او داراي قوت «تائو» است و به حيات ابد نايل گرديده هرچند بدن او شايد بپوسد و زايل گردد، ولي نفس او جاويدان زنده ميباشد.» (تاريخ اديان، جان بيناس، ص 351)
حكمت زماني كه در جامعه حاكم شود صلح و دوستي و محبّت افزايش پيدا ميكند، مقرّرات و قوانين در جامعه به خوبي اجرا ميشود و سرقت، دزدي، تجاوز و هرگونه اعمال ناشايست به مراتب كاهش مييابد.
حضرت سليمان شاخصههاي انسان سالم را كه منجر به جامعهي سالم ميشود به شرح ذيل بيان ميكند:
1- دوري از كينه و نفرت؛
2- دوري از پرحرفي؛ كه انسان را به سوي گناه ميكشد.
3- خداترسي؛ كه باعث ميشود انسان گناه نكند و انسان در كمال آرامش و آسايش زندگي كند.
4- درستكاري و دوري از دروغ؛ چرا كه حضرت سليمان بيان ميكند: از دهان درستكاران غنچههاي حكمت ميشكفد، اما زبان دروغگويان از ريشه كنده خواهد شد. (امثال، باب 10 آيهي 31)
5- دوري از تقلّب و كلاهبرداري؛ كه افراد متقلّب و كلاهبردار امنيت اقتصادي، سياسي، اجتماعي و غيره را به هم ميزنند. در اين صورت جامعه به سوي هرج و مرج كشانيده ميشود و فقير، فقيرتر و غني، غنيتر ميگردد.
حقوق افراد جامعه ناديده گرفته ميشود و جامعه بيمار ميشود. پس بايد تلاش كرد تا ريشههاي تقلب و كلاهبرداري در جامعه خشكانده شود و صداقت و يكرنگي هم چون گلهاي زيبا شكوفا شود و به جامعه طراوت خاصي ببخشد.
6- دوري از تكبّر؛ غرور و تكبر باعث سرافكندگي افراد جامعه ميشود و زمينههاي بيمار بودن جامعه را فراهم ميكند. چنانكه حضرت سليمان در اين باره ميفرمايد: غرور منجر به هلاكت ميشود و تكبّر به سقوط ميانجامد. بهتر است انسان متواضع باشد و با ستمديدگان بنشيند تا اينكه ميان متكبّران باشد و درغنايم آنان سهيم باشد (امثال، باب 16 آيه 18 و 19) بنابراين افراد جامعه لازم است كه فروتن و متواضع باشند بر همين اساس است كه شاعر ميگويد:
افتادگي آموز اگر طالب فيضي هرگز نخورد آب زميني كه بلند است
7- امين بودن افراد جامعه؛ به طوري كه افراد امين اسرار را در دل خود مخفي نگه ميدارند و زمينههاي اختلاف و نزاع و درگيري را در جامعه به وجود نميآورند. اگر همهي افراد جامعه امين باشند ديگر نيازي به دستگاه عريض و طويل قوه قضائيه و نيروي انتظامي و غيره نيست. در چنين جامعهاي مردم اصول را ميفهمند. درد يكديگر را حس ميكنند و خدا را حاكم بر خود ميدانند. اوامر الهي را اجرا ميكنند و منشأ خير و بركت براي جامعه باشند. به طوري كه سخنان اين افراد ديگران را زنده ميكنند و بركت خداوند شامل حال آنها خواهد شد. امنيت حاكم بر جامعه ميشود و مردم در چنين جامعهاي در كمال آسايش و آرامش زندگي خواهند كرد. نظم بر جامعه حاكم ميشود و خردمندان حاكم چنين جامعهاي خواهند بود.
8- سخاوت و بخشندگي؛ سخاوت و بخشندگي كه موجبات كاميابي افراد را فراهم ميكند و ديگران از اين عمل پسنديده در جامعه بهرهمند خواهند شد. اگر افراد ثروتمند و غني بخشنده باشند و دست فقير و بينوايي را بگيرند باعث اقتدار ساختار اجتماعي ميشود و اين عمل انعكاسي از سنن فوق طبيعي يا الهي است و نتايج اين عمل پسنديده به خود شخص بخشنده و سخاوتمند ميرسد. بر همين اساس قرآن كريم تأكيد ميكند كه اگر يك دانه بخشش كنيد هفتاد دانه از آن ميرويد. حضرت سليمان نيز بر همين اعتقاد ميباشد چنانكه در امثال ميفرمايد: هستند كساني كه با سخاوت خرج ميكنند و با اين وجود ثروتمند ميشوند؛ و هستند كساني كه بيش از اندازه جمع ميكنند امّا عاقبت نيازمند ميگردند. (امثال، باب 11، آيهي 24)
9- وفاي به عهد؛ كه يكي از شاخصههاي انسان سالم ميباشد. حضرت سليمان در اين ارتباط ميفرمايد: خدا كساني را كه به قول خود وفا ميكنند دوست دارد، ولي از اشخاص بدقول بيزار است. (امثال، باب 12، آيهي 12) وفاي به عهد اعتماد را در جامعه افزايش ميدهد و همين موضوع سبب اقتدار و عزّت جامعه ميشود. خداوند همواره از انسان ميخواهد كه به عهد خود وفا كند و در اين صورت است كه جامعه شكوفا ميشود و هيچگونه نيرنگ، بدي، ناصداقتي و … نميتواند در جامعه نقشي داشته باشد بلكه همهي افراد جامعه به يكديگر اعتماد ميكنند و مرزهاي سياسي، اقتصادي و … ديگر معنايي ندارد چرا كه همه در عهد خود با خداوند و جامعه وفادارند و همه همديگر را درك ميكنند. نزاع و درگيري جايگاهي نخواهد داشت و آرامش بر جامعه حكمفرما خواهد شد. چرا كه تمام بدبختيها و گرفتاريها حاصل بياعتمادي و بيقولي ميباشد.
10- راستي و صداقت؛ حضرت سليمان (ع) ميفرمايد: بهتر است انسان فقير باشد و با صداقت زندگي كند تا اينكه از راه نادرست ثروتمند شود. (امثال، باب 19، آيهي 1) حضرت سليمان نتايج صداقت و راستي را به شرح ذيل بيان ميكند:
الف) به زندگي رونق ميدهد؛
ب) سخنان خوب درستكاران،
ديگران را احيا ميكند؛
ج) سعادت را به انسان عرضه ميدارد؛
د) راستي انسان را از تنگنا رهايي ميدهد؛
هـ) شخص درستكار از حيات برخوردار ميشود اما آدم بدكار به سوي مرگ ميرود؛
و) دروغ انسان را در دام گرفتار ميكند ولي راستي و صداقت موجب رهايي ميگردد؛
ز) صداقت انسان را حفظ ميكند در صورتي كه بدي انسان را به نابودي ميكشاند.
دروغ، ذلّت و خواري را به دنبال دارد. اگر ما دروغ بگوييم تن به خواري و ذلّت دادهايم و از خداوند دور شدهايم و در اين صورت است كه آرامش درون مان را از دست ميدهيم و شادي را هرگز نخواهيم ديد. صداقت و راستي مشكلات انسان را برطرف ميكند به طوري كه انسان راستگو شكستناپذير است. صداقت و راستي مانع پيروي انسان از هواي نفس ميشود. و به دنبال هوا و هوس نميرود. شهوتراني نميكند و خود را خدمتگزار ديگران ميداند. اگر انسان صادق باشد به دنبال آن جامعه سالم و صادق خواهد بود. اگر راستي و صداقت در جامعه جاري شود امنيت و آسايش همچون باران رحمت انسانها را زنده ميكند و شرارت و بدي جايگاهي نخواهد داشت.
11- فعّاليت و پركاري؛ تلاش و كوشش گنج گرانبهايي است كه جامعه را احيا ميكند به گونهاي كه فقر و تنگدستي در جامعهي پويا و پرتلاش معنا نخواهد داشت. آدم تنبل آنچه را كه آرزو ميكند به دست نميآورد امّا شخص كوشا كامياب ميشود. (امثال، باب 13، آيهي 4) تلاش و كوشش از شاخصههاي جامعهي سالم است. به طوري كه در تمام اديان الهي توصيه به كار و كوشش شده است به طوري كه امام صادق (ع) در اين باره ميفرمايد: كسي كه براي خانوادهاش كار و كوشش ميكند مانند رزمندهاي است كه در راه خدا جهاد ميكند. پيامبر گرامي اسلام نيز دست پينه بسته كارگران را ميبوسيد. حضرت سليمان ميفرمايد: راه آدم تنبل با خارها پوشيده است و اين يعني خواري، ذلّت و بدبختي. پس بنابراين هرچه افراد يك جامعه بيشتر تلاش كنند آن جامعه سالمتر خواهد بود.
12- محبّت و مهرورزي؛ حضرت سليمان ميفرمايد: درستكار و مهربان باش تا عمر خوشي داشته باشي و از احترام و موفقيّت برخوردار شوي. (امثال، باب 21، آيهي 21) اگر محبّت و مهرورزي در بين افراد جامعه رواج پيدا كند، انسانها از زندگي خود لذّت ميبرند و شاد خواهند بود. غم و غصه نگراني و اضطراب ديگر جايگاهي نخواهد داشت. با محبّت كينه، نفرت، حسادت و خصلتهاي بد ديگر از جامعه رخت برخواهد بست. در چنين جامعهاي همه احساس مسئوليّت ميكنند. به يكديگر عشق ميورزند و ديگران را بر خود مقدم ميدانند و از غرور و تكبّر دوري ميكنند بر همين اساس حضرت سليمان ميفرمايد: هرگاه پادشاهي مهربان و درستكار و دادگستر باشد، سلطنتش پايدار ميماند. (امثال، باب 20، آيهي 28)
محبّت به ديگران يعني احترام به جامعه، قانون، مقررات و اينكه ديگران را بر خود ترجيح دهيم و در اين صورت است كه جامعه به موفقيت خواهد رسيد. و نيز حضرت سليمان در اين ارتباط ميفرمايد: نان خشك خوردن در جايي كه محبّت هست، بهتر است از غذاي شاهانه خوردن در جايي كه نفرت وجود دارد.
13- رهبري خردمندانه براي جامعه؛ حضرت سليمان معتقد است كه: بدون رهبري خردمندانه، ملّت در زحمت ميافتد. اما وجود مشاوران زياد امنيت كشور را تضمين ميكند. (امثال، باب 11، آيهي 14)
جامعهي ايدهآل و سالم جامعهاي است كه رهبري آن را انسان كامل و خردمندي به عهده داشته باشد. چنين جامعهاي دچار معضلات، انحرافات و آسيبهاي اجتماعي نميگردد چنانكه سعدي در اين ارتباط ميفرمايد:
چه غم ديوار امت را كه دارد چون تو پشتيبان
چه باك از موج بحر آن را كه باشد نوح كشتيبان
پادشاه عادل يا همان رهبر خردمند همانند سايهي خدا بر روي زمين ميباشد. بر همين اساس رهبر خردمند بايد صاحب اقتدار باشد نه فقط قدرت. چرا كه اقتدار به معناي پذيرش داوطلبانه است.
حضرت سليمان جامعه را همانند ارگانيزم زندهاي ميداند كه هر عضوي وظيفه و كاركرد مشخّصي دارد. اين ساختار اجتماعي براي هركدام از اعضايش بسته به جايگاه آنها كاركرد ويژهاي را به وجود ميآورد و ارگانيزم زنده بايد اعضايش سالم باشد و در صورتي ميتواند سالم باشد كه شاخصههاي فوق را داشته باشد. حضرت سليمان با بهرهگيري از گفتار متضاد واقعيتهاي زندگي اجتماعي را جلوهگر ميسازد به گونهاي كه ميفرمايد: خبرچين هرجا ميرود اسرار ديگران را فاش ميكند، ولي شخص امين اسرار را در دل خود مخفي نگه ميدارد. وي جامعهي سالم را جامعهاي ميداند كه حكمت و دانايي و تمام خصلتهاي نيك همچون راستي، صداقت، مهرباني، كار، فعّاليت و غيره بر آن حاكم باشد و از ناصداقتي، اضطراب، پريشاني، ترس و … به دور باشد.
جامعهي آرماني حضرت سليمان سراسر حكمت، معرفت و دانايي است و افراد آن حكيمانه زندگي ميكنند و با كمال لذّت و خوشحالي و بدون هيچ چشمداشتي معرفت و دانايي را به ديگران هديه ميدهد. در اين جامعه ظلم؛ ستم، رشوه، دزدي، ربا و … معنا و مفهومي ندارد.
منابع و مآخذ:
1- امثال سليمان، كتاب مقدس، بيتا.
2- جامعهي سليمان، كتاب مقدس، بيتا.
3- غزل غزلهاي سليمان، كتاب مقدس، بيتا.
4- گلستان سعدي، محمدعلي فروغي، انتشارات امير كبير، تهران،1361.
5- تاريخ جامع اديان، جان بيناس، ترجمهي علياصغر حكمت، انتشارات اميركبير.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
سمنان
گروه اخبار /
علیرضا نخعی اظهار کرد: صبح امروز عبدالله شهراز یکی از معلمان مدرسه تودلنگ بخش نوکآباد خاش در سه کیلومتری جاده اصلی و کیلومتر ۵۰ جاده زاهدان ـ خاش در حالی که با فرزندانش با خودروی شخصی بیرون از خانه به سر میبردند، توسط افراد مسلح ناشناس در مقابل دیدگاه فرزندانش مورد سوءقصد قرار گرفت و کشته شد.
مدیرکل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان افزود: علت این حادثه در دست بررسی مسئولان امنیتی قرار دارد و متعاقبا اعلام خواهد شد.
انتهای پیام/
فارس
گروه اخبار / به مناسبت روز« روابط عمومی و ارتباطات » ، گزیده ای از سخنان جناب آقای علیرضا جدایی ، مدیر کل روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش که در نشریه نگاه منعکس گردیده است به استحضار دوستان و مخاطبان سخن معلم می رسد .
گروه سخن معلم ( این روز ) 27 اردیبهشت ماه را به همه کارکنان و پرسنل زحمتکش و دلسوز روابط عمومی آموزش و پرورش سراسر کشور تبریک می گوید
هرچه طوفان مخرب و ویرانگر است ولی در عوض نسیم سازنده و فرح بخش است . نسیم بهاری علاوه بر آنکه موجب خنکی و لطافت هوا می شود وظیفه ارزشمند گرده افشانی و باروری گیاهان را هم بر عهده دارند و وجود بسیاری از گلها و شکوفه ها و میوه ها ،نتیجه ی وزش همان نسیم های ملایم بهاری هستند و به طور کلی این طبیعت نسیم و طوفان است که با هم تفاوت زمین تا آسمان دارند.
انسان های حکیم و خردمندی مانند معلمان اغلب از دل اتفاق های ساده و رویدادهای اطراف شان پیام ها و نکته های مثبت را درک و دریافت می کنند همچنان که جناب آقای دکتر روحانی ریاست محترم جمهور دولت تدبیر و امید ار دل این اعتراضات صرفا صنفی معلمان سرزمینش با تیزبینی و درایت خودش ندای مظلومیت معلمان را شنید و فهمید که اعتراض در برابر این همه تبعیض و بی عدالتی در طول سالیان سال حق آنان است و به همین مناسبت سریعا دستور تشکیل کار گروهی جهت رسیدگی به مطالبات بر حق معلمان صادر کرد ، هر چند تا کنون اقدام عملی مناسب در برقراری عدالت در پرداخت ها در مقایسه با سایر کارکنان صورت نگرفته است ولی این دستاورد در نوع خودش کم نظیر بوده است .
انسان های سطحی نگر و بدبین و منفی نگر هر اتفاقی را تنها یک فاجعه و بلا و مصیبت و خطرناک می دانند و آن را بهانه ای برای سرکوب و تهدید قلمداد می کنند . حرف بنده با آقایانی است که به هرشکل ممکن می خواهند معلمان دلسوز و زحمتکش و ستمدیده را تخریب کنند ؛ ما معلمان هیچ گاه به پست و مقام و سیاسی کاری ارزشی قائل نشده ایم ، زیرا رسالت خطیر معلمی برایمان ایجاب می کرد فردا را اندیشه کنیم و بذر مهر بپاشیم تا درخت های سرسبز و با ریشه ، جای مردان افراطی و تندرو از هر جناحی که باشد در سیاست بروید و از سرسبزی آنها خلقی لذت ببرند و از میوه هایش تناول کنند و از سایه هایش مردم خستگی به در سازند و از افتادگی شاخه هایش درس بیاموزند.
برادران بزرگوار که هر کدام تان به شیوه های مختلف معلمان فرزندان سرزمین تان را می کوبید و یکی ما را از مجازات رضا خان قلدر می ترساند و دیگری تجمع سکوت ما را به نفع دشمن می پندارد و آن یکی دربرنامه رسانه ملی ما را به تمسخر می گیرد و آن دیگری اعتراض به نابرابری را به خاطر شکم به جامعه معرفی می کند و کسی هم در این آشفته بازار پیدا می شود و قشر فهیم و فرهیخته کشور را خواب آلود معرفی می کند و ...
این همه اهانت به ما معلمان در جامعه روا داشته می شود و دل های مهربان معلمان از این همه ستم و ظلم و تبعیض پر از خون شده است ، اما ما معلمان بزرگوارتر از آنیم که شماها فکر می کنید ؛ عیبی ندارد و ما با این رفتارهای توهین آمیز شما نمی رنجیم ، چون ما عین نسیم بهاری مهربان و سفیران داناییم و و سپید مویی ما نقطه کمال ماست .
هر چند متاسفانه روزگار در سی و چهل سال گذشته با ما معلمان به مهربانی رفتار نکرده ، اما ما همچنان مهربانیم و این مهربانی را به اختیار خود انتخاب کرده ایم و کسی آن را به ما تحمیل نکرده است ؛ پس کار هر کسی نیست که ابهت و عظمت و نگرش معلمان را بفهمد.
اگر شما بزرگواران اندکی تحلیل می کردید به آسانی متوجه می شدید که سال هاست نظام تعلیم و تربیت و باغ فرهنگ کشور را خشکسالی و افت فرا گرفته و این افت های پیاپی محصولات تعلیم و تربیت را به حداقل ارزش ها رسانده و معیوب به جامعه تحویل می دهند و باغبانان این باغ را که با حسرت و اندوه به باغ تعلیم و تربیت می نگرند رنجور و شرمنده نموده است ،چون ما معلمان مثل شما نیستیم که فقط به فکر رفاه و آسایش خود و اقوام خود و جناح خود باشیم ؛به خاطر این شرمنده می شویم چون دوست داریم بچه هایی مثل دوران انقلاب و دوران دفاع مقدس تحویل جامعه بدهیم ؛ پس آقایان محترم ما فقط در این اعتراضات دنبال معیشت و رفاه خود نبوده ایم هر چند حق مان است ولی در خلال مطالبات و خواسته هایمان اگر اندکی تامل و تفکر می کردید متوجه می شدید که معلمان جامعه به دنبال خشکاندن ریشه این آفت ها هستند ، همه این ها در سکوت مان در اعتراضات نهفته بود ، حداقل از سکوت مان چیزی نفهمیدید ...
لااقل شعارهایی که روی پلاکاردها نوشته بودیم می خواندید تا قضاوت عجولانه نمی کردید !
به نظر من ، اهانت و توهین ابزار آدم های کم تحمل و بی منطق و ناتوان و کم ظرفیت است .برای روشن شدن اذهان برادران بزرگوار منتقد به نمونه خواسته هایمان از مسولین را در اعتراضات اخیر اشاره می کنم.
اهم خواسته ها:
1-آموزش رایگان برای تمام کودکان
2-اصلاح بودجه آموزشی
3- استاندارد کردن و مجهز کردن مدارس به فن آوری نوین آموزشی
4- ارتقای معیشت و منزلت معلمان
5- اجرای درست و کامل قانون مدیریت خدمات کشوری
6- اجرای کامل قوانین بالا دستی
7- ازبین بردن تبعیض در جامعه
9- جلوگیری از رانت خواری ها
8-جلوگیری از درازدستی و چپاول بیت المال
9-تلاش در توسعه و اعتلای فرهنگ کشور
10-سرمایه گذاری در آموزش و پرورش و ده ها خواسته دیگر.
لازم به ذکر است تمامی این خواسته های معلمان را نیز رهبر فرزانه و حکیم از مسولین امر خواستار شدند که این در خواست رهبر معظم و عالیقدر نشان از فهم و درایت و آینده نگری و دلسوزی ایشان را می رساند ؛ باشد که همه از سخنان مدبرانه رهبرمان درس خوبی بگیریم و در راه توسعه و اعتلای فرهنگ کشورمان همت بگماریم.
در خاتمه ، چند سوال از آقایان دارم که امیدوارم صادقانه به دور از هر گونه تعصب پاسخ دهند:
1-چرا این آقایان که بیشتر دوست و همراه دولت نهم و دهم بودند در برابر این همه اشتباهات و اجرا نکردن بعضی قوانین سکوت اختیار کردند؟
2- در آن زمان که درآمد دولت از بابت فروش نفت بیشتر از یک صد دلار به نحو چشمگیری افزایش یافت ، چرا دولت وقت را ملزم به سرمایه گذاری در آموزش و پرورش نکردند ؟
و هزاران سوال دیگر ...
در پایان عرایضم می خواهم بگویم بحث بر سر ساکت ماندن و یا ناحق بودن انتقادات نیست بلکه بحث بر سر توازن است بین واقعیت و حق ،بین نتیجه و تکلیف ،بین فشار و تحمل ؛ ما جامعه معلمان به خوبی می دانیم بدون نقد منصفانه هرگز به معایب و ضعف های خود پی نخواهیم برد و در پی اصلاح نخواهیم رفت ؛ پس خودمان مشتاق نقد هستیم ولی نقد کار معلم به خاطر ظرافت و پیچیدگی و تخصصی اش کار هرکسی نیست و همچنین دوست داریم اهل فن و متخصصان امر با استفاده از ادبیات درست و مناسب انتقاد کنند و ضمنا تنها نقد کردن مهم نیست ، منتقد باید در خلال نقدش راه حل مناسب برای برون رفت از مشکل را ارایه نماید.
به امید روزی که همه جامعه با یک عزم ملی و دولت مردان و نمایندگان با نگاه ویژه و اقدامات عملی و با پرهیز از شعارهای رمانتیک گام های موثری برای از بین بردن چالش ها و مسایل آموزش و پرورش بردارند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
پرداخت بي حساب و كتاب پول در برخي مدارس و افزايش بي ضابطه شهريهها، آنقدر صداي اعتراض شهروندان را بلند كرده كه مسئولان وزارت آموزش و پرورش ناچار به نصب دستگاه كارتخوان براي ساماندهي دريافت پول در مدارس شده اند.
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در اين باره از ممنوعیت اخذ هرگونه وجه نقد و نصب دستگاههای کارتخوان در مدارس از هفته آینده خبر داده و گفته «زیرساختهای این برنامه آماده شده است و براین اساس هر مدرسه یک حساب دولتی و یک حساب غیردولتی دارد که میشود برای این حساب غیردولتی ساز و کارهایی پیشبینی کرد و جذب مشارکتهای مردمی را سامان داد.
محمد بطحایی اظهارداشته «سامانهای آماده شده که از هفته آینده حساب 105 هزار مدرسه به صورت آنلاین و متمرکز کنترل میشود، براین اساس کلیه درآمدهای مدرسه فقط وارد این حساب خواهد شد و برای آنکه جلوی فساد را در برخی مدارس بگیریم، اخذ هرگونه وجه نقدی و کار گذاشتن دستگاه کارتخوان در مدارس را ممنوع خواهیم کرد. تلاش خواهیم کرد انجمن به عنوان یک نهاد مستقل یک حساب مشخص داشته باشد.
وی با بیان اینکه سهم اعتباری ما از بودجه عمومی دولت رو به کاهش بوده است، اما هزینههای پرسنلی ما به شدت افزایش یافته، گفت: در سال 55، 30 درصد از بودجه عمومی دولت به آموزش و پرورش اختصاص داشت. 12 سال گذشته 16 درصد از اعتبارات عمومی دولت مختص به آموزش و پرورش بود اما این رقم مرتبا کاهش یافت تا جایی که در سال 92 به کمتر از 9 درصد رسید و در سال 93 و 94 در دولت یازدهم این سهم مقداری افزایش و به بالای 10 درصد رسیده است اما میتوان گفت سهم ما از بودجه عمومی دولت طی سالهای اخیر مرتبا رو به کاهش بوده است.
همه اینها در حالی است که طی 6 سال گذشته سهم پرسنلی ما از بودجه آموزش و پرورش از 95 به 99 درصد رسیده است. در واقع میتوان قدر مطلق نیروی انسانی از سال 88 تا 92، 116 هزار نفر افزایش یافته اما کیفیت پایین آمده است.
روزنامه قانون
باز هم كاسه و كوزه سر بازنشستگان فرهنگي شكست و اين قشر مظلوم از قافله افزايش حق و حقوق خويش عقبماندند و مورد عنايت و التفات واضعان و مجريان قانون و قسمتكنندگان بيتالمال قرار نگرفتند. حكم سال 94 را دريافت و رؤيت كردم با خود انديشيدم عجب زحمت كشيدهاند و ما بازنشستگان فرهنگي را شرمساركردهاند و با توجه به تورم در جامعه و افزايش حق بيمههاي مختلف و بالا رفتن انواع تعرفههاي درماني، اقتصادي، خوراكي و غيرخوراكي، باز هم تبعيض را در مورد اين قشر روا داشتهاند. گويا بعضي گوش شنوا ندارند و چشم بينا ندارند. واقعبين نيستند كه اين همه معضلات در كمين اين طبقه از مردم جامعه است و به آساني از كنارش عبور ميكنند.
مگر فرهنگيان چه چوب تري فروختهاند كه بايد اين همه مورد اجحاف قرار گيرند ؟!
آيا رواست پدر و مادري كه بهترين زمان عمرشان را در راه تعليم و تربيت و رشد اولاد خويش سپري كردهاند در ايام كهولت سن اين پدر و مادر از چشم معيوب و از روحيه افتاده و ... به ديده طرد نگريسته شوند و به باد فراموشي سپرده شوند و وقعي بر ايشان ننهند؟
اين قشر ستمديده كه در طول خدمات با قداست شان، فقط و فقط به حقوق ناچيز مصوبه واضعان كم لطف قانع شدهاند و مناعت طبع شان را حفظ كردهاند و لب از لب وا نكردهاند و در مسير اعتراض گام نگذاشتهاند جايز است در اين گير و دار زندگي آهي نداشته باشند با ناله سودا كنند؟
آيا اين كار متوليان امر با فرهنگ يك فرهنگي ايراني سازگاري و مؤانست و مطابقت دارد؟
ما به افزايش يكصد و يا يكصد و پنجاه هزار توماني (14درصد) خدا را شكر ميكنيم! مثل معروفي است كه ميگويد: «سيرها خبري از حال و روز گرسنهها ندارند» كسي يا كساني كه خودشان و اهل و عيال شان در حالت سيري و اشباع به سر ميبرند چه خبري از بدبختيهايي خواهند داشت كه به خاطر تقيد به آبرو و نجابت و شرافت و آدميت، روزگار و دخل و خرج يك مجموعه خانوادگي را با چه فلاكتي سر ميكنند؟
البته اين قشر فرهنگي از بدو ورود به خدمت مقدس شان از جميع مزاياي جنبي و پاداشهاي مناسبتي، پاداشهاي خانوادگي و غيره بيبهره بوده و هستند چرا كه در مناسبتهايي مثل روز زن، مادر و غيره از پاداشهاي ميليوني به پارهاي از كارمندان ادارات ديگر محرومند.
سؤال اينجاست آيا بخشندگان اين پاداشها از جيب و كيسه مبارك خودشان ميبخشند يا از بيتالمال؟ اين تفاوت بخششها و پاداشها از نظر شرعي چه وجهي و حكمي دارد؟جماعت فرهنگيان بازنشسته نه گدا هستند و نه طماع، بلكه فقط حقشان را ميخواهند و همواره سؤال ميكنند كه اين همه تبعيض، شكاف حقوقي و بيعدالتيها در دريافت انواع مزايا ميان كارمندان آموزش و پرورش با ساير سازمانها چه معنايي دارد؟
در ايران به «سؤالهايي از اين دست» چه كسي پاسخگو است؟
بالمآل ما هم به جهان آخرت اعتقاد داريم و بايد عاملان اين تفاوتها و اين همه «حقوقالناس» در پيشگاه عدل الهي جواب پس بدهند.
روزنامه اطلاعات